مهارت در اجرای قوانین و تنظیم فرکانس ها - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای مهربان

سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت

مهارت در اجرای قوانین و تنظیم فرکانس ها به صورت نوشتاری

( قسمت اول)🪴

داریم سال جدید رو شروع می‌کنیم و از همین الان از همین جا براتون سالی سرشار از سلامتی سرشار از عشق به خداوند عشق به تمام موجودات عشق به تمام هستی سرشار از ثروت

ثروت در تمام جنبه‌های زندگی

نعمت در تمام جنبه‌های زندگی

سرشار از سعادت سربلندی آرامش براتون دارم در سال جدید و امیدوارم که سال جدید بهترین سال زندگی شما تا الان باشه و سال‌های بعد بسیار بسیار بهتر از سال جدید باشه براتون

وقتی که سال شروع میشه خیلی آدم مخصوصاً که توی کشور ما سال نو مصادف هست با بهار خیلی جاهای دیگه اینجوری نیست و همین نو شدن طبیعت همین که آدم می‌بینه درخت‌ها دارن برگ‌های سبز فسفری سبزی که اصلاً اینقدر نو هست اینقدر براقِ که اصلاً یه رنگ خاصی رو داره که هیچ زمانی از سال به اون رنگی نیستن فقط در همون بهارن شکوفه‌ها گل‌ها اون بوی عطری که توی فضا هست هیچ وقت یادم نمیره این موقع‌ها موقع عید من میرفتم توی استان‌های جنوبی کشور حالا یه سر به فامیل‌های خودم می‌زدم استان کهگیلویه و بویراحمد استان خوزستان می‌رفتیم با دوستان و چقدر این زمان از سال فضای خوبیه بهتون پیشنهاد می‌کنم حتماً برید استان‌های جنوبی کشور چون استانهای شمالی هنوز یه ذره هوا خنکه

یعنی بهارشون یه ذره دیرتر اتفاق میفته توی اردیبهشت اتفاق میفته اما توی استان‌های جنوبی بهار خیلی زودتر اتفاق میفته به خاطر شرایط آب و هواییش و برید اونجا و توی اون طبیعت و با اون نو شدن طبیعت احساس کنید که شما می‌خواهید نو بشید یعنی یه فکر نو یه باورهای جدید یه رابطه جدید با خداوند رابطه جدید با خودتون رابطه جدید با دیگران توی تمام زمینه‌ها سعی کنید که امسال رو سال به عنوان یکی از گام‌های اساسی پیشرفت و موفقیتتون بدونید و از همین فرصت تعطیلات عید از همین زمان‌هایی که دارید استفاده کنید من بارها و بارها گفتم دوستانی که توی این زمان تعطیلات به جای کارهای بیهوده به جای صرف زمان برای دیدن فیلم سینمایی و سریال وقت گذاشتن پشت تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی بیایید برای خودتون سرمایه‌گذاری کنید از این زمانی که دارید از این انرژی که دارید

ببینید من هی دوست دارم قانون رو بگم تمام اتفاقات زندگی ما تمام اتفاقات تمام شرایطی که ما در زندگی تجربه می‌کنیم بدون استثنا به خاطر فرکانس‌هایی هست که در هر لحظه به جهان هستی ارسال می‌کنیم در واقع ما هر لحظه داریم متولد می‌شیم ما با هر بار شب خوابیدن و صبح بلند شدن یک بار متولد میشیم ما دقیقاً هر روز داریم متولد میشیم و اگر اینو باور کنیم و اگر بدونیم بازی همینه قانون همینه کل داستان کیهان همینه اون وقت وقتمون رو صرف شبکه‌های اجتماعی نمی‌کنیم وقتمون رو صرف کارهای بیهوده و حرف‌های بیهوده و بحث‌های بیهوده نمی‌کنیم

می‌دونیم که ما با هر توجهی به هر مسئله‌ای داریم با هر فکری که توی مغزمون می‌چرخونیم که با تکرار همین چرخش فکرها باورها ایجاد میشه با اون باورهایی که داریم

داریم فردای خودمون رو ایجاد می‌کنیم داریم شرایط مالیمون رو ایجاد می‌کنیم داریم شرایط سلامت جسمانیمون رو ایجاد می‌کنیم داریم روابطمون رو رقم می‌زنیم داریم زندگیمون رو خلق می‌کنیم کلش همینه.

وقتی من بدونم با تک تک ثانیه‌ها با تک تک افکار با تک تک باورهام دارم یک ثانیه بعدم رو یک دقیقه بعدم رو یک روز بعدم رو یک ماه بعدم رو دارم می‌سازم خب معلومه که حواسم هست که چه جوری بسازم ولی وقتی که ندونم وقتی که فکر کنم نه بابا زندگی همین اتفاقیه شانسی به وجود میاد اصلاً زندگی یه چیزیه که معلوم نیست یه وقتی شب خوابیدی صبح بلند شدی دیدی زندگیت به هم خورده یه وقتی شب خوابیدی دیدی صبح بلند شدی میلیاردر شدی ورشکست شدی ازدواج کردی طلاق گرفتی

وقتی که کسی اینجوری فکر کنه معلومه ارزشی قائل نمیشه برای تک تک فرکانس‌هایی که داره ارسال می‌کنه اما اگر بدونیم نه بابا کجا شانسیه مگر ما چیزی به نام شانس داریم

همونجوری که قوانین طبیعت هست توی جهان همونجوری که قانون چسبندگی مولکولی هست قانون اینرسی است قانون جاذبه هست قوانین نیوتون قوانین انیشتین هست همینجور که قوانین در مورد مقاومت مصالح است قوانین در مورد کاشت گیاهان هست در مورد جانوران هست در مورد سلول‌ها هست این داروی خاص برای این سلول این تاثیر رو می‌ذاره برای این داروی خاص این باکتری‌ها مبارزه می‌کنه با این ویروس‌ها مبارزه می‌کنه

قانون داره این‌ها همش همین که می‌دونیم این درصد از آهک و سیمان و خرده سنگ باعث میشه بتونی ساخته بشه با این ویژگی‌ها یا همین جور که می‌دونیم این مقدار از آرد و شکر و آب باعث می‌شه که کیکی درست بشه با یه همچین ویژگی همه این‌ها قانون داره این‌ها رو به خاطر اینکه قانون‌هاش رو بلدیم داریم ازش استفاده می‌کنیم

هرچی که شما توی زندگیتون می‌بینید به خاطر اینکه یه سری قوانین هست قوانین پایداری سازه هست اگر سازه با یه همچین قطر ستون‌ها با یه همچین اتصالاتی توی یه همچین زوایایی یه همچین اتفاقاتی بیفته این وزن رو تا این شرایط می‌تونه تحمل کنه

در مورد ماشین در مورد موتور در مورد آسفالت خیابان اگر یه آسفالتی با این ترکیب ریخته بشه با این شرایط براش ایجاد بشه این مقاومت رو در مورد سرما داره این مقاومت رو در مورد گرما داره این مقاومت رو در مقابل فشار داره شما تصور کنید هرچی که شما دارید می‌بینید توی زندگیتون به خاطر قوانین

یعنی یه سری قوانین رو کشف کردن پیدا کردن درک کردن بعد اون قوانین ثابت بوده اینا برای اینکه به نتیجه خاصی برسن از استفاده از همون فرمول‌های ریاضی از همون قوانین میان مقاومت‌ها رو درست می‌کنن

میان کشتی‌ها رو می‌سازن

سدها رو می‌زنن

پل‌ها رو می‌سازن

خونه‌ها رو می‌سازن

داروها رو می‌سازن

گیاهان رو تغییر میدن ژنتیکشون رو و اصلاً همه چیز بر اساس قوانین

یعنی اگر یه نگاهی به اطرافتون بکنید تمام زندگی شما بر اساس قوانین حالا چه جوری فکر می‌کنیم که زندگی ما و این جهان ما بی‌قانون باشه همینجور الکی باشه همینجور شانسکی باشه اینم عین همون‌ها قانون داره عین همون ای مساوی ام سی 2 اینم قانون داره عین قانون حرکت عین قانون شتاب عین قانون نیرو عین قانون مقاومت الکتریسیتی عین قانون جریان عین همه این‌ها که شما وقتی می‌خواهید در واقع اونایی که الکترونیک کار کردن می‌دونن که اگر بخوان یه جریان ورودی رو مثلاً یه جریان ورودی رو یه اتفاق خاصی براش توی خروجی ایجاد کنن یه جریان خاصی ایجاد کنن می‌دونن که اگرچه مقاومتی چه دیودی بزارن چه خازنی بذارن اون نتیجه‌ای که می‌خواد به وجود میاد به خاطر همین اصلاً لازم نیست که اول اون‌ها رو تست کنن آزمون و خطا کنن قوانینش رو می‌شناسن اونا رو می‌ذارن سر جاش بعد خروجی مدار دقیقاً همون چیزیه که اینا می‌خواستن

به خاطر اینکه قوانین رو می‌دونن آزمون و خطایی وجود نداره شانسی وجود نداره قوانین مشخصِ از قبل

اگر توی سازه از اشکال مثلثی استفاده کنید سازه به این دلیل به این دلیل مقاومتش میره بالاتر قانونش مشخصه و هزاران هزار قانون دیگه‌ای که شما هر کسی توی هر رشته‌ای که فنی قوانین رو درک می‌کنه از اونی که توی رشته‌های کامپیوتری می‌دونه قوانین حاکم بر ارسال اطلاعات توی اینترنت ارتباط بین شبکه‌ها کدنویسی اصلاً خود کدنویسی یه سری قوانین اومده طراحی کرده برای hdml فایو این قوانین مشخصه اون فرد با استفاده از اون قوانین کد می‌نویسه هیچ آزمون و خطایی هم وجود نداره چون قوانین از قبل مشخصه می‌دونه اگر این کد رو بنویسه این خروجی رو خواهد گرفت.

نمیگه بزار من یه کدی بنویسم که ببینم چی میشه می‌دونه این کد این عمل ریاضی رو داره این قانون ریاضی پشتشه این نتیجه رو قاعدتاً باید ایجاد کنه همه چی قانون داره و زندگی ما بر اساس قوانین

قوانین بدون تغییر و همیشگی کائنات قانون چیه؟؟

قانون اینه که اتفاقات زندگی شما رو شما دارید رقم می‌زنید

به چه شکل رقم می‌زنید؟

با افکارتون رقم می‌زنید

افکارتون چطور به وجود میاد؟

افکارتون با ورودی‌های ذهن به وجود میاد با چیزهایی که بهش توجه می‌کنید به وجود میاد با چیزهایی که با خودتون صحبت می‌کنید سلف تاکیکی که با خودتون دارید

بعد این‌ها هی تکرار میشه این افکار این ورودی‌ها این سلف تاک‌ها این‌ها هی تکرار می‌شه تبدیل می‌شه به باور

وقتی به باور می‌رسه اون وقت قدرتی پیدا می‌کنه که اتفاقات شما رو رقم می‌زنه شرایط شما رو رقم می‌زنه جسم شما واکنش نشون میده به افکار شما

شما به محض اینکه از لحاظ فکری و ذهنی و عصبی به هم بریزید جسمت به هم می‌ریزه معدت درد می‌گیره سیستم گوارشت به مشکل برمی‌خوره سردرد می‌گیری قلبت درد می‌گیره قانونش همینه

علم پزشکی قانون داره چطور وقتی پیش پزشک میرید به شما دارو میده قبلش فشار شما رو می‌گیره ضربان قلب شما رو می‌گیره درجه دمای بدن شما رو می‌گیره سیتی اسکن می‌کنه ام آر آی می‌کنه بعد چون می‌دونه قوانین بدن رو با توجه به داده‌هایی که داره میاد یه دارو تجویز می‌کنه یا میاد میگه این کارو باید بکنی نمیگه شانسی حالا این دارو رو بخور ببینیم چی میشه که

میگه به این دلیل به این دلیل قانون پزشکی میگه که بدن شما این رو کم داره یا اینو نیاز داره یا این تغییر باید توش انجام بشه یا این دارو باید واردش بشه این هورمون‌ها باید وارد خونتون بشه این واکنش شیمیایی در کیسه صفرا باید اتفاق بیفته و خدا می‌دونه چه چیزهای دیگه

این دلیلشه دلیل اینکه این جهان اینقدر سریع داره پیشرفت می‌کنه در تمام جنبه‌ها به خاطر اینه که آدم‌ها هی دارن قانون‌ها رو پیدا می‌کنن

قانون‌های طبیعت رو پیدا می‌کنن

وقتی می‌فهمن که الماس

اصلاً فهمیدن که الماس چه جوری شکل می‌گیره قانون شکل‌گیری الماس چیه بر اساس چه شرایط و فشار و دمایی این سنگ‌ها تبدیل می‌شن به الماس همون شرایط رو اومدن در آزمایشگاه ایجاد کردن الان دارن الماس تولید می‌کنن توی آزمایشگاه

هر روز هم داره تولیدش بیشتر میشه و گسترده‌تر می‌شه و استفاده‌اش هم داره بیشتر می‌شه دقیقاً همون ویژگی رو داره که الماس توی کوه پیدا می‌شه

فقط توی آزمایشگاه ایجاد شده همون شرایط و فشار و دما همون شرایط رو توی حالت سریع چون قانونش رو فهمیدن در حالت سریع‌تر ایجاد می‌کنن و الماس تولید می‌کنن و هزاران قوانین پلیمر که از نفت خام قوانینش رو پیدا کردن یه مواد پلاستیکی با یه سری ویژگی‌های خاصی که نیاز دارن با همون ترکیب‌ها درست می‌کنن آزمون و خطا نمی‌کنن

از قبل می‌دونن که اگر این ترکیب این ترکیب با هم ترکیب بشه این جنس لاستیک با این جنس لاستیک با این میزان کشسانی با این میزان مقاومت در برابر نور خورشید ایجاد می‌شه به همین دلیله که جهان داره اینقدر سریع پیشرفت می‌کنه

هی مثال توی ذهن من میاد اون کسی که فوتبال بازی می‌کنه می‌دونه اگر ضربه رو با چه زاویه‌ای از پاش با چه قدرتی به چه قسمتی از توپ بزنه توپ چیپ میره هوایی میره زمینی میره توپ کات به سمت چپ می‌گیره به سمت راست می‌گیره چرخشش به کدوم سمته همه این‌ها رو چون قانون داره از قبل می‌دونه وقتی پشت ضربه ایستگاهی وایساده نمیگه بزار بشوتیم ببینیم چی میشه میگه من اگر به این توپ بتونم اگر قانونش رو می‌دونم ولی مهم اینه که آیا من می‌تونم دقیقاً همون چیزی که قانون میگه رو استفاده کنم یا نه

ممکنه پای من دقیقاً اون نقطه‌ای که من می‌خوام با اون شتابی که من می‌خوام نخوره ولی اگر این شتاب خاص رو و در این زاویه به این نقطه از توپ با این زاویه پام با این نقطه از پام بزنم توپ به این شکل کات می‌گیره از دیوار دفاعی میره توی گل یا میره به سمت چهارچوب

دوباره دروازه‌بان هم همه این قوانین رو می‌دونه به خاطر همین دونستن این قوانین چون تکرارش کرده دیگه به صورت ناخودآگاه می‌دونه که اگر زاویه پای طرف به کدوم سمت باشه توپ به کدوم سمت میره از قبل خودش رو آماده می‌کنه برای اون سمت دیگه خودتون بگردید و ببینید که چقدر در تمام جنبه‌های زندگی ما داریم با قوانین زندگی می‌کنیم با قوانین سر و کار داریم حالا که همه چی قانون داره حالا که ما هر کاری که توی زندگیمون داریم انجام می‌دیم هر کارخونه هر تولیدی که هست بر اساس قوانین حالا که ما اینو فهمیدیم چرا قوانین زندگی رو پیدا نکنیم چرا از قوانین زندگی استفاده نکنیم از قوانینی که توی قرآن بارها و بارها گفته هر اتفاقی براتون میفته به ما کسبت ایدیهم بما کانو یعملون بما قدم ایدیهمِ

هر اتفاقی

خداوند می‌فرماید هر اتفاقی هر شرایطی که براتون به وجود میاد این به خاطر اون چیزیه که پیشاپیش دارید می‌فرستید وگرنه خدا به کسی ظلم نمی‌کنه

من وقتی که اومدم قوانین جهان هستی رو درک کردم

اونایی که بیلیارد بازی کردن بازم خیلی بهتر حرف منو می‌فهمن اون کسی که می‌خواد ضربه رو به یه جای خاصی بزنه با چوب بیلیارد می‌دونه که اگر این سرعت ضربه زاویه ضربه به کجای توپ اگر ضربه بزنه این توپ به چه شکل میره مثلاً تنظیم می‌کنه بره بخوره به دیواره بعد بره بخوره به یه توپ دیگه بعد اون توپه رو ببره بذاره توی گل همه این‌ها رو چون می‌دونه قوانینش رو فقط مهم اینه که آیا می‌تونه به اون چیزی که میدونه عمل کنه یا نه

یعنی ممکنه اون لحظه اون شتاب لازم رو دستش نره براش وگرنه می‌دونه اگر به اون شتاب لازم برسه اون اتفاق میفته یا اون جهت خاص رو شاید یه ذره اون لحظه آخر دستش بلغزه اون جهت خاص رو نتونه بزنه وگرنه میدونه اگر اون جهت خاص رو بزنه به اون فشار لازم به اون قسمت خاص از توپ حتماً اون اتفاق میفته

اون اتفاقی که خودش می‌خواد

من وقتی که قوانین رو درک کردم دیگه تنها کار این بود که به اون چیزی که می‌دونم بتونم عمل کنم که اینم هی باید تمرین می‌کردم وقتی شما قوانین بیلیاردو بدونی و به یکی یاد بدی درسته که سرعت یادگیریش خیلی بیشتره تا کسی که بخواد با آزمون و خطا قوانین رو پیدا کنه ولی بازم برای اینکه بتونه از اون قوانین استفاده کنه باید تمرین کنه.

من تمرین می‌کردم استفاده صحیح از قوانین رو و دلیل اینکه فکر می‌کنم من قوانین زندگی رو پیدا کردم و درستیش برای من ثابت شده است به خاطر اینکه در تمام جنبه‌های زندگیم هرچی رو که می‌خوام خلق می‌کنم هرجوری که دوست دارم اتفاقات رو برای خودم رقم می‌زنم هر چیزی رو که دوست دارم تجربه می‌کنم از روابط گرفته از سلامتی گرفته از وضعیت مالی گرفته از وضعیت کاری گرفته هرچی که دوست دارم همون رو دوست دارم رقم می‌زنم برای خودم اگر یه جایی هم دیر یا زود بشه یا نتونم اونجوری که خوب رقم بزنم مثل همون بازیکن بیلیاردی هست که میدونه قانون چیه ولی اون لحظه نتونسته خوب اون ضربه رو بزنه وگرنه قانون ایراد نداشت اون نتونست خوب از اون قانون استفاده کنه و به دلیل اینکه هر آنچه را که می‌خوام به وجود می‌آورم و رخ می‌دهد با همین اطمینان با همین قدرت به شما میگم که تمام اتفاقات زندگیتون رو خودتون دارید خلق می‌کنید و یه قانونی داره

اینکه حالا یکی بیاد شانسی توپ مثلاً فوتبال یکی اصلاً فوتبال بازی نکرده شانسی بیاد خودش یه توپی رو بزنه عجیب و غریب کاد بگیره بره توی گل این قانون رو نمی‌دونسته اون لحظه یه جور خاصی به توپ ضربه زده رفته توی گل ولی اون کسی که قانون رو می‌دونه می‌دونه که دلیل اینکه توپ رفته توی گل به خاطر اینه که اون قانونه رعایت شده حالا این ناآگاهانه رعایتش کرده خیلی‌ها ناآگاهانه قانون رو رعایت نمی‌کنن خیلیی‌ها زندگیشون شرایط نامناسبی داره به خاطر اینکه قانون رو ازش استفاده نمی‌کنن

بعضی‌ها هم خیلی ناآگاهانه دارن استفاده می‌کنن در هر صورت قانون ثابت حالا اینکه شما استفاده می‌کنی یا استفاده نمی‌کنی حالا یا آگاهانه باشه یا غیر آگاهانه باشه اگر استفاده صحیح از قانون بشه نتیجه‌ای که شما می‌خوای اتفاق میفته

مثل همون مدار الکتریکی قبلش طرف می‌دونه اگر این مقاومت این ترانزیست رو بزاره خروجیش چه اتفاقی میفته براش از قبل می‌دونه وقتی میذاره دیگه سورپرایز نمی‌شه اه چرا اینجوری شد در مورد همه چی همینجوریه اگر سورپرایز میشید توی زندگیتون چون قانون رو نمی‌دونید وگرنه اگر قانون رو بدونید سورپرایز نمی‌شید من موفقیت‌هایی که به دست میارم واقعاً سورپرایز نمی‌شم

میگم فقط خدایا شکرت

خدایا شکرت که قوانینی رو گذاشتی که آدم می‌تونه با دقت 100 درصد شرایط زندگی خودش رو خلق کنه هرجوری که دوست داره.

به هر کشوری که دوست داشتم اومدم آقا ایرانی‌ها نمی‌تونن بیان اینجوریه آی فلانه آی بهمانه آمریکا که اصلاً امکان نداره کسی بتونه بره اینجوری باید باشه اونجوری باید باشه

قانون اینه که اون چیزی که من می‌خوام رو می‌تونم خلق کنم

اصلاً قانون دیگه‌ای وجود نداره کشورها چی میگن اصلاً مهم نیست من اگر بتونم افکارم رو رهبری کنم اونجوری که دوست دارم نتیجه اتفاق خواهد افتاد لاجرم اتفاق خواهد افتاد هیچ بحث دیگه‌ای نیست

هرجا هرچی رو که خواستم توی زندگیم به هر شکلی که بوده اونایی که توی اون دوره‌های اول من توی تهران یا توی بندرعباس با من بودن می‌دونن که تمام آنچه که الان هست و توی زندگیم دارم من اون موقع گفتم که اینا رو بهش می‌رسم دقیقاً با جزئیات

اینجوری میشه اینجوری میشه اون موقع می‌دونستم که قانون چیه فقط باید یاد می‌گرفتم که درست از قانون استفاده کنم یاد می‌گرفتم که باورهام رو اینقدر روش کار کنم که باورهای درستم تثبیت بشه چون اولش اینجوری نیست

مثل همون کسی که داره فوتبال بازی می‌کنه می‌دونه قانون ضربه زدن به توپ چیه ولی نمی‌تونه پاش رو خوب کنترل کنه عضله پاش اصلاً آمادگی نداره حافظه عضله‌اش هنوز خوب به خاطر اینکه کم تکرار کرده اون ضربه خاص یا اون شکل خاص به حافظه عضله سپرده نشده

تکرار تکرار تکرار یک چیزی که قانونش رو پیدا کرده باعث می‌شه که توی اون قضیه مهارت پیدا کنه.

حالا شما همه اینا رو که می‌دونید باید از ثانیه به ثانیه‌تون استفاده کنید از این فرصتی که الان دارید برای تعطیلات عید هدف گذاری چیز رویایی نیست که بگی یه رویایی من توی سرم دارم

نه این یه سری خواسته است که شما دارید یه سری قوانین هم به شما میگه که چطور به خواسته‌تون برسید فقط کافیه یاد بگیرید از اون قوانین از اون قانون‌ها به نفع خودتون برای رسیدن به خواسته‌هاتون استفاده کنید بدون اینکه بخواهید سر کسی کلاه بذارید بدون اینکه بخواهید از مسیر نادرست برید بدون اینکه بخواید کار خلاف قانون انجام بدید بدون اینکه بخواهید یه مسیری رو برید که همیشه نگران باشید الان گیر میفتید الان می‌گیرنتون الان اینجوری میشه الان اونجوری میشه

قانون رو وقتی بدونی ازش استفاده می‌کنی اصلاً مهم نیست که بقیه چی میگن اصلاً مهم نیست که بقیه می‌خوان تو به خواستت برسی نمی‌خوان برسی میگن میشه یا میگن نمی‌شه یا هر چیز دیگه‌ای وقتی قانون رو درک کنی وقتی بتونی فرکانس‌هات رو اونجوری که قانون میگه کنترل کنی اون وقت می‌تونی به خواسته‌هات برسی توی هر زمینه‌ای که باشه همه چیز همونجوری ساده است اینکه بعضی‌ها یه ذره دیرتر میرسن یا سخت‌تر می‌رسن یا نمی‌رسن به این دلیله که اگر قانون رو بدونن البته اونایی که نمی‌دونن که هیچی اصلاً کاری بهشون نداریم اونایی که می‌دونن ولی یه ذره طول می‌کشه یا سخت‌تره به این دلیله که هنوز مهارت استفاده از اون قانون رو یاد نگرفتن هنوز نمی‌تونن احساساتشون رو کنترل کنن

هنوز نمی‌تونن افکارشون رو کنترل کنن هنوز به یه چیزی که به یه اتفاقی که براشون رخ میده واکنش نشون میدن نمی‌تونن بر اساس قانون

قانون میگه اگر احساس خوبی داشته باشی اتفاقات خوبی رقم می‌زنی اگر باورهات در مورد ثروت در مورد ثروتمندان در مورد همون صحبت‌هایی که توی دوره روانشناسی ثروت یک گفتم باورهات درست باشه ثروت لاجرم وارد زندگیت میشه

اگر باورهات در مورد روابط درست باشه روابطت لاجرم عاشقانه می‌شه وقتی مثلاً در مورد قانون برانگیختگی در روابط که من در دوره عشق و مودت گفتم من وقتی بدونم من می‌تونم با افکار خودم کاری کنم که طرف مقابل من اونجوری که من دوست دارم با من برخورد کنه اصلاً با اون کاری ندارم اصلاً از اون نمی‌خوام که تغییر کنه اصلاً کاری با اون ندارم من خودم میام با باورها و فرکانس‌های خودم برانگیخته می‌کنم اون قسمتی از اون آدم رو که دوست دارم با من همونجوری برخورد کنه کاری به اون ندارم اصلاً.

کاری به بازار ندارم که مجلس چه قانونی وضع کنه گمرک چه قانونی وضع کنه این صادرات چی بشه واردات چی بشه دلار چی بشه این چقدر بره

اصلاً کاری به این چیزها ندارم من همه چی رو باید از خودم ببینم

من باید به این نتیجه برسم که اتفاقاتی که داره توی زندگی من نه توی زندگی بقیه توی زندگی من توی جهان من داره میفته چون هر کدوم از ما یه جهان مجزا داریم اون چیزی که من دارم تجربه می‌کنم رو من دارم خلقش می‌کنم یه آدمی به عنوان آقای ایکس یا خانم ایکس می‌تونه دو تا رفتار متفاوت با دو نفر داشته باشه یه نفر داره از قانون استفاده می‌کنه اونو برانگیخته می‌کنه اونجوری که دوست داره خیلی باهاش مهربونه

همون آقا و خانم ایکس با یه نفر دیگه به شدت همون روز به شدت بد برخورد می‌کنه درخواستش رو قبول نمی‌کنه یا هر چیزی شبیه این

چرا یه آدمی توی یک روز دوتا واکنش متفاوت به دو نفر میده اون آدمه که تغییر نکرده که، اون آدمه همون آدمه هست اون دو نفر دارن یه فرکانس متفاوتی رو می‌فرستن

چرا وقتی که مثلاً دلار میره بالا برای بعضی‌ها خیلی خوب می‌شه برای بعضی‌ها بد میشه

چرا وقتی که تحریم توی کشور اتفاق میفته برای بعضی‌ها خیلی خوب میشه برای بعضی‌ها خیلی بد می‌شه

تحریم که تحریم ثابت بوده چرا دوتا نتیجه متفاوت ازش گرفته می‌شه

نتیجه کاملاً متفاوت اقتصادی

اینا رو باید بهش فکر کرد

قانون‌های ثابت جهان هستی رو باید درک کنیم و بعد از درکش بعد از ایمان به اینکه فقط این است و دیگر هیچ باید تمرین کنیم تا ازش بتونیم به نفع خودمون استفاده کنیم

تا کی باید تمرین کنیم؟

تا ابد

تا ابد باید تمرین کنیم

من یه مصاحبه‌ای رو از لیونل مسی می‌دیدم می‌گفتش که من خیلی خیلی نیاز دارم که خودم رو بهتر کنم حالا لیونل مسی که همه میگن از یه کره دیگه اومده اصلاً آدم نیست از یه سیاره دیگه اومده خدا می‌دونه از کجا اومده باید تست کنیم ببینیم واقعاً یه آدمه یا یه موجود فرازمینی

اونو میگه نه من هنوز خیلی کار دارم که بهتر بشم مخصوصاً توی زدن ضربات پنالتی یعنی حساب کن یه آدمی که تقریباً در تاریخ مثلش رو نداشتن توی فوتبال اون میگه من تا ابد باید روی خودم کار کنم باید مهارت‌هام رو بهتر کنم باید خیلی خیلی بهتر بشم چرا چون انتهایی نداره بهتر کردن مهارت‌ها

قانون ثابته قانون انتها نداره شما وقتی قانون رو درک می‌کنی دیگه تموم شد دیگه قانون هر روز عوض نمی‌شه اضافه نمی‌شه قانون همون قانونِ

الان اون قانونی که برای ساخت اهرام 500 سال پیش 3000 سال پیش 4000 سال پیش اون قانونی که برای ساخت تخت جمشید بوده 2500 سال پیش همون قانونی که اونا درک کردن و تونستن اون سازه‌ها رو با اون عظمت ایجاد کنن و بذارن همون قانون رو دارن استفاده می‌کنن برای سازه‌های همین امروز هم.

قانون که تغییر نکرده

قانون تغییر نمی‌کنه مهارت شما از استفاده از قانون تغییر می‌کنه با هر بار تمرین کردن با هر بار باور داشتن با هر بار ایمان داشتن تغییر می‌کنه و بهتر و بهتر میشه وقتی که بهتر میشه نتایج هم بهتر میشه.

ادامه در کامنت بعدی….