غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سودابه گفته:
    مدت عضویت: 1377 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم جون و همه دوستان توحیدیم.

    استاد حرف هاتون خیلی درسته و به دل میشینه.کنترل ذهن خیلی خیلی مهمه‌.باید خیلی روش کار کنم که چه ورودی هایی به ذهنم میدم.

    تقریبا هر روز تو سایت هستم.و از اطلاعات فایلهای دانلودی و بخش عقل کل لذت میبرم. یکسری محصولات رو خریدم ولی باید به زودی به امید خدا دوره های دیگه رو هم بخرم و هر روز رو خودم کار کنم.و تو این مسیر توحیدی زیبا باشم و لذت ببرم.

    من از وقتی وارد این این سایت الهی شدم ،خیلی تغییر کردم ،من خیلی دختر زود رنجی بودم ولی الان خیلی قوی تر شدم ،هر حرفی رو نمیشنوم.از هر چیزی ناراحت نمیشم.کلا در طول روز احساس خوشبختی و آرامش دارم.

    و این احساس خوشایند رو مدیون استاد عباسمنش عزیز و این سایت توحیدی هستم.

    بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سارا اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2115 روز

    روز هفتم از سفر تحولی من:

    خدارو شاکرم که این فرصت رو بهم داد که به آگاهی یک پله بالاتر برسم.

    برای خودم به این نتیجه رسیدم که حتی اگر روزی 1٪ هم رشد کنم یعنی یک ارتقا عالی رو دارم تجربه میکنم.

    من به این نتیجه رسیدم که برای غذا رسانی بهتر به روح و ذهنم، بهترین کاری که میتونم انجام بدم اینه که تصویر خواسته هامو هرروز مرور کنم و هربار واضحترش کنم برای خودم.. و چه بهتر میشه اگر ضمن این‌کار، توی تمام وقایع قسمت مثبتشو ببینم و توجه کنم..

    امیدوارم همه‌مون در این مسیر لذتبخش گام های استوار برداریم و دنیای زیبایی برای خودمون خلق کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 796 روز

    به نام خدای وهاب

    سلام به استاد عزیزم ومریم بانو.

    روز هفتم.

    ودرس امروز

    همون اندازه که برای غذا حساس هستیم وهر غذایی رو وارد جسممون نمی کنیم یا اگر هم غذای بدی بخوریم نتیجش رو با دلدرد و حالت تهوع و….می بینیم باید بدونیم که روح ما هم احتیاج به غذا داره وغذای اون ورودیهای ذهنمون هست انچه می شنویم می بینیم می گوییم فکر می کنیم .

    ومن در این مدت که به این سایت هدایت شدم کاملا این مساله رو درک کردم دیدم وقتی یه مشکلی پیش می یاد خیلی بزرگش می کنم حرف می زنم گریه می کنم وخودم رو درگیر می کنم مشکل بزرگتر می شه ومشکلات دیگه ای رو به همراه خودش می یاره.

    وبه عکس هر وقت سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم درباره اون مشکل حرف نزنم وبه زیبایی ها توجه کنم خیلی راحت اون مشکل حل شده.

    و دیدن تلوزیون ونشستن پای حرفهای منفی ونا امید کننده دیگران هم که دیگه نتیجش واضح شده برام.

    الان دیگه می دونم که شرایط الانم وحال خوب یا بدم مربوط می شه به فرکانسهای دیروز ودیروزهام مربوط می شه به غذایی که به ذهنم دادم.

    از همین لحظه همین الان به خودم و خدای خودم قول می دم که فقط خوراک خوب به ذهنم بدم فقط تغذیه مناسب به ذهنم بدم ودیگه هیچ لحظه ای وهیچ روزی رو از دست ندم می خوام زندگی رو زندگی کنم .

    خدایا شکرت.

    استاد ومریم جان متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    میلاد خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 1236 روز

    سلام استاد عزیزم

    واقعا چرا ما وقتی میخایم میوه یا غذا یا هرچیز دیگری تو زندگیمون بخریم انقدر توجه میکنیم که خوب باشه و لذت ببریم ازش چون میدونیم اگه خوب نباشه هم باعث بیماری بیشتر و حال بد میشه

    پس چطوره که ورودی های ذهنمون اصلا مهم نیست برامون؟ چون هنوز باور نداریم که خودمون خلق کننده هستیم و داریم شرایط مون رو خلق می کنیم چون هنوز عوامل بیرونی رو مقصر ناخواسته هامون میدونیم

    وقتی ما باور کنیم که خودمون هستیم که داریم شرایط و اتفاقات رو خلق میکنیم بیشتر حواسمون رو جمع می کنیم که به چی توجه میکنیم

    من خالق زندگی خودم هستم

    من عاشق خودم هستم و خودم رو همینطور که هستم ارزشمند میدونم

    ثروت مرا به خدا نزدیکتر میکند

    خدایا شکرت برای هدایت هرروزه ام و تعهد کار کردن روی خودم و باورهام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 891 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار خدا را شکر که در مدار آگاهی های ناب الهی قرار گرفتم

    استاد عزیزم این چند سالی که با سایت الهی آشنا شدم تلویزیون و ماهواره را به کل قطع کردم چراکه آموختم که همان طور که باید به غذا بدن اهمیت داد باید ورودی های ذهنی را کنترل کنم هر حرفی را گوش ندهم باید مواظب این کودک درونم باشم

    باید با افراد مناسب رفت و آمد کنم کلا اینستا را قطع کردم ورودی من شده فایل های توحیدی شما و سایت الهی والبته به تازگی گروهی از دوستان این سایت الهی را هم پیدا کردم واز تجربیات آنها استفاده می کنم واقعا استاد همان طور که می فرماید که جهان کبوتر با کبوتر باز با باز هست

    من قبلا اطرافم پر بود از اشخاصی که همیشه در حال غبیت و توهین بود ولی خدا را شکر آلان دیگه خبری از اون افراد نیست

    قبلا همیشه برای سرگرمی در اینستا بودم ولی خدا را شکر آلان فقط هر روزم را با این سایت الهی سپری می کنم

    خلاصه استاد عزیزم هر روز سعی می کنم سپاس گزار نعمت های خداوند باشم ودر لحظه حال زندگی کنم‌ و همیشه با دیدن زیبایی های دنیا لذت ببرم وبرای خودم ارزش قائل باشم برای هر لحظه این زندگی که‌ خداوند به من هدیه داده سپاس گزار باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حدیث و زینب گفته:
    مدت عضویت: 687 روز

    سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی و همه دوستانم

    حدیثم امروز 140/35/11

    سپاسگزار خدا هستم بابت قرارگرفتن در این مسیر زیبا

    خداروشکر امروز هم تونستم یه قدم به سمت اگاهی بردارم و در این راه ثابت قدم باشم

    ممنونم از استاد عزیزم بابت این همه اگاهی واقعا تا قبل دیدن این ویدیو به این موضوع دقت نکرده بودم. مهمتر از روحمون مگه داریم! چه چیزی بدتر از اینکه ما مواظب افکارمون و اتفاقاتی که داریم رقم میزنیم نباشه؟

    خداروشکر میکنم که شروع کردم به دیدن نکات مثبت و تا جایی که بتونم افکار مثبت رو دنبال میکنم و بهشون شاخ و برگ میدم و هنوزم پیش میاد که یه فکر منفی یا یه رفتار اشتباه بیاد تو سرم ولی خداروشکر همون لحظه آژیر خطر روشن میشه و اصلاح میکنم

    خدایا هزاران هزاران مرتبه شکرت بابت این همه اگاهی این همه زیبایی و فراوانی که در جهان وجود داره و روز به روز ما با اگاهیمون نعمت های بیشتری رو میبینیم

    و خدایا شکرت بخاطر وجود کسایی که توی این سایت هستن و دارن روی خودشون و اگاهیاشون کار میکنن که جهانی زیبا تر رو بسازن

    در پناه الله یکتا شاد، سالم، خوشبخت، ثروتمند و سعادتمند باشیم در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 614 روز

    به نام خداوندی که هرچه دارم از اوست

    سلام به همگی دوستان

    روز هفتم از روز شمار زندگی من،فصل اول

    غذای روح و به کمک استاد خداروشکر چقدر خوب اینو درک کردم

    دیروز که داشتم میرفتم مهمونی به پسرم گفتم حاضر شو و اون هم بدلیلی که دلخوری داشت ازم قبول نکرد و من هم چون همیشه میبردمش با خودم و میدونستم همه تو مهمونی سراغش رو میگیرن،از فیلتر قانون ردش کردم

    چند بار بهش گفتم دوست داری با من بیای حاضر شو و اون قبول نکرد اگه قبل بود قطعا کلی ناراحت میشدم و حرص میخوردم و کلی باهاش بحث میکردم و در نهایت با بغض جفتمون سوار ماشین میشدیم و میرفتیم مهمونی و اصلا هم خوش نمیگذشت

    ولی من به عنوان کسی که قانون رو داره کمی درک میکنه گفتم باشه دوست نداری مهم نیست من میرم،اولش ناراحت بودم ولی وقتی سوار شدم یه اهنگ شاد گذاشتم و صداش رو بلند کردم و ذهنم رو از روی این قضیه برداشتم و سعی کردم حالم رو خوب نگه دارم و خودم رو نسوزونم چون

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    و بعد چند دقیقه چنان حالم خوب شد که غرق شادی و لذت بودم و کلی هم بهم خوش گذشت

    اونجام هر کی ازم پرسید گفتم دیگه بزرگ شده چند بار گفتم که بیا با من ولی چون ترجیح میداد خونه بمونه و به کاراش برسه منم گفتم هر جور راحتی و خودم اومدم

    و پاداشش رو هم گرفتم،مهمونی عالی در آرامش و حال خوب و کلی اتفاقات عالی

    پس برای همیشه و تحت هر شرایطی باید مراقب غذای روحمون باشیم

    یه پاشنه اشیل دارم که گاهی دچار غرور میشم و هدایت شدم به آیه

    والله لایحب کل مختال فخور

    و خداوند هیچ متکبر فخر فروشی را دوست ندارد

    و تا این حس به سراغم میاد این ایه رو بارها تکرار میکنم و به راحتی این غذای الوده رو هم از روحم دور میکنم

    ممنون استاد عزیزم که دستی از دستان خداوند شدید برای هدایت من به سمت بهترین ها

    ایاک انعبد و ایاک النستعین

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سارا sara گفته:
    مدت عضویت: 1766 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    روز هفتم فصل اول

    ورودی های ذهن

    اوایل که تازه وارد بودم و این فایلها رو گوش میدادم بیشتر تو ذهنم این بود که ورودی نامناسب میشه افکار و باورهای اشتباه دیگران پس باید یکم ازشون فاصله بگیرم تا ورودی هامو کنترل کنم . ولی به مرور که تکامل رو طی کردم دیدم اصلا نیازی نیست که نگران اطرافیان و خونواده و دوستان باشیم .

    وقتی روی خودمون کار میکنیم جهان اولش شاید مقاومت کنه و شرایطی پیش بیاره که موقعیت مناسب باشه واسه ورودی نامناسب ولی بعد خیلی قشنگ وشیک و مجلسی کمک میکنه .

    خونه قبلی ما طبقه پایین خونه بابام بود و هممون میدونیم دیگه وقتی مهمونی هست غیبت هست و بحث های مختلف هست و اینکه بخای بقیه رو قانع کنی و توضیح دادن در مورد هر کاری ووووو خیلی موارد دیگه و باورهای اشتباه زیادی که دارن

    اوایل فکر میکردم که کمتر حضور داشته باشم بهتره .دیدم نمیشه چون ما نزدیک بودیم و از همون ابتدای مهمونی باید حضور میداشتیم وگرنه همه فکر دیگه ای میکردن .

    خب کارایی که کردم تا الان این بوده

    گوش دادن ونوشتن فایلها

    حذف تلویزیون

    حذف اهنگهای چرت و پرت و غمگین که کلی باور اشتباه رو میخونن

    حذف فضای مجازی

    حذف دوستانی که باورهای منفی داشتن

    اینها خیلی کمک کرد ولی هنوز خونوادم بودن که فکر میکردم اینجا باید اونا یکم تغییر کنن و من کاری نمیتونم بکنم یا قطع رابطه یا اینکه ورودی نامناسب داشته باشم .

    تا اینکه سعی کردم به قول استاد وقتی طرف مقابلم شروع به غیبت کردن یا باورهای نامناسب میکنه سریع حرف رو عوض کنم و بحث رو ببرم یجایی که خیلی نامناسب نباشه .

    حتی بعضی وقتا اصلا نمیشد بحث رو تغیر بدم سعی میکردم تو ذهنم مثبتشو تکرار کنم و خیلی احساسمو بد نکنم

    نکته ای که این جا میخام بگم اینه بقول استاد شاید اولش جهان مقاومت کرد و مهمانی ها و رفت و امد ها بیشتر شد ولی من کم نیاوردم وباز به محض اینکه وقت پیدا میکردم فایل گوش میدادم و مینوشتمشون چون نوشتن خیلی بیشتر تاثیر داره

    و این جا جهان وقتی اراده و استمرار منو دید نه تنها همراهیم کرد و کمک کرد به شرایطی که خیلی راحتتر بتونم رو باورهام کار کنم بلکه الان بدون هیچگونه بی احترامی یا کم محبتی با خونوادم در ارتباط هستم . من الان هفته ای یه روز با مادرم میریم کوهنوردی . هر موقع مهمونی هست میریم و خداروشکر جهان همه چی رو مهیا میکنه که ورودی نامناسب نداشته باشیم .

    منظور از کنترل ورودی های ذهن کنترل جهان اطرافمون نیست کنترل ذهن خودمون هست .

    وقتی یه نفر داره باورهای نامناسبشو میگه اگه توان تغییر موقعییت رو ندارم توان تغییر ذهنمو که دارم

    این جمله استاد همیشه در ذهنم هست که خانومی با همسرش در شرایط بسیار بد روابطی بود ولی این خانوم تو ذهنش ان چیزهایی که میخاست رو تجسم میکرد و به همانها رسید .

    پس کنترل ذهنم دست خودمه کنترل ورودی ها هم دست خودمه . اینطوری که اول ذهنمو کنترل میکنم بعد جهان ورودی مناسب با اون رو سر راهم قرار میده .

    نباید بگم اول جهان اطرافم تغییر کنه تا من بتونم ذهنم رو خوب کنم . اول ذهن خودم رو باید درست کنم .همه چیز از ذهن و فرکانس من شروع میشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    هانیه گتمیری گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    استاد عزیزم و همسفران سلام

    روز هفتم من از سفر

    اول از همه مثل همیشه از استاد عباس منش و خانم شایسته سپاسگزارم که این روز شمار تحول زندگی رو در سایت درست کردند من احساس میکنم مثل کودکی هستم که رفتم مدرسه و دارم حروف الفبای زندگی رو یاد میگیرم . با اینکه قبلا این فایلها رو در جای دیگه سایت بارها و بارها گوش دادم ولی وقتی در این قسمت بهش برخوردم انگار برای من معنی و مفهوم دیگه ای داشته .

    استاد جان من 4 سال هست که با شما هستم از 4 سال پیش سعی خودمو کردم که مراقب ورودی های ذهنم باشم نمیگم 100 درصد موفق عمل کردم ولی خیلی بهتر از قبل خودم هستم . دیگه اخبار نگاه نمیکنم پیج های خبری رو دنبال نمیکنم موزیکهایی که شعر آنها بار منفی داشته باشه اصلا گوش نمیدم اصلا سلیقه موسیقی من تو این 4ساله دگرگون شده و الان خدارو هزاران بار شکر میکنم که در فضا و شرایطی قراردارم که از صبح تا عصر بدون توقف به فایل های استاد بارها و بارها گوش میدم .

    امروز صبح که توی آیینه به خودم نگاه کردم دیدم چقدر از عملکرد خودم در این مدت راضی هستم البته هنوز جای کار بسیار دارم الان دیگه لذت بردن از مسیر رسیدن به هدف خیلی بیشتر اهمیت داره و قبل از رسیدن به هدف هدف بعدی رو مشخص میکنم . چند روز پیش یکی از اهدافم رو تیک زدم و الان در حال تلاش برای رسیدن به هدف بعدی هستم

    امیدوارم خداوند همیشه مرا به راه راست هدایت کند راه کسامی که به آنان نعمت داده است نه گمراهان

    سلامت شاد و ثروتمند باشید .

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فاطمه شفیعی زاده گفته:
    مدت عضویت: 327 روز

    خدایا آنچه دارم از فضل تو هست

    روز شمار فصل اول

    آگاهی ها که شنیدم و سعی کنم که درک کنم وعمل کنم

    کم کم افکار باورها. تغییر می‌کنه. وبطور تکاملی نتیجه میده. یک شبه درست نمیشه

    متعهد باشیم تمام توجه روی افکار خودمان بگذاریم

    گام اول :ظلم در قرآن فقط ظلم به خود هست چون ما خالق شرایط زندگی خود هستیم

    گام دوم فقط از خدا طلب بخشش استغفار کنیم. هیچکس نمیتونه برای ما نزد خدا طلب خیر بخشش کنه مگر اینکه خودمان درمدار فرکانس نزدیک به منبع الهی باشیم

    گام سوم. اعتقاد به رب پرودگار ابراهیم قادر مطلق دانای علیم

    گام چهارم : توجه به آنچه از خوبی نعمت الان داریم حتی اگر شرایط. دلخواه نیست باز چیزا خوب اطراف ما زیاد هست. طبیعت. آسمان خورشید هوای تازه که تنفس میکنیم

    گام پنجم :تغییر دهیم هرانجه که الان میتوانیم. افکار که به ما کمک نمیکنه ما به پیشرفت ثروت کسب آگاهی نمی‌ده. خوب فکر کردم تمرین کنیم

    شخصیت مون تغییر بدیم. این جسارت داشته باشیم ورژن جدید از خود بسازیم متفاوت از نظر فکر کردن عمل کردن

    گام ششم :

    در هرکار کسب عشق علاقه انجام بدیم و تکامل باید طی کنیم. هیچ کاری در جهان یک شبه. انجام نمیشه تکامل سیر طبیعی پیشرفت جهان است

    جهان درحال رشد است پویا نباشیم در چرخ دنده های جهان له میشویم

    گام هفتم :کنترل ورودی های که به ذهن میدهیم. همانطور که هرچیزی نمی‌خوریم مواظب ورودی جسم هستیم

    باید مواظب ورودی ذهن باشیم غذای . سمی گندیده هم وارد ذهن نکنیم. افکار شنیده ها دیدها حرف ها. هرچه که احساس ما بد می‌کنه. وارد ذهن نشه چون نتیجه اتفاق بد پیش میاره

    خدا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: