سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 9 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-19 21:19:302020-08-30 06:27:02سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 9شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
چقد لذت بردم ازین فایل. بیشتر از هر چیز این نمای خیره کننده شهر برام جالب هستش. اصلا انگار گرافیکی و ساختگی هستش! چقد نظم، چقد تمیزی، چقد زیبایی! و اینکه طبیعت اطراف شهرک چقد قشنگه. واقعا، واقعا این همون چیزیه که من دوست دارم و میخوام. ساکن بودن تو یه منطقه آروم و دقیقا چسبیده به طبیعت. مطمئنم خدا داشت بمن پیام میداد با این کلیپ و اون لحظات تماشای این فایل داشتم بخودم میگفتم بخدا این جوری هم میشه زندگی کرد و خداروشکر میکردم.
دوم اینکه داشتم فکر میکردم به جهانهای موازی. اینکه تو اون استاد و پسرش داشت چرخ میزد با موتور تو محل و تفریح میکرد، ولی اکثرا اونجا یا مشغول کار بودن یا استراحت. یا اینکه بعضیهاشون تو سفر بودن یا هرچی. ولی اون شهرک بشدت خلوت بود و استاد داشت تفریح میکرد در همون لحظهای که خیلیها یا تو خونه بودن مشغول استراحت، یا کار. جهان هرکس مختص خودشه و کاملا متفاوته با جهانهای اشخاص دور و اطرافش.
سوم: بخدا قسم ملیاردها ملیارد نعمت دارم تو زندگیم که اصلا بماند که در شرایط نامساعد که هیچ، در شرایط صلح و بدون دردسر هم ازشون یاد نمیکنم! فقط و فقط چنتا از ملیاردها نعمتی که دارم حذف بشن از زندگیم، خدا میدونه که چقد فرق میکنه شرایط قبل و بعد بودن اون نعمت. و دقیقا اون زمان هستش که پی میبرم چه الماسی داشتم تو زندگیم و اصلا حواسم بهش نبود! جای تاسف داره که وقتی خدا میگه اگر از نعمتهاتون یاد کنید و سپاسگزار باشید بابتشون، اونارو براتون زیاد میکنیم و گسترش میدیم نعمتها و رحمتهای زندگی شمارو. اما با این حال با این راهنمایی واضح و وعده بر حق خدا، باز هم قافل هستیم از ثروتهای بزرگی که تو زندگی داریم. بخدا اگه بشینم و بنویسم از خواستههام و داشتههام، میزان داشتههام دهها برابر خواستههام هستش! و فکر کنم اینو در عمل خیلیا تجربه کرده باشن. و با این وجود چقد ناخوشایند و ناسپاس گونه هستش ناراحت بودن و ندیدن این حجم از نعمتها تو زندگیمون در شرایط مختلف. من هرچقد فکر میکنم بیشتر به این نتیجه میرسم که ذهن ما و تجربه ما از جامعه و فرهنگ اشتباه اکثریت جامعه اسن هستش که براحتی نمیشه خوشگل زندگی کرد، به همین سادگی نیست که شاد باشی، اصلا راحت نیست که پولدار باشی و… ما شرطی شدیم نسبت به اینکه باید پدرمون در بیاد و جون بکنیم تا بتونیم شرایط دلخواهمون رو داشته باشیم. در حالی که اصلا نظام و قانون حکم فرما در جهان هستی کاملا برخلاف اینه! همین الانم خندم میگیره از اینکه به حرف استاد فکر میکنم که گفته بود: این کاملا طبیعیه که ما ثروتمند باشیم، سلامت باشیم، شاد باشیم و… ولی این ذهن، نجواهای ذهن، عادتهای بد جامعه و الگوهای بدی که از بچگی یاد گرفتیم و از نسلهای بسیار زیادی قبل از ما ریشه کرده و رسیده بما که الآن این باورهای نادرست و اشتباه رو در مورد زندگی داریم! میدونی… استاد خیلی داره با وضوح و شفاف از قوانین جهان و شیوه خدایی زندگی کردن رو بهمون میگه و یاد میده. مسئله اینجاس که ما چرا تو مداری نیستیم که این پیغامهارو میبینیم و میشنویم، اما اصلا اونجور که باید عمل نمیکنیم و یا اصلا انگار نشنیدیم و ندیدیم این درسهای استادو! خیلی جای کار دارم و این یک زنگ خطر بزرگ هستش که با وجود این پیغامهای واضح از سمت خدا، بازهم چشممون نمیبینه و گوشمون نمیشنوه آموزههای استادو! چشم رو هم بزاریم باقی سالهای زندگیمون سپری شده و نرسیدیم به خواستههامون. چشم رو هم بزاریم و روزهامون شب میشه، سنمون زیادتر میشه، و در نهایت از دنیا میریم. و چقد حیف میشه که نتونستیم الهی و خداگونه زندگی کنیم! بخدا زندگی این نیست، میزان خوشبختی و سلامت و روابط این نیست. این لیاقت شخصی که پارهای از خدا هستش و تفاوت وحشتناک عظیمی با سایر مخلوقات داره این نیست. و چقد راحت فریب ساده و راحت بودن هدایت الهی رو میخوریم و تحت تاثیر عوامل مختلف نادیده میگیرم الهامات خدارو و هدایتاشو که به بینهایت روش تو زندگیمون بهمون داده میشه. گول سادگی و زیادی راحت بودن خدارو میخوریم. من همیشه گفتم و همیشه بخودم یاداور میشم که ساده ترین و راحت ترین مسئله در تمام جهانها، خدا هستش. بخودش قسم هیچ چیزی و هیچ کسی به واضحیَّت و جلو چشم بودن و راحت بدست آوردن و راحت فهمیدن خدا در تمام عالمها وجود نداره. بازم میگم… گول سادگیش رو خوردیم، گول راحت بودنشو خوردیم. مطمئنا بعد از مرگ به تمام چیزها پی خواهم برد و مطمئنا برام خنده دار خواد بود که عه! واقعا داستان ازین قرار بود؟!! ینی انقد ساده و بچگونه بود؟! اینو که اصلا نیازی نبود واسش جون بکنم و زحمت بدم بخودم! ای دل غافل که چقد مفت و راحت نتوستم شاهانه زندگی کنم. و اینجا تازه شروعشه… ماجرا از اونجا ببعد دردناک میشه که میگم خدایا، بزار یبار دیگه برگردم به زندگی تا الانکه فهمیدم همچیو زندگیمو عالی بسازم و لذت ببرم از زندگی و حال کنمو بعد از دنیا برم. ولی فرصت تمام شد. فرصت زندگی یکبار بود و گذشت. استاد خیلی این جمله رو میگه: جوری زندگی کنین که وقتی عزرائیل اومد بهش نگید صبر کن یساعت فقط فرصت میخوام، یروز بزار بمونم… جوری زندگی کنین که تو اون لحظه با لبی خندان بهش بگید بریم… این زندگی رو واقعا زندگیش کردم و خودمو و خدارو تا جایی که تونستم تجربه کردمو کیف کردم و لذت برمو عشق کردم. الان میخوام اون دنیارو تجربه کنم. و مسئله اینجاس که داستان به همینجا ختم نمیشه. خدای من! کیفیت زندگی در اون جهان کاملا وابسته به کیفیت زندگی در این جهان هستش! بقول قرآن اگر تو این جهان بد زندگی کردیم، تو اون جهان خیلی بدتر زندگی خواهیم کرد!
قدم به قدمه کیفیت زندگی پس از مرگ، وابسته به نوع و کیفیت زندگی تو این دنیا هستش. عجب معامله سنگین و بزرگی که غافلم ازش!
اوه! باورم نمیشه!!! یلحظه بخودم اومدم دقت کردم که اینهمه گنج از من تراوش کرده و درونم بود و میدونستم؟!! به بزرگی خدا قسم مطمئنم همین الانش هرآنچه که نیاز هستش برای قدمهای اول برای رشد و توسعه زندگی من و همه در وجودمون هستش و بخدا قسم که بعد از قدم اول، در و دیوار و جهان میشه استاد و راهنمای ما! الانکه دارم بهش فکر میکنم اصلا ذوق زده و هیجانی شدم. دقیقا این اون چیزیه که درسته و اما نکته… این مهمه… بعد از کنار گزاشتن این نوشتهها و رفتنو مشغول شدن به کارهای دیگه، خیلی سریع و راحت یادم میره همچی. واقعا اینجاس که باید مچ گرفت! الان تازه یاد حرف استاد افتادم که گفت باید بمب بارون کنین خودتون رو با انواع روشهای یاداوری قانون جهان. باید استمرار داشته باشین و وقفه نندازین. تا جایی که بشه جزئی از ناخودآگاه شما و دیگه نیازی نباشه زور بزنین برای بیاد آوردن و زندگی به روش الهی رو.
طبیعت ذهن منفیهارو دیدنه، فراموش کردن اتفاقات خ وب و حتی معجزاته، جایگاه نجواهای شیطانه و جایگاه غرور که نقطه مقابل قلب و الهامات هستش. که میگه رو من حساب کن بصورت منطقی همچیو میبریم جلو. و البته که نباید بزارم این طبیعتش قلبه کنه به من و اینجاس و جایگاه استمرار و یاداوری قانون جهان مشخص میشه. بقول استاد که میگفت تو اون گرمای 50 درجه بندرعباس تو اون تاکسی پیکانش در حالی که شر شر عرق میریخت، هندزفریهاش همیشه موقه رانندگی تو گوشش بود و حواسش بود که بخودش باید تا جایی که میتونه یاداور بشه که جهان چطور کار میکنه و مشغول رشد پرورش خودش بود تو اون شرایط سخت و وحشتناک که منو خیلی از تو شرایط بسیار بسیار راحتتر اصا حواسمون نیست بخودمون و کار کردن رو خودمن.
استاد خیلی تحسین برانگیز هستش خودش و زندگیش. حرفایی که میزنه، قبلش همه عمل شده بهشون و بعد تبدیل شده به حرف که اومده بمن گفته. تحسینت میکنم استاد که لایق و مستحق تحسین هستی و خدا نعمتهاتو بیشتر کنه و بتون دهها برابر این چیزی که الآن هستش پیشرفت کنی در زندگیت و به خواستههات که دائما در حال رشد هستن برسی. عاقبت به خیر بشی و ثابت قدم در مسیر زندگی الهی. بهترینها در این جهان و جهان پس از مرگ نصیبت بشه و در اون دنیا هم بتونی عالی و در اوج ثروت زندگی کنی. خدا میدونه که چقد از صمیم قلبم این دعاهارو برات کردم در درگاه خدا.
الانم که بی اختیار گریم گرفت و اشکم سرازیر شد. درود خدا بر تو و بر وجود مقدس من.
به نام الله یکتا و مهربان
استاد شما دیگه منو دیوانه کردین. بابا اصل یک چیزه قانون یک چیزه وارد حاشیه نشو و تمام. فکر نمیکنم فایلی وجود داشته باشه و شما از قانون توش صحبت نکرده باشین. هیچ ورد و رازی وجود نداره. همش کنترل افکار و جهت دهی انها به سمت ی که به ما احساس بهتر بده
کنترل افکار توی شرایط سخت شاید اولش کار راحتی نباشه ولی به مرور مثل عضله ای که باشگاه میری و قوی میشه اونم قوی تر و راحت تر میشه. اما به محض اینکه ولش کنی تحلیل میره. طوفان اونم به این شدت و حدت که سرراهش همه چیز رو رسما میخوره و میبره، بخوای ذهنت رو کنترل کنی واقعا سخته، یا حداقل برای ذهن من سخته. استاد بِراوو که عالی هستین و با راه حل عالی سفر به جاییکه ذهنتون کمتر درگیر این مسئله بشه. و چقدر شاگردای شما خوب یاد گرفتن این مسئله رو. دوستانی که زاهدان بودن چند شب پیش زلزله رو تجربه کردن و در لحظه ی وقوع تونسته بودن شکر گزار خداوند باشن. چقدر تحسینشون میکنم شاگردای بی نظیر استاد رو
بریم یه گشتی توی محله ی بی نظیر استاد اینا بزنیم. چقدر همه چیز مرتب و منظم و تمیزه که انگار داری کارتون تماشا میکنی باور نکردنیه. و بودن در همین محله ای بودن در مدار مناسب رو میطلبه. و همچنین این حجم از نظم و تمیزی هم قوانین خاص خودش رو داره و الکی به وجود نیومده. قوانینی چون: اصلاح چمن ها به موقع، تمیز کردن فضای بیرون خونه، تمیز کردن استخر و و و…! ببین قانون مند بودن نتیجه ش میشه این نتیجه ش میشه این زیبایی و نظم! برگردیم به جهان هستی که قانون منده و نظم داره. و کسایی میتونن از نعماتش برخوردار باشن که تابع قوانینش باشن. همین محله ی کوچک زیبای استاد اینا رو هم اگر تابع قوانینش نباشی جریمه های سنگین باید بپردازی، جهان هستی هم همینه تابع قانون نباش ببین چجور جریمه میشی! چطور با سر میری توی دیوار. سلامتیت، روابطت، اوضاع مالیت و همه و همه رو به زوال میره! باز هم شاکر خداوندم که به قانون جهان، قانون بدون تغییر آگاهم و دارم در راستای قانون قدم برمیدارم. خدای مهربونم ممنونم که به این مسیر هدایتم کردی ممنونم که الان میتونم از قانون صحبت کنم و بنویسم و سپاسگزارم که توی سایت از خودم رد پا بجا میذارم
سلام.
چقدر میتونه اتفاقات خوب رخ بده اگه ما بتونیم تمرکز کنیم روی نکات مثبت زندگی مان .
مثلا سرت درد میکنه .
در مقابل 120 تریلیون سلول بدنمون دارند عاشقانه با نظم بی نظیر کارشون رو زیبا انجام میدند .
اینو دو بار بگیم سردرد سهله همه چیز ردیف میشه.
خدایا سپاسگذارم به خاطر تولد هر روزم ….با اصلاح باورهایم
و این لطفی بزرگ از جانب توست
سپاس
سلام
دیروز یه کامنت گذاشتم مبنی بر اینکه دوستم یه ماشین جدید خرید و کلی ذوق کردم امروز هم یکی دیگه از دوستان با شیرینی وارد دفتر شد و گفت ماشین جدید خریده …. یه لکسوس 350 میلیونی ..
کلی خوشحال شدم و رفتیم با هم یه دور زدیم در ضمن دور زدن بهش گفتم که تو میخواستی تویوتا بخری چی شد که لکسوس خریدی ؟
جوابش منو شگفت زده کرد !!…
گفت دو سال پیش رفتم برا ثبت نام تویوتا هیبریدی بعد از کلی بالا پایین یه مدلی رو انتخاب کردم وثبت نام کردم در ضمن ثبت نام دیدم یه ماشین شاسی بلند خیلی زیبا و خوشرنگ تو نمایندگی پارکه پرسیدم این چنده ؟ گفتند این لکسوسه 350 میلیون ! خب قیمتش بالا بوداما من خیلی ازش خوشم اومد بعد از دوسال رفتم نمایندگی که ماشین رو تحویل بگیرم گفتند که اون مدلی که شما میخواستین به دلیل تحریم دیگه وارد نمیشه و باید یه مدل دیگه بردارین منم هر مدلی رو که گفتم یا موجود نبود یا هیبریدی نبود با کلافگی گفتم پس موجود چی دارین الان ؟ گفتن فقط یه مدل لکسوس داریم که نیمه هیبریدی هست اگه میخواین اونو بردارین !!
وقتی ماشین رو نشونم دادن کف کردم دقیقا همون شکلی بود که دو سال پیش دیده بودم چند لحظه مکث کردم و فقط به ماشین نگاه میکردم و اینکه چقدر به ماشین رویاییم نزدیک بود بدون هیچ حرفی فقط امضا کردم و با لکسوس مورد علاقه ام از نمایندگی اومدم بیرون !!
حرفش به اینجا که رسید گفتم عباسمنش کجایی که ببینی قوانین کیهانی چقدر دقیق و با حوصله کار میکنن . گفتم استاد کائنات تمام مقدمات رو چیده تا این دوستم به ماشین مورد علاقه اش برسه . دوسال پیش این دوستم فرکانس درخواست اون ماشین رو ارسال کرده و کائنات بهش جواب داده دقیقا وقتی رفته نمایندگی که هیچ مدلی موجود نبوده غیر از همون لکسوسی که دو سال پیش دیده بود . گفتم استاد جات خالی ببینی چقدر حرفات درسته و چقدر مردم گمراهن واقعا و خودشونو با عقاید فرسوده و ناکارآمدی گرفتار کردن و نمیتونن به خواسته هاشون برسن
ضمنا این دوستم نه سایت شما رو دیده نه شما رو میشناسه و نه از این چیزا سر در میاره ولی به خاطر افکار و ارتعاش درستی که ارسال کرده به خواسته اش رسیده
ای کسانی که به حرفای امثال استاد شک دارید بدونید و آگاه باشید که قوانین درست کار میکنن و هیچ خللی در اونها نیست و به قول قرآن سنت خدا تغییر ناپذیر است اینو گفتم تا هر کس ذره ای به قوانین شک داره بدونه و آگاه باشه که اگر افکارمونو در مسیر رست هدایت کنیم رسیدن به هدفمون قطعیه و به مدرک تحصیلی و نژاد و رنگ پوست هیچ ارتباطی نداره
شاد و پیروز باشن
خدایا شکرت
همین درس ساده رو اگر انسان انجام بده و عمل کنه در هایی از نعمت بررویش باز میشود
اتفاقات زندگی رو ورودی های ما به رقم میزنند
چه دیدن چه شنیدن چه نوشتن
همه همه باعث خلق اتفاقات به همان فرکانس میشوند
خدایا شکرت
اگر تمرکز کنیم بر اتفاقات مثبت جهان و تحسین کنیم هم حال لحظه مان عالی میشود هم اتفاقات بهتری در اینده انتظار مارا
میکشد
اصلا ما نعمت ها را برای چی میخواهیم میخواهیم که حالمان بهتر شود احساس بهتری داشته باشیم البته اگر برای تو چش بقیه کردن نباشه
وقتی میشود این کار را با تغییر نگاه و البته تمرکز برنکات مثبت جهان و تحسین کردن انها خلق کنیم چرا واقعا منتظر اتفاقی خاصی باشیم چرا منتظر خرید ماشین و خونه باشیم اخه اصا کی میدونه که کی میمره ما شب با ارزو های خونه و ماشین میخوابیم ولی اگر احساسمان بد باشد و شب از خواب پا نشیم اون وقت واقع باختیم
ولی اگر حالمان خوب باشه اون روز رو واقعا خوب زندگی کردیم ما نیاز به عوامل بیرونی نداریم
من باشکر گذاری شروع کردم تعهدم و هدایت شدم به این فایل ها حالا حالم عالیه
و خیلی خوشحالم و طبق قانون این خوشحالی تا زمانی که من رو تعهدم بمونم بیشتر میشه و همین حالم بهتر رو بهتر میشه
حالا دیگه راحت بدست میارم راحت تر خونه میخرم راحت تر ماشین میخرم
خیلی قشنگه سیستمی که خدا طراحی کرده
واقعا قشنگه
هر بار که مدارم بالا تر میره انگار همه چیز عین پازل بهم میخوره سلامتی رو عزت نفس پول روی عزت نفس
دوباره عزت نفس باعث پول و سلامتی میشه همینجوری وقتی عزت نفست بیشتر شد روابطت بهت میشه
روابط بهتر برات پول میاره
خدایا چه کردی بعد تازه همه چیز با قرآن مطابقت داره حال خوبی که مدام خدا خواسته برات نعمت بیشتری میاره
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سیستمی که خدا طراحی کرد هیچ نقصی نداره این ما ادما هستیم که فراموش میکنیم خودمم و میگم دیگه چی میخوای محمد ببین خدا چه کرده همه رو دیونه کرده
خدایا شکرت
اگر به خدا وصل بشیم ایمان بیارم از همه ببریم و به خودش توکل کنیم همه چیز رو درید قدرت اوببینیم دیگه تمام من تازه دارم توحید رو کشف میکنیم
تا قبل از درک توحید واقعا پرت بودم واقعا خدایا شکرت
هر آنچه دارم از آن توست خدایا من بی تو هیچی نیستم
نخواهی نمیشود حتی اگر همه بخوان بخواهی میشود حتی اگر همه نخوان قدرت خلق زندگی رو به من دادی تا با ایمان به تو بسازم جهان رو گسترش بدم و زیبا زندگی کنم تا در دنیا و آخرت شاد و خوشبخت باشم
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام
سلام سلام ، همگی سلام
بچه ها یک روش پیدا کردم برای اینکه بدونم چقدر فرکانسهای من با (نشانه ی امروز من) هماهنگ هستن.
از صبح کارهایم را هدایتی انجام دادم و اتفاقها را ثبت کردم. الان آمدم توی سایت روی ( نشانه ی امروز من) و به طرز شگفت آوری می بینم که ………….خدایا مگه داریم ؟
بللللللللللللللللله ، حتما داریم . مثلا امروز از ساعت ۸:۲۰ تا ۱۱ صبح برای انجام کاری منتظر بودم ، ( توی اون مدت هم البته شدید تمرکز کرده بودم روی زیبایی های پارکی که بودم ) کارم کلا انجام نشد. گفتن لیست پر شده و ظرفیت تکمیله .
گفتم خب این یک تضاد کوچولو هست ، و خواسته ات را شفاف تر کرد، مبادا حالتو خراب کنه. و سریع تمرکزم را روی موضوع دیگری گذاشتم و گفتم در عوض من ۲ساعت و نیم با طبیعت یکی شدم. بعدش هم تمرین عزت نفسم رو پیگیری کردم . البته من هنوز این دوره را نخریده ام ، اما با کمک مطالب دوستان در عقل کل به ترسهام دارم حمله میکنم و هربار قوی تر میشم.
حالا که اومدم توی سایت دیدم نشانه ی امروزم یعنی این فایل ،چقدر هماهنگ بوده با اتفاق امروزم.خدایا تو بی نظیری، تو بی همتایی، تو یگانه ایی ، من عاشقتم. فقط بچه های سایت و خانواده ی استاد می تونن این حس رو درک کنند. چرا این قدر خوبی……..
استاد عزیز
دوست بسیار دیرین و جدید من
میدانستم که وقتی صحبت از تو باشد نگرانی واژه ای خنده دار و پوچ میشود
چون تو انقدر با هوش و با ایمان هستی که خلاف قوانین عمل نکنی
پس هر اتفاقی میافتاد تو پیروز ان میدان بودی
تصاویری که در این فایل دیدیم تجلی افکار و دژ زیبایی هست که در ذهن خود ساخته ای
وچه زیبا از این تصویر محافظت کردی
سلام خدمت استاد عزیز
سریال تمرکز بر نکات مثبت قسمت 9
استاد چقدرررر این منظره ای وایستادید زیباست، واقعا خیلی زیبا و قشنگه، اون استختر و درخت های اطراف و مرتب بودن و تمیز بودن اونجا واقعا حس خوبی داره
خداروشکر که طوفان اون سال هم هیچ خرابی به بار نیاورد برای خونه های شما
استاد نکته ی بسیار خوبی اشاره کردید که من همیشه به خودم یاداوری میکنم، اینکه یک اتفاقی وقتی افتاده و تموم شده و کاری از دست ما برنمیاد، ما دوتا انتخاب داریم، یکی اینکه غصه بخوریم و دو اینکه احساس خوب داشته باشیم
اون اتفاقه که افتاده و کاری از دست ما برنمیاد، منطقی ترین جواب اینه که شادی و احساس خوب رو انتخاب کنیم
و واقعا این جواب بسیار منطقی ای هست…فرض میکنیم هراتفاقی هم افتاد، من خوشحال باشم اون اتفاق بیفته خوبه یا من ناراحت باشم اون اتفاق بیفته خوبه؟
قطعا منطقی ترین جواب اینه که احساس خوبی داشته باشیم
و ما در هر لحظه این انتخاب رو داریم که با کانون توجهمون حالمون رو خوب کنیم، و همه ی افراد دنیا هم میدونن که احساس خوب موجب سلامتیشون میشه و همه هم میگن که اعصاب خوردی باعث بیماری میشه…
و ما میتونیم انتخاب کنیم
علاوه بر اینها، قوانین جهان جوری هستن که اگه فرکانس خوبی داشته باشیم و حالمون خوب باشه، این فرکانس به جهان هستی ارسال میشه و اتفاقاتی برای ما میفته که در راستای خواسته هامونه
استاد یچیزی هم اینجا بگم، شما خیلی جاها بجای اتفاقات خوب از کلمه ی اتفاقات خواسته استفاده کردید و همین یک نکته میدونید چقدر تاثیر داشت؟ یعنی شاید خیلی ها توی ناخوداگاهشون فکر کنن که وقتی ما احساس خوبی داریم، اتفاقات خوبی میفته و این اتفاقات خوب رو جهان تشخیص میده چی باشه و چه اتفاقی از نظرش خوبه
اما وقتی گفتید احساس خوب مساویه با اتفاقات خواسته، این خیلی خیلی بهتر و درست تره…اینکه احساس خوب اتفاقاتی برامون رقم میزنه که خواسته های مائه…یعنی وقتی فرکانس خوب میفرستیم جهان مارو در مسیر خواسته هامون قرار میده و خواسته های خودمون رو بهمون میده
و بله، قانون اینه که وقتی احساس خوبی داریم، فرکانس خوب میفرستیم و اتفاقاتی برای ما میفته که خواسته ی ماست و خوبن و هراتفاق به ظاهر بدی هم بیفته به نفع ما میشه در نهایت
ما علاوه بر اینکه وقتی حالمون خوبه، سلامتی بیشتری داریم، آروم تریم و روابط بهتری داریم، قسمت بسیار مهمتر اینه که ما میتونیم اتفاقات آینده رو رقم بزنیم با اینکار؛ و با توجه و تمرکز روی نکات مثبت و هرچیزی که احساس بهتری به ما میده و با تغییر زاویه دید، میتونیم به جهان بگیم که ما سلامتی بیشتر رو میخوایم، ما ثروت بیشتر رو میخوایم، ما روابط بهتری میخوایم و جهان “بدون استثناء” به فرکانس های ما پاسخ میده
نگاه مثبت و احساس خوب یک توهم و خوشیِ الکی نیست، وقتی ما احساس خوبی داریم و فرکانس خوبی ارسال میکنیم، اتفاقات زندگی ما تغییر میکنه، یعنی فرکانس های ما اتفاقات مارو رقم میزنن و زندگی مارو خلق میکنه، پس این یک بحث جدی و مهمه و قانون جهانه
هرچند که الکی خوب بودن و اینکه حالمون الکی هم خوش باشه آروم تریم و لذت میبرم از زندگیمون و سلامتی بیشتری داریم و قلبمون سالمه و مغزمون سالمه و بدنمون تعادل داره
همه چیز و همه ی اتفاقات میتونه تغییر کنه، اگر ما بتونیم توجه و تمرکزمون رو کنترل کنیم و مسلط بشیم بهش..کار خیلی سختی هم هست، اما اگه تمرین کنیم و به این سمت بریم، رفته رفته خیلی آسون تر میشه و ایمان ما هم بیشتر میشه به قانون
و درس بزرگ این فایل این بود که: ما در “هر حالتی” میتونیم احساس خوبی داشته باشیم، در هر حالتی میتونیم با توجه و تمرکز روی زیبایی ها، به احساس خوب برسیم و وقتی به احساس خوب میرسیم اتفاقات اطرافمون و زندگیمون هم خوب میشن و وقتی اینکارو یکسره تمرین کنیم و تمرین کنیم و تمرین کنیم، ماهر میشیم توش کنترل ذهن و این باعث میشه زندگمون کاملا دست خودمون باشه و کاملا پادشاه زندگیمون باشیم و هر روز زیباتر و زیباتر بشه زندگیمون
استاد یبار من داشتم توی یک پارک قدم میزنم و فکر میکردم و یک لحظه یک فکر بد اومد و احساسم رو واقعا بد کرد و انقدر شدید بود که رمقی از لحاظ جسمی هم برام نزاشت و کلا سست شدم، اما اون لحظه من “سعی” کردم، و هی سعی کردم و هی سعی کردم که از زاویه ای بهش نگاه کنم که حالم خوب بشه، بعد گوشیم رو در اوردم و یک فایل شمارو گذاشتم تو گوشم و همینجوری سعی کردم خودمو آروم کنم و بعد از 15-20 دقیقه که اینکارو کردم، استاد یه احساس شیررررررررین و آرامش عجیییییبی بهم حاکم شد و خودمم باورم نمیشد که چه اتفاق رخ داده! یعنی احساسم چنان خوب شد که میتونستم همونجا دراز بکشم کف پارک و فقط لذت ببرم از این احساس خوب…انقدرررر که حالم خوب شد عجیب بود برام
و اونجا یه درسی برام داشت که ما وقتی احساسمون بده، و قانون رو هم میدونیم، ولی سعی نمیکنیم که ذهنمون رو کنترل کنیم، یکی از دلایل مهمش حداقل برای من اینه که توی اون احساس بد، همه چی سخت به نظر میرسه و ما فکر میکنیم خییییییییییلی غیرممکن و سخته که حالم خوب بشه و یجورایی خوب شدن حالمون رو غیر ممکن میدونیم، و یا خیلی زمانبر میدونیم و پیچیده میکنیمش…اما واقعا اینطوری نیست، وقتی آدم از احساس بد رد میشه متوجه میشه که اگه بتونه اون لحظات سعی کنه حالش رو خوب کنه و سعی کنه از زاویه دید خوب نگاه کنه و چندین زاویه دید رو تست کنه برای اون فکر بدش، و ادامه بده و نشون بده اینکارو، بعدش کلا ورق برمیگرده و اون احساس وحشتناک محو میشه و احساس شیرین و آرامش عجیبی کل وجود آدمو میگیره
یکی از دلایلی که کنترل ذهن رو من خیلی اوقات اصلا ولش میکنیم و میگم بیخیال بزار وقت بگذره حالم بهتر میشه، یکی از دلایلش اینه که ما فکر میکنیم اینکار غیرممکنه و اصلا نمیشه و جواب نمیده، آره ما فکر میکنیم جواب نمیده، ولی واقعا توی مدت کمی اگه ادامه بدیم و تلاش کنیم، نه اینکه ولش کنیم، خیلی اوقات ما احساس بدی داریم و ولش میکنیم و بیخیالشیم و تحملش میکنیم، خودم همینجوریم خیلی اوقات، وقتی حالم بده ولش میکنیم و تلاشی نمیکنم و میگم بیخیال….اما اگه تلاش کنیم و سعی کنیم و ادامه بدیم و هی سعی و سعی و سعی کنیم و دست نکشیم، بعدش خدا به ما پاداش میده…اینکه این پروسه مقداری زمانبره باعث نشه که سعی نکنیم براش….استاد واقعا اون لحظات از بهترین لحظات زندگیم بود و انقدرررررر حس خوبی داشت که وصف ناپذیر بود…
و استاد یکی دیگه از درک های نادرستم از قانون رو اینجا میگم، که خیلی ریزه…و وقت نوشتن به ذهنم خطور کرد، واقعا چقدر این نوشتن تاثیرداره….من مدتها که اصلا باور درست و منطقی رو نمیدونستم در هر موضوعی، خلی گذشت و برای ترمز هام باور منطقی و طبق قانون رو پیدا کردم توی گفته های شما و سایت شما…ولی فکر میکردم خب این ترمزه و من باور درستش رو پیدا کنم تمومه…اما بازم میدیدم که احساسم خوب نمیشه بعدش…الان که اینارو مینوشتم پی بردم که وقتی هم که باور خوب و منطقی رو پیدا کردی، باید وقتایی که احساست بده، یکسره به اون باور خوب فکر کنی و همش بررسیش کنی توی ذهنت و هی play کنی توی ذهنت و هی run کنی توی ذهنت تا احساست خوب بشه…صرف دونستن باور مناسب و منطقی به نظر من کاری نمیکنه، باید باور درست و بردارنده ی ترمز رو پیدا کنیم و وقتی که احساس بدی بهمون دست داد، هی فکر کنیم بهش و هی بررسیش کنیم و انقدرررر تکرار کنیم و تکرار کنیم که احساسمون خوب بشه…و بازم هم هروقت احساس بدی دست داد بهمون، هرموضوعی که بود، باور درست اون موضوع رو انقدر run کنیم توی ذهنمون و انقدر سعی کنیم از لحاظ ذهنی و از زاویه های مختلف بهش نگاه کنیم تا حالمون برگرده…واقعا درس داشت برام و استاد وقتی من مینویسم، زمین تا آسمون همه چیز فرق میکنه…درک من، الهامات من، ایده هایی که برام میاد، درسایی که میتونم از اون فایل بگیرم، و همه چی تغییر میکنه وقتی کامنت مینویسم ..این باشه برای خودم تا حواسم باشه وقتی که حتی احساسم خیییییییلی بده، فکر نکنم که غیرممکنه و یا خیلی زمان بر و سخته که حالم خوب شه، و این باعث نشه که بیخیال کنترل ذهن بشم و ببازم بازی ذهن رو…در این مواقع باید بدونم من اگه سعی کنم و سعی کنم که از زاویه های خوب و مختلف انقدر فکر کنیم بهش و انقدر بررسیش کنم و انقدر تلاش ذهنی کنم، توی مدت بسیار کمی حالم دگرگون میشه و علاوه بر اینها خدا هزار برابر احساس بهتری بهم میده… فقط این نیست که برگردم به احساس عادی قبل از اون احساس بد…وقتی کنترل ذهن رو ادامه میدم و “بیخیال نمیشم” و نمیگم جواب نمیده و ادامه میدم، اگه اینکارو درست انجام داده باشم، بعدش هزاربرابر احساس بهتری بهم دست میده و آرامش حاکم میشه بهم
و چقدررر محله ی زیباییه اینجا….واقعا زیباست واقعا بهشته اینجا…خونه های فوق العاده زیبا، درخت های زیاد و سبز و بزرگ…چقدر خونه هایی با این نوع سقف رو من دوست دارم…چقدر خوش رنگه سقف خونه ها…همه چی مرتب و منظمه و چمنا کاته و درختا و گیاه های اونجا همشون کات شده و منظمن…واقعا زیباست اینجا…چه استخرایی دارن خونه ها و چقدر اینجا آرامش مشخصه و در صلحه با خودش….چقدر خلوته چقدرررر آرومه…کاملا حس میشه آرامش اون محله
عالی بود استاد عالی بود
به نام یا هادی یا وهاب یا رزاق
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
خدارا شکر که خانه زیبای استاد سالم مانده و البته کل آن محله .
ما خالق زندگی خودمان هستیم، این جمله طلایی استاد عباسمنش در همه دوره هست.
استاد گفتن اگر این جمله باور کنید و ایمان داشته باشید ، بقیه عمرتان را صفا کنید.
چقدر لذتبخش هست وقتی من خودم هر اتفاق و هر چیزی که لازم داشته باشم ، بتونم دقیقا مثل خدا خلق کنم.
کافیه قانون فرکانس را مسلط باشم و رعایت کنیم ، پس لازمه اش اینکه سعی کنم همیشه در احساس خوب بمانم تا بتونم فرنکاس خوب بفرستم.
وقتی که همه شرایط خوبه و همه چیز اوکی هست در احساس خوب بودن هنر نیست بلکه باید تمرین کنیم وقتی به تضاد برخورد کردیم و شرایط بد شد بتونم ذهن خودم را کنترل کنم و به نکات مثبت وزیبایی ها توجه کنم .
چند روز پیش ، ما تصمیم گرفتیم ماشین صفر که تازه خریدم بفروشیم، و قرار شد امروز شنبه به نمایشگاه ماشین ببرم ، ولی با یک ال نود برخورد کوچکی شد و امروز مجبور شدم ماشین را ببرم به صافکاری و نقاشی، حقیقتا خیلی سخت هست که ماشین صفر که تصمیم به فروش گرفته ای این اتفاق بیفتد، من کلا بهم ریختم و ناراحت شدم ولی سعی کردم آگاهانه خودم را به احساس خوب برسونم چون استاد گفته در احساس بد بودن مثل اینکه دست توی آتیش بردی ، من به خودم گفتم خدارا شکر که ماشینی دارم که قرار هست بفروشم و از پولش استفاده کنم شاید کسی همین را هم نداشته باشه ، بهر حال خودم را در احساس خوب نگه داشتم و الان منتظر اتفاقات خوب هستم چون قانون را رعایت کردم .
خدایا شکرت
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
با سلام و خدا قوت به استاد عزیزم و خانواده دوست داشتنی گروه تحقیقاتی استاد عباس منش.اول از همه بسیار خرسندم که در این جمع نورانی، عرفانی،ثروتمند و پر از صفا و صمیمیت عضو هستم.و خیلی خوشحالتر که استاد عزیزم را در کمال صحت و سلامت به همراه خانواده محترم در کنار همه ی ثروتش میبینم. پیوسته آرزوی صحت و سلامت برای ایشان دارم. همه ما میدانم که پروردگار از زمان آدم و حوا رسولانی را برای هدایت انسان فرستاد ،وانها کلام خداوند را به زبان مردم هر عصری برای هدایت آنها بازگو میکردند .یکی انجیل آورد.،دیگری تورات و آلان هم قرآن مجید.و من و تو به دنیا آمدیم و دین پدرانمان را به ارث بردیم . پدران ما شروع به آموزه های دینی به ما کردند و گفتند کتابی به نام قرآن هست که هدایت گر ماست و ولی ما هرگز سراغش را نگرفتیم و مسیر زندگیمان را از زبان پدرانمان آموختیم .و اما چگونه . آنها برای راهنمایی ما و وانجام تکالیف دینیمان ، دائما صحبت از خشم و غضب خداوند در مقابل عدم انجام این وظایف دینی کردند. و به مرور ترس در دل ما قرار گرفت و شد ترس از گناه و این ترس الماس وجود ما را تیره و تار کرد .و این ترس نتیجه عکس داد و پا پیوسته آلود شدیم و و ترس مسیر خوشبختی و سعادت ما را مسدود کرد و از آنجا که گوهر و ذات آدمی میل به سوی نور و روشنایی دارد یک نیاز احساس شد و آن نیاز کلامی پاک ،زلال و شفاف بود که دوباره ما را به مسیر که خداوند در دل هر موجودی برای کمال گذاشته است برساند . و دوستان این گونه بود که هر کدام از ما به طریقی با استاد عزیز آشنا شدیم. آری استاد برای ما شد قرآن صوتی ،صوتی به زبان خودمان و صدایی دل نشین ،پر احساس و البته بسیار اثر گذار و استاد دستی از دستان خداوند بر روی زمین برای هدایت ماست . برای این که خداوند را به گونه دیگر بشناسیم. خدای رزاق. پروردگار غفور و رحیم ،الله رحمان ،خالق دوست داشتنی .دوستی مهربان که در هر لحظه آماده شنیدن صدای زیبای من توست. آماده اجابت کردن دعای منو تو. برآورده کردن آرزوی من و تو. و ما تا به امروز نمی دانستیم که خدایی داریم که میگوید:بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.بخواهید تا به شما داده شود و زندگی خود را به واسطه آنچه از پیش می فرستید(فرکانس ) بسازید. و الان زمان لذت بردن و ساختن حال و آینده است .پس احساسمان را خوب کنیم و به مسیر خوب هدایت شویم . استاد گرانقدر همواره این ها را به ما یادآور میشوند .باشد که ما خوب زندگی کردن را بیاموزیم و خوب زندگی کنیم و زمین را جای بهتری برای زندگی دیگران کنیم.در پایان آرزوی سلامتی و ثروتمندی و سعادت را برای همه شما عزیزان دارم.الله در باورتان باشد و عشق او یاورتان