سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 7 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

808 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حصاری گفته:
    مدت عضویت: 2039 روز

    💎به نام خداوندی که تنها قدرت مطلق تمام جهانیان است💎

    چند وقت پیش که اینجا زلزله اومد ، همه رفتیم بیرون از خونه ؛ یه نفری که من نمیشناختمش کنارم بود و خیلی نگران و مظطرب بود .

    بهش گفتم نگران نباش بابا ، این ساختمون محکمه ، چیزیش نمیشه .

    اون بنده خدا یه جمله گفت و منو به فکر فرو برد.

    گفت : «قدرت خدا اونقدی هست که اگه بخواد هر چیزیو میتونه از بین ببره»

    اصلا واقعا خیلی چیزا از تو فکرم رد شد و دیگه اصلا هیچی نگفتم.

    همین داستان کشتی تایتانیک که قبلا از استاد شنیده بودم یادم اومد ، یه برج که تو آبادان همین اواخر فرو ریخت یادم اومد ، زلزله هایی که تو ایران کلی خرابی داشت یادم اومد و…

    همون لحظه واقعا احساس ناتوانی بهم دست داد در مقابل این نیروی حاکم بر جهان 😶

    با خودم گفتم اگه با این زلزله اتفاق بدی نیوفتاده ، به دلیل فضل خداست وگرنه این همه مثال هست که محکم ترین سازه ها ، انبوه ترین جنگل ها و … با اتفاقات طبیعی مثل سیل و زلزله و طوفان از بین رفته.

    دو سه روز بعد یه کلیپی رو دیدم ، که نصفه شب یه آپارتمان چند طبقه تو ایران ، در حالی که ساکنینش خواب بودن کلا چپ شد و فرو ریخت 🤦🏻‍♂️

    اصلا یه حالی بهم دست داده بود عجیب ، هر جا میخواستم برم ، هر کاری میخواستم بکنم ، به هر کی میخواستم قول بدم که یه کاریو براش انجام بدم ناخودآگاه قبلش میگفتم : «انشالله»

    انگار اینا باعث شدن تا خیلی بیشتر قدر این کانکشن با منبع رو تو این بعد جسمانی بدونم و به خاطرش سپاسگذار تر باشم.

    بعد اون اتفاق که یه خورده ای طعم افتادگی و هیچ بودن در برابر خدا رو چشیدم ، دیگه کلا سعی کردم در برابر آدم ها هم افتاده تر باشم و غرورمو بزارم کنار.

    نشستم فکر کردم و به یاد آوردم که چه جاهایی به خاطر همین غرور و تکیه به ذهنم ضربه هایی خوردم و سعی کردم برطرفش کنم.

    حالا چون من بیشتر تمرکزم تو مسائل کاری بود ، مثال هایی از کسب و کارم یادم اومد که چه جاهایی خیلی رو خودم حساب میکردم و در حالی که جهان داشت فریاد میزد و میگفت نباید اون کارو انجام بدم و در نهایت من کار خودمو کردم و نتیجه‌اش عکس اون چیزی که انتظارش رو داشتم شد.

    الان خیلی بهتر شده این ویژگی من ، سعی میکنم دیگه ادعا نکنم که من میدونم و بلدم و فلانم و….

    الان سعی میکنم از هر کسی یه چیزی یاد بگیرم ، تو ذهنم میگم من هیچی نمیدونم و جهان بهم میگه ، میگم نمیدونم و اجازه میدم که جریان آگاهی بیاد ، مثل همین الآن که اصلا نمیدونستم چی بنویسم در رابطه با این فایل ولی شروع کردم و از خاطرات همین چند وقت پیشم یادآوری شد توسط جریان اصل.

    وقتی فایل «اعتماد به رب پیام ابراهیم برای قربانی کردن فرزندش» رو گوش میکنم یه حس عجیبی بهم دست میده و به طور فوق العاده عجیبی کارها خیلی خوب پیش میره ، جوری که واقعا نمیدونم چجوری ، یعنی هیچ پلنی ندارما ، ولی یهو میبینم که خودش انجام شد یا یهو میبینم وسط حل فلان مسئله ام و …

    احساس میکنم وقتی به اون احساس ناتوانی ، عجز ، تسلیم بودن و هیچ بودن در مقابل رب میرسم ، در واقع دارم وظیفه ی بندگی خودمو در برابرش انجام میدم و پاداشش رو همون لحظه و یا در سریع ترین زمان ممکن میگیرم.

    واقعا خدارو شکر میکنم که تو این مسیر هستم🙏

    ممنونم ازت استاد جان ❤️

    ممنونم از تمامی کسانی که در راستای پیشرفت و بهبود این سایت و جهان دارن زحمت میکشن❤️

    💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎

    از خدا میخوام به هممون سلامتی بده

    از خدا میخوام به هممون رزق به غیرالحساب بده

    از خدا میخوام به هممون عزت بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    مریم مقدس گفته:
    مدت عضویت: 1136 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و پر انرژی و محترم

    قبل از هر چیز شیفته شخصیت شما هستم که سرشار از ادب معرفت و مهربانی و عشق است خصوصیت زیبای شما و خانم شایسته عزیز تحسین برانگیز است

    و خدای مهربانی ها رو شکر میکنم بخاطر توفیق دست یابی و شناخت انسان های پاکی چون شما

    من در خصوص سیلی که فروردین سال 98در شهرمان ا اتفاق افتاد چنین خاطره‌ ای دارم

    و من در این اتفاق شاهد زیبایی بودم که هر روز بیشتر و بیشتر بهشون پی می بردم

    یادم میاد وقتی از محل کار برگشتم دیدم که تمام فرش های خونه خیس و شلی شدی

    بعد از اینکه خونه رو تخلیه کردیم ضمن اینکه همه ی خانواده به کمک ما آمدند

    پدر در حالی که اب ها را جمع میکرد بهم گفت دخترم خداروشکر کن که آب هست آب روشنایی و پاکی ، همه چیز برمگیرده سرجاش خدایی نکرده اگر آتش بود سخت بود

    جمله پدرم منو به فکر برد

    بعد از اینکه خواستیم خونه رو تجهیز کنیم تصمیم گرفتیم یه سری تغییراتی توی خونه انجام بدیم

    تعبیراتی که من قبلا به همسرم میگفتم

    اما اون معمولا مخالفت داشت یا دلایلی دیگری داشت و یا اینکه در ذهنم بود که کاش مثلا اشپزخونه ی ما اینطوری بود یا کاش پذیرایی دیوارش اینطوری بود

    اما این سیل باعث شد تمام مواردی که مدت ها از ذهنم میگذشت همه باهم انجام شود

    و خانه ی ما یه تغییر اساسی بسیار خوبی داشت

    من بعدها فکر کردم گفتم خدا چقدر دوستم داره خودش همه چیز برام فراهم کرد

    اولش ناراحت بودم حتی گریه میکردم اما خیلی زود همه چیز بهتر شد

    و من در قسمت هایی از خانه که برای تمیز کردنش خیلی اذیت میشدم بااین بازسازی بعد از سیل خیلی راحت‌تر شدم

    و به این نتیجه رسیدم در هر اتفاقی مخصوصا بلاهای طبیعی در زندگی بی دلیل نیست همه ی آنها در جهت بهتر شدن برای تو است

    کار را باید به دستان بی انتهای خداوند سپرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام تنها فرمانروایی کیهان

    سی و هفتمین روز سفر نامه من

    سلام به استاد عزیزم مریم عزیز و دوستانم

    یک روز عالی دیگر را من با کامنت نوشتن در سایت که همه به دنبال تغییر هستن و همه انسان های فوق العاده هستن شروع میکنم خدایا شکرت الان سات 10:26دقیقه است و تا الان کلی اتفاقات خوب برایم اتفاق افتاده خدایا شکرت و امروز تمرین ستاره قطبی ام را نوشتم دیگر فایل ها را دیدم و آمدم و ملی لذت بردم خدایا شکرت.

    و این فایل تمرکز بر نکات مثبت را چندین بار دیده بودم اما هر بار که میبینم یک درس تازه در آن پیدا میکنم که عشق و محبت مردم آمریکا به هم دیگر است خدایا شکرت و به همین خاطر است که آمریکا در اوج قدرت است خدایا شکرت چون مردم های اش عاشقانه همدیگر را دوست دارند فرهنگ اش ناب است وختی بچا به سن 18ساله کی میرسند در بیشتر مواقع آنها از فامیل شأن جدا زندگی میکند در حالی که در کشور های آسیایی جای دورتر نمی‌رم افغانستان بعضی ها هستن که نمونه بررگیش پدر من هست که الان 50ساله است اما هنوزم با عمو و عمه ام یکجا زندگی میکنن هنوزم مستقل نیستن و این تضاد به من یک خواسته را ایجاد کرد مستقل باشم و من به تنهایی تنها آمدم ایران و تصمیم دارم از این حال هم برم کشور های اروپایی و بعد انشالله میایم آمریکا البته اگر استاد من توانسته من هم می توانم به سادگی و قانونی بیایم خدایا شکرت

    رد پای از من

    در پناه خداوند مهربان شاد ثروتمند سالم باشید ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1581 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز بیست وهفتم، روزشمار تحول زندگی من!

    درطول گوش دادن این فایل، داشتم ظرف میشستم، روبروی سینک و دیوار، ظرف میشستم واشک میریختم و فقط عظمت وبزرگی خداوند رو می دیدم، دیوار روبرو کلا از بین رفت،توی ذهنم داشتم مردم اونجا رو تصور میکردم، که دارن با تصور اینکه شاید فردایی دیگه نباشه وشاید دیگه همو نبینن، بهم عشق میدادن، وباز با تصور اینکه زندگی ادامه داره و فرداها حتما بهتر از این شرایط سخت خواهد بود بهم عشق میدادن!!!!

    طبیعت چه درسهایی که به آدمیزاد نمیده!!!

    واینکه کسی مثل شما استاد عزیزم به درجه ای از توحیدبرسه که بگه اگر حتی همه ی چیزهایی که ساختم از بین بره مهم نیست، دوباره میسازمش….

    یه جنس از رهایی توی وجود کساییکه به بزرگی وعظمت خداوند ایمان دارند وجود داره، که همون باعث آرامش ورهایی میشه…

    والبته کسایی به این حد از ایمان میرسن که فراز ونشیبهای زیادی رو تجربه کرده باشن وتو دل ناامیدی ها وشکستها خداوند دری از رحمت براشون باز کرده باشه…

    وصد البته کسانی به این ایمان میرسن که فقط تو سختی ها خداوند رو از روی ترس وبیم صدا نزنند بلکه وقتی از اون شرایط بد فارغ اومدن هم خدارو از روی سپاس صدا بزنن!!

    هربار به یاد بیارن که کجا بودن، چه گذشته ای داشتن، تو چه موقعییتی بودن و این فقط لطف ورحمت خداوند بوده که شامل حالشون شده….

    وشما جز همون دسته از افرادی هستید که در ایمان به درجه ای رسیدید که توی سختی ها وخوشی ها به یک اندازه مثبت اندیش، و امیدوار، وسپاسگزار هستید…

    چیزیکه من دارم یه مدته تمرینش میکنم، اینکه هر روز به یاد بیارم که کجا بودم توی چه جهل ونادانی بودم وخداوند نجاتم داده از طوفانهای پی در پی که خودم با ناآگاهی با نادانی وارد زندگیم میکردم…

    با دخالت در امور دیگران، باور اینکه باید دیگران رو تغییر بدم، تا اوضاعم تغییر کنه، درگیر قضاوتها وپیش داوری هاشدن، با گله ها وشکایت ها از زمین وزمان وخداوند، با انرژی گذاشتن روی افکار وگفتار و رفتار منفی ومخرب و…

    چه طوفانها که نساختم توی زندگیم، چه اسیب ها که نزدم به تارو پود روح وروان وجسم وجانم…

    وحالا که به اون روزها نگاه می کنم می بینم اصلا قرار نبود من هیچ طوفانی رو تجربه کنم، فقط باید ارام می بودم وتسلیم، وفقط اونچه که بلد بودم رو انجام میدادم نه اونچه که بلد نبودم وسهم من نبود، من خودم کاری میکردم نسیم خوش بهاری توی زندگیم تبدیل به طوفانی ویرانگر بشه…

    دوست ندارم از این حرفهای کلیشه ای بزنم وبگم اگه اون طوفانها نبودن الان من این ادمی که هستم نبودم، نه…

    چون اصلا قرار نبود طوفانی به زندگی من بزنه، هر چه رقم خورد که دست من بود، بخشی از اون اتفاقات خواست خداوند بود برای من برای امتحان شدن، مثل مشکل کم شنوایی پسرم، که اتفاق افتادنش دست من نبود ویا انتخاب پدر ومادرم و دین ومذهب و کشورم ‌‌….

    ولی باقی همه دست خودم بوده وهست، تازه همینها که گفتم مثلا جبر بوده یا از پیش تعیین شده رو هم شاید یه روزی به این باور برسم که اونهارو هم خودم انتخاب کردم، هنوز به اون درک نرسیدم ….

    در کل وقتی داری زندگیتو میکنی، وقتی داری راه خودتو میری، وقتی داری رو خودت کار میکنی ، اگر هم تضادی بیاد، میدونی که انقدر ایمانت قوی شده که بخوای چطور باهاش برخورد کنی، مثل اکثر مردم امریکا در برابر طوفان….

    ولی بدی کار اینجاست، که اکثر ادمها توی شرایط سخت قدرت کنترل ذهنشون رو از دست میدن و ناامید وسرخورده میشن…

    واین یعنی از راه رسیدن طوفانهای شکننده ونابود کننده ی دیگه ای که تو براش اماده نیستی!!!

    چون نخواستی که غربال بشی، نخواستی ترسهاتو رها کنی، نخواستی رشد کنی وبگی من از خدا هستم، من در پناه خدا هستم، وبه قول شما استاد عزیزم حتی اگه تو این شرایط مرگم از راه برسه، مرگی از روی عشق وتسلیم ورضایت دارم، نه مرگی از روی ترس …

    وقتی هنوز تو آشپزخونه مشغول بودم و به فایل گوش میدادم و غرق افکارم بودم داشتم خودم رو می دیدم، مثل همون خوابهایی که چند بار دیدم، اینکه طوفان شده، زمین تیکه تیکه شده، زلزله اومده ولی من وپسرم، توی پرتوی نوری که از اسمان تا زمین رسیده و دورمون حلقه زده، محفوظیم، داشتم می دیدم که چند باز زندگیم خراب شد!!!

