علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-10-06 01:34:492024-02-14 06:09:30علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام بر عزیزانم
استاد عزیز من خیلی اینطوری هستم و اصلا نمیدونستم که این مشکل مربوط میشه به احساس عدم لیاقت
مثلهای خیلی زیادی میتونم بزنم در مورد این موضوع
مثلا من میام غذا درست میکنم همه چی عالی و اندازه میشه مثلا برنج عالی میشه ، خورش عالی میشه ، سالاد عالی میشه ولی مثلا سیب زمینیها اونطور که میخوام خوب سرخ نمیشه و من به طور ناخودآگاه ففط به سیب زمینی ها تمرکز میکنم البته که میدونم باید به موارد دیگه توجه کنم اما ذهنم ناخودآگاه میره سمتش
یا مثلا میرم خرید میکنم ، حالا خرید هرچیزی فرقی نمیکنه، بعد میام از خریدام استفاده میکنم و میبینم همه شون عالین اما مثلا یکیش اونطور که من میخواستم نبوده و دوباره به صورت ناخودآگاه به همون یه دونه توجه میکنم
یا مثلا میشینم درمورد خواسته هام مینویسم مثلا 7 تا خواسته مینویسم 5 تاش برآورده میشه 2 تاش نمیشه و من دوباره به همون دوتا توجه میکنم
و………
هرچند که واقعا این قانونو میدونم که باید شکرگذار داشته هات باشی اما در اون شرابط انگار که شیطان در ذهنم قدرتمند عمل میکنه
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم خیلی از شما سپاسگذلرم برای این فایل ارزشمند
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت اساتید بزرگم
ممنونم استاد عزیزم و بزرگم بابت این فایلهای بهشتی
بعد این همه مدت کار کردن روی خودم با دوره هاتون واقعا خدارومیلیاردها بار شکرت برای این حس عدم وابستگی به ادمها که از احساس لیاقت و عزت نفس بالام با کار کردن روی خودم میاد خدارو میلیاردها بار شکرت قبلش اصلا اینطوری نبودم و بازهم باید کار کنم تا ابد تا این باورها در من نهادینه بشن و جزیی از من بشن خدارو میلیاردها بار شکرت
تو دوره ی عزت نفس هم همیشه بهم گفتین که اگر موفقیت های یک فرد رو یه ترازو بزارن و عزت نفس رو روی یه ترازو دیگه اون عزت نفس هس که سنگینی میکنه همیشه البته که گفتین احساس لیاقت با عزت نفس دوتا بحث جدا هستن
واقعا این دوره هم بینظیره من حتما بزودی خیلی زود میام تو این دوره خدارو میلیاردها بارشکرت
عاشقتونم و ممنونم بابت همه چی
عاشقانه و مشتاقانه منتظر فایل بهشتی بعدی تون هستم
در پناه الله یکتا باشید
سلام استاد عزیزم
مرسی بابت فایل جدیدتون ممنون که بهمون یادآوری میکنید که خودمون را دوست داشته باشیم
استاد نمیدونم از کجا شروع شد این قضیه که من اینقدر خودم را کم ببینم واین دیدگاه من روی تمام جنبه های زندگیم اثر گذاشت چه قبل از ازدواج وچه بعد از اون که بعد از ازدواج به مراتب بیشتر وبیشتر بود
استاد من یک دختری هنرمند که توانایی زیادی در نقاشی وطراحی سیاه قلم رنگ وروغن کارهای هنری از جمله نقاشی روی شیشه درست کردن کاردستی با وسایل دور ریختنی
کار با خمیر چینی یه کوچولو خیاطی که غیر از طراحی هیچکدام را کلاس نرفتم وفقط از طریق اینترنت وسرچ یاد گرفتم یک زن کدبانو وجدیدا از روزی که فایل اونم رگباری گوش دادم اطلاعات وحرف زدنم عالی عالی شده وچقدر لذت میبرم توی این مسیر ومیدونم خروج از اون دیگه محال برام وهر روز از خدا میخوام که عطشم را بیشتر وبیشتر کنه چون میدونم کار کردن روی خودم روزانه باید باشه الهی شکر
اما استاد قبل تر این دیدگاه را نداشتم وهمیشه احساس کم ارزشی داشتم با اینکه خیلیها ازم تعریف میکردن اما خودم……..
استاد بهم گفته شده بود بسیار صبورم بسیار قانعم بسیار سنگ صبورم بسیار دلسوزم ولی ولی ولی چرا من قبول کردم حرف اونها را به قول کتاب چهار میثاق چرا جاخالی ندادم وچرا این تیری که به سمتم شلیک میشد سینه سپر میکردم تا بهم اصابت کنه
واین قبول کردنها مرا زنی نالایق جلوه میداد
استاد نمیخوام از اون روزها حرف بزنم
میخوام از دیدگاه جدیدم بگم
سهیلا یک زن عالی بی نظیر کسی که لایق بهترینهاست استاد یه کوچولو تغییر کردم ونتایج بهتری گرفتم با توجه به میزان تغییر باورهام
استاد روابطم خیلی بهتر شده نعمت بیشتری به سمتم میاد احساسهای عالی را تجربه میکنم خودم خودم را تشویق میکنم خودم به خودم آفرین میگم برای خودم لباس میخرم به خودم اهمیت میدم ومیبینم این اهمیت دادنه منا توی چشم دیگران هم عزیزتر میکنه استاد دیگه چی بگم از نتایج تغیر کردنهام خصوصا احساس لیاقت داشتنهام
هنوز خیلی باید بهتر بشم ولی همین میزان تغییر را ستایش میکنم ومیگم سهیلا جونم توبهترینی عاشقتم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر استاد عزیزم و مریم بانوی شایسته مهربان
و سلام به عزیزانی که دراین محفل پراز آرامش و آگاهی کنار ما هستند تا باکامنت های زیباشون مارا بهرمندکنند
خدایا سپاسگزارم که مرا لایق و ارزشمندآفریدی وبه فرشتگان نازنینت فرمان دادی تا مرا سجده کنند
واز وجودت ای پادشاه جهانیان وتنهاترین قدرتمند هر دو جهان زیبا در وجودم دمیدی و مرا پادشاه گونه آفریدی وبر سرم تاج ارزشمندی و لیاقت نهادی وبه عنوان خلیفه الله به جهان معرفی کردی وفرمان تسخیر آسمان ها و زمین رابرایم صادر نمودی و به زمین فرستادی تا تورا عاشقی و بندگی کنم
وبا بند بند وجودم از این ضیافت بهشتی که برایم تدارک دیده ای لذت ببرم و رها باشم از هرچه غیر تو،ازهر هم و غم و زحمت و سختی وهمه را به تو بسپارم وبه تو اعتماد کنم وبه تو تکیه کنم و ایمان داشته باشم که تو نفس به نفس کنارمی وهم آغوشمی
و خلق کنم خواسته هایم راوزندگی کنم رویاهایم رادر کنار با توبودن وتو چه زیبا دراین مسیر زیبای معنوی و اللهی قدم به قدم بامنی وهدایتگر منی ومن فارغ از هرچیز وهرکس درکنار توست که آرامم در کنارتوست که شاداب وخندانم
ومن عاشقانه تاپایان آخرین نفس های زندگیم در این مسیر زیبای توحیدی وبندگی می مانم…
استاد مهربان و دوست داشتنیم از شما بی نهایت سپاسگزارم که انقدسخاوتمندوبخشنده ای و تحسین میکنم این حجم از آگاهی شمارا ومن بعضی وقت ها در حیرت و بهت می مانم که شما در چه مداری از ارتباط با خداوند هستید که آنقدر حکیم ودانایید…
عاشقانه دوستتان دارم
به امید دیدار…
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته
واقعا دلم براتون تنگ میشه هر بار
شما دستانی از دستان خداوند هستید
من امسال 1402 واقعا بشدت افتادم روی خودم کار میکنم
اینستاگرام رو حذف کردم یادته استاد یه فایل بود گفتی اگه جایی شک و تردید داری برو یه جای خیلی خلوت با خدای خودت بشین صحبت کن برای تصمیمات اساسی زندگی
مثل ازدواج مثل ثروت مهاجرت
بزار یک چیزی رو بگم که بهم الهام شد
این دوره مخصوص کسانی هست که
میخوان ازدواج موفقی داشته باشن
مثلا اگه قبلا خودشون رو لایق ازدواج با یک فرد میدونستن بعد دوره احساس لیاقت چند برابر میشه آدمهایی میان وارد رابطش که مبهوت بمونه
این جهان بر پایه احساس لیاقت هست
احساس لیاقت مثل عسل میمونه هرچه قدر لیوانت بیشتر بزرگ باشه بیشترین چیزهای لایق میاد تو زندگیت
چه زندگی قشنگی خدایا شکرت !!!
همه ی این آدمها ثروت ماشین راهکارها ایده ها حتی این حرفا خودشه منظورم خداوند
وقتی احساس لیاقت ساخته بشه
خود خدا برات میشه رابطه عاشقانه ازدواج موفق
میشه ثروت
من از زمانی که دوره خرید کردم هنوز وارد دوره نشدم
به همون خدایی که میپرستم
من میتونستم برم با پول این دوره لباس بخرم نجواهای شیطان میومد میگفت برو گوشی ایفون بخر
من خودمو تحسین میکنم واقعا چرا چون همیشه اولویت رو خودم قرار میدم سرمایه گزاری روی خودم
من جلسه هشت عزت نفس هستم ولی این دوره هم زمانی قشنگی رخ داد و خریدم ببین گاهی خداوند یه دوره ای رو سر راهت قرار میده
مثلا ممکنه میخوای ازدواج موفق داشته باشی با شخص دلخواه ولی از درون احساس لیاقت نداری این دوره آماده شده برای من تو
واقعا این دوره برای همه نیست من اگه اینجا هستم از درون خودم رو لایق دونستم
من زمانی که دوره خریدم خیلی ذهنم پر از ایده راهکار. شده واقعا جهان هم برای من ارزش قائل شده
توی همین چند روز فروش بالایی رو داشتم اتفاقات خوب داره رخ میده
من خودم خیلی تمرکز میره روی نکات منفی خودم البته جلوش رو عالی میگیرم
تازه نجواها میگه ول کن دوره احساس لیاقت رو. از این به بعد نوبت منه که جلوش بگیرم
خدایا شکرت بابت این دوره
علائم احساس عدم لیاقت قسمت دوم
• کم ارزش دیدن استعداد ها و نتایج خود و پر رنگ دیدن نتایج دیگران :
من خیلی به شانس ربط نمیدم ولی میگم مثلا من میتونم خیلی خوب در جمع صحبت کنم یا تاثیر کلامی خوبی داشته باشم چه ارزشی داره؟ چه فایده ای داره؟ مهم ماشینه که من ندارم مهم خونست که ندارم مهم کشوری که مهاجرت بکنم که نکردم مهم زبان انگلیسی و مدرک ایلتسه که فلانی داره من ندارم
اصلا چه ارزشی داره من این دستاورد هارو دارم ولی اون خونه و ماشین و پول رو که ندارم چه فایده داره اصلا
یعنی من استاد خودکم بینی هستم متاسفانه و بقیرو بالاتر از من ببینم
•استاد من ماشین خریدم همیشه جزو رویاهم بوده که با مترو نرم این ور اون ور بعد از دوره دوازدهم قدم بهش رسیدم ولی اصلا یادم رفت که این ارزوم بوده همش خودم رو مقایسه میکردم که فلان دوستم ماشینش از من بهتره چرا مال من نیست؟!
•من توی دانشگاه همیشه جزو نفرات برتر شایدم اکثر مواقع اول بودم ولی میگفتم که چرا توی رنکینگ 9 ام هستم چرا اول نیستم و هی حسادت میکردم به نفر اول و ازش متنفر بودم و وقتی میدیمش راهم رو کج میکردم در صورتی که من از یه مدرسه عادی رتبه 300 شدم و دانشگاه و رشته تاپ قبول شدم و تونستم بین 120 نفر ورودی با بهترین استاد رشتم پروژه بردارم و همیشه این استاد ازم تعریف میکنه و بقیه همین رو نتونستن ولی من اصلا توجهم به اینا نیست همش توی ذهنم خود رو با چیزایی که ندارم مقایسه میکنم
تازه توی بحث کنکور همش خودم رو سرزنش میکردم که چرا بیشتر نخوندم دو تا تست بیشتر بزنم برم یه دانشگاه بهتر و همش خودم رو حتی با داشتن نتیجه ای که ارزوم بوده سرکوب میکردم.
•مثال ارایه دانشگاهم یادم افتاد که از پروژه پایانیم دفاع کردم دقیقا دو هفته پیش
خب من طبق قانون تمرکز کاری که بقیه ادعا میکردن تونستن تو یک سال تموم کنن رو تقریبا توی 1 ماه با تمرکز شدید به بهترین نحو تموم کردم جوری که دوستای صمیمیم میگن تو دروغ میگی که یک ماه وقت گذاشتی ولی واقعا تمرکز جادو میکنه، برسم به بحث ارائه و اینکه فوق العاده با اعتماد به نفس ارائه دادم و همه ازم راضی بودن فقط تنها اشکالم این بود که توی بعضی از اسلاید ها به جای MPa نوشته بودم Mpa یعنی پاسکال که P بزرگ میخاد رو با کوچک نوشته بودم همین فقط همین و استاد فقط این رو ذکر کرد و من بعد از ارائه چقدر خودم رو سرزنش کردم که چرا حواسم نبوده یا مثلا یکم فونت ها وقتی کامپیوتر ارائه عوض شد به هم ریخته بود که اینم دست من نبود و البته اصلا اهمیتی هم در روند ارائه من نداشتا ولی من خودم رو بعدش زیاد اذیت کردمم
در صورتی که من 124 صفحه گزارش نوشته بودم و شاید کلا دو سه بار این اشتباه که اونم حواسم نبود رخ داده بود و من چیزی که اینقدر ازش ترس داشتم رو تونستم جمع کنم ولی باز خودم رو سرزنش کردم و اصلا توانایی ها و پیشرفتم رو ندیدم:( درصورتی که همه داشتن ازم تعریف میکردن و میگفتن مثل یک بیزنس من ارائه داشتی!
•یه اتفاقی چند روز پیش بعد از خرید دوره افتاد که من رفتم یک جایی مصاحبه شغلی و با خدا بستم که اگه همه چی روی روال بودم من قبول میکنم که استاد شاید باورتون نشه از زمین و زمان مشکل و داستان به وجود اومد که زبون خدا رو فهمیدم و رد کردم با اعتماد به خدای خودم
برسم به اونجایی که داشتم بر میگشتم دانشگاه و از خیابون اومدم بیرون و داشتم میپیچیدم که یه موتوری با اینکه داشت از لاین خلاف می اومدم پیچید جلوم و وقتی من رد شدم یه حرف ناشایست و خلافی بهم زد: حقیقتا خیلی حالم بد شد ولی شاید در عرض 15 ثانیه بعد به خودم گفتم اولا که من کار اشتباهی نکردم اون داشت اشتباه میکرد دوما و مهم تر از همه احساس لیاقت و ارزشمندی من به حرف یه موتوری ربطی نداره من همینی که هستم خوبم اصلا نظر بقیه اهمیتی نداره اونم وقتی که من هیچ کار اشتباهی نکردم و اینو نشونه کار کردن روی این دوره میبینم در صورتی که اگه قبلا بود که این اتفاق زیاد می افتاد ولی من هی پشتش میگفتم و خودم رو تخریب میکردم و به شدت سنگین احساسم بد میشد ولی خداروشکر تونستم به خودم یاداوری کنم که نظر بقیه اصلا ربطی نداره
•مثلا دو ماه پیش رفتم پارک جنگلی چیتگر و یه چند تا معتاد اومدن و کنار من و دوستم نشستن و من چند بار بهشون نگاه کردم همین منظوری هم نداشتم و داشتن مواد مصرف میکردن فک کنم ولی طرف یک حرف بسیار زشتی زد و البته من زود اونحا رو ترک کردم ولی اینقدر جلو دوستم خجالت کشیدم و خودم رو سرزنش کردم که حالم تا دو ساعت در حدی بد شد که چشمام سیاهی میرفت و داشتم احساس مرگ میکردم و البته دوستم موضوع رو کم کم عوض کرد تا یادم رفت و احساسم بهتر شد یعنی من خودم رو به نظر یه معتاد(بوق(خنده)) گره زده بودم و احساس بی ارزشی میکردم ولی این تغییر رفتارم نشون دهنده اینه که مقدار خوبی بهتر شدم و باید ادامه بدم.
استاد چقدر مثال دارم:)
• من توی نمایشگاه کتاب به عنوان تیم مشاور یکی از موسسه های برتر کشور حضور داشتم و یه روز با بچه های کانتر سلام و علیک میکردم ( اینم توی پرانتز بگم من احترامی که به بقیه میزارم ربطی به شغلشون نداره مثلا بچه های دیگه فروشنده ها رو ادم حساب نمیکردن ولی من تنها کسی بودم که با همه خوب بودم ) و یکی از بچه ها جوابم رو نداد و من بعد از ظهر به خودم گفتم ببین چقدر بدبختی که میری به همه سلام میکنی نباید ادم حسابشون کنی تو فلانی اونا بی ارزشن و …
البته اون رفیقم اون روز مشکلی براش پیش اومده و حتی بعدا هم که بهش گفتم هرگز یادش نبود و الان جزو افراد دوست داشتنی و عزیز زندگیمه ولی من اون روز بشدت به نظر اون و جواب ندادنش وابسته بودم و حتی به دوستم هم گفتم که ببین فک کرده کیه که اینطوری میکنه آدمش میکنم و ….
• خداروشکر توی بحث لباس پوشیدن حداقل همیشه لباسم ساده است و تا حس نکنم دیگه بوی عرقش در اومده عوض نمیکنم البته باید بیشتر برای خودم ارزش قایل باشم و لباسم رو عوض کنم چون خیلی خوشم میاد وقتی لباس شیک میپوشم خودم کیف میکنم واسه نظر بقیه نیست این یه مورد خداروشکر حتی توی عروسی هم حاضرم لباس اسپرت بجای رسمی بپوشم و این نشون میده خیلی برام مهم نیست
ولی مثلا توی همون عروسی کسایی که میرقصن با اینکه سن کمی دارن رو با خودم مقایسه میکنم و خودم رو سرزنش میکنم اینو الان یادم اومد
•شاید یکی از دلایل مهمی که من همیشه کارا رو نصفه ول میکنم اینه که هی کمبود ها رو میبینم و خودم رو مقایسه میکنم و نتیجش این میشه که دیگه همه کارارو نصفه ول میکنم و این یجوری داره باورم میشه که من نمیتونم کارارو تموم کنم کامل
•استاد من شروع کردم به تندخوانی اون اوایل و شاید سرعت مطالعم با تمرین کم دو سه برابر شد ولی وقتی میدیدم یکی سرعتش 1200 و مال من یادم نیست فک کنم 500 600 بود خودم رو سرزنش میکردم یعنی من باید عادت کنم که کم کم توانایی هام رو ببینم و روشون تمرکز کنم که بهتر بشم توی چیزایی که بهشون توجه میکنم ولی تا قبل این شاید این مورد رو با غرور اشتباه میگرفتم میگفتم ادم نباید به چیزایی که داره بنازه یعنی من رتبه کنکورم شد 300 ولی حتی روم نمیشد به بقیه بگم و پدر و مادرم به اصطلاح پزشو دادن و من اینگار دزدی کردم به بقیه روم نمیشد بگم:) واقعا عجب به این ذهن و باورهای غلطی که باعث میشه حتی دستاورد هات رو نبینی که هیچ تازه کم هم بببینی و بگی این چیه به چه دردی میخوره اخه؟!
• شاید دلیل کامنت نزاشتن من هم اینه که هم کمالگرا هستم هم این که با بقیه خودم رو مقایسه میکردم و میگفتم ببین بچه ها چقدر قشنگ مینویسن تو چی هستی پیش اینا اصلا تو شاگرد اخر این کلاسم نیستی که بخای نظر بدی و همیشه دوست داشتم بهترین بشم و بعد بیام بگم و ازون جایی که موفقیت نسبیه و کسی که تمرکزش روی نداشته هاش هست هر چقدر هم که پیشرفت کنه اونو نمیبینه و شاید من واقعا پیشرفت زیادی داشتم توی این 4 سال لیسانس ولی همیشه به عنوان عقب افتادن و شکست ازش یاد میکنم :)
•راستی یه چیزی یادم اومد من از اساتیدی که نمره نمیدن به اصطلاح نمره بیست هم گرفتم به راحتی اب خوردن و بدون زجر ولی وقتی بقیه ازم میپرسیدن چطوری تونستنی میگفتم شانسیه دیگه همین طوری یعنی حتی خودم رو لایق تعریف کردن بقیه یا اینکه لایق نمره که ای با حق خودم گرفتم نمیدیدم
• اینم تازه یادم اومد که من مثلا میومدم و الگو افرادی رو میدیدم که توی یوتوب با سن کم میلیون دلاری درامد دارن و به خودم میگفتم ببین چقدر تو هیچی بلد نیستی طرف 7 سالشه درامدش 20 ملیون دلاره یعنی در ظاهر داشتم الگو میگیرفتم ولی در واقعیت داشتم حسادت میکردم و خودم رو مقایسه میکردم
• یا مثلا استعداد دیگران توی طنز گویی یا هنر رو میدیدم و با خودم که مثلا دو تا خط میکشیدم با دو تا چرخ یه مکعب مسنطیل بهش میگفتم ماشین:))))))
•شاید یکی از دلایلی که از الگو گرفتن نتیجه نگرفتم این بود که من همش خودم رو با بقیه مقایسه میکردم و این باعث میشد من هی احساسم بد بشه و اصلا هم نمیفهمیدم که ای بابا این از کمبود اعتماد به نفسه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی
توی همین چند روز حواسم بیشتر هست که مقایسه نکنم و اگر میکنم با منطق این ذهن رو قانع کنم ولی من حتی به محض اینکه چشمم رو باز میکنم یا حتی توی خواب هام هم خودم رو مقایسه میکردم و هنوز هم هست بالطبع!!!!
پس قرار نیست یه روزه تغییر کنم ولی همین چند روزه نشونه های خوبی اومده و رفتار ادم ها باهام عوض شده
سلام به دوست عزیز سپاسگزارم از کامنتی که گذاشتی تحسینتون میکنم بابت رشد و پیشرفتتون
یه نکته ای که گفتین که با کار کردن روی احساس لیاقت دارین نکات مثبتتون رو میبینین من هم دیشب رفتم بادخانواده ام لب دریا من تو دوره سلامتی هستم چون که غذام فرق داره من خیلی وسوسه شدم غذای ناسالم بخورم و دفعه های قبلی اصلا جلو خودمو نمیگرفتم تقریبا اما دیشب یه تیکه خوردم ولی تو ذهنم این امد که ایراد نداره همین که تونستی روزهای قبل رعایت کنی خوبه همین که تونستی یه کم از قبل کمتر بخوری این خوبه خیلی خوب بود خیلی خوشحال شدم اصلا حالم بد نشد خداروشکر و من قبلا این طوری بودم هم نمیتونستم خودم رو کنترل کنم هم بعدش خودمو سرزنش میکردم یه جوری خودم رو زندانی میکردم جایی نرم تا وسوسه نشم الان با این فایل ها فهمیدم اگه همین طور ادامه بدم میتونم به راحتی ذهنم رو کنترل کنم و احساسم رو خوب کنم خدایاشکرت خیلی خوشحالم و تازه متوجه شدم خیلی به خودم دیگه سخت نمیگیرم و خیلی احساس ارامش و ریلکسی میکنم خدایاشکرت
سپاسگزارم از شما و استاد عزیز و خانم شایسته عزیز در پناه خدا شاد باشید دوستون دارم
به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم که جهان جای بهتری برای زیستن باشه
استاد عباسمنش عزیزم ،تا قبل از آشنایی با شما من واقعا استعداد ها و دستاورد هامو باارزش نمیدونستم ، اصلا باورم نمیشد که حرفایی که من برای گفتن دارم برای کسی جالب باشه
اما بعد از آشنایی با شما ،تصمیم گرفتم که پا رو بزرگترین ترس زندگیم بذارم و شروع کنم به سخنرانی کردن برای دیگران
اول از باشگاه هاشروع کردم و خیلی زود سر از شهر داری هارو دانشگاه ها درآوردم و هرروز بیشتر باور کردم که من ارزشمندم و حرفایی که میزنم برای دیگران باارزشه و برای گوش کردنش وقت و انرژی و پول پرداخت میکنن
من این دوره رو تهیه کردم و با عشق منتظر شنیدن دونه به دونه ی کلام باارزشتون تو این دوره هستم
تا هرروز دراین زمینه بهتر و بهتر شم و ازاین فرصت کوتاه زیستن نهایت بهره رو ببرم
دوستتون دارم و عشق برای همه ی خانواده بزرگِ عباسمنشیم.
به نام خداوندم که تنها قدرت برتر جهانست
سلام استادعزیزم وسلام مریم جانم وسلام دوستان گلم
وای استادوقتی این فایل رو گوش دادم،متوجه شدم که چقدر چقدر اشتباه های کوچک خودمو بزرگ کردم چقدر خودمو سرزنش کردم تومسائل مختلف چقدر خوبی های خودم رو کمرنگ کردم،چقدر به قول استاد نمره های 19 خودم رو نادیده گرفتم و1 نمره ای که خراب کرده بودم رو بولد کردم وخودمو سرزنش کردم.
استاد جالبش اینجاست حالا یه کاری که خیلی هم مهم نبوده خودم به اشتباه انجام دادم خودمو سرزنش کردم اما اگه همون اشتباه شخص دیه مرتکب میشد همین منی که اینقدر خودم رو سرزنش کردم درمقابل با برخورد با دیگران این اشتباه بنظرم کوچیک بوده وراحت ازش میگذرم وخیلی جدیش نمیگیرم.آخه چرا من باید اینقدر برا خودم سخت میگرفتم چرا اینقدرباید خودمو بیارزش میکردم.
اما استاد از روزی که فایل معرفی دوره احساس لیاقت گذاشتین دارم تمام سعیمو میکنم
(با گوش دادن به فایل ها وخوندن کامنت با ارزش دوستان وتمرکز لیزری روی نکات مثبت زندگیم) خیلی خیلی بیشتر به خودم اهمیت بدم با تمام وجودم خودمو دوست داشته باشم وبه این فکر کنم هرکسی ممکنه اشتباه بکنه دلیلی نداره خودمو سرزنش کنم به خودم بگم اشکال نداره فاطمه جان هرکسی ممکنه اشتباه بکنه واگه مسئله ای بود که میشد حلش کنیم حلش می کنیم نشد هم فدای سرت این دفعه بیشتر دقت میکنی دیه تکرارش نکنی.اینقدر این روند رو تکرار کنم وروی خودم کار کنم تا به مداری برسم که بتونم دورهی با ارزش شما رو تهیه کنم که میدونم من هم مثل تمام دوستان لایق این دوره هستم فقط باید مدارمو ببرم بالا تر.
انشاالله که به لطف خدا به زودی دوره رو تهیه میکنم ودر جمع خوبان قرار میگیرم وتا انشاالله با کار کردن روی باورهای خودم وعمل کردن به محتوای محصول به درجه بالای احساس لیاقت برسم که لایقش هستم.
سپاسگزارم استاد سخاوتمندم ومریم خوش قلبم وتمام دوستان متعهد به قوانین.
سلام بر استاد عزیزم
فایل قبلی و این فایل دقیقا مواردی بود که من دارم و هنوز دارم یعنی انگار من رو مثال میزدید و من بودم که مثال ها رو میگفتم از مثال های رابطه عاطفی تا این مثال امروز که فرمودید در مورد توانایی ها
یه مثال بزنم از امروز و چند روز پیش
مثال 1 چند روز پیش من رفته بودم مهمونی و مهمونی مربوط بود به عروسی یکی از اقوام ما که فردا هست و من یک لباس خوش رنگ زرد پوشیده بودم و تا رفتیم داخل انگار کلی هجمه رو منه و همه دارند منو نگاه میکنند و من هی میگفتم وای کاشکی لباس مشکی رو پوشیده بودم اقلا سر و سنگین تر بود و راحت تر بودم از اونورم هی به خودم میگفتم ببین این از عزت نفس و احساس لیاقت میاد که اینشکلی هستی.
مثال بعدی امروز این بود مه امروز در کوه صفه بودم و یه دختری دیدم و واقعا خوشم اومد ازش و تا یکم نگاهش کردم ذهنم گفت اخه این تورو قبول میکنه مگه؟؟
همونجا مثال جلسه 6 قدم چهار افتادم و گفتم ببین بازم دلیل از احساس لیاقت میاد
استاد انگار من فهمیدم دلیل اینهمه احساس بد چیه و دارم مطمین تر میشم این احساس در من 100 درصدی هست.
از خداوند همینجا میخام که هر چه سریع تر منو به این دوره هدایت کنه تا من هم راهی این کلاس فوق العاده بشوم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مجدد خدمت اساتید بزرگم
جهان آیینه ی افکار ماست
استاد حرفای شما منو یاد نوشتن ویژگی ها و صفات خوب و عالی خودمون با حس خوب میندازه که بشینیم ویژگی ها و صفات عالی و خوبمون رو بنویسیم و واقعا اتفاقات عالی و بینظیر بعدش میفته چون جهان این حس لیاقت رو این حس عزت نفس رو به خودمون برمیگردونه از طریق روابط از طریق ثروت نعمت برکت تو زندگیمون به نظرم این نوشتن صفات خوب خودمون هر روز اگاهانه بی نهایت به بالا بردن احساس لیاقتمون کمک میکنه
عاشقتونم
در پناه الله یکتا باشید