اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت - صفحه 35 (به ترتیب امتیاز)

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 851 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار

    چقدر این پردایس زیباست چه فضای زیبایی انعکاس درختان داخل آب سبزی بی نظیر درختان که نور خورشید از لابلای درختان تابیده بود و سبزی و زیبایی درختان را دو چندان کرده بود برونی زیبا و بع بعی دوست داشتنی با اون انرژی مثبتی که داشتن سپاس گزارم برای تمام نعمت وثروت وزیبایی وروابط عالی که در این پردایس زیبا وجود داره

    تشکر ویژه از مریم جون که عاشقانه دوربین به دست آماده ظبط این فایل بی نظیر شدند

    سپاس گزاره استاد عزیزم هستم که این قدر عالی این باورهای خوب را برای ما می سازند

    استاد عزیزم یه مثالی که من می‌توانم در مورد این فایل بی نظیر بزنم بر میگردم به سه سال پیش که من اصلا این دنیای جدیدی که الان دارم زندگی می کنم خبری نداشتم فکر می کردم که دنیا همین دیگه آدم خوب که کم شده دیگه هر کسی یه شانسی داره من هم این سرنوشتی که خداوند برام قرار داده باید با این زندگی بسوزم و بسازم به خاطر اتفاقی که برای دخترم بوجود آمده بود یعنی دخترم حدود هفت ماه عقد بود بعد این ماجرا باعث جدایی شد من اون موقع زمان و زمین مقصر این ماجرا میدانستم و همیشه به درگاه خداوند گله وشکایت داشتم که آخه چرا من مگه من چه گناهی به درگاه کردم دختره من که تا الان نماز و روزه را به جا آورده همیشه کارهای خوبی انجام داده خانواده ام که خدا شناس هستند

    خلاصه در یک احساس بسیار بد تا اینکه باز به حالت تسلیم در آمدم و واقعا دیگه از همه جا مونده و رونده شده بود و حسابی چک ولگد های فراوانی خوردم وبعد از خداوند هدایت خواستم تا کمکم کنه و منو به این سایت الهی آشنا کرد

    بعد که وارد این سایت بی نظیر شدم وبا این باور ها آشنا شدم کلی مقاومت داشتم تا الان که حدود سه سال از این ماجرا می گذارد وبه قول شما با طی کردن تکامل خودم و دخترم و استفاده کردن از دوره های بی نظیر شما الان می فهمیم که چقدر این ماجرا به نفع من بوده و الان معنی الخیر فی ما وقع را با گوشت‌ و پوست خودم درک می کنم

    چراکه اگر اون اتفاق به ظاهر بد نمی افتد من کجا و این دنیای پر از آگاهی های ناب الهی کجا من کجا و این جهان پر از فراوانی وثروت وزیبایی و روابط عالی کجا و من در اخر کرو کور از این دنیا می رفتم ولی الان خدا را صد هزار مرتبه شکر که این ماجرا کلی برای من و خانواده ام سود و سود بوده چراکه الان دخترم با یکی از اعضای خانواده بی نظیر عباس منش نامزد کرده و کلی ما رشد و تعقیر شخصیت داشتیم و کلی آگاهی های ناب الهی دریافت کردیم و تجریبات من هر روز داره بهتر وبهتر می‌شود شناختی که از خداوند پیدا کردم به لطف خدای مهربان و آگاهی‌های بی نظیر خداوند که دستی از دستان خداوند شدید در جهت پیشرفت وگسترش جهان هستی واقعا سپاس گزارم از شما عزیزان که این قدر عاشقانه این آگاهی های ناب الهی را با ما به اشتراک می‌گذارید

    خلاصه الان من تازه متولد شدم و تازه در جهانی پر از زیبایی و ثروت و فراوانی و روابط عالی زندگی می‌کنم خدایا شکرت که من لایق دریافت الهامات الهی هستم لایق بهترین نعمت و ثروت وفراوانی هستم لایق این جهان بی نظیر و این سایت الهی هستم لایق دیدن زیبایی های پردایس هستم لایق دریافت آگاهی های ناب الهی هستم لایق بهترین استاد دنیا هستم لایق وشایسته و عضو این خانواده‌ی بی نظیر توحیدی هستم

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سمیرا گفته:
    مدت عضویت: 819 روز

    به نام خداوند نور

    سلام استاد جان، سلام مریم جان

    این فایل نشانه امروزم بود. قرار شد که در تمرین فایل اتفاقات به ظاهر بدی که نتیجه خوبی داشته برامون رو بنویسیم و من این دو هفته اخیر شرایطی رو تجربه کردم که به خدا می گفتم خدایا جوری تموم بشه این ماجرا و ختم به خیر که من تو سایت از تجربه ام بنویسم.

    ماجرا برای جابجایی من از منزلی که 3/5 سال توش زندگی می کردم بود زمانی که فهمیدم چه صاحبخونه بی انصافی دارم و وقتی تصمیم گرفتم دنبال یک منزل جدید بگردم در اوایل اسفند ابتدا دلهره داشتم. ترس از اینکه نتونم یک خونه با این شرایطی که الان توش هستم پیدا کنم، در یک محله ساکت و مشجر و خانه پر نور، پر از آرامش و صدای پرندگان. و اینکه پایان قرارداد من شهریور ماه بود و این کار رو مشکل تر میکرد چون مجبور بودم تا 6 ماه دیگه صبر کنم.

    به خدا گفتم من می ترسم ولی به قول استاد باید حمله کنی به ترسها و بهشون غلبه کنی. پس شروع کردم دنبال خونه گشتن، دو روز خونه های مختلف رو در محله های نزدیک به دانشگاهم بازدید کردم ولی هیچکدوم باب دلم نبود و ویژگی هایی که میخواستم رو نداشت. صبح ها که از خواب بیدار میشدم با اطمینان قلبی میگفتم ذهن عزیزم خفه شو و خدایا من در کل روز کلاسهام رو میرم و همه کارام رو میسپارم دست خودت و لذت می برم. و مطمئنم که در بهترین زمان من رو در بهترین مکان قرار میدی. آرامش داشتم چون اعتماد داشتم انگار یک چیزی از درون میگفت قدم اول رو بردار درست میشه همه چی خیالت تخت. بعد خونه ای برام پیدا شد که تو همون محله زیبا چند تا کوچه پایین تر، زیباتر، پرنورتر، امکانات بهتر نصیبم شد، خدا دستهاش رو فرستاد برام برای نقل مکان، برای تمام کارهای ریز و درشتی که بود. ولی من مطمئن بودم یک خیری تو این ماجرا بود چون در طول روز کلی نشانه قشنگ دریافت می کردم که در مسیر درست هستم و وقتی در مسیر درستی هر اتفاق به ظاهر بدی هم خیری توش هست و این آرامشم رو بیشتر می کرد. الخیر فی ما وقع

    دیشب به تقویم نگاه میکردم از زمانی که تصمیم گرفتم منزلم رو عوض کنم تا زمانی که تمام کارها انجام شده بود دوهفته طول کشید که باور نکردنی بود.

    ولی من این دو هفته تا میخواست احساسم بدتر بشه به ذهنم میگفتم خفه شو لطفا و به خدا میگفتم من به تو می سپارم و شب که درخواستهام رو چک میکردم همگی یا 80-90 درصد تیک خورده بودند. چیزهایی مثل معجزه زیاد اتفاق افتاد که بخوام بگم یک طومار هست ولی با یاد آوریشون قلبم ‌پر از نور میشه.

    این فایل به من یاد آوری کرد وقتی تو مسیر درست باشی هر اتفاق به ظاهر بدی خیری توش هست. و اگر من همین روش رو پیش بگیرم چه نتایج بزرگی که نخواهم ساخت.

    استاد نمی دونید که چقدر دوستتون دارم شما و مریم جان رو و چقدر خدا رو شاکرم که با شما آشنا شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

    • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟

    -با استفاده از کلمات مثبت هنگام رخ دادن چالش ها و تضادها می توانیم ذهن خود را کنترل کنیم

    -اتفاقات به خودی خود مفهومی ندارند ما با باورها و افکار خود به آنها معنا می دهیم

    -با رخ دادن اتفاقات ثابت افراد نتایج متفاوتی تنها به خاطر تفاوت در افکار و باورهای خود کسب می کنند

    -داشتن باور الخیر فی ما وقع به صورت واقعی نه ظاهری باعث می شود بتوانیم احساس خود را در هر شرایطی خوب نگه داریم

    -طبق قانون اگر بتوانیم احساس خود را خوب نگه داریم اتفاقات خوب را تجربه می کنیم

    -تنها تفاوت بین افراد موفق و ناموفق توانایی کنترل ذهن است

    -با تغییر دیدگاه و نگرش خود توجه به خواسته ها به جای ناخواسته ها می توانیم نتیجه ی اتفاقات را به نفع خود تغییر دهیم

    -این ما هستیم که تصمیم می گیریم اتفاقات به نفع یا ضرر ما پایان پذیرد

    -با باور به الخیر فی ما وقع همواره در زمان مناسب در مکان مناسب قرار می گیریم

    -اتفاقات به ظاهر نامناسب پتانسیل بسیار زیادی برای رشد و پیشرفت بیشتر دارند

    -با نگاه زودگذر و موقتی به دنیا بسیار سریع تر و بهتر می توانیم ذهن خود را در شرایط چالش زا کنترل کنیم

    -به تدریج با تغییر باورها و افکارمان به افراد ایده ها شرایط و موقعیت بهتری هدایت شده وبا تضادها و چالش های کمتری مواجه می شویم

    -برچسبی که به اتفاقات می زنیم نشانگر نتایجی است که از آنها کسب می کنیم

    • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟

    -اگر بتوانیم با تغییر نگاه با سپاسگزاری با توجه به نکات مثبت با تغییر باورها و افکار احساس خود را تنها کمی بهتر از گذشته کنیم به نفع ما تغییر میابند

    -اتفاقات به خودی خود معنا و مفهومی نداشته ما با افکار و باورهای خود به آنها معنا و مفهوم می دهیم

    -داشتن باور الخیر فی ما وقع باعث می شود بتوانیم در شرایط چالش زا ذهن خود را کنترل کنیم

    -نگاه گذرا و موقتی به دنیا باعث می شود بسیار راحت تر بتوانیم از پس چالش و تضادها برآییم

    -استفاده از کلمات مثبت به جای منفی هنگام رخ دادن تضادها باعث می شود ذهن خود را کنترل کنیم

    -به تدریج با کار کردن بر روی باورها به اتفاقات نامناسب کمتری برخورد می کنیم

    -مشاهده ی الگوهایی که در شرایط نامناسب قادر به کنترل ذهن خود هستند به ما کمک می کند در شرایط مشابه ذهن خود را کنترل کنیم

    -تنها تفاوت بین افراد موفق و ناموفق توانایی کنترل ذهن است

    -همواره خداوند را هادی و هدایتگر خود بدانیم

    -قانون تکامل را رعایت کرده نخواهیم یک شبه و یک دفعه نتیجه بگیریم

    -اتفاقات به خودی خود خنثی هستند ما به آنها برچسب مثبت یا منفی می زنیم

    • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟

    -در گذشته که نمرات بسیار پایینی کسب کرده و همیشه مورد تحقیر و سرزنش معلمان قرار می گرفتم تصمیم گرفتم شاگرد اول کلاس شده و علاوه بر تحسین دیگران هدایای بسیار زیادی از آنها دریافت کردم

    در گذشته بسیار چاق بودم و مورد تمسخر دیگران قرار می گرفتم از جایی به بعد تصمیم گرفتم ورزش کنم و رژیم غذایی بگیرم و افرادی که مرا مسخره می کردند از من دستور غذایی و ورزشی می گرفتند

    • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

    -اکنون قصد داریم عادات نامناسب و افکار و باورهای خود را تغییر داده تا بتوانیم هنگام مواجه شدن با تضادها و چالش ها خیریت را در پلن خداوند ببینیم و به صورت ناآگاهانه مثبت فکر کنیم

    بدون تغییر افکار و باورهایمان هر اقدامی به ضرر ما تمام می شود بنابراین ابتدا باید باورهای مناسب را در ذهن خود ایجاد کرده و به ایده های الهامی خداوند فارغ از منطقی یا غیر منطقی بودن آن عمل کنیم ایده های الهامی خداوند باید با امکانات و شرایط کنونی مان هماهنگ و سازگار باشد و قانون تکامل را همواره رعایت کنیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مریم شمسا گفته:
    مدت عضویت: 2003 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته زیبایم

    سلام به همه دوستای توحیدی ام

    امروز روز گرامیداشت مقام معلم هست استادجانم این روز به شما که بهترین معلم زندگی من هستید و استاد شایسته زیبایم تبریک میگم، سرتون سلامت و زندگیتون پر از نور و عشق خداوند.

    این فایل امروز برام نشونه بود و خداوند همچنان سر زمان و مکان مورد نظر ما رو قرار میده

    خداروشکر به خاطر این هدایت هات خداجونم

    چند روزی در یک مسئله ی بودم که شاید مریم دوسال قبل بودم الان گوشه اتاق کز کرده و گریه میکردم ،

    ولی استاد جانم اینبار اونقدر آرومم که هی ذهن میگه الان طبیعی که اینقدر آروم باشی و بی خیال…

    ولی بازم یه موقع هایی یه احساس کمبود میاد ولی سریع جمش میکنم

    خداروشکر به خاطر اینکه در این مواقع می فهمم که چقدر فرکانسم تغییر کرده و از اون مریم رسیدم به مرحله ی که نه تنها زیاد در احساس بد نمی مونم که در پی اون آرامش دارم و احساسم اغلب خوبه

    این ها رو خیلی خوب حس میکنم

    امروز در این فایل استاد عزیزم بهم گفتین که بازم هر مسئله ی بود بسپارید به خداوند و بگین الخیر فی ما وقع

    ولی ولی

    مهم این هست که احساسمون هم خوب باشه

    و اینکه از اون اتفاق چه معنایی دارید

    اگر مایه خوشبختی می دونی پس وارد بهشت میشی ، بزرگترین خیر ها از این اتفاق ناخوشایند وارد زندگیت میشه که بعدا میگی خدایا شکرت به خاطر اینکه اون مسئله در زندگیم اتفاق افتاد،

    من هم الان در همین مرحله هستم ، یه اتفاق به ظاهر ناخوشایندی رخ داد ولی تمام تلاشم اینکه برداشت های خوبی ازش داشته باشم

    اولین برداشتم این بود که فهمیدم از لحاظ مداری تغییر کردم که نه تنها بهم نریختم که در آرامش هستم

    اغلب احساسم خوب هست

    من در این مسئله شناخت خیلی خوبی از خودم پیدا کردم فهمیدم باید خیلی جزئی تر روی خودم کار کنم یعنی هدف های جدیدی و مهمتری نسبت به قبل برام واضح شد

    در این مورد متوجه شدم ، شناختم نسبت به آدم های اطرافم که برام واضح نبود ،آشکار شد و این باعث شد به ورود انسانهای با مداربالاتر و هماهنگ تر فکر کنم .

    متوجه شدم من خیلی این آدم ها رو بزرگشون کرده بودم در صورتی که اصلا و به هیچ عنوان اونطور نبودند..

    و متوجه شدم که در این مدت برای هر برخورد و صحبتی یا نظری از خدا هدایت میخواستم و شکر خدا همه چی عالی پیش رفت

    متوجه شدم که رها باشم و این اختیار استقلال به انسانها بدهم که هر طور میخان زندگی کنند نه اون شکلی که من میخام، در واقع کسی نمی تونم شبیه خودم کنم و کنار خودم به زور نگهدارم

    متوجه شدم که هر چقدر رها تر باشم آرام ترم هر چقدر تسلیم خداوند باشم آسوده تر و شادترم

    متوجه شدم که من ارزشمند هستم و لایق بهترین شرایط و انسان‌ها و امکانات هستم

    فهمیدم خیلی نعمت های با ارزش مادی و معنوی دارم که با سرمایه‌گذاری روی خودم بدست آوردم

    متوجه شدم فقط خودم می تونم از ارزش نعمت هام آگاه باشم و از آنها استفاده کنم

    متوجه شدم این جهان بر اساس فراونی هست و من با جای خالی هایی که در زندگیم ایجاد میکنم عالی ترین ها را وارد زندگیم میکنم

    این مسئله درسهای بزرگی بهم داد ، و منو یه صیقل حسابی داد که الان بسیار براق تر و ارزشمند تر و الماس تر شدم .

    و حالا سوالی که باید از خودم بپرسم اینکه چه باورهایی در این زمینه در خودم ایجاد و چه باورهایی تقویت کنم؟

    چیزی که الان و حتی چند وقت قبل بهم گفته شد این بود که روی دوره احساس لیاقت کار کنم

    دوم تمرکزم فقط و فقط روی دوره ها باشه

    با هیچ احدوناسی کاری نداشته باشم

    خداروشکر نشانه ها مبنی براینکه مسیرم درست خیلی زیاد و واضح تر شدند، پس با توکل بر خدا و اعتماد به خداوند ادامه بدهم

    خداروشکر خداروشکر خداروشکر

    هدف امسالم به یاری خدا

    کار روی دوره احساس لیاقت

    هم جهت با جریان خداوند

    و ثروت یک هست …

    مطمئن هستم زندگی پر از معجزات عالی میشه برامون، الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهره الانی گفته:
    مدت عضویت: 2574 روز

    سلام ودورود بر شما استاد عزیز مریم جان که بارعشق و محبت همیشه کانون توجه مارو متفاوت میرکنند به یک مسئله تجربه خودم از دل یک تضاد این بود که دو سال پیش با خانواده ام مهاجرت کردیم به خارج از کشور و دختر دومین من در ایران دانشجو‌بود و زبان انگیلسی اش هم خوب بود و می خاست در یک دانشگاهی درس به خواند به زبان انگیلسی و ما به یکی از شهر های ترکیه مهاجرت کرده بودیم و دختر فکر می‌کرد که‌باید دوباره زبان ترکی بخوند و دوست نداشت و هیچ تحقیاتی درباره دانشگاه های این شهر نمی کرد که شاید زبان انگلیسی‌ باشد خلاص نمی‌خام از شرایط نادرست و بحس و مقاومت ایشون بگم من یک روز با او به جدییت صحبت کردم ویک برنامه مشخص از او خاستم تا او به ترس هایش غلبه کند و تصمیم گرفت به ایران بر گرده و ادامه تحصیل بده حتی من به پیشنهاد دادم که درس نخونه و به سر کار برود ولی او فکر می کرد که باید درس بخونه تا مو فق‌ بهشود من و او به ایران بر گشتیم و دوباره در دانشگاه قبلی اش ثبت نام کردیم و لی من به او گفتم من به ترکیه بر می گردم و تمام مدت با مراجع به سایت و گوش دادن به فایل های استاد و کنترل ذهنم از خدا می خاستم هم من و هم دخترم رو هدایت کنه که یک دفه زمانی که ما به ایران بر گشتیم هم زمان شد بود با کشته شدن مهسا امینی و شلوغی ایران و شرایط نامناسب دانشگاه های ایران وخلاص در دل این تضادها دخترم خودش تصمیم گرفت برگرده و بعد ما فهمیدیم یکی از بهترین دانشگاه ها در رشته دخترم در شهر ما هست و به زبان بین المللی هست و تمام مدت من از خدا می خاستم در زمان مناسب و شرایط مناسب قرار بده ودر آن زمان تنها سالی بود که اسم نویسی‌ و‌ ورودی دانشگاه تا اخر مهر ماه باز بود و ما توانستیم ثبت نام کنیم و جالب این جا بود که مسئول ثبت نام یک خانم ایرانی بود و ما به راحتی کارها یمان انجام شد و واقعا چرخ زندگی به راحتی می چرخد وقتی هم چیز رو از خدا می خاهی و فقط احساس رو کنترول می کنی و نگاهت به خدا این که من می خام واو در زمان درست انجام می دهد و باید صبور باشم وشاد و الان دختر در رشته که دوست دارد تحصیل می کند و چقدر اعتماد بنفس اش خوب‌شد و پراز انگیزه و من از خدای خودم سپاس گذارم که هم چیز رو به او سپردم و بدون نگرانی حرکت کردم و هدایت شدم اتفاقی که فکر نمی‌کردم جالب باشه و شرایط ان زمان ایران برای من پراز خیر وبرکت شد و از شما سپاس گذارم استاد که همشه راهنمای زندگی‌ من بودید و همچنین سپاس گذاری می کنم از مریم جان عزیز خداوند یار و یاورتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مینا گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم.

    در رابطه با اتفاقات به ظاهر تلخ و دردناک و تغییر نگاه باید بگم من وقتی نوجوان بودم،پدرم دچار آلزایمر شد و یک روز از خونه رفت و دیگه برنگشت…

    من توی اون سن خیلی اذیت شدم و هندل کردن چنین موضوع هولناکی برام سخت بود،اما به‌هرحال باید کنار میومدم،چون زمان زیادی گذشته،یادم نمیامد دقیقا چه دیدگاه و چه افکاری داشتم،اما برام جالب بود که چندسال پیش که با دخترداییم در مورد این موضوع صحبت میکردیم،بهم گفت مینا اون روزها که پدرت رفت،من ازت پرسیدم خیلی حالت بده؟ تو توی اون سن کم گفتی ناراحتم، ولی خدا رو شکر میکنم که حداقل مادرم رو دارم،بعضیا هستن که پدر و مادر رو باهم ندارن!

    درواقع به‌صورت ناخوداگاه داشتم به قانون عمل میکردم🫠

    یک نکته‌ای در رابطه با رفتن پدرم هم که شاید به این بحث و فایل ربط نداشته باشه،اما به قانون جذب ربط داره،این هست که پدرم یه روز پیش یکی از فامیل‌ها گفته بوده که من دوست دارم قبرم مثل حضرت فاطمه گمنام باشه!یعنی درحقیقت همون چیزی رو که خواسته بود،جذب کرد…(خیلی برام جالبه امشب که به این فایل رسیدم و دارم این کامنت رو مینویسم،شهادت حضرت فاطمه است…).

    دومین اتفاق به‌ظاهر فاجعه‌باری که برای خانواده ما رخ داد،فوت (به طرز ناراحت‌کننده‌ای) خواهرزاده جوانم بود؛اون روزها که حدود 7 سال پیش بود،زندگی ما از هم پاشید و همه اعضای خانواده تا مرز نابودی پیش رفتیم.اما لطف خدا شامل حال من شد و یه مدت بعد از اون ماجرا، از طریق یه دوست،با دوره قانون آفرینش استاد عباسمنش آشنا شدم و کم‌کم شروع به کار کردن روی خودم و ذهنم و روحیه‌م کردم و خدا میدونه اگه اون فایل‌ها رو نشنیده بودم،ممکن بود بتونم به زندگی برگردم؟ممکن بود معتاد نشم؟ممکن بود خودکشی نکنم؟ممکن بود افسرده نشم؟

    استاد من زندگی سالم و خوشبینانه‌ای که امروز دارم رو مدیون خدای بزرگ و یکی از فرشته‌هاش که شما باشید،هستم.

    نکته‌ای که دومین ماجرای زندگی من داره این هست که با فوت خواهرزاده‌م،خواهرم نخواست با این موضوع طبیعی خلقت کنار بیاد و به‌صورت بسیار بسیار افراطی عزاداری کرد(در حدی که الان بعد از 7 سال هنوز لباس مشکی میپوشه)و متاسفانه اتفاق دومی که براش افتاد،از جنس اتفاق اول بود!

    به این صورت که سابق خواهرم با آقایی در رابطه بود که مدت زیادی بود از هم جدا شده بودند،اما اون آقا بعد از فوت خواهرزاده‌م،دوباره به رابطه با خواهرم برگشت و در کنارش بود،اما به‌صورت غم‌انگیزی،ایشون هم فوت شد!

    تحلیل من طبق قانون این بود که عزاداری افراطی خواهرم برای دخترش،باعث شد همسرش هم فوت بشه…و اگر زمان مرگ اون آقا رسیده بود،میشد که در جدایی از خواهرم فوت بشه و شاید خواهر من متوجه نشه و یا پذیرفتنش براش راحت‌تر بشه،اما با رفتار ضد قانونش،اون آقا به طرفش جذب شد و جلوی چشماش، فوت شد.

    مرگ اتفاق به‌ظاهر تلخی است،اما من بعد از این اتفاقات و بعد از آشنا شدن با استاد،معتقد هستم که مرگ ما رو به دنیای واقعی‌تری میبره و این تلخ نیست،فقط میمونه موضوع دلتنگی و وابستگی ما به عزیزهایی که فوت میشن،من خودم رو اینطور قانع میکنم که وقتی همه یک روز میمیریم،پس مرگ خیلی ناراحت‌کننده نیست و ما هم یا همین امروز،یا ماه دیگه و یا 50 سال دیگه می‌میریم و به عزیزهامون می‌پیوندیم.

    حالا که حرف از مرگ شد میخوام به یک برنامه به اسم “زندگی پس از زندگی هم اشاره کنم”،این برنامه چندسالی هست که در ایران ساخته میشه و از اون خیلی استقبال شده؛مجری و محقق برنامه با کسانی صحبت میکنه که حالت مرگ رو تجربه کردند،چیزهایی از عالم دیگر دیدند،اما دوباره زنده شدند و صحت حرف‌های اون‌ها رو هم بررسی میکنه.من بعد از دیدن این برنامه نه‌تنها ته‌مانده ترسم از مرگ هم ریخت،حتی الان حس خوبی هم نسبت به زندگی در دنیای دیگه دارم؛چراکه غالب تجربه‌گران معتقد هستند اون دنیا خیلی زیباست،خیلی واقعیه و خیلی فوق‌العاده‌ست.

    دیدن این برنامه باعث شد خیالم از رفتگانم هم راحت باشه و بدونم توی دنیای خوبی زندگی می‌کنند.

    نکته آخری که میخوام بگم این هست که برنامه‌ای که گفتم رو خیلی‌هادیدند و یک مدت تعریف تجربه مرگ افراد،نقل همه مجالس بود،اما جالبه که بدونید انگار بنا به ذهنیات و فرکانس‌ها،هرکس متناسب با روحیات خودش،قسمت‌های مختلفی از این برنامه رو دیده بود!به‌طوری که چنین برنامه جذابی که میتونست باور آدم به خدا و دنیای بعد از مرگ رو تقویت کنه،بعضی‌ها رو ترسونده بود!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    زیبا قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 597 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده ام

    سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته عزیز

    استاد من یاد گرفتم هر اتفاقی برام میفته سعی کنم ذهنم و کنترل کنم و جوری به موضوع نگاه کنم که بهم احساس خوبی بده یعنی تمام تلاشم همینه و اینو مدیون شما و فایل هاتون هستم و بسیار سپاسگزارم

    تازه ترین اتفاق این بود که

    مدرسه ی دخترم بردن گوشی ممنوعه و دخترم هم کمی شیطونی کرده بود و گوشی برده بود

    که معلم متوجه شده و گوشی گرفته بود و تحویل مدیر داده بود

    وقتی من رفتم مدرسه که گوشی و از مدیر بگیرم و با اینکه دخترم عذر خواهی کرد مدیر گوشی و نداد و گفت یک ماه بعد بیا بگیر

    من رفتم خونه اولش خیلی از برخورد مدیر ناراحت شدم

    ولی طبق معمول سعی کردم ذهنم و کنترل کنم خیلی جالبه چه درسایی که نگرفتم وقتی عمقی به موضوع نگاه کردم

    درس اولم این بود که باید با عزت نفس بیشتری با مدیر صحبت میکردم یعنی خیلی محکم و سر بالا

    درس دوم اینکه این بار که میرم گوشی و بگیرم قبلش تجسم کنم که گوشی و گرفتم و موضوع به خوبی حل شده و با ایمان بیشتری برم جلو یعنی اصلا نگران نباشم

    اینو تو یکی از دوره ها از استاد یاد گرفته بودم ولی عملی نکردم تو این موضوع

    وقتی دوباره نگاهی عمیق تر انداختم دیدم این اتفاق چه درس هایی برای دخترم داشته و دخترم یاد گرفت کاری نادرست انجام نده

    وقتی برای بار دوم رفتم خیلی قاطعانه و محکم و با عزت نفس بالا از مدیر خواستم گوشی دخترم و بده و البته تجسم هم کردم

    باورم نمیشد خیلی سریع و بدون هیچ تلاشی گوشی و پس گرفتم

    با خودم گفتم انگار باید این اتفاق میفتاد چون من یاد گرفتم بیشتر به حرفای استادم عمل کنم .درسته اون لحظه خیلی سریع اتفاق افتاد و من وقتی برای فکر کردن نداشتم

    ولی من باید به قدری عملگرا باشم که در مواقع ضروری هم یادم نره چطور رفتار کنم

    و اینکه چه هم زمانی عالی بود برام گوش دادن این فایل و اتفاق امروز صبح

    و واقعا امروز بزرگترین درسم این بود که همیشه و همیشه همه کاره خداست همه ی قدرت دست اونه نباید هیچ وقت نگران بود

    اگر قبل از عضویت من تو این سایت این اتفاق میفتاد کلی حرص میخوردم و دخترم سرزنش میکردم ولی یاد گرفتم اشتباه کردن مختص همس مهم اینه که بتونیم درس بگیریم و دیگه اون اشتباه و تکرار نکنیم

    خدایا شکرت برای تمام اگاهی ها و رشدی که تو این مدت داشتم

    استاد واقعا سپاسگزارم و خوشحالم که این سایت و شما رو دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2503 روز

    به نام خالق هستی و هستی بخش خدای بخشنده مهربان و هدایتگر

    سلام استاد و مریم جان

    نگاه متفاوت به اتفاقات

    درست یادمه زمان پندمیک

    تمام خونه را تمیز کردیم و یه سری کارهای عقب افتاده را انجام دادیم

    مهمانی زیاد داشتیم و زیاد می رفتیم

    طوری که پسرم میگفت خونه ما نمیاد و بیاد داخل و خدایی هیچ کدام در آن زمان مریض نشدیم

    اما میخوام یه نگاه در مورد از دست دادن عزیزان بگم خب این یه قانون هست تولد و مرگ

    عزیزی از خانواده را از دست دادیم جوان بود ولی اینقدر مادر و خواهران اون عزیز دنبال حرف هستند

    این اینکار و کرد اون آن کار رو کرد

    که باعث شده دیگه کسی نخواهد با رغبت بهشون سر بزند

    و الان بعد چندین ماه حتی کسی اجازه عروسی و شادی نداره چرا چون میگن بی احترامی کردید

    حالا تو یه جشن شادی روز قبل از مراسم عزیزی از دست رفت و خانواده اون به هیچ کس خبر ندادن جز چند بزرگتر و به آنها گفته بودند

    این جشن برگزار بشه بقیه برن

    ما امشب تنها می مونیم تا فردا که خبر رو بدهیم

    بعد از اتمام عروسی ساعت 1 این خبر گوش به گوش شد

    و چقدر برای آن مرحوم شادی و آرامش روح خواستیم و برای خانواده اش صبر با عزت

    در مورد یک اتفاق طبیعی از دست دادن عزیز

    ببینید چقدر میتونه نگاه ها متفاوت باشه

    مطمعن هستم نتایج هم بعد از چندین ماه متفاوت تر هم خواهد بود

    واقعا وقتی اتفاقی میافتد دید خود را عوض کنیم و بگیم خیری نهفته است

    حتما خیر میشود برایمان

    و چقدر میتوان نوشت و درس گرفت و به لطف الهی اجرا کرد در عمل

    خدایا هدایتم کن و مرا در عمل به آنچه میاموزم ثابت قدم گردان

    شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت در پناه خدای یکتا شاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 155

    سلام استاد قشنگم و سلام مریم ناز

    و سلام به همه همراهان این مسیر الهی

    استاد عزیزم ی دنیا ازتون سپاس گذارم که از دل این رویداد ها بازم ردپای قانون رو میکشین بیرون و هی به ما آگاهی میدین

    و دنیا دنیا تشکر از علم و درک شما از قانون جهان هستی

    انصافا همه چیز به نوع نگرش ما ربط داره

    همه چیز

    و هر چیزی که در این جهان پدیدار شده چه فیریکی و چه روحی دقیقا بر اساس نوع تفکر ما رخ داده

    و چقدر دلم حال اومد با این فایل که ببینم منی که در این نقطه زندگیم هستم چه خوب و یا چه بد

    دقیقا نوع نگرش من نوع تفکر من نوع منطق من از وقایع این نقطه زندگیم رو باعث شده

    و چقدر این روزها خوش حالم به هر فایلی که سر میزنم استاد از نشتی های رابطه میگن

    و از اونجایی که من امسال رو سال روابط عاطفی هدف گذاری کردم انگاری این مباحث ی جورایی برای من پر رنگتر میشن

    و خدارو شاکرم که هی ترمز های من بیرون کشیده میشه

    و ی جورایی حس میکنم استاد داره پلن میچینه که دوره عشق و مودت رو ابدیت کنه

    خدایا هزاران بار شکرت

    داشتم به این فکر میکردم من از رابطه سابقم چه درسی گرفتم؟

    ایا تونستم ترمزهای اصلی رو پیدا کنم؟

    ایا تونستم فارغ از هر چیزی این اتفاق رو ی نعمت بدونم و درسشو بگیرم؟

    ایا تونستم با منطقی بهش فکر کنم که ماسوا از منطق عوام و جامعه باشه؟

    ایا تونستم به خودم مراجعه کنم و عیب و ایراد ها رو درمان کنم؟

    ایا تونستم خودمو تشریح کنم و ضعف های شخصیتمو برطرف کنم؟

    ایا تونستم به راحتی از اون شخص بگذرم و برای خودم باورهای قوی رابطه بسازم؟

    ایا تونستم اینقدر به احساس لیاقت برسم که حق من هست بهترین روابط رو از هر جنبه ای داشته باشم؟

    ایا تونستم عزت نفسمو رشد بدم؟

    ایا تونستم اعتماد به نفسمو رشد بدم؟

    ایا تونستم رفتارهای بچه گانمو تغییر بدم و عاقلانه برخورد کنم؟

    ایا تونستم بخش وابستگی خودمو درمان کنم و خودمو از ضعیف بودن نجات بدم؟

    ایا تونستم فارغ از هر اتفاقی که رخ داد از اون شخص سپاس گذار باشم به خاطر لحظه های خوبی که کنار هم ساختیم؟

    ایا تونستم جایگاه اصلی خودمو در ی رابطه عاطفی پیدا کنم؟

    و هزاران ترمز دیگه

    من اگه تونسته باشم حداقل ده مورد رو درمان کرده باشم یعنی رشد کردم یعنی برای هدفم دارم قدم برمیدارم یعنی خواسته من برام مهمه

    نکه از سر ناچاری از سر تنهایی یا از سر وابستگی و‌کمبود عزت نفس وارد رابطه شم

    و اگر در روابط گذشته هر اتفاقی که رخ داده

    هر رویدادی که بوده

    هر تضادی که پیش اومده

    هیچکدام مسیری برای پیشرفت من نمیشن

    من باید از همین لحظه

    از همینجا طوری فرکانس بفرستم

    طوری حالمو خوب کنم

    طوری با ایمان و توکل پیش برم که ایندمو اونجوری که دوست دارم بسازم

    و اصلا مهم نیست در گذشته چی شده یا چه سرگذشتی بوده

    از همینجا

    دقیقا همین لحظه

    اگه چیزی فراتر از گذشته میخوای باید قدم برداری

    باید کنترل ورودی داشته باشی

    باید در راستای خواسته ات مطالب ببینی ولاغیر

    باید از همین لحظه فرکانس عالی بفرستی و وقتی تو باورهاتو درست کردی و قدم برداشتی جهان مسخر توست و وظیفشه به قدم های تو پاسخ بده و ایمان داشته باش که پاسخ جهان تصاعدی هست و خیلی خیلی بیشتر از خواسته برات میچینه

    اینو ایمان داشته باش

    خدایا دمت گرم بابت این قانون خلق فوق العاده ای که راحت به ما هدیه کردی

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مهتاب اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1124 روز

    باعرض سلام ودرود خدمت همه دوستان واستاد عزیزم ومریم جان️️️. استاد واقعا من اینو باتمام وجودم درک کردم. استاد من وهمسر توزندگیمون به یک تضاد برخود کردیم ومن تازه باشما آشنا شده بودم همسرم درگیر بیماری سرطان شد من شروع کردم باتمام وجود فایلهای شماراگوش کردن وتا جای که میتونستم عمل‌کردن وهمش سپاسگزار خداوند بودم ومیگفتم پا ک ومنزه است خداوند از هر عیبی که به او نسبت دهی واین خیره استاد من ایمان دارم به‌این که شما میگین دید شما به هر اتفاق به اون شکل میده خدامیدونه که این مسئله به راحتی برای ماحل شد نه تنها همسرم سلامتی کاملشو به دست آورد که خداوندرو هزاران مرتبه سپاسگزارم که چقدر زندگیم در همه موارد بهترشد من خدارو پیداکردم️ عاشق خداشدم همسرم چقد تعغیر کرد روابط عالی داریم زندگیمون خیلی زیبا تر ورونتر شده استادعزیزم من هرروز سعی میکنم به شیوه شما زندگی کنم ومیبینم که چقدر زندگی زیبا وعاشقانه است استاد عزیز و مریم مهربان خدارو برای بودن شما عمیقا سپاس گزارم همه شما هم فرکانس‌های عزیزم واستاد ومریم بانو رو به خدای خوبو قشنگم می‌سپارم در پناه حق ️️ ودر پایان. ای ار سیل قنا بنیاد هستی بر کند. تا تورا نوح است کشتی بان ز ظوفان غم مخور.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: