ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای تغییر آن - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-06-22 05:43:102022-06-30 21:17:16ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای تغییر آنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
استاد عزیز من قبل از آشنایی با شما با همین ضعف شخصیتی به نام جلب توجه و احساس ترحم خیلی از اتفاقات بد زندگیم رو برای خودم رقم زدم در حالی که اصلا از وجود این موضوع اطلاعی نداشتم و نمیدونستم که خودم دارم این کار رو میکنم .مواردی که توی زندگی من اتفاق می افتاد و من بعد از کار کردن روی دوره عزت تفس تازه متوجه شدم که همچین باگی رو داشتم توی ذهنم :
من بارها آزمون استخدامی شرکت می کردم و قبول میشدم از لحاظ علمی اما نوبت به مصاحبه که میرسید من رد میشدم و بعد پیش بقیه میگفتم آره من نمره علمی آوردم اما چون مصاحبه ی چیز سلیقه ایه و پارتی بازی میشه و ….. من توی مصاحبه ها رد میشم و این موضوع بارها برای من اتفاق افتاد چون من میخواستم ناخودآگاه احساس ترحم و دلسوزی دیگران رو برانگیخته کنم
یا در مورد ازدواج من بارها شده بود که خواستگار داشتم اما چون خانواده مخالفت میکردن میرفتم این ور انو ور میگفتم آره من خواستگار دارم اما چون خانوادم مخالف هستن من ازدواج نکردم .یعنی هر وقت یکی ازم میپرسید چرا ازدواج نکردی میگفتم خانوادم نذاشتن و اونا هم تایید میکردن که آره خانواده شما سخت گیرن و چرا این کار رو میکنن و عزیزم تو چقدر گناه داری و از این جور حرفها در صورتیکه خودم قلبا میدونستم که اینجوری نیست و خودم مسبب همه چیز بودم
یا در مورد مراقبت از مادرم من بدترین شرایط رو برای خودم رقم میزدم تا احساس ترحم و دلسوزی دیگران رو در مورد خودم برانگیخته کنم که آخی طفلکی درگیر مادر مریضشه .الان وقتی به 4 سال پیش ی فلش بکی میزنم هفته ها بودن توی بیمارستان و پرستاری در بدترین شرایط از ماردم رو همه و همه خودم با همین ضعف شخصیتی جذب کردم و بقول قرآن چقدر با همین کار به خودم ظلم کردم
در مورد اطرافیان که مثال زیاده .همین چند روزه خواهرم درگیر مریضی شوهرشه و میبینم که با زنگ زدن به دیگران و بیان این موضوع داره دقیقا احساس ترحم و دلسوزی اونا رو برانگیخته میکنه
یا در مورد خواهر زادم بارها دیدم که وقتی مریض میشه چقدر خواهرم و شوهرش لی لی به لالاش میزارن و همین باعث شده که خواهرزادم هم از این تکنیک استفاده کنه برای نرفتن به مدرسه
یا در مورد زن داداش دامادمون که مدام در مورد مریضی هاش این ور و اون ور صحبت میکنه و مدام هم خودش و هم خونوادش درگیر بیماری هستن
یا در مورد زن داداشم که هر جا میشینه امکان نداره در مورد بیماریهاش صحبت نکنه و هر روز داره مشکلاتش بیشتر و بیشتر میشن
یا در مورد زن همسایمون که مدام در مورد بیماریش صحبت میکنه و هر دفعه که این رو میبینی داره از دکتر رفتنش صحبت میکنه
خدا رو شکر که با آگاهی های دوره عزت نفس و دوره دوازده قدم من این نقطه ضعف رو در خودم شناسایی کردم و سعی کردم روش کار کنم و الان خدا رو شکر خیلی کمتر شده این موضوع و دوست ندارم در مورد مسایلم با کسی صحبت کنم
سپاسگزارم استاد به خاطر شناختی که من نسبت به این موضوع پیدا کردم و سعی کردم کنترل کنم این مساله رو و جلوی خیلی از اتفاقا های ناخواسته رو بگیرم
بنام الله یکتا
استاد عزیزم و مریم جانم سلام
چقدر من عاشقتونم
اینقدر ثروتمندانه و سخاوتمندانه بهترین گنج های زندگی رو رایگان در اختیار ما میذارید
استاد عزیزم کلامت مثل طلاست واسه من
من خیلی خیلی ثروتمندم چون تو رو دارم
من از روزی که باتو آشنا شدم سعادتمند و شاد و ثروتمند شدم
خدای من نمیدونم اینهمه عشقی که درونمه رو چجوری بروز بدم
روحم داره از کالبد تنم خارج میشه
انگار روحم اینقدر بزرگ شده که دلش میخواد پربکشه بره و آگاهی های ناب منبع رو بیاد بیاره
یادمه موقعی که هنوز تو این مدار نبودم مشکلی داشتم تو روابط عاطفی ام که هر روز ساعتها با دوستانم و خدا درمورد مشکلاتم صحبت میکردم
ماه ها و سالها گذشت و هرچی دست و پا میزدم که خودم مشکلم و رفع کنم و با احساس دلسوزی گرفتن از بقیه احساس قربانی شدنم و اوکی میکردم
اما بعد از مدت طولانی دیگه خسته شدم از این دست و پا زدنها
رها کردم و بخدا سپردم
دیگه درموردش صحبت نکردم ودیگه بهش فکرم نکردم
همونجا بود که معجزه ای رخ داد و مشکلم ریشه ای رفع شد
الان میفهمم که چقدر این قانون بی نقص و عالیه
خدایا ازتو ممنونم که قانون مردان پاک برای زنان پاک رو گذاشتی رو سیستم جهان
بی نهایت عاشقتم
بی نهایت عاشق همه شما هستم
دوستون دارم
درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید
سلام استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته گلم و همه دوستهای عزیزم🌸🌸🌸🌸
استاد من تجربه های زیادی در مورد صحبت کردن در مورد تجربه های بدم با دوستم داشتم و جالب اینکه حدود ده سال باهاش در مورد یه موضوع صحبت میکردم و اون هم کلی به من دلداری میداد ،چقدر افرادی که بهم بد کردند را حداقل روزی دو ساعت با دوستم در مورد اینکه چقدر به من فلانی و فلانی دارن به من ظلم میکنن و حقمو نادیده میگیرن! صحبت میکردم و نمیدونستم که این حرفها چقدر هی منو عقب میندازه ، باور کنید از موقعی که قانون را فهمیدم رابطه مو با اون دوستم کم کردم و سعی کردم آگاهانه در مورد خصوصیات خوب همون افرادی که قبلا بدشون را میگفتم صحبت کنم و دوستشون داشته باشم و به خصوصیات خوبشون توجه کنم و به خدا ورق برگشت 😍باور کنید اون افراد دیگه اندازه سر سوزن به خودشون جرات ندادن اندازه سر سوزن تو زندگیم دخالت کنن ،تازه همونها برام واسطه خیر شدند و تو یه سری کارها خیلی بهم کمک کردن🌸اینجا متوجه شدم که همه آدمها خوب هستن و نوع رفتار و برخوردشون با من به دلیل اینه که من دارم به چه چیزی از اونها توجه میکنم🌹 تا زمانیکه به بدی افراد توجه میکنید ازشون بدی میبینید و به محضی که دنیا را برا خودت قشنگ کردی و خوبی ادمها و اشیا و دنیا را دیدی همه چیز و همه کس به تو روی خوبشو نشون میده🌸🌸🌸🌸 استاد وقتی من این موضوع را به خواهرم گفتم ،چون تنش زیادی با خانواده همسرش داشت ، وقتی شروع کرد به دیدن خصوصیات خوب خانواده همسرش ،اصلا رابطشون عجیب خوب شد و حتی پدر شوهرش یه زمین هدیه به خواهرم داد ،در صورتیکه قبلش هیچ کمکی بهشون نمیکردن ! و خدا را شکر اون رابطه خوبشون هنوز پایدار هست….
ممنون استاد عزیزم از آموزش و یادآوری این نکات عالی و حرفه ای و راهبردی زندگیمون 🌹🌹🌹
بنام خداوند بی نهایت رزاق، وهاب و هدایتگر .🥰
از آفریدگار مهربانم سپاس گذارم ک منو هدایت کرد ب این محیط زیبا ،عالی و دوست داشتنی، ک کلی دوستان خوب،شاد،موفق
دورهم جمع هستن با باورها،فرکانس ها و افکار مثبت.
سلام و درود بی پایان خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
تمام خوبی ها، زیبایی ها و خیر دنیا و آخرت رو برای شما آرزومندم ک آگاهی هاتون رو خالص و باعشق با ما قسمت میکنید.
سلام دوست عزیز و هم فرکانسی. سپاس گذارم ک آگاهی تون رو ثبت کردید .
من مدتیه با استاد عباس منش عزیزم و این جمع آشنا شدم ،تقریبا بیشتر فایلهای دانلودی استاد رو دانلود کردم وتقریبا تمام روز،محل کار ، هندزفری داخل گوشمه و اون هارو میشنوم، حتی بعضی شب ها باهمین فایل ها بخواب میرم.
بقول استاد تنها گوش کردن فایده ای نداره .تا عمل نکنیم ب آگاهی ها نتیجه ای هم نداریم و نتیجه از عمل ب آگاهی ها میاد .
امروز بعد از اتمام کارم حسم بهم گفت برو داخل سایت ،از خدا خواستم منو هدایت کنه بسوی نشانه امروزم ک فایل ریشه جذب ناخواسته ها نظرم جلب کرد احساس کردم کامنت های دوستان عزیزم بخونم ،از صفحه اول کامنت اول شروع کردم ب خوندن تا ب این کامنت شما رسیدم .
الان کاملا ایمان دارم ب خداوند و هدایتش ،چون یکی از ترمزهامو پیدا کردم ،وتو این قضیه مشکل داشتم .همین موضوع و آگاهی زیبایی ک شما ثبت کردید،بی نهایت از شما سپاس گذارم .
انشالله پروردگار مهربان توفیق درک و عمل کردن ب نحوه احسن ب این آگاهی های مثبت و زیبا ب همه عطا کند،تا خوب زندگی کنیم و جهان رو جایی بهتر برای زندگی کنیم. الهی آمین.
و در آخر نعمت ،ثروت ،برکت ،سلامتی ، سعادت ،خوشبختی ، کامیابی و تمام خوبی ها و زیبایی های روز افزون را برای استاد و خانم شایسته عزیز ،شما دوست گلم و همه دوستان عزیزم از یگانه معبود و فرمانروای جهان هستی زیبا خواستارم.
به نام تنها خالق جهانیان رب
سلام به استاد عشق و مریم خانم شایسته و هنه دوستان همراه و هم قدم در این مسیر بهشتی
واقعیتش اولش نمی خواستم راجب این موضوع که شما صحبت کردین مطلبی بنویسم البته این هم بگم چیزی به ذهنم نیومد انقدر که محوه زیبای فایل شدم
بعد از گَت چند دقیقه هم خانه ایم آمد داخل اتاقم و به ذهنم آگاه شد راجب ایشون بگم
من هم خانه ای دارم که بسیار انسان خوب و نهربانی است اما ایشون معتاد به گروهای مجازی در گوشی موبایلش شده و از همسرش هم جدا شده چندین سال و یک فرزند دختر هم دارد که من در حدود ۵ ماه از مهاجرتم به شهری که الان هستم می گذرد و همخانه با ایشان شدم و به گفته خودش سه سال است جدا شده و بعد از جدای وارد گروهای مجازی شده به گفته خودش البته
و جالب چیزی هست که من در این مدت کوتاه از زندگی این آدم میبینم این است که هر روز فقیر تر مستحق تر محتاج توجه بیشتر افسرده تر نا امید تر شده و دیگه حتی فرزندش هم به او زنگ نمی زند حالش را بپرسد فرزندی که دختر است و سن آن ۹ سال است و تنها سه چهار خیابان با ما فاصله دارد و با مادرش زندگی می کند و نه خرجی می تواند بدهد و نه احساس خوب و من چند باری با او صحبت کردم و به قول استاد خودم را درگیر کردم وبعد کلا کشیدم بیرون از این انسان و میبینم صبح تا شب فقط در مدار برمدا در مدار غرق شدن و نابودی فرو می رود و این نتایج جلب توجه و نداشتن هدف و برنامه است
و با اینکه من مهاجرم و با اینکه هیچ سرمایه ای نداشتم اما در این شهر هر روز دوستان بهتر با ادب تر ثروتمند تر جذب می کنم و به هدفم که داشتن شغلی که عاشقش باشم رسیدم و با ایمان جلو می روم و می دانم هر روز نتایج بهتری هم دست خواهم یافت برعکس دوستم که میبینم در جلو چشمانم هست هر روز بدبخت تر می شود
امیدوارم خدا هنه ما را به راه راست هدایت کند به راه کسانی که به آنها نعمت داده و نه گمراهان
امیدوارم این داستان که حالم را بد کرد و خیلی خیلی خلاصه نوشتم درس عبرتی برای اول خودم باشد و راهی برای فرار و افرادی که در. این دنیای مجازی غرق هستن
خدایا سپاسگزارتم که هر روز بیشتر از قبل هدایتم می کنی
خدایا شکرت که در مسیر خواسته هایم قدم برداشته ام
خدایا شکرت که نعمت هایت هر روز بیشتر و بیشتر می شود
خدایا شکرت که فرصت ها هر روز بیشتر و بیشتر می شود
خدایا شکرت که من را خالق زندگی خودم خلق کردی و قدرت خلق زندگیم به دستان خودم هست نه کسی دیگر
خدایا شکرت که حالم با کلام تو و توجه ام به خولسته هایم و توجه ام به موفقیت هایم بهتر و بهتر می شود و احساسم خوب تر می شود و نتایجم بهتر
خدایا شکرت به خاطر پر رنگ تر شدنم
خدایا شکرت که هر روز با لیاقت تر می شوم
خدایا شکرت که هر روز تضادهایم را میبینم و خواسته هایم بیشتر می شود چون پروردگاری دارم که تنها متبع رزق جهان است
چون پروردگاری دارم که اراده کند از فرش به عرش و برعکس می کند
خدایا شکرت که تمام سلول سلول بدنم پر از انرژی و احساسات مثبت است
خدایا شکرت که در مسیر هدفم هستم و در این مسیر نتایج خوبی در حال رخ دادن ایت و هر روز راضی تر می شوم
خدایا شکرت که موانی داریم به نام سایت عباس منش که خانه آزادگاه من است و هر بار که خسته و یا کلافه هستم اینجا باطریم شارژ می شود و به مانند تسلا حرفه ای تر جلو می روم
در پناه الله یکتا باشیم 🙋♂️🌺🌺🌺
سلام خدمت دوستادی عزیزم
چقدر من که هربار فایلی میاد روی سایت هیجان زده میشم و با عشق گوش میکنم چون تک به تک کلام شما کلام خداوند
ومن تجربه کردم این چیزی که شما میگید رو استاد من چندین ساله درگیر بیماری آسم بودم و الانم باز دوباره برگشته بخاطر این که کانون توجهم تغیر کرده و مثل قبلا روی قانون کار نکردم
استاد من توی خدمت سربازی باشما آشنا شدم با فایل های رایگان توی پادگان گوش میکردم خیلی وقت ها گریه میکردم که خدا منو به چه راهی هدایت کرده
من شبو روز با تمام وجود با دوتا از هم خدمتی هام بشدت کار مو این بود که روی قانون کار کنیم حرف بزنیم ببینیم بشنوم .
خلاصه تمام وجودم قانون بود اون وقت ها من درگیر آسم و الرژی بودم بشدت و من بعد چند مدت که روی قانون داشتم کار میکردم اصلا حواسم به بیماریم نبود
من دژبان بودم و یه روز پرچم صبح گاه رو که باید ساعت ۵صبح میرفت بالارو اونروز نوبت من بود رو یادم رفت بزنم بالا صبح گاه هم که پرچم اونجا بود تقریباً ۲کیلو متر راه بود
دقیقاً همون روز ساعت ۷صبح فرمانده کل تیپ وارد پادگان شد من اونجا تازه یادم افتاد که پرچم بالا نیست .
من دقیقا از اول پادگان تا صبحگاه که ۲کیلومتر اونورتر بود با دویدن سریع رفتم وقتی رسیدم پرچم زدم بالا
یه سوال اومد تو ذهنم که الان من حمیدم همون حمیدی که نمیتونست یه سرازیری بره بالا من الان دویدم ؟؟؟
و خدا میدونه چه حالی بودم انقدر خوش حال بودم که دیگه قرص مصرف نکردم همه چی گذاشتم کنار خوب شدهمه چی
تا این که از خدمت اومدم بیرون و من بعد ۶ماه باز هم علائم برگشت و الان بازم تصمیم قاطع گرفتم که روی خودم کار کنم
واقعا همه چی قانونه همه چی باوره همه چی کانون توجه همه چی همه چی
حالا این بیماری از کجا شروع شد
من یادمه وقتی بچه بودم یه عمه داشتم که همین بیماری رو داشت چون این بیماری من ارثی هست و دکترام گفتن این رو
یادمه همیشه وقتی اسمش میومد همه واسش دل سوزی میکردن همه بهش توجه میکردن همه اسمشو میاوردن
من این رو بعد ها که وارد قانون شدم چون خیلی زیاد درگیر بیماریم بودم توی قانون دنبال ردپای دلیل بیماری ها میگشتم و باورتون نمیشه دقیقا همون حرفی که استاد میزنن میگن
گرفتن حس دلسوزی از دیگران دقیقا من تو بچگیم دنبال این بودم و دلایل دیگه هم داشته مثلا افسردگی و حال بد تحقیر ها و….
این ها همه باعث بیماری بودن اما مهم ترین دلیل گرفتن حس دلسوزی بوده
که من با کار کردن روی قانون و تغیر حالت وجودی خودم تمرکزم تونستم بودم اون ژنتیکی که بیماری توش هست روخاموش کنم
بچه ها اگه بدونید ما تنها از یک درصد ژنتیک خودمون استفاده میکنیم و ژنتیک ما مثل درخت کریسمس
مدام با حالت وجودیمون تو دوران ها خاموش روشن میشه
عامل ژنتیک نیست عامل کانون توجه عامل حس و احساسی هست که در طول روز ها داریم
عامل هورمون های هست که با احساساتمون ترشح میکنیم عامل تمام بیماری ها احساس بد و شرک هست
خدایا شکرررررررتتت که هدایتم کردی به همچن راهی عاشق تونم استاد که امید نجات من شدید با اموزش هاتون 🙏❤️❤️❤️❤️
به نام الله مهربان.
سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم
قانون این هست که ما با کانون توجه مون داریم فرکانس میفرستیم و هرلحظه داریم زندگی خودمون رو خلق میکنیم . یکی از ابزاری که ما باهاش توجه میکنیم همین حرف زدن هست وقتی میایم درمورد بیماریمون بدبختی مون و امثال اینها حرف میزنیم و ترحم برای خودمون جلب میکنیم فرکانس اساس احساس ترحم رو ارسال میکنیم و جهان هم ما رو در شرایطی قرار میده که این احساس بیشتر و بیشتر بشه.
درمورد من خودم درکل انسانی که بخوام خیلی مریض باشم نبودم و البته مادر من هم اینطور نبود که من اگر مریض بشم خیلی قربون صدقه من بره و توجه بیش از حد بکنه که من خیلی دوست داشته باشم مریض باشم تا بهم توجه بشه به همین دلیل معمولا ادم سالمی بودم
اما درمورد اشنا ها این موضوع رو به وضوح درک کردم که توی این دوره بیماری که همه جهان رو پر کرده بود این ادم چندین چند بار درگیر این موضوع شد و درموردش حرف میزد.
درد دل کردن با کسی و یا احساس ترحم کردن به کسی از وقتی که قانون رو فهمیدم خیلی کم شده جوری که میتونم بگم پیش نمیاد بخوام با کسی درد دل بکنم یا درد دل کسی رو بشنوم معمولا همکسی نمیاد که با من درد دل بکنن چون احساس توجه و دلسوزی نمیکنم
اما درمورد بحث مالی گاهی اوقات پیش میاد که رفتار های ترحم انگیزی انجام بدم و توی این مسئله کار دارم و بهتر باید بشود عزت نفسم.
همینطور همکه شما گفتید این موضوع احساس ترحم جلب کردن ربط مستقیم داره با عزت نفس چون وقتی که عزت نفس پایین باشه احساس خود ارزشی درونی نباشه و احساس دوست داشتن خودمون نباشه ما دنبالش از بیرون میگردیم و سعی میکنیم احساس ارزش و دوست داشتن رو از ادم های اطراف بگیریم و با حرف زدن درمورد بدبختی هامون خودمون رو ذلیل تر میکنیم عزت نفسمون رو نابود میکنیم تا بهمون توجه بشه و این احساس ترحم به مدت کوتاهی ارضا بشه و دوباره همین سیستم پیش میاد تا وقتی که ما بیایم قطع کنیمو دیگه درمورد بدبختی هامونحرف نزنیم و دنبال جلب توجه و احساس ترحم نباشیم
البته اگه ما درد دل نکنیم و دنبال جلب توجه نباشیم اتفاقات بد مثل قبل از در دیوار نمیریزن که بگیم اون شرایط قبلی هست فقط ما مثل کبک سرمون رو کردیم توی برف نه به مرور وقتی ما توجه نمیکنیم به مشکلات، مشکلات خیلی کمتر و تضاد های خیلی کمتر رخ میده توی زندگی ما.
در مسیر بهترین های خداوند باشید
خدانگهدار
بنام خالق قانونمدیها
سلام و درود خدمت استاد فرزانه و خانم شایسته گرامی و هم فرکانسیهای عزیز
پیرو صحبت های استاد میخواستم بگم که من بواسطه شغلی که دارم با اکثر ادارات و سازمانها ارتباط کاری داریم
و بواسطه همین شغلم با دوستان زیادی سر و کار دارم. یکی از همین دوستانم خیلی دیر به دیر برای پیگیری کارها
و امورات دستگاهی که در آن شاغل بود مراجعه می کرد و هر وقت سراغی ازش میگرفتم می گفتند که مریضه و
ناراحتی قلبی داره . یکروز که مراجعه کرده بود محل کارم جویای سلامتیش شدم و از آنجایی که با من رفیق بود
گفت فلانی من یه ناراحتی جزیی سالهای قبل داشتم و با توجه به اینکه از کارم خوشم نمیاد از این مساله سوء
استفاده کردم و همیشه هر وقت دلم نمی خواست برم سر کار پیغام می دادم که ناراحتی قلبیم پیدا کردم و
استعلاجی میگرفتم و این چتد ساله کار من همین بوده بهمین دلیل دیگه هر وقت سر کار حاضر نشوم برام
دلسوزی می کنند و بهم گیر نمی دهند.ولی این فیلم بازی کردن و نقش مریض را بازی کردن سبب شده
که واقعآ دچار مریضی بشوم و ناراحتی قلبیم شدید بشه و من چون قانون را می دونستم قبل از اینکه صحبت هایش
تموم بشه میدونستم که چه میخواهد بگه و نتیجه چنین رفتاری چه جیزی خواهد بود.
مورد بعدی مربوط به همسرم است که تا دخترم احساس سرما خوردگی یا دل درد یا حساسیت فصلی پیدا می کند
سریع واکنش نشون میده ولی من همواره متوجه حساسیتهایش بودم و برای اینکه آرامش کنم میگفتم که نگران نباش
نیاز به دکتر نداره و توجه بهش نکن و اگر مشکلی برای دخترم پیش اومد مسئولیتش با منه و من کوتاهی کردم و
اینجوری حساسیت و توجه به اون مساله را پائین میاوردم و جالبتر اینکه دختر من با اینکه ۸ سالش است ولی چون
همراه ما ویسهای استاد را گوش میده و حتی شب برای خوابیدن به مامانش میگه ویس های استاد و باز کن گوش
بدم خوابم ببره و خیلی بهتر و دقیقتر از ما قانونمدیها را بکار میبره و میگه مامان من سالمم و تمرکزم و توجهم را از این
مساله برداشتم و همواره بعد از یکی دو روز بدون هیجگونه دارو و دکتری اون موضوع حل شده بگونه ای که حتی خودمون
هم بعدا متوجه شدیم که قبلا این مساله را داشته!.ممنون از توجهتون، سالم باشید و با نشاط در پناه حق.
سلام به همگی.
من به لطف خدا این قانون رو خیلی خوب یاد گرفتم و خیلی خوب خداروشکر بهش عمل می کنم.
حتی اگه جایی از بدنم درد بکنه حتی به همسرم هم نمیگم و جالب اینه که خودش به لطف خدا زود خوب میشه و یاد گرفتم درباره اتفاقات بدی که ممکنه برام پیش بیاد برای کسی حرف نزنم.البته قبلا اینطوری نبودم.
حتی وقتی خانومم درباره یه اتفاق بد که مثلا توی محل کارش یا با برادرش افتاده برام حرف میزنه باهاش هم دردی نمیکنم و سعی میکنم بی خیال باشم و خداروشکر اصلا میتونم بگم نسبت به درددل آدمهای دیگه یه جورایی بی تفاوت شدم.
نه اینکه سنگدل باشم نه،اما این دیدگاه رو برای خودم در این مورد ساختم که من که نمیتونم برای اون کاری بکنم پس چرا الکی به درد دلش گوش بدم و با این کار به خودم و البته اون ضرر بزنم و ناخواسته هارو به سمت خودم جذب کنم؟
خیلی از آدمها این خصوصیت رو ربط میدن به سنگدل بودن و غرور، در صورتی که کسی که به قانون آگاه باشه گول این فریب شیطان رو نمیخوره و نسبت به این وسوسه مقاومت میکنه.
خیلیاهم که کلا دوست دارن به درددل دیگران گوش کنن چون اگه یه روز خودشون احتیاج داشتن به درددل کردن و نق زدن دوتا گوش شنوا برای شنیدن نق هاشون داشته باشن و بگن یادته من فلان روز به درددلت گوش دادم حالا تو هم باید به درددل من گوش کنی و بگن نمیدونی که، اگه تو بدبختی من از تو بدبخترم و مشکلات و بدبختی های من از تو هم بیشتره و یه جورایی خودشونو بدبخت و قربانی نشون بدن.
به نام رب
سلام خدمت دوستان و استاد عزیز و خانوم شایسته محترم
آقاااا باااید بنویسممم
برم سر اصل مطلب…
دوستان ببینید
یک موضوعی هست که بااید شفااف بشهه تو این مورد
من با اون اصطلاح اشک تمساح استاد بینهااایت ارتباط برقرار کردم
بخدااا این حررف رییشه داره تو قرآن
ریشه ش آنچیزی ست که شیطان برای شما زینت داده
کذلک زُیّن لهم اعمالهم
اینو با کیااا میگه
به کاافرین
کسانی که نمی بینند این حقیقت رو که خودشون دارن رقم میزنند
ویژگی بااارز این افراد چیه توی قرآن
ذلّت
خواری
هم توی این دنیاااا
هم در آخره
دوستان ذلت و خواری چه معنی ای میده!!!؟
کی رو بهش میگیم ذلیل خوار ضعیف!!!؟
غییر اینه کسی که اعتماد به نفس نداره عزت نفس نداره!!!؟
بنی اسرائیل نشونه ی بااارز افرادیه که احساس لیاقت نداشتنتد عزت نفس نداشتند خودشون رو لایق نمیدونستند
بخدا ایناا ویژگی های بنی اسرائیلی هستااا
برید ببینید خدا چیا گفته در موردشون
چه بدبختییی هایی کشیدند
چه زجررر هایی کشیدند
اینا افرادی بودند که نپذیرفتند که خودشون دارن رقم میزنند
هممش تقصیر رو مینداختند گردن بقیه
آیه هاشون رو بخونید متوجه میشید
دوستان یه موضوعی رو بگمم
بینهاااایت مهمه
ببینید،
وقتیی که یه کسی این حس رو داشته باشه
چه اتفاقی میفته براش؟!!
مثلا رو شماره ۱۰ هست
حرکت میکنه حرکت میکنه حرکت میکنه برای اینکه برسه به شماره ی ۱۵
اولاش به ظاهر خوبه
ولی بعدش که تو مسیر میره تا قدم ۱۳ میره
ولی بخاطر این موضوع یه بلاای سرش میااد
که مییره رو شماره ۴ ۵
از ۱۳ تا ۴ چقدرر فاصله ست؟!!!!
بعد اونجا همهه اشششک تمساااح به معناای وااقعی کلمه میریزن
بعد دوباره کلییی باید با زحمت و تحمل درد و فشار بررگردی به همون ۱۰ ی که اول بودی
بعد دوباره حررکت میکنییی
برای رسیدن به ۱۴ تا به دوازده رسیدی دوبااره یه بلایی سرت میااد
مییریی به ۳ ۴ دووبااره اششک تمسااح و این داستانا و با کلیی تحمل دررد و بدبختی و فشااار
دوباره بیای ۱۰ و دوباره و دوباره و دوباره
میدونی میخواام چی بگمم؟
از بالا نگاه کن به قضیه از نگاه خداوند
اینااا بخااطر اینه
این بلاهایی که سرت میاد بخاطر اینه که اعتباار لیاقت و ارزشمندیت رو دادی به یکی غیر خداوند
دادی به یک عاامل بیروونی
شرررک شرررک
رو یکی غییر خداا حساب بااز کرردی
ولییی بچه هاا
قاانون اینه
که جهاان بهتون ثاابت میکنه
که اگه رو غییر اون نیرو و منبع غیبی بینهایت پول و نعمت و قدرت و عزت حسااب باز کنی
بهت ثاابت میکنهه که اون چیزی که روش حساب باز کردی،
نمییییتواااااندبهت کمکی بکند
و
منبع اون چیزی که تو میخواهی نیست
ایین قاانوون ثاابته
هیییچ کسی تو جهان نیست که نتونه این حرفو رد کنه
هممون با خوونمون تجربه کردیم این حرفو
توی قرآن میگه عزت از آن خداست
تماام عزت از ان خداست از ان الله هست
به پیامبر هم همین رو میگه بخاطر حرف هایی که بهش میزدن
که عزت منم
من بهت عزت میدم
این یعنی چییی
خدایاا شکررت
یعنی اینکه اعتبار عزت رو فقط به من بده
لیاقت هر چیزی فقط از ان خداست و چون تو مخلوق و بنده ی منی همین الان لایقی همین الان لایق بینهااایت ثروت و نعمتی بدوون هیچ دلیلی
تو این زمینی که به زنبورش وحی میشه
به طبقات جو و اسمان زمین وحی میشه چیکار کنند
و گفته که نبوده که به بشری وحی نکنیم…
خب مگه منم تو همین زمین نیستم
مگه منم جزئی از این زمین نیستم
خب پس منم لایقم خدا باهام صحبت کنه وحی کنه به من
مگه نبوده
اون خدایی که توبهترین حالت ممکن داره همه چیزو مدیریت میکنه
و وحی هم میکنه به همه
خب پس طبیعیه که منم هدایت بشم به بهترینها چون منم تو همین زمین هستم
و لایق تجربه ی بهترین ها باشم
یه مثال واضح بزنم تو این مورد در مورد همون مثالی که استاد تو دوره زدن در مورد پلیس ها و اینکه الکی بیان بهمون گیر بدن…
ببینید بچه ها تو این مورد هم همینه
چرا اینطور میشه؟
چه باورایی تو سر ماها هست در مورد پلیس ها
اینکه بلهه بالاخره پلیس حافظ امنیت جامعه ست
ارامش و امنیت ما دست اونه
و اووون شعرر معروووف
شباا که ما میخواابیم اقا پلیسه بیداره…
الله و اکبرر همین الان الهام شد خدایا شکررت
بعد چی میشه؟
احساس لیاقت تجربه ی امنیت مون رو میدیم به پلیس و اقا پلیسا…
در حالی که اونا هم انسان هایی هستتد دقیقااا مثل من
مگه اونا از مریخ اومدن؟!!
مگه اونا ملک های مقربن؟!!
اونام مثل من انسان هستند؟!!
به قول قرآن یه ایه ی فوووووق العاده دااره ۷۳ حج
بخدا همین الان داره میاد…
ای مردم مثالی زده شد پس گوش کنید به او
اونایی که من دون الله هستند و دارین ازشون درخواست میکنید
اگه هممشون با هم جمع بشن نمییتونند یه مگس رو خلق کنند
و اگه یه مگس یه چیزی رو ازشون ببره هرررگز نمیتونند اون رو برگردونند… بعد جاالبش اخر ایه ست خداااایااااا
که میگه ضعیفن طالب و مطلوب
یعنییییییی بنااااازم این خداا رو چجووووری داره توهمااات رو برمیداره خداای من شکررررت شکرررت شکرررررت بینهاااایت
ببین منطقو
بینهااایت سااده
ولی این ذهنو خفففه میکنهه از بسس محکمهه و حقیقیه
در واقع اون بلایی که توسط اون اقا پلیسه داره سرمون میااد
اینجاا رو دقت کن
اون قاانون جهاانه که داره بهت نشوون میده اون فررد نمیتوونه احساس امنیت رو بهت بده
و چی رو تجربه میکنی؟
محدودیت بیشتر رو تجربه میکنی
کدومش رو میخواای؟
آزادی رو میخوای
یا محدودیت رو
راحتی رو میخوای یا دردسر رو؟
توی همممه چییز همیینه
کاار ماا فقط یه چییزه به دوستان
اونم اینه که اگه میخوایم تو موضوعی به خواسته مون برسیم بااید احساس قربانی شدن رو توی اون موضوع از بین ببریم و قدرت و عزت رو بدیم فقط دست خداوند
همه ی ما همین الانش لایق بهترین امنیت هستیم بدون پلیس خاصی
مگه استاد نیستن
مگه امریکا نیست
بسته میذارن جلوی در هر خونه ی استاد یه هفته هم میمونه جلو در اصلا انگار نه انگار
اینه هااا ایینه
تو زمینی که خداوند داره مدیریتش میکنه طبیعی ش اینه که همه چیز امن و امان باشه اونی که اینو باور نداره اون چیزا رو تجربه میکنه اونی که نمی بینه این خدا رو اون چیزا رو تجربه میکنه
و اینم بگم در مورد قانون جهانی که گفتم نه اینکه جهان بخواد لج کنه ها
نه، اینکه بهت ثابت میشه اون چیز نمیتونه اون چیزی که اعتبارش رو بهش دادی رو بهت برگردونه چیه؟
اون بلاییه که سرت میاد و این بخاطر خودته و الله ظلمی نمیکنه
پس کارمون چیه؟
اینکه بیایم اعتبار لیاقت هرر چیزی مون رو بدیم به الله به رب و اعتبار رو از تماام انچه که بیرون هست و بهشون دادیم بگیریم
یک موضوع دیگه رو هم بگم که برمیگرده به حرف اولم…
ببینید بچه ها بیایم کلاه خودمون رو قای کنیم از بالا نگاه کنیم به داستان
تماام موضوع فقط سر تجربه کردن یه سری احساساته همین.
تو احساس قربانی شدنه، چه حس ترحم و مهم بودنی رو جلب میکنی؟؟
خودت چه شرایطی داری و چه احساساتی داری؟
اون یه حس مهم بودن و ترحم حاصل از ضعیف بودن،بدبختی، بیچارگی و خاک بر سر شدن و بودنه.
خودتم کلی درد داری! کلی فشار روته! حااالت به شددت بده و کلی بدبختی دیگه! چقدرر از مهم ترییین خواسته های زندگیت که بینهاایت برات مهم بودن به شدت دوباره فاصله گرفتی!!
👆👆اینااا رو هم ببین
میدونی ایینه که میگم شیطان زینت داده عمل سوءت رو حال بدت رو داری زیبا نشون میده و زینت داده
تو فایل حجاب، زینت چی بوود؟!!!
اون ترحمه اون اشششک تمسااااح و اون لبخند تمساااح به معناای وااقعی کلمه، همون اویزهایی هستند که به اون بدبختیه به اووووون هممه دررد چسبیدن و اویز شدن و فقط هم ظاهرین و درووغن درووغ و ثانیه ای هستند
یعنی میخوام بگم اون حس های به ظاهر خوب فقط و فقـــط توهم هستند و تو درون اون افراد کااملا متفااوته با اون رفتارهای ظاهری ای که از خودشون دارن نشون میدن، هییچ حس درونی ای بهت ندارن، اونا فقط رباتن که اینطور برنامه ریزی شدند، نونه ش خود من و شماییم تو گذشته مون، یادت بیار که اگه بچه تون بوده تو درونت داشتی فحشش میدادی که نچ دوباره این فلان شد از کار و زندگی افتادم، اگه بقزه بودن بستگی به طرفش داره اگه بدت میومد ازش، تو درونت جییگرت حال میومد اگه دوستش داشتی، چی مییشد، چیی مییشد، غصصصه میخوررردی، محزووون میشدییی
میخواام صد سااال اینطووری مهم نباشم واسه بقیه
این چه محبتیه که توش غصه خوردن و حزنی هست که ایین همه تو قران نفی شده الااا یه جااا،
انما النجوی من الشیطان لیحزن الذین امنوا
حقیقت ایینه که جهان داره بهت ثابت میکنه اون چیزهایی که روشون حساب کردی نمیتونند بهت کمک کنند
حقییقت اینه هاا دوستان
اون ترحم ها و اون داستانا رو بیخیال حقیقتو بچسب
اونا فریب شیطانه اونا مکر شیطانه که مکر شیطان بسبار پوچه پو سمت شیطان هیییچ حال خوبی نیست همش سرابه همش زینت دادن های پوووچ و توهمیه کیی گفته غصهه خوردن یعنی محبت کرپن کیی گفته محزون شدن یعنی دوستت دارم یعنی برام مهمی کییی گفتههه؟؟!!!!!!!
فکر نکن چون خوشت میاد جهان داره بهت خوب نشون میده نههه
شیطان ذهن داره چک و لگدای جهان رو برات زینت میده
داره شرک ورزیدنات رو برات زینت میده
برای الله هم اصلاا مهم نیست اون کار خودش رو میکنه
ادما رو بیخیال
اونا اصلا ذهنشوون برنامه ریزی شده برا اینکاار
نمیدونم انسان دوست بودن بشر دوست بودن
ترحم کردن به قول قران که میگه اگه از اکثریت مردم روی زمین پیروی کنی گمراه میشی اونا فقط یه گمان رو پیروی میکنند
جاهای دیگه هم میگه که اکثریت ناسپاسن اکثریت گمراهن اکثریت کاافرن
قووول دادم به خودم که نه از مسائلم برا کسی حرف بزنم
نه کوووچکتریین رحمی به خودم و کسی داشته باشم حتی بچه های خودمون و این فرق میکنه با عشق و محبت و دوست داشتن
اینا درساییه که گرفتم
حالا بریم مورد دوم
شما با توکل به خدا با دادن احساس لیاقت و عزتت به خدا حرکت میکنی
موفق میشی، پولدار میشی بی نهاایت ، بینهایت نعمت خلق میکنی گسترش میدی جهان رو،
با هرر چیزی که میخری، با هر سرمایه گذاری بیشتری که رو خودت و بیزینست و زندگیت میکنی، کار افرین میشی غررق در بینهاایت پول و نعمت و ثروت میشی به دیگراان و عزیزاانت هررر چقدرر که بخوای میبخشی اون حسس بینهاایت بهشتی بخشش رو تجربه میکنی، بعدددش مایه ی افتخااار اطرافیاان اون مدارت میشی، تووی سیینه هااشون دااغ میشه وقتی که هرربار میبیننت از انگییزه ای که ازت میگیرن از این فرکاانس ثرروت و پول و حیاات و رشد و گسترشی که ازت میگیرن از این فرکاانس ربوبی و الهی و مطهر و خنننک و سببکککی که ازت میگیرن و اون احترامی که داری نزدشون و غییر از همه ی این هاا، اون احسااس مهم بودن و تاثیر گذاری و عززت نفس و لیااقت بی قید و شررطی که همواره تو دروون خوودت و با خداای خودت تو خلوت درونت احسااس میکنیی اون رهاایی اون آراامش و بینهایت اتفاقات خووب دیگهه…
کدومش رو میخوام من؟!!!
معلوووووومه دووومیه
بینهایت در بینهاایت درصد معلوووومه دومیه
از اولشم همین دومیه بود
اما شیطان ضعیف و پوچ ذهن زینت داده بود برام اون چک و لگد های جهان رو که حاصل دادن اعتبار لیاقت نعمت و ثروتم به یک چیز بیرون از خودم بود
و یه چیزی بگم که الان بهتر جا افتاد…
تو اون مورد اولیه شما اصلا از ۱۰ به سمت ۱۵ حرکت نکردی، بخاطر این لیاقته توهمی از همون اولش داشتی به سمت ۴ حرکت میکردی واااایییی خداایاا شکررت، فکررر کردی داری به جلوو حررکت میکنیییی اووووووهه ارهه همیینه این آراامش میدهه، ایینه که شیطان برات زینت میدهه خداای مننن اخیییش ارهه دررست شد جاا افتااد ☺️☺️☺️😆
برا همیین اول اول اول باوره یه کار ذهنیه وااای خداا شکرررت
اخخخ چقدررر سبک شدم رااحت شدممم یووهوووو خداای مننننن شکرررررت
خدایا شکررت وااقعا
ممنونم استااد برای این فایل فووق العاده مخصوووصا اون کلمه اشک تمسااح که قشنگ فرکانسش ادمو از توهماتش میکشه بیروون
خداوکیلی چقدرر عالی گفتین
اشک تمساح نچ نچ عاالی بوود عاالی
لبخندشم هست لبخند تمساح
اون تمساح ها و اون کروکودیل هایی که فرم اروارشون جوریه که انگار دارن میخندن به ادم ولی در واقع اون تو درونش منتظر تیکه پاره کردنه منه برای اینکه اون خلا گرسنگیش رو برطرف کنه
وگرنه اون حالت لبخند اروارش چیزیه که از اجدادش بهش رسیده و خداا وکیلییی آیاا اون وااقعاا یک لبخنده؟!!!!!
بخدااا اینه هاااا
تفاوت بین حقیقت و توهم اینه هااا
اینا رو درونم داره میگه هاا
واقعاا لبخند کروکودیل و اشک تمساح تو زمین خاکی و پر از پشه و مگس و لجن متفعن کنار مرداب زیر افتاب داغ بدون هیچ هم نوع و لجن زاری، برابره با لبخند و اشک ذوق خودت و عشقت و اطرافیان هم مدارت وقتی که به استقلال مالی میرسی توی راحتی و خونه ی بسیااار زیباا و مجهز تو زیباترین کشور و نقطه ی جهان در کنار هم نوعان خودت هم مدار های خودت و در رفاه و ازادی مالی کامل هستیی و هر رووز هم علاقه داری به حرکت بیشتر؟؟!!!
اون قسمت سفر به دور آمریکا رو یادتون بیاد که استاد و خانوم شایسته رفتن تو لاین دوم قفس اووون همه کروکودیل و تمساح که همشون هم لبخند بر لب داشتند!!
واقعاا خداا اینطووری مشخص میکنه حق و باطل روو.
وااای عااالی بووود عااالی عاالی چهه مثاالی
خدایااا شکررت شکررت چقدرر قششنگ توضیح دادی چه اهرم رنجی شد اون تمساح
استاد چقدررررر عاالی بوود مثال اشک تمسااحتون و همینطور این مثالی که الان خدا زد اخخخ اون قسمت سفر به دور آمریکاا دقیقاا بعد این فایل باید دیده بشهه تا اون حس تررس و اون وحشت بیااد از اون فضا تا از این توهمات بیایم بیروون
شما حتی نذاشتین خانوم شایسته چووب پرت کنند بهشون چوووب!!! و خیلی جدی و محکم گفتین اصلاا اینکار رو نکنیا!! همین الان چوبتو بنداز زمین!!!هیچی دیگهه این برای شما دقیقاا مثل توجه بر نکات منفی و صحبت کردن درموردش با مردمه اگه یک هزااارم احتمال بدی اگه با این چوب انداختن(توجه جلب کردن از بقیه) دستت رو تا اخر عمر از دست میدی(تا اخر عنر اون مسئله تکرار میشه) بازم اینکار رو انجام میدی
یعنی اون رفتار خانوم شایسته رو بگیریم برای فرردی که با این کار چوب انداختن سمت تمساح ها که دارن هم میان سمتت، بخوای توجه شون رو جلب کنی، تمووومه دستت رو از دستت میدی😶
سلامتیت و عضوی از بدنت رو میدی برای جلب توجه از موجوداتی که به یک نیت دیگه دارن میان سمتت
با اینکه لبخندشم روی لباشه ولی در کسری از ثانیه دستت رو توی دهن خندانش میبینی، بدووون هیییچ ترحمی
وقتیی اون بدون هیچ رحمی میخواد فقط خلاهاش رو پر کنه از تو تووو دیگه چراا میخوای ترحم اونو جلب کنیی؟؟!!!
در واقع اون افرادی که میخوان جلب توجه ما رو اجابت کنند دنبال اینن که با اینکار اون خلا های احساس ارزشمندی و مهم بودن خودشون رو پر کنند، اصلا کااری نداره تو کی هستییی؟!!! میخوااد بچه ش باشی میخوااد یه ادم گدا و فقیر غریبه، اون دنبال غذاست و فکر میکنه با اینکار میتونه خلاهاش رو پر کنه، نمیتوونه؟
این حرفا احساس بد و انزجار میده
خیلییی خوبه خیلیی عاالیه این یعنی مسیر درست رو دارم میرم و هدایت میشم
خیلیی خووبه که بدم بیااد و کااملاا منطقی باشه برام که نرم تو جایی که کروکودیل و تمساح هست و اگه هستم بیام بیروون چند تا عضو دیگه باید از دست بدم تا بفهمم!!!؟ چقددر دیگه باید توی تررس ادامه بدم و تو وحششت تا بفهمم اینجاا جای من نییست!!!؟
اگه این جهان زیبایی و قشنگی داره دوستان
یه مرداب های متعفن و دااغی هم داره که پرر از کروکودیله که هممشونم رو لباشون خنده دارن و هممش هم دارن میان سمت من و چشماشون فقط رو منه و منتظرن تا خوراکشون بشی خدایاا چه احساااسی دارم چه حرفاایی داری میزنی.
من از اونجا باید برم من باید مهاجرت کنم
بعد اون ادم میگه من اینجا مستضعف هستم من اینجا ضعیف هستم
جواب فرشته ها چیهه
مگه زمین وسیع نبود!!؟ مهاجرت میکردی؟!!
بدون ادامه ی زندگیت خیلییی اوضاع بدتره
بعد حرکت میکنم میام بیروون از اونجااا با عششق هرر بهاای لازم بااشه پردااخت میکنمم هرر چی بااشهه میاام بیروون همیبنطوری که دارم میاام اصلاا نفسسم سینم بااز تر میشهه امیبد تو دلم میااد اولین ادمی که میبینم میرم کلی بغلش میکنم بی قید و شرط بهش عشق میدم فضای ادما فضای شهر هم نوعان خودم خداایااا شکررت از هرر لحظه زندگییم لذت میبرمم هرر لحظهه میگم خدایا شکررت خدایا شکررت فان شکرتم لازیدنکم
بله این اهرم رنج و لذته
با ادمایی هستم که حرفمو میشنون میفهمن میتونم ارتباط برقرار کنم باهاشون در کنار هم با هم هستیم با عشششقممممم خدااایااااااااا عاااجزم از سپااسگزااری برای عششقم خداایااااا شکررت چقدرر این جهاانت زیباااست شکررت برا اوون مرردابی که تووش بوودم شکررت برا این مسیریی که تووش هستممم سالمم سلامتم همینطووری بصورت طبیعیی حالم خوبه عششق بهم داده میشهه خود بخووود خداای من شکررت شکررت
وااقعاا این یه مثاال عاالیه از طرف خدا برای منی که سختمه ترک اینکار و این نگاه و این احساس
عاااااششق این خداام که ایینطور تعلیمم میده و اینطوور نگاه رو میگه
دقیقااا مثل همون حرفی که استاد تو اون قسمت سفر به دور امریکا زدن تو اون قلعه قدیمیه که لبس ابی تنشون بود سری دوم سفرمون در مورد اون محافظ های اهنی قلعه که گفتن یه سری جاها هست شاید محیط های نا امنی باشه من جیکار دارم برم اونجا من مبرم جایی که امنیت هست میرم جایی که مردم خودشون اشغال رو زمین نمیریزن نه اینکه بمونم تو اون جا بعد بگم اقا اشغال نریزین فلان
اگه شما رو باورات کار کنی هدایت میشی به جای بهتر ولی ممکنه یه سری باورای محدود کننده داشته باشی که شما رو اونجا نگه دااره مثل وابستگی های عاطفی خانواده کاری و بینهایت باور محدود کننده ای که میشه در موردش صحبت کرد.
حالا حرفم اینه من چرا باید به اون مرداب پر از کروکودیل وابستگی داشته باشم چرا؟
اینکه الان اونجام بخاطر خودمه.
ولی چرا باید بخوام بمونم اونجا؟
چه دلیلی داره؟
ایینقدر وابستگی ها پوچ و بیهودن
خدایاا شکرررت برای هدایت هات
ممنونم ازتون استادعزیزم و خانوم شایسته محترم
در پناه خدا
سلام به دوست خوبم
وای خدای من عجب کامنت ارزشمندی بود چقددد مثالهای خوب و وحشتناکی داشت چه اهرم رنج و لذت قوی میسازه برام باید مدام مرورش کنم که اگه اینو خوب درک کنم هیچ وقت حتی یک ثانیه هم دلم نمیخواد قربانی باشم
شبیه همون مثال استاده که شما اگه بدونی احساس بد آتیشه دیگه دستتو نمیکنی تو آتیش چون میدونی دستت میسوزه حالا هر دلیلی که داری داشته باش هر دلیلی
بگو دلیل داشتم مجبور بودم هر دلیلی باشه دستت سوخته تموم شد رفت
این مثال شما هم یه مثال دقیق و عالی بود از اینکه نخوام ترحم جلب کنم چون با هر دلیلی اینکارو کنم خودم بدبخت میشم مرسی که این نکات مهم رو نوشتین کامنت شما رو سیو کردم بارها و بارها بخونم
خدایا به راه راست هدایتمون کن آمین
سلام به آقای عباس منش عزیزم و مریم جانم
چیزی که یاد گرفتم تمرکز بر داشته ها و شکر گذاری باشه.
توجه و تمرکز به هر چیزی بکنی همون پیش می آد .تجربه من از روی ناآگاهی روی نقاط ضعف فرزندم و خودم و همسرم بود که هر روز باعث می شد اونها ضعیف تر و مشکلات و اختلافات بیشتر بیشتربشه .امروز فقط سعی می کنم موضوع رو از زاویه ای نگاه کنم که نعمت ها و نقاط قوت اونها و حتی خودم رو ببینم .خداوندا شکرگذارم برای آگاهی امروزم