    وسایل زندگیم یا فروخته ویا بخشیده شده توی این سالها…

    وهربار دوبار همه چیز ساخته شد بهتر وبیشتر از قبل…

    خیلی وقته که دیگه ارزش مادی چیزهای دنیای برام بی اهمییت شده، ولی در عین حال همواره سپاسگزار داشته هام از خداوند هستم…

    اینم بگم استاد جانم تا همین یکی دوسال پیش دید من نسبت به بلاهای طبیعی خیلی بد بود یعنی خیلی دلسوزی وترحم داشتم به مردمیکه تواون شرایط قرار میگرفتن، ولی از وقتی چندبار از شما شنیدم که هر بلای طبیعی چقدر خیروبرکت ورشد باخودش میاره، دید من هزار درجه تغییر کرد نسبت به این موضوع…

    واقعا این باورها ودرک باورها چقدر توی زندگیمون تاثیر گذار هستند..

    باور اشتباه….

    باور درست…

    هر کدوم هزاران کیلومتر ، از زمین تا آسمون می تونند دید واحساس ادم رو نسبت به یه اتفاق تغییر بدن!!!

    بی نهایت ازتون سپاسگزارم استاد قشنگم بابت اینهمه اگاهی های ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    پوریاکاتبی گفته:
    مدت عضویت: 1247 روز

    بنام نامی یزدان

    استاد عزیزم سلام خدمت شما و سلام خدمت سرکار خانم شایسته عزیز و دوستان فنی و پشتیبانی سایت

    خدارو بی نهایت سپاسگزارم که این یکسال طلایی زندگی رو برای من مقدر کرد و من واقعا با پوست و گوشت و استخونم هرلحظه از زندگیم لذت بردم و جایی که الکی خودم رو اذیت کردم دیدم که اونجا یاد و خاطره خدارو کمرنگ کرده ام درون زندگیم

    واقعا من خوشبخت ترین فرد روی زمینم که این آگاهی های ناب رو از این خدای قدَر قدرت دریافت میکنم

    چندروز پیش داشت برف میومد منم تو راه رفتن به سمت محل کارم بودم یهو یه حس درونی بهم گفت حیف نیس این نعمت الهی رو نبینی؟نگاه کن این برف زیبا رو وقت برای رفتن به محل کار زیاد استفاده کن ازین نعمت الهی بی اختیار وایستادم نگام دوخته شده بود به اون قطرات برف به اون زیبایی و سفیدی هر قطره ازین برف قلبم باز شده بود انگار هیچ چیز دیگه ای برام مهم نبود تو همین حس و حال بودم و لذت میبردم که یهو یه آقای مسن و خنده رو زد بهم و گفت جوون مگه تا حالا برف ندیدی که اینجوری داری نگاهش میکنی

    انقدر این حرف برام دلنشین بود استاد میخواستم زار بزنم بگم خدایا با من چیکار کردی که انقدر داره همه چی بهم لذت میده انقدر همه چی زیبا شده واقعا احساس خوشبختی تک تک سلول هام رو لمس میکرد و من داشتم فقط به این فکر میکردم سال های قبلم این برف بود هرسال این برف میومد من چرا انقدر زیبا نمیدیدمش و هرچی سوال میپرسیدم فقط جوابش یه کلام بود در ذهن من، اینه قدرت و عظمت خداوند

    من مجنون و معتاد این مسیر شدم استاد با افتخار اعلام میکنم من پوریا هستم و یکساله که بهترین اعتیاد دنیارو دچارش شدم اعتیاد به مسیر الهی و من خوشبخت ترینم و بهتر از این نمیشد این یکسال برام پیش بیاد

    بعدازظهر همونروز با چندتا از دوستان همکار رفتیم بیرون برف بازی کردیم استاد ب جرئت من تنها کسی بودم که داشتم تو اون لحظه بیشتر از هرکسی از زندگیم و از این نعمت الهی لذت میبردم انقدر ورجه وورجه کردم تو اون برف که صدای همکارام درومد میگفتن پوریا یه دودقیقه بشین مثه این بچه 5ساله ها فقط داری میپری این ور و اونور ولی من فقط داشتم عشق میکردم خودکار ازین نعمت الهی خدایاااااااااشکرت چقدر حالم خوبه چقدر راضیم از همه چی عاشقتم استاد بخاطر آموزش این آگاهی ها بمن واقعا هیچ واژه ای برای تشکر ازین کار بزرگ شما پیدا نمیکنم

    عاشقتم خداجون بهترینی برای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    Beh Afarin گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    به نام تنهااات مالک و فرمانروای دنیا،💓💓

    به نام خدایی که من رو خالق زندگی خودم قرار داده است..💓💓

    سلام استاد عزیزم..

    من بفرین(به آفرررین دوست داشتنی😇تو دل بروی زیبا رو)

    امروووزمتوجه شدم که خیلی وابسته م..

    و همین وابستگی علت خیلی از ناکامی هام شده..

    من متوجه شدم وابسته م ،حتی به این سایت..

    امروز روزیه که بعد ۳۳ قسمت سریال زندگی در بهشت،فایل جدیدی گذاشته نشد..

    مننننن به شدت از صبح حالت دپرسی داشتم..

    با اینکهههه کلی فایلای دیگه ازتون داشتم که نگا نکرده بودم،

    ولییی باز اون حس وابستگی،اون حسی که به یه روند خاص عادت کرده بودم نمیذاشت سراغ بقیه ی فایلای دانلودی که همشم ریختم تو لب تابم برم..

    متوجه شدم وابسته م به خوندن کامنتای بچه هااا.

    متوجه م وابستههههه م و زود وابسته میشم به یک روند خااااص،که اگه اون روند یهووو تغییر کنه برای من ناخوشایند خواهد بووود..

    ولیییی این حالم رو رها نکردم و به خودم گفتم باید خوب بشم،بایدددد کاری کنم این حسو نداشته باشم ولی نمی دونستم چجورییی.

    خداییی استاد خیلی حالم گرفته بووود،حس میکردم چیز بزرگی رو گم کردم..

    و از خدا با فرکانسم درخواست دادمممم که مننن میخواااام اینجوری نباشممم..

    و خداااای بزرگمممم هدایتممم کردددد به اینجااا😢😍

    خددددای منننننن،

    خداااااااای من،

    استاااااددد دیدیننن چه خدایت شیرینی؟؟؟!

    دقیققاااا برای من بووود این فایل،

    وقتی دیدم استاااااادم تونسته از تمام املاکش دل بکنه و وابسته نباشه بهشووون،

    وقتی دیدممم در این شرایط هم به فکر خوش گذرانی کردن و مسافرته..

    منننن چه حرفی داشتم واسه گفتن؟؟؟

    میدونم استاد میدونم این سایت و تمامم آموزش هاش و تمام کامنتای عالی دوستام بسیار بسیااااار با ارزشار از تمام دارایی های شماست..

    ولیییی منمممم باید یاد بگیرم وابسته نباشممممم…

    حتی به این سایت..

    حتی به شمااااا..

    که اگه روزی عین امروزروند فایل گذاری شما تغییر کرد من دپرس نشم،برممم و از اون چیزاهااای که از شما یاد گرفتم تو زندگیم استفاده کنم..

    برم فایلای قدیمی رو باز نگاه کنم و نکات جدیدترو ازش پیدا کنم..

    برمممممم و به کار بگییییرممم آموزه هاتوووونووو..

    خودتون بارهای بار گفتین که همین احساس وابستگی به انسانها هم میتونه شرک خفی باشه،براب همینه شما به هیچچچ کس حتی میکایل وابسته نیستین..

    با اینکه مکایل عزیزترین فرد زندگیتونه،ولی چققدر خوب در نبود اون هم دارین خوش میگزرونین..

    چون شمااا قانونو خوب درک کردین،

    چون شمااااا رب روووو میپرستین،

    چون شماااا فقط بــــه رب وابسته این..

    چقدر زیبا بووود وقتی بچه هااای دوستتون اومدن مهمونیتون بدون اینکه حتی یک بار بگین جای مایک خالی باز با بچه هااا خوشگزرانی کردین،

    این به این علت نیست که شما مایک رودوست ندارینننن..

    نههههههههه،

    به این مهعنیه که شماااا اونقددر به منبع وصلین،اونقدددر خوی خداوند رو که تنهاایه گرفتین،که در همهههه حااااال،حتی تنهاترسن حالت ممکن باز هم میتونین یه چیزی برای خوشحال بودن پیدا کنین..

    من تحسینتوننن میکنمممم..

    تحسینتون میکنمممم برای این همه عشق به رب..

    تحسینتون میکنم برای این درک بالای قانون..

    تحسینتون میکنم برای وابسته نبودن به هیچ چییییز و هیچچچ کس..

    تحسینتون میکنمممم برای اتصالتون به منبع..

    همش دارم به خودم میگمممم،چقدر دیگه باید روی خودم کار کنمممم که اونقدددر خدا رو بشناسم که وقتی که بخوام مثل شما در موردش حرف بزنم،نتونممم و زبونم بگیره..

    بخدااا استاد بارهای بار متوجه شدم که شما موقعی که خواستین از بزرگی خدا و لطفاش حرف بزنین زبونتون بند اومده..

    چققققدر اون موقعا من اشک ریختممم..

    چققدر بابت این احساستون بهتون غبطه خودم..

    خداااا روووو شاکرم برای این هدایت زیبااا..

    خداااا رو شاکرم که همیشه در حال یادگیری درس از شما هستم حتی اگه فایل جدیدی رو هم نزارین،

    درس امروووزم این بوووود که وابسته نباشم…

    رهاااا باشمممم..

    و همیشه در همه حال از زندگیم لذت ببرم..

    الان دارم با خودم فکر میکنم اگه شما امروز،فایل جدید رو آپلود میکردین واسمون من هدایت نمیشدم به این فایل زیبااا و تمان نکات فوق العاده ش😍

    استتتتاد باهااااش اشک ریختمممم و احساساتی شدمممم از تک تک مهربونیهایی که از مردم آمریکا میگفتین..

    ممنونتونم که اینقددددر خووووب روی خوبیهای مردم تمرکز میکنین و با ما به اشتراک میزارین..

    دوستتتتتونننن دارممم…

    😘😘😘

    در پناه خدااا،هر،روزتون بهتر و عالی تر از دیروزتون باشه💓💓💓💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      روح اله گفته:
      مدت عضویت: 2204 روز

      به نام خدای که زیباست و زیبایی ها رو آفرید 🌹🌹🌹

      با سلام خدمت استاد دوست داشتنی و خانم شایسته عزیز و کلیه دوستان عزیزان سایت عباس منش که باعث اشاعه زیبایی ها و هدایت ها می شوند و سلام ویژه خدمت کلیه دوستان و هم فرکانسی ام که با بیان دیدگاهایتان می‌توان از بند بند کلماتتان انرژی بگیرم و تجربیاتشون سر لوحه کارم قرار بدم.

      دیروز و امروز کمی نگران بودم اینکه بگم دلیلشو میدونم نه نمی دونستم با خودم کلنجار رفتم فکر کردم دلیلش چیه به جای نرسیدم به سایت استاد سر زدم به بهانه تماشای زندگی در بهشت که حس و حالم عوض بشه بتونم انرژی بگیرم و توی این نگرانی و احساس غمه نمونم اما دیدم استاد هیچ فایلی آپلود نکرده نگران شدم! چرا استاد فایلی آپلود نکرده قبلش چیزی نگفته استاد، مبنی بر اینکه دیگه سریال زندگی در بهشت ادامه نمیده حتما…… حتما چیزی شده؟! نگرانیم دوچندان شد چون چیزی هم نداشتم که ببینم، دیروز نشانه من دوره عزت نفس بود پیش خودم گفتم آخه الان وضعیت من مشخصه که نمی تونم این دوره تهیه کنم این چه نشانه ای بود که اومد همین طور توی وادی خودم بودم تا اینکه برای کلاس های انلاین دانشگاه اینترنت گوشیم روشن کردم که برم سر کلاس آنلاین‌ که یه ایمیل از طرف سایت مبنی بر بیان دیدگاه و پاسخ سوالات عقل کل از طرف اقای محمد حسین برام اومد، دیدگاه ایشون و خیلی از دوستان دیگه دنبال میکنم درست آقای محمد حسین پاسخ دوستی را داده بود که بیان درخواست از خداوند چه موقع مفید واقع میشه چه موقع نه، نه منظورم اینکه مثلا بگیم من فقط فلان چیز می خوام و تاکید کنی روی همون چیز که آقای محمد حسین خیلی خوب پاسخ این سوالشون داد چون چیزی بود که منم درگیرش بودم خوش حال شدم پیش خودم گفتم بعد کلاس آنلاین‌ دانشگاه مجدد بیام و پاسخ آقای محمد حسین بخونم اما با دقت بیشتر و پرسش و پاسخ سایر دوستان توی این زمینه، خوبی دوستان سایت اینه که از کسی سوالی کنیم به اون سوال پاسخ میده و تجربیاتش بیان می کنه خدارو شکر بابت چنین دوستانی🤲🤲🤲

      قبل خواب تو فکر امروزم و اتفاقات افتاده بودم که توی سایت ببینم استاد فایل جدید آپلود کرده دیدم نه باز نگرانم و اندوهگین شدم اومدم فصل دوم سفرنامه و این قسمت سفرنامه باز کردم ابتدا دیدگاه ابتدایی خواندم حس و حال نداشتم اومدم فایل دانلودی همین قسمت رو چند دقیقه گوش کردم پیش خودم گفتم ببین مشکلت از کجاست که امروزتو خراب کردی و فرکانس بد دریافت کردی یادم به فایل مقدمه قدم دوم از دوره دوازده قدم افتادم که استاد و خانم شایسته به تمرین ستاره قطبی تاکید فراوانی کرده بودن پیش خودم گفتم تو باید از همون اول صبح قبل از بلند شدن از تخت روی خودت کار کنی تمرین ستاره قطبی شب و صبح از یه فایل تلگرام دریافت کردم گفتم از فردا صبح که بشه امروز صبح شروع کنم درست قبل از آلارم گوشیم بلند شدم یادم بود شروع کردن به بیان خواسته های کوچیک یه انرژی و امید بهم داد ثبتش کردم و چند دقیقه به اذان صبح مونده بود که سجاده ام پهن کردم و سر سجاده ام نشستم و شروع کردم به خدای خودم صحبت کردن خوب بود آخه من دپرس بشم با خدای خودم صحبت می کنم سر جانماز خیلی حس خوبی بود اونم اول صبح قبل از اذان صبح. خلاصه حس نابی بود تا اینکه بعد از نماز و صحبت با خدا شروع کردم به درس خواندن نوت برداری از درس ها و کلاس های انلاین کلاسم تموم شد همین که نشستم استراحت کنم فصل دوم سفرنامه باز کردم و این قسمت باز کردم چشمام به دلیل اینکه مدام به صفحه کلاس های مجازی نگاه می کردم درد می کرد فایل صوتی این قسمت دریافت کردم و با هنذفری شروع کردم به گوش دادم گوش دادم گوش دادم تا اینگه به اون قسمت بیانات استاد که گفت من اصلا راجب املاک ناراحت نیستم چون میدونم کسی که این ملک املاک داده میتونه بهترش بهم بده و هیچ گونه وابستگی به هیچی ندارم نه مال و ثروت و نه هیچ کسی دیگه به خودم اومدم گفتم روح الله این چند روزه درگیر چی هستی؟ درگیر وابستگی هام وابستگی به خانواده که فعلا نیستن اونم به خاطر نبودن توی مدار و فرکانس من بود که خودم از خدا خواستم یا نگذاشتن فایل آپلود جدید از استاد داخل سایت، به خودم گفتم دنبال چی میگردی تا کی می خوای وابسته کسی باشی آخه من آدم به شدت احساسی ام و به نوعی آدم هم رنگ جماعت بودن، بودم از موقعی که با استاد آشنا شدم نمیشه بگم ۱۰ ماهه اما به جرات میتونم بگم از اول امسال شروع شد و روی کار کردن اما باید باز هم روی خودم کار کنم چون راه طولانی دارم که باید هر روز یا هر ساعت روی خودم کار کنم.

      خداروشکر امروز خوبم و خوش حالم که خدا رو دارم میتونم باهاش صحبت کنم و راز دلم بیان کنم و یه نیرو و شادی بهم میده که اگر با بهترین کس زندگیم صحبت کنم اون قدر شادی و نشاط دریافت نمی کنم.

      خدا رو شکر خدا، من رو توی مدار و فرکانس خودش قرار میده و من رو با الهامات و راهنمایی هاش هدایت می کنه.🤲🤲🤲🤲🤲🤲

      خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت😘😘😘😘

      خدا رو شکر از استاد و سایر دوستان که دستی از دستان خدا هستند و من رو توی مدار و فرکانس های خوب قرار میدن و باعث میشه با تضاد هام که واقعا مثل علف های هرز افکارم رو اشغال کرده حرص کنم تا بهتر بتونم انرژی و تمرکزم روی خودم، خواسته هام، مدار و فرکانس هام خوبم قرار بدم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      الهه رشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2216 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام به افرین عزیزم

      سلام بی نظیرترین دوست دنیا

      کامنت زیباتون رو خوندم و لذت بردم

      دیدم که نوشتی وابسته به این سریال زیبای زندگی در بهشت شدی

      دقیقا منم دیروز منتظر قسمت بعدی این زندگی بهشتی مون بودم

      دیدم که منم انگار به این سریال وابسته شدم

      رفتم توی حیاط زیبای خونمون

      رفتم کمی گل های زیبامون حیامون رو که توی گلدون ی زیبا خودم کاشتم سری زدم

      حالم رو با دیدن این گل های زیبا خوب کردم

      و همین امروز صبح یکی از اعضای خانواده م داشت از خونه مون میرفت و میخاست که خداحافظی کنه یه دفعه چشمش به این گل های زیبا افتاد بهم یه لبخندی زد و گفت چقدر این گلها زیبان.

      و چقدر خوشحالم که با دیدن این گل های زیبا حالش خوب شد و این لبخند زیباش منو دیوانه کرد

      چون من با این لبخند زیباش خدا رو حس کردم

      و چه زیباست وقتی که خدا رو توی تک تک لحظاتت زندگیت حس کنی

      ببخشید حرف مو قطع کردم داشتم درمورد وابستگی حرف میزدم

      کمی با خودم فکر کردم و دست های زیبا و سالمم رو به پشت کمرم گره زدم

      کمی توی حیاط پر از صلح و صفای خونمون با خدای عزیزم با عشق م با تمام زندگیم قدم زدم

      کمی باهاش حرف زدم

      دیدم که من نباید به هیچ چیزی جز خودم و خودش وابسته باشم

      و چقدر این راز و نیاز کردن و این عبادت با عشقم حالم رو عالی میکنه

      حالم رو تا بی نهایت میبره

      میتونم باهاش عشق بازی کنم

      دیدم که وابستگی فقط به خودش باید داشته باشم

      چون وابستگی به خدا به تنها خالق جهان زیباترین وابستگیه

      دیدم که اگه من به خودم و خودش وابسته باشم

      میتونم دنیام رو زیبا کنم

      میتونم دنیام رو گلستان کنم

      به افرین عزیزم فقط و فقط تنها با خودشه که میتونم زندگیم رو بهشتی کنم

      خدایی که تمام کارهای غیر ممکنم رو داره برام انجام میده

      خدایی که همه جا داره برام پارتی بازی میکنه

      خودش پارتی م میشه خودش کارهام رو به زیباترین و اسونترین شکل ممکن داره انجام میده

      و چه زیباست کسی عشقت باشه

      با کسی زندگیت رو زیبا کنی که شده تمام وجودت

      خدایی که هر وقت صداش زدم با عشق منو اجابت میکنه

      اه خدای مهربونم ؛ خدای زیبای من خدای شیرین زبانم من عاشقتم که این همه هوامو داری

      به افرینم میخاستم بهت بگم که منم مثل شما عزیز دلم دیروز کمی به هم ریختم

      ولی سریع به خودم اومدم اونم با حرف زدن با عشقم

      کلی حال و هوامو خداییی کرد

      کلی رنگ و بوی خودش رو بهم هدیه داد

      و حالا دارم از همون قسمت اول سفرنامه شروع به کامنت گذاشتن میکنم و دارم این سفرنامه رو میبینم و کلی درس ازش یاد میگیرم.

      به افرینم تحسینت میکنم که با این هدایت زیبا حالتو خوب کردی

      تحسینت میکنم که فهمیدی نباید به هیچ جیززو هیچ کسی وابسته بود

      الا خودش

      راستی به افرینم دیشب خواب دیدم که استاد یه فایل جدید از این زندگی در بهشت رو برامون گذاشته

      انشالله که خوابم به واقعیت تبدیل بشه.

