تغییر شخصیت، جهادی اکبر لازم دارد - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

423 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1848 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که جهان هستی رو پراز فراوانی آفرید….

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی های زندگی ساز رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    شمابهم یاد دادید که پاشنه های آشیل زندگیمو شناسایی کنم و حلشون کنم و ازاین فرآیند لذت ببرم که همه ی زندگی همین لذت بردنه.

    سپاسگزارم که چراغ راهم شدید در این مسیر توحیدی

    سپاس که کمکم کردید تا دوباره خودمو ازنو تربیت کنم و بااین شخصیت جدید زندگی زیبایی رو تجربه کنم

    سپاسگزارم که هستید و سپاسگزارم که دوره‌ های بینظیری رو برامون روی سایت قرار دادید تا قوانین رو بهتر درک کنیم و با این تکرار های هوشمندانه ،مهارت کسب کنیم در ….،زندگی به شیوه ی قوانین …

    که این سبک زندگی یعنی توحید ، و توحید پایه و اساس جهان هستیه.

    سپاسگزارم از شما و از مریم جون عزیزم که این آگاهی ها رو در قالب ِِروزشمار تحول ،گردآوری کردند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    خداوند می خواهد که اون چیزی رو که من می‌خواهم یعنی اون خواسته هایی رو که من میفهمم اگر در مسیر باشم خداوند هم می‌خواهد و بعد از مدتی اتفاقات جوری انفاق می افتند که اون اتفاق بیفتد چون خداوند می‌خواهد به طور قطع

    مثال در کاری که داشتم ی سبک خاص بود و از اول اون راه اشتباه بود و وقتی که به تضادها خوردم مدام غصه میخوردم و همین شد که آروم آروم از مسیر خارج شدم

    وقتی که اون کار رو به خاطر نبود پول برای شروع مسیر جدید جمع کردم بعدش آدم هایی اومدن در زندگیم که حاضر بودن از طرف خدا زندگیشون رو بفروشن و در مسیر من سرمایه گزاری کنند

    مسیر رو که نگاه میکنم اینو میفهمم که من وقتی به تضاد خوردم خواستم فهمیدم و این ارسال شد که من برای شروع راه جدید پول ندارم و باید پول باشه و من که ندارم و نمیشه

    خداوند که تمام اتفاقات رو رقم میزنه این رو هم اون مدیریت کرده بود که با تعطیل شدن کار قبلی با روش جدید کارمو شروع کنم و پیغام خدا این بود که هر چیزی رو که بخای برات فراهم میکنم تو فقط غم نخور و نترس و از گام‌های شیطان پیروی نکن

    خداوند اون چیزی رو میخاد که من با برخورد با تضاد ها بهش میرسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Mmir- گفته:
    مدت عضویت: 459 روز

    باسلام خدمت همسفران عزیزم

    استاد گرامی و عزیز این مسیر راهیه که از اول و آخرش

    میرسیم به بحث توحید

    واین دیدگاه میتونه جامعه وجودیتو تغییر بده

    و همچنان بتونی پیش بری تومسیرت

    با توکل و ایمان بهش

    مقاومت هارو کنار بزاریم

    واینکه فقط روی خودش حساب کنیم

    به قول عزیزی تاوقتی روی خودت کارمیکنی نتایج میاد

    واین روندیه که باید ادامه داد

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    روزشمار تحول زندگی من روز 113هم

    من به خودم تعهد میدم که تومسیرم باشم و ثابت قدم به راهم ادامه بدم

    سپاسگذارم ازت استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    روز 113 ، فصل چهارم روز شمار تحول زندگی من:

    به نام خدای خوبی ها و بدی ( به ضم ما)و تضادها

    تیتر این فایل گویای همه چیز هست

    تغییر شخصیت جهاد اکبر میخواد

    یعنی کار یه روز و دو روز و یک ساعت نیست

    کاری پیوسته و مادام العمره کسب آگاهی ، توحید در عمل و طبق قوانین ثابت الهی زندگی کردن

    باید بشه جزئی از روتین های زندگی ات مثل حموم کردن ، آب و غذا خوردن و بی اغراق مثل نفس کشیدن

    ( باور فراوانی )

    دنیا چنان پر است از فراوانی که چاره ای نداریم جز شادمانی

    قبلا فکر میکردم فقط با یک آدم خاص به اسم ایکس یا وای فقط میتونم عشق رو تجربه کنم

    الان هم گاهی وقتا نجواهای شیطانی که باور کمبود در عشق و فراوانی آدم های مناسب هست تو ذهنم میاد

    راستش گاهی وقتا پیروز میشه و من احساسم تو این زمینه بد میشه مدام فرکانس تنهایی و کمبود عشق رو میفرستادم و یاد روابط قبلی یا پارتنرم و اتفاقات گذشته میفتادم

    اما الان که این فایل رو گوش دادم یه ندایی درونم گفت

    مریم فراوانی ها رو باور کن فراوانی عشق و مرد مناسب فراونی اینکه تو با شخصی که هم فرکانس تو هست به زودی ملاقات میکنی

    در ذهن و قلبت نچسب به یک آدم خاص

    و فکر و انرژی ت رو بزار برای شاد بودن و لذت بردنت

    برای اهدافت و حال خوبت

    برای این مسیر زیبا و رسالتت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    م. م گفته:
    مدت عضویت: 3392 روز

    سلام و درود به شما عباسمنش عزیز و دوست داشتنی و همه دوستان عزیزان

    خیلی خوشحالم برای این همه آگاهی و رشد و اینکه هر چی بیشتر جلو میرم همه چی از هر نظر عالی تر میشه

    امروز یه موضوع یا بهتره بگم یه ترمز جدید پیدا کردم خیلی خوب بود

    اینکه ما یه چیزی رو میخوایم و وقتی به دریافتش نزدیک میشیم خیلی هیجان زده میشیم و امان از این هیجان که همه چیز رو خراب میکنه، عزیزان کسی اگر تا الان به موضوع هیجان برخورد کرده و تونسته این موضوع رو حلش کنه پاسخ بده؟

    مرسی از همه تون

    اکبری همسر م.م

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فرزانه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    سلام به همه ی عباس منشی های مثبت و دوست داشتنی مخصوصا به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز

    واقعا دیدن این فایل چقدر حس خوبی به آدم میده خدایا شکرت خدایا شکرت

    اولیش اینه که بهت انرژی میده که ادامه بدی ناامید نشی بهت میگه هنوز فرصت هست هیچ موقع برای تغییر دیر نیس

    دومیش اعتماد بنفست بالا میبره باعث میشه بخودت بیای و بگی اگه اونا تونستن پس منم میتونم ، اگه خدا به اونا کمک کرده به این همه زیبایی برسن پس تو هم باور کن که خدا به تو هم کمک میکنه که بهشون برسی فقط کافیه باورش کنی و ایمان داشته باشی میرسی ، سوم اینه که دیدن این همه زیبایی و ثروت حس عالی بهت میده واقعا شکرگزار خدایی به این بزرگ و مهربانی میشی و افتخار میکنی که خدایی به این بزرگی داری و آخر اینکه تنها همه ی این نتایج با تغییر افکار و باورهای نادرست مون براحتی دست یافتنی میشن تنها کافیه با ایمان قوی حرکت کنیم و ادامه بدیم قطعا و حتما بهش میرسیم. واقعا با دیدن این همه ثروت و آزادی استاد واقعا لذت میبرم خداروشکر واقعا

    امیدوارم که من و همه عباس منشی های دوست داشتنی بتونیم با تغییر باور ها و شخصیت مون به این همه زیبایی حتی بیشتر از اون برسیم خیلی زود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    النازصالحی گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    سلــــــــــــــــــام به همه عشقا 😍

    استاد بازم یه شاهکار دیگه از شما اول میخوام ازتون سپاسگذاری کنم که اینقدر پدرانه و صادقانه راه هایی رو که رفتید ، آگاهی های نابی که بدست آوردید رو با ما به اشتراک میذارید ممنون که تو لحظات شادتون ما رو شریک میدونید ،ممنون که اینقدر خوبید که هر چی زیبایی میبینید ما رو هم شریک میکنید 💐😍💞💐

    شاید تنها راه نباشه ولی به نظرم اصلی ترین راه برای یه رشد اساسی و یه گرد گیری درونی اینکه از منطقه امن و راحتیمون بیایم بیرون به نظرم وقتی تو یه مدار زیاد بمونیم اون میشه منطقه ی راحتیمون و اگه بخوایم تغییر کنیم و بریم به مدار بالاتر، به مدار متفاوت تر از الانمون، به مداری که عشقش، ثروتش ،فراوانی نعمتش، شادی هاش بیشتر از مدار فعلیمونه بایــــــــــــد این مدار و این ناحیه امن و ترک کنیم باید به درونمون برگردیم یه خلوتی صادقانه با خودمون داشته باشیم و بدون گول زدن خودمون اون ایراداتی که مانع عبور ما و تغییر ما میشه رو پیدا کنیم و قبولش کنیم

    درسته یه موقع هاییی سخت میشه قبول اینکه من عزت نفس پایینی دارمو من باورهای نادرستی نسبت به ثروت دارم و ……

    مشکل درونیه، جامعه مقصر نیست، فلانی مقصر نیست ،فقط درون من و من و من هست که ایراد داره و اگر این ایرادات رو بپذیریم و سعی کنیم قدم برداریم برای تغییرشون میبینیم که اصلا چیز بدو خجالت آوری نبودن بلکه باعث شدن ما به شخصیتی محکم تر ،داناتر ،عزیز تری برسیم همین ایرادهایی که روزی ما رو به مدار های پایین و کمبود سوق میدادن الان که مابا ذهنمون تغیرشون دادیم باعث شدن به مدار های بالا و با شکوهی از ثروت و عشق برسیم 😍

    خود من الان به یکی از ایرادام حمله کردم ، با اینکه اول نمیدونستم باید از کجا شروع کنم به نوشتن و وسوسه شدم که ولش کن 😵 اما حمله کردم بهش و شروع کردم به نوشتن و بــــــــــــوم با شروع نوشتن چیزایی به ذهنم رسید که نمیدونم از کجا بود😂 فقط میومد 😂و خوشحالم که نوشتمو یه سنجشی هم از قسمت مخفی ذهنم دستم اومد که چه خبره اون تو😂😂

    بهتــــــــــــــــــــــرینا رو براتون آرزو دارم💞💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ابراهیم آقا Brj_auto_glass گفته:
    مدت عضویت: 2209 روز

    سلام

    روز ۹۸ سفر نامه

    سلام اول از همه سال نو رو تبریک میگم به همه دوستای گلم و استاد و همکاران عزیزشون

    ما به اتفاق خانواده روز ۲۸ اسفند حرکت کردیم به شهر مشهد و امروز ۱۰ فروردین رسیدیم خونه اتفاقی که کل عمرم سابقه نداشته که هممون با هم بریم اونهم ده دوازده روز اون هم تو ایامی که بازار رونق داره

    خدایا شکرت

    🛑من روز سوم عید خودم رو کلی جمع و جور کردم و تو مشهد تو بوستان غدیر به یه خانم کنار دریاچه گفتم می‌خوام تمرین آگهی تبلیغاتی انجام بدم اولش خندید گفت این مدل جدیده(اولش فکر کرد می‌خوام مخ بزنم😄😄😄 )بعد که توضیح دادم گفت بفرمایید ادامه بدید و من آگهیم رو براش خوندم و ازش تشکر کردم و اومدم اینور بعد چند دقیقه اومد گفت اسم استادت چیه منم براش توضیح دادم آخرشم گفت مراقب باش کی این تمرین رو انجامش میدی ،بعد گفت اگه شوهرم می دید داری باهام صحبت میکنی سو تفاهم پیش میومد چون مردهای بلوچی خیلی غیرتی هستن. منم گفتم چشم و بعد خدا حافظی کرد رفت 🛑

    چند بار دیگه هم انجامش دادم اما ناکام بودم یکیشون داشت با دوست پسرش تلفنی حرف میزد

    من رفتم ازش درخواست کردم اولش گفت باشه بعد دیدم دوست پسرش از پشت گوشی(گوشیش رو بلندگو بود) گفت این کیه ؟(منو میگفت😄😄)

    بعد دختره با دست بهم اشاره کرد گفت برو الان شر میشه ، منم رفتم

    بعد دیدم یه خانم اومد لباس آتش نشانی تنش بود ازش درخواست کردم یه ذره گوش کرد بعد گفت نه ببخشید کار دارم باید برم منم ازش تشکر کردم و رفت

    عیب نداره همین که دارم راه میفتم خدا رو شکر

    🔘به امید خدا آنقدر انجامش میدم که برام عادی بشه

    🛑بعد اومدم سراغ یه ترس دیگه و اون عینک سه بعدی بود (ترسم از این بود که دیده بودم کسی که عینکو زده از ترس جیغ میزنه و مردم مسخره میکنم )ولی گفتم باید انجامش بدم رفتم و انجام دادم خدایی خیلی ترسناک بود خیلی خودم رو جمع و جور کردم که کاری نکنم بهم بخندند ولی یه جاهایی هیجانش دیگه دست خودم نبود 🤣🤣🤣🛑

    🧶خلاصه پا گذاشتم رو دوتا ترسم

    خدارو شکر 🧶

    🛑یک عده از جمله خودم بجای اینکه منبع فساد رو از بین ببریم

    ♦️یا اون ایراد رو انکار میکنیم میگیم من این ایراد رو ندارم

    ♦️یا خودمون رو به بی‌خیالی میزنیم

    ♦️یا اون ایراد را اصلا ایراد نمیدونیم تازه بهش افتخار می‌کنیم (مثل کسی که کلاهبرداری رو زرنگی میدونه یا کسی که رد شدن از چراغ قرمز رو هنر میدونه)

    ♦️یا در بهترین حالت اون ایراد رو به عنوان یه چیزی که حل نشدنیه تحملش میکنیم (و میگیم دست خودم نیست / نمیتونم ترکش کنم)

    🧶مثل کسی که معتاد به الکل و مشروبه بعد میگه دندوناش از بین رفته اعتبارش از بین رفته ولی میگه نمیتونم نخورم

    مثل کسی که چشمش هیزه (ایراد شخصیتی) ولی به خاطر اینکه بقیه نفهمن یواشکی نگاه می‌کنه

    یا مثل کسی که یواشکی سیگار میکشه با اینکه خودش می‌دونه بهش ضرر میرسه .

