نوشته زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان به عنوان متن انتخابی این فایل:
استاد جان، خداروشکر که سرکلاس درس شما نشستم تا تئوری و عملی برنامه زندگیمو از نو بنویسم، که پاک بشم و از نو شکل بگیرم..
حرفاتون پر از آگاهی ناب و درجه یکه که انقدر خالصه که میشینه کنج قلبت میشه نور ،میشه روشنی، میشه ایمان ،میشه باور ،میشه که میشود که ببین به چه زیبایی برای استاد شده برای تو هم میشه به شرط گوش جان سپردن به هدایت و فرمان الهیی ،به شرط باور به قلب و ندای قلبت، ندایی که از طرف خداست.اعتماد کن عمل کن و بعد بشین بهشتتو نظاره کن ….
قصه هدایت…
و عجب قصه ای عجب فایلی و عجب آگاهیهای نابی…
استاااد مرسی واقعا از این قصه های شیرین هدایتتون که این همه به باور و ایمانم عمق میده و قدمهام محکمتر،استوارتر میکنه برای ادامه دادن برای عمل کردن برای باور داشتنه رویاهایی که واقعیت میشن به شرط شجاعت، عمل و توکل به هدایتگر مطلق…
استاااد جان این طرز نگاه شما به همه مسائل کوچک و بزرگ باعث نتایج متفاوت و درخشان شماست ،اینکه شما همیشه و درهرچیزی ردپای هدایتو دنبال میکنید اینکه قصه هدایت در تمام زندگی شما جاریه
میخواد این هدایت در یک بطری شوینده باشه یا هدایت داستان مهاجرت هیچ فرقی نداره کوچیک و بزرگیه مساله مهم نیست توجه به اصل قصه مهمه یعنی اصل هدایت که هرلحظه و درهر چیز ببینی، گوش جان بسپاری و عمل کنی … تفاوت شما تفاوت نگاهتون به همه چیزه تفاوت اعتماد کردن و عمل کردن به هدایت قلب،به هدایت رب…
مررسی از بطری شوینده که قل خورد و اومد پیش شما تا بشه کلید ضبط شدن این فایل …مرسی از مریم جانم که با یک خواسته ساده باعث قل خوردن اون بطری شد و مررسی از دوست عزیزمون که با طرح سوالش این زنجیره رو تکمیل کرد تا این فایل ارزشمند، این آموزه های ناب ضبط بشه و بشه چراغ راه ما،بشه پاسخ خیلی از سوالام و بشه یک باور محکم و قوی برای دل و گوش سپردن به کلام حق هدایت حق و باور و عمل به قلبت به احساست…
مرسی استاد جان مرررسی که اینقدر زیبا با زندگی خودت با خوشبختی خودت داری به ما درس میدی
این نگاه متفاوت شما به همه مسائله که شما و نتایجتون رو انقدر متفاوت کرده
باز هم میگم استاد تو همونی که باید باشی شما همونی که خدا به من هدیه داد تا تئوری و عملی ازتون یاد بگیرم تا باور کنم که میشه اینطور هم زندگی کرد…سبک زندگی شما همونه که من میخوام و چه ایمان و باوری در من جون میگیره وقتی میبینم برای شما شده…بارها این حرفها رو شنیدم ولی ولی حرفای شما به باور و ایمان من جوون داد امید تازه ای در قلبم روشن کرده منو دوباره بلند کرده که ادامه بده که بخدا میشه …ببین منو ببین زندگی منو شده ،برای تو هم میشه نه به سختی، به راحتی فقط شجاعت و هدایتو بکن چاشنی راهت، عمل کن و کیفشو ببر …
مرسی استاد جان برای تمام امید و باوری که در وجودم روشن کردی به لطف و هدایت خدای مهربووونم
دوست دارم آموزه های ارزشمند این فایلتون دسته بندی کنم تا کلیدوار در ذهنم دسته بندی بشه
۱-چجوری مورد رحمت قرار گرقتی؟
این سوال دوستمون اشک منو در آورد
واقعا چطور مورد رحمت قرار گرفتید؟ چه خواسته ای در وجود شما شکل گرفت تا اینطور متعهدانه زندگیتونو باشکوه در همه ابعاد ساختید و با خوشبختی خودتون دارید خدارو فریاد میزنید توحید فریاد میزنید، و با خوشبختی خودتون شدید الگو، الگویی متفاوت چی میشه که اینجوری میشه؟
و جمله ناب و طلایی این فایل
من کار خاصی نکردم جز اینکه گذاشتم خدامنو ببره خدامنو هدایت کنه …چقدر ساده ولییی چقدر پربار. کل داستان همین جملست اجازه بدیم خدا ماروببره. چطور اجازه بدیم؟اجازه ما ایمان ماست اجازه ما با توکله ماست و باور اینکه خدا داره کارهارو انجام میده…
۲-تمرکزت از روی چیزی که هستی بردار و بزار روی چیزی که میخوای باشی
استاد واقعا این حد از شجاعت و جسارت شما قابل تحسینه و شما نون شجاعت و جسارتتون میخورید نوووش جونتون بارها گفتید که خداوند به شجاعان پاداش میدهد و خوشحالم که دارم میبینم با چشمانم شکوه زندگی شما در تمام جوانبو و اینه پاداش خدا به شجاعتتون …
خیلی جسارت میخواد دل بزرگی میخواد این کاری که شما کردید
چه کاری ؟؟
اینکه جرات کنی و ایده های عالی و پولساز فوق العاده ای که به نتیجش ایمان داری ،براش وقت گذاشتی هزینه کردی انرژی گذاشتی بزاری کنار و بگی تمام…
جرات میخواد کارمندایی که زحمت کشیدی تربیت کردی رو بگی استپ و تمام
جرات میخواد شرکتایی که با کلی امید و برنامه راه انداختی و کلی روش سرمایه گذاری کردی بگی تمام
جرات میخواد که همه برنامه و فکر و ایده هات رو ببوسی بزاری کنار وقتی همه میگن دیوانه ای معلوم هست چیکار میکنی و هیچکس حتی نتونه باور کنه که تو این کارو میکنی
این یعنی نهایت ایمان این یعنی نهایت توکل و دل سپردن به ندای قلبتون این یعنی شناخت کامل خودتون و خواستتون از زندگی. این یعنی یک درس خیلیییی بزرگ و آموزنده برای من
وقتی میدونی چیزی برای تو نیست احساست اینو بت میگه جرات کن و بزارش کنار حتی اگر کلی برات پول داشته باشه حتی اگر کلی براش زمان و انرژی گذاشتی جرات کن و به احساست به قلبت اعتماد کن بقول آقا ابراهیم دری از آگاهی به روم باز شد مرررسی استاد
چقدر عالی میشنوید صدای هدایتو
چقدر عالی عمل میکنید و چقدر با جسارت پا به دنیای ناشناخته ها میزارید
چون خواستتون از زندگی درک کردید و میدونید
گفتید این ایده ها عاالیه کلی هم پولسازه ولی خواسته من از زندگی فقط پول نیست …من نمیخدام تک بعدی زندگی کنم من نمیخوام فقط پول بسازم من از خدا زیاااد میخوام.. میخوام تمام ابعاد زندگیم زندگی کنم… چه احساس لیاقتی …من لایق دریافت نعمتهای خدا درهمه ابعاد زندگیم هستم من فقط هدفم این نیست پول روی پول بیاد من میخوام ظرفم بزرگ بشه. شخصیتم بزرگ بشه. میخوام دنیارو تجربه کنم. میخوام همه ابعاد وجودم کشف کنم
پول فقط یک بعد از نعمتهاست و این ایده ها منو فقط به بعد پول میرسونه پس این راه من نیست تمام…دمتون گرم واقعا استاد چه قشنگ تکلیف خودتون بدون هیچ شک و تردیدی روشن میکنید با اینکه هیچی نمیدونید که قرار چی بشه و چه کنید اعتماد میکنید و قدم اول برمیدارید میگه تمرکزتو از روی این موضوع بردار میگید چشم ،شرکت و همه چی میبندید و تعطیل، نمیدونم قدم بعدی چیه ولی فقط میدونم که الان باید شاخ و برگ اضافی قطع کنم تا قدم بعدی بهم گفته بشه و میرید تو دنیای نا شناحته ها…
و تاکیدی که به تمرکز داشتید اگر اینو میخوای پس دیگه پرونده اونیکی ببند اینجا تفاوت مهمیه که خیلیامون میگیم حالا جفتش باشه بزار ببینم اصن قرار چیکار کنم ولی شما میگید نه تعلل نمیکنید اینکه میدونم نیست پس دیگه تمام. بزار تمرکزمو کامل بزارم رو خواسته ای که از زندگی دارم خواسته من آزادی رهایی زندگی کردن تمام ابعاد زندگیمه و ..
قدم بعدی هدایت، بزن به جاده و سفرها شروع میشه، میگه بزن به جاده تا ببینی که زندگیت میخوای چه مدلی باشه و شما میگی چشم و شروع تجربه های جدید، کشورهای متفاوت…
میدونی شما خواستتونو با احساس لیاقت کامل خواستی خدای من من میخوام آزادی مالی،مکانی و زمانی داشته باشم خدا هم گفت چشم پس اجازه بده که هدایتت کنم و حالا ماداریم نتیجه این درخواست و هدایتو در زندگی شما به وضوح میبینیم بخواه تا ببینی که میشود…
الهام به مریم جانم و توجه به همین موضوع ساده،چقدر جالب و آموزنده
از هیچ چیز به سادگی عبور نمیکنید میگید حتما نداییه..دلیلیه و میرید و با ایمان چمدونارو میبندید چقدررر جالب…
فقط ی تصویر میتونه اینجوری به شما باور بده چقدر خوووبید شما
۳-عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد
خدا برایم کافیست
هرکس هرکاری کنه در نهایت به نفع منه
باور به این جملات که میشه محرک شما میشه ایمان شما
اتفاق به ظاهر ناخوشایند ولی باورتون به جملات بالا
پس من نباید تو اون حال بمونم باید ذهنمو کنترل کنم پس بریم لذت ببریم و توجهمون برداریم و توکل کنیم به خدا که خودش درست میکنه با چه منطقی با این منطق که
همون خدایی که منو تا اینجا هدایت کرده و به اینجا رسونده همون خدا همه چی خودش درست میکنه پس ما بریم لذت ببریم و فقط توکل کنیم به خودش
واقعا استاد حرف و عملتون یکیه، و چقدر از تمام این حرفها و تجربیاک شما میشه درس گرفت میشه ساعتها نوشت و تفکر کرد
۴-و در آخرچقدر عالیه که با گوش دادن فایلهای شما اطلاعات درباره کشورهای دیگه و…هم کسب میکنم چون همیشه یکی از آرزوهام جهانگردی بوده و چقدر برای من شنیدن این تجربه های شما در این خصوص هم لذت بخش و آموزنده و عالی بود استاد جان توضیح بیشتر بدید که داریم لذت میبریم باشما ممنونممم ازتون. من خیلی مشتاق شنیدن داستان هدایت عشق شما هم هستم ایشالله که این داستان هدایت هم برامون میگید و ما لذت میبریم و درس میگیریم
اینهارو نوشتم تا بیشتر یادم بمونه تا یادم باشه قصه هدایتو… تا یادم باشه زندگی آسونه فقط باور کن که خداهست…فقط قلبتو،ربتو باور کن…باقیش ردیفه ….
یک یادآوری مهم:
از میان دوستانی که نظر آنها به عنوان متن انتخابی یک جلسه یا فایل انتخاب می شود، «اسم زیبای افراد» تنها در صورتی در بالای نوشته شان قید می شود که اسم حقیقی باشد، نه یک عبارت یا عنوان مستعار.
و موضوع مهم تر اینکه نام حقیقی خودتان، به نوشته های شما هویت میبخشد.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD655MB57 دقیقه
- فایل صوتی داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 126MB57 دقیقه
بنام خدایی مهربان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم
فصل پنجم روز سوم از روز شمار تحول زندگی من
هدایت خداوند در همه جوانب زندهگی ما وجود دارد از مسائل کوچک شروع شده مثل آوردن یک شوینده الی موارد بزرگتر مثل قدم های تکاملی برای رسیدن به اهداف ما. خدایا شکرت
فقط کافیست ما بخواهیم تا بدستش بیاوریم . و بعد خداوند هدایتمان میکند .
خداوند من را همیشه هدایت میمیکند. فقط باید اجازه بدهیم که خداوند هدایتمان کند و تسلیم خداوند شویم . به اندازه که ما از خداوند هدایت بخواهیم و شناسایی اش کنیم ، هدایت میشویم.
یک تفاوتی که چند وقت است من احساس میکنم که نسبت به اطرافیانم یکذره بیشتر دریافتش میکنم او همین هدایت الهی است.
– در لباس خریدن نیاز نیست که تمام فروشگاه ها را بگردم و بعد بگیریم ، بلکه در همان اولین یا دومین فروشگاه که میرم لباسم را با بهترین قیمت میگیرم اما میبینم دیگران را خیلی درینمورد مشکل دارد و من با دیدن این افراد میفهمم که خداوند هدایت کرده ، من به گفته شما از کجا میفهمیدم که قرار است لباس دلخواه من در فروشگاه دوکان باشد .
خداوند را صدهزار مرتبه شکر
این فایل خیلی آرامش بهم میده وقتی گوشش میدم بیشتر الهامات رو بهتر درک میکنم و بیشتر به نشانه ها و الهامات اعتماد میکنم.
خدایا من را در راه راست، راهی که آرامش و زیبایی و حال خوب و پر از ماجراجویی هایی هست که لذت میبرم و بعد به عقب نگاه میکنم میبینم و میگم خدایا ببین چه کردی برام
ببر
خدایا اعتماد دارم به تو و خیلی کار هارو برام انجام دادی و خیلی جالب بود توی کلاس انگلیسی بودم و معلم ازم پرسید اگر به عقب بر میگشتی دوست داشتی چه چیزی رو تغییر بدی!
به این سوال عمیق فکر نکرده بودم
اونجا یک لحظه عمیق شدم و هیچ وقت فکرش رو نمیکردم بگم :
هیچ چیزی رو تغییر نمیدم. اونجا رنگ خدا باز برام پر رنگ تر شد و گفتم بخدا همه چیز رو خودش انجام داده و من فقط دنبال کار هارو گرفتم.
خدایا شکرت
استاد دوست دارم مثل همیشه
فردین از برلین
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
تمرین 1:
بهعنوان تمرین، برای غلبه بر ترسهایی که در زیر لیست شده است، برنامهای عملی برای خود آماده کن و برای اجرای آن برنامه، قدمهای عملی مشخص شده را بردار:
1. غلبه آگاهانه بر «ترس از طردشدن» 2. غلبه آگاهانه بر ترس از بیآبرویی (حرف مردم)
-از زمانی که با استاد آشنا شدیم تا کنون افراد بسیار زیادی حتی نزدیک ترین آنها از زندگی ما حذف شده اند حتی افرادی که زمانی به آنها بسیار وابسته بوده و آرزوی دیدارشان را داشتیم ما ترس از طرد شدن و بی آبرویی نه تنها نداشته بلکه بسیار خوشحال هستیم که برای همیشه از بند وابستگی به آنها و اجابت درخواست هایشان رها شده ایم مسلما آنها به خاطر کنار گذاشتنشان از زندگیمان پشت سر ما حرف های نامناسب و ناجالب زده اما برای ما مهم نیست و مسیری که در این سالها برای ما آرامش ایجاد می کند را ادامه می دهیم و اجازه می دهیم خداوند با درخواست عاجزانه از او و تسلیم شدن به درگاهش افراد منفی را از زندگی ما حذف کرده و قدم های ما را برای تحقق اهدافمان محکم تر و استوارتر سازد
افراد منفی واقعا ورودی های نامناسبی هستند که با حذف آنها رشد و پیشرفت در تمام جنبه ها با شدت هر چه تمام تر ادامه میابد البته برخی اوقات از لحاظ ذهنی درگیر خاطرات منفی آنها شده اما بسیار بهتر از گذشته می توانیم ذهن خود را کنترل کنیم
2. غلبه آگاهانه بر ترس از احمق جلوهکردن
-ترس از احمق جلوه کردن در دانشگاه در زمان گذشته وجود داشت و حتی با وجود دانستن پاسخ آن را بیان نکرده از ترس اینکه مبادا احمق به نظر برسیم اما اکنون اگر پاسخ سوالی را ندانیم یا اطلاع خاصی در زمینه ی مورد نظر نداشته باشیم به راحتی از افراد درخواست می کنیم که برای ما توضیح دهند هر چند بسیاری از آنها ما را مسخره کرده و می گویند شما که سواد دارید چرا این سوال را می پرسید مثلا شما تحصیل کرده اید و… اما برایمان مهم نیست و سوالات خود را ادامه می دهیم
3. غلبه آگاهانه بر ترس از انتقاد دیگران یا تأییدنشدن
-ترس از انتقاد اکنون نیز تا حدودی در ما وجود دارد اما با گذراندن دوره ی احساس لیاقت انتقادات دیگران را شنیده و آنها را الهام الهی در نظر می گیریم هر سخن ناشایست یا انتقادی از دیگران می شنویم متوجه ترمزها و باورهای مخرب خود شده و سعی می کنیم با قدرت بیشتر بر روی آنها کار کرده و عیب خود را برطرف کنیم بنابراین از انتقادات دیگران ناراحت شده اما آنها را ضعف شخصیتی خود در نظر گرفته و سعی در بهبود و اصلاحشان داریم
4. غلبه آگاهانه بر ترس از نه شنیدن
-به وفور هنگام فروش محصولاتمان نه تنها نه شنیده ایم بلکه بسیاری از محصولات ما مورد انتقاد و توهین دیگران قرار گرفت و بنابراین از نه شنیدن دیگران ناراحت نمی شویم
همان گونه که خودمان به تازگی به دیگران نه می گوییم و انتظار نداریم طرف مقابل ناراحت شود ما نیز از نه شنیدن افراد ناراحت نشده و آن را جزء نظر و سلیقه ی شخصی او در نظر می گیریم
5. غلبه آگاهانه بر ترس از اینکه: اگر چیزی از فردی بخواهم، باید مرتباً به خواستههای آن فرد پاسخ دهم
-این ترس را نیز داشته ایم و اکنون متوجه شده ایم که دلیل درخواست های نابجای دیگران و مزاحمت های آنها برایمان ترس بوده است اکنون از دیگران درخواست کرده و تنها در صورتی درخواست هایشان را اجابت می کنیم که توانایی انرژی زمان لازم و کافی داشته باشیم به هیچ وجه حاضر نیستیم زمان و انرژی خود را صرف اجابت درخواست های دیگران کنیم
تمرین 2:
این تمرین، کلید کنترل ذهن، در مواقع ترس از درخواستکردن است
یکی از تقاضاهایی که بهخاطر ترس تا الان انجام ندادهای را بنویس:
-درخواست کردن از همسایه برای دادن کلید زیر زمین که کنتور مشترک در ملک خصوصی او قرار داده شده و هر بار با آمدن مامور آب ما را درگیر خود می کند
-درخواست برای مجزا کردن کنتورهای مشترک گاز و آب
با این جمله شروع کن:
وقتی میخواهم در مورد: (این تقاضا با این افراد که تا کنون بارها برای ما مشکل و درگیریهای قضایی و دادگاهی ایجاد کرده اند) درخواست کنم، این تصور که اگر (دوباره از ما شکایت کرده ایجاد درگیری یا مزاحمت برایمان کنند بحث دعوا و درگیری به درازا و دادگاه منتهی شود هزینه های بسیاری برای ما در بر داشته باشد مانند زمانی که با درخواست ما حتی مامور آب هم از سمت خود برکنار شد و..)، مرا از تقاضاکردن پشیمان میکند و میترساند!
نکته:
اگر بهجای نگهداشتن این ترس در ذهن و پروبال دادن به آن بهوسیله پیش قضاوتی، آن ترس را روی کاغذ بنویسی، قدرت این ترس در ذهنت کم میشود و جرئت میکنی درخواست کنی.
-تا کنون دو مرتبه درخواست داده ایم و درخواست های ما پاسخ داده نشد و هر بار به تعویق افتاده است اینبار تصمیم داریم با وکیل و تشکیل پرونده جلو رویم چون هزینه های زیادی را بابت انجام آن تا کنون پرداخت کرده ایم
تمرین 3: (تصور بهترین نتیجه ممکن
بهعنوان تمرینی برای ساختن تصورات ذهنی مثبت، لیستی از «اگر بشود چه میشود جای ممکن» را درباره نتیجهٔ درخواستکردن بنویس و این لیست را در بخش نظرات این جلسه ثبت کن و بارها مرور کن.
-اگر درخواست ما اینبار توسط این شخص پذیرفته شود:
به راحتی کنتورها مجزا شده
بدون نگرانی قبض ها پرداخت می شوند
هر کسی قبض خود را پرداخت کرده و ما مجبور به پرداخت قبض سایر واحدها نیستیم
طبقه ما مجزا شده و شاید اقدام به اجاره یا فروش آن کنیم
اکنون و در گذشته به دلیل داشتن این مشکل اجاره و فروش آن ممکن نبود و نیست
روابط بهتری با آنها برقرار می کنیم
تصورات ما در مورد آنها تغییر می کند
آرامش بیشتری داشته و دائما نگران نیستیم که نکند قبض را پرداخت نکرده و آب مجموعه برای همیشه قطع شود
می توانیم پولی را که بابت قبوض آب می پردازیم صرف هزینه ی زیبا سازی و بازسازی آن کنیم
اعتماد به نفس ما برای درخواست کردن بیشتر می شود
لازم نیست وکیل گرفته و هزینه های زیادی را متقبل شویم
تمرکز ما بر هدف اصلیمان قرار می گیرد و پراکنده نیست
نتایج بسیار بهتر و بزرگتری از کار کردن بر روی باورهایمان می گیریم
تمرین 4:
لیستی از تجربه هایی آماده کن که قبلا ترس از موضوعاتی داشتی و این ترس ها مدتهای طولانی شما را آزار میداده است، اما پس از اینکه آگاهانه وارد آن ترس شدی یا مجبور به مواجه شدن با آن ترس شدی، فهمیدی که آن ترس چقدر پوچ و توهمی بودها
-در گذشته ترس از فروش محصولات خود و معرفی آنها به دیگران داشتیم اما با اقدام به فروش ترس ما به کلی از بین رفت و بسیاری از محصولات ما به فروش رسید
-در گذشته ترس از سخنرانی در جمع داشتیم اما با انجام آن در دانشگاه نمی توانیم بگوییم که این ترس از بین رفته اما بسیار کمرنگ تر شده است
-در گذشته ترس از مهاجرت به مکان دیگر و زندگی مستقل داشتن را داشتیم اما با جدا شدن متوجه شدیم تا چه حد در تمام زمینه ها می توانستیم پیشرفت کنیم
-در گذشته ترس از تعمیر وسایل برقی را داشتیم اما اکنون به راحتی آنها را تعمیر کرده و اگر نتوانیم آن را به تعمیرگاه می بریم
-در گذشته ترس از مکان های خلوت و تاریک را داشتیم اما یکبار برای غلبه بر این ترس اقدام کردیم و اتفاق نامناسبی برای ما رخ نداد
-در گذشته ترس از درخواست پول از فردی که با ما زندگی می کرد و تمام هزینه های او را متقبل می شدیم داشتیم اما اکنون به راحتی از او درخواست می کنیم
تمرین 5: غلبه بر ترسهای ذهنی که مانع درخواستکردن میشود
هدف این تمرین، ساختن باورهای قدرتمند کننده درباره «توانایی درخواستکردن» است.
جملات زیر را کامل کنید:
• اگر من هرگز درخواست نکنم:…
-هرگز موفق نمی شوم
-هرگز نمی توانم پا در دل ترس هایم بگذارم
-هرگز نمی توانم بر ترس هایم غلبه کنم
-هرگز نمی توانم به توانایی خود پی ببرم
-هرگز در پی بهبود شخصیت خود گام بر نمی دارم
-هرگز شجاعت و جسارت پیدا نمی کنم
-هرگز احساس ارزشمندی و لیاقت ندارم
-هرگز عزت نفس من افزایش نمیابد
-هرگز احساس خوبی نخواهم داشت
-گفتگوهای ذهنی منفی داشته که مرتبا مرا درگیر سرزنش و تحقیر می کند
-در سایر زمینه ها با شکست و عدم موفقیت مواجه می شوم
• اگر من برای خودم بیشتر ارزش قائل باشم…
-حتما درخواست می کنم
-حتما توانمندی ها و استعدادهای خود را تشویق و تحسین می کنم
-حتما تعاریفی که دیگران از من می کنند می پذیرم
-حتما با کوچترین اشتباه خود را سرزنش و تحقیر نمی کنم
-حتما احساس گناه ندارم
-حتما احساس قربانی شدن نمی کنم
-حتما می پذیرم که با باورها و افکار خود اتفاقات زندگیم را رقم می زنم
-حتما هر روز زمانی برای کار کردن بر روی باورهایم اختصاص می دهم
-حتما سپاسگزار نعمت های بیشماری هستم که خداوند در اختیارم قرار داده است
-حتما از زمان و انرژی خود به نحو احسنت استفاده می کنم
-حتما ورودی های ذهن خود را به شدت کنترل می کنم
-حتما تمرکز خود را از روی دیگران بر می دارم
-حتما پیاده روی کرده غذای مناسب مطابق با قانون سلامتی مصرف می کنم
-حتما از تک تک لحظات زندگی خود لذت می برم
-حتما در پی بهبود و پیشرفت دائمی و همیشگی هستم
-حتما خود را بسیار دوست داشته و برای توانمندی های خود ارزش و احترام قائلم
• اگر بر ترسهایم غلبه کنم:…..
-حتما پیشرفت کرده و موفق می شوم
-حتما شخصیت قوی تر و رشد یافته تری میابم
-حتما ظرف وجودیم بزرگتر می شود
-حتما مشمول لطف و رحمت الهی قرار می گیرم
-حتما نعمت های زیادی از جانب خداوند دریافت می کنم
-حتما برای آسانی ها آسان می شوم
-حتما زندگی شادتر و آرامش بیشتری خواهم داشت
-حتما احساس بسیار بهتر عزت نفس و احساس ارزشمندی بیشتری دارم
-حتما به اهداف خود به ساده ترین شکل ممکن دست میابم
-حتما ایده های بسیار بهتری از جانب پروردگار دریافت می کنم
• اگر مهمترین آرزوهایم را نادیده بگیرم…:
-نتایج زندگی من مانند گذشته خواهد شد
-انگیزه ای برای ادامه زندگی نخواهم داشت
-احساس خوب ذوق و اشتیاق برای تحقق آن ندارم
-رشد و پیشرفت نمی کنم
-جهان با ایجاد تضادها و چالش های نامناسب مانند گذشته مرا درگیر خود کرده
-زمان و انرژیم صرف حل کردن مسائل بیهوده خواهد شد
-به توانایی ها و استعدادهای نهفته ی خود پی نمی برم
-باورهای توحیدی را نادیده می گیرم
-خود را رها شده در باد که قدرت خلق خواسته های خود را ندارد می بینم
-امیدی به تحقق سایر اهداف نخواهم داشت
-هنگام مرگ حسرت خواهم خورد که چگونه نتوانستم خواسته های خود را خلق کنم
-علاوه بر دنیا در آخرت نیز زندگی بسیار نامناسبی دارم
• اگر باور داشتم آنچه را درخواست میکنم، دریافت میکنم …:
-مرتبا درخواست می کردم
-هر بار درخواست های بیشتر و بزرگتری از خداوند داشتم
-عزت نفس و احساس لیاقت بیشتری برای درخواست کردن داشتم
-احساس بسیار خوبی داشته چون مطمئن بودم تمام درخواست هایم اجابت می شود
-نگرانی بابت آینده و رخ دادن اتفاقات نامناسب نداشتم
-به هدایت های خداوند اعتماد داشته و تسلیم او بودم
-می دانستم که خداوند راه حل تمام مسائل را می داند و به راحتی ما را به تحقق اهدافمان هدایت می کند
-نگرانی بابت اتفاقات گذشته نداشتم
-توانمندی ها و استعدادهای خود را بیشتر باور می کردم
-از تک تک لحظات زندگی خود لذت بیشتری می بردم
-تمرکز خود را تنها بر خواسته ها نه ناخواسته ها قرار می دادم
-عجله نداشته و باور داشتم اتفاقات مناسب در زمان مناسب برایم رخ خواهد داد
• چیزی را که در این برهه زمانی میخواهم درخواست کنم …:
-بهبود و رشد شخصیت
-برطرف شدن پاشنه های اشیل و ضعف های شخصیتی
-برطرف کردن عادات نامناسب
-ایجاد عادات جدید
-فهم بهتر قرآن
-فهم بهتر قوانین جهان
-درک بهتر قانون تکامل
-عجله نداشتن و لذت بردن از تک تک لحظات
-بازسازی خانه
-حل مشکلات منزل
-اجاره دادن منزل
-فروش محصولات
-افزایش مهارت در حوزه های مورد علاقه
-یادگیری و مهارت بیشتر در انجام تمام کارها
-استفاده ی بسیار بهتر و بیشتر از زمان
-خاموش کردن گفتگوهای منفی ذهن و جهت دادن آنها به سمت مثبت
-احساس شادی و آرامش بیشتر
-خرید وسائل مورد نیاز منزل
-فروش وسایل اضافه نظم و ترتیب دادن به فضا
تمرین 6: غلبه بر ترس از تحقیرشدن
در یک خیابان معروف مثل خیابان ولیعصر تهران از چند نفر بپرس: خیابان ولیعصر کجاست؟!!
-این تمرین را دو سال پیش انجام دادیم و نتیجه ی آن هم مانند استاد برای ما رخ داد همه ی افراد با روی باز و گشاده برای ما توضیح دادند که از کدام مسیرها قصد دارید عبور کنید و هم مسیرهای پیاده و هم سواره را به صورت دقیق به ما توضیح دادند
با تشکر فراوان از خانم شایسته ی عزیز برای تمرینات عالی و دقیق شان ما سعی کرده ایم تمرینات شما را هر بار بهتر انجام داده و کیفیت آنها را در حد مدار و میزان درک و فهممان ارتقا دهیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
سومین عامل عدم درخواست:
ترس *
ما می ترسیم:
-تنها بمانیم
-طرد شویم
در واقعیت:
با عدم درخواست از دیگران:
-آنها را از دست خواهیم داد
ما می ترسیم:
-بی آبرو شویم
-همه ی افراد ما را مسخره کنند
در واقعیت:
-نگرانی بابت حرف مردم ما را از تحقق اهدافمان دور می کند
-مردم هیچ تاثیری در رخ دادن اتفاقات مثبت و منفی ما ندارند
-مسخره کردن دیگران به هیچ وجه اهمیت ندارد
-آبرو هیچ معنایی ندارد
افراد موفق:
*نگران حرف مردم نیستند
خود را بسیار دوست دارند به توانایی های خود باور دارند و برای خود ارزش و احترام قائل هستند*
اگر می خواهیم اعتماد به نفس بالایی داشته باشیم:
آلبرت انیشتین را به عنوان الگوی خود انتخاب کنیم
ما می ترسیم:
-احمق جلوه کنیم
ما می ترسیم:
-انتقاد دیگران را برانگیخته کنیم
-به ما برچسب زیاده خواهی زده شود
ما می ترسیم:
-نه بشنویم
در واقعیت:
-با نه شنیدن اتفاق خاصی برای ما رخ نمی دهد
-جایگاه ما تغییر نکرده و در جایگاه گذشته ی خود باقی مانده ایم
-چیزی را از دست نمی دهیم
ما می ترسیم:
-با درخواست کردن از دیگران آنها از ما متوقع شده و درخواست های بیشتری از ما داشته باشند
در واقعیت:
-به راحتی به درخواستهای نابجای افراد نه بگوییم
-به جای فرار از درخواست کردن بر روی عزت نفس خود کار کرده تا بتوانیم به راحتی به دیگران نه بگوییم
-اگر شرایط اجابت درخواست های دیگران را نداشیم به وضوح ساده و روشن به آنها نه بگوییم
ترس های خود را با پاسخ دادن به این پرسش شناسایی و برطرف کنیم:
تقاضا و درخواست های خود را نوشته:
ترس های خود را جلوی آن بنویسیم
ترسیدن:
-تصور
-قضاوت
-توهم و حربه ای است که ذهن ما برایمان ایجاد می کند
اجازه ندهیم:
-ذهنمان ما را کنترل کند
-ذهنمان جهنمی برای عدم درخواست شکل دهد
-ذهنمان ما را تخریب و سرزنش کند
-اسلحه ی ذهن خود را بشناسیم
تکنیک عالی برای غلبه بر ترس:
-از خود سوال کنیم اگر بشود چه می شود….
-لحظه ی پایانی تحقق خواسته را در ذهن خود تجسم می کنیم
-با قدرت درخواست کنیم
بسیاری از مواقع:
با افکار نامناسب درخواست های خود را سانسور می کنیم در صورتی که با درخواست کردن از دیگران به راحتی انجام می پذیرفت
اگر افکار منفی در ذهن ما شدت گرفته باشد حتی تجسم تحقق خواسته با درخواست کردن برایمان بسیار مشکل است
هر آن چیزی که تصور کنیم:
تحقق میابد
اگر نمی توانیم تحقق خواسته های خود را با درخواست کردن در ذهنمان تجسم کنیم به این معناست که:
باید بر روی باورها و افکار خود به شدت کار کنیم*
همواره:
ترس های واهی که بر آن غلبه کردیم را یادداشت کنیم:
تا باور کنیم:
ترس های ما توهمی است و با غلبه کردن بر آنها اتفاق خاصی برایمان رخ نداده و نمی دهد
به هر میزان ترس هایی که بر آنها غلبه کردیم را به یاد بیاوریم:
-بیشتر درک می کنیم ترس های کنونی ما نیز واهی هستند و
-به ترس های کنونی خود می خندیم
جملات زیر را تکمیل کنیم:
اگر هرگز درخواست نکنم…
اگر برای خود ارزش قائل باشم….
اگر بر ترس هایم غلبه کنم….
اگر مهم ترین آرزوهای خود را نادیده بگیرم…
اگر باور می کردم آن چه را درخواست می کنم دریافت می کنم….
درخواست کنونی من چیست؟
درخواست های کوچک از دیگران:
نتایج بسیار بزرگی برای ما به همراه دارد
باید باور کنیم:
-درخواست های ما پاسخ داده می شود
Ask and it is given-
-برای درخواست های خود سماجت به خرج دهیم
-همه ی افراد از درخواست کردن می ترسند افراد شجاع در عین ترسیدن از دیگران درخواست می کنند
-درخواست های ما از دیگران باید شفاف و واضح باشد
-با درخواست کردن از دیگران نه تنها تحقیر نمی شویم بلکه افراد با روی باز برای ما زمان صرف کرده و خواسته های مان را اجابت می کنند
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
نکاتی که از این فایل ارزشمند دریافت کردیم:
-با داشتن باورها و افکار مناسب شرایط اتفاقات افراد ایده ها به سمت ما برای تحقق اهدافمان هدایت می شوند
-خداوند همواره در حال هدایت ما به سمت خواسته هایمان است
-هنگام درخواست از خداوند به نشانه های الهی توجه کرده و به الهامات خود عمل کنیم
-خداوند تمام کارها را به آسانی با داشتن باورهای مناسب برای ما انجام می دهد
-همه ی ما هر لحظه در حال هدایتیم و هر لحظه آن را فراموش می کنیم
-با توجه به اتفاقات مثبت رخ داده شده برایمان هدایت های الهی را مرتبا به خود یاد آوری کنیم
-در مورد هدایت ها ی خداوند مرتبا با خودمان و دیگران صحبت کنیم
-به میزانی که به خداوند ایمان و باور داشته باشیم به همان میزان مشمول دریافت هدایت های خداوند می شویم
-با داشتن باورهای مناسب بر روی شانه های خداوند نشسته و او ما را به بهترین و آسانترین مسیرها هدایت می کند
-با ایجاد باورهای توحیدی مشمول لطف و رحمت الهی قرار می گیریم
-متناسب با باورها و افکارمان در مدارهای متفاوتی قرار داشته و به محض تغییر آنها به مدارهای بالاتر هدایت می شویم و در مدارهای بالاتر نعمت سلامتی ثروت روابط خوب بیشتری قرار دارد
-رحمت و مهربانی بی حد خداوند برای تمام افراد است اما تنها کسانی آن را دریافت می کنند که با باورها و افکار مناسب در مدار مناسب قرار گیرند
-بی نهایت مثال نتایج و اتفاقات در تجربیات گذشته ی زندگی خود از هدایت ها هم زمانی ها لطف و مهربانی خداوند مشاهده می کنیم
-به اندازه ای که قلب خود را باز کرده به خداوند ایمان و باور داشته باشیم اتفاقات را قضاوت نکرده به نشانه ها الهی توجه داشته به ایده های الهام شده عمل می کنیم و مشمول هدایت های خداوند می شویم
-به جای حساب کردن بر عقل و منطق بر هدایت های خداوند و قلب خود حساب کنیم
-تجربیات نامناسب منطق و عقل ما جلوی هدایت های خداوند را می گیرند
-عمل کردن به ایده های الهامی خداوند نتایج بسیار بزرگ و متفاوت از سایرین برای ما در بر دارد
-با در نظر گرفتن هدایت های خداوند نیاز نیست کار خاصی انجام شود
-اجازه دهیم خداوند کارها را برای ما انجام دهد
-اجازه ی ما: داشتن ایمان داشتن توکل و باور به این است که ما همواره در حال هدایت توسط خداوند هستیم
-با هیچ منطق و علمی نمی توانیم دلیل رخ دادن اتفاقات را متوجه شویم در آینده با بررسی مجدد آنها درک می کنیم این اتفاق به ظاهر بد تا چه اندازه برای ما خیر و خوبی به همراه داشته و تحقق اهدافمان بدون وجود آنها امکان پذیر نبوده است
-به محض تعهد به تحقق اهداف توسط خداوند به مسیر چگونگی آن هدایت می شویم
-به چگونگی از چه طریق و چه زمانی برای تحقق اهداف خود فکر نکنیم با داشتن باورهای مناسب به سمت تحقق اهداف خود هدایت می شویم
-قدم های اولیه برای تحقق اهداف با داشتن افکار و باورهای مناسب به ما گفته خواهد شد
-خداوند همواره با ما از هزاران طریق صحبت می کند با داشتن باورها و افکار نامناسب هدایت های او را درک نمی کنیم
-برای فهم آیات قرآن توجه کنیم: قرآن کتابی است که پیامبر متناسب با باورها و افکار خود درک کرده است
-خداوند هر لحظه در حال هدایت ماست اما هر فرد با توجه به شرایط خود و مداری که در آن قرار دارد آن را درک می کند
-خداوند آگاهی کل و مطلق است ما با توجه به مدار خود آگاهی های الهی را دریافت می کنیم نه بیشتر
-مهم ترین عامل تحقق اهداف رعایت قانون تمرکز است اگر مسیر کنونی ما با اهدافی که برای خود تعیین کرده ایم هم جهت نیست آن را متوقف کنیم
-هدف اصلی مان را بهبود و رشد شخصیت و بزرگ شدن ظرف وجودیمان قرار دهیم
-اهداف ما باید تمام تجارب عالی را همزمان با هم در بر گیرند
-هدف خود را به تنها موفق شدن در یک بعد خاص مانند مسائل مالی معطوف نکنیم
-از خداوند درخواست داشتن موفقیت در تمام حوزه ها از سلامتی گرفته تا ثروت را تقاضا کنیم
-همواره از خداوند درخواست های زیاد داشته باشیم
-تجربیات زندگی ما باید وسیع گسترده و در تمام ابعاد ممکن باشد
-سعی کنیم در تمام ابعاد ظرف وجودی خود را وسیع و گسترده کنیم
-اگر قصد تحقق اهداف خود را داریم در ابتدا باید مسیرهای نا هم جهت با خواسته هایمان را حذف کنیم
-اگر قصد تحقق اهداف خود را داشته اما تمرکز ما بر سایر حوزه ها معطوف باشد به آنها دست نمیابیم
-ایده های الهامی خداوند ممکن است غیر منطقی به نظر برسد
-برای گسترش کسب و کار خود قانون تکامل را درک و رعایت کنیم
-به جای همواره به دنبال ثروت بیشتر بودن خود را تجربه کنیم مهاجرت کنیم ابعاد وسیع تر از وجود خود را یافته و درک کنیم
-اولویت اصلی خود را آزادی قرار دهیم
-برای تحقق اهدافمان باید آمادگی لازم را پیش از تحقق و دریافت آنها با حذف مسائل نامرتبط ایجاد کنیم
-اگر قصد تحقق اهداف مان را داریم باید کانون توجه خود را تنها به سوی هدف خود معطوف کنیم
-به هر چیزی توجه کنیم به همان سمت هدایت می شویم
-تحقق اهداف نیازمند و مستلزم تمرکز 100 درصد بر روی آنهاست
-با قدرت و تعهد 100 درصد اقدام به تحقق اهداف خود کنیم
-برای تحقق اهدافمان اطلاعات و ورودی های ناهم جهت را به طور کامل حذف کنیم
-با کار کردن مداوم بر روی باورها و افکارمان به محض خارج شدن از مسیر خداوند ما را هدایت کرده و به مسیر اصلی باز می گردیم
-خداوند قدم به قدم ما را به سمت تحقق اهدافمان هدایت می کند
-با داشتن تجارب متفاوت می توانیم به خواسته های واقعی خود بهتر و بیشتر پی ببریم
-با داشتن باورهای مناسب خداوند ما را به آزادی زمانی مکانی و مالی هدایت می کند
-هدایت های الهی از زبان افراد مختلف به ما گفته خواهد شد
-اگر به ایده های الهامی خداوند ایمان و باور داشته باشیم همان لحظه با دریافت کوچکترین نشانه ها به آنها عمل می کنیم
-مواجه شدن با چالش ها و تضادها با داشتن افکار و باورهای مناسب در نهایت به نفع ما تمام می شود
-کسی که به خداوند توکل کند خداوند برای او کافی است
-توحید به معنای باج ندادن به افراد شرک نورزیدن و باور به این است که افراد کوچکترین تاثیری در اتفاقات و نتایج زندگی ما ندارند هر اتفاق به ظاهر بد در نهایت به نفع ماست
-زمانی که اتفاقات به ظاهر نامناسب را کنار هم قرار می دهیم مشاهده می کنیم تمام آنها در نهایت برای تحقق اهدافمان و به نفع ما رخ داده است
-با داشتن باورها و افکار مناسب اتفاقات ناخواسته در راستای تحقق اهداف ماست
-هنگام مواجه شدن با تضادها باید باور داشته باشیم آنها به نفع ما تمام می شوند تا بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم
-باور داشته باشیم خداوند که شرایط زندگی کنونی ما را در تمام حوزه ها متحول کرده می تواند اتفاقات آینده ی زندگی ما را نیز متحول و دگرگون کند
-از تک تک لحظات خود لذت ببریم با توکل و ایمان به خداوند اجازه دهیم ما را به مسیر تحقق اهدافمان هدایت کند
-اتفاقات به ظاهر بد با تغییر نگاه از زاویه ی متفاوت به ما انگیزه برای رشد و پیشرفت بیشتر می دهد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بنام خداوند آرزوهای من
سلام
روزشمار تحول زندگی : تعهد 123
خدا کارهارو به راحتی انجام میده و مارو هدایت میکنه
هدایت برای همه اتفاق میوفته ولی برای دریافت ایمان و باور لازمه باید نشونه هارو باور کنیم
صدای منطق رو خاموش کنیم و به قلبمون گوش بدیم تا هدایت خدا رو بشنویم
الخیر فی ما وقع … هر اتفاقی بیوفته خیر من در اونه
خدا برای من کافیست باورهای توحیدیمونو تقویت کنیم و به هیچکس باج ندیم
همیشه درجهت هدفهامون اولین قدم برداریم تا قدمهای بعدی هم بهمون گفته بشه اول حرکت بعد برکت
خدایاشکرت دوستت دارم
با سلام خدمت استاد جااااان
و خانم شایسته گرامی
به نظر من هدایت یعنی اینه که من چیزی نمی دونم و هر چیزی رو که می دونی به من بگو که نیاز دارم البته اینم یه راه بی انتها تکاملی لازم داره واینکه وقتی ما بخواهیم هدایت بشویم از بی نهایت راه می شود هدایت بشویم البته دست و پای خدا رو نباید ببندیم با چیزهای که از گذشته می دونستیم و در اون لحظه های بزنگاه که شیطان و نجواهاش از چپ و راست و بالا و پایین حمله می کند بهت باید بتونی به اتفاقی که افتاده و در آینده می خواد شکل بگیره تو به شکلی که دوست داری شکل بدی یعنی اتفاقات و شرایط به خودی خود شکلی ندارند بازخورد ما هست که به آنها شکل می دهد هدایت هر لحظه هست ولی بستگی دارد چقدر عضله های تصمیم گیری در مغز ما شکل گرفته که عمل کنیم بهش و اینکه اصلا بفهمیم هدایت هست که جنسش آرامش داره خودش یه مبحث دیگه ای هست
در کل استاد تمام فایل هاتون در کیهان بی نظیر هست ولی اینایی که با خدا تنهات می کنه یه عطر و جنس و حس دیگه ای داره الهی شکر که چنین خدایی داریم و چنین اُستادی
ممنونم که هستین
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام ،
روز 123 ام سفر …
خدایا شکرت برای این فایل خفن و عالی که هر بار گوش میدم واقعا یجور خاصی به دلم میشینه ، واقعا این فایل یجور خاصی به دلم میشینه استاد گلم .
من موقع گوش دادنش دقیقا دیدم که مسیری که این روزها دارم طی میکنم جهت بهتر شدن ، همین تکامل که یک قدم بهتر یک قدم بهتر دارم طی میکنم حتی در مورد هدایت من رو میرسونه به همین وضوح در مورد زبان خداوند ، یه مثال بزنم ، من جدیدا خیلی تعهدی دارم روی بهتر شدنم کار میکنم .
یهویی مثلا به دلم افتاد که یه خریدی کنم ، بعدش که رفتم اینکارو کردم ، موقع برگشت دیدم که خیلی دستم سنگین شده بود ، و خیلی سخت بود که بخوام اینکارو کنم و دیدم که الله اکبر خدایا چقد استاد قشنگ میگه در مورد هدایت و من در همین حد دارم بهتر میشم الهی شکرت …
دروغ چرا قبلا وقتی این فایلها رو گوش میدادم یجورایی احساس نا امیدی میکردم …
میگفتم حاجی من کجا و این حد از هدایت و رها بودن و ایمان داشتن کجا ؟؟؟ یجورایی حس ام گاهی منفی هم میشد … تا اینکه بعد از تعهد به فایلهای شما و همین روز شمار و تضاد های مختلف رسیدم به قانون یکم بهتر یکم بهتر ، این یکم بهتر رو بعد از فایل چگونه مثل ابوموسی نباشیم و خواندن کامنت اون دوستی که رفتن بیرون در روز بارانی رو یک قدم بیشتر در مورد خروج از محدوده ی امن گفته بودن ، گفتم عه راست میگهههه ، من چرا این کلمه ی خروج از محدوده ی امن رو اینقد بزرگش کردم که هربار میشنوم احساسم منفی میشه ، بابا یک قدم بیشتر رو هم قدر بدون ، همین حرکت به تنهایی همین کار به تنهایی خدا شاهده منو به جایی رسونده هر روز دارم خداروشکر میکنم ، همین سپاسگزاری هم هر روز یکم بهتر بهتر دارم میرم جلو اوایل ناراحت میشدم که چرا نمیتونم خیلی سپاسگزار باشم ، الان هر روز میگم همین که یکذره بهتر سپاسگزاری میکنم دمم گرم خدایا شکرت ، مثلا یکم میام بیرون از محدوده امن میگم الهی شکرت ، کارهای ساده ای که قبلا میترسیدم ، الان یکم بهتر انجامش میدم اونقد بهم حال میده که نگو ، خلاصه الان که این فایل رو گوش دادم خیلی احساساتی شدم ، اول شمارو تحسین کردم و دیدم که همین مسیر یکم بهتر من میتونه تا کجا ها ادامه دار بشه الهی شکرت .
به نام خدا که123مین گامم راتوی روزشمارزندگی بارنگ،بوی الهی وعمق الهی توی این صفحه به جاگذاشت.
سلام به خداکه دستگیرم شده هی وسط مصیرنفس کم میارم اشک میریزم خدایاکمکم کن وسریع برام آب میاره میگه آرومترقدم برداروپاهاموماساژمیده .
میگم :خدایانمیفهمم احساس عقب ماندگی میکنم.
میگه خودتو بادیگران مقایسه نکن !
خودتوقضاوت نکن!
بیابامن باش.
الهی باتک تک کوارکهای وجودم که نمیشناسم ونمیدانم شکلش چه جوری هست!
ولی توراسپاسگذارم اگرشاگرداستثنایی کلاس هستم امیدآن دارم که روی پای خدانشستم ومدام گریه میکنم !خدایاهیچی بلدنیستم !میخوام منم الهامات روبهتردرک کنم !توروخداکمکم کن.
الهی سپاسگذارم که به ما نی نی سالم،ثروتمند،قدرتمند،خودشناس،خدانشناس،تسلیم وتمکین خودت هدیه داده ای تااولادخاتمم تاابدهاتوراسپاسگذارم.
سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای خوبم.
استادمن قبلاهم خیلی این فایل روشنیدم وازپریشب مدام گوش میکنم وگریه هاامونم نمیده !
ومدام میگم که خدایاهدایت یعنی چه؟!
الهام یعنی چه!؟میخوام بیشترازاین جنسهاتورالمس کنم.
وقتی میگید خداتوقرآن به پیغمبرچی گفت!؟!؟!؟!؟!؟!؟!یااینکه درادامه میگیدپیغمبردرقرآن ازخدچی شنید!!!؟؟؟
به خداقلبم داره ازحلقم میادبالا!
ازبس که اشک میریزم نمیتونم بنویسم خدایاخب. استادمیگن: که توبه همه وصل هستی شاه وگداوپیغمبرنیومده!همه براتویکسان هستند.خب این یعنی توحیدوتوسمت خودتوبلدی وکارتودرست انجام میدی.
ولی منوبگوکه اصلابلدنیستم ازتودرخواست کنم!!!!!!!!!!!!
من بلدنیستم ازتودریافت کنم چرامن اینقدعقب مونده ام ؟!
دوست دارم خوب بیشترازاینهابشناسمت.آخه حق الهی منه مگه چقدردیگه میخوام عمرکنم!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
امروزتوقرآن سوره ی یونس خواندم .
که ای رسول هرچندکه برای آدم کَربخوانی،آیااوراشنواببینی؟!وبرای کورهرچی نشانه بیاوری آیااورابیناخواهی یافت!!!!؟؟?؟
خدایامیخوام بیناوشنوای باشم که هم ازحضورتووالان ازحضورم لذت ببرم.
هم وقت مرگم حسرت این روزهارونبرم کمکم کن به خدالیلاحیفِ نامرادبشه باباکمکم کن.
پریشب عروسم بایدآزمایشاتشومیبرد دکتر صاحبکارش حقوقشونداده بوددکترنرفته بود!تماس گرفتم گفتم :پاشوبرودکتروشماره کارت بفرست براداداشا تاپول بریزن.
طفلکی رفته بودمطب دکتر خیلی هم منتظرنشسته،
میگفت: یک خانم مونده بودبه من که ویزیزت کنه یک وقت ازبیمارستان تماس گرفتن که یک زایمان طبیعی دارین !خانم دکترسریع مطب روترک میکنن میرن روسرزائوو حدودابیش ازیک ساعت مریضهاتومطب میشینن. وپسرم رفته بوددنبال خانم برادرش هرچی منتظرشده نیومده وپسرم برگشت خونه به عروسم گفتم اسنپ بگیربیاخونه وحتمابه سلاحت بوده که بیشترتومطب بمونی وبااسنپ بیای خیریت داشته!واصلانمیگم ای باباپسرم باماشین چقدرمنتظربودنیومد؟!حالااسنپ بایدبگیره! گفتم:الخیروفی ماوقع این پول قسمت اسنپ بوده.
دیروزقرآن روبازکردم خدایاچه قدمی میتونم برای گسترش جهان هستی بردارم که هم من لذت ببرم هم تو!؟
ظهرشدپسردایی جانم تماس گرفت: که دخترعمه جان امروزمیای روستامراسم ختم خانمم وداداشش وپدرشه کسی نیست برای برگزاری مجلس وقرآن خوانی!؟
واقعالازمه که باشی.گفتم آره میام خیلی هم تشکرکردودخترخواهرش گوشی روگرفت تشکرکردگفت امروز، روزآخرختمِ نیازِباشی گفتم میام.
پسرسومیم خیلی دلقکِ وقتی بیدارشدفهمیدکه پسردایی جانم تماس گرفته که برم مجلس ختم روبرگذارکنم. پرسیدکه مامان به پسردایی گفتی بایدمزدمنوبدی خخخخخخ!
منم گفتم مامان جان دوسال پیش یادته!؟
دوسال پیش عروسی پسرکوچکم بود.پسرم کوچکم یک ماشین پرایدخریده بود.
ولی پسرم دوست داشت برای عروسی یک ماشین بهتری گل بزنیم.
پسرم به من زنگ زدگفت:مامان به پسرداییت زنگ بزن که من ماشینموببرم روستاباماشین پشردایی جان جابجاکنم وزانتیاروبیارم کارواش وگل بزنم گفتم:چشم.
بنده تماس گرفتم پسردایی امشب ماشینتومیخوام بیام ببرم فردا براپسرم گل بزنم. گفت ماشین دراختیارشماست هرکاردوست داری بکن دخترعمه جان.
بعددیروزبه پسرم گفتم یک روزکه بماند!!!!!اگه 10شبانه روزپسردایی بگه برامون مجلس روبرگذارکن میگم چچچچچچچشششششششمممممممم درخدمتم.
ودیروزخیلی زیبابهترازسری های قبل مجلس روبرگذارکردم واینهم جواب خدابودکه اینکاروبرای بندگانم انجام بده چون لیلاتوی فامیلهااین کارخودته انجام بدی هیچ کس جای تورانمیتواند براشون پُرکنه.
وامروزباعزیزدلم وپسرسومی ام رفتیم روستاوکلی هم تومسیررفت وبرگشت توماشین آهنگ گذاشتیم ورقصیدم طفلک عزیزدلم صندلی عقب بودگوشاشودستمال کاغذی گذاشته بودکه ماصدای آهنگ روزیادکنیم کلی کیف کردیم همزمان که من مسجدبودم پسرم رفته بودمزارپدربزرگهاش ومادربزرگهاش بعدم رفته بودرودخانه تفریح کنه وازچشمه برامون آب اورده بودروز پربرکتی داشتیم.
ومنم مسجد باکمال میل کاروانجام دادم شب وبعدازمراسم فامیلهارفتیم خونه پسردایی جانم دورهمی خوش گذشت و یک عالمه شیرینی،میوه وشیرکاکائودادن آوردم خونه این همه برکت الهی شکرت.
عاشقتونم استادکه شماهم مثل پسردایی جانم بی ریاآنچه درصندوق گنج داری (قلب مهربانت)برای ماآشکارمیکنی ومیگی من که لذتش روبردم. چراکه بااین کاروعمل صادقانه ام اول دل خودم، بعددل خدا،وبعد دل بندگان خداکه نیازبه آگاهی دارندروشادنکنی؟!الهی عصرآدینه است به چشمان گریانم دل شادوآرزوی سعادت خوشبختی روبرای همه آرزودارم دل ماراهم شادبگردان آمین.اینقدبااین فایل گریه کردم که چشمام مشخصه الانم میخوایم بریم عروسی بایدخودموجمع وجورکنم.بفرماییدعروسی.