https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/02/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-14 22:22:142024-09-24 19:35:13نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16
792نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عباسمنش …….مات ومبهوت شدم ازاین فایل .تبریک به آقای عطار روشن به خاطر موفقیتهایش. که هرروز منتظربودم فایلش بزارید وگوش کنم ….وبه خودم میبالم که راه شما راادامه میدهم. ….چه توضیحات کامل وفوق العاده آخر فایل گفتید. ثانیهها ثانیه آن را حفظ کردم ..خدایا شکرت ازاین همه آگاهی. خدایا شکرت به خاطر قانون موفقیت ….خدایا شکرت برای وجود استاد عباسمنش ودوستان ثروتمند وقدرتمند هم فرکانسی …لحظه شماری میکنم ازنزدیک ببینمت استاد عباسمنش ……
دوره ای که یک ماهه واقعا دیگه دلم میخواست داشته باشمش
بی نهایت خووووشحالم دقیقا دو ساعت بعد از نوشتن کامنتم روی این فایل، هدایت شدم به راحتترین شکل به خرید دوره، پدرم که تو کامنت قبلی در موردشون نوشتن، عاشقتون شدن یعنی، چند روز پیشا بهم گفتن دوره روانشناسی ثروت 1 رو بخریم، گوش بدم، گفتم نه شما باید از فایل های رایگان استاد استفاده کنید بعدش دوره بخریم، گفتن چیکار کنم؟ گفتم سایت، که تو کامنت قبلیم نوشتم دیگه …
بعد امشب که داشتیم فایل 15 گفتگو رو با پدر و مادرم میدیدم که وسطش یهو پدرم گفتن، دوره رو بخریم، چقد زمان میبره؟ گفتم زمانی نمیبره پولو بزنم دوره میاد،
همون موقع 10تومن واریز کردن به حسابم و گفتن بخرش، دوست دارم واقعا تغییر کنم،
استاد اینو بگم که پدر من خیلی جسوره، توی سن 60سالگی آپارتمان مون که تنها سرمایه اش بود رو فروخت و مجدد کاری که عاشقشه رو شروع کرده 2ساله، وارد کار ساخت و ساز شده، پدر من خیلی درستکاره خیییلی زیاد، میدونید که توی ساختمان سازی میتونن چقدر از سر و ته کار بزنن، ولی پدر من همیشه با کیفیتترین هارو استفاده میکنه، میگه بذار مردم راضی باشن بگن خدا پدر سازنده شو بیامرزه، خیلی پشتکار داره، خیلی امیدواره، خیلی سپاسگذاری میکنه، فقط باورهاش در مورد پول خوب نیست، تلاش زیاد میکنه ولی کمی با پول دوست نیست، ایمان دارم که اگه با پشتکار دوره ثروت1 رو عمل کنه، قطعا جز بهترین سازنده های تهران میشه توی همین سن.
استاد خیلی خوشحالم و البته انگار خیلی دست یافتنی هم بود برام، ولی یه شوقی از درونم قل قل میکنه برای این دوره خفن که نگممممم
دقیقا بعد از اینکه دوره رو خریدیم ادامه فایل 15 رو پلی کردم، یعنی میخواستم بیام داخل تلویزیون بقلتون کنم، راستی اینو نگفتم که من خیلی تصویر بک شمارو توی این سری فایل ها دوست داااارم، عااالیهههه رنگ و لعاب جذابی داره،
استااااد خفن من عااااااااااشقتممممممممم زیاااااااااد
خدا پدر شما را حفظ کنه. که اینچنین پدری دارید. پدر من هم همچنین ویژگی هایی داره، ولی متاسفانه باورهای ثروت بدجور خراب. من همیشه پدرم رو تحسین میکنم و که این همه برای آسایش ما زحمت بدون نتیجه کشید.
حالا هم قدر خانواده تان را بیشتر بدانید. و کنار هم تصاعدی ثروت بسازید به امید الله مهربان
منتظر نتایج فوق العاده شما و پدر گرامی تان هستیم
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم
کامنت زیبا شما را خواندم خدا قوت به پدر بزرگوارتون که درستکار هستن. منم دنبال نشونه بودم که الان هدایت شدم راسش دنبال خرید خونه توی شهر تهران هستم و چه کسی بهتر از پدر شما که سازنده قابل اعتمادی هستن. و مهمتر از همه جزء خانواده بزرگ عباسمنش ، ممنون میشم بفرمایید کدام منطقه کار میکنن و اگر واحدی برای فروش و یا پیش فروش دارند بنده خریدارم. و اگه مقدور هست آدرس بنویسید بنده در اسرع وقت برای بازدید و انجام مقدمات اولیه خدمت پدر بزرگوارتان میرسم. خدایا شکرت
و او را از جایى که گمان ندارد روزى مىدهد؛ و هرکس بر خدا توکّل کند، خدا امر او را کفایت مىکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند؛ به یقین خدا براى هرچیزى اندازهاى قرار داده است
توی این آیه خداوند خیلی تر و تمیز میاد نشون میده ک کسی ک فقط روی خدا حساب باز کنه حدا بارشو نمیذاره روی زمین بمونه
وقتی از ریشه رزق استفاده میکنه
یعنی مستقیما کار داره با ورودی پرل
مستقیما کار داره با روزی هر فرد
این همون رزقی ک خدا بارها گفته ب هرکس در مشیت خدا باشه تنگ میگیره رزقو
و هرکس هم خلافش باشه روزی رو گشترده میکنه
مشیتم همون قوانین جهانه
بعدش گفته لا تحسب یعنی به اون روزیش رو از جایی میرسونیم ک اون اصن فکرشو نمیکنه
(خیلی وقتها شده برای خود من
خیلی وقت چیه) همیشه برای خود من اینجوری بوده ک من مشتری هام رو نمیدونم از کجا میان
یه بار یکیشون گفت تو رو از شیپور پیدا کردم گفتم من اصن توی این اپها تبلیغ نمیدارم اخه
خودشم بیچاره نمیدونس از کجا منو پیدا کرده
همین یه دونه چندین میلیون ب من پول رسوند
استاد توی این فایل از عباس برزگر گفت
من رفتم ته این آدمو در آوردم
فک میکنم چندین چند برابر استاد درآمد داره
یه مستند ازش بود به نام من چوپانم
حتما بشینین با خانواده ببینید فوق العاده اس
اینقدر تو ذهنمه حرفاش ک نمیدونم از کجاش بگم
یه جایی برگشت گفت ب مردم میگم چهارتا مرغ و خروس بذارید توی خونه باشه برای تخم مرغشون
گفت مردم میگن خرجشون زیاده
گفت اینا کوته بینن
نمیبینن ک این تخم مرغی ک از اینا تولید میشه خیلی ارزشمنده
این ارزشش ب اینکه تولید به تو احساس خودباوری میده
مصرف تولیدات خودت بهت این حس رو میده ک منم توی خیلی از جنبه های دیگه میتونم
بعد برگشت گفت انرژی کائنات پشتشه
چون توی دهکده ای ک این آقا زده واسه توریستها
بهشون از تولیدات خودشون میده اقلام مصرفی اون هتلشون
مثلا برای غداشون از همون گاو کوسفند همونجا استفاده میشه
این آدم چندین سال پیش ماشین زیرپاش بی ام و بوده
گرون ترین اتاق توی هتلش اتاقیه ک روی آغل گاو گوسفنداس
اونم شبی ششصد یورو
یعنی حدود ٣٢ میلیون برای یک شب
اونم با بوی گاو گوسفند
این آدم اصالتشو به مردم داره میفروشه
در ادامه آیه میگ
هرکس ب خدا توکل کنه خدا براش کافیه
همین عباس برزگر اصن کارش اینکه خاطراتشو ی جوری بگ ک تضادو تبدیل کرده ب فرصت
مثلا برای همون اتاقی ک میگم گرونترین اتاقشه میگفت ک یه نفر چندین بار زنگ زد بهم بهش گفتم جا نیس
همه ی دهکده پره
اخر اینقدر اصرار کرد گفتم یه اتاق روی طویله گاو گوسفندا هست میخای؟ گفته بود آره و اینجوری شده بود ک این اتاق ب وجود اومده بود اصن
آدمی ک توکلش ب حدا باشه خدا ایده های نابو ب ذهنش میرسونه
خدا مسائلشو براش ب بهترین شکل مدیریت میکنه
مثلا باز تعریف میکرد ک اسم اقامتگاهش آورده شده توی یه کتابی ک چهارسال ی بار چاپ میشه و مرجع بازدید توریستها از ایرانه
میگفت اول سه هزارم ایران بودم
بعد انگار شدم ١۵ ایران
بعد شدم ۶ حالا شدم ۵
ببین خدا چی کار کرده
این اصن میدونسه ک یه همچین کتابی هست؟
خدا اسمشو آورده
خدا بزرگش کرده
خدا کوهی از مشتری رو با اون کتاب براش آورده
اینا ثمره ی توکل
ثمره ی اعتماد ب خداست
و واقعا هرکس ب خدا توکل کنه خدا براش کافیه
خدایا ما رو ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک بهشون نعمت داده شده
خدایا منو از اون متقینی قرار بده ک فاصله ای بین حرف و عملشون نیس
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان عزیز
خیلی لذت بردم از فایل آقای رضا عزیز که با ایمان و عشق قدم برداشته و حرکت کرده و خدارو صدهزار مرتبه نتایج عالی گرفته.
من الان در وسط راهم هستم و میخوام بنویسم که ثبت باشه، که البته دیروز یک حسی بهم میگفت بنویسم ولی خب امروز یک هو شد.
من برنامه نویس ام و نتونستم در برنامه نویسی نتایج خوب و عالی خلق کنم که بعد از 8 سال کار بتونم خونه ایی داشته باشم. بعد همه میگفتن اصلا ول کن برنامه نویسی رو، بخصوص پدر و مادرم و بقیه خونواده. ولی من با توجه به آموزش هایی که از استاد گرفته بودم میگفتم نه، دلیل این نیست، اگر من توی این موفق نشم هیج کجا موفق نمیشم.
سال 98 بود که شرکت ام رو جمع کردم . توی ایران، یک پروژه از یک شرکت نرم افزاری دیگه که اونم هدایتی بود گرفتم و انجام دادم و رفتم ترکیه برای کار توی گردشگری که دیدم من همه چیز رو به شکل برنامه می بینم اصلا برای همه چیز انگار میخوام برنامه بنویسم.
بعد یک روز توی کافه بودیم توی استانبول به رفیقم گفتم من درهای باز توی زندگیم انگار دارم، اینا باید بسته بشن. درهای باز رو ببند یک حسی بهم میگفت انجام بده.
سال 1400 شهریور ماه به خاطر همون پروژه ام برگشتم ایران و تهران، گفتم باید این رو تموم کنم، اون تیمی هم که اول تشکیل داده بودم رفتن. تک و تنها نشستم پای پروژه و 5 ماه لیزری میرفتم. پروژه درصدی بود و مشتری من اول گفت 700 تا مشتری دارم و بعدش کلا 15 تا با قیمت خیلی پایین می فروختن. منم اعتراض نکردم، گفتم خدا به من گفته بشین تموم کن و من تسلیم ام. بهمن ماه 1400 که کارم تموم شد به مشتری ام طبق حسی که بهم گفته میشد گفتم ماهی 20 تومن میگیرم، شما اون سقف رو پر کردی که اوکیه، نکردی هم من متضرر نشم چون واقعا بهم فشار اومده بود. نرم افزاری که هر نسخه اش حداقل 50 تومن بود رو 10 تومن میفروخت و میگفت بازار نیست و من میدیدم هیچ تلاشی برای فروش نمی کردن اصلا برنامه ایی نداشتن. بعد از پیشنهاد من گفت نه من این رو قبول ندارم. و اینقدر نمی تونم بدم میتونم یک مبلغ کمتر بهت بدم به عنوان آب باریکه داشته باش و بعد با ما هم همکاری بکن .
یک حسی بهم میگفت حسین بز ات رو بکش.(داستان بز معروفه حالا تحقیق کنید بعدا) منم با خودم گفتم مگه قراره تو روزی من رو بدی؟ خدا میده، گفتم این مبلغی که پیشنهاد دادم واقعا مبلغی نیست، این نرم افزار حاصل 8 سال سابقه من هست و… منم رد کردم.
من توی گذشته، کار ناتموم زیاد داشتم و کلی کار همزمان انجام میدادم، توی 3 سال شرکت ام 10 تا بیزینس مختلف رفتم و شریک شدم و همش هم شکست خوردم. چون مشرک بودم.
دوباره نجوا اومد که تو اگه میخوایی توی برنامه نویسی بیشتر عمیق بشی، بشین آیلس ات رو بگیر. منم گفتم چشم.توی کل سال 1401 یک کار خدا از یک مشتری دیگه ام بهم پیشنهاد داد که خرج ام رو میداد و گفتم باید زبان ام رو به بالاترین سطح ارتقا بدم و الویت رو فقط گذاشتم زبان.بعد توی ماه رمضون 1401 رفتم شمال توی ویلامون نشستم خوندن و میدیدم من تمرکز ندارم. که اینم با 4 روز روزه سکوت توی جمع فهمیدم که اونم هدایتی بود.
بعد رفتم پیش روانپزشک و گفتم من موقع درس خوندن حس میکنم تمرکز ندارم و حتی موقع صحبت حرف زدن هم یادم میرفت چون ذهن ام همزمان داشت به چند جا فکر میکرد. اون من رو به نروتراپی معرفی کرد. بعدا توسط دستگاه نقشه مغزی متوجه شدم که دلیل عدم تمرکز من یک مورد جالب هست به نام ADHD که در افراد پیش فعال اتفاق میافته که این هم ژنتیک هست ولی اگر نسبت بهش آگاهی پیدا کنی و یک سری تمرین ها انجام بدی می تونی غلبه کنی.( از استاد میخوام راجع به این AHDH در صورت صلاح دید صحبت کنن چون فکر میکنم خیلی از بچه ها به صورت ناخواسته درگیر این هستند)
من ریشه عدم موفقیت خودم رو فهمیدم عدم تمرکز به دلیل ADHD
داشتم بال در میاوردم که خداروشکر من بالاخره دلیل رو فهمیدم. وقتی تسلیم هدایت های مرحله به مرحله میشیم اتفاق ها به صورت طبیعی رخ میدن. من جلسات رو رفتم و زبان ام رو تمرکزی خوندم و دی ماه امسال رفتم ماک دادم نمره speaking ام 6 شد که براش هر روز تلاش میکنم تا به 7.5 برسونم.
در طول امسال کلی خونواده ام مسخره ام کردن، پدرم کارمند دولتی بود و بازنشسته شد و گفت بیا برو جای من کار کن، ولی قبول نکردم. حس ام میگفت نه. بعد پدرم کل خونواده رو پر کرده بود و هر جا ما میرفتیم داستان همین بود، هی میومدن نصیحت و …. ولی یک نفر من رو باور داشت اونم عموم بود که کار آزاد میکنه و موفق هستش. اون میگفت زبان رو برو. درست میشه.
من هر چی برمیگشتم به عقب نگاه میکردم، میدیدم مسیر درست بوده چون اگر این مسیر رو نمی اومدم تا آخر عمر هم شاید لنگ لنگ میزدم و ریشه ی عدم تمرکز ام رو پیدا نمی کردم. و گفتم باید با توکل به الله ادامه بدم.
الان که ویدئو های آموزشی برنامه نویسی رو توی یوتوب می بینم خیلی سریع متوجه میشم مثل قبل لازم نیست همش تکرار کنم، یا برم مقاله های فارسی بخونم یا بدم گوگل ترنسلیت. از اون مشتری ام هم ممنونم که قبول نکرد و من رفتم زبان ام رو بهتر کردم.
انشالله آزمون اصلی رو به زودی توی اردیبهشت امسال 1402 با نمره عالی 8 میدم و بعد دوباره می نویسم، مراحل بعد شفاف و ساده است چون خداوند من رو هدایت میکنه به بهترین مسیر ها من با آرامش و تمرکز ادامه میدم.
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز، خانم شایسته و همه شما دوستان
این کامنت من هم توضیحات خودمه و هم یک سوال که خیلی خوشحال میشم که بهم جواب بدید، مرسی.
دیدگاه من راجب حرفای استاد درمورد ارز های دیجیتال و سهام و این کارا اینکه نریم سراغ کاری به این منظور که خودم نمیتونم پول دربیارم و مهارتی هم کسب نکنم و پولمو بدم این بازار این بانک این سهام این ارز و این برای من پول دربیاره و منظور یک شغل خاص نیست یه بیزینس خاص نیست، منظور اینکه با این دیدگاه و این باور نریم سراغ کاری. که مطمعنن نتیجش شکسته و هیچ ثروتی به دست نمیاری و همون رو هم که داری از دست میدی.
من خودم معامله گر بازار های مالی ام، یعنی معامله ارز مثل دلار، پوند، یورو، فرانک، ین و چند ارز دیگه معامله میکنم یعنی (فارکس) دوستان فارکس هم یک مخففه یعنی تجارت ارز خارجی. و همچنین معامله طلا، نقره، نفت خام. و معامله سهام مثل ETF ها و سهام شرکت اپل، آمازون و چندتای دیگه. من بی نهایت عاشق این کارمم، یعنی مافوق تصور دوستش دارم و ازش لذت میبرم اصلاً اون لحظه که میشینم پای لپ تاپ و بازار رو تحلیل و بررسی میکنم ذوق و شوق همه وجودمو میگیره یعنی میگم زیباترین منظره همین دیدن بازار و تحلیلشه و من بنا به این عشق که دارم خیلی خیلی زیاد رفتم راجبش مطالعه کردم یعنی تا الان صد ها و صد ها صفحه آموزش ترجمه کردم و نوشتم کتاب ها خوندم و همین هم که بیشتر یاد میگیرم کُلی حالم بهتر و بهتر میشه و لذت میبرم، من با معامله در بازار های مالی واقعاً احساس سرزندگیو زنده بودن بهم دست میده. و این که کاملاً برام اضحه که من عاشق این کارم.
و من توی این کار اصلاً این دیدگاه رو نداشتم که برم پولمو بدم به این افراد برای من پول دربیارن اصلاً وقتی هم شروعش کردم نمیدونستم درآمدش چجوریه و هیچی نمیدونستم و کُلی شرایط بود و الانم هست که پولمو بدم بقیه توی همین بازار برای من پول دربیارن ولی گفتم نه من عاشق این کارم و خودم میرم مهارتشو کسب میکنم و اصلاً بحث پول هم نیست بحث عشق و لذت بردن من از معامله کردنه و اینقدر هم دارم یادمیگیرم وقتی یه ذره راجب این کار با بقیه حرف میزنم همه عشق میکنن که چقدر مسلطم بر کارم. میگم من روزانه 7 ساعت دارم راجب کارم مطالعه میکنم 6:30 صبح بلند میشم که کارمو شروع کنم.
ارزشی هم که توی معامله کردن من و این کسب و کارم خلق میشه رو هم توضیح بدم اینکه اولاً ما یکی از چهار نقش اصلی بازار های اقتصادی هستیم. ما نقدینگی بیشتری توی بازار ایجاد میکنیم و هم در زمانی که تجارت زیادی هست در بازار و هم زمانی که تجارت کمه و همین حضور و بودن نقدینگی باعث چرخش چرخ اقتصاد میشه. معامله کردن من تاثیر بسیار مفیدی روی صادرات و واردات داره و همچنین کسب و کار ها رونق بیشتری میگیرن که معامله کردن ما به شکل های مختلفی روی رونق کسب و کار ها تاثیر داره که خیلی تخصصی و طولانیه توضیحش. معامله کردن من باعث میشه سایر معامله گر ها هم با وجود نقدینگی بیشتر راحت تر سود بکنن و درآمد کسب کنن. معامله کردن من باعث افزایش بیشتر عرضه و تقاضا در بازار های جهانی میشه یعنی رشد کُلی اقتصاد جهانی. باعث تسهیل و راحت تر شدن خرید و فروش در بازار ها میشم. چیز دیگم که هست و کُلی میگم و توضیحش خیلی زیاده اینکه من با معامله کردن ریسک رو برای بقیه معامله گر ها و کسب و کار ها کاهش میدم که اینم خیلی به گسترش و سود کسب و کار ها کمک میکنه. یک ارزش بزرگ دیگم که با معامله کردن توی بازار های مالی خلق میکنم خسارت و تشکیل حباب های بازار رو کاهش میدم. این یک سری از ارزشیه که من خلق میکنم.
حالا سوالی که داشتم اینکه آیا این کسب و کار من بنا به گفته های استاد ایرادی داره؟ آیا این کار من که خرید و فروش ارز و سهام و طلا و این چیزاست و عاشق هم هستم اشکالی داره؟ نداره؟
من این دیدگاه رو ندارم که خودم عرضه پول درآوردن ندارم و پولمو بدم این سهام یا ارز یا بانک بهم یه سودی بده، همون جور که گفتم هم عاشق کارمم هم خیلی دارم راجب بازار های مالی مهارت کسب میکنم. حالا این معامله کردن در بازار های مالی ایرادی داره؟ غلطه؟ درسته؟
ممنونم که کامنت من رو مطالعه کردید و خیلی خوشحال میشم که جواب خودتون رو بهم بگید لطفاً
سلام دوست عزیز من زیاد اطلاعی راجب کارتون ندارم اما اینو میدونم استاد میگه به دنبال کاری ک علاقه دارید برید مهارت کسب کنید در موردش لذت ببرید از انجام اون کار و براش ارزش خلق کنید و وقتی عالی شدی میتونی ازش ثروت بسازی مثال همون ضایعاتی ک عاشق کارشه از کم شروع میکنه و تکاملشو طی میکنه و کم کم کارخونه ضایعات میزنه ولی خیلیها هم هستند میگن ضایعات در امد دارن پس چرا به ثروت نمیرسند چون عاشق کارشون نیستند فقط بخاطر ثروت رفتند در اون کار
خودت مقایسه کن این دوتا کارو
خودت جواب خودتو دادی من توی ارز ی اقایی میشناسم تو بورس اقای عیلرضا مهرابی خیلی ام معروف بود چقد ثروت ازش میساخت چقد کارمند داشت دفتر بزرگ ایشون مشاوره ک میده کلی ثروت بدست میاره چون عاشق کارشه
فک کن ی برنامه نویس که از کارش ثروت میسازه ینی عاشق کارشه و مهارت داره تو کارش خب همه جا رو دست میبرنش برای کارش مگ میشه عاشق کارت باشی ازش پول نسازی و خلق ارزش نکنی
پس من نمیگم کارتو رها کن یا نکن میگم به راهت و کارت اگ علاقه داری ادامه بده این فرق داره با کسی ک مثلا کارمنده و میخاد پولشو اونجا سرمایه گزاری و کل پولش ضرر میکنه
و میخوام برداشت خودم رو از صحبت های شما بگم و درست یا غلط بودنش رو خودت تشخیص بده
چون من خودم در حال آموزش حرف ها و کلام استاد هستم و هیچگونه مبحثی بر اینکه حرف من درست هست رو ندارم
من فقط نظر شخصی خودم رو میگم
اینکه استاد عزیز میگن برین دنبال علاقتون و ازش ارزش و پول خلق کنید و روی باورهای مالی و ثروت هم همزمان کار کنید پول و ثروت لاجرم وارد زندگیتون میشه رو ما زیاد شنیدیم اما انصاف چقدر به همین یک جمله استاد عمل کردیم و باور کردیم من خودم رو میگم و منظورم شخص خاصی نیست
وقتی شما داری میگی که از این کار لذت میبری و عشق میکنی و با ذوق و شوق فراوان داری این کار رو میکنی پس داداش مطمئن باش که مسیرت درسته
تو هم داری ارزش خلق میکنید و باور های خوبی هم گفتی توی کامنتت دوباره کامنت خودت رو بخش انتهایی رو بخون
وقتی حالت عالیه از کاری که داری انجام میدی پس نگران هیچچیزی نباش و با امید بخدا ادامه بده
شما میتونی از همین چیزهایی که یاد گرفتی و درک کردی کلاس های آموزشی بذاری و از این طریق ارزش خلق کنی حتما نیاز نیست که خودت بخوای پول بذاری توی این مورد ها
میتونی کلاس های آموزشی آنلاین یا حضوری برگزار کنی این ایده من هست خودت باز بهتر میدونی توی کارت چه عملی انجام بدی بهتره
و اینکه الگوی خیلی خوب و قوی ای در این زمینه داری «سلطان وارن بافت»و قطعا الگو های بهتری هم خودت سراغ داری که میتونه بهت کمک کنه مثل آقای ماهان تیموری و خیلی های دیگر خودت بهتر میدونی
پس اگر حالت با کارت خوبه ادامه بده برادر
البته باز هم میگم این نظر شخصی من هست خودت سبک سنگین کن ببین چیجوریاست دیگ
آفرین به شما که اینقدر به کار خودتون مسلط اید و همه جوانب رو به راحتی می سنجید و این مساط بودن به کار تون رو توی کامنت دون به وضوح برای من مشهود بود آفرین به شما که اینقدر قشنگ و دقیق تمام جوانب سوالتون رو توضیح داده و احسن بر شما که اینقدر ارزش توی بورس و فارکس ایجاد کردید این سوال شما رو استاد به صورت دقیق و کامل توی چند جلسه متوالی در دوره روانشناسی ثروت 1 به وضوح توضیح دادند تمام صحبت استاد بابت این سوال شما اینه که به افرادی داره اینو گوشزد میکنه که همیشه کارشون چیز دیگه ای درآمدشون از چیز دیگه ای از راه دیگه ای و با این تفکر که بیاد پولشو بزارم تو بورس و از آن را سرمایه شان را افزایش بدهند و دوباره اون افزایش سرمایه رو تو کار خودشون سرمایه گذاری کنند هست که الان بسیار بسیار توی جامعه مشهود شده ولی نه شما که با این کار عشق می کنی حال میکنه تمام لذت و تفریح و کارت همینه بسیار بسیار عالیه که توی همین مسیر الان تون بمونید و روز به روز پیشرفت کنید و به قول خودتون که هر روز مطالعه میکنید در مورد این بیاید و باز مسیرتون رو ادامه بدید و به موفقیت های بیشتر بیشتر برسید دوستتون دارم در پناه رب موفق و سربلند پیروز ثروتمند و عاشق باشید.
کامنتتون خوندم عالی بود پسر من هم عاشق فارکسه کارمندمخابرات بود اما بعد از دو سه سال پا گذاشت روی ترسهاش و اومد نشست پای کامپیوتر و با علاقه داره آموخته هاشو تجربه میکنه اما در مورد سوالتون
استاد تو صحبتهاشون گفتن که هر کس بره دنبال علایقش این شغل جزء علایق شماست و شما با این کار کلی لذت میبرید تکاملتون طی کردید مطالعه کردید نوشتید خوندید و کاری که شمارو ساعت 6و نیم بیدار میکنه پای کامپیوتر می نشونه و این عشق و علاقه ست
ب نظر من منظور استاد اینه که بفرض منی که هیچی از بورس و ارزهای دیجیتال سر در نمیارم بیام پولم بدم به شما تا شما برای من پول بیشتری بسازید چون من ب خودم ایمان ندارم و این کار شما اصلا جزو علایق من نیست ولی چون میخوام یه شبه پولدار بشم میام پولمو ب شما میدم تا …..
درصورتیکه تو تمام شغلها به یک اندازه پول هست بشرطی که هر کس بره سراغ علایق و اشتیاقهاش
طبق گفتهء خودتون شما عاشق این کار هستین درسته؟ پس طبق قانون بدون تغییر خداوند اگر تمرکزمون روی کاری که عاشقش هستیم باشه هدایتم میشم به مسیرهای بهتر
پس برای بهتر شدن در کاری که بهش علاقه داریم باید هر روز بهتر از روز قبل براش وقت بذاریم چون عاشق کارمون هستیم شما هم دارین همین کارو انجام میدین و از همه مهمتر دارین توی این مسیر لذت میبرید، اما این خیلی فرق میکنه با دیدگاه خیلی ها که وارد این مسیر شدن که نمیدونستن بورس یعنی چی، فارکس یعنی چی، سهم یعنی چی و….فقط از اینو اون شنیده بودن که اینجا هر چی پول بذاری 10 برابرش رو برداشت میکنی بدون هیچ زحمتی پس شروع کردن به خونه فروختن، ماشین فروختن ، طلاها فروختن و…..
به این خیال که قراره یه شب میلیاردر بشن بدون هیچ زحمتی، و الان حال روزشون رو داریم میبینیم طرف رفته جهیزیه دخترش رو فروخته به این امید که با پولی که به دست میاره هم جهیزیه بهش میده هم خونه حتمی بهتر از من میدونید چه شرایطی داره الان
اما شما عاشقانه دارین توی این مسیر حرکت میکنید هر روز مطالعه میکنید بازارها رو تحلیل میکنید و خیلی کارهایی که برای رشدتون توی این مسیر نیاز دارین،
این خیلی فرق میکنه با اون دستهء که کور کورانه وارد این مسیر شدن به این امید که یه شبه میلیاردر میشن.
سلام به استاد و دوستان عزیز .خوشحالم که کنارتون هستم.با همه صحبتهای عالیتون موافقم منم همیشه دغدغم این بود که چطوری کسایی که ن رو باورها کار کردن ن کار خاصی کردن ن از این چیزا اطلاع دارن ولی پول و ثروت فراوانی دارن و به جوابم تو این فایل رسیدم. و اینم بگم استاد درست گفتن که یه عده زیادی میان تو بورس و بازارهای مالی و میخوان پولدار بشن و این درست نیست ولی یه عده کمی هم هستن که واقعا علاقه دارن تو این کار و مهارتشو یاد گرفتن خاکشو خوردن و طبیعتن به ثروت هم رسیدن و از این کار لذت میبرن و نباید این افرادو با همه یکی کرد شاید تو ذهن یه عده بیاد که خب اگه باید ارزش خلق کنه پس مثلا یه طلافروش یه صرافی یه نمایشگاه یه معامله گر پس ارزش خلق نمیکنن این سوال خودمم بود اگه دوستان نظری داشتن.ولی بنظر خودم همه در آخر با پول و درامدشون به دیگران کمک میکنن با خرید وسایل با خیرات کردن با سفر رفتن حتی.
سلام در این مورد استاد به کسانی اشاره میکنند که خودشون هیچ هنری ندارند و به کسانی که تو این کسب و کار کار بلد هستند پول میدن تا اونها واسشون توبورس ما بکنه و بقولی از پولشون سود ببرن یعنی من خودم هیچی سر در نمیارم ولی پولمو بدم به ی نفر دیگه تا اون برای من پول بسازه یعنی من از خودم هیچی ندارم وتوانایی رسیدن به پول ندارم
و این برمیگرده به ایمان نداشتن و کمبود عزت نفس یعنی اینکه شخص اونقدر به خودش اعتماد ندارم
در صورتیکه پول نتیجه لذت بردن و ادامه دادن درمسیره علایقه مثل خاور خانم که استاد مثالش زدن و گفتن که با ترشی فروختن کلی ثروت ساخته
سپاسگزارم که وقت گذاشتین وجواب دادین خدارو شاکرم بخاطر این سایت وبخاطر دوستان خوش خلق وبا احساسی مثل شما که لطف میکنید
به جواب میدید،اتفاقا منم همین راه اشتباه ورفتم وکلی پول از دست دادم،و تصمیم گرفتم که خودم آموزش ببینم،بعد که اینجوری فرمودن به خودم گفتم پس کسانی هم که آموزش دیدن و وارد اینکار شدن هم راهشون اشتباهه،اما شما عزیزان جواب واضحی بهم دادین،مجددا سپاسگزارم خداوند هستم واز شما هم ممنون بخاطر وقتی که گذاشتین
سلام دوست عزیز،امیدوارم که حالتون خوب باشه،اتفاقا سوال منم بود،خیلی ممنون که مطرح کردین،منم داشتم به این فکر میکردم که پس اونایی که آموزش میبینن ودوره تکاملش رو هم طی میکنن چی وبه قول شما خاکش خوردن چی؟آیا حتی آگه آموزش ببینی و وارد این بازار بشی بازم اشتباه هستش؟
خیر چرا اشتباه باشه دقت کنید استاد میگه کسایی که گله ای وارد میشن و درستم میگه ولی کسی که آموزش دیده تو این راه و متخصص شده و شغلش اینه چه اشکالی باید داشته باشه خیر چرا اشتباه باشه دقت کنید استاد میگه کسایی که گله ای وارد میشن و درستم میگه ولی کسی که آموزش دیده تو این راه و متخصص شده و شغلش اینه چه اشکالی باید داشته باشه
چقدر خوب که ابن صحبت های شما تواَم شده با شروع سال جدید که از همبن الان با خودمون فکر کنیم برناممون برای سال جدید چیه و چقدر صحبت های جدی شما نیاز خود من بود
استاد عزیزم اومدم تعهد بدم
با اینکه چند روزی بود بین دوتا علاقه گیر کرده بودم یکی اینکه برای سنین دختران نوجوان مدل های خوب خیاطی کنم و اینکه توکار فتوشاپ و طراحی بنر و کارت ویزیت و… متمرکز بشم
که یک شب توی ذهنم بردمش تو مبحث اهرم رنج و لذت که دیدم کار فتوشاپ همه جوره ترازوش برام سنگین تره و دستم بازه و هرجایی کارم تو دستمه و ابزار های خاصی نمیخواد و….
حالا اومدم تعهد بدم
من عارفه نصراصفهانی متولد اسفند ماه 67به خودم و استاد جانم تعهد میدم که بدون ترس و نگرانی قدم بردارم در مسیر علاقم و باعشق برم جلو و صرفا دنبال کسب درآمد نباشم و بدون ثروت به سمت من میاد
و سال دیگه همچین موقعی من از همه جهات با الانم فرق بکنم
شخصیت
عزت نفس
مالی
روابط عالی
عشق
توحید
و
و
و
و تعهد میدم آموزه هاتون را عملی کنم و این جملتون را همیشه یادم باشه ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
کمتر حرف بزنم و بیشتر عمل کنم
قضاوت ممنوع
حرف الکی زدن ممنوع
زمان به بتالت گذروندن ممنوع
حذکت نکردن ممنوع
ترسیدن ممنوع
جازدن ممنوع
بهانه آوردن ممنوع
من باید ارزش آفرینی کنم من باید راضی نباشم به شرایط الانم
ماشاالله بهت عارفه جان که همواره تلاش میکنی قوانین رو در عمل اجرا کنی
چقدر لذت میبرم از کامنتت که این قدر لذت بخش و پر از تعهده
قبلا هم کامنتت گذاشتی بودی که شغل مورد علاقه ات کار کردن با لب تاپ هست
و واقعا با اینکه رشته مورد علاقه من برنامه نویسی هست
و به لب تاپ مربوطه میدونم که چقدر میتونه آزادی زمانی و مکانی داشته باشه
و دقیقا میتونی با نت ی پریز برق و ی لب تاپ هر کجا که دوست داشتی بشینیم و لز کد زدن لذت ببری
چه کافه باشه
چه پارک باشه
چه خونه باشه
چه خونه اقوام مهمونی باشی
و واقعا خدا را شاکرم که کار مورد علاقه این کار خفن شده که میتونم آزادی عجیبی رو در خودم حس کنم.
خدا را شکر که همین دیروز بود که هدایت شدم به سمت استاد بی نظیری که قبلا دورش رو دیده بودم و رفتم سرچ کردم و سایتشو رو پیدا کردم
تماس گرفتم به پشتیبانی سایتش
در کمال نا باوری خودش جواب داد و کلی باهاش صحبت کردم و راهنمایی خواستم ازش برای خرید برنامه لی که چندین سال با خیال راحت من رو در این رشته بی نظیر همراهی کنه و ازش در مورد شروع دوره ها پرسیدم و گفت که فقط رو این دوره کار کن – با این برنامه خفن و لطفا کل امروزت رو برگزار رو این و تمام
بعد قطع کردن تلفن تا دو ساعت از خوشحالی رو پاهایم بند نبودم و نمی تونستم ی جا بشینیم و راه میرفتم و شکر گزاری میکردم
به دوستم زنگ زدم و گفتم ببین این تجربه بی نظیر رو تجربه کردم و..
خدا را شاکرم که دقیقا موقعی که بهش ایمان میاری – باور میکنه که از طریق قلبت باهات صحبت میکنه – در های الهام رو به صورت واضح به روت باز میکنه که خودت از این اتفاق مدهوش میشی
شکر خدا به خاطر این همه دوستان بی نظیرم
شکر الله بابت این سایت پر از آگاهی
عارفه جان فعالیت در کامنتت گذاشتن ی کوچولو کمتر شده – مطنئن شدم که داری با تعهد رو دوره ها کار میکنی تا در عمل اجرایشان کنی
دقیقا منم دقیقا تو دلی انتخاب بودم بین خیاطی یا فتوشاپ و تدوین که البته گاهی نسبی دارم به هر دو
ولی بردم تو اهرم رنج و لذت گفتم دختر خوب تو نمیتونی خیاطی را همه جا با خودت ببری و بخوای نخوای پوستر و… به تو بیشتر احساس خوب میده و استاد هم همیشه میگند ببینید تو چه کاری احساس خوبی دارید و متوجه گذر زمان نمیشید
و نکته ای که در مورد باور گفتی یاد موضوعی افتادم که دیشب برام اتفاق افتاده بود و خیلی دوست داشتم تو سایت به اشتراک بزارم ولی از گفتم جملات و نشون دادن اون احساس در جملات نقص داشتم
ولی یه حسی الان بهم گفت با تو در میون بزارم
از خدا خدا میخوام بتونم به خوبی ادا کنم
من چند روزی میشه به لطف خود الله نزدیکی بیشتری با خدا پیدا کردم و خصوصا دیوانگیم از وقتی شروع شد که کلیپ کنسرت حمید هیراد را دیدم با آهنگ خدا یا گاهی هم با اسم یارب میاد تو گوگل
انگاری منی که دنبال عشق رو زمین بودم خدا همه جوره داشت بهم میفهمند بابا فقط با خودم باش فقط
آخه فکر کن منی که با ظاهر اجتماعی هستم هیچ دوستی ندارم اهل رفت و آمد باکسی نیستیم اصلا جایی دعوت نمیشیم خیلی و. و. و
خلاصه تو خواسته های صبح هام مینوشتم خداجونم دوست دارم تسلیم تو باشم و کاری کن من به درکی درست از تسلیم بودن برسم
حالا تو همین مدت هدایتم شدم به خرید دوره عشق مودت انگار الان خود خدا گفت وقتشه حالا که میخوای با من عشق بازی کنی بیاد تا بهت بگم کجا چه خبره
و به خودم تعهد دادم این دوره را بدون عجله برم جلو و دقیقا فایل اول را چند بار گوش میکردم و هربار به بک آگاهی جدید میرسیدم تا اینکه یک اتفاقی که برام تو زندگی افتاده بود ریشه اش را پیدا کردم از کجاست
حالا طبق عادت که پیش میاد همسرم شب میلد من یک سری چیز هارا تعریف میکنم و آگاهی هارا میگم و دوقلوها هم گوش میکنند داشتم سر سفره که جات خالی ماهی میخوردیم داشتم در ادامه بقیه حرفام این ریشه از بچگی را که پیدا کردم را میگفتم که هی از درون هی میگفتم بگم نگم و این نجواها تو صدم ثانیه بود و همین جور که داشتم حرف میزدم و ماهی میخوردم داشتم تعریف میکردم که دقیقا اون تیکه ماهی تو دهنم تلخ بود و گفتم وای تلخ بود و از دهنم درآوردم یه تیکه از ناهی کندم خوردم دیدم تلخ نیست و هی دوباره ادامه حرفم را اومدم بزنم و دوباره ماهی گذاستم دهنم تلخ بود هسمرم گفت بابا این تیکه را نخور گفتم انگار قسمت نیست آیا حرف را بزنم
گذشت و سفره جمع کردیم و من باز داشتم از آگاهی های که اون روز یاد گرفتم به همسرم میگفتم دوباره داشتم حرفم را ربط میدادم به اون موضوع تا بگم داشتم میگفتم که دخترم پرید تو کلامم و یه حرفی زد گفتم الله اکبر دختر گفت ببخشید گفتم نه مامان جان طوری نیست. و رو کردم به همسرم گفتم خدا باید چطوری به من بفهمونه که نباید این حرف را بزنی ماهی را برام تلخ کرد هرچی اومدم بخورم تلخ بود الان باز اومدم بگم مهدیس باید بپره تو حرف من
آخه من که بهش میگم میخوام تسلیمت باشم چرا تسلیم نیستم و باز میخوام حرف بزنم چرا متوجه نیستم
تا اینجا را داشته باش
اون شب کلا افتاده بودم به حرف یادمه خیلی حرفای استاد ذهنم را باز کرده بود و هی حرف میزدم هی مثال میزدم و داشتم دوباره از یه در دیگه وارد میشدم که اون حرف را بزنم نمبدونم چرا انقدر ذهنم را درگیر. کرده بود شاید به خاطر اینکه این ریشه یابی خیلی منو به فکر فرو برده بود داشتم میگفتم تو تو ذهنم میگفتم حالا کی میخواد بپره تو حرفم که خدا لگه بسه خدا شاهده اینا تو صدم ثانیه ابن نجوا میومد که همسرم پرید تو حرفم گفت کدم این درها به این قابلمه میخوره
دیگه اون موقع هنگ کردم گفتم یا ابوالفضل گفتم ببخشید بگو حرفتا گفتم نه بابا چی چی بگم آخه
دیگه اشک از چشمام سرازیر میشد گفتم باز میخواستم همون حرف را بزنم همسرم و بچه ها گفتند واقعا؟؟؟؟ گریه میکردم میگفتم آره
میگفتم تو غلط کردی که گفتی میخوام تسلیمت باشم یه کار کوچیک را نمیتونی انجام بدی ولی از درون داشتم عشق میکردم که خدا داره چطور منو برای تسلیم های آینده آموزش میده
امین نمیدونی چه حال داشتم دیشب همون شب رفتم تو دفترم نوشتم گفتم خدایا جوری میخوام بهت گره بخورم که هیچ گره باز کنی نتونه باز کنه
میخوام اسیر خودت باشم و چه زیبا اسارتیه اسیر بودن تو
امین عارفه ای داره ابن حرفا را بهت میزنه که تشنه محبت از هرکسی بود که حالش خوب بشه خدا تو ین 33 سالگی دقیقا تو همون ماهی که به دنیا اومدم یعنی ماه اسفند خواس منو باز متولد کنه ولی اینبار با طعم شیرین عشق خودش
خودش بهم گفت که اینارا برای امین بنویس وگرنه من هیچ جای سایت ننوشته بودم
من میخوام از اقدامی که کردم بنویسم چون وقتی مینویسم کلی آگاهی جدید بدست میارم و حتی اگه یک نفر با خوندن کامنتم حالش بهتر بشه یا چراغی براش روشن شه 1000 برابرش انرژی به من برمیگرده ،خدایا شکرت که هدایت شدم به صراط المستقیم
خب برم سراغ اصل ،
چند هفته بود وارد سایت شده بودم که از کارم اومدم بیرون ، مربی یوگا بودم تو باشگاه و قرار بود از سپتامبر تایم بیشتری برم و حتی کارهای دفتری باشگاه هم انجام بدم که چند روز قبل از شروع مسئولیت جدید اعلام کردم دیگه نمیام و صاحب باشگاه شوکه شد از تصمیم من ،
یکی دو روز بعد از بیکار شدن تو پیاده روی که با خدا حرف میزدم یهو به دلم افتاد هر روز یک کلیپ آموزشی یوگا بزارم تو کانال یوتوپ منم گفتم چشم و عین یک ماه سپتامبر این کار رو کردم .
و بعدش دنبال مراکز تخصصی یوگا بودم که برم ساعتی باهاشون همکاری کنم که یهو از حرفهای دخترم این ایده رو گرفتم که برم سالن شهرداری شهرمون و اجاره کنم و برای خودم کار کنم .
چند روز فکر میکردم خب چطوری اینکار رو میتونم انجام بدم بعدش هزار تا فکر به ذهنم اومد بابا مگه الکی مگه سالن به تو میدن و از این حرفها …
منم گفتم اگه این ایده از طرف خداست خودش کار رو به آسانی انجام میده و همون روز رفتم شهرداری و با یک ایمیل همه کارها درست شد بخدا فقط چند دقیقه طول کشید و این خودش بزرگترین نشانه بود برام .
خب چند جلسه کسی ثبت نام نکرد منم همش به خودم میگفتم درست میشه من انجامش میدم ،خدایی که من هدایت کرده به این کار خودش شاگرد هم جور میکنه بعد ی متن نوشتم و توضیح دادم در مورد کلاسم و به جاهای مختلف دادم و آروم آروم شاگردهای اومدن همه اینا چند ماه طول کشید ،خدایا شکرت
من به این نتیجه رسیدم یعنی این و تجربه کردم هر روز صبح که بیدار میشم از خدا میخوام برای همون روز هدایتم کنه و میگم خدایا تسلیمم به هدایت تو
واقعا هدایت در لحظه جاری ،این من هستم که باید با کنترل ذهنم در مدار دریافت هدایت قرار بگیرم
من این باور ساختم که هر کاری که به آسانی انجام میشه یعنی هدایت به صراط المستقیمِ
و اگه کاری میخوام انجام بدم گره میافته توش میگم حتما خیرِ و خدا خودش بهتر میدونه
حالا فکر کنید من تازه یک سال میشه به زبان هلندی مسلط شدم که یهو خداوند بهم گفت مگه نمیخوای بری امریکا پس باید تمرکز کنی روی انگلیسی و منم گفتم چشم خدا جونم فقط ی درخواست دارم
آسانم کن برای آسانی و مسیر و بهم نشون بده که چیکار کنم
در کشوری که باید هلندی حرف بزنم و تازه بهش مسلط شدم و هر جایی که میرفتم همه تحسینم میکردن که چقدر خوب حرف میزنی چون زبان هلندی خیلی تلفظ پیچیده یی داره و خودشون هم میگن زبان خیلی سختی و گرامرش هم در همِ ،
حالا یهویی خدا جونم میگه باید این زبان بیخیال شی و زبان انگلیسی که داشتی فراموشش میکردی و ارتقا بدی ،منم میگم چشم
هفته بعدش یهو کتاب جامع یوگا به زبان انگلیسی تو گوگول اومد جلو چشمم و همون موقع سفارش دادم و شروع کردم هم زبان انگلیسی مو ارتقا بدم هم مهارت یوگا و با یک مربی بینظیر یوگا هم آشنا شدم که فوق العاده اس و در طی یک ماه اخیر کلی چیز ازش یاد گرفتم ،خدایا سپاسگزارم خدایا عاشقتم که در بهترین زمان در بهترین مکان قرار میدی
البته چون کتاب تخصصی متنش سنگینِ و زمان میبره
اما پاداش و کسی میگیره که با صبر ادامه میده
با شوق با حال خوب حرکت میکنه و خداوند هم درها رو براش باز میکنه
ایمان دارم که به زودی شاهد معجزه های بزرگ هستم
خدا جونم خودت میدونی و خودم
استاد شما بینظیر هستید ازتون سپاسگزارم
همینطور که در این فایل توضیح دادین باید باورهامون هم درست کنیمکه من دارم روی باور فراوانی کار میکنم
و اینکه چقدر چیزهای زیادی از خوندن کامنت ها یاد گرفتم واقعا کامنت ها بینهایت با ارزش هستن
اصلا حال من و زیر و رو میکنه کامنت ها
کلی باهاشون خندیدم کلی اشک ریختم کلی درس گرفتم
قرآن خوندن هم خیلی بهم انگیزه میده خیلی بهتر شدم تو فهمیدن آیات خیلی حالم و خوب میکنه ، این هم از برکت دوره با ارزش 12 قدم ،خدایا با بند بند وجودم سپاسگزارم
استاد جان ی سوال ؟؟
من یک فایل و گوش میدم همون موقع دوباره گوش میدم انگار ی فایل دیگه اس !!!!!!
بعضی وقتها میگم نکنه من فراموشکار شدم چرا بعضی ها فایل ها رو 100 بار گوش دادم نکته برداری کردم اما باز که برمیگردم میبنم ی چیز دیگه اس !!!!!
جالبه که هر چی میگذره میفهمم که چی نمیفهمم ،اون اوایل فکر میکردم وای من چقدر چیز میدونم اما الان میدونم که هیچی نمیدونم .!!!!!!
خدایا به عظمت و بزرگیت ،خدایا به این آسمون زیبا و پر از ستاره ات لحظه یی من و رها نکن ، خداوندا قطره وجودم و در اقیانوس بیکران وجودت وصل میکنم
خداوندا به وهابیت و مهربانیت هدایتمون کن به مسیر کسانی که به آنها نعمت داده یی
معبودا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
خدایا سپاسگزارم بابت حال همین لحظه ام
خدایا به فهممون وسعت بده تا قوانین و بهتر درک کنیم و قدرت و شعور عمل کردن بهمون بده خدا جونم
خدایا عضله عملگرایی رو در ما قوی کن
خدایا طبق وعده خودت ما بندگی میکنیم ما عمل صالح انجام میدیم ما ذهنمون و کنترل میکنیم
تو هم درهای سعادتمندی و بروی ما باز کن و هر لحظه ما رو مورد هدایت خودت قرار بده
کامنت بسیار ارزشمند و بینظیری بود. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نتایجتون. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر گسترش ظرف وجودتون و افزایش آگاهی ها.
این کاملاً طبیعیه که آدم اگه ده بار یه فایل رو گوش بده ممکنه هر بار چیزهایی جدید رو بشنوه، از طرفی ما یه حافظه کوتاه مدت داریم و یه حافظه بلند مدت که پروسه یادگیری و سپردن به حافظه بلند یه کمی زمان میبره ،حافظه کوتاه مدت یه سری اطلاعات رو همون لحظه دریافت میکنه و تحلیل میکنه ولی ممکنه فراموش کنه.
یه جمله معروف هست مربی ها همیشه میگن «تکرار و تمرین، رمز نفوذ به ضمیر ناخودآگاه » همه موضوعات ما همینه. از بستن بند کفش مون گرفته تا حرکات ورزشی، رانندگی، تا یادگیری یه زبان جدید.
بسیار تحسینتون میکنم. بسیار بسیار عالی و عملگرا بودین. الهی صد هزار مرتبه شکر.
چه جالب امروز یهو اومدین جلو چشمم و گفتم چرا خبری از آقا حمید شیطون نیست شاید هم من سعادت خوندن کامنت های شما رو نداشتم ،به هر حال خیلی ممنونم از کامنت پر انرژی تون ، خدایا شکرت که با انسانهای بینظیری در این فضای روحانی آشنا شدم و نوع نگاهشون درس ها میگیرم ،لذت ها میبرم
خدایا بینهایت سپاسگزارم
راستش آقا حمید من هر ایده یی که میاد انجام میدم میگم اگه به آسانی انجام بشه یعنی مسیر درسته و اگه به قسمتی برسم که دیگه کاری نتونم بکنم رهاش میکنم و ی نیروی درونی بهم آرامش میده که به موقعش انجام میشه البته یه کم سمج هستم که مسایل و حل کنم
خداروشکر میکنم که مسیر درست و پیدا کردم و هر روز سعی میکنم تلاش میکنم که بهتر از دیروز بهتر از یک ساعت قبل خودم باشم
خدایا سپاسگزارم
از دیدن کامنتی که گذاشتین برام خوشحال شدم حمید جان ، سپاسگزارم
خداوند به حق عظمت و بزرگیش راه رو برات هموار کنه تا به آسانی خواسته هات و زندگی کنی و با لذت بری سراغ خواسته های بعدی
اولش که عدد جلوی اسمتون رو دیدم که روزهای حضور شما در سایت رو نشون میده و ستاره هایی که پر کردید برام بسیار جالب بود که کامنتتون رو بخونم
بعد ازخوندن کامنتتون دیدم شما پشتکار عالی دارید که زبان هلندی رو مسلط شدید من هم شنیدم که زبان راحتی نیست
بهتون تبریک میگم
اینکه گفتید هر روز از خدا هدایت میخواهید برای همون روز و هدایت هر لحظه جاری هست این ما هستیم که باید ظرفمون رو آماده کنیم من رو به فکر فرو برد که چقدر این دریافتتون بی نظیر هست از جهان هستی
با این پشتکارتون امیدوار شدم که یکروزی در آمریکا با شما ملاقات خواهم کردم
راستش من چون خیلی با تضادهای شدیدی تو زندگی مواجه شدم و همیشه برای همه چی جنگیدم البته اونم بخاطر باورهای اشتباه خودم بوده ، خیلی دلم میخواد عملگرا باشم چون هر چی قرآن میخونم بارها بارها در بیشتر سوره ها خداوند گفته کسانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند ، کسانی که ایمان به غیب دارند و عمل صالح انجام میدهند ، کسانی که تقوی دارند و عمل صالح انجام میدن
با خوندن این ایه ها متوجه شدم نشانه ایمان داشتن ،عمل صالح انجام دادنه و من باید انجام بدم
خداوند به عظمت و بزرگیش هدایتمون کنه و راه رو برامون آسون کنه تا بتونیم درست بندگی کنیم
برای همین با تمام وجودم از خدا میخوام که کمکم کنه
ویادمه خیلی از خدا میخواستم که مسیر حقیقی و بهم نشون بده و خدای مهربان هدایتم کرده به این مسیر و زمانی که وارد سایت شدم مثل یک آدم تشنه بودم و الانم همینطور هرچی فایل میبینم هرچی کامنت میخونم انگار ی ذره آب نوشیدم و هنوز کویر وجودم تشنه اس و الانم حرکت میکنم و از خدا میخوام که کمکم کنه تا بتونم به اون خواسته هایی که دارم برسم ، عزیزم خیلی از شما سپاسگزارم که برام نوشتی و احساس خوب بهم دادی
به امید خدای مهربان حتما در بهترین زمان و بهترین مکان ملاقاتت میکنم بانو جان
منم اینجوری بودم و هستم هی فک میکنم شاید باید یه کار بزرگی انجام بدم تا نتایج بزرگ بشه
ولی هر چی فایل های استاد رو گوش میدم متوجه میشم بزرگترین و سخت ترین کاری که ما باید انجام بدیم که به نظرم همون عمل صالح هست،اینه که ورودی هامون رو کنترل کنیم و سعی کنیم در حالت شادی و لذت بردن واقعی از داشته های فعلیمون باشیم…توی فایل نتایج آقا رضا قسمت نهم، استاد توی دقیقه یازدهم توضیح میدن که این تغییرات که در رفتارمون میدیم، بزرگترین تغییر هست..
برای خود من خیلی سخت این کار
اما همش صدای استاد توی گوشم زنگ میزنه که “سخته ،کار راحتی نیس اما با تمرین توش مهارت کسب میکنید”
برات از خدای وهاب ، میخوام اون آرزوت که زندگیت باهاش متحول میشه رو به زودی محقق کنه
بازهم شگفتی دیگر و باز هم تشکری برتر خدمت استاد بزرگوارم و برادر خوبم آقای عطار روشن
چقدر با نمک بود اون چهره معصوم با نمک آیدا دختر خدا که تولدش تاریخ هجرت پدر از گذشته ای تلخ به آینده ای روشن شد الهی شکرت
خدایا شکر که قوانین لایتغیرت همواره در کنار انسان باعث رشد و
تحول شگرفی در زندگیش شد
یکی از اقوام ما پدرش که سالها بود از یه بیماری رنج میبرد فوت کرد و این خانم بشدت هر چه تمامتر گریه و ناله میکرد من خودم به شخصه اوایل فکر میکردم این داره مسخره بازی در میاره چون پدر خدا بیامرزشون سکته کرده بود و سالها زندگی سختی برای خودش و خانواده ایجاد کرده بود
اونقدر این خانم به ناراحتی و گریه ادامه داد که مادرش ب طرز شگفت انگیز راحتی فوت کرد و باااازهم روز از نو روزی از نو …تا سالگرد مادر برسه برادرش و الان هم داره اون اتفاق تلخه دوباره تکرار میشه میدونید وقتی کسی از اتفاقات زندگیش عبرت نگیره حتی خدا هم نمیتونه کاری کنه اینا رو اول و آخر به خودم گفتم که از اتفاقات به طاهر بد بیا درس عبرت بگیر
و من یکبار بهش گفتم که مواظب فرکانسهایی که میفرستی باش نه من بلکه خیلیا که از قانون سر نمیاوردن هم گفتن ولی متاسفانه فکر میکرد که اگر گریه نکنم مردم فکر میکنند من خانواده مو دوست ندارم و همین فکر مردم داره این بنده خدارو به نابودی میبره
تو این فایل داداش رضا گفتن هفت هشت ماه در مورد آیدا صحبت میکردیم.
آیدایی که هیچ نشانه ای از اومدنش نبود.
آیدایی که دکترا از نیومدنش خبر داده بودن.
آیدایی که فقط از بودنش ی دست لباس و النگو و … وجود داشت
اما آیدا با تمام وجودش فریاد میزد که من هستم و این فریاد باعث میشد که داداش رضا ادامه بده و به واقع به غیب ایمان دارند
چقدر نکات ارزشمندی ایراد کرد نکات کلیدی ،نکات مهم ،نکات … نمیدونم چی بگم ولی اسمش مهم نیست مهم اینه که من شنونده بیام و درک کنم
درک نمیکنم؟ هزار بار ببینم صحبت کنم توجه کنم بنظر من تکامل توی ذهن اتفاق میفته و بس ,فقط تو ذهن هر چی بیشتر کنترل کنی هر چی بیشتر ببینی هر چی بیشتر بشنوی اون تکامله زودتر انفاق میفته
خدایا کمک کن تا بیشتر ببینم
تا بیشتر بشنوم
تا بیشتر باور کنم
تا بیشتر مومن بشم
متوکلتر باشم ادامه بدم
ای خدا ازت میخوام کمکم کنی کمکمون کنی رها نکنی مایوس شدم ولم نکنی هدایتم کنی
استاد وقتی داشتم به فایلتون گوش میکردم دقیقا انگار داشتید جواب سوالاتی که تو ذهنم مطرح بود میگفتین
اینکه تو فقط باید ادامه بدی همه چیز گفته میشه
و با مثالهایی که زدید چقدر از قانون گفتید و وقتی به مقایسه خودم با خودم رسیدم دیدم بابا چقدر پیشرفت کردم چقدر نسبت به دو روز پیشم تغییر کردم
چقدر صبور تر متعهد تر متوکلتر بشاشتر عاملتر شدم
الهی شکر که در این مسیر دارم هر روز قدم کوچیک اما مداوم برمیدارم الهی خودم تحسین میکنم که در این مدت عضویت در سایت هر روز دارم گوش میکنم تمرین میکنم و چقدر نتایج عالی گرفتم ولی هنوز تو بحث ثروت مشکل دارم
همین الان که داشتم این کامنت مینوشتم همسرم ازم چیزی خواست که پاشدم بهش بدم دیدم گوشیش و روی لوله بخاری کنار من که ی رب پیش روشن کرده بودمه یعنی من در عرض ی رب ده ملیون حداقل سود کردم ثروت هست جلومونه اطرافمونه هست فقط باید من هم باشم خدایا هستم کن
خدایا شکرت که هر لحظه با هدایتهات مارودر مسیر صراط مستقیم قرار میدی
استاد عباسمنش …….مات ومبهوت شدم ازاین فایل .تبریک به آقای عطار روشن به خاطر موفقیتهایش. که هرروز منتظربودم فایلش بزارید وگوش کنم ….وبه خودم میبالم که راه شما راادامه میدهم. ….چه توضیحات کامل وفوق العاده آخر فایل گفتید. ثانیهها ثانیه آن را حفظ کردم ..خدایا شکرت ازاین همه آگاهی. خدایا شکرت به خاطر قانون موفقیت ….خدایا شکرت برای وجود استاد عباسمنش ودوستان ثروتمند وقدرتمند هم فرکانسی …لحظه شماری میکنم ازنزدیک ببینمت استاد عباسمنش ……
واااای استاد جونممم عااشقتم
دیدین چی شد؟ روانشناسی ثروت 1 رو خریدم
دوره ای که یک ماهه واقعا دیگه دلم میخواست داشته باشمش
بی نهایت خووووشحالم دقیقا دو ساعت بعد از نوشتن کامنتم روی این فایل، هدایت شدم به راحتترین شکل به خرید دوره، پدرم که تو کامنت قبلی در موردشون نوشتن، عاشقتون شدن یعنی، چند روز پیشا بهم گفتن دوره روانشناسی ثروت 1 رو بخریم، گوش بدم، گفتم نه شما باید از فایل های رایگان استاد استفاده کنید بعدش دوره بخریم، گفتن چیکار کنم؟ گفتم سایت، که تو کامنت قبلیم نوشتم دیگه …
بعد امشب که داشتیم فایل 15 گفتگو رو با پدر و مادرم میدیدم که وسطش یهو پدرم گفتن، دوره رو بخریم، چقد زمان میبره؟ گفتم زمانی نمیبره پولو بزنم دوره میاد،
همون موقع 10تومن واریز کردن به حسابم و گفتن بخرش، دوست دارم واقعا تغییر کنم،
استاد اینو بگم که پدر من خیلی جسوره، توی سن 60سالگی آپارتمان مون که تنها سرمایه اش بود رو فروخت و مجدد کاری که عاشقشه رو شروع کرده 2ساله، وارد کار ساخت و ساز شده، پدر من خیلی درستکاره خیییلی زیاد، میدونید که توی ساختمان سازی میتونن چقدر از سر و ته کار بزنن، ولی پدر من همیشه با کیفیتترین هارو استفاده میکنه، میگه بذار مردم راضی باشن بگن خدا پدر سازنده شو بیامرزه، خیلی پشتکار داره، خیلی امیدواره، خیلی سپاسگذاری میکنه، فقط باورهاش در مورد پول خوب نیست، تلاش زیاد میکنه ولی کمی با پول دوست نیست، ایمان دارم که اگه با پشتکار دوره ثروت1 رو عمل کنه، قطعا جز بهترین سازنده های تهران میشه توی همین سن.
استاد خیلی خوشحالم و البته انگار خیلی دست یافتنی هم بود برام، ولی یه شوقی از درونم قل قل میکنه برای این دوره خفن که نگممممم
دقیقا بعد از اینکه دوره رو خریدیم ادامه فایل 15 رو پلی کردم، یعنی میخواستم بیام داخل تلویزیون بقلتون کنم، راستی اینو نگفتم که من خیلی تصویر بک شمارو توی این سری فایل ها دوست داااارم، عااالیهههه رنگ و لعاب جذابی داره،
استااااد خفن من عااااااااااشقتممممممممم زیاااااااااد
به نام خدای مهربان
سلام پریسا جان
خدا پدر شما را حفظ کنه. که اینچنین پدری دارید. پدر من هم همچنین ویژگی هایی داره، ولی متاسفانه باورهای ثروت بدجور خراب. من همیشه پدرم رو تحسین میکنم و که این همه برای آسایش ما زحمت بدون نتیجه کشید.
حالا هم قدر خانواده تان را بیشتر بدانید. و کنار هم تصاعدی ثروت بسازید به امید الله مهربان
منتظر نتایج فوق العاده شما و پدر گرامی تان هستیم
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم
سلام دوست عزیز
کامنت زیبا شما را خواندم خدا قوت به پدر بزرگوارتون که درستکار هستن. منم دنبال نشونه بودم که الان هدایت شدم راسش دنبال خرید خونه توی شهر تهران هستم و چه کسی بهتر از پدر شما که سازنده قابل اعتمادی هستن. و مهمتر از همه جزء خانواده بزرگ عباسمنش ، ممنون میشم بفرمایید کدام منطقه کار میکنن و اگر واحدی برای فروش و یا پیش فروش دارند بنده خریدارم. و اگه مقدور هست آدرس بنویسید بنده در اسرع وقت برای بازدید و انجام مقدمات اولیه خدمت پدر بزرگوارتان میرسم. خدایا شکرت
آیه سه سوره طلاق
سلام ب همگی امیدوارم عالی باشید
امشب هم در جهت عمل به ایده ام به آیه دیگ از قرآنو آنالیز میکنم
وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً [3]
و او را از جایى که گمان ندارد روزى مىدهد؛ و هرکس بر خدا توکّل کند، خدا امر او را کفایت مىکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند؛ به یقین خدا براى هرچیزى اندازهاى قرار داده است
توی این آیه خداوند خیلی تر و تمیز میاد نشون میده ک کسی ک فقط روی خدا حساب باز کنه حدا بارشو نمیذاره روی زمین بمونه
وقتی از ریشه رزق استفاده میکنه
یعنی مستقیما کار داره با ورودی پرل
مستقیما کار داره با روزی هر فرد
این همون رزقی ک خدا بارها گفته ب هرکس در مشیت خدا باشه تنگ میگیره رزقو
و هرکس هم خلافش باشه روزی رو گشترده میکنه
مشیتم همون قوانین جهانه
بعدش گفته لا تحسب یعنی به اون روزیش رو از جایی میرسونیم ک اون اصن فکرشو نمیکنه
(خیلی وقتها شده برای خود من
خیلی وقت چیه) همیشه برای خود من اینجوری بوده ک من مشتری هام رو نمیدونم از کجا میان
یه بار یکیشون گفت تو رو از شیپور پیدا کردم گفتم من اصن توی این اپها تبلیغ نمیدارم اخه
خودشم بیچاره نمیدونس از کجا منو پیدا کرده
همین یه دونه چندین میلیون ب من پول رسوند
استاد توی این فایل از عباس برزگر گفت
من رفتم ته این آدمو در آوردم
فک میکنم چندین چند برابر استاد درآمد داره
یه مستند ازش بود به نام من چوپانم
حتما بشینین با خانواده ببینید فوق العاده اس
اینقدر تو ذهنمه حرفاش ک نمیدونم از کجاش بگم
یه جایی برگشت گفت ب مردم میگم چهارتا مرغ و خروس بذارید توی خونه باشه برای تخم مرغشون
گفت مردم میگن خرجشون زیاده
گفت اینا کوته بینن
نمیبینن ک این تخم مرغی ک از اینا تولید میشه خیلی ارزشمنده
این ارزشش ب اینکه تولید به تو احساس خودباوری میده
مصرف تولیدات خودت بهت این حس رو میده ک منم توی خیلی از جنبه های دیگه میتونم
بعد برگشت گفت انرژی کائنات پشتشه
چون توی دهکده ای ک این آقا زده واسه توریستها
بهشون از تولیدات خودشون میده اقلام مصرفی اون هتلشون
مثلا برای غداشون از همون گاو کوسفند همونجا استفاده میشه
این آدم چندین سال پیش ماشین زیرپاش بی ام و بوده
گرون ترین اتاق توی هتلش اتاقیه ک روی آغل گاو گوسفنداس
اونم شبی ششصد یورو
یعنی حدود ٣٢ میلیون برای یک شب
اونم با بوی گاو گوسفند
این آدم اصالتشو به مردم داره میفروشه
در ادامه آیه میگ
هرکس ب خدا توکل کنه خدا براش کافیه
همین عباس برزگر اصن کارش اینکه خاطراتشو ی جوری بگ ک تضادو تبدیل کرده ب فرصت
مثلا برای همون اتاقی ک میگم گرونترین اتاقشه میگفت ک یه نفر چندین بار زنگ زد بهم بهش گفتم جا نیس
همه ی دهکده پره
اخر اینقدر اصرار کرد گفتم یه اتاق روی طویله گاو گوسفندا هست میخای؟ گفته بود آره و اینجوری شده بود ک این اتاق ب وجود اومده بود اصن
آدمی ک توکلش ب حدا باشه خدا ایده های نابو ب ذهنش میرسونه
خدا مسائلشو براش ب بهترین شکل مدیریت میکنه
مثلا باز تعریف میکرد ک اسم اقامتگاهش آورده شده توی یه کتابی ک چهارسال ی بار چاپ میشه و مرجع بازدید توریستها از ایرانه
میگفت اول سه هزارم ایران بودم
بعد انگار شدم ١۵ ایران
بعد شدم ۶ حالا شدم ۵
ببین خدا چی کار کرده
این اصن میدونسه ک یه همچین کتابی هست؟
خدا اسمشو آورده
خدا بزرگش کرده
خدا کوهی از مشتری رو با اون کتاب براش آورده
اینا ثمره ی توکل
ثمره ی اعتماد ب خداست
و واقعا هرکس ب خدا توکل کنه خدا براش کافیه
خدایا ما رو ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک بهشون نعمت داده شده
خدایا منو از اون متقینی قرار بده ک فاصله ای بین حرف و عملشون نیس
دوستون دارم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان عزیز
خیلی لذت بردم از فایل آقای رضا عزیز که با ایمان و عشق قدم برداشته و حرکت کرده و خدارو صدهزار مرتبه نتایج عالی گرفته.
من الان در وسط راهم هستم و میخوام بنویسم که ثبت باشه، که البته دیروز یک حسی بهم میگفت بنویسم ولی خب امروز یک هو شد.
من برنامه نویس ام و نتونستم در برنامه نویسی نتایج خوب و عالی خلق کنم که بعد از 8 سال کار بتونم خونه ایی داشته باشم. بعد همه میگفتن اصلا ول کن برنامه نویسی رو، بخصوص پدر و مادرم و بقیه خونواده. ولی من با توجه به آموزش هایی که از استاد گرفته بودم میگفتم نه، دلیل این نیست، اگر من توی این موفق نشم هیج کجا موفق نمیشم.
سال 98 بود که شرکت ام رو جمع کردم . توی ایران، یک پروژه از یک شرکت نرم افزاری دیگه که اونم هدایتی بود گرفتم و انجام دادم و رفتم ترکیه برای کار توی گردشگری که دیدم من همه چیز رو به شکل برنامه می بینم اصلا برای همه چیز انگار میخوام برنامه بنویسم.
بعد یک روز توی کافه بودیم توی استانبول به رفیقم گفتم من درهای باز توی زندگیم انگار دارم، اینا باید بسته بشن. درهای باز رو ببند یک حسی بهم میگفت انجام بده.
سال 1400 شهریور ماه به خاطر همون پروژه ام برگشتم ایران و تهران، گفتم باید این رو تموم کنم، اون تیمی هم که اول تشکیل داده بودم رفتن. تک و تنها نشستم پای پروژه و 5 ماه لیزری میرفتم. پروژه درصدی بود و مشتری من اول گفت 700 تا مشتری دارم و بعدش کلا 15 تا با قیمت خیلی پایین می فروختن. منم اعتراض نکردم، گفتم خدا به من گفته بشین تموم کن و من تسلیم ام. بهمن ماه 1400 که کارم تموم شد به مشتری ام طبق حسی که بهم گفته میشد گفتم ماهی 20 تومن میگیرم، شما اون سقف رو پر کردی که اوکیه، نکردی هم من متضرر نشم چون واقعا بهم فشار اومده بود. نرم افزاری که هر نسخه اش حداقل 50 تومن بود رو 10 تومن میفروخت و میگفت بازار نیست و من میدیدم هیچ تلاشی برای فروش نمی کردن اصلا برنامه ایی نداشتن. بعد از پیشنهاد من گفت نه من این رو قبول ندارم. و اینقدر نمی تونم بدم میتونم یک مبلغ کمتر بهت بدم به عنوان آب باریکه داشته باش و بعد با ما هم همکاری بکن .
یک حسی بهم میگفت حسین بز ات رو بکش.(داستان بز معروفه حالا تحقیق کنید بعدا) منم با خودم گفتم مگه قراره تو روزی من رو بدی؟ خدا میده، گفتم این مبلغی که پیشنهاد دادم واقعا مبلغی نیست، این نرم افزار حاصل 8 سال سابقه من هست و… منم رد کردم.
من توی گذشته، کار ناتموم زیاد داشتم و کلی کار همزمان انجام میدادم، توی 3 سال شرکت ام 10 تا بیزینس مختلف رفتم و شریک شدم و همش هم شکست خوردم. چون مشرک بودم.
دوباره نجوا اومد که تو اگه میخوایی توی برنامه نویسی بیشتر عمیق بشی، بشین آیلس ات رو بگیر. منم گفتم چشم.توی کل سال 1401 یک کار خدا از یک مشتری دیگه ام بهم پیشنهاد داد که خرج ام رو میداد و گفتم باید زبان ام رو به بالاترین سطح ارتقا بدم و الویت رو فقط گذاشتم زبان.بعد توی ماه رمضون 1401 رفتم شمال توی ویلامون نشستم خوندن و میدیدم من تمرکز ندارم. که اینم با 4 روز روزه سکوت توی جمع فهمیدم که اونم هدایتی بود.
بعد رفتم پیش روانپزشک و گفتم من موقع درس خوندن حس میکنم تمرکز ندارم و حتی موقع صحبت حرف زدن هم یادم میرفت چون ذهن ام همزمان داشت به چند جا فکر میکرد. اون من رو به نروتراپی معرفی کرد. بعدا توسط دستگاه نقشه مغزی متوجه شدم که دلیل عدم تمرکز من یک مورد جالب هست به نام ADHD که در افراد پیش فعال اتفاق میافته که این هم ژنتیک هست ولی اگر نسبت بهش آگاهی پیدا کنی و یک سری تمرین ها انجام بدی می تونی غلبه کنی.( از استاد میخوام راجع به این AHDH در صورت صلاح دید صحبت کنن چون فکر میکنم خیلی از بچه ها به صورت ناخواسته درگیر این هستند)
من ریشه عدم موفقیت خودم رو فهمیدم عدم تمرکز به دلیل ADHD
داشتم بال در میاوردم که خداروشکر من بالاخره دلیل رو فهمیدم. وقتی تسلیم هدایت های مرحله به مرحله میشیم اتفاق ها به صورت طبیعی رخ میدن. من جلسات رو رفتم و زبان ام رو تمرکزی خوندم و دی ماه امسال رفتم ماک دادم نمره speaking ام 6 شد که براش هر روز تلاش میکنم تا به 7.5 برسونم.
در طول امسال کلی خونواده ام مسخره ام کردن، پدرم کارمند دولتی بود و بازنشسته شد و گفت بیا برو جای من کار کن، ولی قبول نکردم. حس ام میگفت نه. بعد پدرم کل خونواده رو پر کرده بود و هر جا ما میرفتیم داستان همین بود، هی میومدن نصیحت و …. ولی یک نفر من رو باور داشت اونم عموم بود که کار آزاد میکنه و موفق هستش. اون میگفت زبان رو برو. درست میشه.
من هر چی برمیگشتم به عقب نگاه میکردم، میدیدم مسیر درست بوده چون اگر این مسیر رو نمی اومدم تا آخر عمر هم شاید لنگ لنگ میزدم و ریشه ی عدم تمرکز ام رو پیدا نمی کردم. و گفتم باید با توکل به الله ادامه بدم.
الان که ویدئو های آموزشی برنامه نویسی رو توی یوتوب می بینم خیلی سریع متوجه میشم مثل قبل لازم نیست همش تکرار کنم، یا برم مقاله های فارسی بخونم یا بدم گوگل ترنسلیت. از اون مشتری ام هم ممنونم که قبول نکرد و من رفتم زبان ام رو بهتر کردم.
انشالله آزمون اصلی رو به زودی توی اردیبهشت امسال 1402 با نمره عالی 8 میدم و بعد دوباره می نویسم، مراحل بعد شفاف و ساده است چون خداوند من رو هدایت میکنه به بهترین مسیر ها من با آرامش و تمرکز ادامه میدم.
یا حق
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز، خانم شایسته و همه شما دوستان
این کامنت من هم توضیحات خودمه و هم یک سوال که خیلی خوشحال میشم که بهم جواب بدید، مرسی.
دیدگاه من راجب حرفای استاد درمورد ارز های دیجیتال و سهام و این کارا اینکه نریم سراغ کاری به این منظور که خودم نمیتونم پول دربیارم و مهارتی هم کسب نکنم و پولمو بدم این بازار این بانک این سهام این ارز و این برای من پول دربیاره و منظور یک شغل خاص نیست یه بیزینس خاص نیست، منظور اینکه با این دیدگاه و این باور نریم سراغ کاری. که مطمعنن نتیجش شکسته و هیچ ثروتی به دست نمیاری و همون رو هم که داری از دست میدی.
من خودم معامله گر بازار های مالی ام، یعنی معامله ارز مثل دلار، پوند، یورو، فرانک، ین و چند ارز دیگه معامله میکنم یعنی (فارکس) دوستان فارکس هم یک مخففه یعنی تجارت ارز خارجی. و همچنین معامله طلا، نقره، نفت خام. و معامله سهام مثل ETF ها و سهام شرکت اپل، آمازون و چندتای دیگه. من بی نهایت عاشق این کارمم، یعنی مافوق تصور دوستش دارم و ازش لذت میبرم اصلاً اون لحظه که میشینم پای لپ تاپ و بازار رو تحلیل و بررسی میکنم ذوق و شوق همه وجودمو میگیره یعنی میگم زیباترین منظره همین دیدن بازار و تحلیلشه و من بنا به این عشق که دارم خیلی خیلی زیاد رفتم راجبش مطالعه کردم یعنی تا الان صد ها و صد ها صفحه آموزش ترجمه کردم و نوشتم کتاب ها خوندم و همین هم که بیشتر یاد میگیرم کُلی حالم بهتر و بهتر میشه و لذت میبرم، من با معامله در بازار های مالی واقعاً احساس سرزندگیو زنده بودن بهم دست میده. و این که کاملاً برام اضحه که من عاشق این کارم.
و من توی این کار اصلاً این دیدگاه رو نداشتم که برم پولمو بدم به این افراد برای من پول دربیارن اصلاً وقتی هم شروعش کردم نمیدونستم درآمدش چجوریه و هیچی نمیدونستم و کُلی شرایط بود و الانم هست که پولمو بدم بقیه توی همین بازار برای من پول دربیارن ولی گفتم نه من عاشق این کارم و خودم میرم مهارتشو کسب میکنم و اصلاً بحث پول هم نیست بحث عشق و لذت بردن من از معامله کردنه و اینقدر هم دارم یادمیگیرم وقتی یه ذره راجب این کار با بقیه حرف میزنم همه عشق میکنن که چقدر مسلطم بر کارم. میگم من روزانه 7 ساعت دارم راجب کارم مطالعه میکنم 6:30 صبح بلند میشم که کارمو شروع کنم.
ارزشی هم که توی معامله کردن من و این کسب و کارم خلق میشه رو هم توضیح بدم اینکه اولاً ما یکی از چهار نقش اصلی بازار های اقتصادی هستیم. ما نقدینگی بیشتری توی بازار ایجاد میکنیم و هم در زمانی که تجارت زیادی هست در بازار و هم زمانی که تجارت کمه و همین حضور و بودن نقدینگی باعث چرخش چرخ اقتصاد میشه. معامله کردن من تاثیر بسیار مفیدی روی صادرات و واردات داره و همچنین کسب و کار ها رونق بیشتری میگیرن که معامله کردن ما به شکل های مختلفی روی رونق کسب و کار ها تاثیر داره که خیلی تخصصی و طولانیه توضیحش. معامله کردن من باعث میشه سایر معامله گر ها هم با وجود نقدینگی بیشتر راحت تر سود بکنن و درآمد کسب کنن. معامله کردن من باعث افزایش بیشتر عرضه و تقاضا در بازار های جهانی میشه یعنی رشد کُلی اقتصاد جهانی. باعث تسهیل و راحت تر شدن خرید و فروش در بازار ها میشم. چیز دیگم که هست و کُلی میگم و توضیحش خیلی زیاده اینکه من با معامله کردن ریسک رو برای بقیه معامله گر ها و کسب و کار ها کاهش میدم که اینم خیلی به گسترش و سود کسب و کار ها کمک میکنه. یک ارزش بزرگ دیگم که با معامله کردن توی بازار های مالی خلق میکنم خسارت و تشکیل حباب های بازار رو کاهش میدم. این یک سری از ارزشیه که من خلق میکنم.
حالا سوالی که داشتم اینکه آیا این کسب و کار من بنا به گفته های استاد ایرادی داره؟ آیا این کار من که خرید و فروش ارز و سهام و طلا و این چیزاست و عاشق هم هستم اشکالی داره؟ نداره؟
من این دیدگاه رو ندارم که خودم عرضه پول درآوردن ندارم و پولمو بدم این سهام یا ارز یا بانک بهم یه سودی بده، همون جور که گفتم هم عاشق کارمم هم خیلی دارم راجب بازار های مالی مهارت کسب میکنم. حالا این معامله کردن در بازار های مالی ایرادی داره؟ غلطه؟ درسته؟
ممنونم که کامنت من رو مطالعه کردید و خیلی خوشحال میشم که جواب خودتون رو بهم بگید لطفاً
سلام دوست عزیز من زیاد اطلاعی راجب کارتون ندارم اما اینو میدونم استاد میگه به دنبال کاری ک علاقه دارید برید مهارت کسب کنید در موردش لذت ببرید از انجام اون کار و براش ارزش خلق کنید و وقتی عالی شدی میتونی ازش ثروت بسازی مثال همون ضایعاتی ک عاشق کارشه از کم شروع میکنه و تکاملشو طی میکنه و کم کم کارخونه ضایعات میزنه ولی خیلیها هم هستند میگن ضایعات در امد دارن پس چرا به ثروت نمیرسند چون عاشق کارشون نیستند فقط بخاطر ثروت رفتند در اون کار
خودت مقایسه کن این دوتا کارو
خودت جواب خودتو دادی من توی ارز ی اقایی میشناسم تو بورس اقای عیلرضا مهرابی خیلی ام معروف بود چقد ثروت ازش میساخت چقد کارمند داشت دفتر بزرگ ایشون مشاوره ک میده کلی ثروت بدست میاره چون عاشق کارشه
فک کن ی برنامه نویس که از کارش ثروت میسازه ینی عاشق کارشه و مهارت داره تو کارش خب همه جا رو دست میبرنش برای کارش مگ میشه عاشق کارت باشی ازش پول نسازی و خلق ارزش نکنی
پس من نمیگم کارتو رها کن یا نکن میگم به راهت و کارت اگ علاقه داری ادامه بده این فرق داره با کسی ک مثلا کارمنده و میخاد پولشو اونجا سرمایه گزاری و کل پولش ضرر میکنه
امیدوارم ک مثالهام براتون مفید باشه
موفق باشی دوست عزیز
سلام دوست خوبم
چقدر عالی و خوب در مورد کارت توضیح دادی
و واقعا لذت بردم
و میخوام برداشت خودم رو از صحبت های شما بگم و درست یا غلط بودنش رو خودت تشخیص بده
چون من خودم در حال آموزش حرف ها و کلام استاد هستم و هیچگونه مبحثی بر اینکه حرف من درست هست رو ندارم
من فقط نظر شخصی خودم رو میگم
اینکه استاد عزیز میگن برین دنبال علاقتون و ازش ارزش و پول خلق کنید و روی باورهای مالی و ثروت هم همزمان کار کنید پول و ثروت لاجرم وارد زندگیتون میشه رو ما زیاد شنیدیم اما انصاف چقدر به همین یک جمله استاد عمل کردیم و باور کردیم من خودم رو میگم و منظورم شخص خاصی نیست
وقتی شما داری میگی که از این کار لذت میبری و عشق میکنی و با ذوق و شوق فراوان داری این کار رو میکنی پس داداش مطمئن باش که مسیرت درسته
تو هم داری ارزش خلق میکنید و باور های خوبی هم گفتی توی کامنتت دوباره کامنت خودت رو بخش انتهایی رو بخون
وقتی حالت عالیه از کاری که داری انجام میدی پس نگران هیچچیزی نباش و با امید بخدا ادامه بده
شما میتونی از همین چیزهایی که یاد گرفتی و درک کردی کلاس های آموزشی بذاری و از این طریق ارزش خلق کنی حتما نیاز نیست که خودت بخوای پول بذاری توی این مورد ها
میتونی کلاس های آموزشی آنلاین یا حضوری برگزار کنی این ایده من هست خودت باز بهتر میدونی توی کارت چه عملی انجام بدی بهتره
و اینکه الگوی خیلی خوب و قوی ای در این زمینه داری «سلطان وارن بافت»و قطعا الگو های بهتری هم خودت سراغ داری که میتونه بهت کمک کنه مثل آقای ماهان تیموری و خیلی های دیگر خودت بهتر میدونی
پس اگر حالت با کارت خوبه ادامه بده برادر
البته باز هم میگم این نظر شخصی من هست خودت سبک سنگین کن ببین چیجوریاست دیگ
امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم
موفق و شاد و ثروتمند باشی عزیز دلم
سلام به دوست عزیزم
امیدواریم همیشه شاد و سلامت و غرق لذت باشید.
آفرین به شما که اینقدر به کار خودتون مسلط اید و همه جوانب رو به راحتی می سنجید و این مساط بودن به کار تون رو توی کامنت دون به وضوح برای من مشهود بود آفرین به شما که اینقدر قشنگ و دقیق تمام جوانب سوالتون رو توضیح داده و احسن بر شما که اینقدر ارزش توی بورس و فارکس ایجاد کردید این سوال شما رو استاد به صورت دقیق و کامل توی چند جلسه متوالی در دوره روانشناسی ثروت 1 به وضوح توضیح دادند تمام صحبت استاد بابت این سوال شما اینه که به افرادی داره اینو گوشزد میکنه که همیشه کارشون چیز دیگه ای درآمدشون از چیز دیگه ای از راه دیگه ای و با این تفکر که بیاد پولشو بزارم تو بورس و از آن را سرمایه شان را افزایش بدهند و دوباره اون افزایش سرمایه رو تو کار خودشون سرمایه گذاری کنند هست که الان بسیار بسیار توی جامعه مشهود شده ولی نه شما که با این کار عشق می کنی حال میکنه تمام لذت و تفریح و کارت همینه بسیار بسیار عالیه که توی همین مسیر الان تون بمونید و روز به روز پیشرفت کنید و به قول خودتون که هر روز مطالعه میکنید در مورد این بیاید و باز مسیرتون رو ادامه بدید و به موفقیت های بیشتر بیشتر برسید دوستتون دارم در پناه رب موفق و سربلند پیروز ثروتمند و عاشق باشید.
سلام
کامنتتون خوندم عالی بود پسر من هم عاشق فارکسه کارمندمخابرات بود اما بعد از دو سه سال پا گذاشت روی ترسهاش و اومد نشست پای کامپیوتر و با علاقه داره آموخته هاشو تجربه میکنه اما در مورد سوالتون
استاد تو صحبتهاشون گفتن که هر کس بره دنبال علایقش این شغل جزء علایق شماست و شما با این کار کلی لذت میبرید تکاملتون طی کردید مطالعه کردید نوشتید خوندید و کاری که شمارو ساعت 6و نیم بیدار میکنه پای کامپیوتر می نشونه و این عشق و علاقه ست
ب نظر من منظور استاد اینه که بفرض منی که هیچی از بورس و ارزهای دیجیتال سر در نمیارم بیام پولم بدم به شما تا شما برای من پول بیشتری بسازید چون من ب خودم ایمان ندارم و این کار شما اصلا جزو علایق من نیست ولی چون میخوام یه شبه پولدار بشم میام پولمو ب شما میدم تا …..
درصورتیکه تو تمام شغلها به یک اندازه پول هست بشرطی که هر کس بره سراغ علایق و اشتیاقهاش
در پناه الله شاد پیروز سربلند باشید
سلام دوست عزیز
طبق گفتهء خودتون شما عاشق این کار هستین درسته؟ پس طبق قانون بدون تغییر خداوند اگر تمرکزمون روی کاری که عاشقش هستیم باشه هدایتم میشم به مسیرهای بهتر
پس برای بهتر شدن در کاری که بهش علاقه داریم باید هر روز بهتر از روز قبل براش وقت بذاریم چون عاشق کارمون هستیم شما هم دارین همین کارو انجام میدین و از همه مهمتر دارین توی این مسیر لذت میبرید، اما این خیلی فرق میکنه با دیدگاه خیلی ها که وارد این مسیر شدن که نمیدونستن بورس یعنی چی، فارکس یعنی چی، سهم یعنی چی و….فقط از اینو اون شنیده بودن که اینجا هر چی پول بذاری 10 برابرش رو برداشت میکنی بدون هیچ زحمتی پس شروع کردن به خونه فروختن، ماشین فروختن ، طلاها فروختن و…..
به این خیال که قراره یه شب میلیاردر بشن بدون هیچ زحمتی، و الان حال روزشون رو داریم میبینیم طرف رفته جهیزیه دخترش رو فروخته به این امید که با پولی که به دست میاره هم جهیزیه بهش میده هم خونه حتمی بهتر از من میدونید چه شرایطی داره الان
اما شما عاشقانه دارین توی این مسیر حرکت میکنید هر روز مطالعه میکنید بازارها رو تحلیل میکنید و خیلی کارهایی که برای رشدتون توی این مسیر نیاز دارین،
این خیلی فرق میکنه با اون دستهء که کور کورانه وارد این مسیر شدن به این امید که یه شبه میلیاردر میشن.
احساس خوب = اتفاقات خوب
احساس بد= اتفاقات بد
موفق باشید
سلام به استاد و دوستان عزیز .خوشحالم که کنارتون هستم.با همه صحبتهای عالیتون موافقم منم همیشه دغدغم این بود که چطوری کسایی که ن رو باورها کار کردن ن کار خاصی کردن ن از این چیزا اطلاع دارن ولی پول و ثروت فراوانی دارن و به جوابم تو این فایل رسیدم. و اینم بگم استاد درست گفتن که یه عده زیادی میان تو بورس و بازارهای مالی و میخوان پولدار بشن و این درست نیست ولی یه عده کمی هم هستن که واقعا علاقه دارن تو این کار و مهارتشو یاد گرفتن خاکشو خوردن و طبیعتن به ثروت هم رسیدن و از این کار لذت میبرن و نباید این افرادو با همه یکی کرد شاید تو ذهن یه عده بیاد که خب اگه باید ارزش خلق کنه پس مثلا یه طلافروش یه صرافی یه نمایشگاه یه معامله گر پس ارزش خلق نمیکنن این سوال خودمم بود اگه دوستان نظری داشتن.ولی بنظر خودم همه در آخر با پول و درامدشون به دیگران کمک میکنن با خرید وسایل با خیرات کردن با سفر رفتن حتی.
سلام در این مورد استاد به کسانی اشاره میکنند که خودشون هیچ هنری ندارند و به کسانی که تو این کسب و کار کار بلد هستند پول میدن تا اونها واسشون توبورس ما بکنه و بقولی از پولشون سود ببرن یعنی من خودم هیچی سر در نمیارم ولی پولمو بدم به ی نفر دیگه تا اون برای من پول بسازه یعنی من از خودم هیچی ندارم وتوانایی رسیدن به پول ندارم
و این برمیگرده به ایمان نداشتن و کمبود عزت نفس یعنی اینکه شخص اونقدر به خودش اعتماد ندارم
در صورتیکه پول نتیجه لذت بردن و ادامه دادن درمسیره علایقه مثل خاور خانم که استاد مثالش زدن و گفتن که با ترشی فروختن کلی ثروت ساخته
انشالله که پاسخ تون دریافت کرده باشید
در پناه الله
سپاسگزارم که وقت گذاشتین وجواب دادین خدارو شاکرم بخاطر این سایت وبخاطر دوستان خوش خلق وبا احساسی مثل شما که لطف میکنید
به جواب میدید،اتفاقا منم همین راه اشتباه ورفتم وکلی پول از دست دادم،و تصمیم گرفتم که خودم آموزش ببینم،بعد که اینجوری فرمودن به خودم گفتم پس کسانی هم که آموزش دیدن و وارد اینکار شدن هم راهشون اشتباهه،اما شما عزیزان جواب واضحی بهم دادین،مجددا سپاسگزارم خداوند هستم واز شما هم ممنون بخاطر وقتی که گذاشتین
سلام دوست عزیز،امیدوارم که حالتون خوب باشه،اتفاقا سوال منم بود،خیلی ممنون که مطرح کردین،منم داشتم به این فکر میکردم که پس اونایی که آموزش میبینن ودوره تکاملش رو هم طی میکنن چی وبه قول شما خاکش خوردن چی؟آیا حتی آگه آموزش ببینی و وارد این بازار بشی بازم اشتباه هستش؟
خیر چرا اشتباه باشه دقت کنید استاد میگه کسایی که گله ای وارد میشن و درستم میگه ولی کسی که آموزش دیده تو این راه و متخصص شده و شغلش اینه چه اشکالی باید داشته باشه خیر چرا اشتباه باشه دقت کنید استاد میگه کسایی که گله ای وارد میشن و درستم میگه ولی کسی که آموزش دیده تو این راه و متخصص شده و شغلش اینه چه اشکالی باید داشته باشه
به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید
سلام استاد عزیز و دلسوزم
چقدر خوب که ابن صحبت های شما تواَم شده با شروع سال جدید که از همبن الان با خودمون فکر کنیم برناممون برای سال جدید چیه و چقدر صحبت های جدی شما نیاز خود من بود
استاد عزیزم اومدم تعهد بدم
با اینکه چند روزی بود بین دوتا علاقه گیر کرده بودم یکی اینکه برای سنین دختران نوجوان مدل های خوب خیاطی کنم و اینکه توکار فتوشاپ و طراحی بنر و کارت ویزیت و… متمرکز بشم
که یک شب توی ذهنم بردمش تو مبحث اهرم رنج و لذت که دیدم کار فتوشاپ همه جوره ترازوش برام سنگین تره و دستم بازه و هرجایی کارم تو دستمه و ابزار های خاصی نمیخواد و….
حالا اومدم تعهد بدم
من عارفه نصراصفهانی متولد اسفند ماه 67به خودم و استاد جانم تعهد میدم که بدون ترس و نگرانی قدم بردارم در مسیر علاقم و باعشق برم جلو و صرفا دنبال کسب درآمد نباشم و بدون ثروت به سمت من میاد
و سال دیگه همچین موقعی من از همه جهات با الانم فرق بکنم
شخصیت
عزت نفس
مالی
روابط عالی
عشق
توحید
و
و
و
و تعهد میدم آموزه هاتون را عملی کنم و این جملتون را همیشه یادم باشه ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
کمتر حرف بزنم و بیشتر عمل کنم
قضاوت ممنوع
حرف الکی زدن ممنوع
زمان به بتالت گذروندن ممنوع
حذکت نکردن ممنوع
ترسیدن ممنوع
جازدن ممنوع
بهانه آوردن ممنوع
من باید ارزش آفرینی کنم من باید راضی نباشم به شرایط الانم
من میجنگم برای رسیدن به خواسته هام
خدای هر روز زندگی منو توحیدی تر کن
ماشاالله بهت عارفه جان که همواره تلاش میکنی قوانین رو در عمل اجرا کنی
چقدر لذت میبرم از کامنتت که این قدر لذت بخش و پر از تعهده
قبلا هم کامنتت گذاشتی بودی که شغل مورد علاقه ات کار کردن با لب تاپ هست
و واقعا با اینکه رشته مورد علاقه من برنامه نویسی هست
و به لب تاپ مربوطه میدونم که چقدر میتونه آزادی زمانی و مکانی داشته باشه
و دقیقا میتونی با نت ی پریز برق و ی لب تاپ هر کجا که دوست داشتی بشینیم و لز کد زدن لذت ببری
چه کافه باشه
چه پارک باشه
چه خونه باشه
چه خونه اقوام مهمونی باشی
و واقعا خدا را شاکرم که کار مورد علاقه این کار خفن شده که میتونم آزادی عجیبی رو در خودم حس کنم.
خدا را شکر که همین دیروز بود که هدایت شدم به سمت استاد بی نظیری که قبلا دورش رو دیده بودم و رفتم سرچ کردم و سایتشو رو پیدا کردم
تماس گرفتم به پشتیبانی سایتش
در کمال نا باوری خودش جواب داد و کلی باهاش صحبت کردم و راهنمایی خواستم ازش برای خرید برنامه لی که چندین سال با خیال راحت من رو در این رشته بی نظیر همراهی کنه و ازش در مورد شروع دوره ها پرسیدم و گفت که فقط رو این دوره کار کن – با این برنامه خفن و لطفا کل امروزت رو برگزار رو این و تمام
بعد قطع کردن تلفن تا دو ساعت از خوشحالی رو پاهایم بند نبودم و نمی تونستم ی جا بشینیم و راه میرفتم و شکر گزاری میکردم
به دوستم زنگ زدم و گفتم ببین این تجربه بی نظیر رو تجربه کردم و..
خدا را شاکرم که دقیقا موقعی که بهش ایمان میاری – باور میکنه که از طریق قلبت باهات صحبت میکنه – در های الهام رو به صورت واضح به روت باز میکنه که خودت از این اتفاق مدهوش میشی
شکر خدا به خاطر این همه دوستان بی نظیرم
شکر الله بابت این سایت پر از آگاهی
عارفه جان فعالیت در کامنتت گذاشتن ی کوچولو کمتر شده – مطنئن شدم که داری با تعهد رو دوره ها کار میکنی تا در عمل اجرایشان کنی
به امید گرفتن نتایج خارق العاده برا همه مون
سلام امین عزیز
دقیقا منم دقیقا تو دلی انتخاب بودم بین خیاطی یا فتوشاپ و تدوین که البته گاهی نسبی دارم به هر دو
ولی بردم تو اهرم رنج و لذت گفتم دختر خوب تو نمیتونی خیاطی را همه جا با خودت ببری و بخوای نخوای پوستر و… به تو بیشتر احساس خوب میده و استاد هم همیشه میگند ببینید تو چه کاری احساس خوبی دارید و متوجه گذر زمان نمیشید
و نکته ای که در مورد باور گفتی یاد موضوعی افتادم که دیشب برام اتفاق افتاده بود و خیلی دوست داشتم تو سایت به اشتراک بزارم ولی از گفتم جملات و نشون دادن اون احساس در جملات نقص داشتم
ولی یه حسی الان بهم گفت با تو در میون بزارم
از خدا خدا میخوام بتونم به خوبی ادا کنم
من چند روزی میشه به لطف خود الله نزدیکی بیشتری با خدا پیدا کردم و خصوصا دیوانگیم از وقتی شروع شد که کلیپ کنسرت حمید هیراد را دیدم با آهنگ خدا یا گاهی هم با اسم یارب میاد تو گوگل
انگاری منی که دنبال عشق رو زمین بودم خدا همه جوره داشت بهم میفهمند بابا فقط با خودم باش فقط
آخه فکر کن منی که با ظاهر اجتماعی هستم هیچ دوستی ندارم اهل رفت و آمد باکسی نیستیم اصلا جایی دعوت نمیشیم خیلی و. و. و
خلاصه تو خواسته های صبح هام مینوشتم خداجونم دوست دارم تسلیم تو باشم و کاری کن من به درکی درست از تسلیم بودن برسم
حالا تو همین مدت هدایتم شدم به خرید دوره عشق مودت انگار الان خود خدا گفت وقتشه حالا که میخوای با من عشق بازی کنی بیاد تا بهت بگم کجا چه خبره
و به خودم تعهد دادم این دوره را بدون عجله برم جلو و دقیقا فایل اول را چند بار گوش میکردم و هربار به بک آگاهی جدید میرسیدم تا اینکه یک اتفاقی که برام تو زندگی افتاده بود ریشه اش را پیدا کردم از کجاست
حالا طبق عادت که پیش میاد همسرم شب میلد من یک سری چیز هارا تعریف میکنم و آگاهی هارا میگم و دوقلوها هم گوش میکنند داشتم سر سفره که جات خالی ماهی میخوردیم داشتم در ادامه بقیه حرفام این ریشه از بچگی را که پیدا کردم را میگفتم که هی از درون هی میگفتم بگم نگم و این نجواها تو صدم ثانیه بود و همین جور که داشتم حرف میزدم و ماهی میخوردم داشتم تعریف میکردم که دقیقا اون تیکه ماهی تو دهنم تلخ بود و گفتم وای تلخ بود و از دهنم درآوردم یه تیکه از ناهی کندم خوردم دیدم تلخ نیست و هی دوباره ادامه حرفم را اومدم بزنم و دوباره ماهی گذاستم دهنم تلخ بود هسمرم گفت بابا این تیکه را نخور گفتم انگار قسمت نیست آیا حرف را بزنم
گذشت و سفره جمع کردیم و من باز داشتم از آگاهی های که اون روز یاد گرفتم به همسرم میگفتم دوباره داشتم حرفم را ربط میدادم به اون موضوع تا بگم داشتم میگفتم که دخترم پرید تو کلامم و یه حرفی زد گفتم الله اکبر دختر گفت ببخشید گفتم نه مامان جان طوری نیست. و رو کردم به همسرم گفتم خدا باید چطوری به من بفهمونه که نباید این حرف را بزنی ماهی را برام تلخ کرد هرچی اومدم بخورم تلخ بود الان باز اومدم بگم مهدیس باید بپره تو حرف من
آخه من که بهش میگم میخوام تسلیمت باشم چرا تسلیم نیستم و باز میخوام حرف بزنم چرا متوجه نیستم
تا اینجا را داشته باش
اون شب کلا افتاده بودم به حرف یادمه خیلی حرفای استاد ذهنم را باز کرده بود و هی حرف میزدم هی مثال میزدم و داشتم دوباره از یه در دیگه وارد میشدم که اون حرف را بزنم نمبدونم چرا انقدر ذهنم را درگیر. کرده بود شاید به خاطر اینکه این ریشه یابی خیلی منو به فکر فرو برده بود داشتم میگفتم تو تو ذهنم میگفتم حالا کی میخواد بپره تو حرفم که خدا لگه بسه خدا شاهده اینا تو صدم ثانیه ابن نجوا میومد که همسرم پرید تو حرفم گفت کدم این درها به این قابلمه میخوره
دیگه اون موقع هنگ کردم گفتم یا ابوالفضل گفتم ببخشید بگو حرفتا گفتم نه بابا چی چی بگم آخه
دیگه اشک از چشمام سرازیر میشد گفتم باز میخواستم همون حرف را بزنم همسرم و بچه ها گفتند واقعا؟؟؟؟ گریه میکردم میگفتم آره
میگفتم تو غلط کردی که گفتی میخوام تسلیمت باشم یه کار کوچیک را نمیتونی انجام بدی ولی از درون داشتم عشق میکردم که خدا داره چطور منو برای تسلیم های آینده آموزش میده
امین نمیدونی چه حال داشتم دیشب همون شب رفتم تو دفترم نوشتم گفتم خدایا جوری میخوام بهت گره بخورم که هیچ گره باز کنی نتونه باز کنه
میخوام اسیر خودت باشم و چه زیبا اسارتیه اسیر بودن تو
امین عارفه ای داره ابن حرفا را بهت میزنه که تشنه محبت از هرکسی بود که حالش خوب بشه خدا تو ین 33 سالگی دقیقا تو همون ماهی که به دنیا اومدم یعنی ماه اسفند خواس منو باز متولد کنه ولی اینبار با طعم شیرین عشق خودش
خودش بهم گفت که اینارا برای امین بنویس وگرنه من هیچ جای سایت ننوشته بودم
همت چیز خودشه
قدرت
نور
زیبایی
عشق
فقط کافیه بخوای به همون شکل برامون درمیاد
امین عزیز داداش گلم بهترین هارا برات آرزو دارم
سلام استاد جونم
استاد این فایلتون ی بااون جدیتی که داشتید ی در گوشی محکم بمن زد
اخه امشب یکم نجواها داشت میومد سراغم ولی بعد از دیدن این فایل بازم اون حس ذوق و خوشحالی بینهایتی ک داشتم دوباره اومد سراغم .
من به خودم خیلی وقته پیش گفته بودم ک من باید راه زندگیمو پیدا کنم
من تازمانی ک شرایط زندگیمو با تغییر خودم تغییر ندم دست از سر این سایت و استاد برنمیدارم.
هرروز میام از یجایی شروع میکنم ک بیشتر قانونو بفهمم و درک کنم و صدالبته ک توزندگیم عملیش کنم
من یک دختر قوی و ثرتمند از خودم میسازم.
من به خودم قول دادم. به خداوند مهربان قول دادم.
تازه اول مسیرم
منم چون اول مسیرم نجواها زیاد میان سراغم
اما به خودم میگم اگه اون ماشین اگه اون مسافرت ها اگه اون ازادی رو میخای باید ادامه بدی
و بخداقسم که وقتی به نتیجه ادامه دادن پرقدرت این مسیر فکر میکنم دیوونه میشم همینجوری اشکام میاد
یک شور و شوق فراوان برای ادامه دادن این مسیر قشنگ درمن بوجود میاد ک دیگا نجواها رو نمیدونم اصن کجا میره
بازم مثل همیشه شما با کلمات بینظیری که گفتی و اون جدیتی که داشتی من رو به وجد اوردی که
من اگه شاگرد شمام و شما استاد منی
باید بشم یکی مثل خودتون
من باید قوی ثرتمند و موفق و خوشبخت باشم
باید ارزش خلق کنم
من باید ثابت کنم ک شاگرد خوبه شمام
قول میدممممممم به خودمم ک ثابت میکنم استاد گلم .
من به خداوند ثابت میکنم ک لایق بندگی کردن هستم .
من به خداوند ثابت میکنم ک ادم لایقی برای هدایت شدن هستم.
هرگز تسلیم مشکلات نمیشم….
معبود یگانه من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
من همواره تسلیم آن ابر قدرت جهانیان هستم و از هرخیری که از اون بمن برسد به او فقیرم.
استاده گلم من الان رو آسمونام
برم یکم ازین ذوقی ک دارم درتنهایی با خودم و خدای مهربونم لذت ببرم .
دوستان گلم دوستون دارم و خیلی دوستدارم یروز همگی در کنار بهترین استاد جهان جمع بشیم و لذت ببریم از لحظاتمون مثل همیشه…..
بنام فرمانروای جهانیان
سلام به روی ماه استاد ارزشمندم
من میخوام از اقدامی که کردم بنویسم چون وقتی مینویسم کلی آگاهی جدید بدست میارم و حتی اگه یک نفر با خوندن کامنتم حالش بهتر بشه یا چراغی براش روشن شه 1000 برابرش انرژی به من برمیگرده ،خدایا شکرت که هدایت شدم به صراط المستقیم
خب برم سراغ اصل ،
چند هفته بود وارد سایت شده بودم که از کارم اومدم بیرون ، مربی یوگا بودم تو باشگاه و قرار بود از سپتامبر تایم بیشتری برم و حتی کارهای دفتری باشگاه هم انجام بدم که چند روز قبل از شروع مسئولیت جدید اعلام کردم دیگه نمیام و صاحب باشگاه شوکه شد از تصمیم من ،
یکی دو روز بعد از بیکار شدن تو پیاده روی که با خدا حرف میزدم یهو به دلم افتاد هر روز یک کلیپ آموزشی یوگا بزارم تو کانال یوتوپ منم گفتم چشم و عین یک ماه سپتامبر این کار رو کردم .
و بعدش دنبال مراکز تخصصی یوگا بودم که برم ساعتی باهاشون همکاری کنم که یهو از حرفهای دخترم این ایده رو گرفتم که برم سالن شهرداری شهرمون و اجاره کنم و برای خودم کار کنم .
چند روز فکر میکردم خب چطوری اینکار رو میتونم انجام بدم بعدش هزار تا فکر به ذهنم اومد بابا مگه الکی مگه سالن به تو میدن و از این حرفها …
منم گفتم اگه این ایده از طرف خداست خودش کار رو به آسانی انجام میده و همون روز رفتم شهرداری و با یک ایمیل همه کارها درست شد بخدا فقط چند دقیقه طول کشید و این خودش بزرگترین نشانه بود برام .
خب چند جلسه کسی ثبت نام نکرد منم همش به خودم میگفتم درست میشه من انجامش میدم ،خدایی که من هدایت کرده به این کار خودش شاگرد هم جور میکنه بعد ی متن نوشتم و توضیح دادم در مورد کلاسم و به جاهای مختلف دادم و آروم آروم شاگردهای اومدن همه اینا چند ماه طول کشید ،خدایا شکرت
من به این نتیجه رسیدم یعنی این و تجربه کردم هر روز صبح که بیدار میشم از خدا میخوام برای همون روز هدایتم کنه و میگم خدایا تسلیمم به هدایت تو
واقعا هدایت در لحظه جاری ،این من هستم که باید با کنترل ذهنم در مدار دریافت هدایت قرار بگیرم
من این باور ساختم که هر کاری که به آسانی انجام میشه یعنی هدایت به صراط المستقیمِ
و اگه کاری میخوام انجام بدم گره میافته توش میگم حتما خیرِ و خدا خودش بهتر میدونه
حالا فکر کنید من تازه یک سال میشه به زبان هلندی مسلط شدم که یهو خداوند بهم گفت مگه نمیخوای بری امریکا پس باید تمرکز کنی روی انگلیسی و منم گفتم چشم خدا جونم فقط ی درخواست دارم
آسانم کن برای آسانی و مسیر و بهم نشون بده که چیکار کنم
در کشوری که باید هلندی حرف بزنم و تازه بهش مسلط شدم و هر جایی که میرفتم همه تحسینم میکردن که چقدر خوب حرف میزنی چون زبان هلندی خیلی تلفظ پیچیده یی داره و خودشون هم میگن زبان خیلی سختی و گرامرش هم در همِ ،
حالا یهویی خدا جونم میگه باید این زبان بیخیال شی و زبان انگلیسی که داشتی فراموشش میکردی و ارتقا بدی ،منم میگم چشم
هفته بعدش یهو کتاب جامع یوگا به زبان انگلیسی تو گوگول اومد جلو چشمم و همون موقع سفارش دادم و شروع کردم هم زبان انگلیسی مو ارتقا بدم هم مهارت یوگا و با یک مربی بینظیر یوگا هم آشنا شدم که فوق العاده اس و در طی یک ماه اخیر کلی چیز ازش یاد گرفتم ،خدایا سپاسگزارم خدایا عاشقتم که در بهترین زمان در بهترین مکان قرار میدی
البته چون کتاب تخصصی متنش سنگینِ و زمان میبره
اما پاداش و کسی میگیره که با صبر ادامه میده
با شوق با حال خوب حرکت میکنه و خداوند هم درها رو براش باز میکنه
ایمان دارم که به زودی شاهد معجزه های بزرگ هستم
خدا جونم خودت میدونی و خودم
استاد شما بینظیر هستید ازتون سپاسگزارم
همینطور که در این فایل توضیح دادین باید باورهامون هم درست کنیمکه من دارم روی باور فراوانی کار میکنم
و اینکه چقدر چیزهای زیادی از خوندن کامنت ها یاد گرفتم واقعا کامنت ها بینهایت با ارزش هستن
اصلا حال من و زیر و رو میکنه کامنت ها
کلی باهاشون خندیدم کلی اشک ریختم کلی درس گرفتم
قرآن خوندن هم خیلی بهم انگیزه میده خیلی بهتر شدم تو فهمیدن آیات خیلی حالم و خوب میکنه ، این هم از برکت دوره با ارزش 12 قدم ،خدایا با بند بند وجودم سپاسگزارم
استاد جان ی سوال ؟؟
من یک فایل و گوش میدم همون موقع دوباره گوش میدم انگار ی فایل دیگه اس !!!!!!
بعضی وقتها میگم نکنه من فراموشکار شدم چرا بعضی ها فایل ها رو 100 بار گوش دادم نکته برداری کردم اما باز که برمیگردم میبنم ی چیز دیگه اس !!!!!
جالبه که هر چی میگذره میفهمم که چی نمیفهمم ،اون اوایل فکر میکردم وای من چقدر چیز میدونم اما الان میدونم که هیچی نمیدونم .!!!!!!
خدایا به عظمت و بزرگیت ،خدایا به این آسمون زیبا و پر از ستاره ات لحظه یی من و رها نکن ، خداوندا قطره وجودم و در اقیانوس بیکران وجودت وصل میکنم
خداوندا به وهابیت و مهربانیت هدایتمون کن به مسیر کسانی که به آنها نعمت داده یی
معبودا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
خدایا سپاسگزارم بابت حال همین لحظه ام
خدایا به فهممون وسعت بده تا قوانین و بهتر درک کنیم و قدرت و شعور عمل کردن بهمون بده خدا جونم
خدایا عضله عملگرایی رو در ما قوی کن
خدایا طبق وعده خودت ما بندگی میکنیم ما عمل صالح انجام میدیم ما ذهنمون و کنترل میکنیم
تو هم درهای سعادتمندی و بروی ما باز کن و هر لحظه ما رو مورد هدایت خودت قرار بده
سلام و درود به شما
کامنت بسیار ارزشمند و بینظیری بود. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نتایجتون. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر گسترش ظرف وجودتون و افزایش آگاهی ها.
این کاملاً طبیعیه که آدم اگه ده بار یه فایل رو گوش بده ممکنه هر بار چیزهایی جدید رو بشنوه، از طرفی ما یه حافظه کوتاه مدت داریم و یه حافظه بلند مدت که پروسه یادگیری و سپردن به حافظه بلند یه کمی زمان میبره ،حافظه کوتاه مدت یه سری اطلاعات رو همون لحظه دریافت میکنه و تحلیل میکنه ولی ممکنه فراموش کنه.
یه جمله معروف هست مربی ها همیشه میگن «تکرار و تمرین، رمز نفوذ به ضمیر ناخودآگاه » همه موضوعات ما همینه. از بستن بند کفش مون گرفته تا حرکات ورزشی، رانندگی، تا یادگیری یه زبان جدید.
بسیار تحسینتون میکنم. بسیار بسیار عالی و عملگرا بودین. الهی صد هزار مرتبه شکر.
بنام خدای مهربونم
به به سلام آقا حمید گل
چه جالب امروز یهو اومدین جلو چشمم و گفتم چرا خبری از آقا حمید شیطون نیست شاید هم من سعادت خوندن کامنت های شما رو نداشتم ،به هر حال خیلی ممنونم از کامنت پر انرژی تون ، خدایا شکرت که با انسانهای بینظیری در این فضای روحانی آشنا شدم و نوع نگاهشون درس ها میگیرم ،لذت ها میبرم
خدایا بینهایت سپاسگزارم
راستش آقا حمید من هر ایده یی که میاد انجام میدم میگم اگه به آسانی انجام بشه یعنی مسیر درسته و اگه به قسمتی برسم که دیگه کاری نتونم بکنم رهاش میکنم و ی نیروی درونی بهم آرامش میده که به موقعش انجام میشه البته یه کم سمج هستم که مسایل و حل کنم
خداروشکر میکنم که مسیر درست و پیدا کردم و هر روز سعی میکنم تلاش میکنم که بهتر از دیروز بهتر از یک ساعت قبل خودم باشم
خدایا سپاسگزارم
از دیدن کامنتی که گذاشتین برام خوشحال شدم حمید جان ، سپاسگزارم
خداوند به حق عظمت و بزرگیش راه رو برات هموار کنه تا به آسانی خواسته هات و زندگی کنی و با لذت بری سراغ خواسته های بعدی
سلام سارا عزیز و بقیه اعضا سایت
اولش که عدد جلوی اسمتون رو دیدم که روزهای حضور شما در سایت رو نشون میده و ستاره هایی که پر کردید برام بسیار جالب بود که کامنتتون رو بخونم
بعد ازخوندن کامنتتون دیدم شما پشتکار عالی دارید که زبان هلندی رو مسلط شدید من هم شنیدم که زبان راحتی نیست
بهتون تبریک میگم
اینکه گفتید هر روز از خدا هدایت میخواهید برای همون روز و هدایت هر لحظه جاری هست این ما هستیم که باید ظرفمون رو آماده کنیم من رو به فکر فرو برد که چقدر این دریافتتون بی نظیر هست از جهان هستی
با این پشتکارتون امیدوار شدم که یکروزی در آمریکا با شما ملاقات خواهم کردم
تا اون روز شما و به امید دیدار
بنام خدای حمایتگرم
سلام به روی ماهت فهیمه جونم
ممنونم عزیزم از کامنت پر ازمهرت ،
راستش من چون خیلی با تضادهای شدیدی تو زندگی مواجه شدم و همیشه برای همه چی جنگیدم البته اونم بخاطر باورهای اشتباه خودم بوده ، خیلی دلم میخواد عملگرا باشم چون هر چی قرآن میخونم بارها بارها در بیشتر سوره ها خداوند گفته کسانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند ، کسانی که ایمان به غیب دارند و عمل صالح انجام میدهند ، کسانی که تقوی دارند و عمل صالح انجام میدن
با خوندن این ایه ها متوجه شدم نشانه ایمان داشتن ،عمل صالح انجام دادنه و من باید انجام بدم
خداوند به عظمت و بزرگیش هدایتمون کنه و راه رو برامون آسون کنه تا بتونیم درست بندگی کنیم
برای همین با تمام وجودم از خدا میخوام که کمکم کنه
ویادمه خیلی از خدا میخواستم که مسیر حقیقی و بهم نشون بده و خدای مهربان هدایتم کرده به این مسیر و زمانی که وارد سایت شدم مثل یک آدم تشنه بودم و الانم همینطور هرچی فایل میبینم هرچی کامنت میخونم انگار ی ذره آب نوشیدم و هنوز کویر وجودم تشنه اس و الانم حرکت میکنم و از خدا میخوام که کمکم کنه تا بتونم به اون خواسته هایی که دارم برسم ، عزیزم خیلی از شما سپاسگزارم که برام نوشتی و احساس خوب بهم دادی
به امید خدای مهربان حتما در بهترین زمان و بهترین مکان ملاقاتت میکنم بانو جان
من متوجه ام چه حسی داری
منم اینجوری بودم و هستم هی فک میکنم شاید باید یه کار بزرگی انجام بدم تا نتایج بزرگ بشه
ولی هر چی فایل های استاد رو گوش میدم متوجه میشم بزرگترین و سخت ترین کاری که ما باید انجام بدیم که به نظرم همون عمل صالح هست،اینه که ورودی هامون رو کنترل کنیم و سعی کنیم در حالت شادی و لذت بردن واقعی از داشته های فعلیمون باشیم…توی فایل نتایج آقا رضا قسمت نهم، استاد توی دقیقه یازدهم توضیح میدن که این تغییرات که در رفتارمون میدیم، بزرگترین تغییر هست..
برای خود من خیلی سخت این کار
اما همش صدای استاد توی گوشم زنگ میزنه که “سخته ،کار راحتی نیس اما با تمرین توش مهارت کسب میکنید”
برات از خدای وهاب ، میخوام اون آرزوت که زندگیت باهاش متحول میشه رو به زودی محقق کنه
یا حق
بنام خدای مهربانم
سلام به روی ماهت فهمیده جونم
ممنونم از کامنت زیبات ، اره دقیقا همینطور که گفتی
همینکه آگاهانه ذهنمون و کنترل میکنیم خودش بزرگترین عملِ
وقتی حالمون بد آگاهانه با ورودی سالم حالمون و خوب میکنیم بزرگترین عملِ
وقتی با شوق هر روز یک قدم کوچولو برمیداریم تا خود بهترینی بسازیم بزرگترین عملِ
خداروشکر که با انسانهای بینظیری هم دوره هستم
خداروشکر برای وجودت عزیزم
دوستت دارم
سلام سارا جانِ عزیز
لذت بردم از خوندن کامنتتون
تحسین میکنم وااااقعا تحسین میکنم این عملگراییتون رو
وقتی کامنتتون تموم شد با خودم گفتم بابا ااییییول ایشون چقدر خوب عمل میکنن
چقدر عملگرا هستن
و سریع عمل میکنن به ایده ها
من هم مطمئنم اتفاقات و نتایج بزرگتری در راه هستن برای شما
همین مسیر رو ادامه بدین.
بنام خدای جهانیان
سلام به روی ماهت ریحانه جونم
ممنونم از کامنت پر از مهرت ، هر روز تلاش میکنم که به ایده ها عمل کنم
و تا عمل نکنیم نتیجه ایی هم نیست
مثلا اگه حالمون بد عمل کنیم و خوبش کنیم
اگه ی ایده یی میاد انجامش بدیم
خدا خودش به همه مون کمک کنه تا درست عمل کنیم و لذت ببریم از مسیر
دوستت دارم عزیزم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بازهم شگفتی دیگر و باز هم تشکری برتر خدمت استاد بزرگوارم و برادر خوبم آقای عطار روشن
چقدر با نمک بود اون چهره معصوم با نمک آیدا دختر خدا که تولدش تاریخ هجرت پدر از گذشته ای تلخ به آینده ای روشن شد الهی شکرت
خدایا شکر که قوانین لایتغیرت همواره در کنار انسان باعث رشد و
تحول شگرفی در زندگیش شد
یکی از اقوام ما پدرش که سالها بود از یه بیماری رنج میبرد فوت کرد و این خانم بشدت هر چه تمامتر گریه و ناله میکرد من خودم به شخصه اوایل فکر میکردم این داره مسخره بازی در میاره چون پدر خدا بیامرزشون سکته کرده بود و سالها زندگی سختی برای خودش و خانواده ایجاد کرده بود
اونقدر این خانم به ناراحتی و گریه ادامه داد که مادرش ب طرز شگفت انگیز راحتی فوت کرد و باااازهم روز از نو روزی از نو …تا سالگرد مادر برسه برادرش و الان هم داره اون اتفاق تلخه دوباره تکرار میشه میدونید وقتی کسی از اتفاقات زندگیش عبرت نگیره حتی خدا هم نمیتونه کاری کنه اینا رو اول و آخر به خودم گفتم که از اتفاقات به طاهر بد بیا درس عبرت بگیر
و من یکبار بهش گفتم که مواظب فرکانسهایی که میفرستی باش نه من بلکه خیلیا که از قانون سر نمیاوردن هم گفتن ولی متاسفانه فکر میکرد که اگر گریه نکنم مردم فکر میکنند من خانواده مو دوست ندارم و همین فکر مردم داره این بنده خدارو به نابودی میبره
تو این فایل داداش رضا گفتن هفت هشت ماه در مورد آیدا صحبت میکردیم.
آیدایی که هیچ نشانه ای از اومدنش نبود.
آیدایی که دکترا از نیومدنش خبر داده بودن.
آیدایی که فقط از بودنش ی دست لباس و النگو و … وجود داشت
اما آیدا با تمام وجودش فریاد میزد که من هستم و این فریاد باعث میشد که داداش رضا ادامه بده و به واقع به غیب ایمان دارند
چقدر نکات ارزشمندی ایراد کرد نکات کلیدی ،نکات مهم ،نکات … نمیدونم چی بگم ولی اسمش مهم نیست مهم اینه که من شنونده بیام و درک کنم
درک نمیکنم؟ هزار بار ببینم صحبت کنم توجه کنم بنظر من تکامل توی ذهن اتفاق میفته و بس ,فقط تو ذهن هر چی بیشتر کنترل کنی هر چی بیشتر ببینی هر چی بیشتر بشنوی اون تکامله زودتر انفاق میفته
خدایا کمک کن تا بیشتر ببینم
تا بیشتر بشنوم
تا بیشتر باور کنم
تا بیشتر مومن بشم
متوکلتر باشم ادامه بدم
ای خدا ازت میخوام کمکم کنی کمکمون کنی رها نکنی مایوس شدم ولم نکنی هدایتم کنی
استاد وقتی داشتم به فایلتون گوش میکردم دقیقا انگار داشتید جواب سوالاتی که تو ذهنم مطرح بود میگفتین
اینکه تو فقط باید ادامه بدی همه چیز گفته میشه
و با مثالهایی که زدید چقدر از قانون گفتید و وقتی به مقایسه خودم با خودم رسیدم دیدم بابا چقدر پیشرفت کردم چقدر نسبت به دو روز پیشم تغییر کردم
چقدر صبور تر متعهد تر متوکلتر بشاشتر عاملتر شدم
الهی شکر که در این مسیر دارم هر روز قدم کوچیک اما مداوم برمیدارم الهی خودم تحسین میکنم که در این مدت عضویت در سایت هر روز دارم گوش میکنم تمرین میکنم و چقدر نتایج عالی گرفتم ولی هنوز تو بحث ثروت مشکل دارم
همین الان که داشتم این کامنت مینوشتم همسرم ازم چیزی خواست که پاشدم بهش بدم دیدم گوشیش و روی لوله بخاری کنار من که ی رب پیش روشن کرده بودمه یعنی من در عرض ی رب ده ملیون حداقل سود کردم ثروت هست جلومونه اطرافمونه هست فقط باید من هم باشم خدایا هستم کن
خدایا شکرت که هر لحظه با هدایتهات مارودر مسیر صراط مستقیم قرار میدی
الهی شکر برای همهچیز همه کس
الهی من لی غیرک