نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

792 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهره بانو گفته:
    مدت عضویت: 2485 روز

    سلام استادعزیزم و خانوم شایسته ی مهربان

    دو انسان فوق العاده و بی نظیر

    توی یکی از قسمت ها آقارضاگفتن یکی از شکرگزاری هاشون اینه که زمان حیات ایشون همزمان شده با زمان حیات شما استادجان

    این شکرگزاری همواره در قلب منم بوده و هست

    بی نهایت خوشحالم که هم دوره ی حیات باشما هستم و خدای مهربون برای هدایتِ من به مسیرعشق و آگاهی شما رو برگزیده️

    بی نهایت دوستتون دارم استادارزشمندم

    من از شهریور1397 با سایت الهی عباسمنش آشناشدم

    بارها به دلیل پایین بودن فرکانسم کشیده شدم به اساتید دیگه و خوندن کتاب ، اما اون خلوص صحبتها و آگاهی های نابی که شما میگید منو کشوند به سمتتون

    به قول آقارضا شما اینقدر حرفاتون قوی هست اینقدر خداموج میزنه توی کلامتون اینقدر صداقت دارید که آدم نمیتونه ازش گذر کنه و نبینه و نفهمه

    استادجان من بافرکانس خیلی پایینی شمارو پیداکردم و مسیرتکاملی ام حدودا 3سال طول کشید

    از سال 97 کلا توی در و دیوار بودم

    رابطه ای سمی داشتم با فرکانس وابستگی

    رابطه ای که خدا هزاران نشونه بهم داده بود که این مسیر، مسیرِ تو نیستا، ولی بازم ادامه میدادم و میخواستم خودمو گول بزنم

    وابستگیِ شدید و مزخرف که فکرمیکردم عشقِ بی نهایته

    رابطه ی دوستیِ 10ساله با وابستگیِ شدید که هرچقدر توهین و خیانت و رفتارهای نامناسب میدیدم بازم میموندم و تلاش میکردم برای از صفرساختن

    برای خودم ارزشی قائل نبودم

    خودمو دوست نداشتم و اجازه میدادم اون شخص و خانوادش هرطور میخوان باهام رفتارکنند و بی احترامم کنند

    چقدر باورهای مخرب داشتم

    اینکه آدم فقط یکبار عاشق میشه و این بره من دیگه عاشق نمیشم

    اینکه واسه عشقت باید هرکاری بکنی و هرچقدرم توهین و بی احترامی دیدی بازم ببخشی و بسازی

    اینکه هرچقدرم آسیب روحی بهت بزنه اشکال نداره صبور باش

    و…

    من همواره فایل گوش میدادم و خدای مهربون حواسش بهم بود، هرچقدر نشونه داد که این آدم مناسب من نیست نخواستم که ببینم و قبول کنم تا در نهایت خدا خودش باقدرت جلوم ایستاد.

    اون شخص رفت و سریع با دخترداییش ازدواج کرد

    آخ که چه تلنگری خوردم

    آخ که جهان چه سیلی ای بخاطر وابستگی هام و بی ارزش کردن های خودم بهم زد

    آخ که چقدر درد داشت

    استاد به سر حد نابودی رسیدم

    یک ماه تمام‌مثل جنازه شده بودم درحدی که تمام خانوادم تردم کردند

    چون هرچی میگفتند اون شخص لیاقتتو نداشت پاشو خودتو جمع کن من گوش نمیدادم، متفق القول باهام قهر کردند تا به خودم بیام

    تنهای تنها شدم

    حتی بارها به خودکشی فکرکردم و مقدماتش هم فراهم کردم

    اما

    اما

    اما

    اون صدای توحیدیِ شما

    اون کلام خدایی تون

    توی گوشم میپیچید

    خداصدام میکرد

    بهم میگفت زهره پاشو

    زهره الان وقتشه به این همه فایلی که گوش میدادی عمل کنی

    زهره ی عزیزم بنده ی ارزشمندم بهترینهارو بهت میدم باورم کن

    استاد خدا صدام میکرد

    باهرسختی ای بود تصمیم گرفتم بلندشم و خودمو از نو بسازم

    عزت نفس از بین رفته ام رو بسازم

    احساس بی ارزشی ای که بهم دست داده بود رو ترمیم کنم

    به یاد خودم بیارم که چقدر دختر ارزشمند و قدرتمندی هستم

    به خودم گفتم پاشو و زندگی ای بساز که چندسال بعد همون شخص و خانوادش حسرت بخورن که قدرتو ندونستن

    کلا قید رابطه رو زدم و گفتم وقتشه کسب و کار بسازم

    باخودم گفتم دیگه برای کسی کارنمیکنم و میخوام برای خودم کارکنم

    رفتم یدونه چرخ خیاطی صنعتی خریدم و توی دیوار آگهی کار پیدا کردم و رفتم کارگرفتم و توی خونه شروع کردم به دوختن

    از فردای روزی که چرخوخریدم مشغول به کارشدم

    چه مهربان خدایی دارم

    دوماه توی خونه کارکردم و یکی از دوستانم اتفاقی بهم گفت که میتونی وام اشتغال زایی بگیری

    میدونم میدونم وام ممنوعه استادجانم ولی اون زمان توی فرکانس پایینی بودم و وامو گرفتم

    رفتم دنبال وام و خیلی راحت وامم جورشد

    درحدی که سیستم یک هفته قطع بود برای ثبت کد رهگیری و تا کد ثبت نمیشد وام نمیدادن ولی به من گفتن ازت خوشمون اومده و بهت اعتمادمیکنیم و معرفیم کردن برای دریافت وامو گفتن هرموقع سیستم باز شد ثبت میکنیم کد تورو

    استاد وام رو گرفتمو کارگاه سری دوزی زدم

    افتتاحیه کارگاهم 5بهمن1400بود

    از پارسال تا الان به لطف خدا هیچ ماهی کم نیاوروم و اقساطم روجلو جلو پرداخت کردم هنوز تسویه نشده اما توی سال جدید قطعا تسویه اش میکنم

    استاد من 4تا چرخ صنعتی خریدم

    چندماه اول فقط یدونه چرخکار برام اومد

    و بعدش شدن 2تا چرخکار و یک نفرم که خودمم

    و هنوزم یکی از چرخهام خالی هست

    همش غر میزدم که نیرو نیست

    اما الان که مدارم بالاتررفته و درکم بیشتر شده فهمیدم که باید تکاملم رو طی میکردم و طبیعیش این بوده که یدونه یدونه چرخ اضافه کنم

    من تکامل رو رعتیت نکردم ولی خدا رعایت میکنه و یدونه یدونه نیروی کار بهم داد

    استادجان کارگاهم که سروسامان گرفت عزت نفسم بیشتر شد و خودمو لایق ازدواجی عالی دونستم

    البته که دوره عزت نفس هم خریدم و کارکردم و به جرات میگم این دوره بی نظیرررره و ارزشش بارها و بارها بیشتر از مبلغی هست که پرداخت کردم

    هزاران بار تشکررررر استادِ جان

    استادجان 4تیر وارد رابطه ای بی نظیرشدم با میلادجانِ صفری یکی از شاگردان عالیِ شما و 26 آبان عقد کردیم

    من همدانم و میلادجان اردبیل

    پروسه ی آشنایی و عقدمون خیلی جذاب و شجاعانه است و حتما توی یک فایل ویدئویی براتون میگم و ارسال میکنم

    استادعزیزم ما قرارهست تهران زندگی کنیم و به امیدخدا بعداز عید 1402 ازدواج میکنیم و زندگی مشترکمون درتهران شروع میکنیم

    این پسربی نظیرِ

    من تازه فهمیدم عشق یعنی چی

    رابطه ای عاشقانه و آزادنه و خالصانه و توحیدی یعنی چی

    عشق درست و واقعی بهت آرامش میده

    عشق درست و واقعی بهت آزادیِ بیشتر میده

    عشق درست و واقعی بهت انرژی میده و بالِ پروازته

    عشق درست و واقعی هیچ آسیبی بهت نمیزنه

    استادجان میلادمهربونم همسری فوق العاده است

    آرامش و آزادی و عشقمون خیلی شبیه به شما و مریم جونِ

    الان به اندازه ی فرکانسمون لذتِ اون رابطه ای که وصف میکردید رو میچشیم

    ممنونم که الگوی تمام عیارید توی تمام جنبه ها

    خانواده ی میلادجان بی نظیرن

    عاشقانه و باتمام وجود دوستم دادن و بهم عشق میورزند

    بی نهایت احساس خوشبختی دارم استاد به لطف خدای مهربون و آموزش های ارزشمند و توحیدیِ شماقربونتون برم الهی

    استادجان برای انتقال کارگاه به تهران من به پول نیاز داشتم که خب وام ازدواجم چشمک میزد

    ولی

    ولی

    ولی

    ایمانمو نشون دادم و گفتم من به هیچ وجه وام نمیگیرم

    من شاگرد استادعباسمنشِ قوی و توحیدی و متعهدم

    منم باید مثل استادباشم

    و گفتم اصلا وام نمیگیرم و اتفاقی که افتاد این بود که پدرهمسر یهویی بهم پیشنهادداد که وامتو 30میلیون بفروش به منچون بازرس بانک هستن خودشون

    چی میشه که وام 120میلیونی رو 30میلیون ازم میخرن؟

    خدای مهربونم چجوری پاداش داد بهمخدایاشکرررررت

    و پاداش ها ادامه دارن

    پاداش ازدواج

    پاداش مهاجرت

    پاداش شجاعتها

    پاداش رفتن توی دل ترسها و قدم برداشتنها

    خدایی داریم عادل تر از حد تصور

    خدایی که حواسش به تک تک فرکانسها و رفتارهای ماهست و عاشقانه پاسخ میدهد

    استاد از پارسال تاالان عزت نفسم خیلی خیلی بهترشده

    رابطه ام باخدا و باورهای توحیدی ام خیلی خیلی بهترشده

    همسری ارزشمند و فوق العاده که عاشقانه روی خودش کارمیکنه و عاشق شماست وارد زندگیم شده

    ما دوتایی که باهم هستیم یکی از لذت بخش ترین کارامون گوش دادن و دیدن فایلهای عالی شما و صحبت کردن دربارش و باورسازیِ استادجان، چیزی که من همیشه آرزوش رو داشتمآرزویی که به واقعیت تبدیل شد

    درآمدم 5برابرشده

    و میخوام که سال آینده هم 5برابر بشه که ایمان دارم بیشتر میشه چون ایمانم قوی تر شده و حرکاتم شجاعانه تر

    خیلی دوستت دارم استادجانم قربونت برم انسان توحیدی انسان خالص فوق العاده ای هزاران بار شکرگزار وجود ارزشمندتم

    من اومدم درمورد فایل صحبت کنم کلا رفتم یک سمت دیگهحتما باید گفته میشد این حرفها️

    خط مشئ شما و کسانی که از برنامه های شما نتیجه گرفتند:

    1-باورکردنِ این صحبتها و فایلهاتون

    2-کنترل احساس بصورتی که احساس خوبی داشته باشیم

    3-شروع تغییرات مثبت

    مثل:

    غیبت نکردن

    تمرکزکردن روی شغلمون

    بهترکردن شغلمون با مرتب لباس پوشیدن با تمیزکردن محل کار بانقدی کار کردن با افزایش مهارت و…

    4-بزرگترشدنِ ظرف وجودمون

    5-هدایت شدن به خلق ارزش و قدم به قدم رشد کردن

    به خودم میگم

    زهره باید صبور باشی توی مسیر خلق ثروت

    زهره جانم الان اگه درآمدت 5میلیونِ درسته خیلی کمه ولی تو توی یکسال از 500 هزار رسیدی به 5میلیون

    یعنی 10برابر

    سال بعدم میتونه 10برابربشه و برسه به 50میلیون

    سال بعدشم میتونه 10برابربشه و برسه به 500میلیون

    و…

    صبور باش

    وقتی که باورهاتو درمورد ثروت درست میکنی و حرکت میکنی به سما علاقه ات و قدم برمیداری و میری توی دل بازی و نمیخوای از همون اول وضع مالی ات فلان قدر رشد کنه، تغییرات شخصیتی اول خودش رو نشون میده به شکل آرامش، به شکل فکر سالمتر، به شکل کلان مثبت تر، به شکل برخورد بهتر با دیگران، به شکل خواب آرامتر، به شکل جسم سالمتر و وقتی که ادامه میدی و شروع میکنی ارزش خلق میکنی برای جامعه، نتایج مالی هم شروع میشه️

    تغییرشخصیت و حرکت کردن و ارزش خلق کردن

    میشود

    شروع نتایج مالیِ پایدار

    خودتو با بدبخت ترین فرد فامیل مقایسه نکن

    خودتو با ماه قبل خودت مقایسه کن

    تو باید از ماه قبل خودت بهترشده باشی

    رشد کن

    شخصیتتو تغییر بده

    صبور باش

    نتایج هم میاد

    تاالانم اومده

    همینطور که رابطه ای عالی خدا بهت داد

    رابطه ای که آرزوی بزرگت بود

    بقیه ی خواسته هاتم میده

    استادجان دوستتون دارم

    تعهدتون رو دوست دارم

    باقدرت و کوبنده صحبت کردنتون رو دوست دارم

    قدرت و تعهدی توی کلامتون هست که بهم ایمان میده

    بدرخشی استادجونم

    عااااااشقتم

    من زهره بختیاری در تاریخ 5 اسفند ماه 1401 تعهد میدهم که تا یکسال آینده درآمد خودم رو حداقل 6برابر و بیشتر کنم.️

    عااااشقتوووونم بچه ها

    مرسی که خوندید

    عاااااااشقتوووونم استادجان و مریم جونم

    مررررسی که هستید

    مرررررسی که خوندید

    سایتون مستدام️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    مریم واعظ گفته:
    مدت عضویت: 3072 روز

    سلام بر استاد عباسمنش عزیزم

    استاد واقعا دلم نمی خواست برای این قسمت هیچ کامنتی بنویسم

    ولی به عنوان کسی که از سال 96 تشنه آموزش های شماست حق خودم دیدم از استادم سوال بپرسم و امید دارم در برنامه های بعدی به من و سایر دوستانم که در این حوضه کار می کنند پاسخ بدهید.

    استاد من محصولات شما رو هر روز با جان و روحم گوش می دهم، استاد آنقدر نتایج گرفته ام که نجواهای ذهنی کمتر جرات می کنند به من بگویند دستاوردت چیست؟

    مراحل زیادی را پیموده ام تا به امروز رسیده ام، هدایت های بسیار، دریافت های بسیار، استاد به نظر من شما بنیانگذار تدریس در این زمینه هستید و علت نتایج شما نزدیک بودن به خود واقعی تان است، هرگز ادا در نیاوردید، والله به صورت تصادفی شده است سایت های مشابه که اسم نمی برم دیده ام شاید در ظاهر خیلی فرق دارند، کت وشلوار، میز خاص، ولی سایت شما رنگ و بوی دیگری دارد.

    و حالا می روم سراغ خودم

    استاد من معامله گر نوپای بازارهای مالی هستم (سه سال شبانه روز)، دانه ای هستم که تازه با باورهای توحیدی پس از کلی گشت و گذار به این مسیر هدایت شده ام، استاد می خواهم کمی بیشتر توضیح دهم نمودار، آمار و دیتاها در مقیاس‌های زمانی مختلف دیوانه ام می کنند، من حاضرم برای اهدافم جانم را بدهم، حالا استاد من می گوید این کارها خوبیت ندارد، ولی استاد یک درصد هم در نظر بگیرید هستند کسانی که تمامشان را پای آموزش و مطالعه در بازارهای مالی گذاشته اند، استاد من برنامه نویسی می کنم عقایدم را با زبان برنامه نویسی به بازار می فهمانم، آیا این خلق ارزش نیست، اینکه حتی وقت غذا خوردن دلت برای لپ تابت، چارت های رنگی زیبایش تنگ می شود، آیا این عشق محض نیست.

    اینکه ساعت در کشورهای مختلف همچون سیدنی، توکیو، لندن و نیویورک را تجربه می کنی آیا این عشق نیست

    آقای البروکس به عنوان پدر پرایس اکشن، آقای وارن بافت … آیا اینها ارزشمند نیستند.

    استاد من شما را خیلی و خیلی قبول دارم، من با این آگاهی ها زندگی می کنم و نفس می کشم ولی این حرفهای شما در رابطه با بازارهای مالی تنها نجواهای من را پر رنگ و رنگ خدا را در ادامه مسیرم کمرنگ می کند.

    من را خدا به این مسیر دعوت کرده و من به اعتبار او به دنیای معامله گری پا گذاشته ام، او به من هوش داده، علم داده و من با ایمان, عشق و از هوش خود تغذیه می کنم.

    استاد من یک روز برای خدا ویژگی های بسیاری برای شغل خود نوشتم

    گفتم می خواهم کارفرمای من تو باشی

    گفتم طرف حسابم هم تو باشی

    تمام من تو هستی خدای من

    ثروت بغیر الحساب می خواهم

    ثروتی که زندگی را زندگی کنم

    هر روز پروانه ها در قلب من برقص آیند

    نه اولین روز

    نه دومین روز

    با تغییر مدارم

    با کار کردن روی باورهایم

    بعد ازشش سال متوالی کارکردن و شاگرد شما بودن به این مسیر هدایت شدم بهتر است بگویم خدا من را دعوت کرده و من پذیرفتم

    حالا استادی که آگاهی های نابی که دریافت می کند که خوراک هر روزه روح و جان من هستند

    می گوید این راه خلق ارزش نیست

    استاد من از شما سوال می پرسم

    خوشحال کردن خودت

    عزیزانت

    خلق ارزش نیست

    استاد من دانشجوی دکترا در رشته آب بودم

    کسی که علم را به جای ثروت برگزید و گفت علم بهتر است

    نتیجه علم این بود

    پول شرکت در یک کلاس را نداشتم

    پول یک ساندویچ

    پول دوا دکتر

    پول یه سقفی که بالا سرم باشه

    اما من حالا تاجر هستم

    اراده می کنم و برایم حاضر می شود

    موجود می شود

    راحت می سازم

    می گویم خدایا دمت گرم

    ثروت تو هستی

    بازار تو هست

    همه ما یک معامله گر درون داریم

    کافیست فعالش کنیم

    امضای رب من پای تک تک معاملات من است

    دیوانه وار کارم را دوست می دارم

    این کار مرا تشنه زندگی کردن کرده است

    این کار به من موج سواری را آموزش داده است

    این کار به من مسئولیت پذیری را آموزش داده است

    از نظر من هم

    سیگنال گرفتن

    کپی ترید کردن حرام است

    استاد الان تمام دنیای مادی در کامپیوتر خلاصه می شود

    من هم از بستر کامپیوتر شما را ملاقات می کنم

    الان دیگر پول فیزیکی معنی ندارد

    و تمام کارت های الکترونیکی در خود میلیاردها پول جا داده اند

    موبایل بانک ها

    صرافی ها

    شغل های آنلاین که هر روز گسترش می یابند

    همه و همه

    اما شما عدد کامپیوتر را معنی دار نمی دانید و می گویید این ارزشمند نیست پس چیست

    اصلا کل این دنیا مجاز هست

    من از شما به عنوان دانشجوی مکتب یکتاپرستی این انتظار را دارم

    برای همه یک نسخه نپیچید

    ما عاشق بازار های مالی هستیم

    ساعت ها مطالعه می کنیم

    یاد می گیریم

    حرکت می کنیم

    و مولد هستیم

    نه یک شبه راه صد ساله رفتن

    آهسته و پیوسته رفتن

    ترس نداشتن

    طمع نکردن

    و این را هم دوست دارم بگویم

    حرکت پول

    خرید و فروش ارز کار ماست

    با کمک رب الارباب حرکت می کنیم

    خرید می کنیم

    می فروشیم

    و دنیا یک بازی بیش نیست

    استاد لطفا شور و شعف

    عشق من عاشق را سرکوب نکنید

    تمام امید ایمان من

    حرفهای شماست

    از قانون سلامتی بگیر

    جهانبینی توحیدی

    راهنمای عملی دستیابی به رویاها

    عشق و مودت

    روانشاسی ثروت

    12 قدم

    اصول کسب و کار شخصی

    کتابهای الکترونیکی

    من نمی گویم از بازارهای مالی کناره خواهم گرفت چون این راه خودش را به من اثبات کرده و منهم لیاقت خود را ثابت کرده ام

    پای عشقم با تمام سختی هاش مانده ام

    ترس دارم

    مثل همه شغل ها

    اما از شما یاد گرفته ام

    ایمان نقطه مقابل ترس است

    نجوا دارم

    اما هر روز روی خودم کار می کنم، کردم و خواهم کرد

    با کمک خداوند

    تا اخرین دم دست از آموزش یادگیری برنخواهم داشت

    تا جایی که به این راه علاقه دارم ادامه خواهم داد

    تا آخر دانشجوی شما هستم

    ولی خواهش می کنم یک بذر نوپای عاشق که با کلی امید و ارزو پا به این عرصه گذاشته … و کلی هم نتیجه گرفته و تازه در ابتدای راه است (من بعد از 10 سال می توانم محکم تر از امروزم باشم هر چند تا به امروز هم کلی نتایج خلق کرده ام)

    استاد مهربان من

    من مریم ماهیم اما نهنگم آرزوست

    الگوی من شما هستید در خواب سهام آمازون به شما الهام شده

    شما در سال 96 قبل از بالا رفتن دلار عنوان کردید از دوستتان خواستید تمام سرمایه شما را به دلار تبدیل کنید

    و بسیاری مثال های دگیر

    پس شما خود از عملگرایان الهامات الله هستید

    و این در حالی است که تک تک حرفهایتان را قبول دارم

    هرگز به کسی باج نمی دهم برای من پول بسازد

    من با هوش، استعداد خدادادی و افکارم سرمایه می سازم

    سرمایه اصلی من آگاهی وجودم است

    بازارهای مالی و هر شغل دیگر تنها یک وسیله است

    و این در حالی است که هر کسی استعداد منحصر به فرد خود را دارد

    استاد خواهش می کنم ما رو بی جواب نگذارید

    با سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      جمال گفته:
      مدت عضویت: 1470 روز

      سلام

      من مغازه دار هستم و عاشق خرید و فروش کردن های سنتی، اینکه جنسی بخرم بزارم مغازه، مشتری بیاد ببینه پسند کنه و از من اونو بخره و من سود کنم، اصلا جریان حیات من این خرید و فروش کردنه و اصلا انگار توی گروه خونیه من نیست که تو بازارهای مالی فعالیت کنم، چندبار خواستم که استارت بزنم و منم وارد همچین بازارهای مالی بشم، ولی اونقدر دافعه داره در نظر من که حتی اقدام من به استارت زدن هم نرسیده، ولی خیلی ها رو دیدم که پولهای خوبی بدست آوردن، و در مقابل خیلی ها رو دیدم که خوب باختن، و خیلیها هستند که یربه یر هستند و سالها نه سودی و نه باختی آنچنانی داشتن، و در هرحال من مشتاق ورود به اینگونه بازارها نیستم، چون روح با اینمدل خرید و فروش و پولسازی سازگار نیست، انگار حوصله ام سر میره همینکه 2دیقه به سایت بازار نگاه میکنم، مقابل اون شور و اشتیاقی که شما دارید و موقع ناهار خوردن هم دلتنگ لب تاپ میشید، من انگار انداختنم تو یه قفس خیلی تنگ و تاریک توی همون 2 دقیقه اول.

      ولی از کامنت شما و از مدل سوال کردن، درخواست کردن، و حرف خودتون رو زدن خیلی لذت بردم، و چقدر سرتون بالا بود و این سوال رو با اعتماد و اطمینان پرسیدین.

      و منم دوس دارم استاد یه جایی، سر موقعش، یه فایلی، دوره ایی، این سوال رو پاسخ بدن انشالله.

      هرچند که بقول استاد:” افرادی که سوال میپرسن بعد از مدتی با بزرگتر شدن ظرف وجودیشون و دریافت آگاهیهای بیشتر خود به خود به پاسخ میرسند، و من گاها علت اینکه پاسخ نمیدم، چون مطمعنم در آینده خودش پاسخ رو پیدا میکنه، ولی الان زوده، حتی اگه من پاسخ بدم، اون فرد بعلت عدم طی تکامل پاسخ رو میشنوه ولی نمیگیره.”

      دوست عزیز پیشنهاد میکنم این سوال رو توی عقل کل هم بپرسید تا از نظرات دوستان هم استفاده کنیم.

      موفق و پیروز باشید

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        عاطفه نکویی گفته:
        مدت عضویت: 3862 روز

        سلام آقا جمال

        {{هرچند که بقول استاد:” افرادی که سوال میپرسن بعد از مدتی با بزرگتر شدن ظرف وجودیشون و دریافت آگاهیهای بیشتر خود به خود به پاسخ میرسند، و من گاها علت اینکه پاسخ نمیدم، چون مطمعنم در آینده خودش پاسخ رو پیدا میکنه، ولی الان زوده، حتی اگه من پاسخ بدم، اون فرد بعلت عدم طی تکامل پاسخ رو میشنوه ولی نمیگیره.”}} دقیقا همینطوره.اوایل که محصول روابط را خریده بودم سوالات عجیبی از استاد پرسیده بودم . این را دیشب با بررسی کامنتهای خودم متوجه شدم . اینقدر سوالات سطح پایین و کاملا مشخص بود به هیچ عنوان قانون را درک نکرده بودم و عزت نفس به شدت پایینی داشتم و بسسسیار محتاج احترام و عزت و…. خیییلی خوشحالم که کامنتهای قبلیم موجوده و میتونم متوجه بشم که خداراشکر پیشرفت کردم.

        بهتون تبریک میگم که باوجود اینکه زمان زیادی نیست دانشجوی این سایت هستین و جوان هم هستین مطالب را عالی درک کردین.

        برای شما و تمامی دوستان آرزوی موفقیت روزافزون در تمام جنبه های زندگیتون را دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      کلاهبردار خدا و همه گفته:
      مدت عضویت: 1861 روز

      سلام دوست هم سایتی عزیزم شما شبیه خواهر منین که تو بازار بورس داره فعالیت می کنه و عشق و علاقه و حتی‌ رشته دانشگاهی اش هم همینه. خب به نظر من ها استاد نمی دونم ولی اینا رو برا من و یه سری گفتن که علاقه و زمینه خلق ارزشمون مربوط به بورس و اینا نیست در واقع من برا این رفته بودم بورس که پولم برام پول بسازه ولی خواهرم داره علم و یه سری حیطه های تخصصی خودشو می بره بالا که منم نمی دونم کلا چیه ولی این راه برا من بد بود چون دقیقا حرف استاد در موردم صدق می کرد. منم نمی دونم تو بازار و گردش سهام‌ مالی و این چیزایی که حتی‌ همشونم نمی دونم چه خلق ارزشی صورت می گیره چون علمی ندارم درباره خلق ارزش تو این حیطه ولی اگر شما و خواهرم یا وارن بافت( اینو چون می شناسم اسمشون رو) دارید خلق ارزش می کنین خب پس راهتون درسته. می گم من چون‌ نمی دونم تو این زمینه ها دقیقا چه کار می کنن نمی دونم خلق ارزش مثلا وارن بافت چطور بوده، من فقط اومدم بورس پولم یهویی بره بالا نه علاقه نه علم و نه خلق ارزش. در حد نظر خودم بود. استاد گفتن ببیننین دقیقا من چی‌ می گم‌ این بورس و اینا رو بیشتر برا من گفتن که می خوام پولم پول بسازه حالا بازم خودتون ببینین این بازار مالی و این سهام‌ من دقیقا حتی‌ نمی دونم یعنی چی‌ سهام‌ از سهم میاد در همین حد و این چون جمعه یعنی سهم ها برا شما فرقی داره یا نه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سحر موسوی گفته:
    مدت عضویت: 2391 روز

    سلام و عرض ادب خدمت دوستان

    تجربیات عجیبی دارم که باعث تغیرات در زندگی من شد. تجربه من از خواستن خاسته ها شروع شد.

    بیادم هست. کودکی سختی داشتم.

    همیشه از کودکی ب من و خواهر و برادر هام یاد دادن که هیچ درخاستی نکنیم

    ما هرگز درخواست خوراکی و یا درخواست اسباب بازی و لباس نداشتیم و حتی اگر بیمار شدیم و یا دندون درد میگرفتیم خودش خوب میشد

    همیشه هیچوقت نبود.

    حتی اگرم بود چیزی ب ما نمیدادن.

    کودکی سختی بود سرشار از بی مهری و بی ملاحظه گی. انقدر نخاستن رو ب ما یاد دادن که من تا سن 34,سالگی در ناخوداگاهم نخاستن و نشدن جزو امور طبیعی زندگیم بود.

    همیشه فکر میکردم زندگی همینه.

    همین دولت و ملت.

    زندگی همین آدم های هست که مابین شون بر میخورم

    زندگی همین خیابون ها و درو دیوارهای چرکه محل های تهرانه‌.

    نمیدونم، هیچوقت آرزو نداشتم. یا اگر داشتم فاصله زیادی بین من و آرزوم بود. هرگز امیدی نداشتم.

    همیشه خیلی از حرف های استاد رو میشنیدم اما درکش نمیکردم… یادمه یجا استاد میگفت من وقتی فهمیدم خودم میتونم زندگیم رو بسازم، خیلی روحم لطیف شده و ساعت ها تو خیابون های بندرعباس راه میرفتم و گریه میکردم.

    میشنیدم اما درکش نمیکردم.

    بطور کل تغیرات خوب برای من از تابستون 1401شروع شد

    اما تا قبلش زندگی من مث یه گیاه بود. یا یه موجود نباتی که حتی میلی به زنده ماندن هم نداشت.

    تغیرات خوب برای من شروع شد اما بطور کل از روزی که رگباری تمام فایل های نتایج دوستان از تغیرات رو گوش کردم

    تصمیم گرفتم روی موضوع تغییر عمیق تر بشم و به

    این نتیجه رسیدم باید هر روز یک تغیر جدید بکنم

    حتی اگر اون تغیر من مرتب کردن لباس هام باشه

    هر روز و هر روز. به لطف الله دوره 21روزه، روزه افکار مثبت رو شروع کردم. در این دوره باید تمام تلاشت بر دیدن خوبی ها در جهان، در خودت و در خدا باشه.

    در این دوره باید تمام اتفاق مثبت گذشته را

    هروز بهش فکر کنی و سپاسگذاری کنی و خدارو شکر کنی و راجبش با خودت حرف بزنی

    تا جوهره اون اتفاق به شکل های مختلف به زندگی تو برگرده.

    من تغیر کردم. و تغیرات من بزرگ و بزرگ شد و هر روز بزرگتر میشه.

    دیگه مقهور دولت و مقهور ملت نیستم

    دیگه نگران سکه و دلار نیستم

    دیگه اخبار معترضین رو دنبال نمیکنم.

    امروز میفهمم برای رسیدن به خاسته هام تنها خودم و خدایم کافی هستیم.

    امروز این احساس رو دارم که من میخام و خداوند عجابت میکنه…

    امروز فهمیدم که من فقط باید بخام

    و من باید وظایفم رو انجام بدم و بزارم خداوندم وظایفش رو انجام بده

    و من نباید به اون پنج درصد که وظایف خداست فکر کنم

    چون به من مربوط نیست

    چون فکر کردن به چگونگی ش همون نیروی منفی و همون شیطانه…‌‌‌‌‌و فهمیدم که خداوند همه درخاست های مارو اجابت میکنه بشرط اینکه ما با ذهنمون جلوش رو نگیریم.

    مدت هاست بسیار شاد

    و پر انرژی هستم.

    خاسته هام بسیار کوچک و بی اهمیت شدن

    کلاس فکریم خیلی بالا رفته

    کلاس آرزو هام خیلی بالا رفته

    فکر میکنم که همه چی دارم. و همه چیز این دنیا برای منه.

    و فکر میکنم که فقط باید ازش بخام. و باورش کنم

    درکش کنم و دوستش داشته باشم

    و اون به من میده.

    امروز فهمیدم که واحد های ارزش گذاری مثل پول . سکه. دلار. الماس. این ها قردادهای هستن که انسان ها بین خودشون بستن و گرنه برای خداوند ارزش خاک و الماس یکیه.

    بنابراین احمقانه س چیزی که برای انسان ها خیلی شاخه برای خدا هم شاخ باشه

    با مفهوم دنیا از منظر نظاره گر فهمیدم اگر از بالای تهران پرواز کنم و آسمان تهران رو ببینم. هیچ آدمی نیست. و حتی تک تک خونه ها یه لکه میشه. همه چی تار و ناواضح و مبهمه.

    و اگر از بالای به ایران نگاه کنم کل ایران یه لکه ست

    یعنی اون 90,ملیون پر. اون همه خونه پر.

    و فهمیدم اگه از جو زمین خارج بشم و به فضا برم

    تمام 8ملیارد جمعیت و هیستوری ها و داستان هاشون پر.. و بعد. میرسم به یه سیاهی مطلق و اینکه کره زمین یه سیاره ست میان میلیارد ها سیاره و ستاره دیگه.

    و بعد فهمیدم ای بابا من یه نقطه بودم حالام که اصلن نیستم

    ای بابا چرا انقد خودم رو سرکار گذاشتم

    چرا انقد کوچیکم

    چقدر حقیر و ناچیزم

    خدا از اون بالا مارو یه نقطه هم نمیبینه

    چه برسه ب خاست ها و نیاز های ما

    و بعد فهمیدم بسه بابا . بسه از این زندگی مرغی بیا بیرون..‌‌‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1226 روز

      سلام خانوم موسوی .

      ممنونم بابت کامنت بسیار زیباهتون

      چقدر عمیق و با حس نوشتید که در گوشه گوشه قلب من رخنه کرد،خصوصا اونجا که جمله استاد گفتین که وقتی بدنت و وجودت پر میشه از انرژی خداوند آدم سیر میشه از همه چیز جز اون انرژی و لطیف میشه ..

      من این حس از حرفهای استاد بدست آورده بودم و دقیقا همینجور شده شخصیت من و الان میدونم که احسا شما چطوری دوست عزیز و هم فرکانس من ..

      خیلی لذت بخش که اینقدر عمیق روی خودت کار میکنی و نتایج اولیش همین پر شدن از انرژی خداوند .

      در پناه الله یکتا شاد باشی سلامت و ثروتمند در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سحر موسوی گفته:
        مدت عضویت: 2391 روز

        جالب اینجاست اقای کرمی

        اگر برای بزرگ کردن ظرف فکر و ظرف روحم میلیون ها بار جملات تاکیدی میگفتم

        مثلن میگفتم دنیا پر از فراوانی

        مردم پولدار خیلی زیادن

        جهان روز ب روز در حال پیشرفته

        نمی تونستم ظرف ذهنم رو با این روش اینقدر راحت و سریع باز کنم

        چون من همش به دنبال جستجو فراوانی ثروت در آدم ها و در پیرامونم بودم

        و این ب من کمک نمیکرد

        این ب من کمک نمیکرد وقتی تعداد ثروتمند های که میدیدم کم بود.

        چون بازهم نگاهم ب بیرون بود

        اما با ب نتیجه رسیدن اینکه خداوند بزرگه.

        و وقتی صداش میزنیم از بالا مارو یه نقطه کوچیک

        تو یه این دنیا که اون هم یه ستاره مابین میلیارد ها ستاره است میبینه

        و میگه بزار ببینم این نقطه جان چکاری با من داره…

        اصلن مگر انسان و خواسته های اون چیه

        در مقیاس کیهانی ما وجود نداریم

        چه برسه به خاسته هامون

        چه برسه به داشته هامون

        باور کنید بسیاری از گره های ذهنیم باز شد

        و اماده دریافت بیشتر نعمت های الهی شدم

        خدارو صد هزار مرتبه شکر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1851 روز

    به نام مهربان پروردگارباسخاوتم که جهان هستی رو پراز فراوانی آفرید

    سپاسگزارم ازشمااستادعزیزو خوشتیپ وخوش هیکل که هرگزآموزشی ندادید مگراینکه دقیقا به اون عمل کرده باشید

    سپاسگزارم که هرآنچه که برای رشدمون نیاز می‌بینید رو درطبق اخلاص قرارمیدید ودر محصول وفایل های دانلودی دراختیار ما،تشنه گان آگاهی ،قرارمیدید

    حق باشماست وشما همیشه راه درست رو بهمون نشون دادین اما ذهن چموش ما باز گاها مطالب شمارو به شکلی که خودش میخواد به ما میفهمونه،نه شکلی که شما منظورتونه.

    سپاسگزارم که انقدر هوشمندانه فایل های نتایج دوستان رو بامابه اشتراک میگذارید این نتایج ارزشمند باعث قوی ترشدن باورها و استمرار در قدم هایی میشه که برمی‌داریم

    من شخصا دوسه روزه نتایج آقارضا عطارروشن میاد تو ذهنم ودائم مرورشون میکنم، و پیش خودم میگم آقا رضا تونست منم میتونم

    آقا رضا تعهد داشت آقا رضا عمل گرا بود ،تمرکز گذاشت ایمان نشون داد وبابهبود روزانه وکوچک تکاملش رو طی کرد

    حرفای شمارو عین وحی منزل دونست و قدم به قدم اجراشون کرد و نتیجه گرفت

    نوش جانش این پیشرفت گوارای وجودش این موفقیت …

    این الگوی قابل لمس و صادق وصمیمی باعث میشه من هم متعهدتربشم باورکنم که تمرکز لیزی وتعهد جواب میده

    ایشونم محصولاتی ازسایت رو داره که من دارم

    ایشونم به آگاهی ها و استادی دست رسی داره که منم دارم

    ایشونم یک ایرانی از طبقه متوسط جامعه هست همونطور که من هستم ،پس چرا من مثل ایشون لذت نبرم ازاینهمه فراوانی جهان هستی ،چرا متمرکز تر ،باتعهدبیشتر ،باایمانتر ،شجاعانه تر ،وعمل گرا ترو باتعهد بیشتراز قبل رو خودم کارنکنم؟!!

    حتما اینکارو میکنم حتما بیشتر به آگاهی هایی که میدید عمل میکنم و نتایجم رو بزرگ و بزرگتر میکنم

    حتما تمرکز لیزی میذارم و هرچند که تواین چندسالی که باشما هستم ،از همه لحاظ با ماریای قبل فرق میکنم

    خانه داربودم ،الان مربی مهارت‌های زندگی هستم و سمینار برگزار میکنم

    دیپلمه بودم الان کارشناسی دارم

    هیچ مدرکی نداشتم الان چندین مدرک بین المللی از معتبرترین دانشگاه ایران (تهران)دارم

    پراز بدهی وقسط وقرض بودیم الان به لطف خدا و آموزش های شما و عمل وتعهد خودم ،هییییچ بدهی به هیچ شخص و سازمانی نداریم ،ماشین نداشتم الان دارم ،دفتر کاری خودمو با بهترین امکانات در بهترین منطقه محل سکونتم دارم ،درسلامتی کامل بسرمیبرم و با دوره قانون سلامتی از تناسب اندام بسیار عالی و صورت جوانتر و زیباتراز قبلی برخوردارم ،ازلحاظ اعتمادبنفسی خودارزشمندی و احساس لیاقت که هزااااران پله با قبل متفاوت وعالی ترم وهمه ی این نتایج حاصل عمل به آگاهی هایی هست که شما بهمون دادین

    سپاسگزارم از مهربان پروردگارباسخاوتم که جهان هستی رو باقوانین ثابتش آفرید تامن بادرک این قوانین خالق عامدانه ی خواسته هام باشم

    سپاسگزارم که هدایتم کردبه این سایت توحیدی سایتی که موفقیت درتمام جنبه های زندگی رو برام به ارمغان میاره اگر متعهدانه به آگاهی هاش عمل کنم

    وسپاسگزارم ازشما استاد عزیزم که با بستری که محیا کردین هرروزه ورودی ناب رو به ذهن وجان ما نثار میکنید

    دوستتون دارم عشق برای همه ی بچهای سایت عباسمنش 🟡🟠

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  5. -
    اکرم مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1226 روز

    به نام خداوند قانون های ثابت

    الهی شکر برای فایل های بسیار زندگی ساز

    تشکر از آقا رضا واستاد عزیزم ومریم جان ودوستان گلم که تک تک کامنت هاشون سرشار از آگاهی

    از خداوند سپاسگزارم که ما به در راه مستقیم هدایت کرد

    خدایا من چقدر جذاب بود کودک زیبایی که با تصویر سازی وتغییر باورهای پدر علارغم مسائل پزشکی به وجود آمد واین قدرت خلق زندگی ومعجزه خدا هرروز جلوی چشمان آقا رضا هست وممنونم که با ما این زیبایی قانون خدا را به اشتراک گذاشتید دیگه چی از این ملموس تر که هر وقت که بخواهی هر چیزی را در زندگیت خلق کنی چه سعادتی ازاین بالاتر که فرمون زندگیت دست خودت باشه وبیافرینی

    خدایا کمکون کن آفریننده بهترین ها باشیم انسانی که تو بهش گفتی اشرف مخلوقات ونماینده وکپی تو روی زمین چه سعادتی ازاین بالاتر که مظهر صفات الله باشی

    به خدا وند خدا معنای تک تک آیه های قرآن را من نه در زندگی گذشته ام از آموزه های مدرسه ،خانواده،اجتماع ،ونه هیچ جای دیگه پیدا نکردم وفقط فقط در این سایت توحیدی درک کردم

    وفهمیدم از خدا می خواهم من ر ا هدایت کند به مسیر مستقیم وبه من کمک کند علارغم نجواها دستم را بگیرد ودر راه درست ببرد ومن خودم را رها می کنم در بغل خدایی که همه چیزهای عالی ونامبر وان برای بنده هاش می خواهد

    چه کسی غیر از خدا صلاح بنده هاش می دونه در حالی که بر تمام گذشته وحال وآینده من احاطه داره

    ومثل یک جنگل بزرگ که من در وسط اون قرار دارم خداست که از بالا بر همه چیز تسلط وآگاهی داره

    خدایا شکرت

    دوستان گلم از خداوند بهترین هارو براتون خواستارم به خصوص آقا رضا واستاد جانم

    فعلا درپناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  6. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2500 روز

    نتایج دوستان قسمت 16

    به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان الهی ام

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ

    هست ما را یک حبیبی چون خدا

    کز رگ گردن سخن رانَد به ما

    او همی گوید که من را بنده ای است

    کز وجودش عالمین را سَجده ای است

    بعد از آن روزی که آمد این جهان

    در پی کاری که خود را خواست آن

    ما به او محکم کتابی داده ایم

    تا بداند چون کُند او زندگی

    ما به او گفتیم اگر اعطا کند

    چشم خود را راهی دریا کند

    گوش خود را بستری زیبا کند

    دل ز هر چه غیر ما رسوا کند

    میخ اسب خود ز دل ها وا کند

    ما به او شمس و گلستان می دهیم

    ما به او شهد و شبستان می دهیم

    ما به او مستی جانان می دهیم

    آنقدر ما می دهیم و می دهیم

    تا ندا آید که ای رب رحیم

    راضیم من راضیم من ای کریم

    دل گفته ی بالا حدیث آقا رضاست

    حدیث همون لسوف یعطیک ربک فترضی استاد عباس منشه که بارها این رو گفته بود اما با این فایل من این رو بهتر درک کردم چون از کلام یکی از شاگردانش دارم این رو میشنوم و برام باورپذیرتره که ی نفر میتونه اینقدر با این آگاهی ها رشد کنه و پیشرفت کنه که به این رتبه و مرتبه برسه که علنا بیان کنه که من راضیم .من قبلا هم گفتم شاید فاصله فرکانسی من با استاد عباس منش بعضی وقتها باعث می شد که درک این آگاهی ها برام ی کم سخت بشه در برخی موارد که بالخره ایشون استاد عباس منش هستن و متفاوت .اما الان وقتی میبینم و میشنوم که شاگردان ایشون هم اون رضایته رو در همه ی ابعاد تجربه میکنن برام منطقی تر میشه

    با دیدن این فایل داشتم با خودم فکر میکردم که آیا من از شرایط الانم راضی هستم ؟ از بودن توی این مسیر راضی هستم ؟

    و متوجه شدم که من هم در مدار خودم دارم این رضایته رو احساس میکنم نسبت به 4 سال قبل خودم نه نسبت به شرایط الان آقای عطار روشن و این همون چیزی هستش که من با دیدن این فایل ها باید انجامش بدم با مقایسه کردن شرایط الان خودم با شرایط قبل خودم و وقتی که این کار رو انجام میدم من هم مثل ایشون لبخند رضایت بر لبم میاد .شاید من هنوز ماشین ندارم یا ملک خاصی ندارم اما شرایط الان من اصلا شباهنی به قبل از اومدن به این مسیر نداره .وقتی با این دید به این قضیه نگاه میکنم دیگه اون نجواهای زودگذر که ناشی از مقایسه کردن خودم با دیگرانه دیگه خیلی زود فید میشه و از بین میره . در عین حالی که با دیدن شرایط الان ایشون این امید در من تغذیه میشه که من هم میرسم و میتونم برسم چون من هم دارم همین مسیر رو طی میکنم

    اینکه با دیدن زندگی ایشون لبخند بر لبم میاد و حس حسادتی وجود نداره

    اینکه همونقدر که ایشون از نعمت داشتن فرزند جدیدش داره لذت میبره من هم از دیدنشون لذت میبرم

    این یعنی من در مسیر درستم یعنی من در مسیر تحسین کردن موفقیت دیگرانم و این خودش نشان از درست بودن مسیرم داره فقط باید استمرار داشته باشه

    ی جمله ای رو آقا رضا ذکر کردن که :

    پول نتیجه بهبود شخصیت منه

    و من خودم هم به عینه این رو تجربه کردم که از وقتی که من شروع کردم به بهبود دادن شخصیتم با آگاهی های استاد بصورت طبیعی و بدون اینکه من تلاش جانبی خاصی رو انجام بدم وضعیت درآمدی من بهبود پیدا کرد وبه سمت بهتر شدن رفت البته به میزان کار کردنم و با توجه به اون بک گراند قبلی که داشتم

    و ی موضوع دیگه که ذکر کردن ایشون :

    که لغزش ها بوده بعضی وقتها تاثیرات محیطی بوده اما چون بیس درست ساخته شده بود غلبه میشد بر این نوسانات

    وقتی این رو شنیدم باز هم ایمان و یقینم به درست بودن مسیرم بیشتر شد چون من هم توی این 4 سال دستخوش نوسانات جزیی شدم اما چون خدا رو شکر بیس درست شکل گرفته بود هیچ وقت نشده من از این مسیر خارج بشم یا بگم نه جواب نمیده هیچ وقت این برام اتفاق نیوفتاده و تونستم کنترل کنم این نوسانات رو و ادامه بدم تا حالا

    و توضیحت ایشون در مورد سایت و اقداماتی که براش انجام دادن هم باز مهر تاییدی بود برای من چون من هم الان در همچین شرایطی قرار دارم و دارم مشابه همین اقدامات رو انجام میدم

    و نکتهی مهمی که استاد عزیزم ذکر کردن که :

    شخصیت انسان رو مجموعه ای از باورها تشکیل میده و نسبت خوب بودن یا نامناسب بودن اینباورها در هر فردی فرق میکنه و به همون نسبت هم نتایجی که افراد به دست میارن هم فرق میکنه .

    اگر دقت کنیم توی دور و برمون نمونه ی این موارد رو زیاد دیدیم و میبینم که مثلا ی سری از افراد توی خانواده ای بزرگ شدن که چون باورهای خوبی راجع به ثروت داشتن خیلی راحت دارن ثروت میسازن اما از جنبه های دیگه مشکل دارن و نتایج خوبی به دست نیاوردن

    اگر بخوام متمرکز بشم روی خودم من توی زمینه سلامتی همیشه باورهای خوبی داشتم و خیلی خیلی کمتر از اطرافیان مریض می شدم قبلا و الان که خدا رو شکر با دوره سلاتی دیگه به ندرت اما از لحاظ ثروت و روابط اصلا باورهای خوبی نداشتم به خاطر محیطی که توش بزرگ شدم و شاید به همین خاطر که رشد درآمدیم و روابطم هم داره آروم آروم اتفاق می افته در صورتیکه از لحاظ ٰآرامش و معنویت و سلامت خیلی خیلی سریع رشد کردم و الان در سطح خیلی خیلی خوبی هستم

    و باز هم نکتهی خیلی مهمی که استاد عنوان کردن :

    که صرف خواستن ما مهم نیست مهم اینه که این خواستنه پشتش باورهای مناسب قوی وجود داشته باشه که به نتیجه منجر بشه و گرنه خیلی از ما ها خیلی از چیزها رو میخوایم .کیه که پول نخواد کیه که ثروتمند بودن رو نخواد .اما آیا همه رسیدن به این ؟!!!!!

    اگر اینجوری بود که خداوند میگفت که:

    ادعونی استجب لکم و تمام

    نه بعد از این خداوند میگه :

    فلیستجیبوا لی و لیومنوا بی

    یعنی شرط داره و این شرطه همون داشتن باور درسته و اون استجب لکم فقط برای اینایی که این باور درست رو دارن اتفاق می افته نه همه

    من هم همین جا از استاد عزیزم تشکر میکنم که شور و شعف و امید به زندگی رو در من مرده ایجاد کردن

    چقدر با این مثالی که در مورد میل به داشتن بچه در شرایط ثروتمند بودن زدن آقا رضا باز هم اهمیت ثروتمند شدن و با شکوه بودن اون رو بهتر درک کردم واقعا که ثروت روی همه ی ابعاد زندگی میتونه تاثیر گزار باشه

    و یادآوری بچه دار شدن زکریا و همسرش با اون شرایطی که داشتن باز هم حس خوبی که در من ایجاد شده بود بعد از شنیدن این آگاهی برای اولین بار از زبان استاد با اون تفسیر قشنگی که ازش کردن رو به یادم آورد چون از بس قبل از آشنایی با استاد به من نیش و کنایه میزدن که سنت رفته بالا و ازدواج نکردی و دیگه بچه دار شدن برات مشکل میشه و از این چرت و پرت ها که من حسم بد میشد ولی از وقتی که با استاد آشنا شدم دیگه مفهومی به اسم سن برای زندگی کردن در من رنگ باخت و مهم بودن مساله ازدواج هم به عنوان اولویت اصلی که خیلی ها رو به افسردگی کشونده دیگه برای من مطرح نیست .خدایی که به همسر زکریای بقول خودش عاقر یحیی رو داد به من هم میتونه همه چی بده :

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیم

    کهیعص ﴿١﴾

    به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی

    کاف، هاء، یاء، عَین، صاد

    ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿٢

    [آیاتی که بر تو خوانده می شود] یاد رحمت پروردگارت بر بنده اش زکریاست.

    إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿٣﴾

    هنگامی که پروردگارش را با دعایی پنهان خواند،

    قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿۴﴾

    گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست شده و سرم از پیری سپید گشته، و پروردگارا! هیچ گاه درباره دعا به پیشگاهت محروم و بی بهره نبودم

    وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا ﴿۵﴾

    و همانا من پس از خود از خویشاوندانم بیمناکم، و همسرم نازا بوده است، پس مرا از سوی خود فرزندی عطا کن.

    یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ﴿۶﴾

    که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد، و او را پروردگارا! مورد رضایت [خود] قرار ده.

    یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا ﴿٧﴾

    ای زکریا! ما تو را به پسری که نامش یحیی است، مژده می دهیم، [و] پیش از این همنامی برای او قرار نداده ایم. (

    قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿٨﴾

    گفت: پروردگارا! چگونه برایم پسری خواهد بود در حالی که همسرم نازا بوده است و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیده ام؟

    قَالَ کَذَٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا ﴿٩﴾

    [فرشته وحی به او] گفت: چنین است پروردگارت فرمود: این بر من آسان است، و همانا تو را پیش از این در حالی که چیزی نبودی آفرید

    همین جا هم مساله درخواست و هم اون باور پشتتش رو قشنگ میشه دید که زکریا درخواست میکنه چرا چون قبلا درخواستهایی رو داشته و اجابت شده و محروم نبوده از اجابت درخواست ها پس این باور درش وجود داشته که اونیکه ازش درخواست میکنه میتونه بده چون قبلا هر وقت خواسته بهش داده حالا درسته که توی کلام میگه چطور با این وضعیت من و همسرم اما توی قلبش اون باور به اجابت بوده

    توی داستان آقای عطار روشن هم این هست که ایشون چون درخواست هایی رو داشتن از خداوند و اجابت شده این ایمان و باور قلبی درشون ایجاد شده که برای چیزهای دیگه مثل بچه دار شدن هم این میتونه اتفاق بیفته چون ایشون برخوردار شدن قبلا از اجابت هایی که داشتن

    پس بحث بحث زکریا و آقا رضا و هر کس دیگه ای نسیت این اجابت خواسته برای هر کسی میتونه اتفاق بیفته اگر اون باور مناسب وجود داشته باشه اگر من ثروتمند بودن رو میخوام باید اون باور قوی در من ایجاد شده باشه .خدایی که تا حالا اینهمه نعمت رو وارد زندگی من کرده به خاطر باور کردنش میتونه ثروت بی شمار رو هم وارد زندگی من بکنه اگر من همون باور قلبی رو داشته باشم بقول استاد توی فایل توحید عملی 3 خداوندی که برای من آرامش شده سلامتی شده شادی شده کسب درآمد آسان شده ثروت زیاد هم میشه .خداوند همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان

    تووی داستان بچه دار شدن آقارضا قشنگ آماده کردن ظرفش رو توضیح میده همون چیزی که استاد توی دوره روانشناسی ثروت یک میگن که اگر چیزی رو میخواین آیا ظرفتون رو آماده کردین براش .خود من الان ی خواسته ای دارم اما وقتی نگاه میکنم هنوز ظرفم رو آماده نکردم و تعجبی هم نداره که تا الان دریافتش نکردم .اگر باورن میخوایم باید ظرف منسبش رو با خودمون داشته باشیم سوای از نشانه های ظاهری بیرونی که حتی ممکمه خلافش رو ثابت کنه

    چقدر همیشه من با دیدن این سرسبزی و تمیزی و نظم و هوای تمیز آمریکا لذت میبرم و تحسینش میکنم و همین رو دارم در مورد خونه ای که الان توش هستم انجام میدم هر روز صبح تمیزی و نظم و سکوت و آرامشش رو تحسین میکنم تا خداوند من ر هدایت کنه به جایی که این چیزها رو ببینم به علاوه اون سرسبزی و آب و فراوانی که طالبش هستم

    جمع بندی استاد : با توجه با این صحبت ها ی استاد کسی از آگاهی های استاد نتیجه میگیره که :

    1. اولا باور کنه این آگاهی ها رو و مقاومتی در موردشون نداشته باشه

    2. . شروع کنه به کنترل آگاهانه ذهنش با کنترل کردن روودی ها

    3. شروع کنه به تغییر از همون جایی که هست و همون شرایطی که داره

    4. رفتارها و عادت های بد گذشته رو بزاره کنار چه کلامی و چه رفتاری

    5. تمرکز کنه روی خودش و کار خودش و کاری به دیگران نداشته باشه

    6. قرض و وام و نسیه کار کردن رو بزاره کنار

    7. اجرا کنه ایده های الهامی متناسب با همون شرایط خودش

    8. از توانایی هایی که داره ارزش خلق کنه

    9. خودش و مهارت هاش رو یواش یواش بهبود میده

    10. نقطه شروع تغییر رو خودش مبینه و از خودش شروع میکنه بعد خداوندجهان رو براش تغییر میده و درها رو براش باز میکنه

    11. از آگاهی های استاد در عمل استفاده میکنه

    12. تمام تمرکزش رو میزاره روی چیزی که بهش علاقه داره و ازش ارزش خلق میکنه

    13. اول تغییرات شخصیتی اتفاق می افته بعد نتایج مالی

    (وای استاد چقدر خوشحال شدم اونجایی که در مورد تغییرات اولیه شخصیتی گفتین چون من الان دقیقا توی این شرایط هستم در آرامش خیلی خوبی هستم خواب راحت دارم جسم سالم دارم رابطه های بهتر دارم کلام زیباتر دارم نگرش زیباتر دارم شاد هستم نگرانی ندارم استرس ندارم دلشوره ندارم حرص نمیزنم طمع ندارم عجله ندارم و پول هم دارم میسازم در حد مدارم خیلی راحت و الان رسیدم به جایی که دارم روی ارزش آفرینی و باور کردن تواناییهام کار میکنم ی کم توی این زمینه مشکل دارم که دارم کار میکنم روش )

    14. وقتش رو نمیزاره روی چیزهایی که ارزش خلق نمیکنه

    15. توانایی های خودش رو باور داره

    16. علیرغم نجواها حرکت میکنه

    17. هر روز به دنبال بهتر کردن شخصیت خودشه

    18. تعهد داره به کار کردن روی خودش

    19. ذهنش رو هر روز بمباران میکنه با افکار مثبت

    20. صبر داره در مورد نتایج مالی

    تعهد من با دیدن این فایل :

    ادامه دادن این مسیرتوحیدی که توش هستم

    ادامه دادن به قدم برداشتن های متوالی جهت بهبود مهارت های کامپیوتری خودم

    ادامه دادن به قدم برداشتن به ایده ی الهام شده فارغ از نتیجه

    کار کردن روی باور به توانایی های خودم و خلق ارزش از توانایی هام در تدریس

    سپاسگزارم استاد عزیزم و آقا رضا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      ولی الله رحیمی پور گفته:
      مدت عضویت: 1108 روز

      سلام دارم خدمت دوست عزیز نسرین خانم

      آفرین به شما با این کامنت پراز انرژی و کامل از هر نظر با مثال های که اوردین انشاالله به همه خواسته هاتون برسی و همین قدر پر قدرت به مسیر ادامه بدین

      انشاالله خداوند به شما هم یه یحیی میده صدرصد

      شاد سلامت در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2500 روز

        سلام به دوست خوبم آقای رحیمی .سپاسگزارم از شما دوست عزیزم .ان شا الله که شما هم به هر آنچه مد نظرتون هست برسین قطعا خداوند دهنده بی حده به شرط ایمان و باور ما و استمرار در مسیر که کلید دریافته همون چیزی که خداوند هم در قرآن عنوانش کرده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    گلناز امین التجاری گفته:
    مدت عضویت: 1985 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به اقا رضا گل

    سلام به همه دوستان گل

    اومدم از اقدامات عملیم، از حرکت کردنام، از زفتن توی دل ترس‌هام با شوق و ذوق بگم. و خودم رو تشویق کنم به وحی منزل دونستن اگاهی‌ها. علت اینکه اینجا دارم کامنت میگذارم اینه که صحبت های اقا رضا خییلی به من کمک کرد که بیشتر و بیشتر تعهد بدم به تغییر کردن و عمل کردن چون به چشم دارم میبینم یکی دیگه از شاگرد‌های استاد رو که با عمل کردن به همین اگاهی ‌ها ززندگیش رو خیییلی زیبا تر کرده و داره طعم خوش‌بختی رو میچشه. خدایا شکرت.

    من دوره‌ی قانون افرینش2 رو بارها گوش دادم که استاد در مورد قانون درخواست کردن صحبت میکردند. به من الهام شد که خب تو هم برای تمرین این قانون برو توی سوپر یک محصولی رو بردار و ازز فروشنده درخواست کن که میشه اینو رایگان به من بدید و پولشو نگیرین؟؟ توی مسیر از سر کار مورد علاقم که با استفاده ازز همین قانون به سمتش هدایت شدم وقتی داشتم میومدم خونه و ویس گوش میدادم این تمرین به من الهام شد، خییییلی میترسیدم هاااا خیلی ولی گفتم نهههه استاد گفته تو بااااید بگی چشم، باید بتونی از پس نجواها بر بیای، بااااید بفهمی که این ترس از قضاوت شدن فقط یک توهمه که داره مانع پیشرفتت میشه، عزت نفست رو گرفته، نمیذاره خودت باشی، نمیذاره موفق و ثروتمند بشی.

    گلناز اگر میخوای رشد کنی باید بااااور کنی بااااور کنی که انچه که استاد میگه درسته، این راهشه، باشه تو حرکت کن تو عمل کن و بعد ثابت کن که استاد غلط میگه، تا زمانی که عمل نکنی که نمیتونی چیزیو به خودت ثابت کنی، نمیتون باور بسازی.

    فوقش میری تو مغازه درخواست میکنی طرف میگه نه، اتفاقی نمیفته که، هرچی هم که میخواد فکر کنه بکنه، مگر تو منتظری که عالم و ادم بیان تاییدت کنند.

    و….. همینجور با خودم کلنجار رفتم، اخر رسیدم به سوپر جای خونمون و گفتم اهااان حالا وقت عمل کردنه. از تمیرن NLP هم استفاده کردم با احساس خوب تصور کردم که فروشنده میگه بله بفرمایید قابل نداره وهیچی هم نمیشه و سعی کردم با احساس خوب این کارو انحام بدم.

    خلاصه رفتم توی همون سوپر باکلاسه محلمون و یک بسته شکلات برداشتم و گفتم میشه درخواست کنم اینو رایگان با من حساب کنید؟ طرف با تعجب نگاه کرد گفت نمیدونم از صاحبش بپرسید، گفتم صاحبش کیه گفت نیست. گفتم خب میشه شما تخفیف بدید؟ گفت قیمتش 34 تومنه شما 30 تومن بده گفتم مرسی. تخفیف گرفتم اومدم بیرون.

    فرداش رفتم یکی دیگه از سوپر‌های محل یک بسته نون برداشتم گفتم میشه درخواست کنم اینو رایگان حساب کنید؟ گفت چرا؟ گفتم میخوام ببینم میشه پول ندم ببرم یا نه؟ گفت اره میشه اگر مشتریمون بشین. منم گفتم مشتریتون هستم و فامیلم رو گفتم (البته ذهنم نجوا میکرد که نهه نگو ابرومون میره) گفت بله پدرتون ازمون ززیاد خرید میکنند.

    اولین بار بود که از سوپر مجانی خرید میکردم، خییییلی حس باحالی داشتم، باورم نمیشد گفتم خدایا یعنی اینقدر راحت به بندت نعمت میدی؟ مجانی؟

    شبش داشتم ویس گوش میدادم در مورد درخواست کردن پیامبران استاد توضیح داد که حضرت سلیمان چه درخواست بززرگی کرده و خدا هم همه چی رو مسخرش کرده. بعد منم با خودم گفتم خب حالا که اینجور شد منم روزی بی‌حساب میخوام، خدایا مگه نمیگی روزی بی‌حساب میدی خب من میخوام. فردا میخوام برم سوپر شیر و تخم‌مرغ و روعن بخرم هرکدوم از یک سوپر و همشم میخوام مجانی باشه. خب مگه بی‌حساب روززی نمیدی خب بده پس.

    خلاصه فرداش که امروز ظهر باشه دوباره رفتم یک سوپر باکلاس دیگه و دوباره ذهنم داشت منو منصرف میکرد و کلی نجوا که نرو ابروت میره.

    من ابرو رو اینحوری تعریف میکنم: تصور من از قضاوت مردم در مورد من. این یعنی ابرو و این واقعیت نداره این فقط یک باور غلطه که سالیان ساله که من نگرانشم.

    خلاصه اگاهی های همین دوره رو هی مرور میکردم که رفتم توی سوپر یک شیر برداشتم گفتم میشه یک درخواست بکنم؟ گفت چی؟ گفتم میشه این شیر رو رایگان حساب کنید؟ گفت چرا؟ گفتم میخوام ببینم اگر این درخواست رو بکنم چی میگید؟ گفت اره میشه. گفتم واقعا؟ راضی هستین؟ گفت اره ببرین.

    واااای هم خجالت میکشیدم هم ذوق داشتم که خدایا واااقعا روزی بی‌حساب میدی به بندت.

    بعد یک جورایی عذاب وجدان گرفتم و اینجا مچ خودم رو گرفتم که من چقدر در برابر دریافت روززی مقاومت دارم، احساس بدی داشتم که من یک شیر و یک بسته نان رو مجانی گرفتم. باور‌های نهفته؛

    اگر من روزی بیشتر و ثروت بیشتر وارد زندگیم بشه یعنی داره از بقیه افراد گرفته میشه به من داده میشه.

    نعمت‌ها و ثروت‌ها سخت بدست میاد باید زحمت بکشم.

    فهمیدم که من مقاومت در برابر دریافت ثروت دارم، فکر میکنم پول گرفتن زشته ولی از طرفی پول خرج کردن رو خیییلی باحاش راحتم، عین ریگ خرج میکنم و خیلی فک میکنم که باکلاسیه که ادم لارج باشه و قیمت نپرسه و تخفیف نگیره.

    یادمه بچه بودم پیش خالم کار کردم و بهم دست‌مزد 10 هززارتومان داد، تا مدت ها اون اسکناس روی مبل بود و من میگفتم نههه من که واسه پول کار نکردم و برش نمیداشتم، اخر با دعوا قبول کردم و چقدر فکر میکردم که این شخصیت خوبیه. الان میفهمم که اقا من اصلا با پول دوست نیستم خب. در برابر دریافتش مقاومت دارم و با خرج کردنش خیییلی اوکیم، خب طبیعیه که حسابم همیشه خالیه.

    یاد اون ایه قران افتادم که حضرت مریم که یک عابد بوده تو صومعه و همیشه مشغول عبادت بوده، اما همیشه برکت و نعمت و میوه‌های تازه و خوشمزه براش میرسیده، یک روز حضرت زکریا میره تو اتاق مریم مثل همیشه میبینه که کلی نعمت و برکت جلوشه، میگه اقا جریان چیه تو که همیشه در حال عبادتی این نعمتا کی برات میاد؟ حضرت مریم هم میگه این از لطف پروردگار منه. و اونجا که حضرت زکریا بااااور میکنه، باااور میکنه که اره خدا به همین راحتی و فراوانی روزی میده گریه کننان به درگاه خدا میفته و با باور قوی‌تر درخواست فرزند میکنه و همونجا درخواستش اجابت میشه. این باور زکریا بوده که وقتی میوه‌های جلوی حضرت مریم رو میبینه خیلی قوی‌تر میشه که اقا خداوند بخشنده هست، بی‌نهایت روزی میده. و وقتی که با این باور درخواست کنی خدا هرچیززی هرجیزی هرچیززی رو بهت میده.

    چقدر هی داره قانون واسه من جذاب میشه، هی دارم میفهمم، چقدر لذت بخشه حرکت کردن و رفتن توی دل ترس‌ها، حالا دارم میفهمم باور ساختن یعنی چی؟ چقدر حرکت کردن مهمه، هززاری هم این حرف‌ها رو بشنوی تا حرکت نکنی و به چشم نبینی که قانون درسته فایده نداره.

    من بازهم به این تمرینی که بهم الهام شده عمل میکنم، چون باید باور کنم که خدا روزی بی حساب میده، باید باور کنم که قضاوت افراد اندازه پشیزی تاثیری در زندگی من نداره، باید ترسم از نگاه ادما بریززه، باید راحت باشم با دریاف نعمت بی‌دریغ خدا. خدا داره روزی مجانی میده، بنده خدا هم راضیه خب منم باید راضی باشم از دریافت اون نعمت نه اینکه معذب باشم، یا خجالت بکشم. خجالت نداره اصلا، هرفکری میخواد بکنه بکنه، مگه شخصیت من رو ادما باید تایید کنند؟ باید حرف‌های استاد رو باور کنم، باید به اگاهی‌ها عمل کنم، باید بتوانم ذهنم رو کنترل کنم، نجواهام رو کنترل کنم، بتونم از پس توهماتی که ذهنم واسم میسازه بربیام.

    خدایا سپاسگزارم

    استاد عاشقتونم مرسی بابت این اگاهی‌ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      فهيمه گفته:
      مدت عضویت: 1961 روز

      سلام به استاد عزیزم و گلناز جان و بقیه اعضا سایت

      گلناز جان شجاعتتون در تغییر ستودنی هست

      اینکه ما با خود واقعیمون مواجهه بشیم قدم خیلی بزرگیه

      من همیشه فکر میکردم من بهترینم

      ولی وقتی تمرینایی که استاد میده رو انجام میدم تازه میفهمم چی بودم و چقدر این رفتارای بدم رو به دیگران هم تحمیل میکردم

      از خوندن نظرت و شجاعتت خیلی اعتماد به نفس گرفتم

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نالیا گفته:
      مدت عضویت: 971 روز

      سلام دوست خوبم

      چه کامنت فوق العاده ای، خیلی لذت بردم و تحسینتون میکنم،چه نکات خوبی رو اشاره کردید، من دیروز داشتم به خدا میگفتم منم روزی بی حساب میخوام، به اندازه بزرگی خودت بهم بده، همه چیز رو باهم میخوام،سلامتی ثروت رابطه خوب، مگه برای خدای به این بزرگی کاری داره

      کامنت شما رو برای خودم یه نشونه میگیرم

      مرسی که اینقدر قشنگ و با جزییات نوشتین

      دارم فکر میکنم منم برم از سوپریمون این تمرین رو انجام بدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نیلوفر قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1147 روز

    به نام خداوند بخشنده و هدایت گر

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    و تمام دوستانی که این کامنت رو میخونن

    استاد از زمانی که شما این فایل رو گذاشتید

    من بارها گوش کردمش

    و چندین بار قصد کردم که بیام و کامنت بنویسم

    با اینکه نتایجی داشتم که راجبش حرف بزنم اما نمیدونستم دقیقا از چه دری وارد بشم

    که دیروز به من الهام شد موقع شکرگزاریم و گفتم در اولین فرصت باید راجب این موضوع تو سایت کامنت بزارم

    خب همونطور که بارها تو کامنت ها گفتم من یک Dancer هستم در سبک hip hop و waacking

    من یکسالی میشه که کل کاری تو زندگیم میکنم خلاصه میشه تو رقص

    از مطالعه و تمرین تا تفریحاتم

    و نزدیک به 6 ماه هست که دنبال این هستم شاگرد بگیرم و شروع به درامد زایی از طریق شغلی که عاشقش هستم بکنم

    من به قدری عشق دارم به این کار زمانی که میرفتم کلاس های مربی های دیگرو برای قوی تر شدن باور هام میدیدم هرنکته ای مربی اشاره میکرد میخواستم همونجا فریاد بزنم خواهش میکنم بزار من بگم‌ که چطور تمرین کنن بهتره یا…

    و مدتی بود از این سالن به اون سالن میرفتم تا باشگاه ها برام شاگرد بگیرن

    اکثرا میگفتن بیا برای ما اجرا کن من انجام میدادم و اون هام لذت میبردن گاهیم خیلی توجه نمیکردن

    که من میگفتم ایرادی نداره من دارم لذت میبرم از این لحظه من عاشق رقصیدن هستم و فرقی نداره کی و کجا انجامش بدم

    تا اینکه یک روز رفتم تو یک سالنی برای اجرا

    من بودم و مدیریت باشگاه

    داشتم توضیحاتی میدادم که یهو صحبت من رو قطع کردن ایشون

    و شروع کرد از هیکل و فیزیک من ایراد گرفتن

    و گفت شاگرد جذب شما نمیشه با این هیکل و…

    اون لحظه از شدت ناراحتی و عصبانیت مشتم رو فشار دادم بهم و میخواستم زمین دهن باز کنه برم توش ….

    با این حال باز ذهنم رو کنترل کردم و گفتم برو اجرا کن و احترام این خانوم رو حفظ کن که بزرگتره و حرف نا مربوطی به ایشون نزن

    شروع کردم به اجرا

    قدرت من توی اجرا و رقص چیزی نیست که فیزیک من بخواد نیم درصد به چشم بیاد تازه اکثر ادم ها حیرت زده میشن که ما توقع نداشتیم این رو از شما ببینیم و گفتم الان این خانوم هم سوپرایز میشه و میفهمه که زود قضاوت کرده

    اما دیدم اصلا نگاهمم نمیکنه و هی یه قیافه تاسف باری برای من میگیره…..

    خلاصه از اون خانوم تشکر کردم به خاطر اینکه برای من وقت گذاشته بود و دروغ چرا تو دلم فوش میدادم بهش :)))))

    اومدم بیرون

    همونجا وقتی تو تاکسی نشستم

    گفتم تو باید از این اتفاق درس بگیری

    باییییید

    و همونجا برای خودم یه متنی نوشتم

    میخواستم متن رو بزارم ولی نمیدونم چرا هرچی گشتم نبود

    خلاصه خیلی با خودم حرف زدم‌

    و درنهایت به این نتیجه رسیدم

    اگر‌ که همه چیز از وجود من میجوشه

    پس این خانوم و حرفاش رو من تو وجودم دارم

    و دیدم بله

    همین فیزیک من مقاومت منه برای مربی شدن

    برای رابطه داشتن

    برای عزت نفس و….

    و اومدم دیگه از خودم و فیزیکم فرار نکردم

    به خودم گفتم هر زمانی که تو شرایط مالی و فرکانسی بودی که قانون سلامتی رو تهیه کنی از سایت و یه هیکل بی نظیر داشته باشی انجامش میدی

    اما الان تو باید همین که هستی رو عاشقانه دوست داشته باشی

    و شروع کردم پذیرفتن خودم

    منی که همیشه لباس های گشاد میپوشیدم تا نبینم برجستگی های اندامم رو

    الان لباس هایی که حتی شکمم توش مشخصه تو سالن تمرینم میپوشم

    و نگم‌از تاثیراتش…

    نگم که چقدر عاشق خودم شدم چقدر با خودم کنار اومدم

    وبعد اون ماجرا فقط رو مهارت هام تمرکز کردم‌و باور ها

    دیگه نرفتم دنبال مربی گری

    انقدری تمرین کردم و پیشرفت کردم

    که قدرت من تو رقص شده 10 برابر .

    اصلا عجیب غریب شده

    هربار فیلم‌میگیرم میام باز بینی کنم انقدری سوپرایز میشم که خدا میدونه

    هفته به هفته روز به روز پیشرفت میکنم

    تا اینکه خدا الهام کرد برو چهار تا ورکشاپ رایگان بزار

    منم خیلی دست دست کردم چون ترس نه شنیدن داشتم از سالن ها یا اینکه ادم ها جذب نشن و هزار تا از این ترس ها

    ولی توکل کردم و گفتم خدایا تو میتونی همه چیزو درست کنی من فقط وظیفه دارم عمل کنم به الهاماتم

    بقیه اش کار توعه

    خلاصه رفتم یه باشگاهی اطراف خونمون

    به مدیر اونجا که گفتم

    انقدری قشنگ استقبال کرد

    به قدری زیبا برخورد کرد که خدا میدونه

    البته از این برخورد ها خیلی دیدم

    ولی این‌خانوم یه انرژی خوبی به من میداد خیلی خوب

    و انگار اماده بود واسه شنیدن حرفای من

    انگار یکی بهش گفته بود

    این یه دنسر عالیه که میخواد بیاد تو سالن شما اجرا بزاره و این یک فرصت عالیه…

    گفت فردا بیا اجرا کن

    باورم نمیشد

    منی که هر سالنی میرفتم‌ میگفت نه یک هفته دیگه

    الان نمیشه

    الان فلانه …..

    و این‌گفت فردا بیا

    فرداش که همین دیروز یعنی 8 اسفند 1401 بود

    رفتم و کلی خانوم‌ مهربون اونجا بودن کلی حرف زدم رو 5 تا موزیک اجرا کردم و همه عاشق کارم‌ شدن

    و در نهایت همه رفتن فقط من بودم و اون خانوم مهربون که مدیر باشگاه بود به من گفت که من حتما برات اینجا تبلیغات میکنم

    به همه‌میگم بعد فلان کلاسم بیا اجرا بزار

    و در نهایت گفت

    ما از خدامونه که شما اینجا کلاس بزاری کی بهتر از شما

    من از شدت خوشحالی دستم رو مشت کردم‌ و فشار میدادم ….

    نه برای اون خانوم مهربون صرفا

    برای این‌ادمایی که از سمت خدا میان

    برای این دستان مهربون خدا که چقدر سپاس گزار تر میکنن من رو

    اومدم خونه و همونجا یهو یادم افتاد که سه ماه پیش به خاطر حرف اون خانوم و ناراحتیم دستم رو مشت کردم و امروز از شدت خوشحالی

    بغضم گرفت همونجا ….

    حالا این داستان رو گفتم که به این برسم

    چقدر من قدرت دارم چققققدر قدرت دارم تو تغییر شرایطم

    تغییر ادم هایی که به زندگیم میان

    تغییر برخورد ها و رفتار ها ….

    و من نیومدم به‌اون خانوم بگم چرا تو این حرفای نامربوط رو زدی

    اومدم به خودم‌گفتم‌نیلوفر تو چرا این حرفای نامربوط رو شنیدی

    مشکل از کجاست ؟

    انقدر رو عزت نفسم خود باوری و ایمانم کار کردم

    تا این شد نتیجه

    و انگیزه گرفتم تا بیشتر و بیشتر رو خودم کار‌کنم چون دارم‌میبینم معجزات رو …

    خداروشکر میکنم

    به خاطر باور و ایمانم بهش

    به خاطر مهارت هام

    و به خاطر عزت نفسم

    چقدر زیباست این کنتراست هایی که بین قبل و بعد تغییر خودمون تو زندگی ایجاد میشه

    از شما استاد عزیزم به خاطر اموزش هاتون بی نهایت سپاس گزارم

    استاد شما انگیزه بخش ترین حرفارو زدید به من

    طوری بوده که انگار‌مستقیم داشتید به شخص من میگفتید

    خدا حفظتون کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1289 روز

      سلام نیلوفر جون

      کامنتتون عالی بود

      خوب من الان تازه شروع کردم به اموزش دیدن تو حوزه ارایشگری و کلییییی نجوا دارم و فهمیدم کلییییی هم عتماد به نفسم پایینه و واقعن چقدرحال من رو بدمیکنه نداشتن عنماد به نفس و ایمان و ….

      کامنتتون انگیزه منرو برای ادامه دادن بیشتر کرد ه چند من هیچوقت ناامید نمیشم و حتی تو سخترین شرایط هم از پروردگارم کمک میخام.

      ممنونم از کامنتت دوست عزیزم و بهم یاداوری کردی ک واقن کارکردن رو عتماد به نفس ،خودباوری،توحید و ارزشمند دونستن خودم ازهرچیز دیگه ای محم تره(:

      دوستتون دارم .درپناه رب باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نیلوفر قاسمی گفته:
        مدت عضویت: 1147 روز

        سلام فرشته جان

        این نجواها تو قدم های اول زیاده اما به قول استاد همین که حرکت کنیم خودش عالیه

        بقیه چیز ها مثل عزت نفس و ایمان در مسیر تقویت میشه

        واسه همه ما همینطور بوده

        برای منم همینطور بوده و روز به روز داره بهتر میشه

        شما هرچقدر مهارتت بیشتر بشه

        عزت نفس و احساس لیاقتتم بیشتر میشه

        و همه اتفاقات خوب به قدم هایی که ما برمیداریم وابسته است

        و خیلی خوشحالم شماهم در مسیر تکاملی خودتون هستید

        و ضعف های خودتون رو شناختید

        و سپاس گزارم از لطف فراوان شما

        امید وارم در پناه الله یکتا روز به روز شاد تر و عالی تر باشید ️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1279 روز

      سلام وصد سلام

      قابل تحسین هستین بانوی تحسین بر انگیز

      من واقعا تحسینت میکنم

      سپاسگذارم بابت کامنت پر تفکر وزیبایی منم درس گرفتم

      خدایا شکرت

      سپاسگذارم بابت احساس لطیفی که اکنون با مطالعه جملات زیبایت از زیر پوست حس وتجربه کردم تشکر وسپاسگذارم

      جهان زیبا منتظر موفقیت ماست ما تعهد بدهیم که

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3456 روز

    آیه بیست و یک سجده

    سلام امیدوارم پر از حس شکرگذاری باشید

    امشب هم در جهت عمل به ایده ام میخام یه آیه دیگه از قرآن رو آنالیز کنم

    اینم بگم قرار نیس همه ی حرفهای من درست باشه اینها برداشت های من با علم الانه منه

    وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ‎﴿٢١﴾‏

    و بی تردید آنان را غیر از عذاب بزرگ تر [در قیامت] از عذاب نزدیک تر [در دنیا] می چشانیم، باشد که برگردند. (21)

    آیه امشب از اون آیات بنزه که واقعا خیلی مفهوم داره

    چنتا آِیه قبلش رو خوندم که ببینم داستان چیه

    ولی این آیه از اون آیاتی که یه جورایی تکلیفش روشنه

    و رسیدم به اینکه مفهوم خاصی از آیات قبلی نیومده

    قطعا کسانی که تکذیب کنند جایگاهشون آتش

    اهل تقوا (همونایی که میتونن ذهنشون رو توی چنگ خودشون بگیرن ) به شرط ایمان جایگاهشون بهشته

    اما چیزی که توی این آیه هست و باعث شد این آیه شاهکار بشه

    اون قسمتی که میگه و قبل از اون عذاب بزرگتر ما عذاب نزدیک تر رو به آنها میچشانیم و آخرش میگه شاید بازگردند

    بذار با یه مفهوم چرت شروع کنم

    کوچیکتر که بودم شنیدم که میگفتن

    هرکه در این درگه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهن

    الان هرچه قدر قرآنو بیشتر خوندم دارم میرسم به اینکه

    که این مفهوم یه چیزه چرته

    یه چیزه مسخره اس

    اصن قرآن بر عکس اینه

    توی قرآن هرچی نزدیک تر بشی به خدا یعنی به راه راست هدایت شدی و ثمره راه راست نعمته ثروته

    و نه فقط مسخره اس خیلی مضره

    حتی از مضر رده سمیه کثیفه

    ازش باید دوری کرد

    چون دقیقا خلاف قرآنه

    خدا داره میگه من عذاب رو میفرستم دهنشون رو سرویس کنم

    عذاب این دنیا حتما قرار نیس اینجوری باشه که دهن زمین باز بشه یه سری برن توش

    حواسمون باشه که اونی که عذابی میاد سرش که پشت بندش میمیره دیگه جای برگشتن نداره

    ولی توی این آیه میگه ما عذابشون کردیم شاید بازگردند

    پس داره میگه بعد از اینکه اون عذابه اومده اینا زنده بودن که میتونستن توبه کنند دیگه

    این یه مورد

    من قبلا هم آیاتی که توش از ضرا و باس استفاده شده بود رو آوردم

    گفتم خدا میگه که ما هیچ شهری به ضرا و باس نگرفتیم مگر اینکه بعدش پیامبری براشون ارسال کردیم

    وقتی اینجوری میگه یعنی چی

    یعنی یه سری آدم بودن که اینا داشتن نتایج نا خواسته دریافت میکردن

    بعد خدا یه دونه پیامبر سریع میفرسته و اون پیامبره ایمانو واسشون میاره که حل کننده همه ی مشکلات

    ضرا همون ضررهای کوچیکتره مثل ضرر مالی یا ورشکستگی

    مثل مشکل سلامتی و مشکلهای کوچیکتر کلا

    ولی اون چیزی که خیلی مهمه اینجا اینکه

    خدا اینجا اینقدر واضح گفته ما اونا رو به ضرا و باس گرفتیم

    یعنی بیچاره شون کردیم یعنی دهنشونو سرویس کردیم برای اینکه آدم بشن

    برای اینکه برگردن

    حالا همه ی اینا پیش زمینه بود

    اگه ما الان ب زندگی خیلی ها نگاه کنیم یا حتی زندگی خودمون

    یه سری مشکلات داریم حالا یکی روابطی یکی مالی هرکی یه جوری

    این مشکلات ساده بگم نتایج فرکانس های بده ماست

    و این همون عذاب ریزه خداست

    اگه ما ایمان داشتیم نمیگم صفر بود ولی به اندازه ی ایمانمون این مشکلات هم کمتر میشد

    و این مشکلات هست تا ما از شرک خفی دست برداریم

    از حساب کردن روی آدمها دست برداریم

    اون چیزی که برای ما میمونه فقط ایمان به خداست

    ایمان به رب

    ایمان به اونی که فرمانروای همه ی این دنیاس

    قبول کردن قدرتش

    قبول کردن اینکه اصن این خدا وسط رینگه

    بچه که بودم خدا رو منفعل میدیدم فک میکردم توی آسمونه

    آدمها گناه میکنن اونم آه میکشه میگه چه قدر بدین شما

    قرآنو که خوندم فهمیدم خدا نه تنها وسط آسمون نیس بلکه وسطه رینگه

    آدمها اشتباه میکنن بی ایمانی دارن ولی خدا آه نمیکشه همونو میکنه فقر وارد زندگی شون میکنه

    همونو میکنه روابط بد وارد زندگی شون میکنه

    چرا این کارو میکنه

    نعوذ بالله خدا مریضه؟

    نه خدا میخاد که تو برگردی طبق همین آیه

    میخاد که منو تو به خودمون بیایم

    بفهمیم اونی که داریم روش حساب باز میکنیم عددی نیس

    بفهمیم اونی که داریم صداش میکنیم چیزی نیس

    بفهمیم اون خدایی که ما رو آفریده کاراش حساب و کتاب داره ما رو آفریده که بندگی کنیم که بنده باشیم که بنده حرف گوش کن باشیم نه اینکه همه رو واسه خودمون خدا کنیم

    به همه قدرت بدیم

    به غیر از خودش

    اینا اشتباهه

    ولی از اون طرف این همون خدایی که میگه رزق به غیر الحساب میدم

    این همون خداست

    این همون خدایی که میگه بهتون وعده فضل و آمرزش میدم

    این همون خداست

    بارها گفته خدا به کسی ستم نمیکنه ولی مردم خودشون به خودشون ستم میکنند

    خدای ما همون خدایی که به استاد باغ پر از نعمت داده که از توش رودها روانه

    داشتم فک میکردم اینقدر این استاد قرآن خونده که الان پرادایس یه بخشی از اون بهشتی که خدا وعده اش رو داده

    چون همیشه توی قرآن میگه خدا بهشتهایی که در اون نهرهایی جاریست

    الانم خب یه عالم چشمه و رود کوچیک توی پردایس روونه

    خدای استاد خدای ما هم هست

    خدای استاد خدای منم هست اگه به اون داده به منم میتونه بده

    چرا نده

    وقتی خودش تقسیم بندی میکنه میگه راه راست راه کسانی که بهشون نعمت داده شده

    نه کسانی که مورد عضب واقع شدن

    خدای من هیچ جایی توی قرآن نگفته ثروت بده

    هیچ جایی نگفته

    گفته دنیا پرستی بده اینکه ففط بچسبی به این دنیا بدون توجه به اینکه آخرتی در پیشه

    بدون توجه به اینکه اینجا اومدیم امتحانمون پس بدیم برای اینکه مشخص بشه جزو انعمت علیهم هستیم یا جزو ضالیین و مغضوب شده ها

    طبعیتا هر چی اینور تجربه کنیم همونم اونطرف تجربه میکنیم

    و اگه یکم زرنگ باشیم میفهمیم باید خودمون رو جا کنیم توی گروه خدا

    چه جوری

    با حساب کردن روی خودش

    با قدرت دادن به خودش

    با کار کردن روی باورها

    با باور کردن فراوانیش

    با ایجاد احساس لیاقت در خودمون

    با ایجاد باورهای مناسب در مورد خدا

    همونجوری که ابراهیم گفت خدایا من ازت میخام چون تو وهابی

    تو به حد و مرز میبخشی

    چون تو اینجوری هستی من ازت میخام

    باورش ب خدا این بوده

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس

    دوستون دارممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      خدیجه شریعتی گفته:
      مدت عضویت: 1963 روز

      سلام به شما آقا مجید بی نظیر

      خیلی لذت بردم از کامنتتون و ممنون بخاطر تفسیر زیبایی که از این آیه برامون کردین.

      اتفاقا چند روز پیش این تیکه شعر مزخرف یا بهتره بگم باور مخرب تو دهنم افتاده بود و همش میومد تو ذهنم که

      هر که درین درگه مقربتر است جام بلا بیشترش میدهند.

      هر چی من هی ذهنمو منحرف میکردم بازم یه دفعه میدیدم دارم همینو زمزمه میکنم.

      منم گفتم باشه ذهن قشنگم حالا که میخوای شعر برام بخونی اینو بخون

      هر که در این درگه مقربتر است جام طلا بیشترش میدهند و هر بار که اینو تکرار میکردم پشت بندش باور ثروتمند شدن معنویترین ترین کار جهانه برام تداعی میشد.

      خلاصه که از این ابتکار خودم کلی لذت بردم. گفتم اینجا هم بنویسمش شاید بدرد بقیه هم بخوره:)

      بازم بخاطر عمل به ایده الهامی تون بینهایت تحسین تون می کنم و ازتون سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مجید مرادی گفته:
        مدت عضویت: 3456 روز

        سلام خانم خدیجه عزیز

        من چن روز پیش وسط کارم کامنت شما رو خوندم و با اینکه تمرکزم روی کارم بود ولی اومدم همینجوری یه سری بزنم وقتی خوندم کامنت شما رو زدم زیر خنده با صدای بلند

        خیلی حال کردم خیلی قشنگ بود آفرین

        کلی ازش استفاده میکنم اینورو اونور

        و گفتم بهتون که اول ازتون اجازه گرفته باشم

        خیلی خلاقانه بود

        و خیلیم بهش میاد جام طلااا

        اونم واسه ی منی که حوزه ی کاریم توی این زمینه اس

        واقعا محشر بود

        ممنونم ازتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          خدیجه شریعتی گفته:
          مدت عضویت: 1963 روز

          سلام آقا مجید

          امیدوارم حالتون عالی باشه

          خیلی خوشحالم که شعر نوی من بدردتون خورد:) اونم برای شما که تو کار طلا هستین.

          انشاالله همینجور پشت سر هم براتون جام طلا بیاد و غرق در نعمتهای الهی باشین

          بلبت کامنتهای قشنگتون که هر روز دارم دنبالش می کنم و کلی برام باورهای عالی ساخته بینهایت سپاسگزارممممم. شاید باورتون نشه ولی من هر روز به این امید جیمیلم باز می کنم که اول کامنتهای شما رو بخونم و بعد میرم سراغ بقیه کامنتها. عالین کامنتهاتون، لطفا با قدرت ادامه بدین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            مجید مرادی گفته:
            مدت عضویت: 3456 روز

            مچکرم خدیجه خانم

            احساس خیلی خوبی از کامنتتون گرفتم

            ممنونم

            تبریک میگم بهتون

            قطعا دل شما هم آماده بوده ک ب این کامنتا هدایت شدین

            شعرتم محشر بود

            هرکی در این درگه مقرب تر است جام طلا بیشترش میدهن

            با قدرت ادامه بده ک هممون لایق ثروتمند شدن هستیم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    صحرا دختر طبیعت گفته:
    مدت عضویت: 2682 روز

    به نامِ خدایِ هدایتگرم

    خدایی که خیلی طبیعی و آسان هر لحظه مرا هدایت می‌کند….

    سلام به اُستاد عزیزم و خانوم شایسته نازنینم و دوستان هم فرکانسی خوبم

    خدایا شکرت شکرت شکرت برای بودنم در این سایت توحیدی و الهی

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت برای آگاهی های که دارم دریافت میکنم….

    از آقای رضای عزیز خیلی خیلی ممنون هستم که با عشق و علاقه و صبر و حوصله این فایل رو برامون ضبط کردند.

    استاد جانم من تا به این لحظه ، با دیدن چند باره این فایل به شناخت اندکی از خودم رسیدم و چقدر چقدر باید روی خودم کار کنم…

    درست مانند فایل ( سرمایه اصلی شما چیست ؟) .

    که بارها و بارها دارم گوش میدم و به اندازه ای که باورش کردم و قدم برداشتم نشانه ها رو دریافت کردم…

    مسأله در استمرار داشتنِ

    مسأله در باور داشتن به توانایی هامِ

    مسأله در میزان ایمان و توکلِ

    مسأله در عزت نفس و احساسِ لیاقتِ

    وای خدای من چقدر چقدر چقدر صحبت های پایانی استاد رو گوش کردم و نکته برداری کردم که باید اقدام کنم ، ی اقدام و حرکت ساده ی ساده ی ساده نه آپولو هوا کردن( همان ایده ی شعر ها و ابزار سازی راحتش )

    متوجه شدم که برای رسیدن به آزادی زمانی ، آزادی مکانی و آزادی مالی باید خیلی اساسی تر قدم بردارم

    ( یعنی با آرامش بیشتر ، توحیدی تر و متمرکز تر )

    متوجه شدم که حق دارم خودم رو فقط و فقط و فقط با هفته و ماه و سال پیش خودم مقایسه کنم.

    جایگاه من در این موقعیتی که الان هستم ، در مسیری که دوسش دارم ، در کاری که بهش علاقه دارم…

    آیا غیر از این بوده که در سال 99 تمام تمرکزت رو گذاشتی روی توجه به زیبایی ها و خوبی ها !!!!

    آیا غیر از اینه که داشتی مهارت هاتو بالا می بردی و از مسیر لذت می‌بردی ، در شرایطی که همه تمرکزشون روی بیماری و فلان و بهمان بود…

    تو خسته شدی ، نااُمید شدی ولی ادامه دادی و خداوند چقدر خوب بهت پاداش ها رو داد و سال 1400 درهایی از ثروت و نعمت به رویت باز شد…

    حالا از خودت توقع داری ی شبه ره 100 ساله بری!!!!

    ( تمرکزت روی بهتر کردن ریشه هات باشه )

    اَمانْ ازین ذهن فراموشکار !!!!!

    شما درست می‌فرمایید استاد دیدن این فایل ها باید اُلگویی بشه برای باور پذیر بودن که میشود ، به خدا می‌شود ؛

    به اندازه ی تعهدمون ، ایمان و توکل مون

    به اندازه ی قدم برداشتن مون در مسیر درست

    به اندازه ی تغییر بنیادین شخصیت مون

    به اندازه ی تغییرات درونی در ایمان و توکل مون

    به اندازه ی تغییرات درونی در حرکت کردن مون

    همه ی این اتفاقاتی که تا به الان برام افتاده ، همه ی دستان بینهایتی که تا به الان سر راهم قرار گرفتند ، همه کودکانی فوق العاده ای که باهاشون آشنا شدم و هزاران فرصت بی نهایتی که تو راهه…

    که تا چند وقت پیش هیچ خبری ازشون نبود…

    باید یادم بمونه که حاصل همان کار کردن روی خودمه ، حاصل همان تغییرات کوچیکه ، حاصل همان حرکت های کوچیکه که برداشتم…ولی

    ولی ذهن خیلی خوشگل و مجلسی اونا رو نادیده میگیره!!!!!!!

    ولی من باید یاد بگیرم که همیشه با فکت و منطق اونو خاموش کنم…

    فکت و منطق ، همان حرکاتی ست که در مسیر مورد علاقه ام برداشتم…

    من اصلا صحرا پارسال نیستم ، همانطور که صحرای 1400 هیچ شباهتی به صحرای سال 99 نداشته و ندارد ، این خیلی خیلی خیلی خوبه ، ولی باید پایدار بمونه!!!!

    حالا از همین جایی که هستم باید ی قدم برم جلو ، آرام و آهسته ، با توکل و ایمان بیشتر ، با ارزشمند دانستن مهارت هام ( سرمایه های انسانی و تخصصی ام)

    من دارم آرام آرام با بازار کارم می‌شناسم…

    من دارم آرام آرام با علاقمندی و نیاز بچه ها آشنا میشم و تا به همین الانم قدم های کوچیکی برداشتم….

    خدارو شکر ، خدا رو هزاران مرتبه شکر شکر شکر

    ولی باید یادم بمونه :

    وقتی ما در مسیر مورد علاقه مون مهارتی کسب میکنیم ، رشد آرام آرام اتفاق میوفته و هر چه مهارت مون بیشتر میشه ، توانایی هامون افزایش پیدا می‌کنه.

    یادم بمونه :

    باور به ارزشمندی توانایی هامون رو باید افزایش بدیم و به میزانی که برای سرمایه هامون ارزش قایل باشیم ، جهان هم ارزش بیشتری برای ما قابل هست.

    وقتی من ارزشی که خلق میکنم ارزشمند بدونم و اونو عمیقأ باور کنم ، حهان لاجرم ثروت بیشتری به سمتم می ارود.

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

    بماند یک رد پا در 26 بهمن 1401 ، 15 فوریه 2024

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای: