نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14 - صفحه 2

سلام و درود فراوان به خانم یوسفی گرانقدر و ثروتمند. بسیار بسیار لذت بردم از هر دو کامنت ارزشمند تون و چقدر عالی نوشتین.

بسیار تحسینتون میکنم که به ندای توحیدی قلبتون گوش میدین و نه صدای نجوای ذهن نجواگر که هر لحظه گول وسوسه های شیطون رو میخوره. بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنت های ارزشمند تون. شما باعث دلگرمی و قوت قلب من شدین با کامنت های ارزشمند تون. اون روزی که من از حافظ نگفتم از قرآن نگفتم، شما حواستون بود. برام از حافظ نوشتین. تا برام مایه تذکر باشه. مایه قوت قلب و یادآوری باشه. ازتون بسیار ممنونم.

و خدایی که همین نزدیکی قلبمون هست و هر لحظه هدایت مون می‌کنه.

من به تک تک کلماتتون صحه میذارم و تایید میکنم. کاملاً درست و به حق نوشتین. نجواهای ذهن نجواگر هر موقع میاد تا احساس مثبت رو از ما بگیره و ما رو از تلاش و‌ موفقیت بازداره. آره متاسفانه برای ما هنوز صدای نجوای ذهنی قویتر از ندای قلبمون هست. ولی هر چقدر بیشتر و بیشتر روی خودمون کار کنیم به مرور زمان ذهن ساکت میشه یا بهتره بگم «خفه خون میگیره» (اینقدر دق دلی دارم از دست این نجواگر کفور)

از بس این ذهن نجواگر کفور و مشرک میشه، یه وقتایی دلم میخواد بهش بگم آخه تو ذهن منی یا ذهن شیطان رجیم؟؟ اصلا نخواستیم تو برامون کاری بکنی، دو دقیقه ساکت باش ببینم ندای رب العالمین به قلبمون چی‌ میگه.

چند روزی درگیر یه مسئله ای بودم و به لطف الهی امروز بخشی از اون مسئله حل شد. یه آرامش خاطری حاصل شد. باورتون نمیشه من مخصوصاً برای ساکت کردن ذهن توی صفحه یادداشت گوشی یه متن بسیار طولانی نوشتم و با خدای خودم نیایشها داشتم تا بالاخره ذهنم کمی ساکت شده. تمام باورهای قرآنی رو توی متن مرور کردم تا ذهنم کمی آروم بشه. هر چی میگم آخه مگه تا حالا خدا تو رو رها کرده که اینقدر نجوا می‌کنی ؟ چندبار خدا ولت کرد؟ چند بار بنده خدا تو رو نجات داد که الان نگرانی کسی بیاد کمکت؟

همیشه و هر لحظه خداونده که به یاری مون میاد و از جایی که فکرش رو نمی‌کنیم گره ها رو باز می‌کنه.

ذهن زودی کفور و مشرک میشه و نعمات الهی رو‌ یادش می‌ره. ولی قلب آرام و الهی همیشه به خدا وصل میشه. توی دوره دوازده قدم استاد عباس منش اینقدر تاکید می‌کنه که همه چیز کنترل ذهنه. کنترل ذهن. این ذهن مثل اسب چموشه که بالا پایین میپره و لگد میزنه و نمیخواد سواری بده. ابزار ذهن هم منطقه.باید استدلال منطقی بدی تحویلش تا ساکت بشه. این اسب چموش اگه رام بشه خوب سواری میده. مثل کاری که استاد عباس منش با ذهنش کرده. حسابی ازش نتایج گرفته. این اسب چموش بالاخره روزی رام میشه ، آروم و ساکت میشه ،هر چی زودتر بهتر. برای ساکت و رام کردنش باید تجربیات گذشته رو بذاری روبروش. بهش بگی فلان موضوع رو یادته چقدر نگران بودی ،بفرما دیدی خدا گره ها رو باز کرد، درهای نعمت رو باز کرد، دیدی ندای قلب و الهام الهی درست می‌گفت. دیدی مقاومت الکی داشتی. دیدی هدایت الهی قابل اعتماد و بی خطاست.

ذهن این اتفاقات گذشته رو که بهش بگی کمی آرام تر میشه هر چه ذهن آرامتر ، ندای قلبی قوی تر و رسا تر.

همه این هزاران فایل محصولات و فایلهای هدیه سایت همش حول همینه. کنترل ذهن با روشهای مختلف و اعتماد به ندای الهی در قلبمون.

بابت این موضوع امروزم واقعاً من یه فکت قوی دستمه. اعتراف میکنم خیلی بهم ریخته و نگران بودم ولی ته قلبم مطمئن بودم و یقین داشتم هر چقدر بالا پایین بپرم اول و آخرش خداست که درهایی رو باز می‌کنه از جایی که فکرش رو نمیکنم.«و همینطور هم شد».

به ندای قلبتون همیشه اعتماد کنید. اون بیرون هزاران راه نرفته و هزاران در هنوز باز نشده هست که ذهن نمیتونه ببینه ولی خدا خبر داره. ذهن انگار یه چراغ قوه دستشه داره توی تاریکی قدم میزنه، چند متر جلوتر رو می‌تونه ببینه. ندای قلبی همون چراغ قوه رو هم نداره. همونم خاموش می‌کنه.ولی به جای دیدن با چشم ، از هدایت الهی کمک میگیره که به همه ذرات عالم آگاهی داره. ذهن میگه من دو متر جلوتر رو میبینم. خدا به قلبت میگه چراغ رو خاموش کن و به من ایمان داشته باش و اعتماد کن، تو تاریکی قدم بردار. این منم که هدایتت میکنم. وقتی رسیدی به مقصد همه چیز برات روشن شد برات اثبات میشه که هدایت الهی درست بود و اگه به ذهن گوش میدادم میخواست منو ببره به ناکجاآباد.

حضرت علی علیه السلام میگن: « ایمان کسی کامل نمیشه مگر به اینکه به چیزی که در دست خداست بیشتر از چیزی که در دست خودته اعتماد داشته باشی» چیزی که دست خداست و نمی‌بینی و یه چیزی دست خودته و میبینی … به خدا بیشتر اعتماد کنی و بگی ندیده هر چی تو بگی خدایا. من ندیده هر چی توی دست تو هست رو میخوام.

ببخشید خیلی طولانی شد. امیدوارم مفید واقع بشه.

در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.