      و اگر هم نشه با عشق میایم فایل های که از قبلا دیدم رو دوباره میبینم و کلی مدارمون رو بالاتر میبریم.

      مهربونم دوست دارم و برات زیباترین ها رو ارزو میکنم

      انشالله به زودی زود با تمام دوستان بی نظیرمون توی همین بهشت استاد عزیزم رو و خانم شایسته رو ملاقات میکنیم و کلی لذت میبریم. انشالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Beh Afarin گفته:
        مدت عضویت: 1898 روز

        به نام رب تنها خالقو مالک و فرمانروای دنیاااا..

        به نام خدایی که همه یما رو خالق زندگی خودمون قرار داده…

        سلاااااااااااااام خواههههر خدایی امم..

        سلاامم عشق دلمممممممممم..

        سلاااام نازنینممممم..

        ای جااانممممم به این هدایت زیبات خواهر عزیز دلممم..

        دیدی خوابت تعبیر شد عزیز دلمم؟؟؟

        خدا تو خوابت بهت وعده داد و امروز برات براورده کرد..

        خواهههرمممم تو هر وقت میایی پیشم با کلی از عشق خدامون میاییی..

        بیاااا بغلمممم عشق دلممم میخوووام تو آغوشت بوی خدا رو حس کنممم..

        میخووووام ببینم دوست خدااا جونم چه عطر و بوووی دارهه که اینجوووری با کلامتش همه رو شیفته و شیدای خودش کرده..

        عزیزز دلممم الله جاان دلممممممم..

        دوستتتتت دارمممممممممممم با صدااای بلند میگممممم..دوستتت دارممم..

        عاشقتممممم عشق دلممم .دوست خدا جووونم..

        ممنونم که زود زودی میای پیشم تا بهم خدامون رو بهتر بشناسی..

        در پناه خودش هر روزت عالی تر وبهتر از دیروزت باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مائده کردی گفته:
    مدت عضویت: 2516 روز

    به نام نامی یزدان

    چو آنکه برگزید من را از میان این همه خوبان

    به نام خداوندی که آسان میکند من را برای آسانی ها و خداوندی که هموار می‌سازد مسیرها را برای من

    امروز با گوش دادن این فایل اتفاقات جالبی درونم افتاد برای اینکه بخوام این نگاه و نهادینه کنم درونم

    ساعت ها و روزها تکامل میخواد

    چقدر تحسین میکنم استاد شمارو برای این باورهای قدرتمندی که ساختین و باور کردین و الان دارین نتیجشو می‌بینید

    یادمه چند سال پیش وقتی یه زلزله اومد توی شهرمون کلی با خدا دعوا کردم و گله و شکایت که چرا حواست به ما نیست

    خدایا چرا زلزله اومد و کلی خسارت زد بهمون

    و یه بار نشد به این فکر کنم که اون زلزله باعث شد ما خونمونو عوض کنیم

    باعث شد من شکرگزارتر بشم

    قدردان تر بشم نسبت به خانوادم

    قدر مادرم و پدرم و خواهرم و بیشتر بدونم و دز لحطه بیشتر باشم

    و بهشون عشق بدم طوری که انگار امروز آخرین روز زندگی من هست….

    اون بلای طبیعی درسته به ظاهر بلای زمین لرزه بود

    اما توی زندگیم خیلی لتفاقا رو رقم زد

    منی که مدام در حال غر زدن بودم و در حال شکوه و شکایت به خدا

    با خودم گفتم یه درصد فکر کن

    توی اون زمین لرزه یه نفر از عزیزانت و از دست میدادی

    بعدش چی داشتی برای گفتن؟!!!!

    اون اتفاق باعث شد من قدر خانوادمو بیشتز بدونم

    بیشتر براشون زمان بزارم

    عشق کنم لذت ببرم از اینکه کنارشون هستم

    و شکرگزار وجودشون باشم که خداوند به من خانواده داده

    شاید تا قبل از اون روز میگفتم چه مامان بدی دارم

    چه بابای بدی دارم

    اما از اون روز به بعد مدام روی شکرگزارتری نسبت بهشون داشتم

    و توی دفترم همیشه قدردان وجودشون بودم

    ……..

    من چقدر تحسین میکنم انسان هایی که با جونودل میتونند ببخشن میتونند کاری برای هم نوع خودشون بکنند

    بدون چشم داشت

    چقدر تحسین میکنم و چقدر لذت میبرم

    میخوام همینقد فروتن باشم

    همینقد افتاده

    همینقد بی ریا و ساده

    همینقد بی شیله پیله

    جقدر زندگی اینجوزی زیباست

    وقتی تو اوج اتفاقات ناجالب بیای از چیزایی که داری تنها استفاده نکنی

    همه رو دور هم جمع کنی و به اونا هم بدی لستفده کنند از نعمت هایی که خداوند بهت داده

    مگه پیامبر های ما چطور بودن که همیشه رزقشون و روزیشون و خداوند میرسوند

    یادمه همیشه بابام یه داستانی تعریف می‌کرد

    از حصرت ابراهیم که میگفت

    مائده بابا حضرت ابراهیم همیشه توی کل زندگیش غذاشو تنها نمی‌خورد

    حتما باید با یه نفر سهیم می‌شد و از غذاش به اونم میداد

    مثلا تا اونجایی که یادمه میگفت ظهرا نهارشو با مهمان میخورد

    و الان که استاد داره از این موضوع حرف میزنه چقدر میشه از مقیاس بزرگتر به این داستان نگاه کرد

    و تحسین کرد و لذت برد

    خدای من شکرت ……

    مصداق این موضوع چند وقت پیش از زبان استاد رزمیم شنیدم

    حدود دو سه هفته پیش پیش استاد رزمیم بودم

    که گفت مائده خدا خیای بزرگه

    گفتم چطور استاد از چه بابت میگی

    گفت یه کاری برام کرد که کار من در مقابلش ذره ای سره سوزن حساب نمیشه

    گفتم داستان چیه بگو برام!

    داستان از این قرار بود از زبان استادم::::

    چند وقت پیش میبینم یه خانواده ای جلو در باشگاه نشستن

    شب وقتی دارم باشگاه و تعطیل میکنم که برم بازم میبینم اون خانواده نشستن کنار باشگاه

    فرداش دوباره برمیگردم میبینم بازم همون خانواده

    یه خانم با بچهدهاش خوابیدن کنار باشگاه

    رفتم ازشون پرسیدم داستان چیه

    گفتن که از یه شهر دیگه اومدن مسافرن و ماشینشون خراب شده

    خلاصه که کلید باشگامو دادم بهشون گفتم هوا سرده برین داخل

    همه چی هست

    یخچال گاز بخاری

    برین استارحت کنید هر چی دوس دارین استفاده کنید

    منم فردا میام ببینم ماشینشون تو چه حالتی هست

    فردا میشه و تماس میگیرم با همسر اون خانوم

    میگه ماشین یه سرویس کامل میخواد

    و چند روزی زمان میبره

    منم بهشون گفتم تا زمانی که ماشینتون درست بشه همینجا باشین توی باشگاه من

    خیالتون راحت هر چی هم نیاز داشتین بگین من براتون تهیه کنم

    خلاصه ماشین درست میشه و وقت رفتن میرسه

    من به اون بنده خدا میگم داداش چیزی لازم ندارین که براتون تهیه کنم

    اون بنده خدا هم میگه

    داداش از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون

    پول یه ساندویچ هم ندارم برای بچه هام بگیرم

    همشو خرج ماشین کردم

    منم وقتی اینو میشنوم بهش میگم شماره کارت بده

    اولش نداد خیلی اصرار کردم شماره کارت بده نداد

    به همسرش گفتم‌خانم شما یهدشماره کارت به من بده لطفا…..

    مائده تمام هزینه هایی که برای ماشینش کرده بود

    و هر جقدر پول نیاز داشتن برای ادامه سفرشون که برگردن شهرشون و براشون زدم

    و بنده خدا برگشت گفت آقا من یه کارگر سادم

    نکنید نمیتونم پرداخت کنم زمان میبره

    گفتم بهشون هر زمان داشتی بده داداش فدای یه تار موت…..

    ماجرا رو استادم وقتی تعریف کرد

    من مات و مبهوت فقط اشک می‌ریختم و نگاش میکردم

    گفتمش استاد واقعا زدی براش اون همه پول

    شما‌ اونارو نمیشناختی

    گفت نشناسم اون هم یکی از بندگان خدا

    اره با جونودل براش کارت به کارت کردم و گفتم نوش جونت از سفرت لذت ببر ….

    من فقط داشتم تحسین میکردم استادم

    و بهش گفتم خب بقیش

    بعد استادم گفت مائدههههه

    کار من در مقابل کار اون هیچی نیست

    دو سه روز بعدش یه تلفنی بهم‌ میشه و میگن از ایران خودرو تماس میگیریم خدمتتون

    میخوایم باهاتون قرارداد ببندیم برای تمام پرسنل

    چه ورزش هایی دارین

    وقتی اینو شنیدم از استادم سست شدم و افتادم روی زمین گفتم الله و اکبر

    وقتی خودش داشت تعریف می‌کرد

    همینجوری اشک می‌ریخت و میگفت من فقط

    یه تیکه سنگ برداشتم و راهشو باز کردم

    اون حجم سنگینی سمتم فرستاد

    و وقتی بخواد کاری کنه اینجوری میکنه….

    خدای من خدای من خدای من

    خیلی دوس داشتم اینو کامنت کنم چون همیشه برای خودم مرور می‌کنم

    و استاد کیک بوکسم چقدر قلب بزرگی داشت که اینکار کرد

    نمیدونم شاید اگر من هم توی اون شرایط بودم

    چنین حرکتی میزدم یا نه

    واقعا نمیدونم

    اما خواستم اینه ظرفم خداوندا بزرگتر کن

    ظرفیت منو بیشتر کن

    قلب بزرک و رئوفی بهم بده خیلی بیشتر از اینی که هستم ….

    الهی شکر ‌… :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1456 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    حدید:22

    مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ

    هیچ مصیبتی در زمین و در وجود خودتان روی نمی‌دهد، مگر آن که پیش از ایجادش، در کتابی است. مسلما این کار برای خدا آسان است.

    سلام به اساتید عشق و نور

    سلام به دوستان مدار بهشت

    چقدر این فایل پر از درس بود امروز برام

    این فایل نشونه امروزم بود… پانزدهم شهریور مباااارک… روز موعودی که قلبم وعده اش را داده بود

    نکات پر از خیر و برکت این فایل:

    سریال تمرکز بر نکات مثبت 7

    اجرای توحید در عمل… احساس خوب=اتفاق های خوب… توانایی اعراض از ناخواسته ها

    همزمان که به این قدرت توکل نموده‌ایم و رویش حساب باز کرده‌ایم، یادمان باشد که تنها وظیفه‌مان، لذت بردن از هر لحظه به کمک تمرکز بر نکات مثبت آن لحظه است.

    این بالاترین توانایی است که می‌توانیم در خود بسازیم و بزرگترین توانایی است که برای ساختن زندگی‌ای بهتر، به آن نیاز داریم. زیرا اگر بتوانیم از تصویری بزرگ همه چیز را ببینیم، در خواهیم یافت، هر اتفاقی نهایتاً به رشد جهانمان کمک می‌کند. در نهایت اگر در آن اتفاق بمیریم، به منبع مان بازگشته‌ایم و اگر زنده بمانیم، از ما آدمی متوکل‌تر، صبورتر و با ایمان تر می‌سازد که هم می تواند خوب زندگی کند و هم کمک می کند تا جهان جای بهتری برای زندگی باشد.

    نگرانی و دلواپسی نه تنها نمی تونه کمکی کنه باکه از اونجایی که طبق قانون بدون تغییر خداوند، انرژی جنس خودشو گسترش میده… این نگرانی و دلواپسی ها گسترش پیدا می کنه

    قدرت این تضادها و اتفاق های به ظاهر بد مثل بلایای طبیعی در برابر قدرت خداوند هیچی نیست هیچی… اعتراف به ضعیف بودن انسان در برابر قدرت خدا و قوانینش… درس خشوع و خضوع در برابر خالق…

    باید توکلمون رو به خدا بکنیم نه افرادی که هزار برابر بیشتر از ما ضربه پذیر هستن… نه خونه ها و تکنولوژی های پیشرفته و علم محدود و نوک دماغی خودمون … کشتن منیت ها و شرررررک ها

    یه موقع میشه برای اون اتفاق کاری کرد و فکری کرد… اما یه موقع دیگه نمیشه براش کاری کرد مثل طوفانی که نزدیکه… ⬅️ بهترین کار توکل کردن به خدایی که به هیچ انسانی ظلمی نمی کنه و لذت بردن از زیبایی های اون لحظه است

    افراد موفق می تونن در هر شرایطی از زندگیشون لذت ببرن نه فقط شرایطی که اوضاع خوبه… حتی تو شرایطی که به ظاهر اوضاع بد، باید تمرین کنیم بتونیم لذت ببریم… چون قانون اینه انرژی جنس خودشو گسترس میده مگه تبدیل بشه… وقتی ایمان داری به قانون فذکانس و اینکه توانایی خلق 100% زندگیت رو داری، نگرانی و ترس معنی نداره… وقتی به توانایی هایی که خدا بهت داده ایمان داری، دیگه نمی ترسی از خراب شدن اون چیزایی که ساختی چون دوباره می تونی بسازیش…

    ==================================

    دیروز هدایت شدم به ملاقات دوستان دبیرستانم در زنجان… و اونجا متوجه رشد مداری خودم شدم و چقدر خدا رو بابت این رشد که فضل خودشه شکررررر کردم… خدایا شکرت که اگه منو با اون تضاد به ظاهر وحشتناک و ناعادلانه آذر 99 هدایتم نمی کردی، الان معلوم نبود کجا بودم و چیکار می کردم و در کدوم تاریکی داشتم دست و پا میزدم

    خدایا شکرت به اندازه ای که شایسته اش هستی و بهش علم داری

    و دیشب هدایت شدیم با خانواده داداش هام و مامانم رفتیم شهر بازی زنجان… وقتی سوار وسایل هیجان انگیز میشدم، دیدم چقدر وسعت دیدم تغییر کرده… چقدر قدرت خدا و علم فیزیک رو در خلق شادی دیدم … در خلق ثروت دیدم… چقدر اون لحظه که اوج هیجان بودم، غرق در سپاسگزاری و لذت بردن بودم… خدایا شکرت

    و این نکته کلیدی استاد عزیز:

    همزمان که به این قدرت توکل نموده‌ایم و رویش حساب باز کرده‌ایم، یادمان باشد که تنها وظیفه‌مان، لذت بردن از هر لحظه به کمک تمرکز بر نکات مثبت آن لحظه است.

    رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِـحِینَ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    سید کاظم فلاح گفته:
    مدت عضویت: 3309 روز

    استاد چی ساختین؟ واقعا چی تو ذهنتون ساختین؟ چه باورهایی ساختین که میگین این همه ملک و ثروتو اگه طوفان ببره مهم نیست میدونم خیریتیه تو کاره . !!

    ما کجاییم و شما کجا !! با این همه نتیجه ای که تو این 1 سال گرفتم با این کلیپ فهمیدم که هنوز هیچی نفهمیدم !

    این کلیپتونو ذهن منو جابه جا کرد ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  10. -
    فائزه مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1842 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    ۳۷ روز سفرنامه خانواده صمیمی توجه به نکات مثبت

    توجه به نکات مثبت چیزی که ما تو زندگی خیلی بهش احتیاج داریم تا کم نیاریم تو مسیر زندگیمون در برابر موانعی که سر راهمون قرار می گیرد.

    باید سعی کنیم تو دل مشکلات ،تو دله سختی هایی که برای ما پیش میاد نکات مثبتش رو بکشیم بیرون و تمام کانون توجه من به اون باشه.

    .

    .

    چند ماه پیش شرایطی پیش اومده بود برامون باعث شده بود از لحاظ اقتصادی در شرایط خوبی نباشیم من دقیقا از همون موقع شروع کرده بودم یک دوره را به عنوان دوره شکرگزاری ۳۰ روز مینوشتم شکرگزاری می‌کردم برای داشته هام،و چیز هایی دیگر ی ک قراره خدا به من بده و تمرینات دیگه ای که داشت این تمرینات باعث شده بود من اصلا این دوره سخت و زیاد متوجه نشم حالم بد نشه برعکس انقدر حالم خوب بود انقدر از لحاظ روحی شرایط خوبی بودم که داشتم به داشته هام توجه می‌کردند چون داشتم به نکات مثبت زندگی متوجه می کردم چون که از هر مشکلی که داشتم نکات مثبت شو می دیدم فقط و این باعث شده بود که حس خوب به من دست بده و اون احساس خوب و حال خوب باعث شد که مشکلاتم کمتر بشه و اتفاقای خوبی برام بیفته.

    واقعا درست استاد واقعا باید توی هر سختی که سر راهمان قرار می‌گیرد باید به نکات مثبتش توجه کنیم

    🍃 و زندگی جز این که در لحظه زندگی کنی، از داشته‌های این لحظه لذت بردن و شکرگزار بودن،اینمه تو لحظه حال تو خوب کنی چیزی جز این نیست.

    چقدر قشنگ گفتتید این که از طوفان از شرایط سختی که براتون پیش اومده بود اومد این استفاده کردید برای مسافرت رفتید جاهای زیبا رو دیدین از فرصت استفاده کرد به این صورت حالتون خوب نگه داشتید و باعث شده اتفاقای خوبم ۱۰۰% براتون بیفته.

    و اینکه کمک می‌کردند به شما در آن شرایط و اینها همه باعث آبادی جهان میشه باعث میشه جهان بهتری داشته باشیم

    🍃هر کسی از خودش شروع کنه به اینکه انسان بهتری باشه، حالش خوب باشه، فرکانس خوبی از خودش ارسال کنه به جهان ،حال اطرافیانش خوب کنه، باعث میشه جهان ما جهان قشنگتری باشه، مثلا میشه وقتی جمعی قرار می‌گیریم و ‌آن جمع حالش خوب بشه.

    وقتی از خودم فرکانس مثبتی بدیم وقتی حال و حس خوبی داشته باشیم و اطرافیان ما قشنگ می توانند درکش کنند میتونن، متوجه بشن و از بودن ما لذت ببرن .

    امروز یاد گرفتم که من در هر شرایطی که برام به وجود میاد به نکات مثبتش توجه کننم نکات مثبت بسازم براش و در لحظه زندگی کنم در همون لحظه هر کاری که دارم می کنم توجه هم به همون باشه با آگاهی باشه، صدای ذهنم رو خاموش کنم افکار منفی رو خاموش کنم و

    این قانون جهان هستی که ما هرلحظه در حال ساختن فرکانس هایی هستیم که ما را در مداری قرار میده متناسب با فرکانس موجود متناسب با باورهامون.

    خوب دیدن باورهامون اونقدر خوب ببینیم باورش کنی اونقدر بزرگش کنیم ایمان بیاریم ایمان داشته باشیم به خدای بزرگ به وهابیت خدای بزرگ،همون خدایی که مشکلاتی را برای ما قرار داده و راه حلش هم برام قرار داده قدرت رسیدن به خواسته ها را برای ما قرار داده.

    تا مشکلات نباشند تا کمبودها نباشد هیچ خواسته‌ای شکل میگیره هیچ رویای شکل نمیگیره.

    همیشه تمرکز کنیم روی نقاط مثبت و تمرین کنیم این رو و همیشه باور داشته باشیم که همه چیز خوبه همه چی روبه راهه همه چیز به نفع ما داره پیش میره تمام موجودات جهان به نفع ما کار میکنن همه چیز مرتبه همه چیز سر جاشه

    و من همیشه در زمان مناسب در مکان مناسب هستم.

    .

    اگه به این باور داشته باشیم که مشکلات میان تا ما را صبور تر کنند

    مرا انسان های قوی تر بکنند

    ما را انسانهایی با ایمان تر بکنم

    و باعث به شما توکل من و توجه من به خدای خودمون بیشتر بشه.

    اون موقع دیگه همه چیز همونجوری پیش میره که میخوای صبر کنی صبر کنی توکل به خدا کنیم و مطمئن باشی که همه چیز هر چیزی که اتفاق میفته به نفع توئه.

    حتی اگر اتفاق مناسبی نباشه نیز مطمئن باشید که این قراره به نفع تو پیش بره

    .

    وقتی خودتو رها می کنی،توکل می‌کنی به خدا وقتی در برابر سختی های زندگی توکل می کنی به خدا و امید به خدا پشت گرمه پشت قرص دیگه خیالت راحته که خداوند بهترین هارو برات رقم میزنه خداوند نمیخواد تو سختی بکشی این باورهای غلط ماست،این افکار منفی و ذهن منفی ماست که اینجور فکر میکنیم.

    خیلی خیلی ممنونم بابت آگاهی هایی که ب ما یاد آوری میکنید

    ممنون از استاد عزیزم

    مریم شایسته مهربان

    گروه عااالی عباسمنش 💝

    دست حق ب همراهتان 🍃

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: