علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2 - صفحه 6

364 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه شاکری گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    سلام استاد فوق العاده و دوستای عباسمنشی

    دقیقا مثالهای که زدید قشنگ یه چکش گرفتید باورهای سیمانی مغزمو میشکوندید وقتی داشتید مثال میزدید چقدر به خودم یاد اور شدم روزهایی که کل روز من خوشگذروندم حالم خوب بود یه اتفاق باعث شد حسم خراب بشه و کلی خودمو سرزنش کنم و هی به خودم بگم اخه چرا من کل روز اتفاقهایی که افتاده بود بهم خوش گذشت نمیدیدم زومم رو اون اتفاق بده بود تاموقعه خواب شاید فرداشم فکر میکردم تهش دیگه اون ذهن مثبتم میامد کمکم بهم میگفت اب ریخته شده رو مگه میشه جمع کرد اتفاق افتاده بیخیالش

    دقیقا تمام مثالهاتون میزد به هدف بهم میگفت درسته و چقدر سپاسگزارم ازتون که راحت رون بامثال توضیح میدید واقعا هیچ استادی نمیتونه تو دنیا باشه اینطور ساده رون قابل فهم توضیح بده باید رو خودم بیشترکار کنم من باتمرکزی میزارم حالا چه حس خوب چه حس بد جهان نمیگه چون این یه ادم مهمه این فرکانس ترسی که داشت ارسال نکنیم فاطمه به خودت بارها بارها یاد اور شو خودت خالق زندگیتی حالا تو احساس لیاقت نشون نده ببین جهان اتفاقات نا دلخواه بیشتری نشونت میده همنطورم بر عکس تمرکزتو رو موفقیتهات بزار خودتو هی تحسین کنی جهان از همون اتفاقها بیشتر نشون میده هر اتفاقی تو این جهان انعکاس خودمونه

    یه حرف استاد همیشه اویزه گوشم کردم

    سر فرکانس نمیتونی کلاه بزاری

    احساس خوب=اتفاقهای خوب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    فرزانه ارزشمند گفته:
    مدت عضویت: 747 روز

    بنام یکتا پررودگاااارم…

    بنام او که از ازل مارو لایق آفرید..

    بنام او که منو لایق این مسیر توحیدی قرار داد…

    بنام پروردگار بزرگی که هرچه دارم از اوست…

    بنام خالقم رفیقم، که 90 روز منو حمایت کرد ، 90 روز منو از گمراهی به نور هدایت کرد..

    منو عاشقانه نوازش کرد…

    منو دلبرانه با زیبایی ها خودم و دنیا و جهان و بنده ها آشنا کرد….

    خدایی که توی این دو هفته که حال درستی نداشتم..نشونه هاشو ، هدایتش رو، عشقش رو ازم نگرفت و همون روزای اول که داشتم سقوط میکردم توی فرکانس بیماری و…..

    معجزه وار بهم نشون داد که فقط روی من حساب کن ،من وکیلت میشم ..ذکر من یادت نره ..من همه چیز میشم برات و بمبببببب رو ترکوند توی محل کارم و من رااااخت شدم از حس خفگی که از دوستی زیاد با همکاران منفی و ناسپاسی که هرروز از همسر و خونه و ….. می‌نالیدن…

    خب این نتیجه فرکانس خودم بود اما وقتی از خدا خواستم منو ازشون جدا کنه ..معجزه وار توی همون اول مهر …منو نجات داد…

    خدایا عجب رفیقی هستی ، عجب وکیلی هستی ، عاشقتم … سپاسگزارم ازت پروردگار…

    همون خدا زمانی که داشتم سفسطه میگردم که آیا دوره لیاقت رو بخرم یا نه..نشونه فرستاد که فرزانه حتما بخرش…

    خریدمش و هر روز حس اینکه من سر این کلاس نشستم، فقط حس داشتن این دوره به من احساس لیاقت داره و هر روز احساس لیاقت توی ذهنم تصویر میندازه که لیاقت داری…

    نمی‌دونم چی بگم خدا جونم..اما توی کامنت های جلسه دو احساس لیاقت خانم معرفت کامنت بی نهایت پر مغز و معنایی نوشتن که:

    با آیه های نور تو مزین شده بود…

    اونجایی که یه آیه رو ذکر کردن و گفتن خدا هرکس رو هدایت کرد دیگه از اول تا آخرش حامی و نگهبانش هست…

    خدا جونم خاستم بگم آره ، درست میگی ، من این حامی و نگهبان بودنت وکیل بودنت رو این دو هفته دیدم و حس کردم و نشونم دادی.‌

    خدایا حتی تو حال بدم توی فرکانس های بدی که بخاطر حال بدم توشون غرق بودم هم نشانه ها رو فرستادی …دیدم دست حمایتگرت رو…

    ایمان دارم که هر لحظه بامنی…

    ایمان دارم که کنارمی ..

    -ایمان دارم هرچی باشم هرچی هستم هرکاری کنم ، تو کنارمی تو منو میبینی تو میخوای من بالااااا برم تو میخوای من پر پرواز بگیرم به سمت نور تو..تو میخوای من به اون حس لیاقت و ارزشمندی که به واسطه دمیدن نور خودت از لحظه خلق من ، توی کالبد من دمیدی برسم…*

    تو میخوای من به درک این برسم که لایق همه قشنگی های زندگی هستم…

    خدا جونم سپاسگزارمت..عجب خدایی هستی…

    دمت گرممممممممممم

    داشتم فایل رو میدیدم …که در مورد این بود ما هزاران خوبی داریم ولی در عمل اونقدر ناسپاس هستیم اونقدر وسعت دید ما کم و ناچیز هست که بجای اینکه چشماموم رو خوب بشوریم و شروع به دیدن این خوبی ها و این نعمت ها کنیم میایم توجهمون رو میزاریم روی کمبود ها روی نقص ها روی عیب ها و زشتی ها!!!!!

    خودم رو میبینم که هیچ مشکلی توی زندگیم ندارم…

    چه ظاهری چه باطنی چه خانوادگی …چه اجتمایی…

    اما همین چند روز پیش سر هیچ و پوچ داشتم ناسپاسی میکردم به خودم به جهان به خدا!!!

    آخه چرا فرزانه؟؟؟؟؟؟ چرا توجه نمیکنی به اینکه شغل راحتی داری!!؟؟

    به این خدایی که هر لحظه هدایتش رو به سمتت روانه کرده و آسون آسون معجزه ها رو توی زندگیت فرستاده!!!

    90 روز گذشته از وقتی وارد این مسیر زیبا شدم..خودم رو متعهد کردم به این مسیر، بعضی بچه ها میگن که وقتی وارد سایت شدن نمیتونستن کامنت بزارن…

    اما خودم رو میبنیم که از همون اول کامنت گذاشتم ، از خودم ردپا گذاشتم تا بدونم کی بودم!!!!

    به خودم افتخار میکنم ، تحسین میکنم خودم رو..که اینهمه متعهد هستم …ایمان دارم این ریشه های محکمی که دارم خلق میکنم یه روز خیلی زود ،ثمر میده !!

    میدونم که به این مسیر تعهد بستم میدونم دیگه کوتاه نمیام …میدونم که بهش عشق دارم میدونم که معتادش شدم و دیگه راه برگشتی نیست!!!

    توی این 90 روز اونقدر نتیجه ریز و ودرشت زیادی دیدم الان که دارم می‌نویسم یکی یکی دارن از ذهنم میگذرن و الله یکتا رو گواه می‌گیرم که چقدر آسون شدم برای اسونی ها….خودش می‌دونه از چیا میگم !!!

    میدونم هنوز که باید و شاید نشده ولی به خودم افتخار میکنم که توی 90 روز اینقدر تونستم شخصیتم رو بهبود بدم..مهمتر از همه خدای مهربونم رو پیدا کنم و نورش رو هر لحظه توی زندگیم ببینم ..

    و کنار بهترین بنده های خدا باشم و هر روز نقطه های آبی که ازشون دریافت میکنم قلبم رو نوازش می‌کنه…و چقدر سپاسگزارم از همه شما عزیزانم که با نوشتن کامنت های پر از آگاهی روشنی بخش مسیر بقیه عزیزان میشید..

    عاشقتونم دوستای خوبم

    پس فرزانه چرا اینهمه خوبی و زیبایی رو نمیبینی عزیزدلم !!!؟؟؟

    به اینکه این چهره زیبا رو داری ؟؟؟؟!

    به این موهای قشنگی که داری

    به این خونه ای که مستقلا داری توش زندگی میکنی؟؟؟

    به خانواده ای که هر وقت بخوای هرکمکی بتونن بهت میکنن؟؟؟

    به حساب پر پولی که داری!!!!!

    به قلب پر از محبتی که داری !!؛

    به خاستگاران زیادی که داری

    به همکاران خوبی که داری

    به دانش آموزان ناااازی که داری

    به لطف و محبت و عشقی که از زمین و زمان داری میگیری!!!!

    به اینکه هرچی بخوای راحت بدست میاری!!

    حتی به احترام زیادی که پارتنرت بهت میزاشت!!!

    واقعا فرزانه خیلی خوشبختی چرا ناسپاسی؟؟؟؟؟؟؟؟

    پروردگارا! به من آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم و شهامتی،تا تغییر دهم آنچه را که می توانم

    و بینشی تا تفاوت این دو را بدانم؛ مرا فهم ده، تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند

    خدایا! به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است، حسرت نخورم

    و مردنی عطا کن که بربیهودگیش، سوگوار نباشم. بگذار تا آن را من، خود انتخاب کنم، اما آن چنان که تو دوست داری

    دوستان عزیزم ، شما لایق همه قشنگی هایی هستین که پروردگار خلق کرده…

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  3. -
    حسین اعتباری گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    به نام رب هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و خانواده ی صمیمی مون

    درک من از توضیحات استاد این بود که در واقع یکی از باید های ایجاد احساس لیاقت تمرکز بر نکات مثبت خودمون هست،اینکه ارزش هامون و شایستگی هامون رو ببینیم و سعی کنیم همیشه به یادشون بیاریم و تایید و تحسین شون کنیم،چون در حالت عادی ذهن ما دقیقا برعکس این رو انجام میده و همیشه کمبودها و بی ارزشی هاونقص ها و کوچیک بودنمون رو به ما یاد آوری میکنه تا با ایجاد احساس بی لیاقتی،مارو از دریافت نعمت ها و فرصت ها محروم کنه…

    وطبق قانون ما توجه و تمرکزمون روی هر شرایطی باشه،همون شرایط رو در زندگی تجربه میکنیم،چه اون شرایط دلخواه ما باشه و چه نادلخواه..

    پس بیایم خودمون رو عادت بدیم و توجه و تمرکزمون رو جهت دهی کنیم روی خوبی ها و زیبایی هاودستاوردها و پتانسیل ها و استعداد هامون وهمیشه ارزش هامون رو به خودمون یاد آوری و تایید وتحسینشون کنیم تا عزت نفس و احساس لیاقت و خودباوری درما تقویت بشه وهدایت بشیم به نعمت ها و ثروت ها و خوشبختی بیشتر….

    خلاصه فایل در یک جمله:

    دیدن نیمه ی پر لیوان…

    همینکه اینجا دور هم جمع شدیم تا جهاد اکبری رو راه بیندازیم برای تغییر شرایط زندگیمون،نشون میده که کل خانواده ی صمیمی مون لایق احترامه،لایق ثروته،لایق عشقه،لایق خوشبختیه،لایق بهترین هاست…

    بزرگی خداوند به قدر شایستگی و در واقع احساس لیاقت ماست…چه قدر خودت رو لایق خوشبختی میدونی؟؟؟

    حضرت سلیمان که درآیه35سوره ص از خدا اینجوری درخواست میکنه..قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی ۖ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ

    چون خودش رو لایق این سلطنت و قدرت و خوشبختی میدونه،اینجوری از خداوند درخواست میکنه و خداوند هم بهش پاسخ میده…تو خودت رو چقدر لایق میدونی؟؟

    آیا خودت رو لایق ثروت میدونی تا رزق بی حساب بهت بده..؟؟آیا خودت رو لایق خوشبختی و عشق و سلامتی میدونی تا خداوند بهت عطا کنه…؟؟

    سپاسگذارم از استاد بینظیرم و بانو شایسته عزیز و تمامی دوستان همفرکانسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    سعيده رضايى گفته:
    مدت عضویت: 2023 روز

    به نام خداوند عزیز و کریم

    سلام و عشق و احترام به حضور استاد جان و خانم شایسته نازنین و همه دوستان ارزشمندم

    بسی شادمانه و پر نور، روزگار بر وفق مراد، و سیراب از عشق الهی دارم براتون می نویسم.

    نشانه های ورود نعمت و ثروت بیشتر رو دارم این روزها به وضوح می بینم.

    تنها با تکرار عبارت «احساس لیاقت» حس قدرتمندی و ارزشمندی ملموسی در وجودم شعله کشیده که داره پشت سر هم نتایج رو رقم میزنه. بخشیش رو نوشتم و بخشی دیگه هم صبر و خودداری منو می طلبه تا تکاملش اتفاق بیفته و بعد بیانش کنم.

    بخشی دیگه رو هم نمی دونم چرا ننوشتم.

    مثلا اینکه امروز در تمام طول مسیر خونه پدرشوهرم تا خونه خودمون همسرم آهنگ شاد می گذاشت و من می رقصیدم. حتی واسه بچه های ماشین جلویی که با تعجب از شیشه پشت ماشینشون منو نگاه می کردن.

    رفتار بسیار بهتر، محترمانه تر و دوستانه تر خانواده همسرم با من. که البته قبلا هم خوب بود ولی الان بسیار بسیار بهتره.

    شور و شوق ترانه نازنینم برای رفتن به پیش دبستانی و به تبع اون خوشحالی من.

    پولی که قراره ماهیانه به حسابم واریز بشه.

    رشدی که در کار تدریس ریاضی قراره نصیب شخصیت و روحم بشه.

    برکتی که از طریق ارتباط با افراد بیشتر و آشنایی با محصلین و خانواده هاشون قراره به زندگیم سرازیر بشه.

    عزت نفس و اعتماد بنفسی که داره ساخته میشه در وجودم بخاطر رقم زدن یک موفقیت و خلق کردنش از هیچ.

    توانایی مالی که برام ایجاد میشه تا هر دوره ای که اراده کردم بخرم و روی خودم سرمایه گذاری کنم تا ورژن های بهتری از خودم به جهان ارائه بدم.

    لمس احساس خوب بیشتر و دریافت هدایت های الهی برای پیشرفت در کارم. و قطعا گسترش کارم در مسیری که خدا بهم الهام میکنه. خدا میدونه چه خدمتی میتونم به جهان بکنم و هم لذت ببرم، هم رشد کنم، هم ثروت بسازم و هم باعث رشد و ثروت سازی کلی آدم دیگه بشم.

    وقتی چنین اهرم لذت قوی تو ذهنم شکل گرفته اینجوری مسرور میشم که تمام روزم میشه بشکن زدن و طبق برنامه عمل کردن.

    خدای عزیز و مهربونمو بی نهایت بابت همه چیز زندگیم سپاسگزارم.

    «««««««««««««««««««««««««««««

    در مورد علائم احساس عدم لیاقت باید بگم منم از جمع جدا نیستم و این نشونه ها در خودم سراغ دارم.

    اما این نشونه ها رو در نوجوانی بیشتر از الان در خودم می دیدم.

    انگار که توی دوره حساس نوجوانی که فرد داره روی مرز باریک بین کودکی و بزرگسالی راه میره، شخصیت و ظاهرش خیلی واسش حساسیت برانگیز میشه. با یک سوتی دادن جلوی جمع برای مدتها به هم می ریزه و احساس عدم لیاقت در واقع از اونجا پررنگتر میشه.

    خیلی خاطرات ناجالبی از اون دوران دارم که دلم نمی خواد تکرارشون کنم تا توجهم بهشون جلب نشه.

    اما حس می کنم اگه ریشه ها رو از خاطراتم بیرون بکشم و خودم و دیگران رو بابت حس بد اون زمانم ببخشم خیلی از احساسات منفی الانم از بین میره.

    تا حدودی با دوره 12 قدم و کتابهایی که قبلا خوندم تونستم این پاکسازی ذهنی رو انجام بدم ولی هنوز هم آثار واضحی از عدم لیاقت از اون دوران مونده که با توضیحات استاد دارم به وجودشون پی می برم.

    استاد عاشقتونم. شما به تمام معنا استادید. من تو دل خودم به شما لقب استاد الاساتید دادم. استاد همه استادان. اغراق هم نیست بلکه با تجربه بهم اثبات شده. خودشیرینی هم نیست حقیقت محضه.

    ««««««««««««««««««««««««««««

    استاد وقتی به ریشه این عدم لیاقتی که اینجا توضیح دادید فکر می کنم می بینم گاهی اوقات بخاطر طی نکردن تکامل انتظاری از خودم دارم که هنوز در واقع آدم اون کار نشدم.

    یعنی دلم می خواد فلان شخصیت با فلان توانایی باشم ولی هنوز ریشه هاش رو گسترده نکردم در وجودم، بنابراین از خودم خجالت می کشم و سرخورده میشم و به خودم غر میزنم. گاهی هم جلوی دیگران این درونیاتم رو لو میدم که اشتباه ترین کار ممکنه.

    اما به لطف و برکت آموزشهای شما در مورد سپاسگزاری، دیدن وجه مثبت خودمون و دیگران، دوست داشتن خودمون همینطور که هستیم، و تلاش دائمی برای بهبود شخصیت و پیدا کردن پاشنه های آشیلمون و رفعشون، کمی بهتر از قبل شدم.

    یاد گرفتم بجای شاکی شدن از خودم و سردرگم موندن، روی احساس خوبم کار کنم و نیمه پر لیوان وجودمو ببینم. و خدا شاهده که این رویکرده که داره برام نتایج رو رقم میزنه.

    من تا قبل از این خودمو گرفتار یه قفس سردرگمی می دیدم ولی الان می بینم باید رهاش کنم تا بهش برسم. باید در مورد خواسته هام به وضوح برسم اما نگرانش نباشم. و همین باعث میشه دونه دونه 19 های وجودم رو گرامیتر بدارم و به 20 تبدیلشون کنم. خیلی جاها هنوز 10 هم نیستم ولی با همین روش دارم میرسم به 12 و 13. و این یعنی موفقیت.

    در صورتیکه قبلا با شکایت از 10 ام می رسوندمش به 5 و 4.

    مطمئنم وقتی روزش رسید و اومدم روی صندلی رزرو شده ام توی کلاس احساس لیاقت نشستم خیلی بهتر از الانم میشم ولی از الان استاد جانم ازتون بابتش سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1922 روز

      سلام از سمانه ی نازنینم به سعیده ی نازنینم.

      چقدر کیف میکنم که مینویسی.

      چقدر لذت بخشه خوندن کامنتِ دوستانم که دارن رشد میکنن، برای خودشون شرایط دلخواهشون رو خلق میکنن و در جهت بهبودِ شخصیتشون دائم روی خودشون کار میکنن.

      تبریک میگم بهت سعیده جانم موقعیت جدید و شیرینِ تدریسِ ریاضی رو.

      برات لحظات شاد و سرشار از حس خوب و آرامش رو آرزو میکنم از خداوند در کنار دانش آموزانِ نازنینت رو که عینِ گُل می مونن.

      تو توی مدار لیاقت هستی و در سریعترین و بهترین و مناسب ترین زمان ممکن روی نیمکت کلاسِ دوره احساس لیاقت میشینی و با کامنتهای جذابت اونجا رو هم گُل بارون میکنی.

      این قسمت از کامنتت شدیدا بهم انگیزه داد که بیام و تحسینت کنم با قلبم:

      باید در مورد خواسته هام به وضوح برسم اما نگرانش نباشم. و همین باعث میشه دونه دونه 19 های وجودم رو گرامیتر بدارم و به 20 تبدیلشون کنم. خیلی جاها هنوز 10 هم نیستم ولی با همین روش دارم میرسم به 12 و 13. و این یعنی موفقیت.

      در صورتیکه قبلا با شکایت از 10 ام می رسوندمش به 5 و 4.

      من ردِ بهبودگرایی رو تو این قسمت دیدم، حرکت از کمال گرایی به بهبود گرایی به شدت شیرین و لذت بخشه.

      جسارت میخواد.

      شجاعت میخواد.

      آفرین بهت.

      قشنگیش اینه خودمم نمیدونستم قراره الان کامنت بنویسم، ولی الان اینجام و مشغولِ تحسینِ تو دوست نازنینم…

      قشنگ یاد اولین کامنتت برام افتادم…

      اینکه دیدم دوستی به نام سعیده برام کامنت نوشته و چه ذوقی کردم…

      همیشه بدرخشی و بدرخشی تو همه ی زمینه ها.

      یه چیزی میگم …

      الان از پنجره بوی رنگ اومد که من عاشقشم.

      دقیقا حسِ خوب کسب کردم الان.

      اونم وقتی دستم داره روی کیبورد موبایل خودجوش کار خودشو میکنه، بویایی ام هم بوی خوشِ رنگ به مشامش خورد برای چند لحظه …

      قشنگه برای من، همزمانیش جذابه.

      یه چیزی رو متوجه شدم در گذر زمان…

      اینکه تک تک ما اوایل نوشتن کامنت برامون سخت بوده ولی الان اکثر مواقع عین بلبل داریم کامنت میخونیم و مینویسیم.

      به احساسِ من خود این رفتارمون، حرکت در جهت ارزشمند دونستن خودمون و حرف هامونه.

      یعنیِ منِ سمانه فارغ از چیزی که مینویسم، حرفهای ارزشمندی تو قلبم دارم و مینویسمشون، فارغ از نگاه بیرون به خودم، تایید یا عدم تاییدش، درونِ خودم رو به اشتراک میذارم و خودم خودمو دوست دارم و ارزش قائلم برای کلام خودم.

      بغل و بوس و عشق فراوان از سمانه جان به سعیده جان.

      استاد جان، ازتون سپاس گزارم برای این دوره ی به شدت لازم واسه همه مون و عشقی که تو آموزش هاتون هست همیشه.

      خدایا ازت سپاس گزارم واسه فایلهای دوره احساس لیاقت و کار ارزشمندی که داره واسه تک تکمون انجام میده با عشق و شادی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        سعيده رضايى گفته:
        مدت عضویت: 2023 روز

        و باز هم حماسه ای دیگر از سلطان عشق و ایمان، سمانه نازنین دلم….

        سلام به گل لبخند روی لبت. سلام به دل گلگلیت. سلام به وجود پر از برکتت.

        عزیزدل خواهر، دل نوشته هات همیشه برای من مایه آرامش و آموزش و امیده. منم عاشق بوی رنگم چون نو بودن و تمیز شدن یه چیز رو نشون میده.

        هر روز با دانش آموزام بیشتر آشنا میشم، گهگاهی براشون حرفهای جدیدی میزنم که حس می کنم مغزشون رو به یه سری مفاهیم جدیدی که تا بحال نشنیدن تیز و بیدار میکنه. مثل فعالیت نیمکره های چپ و راست مغزشون. مثل اینکه بقول استادمون سیستم مغزی عصبی همه ما انسانها یکیه پس هرررر کسی توانایی یادگیری هر چیزی رو داره.

        امروز سر کلاس هندسه بچه های دهم ریاضی از توماس ادیسون حرف زدم که از مدرسه اخراج شد ولی همین باعث شد دانشمند بشه، و توی تک تک چهره هاشون دیدم که دارن حرفهای تازه و جذابی می شنون و تا آخر عمرشون یادشون نمیره.

        انقدر ذوق و شوق دارم برای آموزش، برای اینکه مغز خام بچه های نوجوان رو بهش شکل بهتری بدم و هدایتش کنم به زندگی بهتر، انقدر از با بچه ها بودن لذت می برم که تازه دارم می فهمم لذت معنوی که استاد عباسمنش داره از آموزش مهارتهای زندگی و قوانین کیهانی میبره به مراتب بیشتر از هر معلم دیگه ای توی دنیاست.

        وقتی بچه ها آخر ساعت بهم میگن:

        خانم من تازه به ریاضی علاقه مند شدم،

        خانم من امروز فهمیدم هندسه رو هم میتونم یاد بگیرم،

        خانم این چقدر آسون بوووود، من فکر کردم اصلا از بچگی استعداد خط و دایره کشیدن ندارم ولی الان کشیدم….

        این حرفها برای من حکم طلا رو داره. حتی اگر یک نفر هم تغییر مثبت کنه برای من کافیه.

        روز اول مدیر مدرسه منو به بچه های کلاس هشتم معرفی کرد و گفت خانم رضایی بهترین دبیر ریاضی منطقه هستن، (در صورتیکه خانم رضایی روز اولش بود تو کرج تدریس میکرد و مدیر برای حساب بردن بچه ها اینو حرف رو زد)، تو دلم گفتم زکی….. خخخخخ بهترین دبیر منطقه!!!!! هار هار هار….

        بعد درجا به یاد عبارت جادویی احساس لیاقت افتادم و گفتم: مگه عجیبه؟ مگه نیستی؟ مگه نمیتونی باشی؟ بله از همین روز اول تصور کن که بهترین هستی. لیاقت بهترین بودن رو داری. بهترین خودت. قرار نیست با کسی رقابت کنی، قراره هر روز از خود دیروزت بهتر باشی و بهترین ورژن خودت رو ارائه بدی. پس خنده ات واسه چیه؟

        باور کن لایق و خاص و بهترین هستی و همه این گفتگوهای ذهنی تو همون 2 دقیقه معارفه انجام شد و منو آماده کرد برای یه شروع عالی.

        خداروشکر راضی ام و درحال رشد…

        عاشقتم سمانه عزیزم که حرفهامو از عمق دلم تشویق میکنی بیان به سطح و با انگشتام نوشته بشن.

        می بوسمت هزاران تا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    فرشته رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1322 روز

    بنام خدای مهربان سلام فراوان ب استاد عزیزم و مریم جان ودیگر دوستان گرامی تبریک میگم ب دوستانی ک این محصول عالی رو خرید کردن من از کامنت دوستان و گفته های استاد عزیز شاید بتوانم رو خودم کار کنم وب آرامش بیشتری برسم وخودم لایق بدونم برای زندگی بهتر استاد ک میدونست همه ی ما ک در این خانواده بزرگ هستیم نیاز شدید ب این محصول داریم کاش ی مقدار ملاحظه ما راهم میکرد حداقل هفته ای گرون نمیکرد یکی از خواسته های من داشتن این محصول از نان شب هم برام ضروریه خدا میدونه کی نسیب ما بش ممنون از همه دوستان عزیزم ک کامنت میزارید از کامنتهای شما وخوندنش منم تمرینهارو انجام میدم حداقل ب ی آرمش ولیاقت درونی برسم ب امید دیدار وتشکر از استاد فوق ثروتمندومریم خانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مسعود حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1491 روز

    به نام خدا الرحمان الرحیم

    سلام به هم دوستان و استاد عباسمنش عزیز

    بسیار سپاسگزارم بابت نشر این آگاهی ها وافعا استاد خیلی تحسین تون میکنم من زندگی رو از شما یاد گرفتم

    واقعا احساس لیاقت بیس کار ماهایی ک نشستیم

    جلوی اطلاعت منفی سریال و فیلم ها خانواده و اینقدر خودمون این افکار نامناسب گفتیم باید خیلی کار کنیم

    باید تمرکز لیزری 100 درصد بزار برای تغییر خودمون تغییر زندگی

    بازم تشکر میکنم از شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2991 روز

    بنام خالقی که مرا خالق زندگی ولایق خوشبختی وزندگی آفرید

    خداروشاکر وسپاسگزارم که یه بار دیگه به من فرصت نوشتن داد

    سلام به استاد عزیزم ومریم نازنین ودوستان ارزشمندم در سایت الهی

    استاد جان هنوز دوجلسه بیشتر نگذشته ولی طی کار کردن همین دو جلسه چقدر حواسمون جمع که چطور داریم رفتار میکنیم وبه چی فکر می‌کنیم چقدر حال واحساسمون خوبه چه آرامشی داریم میدونید استاد منکه با این باور که به خودی خود ارزشمندم وخداوند من لایق دانست که به من اجازه زیستن داد خیلی احساس قدرت وارزشمندی میکنم آنقدر که توی این چند روز چندتا اتفاق عالی افتاده که برا اینکه به آگاهی‌های این فایل هم عمل کنم وردپایی بماند برای خودم اینجا مینویسم

    احساس ارزشمندی سبب شد وقتی بخاطر خودم ،بخاطر راحتی وآرامشم به دعوت خواهر همسرم جواب رد بدهم مادر همسرم ناهار آن روز رو برام بفرسته خونه (فسنجون خوشمزه که من وهمسرم عاشق فسنجونیم)

    خواهر زاده ای که به خاطر سخت گیریهای من موقعه درس خواندن هرجا منو می دیدفرار را بر قرار ترجیح می‌داد دیشب که زنگ مامانم میزنه میگه خاله چرا این طرفا نمیای من دلم برات تنگ شده

    یا مامانم صبح زنگ بزنه بهم بگم آن یکی خواهر زاده ام باهاش قهر کرده که چرا قبول نکرد باهاش بیاد دیدن من

    همسرم که امروز ظهر ناهار خوشمزه ای درست کرده بود بهش گفتم عالی شده خیلی خوشمزه شده از این به بعد آشپزی با خودت حتی منکه سلامتی ام رو بدست آوردم به من میگه تو خوب وسلامت باش من هرروز خودم آشپزی میکنم واین در حالی بود که قبلا میگفت تو خوب بشو من دیگه دست به سیاه وسفید نمیزنم اینها اگر نشانه نیست پس چیه صدر درصد نشانه هست وهمین چند مورد به ظاهرساده چقدر برای ذهن من دلیل ومنطق قوی است که من ارزشمندم وبهترینم ولایق بهترینها

    استاد جان در مورد علائم احساس لیاقت گفتید وچقدر داره هرروز برا ما واضح میشه که این احساس در همه زمینه های زندگیمان نقش مؤثری داره

    در مورد مثالی که گفتید در خصوص مهمانی که فردی مهمانی میره خیلی همه بهش توجه می‌کنند تعریف وتمجید می‌کنند ویه نفر آن میان یه ایرادی میگیره وما آن همه تعریف وتمجید رو نمی‌بینیم ولی تمرکزمون رو میزاریم رو آن ایراد روی آن برخورد نامناسب ودقیقا همانطور که فرمودید دوباره ودوباره این نوع رفتار را در زندگی تجربه میکنیم چرا که قانون جهان همین هست به آنچه که ما توجه میکنیم واکنش نشان می‌دهد وهمان را به زندگی ما بر میگردونه ومن قبل از آشنایی با شما ودوره ها وفایلهای رایگان بارها وبارها این اتفاق رو تجربه کردم ولی خیلی وقته که برام مهم نیست وخدارو شکر میکنم که در مدار دریافت این آگاهی ها قرار گرفتم تا بیشتر در مورد این احساس بیاموزم که جزءشخصیتم بشه واز روزی که این دوره آمده روی سایت وبه دنبال آن این سلسله فایلها چقدر حواس وتمرکزمون گذاشتیم به حرفهایی که میزنیم ،به گفتگوهای ذهنی ،به کارهایی که انجام میدیم به اینکه این کار این حرف این فکر به من احساس لیاقت میده یا برعکس اگر احساس لیاقت میده پس احساس من خوبه واین یعنی احساس خوب= اتفاقات خوب

    واگر احساس بدی دارم باید تمرکزم را از آنچه که باعث احساس بدم شده وباعث شده حس ارزشمندی نکنم بردارم وافکارم را به جهت مثبت هدایت کنم تا همیشه احساس خوبی داشته باشم

    سپاسگزارتم استاد که عاشقانه وبا تمام وجود این آگاهی‌ها رو آماده میکنید در اختیار ما قرار میدین این دوره واین فایلها سراسر عشق وانرژی است که ما راهم به تلاش واداشته تا در مدار دریافت این عشق باشیم

    درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  8. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    وَمَا یَنْبَغِی لِلرَّحْمَٰنِ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَدًا ﴿٩٢﴾

    و [خدای] رحمان را نسزد که فرزندی اختیار کند.

    إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا ﴿٩٣﴾

    هیچ کس در آسمان ها و زمین نیست مگر اینکه [ذاتاً] بنده [و مملوک] به سوی [خدای] رحمان می آید.

    لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا ﴿٩4﴾

    به یقین همه آنان را احاطه نموده و درست و دقیق شماره کرده است.

    وَکُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَرْدًا ﴿٩5﴾

    و روز قیامت همه آنان تنها به پیشگاه او می آیند.

    إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا

    قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد.

    فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا

    جز این نیست که ما این [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم تا به وسیله آن پرهیزکاران را مژده دهی و مردم ستیزه جو را بترسانی.

    وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزًا ﴿٩٨﴾

    و چه بسیار ملت ها را پیش از آنان [به سبب طغیانشان] هلاک کردیم. آیا کسی از آنان را می یابی، یا هیچ زمزمه و صدایی آهسته از آنان می شنوی؟

    =======================================================================================

    سلام به استاد عزیزم،به دلبرِ شیرین استادم که در بکگراند این فایل های باارزش داره زحمت میکشه وسلام به تموم رفیق های غار حرای من،به اعضای خانواده ی عزیزم،هم صحبت های قشنگم،همیشه وقتی میخوام تو فایل دانلودی کامنت بزارم حس میکنم وسط یک مهمونی با کلی رفیق نشستم و با لذت دارم باهاشون حرف میزنم و غرق عشق و رحمت خداوندم.

    بخاطر همینکه من هیچ وقت احساس بی کسی نکردم،هیچ وقت نگران حذف کردن آدم ها و مهمونی های غیر هم مدار نبودم،هیچ وقت فکر نکردم آدم تنهایی شدم،من با قلبم عشق رفیق هام رو حس میکنم و میفهمم وقتی آگاهانه خودم رو به مهمونی های سایت میبندم چقدر قلبم روشنتر میشه…پس کجا؟ دنبال چی بگردم؟

    استاد این فایل های شما و البته آگاهی های بی نظیر و فوق العاده ی دوره ی احساس لیاقت من رو یاد ی شعری انداخت که تو برنامه کودک پخش میکردن:

    مجری میگفت:

    کی از همه قشنگتره؟

    بچه ها جواب میدادند: من من من من

    کی از همه باهوش تره ؟

    من،من، من، من

    کی از همه تمیزتره؟

    من، من،من، من

    حالا حکایت من و سوال های شما اینه!

    کی احساس بی ارزشی بیشتری میکنه؟

    من میگم: من من من من

    کی سلف تاکینگ هاش از همه بیمارتره؟

    من، من، من،من …

    کی همش داره خودش رو مقایسه میکنه؟

    من،من،من،من

    (استیکر با دست به پیشونی کوبیده ی یاسِ من به اندازه کافی)

    من دوره ی کشف قوانین رو ندارم،اما اصطلاح گاز و ترمز رو خوب یاد گرفتم،الان میفهمم این همه تمرکز من،این همه گاز دادن ماشین خواسته هام چرا تبدیل به بیگ بنگ نشده؟

    چون یک پای دیگه م رو داشتم،دوتا پای دیگه هم قرض گرفتم،محکککم روی ترمزِ بی لیاقتی فشار میدادم تا به الان!

    و کلا ازش بی خبرم بودم!

    بی ارزشی و بی لیاقتی اکتسابی از خانواده،چون همش درحال مقایسه بودم و همش یکی بود که از من بهتر بود و من هیچ وقت بهترین نبودم،شایدم بودم اما از نظر خانواده اون جاهایی که من بهترین بودم هیچ اهمیتی نداشت!

    و من کم کم به این نتیجه رسیدم من هرچقدرم تلاش کنم به جایی نمیرسیم،چون ذاتا آدم باهوشی نیستم،با استعداد نیستم،زیبا نیستم، قوی نیستم!

    اینجوری نبودا!

    ولی اینجوری القا کردند بهم،و این شد که من میرفتم دوره آموزشی شنا،بعد دو مرحله میومدم بیرون چون میگفتم من عرضه ش رو ندارم بهترین باشم،درحالیکه من واقعا داشتم خوب عمل میکردم!

    رفتم تو ورزش والیبال،عالی بودم اما ی احساسی در درون من میگفت خب که چی؟تو به جایی نمیرسی همیشه یکی بهتر از تو هست! بعد رهاش کردم!

    تو دانشگاه عضو تیم فوتسال دخترها بودم،دوبارم رفتیم مسابقات،ولی چه اهمیتی داشت؟اینا که توانایی و استعداد حساب نمیشه! پس ولش کردم!

    زبان انگیلیسیم انقدر خوب بود که هر سه ترم بخاطر تاپ استیودنت شدنم،ترم بعد رایگان میرفتم،اما من کجا و آیلس کجا؟نه من به اونجا نمیرسم …رهاش کردم …

    استاد امروز داشتم دوباره جلسه 1 دوره رو گوش میدادم،خدا میدونه یاد چه خاطراتی از خودم افتادم که چقدر بی دلیل سرکوب شدم و احساس بی ارزشی بهم القا کردند، والان میفهمم وقتی به هر موفقیتی هم دست پیدا میکنم از نظر من چیز با ارزشی نیست،چون همیشه بهتر از من هستند!

    خدا میدونه این پاشنه ی آشیل که من تازه دارم توی دوره جدید کشفش میکنم و روش کار میکنم چه آسیب هایی بهم زده و اگر با کمک خداوند روش تمرکز بزارم،چه درهایی رو جهان برام باز میکنه،چون به قول خود شما:

    جهان بازتابی از افکار ماست.

    احساس بی ارزشی میکنی؟جهان بهت ثابت میکنه بی ارزشی!

    من اینور معادله رو با گوشت و پوست و استخونم،درک کردم،و حالا اگر آگاهانه بیام معادله رو عوضش کنم و به جای احساس بی ارزشی،به احساس لیاقت بی قید وشرط،بدون مذاکره،بدون مقایسه برسم،اونور معادله حتما و قطعا تغییر میکنه.

    چون وعده ی خداوند حقه.

    فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ

    پس صبر کن که وعده خدا حق است. مباد آنان که به مرحله یقین نرسیده‌اند، تو را بى‌ثبات و سبکسر گردانند.

    چون قوانین و معادلات جهان ثابت و بدون تغییره

    سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا

    خدا روشی ثابت و قطعی مقرّر کرده است که از پیش جاری بوده است، و هرگز برای روش خدا تغییر و تبدیلی نخواهی یافت.

    چون من شاگردِ استادی هستم که از من به خوشبتختی من مشتاقتره.

    لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ

    (ای رسول ما) تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که خواهی جان عزیزت را از غم اینکه ایمان نمی‌آورند هلاک سازی!

    چون من معجزه ی زندگی خودمم.

    قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ۖ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ

    بگو: اى مردم، پیام راستین از جانب پروردگارتان برایتان فرا رسید. پس هر کس که به راه راست هدایت یابد، هدایت به سود اوست. و هر که گمراه گردد، به زیان خویش به گمراهى افتاده است. و من عهده‌دار شما نیستم.

    و از همه مهمتر :

    چون خداوند با من و در وجود منه، عاشق منه،من رو دوست داره،آماده ی اجابت خواسته هامه، و عاشقانه میخواد من بهشت رو توی این دنیا و در ادامه در سرای آخرت تجربه کنم.

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    چون بندگان من درباره من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم و به نداى کسى که مرا بخواند پاسخ مى‌دهم. پس به نداى من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند.

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای فرصت یک صلات دیگه با بندگان صالح خداوند،دعا میکنم همه ی ما به احساس لیاقت بی قیدوشرطی برسیم که خود خداوند با دمیدن روح خودش بهمون هدیه داده،صرف نظر از چهره،نژاد،رنگ،ملیت،شغل و ..و…و…

    درپناه نورِ آسمون ها و زمین

    قلبِ فراوانِ فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 274 رای:
    • -
      حوری باختری گفته:
      مدت عضویت: 1740 روز

      به نام رب، تنها قدرت جهان

      سعیده جانم سلام

      احسنت و ماشاالله به تو دختر که زدی تو کار باغبونی و عجب گلهایی کاشتی. هــر کامنتت مثل یک گل زیباست که عطـر فرکانسش، تمام فضـای سـایتـو پُر کرده.

      از وقـتی که دوباره، برای ترک افــکار و احسـاسات نازیبـا، خودمو بسـتم به تخـت (سایت و کامنت‌ها)، چیـزی جز حال خوب و زیبـایی و مهـر و معجـزه نصیبم نشـد و مقدار زیـادی از این احساس خـوب و اشـک شـوق و عطـر خداوند رو از کامنت‌ها دریافت می‌کنم.

      منتظر بودم تا در یک زمانی مناسب که ذهنم باز باشه برای نوشتن با ادب و احترام که شایسته‌ی کامنت‌های قرآنی و توحیدیت باشه پیام بدم اما الان یهو به دلم افـتاد که همیـن لحظه بدون هیـچ پیش‌درآمد و آدابی، حرفی که از دلم برمیاد بنویسم و ازت تشکر کنم.

      تشکر کنم که هر دفعه چشم دلمون رو با دیدگاه‌های زیبای قرآنیت، روشـن می‌کنی و با شـوخ طبـعی‌های لطیفـت، شــادی میـاری.

      یک تحسـین به توان هـززززاااررررر،

      پیشکش خانم پرستارِ یکتاپرست و توحیدی سایتمون.

      الهی جاده‌ی زندگیت (مثل همین فضا)، همیشه معطر به یاد خدا باشه و یکتایی

      و پر از زیبایی

      عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      سعـید کاکایی گفته:
      مدت عضویت: 1811 روز

      درود خدا بر دختر زرنگ کلاس

      دختر ی وقتایی بهت حسودیم میشه چقدر عالی همه چی رو سر جای خودش قرار میدی چقدر زیبا در جای درست از آیات قرآن استفاده میکنی واقعا با تمام وجودم تمام قد می‌ایستم و برات دست میزنم ،هورا میگم احسنت بر شما

      سعیده جان

      شما قبل از دوره احساس لیاقت اینقد رشد داشتی ومعادلات رو جابجا کردی دیگه بعد دوره احساس لیاقت چنان گرد وخاکی راه بندازی که طوفان بپا میشه بهت تبریک میگم که در مدار این دوره الهی قرار گرفتی منم از خدا میخوام که منو در مدار دریافت این آگاهی ها قرار بده وقتی جلسه اول رو گوش دادم دیدم بیشتر چیزهایی که استاد در موردشون صحبت کرد برای من بود انگاری داشت به من میگفت تو اینجا و اینجا و اینجا نمیتونی از گیت رد بشی مگر اینکه احساس لیاقت رو تو خودت ایجاد کنی و منم گفت چشم اطاعت امر

      و خدا رو شکر فهمیدم که درد کجاست و خوشحال از اینکه دوباره ی ترمز بزرگ رو پیدا کردم به امید خدا حل کردنش هم آرام آرام انجام میشه بی صبرانه منتظر بودم که استاد جلسه دوم رو بزارن رو سایت روزی چندین بار سایت رو چک میکردم و دست ازپاردراز تر بر میگشتم و وقتی دیدم استاد قسمت دوم رو گذاشتن چنان ذوقی داشتم که دست از پا نمیشناختم و سریع دفترم رو باز کردم و شروع کردم به نت برداری که دیدم تمام موردهایی که استاد در مورد عدم احساس لیاقت گفتن بدون استثنا در وجود من هست بی کم و کاست راستش حالم بد شد احساسم بهم ریخت پیش خودم گفتم خدایا چرا اصلا هدایتم کردی تو این مسیر آخه مگه یک انسان چقدر می‌تونه باور مخرب داشته باشه اینو درست می‌کنی ی جای دیگه میفته بیرون و بعد چند ساعت احساس بد فکر کردم که خودم خواستم بیام تو این مسیر و تا پایان عمرم هم باید زمان بزارم که خودم رو پاک کنم در حال گوش دادن فایل حالم بد شد ولی خدا رو شکر که دونه به دونه دارم نفسم رو ازپلیدیها پاک میکنم

      مهمترین بخشی که در موردش احساس بی لیاقتی میکنم تو بحث ورزش هست با وصف اینکه می‌دونم یک استعداد بی حد دارم تو رشته ورزشیم و شاید چندین نفر رو به قهرمانی کشور و آسیا رسوندم ولی خودم تا حالا نتونستم ی مسابقه استانی برم و همیشه ازخودم سوال میکردم چرا هیچوقت شرایط برای من فراهم نمیشه که بتونم هزینه کنم برای رسیدن به بزرگترین هدف وعشق زندگیم نمی‌دونم بخندم یا گریه کنم بیست ساله من هر روز با عشق ورزش میکنم به امید روزی که بتونم پتانسیلم رو بکار ببرم ،که بتونم استعداد وجودم رو ببرم رو استیج ولی هیچوقت شرایطش برام اوکی نشده و همچنان با عشق دارم هر روز ادامه میدم به امید اینکه شرایط اوکی بشه می‌دونم خیلی باور مخرب دارم برای رسیدن به این هدفم ولی الان فهمیدم که هیچوقت احساس لیاقت نداشتم برای تیک زدن هدفم چه الگو هایی رو مدام تکرار میکنم که شرایطشون خیلی خیلی از من ابتدایی تر بود و الان دارن هدف من رو زندگی میکنن چه کسایی که میومدن و اصرار میکردن که بهشون برنامه تمرین بدم از من مشاوره میگرفتن الان دارن مسابقه میدن و……

      در مورد هر چی که تو زندگی هدف دارم و تا الان بهشون نرسیدم با وصف اینکه هزاران بار با گوش های خودم شنیدم که من همه جوره لیاقت بهترین ها رو دارم و هیچوقت نتونستم باور کنم که من لایق بهترین ها هستم خدا رو شکر میکنم که فهمیدم از کجا آب میخوره به قول شما دوتا پا رو محکم گذاشتم رو ترمز هیچ چهار تا پای دیگه رو هم قرض گرفتم و گذاشتم رو ترمز و وقتی نگاه میکنم این عدم احساس لیاقت تو ثروت ،ازدواج ، آرامش هم رد پای بزرگی به جا گذاشته که با توکل به خدا و هدایت های خدا واموزه های استاد راه درازی در پیش دارم تا برسم به اون چیزهایی که میخوام به اون زندگی لاکچری که میخوام وگرنه اگه میخواستم زندگی معمولی رو انتخاب کنم الان تقریبا مثل خیلیا میتونستم ی زندگی خیلی معمولی رو داشته باشم اما من همیشه بهترین ها رو میخوام و به خاطر داشتن بهترین ها هم حاضرم تا آخر عمرم رو خودم و شخصیتم و ذهنیتم کار کنم،

      سعیده جان باز هم کلی درس گرفتم از کامنتت و باعث شدی منم بنویسم عاشقتم خواهر دوست داشتنی و بی نظیر من

      استاد عباس منش عاشقتم که اینقدر سخاوت مندی با وصف اینکه دوره رو گذاشتین رو سایت و هر کی بخواد می‌تونه تهیه کنه برای کسانی که فعلا در مدار دوره نیستن هم فایل میذارین و ما رو هم بی بهره نداشتین از مریم عزیز هم بسیار ممنونم بابت نوشته های بی نظیری که ضمیمه فایل ها میکنن خدا به زندگیتون برکت بده در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 853 روز

      به نام خداوند مهربان و عزیز

      به نام بزرگ‌ترین معبود من معشوق من الله نازنین من

      خدایا به عشق تو نفس میکشم

      الهی کرور کرور شکرت

      سلام به سعیده عزیزم

      سلامممم به خواهر خدا گونه من

      سلاممم به بنده نازنین الله

      سعیده عزیزم اینجای کمنتت را که خواندم گفتم حتما با من هستی

      چشمامممم گرد شد

      بی ارزشی و بی لیاقتی اکتسابی از خانواده،چون همش درحال مقایسه بودم و همش یکی بود که از من بهتر بود و من هیچ وقت بهترین نبودم،شایدم بودم اما از نظر خانواده اون جاهایی که من بهترین بودم هیچ اهمیتی نداشت!

      و من کم کم به این نتیجه رسیدم من هرچقدرم تلاش کنم به جایی نمیرسیم،چون ذاتا آدم باهوشی نیستم،با استعداد نیستم،زیبا نیستم، قوی نیستم!

      من صنف سوم مکتب بودم که عالی ترین درجه را گرفتم یعنی در خانواده ما من زیاد لایق بودم تمام بچه های فامیل حسرت لایق بودن من را میخوردن

      خانه آمدم به مادرم گفتم مادرم باورش نشد گفت مزاق میکنی این درجه را نگرفتی باور نمیکردن

      چون باورم نداشتن

      در کانکور شب روز تلاش کردم در رشته حقوق با بهترین نمره کامیاب شدم ( همیشه پیش از این که کامیاب شوم امتحان بتم از خالم این جمله را می شندیم اول نمره ما آنقدر لایق بود که پاکیزه به نوک انگشتش نمیرسد کامیاب نشد پاکیزه هم نمیشه ناحق تلاشش میکند ولی من کامیاب شدم بازم بهترین نبودم در نظر شان

      و مقایسه میشدم )))

      در بیرون همیشه از دیگران می شندیم چهره پاکیزه خوش ما میاید خاص هست زیبا هست شرین هست (ولی در طفلی از بس مقایسه شده بودم نام های بی ارزش بالایم گذاشته بودن من باور کرده بودم زیبا نیستم که این بسیار در من ریشه دارد دوست داشتنی نیستم حرف های دیگران باور نمیکردم میگفتم شوخی میکنن )

      من که شب روز روی قانون کار میکنم تا درک کنم تا شخصیتم تغییر کند درکم بهتر شود

      فامیلم ، خاله هایم فکر می‌کنند من درس میخوانم چون اونا از این چیزا سر در نمیارند

      همین یک هفته پیش باز از خالم شنیدم که گفته بود و مادرم نقل قول کرد ( ایموجی خنده ) که پاکیزه چندان آینده ندارد یا نمیسازد که این قدر شب روز تلاش میکند از خواهر شوهر من هیچکس زیاد لایق نیست او که چیزی نکرد این هم نمیکند ( چون اونا زیاد روی شان تاثیر میگذارد که من خانه شان نمیرم همرای شان نمیشینم مثل اونا غیبت نمیکنم روی هر چیز واکنش نشان نمیتم پشت کسی گپ بد نمیزنم و امثال این ها )

      اول آنقدر ناراحت شدم که فقط چند دقیقه ناخودآگاه اشک هایم جاری بود باز به خودم آمدم

      واقعا ایمان دارم با این دوره استاد میسازیممممم خودمان را همان نسخه الهی که خدا ساخته بود

      میشویممممم بهترین خودمان

      به تک تک خواسته های مان میرسیم

      که از شدت خوشحالی و عشق اشک شوق بریزم

      خدایاااا شکرت

      روی چون ماهت را میبوسم عزیز

      من بی نهایت بالایت افتخار میکنم

      و بالایت ایمان دارم

      در پناه الله باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
      • -
        لیلا سنگونی گفته:
        مدت عضویت: 1848 روز

        سلام پاکیزه جان .دختر زیباو دوست داشتنی .تو الحق همانند اسمت پاکیزه و دوست داشتنی و بالیاقتی و پاکیزه از هر نازیبایی و ناپاکی .

        تو بسیار زیبا و خاستنی هستی .قطعا هم بسیار توانمندو قدرتمندی .هرچی بیشتر به عکست نگاه میکنم بیشتر به زیبایی و دلربایبت پی میبرم .

        قطعا تو اولین شخص تو فامیل و اطرافیانت هستی که به مدارج بالا و جایگاه های عالی میرسی .چون این یک قانونه .اگر بقیه ی دوستان که تو این مسیر بودن .و به نتایج عالی رسیدن پس ماهم میرسیم .که البته اگر یک بگ گراند به عقب بزنیم موفقیت های خودمون رو هم میتونیم ببینیم .

        به قول سعیده جان بقیه رو بزار کنار و با جدیت روی خودت کار کن تا همه ی چشم ها رو به خودت خیره کنی و تمام زبانهابه تحسینت باز بشن

        تو قدرتمندو‌توانایی .تو لیاقت بهترین هارو داری عزیزم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
        • -
          پاکیزه بارکزی گفته:
          مدت عضویت: 853 روز

          به نام خداوند بزرگ و مهربان

          به نام خدای که به موقع و دقیق هدایت میکند

          سلام لیلای عزیزم

          سلاممم دوست گلم

          سلام رفیق زیبای من

          سپاسگذار قلب بزرگت هستم که با عشق برایم نوشتی

          سپاسگذارتم که آنقدر قلبت پر از عشق هست

          امروز کمنتت را دیدم همین لحظه خواندم و قلبم پر از عشق شد لبخندم جاری شد

          منم به پاکیزه عزیزم خیلی ایمان دارم

          چقدرررر کمنت زیبا برایم نوشتی

          قطعا همین طور هست ایمان دارم به موفقیت های میرسیم که حتی خودمان هم در زهن مان تصور نکرده باشیم

          ایمان دارم ما لایق عالی ترین ها هستیم

          ایمان دارم بهترین ها سمت ما میاید

          خدایا شکرت برای تمام زیبایی ها

          الهی شکرت که حضور داری

          الهی شکرت برای چنین دوستان نازنین

          بوس به قلب زیبایت عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهراء گفته:
      مدت عضویت: 3453 روز

      سلام سعیده جان

      این روزها شما و بقیه دوستانی که فالو نیکنم توی سایت رو میبینم که کامنتهاشون همه برای دوره است،اگر ببینم یکی از شما عزیزانم برای فایل دانلودی کامنت گذاشتید کلی ذوق میکنم.من تا الان یه جا مانده از قافله احساس لیاقت هستم.اما فعلا من حتما ان شالله دوره رو میخرم.

      یه چیزی تو کامنتت برام جالب توجه بود که گفتی و من هم این روزها این میچرخه تو ذهنم که چه اهمیتی داره که بین ادمایی که میشناسم کی هست کی نیست، مهم اینه که من توی جمع این ادمهای توحیدی سایت و خود استاد و مریم جان هستم.دیگه چی بالاتر از این

      من با همچین ادمهایی میتونم صحبت کنم،صحبتهای درو طلا،دیگه بقیه….

      سعیده جان حدود دو ماه میش تو یکی از کامنتات خوندم که گفتی کی کجا دنبال چی میگردم و از اون روز همش به خودم میگم زهرا کی کحا دنبال چی میگردی؟

      و این به من احساس هویت و خودارزشمندی میده.

      سعیده جان کاملا مشخصه که در قرآن سیر و سفر داری،بهت تبریک میگم

      و سعیده جان خیلی دوست داشتنی هستی

      همتون رو خیلی دوست دارم

      پاینده در صراط مستقیم باشیم همه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1877 روز

      سلام سعیده ی فلورانس نایتینگل

      زیاد سورپرایز نشدم، این زندگی منم بود!

      تو هر رشته ای رفتم، بهترین بودم، ولی….همونی که تو گفتی.

      این آتیش درونی چیه که باعث میشه همه جا بهترین باشم؟

      دم اون آتیشه گرم!

      یه چیزی بگم؟ نکات غم انگیز داستان رو ولللللش.

      چقدر خوووبم من!

      چقدررررر خوبیم ما!

      چقدر این آتیش درونیه، چیز منحصر به فردیه!

      کی آتیشش دیوونه تره……من من من من!

      کی دور و برش، همه رو دیوونه کرده؟ ….من من من من!

      عمو حسن، همزمان داره تو کله م پلی میشه اول صبحی، نمیذاره خوب روی وزن و قافیه تمرکز کنم! همون آهنگ باحال قدیمی چیز… یادم رفت، برم اول صبحی به قول تو ، یه شلنگ تخته ای باهاش بندازم.رسول خانکی یادم داده همراه رقص، ظرف بشورم. این کار ، کولاک میکنه. البته اگه خانوم بچه هام پانشن اول صبحی منو بمرگونن!!

      فکرش رو که میکنم، خدای عزیزم، با اون آتیش عجیب درونی، همه چیز، همه چیز بهم داده ! کسی هم نفهمید، خوب نفهمه. خودم که میدونم! طبق آموزه های عزت نفس، خودم که باهاش حال کنم، دیگران هم ازش حساب میبرن!

      تا کشفی دیگر، بدرود.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      پویا مرادقصراحمدی گفته:
      مدت عضویت: 907 روز

      سلام خانم شهریاری عزیز

      من به عنوان برادر کوچک تر شما اینو مینویسم

      چند وقته اینقدر غرق کامنت های شما شدم که همیشه وقتی استاد فایل جدیدی میزاره توی سرچ برترین کامنت ها دنبال کامنت شما میگردم.

      صبح ها دنبال کامنت شما میگردم

      و همیشه به مادر و خواهرمم که توی این مسیر هستند میگم کامنت خانم سعیده شهریاری رو بخونید

      واقعا دستمریزاد دارید ؛چقدر وقت میزارید برای نوشتن کامنت ها

      چقدر کامنتتون از قلبتون میاد قشنگ میشه حسش کرد

      من حس میکنم کامنت های قلبی شما را

      چقدر حرف قشنگی زدید که گفتید همین دورها باعث پیشرفت شما شده و قطعا خرید این دورها فارق از قیمتشون از همه چیز واجب تره

      چون واقعا آگاهی هاشون زندگی سازه

      مثله خود استاد که گفت بیشتر از هر چیزی باید روی عزت نفسمون کار کنیم چونکه این به تمام جنبه های زندگیمون گره خورده

      من سپاسگذارم از شما

      انشالا در پناه خدا مانا و پیروز و سعادتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      اشرف پورعینی گفته:
      مدت عضویت: 813 روز

      باسلام خدمت استاد گرامی وخانم زیباصداشون شایسته خانم خدا قوت استاد عزیز وخانم زحمتکش مریم جونشون وبا سلام خدمت خانم سعیده ی شهریاری خانم والهمن خودمو لایغ این نمی‌دونم که راجع به کامنت شما نظر بدم اول فتبارک الله بهخداجنمون بعدبه استاد عزیز وبه شما خانم سعیده جون خانم شما خیلی درکتون از خداوند ازجهان فوق‌العاده است ماشاالله به هوش وسوادتون وخوش به حا لتونکه پرستارید ودرس خوندیدو پرستار شدید با خدا پدر و مادرتون روبیامورزه که شماروبه درسودانشگاه راه دادند وشماهم آفرین برشماخیلی دختر زرنگی هستین باوغار هستین مثل بلبل هندوستان قران رو برامون معنیش روهم میگید خانم درجه یک خانم ادبیات فول خانم پرستار خانمی که پرستاره ولی انگار رشته اش قران ماشاالله بهشماکه چه قدرشما لیاقتدارین خدا حفظتون کنه وخداوند استاد و وخانمشون روحفظ کنه که باعث بانی اونها هستند ازالله یکتا برای شماخانمیکه زحمتکشه و بیماران روانرژی میده سلامتی وسعادتمندی وثروت روزهایعالی آرزو میکنم وبرای استاد عزیز وهم فرکانسی های عزیزم هم آرزوی آگاهی به قوانین جهان وآگاهی به انسان بودنشون وثروتو سلامتی روازخدای متعال خواستارم خداحافظ،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      لیلای افسانه ای گفته:
      مدت عضویت: 877 روز

      خواهر خوبم سعیده جان ،چقدر این کامنت شمارو دوست دارم ،چقدر زیبا نوشتی که جای احساس بی ارزشیرو با احساس لیاقت بی قید و شرط عوض کردی بدون مذاکره،

      من هنوز با خودم کار دارم اما دوست دارم به اینجا برسم ،به نقطه بیگ بنگ زندگیم ،حالا که شما دوست عزیزم تونستی ،کاش من هم به اون جا برسم ،و میرسم

      دلم میخواد کامنتی شبیه به اینهارو که شما نوشتی بنویسم ،انگیزه باشم ،موفق باشم واز خودم راضی باشم ،شمارو دوست خودم خطاب میکنم چون مثل شما هابودن رو دوست دارم،

      خدایا کمکم کن هر چه زودتر این بتنهای سیمانی باورهای نادرستم بشکنه،ومن آن باشم که با قلبی باز بگویم آنچه دلم میخواهد

      الهی شکر

      سپاسگذارم از شما و این مکان واین استادو این مجمع

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      افلاطون نوروزی گفته:
      مدت عضویت: 1299 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      هر روز و هر لحظه سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده؛ من اینجام کنار بهترین آدمای روی کره زمین، کنار عزیز دوردونه های خدا: خدایی: خدا چقدر مارو دوست داشت که ما اینجاییم

      سلام میکنم خدمت سعیده خانم شهریاری

      بینهایت تحسینتون میکنم بابت مدارتون، تحسینتون میکنم بابت آگاهی هاتون، بینهایت تحسینتون میکنم بابت تعهدتون، بینهایت تحسینتون میکنم بابت کامنت فوق العاده ایی که نوشتین؛ بینهایت احساس فوق العاده ایی به من و به همه دوستانی که کامنت شما رو خونده منتقل کردین و از خداوند وهابم خواستارم 1000 برابر این احساس عالی و انرژی مثبتی که در وجود ما روانه کردین، برکتش به زندگیتون بر گرده

      خیلی حالم، خیلی احساسم فوق العادست که اینجا کنار شما دوستان آگاهم حضور دارم

      از خدواند وهابم بهترین هارو براتون خواستارم سعیده خانم: شما لایق آرامش روز افزون خدایی و نعمت و ثروت الهی هستین؛

      هر وقت از بیمارستان فریدونکار رد میشم به یادتون میوفتم؛ قطعا در بهترین زمان و مکان شمارو ملاقات خواهم‌کرد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1303 روز

        سلام به برادر عزیزم آقاافلاطون

        خیلی اتفاقی هدایت شدم به این کامنت خودم …و بعد پاسخ پر از مهرومحبت شما…

        درحالیکه همین چند دقیقه پیش از روی ایمیل داشتم کامنت های پرمحتوای شمارو میخوندم…

        عالی هستی پسر …فوق العاده…روانشناسی ثروت…دوازده قدم…قانون سلامتی…سریال های سایت…هرجا کامنت میزاری با تمرکز میخونم و با هر خط کامنتت یک تکون اساسی به باورهام میدم …

        یادته برام نوشتی هروقت از بیمارستان رد میشی یاد من میفتی ؟

        من خیلی وقته دیگه اونجا نیستم…

        جهان جای من رو جدا کرد و برد جای دیگه…

        و حالا با باور های جدیدم…جهان اطرافم یک بار دیگه لود میشه …

        والان اینجایی که هستم شبیه گهواره ی موسی روی آبه…

        ولی میدونی ؟صدای خدارو میشنوم که میگه:

        وحی آمد کاین چه فکر باطل است

        رهرو ما اینک اندر منزل است

        پرده شک را برانداز از میان

        تا ببینی سود کردی یا زیان

        ما گرفتیم آنچه را انداختی

        دست حق را دیدی و نشناختی

        در تو تنها عشق و مهر مادریست

        شیوه ما عدل و بنده پروریست

        نیست بازی کار حق خود را مباز

        آنچه بردیم از تو باز آریم باز

        به امید الله میام و‌بزودی از عشق بازی های جدید خداوند مینویسم…

        نمیدونم چرا اینارو برات نوشتم پسر…

        ولی میدونستم باید ازت حتما تشکر کنم برای اینکه نور خدارو با کامنت هات گسترش میدی و مسیر رو برای ما روشن میکنی …

        راستی یادمه اردیبهشت اومده بودم سمت محمودآباد،تو شهر که بودیم به تنها دوستم که عضو سایته گفتم ببین من اگر تو این خیابون ها افلاطون رو ببینم کله رو از شیشه ماشین میارم بیرون:))) انقدرصداش میکنم تا متوجه بشه:))) آمادگی داشته باش ی وقت هوول نَخِری :)))

        خلاصه خودت بهتر میدونی …قانون قانون مدارهاست…

        انشالله تموم بچه های هم مدار سایت در بهترین زمان و مکان همدیگرو ببیند و ازین انرژی توحیدی سرمست بشند

        شه هوااااره داااااار بِرار

        ته سر سِلامت

        درپِناه خِدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
        • -
          افلاطون نوروزی گفته:
          مدت عضویت: 1299 روز

          سلاااااااااااااااااااااااااام

          به به به به

          ببین کی برام کامنت نوشته؛ نخبه سایت استاد عباسمنش سرکار خانم سعیده شهریاری

          بخدا دلم براتون تنگ شده بود؛ ما یکی 2 بار به هم کامنت داده بودیم و دلم تنگ شده بود که یکبار دیگه باهاتون صحبت کنم؛ خیییییییلی خوشحال شدم که برام کامنت نوشتین

          اصلا احساس فوق العاده ایی بهم دست داد اسم شمارو دیدم؛ شما که خودت میدونی اینجا نخبه ایی، شما بهترینی، میدونین چطور نخبه شدی؟ بعضی بچه ها هستن پدرو مادره یجور دیگه دوسشون دارم؛ در صورتی که طرف پنج تا بچه ها داره که هر 5 تا بچه خودشه ولی یکیشو یجور دیگه دوست داره و بهش محبت میورزه؛ شما همون بچه هستی واسه خدا؛ بوی کامنت هاتون و‌عمل کردتون بوی خدا میده؛ نمیدونم در چه شرایطی هستین ولی پشتتون یه کوه هست( خدا)

          خوشبحالتون واقعا؛ همیشه این آرامش شمارو تو کامنت هاتون دوست داشتم، سراسر وجودتون خدارو حس میکنم

          رفیق خوب همون خدایی هستین که وقتی من دلم برای شما تنگ شد؛ اومد دره گوشتون بهتون گفته دخترم به افلاطون پیام بده

          عاشق این خدام من

          من بیصبرانه منتظرم ببینمتون تا بشینم و شما از رابطه فوق العادت با خدا باهم صحبت کنید؛ قطعا میبینمتون قطعا

          بهترین هارو براتون آرزو‌ میکنم؛ شما لایق بهترین هایی که تو ذهنتون هست؛ هستین

          شماهم شه هواره دار جانه خاخِر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
        • -
          جواد یوسفی گفته:
          مدت عضویت: 2753 روز

          سلام بر خواهر شمالی بچه های سایت

          خوبین شما؟

          واقعا هم گویا روی آب توی گهواره موسی رفتین که بعضی وقتا روزها منتظریم پیاماتون رو بخونیم اما گویا وسط رود نیل آنتن نداره شاید هم فرعون برای سرپوش گذاشتن روی کاراش اینترنت مصر رو قطع کرده چون داره نسل کشی میکنه

          اما شما اینبار فرقتون با موسی کوچولو اینه که اون رو بردن پیش آسی خانوم اما شما راست میری تو خونه خدا میاین پایین

          این که جواب افلاطون رو دادین که اتفاقا من هم فالو میکنم هر دوتاتون رو جواب افلاطون تنها نیست جواب ما هم هست و باید اینها رو می نوشتین چون ما درخواست داده بودیم که ببینیم شما کجایید در چه حالین

          بیاین میدونم وقتتون اینجا خیلی کمه اما بنویسید

          راستی یه موضوع

          شاید بارها به ذهنتون خطور کنه کاش نمیومدم یا به این نتیجه برسید که اونجا جاتون بهتر بود آخه این چه کاریه و از این حرفها

          و شاید هم منطقا این فکر درست باشه همش شایده ها

          اما میخواستم یه چیزی بگم

          خداوند یکی از صفاتش جباره بسیار جبران کننده

          و میتونه اشتباه های ما رو هم جبران کنه خودش

          طوری که ما آب تو دلمون تکون نخوره بشرط تسلیم

          مثال همین موسی کوچولوی قصه ما بعدا قاتل از آب درمیاد و یَک یارو قولچوماق بزن بهادری میشه که نگو ،دیگه اِند قضیه رو میگه آدمکش

          بعد فرار میکنه بخدا میگه خدایا دمت گرم خودت اوکی کن

          خدا در لحظه بهش جا میده ، شغل میده، زن میده، امنیت میده، مال میده در کمتر از چند ساعت همه رو ها

          آخر هم پیامبرش میکنه و…

          گاهی باید بندازیم چوبمون رو و بسپریم به خودش تا خودش سر و ته کار رو جمع کنه

          معمولا هم با روش های توی ذهن ما فرق میکنه

          به هر حال امیدوارم هر جا هستید شاد و تندرست باشید

          والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1303 روز

            سلام به برادر عزیزم آقاجواد

            سلام وسلامتی و نور وعشق و رحمت الله به جسم وجان وروح توحیدی شما…

            بینهایت سپاسگزارم که در حق خواهرتون لطف کردید و برام نقطه ی آبی فرستادیدو اینگونه بود که من از خدا طلب نقطه ی آبی پربرکت کردم به اندازه ی مشت خودم…و خداوند اندازه ی مشت خودش بهم بخشید…و با تلگراف شما و آقا افلاطون و ومحمدحسین جان من رو غرق نور خودش کرد….

            برادرعزیزم،کامنت شمارو چندین بار با چشم های خیس خوندم …و از خدا طلب یاری کردم تا بهم لیاقت بده بتونم براتون پاسخ بنویسم و ازتون تشکر کنم…

            واقعا چطور انقدر خوب مینویسید؟انقدر قشنگ با کلمات بازی میکنید؟انقدر دلچسب و گوارا همه چیز ها رو بهم ربط میدید؟

            نه توی این کامنت ها….من همیشه از روی ایمیل کامنت هاتون رو دنبال میکنم…

            برادر عزیزم جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب…که بیشتر بنویس بابا…از علم و استعدادت انفاق کن در حق ما ….

            مگه چندنفر توی دنیا هستند بتونند با طنز کلامشون انقدر قشنگ موضوعات اصلی و مهم رو کنارهم بچینند….؟

            بینهایت ازتون سپاسگزارم که دست خدا شدید برام و مسیرم رگلاژ کردین به سمت توحید…

            دعا میکنم نورِ آسمون ها وزمین به تموم ابعاد زندگیتون نور بباره ….

            به امید دریافت نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای از شما …

            به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون…

            قلبِ فراوان برای شما و خانواده ی قشنگتون

            به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
            • -
              سمیر احمدزاده گفته:
              مدت عضویت: 997 روز

              (به نام خداوندوهابم)

              خانم شهریاری تحسینتون میکنم برای درک بالایی که ازقانون باآیه های قرآنی میارید.

              تحسین میکنم نتایجی که کسب کردیدوایمان وتوحیدعملی که نشون دادیدومیدیددرزندگی تون.

              تحسین میکنم کنترل ذهنتون رو دربیمارستان که بودین و دراون شرایط که واسه خودتون گلستانش کردین مثل ابراهیم.

              بسیارزودمنم میام ازنتایجم مینویسم

              سپاسگذارم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    احمد رضا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    سلام بر استاد عزیزم

    فایل قبلی و این فایل دقیقا مواردی بود که من دارم و هنوز دارم یعنی انگار من رو مثال میزدید و من بودم که مثال ها رو میگفتم از مثال های رابطه عاطفی تا این مثال امروز که فرمودید در مورد توانایی ها

    یه مثال بزنم از امروز و چند روز پیش

    مثال 1 چند روز پیش من رفته بودم مهمونی و مهمونی مربوط بود به عروسی یکی از اقوام ما که فردا هست و من یک لباس خوش رنگ زرد پوشیده بودم و تا رفتیم داخل انگار کلی هجمه رو منه و همه دارند منو نگاه میکنند و من هی میگفتم وای کاشکی لباس مشکی رو پوشیده بودم اقلا سر و سنگین تر بود و راحت تر بودم از اونورم هی به خودم میگفتم ببین این از عزت نفس و احساس لیاقت میاد که اینشکلی هستی.

    مثال بعدی امروز این بود مه امروز در کوه صفه بودم و یه دختری دیدم و واقعا خوشم اومد ازش و تا یکم نگاهش کردم ذهنم گفت اخه این تورو قبول میکنه مگه؟؟

    همونجا مثال جلسه 6 قدم چهار افتادم و گفتم ببین بازم دلیل از احساس لیاقت میاد

    استاد انگار من فهمیدم دلیل اینهمه احساس بد چیه و دارم مطمین تر میشم این احساس در من 100 درصدی هست.

    از خداوند همینجا میخام که هر چه سریع تر منو به این دوره هدایت کنه تا من هم راهی این کلاس فوق العاده بشوم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2330 روز

    به نام خداوندم که تنها قدرت برتر جهانست

    سلام استادعزیزم وسلام مریم جانم وسلام دوستان گلم

    وای استادوقتی این فایل رو گوش دادم،متوجه شدم که چقدر چقدر اشتباه های کوچک خودمو بزرگ کردم چقدر خودمو سرزنش کردم تومسائل مختلف چقدر خوبی های خودم رو کمرنگ کردم،چقدر به قول استاد نمره های 19 خودم رو نادیده گرفتم و1 نمره ای که خراب کرده بودم رو بولد کردم وخودمو سرزنش کردم.

    استاد جالبش اینجاست حالا یه کاری که خیلی هم مهم نبوده خودم به اشتباه انجام دادم خودمو سرزنش کردم اما اگه همون اشتباه شخص دیه مرتکب میشد همین منی که اینقدر خودم رو سرزنش کردم درمقابل با برخورد با دیگران این اشتباه بنظرم کوچیک بوده وراحت ازش می‌گذرم وخیلی جدیش نمیگیرم.آخه چرا من باید اینقدر برا خودم سخت میگرفتم چرا اینقدرباید خودمو بی‌ارزش میکردم.

    اما استاد از روزی که فایل معرفی دوره احساس لیاقت گذاشتین دارم تمام سعیمو میکنم

    (با گوش دادن به فایل ها وخوندن کامنت با ارزش دوستان وتمرکز لیزری روی نکات مثبت زندگیم) خیلی خیلی بیشتر به خودم اهمیت بدم با تمام وجودم خودمو دوست داشته باشم وبه این فکر کنم هرکسی ممکنه اشتباه بکنه دلیلی نداره خودمو سرزنش کنم به خودم بگم اشکال نداره فاطمه جان هرکسی ممکنه اشتباه بکنه واگه مسئله ای بود که می‌شد حلش کنیم حلش می کنیم نشد هم فدای سرت این دفعه بیشتر دقت میکنی دیه تکرارش نکنی.اینقدر این روند رو تکرار کنم وروی خودم کار کنم تا به مداری برسم که بتونم دوره‌ی با ارزش شما رو تهیه کنم که میدونم من هم مثل تمام دوستان لایق این دوره هستم فقط باید مدارمو ببرم بالا تر.

    انشاالله که به لطف خدا به زودی دوره رو تهیه میکنم ودر جمع خوبان قرار میگیرم وتا انشاالله با کار کردن روی باورهای خودم وعمل کردن به محتوای محصول به درجه بالای احساس لیاقت برسم که لایقش هستم.

    سپاسگزارم استاد سخاوتمندم ومریم خوش قلبم وتمام دوستان متعهد به قوانین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: