غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟ - صفحه 88

1378 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    mahla گفته:
    مدت عضویت: 808 روز

    به نام خداوند یکتا .

    روز هفتم سفرنامه ی من.

    استاد من ساعت 6 صبح بیدار میشم و از 8 تا 10 شب حالا شاید وقفه های یکی دو ساعتی بین این تایم باشه اما در کل من هررکاری که انجام میدم و ذهنم آزاده ایرپادم رو میزارم و فایل های شمارو گوش میدم ،بیرون میرم به جای آهنگ فایل شمارو گوش میدم ، حالم بد میشه خسته میشم فایل شمارو گوش میدم و هربار انگار خدا گوشمو می‌پیچه و برم میگردونع تو مسیر درستی که بودم !

    بخام صادق باشم شاید 30 یا 40 درصد روی ورودی هام کنترل داشته باشم ، خیلی مواقع کاملا آگاهانه باور ها و افکارم رو می‌سازم ولی گاهی اوقات هم یهو به خودم میام میبینم گفت و گوی ذهنی منفی داشتم و ناخواسته ها رو مرور کردم.

    در جواب خانم شایسته عزیز بایددبگم که من چند روز پیش کتابی مطالعه کردم به نام اسرار ذهن میلیونر از تی هارو اکر و یک ایده ای که برای کنترل افکار بد معرفی کرد این بود که هر وقت دیدی داری به ناخواسته ات فکر میکنی و تو مسیر غلط افتادی سریع به خودت بگو “مینی مینی من ” و شروع کن به رگبار کردن ذهنت با افکار مثبت با شکرگذاری با یادآوری یک خاطره لذت بخش و خب برای من یه نفر تا الان خوب جواب داده ولی کافی نیست و باید بیشتر کار کنم.

    ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1050 روز

    سلام سلام سلام روز هفتم سفرنامه . خیلی جالبه ما وقتی میگیم روز هفتم سفرنامه شاید اون روز واقعا از نظر زمانی سه یا چهار روز بلکه بیشتر یا حتی کمتر از 24 ساعت باشه ولی ما بهش میگم روز هفتم سفرنامه. مثل اون داستان که خدا تو قرآن میگه طی 7 روز دنیا رو آفرید ولی یکجایی دیگه میگه هر یک روز شما هزار سال این دنیاست …..

    خیلی وارد جزئیات نمیشم در همین اندازه کافیه.

    خوب درسی که من از این فایل گرفتم چی بود و چه تصمیمی گرفتم؟

    من هر ماه دو سه روز میرم خونه مادر پدرم و خواهرم که خونه هاشون تو یک ساختمان. و طی اون چند روز ماهم مثل 99 درصد خواهرهای دنیا از شوهرامون … میکنیم . میدونم که این کار خیلی غیر طبیعیه و غیر اخلاقی اما ما آدم ها آنقدر تکرار کردیم که خیلی عادی شده برامون و اینو بگم که اصلا ربطی به جنسیت نداره چون بارها دیدم که آقایون هم همینکار انجام میدن . و کلا همه مون خودمون رو آدم های مظلوم حق بجانبی میدونیم ‌.

    خلاصه ..‌.. من یکی از اون روزا که اونجا بودم یعنی همین دیروز پری روز این فایل هفتم سفرنامه رو باز کردم . البته ذهنم مثل همیشه خیلی مقاومت می‌کرد که نه زهرا نرو فایل بعدی تو هنوز تو فایل قبلی کامنت نذاشتی هنوز چندین و چند بار گوش ندادی هنوز درس زیادی ازش نگرفتی هنوز تعداد زیادی کامنت بچه هارو نخوندی….

    ولی بنا بر تجربه ای داشتم گول این حرف های ذهنم رو نخوردم و برای خودم یاد آوری کردم که کمال گرا نباشم من یک فایل رو در طول حتی یک هفته هر روز روزی سه چهار بار هم که گوش بدم فقط بیشتر زده میشم و برام تکراری میشه و خسته کننده . اگه استاد گفته فایل هارو زیاد گوش کنید منظورش در بازه های زمانی مختلف و اینکه من نهایت سه بار یک فایل رو گوش بدم به اندازه درک و ظرف اون موقع ازش درس میگیرم اگه نرم سراغ فایلهای دیگه درکم و ظرفیتم بیشتر نمیشه که بخوام بیشتر بفهمم . پس لازمه با درکی که الان دارم همون دو سه بار رو گوش بدم کامنت بزارم اگه واقعا حس و انرژی خوبی داشتم اگه واقعا حرفی برای گفتن داشتم نه از روی رفع تکلیف. کامنت دوستان بخونم . بعد برم سر فایل بعدی . اصلا وقتی که آدم دقت کنه به ندای درونش متوجه میشه که چه موقع به یک فایل جدید نیاز داره . منم فهمیده بودم اونموقه نیاز دارم به یک فایل جدید و برای همین بدون مقدمه سریع دانلود کردم و دیدم . مثل همیشه در نگاه اول چیز زیادی دستگیرم نشد و گفتم خوب چه ربطی به من داره بعد که بیشتر دقت کردم فهمیدم استاد میگه حواست به ورودی هات باشه حواست باشه حرفایی که الان میزنی تاثیرش رو در آینده میبینی مثل غذا نیست که سریع بفهمی بدمزه بوده بعدا مشخص میشه پس آگاه باش و از ورودی بدمزه پرهیز کن

    منم همون موقع به خودم قول دادم دیگه از بدی های همسرم پیش خواهرم یا مادرم حرفی نزنم و اگه اونا هم خواستن چیزی بگن سریع بحث عوض کنم یا در مورد خوبی هاشون بگم چون قطعا هر آدمی هزار تا خوبی در کنار بدی هاش داره

    اینو به خواهرمم گفتم که بیا ازین لحظه هیچی در ایم مورد نگیم چون تو این مدار نبود این حرفم براش اهمیتی نداشت ولی دفعه بعد که خواست یچیزی بگه گفتم عه مگه ما قول نداده بودیم دراین مورد چیزی نگیم گفت نه تو قول دادی من قول ندادم و همین حرفم باعث شد اونم ادامه نده چون دید من تمایلی برای شنیدن ندارم .

    و دفعه بعد که می‌خواست از همسر من چیزی بگه که چقدر بهت زنگ میزنه همش کنترلت میکنه حتما قرار پسرتم همینجوری تربیت کنه که هی به تو گیر بده بشه نایب رئیس پدرش منم با لبخند گفتم شوهرم و پسرم خیلی هوای منو دارن حواسشون به من هست همیشه نمیزارن آب تو دلم تکون بخوره منکه میخوام برم بیرون مثل زلیخا تو اون سریاله میشینم رو تخت روان این دوتا هم منو میبرن میچرخونن

    اونم گفت آره اگه اینجوری فکر کنیم خوبه قشنگه

    و بحث به همین بامزگی و با خنده تموم شد و واقعا هم از ته دلم همچنین احساسی داشتم که اینا حواسشون بمن هست و خیلی دوستم دارن .

    و خداروشکر وقتی امدم خونه خودم خیلی احساس خوبی داشتم و از دیدن همسرم خوشحال بودم و رابطه خوبی داشتیم . که همش رو مدیون اون مراقبت ها و اون فکر های خوب خودم میدونم و از استادم و خدای خودم سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم.

    این قول و این تعهد خیلی مهمه و حتی اگه گاهی به اشتباه شکسته بشه ولی باید بازهم ادامه داشته باشه باید یادم باشه قدم هفتم سفرنامه اینو بمن یاد داد در مورد همسرت فکر و گمان خوب داشته باش تا رابطه خوبی بسازی تا حس خوبی داشته باشی. خداروشکر.

    پایان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    Arezoo گفته:
    مدت عضویت: 1810 روز

    سلام استاد عزیز ممنون از این اگاهی های ناب

    قبلا که این فایل هارو گوش میکردم اصلا متوجه نمیشدم کنترل ورودی یعنی چی یعنی باید چکار کنم با گوش کردن به فایل ها هر روز هدایت شدم تلوزیون اول همه حذف شد و الان تقریبا دو سال و خورده ای هست که نگاه نمیکنم و نمیتونم بگم الان که جایی چشمم به برنامه های تلوزیون میافته چقدر برام غریبه

    من از دوره ی دوازده قدم و نتایجی که گرفتم به این باور رسیدم کنترل ورودی همه چیزه و با این کار افراد نا مناسب به راحتی از زندگی من بیرون رفتن

    و الان در محیطی کار میکنم که هنه عباسمنشی هستن و هر کسی هم تازه میاد با قوانین آشناست و اگر هم نباشه موندگار نمیشه و میره واقعا این فرکانس چه میکنه

    یک مدتی روی ورودی ها کنترلی نداشتم و از نتایج کاملا مشخصه منی که الان جفتش رو تجربه کردم خوب میدونم ورودی مناسب چه ها که نمیکنه

    یک هفته ای هست که دوباره تمرکزی دارم ورودی و افکارم و توجهم رو به مسائل کنترل میکنم و ملموس ترین نتیجه اش حال خوب و امیدوارم هست

    الهی شکرت که هر لحظه هدایتمون میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1205 روز

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر دوستان خوب خودم

    وقعا این نکته بسیار قابل تفکر بود

    من برای شکم خودم و غذاهایی که می خواهم بخورم چقدر وسواس خرج می کنم

    چقدر مراقب این هستم که چه می خورم و چگونه می خورم

    اما برای ذهن خودم و ورودی های خودم اصلا وسواس به خرج نمی دهم و هرگز مراقب این نیستم که چه می گویم

    چه می شنوم

    چه صحبت می کنم

    به چه چیزی توجه می کنم

    همه اینها درس هایی است که واقعا برای من قابل توجه بود

    طبق قانون این جهان به هر چیزی که توجه کنیم از همان جنس در زندگی من رخ می دهد

    خوب باید در مورد ورودی های ذهن خودم هم اینگونه توجه کنم و اینگونه حال خودم را خوب نگه دارم

    این بدان معنی است که من باید مراقب ورودی های خودم باشم تا بتوانم با تمرکز کردن بر روی خودم و داشتن افکار خوب و مناسب بتوانم برای خودم زندگی خوب و عالی برای خودم بسازم

    خدا را شکر که امروز خداوند مهربان من را هدایت کرد تا به این نکته ها و درس ها آشنا بشوم و حال خودم را خوب نگه دارم

    اجازه بدهم که زندگی خودم را با تغییر افکار خودم تغییر بدهم

    زندگی برای خودم بسازم که امروز من با دیروز خودم تفاوت داشته باشد

    یادم باشد که با افکار مناسب زندگی من به بهترین شکل ممکن تغییر خواهد کرد

    چقدر زیبا است که با تغییر افکار من جهان بیرون من هم تغییر خواهد کرد

    ممنونم استاد عزیز بخاطر این فایل سراسر نکته و درس

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    کیوان و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام استاد عزیز استاد بینظیر خداروشاکرم که امسال منو هدایت کرد به عضویت در سایت شما و هدایت بیشتر البته من از12سال پیش شمارو‌میشناسم از دوره های تند خوانی !

    این اولین نظره منه و من امشب هدایت شدم به این فایل اون هم زمانی که چند روزه تصمیم گرفتم تمرکزم را از نازیبایی ها بردارم و ورودی هایم را کنترل کنم امروز این جمله شما توی ذهن‌من هی تکرار میشد که ده ساله تلویزیون ندیدین و‌ورودیاتونو‌کنترل میکنید همیشه فکر میکردم اولین نظرمو در اولین قدم بگم اما امشب تصمیم گرفتم اینجا بگم نمیدونم از کجا بگم از چی بگم فقط میدونم که استاد دوازده سال پیش زمان دانشجویی من توی یکی از همایش های تند خوانی شما شرکت کردم اومده بودین اصفهان و‌من هم به دوستانم گفتم بریم همایش شما در حالی که هیچ شناختی ازتون نداشتم پیامک اومد روی موبایلم و من هم خیلی به این جور دوره ها علاقه داشتم یادمه جا نبود و ما روی پله های کنار سالن نشسته بودیم من خیلی این‌دوره هارو شرکت میکردم

    اغلب توی سپردن اسم ها خوب نیستم اما اسم شما یادم‌مونده بود شما یک کت شلوار صورمه ای تیره با یک پیراهن چهارخونه ابی صورمه ای پوشیده بودین میدونین چرا یادمه چون دقیقا حرف های شما اینقدررررر بینظیر بود که منو محو خودش کرد استاد اون زمان یکسری از اساتید این حوزه مشهور شده بودن و تبلیغات فراوانی براشون شده بود همون زمانی که قانون جذب و موفقیتو این حرفا بحثش جدید بود من پیش خودم گفتم چقدرررر جذاب و عالی حرف میزنن اما‌فکر کردم مثل یک سری ها ممکن حذف بشین و شاید باورتون نشه از این بابت پیش خودم ناراحتم شدم (توی ذهنم بریدمو دوختم)استادهنوز بعد دوازده سال یادمه!الان میفهمم چرا سی دی تند خوانیتونو که پنج نفره باهم خریدیم و‌ قفلشو بابای دوستم باز کرد هیچ وقت نتونستم حتی نگاهش کنم و همیشه برام سوال بود چرا وقت نمیشه!!!

    خلاصه من بعد از چندین سال وقتی این پیج های انرژی مثبت و انرژی ها دوباره برام جالب شده بود اتفاقی داخل تاکسی فایل شمارو گوش دادم و وقتی از راننده تاکسی پرسیدم ایشون کی هستن شمارو‌معرفی کردن من واقعا توی دلم احسنت گفتم استاد وقتی از شما تعریف میکرد من برگشتم به سالها قبل اون صحنه جلوی چشمم اومد همون صحنه که شما روی سن بودین همون استایلتون همون فکره من تماما از ذهنم رد شد من شاهده تغییرات بودم!

    استاد من از زمان نوجوانی متوجه شده بودم که هرگاه شکر گذاری بیشتر انجام میدادم و خواسته هایم مطرح میشد نتیجه اشو‌میدیم من یه چیزهایی از قانون فهمیده بودم اما واضحا نمیشناختمش استاد چند ماهه بعد از طریق دوست عزیزم شهسان با شما بیشتر اشنا شدم هروقت میدیمش از شما صحبت میکرد از قانون منم میگفتم من میدونم جهان هستی قانون داره منم شکر میکنم نتیجشو‌دیدم ولی ایشون میگفت تو داری تغییرات منو میبینی برو دنبالش خودت مطالعه کن فقط یکبارش یک راهه تهران اصفهانو کلا راجع به قانون صحبت کردیم بدون وقفه و بماند که من همچنان مقاومت میکردم من میدونم جهان قانون داره منم شکر گذاری میکنم فکر میکردم فقط همینه!

    اینکه ذهنه من مقاومت میکرد برای ورود به سایت شما رو میزارم پای اماده نبودنم اما یک حرف منو هدایت کرد اینکه اون دوست به من گفت حرف های تو مثل اینکه بخواهی دوچرخرو دوباره اختراع کنی!این دوچرخه اختراع شده برو نحوه استفادشو یاد بگیر لذت ببر!!

    استاد این جمله جمله طلایی ورود من به این دنیا شد گفتم اوکی من یه چیزهایی از این قانون دریافتم برم دنبالش استاد من الان نزدیک یکساله که همراه شما هستم استاد مرسی که این راه را به ما نشون میدین

    مرسی که نحوه استفاده از لذت ها و ساختن دنیامون و قشنگتر کردن اطراف‌مونو ‌به ما میگین خیلی خوشحالم که از نزدیک‌دیدمتون و‌خوشحالتر اینکه خودم شاهد تغییرات شما و‌کسانی که با شما همراه شدن‌هستم خداروشکر که امشب من هم‌تونستم‌نظرمو‌ثبت کنم

    شکر بابت این لحظه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    معصومه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1615 روز

    سلام به استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته عزیز و دوستان محترم سایت

    این فایل رو گوش کرده بودم اما شاید یک سال یا بیشتر هم بشه که دوباره گوش نداده بودم و تقریبا فراموشم شده بود که استاد توی این فایل چه موضوعی رو یاد آوری میکنه و خدارو شکر تو روزهفتم سفر نامه این فایل رو قرار داده بودین و تشکرمیکنم از خانم شایسته که چیدمان فایلها تو روزهای سفر نامه رو خیلی خوب مدیریت میکنند وشنیدن دوباره این فایل خیلی برام لازم بود.

    به راستی سالها قبل از اینکه با آگاهی های استاد آشنا بشم همین طور بود و من بسیار به آنچه که میخوردم توجه میکردم که نامناسب نباشه مواد شیمیایی نداشته باشه قند و چربی زیاد نداشته باشه فاسد نباشه و به اطرافیانم و فرزندم هم میگفتم که چی بخورن یا چی نخورن اما اون زمان اصلا نمی دونستم که چه غذاهای نامناسبی رو دارم به ذهنم میدم .

    یه موقعی یه فردی به موفقیت هایی هم رسیده و ممکنه با خوردن یه غذای فاسد به طور مقطعی به بیماری هم دچار میشه و بعد هم خوب میشه و اون بیماری تو جنبه های دیگه زندگی مثلا درآمدش خیلی اثری نمیزاره اما ورودی نامناسبی که ما به ذهنمون میدیم همه جنبه های زندگیمون رو حتی رابطمون با خدا و حتی سلامتی جسممون رو هم تحت تاثیر قرار میده و شاید با اینکه فرد غذای سالمی رو میخوره اما اون ورودی نامناسب به ذهن سلامتی جسم رو هم ازش دور میکنه .

    یکی از سرنخ هایی هم که خدا تو قرآن به ما میده همون تجسم کردن رفتاری به اسم غیبت هست که زشتی و تهوع اور بودن اون رو با خوردن گوشت مرده به ما یاد آوری میکنه ، خیلی وقتها حیوانات وحشی از خوردن گوشت حیوان مرده و رها شده اکراه دارن و اون گوشت رو نمیخورن و یه انسان حتی اگه از نظر عقلی هم سالم نباشه نمیتونه چنین چیزی رو بخوره ! من چطور میتونم چنین چیزی رو بخورم وچطور این ظلم رو در حق خودم انجام میدم ؟!

    اگر این موضوع رو جدی بگیرم و ازش با سهل انگاری نگذرم و اون احساسی که از خوردن غذای فاسد و خراب رو در خودم تجسم کنم موقعی که دارم ورودی نامناسب به ذهنم میدم با این تجسم به سرعت از اون ورودی اعراض میکنم و به غذا و ورودی که برای جسم و ذهن و روحم قدرتمند کننده هست توجه میکنم . ان شالله بتونم هر لحظه این تجسم رو به خودم یاد آوری کنم سپاسگزارم استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته عزیز در پناه خداوند رحمان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    متینا عباسی گفته:
    مدت عضویت: 819 روز

    سلام به شما استادان عزیزم و دوستان هم فرکانسی

    استاد من دیروز بعد از مدتها اومدم و از سرکنجکاوی یک فیلم سینمایی ایرانی رو نگاه کردم.

    میگم از سرکنجکاوی برای اینکه گفتم بزار نگاه کنم ببینم واقعا زود تاثیر میزاره؟واقعا احساسم بد باشه چی میشه؟چون مدتی میشه احساسم خوب بوده کلی اتفاقات خوب و احساس خوب بیشتر وارد زندگیم شده و حالا گفتم بزار برعکسش ببینم چی میشه:/

    انگار با خودم سرجنگ داشتم و لجبازی کردم با خودم:|

    خلاصه که من اون فیلمو نگاه کردم و کلیییی باور مخرب داشت و من کلی احساس بد گرفتم…

    شما میگین فاصله هست بین فرکانسی که از احساس بد به جهان میفرستیم و پاسخی که دریافت میکنیم.اما برای من انگاری بلافاصله بود

    کل دیروزم با احساس بد و ناامیدی گذشت…

    بعد اون همه مدت که من احساس فوق العاده عالی و کلی انرژی مثبت داشتم،فقط با دیدن یک فیلم و توجه به نکات منفی،کاملا ورق برگشت و انگاری من شده بودم یکی دیگه.

    اون لحظه ک آگاهانه با خودم گفتم بزار فیلمو نگاه کنم تا ببینم چی میشه؟آیا احساس بد من خیلی زود باعث ایجاد حس های بد بیشتری میشه یا نه؟

    همونجا از خداهم خواستم تا هدایتم کنه تا پاسخم رو دریافت کنم(حالا نه با اتفاق ناخواسته، گفتم با فایلای شما پاسخم رو بده)

    گفتم بزار برای اخرین بار یک همچین کاری رو انجام بدم که اگر نتیجه شو دیدم دیگه از ته دل به چیزهای منفی(حرف ها،فیلم ها و انسان های منفی) توجه نکنم. و این بشه اخرین بار…

    و واقعا شد اخرین بار…

    چون خداروشکر درسشو زود گرفتم و بازتابشو زود خدا نشونم داد.

    همون دیروز بعد از اون فیلم اومدم و بزور برخلاف روزهای گذشته،فایل هفتم سفرنامه رو دانلود کردم و این فایل شد جواب خداوند به سوال من…

    الله اکبر که دقیقا چیزی که باید میشنیدم بود.

    اولش باورم نمیشد که انقددر واضح خدا پاسخم رو داد.

    با خودم گفتم چرا این فایل استاد دقیقا درباره ی غذای روح و توجه نکردن به ناخواسته هاست؟

    چرا درباره ی روابط و ایمان و ثروت و قران و… نگفت؟چرا دقیقا درباره ی اتفاق امروز من صحبت کرد؟

    دیگه گفتم خدا داره واضح بامن صحبت میکنه و من به خودم و خدای خودم قول دادم که تماام تلاشم رو بکنم که به ناخواسته ها و احساس بد توجه نکنم.

    _به لطف خدا اینستامو که من وابستش بودم 4ماه میشه که پاکش کردم و الحمدالله هیچوقت پشیمون نشدم و ازاین طریق کلی ارامش بدست آوردم.

    _تلوزیون و اخبارهارو که 4 سالی هست نگاه نمیکنم.(مگر اینکه وقتی بابام نگاه میکنه صداش بیاد توی اتاق و ناخواسته به گوش من برسه)

    _فیلم هم خارجی نگاه میکردم اما اونم 3 ماه هست که نگاه نکرده بودم تا دیروز که تیر خلاصی رو با یک فیلم سینمایی ایرانی زدم…

    _از انسان های منفی زیادی دور شدم.

    توی این مدت همیشه میگفتم باید روی خودم بیشتر کار کنم،فکر نکن که کافیه و همین که از شبکه های اجتماعی اومدی بیرون و فیلم نگاه نکردی تو دیگه کنترل رو دستت گرفتی.

    اما با تمام اینها دیروز متوجه که بعله،هنوز کار دارم و چقدر درون من یکسری چیزها مخفیه و زمانش که بشه میان بالا و من تعجب میکنن…

    پشیمون نیستم خداروشکر از کاری که کردم چون درسش رو گرفتم و باعث شد جای پامو محکم تر بزارم و این ارزشش رو داشت…

    سپاسگزارم استاد برای اگاهی های نابتون…

    سپاسگزارم از خداوند برای خلق شما…️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    آلما آسایش گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    سلام استاد عزیز خانوم شایسته ی عزیز

    روز هفتم سفر

    ورودی های ذهنمون تمام زندگی ما رو می‌سازه

    95درصد مغز ما رو ضمیر ناخودآگاه تشکیل داده وهیچ فیلتری براش نیست یعنی دیده ها شنیده ها وکلا هرچه را که در طول عمرمون با حواسمون درک کردیم در ناخودآگاه ما جا گرفته وبا تکرار بعضی از این ورودها تبدیل به باور شده وزندگی ما هم براساس باورهامون ساخته میشه

    پس بهتره که خودمون آگاهانه فیلترینگ روی ذهنمون بذاریم

    هرچیزی رو نبینیم ونشنویم

    وقتی تمرکزم روری خواسته هام وآموزشم باشه مطمعنا ورودی های اشتباه نخواهم داشت واین منو برای رسیدن به خواسته هام کمک میکنه.

    چندساله که اخبار گوش نمیدم ولی مدتی بود که دوباره معتاد سریال های مزخرف تلوزیون شده بودم که با شروع این سفرنامه دوباره حواسمو جمع کردم ودیگه مقدارش کم کردم.

    در پناه خدا شاد وسلامتو ثروتمندباشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1570 روز

    سلام خدمت دوستان گرامی و عزیز.

    روز هفتم روزشمار تحول زندگی من.

    آنچه من ازصحبت‌های استاد در این جلسه درک کردم این هست که همانطور که ما برای غذا خوردن دقت کاملی می‌کنیم که غذا فاسد نباشه، رنگ بو مناسب داشته باشه، کثیف نباشه، و حتی آشپز رو هم بررسی میکنیم که آدم تمیزی باشه، رستوران رو بررسی میکنیم که جای تمیزی باشه و اگر سوسک و موارد نامناسبی ببینیم در اون رستوران غذا نمیخوریم، با همین معیار هم باید مراقب ورودی‌های ذهنمون باشیم. یعنی ببینیم داریم به چه چیزی توجه می‌کنیم و آیا این چیزی که داریم به ذهنمون میدیم مناسب هست یا مناسب نیست؟

    اگر داریم ورودی‌هایی رو به ذهنمون میدیم که کثیف و بدبو و نامناسب هست قطعا نتیجه‌ای که در زندگیمون میبینیم اتفاقات نامناسب خواهد بود. اگر مرتب داریم به ناخواسته‌ها توجه می‌کنیم، در مورد موارد ناخواسته مطالعه می‌کنیم، در مورد مطالب ناخواسته فیلم می‌بینیم، در مورد موارد ناخواسته صحبت می‌کنیم، در مورد موارد ناخواسته فکر می‌کنیم داریم فرکانس نامناسب به جهان هستی ارسال میکنیم داریم غذای بد به ذهن خودمون میدیم و نتیجه‌ی این کار میشه جذب اتفاقات بد که زندگی ما رو به هم میزنه. پس باید خیلی دقت کنیم داریم به چه چیزی توجه می‌کنیم.

    آیا داریم به ثروت توجه می‌کنیم یا داریم به فقر توجه می‌کنیم؟ آیا داریم به سلامتی توجه می‌کنیم یا داریم به بیماری توجه می‌کنیم؟ آیا داریم به نکات مثبت توجه می‌کنیم یا داریم به نکات منفی توجه می‌کنیم؟ آیا داریم به روابط زیبا توجه می‌کنیم یا داریم به روابط نامناسب توجه می‌کنیم؟ آیا داریم به اخبار نامناسب توجه می‌کنیم یا داریم اطلاعات زیبا به ذهنمون می‌دیم؟ داریم به چیزهایی تو زندگیمون توجه می‌کنیم؟ داریم از اساس همون چیزها رو وارد زندگی خومون می‌کنیم. بنابراین باید همانطور که برای غذا خوردن وسواس داریم در مورد ورودی های ذهنمونم توجه کنیم.

    وقتی که ما کانون توجه خودمون رو کنترل می‌کنیم آهنربا ثروت، سلامتی، موفقیت، سعادت، روابط زیبا می شویم بدون اینکه لازم باشه کار خاصی انجام بدیم چون تمام اتفاقات با افکار ما خلق میشه. با کانون توجه ما خلق میشه.

    کنترل کردن کانون توجه هم نیاز به تکامل داره و هم نیاز به تلاش آگاهانه داره و کار ساده‌ای نیست و باید روش کار کرد، اما تغییر کانون توجه به موارد مثبت و زیبا شدنی هست همانطور که استاد عباس منش تونسته این کار رو انجام بده.

    تصمیم امروز من این هست که یک نگاهی به ورودی هایی که دارم به ذهنم میدهم بندازم. من یک سری بازی‌ها رو باید از گوشیم حذف کنم چون موارد ناخواسته توش هست. همچنین باید مطالعه کردن اخبار ورزشی رو کامل کنار بگذارم و همچنین مطالعه کردن اخبار تکنولوژی و دنبال راهکاری باشم که موارد مناسب رو پیدا کنم و به ذهنم بدم. حتما یک راهکاری باید وجود داشته باشه. امیدوارم اگر استاد راهکاری پیدا کرده با ما به اشتراک بگذاره که چطور فوتبال ورزشی و تکنولوژی رو دنبال میکنه چیزهایی که هم سرگرمی هستند و هم مهارت‌های بسیار مهمی هستند که واقعا به کسب و کار و زندگی ما کمک میکنه مثل ابزارهای تولیدی هوش مصنوعی و .. که من با خواندن اخبار تکنولوژی باهاش آشنا شدم و ازش کلی استفاده کردم. ولی خب اخبار هم مثبت دارند و هم منفی و من به خودم تعهد میدم استفاده نکنم چون موارد منفی هم هست. همچنین باید ارتباطاتم با افراد رو هم کمی محدود کنم مخصوصا خانواده چون فیلم های نامناسب میبینند و در مورد موارد نامناسب صحبت می‌کنند هرچند که خیلی وقت‌ها هم در مورد چیزهای مثبت صحبت میکنند و در مورد خوب صحبت میکنند ولی باید ورودی‌هام رو کنترل کنم اگر میخوام نتایج خوبی بگیرم. البته خودمم هم کارم خوب نیست بیشتر از اینکه به نکات مثبت خانواده توجه کنم خیلی زیاد میشه که به کار اشتباهی که انجام میده ناآگاهانه توجه می‌کنم و باید این کانون توجه رو تغییر بدم. قبلا خوب روی این موضوع کار کرده بودم الان خوب نیستم باید دوباره تمرین کنم و بهبود بدم خودم رو. ولی این محیط رو باید حتما کنترل داشته باشم چون اگر محیط ایزوله ای برای خودم ایجاد کنم نتایج خیلی خوبی میتونم بگیرم. همچنین یک سری برنامه‌های سرگرمی رو هم دنبال میکنم مثل بازی مافیا و ارتش سری که یکجور بازی هست و خیلی نکات مثبت داره آدم از نحوه تفکر و از نحوه‌ی بازی کردن افراد یاد میگیره و خیلی فان هست باید تشخیص بدی کی سیاه هست تو بازی کی سفید هست تو بازی و کلا خود بازیش فان و باحال هست اما گاهی اوقات این افراد صداشون رو بالا میبرن و یکم خشن صحبت میکنن و .. این هم باید کنترل کنم و دیگه نبینم.

    عاشقتونم. امیدوارم بهترین اتفاقات براتون بیفته و شدیدا عمل گرا باشید و زندگی عالی برای خودتون رقم بزنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1630 روز

    سلام و عرض ارادت خدمت استاد گرانقدرم آقای عباسمنش عزیز و مریم خانم عزیزم و دوستان هم مداری

    نگویم که در گذشته ام چه تغذیه های اشتباه ذهنی داشتم !

    از اولین روزهای آشنایی با استاد ، کارهای مثبتی که انجام دادم :

    اخبار و از زندگیم به کلی حذف کردم .

    آهنگهای غمگین و منفی رو گوش نمیدم .

    دیگه فیلم و سریال نمی بینم .

    به نکات منفی و صحنه های نادلخواه جامعه توجه نمیکنم.

    در مباحث اوضاع اقتصادی و جامعه شرکت نمی کنم .

    به مسائل و مشکلات زندگی ، با دید بهتری نگاه میکنم ، اول اینکه هر مسئله ایی قابل حل است .

    با دیدن تضاد هایم ، به خواسته هایم پی می برم و باورهای محدود کننده را شناسایی میکنم ، و با ساختن باورهای قدرتمند کننده، به احساس آرامش و خوب می رسم .

    به خاطرات تلخ گذشته توجه نمیکنم .

    با ایمان و توکل به خدا نگران آینده ام نیستم .

    به نکات مثبت افراد توجه میکنم .

    به هر چیزی با دید مثبت نگاه میکنم .

    احساسم را سریع خوب میکنم .

    با توجه به آموزه های این فایل آموزشی ارزشمند :

    تصمیم گرفتم یک ایستگاه بازرسی کنترل ورودیها بر ذهنم نصب کنم . که مثل پلیس ایست بازرسی ، ورودی های ذهنم و دقیق تر فیلتر کنم . مجوز عبور به هر ورودی را ندهم .

    تصمیم گرفتم یک اهرم رنج و لذت برای کنترل ورودی های ذهنم بسازم.

    با این اهرم :

    رنجی که از شنیدن درد ودل های دیگران ، دلسوزی کردن برای بقیه، تمرکز بر ناخواسته ها، شکوه و شکایت کردن

    وارد زندگیم میکنم ، و لذتی که از کنترل ورودیهای نامناسب، عائد زندگیم میشود را کنترل کنم .

    تصمیم گرفتم: همواره مراقب تغذیه ذهنم باشم .

    تصمیم گرفتم: با توجه به نکات مثبت : سپاسگزارتر باشم .شکرگزار تمام جنبه های زندگیم باشم .

    تصمیم گرفتم: زندگیم را آنطوری که دوست دارم بسازم .

    در پناه نور و عشق الهی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: