«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 129

1867 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1761 روز

    به نام خدایی که جبران میکند…

    خدای جبران کننده…

    چه اسمِ قشنگی…

    تجلی این اسمِ زیبایِ خدا را میتوانیم در یک استخوان شکسته شده ببینیم که خدا به گونه ای آن را ترمیم میکند که انگار نه انگار که شکسته شده بود…

    یا میتوانیم تجلیِ این اسمِ قشنگِ خدا را در پوست خراش برداشته یا زخم شده خود ببینیم که چگونه ترمیم میشود که انگار نه انگار که این پوست ، خراش یا زخمی برداشته بود…

    به بچگی های خود که نگاه میکنم ، یادم می آید که دستم دچار شکستگی شده بود ولی الان هیچ اثری از آن نیست که نیست…

    یادم می آید که در آن دوران ، در اثر بازی های کودکانه ای که داشتم چه زخم ها و جراحت هایی برداشتم ولی الان هیچ اثری از آن ها نیست…

    همین الان که این متن را مینویسم ، انگشت اشاره دست راستم دچار یک بریدگی جزئی شده و در حال ترمیم شدن است و طبیعتا تا چند روز آینده هیچ اثری از آن بجا نمیماند…

    پاک و منزه است این خدایی که اثر بعضی از زخم ها و شکستگی ها را به طور کامل از بین نمیبرد و یک اثر کوچولو از آن بروی بدن ما بجای میگذارد تا دائم جلوی چشمانمان باشد و حامل این پیام برای ما باشد که…

    ای انسانِ فراموشکار ، هیچ گاه این اسمِ خدای جبران کننده را فراموش مکن و بدان که او برای تو جبران میکند

    آری ، او به گونه ای جبران میکند که انگار نه انگار یا بهتر است بگوییم که شتر دیدی ندیدی….

    یکی دیگر از نام ها زیبای خدا “غَفُور” است که در زبان عربی از ریشه “غفر” است و اگر بخواهیم عبارتی فارسی را برای معنایِ این ریشه در نظر بگیریم که حقِ مطلب را ادا کند ، همین عبارت است که…

    شتر دیدی ندیدی

    حال همین ریشه غفر ، وارد وزنِ فعول شده و تبدیل به غفور شده و این وزن در زبانِ عربی معنای مبالغه میدهد و این بدین معناست که معنایِ غفور میشود بسیار بسیار بسیار بخشنده…

    البته این معنای بسیار بخشنده برای غفور ، حق مطلب را ادا نمیکند و باید آن را شرح و بسط داد ، بدین صورت که…

    اوست خدایی غفور ، یعنی به گونه ای تو را میبخشد و پاک میکند که انگار نه انگار که در گذشته چنین فرکانسِ خطایی را در بایگانی خدا ثبت کرده ای ، حال او به گونه ای غفور است که اگر یک میلیارد بار هم خطا کنی و به آغوش او پناه ببری ، با آغوش باز تو را میپذیرد…، زیرا که او غفور است یعنی بسیار بسیار بسیار بخشنده است….

    این پاراگراف معنای کلمه غفور بود و کمی هم خطرناک است ، زیرا که شیطان از همین معنای غفور بودنِ خدا استفاده میکند و انسان ها را فریب میدهد و در مسیر انسان هایِ خداجو ، پارازیت میاندازد بدین صورت که این نجوا را در گوش آنها زمزمه میکند که…

    ای انسان ، ببین چه خدای بخشنده ای داری که هر بار خطاهایت را نادیده میگیرد ، حالا برو فلان کارِ نازیبا را بکن و بعدش توبه کن و….

    واقعا پناه بر خدا از اینکه اسیر این تله شیطان شویم و یک روزی به خود بیاییم و ببینیم که ای دل غافل ، چقدر این اسارتِ شیطانی ، به من ضربه های سنگین زده و….

    و این بود گوشه از معنای غفور که با این اوصاف معنای آیه زیر چقدر دل نشین تر میشود…

    (قُلۡ یَـٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُوا۟ عَلَىٰۤ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُوا۟ مِن رَّحۡمَهِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ)

    و ای محمد به بندگانم اینگونه بگو که ای بندگانِ من که با انحراف از حق ، در زیان به خویش ؛ زیاده روی کرده اید ، هیچ گاه از رحمتِ الله ناامید مشوید ؛ زیرا که خدا همه گناهان شما را به صورت یکجا میبخشد ، همانا که او بسیار بخشنده و مهربان است…

    [سوره الزمر 53]

    چنین خدایِ عاشقی ، پرستیدنی است ؛ خدایی که امید را در زندگی ما جاری میکند و ناامیدی از درگاهش را بزرگترین گناه میداند…

    دوست دارم نوشته خودم در مورد ظلم بر خویشتن را با این عبارت حضرت علی علیه السلام در دعای کمیل شروع کنم که ایشان در عاشقانه هایش با رب العالمین میفرمایند…

    ظَلمتُ نَفسِی…

    من بر خویشتن ستم کردم…

    چقدر من به خود ظلم کردم و خود را محروم کردم از رحمت و فضل خدا…

    آری ، من به خویشتن ستم کردم و با صحبت کردن در مورد افزایش قیمت خیارسبز و تحلیل نرخ دلار و مصوباتِ مجلس و دولت و…. و تاثیر آن بر زندگی ام ، قدرت رزاقیت خدا را زیر سوال بردم و آن را نادیده گرفتم و اسیر شرک خفی شدم و زندگی ام را تبدیل به یک باتلاق از مشکلات کردم…

    آری ، این خودِ خودِ خودِ من بودم که خود را وابسته محبتِ هر شخصی کردم إلا خدا و گدای محبت از مخلوقات خدا شدم  و نتیجه اش شد جهنمی از روابط داغون که هر کسی آمد و ضربه ای به من زد و…

    آری ، این خود من بودم که دستور خدا را مبنی بر “کُلُوا۟ مِنَ ٱلطَّیِّبَـٰتِ” نادیده گرفتم و بجای تغذیه از مواد غذایی سالم ، به خوردن مواد غذایی ناسالم روی آوردم و نتیجه اش شد جهنمی از قرص و بیماری و از این دکتر به آن دکتر رفتن و….

    آری ، این خود من بودم که اندیشه کمبود و عدم لیاقت را به صفحه ذهن خود راه دادم و نتیجه اش این شد که خودم را از بهشتِ دنیا و آخرت محروم کردم و….

    حکایت ما ، حکایت حضرت آدم و همسرش است که خدا به آنها گفت که  ساکن بهشت شوید و لذت ببرید ولی به این درخت نزدیک نشوید ولی آنها به آن درخت نزدیک شدند و از مدار بهشت خارج شدند و….

    حال ما هم مثل حضرت آدم و همسرش شدیم ، غرق در نعمت بودیم و خدا به ما دستور داد که فقط رویِ من حساب کنید و لذت ببرید از بهشت دنیا و آخرت و هرگز نزدیک به اندیشه های شرک آلود نشوید که….

    ولی ما چه کردیم؟روی همه چیز حساب کردیم الا خدا و در مجالس دورهمی ای که داشتیم ، در مورد همه چیز حرف زدیم و تحلیل کردیم غیر از قدرتِ نیرویِ برتری که در حال مدیریتِ کیهان است…

    و نتیجه اش را دیدیم ولی الان پشیمانیم و به سوی او برمیگردیم و به مانند حضرت آدم و همسرش میگوییم…

    (قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَاۤ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَـٰسِرِینَ)

    و آن دو اینگونه گفتند که پروردگارا ، ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی ؛ یقینا از زیان کاران خواهیم بود

    [سوره اﻷعراف ٢٣]

    آری ؛ ما به خود ظلم کردیم…

    هر بدی که هست از خود ما است و لاغیر ، به قول حافظ شیرازی…

    هر چه هست از قامتِ ناسازِ بی اندامِ ماست

    ور نه تشریف  تو بر بالایِ کَس  کوتاه نیست

    و به قول قرآن کریم…

    وَمَاۤ أَصَابَکَ مِن سَیِّئَهࣲ فَمِن نَّفۡسِکَ

    و آنچه که از بدی به تو میرسد ، بخاطر خودت می باشد

    [سوره النساء 79]

    چقدر این فراز از این آیه سنگین است…؛ آخه چطور باور کنیم که هر بدی ای که به ما میرسد از سمت خودمان است

    خدایا یه سوال؟؟؟!!!

    خدایا قربونت برم من ؛ مگر ندیدی که من داشتم مثل آدم زندگی میکردم ، بعدش فلانی آمد و چنان چوبی لای چرخ زندگی من انداخت که نمیتونم کمر صاف کنم؟ آخه من چه گناهی کرده بودم؟ من که نماز و روزه ام  را هم درست و اصولی میخوانیم و میگیرم ، آخه چرا من؟؟؟!!!

    و در اینجا خدا جواب میدهد که این عبارت آخه من چه گناهی کرده بودم؟ را از صفحه ذهنت پاک کن و احساس قربانی بودن را از خود دور کن و این ذکر مقدس یونسیه را بر سر زبان بیاور که…

    لا إِلَـٰهَ إِلَّاۤ أَنتَ سُبۡحَـٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ

    هیچ خدایی جز تو نیست ای خدای یگانه و پاک و منزهی از اینکه برای من بِبُری و بدوزی و اتفاقات زندگی مرا خلق کنی ، همانا این خودِ خودِ خودِ من بودم که بر خویشتن ظلم کردم و چنین اتفاقی را برای خودم خلق کردم

    [سوره اﻷنبیاء ٨٧]

    درک این مطلب خیلی مشکل است برای همه ما که آخه خدایا ، چجوری من به خودم ظلم کردم در حالیکه آن شخص آمد و زندگی مرا به باد داد ، آخه مگر‌من چه گناهی کردم؟من که دارم مثل آدم زندگی میکنم

    و در اینجا خدا لبخندی میزند و میگوید…

    (ذَ ٰ⁠لِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ یَدَاکَ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّـٰمࣲ لِّلۡعَبِیدِ)

    آن اتفاق بخاطر آن فرکانسی بود که قبلا آن را فرستاده بودی و در بایگانی من ثبت شده بود و تو آن را با توبه اصلاح نکرده بودی و الان زمان بازگشت آن فرکانس به صورت اتفاق در زندگی ات بود ، همینی که هست و همه چی به خودت بستگی دارد و منِ خدا به هیچ یک از بندگان ظلم نمیکنم بلکه فقط جواب میدهم به فرکانس هایِ ارسالیِ شما

    [سوره الحج ١٠]

    پس هر چه هست بخاطر خودمان است و تمااام ، باید بنشینیم و فکر کنیم که چه فرکانس نامناسبی را از دنیای درون خود ارسال کرده ایم که چنین نتیجه ای را در دنیای بیرونِ خود مشاهده کرده ایم و آن را اصلاح کنیم تا در چرخه تکراری آن اتفاقات بد قرار نگیریم…

    در اینجا به قانون بسیار بسیار بسیار مهمی میرسیم بنام قانون انعکاس یا قانون آینه که به ما میگوید…

    بیرون شما ، آینه یا انعکاسی از درون شماست…

    اگر بیرونِ شما گل و بلبل و بوستان است یعنی درون شما اینچنین است و اگر بیرونِ شما پر از اتفاقات تلخ و ناگوار است یعنی….

    مولانا یک تک بیتی زیبا دارد که کل قانون انعکاس در آن نهفته شده است و عمل به آن شجاعت وصف ناشدنی میخواهد…

    چونک قُبحِ خویش دیدی ای حَسَن

    اَندر     آیینه     بر     آیینه     مزن

    مولانا میگوید که اگر فردی به تو بدی کرد ، به او حمله ور نشو و او را متهم مکن زیرا که او آینه ای از درون توست ، بلکه به خودت حمله ور شو و خودت را متهم کن و دادگاهی برای خودت تشکیل ده که من چه فرکانسی ارسال کردم که چنین رفتاری را در بیرون دیدم؟!

    و در ادامه ، یک تک بیتی زیبایِ دیگری از مولانا که در تکمیل آن بیت قبلی است که…

    و آن گُنه در وی ز جِنس جُرم  تُست

    باید آن خو را ز طبعِ خویش شُست

    و چه زیبا مولانا میگوید که رفتار بد دیگران با تو ، حکایت از بدیِ درون تو دارد و این اتفاق بیرونی حاملِ یک پیام برای تو است که باید درون خود را پاک کنی و فرکانس های خود را به حالت تنظیمات کارخانه برگردانی…

    چه زیباست این قانون انعکاس به شرط اینکه پذیرش بالایی داشته باشیم به اینگونه که در مواجه شدن با هر اتفاقِ بدی ، اینگونه بگوییم که…

    من مسوول این اتفاق بد هستم و هیچ عامل دیگری به غیر از من مقصر نیست که نیست

    و بعد به کاوش در درون خود بپردازیم که چه عاملی در درون من موجب چنین اتفاقی در بیرون شده است؟؟؟!!!

    قانون انعکاس یک معیار و ابزار است که در خدمت قانون فرکانس است و به ما کمک میکند تا بفهمیم که…

    در درون ما چه خبر است و در حالِ ارسالِ چه فرکانس هایی هستیم؟!

    حال انسان ها در مواجهه با این قانون  به دو دسته تقسیم میشوند…

    دسته اول با کمال میل میپذیرند که این خودشان بوده اند که خالق چنین اتفاقی بودند و انگشت اتهام به سمت خویش روانه میکنند و آن اتفاق بیرونی را یک رسول از سمت خدا میدانند که چکابی از درون آنها به آنها نشان داده و تمام تلاشِ خویش را به کار میگیرند که درون خویش را اصلاح کنند

    دسته دوم که اصلا نمیتوانند قبول کنند چنین امری را ،  با جملاتی مانند این جمله که آخه خدایا من چه گناهی کردم؟! و… ؛ احساس قربانی بودن را در خود پرورش میدهند و و طبق قانون ، با این احساس قربانی بودن ، لایق دریافت اتفاقات مشابهی میشوند تا این احساس قربانی بودن در آنها بیشتر و بیشتر تقویت شود….

    امیدوارم که خدا توفیق دهد که جزو دسته اول باشیم و در مواجه شدن با اتفاق بدی در بیرون ، این بیت زیبای نظامی را به خود یادآوری کنیم که

    آینه  چون  نقش تو  بنمود  راست

    خود شکن آیینه شکستن خطاست

    و خود را بشکنیم و ذکر شریف یونسیه را بر سر زبان جاری کنیم که

    لا إِلَـٰهَ إِلَّاۤ أَنتَ سُبۡحَـٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ

    و حس ختامی بر این آگاهی یک سخن گهربار از شخصیتی که در ابتدای این نوشته با عبارت ظلمت نفسی  از او یاد شد

    یک سخن بسیار گهربار از حضرت علی علیه السلام که در نهج البلاغه ثبت شده است  که عمل به همین سخن ، زندگی هر انسانی را تغییر اساسی میدهد و آن سخن این است که…

    مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ، أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَه

    هر کس که نهان و درون خویش را اصلاح کند ، خدا آشکار و بیرون او را اصلاح میکند

    چه سخن زیبایی که به ما میگوید…

    دست از تغییر دادن بیرون بردار و بچسب به درون خویش و آن را اصلاح کن ، آن وقتی میبینی که بیرون هم عوض شد

    مثلا نشین و غصه بخور که قیمت خیارسبز از کیلویی 10 هزارتومان تبدیل شد به 11 هزار تومان و کمپین راه نینداز که #نه – به – گرانی – خیار -سبز و… ، بلکه بجای اینکارها بنشین و روی باورهای مالی خویش کار کن که به چنان درآمد سرشاری برسی که اگر خیارسبز کیلویی 30 میلیون تومان هم شود تو هیچ مشکلی برای خریدِ خیار سبز نداشته باشی…

    مثلا تمرکز نکن بروی رفتارهای نازیبای همسرت که او را اصلاح کنی ، زیرا که اینکار هیچ فایده ای ندارد جز اینکه خودت را خسته تر کنی ، بلکه بیا و بنشین و فکر کن که من چه چیزی را باید در درونم اصلاح کنم که رفتارهای همسرم در بیرون عوض شود؟! فکر کن و کار کن و اصلاح کن و بعد از یه مدت میبنینی که رفتارهای همسرت هم 180 درجه عوض شد

    خلاصه باید جهاد اکبر به راه انداخت و  کار کرد و اتفاقات بیرونی را یک رسول از سمتِ خدا بدانیم و…. ، به قول مولانا…

    چونک غم‌ بینی تو استغفار کن

    غم  بامر   خالق  آمد    کار  کن

    غم هم یک رسولی است که از جانب الله می آید تا ما پیام او را دریافت کنیم و استغفار کنیم و اصلاح کنیم…

    (فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُوا۟ رَبَّکُمۡ إِنَّهُۥ کَانَ غَفَّارࣰا)

    [سوره نوح ١٠]

    یا حق

    تقدیم به خودم و تمام دوستان نازنینی که در مدار خواندن این آگاهی هستند ، دوستانی که همصحبتی با آنان بسیار دل نشین و زیبا است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 84 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 1000 روز

      بنام روزی رسان نهنگها

      سلام اقای احمدی

      باز هم همزمانی اتفاقات زندگی من و کامنت شما

      اقای احمدی

      من امروز به شدت احساس قربانی بودن کردم

      راستش بی نهایت گریه هم کردم بعداز مدددددتها

      امروز زودتر از سرکار اومدم خونه و میگم کاش نمیومدم

      و به جرو بحث بی خود و الکی با پدرم منجر شد که من هم شروع کننده نبودم

      من سعی میکنم بر نکات مثبتش توجه کنم

      ولی شایدم نه

      فک میکنم که دارم اینکارو میکنم

      ولی الان میخوام بگم من میبخشم همه چیو

      چون مقصر من نبودم

      اهاا یادم رفت فرکانسهای ما همه کارست و اینکه بگم من مقصر نبودم مسخره است.

      اقای احمدی عزیز به نظر شما چه چیزها و باورهایی رو باید با خودم تکرار کنم که این تبعیضی که پدرم بین من و خواهرم میزاره رو گذر کنم ازش؟؟

      من همیشه حضرت داوود رو برای خودم مثال میزنم

      و یا میگم در عوض پدرم که دوستم نداره،خداوند دوستم داره و کی از خداوند بالاتر

      دروغ نگم ولی وقتی صرف نمیکنم که به نکات مثبت پدرم توجه کنم درحالی که سرشار از نکات مثبته ولی از تبعیض و تفاوتهایی که حتی در کلامشم مشهوده که بین من و خواهرم میزاره به شدت اذیت میشم

      امروز ظهر گریه کردم گریه کردم گریه کردم و به مامانم گفتم اسم بابام فقط نو شناسنامه ام هست وگرنه هیچ حمایت پدرانه ای نمیشم

      میدونم اینم بخاطر فرکانس های خودمه

      ولی اینقد دیگه برام بی اهمیت شده که حتی میگم وقت صرف بهبود رابطه نکنم

      وللش

      بزار سرم تو زندگی خودم باشه و راه خودمو برم و با موفقیتام نشون بدم که عوض همه من خدارو دارم

      و واقعا هم دارم همین کارو میکنم

      ولی پدرم هنوز میخواد تصمیم گیرنده زندگیه من و همه بچه هاش باشه

      میدونم از دوست داشتنه

      ولی خب منم بچه دو ساله نیستم و به حدی بزرگ شدم که بدونم چی درسته و چی غلط

      امروز حالم خیلی بد شد و تا قبل از کامنت شما درد پهلو هم گرفتم

      احساس میکنم بخاطر عصبی شدنم بود که خداروشکر الان عالی شدم به لطف الله

      مگه اخه میشه تمرکز ادم روی خداوند بره و حالش خوب نشه

      این جمله خیلی حالمو خوب کرد

      « چنین خدایِ عاشقی ، پرستیدنی است ؛ خدایی که امید را در زندگی ما جاری میکند و ناامیدی از درگاهش را بزرگترین گناه میداند…»

      سپاسگزارم

      سپاسگزارم

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        رضا احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1761 روز

        به نام هدایتگر زنبور عسل…

        به نام هدایتگر پرستوهای مهاجر…

        به نام هدایتگر شترانِ در صحرا

        بنامِ هدایتگر…

        سلام بر شما مریم خانم عزیز و بزرگوار…

        مریم خانمی که در یک سکانس امتحان الهی قرار گرفته بود تا عیار و نمره او در عرصه تسلیم بودن در برابر قوانونِ بدون تغییر خداوند مشخص شود و به خودش نمایش داده شود ، امتحانی که شاگردش مریم خانم بود و امتحان گیرنده یِ این سکانس ؛ خدا بود که از طریقِ پدرِ بزرگوارِ ایشان ، این امتحان را گرفت…. ، حال ایشان چه نمره ای گرفت را ؛ خود ایشان میداند و بس ، به قول قرآن…

        (ٱقۡرَأۡ کِتَـٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبࣰا)

        خودت کتابِ خود را بخوان که در این لحظه ، خودت برای حسابرسی خودت کافی هستی….

        [سوره اﻹسراء ١4]

        این پاراگرافِ شما که فرمودین

        اقای احمدی عزیز به نظر شما چه چیزها و باورهایی رو باید با خودم تکرار کنم که این تبعیضی که پدرم بین من و خواهرم میزاره رو گذر کنم ازش؟؟

        مرا برانگیخته کرد تا بنویسم…

        حقیقت این است که این آقای احمدی هم ، چیزی را نمیداند تا جوابِ سوال شما باشد ولی یک چیزی را میدانم که به شرط باور و ایمانِ به آن و به کارانداختن آن در زندگی ، ما را به جایگاه بهشت دنیا و آخرت میرساند و تمااامی مسائل ما را حل میکند.

        کل چیزی را که میخواهم بگویم در همین دو آیه ی زیبای قرآن نهفته است که…

        (وَأَوۡحَىٰ رَبُّکَ إِلَى ٱلنَّحۡلِ أَنِ ٱتَّخِذِی مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُیُوتࣰا وَمِنَ ٱلشَّجَرِ وَمِمَّا یَعۡرِشُونَ ۝  ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَ ٰ⁠تِ فَٱسۡلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلࣰاۚ یَخۡرُجُ مِنۢ بُطُونِهَا شَرَابࣱ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَ ٰ⁠نُهُۥ فِیهِ شِفَاۤءࣱ لِّلنَّاسِۚ إِنَّ فِی ذَ ٰ⁠لِکَ لَـَٔایَهࣰ لِّقَوۡمࣲ یَتَفَکَّرُونَ)

        و پروردگارت به زنبور عسل وحی کرد که از شکاف خانه ها و درختان و آنچه که آدمیان از بناهای بلند میسازند ، خانه ای برگیر سپس از شهدِ گلِ همه میوه ها بخور و برای تهیه آن از راه هایِ هموارِ پروردگارت روان شو ، حال از درونِ شکم زنبور عسل ؛ شربتی به رنگ های ترکیبات مختلف بیرون آید که در آن موادی مناسب برای شفای مردم است ؛ همانا در این امر نشانه ای است برای مردمی که تفکر میکنند

        [سوره النحل 68 – 69]

        واقعا این دو آیه مثل الماس هستند که اگر از کل قرآن همین دو آیه برای ما نازل میشد ، برای هدایت ما کافی بود….

        حال در انتهای این دو آیه ، خدا یک کد زیبا به همه ما میگوید که…

        إِنَّ فِی ذَ ٰ⁠لِکَ لَـَٔایَهࣰ لِّقَوۡمࣲ یَتَفَکَّرُونَ

        همانا در این امر زنبور عسل نشانه ای است برای گروهی که تفکر میکنند

        و باز هم تفکر ، تفکر و تفکر…

        خب باید تفکر کرد تا عصاره ی این دو آیه را بیرون بکشیم و ساده از کنار آن نگذریم

        و خدایی که با زنبور عسل صحبت میکند و ریز به ریز و با جزئیات به او میگوید که برو فلان جا و از فلان گل و شکوفه تغذیه کن و….

        حال که چنین نیروی برتری که ما ایرانیان اسم آن را خدا گذاشته ایم ؛ با زنبور عسل چنین میکند با انسانی که اشرف مخلوقات است و او را بر سایر موجوداتِ خویش برتری داده چه میکند؟

        آیا این خدا قادر نیست ریز به ریز و با جزئیات تمام ، به ابهامات و سوالات مریم خانم در قبال پدربزرگوارشان و  من و آقایx و خانمy در قبال مسائل و ابهاماتی که داریم ؛ جواب دهد و ما را به راه و روش صحیح هدایت کند؟

        اوست خدایی قادر که در همین لحظه در حال هدایت زمینِ به این به عظمت ، به دور خورشید و… است ، حال آیا قادر به هدایت کردن و مشورت دادن به من برای پیداکردن ابهاماتِ من نیست؟

        اوست خدایی قادر و هدایتگر که در همین لحظه در حال هدایت خون در رگ های من هست به گونه ای که 200cc خون به دست چپ من برود و 200cc خون به دست راست من و اگر تقارن این دو بهم بخورد من دچار معلولیت میشوم ، حال آیا چنین خدایی قادر نیست که وجود مرا هدایت کند به جواب سوالاتم؟

        اوست خدایی که…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

        حال که چنین است باید از خود این سوال را بپرسیم که…

        چرا من صدای او را نمیشنوم؟ چرا من هدایت های او را دریافت نمیکنم؟

        واقعا چرا؟

        اوست خدایی که هر لحظه در حال توجه کردن به من و سخن گفتن با من است تا مرا از تاریکی های نجات دهد به سمت روشنایی ، به قول قرآن

        هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَـٰۤائکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَـٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ  [سوره اﻷحزاب 43]

        و به قول عطار نیشابوری…

        دوست یک دَم نیست خاموش از سخن

        گوش    کو     تا     بشنود     آواز    او؟

        ولی چرا ما نمیشنویم؟

        جواب در این است که این سنسور دریافت پیامی را که خدا در وجود ما گذاشته ، خراب کردیم و بروی آن زنگار ایجاد کردیم ، زنگاری از جنس شرک و ظلم به خود و…

        حکایتِ سنسور زنگار گرفته ماست که مانع شده از اینکه ندای او را از ملکوت بشنویم…

        باید زنگارها را شست تا دوباره ببینیم آنچه را نمیدیدیم و بشنویم آنچه را که نمیشنیدیم

        این کلمه زنگار مرا یاد ماشینم انداخت که چند وقت پیش شتابِ ماشینم کم شده بود به گونه ای که احساس میکردم ماشینم را کسی از عقب گرفته و نمیگذارد که با راحتی و قدرت تمامِ خود حرکت کند…

        آنرا نزد مکانیک بردم و به من گفت که مشکلِ ماشین از این سنسور است که از مدارِ ماشین خارج شده و چنین مشکلی را برای ماشین ایجاد کرده…

        و سنسور را بیرون آورد و با اسپری مخصوص آن را شستشو داد و دوباره آن را نصب کرد و ماشین من خوب خوب شد…

        این اتفاقی که برای ماشینم افتاد برای من الهام بخش بود از آنجا که اگر من صدایِ رب العالمین را نمیشنوم ، حکایت از همین سنسور زنگ زده ی درون من دارد که مرا از مدارِ شنیدن سخن خدا خارج کرده است و گرنه که او هر لحظه در حال صحبت با من است و…

        حال باید پناه برد به آغوش خدایی که مطهِّر و پاک کننده است تا بشوید این زنگارهای ایجاد شده بروی سنسورهای ما را تا….

        إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُذۡهِبَ عَنکُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِ وَیُطَهِّرَکُمۡ تَطۡهِیرࣰا

        همانا خدا اراده کرده است تا هر گونه ناپاکی و پلیدی را از شما اهل بیت پیامبر بزداید و شما را پاکِ پاکِ پاک کند.

        [سوره اﻷحزاب 33]

        بگذریم…

        و نکته آخر از همان دو آیه ابتدایی و زنبور عسل…

        نکته زیبا در اینجاست که زنبور عسل طبقِ هدایت الله یکتا جلو میرود و نتیجه چنین تسلیم بودنی میشود بهترین نتیجه ، نتیجه ای از جنس عسل که خدا از آن به عنوان فِیهِ شِفَاۤءࣱ لِّلنَّاسِ یاد میکند و تنها ماده ای که در قرآن از آن به عنوان شفابخشی یاد شده همین عسل است….

        حال اگر ما مثل زنبورعسل طبق هدایت الله جلو برویم چه میشود؟ آری ؛ نتیجه کار ما میشود بهترین نتیجه ای که میتوانستیم بگیریم ، نتیجه کار برای مریم خانم میشود بهترین پاسخ به این سوال که من در قبال رفتار پدرم چه باید بکنم که بین من و خواهرم تبعیض قائل نشود؟

        و تمااام

        باشد که قدردران این نیرو در زندگی خود باشیم و با او ارتباط بگیریم و او را اولویت اول و آخر زندگی خویش قرار دهیم و او را در زندگی خویش فعال کنیم

        همانا خسارت سنگین و بزرگ برای من ، زمانی است که بفهمم چه عظمتی در اختیار من بود و ای دل غافل…

        ای دل غافل بخاطر اینکه بجای اینکه با این نیرو در ارتباط باشم و قدرتش را باور کنم ، انرژی خود را صرف تحلیل افزایش قیمت خیار سبز از 10 هزارتومان به 11 هزارتومان کردم که خیارسبز گران شد و بدبخت شدیم و رفت…

        ای دل غافل بخاطر اینکه بجای اینکه برای ارتباط با این نیرو وقت بگذارم و با او سخن بگویم ، وقت خود را صرف دورهمی هایی کردم که در آنجا صحبت از تحلیل مصوبات مجلس و دولت و نرخ دلار و… بود و یادی از قدرت خدا در آن دورهمی ها نبود که نبود

        ای دل غافل بخاطر اینکه بجای اینکه…(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

        سپاسگزارم از شما مریم خانم عزیز و بزرگوار بابت تک تک پاسخ هایی که به من داده اید…

        من قلب پاک و سنسور جلادیده شما را تحسین میکنم که اینقدر با یاد خدا به لرزه میفتد و اشک بر چشمانتان جاری میکند

        و بالاخره این پاکی دل شما کار خودش را میکند و لحظه ای فرا میرسد که تمامی حجاب ها را کنار بزنید و مثل حضرت محمد بشنوید که…

        ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ [سوره العلق ١]

        و مثل حضرت موسی شوید که…

        وَ کَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَکۡلِیمࣰا…

        و یقینا خدا با موسی سخن گفت…

        [سوره النساء ١64]

        حضرت محمد و موسی هم بشری بودند مثل ما ، اگر آنها توانستند ، ما هم میتوانیم….

        قُلۡ إِنَّمَاۤ أَنَا۠ بَشَرࣱ مِّثۡلُکُمۡ….

        ای محمد ، به آنها اینگونه بگو که من بشری مثل شما هستم….

        [سوره الکهف ١١٠]

        خدایا شکرت

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
        • -
          مریم حسینی مطلق گفته:
          مدت عضویت: 1000 روز

          بنام خداوند مهربان

          سلام اقای احمدی عزیز

          از قضا جمله ای که خیییلی عمیقا بهش فکر میکنم و از اعماق قلبم بهش باور دارم اینه که

          «حامی من خداونده»

          وقتی ی اتفاقی میفته میگم خدایا پدر من تویی

          مادر من تویی

          همه کس من تویی.

          اون کامنت رو در حالی گذاشتم که به شدت عصبانی بودم

          ولی الان نه

          و در حالت هماهنگی بیشتری با خداوند هستم‌

          ازینکه دوباره این کامنت خودمو خوندم از خودم تعجب کردم که چرا اینهارو حتی فکر کردم چه برسه به اینکه کامنتش کنم.

          ولی خب حالا به این نتیجه رسیدم که حال ادم لحظه ای میتونه تغییر کنه

          به قول شاعر

          دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

          من وقتی حالم بهتر شد

          به خودم گفتم پدرم ایییین همه کار خوب کرده برای من

          چرا اونارو ندیدم

          متاسفانه این نجواهای شیطان در لحظات عصبانیت شدیدتره

          و اینقد نقاط منفی پدرمو بولد کرد برام که پاااک تمام کارهای خوبش رو فراموش کردم

          من به لطف الله احساس متکی بودن یا مشرک بودن ندارم

          ولی بحث مقایسه کردن رو باید خیلی روش کار کنم که توی دوره لیاقت در موردش استاد صحبت کردن

          بحث مقایسه اس بیشتر در درون من تا شرک ورزیدن و اینکه پدرمو حامی خودم بدونم.

          اتفاقا اصلا اینجوری نیستم

          من خواهرمو خیلی دوست دارم

          چون ذاتا دختر خوبیه

          پدرمم همینطور

          از خداوند طلب مغفرت میکنم بخاطر بی خودی عصبانیت شدنم.

          از شما سپاسگزارم برای کامنت زیباتون و آیه های فوق العاده

          بحث مقایسه این بحث فوق العاده

          باید خیییلی روش کار کنم

          فقطم در مورد رفتارها و تفاوت تو خانوادم حساسم

          ولی اینو ایمان دارم که خدایا تو برای من کافی هستی

          تو پدر منی

          تو مادر منی

          تو همه کس منی

          همه کس

          همین که تو حامی من هستی کافیه

          به الله قسم دیدگاهم همینه

          از خدا میخوام که در رفتار و اعمالمم بیشتر این نمودار بشه

          این خواسته قلبیمه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        جواد یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2749 روز

        سرکار خانم مریم والا مقام

        سلام

        لم تقولون ما لا تفعلون

        فکر کنم معنیش میشه چرا به چیزی که میگین عمل نمیکنین؟

        بابا کیه؟

        مادر کیه ؟

        خواهر و برادر و همسر و بچه و قوم و خویش و همسایه و دوست و آشنا کیه؟

        الیس الله بکاف عبده؟

        آف کرس که کافیه

        مگه تو سوره خودتون مریم خانوم خدا نگفته تنهایی پیش ما میاین؟

        همه ی این روابط کشکه

        بهترین رفیق کیه؟

        مگه آدم بابا میخاد برا چی؟برا سرپرست ؟ مگه خدا نعم المولا نیست ؟

        برا کمک؟ مگه خدا نعم النصیر نیست؟برا پشتوانه مالی؟مگه کلید گنج اسمانها و زمین دستش نیست ؟

        برا لقمه نون؟مگه خدا رزاق نیست؟

        بقول سعیده خانم کجا دنبال چی بگردیم؟

        و بقول پیغمبر شرک در دل مومن و نه کافر مثل راه رفتن مورچه رو سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهانه

        یا رفیق من لا رفیق له

        یا شفیق من لا شفیق له

        یا انیس من لا انیس له…

        کی مواظبتونه؟

        والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

        شبتون بخیر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          مریم حسینی مطلق گفته:
          مدت عضویت: 1000 روز

          بنام خداوند مهربان

          سلام اقای یوسفی

          از قضا جمله ای که خیییلی عمیقا بهش فکر میکنم و از اعماق قلبم بهش باور دارم اینه که

          «حامی من خداونده»

          وقتی ی اتفاقی میفته میگم خدایا پدر من تویی

          مادر من تویی

          همه کس من تویی.

          اون کامنت رو در حالی گذاشتم که به شدت عصبانی بودم

          ولی الان نه

          و در حالت هماهنگی بیشتری با خداوند هستم‌

          ازینکه دوباره این کامنت خودمو خوندم از خودم تعجب کردم که چرا اینهارو حتی فکر کردم چه برسه به اینکه کامنتش کنم.

          ولی خب حالا به این نتیجه رسیدم که حال ادم لحظه ای میتونه تغییر کنه

          به قول شاعر

          دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

          من وقتی حالم بهتر شد

          به خودم گفتم پدرم ایییین همه کار خوب کرده برای من

          چرا اونارو ندیدم

          متاسفانه این نجواهای شیطان در لحظات عصبانیت شدیدتره

          و اینقد نقاط منفی پدرمو بولد کرد برام که پاااک تمام کارهای خوبش رو فراموش کردم

          من به لطف الله احساس متکی بودن یا مشرک بودن ندارم

          ولی بحث مقایسه کردن رو باید خیلی روش کار کنم که توی دوره لیاقت در موردش استاد صحبت کردن

          بحث مقایسه اس بیشتر در درون من تا شرک ورزیدن و اینکه پدرمو حامی خودم بدونم.

          اتفاقا اصلا اینجوری نیستم

          من خواهرمو خیلی دوست دارم

          چون ذاتا دختر خوبیه

          پدرمم همینطور

          از خداوند طلب مغفرت میکنم بخاطر بی خودی عصبانیت شدنم.

          و اینکه ماهم انسان هستیم

          ما هم دوست داریم دوست داشته بشیم

          به قول استاد آدم احساسات داره و اینا همش طبیعیه

          نباید اینو شرک بدونیم

          ما دوست داریم پدرمون ،مادرمون و اطرافیانمون دوستمون داشته باشن و لذت میبریم ولی نباید دلیلی باشه برای اینکه اگر دوستمون نداشتن حالمون بد بشه و بد بمونه

          نباید وابسته باشیم به افراد

          اینارو بیشتر دارم به خودم میگم که یادم بیاد.

          ممنونم از کامنتتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه تیموریان گفته:
      مدت عضویت: 985 روز

      درود بیکران الله برشما جناب احمدی عزیز

      واقعا از خوندن کامنت بسیار پربار سخنان دلنشین شما لذذذت بردم.

      چقدر ریز بینانه ب این مساله نگاه کردید و موشکافانه برای افزودن اگاهی ما سخن گفتید ک بر اعماق قلب و ذهنم نشست،چ نشستنی.

      باید بارها بخونم کامنت پرمغز و روان شما رو.

      تحسین میکنم این همه رشد و اگاهی شما رو

      و براتون موفقیتهای روز افزون خواستارم.

      ایام ب کام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آرزو گفته:
      مدت عضویت: 1311 روز

      سلام آقای احمدی عزیز

      چقدر این کامنتتون هماهنگ با حال درونی من

      حالی که دگرگون بود سر در گم بود

      جالبه میدونستم مسیرم اشتباه ولی نمیتونم راه درست که میدونم چیه رو برم راهی که خدا با نشانه هاش داره بهم میگه

      ولی این کامنت حالم دگرگون کرد مخصوصا آگاهی در مورد زنبور عسل

      آره من باید به خودم اینو بارها بگم که خدا هر لحطه داره به من میگه چیکار کنم و اون حال دگرگون به خاطر پیروی از مسیر شیطان کا هر روز پراز حس نگرانی وغم هستم

      وقتی پیام شما رو خوندم به یکباره آروم شدم

      ازتون سپاسگزارم قاطعانه حرف های الله رو به من رسوندین

      خدایا ممنونم که هیچ وقت منو تنها نمیزاری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    AMIRALI گفته:
    مدت عضویت: 1352 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد خانوم شایسته عزیز و دوستای هم فرکانسیم

    نکته ای که تو روز دوم سفرنامه یادگرفتم من توانایی تغییر زندگی خودم رو دارم نه من میتونم به کسی ظلم کنم و نه کسی می‌تونه به من ظلم کنه من نتیجه دیدگاه باورها اعمال و زاویه دید خودم به اتفاقاتی که برام میوفته رو دارم و این نکته رو یادگرفتم که اگه کسی تو مدار دیگس اعتراض کنم و ازش دوری کنم چون توی یه مدار دیگس

    بازم متشکرم استاد بابت آگاهی هایی که بهمون میدین تا زندگی دلخواهمون رو خلق کنیم

    در پناه الله شاد و سالم و سلامت و ثروتمند و خوشبخت باشین

    عاشقتونم️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    صدف گفته:
    مدت عضویت: 545 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    ” روز 43 ام سفرنامه”

    مفهوم ظلم به خود جز اولین فایلایی بود که آشنا شده بودم با شما گوش کردم چقد عالی مفهوم ظلم رو با استناد به قرآن بیان کردین ممنونم ازتون بابت این آگاهای هایی که به اشتراک میزارین با ما

    شنیدن حرفهای شما باعث شد توی قرآن هم بهتر درک کنم بارها توی قرآن گفته که خداوند به کسی ستم نکرده بلکه خود به خویش ستم کردند

    هرکس خودش مسئول اعمال و افکار خودشه

    ما خالق 100 در صد زندگی خودمون هستیم

    ما از ایجاد هرتغییری چه مثبت و چه منفی در زندگی دیگران عاجزیم

    حتی خداوند به پیامبر هم گفته بارها ما انت علیهم بوکیل

    این کتاب را بخاطر مردم به حق برتو نازل کردیم پس هرکه پذیرای هدایت شود به سود خود اوست هرکس که گمراه گشت جز این نیست که به زیان خویش گمراه شده است تو برآنها وکیل نیستی ( آیه 41 سوره زمر)

    هرکس که در فرکانس دریافت این آگاهی باشه دریافت میکنه‌ نباشه هم هرگز تو نمیتونی هدایتش کنی

    همون اشتباهی که خود من بارها انجام دادم خواستم این آگاهی ها رو واسه دوستامم بفرستم

    صحبت کنم ولی اشتباه محضه پیامبر خدا نتونسته این کار رو بکنه بعد اونوقت من میخواستم هر طور شده به این مسیر آگاهی بیارمشون و چقدر باعث هدر رفتن انرژی خودم میشد حالم بد میشد ولی بازم نمیفهمیدم که دارم خلاف قانون عمل میکنم

    چندسال برای من طول کشید تا این قانون برام جا بیوفته و الان دیگه این کار رو نمیکنم هرکس که در مدار دریافت این آگاهی باشه قلبش آماده دریافت باشه خداوند از بینهایت مسیر اون رو هدایت میکنه و پیام رو به گوشش میرسونه من وکیل بقیه نیستم این آیات رو تو زندگی و رفتار خودمون پیاده کنیم خداوند تو این آیه داره به من میگه تو قدرتی نداره که بندگان من رو هدایت کنی بشین و روی خودت کار کن من با کار کردن روی خودم و بالا بردن آگاهی و فرکانسم و موفق شدنم میتونم کمک کنم اونم اگه ازم بپرسن اجازه دارم در مورد قوانیم صحبت کنم

    چقد گذشته ها به بقیه دوستام میگفتن دعا کنین الان میفهمم که منم دارم زندگی خودم رو میسازم و دعای بقیه نمیتونه سرنوشت من رو تغییر بده من با تغییر فرکانسم میتونم زندگی خودم رو تغییر بدم

    فقط من هستم که با فرکانس های خودم میتونم خودم رو خوشبخت یا بدبخت کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فریده سیستانی گفته:
    مدت عضویت: 511 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و‌مریم جان.

    من توی شهر مشهد زندگی میکنم.اینجا از بچگی به ما یاد دادند که وقتی گناهی کردی باید بری پیش امام رضا و‌اون ‌بین تو و خدا واسطه بشه و‌گناهاتو خدا به واسه اون امامی که از تو بیشتر دوستش داره قبول کنه…چقدر احساس کم بودن میکردم چون من تو شهر مذهبی بزرگ شدم تا دلتون بخاد هررررر جایی که بودم تو هر مراسمی یا جایی دیگه افرادی که ما به عنوان مُبَلِغ دین میشناختیم همیشه درباره حق الناس میگفتن و یک مثال معروف هم داشتن خدا اگه حق خودشو ببخشه اما حق الناس رو‌نمیبخشه.و من با این افکار بزرگ شدم و همیشه یک احساس گناهی داشتم و میگفتم امروز چند تا حق الناس به گردنم افتاده و کلی غصه میخوردم و همیشه امامان را واسطه میدادم تا خدا منو ببینه!الان که چند وقته با شما اشنا شدم احساس میکنم خدای واقعی رو پیدا کردم خدایی که منو و او یکی هستیم.خدایی که قوانینی رو بر این جهان حاکم کرده که همه چیز بر اساس این قانون اداره میشه.البته الان که دارم مینویسم همه چیز توی مغزم قاطی پاتی شده چون این فایل شما تبر زد به ریشه افکار شرک آلودم و حتی اول که میخواستم بنویسم ذهنم یاریم نمیداد.این فایل رو باید هزاران بار گوش داد.چقدر زیبا قانون مدار ها رو توضیح دادید در این فایل.با گوش دادن به این فایل استاد اشک از چشمانم ریخت و احساس کردم خدا کنارم نشسته احساس قدرت کردم.از اینکه چقدر قانون دقیقی حکم فرماست تو خودت زندگی ات را خلق میکنی و قادر نیستی دیگران را تغییر دهی چه مثبت چه منفی و دیگران کوچک ترین تاثیری بر زندگی تو‌ ندارند.تو فقط فقط باید روی خودت کار کنی مدار هایت را بالا و بالا تر ببری چگونه؟ با کار کردن روی باور هات و کنترل ورودی هات تا به قله برسی.ممنونم از خدا از استاد و مریم عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1858 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم

    وقتی من در هر مداری قرار می‌گیرم، از همون جنس اتفاقات وارد زندگیت میشه

    این من هستم که مدارمو با افکار و باورهام به وجود میآرم نه شخص دیگه‌ای…

    هیچ کسی قدرت ظلم کردن بمن رو نداره اگر خودم این قدرت رو بهش ندم

    کسی به من ظلم نمی‌کنه خودم با افکارم و ترسم و نگرانی‌هام خودم رو در مدار جذب بلا و مصیبت قرار میدم

    و اگر ورودی مناسب به خودم بدم و باورهای قدرتمند کننده بسازم در مداری قرار می‌گیرم که خوشبختی و عشق وثروت ،سلامتی و احترام هست، من هدایت میشم به جایی که همه چیز از قبل درست هست.

    من فقط میتونم خودمو خوشبخت یا بد بخت کنم.

    این سایت که هست ، این آموزش های ناب که وجود دارن، استاد عباس منش عزیزم با سخاوتمندی تمام این فایل های دانلودی رو که دراختیار ما قرار دادند، منم که می‌دونم جهانم ، تجربیاتم ،بازتابی از باورهامه ، پس چرا با تمرکز بسیار بالا نشینم و متعهدانه تر از گذشته رو خودم کار نکنم؟

    حتما اینکارو میکنم ، جهادی اکبر راه میندازم و باز به مدت سه ماه خودمو می‌بندم به این آگاهی ها و تمام توجهم و میذارم رو درک بهتر قوانین

    من می‌خوام اتفاقات زیبایی رو تجربه کنم من می‌خوام چرخ زندگیم روانتر بچرخه ، من می‌خوام از این فرصت کوتاه زیستن نهایت بهره رو ببرم و قوانین ثابت جهان هستی رو درک کنم تا توحیدی تر زندگی کنم

    می‌خوام هر لحظه رفتارمو با قوانین خداوند منطبق کنم و به شیوه ی قوانین زندگی کنم تا هم در دنیا و هم درآخرت ،سعادتمند باشم .

    خدایا منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    آرزو جمشیدی گفته:
    مدت عضویت: 552 روز

    به نام خدا

    سلام ب استاد و دوستای هم فرکانسی

    تصمیم گرفتم هر روز صبح تمام این فایل ها رو یکی یکی با جون دل گوش کنم

    وقتی که استاد معنی قران چقدر قشنگ و واضح بیان میکرد یاد زمانی افتادم که همیشه حسرت خوندم و معنی کردن قران از ی استادی که معنی کلمه های قرانی بلد باشه و زبان قران را برایم بیان کنه بودم خوشحالم الان نمیدونم گریه با احساس خوب چی میشه که من را ب ارزوی چندین ساله رسونده دقیقا زمانیه که روزی با گریه از ته دل کمک خواستم دقیقا همون جا نشستم و گوش میکنم الان یاد زمانی کردم که ترسیدم از ادم های که هیچ چیزی در دست ندارند و من غافل از خدایی بودم که فرمانروای اسمان و زمین است . چند سال پیش ترسیدن از ی ادمی که خودش از همه چیز و از همه کس میترسید زندگیم را متحول کرد نمیدونم من خدا را قبول داشتم ولی فکر بزرگی و اینکه همه چیز دست اون باشه را کاملا فراموش کردم اون حرف های استاد باعث شد یاد اوری بشه که خداست که فرمانروا و ادم ها در مقابله او هیچ اند اون روز بود باعث تحول زندگی من شد باورم نمیشه از روزی که خدا را جایگزین همه ی انسان ها کردم نمیدونی چه اتفاقاتی وارد زندگیم شد از سلامتی و از پول از ایمان از ارامش از حذف ادم های بد ردنخور و امدن تمام چیز هایی که از نظر ما ادم ها بهتر و عالیه من ارزوی چند سال پیش نیستم هر کاری را مشورت با خدا و کمک کردن از او میپرسم خدایی که هر لحظه کنار منه و از جون و دل کمکم میکنه جایی برای التماس ادم ها وجود نداره .ماقبل چقدر فرکانس دریافتم کم بود و الهامات را دریافت میکردم ولی نا اگاهان یا انجام میدادم یا نه

    من وارد مسیر درست شدم ادم ها و حتی خودم تغییر کردم .فقط این جای قران را دوست دارم تجربه کنم مهاجرت

    مهاجرت شده برام ی رویا تازه میخواهم کارم شروع کنم و میدونم موفق میشوم چون سال هاست ارزوی رسیدن بهش را داشتم ولی مهاجرت را دوست دارم تجربه تنهایی و من وخدا را همه جا امتحان کردم

    دوست دارم در مهاجرتم در شهری که هم سطح فرکانس من است تجربه کنم ی اتفاق باور نکردنی

    وقتی میگم موهای تنم سیخ میشه خدا جونم فقط تجربه کنم ارزوی اون را دارم و مطمعنم این اتفاق میافته ولی کی نمیدانم

    تجربه ب کسی ظلم کردن که بر میگرده ب خود هم در زندگی خودم دیدم و تجربه کردم هم در زندگی بقیه دیدم و درس گرفتم توی این دنیا که همه چیز زیباست ب نظرم زندگی در مسیر درست و تجربه ی قشنگترین لذت هاست خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    گلاله خسروی گفته:
    مدت عضویت: 890 روز

    با سلام خدمت استاد و دوستان گرامی و تمام عوامل عزیز این سایت

    خدایا شکرت به خاطر این فایل عالی و پر از رحمت و نعمت

    من اول نمی‌خواستم چیزی بنویسم چون واقعا نظر دوستان خیلی عالی و خیلی تعداد بالا بود اما می‌دونم این ردپا حداقل برای خودم عالی است…

    راستش این مطلب که همه چیز فرکانس خودمون و باید احساس خودمون رو خوب نگه داریم تو این سایت خیلی تکرار میشه اما ما انسان هستیم و فراموش کار پس باید شکرگزار ها و تمرین ستاره قطبی رو انجام بدم و همیشه خودم رو به منبع وصل نگه دارم از طرفی این سایت هم واقعا عالی و زود به زود خودمون آپدیت میکنه،خدایا شکرت

    از طرفی این بحث ظلم به خود وحس قربانی شدن رو در هیچ جایی نشنیده و ندیده بودم به خصوص اون حرفی که استاد از زبان قرآن میگن که حضرت موسی با کشتن فرد فروعونی میگوید خدایا من به خودم ظلم کردم…. خیلی جالب بود من هم قرآن می‌خوندم هم دینی های زمان مدرسه م بیست حرف آدمای مذهبی و تلویزیون ر و زیاد شنیده بودم اما این آیه کجا بود من در مدارش نبودم..خدایا از تو سپاسگزارم به خاطر هدایتم به این سایت ،و از استاد عزیز هم خیلی سپاسگزارم و اجرش با خدا….من باورهای محدودکننده در مورد ظلم به خود وحس قربانی شدن دارم که با سیر تکامل آنها رو شناسایی کردم و باید همچنان کار کنم حس قربانی شدن باور شرک در اون وجود داره از طرفی انسان قدرت رو از خدای درون خودش میگیره و به دست انسان دیگری با عنوان ظالم میده اون هم به خاطر حس عمیق عدم لیاقت است یعنی ظالمی وجود ندارد مگر اینکه کسی خودش رو مظلوم بدونه و آدم مظلوم فقر مالی فقر عزت نفس فقر تندرستی فقر خوشحالی و فقر آرامش و فقر خوشبختی رو داره واین هم باز ریشه در عدم لیاقت اینهاست گاهی پاشنه آشیلم در تمام موارد است و گاهی دریک مورد من در مورد سلامتی این حس قربانی شدن رو داشتم…و از خداوند هدایت خواستم که خداوند هم راه رو از طریق حرفهای استاد و نظرات گرانبهای دوستان گرامی و الهامات عالی بهم نشون داد خدایا شکرت خدایا کمکم کن در این راه ثابت قدم بمونم خدایا شکرت! خدایا راه راست رو همواره بهم نشون بده راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان .خدایا من رو آسان کن برای رسیدن به اسانیها،خدایا شکرت به خاطر تک تک نعمتهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    عاطفه گفته:
    مدت عضویت: 887 روز

    سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم

    سپاسگزار خداوندم که منو به این فایل توحیدی هدایت کرد، استاد جان از شما هم سپاسگزارم که دست خداوند شدین و این فایل به اشتراک گذاشتین. از مریم عزیزم هم سپاسگزارم که این سفرنامه فصلی رو آغاز کردند و باعث شدین این آگاهی های درجه یک به دست ماها برسه. خدارو صد هزار مرتبه شکر.

    من توی دفترم یسری از آیاتی که تفسیر میکردین رو یادداشت کردم و برداشت های شخصی ام با توجه به قوانین انرژی یادداشت میکردم. استاد من رسما دیوانه شدم از آگاهی های این فایل.

    هنوزم با خودم میگم کمه عاطفه باید آیات رو بری خودتم تو قرآن بخونی و تفکر کنی، ژرف اندیشی کنی. این آگاهی ها رو تکرار کنی هضم شون کنی. بزاری شون جلوی چشمت که یادت نره و بره تو ناخودآگاه ات.

    استاد جانم یچیزی بهتون بگم اوایل که با قانون آشنا شدم بخشی از درونم بهم میگفت که فرکانس و انرژی حقیقت داره اما انقدر برداشت هام از کودکی از قرآن اشتباه بود که میترسیدم برم سراغ قرآن. چون میترسیدم آیه ای اشتباه متوجه بشم و باورهای فرکانسی ام رو زیر سوال ببره.

    اما وقتی آیه های متعددی رو شروع به خواندن کردین قبل اینکه تفسیرشون کنید من با قوانین کوآنتوم تو ذهنم بررسی میکردم و یجورایی ترس من از قرآن ریخت.

    استاد از خداوند متشکرم که از طریق شما حلول کرد. خود اون نیرو داره کمک میکنه که چطور بشناسمش و خودشم الان بر من جاری شده و این کامنت فوق العاده داره نوشته میشه.

    وقتی انسان قرآن رو درک میکنه یا اصلا اگرم اعتقاد به کتاب منطق نداشته باشه و قانون فرکانس رو درک میکنه یک آرامش عجیبی در پرتو آگاهی نصیبش میشه. وقتی تصویر بزرگ رو میبینی متوجه میشی که هر کس نتیجه فرکانس هاشو میگیره

    متوجه میشی جایی که متضرر شدی بواسطه مداری بوده که توش ایستاده بودی با این تفکر دیگه خودت رو عامل میدونی و مدارت رو تغییر میدی. متوجه میشی که اون شخص فقط وسیله ای از طرف جهان شده که بهت تذکر بده مدارت رو عوض کن

    اون وقته که دیگه اون شخص عامل نمیکنی. مشرک نمیشی و فرکانس قربانی بودن رو ساطع نمیکنی. همین که اون شخص رو مقصر نمیدونی باعث میشه عزت نفس ات صدمه نبینه و این فوق العادست.

    من چقدر نیاز داشتم به این آگاهی ها. چند روزی بود مرتب قوانین به خودم یادآوری میکردم و الان که دیدم توی این فایل درباره اش از نگاه قرآن بررسی شده بعنوان نشانه برداشت اش کردم.

    استاد جان درباره قسمت های اول فایل که گفتین دعا کردن برای اشخاص فقط نتیجه به خودتون برمیگردونه هم کاملا منطقیه. به شخصه زمانی که کودک بودم بارها این جملات محدود کننده شنیده بودم :

    “تو بچه ای، پاک هستی ما رو دعا کن”

    “زبانی که گناه نکرده دعاش مستجاب هست پس به جای دعا برای خودمون برای همدیگه دعا کنیم”

    “التماس دعا، محتاجیم به دعات، تو رو خدا رفتی فلان زیارت دعام کن من روم سیاهه”

    “فلانی تو مادر شهید هستی برامون دعا کن”

    “فلانی تو دستت خورده به پرده خانه خدا ما رو هم دعا کن”

    الان استاد جان با منطق های انرژی و کتاب منطق این جملات تیکه تیکه میشن. چرا که خداوند تبارک و تعالی قوانین بر جهانش حاکم کرده که هر کس فقط و فقط مسول فرکانس های خودشه نه فرکانس های بقیه.

    خدارو صد هزار مرتبه شکر بابت آگاهی های امروزم. بازم به خودم یادآوری میکنم که باید بارها و بارها مرور اش کنم و تو زندگیم پیاده اش کنم.

    آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.

    همگی در پناه الله یکتا باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    کامران گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    به نام خدا

    با سلام خدمت دوستان و استاد عزیزم

    روز دوم سفرنامه و رد پای من

    این فایل رو باید بارها و بارها گوش بدم

    خیلی به قلبم نشست که من با این دیدگاه البته در فرکانس الانم میتونم فارغ از چیزی با خودم و درون خودم و خدای خودم درصلح باشم

    من وقتی بدونم نمیتونم به کسی اسیب برسونم اون وقت فقط روی خودم کار میکنم

    کسی رو قضاوت نمیکنم چون به خودم اسیب میرسونم چرا چون به هر چیزی توجه کنم از همون جنس وارد زندگی من میشه

    غیبت نمیکنم تهمت نمیزنم. بحث نمیکنم

    محبت میکنم

    چقدر استاد این حرف بر قلب من نشست که اگر دیدی جایی داره حقت ضایع میشه هجرت کن

    خداوند منبع رزق و روزیه

    خداوند از دستان بی نهایت به من ثروت میرسونه

    ثروت و نعمت معنویی ترین کار هست

    من به خودم ظلم میکنم

    چطور خدا بیشتر از من میخواهد مت ثروتمند تر زندگی کنم بعد من فقیرم

    خدایا ازت سپاسگزارم بابت این که در این زمان که استاد هستند که قوانین جهان رو یاد میدن

    خدایا سپاسگزارم

    استاد جان سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    معین کوه پیما گفته:
    مدت عضویت: 1320 روز

    سلام درود به همه همههههه

    روز 43 ام روتین روزانه روز 54 ام

    همین امروز داشتم قدم 8 قسمت 6 رو گوش میکردم که درباره همین بود

    ظلم کردن به خود

    ما قادر به هیچ کاری نیستیم ما نمیتونیم کاری در زندگی دیگران بکنیم

    وقتی بهش فکر میکنم تا الان سعی نکرده بودم و شایدم کرده باشم یادم نیست

    ولی اره سعی کردم و دیدم نمیشه کسی که توی مدار نباشه کر و کوره

    مثل خودم

    من همین الان وقتی یک کامنتی از بچه ها رو خوندم و گفت یک طراحی یا ارتیست ماهی 10 میلیارد در میاره

    ذهنم باور نکرد و میگه چطوری مگه چی میفروشه و خوب منطقی هم هست

    من توی مدار اون فرد نیستم و باید برم بالا تر

    متما هستم میشه

    دقیقا مثل فایل قدم 1 قسمت 3

    که نقاشی های 10 هزار دلار به بالا فروش میرفت

    خوب فکرش رو بکنید 10 هزار دلار میشه 500 م تومان ایران

    منطقی داره میشه برام

    توی عزت نفس استاد خیلی تاکید داشت بر این مطالب که نباید

    احساس گناه داشته باشیم و خودمون رو گناه کار بدونیم و من نمیدونستم که این مورد رو دارم

    بعد از چند وقت فهمیدم مشکل عمده ای از اون سمت دارم و خیلی بزرگه

    خلاصه رفتم توی دلش و حلش دارم میکنم

    خداروشکر به محض اقدام کم شد

    الان خیلی وقته هیچ اتفاقی مثل اون اتفاق های قبلی برام نی افتاده همه چی عالی رفته جلو

    خداروشکر

    این فایل پر از اگاهی بود که من معین الان متما هستم نتونستم درکش کنم

    و بفهمم و به مرور زمان یاد میگیرم و درک میکنم البته نه به سختی خودم پیش پیش یاد میگیرم تا پس کله گی نخورم

    خیلی ممنونم از استاد عزیز عاشقانه دوستون دارم تا درودی دیگر بدورد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: