https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/02/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-14 22:22:142024-09-24 19:35:13نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16
792نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداست که آسمان ها و زمین را و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید، سپس بر تخت فرمانروایى و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلط شد براى شما جز او هیچ یاور و شفاعت کننده اى نیست، [با این حال] آیا متذکّر و هوشیار نمى شوید؟
سلام بر استاد عزیز و مریم جان و دوستان توحیدی ام
در چند جا که کامنت بعضی از بچه ها مثل مارکو و عادله عزیز را می خوندم، دیدیم شما را پدر خطاب می کردند، وبرایم سوال بود، یعنی چی؟ شما که حکم استاد رو داره ،چرا پدر
ولی امروز درک کردم که اونها حق داشتند، که شما را بعنوان پدر خطاب کنند، چرا که رفتار و منش شما مثل یک پدر آگاه و مهربان است که به موقع حرف میزند،به موقع سکوت میکند و به به موقع عمل میکند، و به موقع بچههاتون رو نهیب میدید.
امروز احساس کردم که تمام صحبت های شما خطاب به من است، شما در این فایل با صدای رسا گفتید؛ حرکت قدم به قدم
یک ماهی شده بود که در عمل به کاری به اون هدایت شدم اهمال کاری میکردم و همه اش سرم رو سایت مشغول کرده بودم، یه جورایی خوش خوشم شده بود، که دراز بکشم و فایل ها را نگاه کنم و کامنت ها رو بخونم. کلا همه ما متوجه این تنبای خودمان میشویم، حتی اگه خودش رو به این صورت درآورده که آره من دارم روی خودم کار میکنم، و اون حرکتی که باید بکنی، ول میشه. ولی شما امروز گفتید که همانطور که داری روی خودت کار میکنی، حرکت هم باید بکنی. و با تاکید و با احساسی مملو از عشق ما را متنبه کردید.
استاد شما اول عمل میکنید، بعد ما را دعوت به عمل میکنید. شما الان میتونستید، راحت و آسوده در بهترین خانه ها لم بدید و کامنت ها را بخونید و کلی گردش کنید و از خوشی هایتان برایمان فایل بذارید ولی این کار رو نکردید و دارید عملی به ما آموزش میدید، که تا آخرین لحظه ای که در این دنیای زیبا و شگفت انگیز هستیم آرام نگیریم و حرکت کنیم.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/موجیم که آسودگی ما عدم ماست
استاد وقتی سریال سفر به دور آمریکای آخری پخش شد، و فایل ها پشت سر هم قرار گرفت، دلم میخواست مثل شما آزاد و رها فقط برم بگردم و خوش باشم، و یجورایی فراموش کرده بودم، که شما چند سال روی باورهاتون کار کردید، و همه رو کوبوندید از نو ساختید تا تونستید، این حد از آزادی زمانی و مالی رو داشته باشید و من با خرواری از باورهای درب و داغون جایگاه شما رو آرزو داشتم.
امروز یادآور شدم عزیزم، بهشت رو به بها میدند نه بهانه.
خداوند نعمت هایش همیشه ریزان است، فقط باید ظرف وجودیمان را گسترش دهیم که اونها رو دریافت کنیم.
و باید مراقب نجواها باشیم، که تا کمی اوضاع بهتر شد ما رو راضی نکنه و اوضاع میتونه بهتر و بهتر باشه.
استاد از امروز باید با تعهد قوی تر پیش به سوی هدف های والاتر.
سلام خدمت استاد و همه دوستان بهشتی و رضوان جان عزیز
خییلی لذت بردم از کامنت زیباتون
ب خصوص اون قسمت که گفتید لم بدم کامنت بخونم و فایل گوش بدم یعنی دارم روی خودم کار میکنم این یه دام بزرگیه که خیلی هامون گرفتارش شدیم مثل خود من که 2 سال تو پیجم کار کردم زحمت کشیدم رسوندم به سود دهی یهو
ولش کردم و به خودم گفتم من رو خودم کار کنم پیجم هم اوکی میشه
نگو من اشتباه کردم و این نجوای شیطان بود ب قول استاد با عمل تون بامن حرف بزنید نه حرفاتون
چقد کامنت تون زیبا بود آرزوی بهترین هارو دارم واستون هرجا هستید شاد و سبز و ثروتمند باشید علی برزگر
*برادران گل محمدی در برخورد با شرایط ناجالب دوربین تقلبی به جای ناراحتی از تضاداستفاده کردندو دیجی کالا زدن. روزای بد نرین تو در و دیوار، صراط المستقیم رو ول نکنین.
*نجواها رو با بمباران مثبت دیدن و شنیدن مهار کنید.
*توکل کنید و با ایمان بپرید تو دل ترساتون.
*با صبور بودن به دنبال ثروت پایدار باشید نه رقم و اعداد چون این یک روند بهبود و تغییر هست.
*تعهدات فریده امروز 27/11/1401
1.به مدت یک سال تو سایت هر روز باشم و کامنت بزارم و روی خودم کار کنم.
2.حتی از چای خوردن و لحظه لذت ببرم.
3.روی وزنم روند بهبود رو ادامه بدم. چون این برا من کمک به روند خلق ارزشم هست.
4.دکترامو پیگیر شم و بگیرم.
6. زبان انگلیسی خودم رو بهبود بدم.
7.روی درآمد زایی خودم از طریق هنر مربوط به جواهر یا علوم مربوط که مطالعه داشتم ادامه بدم.
روی بخشش خودم و عزت نفس و احساس لیاقت خودم کار کنم.
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنینم و دوست عزیزم آقا رضا خیلی این جلسه منو به گذشته و مسیر هدایتم تا به الان برد که چقدر نرم تغییرات ایجاد شدن و من از کجا به کجا رسیدم داستان از اونجایی شروع شد که تقریبا 4 یا 5 سال پیش بود که من یک زن خانه دار پر از افسردگی ،خشم،نفرت و… بودم با درآمد صفر درصد در حالی که هم آرایشگری بلد بودم و هم فوق دیپلم کاردانی حسابداری داشتم و میتونستم درآمد داشته باشم اما به واسطه باورهای اشتباه و کمبود اعتماد به نفسم هیچ درآمدی ایجاد نمیشد اما یه روز توی اون مشکلات و تضادها از خدا خواستم خودش کمکم کنه خودش راه نجات رو بهم نشون بده بهش گفتم دیگه خسته شدم از این همه دربه دری از این همه تو سری خوردن مگه نگفتی من اشرف مخلوقاتم پس کو این چه برتری که من دارم این چه زندگی که من دارم اونجا در حالی بود که یکی از دوستانم تازه وارد این شرکتهای هرمی شده بود و هر روز به من میگفت بیا اینجا حال روحیت عوض میشه خیلی خوبه و .. اما یه چیزی ته دلم میگفت این راه اشتباه و هی از اون اصرار بود و از من انکار یادم میاد یک روز که مثل همیشه اومده بود پیشم و پا به اصرار گذاشته بود توی صحبتهاش اسم چند تا استاد موفقیت رو آورد و فقط اسم شما استاد عزیزم توی ذهنم موند و بقیه استادها رو حتی تا شب همون روز فراموش کردم اما هیچ آدرس یا سایتی رو نگفت فقط اسم شما رو گفت.
شب مثل همیشه که تو شبکه های اجتماعی میچرخیدم تا خوابم ببره یهو اسم شما توی ذهنم حک شد با خودم گفتم اگه استاد باشه حتما یک سایت یا شبکه اجتماعی داره برم ببینم چه خبره همون شب توی گوگل سرچ زدم و سریع سایت شما بالا اومد و اونجا بود که وارد باغ بهشت شدم اول از همه ثروت شما منو به خودش جذب کرد فکر کنم اونموقع تازه سفر به دور آمریکا رو شروع کرده بودین و من عاشق آروی شما شده بودم که چقدر خوبه زندگی و مسافرت و کار با هم و کم کم خوراک شبانه روزم شد فایلهای شما یعنی فایلی نبود که من دانلود نکرده باشم و گوش نداده باشم دیگه شبا فقط تو سایت میچرخیدم یا به فایلهای شما گوش میدادم تا خوابم بگیره وقتی فکر میکنم به صحبتهای دوست عزیزم رضا میبینم منم خیلی نرم داشتم تغییر میکردم اما متوجه نمیشدم عصبانیتم کمتر شده بود امید به زندگیم بالاتر شده بود من آنقدر عزت نفس پایینی داشتم که هیچ درخواستی نداشتم خودمو باارزش نمیدونستم که مثلا حتی یک هندزفری برای خودم داشته باشم میگفتم میخام چکار ولش کن،شده بودم توسری خور خانواده همسر و … نگم براتون دیگه الان که به اینجا رسیدم میبینم که واقعا کمبود اعتماد به نفس چکار میکنه با آدم یادمه اولین درخواستم از همسرم یک هندزفری بود که اونم تعجب کرده بود میگفت میخای چکار چون من برای خودم ارزش قائل نمیشدم اونم همینطور برام ارزش قائل نمیشد گفتم لازم دارم برام بخر اونم با شک و تردید بعد چند روزبعد یک هندزفری سیمی برام خرید انگار دنیا رو به من داده بودن خلاصه دیگه با راحتی تمام حتی زمانی که همسرم خونه بود راحت فایلهای شما رو گوش میدادم چون تا قبل از این چون هندزفری نداشتم و مجبور بودم روی گوشی گوش بدم و چون صدا بلند بود وقتی همسرم میومد خونه دیگه فایلهارو نمیزاشتم تا زمانی که از خونه خارج بشه ،خلاصه کارم شده بود فایل و نت برداری کم کم با توحید آشنا شدم کم کم خدارو شناختم تا قبل اون خدا تو آسمونها و دست نیافتنی بود باید برای صحبت باهاش دنبال واسطه میگشتیم اما با صحبتهای شما فهمیدم خدا تو قلب منه خدا تو تک تک سلولهای منه اون همیشه و هر لحظه مواظب منه و منتظره ازش درخواست کنیم تا با جان و دل اجابت کنه شده بودم عاشق خدا دوست داشتم همیشه تنها باشم تا باهاش حرف بزنم خیلی خوشحال بودم که خدا رو پیدا کرده بودم نه اون خدایی که بقیه به ما معرفی کرده بودن خدای واقعی رو اون خدایی که من بهش شکل میدادم و هر طور من میدیدمش اونم همینطوری بود آینه تمام نمای من بود .
هنوز هیچ دوره ای رو من خرید نکرده بودم خیلی دوست داشتم اما پولی نداشتم که بخام بخرم اونموقع تازه دوره 12 قدم داشت معرفی میشد و واقعا درخواست کرده بودم که دوست دارم شرکت کنم تو این دوره .
توی این مدتی که فایلها رو گوش میدادم خونمون رو از یک منطقه پایین شهر آوردیم به یک منطقه ای از شهر که من همیشه عاشق اون منطقه بودم و یکی از آرزوهام بود که اونجا زندگی کنم و این خونه با کرایه خیلی کم که اونم معجزه آسا بود به ما داده شد و همچنین گوشی موبایلم که خیلی گوشی ضعیفی بود ارتقا داده شد به گوشی لمسی و مدل بالا ولی این تغییرات به قدری نرم ایجاد شده بود که من اصلا متوجه نشدم الان که فکر میکنم میبینم خدا تمام درخواستهامو داشت یکی یکی جواب میداد تا قبل اون من درخواستی نداشتم که توقع از خدا داشته باشم .
کم کم به فکر یک آرایشگاه افتادم اون موقع یک وام 3 تومنی خانگی بهم افتاده بود و یک مقدار طلایی که از عروسیم بهم کادو داده بودن رو فروختم یک مغازه کوچیک آرایشگری زدم اونجا تازه کمی اعتماد به نفسم بالا رفته بود و با داشتن دو تا بچه کوچیک مغازم رو افتتاح کردم اونجا تازه دوره 12 قدم روی سایت با تخفیف اولیه اومده بود و من با کارکرد یک ماهم اولین قدم رو خریدم انگار روی ابرا راه میرفتم خیلی خوشحال بودم وقتی فهمیدم این دوره 12 قدم داره و باید برای هر قدم همون مبلغ پول رو بدیم کمی ناراحت شدم گفتم از کجا هر ماه هفتصدو خورده ای بیارم هر ماه بدم منی که تا قبل اون ماهی صدهزارتومنم درآمدم نبود اما یک چیزی درونم میگفت وقتی تونستی اولین قدم رو بخری بقیش رو هم خدا جور میکنه و همینطور هم شد هر ماه پول قدم قبل از اینکه روی سایت بیاد تو حسابم بود و بیصبرانه منتظر قدم بعدی بودم و نمیدونید این قدمها چه کرد با من هر جلسه ای که میگذشت انگار انفجاری در قلب من رخ میداد و میگفتم وااااای من چی فکر میکردم و چی بود این خدا و قوانینش .
تقریبا یک سال این مغازه رو داشتم و سالم سر اومده بود ولی هر چقدر میگشتم جا پیدا نمیکردم و صاحب مغازه هم مغازشو میخاست با خودم گفتم اشکال نداره وسایل رو میبرم خونه سر فرصت دنبال مغازه میگردم یک ماه نشده بود که وسایل رو آورده بودم خونه که پندمیک شروع شد و اعلام کردن تمام سالنها باید تعطیل کنند و من چقدر خداروشکر کردم که درست در زمان مناسب در مکان مناسب قرار گرفتم که اگه جا میگرفتم یا حتی مغازه قبلیم بودم باید اجاره از جیب میدادم و مغازه باید بسته میبود خلاصه یک قسمت از خونم رو مرتب کردم و همونجا رو کردم سالن چون من تتو میزدم توی خونه خیلی برام راحتتر شده بود و مشتریایی که میشناختن منو، میومدن خونم و بخاطر این بیماری اعتماد نمیکردن هر جایی برن و میمومدن پیش من. (یک موضوعی رو این وسط پرانتز باز کنم که من همیشه علاقم از زمانی که به یاد دارم نقاشی رنگ روغن بود و بخاطر مشکلات و راه دور و لوازم گرون نقاشی و رفت و آمد تا کلاس که همه اینها از باورهای غلطم بود نمیتونستم دنبالش برم) خب تقریبا یه سالی به همین منوال گذشت و توی خونه کار میکردم درآمدم شده بود ماهی 1 تومن کمی بالا و پایین و از همسرم هم پول میگرفتم ولی تا قبل از اون خدا شاهده من یک هزار تومن ازش درخواست پول نداشتم و از لحاظ روحی و اعتماد به نفس هم که نگم براتون دیگه اصلا حرف مردم برام اهمیت نداشت، دیگه دنبال راضی کردن بقیه نبودم که از همونهایی که میخاستم راضیشون کنم ضربه میخورم بخاطر شرکی که درونم بود ، گذشته و ناراحتیهایی که یکسری آدمها برام ایجاد کرده بودن دیگه بهشون فکر نمیکردم،دعواها و ناراحتیهام با همسرم تقریبا رسیده بود سالی یکبار ولی تا قبل اون هفته ای یا چند روز در میون خوراکمون بود از لحاظ آرامش که خیلی زیاد آروم شده بودم دیگه بداخلاق و عصبانی نبودم، جهان آدمهایی که باعث آزارم شده بودن رو ازم دور کرده بود و کلی اتفاقات دیگه الان که فکر میکنم اگه از روز اولی که وارد سایت شدم چکاپ فرکانسی رو مینوشتم مثل دوره 12 قدم الان کاملا تغییراتم معلوم بود کمااینکه در پایان 12 قدم وقتی چکاپ فرکانسیم رو خوندم خودم شاخ درآوردم یعنی من این بودم با این طرز فکر و نفرت و درآمد پایین واقعا انسان فراموشکاره و چقدر عالیه استاد عزیزم این جلسه رو گذاشتید که قبل از شروع دوره بیاید جایگاهتون از لحاظ ،روابط،درآمد،سلامتی،معنویت و اعتماد به نفس بنویسد و در پایان قدم 12 دوباره اینهارو بنویسید و چک کنید با هم و من اونجا متوجه شدم چقدر تغییر توی این یکسال رخ داده و ظرف وجود من بزرگتر شده از همه لحاظ اما خیلی هنوز جای کار دارم ، آرامشی که درونم ایجاد شده بود ترسی که از درونم رفته بود رو با هیچ چیزی توی این دنیا نمیتونستم عوض کنم دوره 12 قدم تموم شده بودو دوباره چکاپ فرکانسیم رو نوشتم و دوباره 12 قدم رو شروع کردم و همینطور فایلهای دانلودی و سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت که اصلا منو دیوانه میکرد این سریال و اون مرغ و خروسا و اون دریاچه رویایی و کلبه چوبی کوچیک هر لحظه منتظر بودم یک قسمت جدید بیاد روی سایت واین سریالها باعث شده بود دید نگاهم به دنیا عوض بشه و همیشه زیبایی ها رو ببینم و تحسین کنم و به دنبال زیبایی ها باشم خلاصه تمام زندگی من شده بود سایت عباسمنش و اینو همسرم هم فهمیده بود و میگفت چکار میکنی تو این سایت و حتی یک بار هم اصرار نکرده بودم بهش یا حتی خانوادم که بیاین گوش کنید یا اینکه بخام راه حقیقت رو نشونشون بدم به قول استاد اگه خودشون بخان و در مسیر هدایت باشن خداوند هدایتشون میکنه و همه ما به یک اندازه دسترسی داریم به خداوند ونعمتهای جهان هستی.
کار تتوی بدن انجام میدادم اما چون طراحیم زیاد قوی نبود اونجوری که باید و شاید به دلم نمینشست مشتریها راضی بودن اما خودم راضی نبودم توی ذهنم این بود که برم یک دوره طراحی رو بگذرونم تا تتوم قوی بشه چند روزی گذشت و من در پی گشتن برای جایی بودم که برم طراحی رو یاد بگیرم ولی چون 2 تا بچه کوچیک داشتم و کار هم میکردم برام سخت بود که بخام برم آموزشگاه و وقت بزارم چون این مستلزم این بود که بچه هام رو جایی بزارم و برام سخت بود یک روز که داشتم پیجهای اینستا رو میگشتم چشمم خورد به یک تبلیغات پیجی که آموزش نقاشی بود و ترم اول رایگان با خودم گفتم مگه میشه آموزش نقاشی مجازی فوری وارد پیجشون شدم و دیدم کار هنرجوهاشون که توی پیج گذاشته بودن خیلی زیبا بود یک چیزی ته وجودم میگفت حالا امتحان کن ببین چطوریه و من ثبت نام کردم و وارد دریچه ای از زیبایی شدم (همینجا از مجموعه لیا تشکر میکنم که آموزش نقاشی رو برای امثال من راحت و آسون کردن)
خلاصه دوره سیاه قلم رو شروع کردم اونم با چه راحتی توی خونه خودم در کنار بچه هام و هر زمانی که دوست داشتم به صورت مجازی اونم با چه هزینه کمی ترمی 45000 تومن از این راحتترم مگه داریم به هر کی میگفتی باور نمیکرد یا میگفت حتما خوب یاد نمیدن اما به جرات میگم بهترین استادا دارن توی این مجموعه با جون و دل کار میکنن ابتدا با یک دفتر و مداد شروع شدو به همسرم هم چیزی نگفتم تا ترم 6 که تازه رسیده بودم به طراحی چهره و دیگه لوازمم بیشتر شده بود و من کم کم از پول درآمد آرایشگاهم لوازمم رو میخریدم و هر زمان همسرم میومد من جمعشون میکردم که نبینه تا اینکه یک روز بصورت تصادفی نقاشیام رو دید باورش نمیشد من اینارو کشیده باشم میگفت تو کی کلاس رفتی کی وقت گذاشتی اصلا باور نمیکرد کلی قسم خوردم تا باورش شد میگفت اینهارو خریدی الکی میگی من کشیدم خلاصه مراسم داشتیم تا ثابت شد خودم کشیدم از اونجا به بعد دیگه نقاشیام علنی شد روی اپن خونم پر لوازم نقاشی شد همه هم از پول آرایشگاه و کمی از همسرم یادمه آخرای دوره سیاه قلم بودم که به مجموعه دوره رونگ روغن اونم با همون هزینه ترمی 45000 تومن اضافه شد باورتون نمیشه استاد روزی که اعلام شد قرار این آموزش به مجموعه اضافه بشه من بالا و پایین میپریدم از خوشحالی بالاخره داشتم به آرزوم میرسیدم واای چه روزایی بود با جون و دل نقاشی میکشیدم انگار وارد دنیایی شده بودم که انتهایی نداشت و دوست داشتم چیزهایی جدیدتری یاد بگیرم 15 ترم که انگار 15 ماه میشد دوره رنگ روغن رو گذروندم اما من همچنان تابلو میکشیدم اونم تابلوهای پرکاری که وقتی برای استادم میفرستادم باورش نمیشد که من کشیده باشم و کلی ازم تعریف میکرد و تمام تابلوهایی که میکشیدم رو توی پیجشون پست میکردن.
بماند که خود این پیج که نزدیک چند هزارتا هنرجو مجازی دارن کلی به من باور فراوانی میداد.
خلاصه تمام کارم شده بود نقاشی و فایلهای استاد منی که برای اینکه تتوم رو قوی کنم رفته بودم طراحی یاد بگیرم دیگه یادی از تتو نمیکردم فقط نقاشی رنگ روغن البته در همین حین نقاشی روی پارچه ، نقاشی روی چوب ،سفال،طراحی رو هم در همین مجموعه گذروندم و اپن خونم شده بود پر لوازم نقاشی چون جا نداشتم که اونها رو بزارم همسرم که دید اپن شلوغ شده خودش بدون اینکه من بهش بگم رفت یک کمد برای لوازمم خرید واقعا سورپرایز عالی بود و کلی ذوق کردم .
دوست داشتم خودم رو هر روز توی این حیطه به روز رسانی کنم و دوره پیشرفته رنگ روغن که اومد روی پیج به مبلغ 1 میلیون من به راحتی خریدم (یک زمانی که ازیک خیابونی میگذشتم یک دختر و پسری رو دیدم که داشتن نقاشی دیواری انجام میدادند و من چند لحظه نگاهشون کردم و گفتم خوشبحالشون چقدر شغل خوبیه چقدر دوست داشتنیه و چون اون مسیر هر روزم بود هر روز اونها رو تماشا میکردم و این خواسته درونم شکل گرفت اون زمان هنوز نقاشی یاد نگرفته بودم )زمانی که دوره رنگ روغنم تمام شد یهو یاد اون دخترو پسر افتادم گفتم من که الان نقاشی رنگ روغن رو بلدم پس میتونم برم نقاشی دیواری انجام بدم جرقه زده شد دنبال جایی گشتم که بهم آموزش نقاشی دیواری بده و یک گروهی رو پیدا کردم که آموزش میدادند و زمانی که زنگ زدم و شرایطم رو گفتم اونا گفتن چون نقاشی بلدی زیاد کار نداره فقط زیر ساز و یکسری نکات ریز برای آموزش داره که تو 4 جلسه اونم با یه مبلغ خیلی کم آموزش میدن و شروع به یادگیری کردم ناگفته نماند که شغل اونها نقاشی دیواری و پتینه بود همسرم موقعی که فهمید منو تشویق کرد که برو پتینه هم یاد بگیر خیلی الان کاربرد داره و خیلی درآمد داره و وقتی به اون دوستان گفتم اونهام تایید کردن و گفتن چون تو نقاشی بلدی پتینه هم در کنارش یاد بگیری دستت خیلی جلوست و اینطوری شد که وارد شغل نقاشی دیواری و پتینه ساختمون شدم و کم کم توی این شغل شروع کردم به یادگیری و کارآموزی برای همین دوستانی که بهم آموزش دادندو کلی نقاشی فضای شهری و پتینه ساختمونی انجام دادم تا بتونم خودم رو ارتقا بدم الان در حال حاضر خودم پروژه ساختمانی پتینه برمیداریم ،سفارش تابلو میگیرم و همچنین نقاشی دیواری مدارس رو انجام میدم .
اینه داستان هدایت شاید اگه یک نفر روز اول بهم این مسیر رو میگفت باور نمیکردم و میگفتم دیوانه شده اما امروزی که من از این مسیر گذر کردم و به اینجا رسیدم میفهمم که تغییر و هدایت نرم وارد زندگی میشه طوری که خودت نمیفهمی .
الان در حال حاضر در تاریخ 1401/12/03 من عادله رباطیان دوره سلامتی رو در اولین روزی که اعلام شد با اینکه نه اضافه وزن داشتم و نه مشکل بیماری به راحتی خریدم
آرامشی که امروز دارم قابل مقایسه با 4 سال پیش من نیست
انسانهای فوق العاده ای در کنار من هستند و برای من کار میکنن
درآمد من از ماهی صفر به ماهی 10 تا 15 میلیون رسیده
روابطم با همسرم فوقالعاده شده به هیچ عنوان آخرین دعوایی که کردیم رو به یاد ندارم و واقعا در صلح هستیم
از لحاظ سلامتی با دوره فوق العاده سلامتی خیلی انرژیم بیشتر شده و هیچگونه بیماری ندارم
نزدیکی به خدای درونم که هر روز با هم حرف میزنیم دعوا میکنیم آشتی میکنیم و همدیگه رو بغل میکنیم در کل عاشقشم
ندایی درونم گفت امروز بیام و بنویسم از جایگاهم و مسیرم و رد پایی بزارم برای سالهای بعدم که جایگاهم عوض میشه چون حالا حالا ها جای کار و تغییر دارم و باید روی خودم کار کنم وهنوز خیلی فاصله فرکانسی دارم با اون جایگاهی که مد نظرم هست .
در حال حاضر هدفم اینه تا آخر سال دوره روانشناسی ثروت 1 رو بخرم و در سال جدید هم ماشین رو بگیرم .
از شما رضا عزیز تشکر میکنم که به من یادآوری کردی مسیر هدایتم رو که فراموش نکنم از چه جایگاهی به کجا رسیدم و همچنان باید این مسیر رو ادامه بدم درسته بعضی وقتها خارج شدم از این مسیر و یاس ها بر من غلبه کردن که اگر اینطور نبود شاید خیلی بیشتر از این پیشرفت میکردم اما دوباره
به مسیر برمیگشتم و ندایی درونم میگفت مسیر هدایت همینجاست و فقط همینجا بمون و همچنین شما استاد عزیزم که این آگاهی هارو در اختیارمون گذاشتید که اصل رو از فرع تشخیص بدیم و راه درست رو پیدا کنیم و در اون راه استقامت بورزیم .
سلام به بهترین استاد دنیا و همچنین خانم شایسته عزیزم
سلام به شما عادله جان چقدر کامنت شما به من انگیزه داد من و شما خیلی به هم شبیه هستیم از نظر کاری من چند سال هست که آرایشگاه دارم و علاقه بسیار زیادی به نقاشی نگارگری دارم
آموزش نگارگری رو مانند شما چند ماهی هست که به صورت آنلاین شروع کردم و خیلی برای این کار عشق دارم و کلی آرزوهای بزرگ در سر
بسیار برای شما خوشحالم و امیدوارم که هر روز بیشتر پیشرفت کنید و به اهدافتان برسید در پناه الله مهربان شاد و پیروز باشید
که اینقدر خوب وسخاوتمندانه تجربیات چندین ساله شون رو به این زیبایی در این فایل بیان کردن ودراختیار ما قرار دادن
وممنون از شما استاد عزیزو مریم جان که این فایل رو در قالب چند فایل با توضیحات تکمیلی بسیار عالی در سایت قرار دادید
من به خودم میگم
این فایل آخر رو باید هر روز گوش کنی مخصوصا نیم ساعت آخرش رو
اینکه تعهد بدم به خودم
اینکه حرکت کنم
قدم بردارم
انتظارنداشته باشم که یه شبه پولدار بشم
انگیزه وشور وشوق داشته باشم برای رسیدن به هدفم
تکامل رو طی کنم
ظرفیتم رو با ایجاد باورهای درست بزرگتر کنم
مهارتم رودر کسب و کاری که دارم یا هدفی که انتخاب کردم بالا ببرم
پس من برای اینکه نتیجه بگیرم می خوام باور کنم این آگاهی هارو و مقاومتی در مورد شون از خودم نشون ندم
هرچند که من چندین ساله که دارم این آگاهی ها رو انجام میدم این کارهارو می کنم و به این تعهدی که به خودم دادم عمل کردم تا حدودی
اما بازم میخوام با شدت بیشتر
شروع کنم به کنترل آگاهانه ذهنم با کنترل کردن روی ورودی هایی که مرتب باهاشون در ارتباطم
شروع کنم به تغییر هر چند که تغییر کردم مثلا
آرامشم خیلی بیشتر شده
چرخ زندگیم خداروشکر به خوبی می چرخه
اما باز هم باید بیشتر رو باورهام کار کنم باید بیشتر بنویسم
باید متعهد تر انجام بدم این تغییر اتو
امروز از این فایل اینجوری یاد گرفتم از همون جایی که هستم و همون شرایطی که دارم رو باید یواش یواش تغییرش بدم و تمرکز کنم روی خودم و کار خودم هیچ کاری به دیگران نداشته باشم
و ایده هایی که بهم الهام میشه با توجه به شرایط کسب و کارم در همین شرایطی که توش هستم
از اونا بهره مند بشم و توانایی هایی که دارم از شون ارزش خلق کنم
فرد ارزشمندی باشم هر چند که تا الان این کار را انجام دادم از خودمم راضی هستم
اما باید رشدش بدم باید بهبودش بدم باید مهارت هام رو بیشتر بکنم باید رابطم رو با خدا بیشتر بکنم طوری که بتونم از الهامات ش از هدایت هاش بیشتر بهره مند بشم چون همونطور که گفتم اگر اینجوری متعهد بشم و رو خودم کار کنم
اول در شخصیت م تغییر ایجاد میشه و من این تغییر رو چند ساله که در خودم ایجاد کردم و روز به روز دارم روش کار می کنم و به قول استاد عزیزمون همش میگم چطور بهتر از این باشم
من باید از دیروزم بهتر باشم الان در آرامشم خیلی خوبه
عجله ندارم چرا که بی صبری
آرامش درونم را به یغما خواهد بود،
تمام کارهایم را با ذهن و دلی آرام انجام میدم به خودم میگم
تو آرام باش،
حتی اگر همه ی دنیا آرام نباشند
زندگی را آنچه سختش می کند سخت گیری ما،
و آنچه آرامش می کند نوع نگاه ماست!
دلت که آرام باشد؛
زندگی را زندگی خواهی کرد..!
زاویه نگاهم به همه چیز فرق کرده نگرشم زیباتر شده کلامم زیبا تر شده
نگرانی هام ،استرس هام ، دل سوزیام کمتر شده
حرص و طمع ندارم تو کاری عجله نمی کنم
در حد توانم خداروشکر ثروت هم داره به سمتم میاد و بازم دوست دارم به هدف بعدیم
توجه بیشتر بکنم وقتم رو بزارم روی اون که بتونم باهاش ارزش خلق کنم وبه توانایی خودم تو این مورد باور دارم
( زمانی که شروع کردم به درس خوندن ودانشگاه رفتن سال 63
واز هیچکس هم هیچ توقعی برای خلق ثروت نداشتم
و اون موقع با اینکه با قوانین آشنا نبودم و به خودم وخدای خودم متعهد بودم
اولین نفری بودم تو اطرافیانم
که اینگونه رفتار کردم و اینو برای خودم مرتب یادآوری میکنم ونتیجه ش هم الان تو زندگیم مشهود
ولی چون الگوهای ثروت ساز تو دوربری هام خیلی کم بودو تکاملم یه کم طول کشید )
مورد بعدی وام گرفتن هستش که من از دیشب به خودم این تعهد رو دادم که دیگه هرگز و هرگز تو زندگیم وام نگیرم چون همین دیشب دوباره بهم پیشنهاد وام خونگی داده شد ومن سریع ردش کردم
قبلا شنیده بودم از بدی های وام ولی توی این فایل یه جور دیگه هم ازصحبت های استاد وهم از آقارضای عزیز متوجه شدم که چه اثرات مخربی روی ذهن و آرامش و تمرکز میزاره این وام و قرض
یاد این آیه از آیات قرآن افتادم که در مورد نوشیدن شراب گفته که منفعت هایی داره ولی ضررش خیلی بیشتر از سوده ش هست
آیه 219 سوره بقره: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ ۖ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا ۗ وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ؛ درباره شراب و قمار از تو سؤال میکنند، بگو: ‘در آنها گناه و زیان بزرگی است و منافعی (از نظر مادی) برای مردم دربر دارد، (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو میپرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نیازمندی خود.’ این چنین خداوند آیات را برای شما روشن میسازد، شاید اندیشه کنید!».
خدایا شکرت بخاطر این سایت واین همه آگاهی
امروز جمعه 28 بهمن 1401
خدایا ممنونم که بازم به تعهدم در مورد نوشتن عمل کردم و به وسوسه های ذهن نجواگرم گوش ندادم
خدایا مارا به راه راست راه کسانی که بهشون نعمت وثروت دادی هدایت کن
فایل نتایج دوستان چقدر محشره و بینظیر مثل همه فایل هاى این سایت،که من با تغییر مدارم و بالا رفتن درک و آگاهى هام بهشون هدایت میشم،مثلا چند روز پیش به فایل هاى محشر زندگى در بهشت هدایت شدم منى که هیچ وقت دلم نمیخواست اونا رو ببینم و فکر میکردم حوصله سر بر باشن،نمیدیدم چون در مدارش نبودم،خیلى جالبه استاد دیشب خوابم نمیبرد شروع کردم از قسمت یک به دیدن فایلا بعدم چشمام از خواب داشت درمى اومد و من معتاد سریال شده بودم و تا قسمت ٨ فکر کنم دیدم و چقدر عالى بود چقدر درس داشت،استاد همین یک تغییر در من بود چون اگه حتى اوایل امسال بود و من بى خوابى به سرم میزد نمى اومدم زندگى در بهشت ببینم و اونقدر باور،خواسته در وجودم شکل بگیره بلکه یک سریال بى معنى میدیدم که اساسش باورهاى اشتباهه تا از زندگى فرار کنم مثل معتادها،اما زندگى در بهشت دیدم تا بفهمم زندگى چجوریه و بهشت کجاست،دلم میخواد اینا رو بنویسم،پریشب همینجورى سمبل از فایلاى زندگى بهشت رو داشتم میدیدم که فایل تهیه قورمه سبزى خانم شایسته نازنین رو دیدم که با دقت و عشق و ظرافت داشتن آشپزى میکردن و وجودِ این بشر از بس صلحه که اصلا لازم نیست حرفى بزنن کارهاشونو ادم میبینه انگار تو عمق وجودش ته نشین میشه،قبل اینکه خونه تمیز کردن هاى ایشون رو ببینم هیچ وقت فکر نمیکردم خونه تمیز کردن اینقدر کار قشنگ و لذت بخشى باشه و دیروز تو قسمت پنجم فایل آشپزى شما رو دیدم وااى خداى من،استاد چقدر عشق بودید،فقط دلم میخواست از شدت دوست داشتن محکم بغلتون کنم،چقدر لذت بردم و خندیدم به روش آشپزى تون،بعد با خودم فکر کردم چقدر استادِ نازنینِ من به حرفهایى که میگن واقعا عمل میکنن اینکه سبک خودتون رو داشته باشید اینکه به روش خودتون زندگى کنید،استاد من فایل قورمه سبزى خانم شایسته رو دیدم با اینکه خودم در پختن قورمه سبزى ادعا دارم اما هنوز چون پایه هاى عزت نفسم قوى نشده با خودم گفتم خداروشکر دورُبر ما کسى نیست اینجورى آشپزى کنه چون در حضور همچین ادمى،ادم اصلا اعتماد به نفس نداره که آشپزى کنه بس که ایشون قدرن،استاد اما چقدر درس داشت برام،شما با همچین ادمى زندگى میکنید و به سبک خودتون آشپزى میکنید،احسنت به شما،احسنت به هردوى شما بزرگوار که این فایل ها رو براى ما اماده میکنید،هر قسمت سریال کلى برام درس داشت،ایمانى که عمل مى اورد،استاد من متوجه تعییراتم میشوم،استاد من همین اول امسال یادمه از یه استاد ارزهاى دیجیتال مشاوره تلفنى گرفتم و ایشون میگفتن هزینه اموزش ٢٠ میلیون هست و من اون موقع فکر میکردم براى ثروتمند شدن حتما باید همچین چیزهایى سرمایه گذارى کنم و خودم یادشان بگیرم،اون موقع چیزى از باورها اینجور که بعد رگبارى دیدن فایل هاى شما فهمیدم نمیدانستم البته الان هم چیز زیادى نمیدانم اما گفتید خودتان رو با دیروزتان مقایسه کنید،استاد در کامنت قبلى امم اشاره کردم شما زندگى رو براى من آسان کردید و دلیل اینکه حرفهاى شما باور پذیره برام صداقت،عشق و نتایجتون هست،استاد من همیشه به عنوان ادم ساده بین دوستان و کسانى که منو میشناختند معرفى میشدم چون بلد نبودم فى البداهه دروغ بگم،همیشه ته دلم دوست نداشتم دروغ بگم اما دروغ نگفتن رو ضعف میدونستم اما الان همیشه به راست گو بودنم افتخار میکنم و حتى با افتخار میگم من ترجیح میدم راست بگم تا با دروغ منعفتى کسب کنم و این دست اورد من بعد از گوش دادن به فایلاى شماست،استاد من همیشه خوبى هاى ادم ها رو بهشون میگفتم اما با برچسب چاپلوس و پاچه خوار مواجه میشدم اما الان به راحتى هر ویژگى مثبتى را تحسین میکنم و به این کارم افتخار میکنم،استاد دیدن زیبایى ها رو از سریال سفر به دور امریکا یاد گرفتم منى که همیشه در هر چیزى ایرادات رو میدیدم،استاد من کاملا متوجه میشم که چقدر زندگیم دست خودمه،دست باورهامه،استاد در نقش قربانى فرو نرفتن رو شما بهم یاد دادید و چقدر حس قدرت و رهایى بهم دست میده جاهایى که مچ ام رو میگیرم که ببین خودت اینو خلق کردى،دیگرانى در زندگى تو وجود ندارند،استاد من هیج وقت تو زندگیم وام یا قرض نداشتم،بجز همین امسال که من وام گرفتم تا قرض بدم به مادرم،الان میفهمم چقدر عجیب و واقعا اون روزى که این تصمیم رو گرفتم هیچ چیز از چیزهایى که الان میدانم رو نمیدانستم،هرچند بعدش مادرم هم ازم قرض نگرفت و من وامى گرفتم که اصلا لازمش نداشتم و در اولین فرصتى که با هدایت الله خواهد بود میخام همه اون وام رو تسویه میکنم و الان که ٢ قسط از قسطهاشو دادم کاملا اون سلب انرژى و تمرکزى که شما ازش صحبت میکنید رو میفهمم،و همین الان متوجه شدم چه همزمانى و هدایت قشنگى که اگر من این وام رو الان و در این زمان نمیداشتم شایذ اینقدر خوب متوجه این سخنان گهربار شما نمیشدم،استاد من فعلا جلسه سوم از قدم اولم اما همین سه جلسه تغییراتى که در من ایجاد کرده رو متوجه میشم میدونید چه حسى دارم،انگار یه ادم جدید داره متولد میشه و از نشونه هاى این ادم جدید اینه که دیگه عجله نداره،نمیتونم حسم رو توصیف کنم اما خوشحالم که قدم ها و تغییراتم هرچند کوچک دارند رخ میدهند،دیگه نمیگم چطور،بلکه میتونم لذت ببرم و براى اولین بار شاید تو زندگیم،قطعا اولین بار خیلى ریز و کوچک میتونم خواسته هامو باور پذیر ببینم بدون اینکه عجله کنم و بگم پس کى،خیلى جزئى ها استاد ،اما همین جزئى بودنش هم برایم شیرین و لذت بخش است،استاد منى که هیچ وقت به صداى قلبم گوش نمیدادم الان صداشو میشنوم نمیگم همیشه به نداش عمل میکنم اما همین شنیدن صداش براى ادمى مثل من یه قدم بزرگه،خانم شایسته تو سریال زندگى در بهشت گفتن تغییرات کوچیک در نهایت میشن قدم هاى بزرگ،الان وقتى حسم بد میشه کامل متوجه میشم از کجا داره اب میخوره مگر وقتایى که خودمو بخام گول بزنم و فرار کنم که همینم خوبه،چون من همیشه خودمو گول میزدم،در پایان فایل هاى نتایج آقاى عطار روشن عزیز براى من هم کلى درس داشت و من اکثر کامنت هاى ایشون رو قبلا خونده بودم و در واقع ماجراى زندگى ایشون رو میدونستم اما ذکرشون از زبان خودشون واقعا لذت وصف نشدنى اى داشت براى منى که اونقدر تعهد و نکته سنجى این شخصیت رو تحسین میکنم که از مدت ها پیش این گزینه که وقتى ایشان کامنت گذاشتن بهم ایمیل بیاد رو فعال کردم و اونقدر زیبا مینویسند و بیان میکنند که ادم لحظه به لحظه و مکان ها رو تصور میکنه،حتى من مغازه ابزار یراقشون رو تصور کردم اونقدر که قشنگ توصیف کردند،میدانم خیلى نوشتم و جسته و گریخته اما دوست داشتم بنویسم،نمیدانم اگر در مدار آگاهى هاى این سایت و آشنایى با شما نبودم زندگى چطور بهم میگذشت،بینهایت سپاسگزار وجودتون هستم
این کامنت نوشته هاییه که من موقع دیدن این فایل نوشتم و برای این کامنتش میکنم که یادم باشه که با چه افکاری میخوام چه نتایجی رو بگیرم.
……………………
پول نتبجه تغییر نگرش منه پول نتیجه تغییر شخصیت منه
ببین اصلا من چرا میخوام پولدار بشم و پول داشته باشم ؟ تا نیاز هام رو برطرف کنم تاا لذت بیشتری ببرم از زندگی تا ارامش بیشتری داشته باشم و پول که همه این هارو فراهم میکنه باید تحت سلطه من باشه من باید کنترل کنم تا به ارامش و لذت و ازادی برسم.
من باید جوری به پول نگاه کنم که ازش لذت ببرم که احساس خوب و بهتری به من دست بده مثل تمام باورها و دیدگاه هایی که استاد گفت مثل این که مثل فراوانه و بی نهایته، من لایق پول هستم، خدا ثرتمندان رو دوست داره، ثروت بیشتر باعث نزدیکی بیشتر به خدا میشه و موقعیت ها برای ساخت ثروت هر لحظه بیشتر و بیشتر میشه و … .
برای رسیدن به هر خواسته ای باید با فکر کردن به اون خواسته لذت ببریم تا هم توی مسیر رسیدن لذت ببریم هم بعد از اینکه بهش رسیدیم و راجعبه به پول هم همینه من باید با ساختن پول و توی مسیر ارزش ساختن لذت ببرم و این خودش دلیل فعالیت کردن توی حوزه مورد علاقه هم هست و اصلا مگه هدف از زندگی همین لذت بردن نیست.
…………………………….
ما باید توی مسیر درست حرکت کنیم و نزاریم هیاهوی دیگران مارو از مسیر دور کنه ، نزاریم نجواهای شیطان مارو از مسیر دور کنه. جالا چطور نزاریم؟
اول اینکه به حرف دیگران بی توجه باشیم و زهنمون رو درگیر زیبایی های اطرافمون کنیم و تلاش نکنیم که متقاعدشون کنیم ، بحث نکنیم زور نزنیم حرفمون رو به کرسی بنشونیم، کلنجار نریم بدونیم هرکس نتیجه افکار خودش رو میبینه و حدل نداشته باشیم.
بعد بیایم و خودمون توی ذهن خودمون توی تنهاییمون یا با کسایی که هم مسیر هستن صحبت کنیم باور هامون رو تایید کنیم مثال بیاریم و ذهنمون رو به اون سمتی که میخوایم ببریم.
و راجعبه به نجواهای شیطان باید بگیم که ما وقتی میتونیم بهتر کنترلشون کنیم که همیشه روی خودمون کار کنیم و افکار مثبت رو پرورش بدیم و به خدا اعتماد بیشتری کنیم و ارامش بیشتری داشته باشیم.
و زمانی که اتفاقات ناخوشایند میوفته اول سعی کنیم بهش توجه نکنیم و به موضوع دیگه ای توجه کنیم و بعد بیایم با کار هایی که کردیم با ایمان هایی که داشتیم منطق ذهنمون رو اروم کنیم و ایمان داشته باشیم.
و برای توی مسیر موندن باید هر روز تمریناتی رو انجام بدیم و افکارمون رو به سمت + هدایت کنیم ورودی هامون رو کنترل کنیم و نزاریم حرف های دیگران و اتفاقات ناخوشایند یا به ظاهر بد مارو بترسونه و از مسیر دور کنه.
مثل تمرین ستاره قطبی و فانوس دریایی یا اینکه هر روز یه تایم رو بزاریم و برای خودمون یاد اور بشیم که ثروت بینهایته ادم های خوب بینهایتن و…. .
………………..
از جایی شروع کنیم و ادامه بدیم که بتونیم تغییرات رو روی خودمون ایجاد کنیم.
الان من چه تعییراتی میتونم روی خودم ایجاد کنم؟
توی ثروت؛ تمرینات ثروت رو انجام بدم و تکرار کنم
توی روابط؛ قلبم رو پاک تر کنم مقاومتم رو کمتر کنم و دیدم رو به اد ها مثبت تر کنم
توی سلامتی؛ ورزش کنم
توی شادی؛ بیشتر زیبایی ها رو ببینم
توی توانایی ها؛ کتاب بخونم برای تقویت حافظه و زبانم رو بهتر کنم.
…………
نقش خودمون رو ربرای تغییرات بسیار بسیار پر رنگ بدونیم و ببینیم ؛ یعنی درک کنیم خودمون خالق زندگی خودمون هستیم ، خودمونیم که اتفاقات رو رقم میزنیم، خدا طبق خواسته های ما بهمون جواب میده و هدایتمون میکنه، خدا طبق باور هامون اتفاقات رو رقم میزنه ، طبق ایمانمون و وارد شدن به ترس هامون ظرفمون بزرگتر میشه و نعمت های بیشتری دریافت میکنیم.
و باور داشته باشیم خدا هوامون رو داره باور داشته باشیم خدا بیشتر از ما میخواد که ما موفق بشیم ، خدا بیشتر از ما میخواد که بهش نزدیک بشیم و لذت بیشتری از زندگی ببریم.
خدا هوای همرو داره ولی به اندازه ای که ما حرکت میکنیم و شجاعت نشون میدیم و تغییر میکنیم درهای بیشتری رو برای ما باز میکنه .
علی جان سلام، خدا رو شاکرم بابت همه نعمتها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده، چه دیدگاه قشنگی داری، بهت تبریک میکم، خدا رو شکر میکنم که در جمع دوستان هستم و در مدار هم به سوی سعادت دو دنیا حرکت میکنیم.. ایمانی که عمل نیاورد ، به درد نمیخورد، من از نوشته های زیبای شما به چیزهای خوبی رسیدم و برایت آرزو میکنم که در پناه آلله یکتا، شاد، سالم، تندرست، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.
سلام و درود خدا بر استاد عباسمنش گرانقدر ؛ مریم جان و عزیزان سایت
قسمت پایانی نتایج آقا رضا از آموزشهای استاد را مرور میکنم و خداوند را شاکرم که 40 روز لذت بردیم از نتایج و صحبت های دلنشین استاد و آقا رضا و درس ها گرفتیم ، باورها ساختیم ، آگاه شدیم و آموختیم تا بکار بگیریم در مسیر زیبایی که در آن هستیم.
برداشت من از صحبت های آخر آقای عطا روشن و توضیحات استاد اینست که ما روی هر جنبه ای از زندگی و وجودمان کار کنیم و باورهای درست برایش بسازیم قطعآ در آن جنبه رشد خواهیم کرد. حال رشد کردن ما در یک زمینه درست است که می تواند به رشد سایر جنبه های زندگی و وجودمان کمک کند اما الزامآ دلیل رشد آنها نخواهد بود.برای همین یکنفر ممکنست روابط خوبی داشته باشد ولی اعتماد به نفس بالایی نداشته باشد. یا روابط خوبی نداشته باشد ولی در خلق ثروت موفق باشد.
همانطور که هر کسی می تواند خدای خودش را داشته باشد؛ راههای رسیدن به خداوند هم بی نهایت است، لذا راه اتصال به آن نیرو و کمک گرفتن از آن نیز میتواند متفاوت با دیگران باشد. و مشخصه اصلی درست بودن مسیرمان داشتن «احساس و حال خوب» است.
وقتی که من قانون جهان را بفهمم و درک کنم؛ میتوانم از آن برای بدست آوردن سلامتی؛ کسب ثروت؛ داشتن روابط خوب؛ داشتن احساس بهتر و یا هر چیزی که در زندگیم میخواهم استفاده کنم.زیرا قانون ثابت است و من با بهره گیری از قانون میتوانم به همه اینها برسم.
وقتی که من قانون را بدانم و روی خودم کار کنم و باورهایم را در هر زمینه ای درست کنم، آنگاه سلامتی؛ ثروت؛ روابط خوب و حال خوب و …خودش سراغم میاد و من مانند آهنربا فقط آنرا دریافت میکنم و بصورت بدیهی و اتوماتیک وار به حرکت در می آیم و به آن عمل میکنم! شناخت قوانین و بهره گیری از قانون در زندگیم سبب می شود که بصورت پیوسته و دائمی اتفاق خوب از پس اتفاق خوب؛ ثروت و درآمد بیشتر از پس ثروت و درآمد بیشتر؛ سلامتی و روابط خوب از پس سلامتی و روابط خوب و لذت و شادی از پس لذت و شادی در زندگیم اتفاق بیفتد و استمرار داشته باشد و قطع نشود تا زمانیکه دارم روی خودم کار میکنم و قوانین را در زندگیم اجرا میکنم!
………………………………
مقاومت نداشتن در برابر آگاهی ها
وقتی که ما نیاز به تغییر را با پوست و استخوانمان درک کرده باشیم و مشتاق و آماده تغییر باشیم؛ آنگاه هرگز در برابر آن مقاومت نمی کنیم. در کامنت خیلی از دوستان میبینم که نوشته اند ذهنم در برابر این آگاهی مقاومت دارد و یا اصلآ بعضی چیزها را قبول ندارند!به نظرم ناشی از همین مساله است. من خودم با اینکه فعالیتم را در سایت از دوره ها آغاز کردم تا الان هرگز مقاومت ذهنی ای در برابر این آگاهی ها نداشته ام و شاید دلیل شروع من از دوره ها نیز همین ایمان و باور من نسبت به استاد باشد که خداوند را از این بابت نیز سپاسگزارم.
…………………………….
استمرار حرکت و تداوم ما در طی کردن مسیر سبب می شود که به راحتی متوجه انحرافمان از مسیر شویم و به راحتی به مسیر درست برگردیم
وقتی که من در پیمودن یک مسیر مداومت داشته باشم آنگاه با شرایط و خصوصیات و نشانه هایی که تائید می کند من در مسیر درستم تسلط و اشراف کامل خواهم داشت به همین دلیل وقتی غفلتی کنم و بخواهم از مسیر خارج شوم آنگاه سریع متوجه این تفاوت خواهم شد و میتوانم سریع فرمان ماشین زندگیم را به مسیر درست بچرخانم و مانع انحراف و دور شدنم از راه درست شوم.
………………………..
زندگی؛ یعنی حال خوب داشتن
مهمترین دستاورد من از بودن در این مسیر و عضویت در سایت، داشتن حال خوب بیشتر در زندگیم است.وقتی که «حال» آدم خوب باشه یعنی در مسیر درست است؛ یعنی در مسیر دریافت الهامات و هدایتهای خداوند است؛ یعنی با خودش، خدایش و اطرافیانش در صلح است؛ یعنی در «حال و در لحظه» زندگی کردن و اساسآ یعنی توجه به اصل و درک هدف اصلی زندگی کردن است.
…………………………..
جهان سلف سرویس است!
نعمت ها و ثروت های خداوند بی نهایت است.وقتی که من خداوند را قادر و توانمند؛ وهاب و رزاق ؛ یاری دهنده و دستگیر ؛ هدایتگر و راهنما ببینم، آنگاه هرگز تسلیم نجواهای شیطانی ذهنم نخواهم شد. و خودم را بهترین و خوشبخت ترین آفریده خداوند می دانم که هر روز خداوند منتظر بیدار شدن من است! منتظر سلام کردن من است! منتظر نظاره کردن زندگی من است! منتظر لبخند من است!منتظر کمک خواستن و راهنمایی خواستن من است!منتظر کمک کردن و تقلب رساندن به من است!منتظر لذت بردن از من است!
قدرت خداوند را نامحدود ببینم؛ نعمت های خداوند را نامحدود ببینم؛ لطف و بخشندگی اش را نامحدود ببینم؛ شور و شوق و اشتیاقش را برای هدایت و کمک به ما برای داشتن زندگی بهتر، شادی بیشتر،ثروت و درآمد بالاتر و استفاده ما از اینهمه امکاناتی که تدارک دیده را نامحدود ببینم.
جهان مانند سلف سرویس است. همه چیز برایم تدارک دیده شده.کافیست از پشت میزم بلند شوم و هر آنچکه دوست دارم و به هر میزان که می خواهم،بکشم و بردارم!
وقتی که خداوند این همه برایم تدارک دیده، وقتی که خداوند این همه غذای خوشمزه و متنوع را برایم سرو کرده با عشق، تصور کنم که چقدر لذت میبرد که من این غذاها را بچشم و لذت ببرم و تحسین و تشکر و سپاسگزاریش کنم و او هم وقتی شور و شوق و لذت مرا میبیند، شور و شوق و اشتیاقش بیشتر می شود و مرا دعوت میکند به تجربه و تست غذاهای بیشتر و لذت بردن ها و شور و شوق و شادی بیشتر! نه اینکه پشت میزم بنشیتم و فقط نظاره کنم و آب دهنم را قورت دهم که خدایا چی میشد اگه من میتوانستم آن غذا را تست کنم یا آن شیرینی را مزه کنم یا آن نوشیدنی را بنوشم و فقط خودخوری کنم و حرص بخورم و از این که نمی آیند سر میزم ناشکری کنم و احساسم را بد کنم و به زمین و زمان دشنام بفرستم و آنها را مقصر بدانم!
………………………….
اهمیت ارزش خلق کردن
ارزش خلق کردن یعنی توانایی تفاوت ایجاد کردن؛ بهبود دادن و نیازی را پاسخ دادن یا برآورده کردن.
همین اندام زیبایی که دارم؛ نتیجه خلق ارزش دوره سلامتی است. و وقتی که دیگران اندام من را می بینند و در دلشان یا کلامآ تحسین و تمجید می کنند خودش باز خلق ارزش است زیرا این خواسته و نتیجه را دیگران هم می خواهند داشته باشند و تجربه کنند لذا این خواسته آنها را به پیمودن این مسیر و داشتن چنین تجربه ای تشویق می کند.
دلیل اینکه نباید سراغ بورس و بیتکوین و ارزهای دیجیتال بروم اینست که در اینها ارزشی خلق نمی شوند. و من با ورود به آنها دارم بخودم ثابت میکنم که ارزه و توانایی ارزش خلق کردن ندارم.ارزه و توانایی پول ساختن ندارم و پولم این ارزه داره؛ این توانایی رو داره!!! به همین دلیل ممکنست افرادی در کوتاه مدت به سودهایی برسند ولی در بازده زمانی بلندمدت همگی محکوم به شکستند. حالا ممکنست خیلی ها با خودشان بگویند که من قصد حضور بلند مدت و دائمی ندارم و میخوام یه سودی بگیرم و خارج بشم. و اینگونه خودشان را توجیه و گول میزنند و از این غافلند که اینکار دقیقآ مثل قمار می ماند زیرا وقتی طعم برد و سود کردن را چشیدیم آنوقت معتاد و آلوده میشیم و تا زندگیمان را به باد ندهیم؛ طمع و حرصمان فروکش نخواهد کرد.
وقتی که من به توانائی هایم ایمان دارم میتوانم ارزش خلق کنم. و در بلند مدت موفق شوم زیرا توانائیم و ارزش خلق کردنم چیزی نیست که از بین برود مانند یاد گرفتن شنا کردن یا رانندگی کردن است .وقتی توانایی خلق ارزش داشته باشم مهم نیست که چه اتفاقی میفته در اطراف و کشور و دنیا زیرا هر کجا باشم و هر کجا بروم من رو خواهند خواست و همه از جمله پول و ثروت دنبال من خواهند دوید!
تغییرات شخصیتی در من خودش را به شکل احساس بهتر؛آرامش بیشتر؛ فکر سالم تر؛ کلام مثبت تر (با غیبت نکردن،انتقاد نکردن،محکوم نکردن…) برخورد بهتر ؛ روابط قوی تر؛ جسم سالمتر و خواب راحتتر نشان می دهد. و وقتی تغییرات شخصیتی در من تثبیت شد و ادامه دادم به کار کردن روی خودم و باورهایم آنگاه سایر خواسته هایم یکی پس از دیگری برآورده میشه و به مدار خواسته هایم میرسم.
من هدایت میشوم و خودبخود برایم اتفاق می افتد! بخودم ایراد نگیرم که چرا علایقم را نمی دانم؟!؛ چرا هیچ ایده ای ندارم؟!؛ چرا هیچ اقدامی نمی کنم؟! اقدام من همین کار کردن روی خودم و باورهایم است و این برای من در این مقطع از زندگیم بزرگترین اقدام است. وقتی باورهایم را تقویت کردم، وقتی که خودم را بیشتر شناختم آنوقت مدار من ارتقا می یابد و ایده ها و علایقم برایم واضح می شوند و به مدار خلق خواسته ها و آرزوهایم میرسم. همانگونه که به استاد گرانقدر طعنه می زدند و نصیحتش می کردند! همانطور که هیچ ایده ای برای ورود به این مسیر نداشت؛ همانطوری که آقا رضا چنین ایده و علاقه ای نداشت؛همانگونه که برادران گلمحمدی برای دیجی کالا چنین ایده ای نداشتند و همانطوری که عباس برزگر که متولد 1352 و یک مرد روستایی اهل شیراز بود و تا سوم دبستان بیشتر درس نخوانده بود توانست در 15کیلومتری شهر بوانات یکی از بزرگترین مراکز جذب توریست خارجی در ایران را ایجاد کند، به گونه ای که در کتاب ردهبندی جاذبههای توریستی ایران، رتبه خانه عباس برزگر بالاتر از تخت جمشید است؛ خانه ای که در سال پذیرای بیشتر از 6 هزار گردشگر خارجی به خصوص گردشگران اروپایی است!!! بد نیست اشاره ای به حکایت آقا عباس برزگر برای تقویت باورهایم داشته باشم.
در یک شب بارانی دو گردشگر موتور سوار آلمانی در راه ماندند و برای اینکه بتوانند در یک جای امن شب را به صبح برسانند به خانه یک روستایی پناه بردند. عباس برزگر یک کارگر ساده روستایی همراه خانواده اش تلاش کرد تا به شیوه خودش از مهمانان خارجی به خوبی پذیرایی کند.کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و دمپختک گوجه فرنگی، ماست محلی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده برزگر و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند.آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح آقای برزگر راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند.موقع برگشت مهمانان آلمانی 200 هزار تومان به عباس هدیه دادند. این پول در آن زمان برای عباس زیاد بود و او را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار میتواند پذیرایی از گردشگران در یک روستای با صفا باشد؛ بنابراین شروع به کار کرد.آرام آرام ﻣﻬﻤﺎﻧﺎنش از ﻫﻔﺖ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﻫﺰار ﮔﺮدﺷﮕﺮ ﺧﺎرﺟﯽ رﺳﯿﺪ و ﺑﻪ ﯾﮏ ﺣﻤﺎم ﺧﺎﻧﻪ اش 21 ﺣﻤﺎم دﯾﮕﺮ اﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧد اﻻن ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻫﺰار ﮔﺮدﺷﮕﺮ را در روﺳﺘﺎ اﺳﮑﺎن ﺑﺪﻫﻢ و ﺑﺮای ﻫﺰار ﻧﻔﺮ در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻮاﻧﺎت اﺷﺘﻐﺎﻟﺰاﯾﯽ ﮐﻨد.
هنگام نوشتن این سطور باز کلام استاد در جلسه 5 دوره جهانبینی توحیدی در گوشم طنین انداز شد که:” ایده اش بهت گفته میشه (و خنده ای سرشار از حس آرامش و اطمینان) ؛ راهش بهت گفته میشه؛ مسیرش بهت گفته میشه؛ آدم هایی که تو رو به خواسته هات میرسونند وارد زندگیت میشن (مانند آقا عباس برزگر)؛ شرایطش بوجود میاد؛ اصــــــــلا نــــگـــــــــر ااااااان نـــــبــــــــــاش. صبر داشته باشم در کسب نتایج مالی، زیرا برای هیچ کسی یک شبه اتفاق نیفتاده. ادامه بدم و نشانه های تائید مسیرم را مانند نشانه هایی که در جلسه قبل گفتم را ببینم. بند کفشم را سفت تر کنم و مصمم تر با انگیزه تر و محکمتر و جدی تر و از همین جایی که هستم و با همین شرایط و امکاناتی که دارم (نه اینکه منتظر وقوع اتفاقاتی از بیرونم باشم) به مسیرم ادامه دهم. و همیشه خودم را با دیروز خودم مقایسه کنم (نه با دیگران) و دائمآ خودم را نسبت به دیروزم بهبود ببخشم.یا حق
ممنونم دوست عزیز از نگاه زیبابینتون،خوشحالم که کامنتم براتون مفید بوده و ممنونم از اینکه کامنت های منو دنبال می کنید و نظرتون رو گفتید.با نظرتون کاملا موافقم تغییرات ظاهری ما میتونه زمینه ساز تغییرات درونی ما باشه.لایف استایل و سبک زندگی نقش مهمی در موفقیت ما دارد. حتی نحوه راه رفتن؛ نحوه نفس کشیدن و حتی نحوه لباس پوشیدن ما داره به ضمیر ناخودآگاهمان پیام میفرسته و در ما «باور» می سازد.در همین فایلهای آقا رضا دیدیم که تغییرات خودش رو با عوض کردن لباسش آغاز کرد و همه تغییرات بزرگ از همین قدمهای کوچک شروع می شوند.برایتان موفقیت و ثروت آرزومندم بنده صالح خداوند.یا حق
سلام آقا اسدالله دوست ارزشمندم کامنتت فوق العاده بود وچقدر خوب قانون را در جای جای متنت شرح داده بودی با آن دسته بندی بی نظیر وتشبیه زیبای جهان به سلف سرویس احسنت به شما خوشحالم که روز به روز در حال رشد وگسترش شخصیت درونیت هستی وچقدر لذت بخش بود داستان عباس برزگر ممنون از این همه ذوق وسلیقه ای که به خرج دادی بی نهایت ازت سپاسگزارم
ممنونم از توجه و لطف همیشگی تون.خوشحالم که کامنتم مورد توجه و استفادتون قرار گرفته و سپاسگزارم از کامنتی که برایم گذاشتید.واقعیتش امروز برایم پر از نشانه بود و بسیار منقلب بودم و خداوند رزاق و بخشنده باز این بنده خودش را در مسیری که در حال طی کردنش هستم با نشانه هایش تائید کرد و دیدن کامنت شما و آقا صالح این حس و حال زیبا را تشدید کرد.سپاسگزارم دوست عزیز و برایتان زیبائی ها، سلامتی ها؛ خوشی ها و ثروت ها را آرزومندم.یا حق
طبق معمول هر روز صبح که سایت رو باز میکنم تا فایل جدید شما رو نگاه کنم امروز هم ساعت 5 و نیم صبح آمدم توی سایت ولی فایلی نبود.
با خودم گفتم شاید دیرتر گذاشته میشه ولی هر با که چک کردم نبود تا اینکه ساعت 11 شب گفتم شاید الان روی سایت آمده باشه و نگاه کردم دیدم بله آمده ولی حیف که قسمت آخرش بود.
چقدر زیبا آقا رضا در مورد حس خوبی که توی زندگی اش وارد شده صحبت کرد چقدر زیبا در مورد پدر شدن مجددش صحبت کرد و باز هم اشک منو درآورد و اینکه پدر شدن با یه حس جدید و با افکار جدید چقدر میتونه لذت بخش باشه که امیدوارم من هم به زودی تجربه اش کنم.
منم در اطرافیانم الگوی های کسب ثروت زیاد دیدم ولی در بقیه جنبه های زندگی شرایط خوبی ندارن خیلی هاشون در روابط مشکل دارن خیلی هاشون در سلامتی مشکل دارن خیلی هاشون در آرامش مشکل دارن چون به قول شما فقط در بحث ثروت تونستن طبق قوانین جلو برن.
ولی من دوس دارم مثل شما در تمام جنبه ها عالی بشم و از کل زندگی ام در تمام جنبه ها نتیجه بگیرم.
اینکه هر کس قانون رو بلد باشه به هرچی بخواد میرسه رو دارم با خودم هزار بار تمرین میکنم منم مطمئنم با اجرای قوانین الهی که شما آموزش میدید به هر چیزی که توی زندگی بخوام بهش میرسم و چقدر این قوانین دقیق و درست عمل میکنه و هرچی جلوتر میریم بیشتر به قوانین مطمئن تر میشیم و با ایمان بیشتری حرکت میکنیم.
اینکه اگه دنبال علاقه خودمان بریم و ارزش خلق کنیم پول به دنبال ما میاد چقدر درسته و شما چقدر زیبا بهش اشاره میکنید هر چقدر روی مهارت ها کار کنیم هر چقدر متعهد باشیم اول به خودمان بعد به کسب و کارمان خدا درهای جدید رو باز میکنه و پول به دنبال ما میاد.
از امروز باز هم ایمانم قوی تر شد به مسیری که شما برای ما روشن کردید و میخوام با تعهد بیشتری حرکت کنم و روی خودم بیشتر کار کنم و شک ندارم مثل آقا رضای عزیز و هر کس دیگه ای اگه متعهد باشم به آموزه های شما مطمئنم به نتایج درست میرسم و به معنای واقعی کلمه از زندگی لذت میبرم.
همین امروز داشتم راجع به عشق واقعی که شما در موردش صحبت میکردید یه فایل گوش میکردم و یه فایل دیگه که در مورد هدایت بود و شما میگفتید زندگی در این دنیا یه فرصت محدود هستش که به من داده شده و من میخوام به بهترین و زیبا ترین شکل از این فرصتی که خدا در اختیارم قرار داده استفاده کنم.
منم میخوام همین تعهد رو داشته باشم و از زندگی ام نهایت لذت رو ببرم چرا که دنیای پس از مرگ ادامه همین دنیاست. اگه من بتونم اینجا لذت ببرم اون دنیا هم در بهشت بریم هستم و لذت میبرم.
امیدوارم همه ما در مسیر درست و صراط مستقیم باشیم و از زندگی نهایت لذت رو ببریم.
بی صبرانه منتظر نتایج جدید شما هستم و مطمئنم مثل همیشه کلی خیر و برکت هم برای خودتان و هم برای همه بچه های سایت داره.
مدتی بود که اینترنت نداشتم ک بیام تو سایت ، ولی تو این مدت دوره عزت نفس رو تهیه کردم و خیلی خیلی لذت بردم و با دقت هر چه تمام تر تونستم حالمو بهتر کنم هر فایل رو بیش از ده بار گوش کردم و لذت بردم. تونستم حرفایی ک تمام این 27 سال باخودم حمل میکردم رو خیلی راحت ب بقیه بزنم ودیگه از زمین و زمان متنفر نباشم.4 سال با همسرم زندگی کردم هیچوقت جرات وجسارت نداشتم نظرموبهش بگم حتی الان یک سال هم هست ک جدا شدم ولی نمیتونستم وقتی ک بهم زنگ میزد حرفامو بهش بگم بعد از اینکه فایل عزت نفس رو گوش کردم خیلی راحت و محترمانه بهش حرفامو گفتم و بهش گفتم ک دیگه نه باهام تماس بگیره و نه به دیدم بیاد باور کنین ک همش میترسیدم بهش بگم حتی بعد یکسال جدایی ولی این فایل معجزه کرد.
و یک تشکر ویژه کنم از استاد عزیزم و عزیز دل مهربون
از فایل های نتیجه دوستان من تو این فایل ها جواب خیلی از سوالاتم رو میگیرم قبلا باید هر فایلی رو صد بار گوش میکردم تا جواب یک سری از سوالاتم رو بگیرم ولی با فایل آزاده جان و رضای عزیز جواب خیلی از سوالاتم رو گرفتم.
من ب شدت اهل وام گرفتن و وام بازی و هرجا وام کم درصد بود سریع میرفتم و برمیداشتم .ولی چند روز پیش از بانک با من تماس گرفتن و گفتن 47 میلیون وام 4 درصد تا قبل سال میتونین بردارین و من محکم استوار و مصمم گفتم نه نمیخام.با همون مقدار پولی ک داشتم بدون قرض رفتم ی پراید 88 خریدم و الان سوارش میشم و خیلی خوشحالم و هر لحظه هزار بار خدارو شکر میکنم.
بهتون تبریک میگم و تحسین میکنم شما رو که انقدر ترمزهای خودتو خوب شناختی و برطرف کردی مسائل خودت رو و با سرعت بسمت خواسته ها و هدفهات حرکت میکنی . درود برشما
و چقدر خوب و عالی که با استفاده از دوره عالی عزت نفس و دیدن فایلی دوستان انقدر پیشرفت خوب و عالی داری
من تبریک میگم و تحسین میکنم شما دوست خوبم رو و آرزوی بهترینها براتون دارم و امیدوارم که یک روز از دیدن فایل نتایج شما لذت ببریم و کیف کنیم و درس و آگاهی های بیشتری نصبمون بشه
چقدر این فایل پراز آگاهی بود نمیدونم از کجا شروع کنم واقعا..
اول یه تشکر از آقا رضا بکنم بابت این فایل فوق العاده که اگه بدونید چقدر به من کمک کرد فایل های شما…چقدر تکاملتون قشنگ بود…چقدر ایمانتون قوی هست…چقدر خوب ثروت خلق میکنید…هزارانو هزاران بار مبارکتون باشه ماشین فوقالعادتون هزاران بار مبارک باشه خونه قشنگتون هزاران بار مبارکتون باشه گوشی آیفونی که گرفتین و هزاران و هزاران بار تمام ثروتتون مبارکتون باشه…
من خودمم دختر دارم منم مثل شما همش تصور میکردم بچم دختره رنگ پوستش اینطوریه چشماش اینطوریه خیلی بانمکه حتی شخصیتشم فکر میکردم و باورتون نمیشه همونی شده که من میخوام با اینکه تازه 6 ماهشه…
بازم خسته نباشید واقعا زحمت کشیدین وقت گذاشتین و ارزش قائل شدین برای ما تا نمونه ی خوبی باشین..
استاد عزیزم من اخر دیوانه میشم از دست شما من دیگه رد دادم از این همه آگاهی وااای خداروشکر که تو مدارش هستم این فایل هارو میبینم…
استاد جان چقدر قشنگ صحبت میکنید وقتی اینطوری جدی حرف میزنید واقعا میخ میشم به گوشی تمام تنم انگار داره میجوشه احساس میکنم الان منفجر میشم از این همه آگاهی ناب….
نمیدونم چی بگم واقعا الان یه تایمی هست که دستم رو کیبورده ولی نمیتونم حرف بزنم اصلا نمیاد حرفم اخه چی دارم بگم در مقابل شما مگه حرفیم باقی میمونه شدم مثل دخترم که هی سعی میکنه حرفه بزنه لباشو هی تکون میده ولی اخرش یه صدای بلند ازش درمیاد منم اونطوری شدم هی لبامو باز میکنم که یه چیزی بنویسم ولی نمیتونم دلم میخواد منفجر بشم…
چقدر میتونه یه ادم انقور تأثیر گذار باشه چقدر میتونه یه آدم انقدر خالصانه حرف بزنه و ساده..
استاد میخوام یه چیزی بگم خوشحال بشین..
من الان هیچ شغلی ندارم اما در دوره بارداری رفتم یه حرفه ای یاد گرفتم انقدر دوسش داشتم که نه باردار بودنم و نه هیچ چیز دیگه ای جلو دارم نبود تا اخرش رفتم و مدرکمم گرفتم.. تصمیم این بود که تا یکسالگی بچم صبر کنم تا کمی روبه راه بشه و راحت تر در نبودم بمونه بعدش مشغول به کار بشم…
یکم که گذشت دیدم نمیتونم یکسال خیلی زیاده با خودم تصمیم گرفتم که به غذا خوردن که بیوفته من میرم سرکار و الان کم کم شروع کرده و ایشالا میخوام در سال جدید پرانرژی مشغول بکار بشم و ثروت خلق کنم و برای اولین بار مستقل از نظر مالی بشم…
اما یه چیزی که میدونم خیلی خوشحال میشید اینکه من الان خیلی دارم خودمو و باورمو آماده میکنم برای سال جدید و کسب و کارم و خداروشکر مدار مالیم عالیه یه چند وقتی بود با خودم میگفتم دوست دارم پول های میلیونی بیاد تو حساب شده حتی 1 میلیون و دوست ندارم تموم بشه دیگه دلم نمیخواد موجودی کارتم صفر بشه و شاید باورتون نشه یکبار اوایل ماه 3 تومن اومد حسابم که یک تومنش با عشق برای همسرم کت خریدم و بقیش تو حسابم بود با خودم گفتم این ماه تموم میشه و من یک تومنش میمونه تو حسابم و اتفاقی که افتاد دو روز پیش دو تومن دیگه ام اومد تو حسابم و من عشق کردم واقعا لذت میبرم از اینک انقدر مدار مالی عالی دارم که هنوز نرفتم سرکار این پول ها میاد تو حسابم و تااااازه سر ماهم قراره دوباره 3 میلیون و 500 دوباره واسم واریز بشه واااای استاد نمیدونید چقدرررر خوشحالم از این پول هایی که به سمتم میاد…
از همه اینا باور نکردنی تر اینکه این پول ها از طرفی همسری میاد که چند ماه پیش ماهیانه من که فقط 700 تومن بود قطع کرد گفتم نمیتونم بدم و منم اصلا ناراحت نشدم به خودم گفتم اشکال نداره من به زودی قراره خودم ثروت خلق کنم….
وااای خدا الان قلبم از این همه انرژی ایست میکنه..
عاشقتونم استاد عاشقتونم
اجازه بدین خدافظی کنم چون دیگه نمیتونم دارم منفجر میشم از این همه آگاهی دیگه نمیتونم بنویسم…
خیلی خیلی خوشحال شدم و خدارو شکرکردم که شما تونستید به اینهمه موفقیت دست پیدا کنید و از همه مهمتر احساس عالی که دارین و توی نوشته پراحساستون این احساس خوب و شور و شوق و اشتیاق داره موج میزنه.
خدارو شکر، انشالله که هرروز دلتون شادتر لبتون خندانتر و دلتون آرامتر باشه و خوشبختی رو در لحظه لحظه زندگیتون لمس کنید.
جسارتا؛ با عرض پوزش، توی متنتون به یک باور مخرب، که میتونه ترمز باشه، متوجه شدم، بخدا دو سه بار خواستم بنویسم بعد منصرف شدم، تا اینکه تصمیم گرفتم بنا به وظیفه هم مکتب بودم عرض کنم.
حمل بر خودستایی و سوپردانا دونستن خودم نزارید
شما فرمودین اول منتظر بودم دخترم یکساله بشه بعد، که بعدا تصمیم گرفتین به غذا خوردن بیوفته بعد، شاید این باور شما رو خیلی از مسیر منحرف نکنه و نهایتا یکسال از شروع و استارت زدن کارتون عقب بیوفتین، ولی این نوع طرز فکر میتونه یک ترمز باشه، و شناختن و ریشه کن کردن چنین طرز فکری شما رو در آینده از شر خیلی ترمزها نجات خواهد داد.
“بزار فلان کار بشه ، بعدا …”
استاد فرمودن: توی همون سن، توی همون موقعیت، توی همون شهر، با همون همسر و بچه و پدر و مادر، با همان امکانات، هر جایی که هستی، شروع کن، همین الان شروع کن، نگو بزار از شنبه، از سال بعد، وقتی بچه ام بزرگتر شه، وقتی فلان مدرکم اومد و…، از همونجا از همون لحظه با همان امکاناتی که داری استارت بزن و از خدا بخواه که تو رو هدایت کنه و …
بنظر من طبق آموزههای استاد عزیزم، بهتر این میتونه باشه، همین الان با وجود اینکه یکماه و خورده به پایان سال مونده، بچه کوچیک دارین، شاید سرمایه ندارین یا کمه و شایدم شکر خدا دارین، شاید خونه رو ریختین و دارین خونه تکونی میکنین، در هر شرایطی که هستین، توی دفترتون بنویسین امروز 27بهمن 1401 شروع اولین روز کاری من، و از خداوند از همین الان هدایت بخواین، بعد ادامه کارهای روزمره…
یعنی نگین بزار این کارو تموم کنم بعد، بزار حداقل از شنبه، چون برای خداوند رحمان و رحیم، شنبه، سال بعد، فلان موقع، معنی نداره، در رحمت الهی همیشه و هرلحظه بازه، بخواهید تا داده شود.
خدایا ممنونم از این هدایت خدایا ممنونم که همیشه مسیر بهم نشون میده و نشونه میفرستی خدایا ممنونم از اینکه به درخواستم پاسخ دادی…
آقا جمال عزیز سپاسگزارم از اینکه بین گفتن و نگفتن شما گفتن انتخاب کردین خیلی منتظر نشونه بودم خیلی خیلی…
خداروشکر بابت راهنمایی که کردین حق با شماست من نباید بهونه بیارم وقتی کامنت شمارو خوندم بلافاصله به یکی دوجا زنگ زدم برای همکاری با سالنشون…
فقط یه سوالی ذهنمو درگیر کرده اونم اینکه من دوست داشتم خودم مستقل شروع به کار کنم برای خودم جایی رو اجاره کنم و شروع کنم دوست نداشتم به سالن های مختلف قرارداد ببندم چون اولا که اونا یک یک تایم مشخصی دارن و احتمالا میگن دو شیفت بیا و ازهمه اینا مهمتر یک درصدی از درآمدم رو میگیرن حالا من این وسط موندم از کجا شروع کنم آیا خودم مستقل باشم که خیلیم دوست دارم یا اینکه از اون هزینه هایی چون اجاره جا تهیه میز و… صرف نظر کنم و با یک سالن همکاری کنم بعد از یک مدت که گذشت بعدا مستقل بشم؟؟؟
ای دادِ بیداد، من کی باشم که بخوام جسارت کنم و یکی رو راهنمایی کنم، من خودم اومدم اینجا دنبال راهِ چاره برای مسائل و ناخواسته هام، اومدم دنبال هدایت گرفتن.
ولی باز به رسم ادب، چون فرمودین اگه مطلبی به ذهنم بیاد عرض کنم.
خواستم آموزههای استاد رو دوباره بازگو کنم، که اگه احیانا یادتون رفته باشه، یادآوری بشه براتون.
استاد عزیزم توی آموزه هاش به صراحت فرمودن که شریکی کار نکنیم، شریک شدن با کسی جهت شروع کار خودش از شرک میاد، نمیخوام زیاد سرتون رو درد بیارم، خلاصه اینکه استاد فرمودن توی کارهاتون با خدا شریک بشین، چطوری؟ اینکه مثلا بگین، خدایا، کار رو رفتم یاد گرفتم، حالا از من جاشو تو بهم بده، یا مثلا خدایا کار از من مشتری رو تو برسون و …، و اینکه فرمودین نظرتون اینه که مستقل کار کنین، خیلی عالیه.
از طرفی شما نمیفرماین که شریک شدین، میگین میخوام توی یه سالن دیگه برای شخصی کار کنم و درصدی از پولم رو هزینه کنم و بدم به ایشون، بنظرم من این برای شروع کار میتونه قدم اول باشه، چرا که نه؟ محل و امکانات آماده، مشتری آماده، و فقط کافیه استارت کار رو بزنین، پول میاد، و مسلما واسه کسب درآمد هزینه کردن کار نامعقولی نیست، اگه خودتونم جا و امکانات فراهم کنین بی شک اجاره و هزینه هایی دارین، درضمن وقتی از خدا هدایت میخوایم، و ایمان داریم راهی که میریم خداوند نشونمون داده، با طیب نفس، با اعتماد مضاعف قدم بردارین، میدونین میخوام چی بگم؟
اینکه تصمیم گرفتین فعلا یک جایی مشغول به کار شین، چه بسا مسیر درست هم همینه، یجورایی کارآموزی، یجورایی آشنا شدن با محیط کاری، یجورایی آشنا شدن با بینهایت مسائلی که در کار میتونه باشه، و چقدر عالی که یک استادکاری همراه شما باشه و در اول کار بیشتر یادبگیرید و با کوله باری پر از تجربیات ، سالن خودتون رو افتتاح کنید، این خیلی بهتر خواهد بود تا اینکه صفرکیلومتر یکی بخواد بیزینس خودشو راه بندازه.
بقول استاد وقتی یک کتابی رو میخونیم، یعنی ما با هزینه کردن اندکی پول، 40سال تجربیات یک نویسنده رو میخریم و میخونیم، الان شمام همینجور به قضیه نگاه کن با دادن اندکی از درآمدتون از تجربیات، مشتریها، امکانات، خط مشی ها و و و … یک استاد کار بهره میبری و هر روز ارزشمندتر ، پربارتر ، آگاهتر میشی، و هنگام افتتاح محل خودتون، شما فرق زیادی خواهید داشت با امروزتون.
به نام آنکه غیر از او هیچ ولی و شفیعی نیست
سوره سجده
ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا فِی سِتَّهِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ مَا لَکُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَلِیّٖ وَلَا شَفِیعٍۚ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ (4)
خداست که آسمان ها و زمین را و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفرید، سپس بر تخت فرمانروایى و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلط شد براى شما جز او هیچ یاور و شفاعت کننده اى نیست، [با این حال] آیا متذکّر و هوشیار نمى شوید؟
سلام بر استاد عزیز و مریم جان و دوستان توحیدی ام
در چند جا که کامنت بعضی از بچه ها مثل مارکو و عادله عزیز را می خوندم، دیدیم شما را پدر خطاب می کردند، وبرایم سوال بود، یعنی چی؟ شما که حکم استاد رو داره ،چرا پدر
ولی امروز درک کردم که اونها حق داشتند، که شما را بعنوان پدر خطاب کنند، چرا که رفتار و منش شما مثل یک پدر آگاه و مهربان است که به موقع حرف میزند،به موقع سکوت میکند و به به موقع عمل میکند، و به موقع بچههاتون رو نهیب میدید.
امروز احساس کردم که تمام صحبت های شما خطاب به من است، شما در این فایل با صدای رسا گفتید؛ حرکت قدم به قدم
یک ماهی شده بود که در عمل به کاری به اون هدایت شدم اهمال کاری میکردم و همه اش سرم رو سایت مشغول کرده بودم، یه جورایی خوش خوشم شده بود، که دراز بکشم و فایل ها را نگاه کنم و کامنت ها رو بخونم. کلا همه ما متوجه این تنبای خودمان میشویم، حتی اگه خودش رو به این صورت درآورده که آره من دارم روی خودم کار میکنم، و اون حرکتی که باید بکنی، ول میشه. ولی شما امروز گفتید که همانطور که داری روی خودت کار میکنی، حرکت هم باید بکنی. و با تاکید و با احساسی مملو از عشق ما را متنبه کردید.
استاد شما اول عمل میکنید، بعد ما را دعوت به عمل میکنید. شما الان میتونستید، راحت و آسوده در بهترین خانه ها لم بدید و کامنت ها را بخونید و کلی گردش کنید و از خوشی هایتان برایمان فایل بذارید ولی این کار رو نکردید و دارید عملی به ما آموزش میدید، که تا آخرین لحظه ای که در این دنیای زیبا و شگفت انگیز هستیم آرام نگیریم و حرکت کنیم.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/موجیم که آسودگی ما عدم ماست
استاد وقتی سریال سفر به دور آمریکای آخری پخش شد، و فایل ها پشت سر هم قرار گرفت، دلم میخواست مثل شما آزاد و رها فقط برم بگردم و خوش باشم، و یجورایی فراموش کرده بودم، که شما چند سال روی باورهاتون کار کردید، و همه رو کوبوندید از نو ساختید تا تونستید، این حد از آزادی زمانی و مالی رو داشته باشید و من با خرواری از باورهای درب و داغون جایگاه شما رو آرزو داشتم.
امروز یادآور شدم عزیزم، بهشت رو به بها میدند نه بهانه.
خداوند نعمت هایش همیشه ریزان است، فقط باید ظرف وجودیمان را گسترش دهیم که اونها رو دریافت کنیم.
و باید مراقب نجواها باشیم، که تا کمی اوضاع بهتر شد ما رو راضی نکنه و اوضاع میتونه بهتر و بهتر باشه.
استاد از امروز باید با تعهد قوی تر پیش به سوی هدف های والاتر.
استاد تو را سپاس.
خدایا ما را از شاکرین قرار بده.
سوره سجده
ثُمَّ سَوَّىٰهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِۦۖ وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡـِٔدَهَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ (٩)
آن گاه او را [از جهت اندام] درست و نیکو نمود، و از روح خود در وى دمید و براى شما گوش و چشم و قلب آفرید در حالى که اندک سپاس گزارى مى کنید.
،،،،هو.،،،
سلام خانم یوسفی بزرگوار
بسیار ممنونم و تحسینتون میکنم برای این کامنت زیبا
واقعاً از قدیم درست گفتن که:
از تو حرکت،از خدا برکت
چقدر عالی گفتین که باید حرکت کرد،خصوصا همونجایی که تنبلی به سراغ انسان میاد
و چه آیاتی رو برام آوردید،
عالی،
ممنونم و سپاسگزار
الحمدالله رب العالمین
سلام خدمت استاد و همه دوستان بهشتی و رضوان جان عزیز
خییلی لذت بردم از کامنت زیباتون
ب خصوص اون قسمت که گفتید لم بدم کامنت بخونم و فایل گوش بدم یعنی دارم روی خودم کار میکنم این یه دام بزرگیه که خیلی هامون گرفتارش شدیم مثل خود من که 2 سال تو پیجم کار کردم زحمت کشیدم رسوندم به سود دهی یهو
ولش کردم و به خودم گفتم من رو خودم کار کنم پیجم هم اوکی میشه
نگو من اشتباه کردم و این نجوای شیطان بود ب قول استاد با عمل تون بامن حرف بزنید نه حرفاتون
چقد کامنت تون زیبا بود آرزوی بهترین هارو دارم واستون هرجا هستید شاد و سبز و ثروتمند باشید علی برزگر
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و آقای عطار روشن و همه اهالی بهشت
اینا تمام نکاتی بود که من از این فایل متوجه شدم.
*سراغ کار عجیب و غریب نباشید، از همونجایی که هستید شروع کنید رشد کنید. قدم به قدم ادامه بدید
* برا بزرگ کردن ظرفمون برا دریافت نعمت باید شخصیت خودمون رو بهبود بدیم
*نقش خودمونو رو برای تغییرات پر رنگ ببینید چون خدا عادله و قوانین ثابت داره پس خودم باید تغییر کنم.
* ترس ها رو ببین ولی حرکت کن چون خدا به اندازه ی شجاعت و تغییر ما درها رو باز می کنه.
*قبل از نتایج مالی، تغییرات درونی و شخصیتی اتفاق میفته که قابل دیدن نیست مثل روزای اول آقا رضا، تکاملی برو تو مسیر بهبود و رشد
* ما هر کدوم تو زمینه های مختلف قادر به خلق ارزش هستیم. دست از بورس و ارز و وام و قرض اینا بردار چون اینا یعنی اعلام بی عرضگی به جهان
*همه دنبال خوشبختی، ثروت، روابط فوق العاده، اونی که قانون ها رو بدونه و رعایت کنه و رشد کنه به این چیزا می رسه.
عجله نکن چون عجله مثل ترس و نگرانی هست مثلذ عدم ایمان و توکل هست، آدم مومن عجله نداره چون آرومه، عجله کار شیطونه.
*دلار بره بالا بیاد پایین هیچی برا آدمی که داره خلق ارزش می کنه مهم نیست چون ارزشمنده.
*نخواین یه شبه میلیاردر شید از مسیر لذت ببرید. به اندازه حرکت ما خدا درآ رو باز می کنه.
* هرچه خوشبخت تر بشیم تو هر زمینه ای نزد خدا عزیزترین.
*میوه های درخت تلاش و خلق ارزش استاد و آقا رضا ریشه هاش تو دل علایق و تکامل و رشد و تغییر و ثبات و حرکت به جلو است.
*شرک نداشته باشید نمیشه شرایط اینه، فلانی نمی ذاره….
* برا خودتون چالش بزارید و هر
روز بهتر از دیروز شوید.
*برادران گل محمدی در برخورد با شرایط ناجالب دوربین تقلبی به جای ناراحتی از تضاداستفاده کردندو دیجی کالا زدن. روزای بد نرین تو در و دیوار، صراط المستقیم رو ول نکنین.
*نجواها رو با بمباران مثبت دیدن و شنیدن مهار کنید.
*توکل کنید و با ایمان بپرید تو دل ترساتون.
*با صبور بودن به دنبال ثروت پایدار باشید نه رقم و اعداد چون این یک روند بهبود و تغییر هست.
*تعهدات فریده امروز 27/11/1401
1.به مدت یک سال تو سایت هر روز باشم و کامنت بزارم و روی خودم کار کنم.
2.حتی از چای خوردن و لحظه لذت ببرم.
3.روی وزنم روند بهبود رو ادامه بدم. چون این برا من کمک به روند خلق ارزشم هست.
4.دکترامو پیگیر شم و بگیرم.
6. زبان انگلیسی خودم رو بهبود بدم.
7.روی درآمد زایی خودم از طریق هنر مربوط به جواهر یا علوم مربوط که مطالعه داشتم ادامه بدم.
روی بخشش خودم و عزت نفس و احساس لیاقت خودم کار کنم.
ممنونم که کامنت مو خوندی.
*
سلام فریده جانم
چقدر عالی نوشتی چقدر باورهای خوبی رو تو کامنت آورده بودی باید کپی کنم ویس کنم و هر روز تکرارش کنم تا باور سازی اتفاق بیفته
و چقدر تعهدات عالی بود دعا میکنم هر روز در حال لذت بردن از لحظه لحظه زندگیت باشی
دعا میکنم که خدا درک هدایتهای لحظه به لحظه شو شامل حالمون کنه
دعا میکنم سال بعد بیای و بکیربه کل تعهداتت عمل کردی آرزو میکنم غرق در حال خوب ،تعهد، تقوا ،صبر،تسلیم بودن در محضر خداوند باشی
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنینم و دوست عزیزم آقا رضا خیلی این جلسه منو به گذشته و مسیر هدایتم تا به الان برد که چقدر نرم تغییرات ایجاد شدن و من از کجا به کجا رسیدم داستان از اونجایی شروع شد که تقریبا 4 یا 5 سال پیش بود که من یک زن خانه دار پر از افسردگی ،خشم،نفرت و… بودم با درآمد صفر درصد در حالی که هم آرایشگری بلد بودم و هم فوق دیپلم کاردانی حسابداری داشتم و میتونستم درآمد داشته باشم اما به واسطه باورهای اشتباه و کمبود اعتماد به نفسم هیچ درآمدی ایجاد نمیشد اما یه روز توی اون مشکلات و تضادها از خدا خواستم خودش کمکم کنه خودش راه نجات رو بهم نشون بده بهش گفتم دیگه خسته شدم از این همه دربه دری از این همه تو سری خوردن مگه نگفتی من اشرف مخلوقاتم پس کو این چه برتری که من دارم این چه زندگی که من دارم اونجا در حالی بود که یکی از دوستانم تازه وارد این شرکتهای هرمی شده بود و هر روز به من میگفت بیا اینجا حال روحیت عوض میشه خیلی خوبه و .. اما یه چیزی ته دلم میگفت این راه اشتباه و هی از اون اصرار بود و از من انکار یادم میاد یک روز که مثل همیشه اومده بود پیشم و پا به اصرار گذاشته بود توی صحبتهاش اسم چند تا استاد موفقیت رو آورد و فقط اسم شما استاد عزیزم توی ذهنم موند و بقیه استادها رو حتی تا شب همون روز فراموش کردم اما هیچ آدرس یا سایتی رو نگفت فقط اسم شما رو گفت.
شب مثل همیشه که تو شبکه های اجتماعی میچرخیدم تا خوابم ببره یهو اسم شما توی ذهنم حک شد با خودم گفتم اگه استاد باشه حتما یک سایت یا شبکه اجتماعی داره برم ببینم چه خبره همون شب توی گوگل سرچ زدم و سریع سایت شما بالا اومد و اونجا بود که وارد باغ بهشت شدم اول از همه ثروت شما منو به خودش جذب کرد فکر کنم اونموقع تازه سفر به دور آمریکا رو شروع کرده بودین و من عاشق آروی شما شده بودم که چقدر خوبه زندگی و مسافرت و کار با هم و کم کم خوراک شبانه روزم شد فایلهای شما یعنی فایلی نبود که من دانلود نکرده باشم و گوش نداده باشم دیگه شبا فقط تو سایت میچرخیدم یا به فایلهای شما گوش میدادم تا خوابم بگیره وقتی فکر میکنم به صحبتهای دوست عزیزم رضا میبینم منم خیلی نرم داشتم تغییر میکردم اما متوجه نمیشدم عصبانیتم کمتر شده بود امید به زندگیم بالاتر شده بود من آنقدر عزت نفس پایینی داشتم که هیچ درخواستی نداشتم خودمو باارزش نمیدونستم که مثلا حتی یک هندزفری برای خودم داشته باشم میگفتم میخام چکار ولش کن،شده بودم توسری خور خانواده همسر و … نگم براتون دیگه الان که به اینجا رسیدم میبینم که واقعا کمبود اعتماد به نفس چکار میکنه با آدم یادمه اولین درخواستم از همسرم یک هندزفری بود که اونم تعجب کرده بود میگفت میخای چکار چون من برای خودم ارزش قائل نمیشدم اونم همینطور برام ارزش قائل نمیشد گفتم لازم دارم برام بخر اونم با شک و تردید بعد چند روزبعد یک هندزفری سیمی برام خرید انگار دنیا رو به من داده بودن خلاصه دیگه با راحتی تمام حتی زمانی که همسرم خونه بود راحت فایلهای شما رو گوش میدادم چون تا قبل از این چون هندزفری نداشتم و مجبور بودم روی گوشی گوش بدم و چون صدا بلند بود وقتی همسرم میومد خونه دیگه فایلهارو نمیزاشتم تا زمانی که از خونه خارج بشه ،خلاصه کارم شده بود فایل و نت برداری کم کم با توحید آشنا شدم کم کم خدارو شناختم تا قبل اون خدا تو آسمونها و دست نیافتنی بود باید برای صحبت باهاش دنبال واسطه میگشتیم اما با صحبتهای شما فهمیدم خدا تو قلب منه خدا تو تک تک سلولهای منه اون همیشه و هر لحظه مواظب منه و منتظره ازش درخواست کنیم تا با جان و دل اجابت کنه شده بودم عاشق خدا دوست داشتم همیشه تنها باشم تا باهاش حرف بزنم خیلی خوشحال بودم که خدا رو پیدا کرده بودم نه اون خدایی که بقیه به ما معرفی کرده بودن خدای واقعی رو اون خدایی که من بهش شکل میدادم و هر طور من میدیدمش اونم همینطوری بود آینه تمام نمای من بود .
هنوز هیچ دوره ای رو من خرید نکرده بودم خیلی دوست داشتم اما پولی نداشتم که بخام بخرم اونموقع تازه دوره 12 قدم داشت معرفی میشد و واقعا درخواست کرده بودم که دوست دارم شرکت کنم تو این دوره .
توی این مدتی که فایلها رو گوش میدادم خونمون رو از یک منطقه پایین شهر آوردیم به یک منطقه ای از شهر که من همیشه عاشق اون منطقه بودم و یکی از آرزوهام بود که اونجا زندگی کنم و این خونه با کرایه خیلی کم که اونم معجزه آسا بود به ما داده شد و همچنین گوشی موبایلم که خیلی گوشی ضعیفی بود ارتقا داده شد به گوشی لمسی و مدل بالا ولی این تغییرات به قدری نرم ایجاد شده بود که من اصلا متوجه نشدم الان که فکر میکنم میبینم خدا تمام درخواستهامو داشت یکی یکی جواب میداد تا قبل اون من درخواستی نداشتم که توقع از خدا داشته باشم .
کم کم به فکر یک آرایشگاه افتادم اون موقع یک وام 3 تومنی خانگی بهم افتاده بود و یک مقدار طلایی که از عروسیم بهم کادو داده بودن رو فروختم یک مغازه کوچیک آرایشگری زدم اونجا تازه کمی اعتماد به نفسم بالا رفته بود و با داشتن دو تا بچه کوچیک مغازم رو افتتاح کردم اونجا تازه دوره 12 قدم روی سایت با تخفیف اولیه اومده بود و من با کارکرد یک ماهم اولین قدم رو خریدم انگار روی ابرا راه میرفتم خیلی خوشحال بودم وقتی فهمیدم این دوره 12 قدم داره و باید برای هر قدم همون مبلغ پول رو بدیم کمی ناراحت شدم گفتم از کجا هر ماه هفتصدو خورده ای بیارم هر ماه بدم منی که تا قبل اون ماهی صدهزارتومنم درآمدم نبود اما یک چیزی درونم میگفت وقتی تونستی اولین قدم رو بخری بقیش رو هم خدا جور میکنه و همینطور هم شد هر ماه پول قدم قبل از اینکه روی سایت بیاد تو حسابم بود و بیصبرانه منتظر قدم بعدی بودم و نمیدونید این قدمها چه کرد با من هر جلسه ای که میگذشت انگار انفجاری در قلب من رخ میداد و میگفتم وااااای من چی فکر میکردم و چی بود این خدا و قوانینش .
تقریبا یک سال این مغازه رو داشتم و سالم سر اومده بود ولی هر چقدر میگشتم جا پیدا نمیکردم و صاحب مغازه هم مغازشو میخاست با خودم گفتم اشکال نداره وسایل رو میبرم خونه سر فرصت دنبال مغازه میگردم یک ماه نشده بود که وسایل رو آورده بودم خونه که پندمیک شروع شد و اعلام کردن تمام سالنها باید تعطیل کنند و من چقدر خداروشکر کردم که درست در زمان مناسب در مکان مناسب قرار گرفتم که اگه جا میگرفتم یا حتی مغازه قبلیم بودم باید اجاره از جیب میدادم و مغازه باید بسته میبود خلاصه یک قسمت از خونم رو مرتب کردم و همونجا رو کردم سالن چون من تتو میزدم توی خونه خیلی برام راحتتر شده بود و مشتریایی که میشناختن منو، میومدن خونم و بخاطر این بیماری اعتماد نمیکردن هر جایی برن و میمومدن پیش من. (یک موضوعی رو این وسط پرانتز باز کنم که من همیشه علاقم از زمانی که به یاد دارم نقاشی رنگ روغن بود و بخاطر مشکلات و راه دور و لوازم گرون نقاشی و رفت و آمد تا کلاس که همه اینها از باورهای غلطم بود نمیتونستم دنبالش برم) خب تقریبا یه سالی به همین منوال گذشت و توی خونه کار میکردم درآمدم شده بود ماهی 1 تومن کمی بالا و پایین و از همسرم هم پول میگرفتم ولی تا قبل از اون خدا شاهده من یک هزار تومن ازش درخواست پول نداشتم و از لحاظ روحی و اعتماد به نفس هم که نگم براتون دیگه اصلا حرف مردم برام اهمیت نداشت، دیگه دنبال راضی کردن بقیه نبودم که از همونهایی که میخاستم راضیشون کنم ضربه میخورم بخاطر شرکی که درونم بود ، گذشته و ناراحتیهایی که یکسری آدمها برام ایجاد کرده بودن دیگه بهشون فکر نمیکردم،دعواها و ناراحتیهام با همسرم تقریبا رسیده بود سالی یکبار ولی تا قبل اون هفته ای یا چند روز در میون خوراکمون بود از لحاظ آرامش که خیلی زیاد آروم شده بودم دیگه بداخلاق و عصبانی نبودم، جهان آدمهایی که باعث آزارم شده بودن رو ازم دور کرده بود و کلی اتفاقات دیگه الان که فکر میکنم اگه از روز اولی که وارد سایت شدم چکاپ فرکانسی رو مینوشتم مثل دوره 12 قدم الان کاملا تغییراتم معلوم بود کمااینکه در پایان 12 قدم وقتی چکاپ فرکانسیم رو خوندم خودم شاخ درآوردم یعنی من این بودم با این طرز فکر و نفرت و درآمد پایین واقعا انسان فراموشکاره و چقدر عالیه استاد عزیزم این جلسه رو گذاشتید که قبل از شروع دوره بیاید جایگاهتون از لحاظ ،روابط،درآمد،سلامتی،معنویت و اعتماد به نفس بنویسد و در پایان قدم 12 دوباره اینهارو بنویسید و چک کنید با هم و من اونجا متوجه شدم چقدر تغییر توی این یکسال رخ داده و ظرف وجود من بزرگتر شده از همه لحاظ اما خیلی هنوز جای کار دارم ، آرامشی که درونم ایجاد شده بود ترسی که از درونم رفته بود رو با هیچ چیزی توی این دنیا نمیتونستم عوض کنم دوره 12 قدم تموم شده بودو دوباره چکاپ فرکانسیم رو نوشتم و دوباره 12 قدم رو شروع کردم و همینطور فایلهای دانلودی و سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت که اصلا منو دیوانه میکرد این سریال و اون مرغ و خروسا و اون دریاچه رویایی و کلبه چوبی کوچیک هر لحظه منتظر بودم یک قسمت جدید بیاد روی سایت واین سریالها باعث شده بود دید نگاهم به دنیا عوض بشه و همیشه زیبایی ها رو ببینم و تحسین کنم و به دنبال زیبایی ها باشم خلاصه تمام زندگی من شده بود سایت عباسمنش و اینو همسرم هم فهمیده بود و میگفت چکار میکنی تو این سایت و حتی یک بار هم اصرار نکرده بودم بهش یا حتی خانوادم که بیاین گوش کنید یا اینکه بخام راه حقیقت رو نشونشون بدم به قول استاد اگه خودشون بخان و در مسیر هدایت باشن خداوند هدایتشون میکنه و همه ما به یک اندازه دسترسی داریم به خداوند ونعمتهای جهان هستی.
کار تتوی بدن انجام میدادم اما چون طراحیم زیاد قوی نبود اونجوری که باید و شاید به دلم نمینشست مشتریها راضی بودن اما خودم راضی نبودم توی ذهنم این بود که برم یک دوره طراحی رو بگذرونم تا تتوم قوی بشه چند روزی گذشت و من در پی گشتن برای جایی بودم که برم طراحی رو یاد بگیرم ولی چون 2 تا بچه کوچیک داشتم و کار هم میکردم برام سخت بود که بخام برم آموزشگاه و وقت بزارم چون این مستلزم این بود که بچه هام رو جایی بزارم و برام سخت بود یک روز که داشتم پیجهای اینستا رو میگشتم چشمم خورد به یک تبلیغات پیجی که آموزش نقاشی بود و ترم اول رایگان با خودم گفتم مگه میشه آموزش نقاشی مجازی فوری وارد پیجشون شدم و دیدم کار هنرجوهاشون که توی پیج گذاشته بودن خیلی زیبا بود یک چیزی ته وجودم میگفت حالا امتحان کن ببین چطوریه و من ثبت نام کردم و وارد دریچه ای از زیبایی شدم (همینجا از مجموعه لیا تشکر میکنم که آموزش نقاشی رو برای امثال من راحت و آسون کردن)
خلاصه دوره سیاه قلم رو شروع کردم اونم با چه راحتی توی خونه خودم در کنار بچه هام و هر زمانی که دوست داشتم به صورت مجازی اونم با چه هزینه کمی ترمی 45000 تومن از این راحتترم مگه داریم به هر کی میگفتی باور نمیکرد یا میگفت حتما خوب یاد نمیدن اما به جرات میگم بهترین استادا دارن توی این مجموعه با جون و دل کار میکنن ابتدا با یک دفتر و مداد شروع شدو به همسرم هم چیزی نگفتم تا ترم 6 که تازه رسیده بودم به طراحی چهره و دیگه لوازمم بیشتر شده بود و من کم کم از پول درآمد آرایشگاهم لوازمم رو میخریدم و هر زمان همسرم میومد من جمعشون میکردم که نبینه تا اینکه یک روز بصورت تصادفی نقاشیام رو دید باورش نمیشد من اینارو کشیده باشم میگفت تو کی کلاس رفتی کی وقت گذاشتی اصلا باور نمیکرد کلی قسم خوردم تا باورش شد میگفت اینهارو خریدی الکی میگی من کشیدم خلاصه مراسم داشتیم تا ثابت شد خودم کشیدم از اونجا به بعد دیگه نقاشیام علنی شد روی اپن خونم پر لوازم نقاشی شد همه هم از پول آرایشگاه و کمی از همسرم یادمه آخرای دوره سیاه قلم بودم که به مجموعه دوره رونگ روغن اونم با همون هزینه ترمی 45000 تومن اضافه شد باورتون نمیشه استاد روزی که اعلام شد قرار این آموزش به مجموعه اضافه بشه من بالا و پایین میپریدم از خوشحالی بالاخره داشتم به آرزوم میرسیدم واای چه روزایی بود با جون و دل نقاشی میکشیدم انگار وارد دنیایی شده بودم که انتهایی نداشت و دوست داشتم چیزهایی جدیدتری یاد بگیرم 15 ترم که انگار 15 ماه میشد دوره رنگ روغن رو گذروندم اما من همچنان تابلو میکشیدم اونم تابلوهای پرکاری که وقتی برای استادم میفرستادم باورش نمیشد که من کشیده باشم و کلی ازم تعریف میکرد و تمام تابلوهایی که میکشیدم رو توی پیجشون پست میکردن.
بماند که خود این پیج که نزدیک چند هزارتا هنرجو مجازی دارن کلی به من باور فراوانی میداد.
خلاصه تمام کارم شده بود نقاشی و فایلهای استاد منی که برای اینکه تتوم رو قوی کنم رفته بودم طراحی یاد بگیرم دیگه یادی از تتو نمیکردم فقط نقاشی رنگ روغن البته در همین حین نقاشی روی پارچه ، نقاشی روی چوب ،سفال،طراحی رو هم در همین مجموعه گذروندم و اپن خونم شده بود پر لوازم نقاشی چون جا نداشتم که اونها رو بزارم همسرم که دید اپن شلوغ شده خودش بدون اینکه من بهش بگم رفت یک کمد برای لوازمم خرید واقعا سورپرایز عالی بود و کلی ذوق کردم .
دوست داشتم خودم رو هر روز توی این حیطه به روز رسانی کنم و دوره پیشرفته رنگ روغن که اومد روی پیج به مبلغ 1 میلیون من به راحتی خریدم (یک زمانی که ازیک خیابونی میگذشتم یک دختر و پسری رو دیدم که داشتن نقاشی دیواری انجام میدادند و من چند لحظه نگاهشون کردم و گفتم خوشبحالشون چقدر شغل خوبیه چقدر دوست داشتنیه و چون اون مسیر هر روزم بود هر روز اونها رو تماشا میکردم و این خواسته درونم شکل گرفت اون زمان هنوز نقاشی یاد نگرفته بودم )زمانی که دوره رنگ روغنم تمام شد یهو یاد اون دخترو پسر افتادم گفتم من که الان نقاشی رنگ روغن رو بلدم پس میتونم برم نقاشی دیواری انجام بدم جرقه زده شد دنبال جایی گشتم که بهم آموزش نقاشی دیواری بده و یک گروهی رو پیدا کردم که آموزش میدادند و زمانی که زنگ زدم و شرایطم رو گفتم اونا گفتن چون نقاشی بلدی زیاد کار نداره فقط زیر ساز و یکسری نکات ریز برای آموزش داره که تو 4 جلسه اونم با یه مبلغ خیلی کم آموزش میدن و شروع به یادگیری کردم ناگفته نماند که شغل اونها نقاشی دیواری و پتینه بود همسرم موقعی که فهمید منو تشویق کرد که برو پتینه هم یاد بگیر خیلی الان کاربرد داره و خیلی درآمد داره و وقتی به اون دوستان گفتم اونهام تایید کردن و گفتن چون تو نقاشی بلدی پتینه هم در کنارش یاد بگیری دستت خیلی جلوست و اینطوری شد که وارد شغل نقاشی دیواری و پتینه ساختمون شدم و کم کم توی این شغل شروع کردم به یادگیری و کارآموزی برای همین دوستانی که بهم آموزش دادندو کلی نقاشی فضای شهری و پتینه ساختمونی انجام دادم تا بتونم خودم رو ارتقا بدم الان در حال حاضر خودم پروژه ساختمانی پتینه برمیداریم ،سفارش تابلو میگیرم و همچنین نقاشی دیواری مدارس رو انجام میدم .
اینه داستان هدایت شاید اگه یک نفر روز اول بهم این مسیر رو میگفت باور نمیکردم و میگفتم دیوانه شده اما امروزی که من از این مسیر گذر کردم و به اینجا رسیدم میفهمم که تغییر و هدایت نرم وارد زندگی میشه طوری که خودت نمیفهمی .
الان در حال حاضر در تاریخ 1401/12/03 من عادله رباطیان دوره سلامتی رو در اولین روزی که اعلام شد با اینکه نه اضافه وزن داشتم و نه مشکل بیماری به راحتی خریدم
آرامشی که امروز دارم قابل مقایسه با 4 سال پیش من نیست
انسانهای فوق العاده ای در کنار من هستند و برای من کار میکنن
درآمد من از ماهی صفر به ماهی 10 تا 15 میلیون رسیده
روابطم با همسرم فوقالعاده شده به هیچ عنوان آخرین دعوایی که کردیم رو به یاد ندارم و واقعا در صلح هستیم
از لحاظ سلامتی با دوره فوق العاده سلامتی خیلی انرژیم بیشتر شده و هیچگونه بیماری ندارم
نزدیکی به خدای درونم که هر روز با هم حرف میزنیم دعوا میکنیم آشتی میکنیم و همدیگه رو بغل میکنیم در کل عاشقشم
ندایی درونم گفت امروز بیام و بنویسم از جایگاهم و مسیرم و رد پایی بزارم برای سالهای بعدم که جایگاهم عوض میشه چون حالا حالا ها جای کار و تغییر دارم و باید روی خودم کار کنم وهنوز خیلی فاصله فرکانسی دارم با اون جایگاهی که مد نظرم هست .
در حال حاضر هدفم اینه تا آخر سال دوره روانشناسی ثروت 1 رو بخرم و در سال جدید هم ماشین رو بگیرم .
از شما رضا عزیز تشکر میکنم که به من یادآوری کردی مسیر هدایتم رو که فراموش نکنم از چه جایگاهی به کجا رسیدم و همچنان باید این مسیر رو ادامه بدم درسته بعضی وقتها خارج شدم از این مسیر و یاس ها بر من غلبه کردن که اگر اینطور نبود شاید خیلی بیشتر از این پیشرفت میکردم اما دوباره
به مسیر برمیگشتم و ندایی درونم میگفت مسیر هدایت همینجاست و فقط همینجا بمون و همچنین شما استاد عزیزم که این آگاهی هارو در اختیارمون گذاشتید که اصل رو از فرع تشخیص بدیم و راه درست رو پیدا کنیم و در اون راه استقامت بورزیم .
یا حق
سلام به بهترین استاد دنیا و همچنین خانم شایسته عزیزم
سلام به شما عادله جان چقدر کامنت شما به من انگیزه داد من و شما خیلی به هم شبیه هستیم از نظر کاری من چند سال هست که آرایشگاه دارم و علاقه بسیار زیادی به نقاشی نگارگری دارم
آموزش نگارگری رو مانند شما چند ماهی هست که به صورت آنلاین شروع کردم و خیلی برای این کار عشق دارم و کلی آرزوهای بزرگ در سر
بسیار برای شما خوشحالم و امیدوارم که هر روز بیشتر پیشرفت کنید و به اهدافتان برسید در پناه الله مهربان شاد و پیروز باشید
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
وسلام به دوستان هم فرکانسی و
سلام ویژه خدمت آقا رضای عطار منش عزیز
که اینقدر خوب وسخاوتمندانه تجربیات چندین ساله شون رو به این زیبایی در این فایل بیان کردن ودراختیار ما قرار دادن
وممنون از شما استاد عزیزو مریم جان که این فایل رو در قالب چند فایل با توضیحات تکمیلی بسیار عالی در سایت قرار دادید
من به خودم میگم
این فایل آخر رو باید هر روز گوش کنی مخصوصا نیم ساعت آخرش رو
اینکه تعهد بدم به خودم
اینکه حرکت کنم
قدم بردارم
انتظارنداشته باشم که یه شبه پولدار بشم
انگیزه وشور وشوق داشته باشم برای رسیدن به هدفم
تکامل رو طی کنم
ظرفیتم رو با ایجاد باورهای درست بزرگتر کنم
مهارتم رودر کسب و کاری که دارم یا هدفی که انتخاب کردم بالا ببرم
پس من برای اینکه نتیجه بگیرم می خوام باور کنم این آگاهی هارو و مقاومتی در مورد شون از خودم نشون ندم
هرچند که من چندین ساله که دارم این آگاهی ها رو انجام میدم این کارهارو می کنم و به این تعهدی که به خودم دادم عمل کردم تا حدودی
اما بازم میخوام با شدت بیشتر
شروع کنم به کنترل آگاهانه ذهنم با کنترل کردن روی ورودی هایی که مرتب باهاشون در ارتباطم
شروع کنم به تغییر هر چند که تغییر کردم مثلا
آرامشم خیلی بیشتر شده
چرخ زندگیم خداروشکر به خوبی می چرخه
اما باز هم باید بیشتر رو باورهام کار کنم باید بیشتر بنویسم
باید متعهد تر انجام بدم این تغییر اتو
امروز از این فایل اینجوری یاد گرفتم از همون جایی که هستم و همون شرایطی که دارم رو باید یواش یواش تغییرش بدم و تمرکز کنم روی خودم و کار خودم هیچ کاری به دیگران نداشته باشم
و ایده هایی که بهم الهام میشه با توجه به شرایط کسب و کارم در همین شرایطی که توش هستم
از اونا بهره مند بشم و توانایی هایی که دارم از شون ارزش خلق کنم
فرد ارزشمندی باشم هر چند که تا الان این کار را انجام دادم از خودمم راضی هستم
اما باید رشدش بدم باید بهبودش بدم باید مهارت هام رو بیشتر بکنم باید رابطم رو با خدا بیشتر بکنم طوری که بتونم از الهامات ش از هدایت هاش بیشتر بهره مند بشم چون همونطور که گفتم اگر اینجوری متعهد بشم و رو خودم کار کنم
اول در شخصیت م تغییر ایجاد میشه و من این تغییر رو چند ساله که در خودم ایجاد کردم و روز به روز دارم روش کار می کنم و به قول استاد عزیزمون همش میگم چطور بهتر از این باشم
من باید از دیروزم بهتر باشم الان در آرامشم خیلی خوبه
عجله ندارم چرا که بی صبری
آرامش درونم را به یغما خواهد بود،
تمام کارهایم را با ذهن و دلی آرام انجام میدم به خودم میگم
تو آرام باش،
حتی اگر همه ی دنیا آرام نباشند
زندگی را آنچه سختش می کند سخت گیری ما،
و آنچه آرامش می کند نوع نگاه ماست!
دلت که آرام باشد؛
زندگی را زندگی خواهی کرد..!
زاویه نگاهم به همه چیز فرق کرده نگرشم زیباتر شده کلامم زیبا تر شده
نگرانی هام ،استرس هام ، دل سوزیام کمتر شده
حرص و طمع ندارم تو کاری عجله نمی کنم
در حد توانم خداروشکر ثروت هم داره به سمتم میاد و بازم دوست دارم به هدف بعدیم
توجه بیشتر بکنم وقتم رو بزارم روی اون که بتونم باهاش ارزش خلق کنم وبه توانایی خودم تو این مورد باور دارم
( زمانی که شروع کردم به درس خوندن ودانشگاه رفتن سال 63
واز هیچکس هم هیچ توقعی برای خلق ثروت نداشتم
و اون موقع با اینکه با قوانین آشنا نبودم و به خودم وخدای خودم متعهد بودم
اولین نفری بودم تو اطرافیانم
که اینگونه رفتار کردم و اینو برای خودم مرتب یادآوری میکنم ونتیجه ش هم الان تو زندگیم مشهود
ولی چون الگوهای ثروت ساز تو دوربری هام خیلی کم بودو تکاملم یه کم طول کشید )
مورد بعدی وام گرفتن هستش که من از دیشب به خودم این تعهد رو دادم که دیگه هرگز و هرگز تو زندگیم وام نگیرم چون همین دیشب دوباره بهم پیشنهاد وام خونگی داده شد ومن سریع ردش کردم
قبلا شنیده بودم از بدی های وام ولی توی این فایل یه جور دیگه هم ازصحبت های استاد وهم از آقارضای عزیز متوجه شدم که چه اثرات مخربی روی ذهن و آرامش و تمرکز میزاره این وام و قرض
یاد این آیه از آیات قرآن افتادم که در مورد نوشیدن شراب گفته که منفعت هایی داره ولی ضررش خیلی بیشتر از سوده ش هست
آیه 219 سوره بقره: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ ۖ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا ۗ وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ؛ درباره شراب و قمار از تو سؤال میکنند، بگو: ‘در آنها گناه و زیان بزرگی است و منافعی (از نظر مادی) برای مردم دربر دارد، (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو میپرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نیازمندی خود.’ این چنین خداوند آیات را برای شما روشن میسازد، شاید اندیشه کنید!».
خدایا شکرت بخاطر این سایت واین همه آگاهی
امروز جمعه 28 بهمن 1401
خدایا ممنونم که بازم به تعهدم در مورد نوشتن عمل کردم و به وسوسه های ذهن نجواگرم گوش ندادم
خدایا مارا به راه راست راه کسانی که بهشون نعمت وثروت دادی هدایت کن
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستاى قشنگم
فایل نتایج دوستان چقدر محشره و بینظیر مثل همه فایل هاى این سایت،که من با تغییر مدارم و بالا رفتن درک و آگاهى هام بهشون هدایت میشم،مثلا چند روز پیش به فایل هاى محشر زندگى در بهشت هدایت شدم منى که هیچ وقت دلم نمیخواست اونا رو ببینم و فکر میکردم حوصله سر بر باشن،نمیدیدم چون در مدارش نبودم،خیلى جالبه استاد دیشب خوابم نمیبرد شروع کردم از قسمت یک به دیدن فایلا بعدم چشمام از خواب داشت درمى اومد و من معتاد سریال شده بودم و تا قسمت ٨ فکر کنم دیدم و چقدر عالى بود چقدر درس داشت،استاد همین یک تغییر در من بود چون اگه حتى اوایل امسال بود و من بى خوابى به سرم میزد نمى اومدم زندگى در بهشت ببینم و اونقدر باور،خواسته در وجودم شکل بگیره بلکه یک سریال بى معنى میدیدم که اساسش باورهاى اشتباهه تا از زندگى فرار کنم مثل معتادها،اما زندگى در بهشت دیدم تا بفهمم زندگى چجوریه و بهشت کجاست،دلم میخواد اینا رو بنویسم،پریشب همینجورى سمبل از فایلاى زندگى بهشت رو داشتم میدیدم که فایل تهیه قورمه سبزى خانم شایسته نازنین رو دیدم که با دقت و عشق و ظرافت داشتن آشپزى میکردن و وجودِ این بشر از بس صلحه که اصلا لازم نیست حرفى بزنن کارهاشونو ادم میبینه انگار تو عمق وجودش ته نشین میشه،قبل اینکه خونه تمیز کردن هاى ایشون رو ببینم هیچ وقت فکر نمیکردم خونه تمیز کردن اینقدر کار قشنگ و لذت بخشى باشه و دیروز تو قسمت پنجم فایل آشپزى شما رو دیدم وااى خداى من،استاد چقدر عشق بودید،فقط دلم میخواست از شدت دوست داشتن محکم بغلتون کنم،چقدر لذت بردم و خندیدم به روش آشپزى تون،بعد با خودم فکر کردم چقدر استادِ نازنینِ من به حرفهایى که میگن واقعا عمل میکنن اینکه سبک خودتون رو داشته باشید اینکه به روش خودتون زندگى کنید،استاد من فایل قورمه سبزى خانم شایسته رو دیدم با اینکه خودم در پختن قورمه سبزى ادعا دارم اما هنوز چون پایه هاى عزت نفسم قوى نشده با خودم گفتم خداروشکر دورُبر ما کسى نیست اینجورى آشپزى کنه چون در حضور همچین ادمى،ادم اصلا اعتماد به نفس نداره که آشپزى کنه بس که ایشون قدرن،استاد اما چقدر درس داشت برام،شما با همچین ادمى زندگى میکنید و به سبک خودتون آشپزى میکنید،احسنت به شما،احسنت به هردوى شما بزرگوار که این فایل ها رو براى ما اماده میکنید،هر قسمت سریال کلى برام درس داشت،ایمانى که عمل مى اورد،استاد من متوجه تعییراتم میشوم،استاد من همین اول امسال یادمه از یه استاد ارزهاى دیجیتال مشاوره تلفنى گرفتم و ایشون میگفتن هزینه اموزش ٢٠ میلیون هست و من اون موقع فکر میکردم براى ثروتمند شدن حتما باید همچین چیزهایى سرمایه گذارى کنم و خودم یادشان بگیرم،اون موقع چیزى از باورها اینجور که بعد رگبارى دیدن فایل هاى شما فهمیدم نمیدانستم البته الان هم چیز زیادى نمیدانم اما گفتید خودتان رو با دیروزتان مقایسه کنید،استاد در کامنت قبلى امم اشاره کردم شما زندگى رو براى من آسان کردید و دلیل اینکه حرفهاى شما باور پذیره برام صداقت،عشق و نتایجتون هست،استاد من همیشه به عنوان ادم ساده بین دوستان و کسانى که منو میشناختند معرفى میشدم چون بلد نبودم فى البداهه دروغ بگم،همیشه ته دلم دوست نداشتم دروغ بگم اما دروغ نگفتن رو ضعف میدونستم اما الان همیشه به راست گو بودنم افتخار میکنم و حتى با افتخار میگم من ترجیح میدم راست بگم تا با دروغ منعفتى کسب کنم و این دست اورد من بعد از گوش دادن به فایلاى شماست،استاد من همیشه خوبى هاى ادم ها رو بهشون میگفتم اما با برچسب چاپلوس و پاچه خوار مواجه میشدم اما الان به راحتى هر ویژگى مثبتى را تحسین میکنم و به این کارم افتخار میکنم،استاد دیدن زیبایى ها رو از سریال سفر به دور امریکا یاد گرفتم منى که همیشه در هر چیزى ایرادات رو میدیدم،استاد من کاملا متوجه میشم که چقدر زندگیم دست خودمه،دست باورهامه،استاد در نقش قربانى فرو نرفتن رو شما بهم یاد دادید و چقدر حس قدرت و رهایى بهم دست میده جاهایى که مچ ام رو میگیرم که ببین خودت اینو خلق کردى،دیگرانى در زندگى تو وجود ندارند،استاد من هیج وقت تو زندگیم وام یا قرض نداشتم،بجز همین امسال که من وام گرفتم تا قرض بدم به مادرم،الان میفهمم چقدر عجیب و واقعا اون روزى که این تصمیم رو گرفتم هیچ چیز از چیزهایى که الان میدانم رو نمیدانستم،هرچند بعدش مادرم هم ازم قرض نگرفت و من وامى گرفتم که اصلا لازمش نداشتم و در اولین فرصتى که با هدایت الله خواهد بود میخام همه اون وام رو تسویه میکنم و الان که ٢ قسط از قسطهاشو دادم کاملا اون سلب انرژى و تمرکزى که شما ازش صحبت میکنید رو میفهمم،و همین الان متوجه شدم چه همزمانى و هدایت قشنگى که اگر من این وام رو الان و در این زمان نمیداشتم شایذ اینقدر خوب متوجه این سخنان گهربار شما نمیشدم،استاد من فعلا جلسه سوم از قدم اولم اما همین سه جلسه تغییراتى که در من ایجاد کرده رو متوجه میشم میدونید چه حسى دارم،انگار یه ادم جدید داره متولد میشه و از نشونه هاى این ادم جدید اینه که دیگه عجله نداره،نمیتونم حسم رو توصیف کنم اما خوشحالم که قدم ها و تغییراتم هرچند کوچک دارند رخ میدهند،دیگه نمیگم چطور،بلکه میتونم لذت ببرم و براى اولین بار شاید تو زندگیم،قطعا اولین بار خیلى ریز و کوچک میتونم خواسته هامو باور پذیر ببینم بدون اینکه عجله کنم و بگم پس کى،خیلى جزئى ها استاد ،اما همین جزئى بودنش هم برایم شیرین و لذت بخش است،استاد منى که هیچ وقت به صداى قلبم گوش نمیدادم الان صداشو میشنوم نمیگم همیشه به نداش عمل میکنم اما همین شنیدن صداش براى ادمى مثل من یه قدم بزرگه،خانم شایسته تو سریال زندگى در بهشت گفتن تغییرات کوچیک در نهایت میشن قدم هاى بزرگ،الان وقتى حسم بد میشه کامل متوجه میشم از کجا داره اب میخوره مگر وقتایى که خودمو بخام گول بزنم و فرار کنم که همینم خوبه،چون من همیشه خودمو گول میزدم،در پایان فایل هاى نتایج آقاى عطار روشن عزیز براى من هم کلى درس داشت و من اکثر کامنت هاى ایشون رو قبلا خونده بودم و در واقع ماجراى زندگى ایشون رو میدونستم اما ذکرشون از زبان خودشون واقعا لذت وصف نشدنى اى داشت براى منى که اونقدر تعهد و نکته سنجى این شخصیت رو تحسین میکنم که از مدت ها پیش این گزینه که وقتى ایشان کامنت گذاشتن بهم ایمیل بیاد رو فعال کردم و اونقدر زیبا مینویسند و بیان میکنند که ادم لحظه به لحظه و مکان ها رو تصور میکنه،حتى من مغازه ابزار یراقشون رو تصور کردم اونقدر که قشنگ توصیف کردند،میدانم خیلى نوشتم و جسته و گریخته اما دوست داشتم بنویسم،نمیدانم اگر در مدار آگاهى هاى این سایت و آشنایى با شما نبودم زندگى چطور بهم میگذشت،بینهایت سپاسگزار وجودتون هستم
سلام به همه
این کامنت نوشته هاییه که من موقع دیدن این فایل نوشتم و برای این کامنتش میکنم که یادم باشه که با چه افکاری میخوام چه نتایجی رو بگیرم.
……………………
پول نتبجه تغییر نگرش منه پول نتیجه تغییر شخصیت منه
ببین اصلا من چرا میخوام پولدار بشم و پول داشته باشم ؟ تا نیاز هام رو برطرف کنم تاا لذت بیشتری ببرم از زندگی تا ارامش بیشتری داشته باشم و پول که همه این هارو فراهم میکنه باید تحت سلطه من باشه من باید کنترل کنم تا به ارامش و لذت و ازادی برسم.
من باید جوری به پول نگاه کنم که ازش لذت ببرم که احساس خوب و بهتری به من دست بده مثل تمام باورها و دیدگاه هایی که استاد گفت مثل این که مثل فراوانه و بی نهایته، من لایق پول هستم، خدا ثرتمندان رو دوست داره، ثروت بیشتر باعث نزدیکی بیشتر به خدا میشه و موقعیت ها برای ساخت ثروت هر لحظه بیشتر و بیشتر میشه و … .
برای رسیدن به هر خواسته ای باید با فکر کردن به اون خواسته لذت ببریم تا هم توی مسیر رسیدن لذت ببریم هم بعد از اینکه بهش رسیدیم و راجعبه به پول هم همینه من باید با ساختن پول و توی مسیر ارزش ساختن لذت ببرم و این خودش دلیل فعالیت کردن توی حوزه مورد علاقه هم هست و اصلا مگه هدف از زندگی همین لذت بردن نیست.
…………………………….
ما باید توی مسیر درست حرکت کنیم و نزاریم هیاهوی دیگران مارو از مسیر دور کنه ، نزاریم نجواهای شیطان مارو از مسیر دور کنه. جالا چطور نزاریم؟
اول اینکه به حرف دیگران بی توجه باشیم و زهنمون رو درگیر زیبایی های اطرافمون کنیم و تلاش نکنیم که متقاعدشون کنیم ، بحث نکنیم زور نزنیم حرفمون رو به کرسی بنشونیم، کلنجار نریم بدونیم هرکس نتیجه افکار خودش رو میبینه و حدل نداشته باشیم.
بعد بیایم و خودمون توی ذهن خودمون توی تنهاییمون یا با کسایی که هم مسیر هستن صحبت کنیم باور هامون رو تایید کنیم مثال بیاریم و ذهنمون رو به اون سمتی که میخوایم ببریم.
و راجعبه به نجواهای شیطان باید بگیم که ما وقتی میتونیم بهتر کنترلشون کنیم که همیشه روی خودمون کار کنیم و افکار مثبت رو پرورش بدیم و به خدا اعتماد بیشتری کنیم و ارامش بیشتری داشته باشیم.
و زمانی که اتفاقات ناخوشایند میوفته اول سعی کنیم بهش توجه نکنیم و به موضوع دیگه ای توجه کنیم و بعد بیایم با کار هایی که کردیم با ایمان هایی که داشتیم منطق ذهنمون رو اروم کنیم و ایمان داشته باشیم.
و برای توی مسیر موندن باید هر روز تمریناتی رو انجام بدیم و افکارمون رو به سمت + هدایت کنیم ورودی هامون رو کنترل کنیم و نزاریم حرف های دیگران و اتفاقات ناخوشایند یا به ظاهر بد مارو بترسونه و از مسیر دور کنه.
مثل تمرین ستاره قطبی و فانوس دریایی یا اینکه هر روز یه تایم رو بزاریم و برای خودمون یاد اور بشیم که ثروت بینهایته ادم های خوب بینهایتن و…. .
………………..
از جایی شروع کنیم و ادامه بدیم که بتونیم تغییرات رو روی خودمون ایجاد کنیم.
الان من چه تعییراتی میتونم روی خودم ایجاد کنم؟
توی ثروت؛ تمرینات ثروت رو انجام بدم و تکرار کنم
توی روابط؛ قلبم رو پاک تر کنم مقاومتم رو کمتر کنم و دیدم رو به اد ها مثبت تر کنم
توی سلامتی؛ ورزش کنم
توی شادی؛ بیشتر زیبایی ها رو ببینم
توی توانایی ها؛ کتاب بخونم برای تقویت حافظه و زبانم رو بهتر کنم.
…………
نقش خودمون رو ربرای تغییرات بسیار بسیار پر رنگ بدونیم و ببینیم ؛ یعنی درک کنیم خودمون خالق زندگی خودمون هستیم ، خودمونیم که اتفاقات رو رقم میزنیم، خدا طبق خواسته های ما بهمون جواب میده و هدایتمون میکنه، خدا طبق باور هامون اتفاقات رو رقم میزنه ، طبق ایمانمون و وارد شدن به ترس هامون ظرفمون بزرگتر میشه و نعمت های بیشتری دریافت میکنیم.
و باور داشته باشیم خدا هوامون رو داره باور داشته باشیم خدا بیشتر از ما میخواد که ما موفق بشیم ، خدا بیشتر از ما میخواد که بهش نزدیک بشیم و لذت بیشتری از زندگی ببریم.
خدا هوای همرو داره ولی به اندازه ای که ما حرکت میکنیم و شجاعت نشون میدیم و تغییر میکنیم درهای بیشتری رو برای ما باز میکنه .
علی جان سلام، خدا رو شاکرم بابت همه نعمتها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده، چه دیدگاه قشنگی داری، بهت تبریک میکم، خدا رو شکر میکنم که در جمع دوستان هستم و در مدار هم به سوی سعادت دو دنیا حرکت میکنیم.. ایمانی که عمل نیاورد ، به درد نمیخورد، من از نوشته های زیبای شما به چیزهای خوبی رسیدم و برایت آرزو میکنم که در پناه آلله یکتا، شاد، سالم، تندرست، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.
بنام خداوند وهاب و رزاق
سلام و درود خدا بر استاد عباسمنش گرانقدر ؛ مریم جان و عزیزان سایت
قسمت پایانی نتایج آقا رضا از آموزشهای استاد را مرور میکنم و خداوند را شاکرم که 40 روز لذت بردیم از نتایج و صحبت های دلنشین استاد و آقا رضا و درس ها گرفتیم ، باورها ساختیم ، آگاه شدیم و آموختیم تا بکار بگیریم در مسیر زیبایی که در آن هستیم.
برداشت من از صحبت های آخر آقای عطا روشن و توضیحات استاد اینست که ما روی هر جنبه ای از زندگی و وجودمان کار کنیم و باورهای درست برایش بسازیم قطعآ در آن جنبه رشد خواهیم کرد. حال رشد کردن ما در یک زمینه درست است که می تواند به رشد سایر جنبه های زندگی و وجودمان کمک کند اما الزامآ دلیل رشد آنها نخواهد بود.برای همین یکنفر ممکنست روابط خوبی داشته باشد ولی اعتماد به نفس بالایی نداشته باشد. یا روابط خوبی نداشته باشد ولی در خلق ثروت موفق باشد.
همانطور که هر کسی می تواند خدای خودش را داشته باشد؛ راههای رسیدن به خداوند هم بی نهایت است، لذا راه اتصال به آن نیرو و کمک گرفتن از آن نیز میتواند متفاوت با دیگران باشد. و مشخصه اصلی درست بودن مسیرمان داشتن «احساس و حال خوب» است.
وقتی که من قانون جهان را بفهمم و درک کنم؛ میتوانم از آن برای بدست آوردن سلامتی؛ کسب ثروت؛ داشتن روابط خوب؛ داشتن احساس بهتر و یا هر چیزی که در زندگیم میخواهم استفاده کنم.زیرا قانون ثابت است و من با بهره گیری از قانون میتوانم به همه اینها برسم.
وقتی که من قانون را بدانم و روی خودم کار کنم و باورهایم را در هر زمینه ای درست کنم، آنگاه سلامتی؛ ثروت؛ روابط خوب و حال خوب و …خودش سراغم میاد و من مانند آهنربا فقط آنرا دریافت میکنم و بصورت بدیهی و اتوماتیک وار به حرکت در می آیم و به آن عمل میکنم! شناخت قوانین و بهره گیری از قانون در زندگیم سبب می شود که بصورت پیوسته و دائمی اتفاق خوب از پس اتفاق خوب؛ ثروت و درآمد بیشتر از پس ثروت و درآمد بیشتر؛ سلامتی و روابط خوب از پس سلامتی و روابط خوب و لذت و شادی از پس لذت و شادی در زندگیم اتفاق بیفتد و استمرار داشته باشد و قطع نشود تا زمانیکه دارم روی خودم کار میکنم و قوانین را در زندگیم اجرا میکنم!
………………………………
مقاومت نداشتن در برابر آگاهی ها
وقتی که ما نیاز به تغییر را با پوست و استخوانمان درک کرده باشیم و مشتاق و آماده تغییر باشیم؛ آنگاه هرگز در برابر آن مقاومت نمی کنیم. در کامنت خیلی از دوستان میبینم که نوشته اند ذهنم در برابر این آگاهی مقاومت دارد و یا اصلآ بعضی چیزها را قبول ندارند!به نظرم ناشی از همین مساله است. من خودم با اینکه فعالیتم را در سایت از دوره ها آغاز کردم تا الان هرگز مقاومت ذهنی ای در برابر این آگاهی ها نداشته ام و شاید دلیل شروع من از دوره ها نیز همین ایمان و باور من نسبت به استاد باشد که خداوند را از این بابت نیز سپاسگزارم.
…………………………….
استمرار حرکت و تداوم ما در طی کردن مسیر سبب می شود که به راحتی متوجه انحرافمان از مسیر شویم و به راحتی به مسیر درست برگردیم
وقتی که من در پیمودن یک مسیر مداومت داشته باشم آنگاه با شرایط و خصوصیات و نشانه هایی که تائید می کند من در مسیر درستم تسلط و اشراف کامل خواهم داشت به همین دلیل وقتی غفلتی کنم و بخواهم از مسیر خارج شوم آنگاه سریع متوجه این تفاوت خواهم شد و میتوانم سریع فرمان ماشین زندگیم را به مسیر درست بچرخانم و مانع انحراف و دور شدنم از راه درست شوم.
………………………..
زندگی؛ یعنی حال خوب داشتن
مهمترین دستاورد من از بودن در این مسیر و عضویت در سایت، داشتن حال خوب بیشتر در زندگیم است.وقتی که «حال» آدم خوب باشه یعنی در مسیر درست است؛ یعنی در مسیر دریافت الهامات و هدایتهای خداوند است؛ یعنی با خودش، خدایش و اطرافیانش در صلح است؛ یعنی در «حال و در لحظه» زندگی کردن و اساسآ یعنی توجه به اصل و درک هدف اصلی زندگی کردن است.
…………………………..
جهان سلف سرویس است!
نعمت ها و ثروت های خداوند بی نهایت است.وقتی که من خداوند را قادر و توانمند؛ وهاب و رزاق ؛ یاری دهنده و دستگیر ؛ هدایتگر و راهنما ببینم، آنگاه هرگز تسلیم نجواهای شیطانی ذهنم نخواهم شد. و خودم را بهترین و خوشبخت ترین آفریده خداوند می دانم که هر روز خداوند منتظر بیدار شدن من است! منتظر سلام کردن من است! منتظر نظاره کردن زندگی من است! منتظر لبخند من است!منتظر کمک خواستن و راهنمایی خواستن من است!منتظر کمک کردن و تقلب رساندن به من است!منتظر لذت بردن از من است!
قدرت خداوند را نامحدود ببینم؛ نعمت های خداوند را نامحدود ببینم؛ لطف و بخشندگی اش را نامحدود ببینم؛ شور و شوق و اشتیاقش را برای هدایت و کمک به ما برای داشتن زندگی بهتر، شادی بیشتر،ثروت و درآمد بالاتر و استفاده ما از اینهمه امکاناتی که تدارک دیده را نامحدود ببینم.
جهان مانند سلف سرویس است. همه چیز برایم تدارک دیده شده.کافیست از پشت میزم بلند شوم و هر آنچکه دوست دارم و به هر میزان که می خواهم،بکشم و بردارم!
وقتی که خداوند این همه برایم تدارک دیده، وقتی که خداوند این همه غذای خوشمزه و متنوع را برایم سرو کرده با عشق، تصور کنم که چقدر لذت میبرد که من این غذاها را بچشم و لذت ببرم و تحسین و تشکر و سپاسگزاریش کنم و او هم وقتی شور و شوق و لذت مرا میبیند، شور و شوق و اشتیاقش بیشتر می شود و مرا دعوت میکند به تجربه و تست غذاهای بیشتر و لذت بردن ها و شور و شوق و شادی بیشتر! نه اینکه پشت میزم بنشیتم و فقط نظاره کنم و آب دهنم را قورت دهم که خدایا چی میشد اگه من میتوانستم آن غذا را تست کنم یا آن شیرینی را مزه کنم یا آن نوشیدنی را بنوشم و فقط خودخوری کنم و حرص بخورم و از این که نمی آیند سر میزم ناشکری کنم و احساسم را بد کنم و به زمین و زمان دشنام بفرستم و آنها را مقصر بدانم!
………………………….
اهمیت ارزش خلق کردن
ارزش خلق کردن یعنی توانایی تفاوت ایجاد کردن؛ بهبود دادن و نیازی را پاسخ دادن یا برآورده کردن.
همین اندام زیبایی که دارم؛ نتیجه خلق ارزش دوره سلامتی است. و وقتی که دیگران اندام من را می بینند و در دلشان یا کلامآ تحسین و تمجید می کنند خودش باز خلق ارزش است زیرا این خواسته و نتیجه را دیگران هم می خواهند داشته باشند و تجربه کنند لذا این خواسته آنها را به پیمودن این مسیر و داشتن چنین تجربه ای تشویق می کند.
دلیل اینکه نباید سراغ بورس و بیتکوین و ارزهای دیجیتال بروم اینست که در اینها ارزشی خلق نمی شوند. و من با ورود به آنها دارم بخودم ثابت میکنم که ارزه و توانایی ارزش خلق کردن ندارم.ارزه و توانایی پول ساختن ندارم و پولم این ارزه داره؛ این توانایی رو داره!!! به همین دلیل ممکنست افرادی در کوتاه مدت به سودهایی برسند ولی در بازده زمانی بلندمدت همگی محکوم به شکستند. حالا ممکنست خیلی ها با خودشان بگویند که من قصد حضور بلند مدت و دائمی ندارم و میخوام یه سودی بگیرم و خارج بشم. و اینگونه خودشان را توجیه و گول میزنند و از این غافلند که اینکار دقیقآ مثل قمار می ماند زیرا وقتی طعم برد و سود کردن را چشیدیم آنوقت معتاد و آلوده میشیم و تا زندگیمان را به باد ندهیم؛ طمع و حرصمان فروکش نخواهد کرد.
وقتی که من به توانائی هایم ایمان دارم میتوانم ارزش خلق کنم. و در بلند مدت موفق شوم زیرا توانائیم و ارزش خلق کردنم چیزی نیست که از بین برود مانند یاد گرفتن شنا کردن یا رانندگی کردن است .وقتی توانایی خلق ارزش داشته باشم مهم نیست که چه اتفاقی میفته در اطراف و کشور و دنیا زیرا هر کجا باشم و هر کجا بروم من رو خواهند خواست و همه از جمله پول و ثروت دنبال من خواهند دوید!
تغییرات شخصیتی در من خودش را به شکل احساس بهتر؛آرامش بیشتر؛ فکر سالم تر؛ کلام مثبت تر (با غیبت نکردن،انتقاد نکردن،محکوم نکردن…) برخورد بهتر ؛ روابط قوی تر؛ جسم سالمتر و خواب راحتتر نشان می دهد. و وقتی تغییرات شخصیتی در من تثبیت شد و ادامه دادم به کار کردن روی خودم و باورهایم آنگاه سایر خواسته هایم یکی پس از دیگری برآورده میشه و به مدار خواسته هایم میرسم.
من هدایت میشوم و خودبخود برایم اتفاق می افتد! بخودم ایراد نگیرم که چرا علایقم را نمی دانم؟!؛ چرا هیچ ایده ای ندارم؟!؛ چرا هیچ اقدامی نمی کنم؟! اقدام من همین کار کردن روی خودم و باورهایم است و این برای من در این مقطع از زندگیم بزرگترین اقدام است. وقتی باورهایم را تقویت کردم، وقتی که خودم را بیشتر شناختم آنوقت مدار من ارتقا می یابد و ایده ها و علایقم برایم واضح می شوند و به مدار خلق خواسته ها و آرزوهایم میرسم. همانگونه که به استاد گرانقدر طعنه می زدند و نصیحتش می کردند! همانطور که هیچ ایده ای برای ورود به این مسیر نداشت؛ همانطوری که آقا رضا چنین ایده و علاقه ای نداشت؛همانگونه که برادران گلمحمدی برای دیجی کالا چنین ایده ای نداشتند و همانطوری که عباس برزگر که متولد 1352 و یک مرد روستایی اهل شیراز بود و تا سوم دبستان بیشتر درس نخوانده بود توانست در 15کیلومتری شهر بوانات یکی از بزرگترین مراکز جذب توریست خارجی در ایران را ایجاد کند، به گونه ای که در کتاب ردهبندی جاذبههای توریستی ایران، رتبه خانه عباس برزگر بالاتر از تخت جمشید است؛ خانه ای که در سال پذیرای بیشتر از 6 هزار گردشگر خارجی به خصوص گردشگران اروپایی است!!! بد نیست اشاره ای به حکایت آقا عباس برزگر برای تقویت باورهایم داشته باشم.
در یک شب بارانی دو گردشگر موتور سوار آلمانی در راه ماندند و برای اینکه بتوانند در یک جای امن شب را به صبح برسانند به خانه یک روستایی پناه بردند. عباس برزگر یک کارگر ساده روستایی همراه خانواده اش تلاش کرد تا به شیوه خودش از مهمانان خارجی به خوبی پذیرایی کند.کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و دمپختک گوجه فرنگی، ماست محلی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده برزگر و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند.آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح آقای برزگر راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند.موقع برگشت مهمانان آلمانی 200 هزار تومان به عباس هدیه دادند. این پول در آن زمان برای عباس زیاد بود و او را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار میتواند پذیرایی از گردشگران در یک روستای با صفا باشد؛ بنابراین شروع به کار کرد.آرام آرام ﻣﻬﻤﺎﻧﺎنش از ﻫﻔﺖ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﻫﺰار ﮔﺮدﺷﮕﺮ ﺧﺎرﺟﯽ رﺳﯿﺪ و ﺑﻪ ﯾﮏ ﺣﻤﺎم ﺧﺎﻧﻪ اش 21 ﺣﻤﺎم دﯾﮕﺮ اﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧد اﻻن ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻫﺰار ﮔﺮدﺷﮕﺮ را در روﺳﺘﺎ اﺳﮑﺎن ﺑﺪﻫﻢ و ﺑﺮای ﻫﺰار ﻧﻔﺮ در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻮاﻧﺎت اﺷﺘﻐﺎﻟﺰاﯾﯽ ﮐﻨد.
هنگام نوشتن این سطور باز کلام استاد در جلسه 5 دوره جهانبینی توحیدی در گوشم طنین انداز شد که:” ایده اش بهت گفته میشه (و خنده ای سرشار از حس آرامش و اطمینان) ؛ راهش بهت گفته میشه؛ مسیرش بهت گفته میشه؛ آدم هایی که تو رو به خواسته هات میرسونند وارد زندگیت میشن (مانند آقا عباس برزگر)؛ شرایطش بوجود میاد؛ اصــــــــلا نــــگـــــــــر ااااااان نـــــبــــــــــاش. صبر داشته باشم در کسب نتایج مالی، زیرا برای هیچ کسی یک شبه اتفاق نیفتاده. ادامه بدم و نشانه های تائید مسیرم را مانند نشانه هایی که در جلسه قبل گفتم را ببینم. بند کفشم را سفت تر کنم و مصمم تر با انگیزه تر و محکمتر و جدی تر و از همین جایی که هستم و با همین شرایط و امکاناتی که دارم (نه اینکه منتظر وقوع اتفاقاتی از بیرونم باشم) به مسیرم ادامه دهم. و همیشه خودم را با دیروز خودم مقایسه کنم (نه با دیگران) و دائمآ خودم را نسبت به دیروزم بهبود ببخشم.یا حق
………………………………
سلام به دوست عزیزم اسداله
چه اسم زیبایی داری
و چقدر خوب مینویسی
همیشه کامنت هاتو میخونم و لذت میبرم هم خوب مینویسی هم دقیق
چند باری خاستم ازت تشکر کنم فرصت نشد
ممنونم ازت دوست خوبم
اونجا که گفتی تغییر شخصیت نشونش
ارامش بیشتر احساس بهتر رفتار بهتر روابط بهتر و…
خیلی لذت بردم نمیدونم چرا تاحالا بهش دقت نکرده بودم
ممنونم ازت که بهم یاداوری کردی این موضوع مهم رو
من باید شخصیت یک فرد برنده رو در خودم بسازم اونوقت یهو به خودم میام میبینم برنده شدم
همه چیزهایی که من میخوام همین الان هستن
من باید شخصیت داشتن اونها رو در خودم بسازم با اون شخصیت میتونم اونها رو بدست بیارم
این اگاهی ها الان بدستم رسیدن
مرسی از تو دوست خوبم
سلام صالح جان عزیز
ممنونم دوست عزیز از نگاه زیبابینتون،خوشحالم که کامنتم براتون مفید بوده و ممنونم از اینکه کامنت های منو دنبال می کنید و نظرتون رو گفتید.با نظرتون کاملا موافقم تغییرات ظاهری ما میتونه زمینه ساز تغییرات درونی ما باشه.لایف استایل و سبک زندگی نقش مهمی در موفقیت ما دارد. حتی نحوه راه رفتن؛ نحوه نفس کشیدن و حتی نحوه لباس پوشیدن ما داره به ضمیر ناخودآگاهمان پیام میفرسته و در ما «باور» می سازد.در همین فایلهای آقا رضا دیدیم که تغییرات خودش رو با عوض کردن لباسش آغاز کرد و همه تغییرات بزرگ از همین قدمهای کوچک شروع می شوند.برایتان موفقیت و ثروت آرزومندم بنده صالح خداوند.یا حق
سلام آقا اسدالله دوست ارزشمندم کامنتت فوق العاده بود وچقدر خوب قانون را در جای جای متنت شرح داده بودی با آن دسته بندی بی نظیر وتشبیه زیبای جهان به سلف سرویس احسنت به شما خوشحالم که روز به روز در حال رشد وگسترش شخصیت درونیت هستی وچقدر لذت بخش بود داستان عباس برزگر ممنون از این همه ذوق وسلیقه ای که به خرج دادی بی نهایت ازت سپاسگزارم
در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید
سلام فهیمه جان عزیز
ممنونم از توجه و لطف همیشگی تون.خوشحالم که کامنتم مورد توجه و استفادتون قرار گرفته و سپاسگزارم از کامنتی که برایم گذاشتید.واقعیتش امروز برایم پر از نشانه بود و بسیار منقلب بودم و خداوند رزاق و بخشنده باز این بنده خودش را در مسیری که در حال طی کردنش هستم با نشانه هایش تائید کرد و دیدن کامنت شما و آقا صالح این حس و حال زیبا را تشدید کرد.سپاسگزارم دوست عزیز و برایتان زیبائی ها، سلامتی ها؛ خوشی ها و ثروت ها را آرزومندم.یا حق
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند زیبایی ها
سلام و درود به بهترین استاد دنیا و راهنمای خوبم.
طبق معمول هر روز صبح که سایت رو باز میکنم تا فایل جدید شما رو نگاه کنم امروز هم ساعت 5 و نیم صبح آمدم توی سایت ولی فایلی نبود.
با خودم گفتم شاید دیرتر گذاشته میشه ولی هر با که چک کردم نبود تا اینکه ساعت 11 شب گفتم شاید الان روی سایت آمده باشه و نگاه کردم دیدم بله آمده ولی حیف که قسمت آخرش بود.
چقدر زیبا آقا رضا در مورد حس خوبی که توی زندگی اش وارد شده صحبت کرد چقدر زیبا در مورد پدر شدن مجددش صحبت کرد و باز هم اشک منو درآورد و اینکه پدر شدن با یه حس جدید و با افکار جدید چقدر میتونه لذت بخش باشه که امیدوارم من هم به زودی تجربه اش کنم.
منم در اطرافیانم الگوی های کسب ثروت زیاد دیدم ولی در بقیه جنبه های زندگی شرایط خوبی ندارن خیلی هاشون در روابط مشکل دارن خیلی هاشون در سلامتی مشکل دارن خیلی هاشون در آرامش مشکل دارن چون به قول شما فقط در بحث ثروت تونستن طبق قوانین جلو برن.
ولی من دوس دارم مثل شما در تمام جنبه ها عالی بشم و از کل زندگی ام در تمام جنبه ها نتیجه بگیرم.
اینکه هر کس قانون رو بلد باشه به هرچی بخواد میرسه رو دارم با خودم هزار بار تمرین میکنم منم مطمئنم با اجرای قوانین الهی که شما آموزش میدید به هر چیزی که توی زندگی بخوام بهش میرسم و چقدر این قوانین دقیق و درست عمل میکنه و هرچی جلوتر میریم بیشتر به قوانین مطمئن تر میشیم و با ایمان بیشتری حرکت میکنیم.
اینکه اگه دنبال علاقه خودمان بریم و ارزش خلق کنیم پول به دنبال ما میاد چقدر درسته و شما چقدر زیبا بهش اشاره میکنید هر چقدر روی مهارت ها کار کنیم هر چقدر متعهد باشیم اول به خودمان بعد به کسب و کارمان خدا درهای جدید رو باز میکنه و پول به دنبال ما میاد.
از امروز باز هم ایمانم قوی تر شد به مسیری که شما برای ما روشن کردید و میخوام با تعهد بیشتری حرکت کنم و روی خودم بیشتر کار کنم و شک ندارم مثل آقا رضای عزیز و هر کس دیگه ای اگه متعهد باشم به آموزه های شما مطمئنم به نتایج درست میرسم و به معنای واقعی کلمه از زندگی لذت میبرم.
همین امروز داشتم راجع به عشق واقعی که شما در موردش صحبت میکردید یه فایل گوش میکردم و یه فایل دیگه که در مورد هدایت بود و شما میگفتید زندگی در این دنیا یه فرصت محدود هستش که به من داده شده و من میخوام به بهترین و زیبا ترین شکل از این فرصتی که خدا در اختیارم قرار داده استفاده کنم.
منم میخوام همین تعهد رو داشته باشم و از زندگی ام نهایت لذت رو ببرم چرا که دنیای پس از مرگ ادامه همین دنیاست. اگه من بتونم اینجا لذت ببرم اون دنیا هم در بهشت بریم هستم و لذت میبرم.
امیدوارم همه ما در مسیر درست و صراط مستقیم باشیم و از زندگی نهایت لذت رو ببریم.
بی صبرانه منتظر نتایج جدید شما هستم و مطمئنم مثل همیشه کلی خیر و برکت هم برای خودتان و هم برای همه بچه های سایت داره.
دوستتون دارم در پناه الله یکتا شاد باشید
یا حق
سلام خدمت استاد مهربان و مریم جان عزیز
مدتی بود که اینترنت نداشتم ک بیام تو سایت ، ولی تو این مدت دوره عزت نفس رو تهیه کردم و خیلی خیلی لذت بردم و با دقت هر چه تمام تر تونستم حالمو بهتر کنم هر فایل رو بیش از ده بار گوش کردم و لذت بردم. تونستم حرفایی ک تمام این 27 سال باخودم حمل میکردم رو خیلی راحت ب بقیه بزنم ودیگه از زمین و زمان متنفر نباشم.4 سال با همسرم زندگی کردم هیچوقت جرات وجسارت نداشتم نظرموبهش بگم حتی الان یک سال هم هست ک جدا شدم ولی نمیتونستم وقتی ک بهم زنگ میزد حرفامو بهش بگم بعد از اینکه فایل عزت نفس رو گوش کردم خیلی راحت و محترمانه بهش حرفامو گفتم و بهش گفتم ک دیگه نه باهام تماس بگیره و نه به دیدم بیاد باور کنین ک همش میترسیدم بهش بگم حتی بعد یکسال جدایی ولی این فایل معجزه کرد.
و یک تشکر ویژه کنم از استاد عزیزم و عزیز دل مهربون
از فایل های نتیجه دوستان من تو این فایل ها جواب خیلی از سوالاتم رو میگیرم قبلا باید هر فایلی رو صد بار گوش میکردم تا جواب یک سری از سوالاتم رو بگیرم ولی با فایل آزاده جان و رضای عزیز جواب خیلی از سوالاتم رو گرفتم.
من ب شدت اهل وام گرفتن و وام بازی و هرجا وام کم درصد بود سریع میرفتم و برمیداشتم .ولی چند روز پیش از بانک با من تماس گرفتن و گفتن 47 میلیون وام 4 درصد تا قبل سال میتونین بردارین و من محکم استوار و مصمم گفتم نه نمیخام.با همون مقدار پولی ک داشتم بدون قرض رفتم ی پراید 88 خریدم و الان سوارش میشم و خیلی خوشحالم و هر لحظه هزار بار خدارو شکر میکنم.
سلام دوست خوبم
بهتون تبریک میگم و تحسین میکنم شما رو که انقدر ترمزهای خودتو خوب شناختی و برطرف کردی مسائل خودت رو و با سرعت بسمت خواسته ها و هدفهات حرکت میکنی . درود برشما
و چقدر خوب و عالی که با استفاده از دوره عالی عزت نفس و دیدن فایلی دوستان انقدر پیشرفت خوب و عالی داری
من تبریک میگم و تحسین میکنم شما دوست خوبم رو و آرزوی بهترینها براتون دارم و امیدوارم که یک روز از دیدن فایل نتایج شما لذت ببریم و کیف کنیم و درس و آگاهی های بیشتری نصبمون بشه
در پناه الله یکتا
سلام استاد عزیزم
سلام آقا رضای موفق و پرانرژی
سلام به همه بچه های عزیز
چقدر این فایل پراز آگاهی بود نمیدونم از کجا شروع کنم واقعا..
اول یه تشکر از آقا رضا بکنم بابت این فایل فوق العاده که اگه بدونید چقدر به من کمک کرد فایل های شما…چقدر تکاملتون قشنگ بود…چقدر ایمانتون قوی هست…چقدر خوب ثروت خلق میکنید…هزارانو هزاران بار مبارکتون باشه ماشین فوقالعادتون هزاران بار مبارک باشه خونه قشنگتون هزاران بار مبارکتون باشه گوشی آیفونی که گرفتین و هزاران و هزاران بار تمام ثروتتون مبارکتون باشه…
واااای خدار چقدر دلم رفت واسه دخترتون چقدر شیرینه چقدر بانمکه چقدر دوست داشتنی هزار ماشالا خدار براتون نگهداره ایشالا همیشه سلامت باشه..
من خودمم دختر دارم منم مثل شما همش تصور میکردم بچم دختره رنگ پوستش اینطوریه چشماش اینطوریه خیلی بانمکه حتی شخصیتشم فکر میکردم و باورتون نمیشه همونی شده که من میخوام با اینکه تازه 6 ماهشه…
بازم خسته نباشید واقعا زحمت کشیدین وقت گذاشتین و ارزش قائل شدین برای ما تا نمونه ی خوبی باشین..
استاد عزیزم من اخر دیوانه میشم از دست شما من دیگه رد دادم از این همه آگاهی وااای خداروشکر که تو مدارش هستم این فایل هارو میبینم…
استاد جان چقدر قشنگ صحبت میکنید وقتی اینطوری جدی حرف میزنید واقعا میخ میشم به گوشی تمام تنم انگار داره میجوشه احساس میکنم الان منفجر میشم از این همه آگاهی ناب….
نمیدونم چی بگم واقعا الان یه تایمی هست که دستم رو کیبورده ولی نمیتونم حرف بزنم اصلا نمیاد حرفم اخه چی دارم بگم در مقابل شما مگه حرفیم باقی میمونه شدم مثل دخترم که هی سعی میکنه حرفه بزنه لباشو هی تکون میده ولی اخرش یه صدای بلند ازش درمیاد منم اونطوری شدم هی لبامو باز میکنم که یه چیزی بنویسم ولی نمیتونم دلم میخواد منفجر بشم…
چقدر میتونه یه ادم انقور تأثیر گذار باشه چقدر میتونه یه آدم انقدر خالصانه حرف بزنه و ساده..
استاد میخوام یه چیزی بگم خوشحال بشین..
من الان هیچ شغلی ندارم اما در دوره بارداری رفتم یه حرفه ای یاد گرفتم انقدر دوسش داشتم که نه باردار بودنم و نه هیچ چیز دیگه ای جلو دارم نبود تا اخرش رفتم و مدرکمم گرفتم.. تصمیم این بود که تا یکسالگی بچم صبر کنم تا کمی روبه راه بشه و راحت تر در نبودم بمونه بعدش مشغول به کار بشم…
یکم که گذشت دیدم نمیتونم یکسال خیلی زیاده با خودم تصمیم گرفتم که به غذا خوردن که بیوفته من میرم سرکار و الان کم کم شروع کرده و ایشالا میخوام در سال جدید پرانرژی مشغول بکار بشم و ثروت خلق کنم و برای اولین بار مستقل از نظر مالی بشم…
اما یه چیزی که میدونم خیلی خوشحال میشید اینکه من الان خیلی دارم خودمو و باورمو آماده میکنم برای سال جدید و کسب و کارم و خداروشکر مدار مالیم عالیه یه چند وقتی بود با خودم میگفتم دوست دارم پول های میلیونی بیاد تو حساب شده حتی 1 میلیون و دوست ندارم تموم بشه دیگه دلم نمیخواد موجودی کارتم صفر بشه و شاید باورتون نشه یکبار اوایل ماه 3 تومن اومد حسابم که یک تومنش با عشق برای همسرم کت خریدم و بقیش تو حسابم بود با خودم گفتم این ماه تموم میشه و من یک تومنش میمونه تو حسابم و اتفاقی که افتاد دو روز پیش دو تومن دیگه ام اومد تو حسابم و من عشق کردم واقعا لذت میبرم از اینک انقدر مدار مالی عالی دارم که هنوز نرفتم سرکار این پول ها میاد تو حسابم و تااااازه سر ماهم قراره دوباره 3 میلیون و 500 دوباره واسم واریز بشه واااای استاد نمیدونید چقدرررر خوشحالم از این پول هایی که به سمتم میاد…
از همه اینا باور نکردنی تر اینکه این پول ها از طرفی همسری میاد که چند ماه پیش ماهیانه من که فقط 700 تومن بود قطع کرد گفتم نمیتونم بدم و منم اصلا ناراحت نشدم به خودم گفتم اشکال نداره من به زودی قراره خودم ثروت خلق کنم….
وااای خدا الان قلبم از این همه انرژی ایست میکنه..
عاشقتونم استاد عاشقتونم
اجازه بدین خدافظی کنم چون دیگه نمیتونم دارم منفجر میشم از این همه آگاهی دیگه نمیتونم بنویسم…
در پناه خدا
سلام
عرض ادب و احترام، خدمت خواهرِ گلم.
خیلی خیلی خوشحال شدم و خدارو شکرکردم که شما تونستید به اینهمه موفقیت دست پیدا کنید و از همه مهمتر احساس عالی که دارین و توی نوشته پراحساستون این احساس خوب و شور و شوق و اشتیاق داره موج میزنه.
خدارو شکر، انشالله که هرروز دلتون شادتر لبتون خندانتر و دلتون آرامتر باشه و خوشبختی رو در لحظه لحظه زندگیتون لمس کنید.
جسارتا؛ با عرض پوزش، توی متنتون به یک باور مخرب، که میتونه ترمز باشه، متوجه شدم، بخدا دو سه بار خواستم بنویسم بعد منصرف شدم، تا اینکه تصمیم گرفتم بنا به وظیفه هم مکتب بودم عرض کنم.
حمل بر خودستایی و سوپردانا دونستن خودم نزارید
شما فرمودین اول منتظر بودم دخترم یکساله بشه بعد، که بعدا تصمیم گرفتین به غذا خوردن بیوفته بعد، شاید این باور شما رو خیلی از مسیر منحرف نکنه و نهایتا یکسال از شروع و استارت زدن کارتون عقب بیوفتین، ولی این نوع طرز فکر میتونه یک ترمز باشه، و شناختن و ریشه کن کردن چنین طرز فکری شما رو در آینده از شر خیلی ترمزها نجات خواهد داد.
“بزار فلان کار بشه ، بعدا …”
استاد فرمودن: توی همون سن، توی همون موقعیت، توی همون شهر، با همون همسر و بچه و پدر و مادر، با همان امکانات، هر جایی که هستی، شروع کن، همین الان شروع کن، نگو بزار از شنبه، از سال بعد، وقتی بچه ام بزرگتر شه، وقتی فلان مدرکم اومد و…، از همونجا از همون لحظه با همان امکاناتی که داری استارت بزن و از خدا بخواه که تو رو هدایت کنه و …
بنظر من طبق آموزههای استاد عزیزم، بهتر این میتونه باشه، همین الان با وجود اینکه یکماه و خورده به پایان سال مونده، بچه کوچیک دارین، شاید سرمایه ندارین یا کمه و شایدم شکر خدا دارین، شاید خونه رو ریختین و دارین خونه تکونی میکنین، در هر شرایطی که هستین، توی دفترتون بنویسین امروز 27بهمن 1401 شروع اولین روز کاری من، و از خداوند از همین الان هدایت بخواین، بعد ادامه کارهای روزمره…
یعنی نگین بزار این کارو تموم کنم بعد، بزار حداقل از شنبه، چون برای خداوند رحمان و رحیم، شنبه، سال بعد، فلان موقع، معنی نداره، در رحمت الهی همیشه و هرلحظه بازه، بخواهید تا داده شود.
موفق و پیروز و سربلند باشید
یاحق
سلام به شما دوست عزیزم
خداروشکر
خدایا ممنونم از این هدایت خدایا ممنونم که همیشه مسیر بهم نشون میده و نشونه میفرستی خدایا ممنونم از اینکه به درخواستم پاسخ دادی…
آقا جمال عزیز سپاسگزارم از اینکه بین گفتن و نگفتن شما گفتن انتخاب کردین خیلی منتظر نشونه بودم خیلی خیلی…
خداروشکر بابت راهنمایی که کردین حق با شماست من نباید بهونه بیارم وقتی کامنت شمارو خوندم بلافاصله به یکی دوجا زنگ زدم برای همکاری با سالنشون…
فقط یه سوالی ذهنمو درگیر کرده اونم اینکه من دوست داشتم خودم مستقل شروع به کار کنم برای خودم جایی رو اجاره کنم و شروع کنم دوست نداشتم به سالن های مختلف قرارداد ببندم چون اولا که اونا یک یک تایم مشخصی دارن و احتمالا میگن دو شیفت بیا و ازهمه اینا مهمتر یک درصدی از درآمدم رو میگیرن حالا من این وسط موندم از کجا شروع کنم آیا خودم مستقل باشم که خیلیم دوست دارم یا اینکه از اون هزینه هایی چون اجاره جا تهیه میز و… صرف نظر کنم و با یک سالن همکاری کنم بعد از یک مدت که گذشت بعدا مستقل بشم؟؟؟
ممنون میشم اگه بازم راهنمایی کنید منو
ای دادِ بیداد، من کی باشم که بخوام جسارت کنم و یکی رو راهنمایی کنم، من خودم اومدم اینجا دنبال راهِ چاره برای مسائل و ناخواسته هام، اومدم دنبال هدایت گرفتن.
ولی باز به رسم ادب، چون فرمودین اگه مطلبی به ذهنم بیاد عرض کنم.
خواستم آموزههای استاد رو دوباره بازگو کنم، که اگه احیانا یادتون رفته باشه، یادآوری بشه براتون.
استاد عزیزم توی آموزه هاش به صراحت فرمودن که شریکی کار نکنیم، شریک شدن با کسی جهت شروع کار خودش از شرک میاد، نمیخوام زیاد سرتون رو درد بیارم، خلاصه اینکه استاد فرمودن توی کارهاتون با خدا شریک بشین، چطوری؟ اینکه مثلا بگین، خدایا، کار رو رفتم یاد گرفتم، حالا از من جاشو تو بهم بده، یا مثلا خدایا کار از من مشتری رو تو برسون و …، و اینکه فرمودین نظرتون اینه که مستقل کار کنین، خیلی عالیه.
از طرفی شما نمیفرماین که شریک شدین، میگین میخوام توی یه سالن دیگه برای شخصی کار کنم و درصدی از پولم رو هزینه کنم و بدم به ایشون، بنظرم من این برای شروع کار میتونه قدم اول باشه، چرا که نه؟ محل و امکانات آماده، مشتری آماده، و فقط کافیه استارت کار رو بزنین، پول میاد، و مسلما واسه کسب درآمد هزینه کردن کار نامعقولی نیست، اگه خودتونم جا و امکانات فراهم کنین بی شک اجاره و هزینه هایی دارین، درضمن وقتی از خدا هدایت میخوایم، و ایمان داریم راهی که میریم خداوند نشونمون داده، با طیب نفس، با اعتماد مضاعف قدم بردارین، میدونین میخوام چی بگم؟
اینکه تصمیم گرفتین فعلا یک جایی مشغول به کار شین، چه بسا مسیر درست هم همینه، یجورایی کارآموزی، یجورایی آشنا شدن با محیط کاری، یجورایی آشنا شدن با بینهایت مسائلی که در کار میتونه باشه، و چقدر عالی که یک استادکاری همراه شما باشه و در اول کار بیشتر یادبگیرید و با کوله باری پر از تجربیات ، سالن خودتون رو افتتاح کنید، این خیلی بهتر خواهد بود تا اینکه صفرکیلومتر یکی بخواد بیزینس خودشو راه بندازه.
بقول استاد وقتی یک کتابی رو میخونیم، یعنی ما با هزینه کردن اندکی پول، 40سال تجربیات یک نویسنده رو میخریم و میخونیم، الان شمام همینجور به قضیه نگاه کن با دادن اندکی از درآمدتون از تجربیات، مشتریها، امکانات، خط مشی ها و و و … یک استاد کار بهره میبری و هر روز ارزشمندتر ، پربارتر ، آگاهتر میشی، و هنگام افتتاح محل خودتون، شما فرق زیادی خواهید داشت با امروزتون.
آرزوی کسب و کاری پربرکت دارم براتون.
موفق و پیروز باشید
خیلی ممنونم از راهنمایی ساده و قشنگتون خیلی به دردم خورد الان یه مدل دیگه ای به موضوع نگاه میکنم و راحت تر میتونم تصمیم بگیرم…
خداروهزاربار شکر…
خیلی ممنونم از شما که صبورانه و با حوصله وقت گذاشتین
ایشالا روزی باشه که منم دست شمارو بگیرم و با جون و دل کمکتون میکنم…
در پناه خدا