    داره آشغال(ویژگی بد) رو قایم میکنه

    📌چرا ایرادهامون رو تحمل میکنیم ؟

    ♦️چون بارها سعی کردیم ولی نتونستیم رفعش کنیم

    ♦️چون حاضر نیستیم براش قدمی برداریم

    ♦️چون حاضر نیستیم از اون منطقه امنی که برای خودمون درست کردیم بیایم بیرون

    ♦️چون در یک کلام حاضر نیستیم بها بپردازیم و یک بار هم که شده با تعهد تغیرش بدیم

    📌ایراد شخصیتی چیه؟

    🖍️🖍️همون رفتارهایی که میدانیم داره بهمون لطمه می‌زنه ولی به خاطر تعصبات و دیده ها و شنیده های قبلی یا از روی عادت انجامش میدیم

    📌چطور ایراد شخصیتی رو برطرف کنم؟

    ♦️اول بپذیرم که ایراده و باید برطرف بشه

    ♦️بعد آرام آرام آگاهانه تغیرش بدم یعنی اگه عادت دارم غیبت کنم آگاهانه اون لحظه جلوی زبونم رو بگیرم

    👈👈👈👈من با برطرف نکردن ایرادهام دارم خودم رو از لذتهای دور میکنم👉👉👉👉

    🧶🧶من وقتی از پول خرج کردن بترسم میرم یه شهربازی ، از یه طرف دوست دارم برم سوار تله کابین بشم ولی از یه طرف دوست ندارم پول خرج کنم نتیجه این میشه سوار نمیشم و بعداً حسرت میخورم که چرا برای یه بار هم که شده امتحانش نکردم🧶🧶

    📌ما چرا روی یه مسئله ای تعصب پیدا میکنیم ؟

    ♦️چون از یه کسی که قبولش داریم شنیدیم

    ♦️یا اینکه بارها اون موضوع رو به شکلهای مختلف شنیدیم طوری که به این نتیجه رسیدیم که این هست جز این نیست(برامون منطقی شده)

    📌چرا ترسهای ما مشکلات و ایرادهایی است که باید برطرف بشه؟

    ♦️چون ما رو از خیلی لذتهای دور می‌کنه

    ♦️چون ما رو محدود می‌کنند

    ♦️چون نمیزارن حرکت کنیم

    ♦️اگر ترسها کم بشه اعتماد بنفس بیشتری پیدا میکنم برای کارهای بزرگتر

    وقتی که به دلیل رفتارهام تو جنبه های مختلف زندگیم نگاه میکنم میبینم دلیل خیلی از کارهایی که انجام ندادم ترس بوده حالا گاهی اون ترس از نظر دیگران بوده گاهی ترس از تمام شدن پول بوده گاهی ترس از اینکه نتونم انجامش بدم و خیلی ترسهای دیگه

    این در حالیه که خیلی کسایی رو میبینم که با اینکه از من پایین تر هستن دارن همون کار رو انجام میدن و نتیجه میگیرن

    👈👈👈وقتی میتونم بگم که دارم رشد میکنم که ایرادهام رو دونه دونه و آرام آرام برطرف کنم ، نه اینکه ازشون فرار کنم👉👉👉

    📌چرا از ایرادهامون فرار می کنیم؟

    ♦️چون باور نداریم که میشه رفعش کرد

    ♦️تو ذهنمون غیرقابل برطرف شدنه

    ♦️اون ایراد تو چشمم خیلی بزرگه

    🌼🌼💮بهانه ها و توجیهات و دلیلهای به ظاهر منطقی که میاریم همون ترمزهاییه که نمیزارن رشد کنیم💮💮🌼

    🔘چقدر استاد زیبا مصداق آوردی که خداوند یه جهانی مجزا برای هر کدوم از ما خلق کرده که تو این جهان کلی آپشن و گزینه داره که هرکسی هر گزینه ای رو که میخواد تیک میزنه🔘

    🖍️یکی ثروت رو تیک میزنن یکی فقر رو

    🖍️یکی سلامتی رو یکی بیماری رو

    🖍️یکی مهاجرت رو یکی راکد موندن رو

    🖍️یکی اعتبار رو یکی بی آبرویی رو

    🖍️یکی درگیری رو یکی صلح رو

    🖍️یکی حرف مفت زدن رو یکی عملگرا بودن رو

    🖍️یکی زندگی در رفاه رو یکی ساده زیستی رو

    📌با چه مکانیسمی میتونم اون گزینه مد نظرم را انتخاب کنم ؟

    ♦️با کنترل کانون توجهم

    ♦️با تغیر دادن ایرادهایی که دارم

    ♦️با توجه به چیزایی که می‌خوام

    ♦️با اعراض از چیزایی که نمیخام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1987 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    کلام استاد :

    « ما خدایی داریم که یه جهانی خلق کرده و گفته این جهان من خلق کردم و به ما گفته تو هر جور دوست داری بهش شکل بده

    تو این جهان همه چی هست زشتی هست زیبایی هست کویر و سرسبزی ، فقیر و ثروتمند ، تر و خشک همه چی هست

    تو انتخاب کن چی رو میخوایی ، تو میتونی هر چیزی تو این دنیا خلق کنی تو زندگیت

    فقط بدون با افکارت اینکار رو میکنی نه با زور و بازوت »

    این ثابت میکنه من در دنیایی زندگی میکنم که هم خوب هست و هم بد

    و خداوند این اختیار رو بمن داده که خودم زندگی خودم رو خلق کنم

    مثل تو این دنیا که هم فقر وجود داره و هم ثروت من میخوام ثروت بدست بیارم

    حالا چطور میتونم در مدار این ثروت قرار بگیرم ؟

    اینکه بیام ورودی در مورد ثروت به خودم بدم

    مثلا تو حوزه کاری خودم بیام با ادمهایی ارتباط بگیرم که تو کارشون موفق هستند و ثروتمند شدن

    و این باور در من شکل میگیره که این انسانها تونستن پس من هم میتونم

    که این خودش دادن ورودی مناسب برای کسب ثروته

    یا اینکه بیام اموزشهای اساتید رو پیگیری کنم که کمک میکنه من تو زندگیم و کارم مهارت بدست بیارم مثل اموزشهای استاد عباس منش و دیگر اساتید در حوزه کاری خودم دنبال کنم

    و یا بیام افکار و تمرکزم رو روی کارم ، محصولم و فروش بهتر بذارم و همیشه بدنبال ایده‌های جدید باشم برای پیشرفت بهتر در بیزنسم

    و انجام اینکار در مدت زمان مناسب خود به خود باعث میشه من فرکانس مناسب در مورد ثروت به جهان ارسال کنم و جهان هم مثل اینه عمل میکنه و اتفاقات و اوضاع و شرایطی که هم سنگ فرکانس من باشه رو تو زندگی من بوجود میاره

    همین امروز من بعد از اینکه این نکته از استاد عباس منش شنیدم بعد رفتم تو کلاس انلاین اموزشی کاری خودم داشتم درس یاد میگرفتم تو حوزه کاری خودم که در مورد فروش ، مذاکره ، پول بود که کلا حدود 4 ساعت افکار من درگیر این آگاهی‌ها بود و جالبه تو حین اموزش دیدین همین جور مشتریها با من تماس میگرفتن و یکی تامین کننده بود و یکی خریدار

    خوب این اتفاق چی رو ثابت میکنه این نشون جهان داره پاسخ میده به باورهای من

    یعنی اینکه فرکانس ارسالی من در مورد فروش و پول بود که نتیجه‌اش برای من فرستادن مشتری بود

    بنابراین این اتفاقات نباید به راحتی از گوشه ذهن من رد بشه و بگم خوب این اتفاق خودش رخ میداد

    نه نه اگر اینجوری بود چرا قبل از داشتن این ورودی برام رخ نداد

    پس این ثابت میکنه من خودم دارم تمام اتفاقات زندگی خودم رو بوجود میارم

    چطوری ؟

    با ورودی که به خودم میدم

    اگر ‌ورودی خواسته‌ست

    خوب جهان هم اساس اون ورودی رو برای میفرسته

    ولی متاسفانه خودم من که تو این مورد ایراد بزرگی که دارم اینکه فکر میکنم خوب این اتفاق باید رخ میداد من تعیین کننده نبودم

    برای همین من همین جا اعتراف میکنم برای من هنوز این موضوع باور پذیر نشد که من خودم خالق زندگی خودم

    « و الان که دارم این کامنت رو مینویسم همین الان این ترمزم رو شناسایی کردم

    که هنوز به خودم و خدای خودم اعتماد نکردم و باورش نکردم و دارم ادعاشو در میارم »

    چرا این حرف رو میزنم ؟

    چون دیروز تا حدودی احساسم بد بود و یه خورد نگران وضعیت مالیم بودم که چرا پول و معامله و فروش خوب برای من رخ نمیده؟

    و امروز صبح توسط خداوند هدایت شدم که با خانواده برم بیرون تو طبیعت تفریح و فعلا از نعمتهایی که داریم لذت ببریم و خوش بگذرونیم

    خلاصه جاتون خالی کلی با همسر و فرزندانم تو جنگل کباب عالی زدیم و کلی قرصیدیم و خیلی خوش گذروندیم و اون طبیعتگری خیلی بمن کمک کرد فعلا دقدقه پول رو نداشته باشم و از نعمتهایی که دارم بیام لذت ببرم بقیه کارها رو خود خدا برای من انجام میده

    و خداشکر تونستم ذهنم رو کنترل کنم و احساسم رو خوب نگه داشته باشم

    و بعد غروب که اومدم کلاس انلاین شروع شده بود که 4 ساعت تمام فقط من ورودی پول ، فروش ، مشتری ، مذاکره داشتم به خودم میدادم و این کارهایی که من انجام دادم باعث شد نتیجه‌اش دو تا نشونه از مشتری برای خرید با من ارتباط بگیرند

    ( البته هنوز پول نشد )

    که این نشونه‌ها خداشکر خیلی بمن کمک کرد تا احساسم خوب و دو چندان بشه و باز خودم بیکار ننشستم و برای یکی از مشتریهای قدیمی زنگ زدم و پیگیری کردم و جویای اوضاع کار شدم که خلاصه نتیجه سفارش جدید شد که گفت دو روز دیگه پول پیش برات میزنم

    خوب من اینها رو باید بارها به خودم بگم

    تو ثروت میخوای یا فقر ؟ خوب معلومه

    پس ورودی ثروت به خودت بده

    تو لذت و ارامش میخوای یا جنگ ؟ خوب معلومه

    پس بدنبال ورودی باش که بهت بیشتر لذت بده

    تو سلامتی میخوای یا بیماری ؟ خوب معلومه …

    پس همه چی از من شروع میده

    تو فرستنده خوب باش و کارت رو خوب انجام بده گیرنده کار خودش رو عالی انجام میده پس نگران خدا نباش

    پس تمام اتفاقات زندگی من بخاطر افکار ، باور ، رفتارهای منه که نتیجه‌اش اینی هست که من قبلا فرستادم

    بدون شک

    پس من هستم تک تک لحظات زندگی خودم رو دارم میسازم

    اگر خوب نیست اشکال نداره من میام دوباره شکلش میدم و انجوری که من دوست دارم میسازمش

    که انجام اینکار تمرین میخواد و البته برطرف کردن همین ترمزی که خدای مهربان هدایتم کرد در حین نوشتن همین کامنت متوجه‌اش بشم نیاز داره به الگوهای درست نیاز داره کار کردن روی باور و بارها بارها تکرار کردن این موضوع که

    من صد در صد خالق زندگی خودم هستم

    پس من برای ثانیه به ثانیه زندگیم مسئولم و بدنبال عوامل در بیرون از خودم نیستم

    دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم

    دوست دارم تو کامنت بعدی باز هم در مورد این موضوع بیشتر صحبت کنم

    چون احساس میکنم هنوز ترمزهام مقاومت داره و باید بیشتر روش تمرکز بذارم

    و از اونجایی که نوشتن کامنت خیلی به درک قوانین حاکم بر جهان هستی بمن کمک میکنه بنابراین باز میام بیشتر برای خودم بازش میکنم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زینب ندرلو گفته:
      مدت عضویت: 1004 روز

      سلام آقای نوری عزیز

      بخاطر کامنت پر محتوا تون ازتون خیلیییی تشکر میکنم

      چقدر به من کمک کرد این موضوع رو بهتر درک کنم

      وقتی استاد میگفتن برید کامنت ها رو بخونید از هزار تا کتاب بهتر راستش اولش باور نکردم ولی به خودم قول دادم روزی چند تا دونه کامنت بخونم هر روز معجزه اش رو دیدم فقط خودم میفهمم که چقدر درکم داره بهتر میشه هر روزی که کامنت ها رو میخونم و میام میبینم ساعت ها دارم کامنت میخونم و خسته نمیشم

      از استاد زیاد این جمله رو شنیدیم که باور های ما هستن که دارن اتفاقات ما رو رقم میزنن،با اینکه این جمله رو خیلی از استاد شنیده بودم ولی درکش نکرده بودم مثلا توی شروع کسب و کارم هی میگفتم چه ایده ای پیاده کنم که کارم رونق بگیره ،چه تکنیک های رو یاد بگیرم که توی حوزه ی کاری خودم عالی باشم ولی وقتی فایل های سه برابر کردن درآمد رو گوش کردم تازه فهمیدم این جمله ی استاد یعنی چی من باید بگم برای رسیدن به فلان خواستم باید چه باور هایی بسازم ایده ها بهم گفته میشه

      وقتی کامنت شما رو خوندم دیدم بله منم هنوز اونحور‌که باید این جمله رو که من خودم خالق شرایطم هستم رو باور نکردم

      وقتی کار خودم رو شروع کردم اولش خیلی با انگیزه و ذوق شروع کردم چون درگیر نتیجه بودم وقتی نتیجه دلخواهم نیومد ناامید شدم حتی به مسیرم شک کردم چون فراموش کردم تغییر این باور های ریشه دار و قوی یه شبه نمیشه

      من تمرکزم رفته بود رو نگرفتم نتیجه به قول شما نشونه های کوچیک رو نمی‌دیدم وقتی شما فقط 4 ساعت تمرکزتون رو فروش بوده نشونه اش شده دو تا پیام اگه چندین مدت تمرکز روی فرستادن فرکانس های ثروت کنید چه نتایجی میاد که فقط خدا می‌دونه

      به نظرم خود شخص من همش فراموش میکنم که بابا من توی هر لحظه خیلی این هر لحظه اش مهمه دارم فرکانس می‌فرستم حالا اگه نتیجه دلخواه من نیس بیام ببینم دارم چه فرکانسی می‌فرستم وقتی من دارم پول خرج میکنم ته دلم یه ترسی برای آخر ماه دارم وقتی من به جای کار کردن رو باورام خواسته هام رو کوچیک میکنم دارم فرکانس کمبود می‌فرستم و خب معلومه از همون جنس هم بیشتر دریافت میکنم

      پس باید چیکار کنم تا میتونم ورودی ثروت و فراوانی به ذهنم بدم نگرانی رو برای خرج کردن بزارم کنار

      خدا از جاهایی که من فکر نمیکنم روزی بهم میده ،به قول استاد به هر میزانی که من این جمله ها رو باور کنم نتیجه میاد تو زندگیم

      ممنونم بابت این کامنت عالی که به من خیلی کمک کرد امیدوارم این آگاهی ها رو بتونم تو عمل اجرا کنم و فقط گوینده ی این جملات زیبا نباشم

      براتون بهترین ها رو آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      آفرین روان پاک گفته:
      مدت عضویت: 2396 روز

      سلام جناب نوری دوست و هم خانواده ای عزیز

      از کامنت هاتون خیلی استفاده کردم. درخواست هدایت کرده بود برای اینکه چرا پول به شکل منظم تر وارد زندگیم نمیشه. و جالبه که دقیقا با خوندن کامنت شما منم متوجه شدم که من هم باور نکردم که خودم صد در صد خالق تک تک اتفاقات زندگیم هستم. اینکه کفتید نسبت به هر ثانیه از زندگیمون مسئولیم. دقیقا دیدم این در من نیست هنوز. به غیر از ترس هایی که از تموم شدن پول تو حسابم و ترس دیر واریز شدن پول از کارفرمای بعدی دارم. که از باور خودم از فرکانس های خودم نشات میگیره. من مدام این ترس تو دلم هست اما فکر می کردم که دیگه باور کردم تنها روز رسان خداونده. اگه باور کرده بودم که نباید این نگرانی تو وجودم می بود. نباید احساسم بد میشد. باید باور مناسب رو برای خودم بنویسم و متعهدانه هر روز بارها بنویسمش با خودم تکرارش کنم صدامو ضبط کنم و گوش بدمش. دقیقا درست گفتید ورودی مناسب ثروت رو به خودم باید بدم.

      از خداوند برای هدایت زیبا و فوق العادش سپاسگزارم.

      بی نهایت ازتون برای درس ها و آگاهی هایی که نوشتید سپاسگزارم.

      براتون زندگی پر از حضور الله و هدایت های نابش به سمت ثروت تو تمام جنبه های زندگیتون رو آرزو می کنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1181 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    روز 113 سفرنامه و آخرین روز از این سفرنامه ی پربرکت.

    تغییر شخصیت جهادی اکبر لازم دارد

    سلام استاد جانم سلام بهترین استاد دنیا .سلام مریم دلبندم.چقدر عالی فایل روز آخر سفرنامه رو اختصاص دادید به مهم ترین موضوعی که اصلا به خاطرش هر کسی وارد این مسیر میشه.

    یادمه تا قبل از شروع سفرنامه هیچ وقت هیچ وقت همچین تعهدی به خودم نداده بودم که جهادی اکبر به راه بندازم برای تغییر شخصیتم.مدتها بود که فایل گوش میدادم و در کنارش هم کمی عمل. ولی درک درستی از قانون نداشتم و منتظر بودم اتفاقای عجیب و غریب جالبی برام بیفته.تا قبل شروع سفرنامه اصلا نمیدونستم الهام یعنی چی.یعنی میدونستما ولی فکر میکردم باید به یه جایگاه خاصی بسم تا لایق هدایت بشم.حتی تو مخیله ام هم نمگنجید که آدم گناهکاری مثل من چطور میتونه با خداوند هم کلام بشه.فاصله ی زیادی بین خودم و خدای خودم میدیدم اما این سفرنامه به خوبی این فاصله هارو پر کرد منو پخته کرد منو عملگرا کرد چشم منو به روی حقایق باز کرد.اصلا انگار تا قبل از سفرنامه یه آدم دیگه ای بودم و حالا یه آدم دیگه ام.چقدرررر که من تو این سه ما و خورده ای تغییر کردم از هر نظر.من سالها به خاطر احساس دلسوزی و احساس مسئولیت نسبت به خونواده ام رنج میبردم و احساس گناه میکردم سفرنامه به من یاد داد که من مسئول کسی نیستم هر کسی فقط توانایی تغییر خودش رو داره.و نه همسر و خونواده اش.از شروع سفرنامه یادم نمیاد آخرین باری که با همسرم بحث کردیم کی بوده.در صورتی که تا قبلش خیلی بحث میکردم و بیشتر عکس و العمل نشون میدادم به رفتارهای همسرم.تو رابطه ام الان تو حالتی ام که خیلی آرامش دارم و خیلی خوبیم باهم.چقدررر توقعم از همسرم اومده پایین .

    تو سفرنامه یاد گرفتم که خیلی زود تصمیم بگیرم و تو دو راهی گیر نکنم.یاد گرفتم صبر زیادی داشته باشم.قانون تکامل رو به خوبی توی سفرنامه درک کردم چیزی که پاشنه ی آشیلم بود و هست.شروع کردم به سپاسگذاری درمورد همسرم شریکام و در نتیجه کلی رفتارهای خوب ازشون دیدم.تصمیم قطعیم رو در مورد علاقه ام گرفتم و اقدام کردم رفتم تو دل بزرگترین ترسهام از شریکام جدا شدم.غرور بیجامو کنار گذاشتم و تو تخصص مورد علاقه ام تو یکی از بهترین سالن های شهرمون هم آموزش میبینم هم کار میکنم. ترسهام در قبال خونواده ی همسرم خیلی خیلی کم شده جوری که قبلا حتما زود به زود باید بهشون سر میزدم وگرنه گله و شکایت ها شروع میشد و من به شدت وحشت داشتم از اینکه نکنه از دستم ناراحت شن و همیشه میخواستم از خودم راضی نگهشون دارم.اما حالا اولویت فقط خودمم.دفعه های اول خیلی سخت بود برام عملی کردنش ولی وقتی چند بار انجامش دادم هربار راحتتر شد برام.

    رفتم تو دل ترس از ترد شدن توسط اطرافیانم . خیلی راحت خودمو دارم میبخشم به محظ اینکه خطا میکنم میبخشم خودمو بر خلاف قبل که به شدت خودمو سرکوب و سرزنش میکردم همین یک مورد باعث شده بعد از هر اشتباهی خیلی سریع به مسیر برگردم.یاد گرفتم چشم گفتن در برابر کسایی که از من بیشتر میدونن رو یاد بگیرم .احترام گذاشتن رو دارم یاد میگیرم. هدفگذاری رو فهمیدم که به چه شکل باشه و اهدافمو به قسمتهای خیلی کوچیک تقسیم کردم کلیییی از حاشیه ها از زندگیم حذف شده و اصل رو پیدا کردم و چسبیدم بهش. خیلی قوه ی تشخصیم تو شناخت الهامات رفته بالا و خیلی سریع بهشون عمل میکنم و نتایجش فوق العاده است.دارم زیر نظر یه آدمی که واقعا استاد و کار بلده تو حرفه ام آموزش میبینم و شوق و اشتیاق فراوان.فهمیدم که خدا منو دوستم داره هیچ وقت قضاوتم نمیکنه هیچ وقت سرزنشم نمیکنه به خاطر اشتباهاتم به همین دلیل من هم خودمو سرزنش نمیکنم.ورودیم تا یک سال تقریبا قبل از شروع سفرنامه صفر بود .تو هفته ی اخیر 3و 100 پول به دستم رسیده به راحتترین شکل ممکن.رفتارم نسبت به اطرافیان خیلی خوب شده.خیلی بهتر دارم از تضاد ها درس میگیرم و سعی میکنم خودم رو تغییر بدم.و خیلی تو تضاد گیر نمیکنم.

    و مهم تر از همه قبل از تموم کردن سفرنامه دوره ی عزت نفس رو خریدم.چیزی که تا قبل از سفرنامه به این زودی خریدنش رو محال و غیر ممکن میدونستم. و انشاءالله از فردا قراره این دوره ی خفن و پربرکت رو شروع کنم. خدا میدونه که چه ورژنی قراره تا یکسال آینده یعنی تا اسفند 402 از خودم بسازم. سفرنامه که معجزه کرد تو زندگیم مطمئنم که اتفاقای خیلی بزرگتر و قشنگتر و خفن تری در انتظارمه.از خدا میخوام تا سال آینده منو دوباره به این کامنتم هدایت کنه تا از ادامه ی نتایج خفنم براتون بنویسم.

    تو روز اول سفرنامه نوشته بودم من تو مخارج روزانه ام موندم تا حالا یه شکلات هم برای خودم با احساس خوب نخریدم بعد چطور انتظار درآمد بالا دارم.منی که یه 10 هزار تومن نمیتونم با احساس خوب برای خودم خرج کنم چطور به ثروتمند شدن دارم فکر میکنم. و امروز تو آخرین روز سفرنامه ام به عنوان هدیه رفتم برای خودم دوتا دفتر خیلی خوشگل و تقریبا بالا قیمت تر از بقیه خریدم تا به امید خدا از فردا دوره عزت نفس رو توش بنویسم.خواستم بگم اگه قبل از سفرنامه اگه این کارو میکردم خیلی خودمو سرزنش میکردم که کل پولتو دادی دوتا دفتر گرون قیمت خریدی.میتونستی یه دفتر ارزون بخری و با بقیه پولت کارای دیگه بکنی.ولی با عشق امروز برای اولین بار در عمرم یه کادوی گرون قیمت و با ارزش از نظر خودم به خودم هدیه دادم با حساس خیلی خوب.

    عاشق همتونم بهترین سفر زندگیم بود الخصوص با داشتن همسفرهای گل و دوست داشتنی مثل شما و لیدری چون استاد عباسمنش عزیزم مریم جان نازنین.

    لایق بهترین هایید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: