داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1 - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-74.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-26 12:00:062023-12-21 07:12:52داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند مهربان
سلام به استاد مورد رحمت قرار گرفته
کلمه blessed رو توی دیکشنری زدم ، یعنی holy
عجب باور زیبایی
چه باور با شکوهی
چه فایلی
شکر گزارم برای همش
و سپاسگزارم از شما استاد
هدایت ، هدایت ، هدایت
خدا هست
یه افسانه نیست
اون نیروی خالق وجود داره
و هرگز هرگز هرگز مارو تنها نگذاشته
همیشه هست
و با ما در حال گفتگوست
این خبر خوبیه
خیلی خووووب
ما اون طفلی نیستیم که وسط یه بازار شلوغ گم شده
اگه اون طفل یه لحظه دست بزرگترشو رها کنه
اون بزرگتر
اون همیشه همونجاست
با حواس شش دنگ
با قدرت بینهایت
با فضلی که از عدلش پیشی گرفته
یه درصدی از اینا رو هم که باور کنم
دیگه لاخوف علیهم و لایحزنونم
دیگه برگشت آرامشم تضمین شدست
بارها این فایلو گوش میکنم
و این فایل حال منو خوب میکنه
و حال خوبم دروازه ی blessed شدنه
الهی شکر الهی شکر الهی شکر
ممنونم استاد
درسته آدم باید به حرف قلبش گوش بد چون خداوند در قلب بندهاش هست هدایتشون میکنه چون من همیشه به حرف قلب گوش دادم بهترین نتیج رو گرفتم وقتی خداوند هدایتت میکنه قلبت یک آرامش خواص داره میدونی که راه درسته همینه
سلام استاد عباسمنش عزیز و همه اعضای این خانواده صمیمی
به قول پسرم پویا : ” استاد چه کردی با ما؟ ”
الله اکبر استاد هنگ هنگم!!!
وقتی صحبتهای شما رو گوش میدم تا ساعتها نه چیزی می بینم نه چیزی می شنوم فقط یک جسم متحرکم روحم میره …. سرخوش و مست از این همه آگاهی غرق لذت میشه!!!
چند سال پیش دقیقا ما هم همین کار رو کردیم البته مهاجرت در خود ایران از شمال به جنوب ( کیش ) خونه و وسایل و گذاشتیم ماشینو فروختیم فقط با چند تا چمدون رفتیم و چقدر تجربه فوق العاده و لذتبخشی بود با چه افراد جدید و عالی آشنا شدیم با خرید و فروش ملک آشنا شدیم و کلی تجربه متفاوت کسب کردیم و از زندگی در جزیره کیش لذت بردیم. همه و همه اینها زمانی اتفاق افتاد که مثل شما به ندای قلبمون و الهام الهی گوش کردیم! رفتیم و هدایت شدیم به سمت افراد و شرایط بینظیر.
کاملا به هدایت الهی ایمان دارم از خرید اغذیه تا تصمیمهای بزرگ.
همیشه به وقایع به دید حکیمانه نگاه می کنم و به حکمتش ایمان دارم.
با تک تک سلولهای وجودم حرفاتونو باور دارم و قبول دارم اگر به نشانه ها توجه کنیم و باور داشته باشیم که خداوند یک سیستم مسیر یاب به نام الهام در وجود ما قرار داده بهش ایمان داشته باشیم و اعتمادکنیم ، خداوند هم به بهترین شکل ما رو هدایت می کنه.
چرا اینو قبول دارم؟ چون زندگی خودم دقیقا هدایت خداوند بوده!
و اگه جزئیات زندگی خودمو بگم میشه مثنوی هفتادمن!
این جمله که ” من بر شانه های خداوند نشستم و هر جا بخوام منو میبره ” واقعا عالی بود و نشان از ایمان و باور صددر صدی شما به حرفاتون هست. این جمله خیلی به دلم نشست.
استاد خدامیدونه چقدر خوشحالم از اینکه در مداری قرار دارم که این آگاهیها رو دریافت می کنم .
این نگاه شما به قرآن اینکه خداوند گفته یا محمد شنیده در حقیقت هر دو درسته ولی کلی آگاهی داشت آخه چقدر مگه یه نفر می تونه اینقدر دقیق و متفاوت ببینه؟
وقتی به این فکر می کنم که چیزهایی که از قرآن به ما گفته شده واقعا چقدر واقعی و مفید بوده هیچی دستگیرم نمیشه!
مطالب و آگاهیهایی که از خداوند و از قرآن در سایت شما دیدم و از شما شنیدم از هیچ منبر و مسجد و مدرسه و دانشگاهی ندیدم و نشنیدم!
من از سن خیلی کم از دوران ابتدایی قاری و حافظ قران و مداح بودم از قم اساتید زیادی میومدن در شهر ما و کلاسهای حفظ قرآن برگزار میکردن و من همیشه معانی رو هم می خوندم و به سؤالاتی بر می خوردم که هیچکس برام جوابی نداشت!
سالها این سؤالات بامن و در ذهنم بود و همیشه به دنبال جواب میگشتم به سمت کتابها و افراد خیلی خوبی هدایت شدم و جوابها و آگاهی هایی هم دریافت کردم اما باز هم پازل ذهنم ناقص بود و خداوند عزیزم خیلی خوب و عالی منو هدایت کرد به سایت شما و فقط و فقط می تونم بگم خدا رو شکر می کنم که مشرک از دنیا نمیرم!!!
خداوند در من و با من بود من در خدا شناور بودم و بیرون از خودم به دنبالش میگشتم!
استاد عزیزم از این فایل تون هم مثل بقیه فایلها لذت بردم و با هر فایل چراغهای بیشتری در ذهنم روشن میشه و یکی از یکی بهتر.
خدایا چقدر من خوشبختم که آرامم با خودم و خدای خودم در صلحم و لذت این آگاهی چنان غرقم کرده در خودش که احساس می کنم در یک رؤیای شیرینم!
استاد لذت این آگاهیها گوارای وجودت و گوارای وجودمون
این ثروت و این لذت بردن از تمام ابعاد زندگی نوش جونتون.
در پناه خداوند محفوظ باشید
به زودی آمریکا می بینمتون
به نام خداوند الهام بخش
روز 123 فصل پنجم از روز شمار تحول زندگی من:
بله خدایی که همواره داره الهامات شو به ما مثل بارون الهی می بارونه ولی ما اینقدر ظرف وجودمون کوچک و نامحدوده که گاهی نمیبینیم یا نمی شنویم و این باران رحمت الهی رو دریافت نمیکنم در صورتی که همه جا و برای همه جاری ست( باور جدید)
باور به این موضوع که این الهامات برای همه هست و همیشه جاریه
( من قبلا فکر میکردم که فقط به پیامبران
و انسان های خیلی خاص الهام میشه) و احساس لیاقت داشتن و دریافت چنین راهنمایی درونی باعث میشه ظرف وجودمون برای دریافتش بزرگتر بشه و در واقع تکاملمون طی بشه مثل پیامبر که اول سوره های کوچیک بهش گفته شد و تکاملش طی شد.
ما هم برای دریافت این الهامات باید تکاملمون رو طی کنیم و از چیزهای کوچیک شروع به امتحان کردنش کنیم و من فکر میکنم فرق بین این الهامات و نجواهای شیطان آرامشی که در پس این نداست هستش
وعده ی خدا از دل سادگی،همون مسائل ،آسان و لذت بخشه
استاد عزیزم در طول شنیدن این فایل ضربان قلبم تند شده بود و با دقت خیلی زیادی این دو قسمت از داستان هدایت الهی رو میشنیدم برای هیچ کدوم از فایلهات اینقدر هیجان نداشتم همش از تصمیماتت میترسیدم و بعد هی که جلوتر میرفتیم هی تحسینت میکردم ایمان تو توکل تو سر نترست رو خدای من این دستت و ببین چطور از زبان تو باهامون حرف میزنه
استاد نمیدونی چه امیدها
و ایده ها در حین گوش دادن این دو فایل
(قسمت 1و 2 ) به ذهنم رسید .
و منتظر الهامات الله هستم برای رسیدن راحتتر به خواسته هام برای مهاجرت برای همسر و …
منم مثل بقیه بچه های سایت خوشحال میشم که داستان آشنایی و هدایت شما با عزیزدل رو هم بشنوم
مطمعنم کلی درس داره برا همه مون.
مثل این جریان مهاجرت که فوق العاده بود بعضی
جاها اشکم در اومد بعضی جاها نفسم حبس شده بود و ضربان قلبم بالا رفته بود
ایمان تو شکر پسر دمت گرم واقعا دوست دارم
که این چنین الگوی توحیدی هستی شما
خدا نگهدار وجود نازنین ات
به نام خداوند هدایتگرم
روز 123 م
سلام بر استاد عزیزم ، مریم جانم و همه ی دوستانم
استاد من داستان هدایت رو از فایلهای زندگی در بهشت یاد گرفتم
من میدیدم که هر چیز کوچکی را ناشی از هدایت خداوند میدانید ، مگر میشود افتادن بطری از هدایت خداوند باشد ؟
یعنی خداوند هر لحضه در حال هدایت ماست ، بستگی به درک و نگاه ما دارد ، اگر قلبمون رو باز کنیم ، منطق و تجربه های گذشته رو کنار بگذاریم میبینیم که تک تک اتفاقات ما هدایتی است درصورتی که به ندای قلبمون توجه کنیم
این رحمتهای خداوند برای همه ی ماست ، منتها ما انسانهای در مدارهای متفاوت دریافت های متفاوت داریم
استاد مثالی که در مورد قران زدید فوق العاده بود چقدر دید منو به خداوند ، به خودم تغییر داد
ایا خداوند قران را به محمد ص گفته است؟
یا محمد ص قران را از خداوند شنیده است؟
یعنی خداوند در هر لحضه در حال ارسال کلمات قران ، فهم و معنای زندگی به همه ی ماست ، این ما هستیم که با توجه به ظرفیت وجودی مون دریافتش میکنیم .
استاد اونجاییه که میگید این همه تجربه ی من به خاطر اینه که اجازه دادم فقط خداوند منو هدایت کنه و خودم هیچ کاری نکردم یاد اون ایه از قران افتادم ( تو تیر افکندی؟ نه بلکه خداوند بود که تیر افکند)
حالا اون اجازه ی ما همون ایمان و توکله ، باور به اینکه خداوند داره همه ی کارها رو انجام میده
این طوریه که خداوند توی همین ایه به ما میگه ما هیچ کاره ایم ، ما صفر مطلقیم .
خدایا هزاران بار شکرت
من هم میخوام دنیا رو در همه ی ابعادش تجربه کنم ، بعد عشق ، معنویت ، ثروت ، سلامتی ، آزادی زمانی ، آزادی مکان ، دیدن دنیا ، داشتن خانواده ، تا ظرفیتم وجودی خودم و گسترش بدهم و از خودم ابعاد وسیع تری بسازم .
الهی شکرت خدایا
سلام خدا سلام عشق سلام دوست داشتنی سلام هدایت کننده ، رحمت کننده، عاشقتم دوستت دارم
دارم روی خودم کار میکنم و دو روز وقت دارم تا با تخفیف 40٪ قدم سوم رو بخرم و حتما میخرمش، دارم عاشقانه،آگاهانه و با قلبی باز و مستمر روی خودم و باورهام کار میکنم.
تو تمرین جلسه هفتم قدم دوم نوشتم ک نمیتونم برم تو قرآن دنبال سیستماتیک بودن خدابگردم چون قرآن و محمد رو بعنوان منبع معتبری قبول ندارم ولی کاملا ب نظاممند و قانونمند بودن طبیعت و پروردگار بزرگ کاملا باور و ایمان قلبی دارم و خداوند عاشق آفریدههاشرو عاشقانه آگاهانه و کاملا عملی و اثبات شده رو دوستش دارم. ولی هنوز دیدگاهم تایید نشده ک روی سایت دیده بشه.
دیروز ی دوستی ک قبلا باهم روابطمون زیاد بود و دورهمی میرفتیم و تقریبا 20 ماهه ک ندیدمش و الان خیلی دیر بهم زنگ میزنیم، تو دفتر پشت میزم بودم ک خودش زنگ زد (من4 سال تو پاساژ گالریا ولنجک دفتر خشکشویی داشتم و حامد دوست من همونجا تو کار فروش ساعتهای لاکچری بود و اونجا باهم آشنا شده بودیم) حامد زودتر از من وارد کار املاک شد و من دیرتر .
حامد از استاد چیزی نمیدونه ولی خیلی ناباورانه منو داشت راهنمایی میکرد و گفت برو بیرون توی محدوده و با سرایدارها و نگهبانهای برجها و ساختمانها صحبت کن و ازشون اطلاعات آپارتمانهای فروشی رو بگیر ، حامد گفت من 10٪ از درآمدمرو شماره کارت از نگهبانها میگیرم و ب حسابشون میزنم ک من متعجبانه گفتم از کجا این قانونرو یادگرفتی؟
گفت خودم دلی این کاررو میکنم و ب همههم نمیدم وقتی باهاشون صحبت میکنم و آپارتمانهاشونرو میبینم هرکدوم ک ب دلم میشینه ب اونا پول میدم و روی فایل اونا تمرکز میکنم و من کاملا متعجبانه گوش میکردم و تو ذهنم این فکر بود ک این حرفهارو خدا داره از زبون حامد ب من میگه .
بهش گفتم میدونی این ی قانونه ک 10٪ درآمدترو اختصاص ب خدا بدی و در راه رضای خدا خرجش کنی ؟! و حامد گفت نه نمیدونستم من خودم دلی این قانونرو برای خودم گذاشتم!!!!
بچهها من هروقت این قانون 10٪ رو رعایت میکنم واقعا درآمدم بیشتر میشه و جریان پولرو تو حساب و زندگیم واقعا میبینم و دقیقا وقتی رعایتش نمیکنم مشکل مالی برام پیش میاد درآمدم کم میشه جریان پول تو حسابم قطع میشه ، من اینرو با گوشت و پوست و استخونم کاملا حسش کردم.
امروز صبح ک اومدم تو محدوده برای گرفتن لباسهای یکی از مشتریان قدیمی خودم (بهترین و قدیمیترین مشتری خودم ک رابطهی خیلی خوبی باهاشون دارم) ی سرایدار دوست داشتنیرو تو ساختمون مقابل دیدم و ی سلام بهش کردم (من کلا با سرایدارها و نگهبانها خیلی راحت مچ نمیشم گاهی بابعضیهاشون دعوای لفظی هم کردم) ک این سلام ی صحبت 2 ساعته شد و منو برد ی آپارتمانرو تو ساختمونی ک بود نشون داد و با اینکه اون واحد آپارتمان خیلی خاصی نبود من کلی ازش تشکر کردم نشستم تو ماشین و راه افتادم ولی اون اومد کنار ماشینم و خیلی آروم بهم گفت میدونی مشتری خودت دنبال خرید ی خونه کلنگیه؟!!
(خونه کلنگی بیشترین سودروتو قراردادهای املاک داره)
و من مات و مبهوت از هدایت خداوند فقط داشتم از خدا تو ذهن و توی قلبم تشکر میکردم
این در حالی بود ک من ب مشتری خشکشویی خودم از کار املاکم چیزی نگفته بودم.
وقتی اومدم دفتر با همکارم در همین مورد صحبت کردم و ی نکته هم باز از زبون همکارم باز خدا بهم گفت: تو هنوز کار املاکرو تو ذهنت قبولش نکردی ک ب کساییکه میشناسی شون نمیگی ک تو این کار هم داری فعالیت میکنی و این دوباره ی پاشنه آشیل منو برام روشن کرد.
تا اینجا داشتم هدایت خداوندرو بارها و بارها ب چشم خودم میدیدم.
و شروع کردم ب زنگ زدن ب مشتریم ک بگم کار خرید ملک شونرو ب من بسپارن ک هرچی زنگ میزدم تماسم فیلدمیشد( برقرار نمیشد) چندبار گوشیمرو ریاستارت کردم ولی نمیشد (ترمز ذهن من داشت جلوی منو میگرفت) و من هم گفتم باشه پسفردا، بعد همکارم گفت برو هرجور شده باهاشون صحبت کن و من ک داشتم کاررو ب پسفردا میانداختم ک قراره لباسهاشونرو براشون ببرم خونهاشون (ترمز ب تعویق انداختن کارها) و برگههای نوشتهها و دفترپاکنویس باورهامو پهن کرده بودم رو میز ک شروع ب نوشتن کنم بسرعت همهرو جمع کردم و زدم بیرون (گفتم من باید جلوی این ترمز ذهنم بایستم و پا روی ترس خودم بذارم) رفتم زنگ خونه مشتریمرو زدم و کلی در مورد خریدشون باهاشون صحبت کردم.
باور نمیکنید ک چقدر این کار همونطور ک استاد میگن تو اعتمادبنفسم تاثیر گذاشت و چقدر از خودم راضی شدم و حالم عالی شد ک تونستم این کاررو انجامش بدم.
گوش کردن ب الهامات دل سپردن ب هدایت رب، اطمینان کردن ب خداوند و تسلیم خدا بودن (تازه من هنوز هیچی از هدایت رو درک نکردم هنوز نمیشه از تسلیم بودن و دل سپردن حرفی زد) واقعا بقول استاد غوغا میکنه و نتایجی رو بوجود میاره ک باید بازهم بقول استاد 900 سال عمر کرد تا اون نتایج رو با تجربه بشه بدست آورد.
تو تمرین ستاره قطبی هرروزم درک و دریافت بیشتر و بیشتر هدایت و الهامات خداوند رو مینویسم و از خدا درخواست میکنم
و برای همهی شماهم از همه بیشتر درک هدایت خداوند رو آرزو میکنم ک شیرینترین لحظات و احساسات در زندگی ما میتونه باشه.
دکتر شفیعی کدکنی یک شعری داره که میگه:
به هرکه بود
و به هرجا که بود
و هرچه که بود
رجوع کردی
الّا دلت
که قطب نماست!
……..
دارم به این فکر میکنم که آدمها
گاهی برای اینکه زحمتِ فکر کردن
و زحمتِ تصمیم گرفتن رو به خودشون ندن
و بارش رو به گردن و دوش دیگری بندازن
میرن سراغ دیگران
برای مشورت و راهنمایی گرفتن
.
ولی اگه همون لحظههای حساس
جلوی خودت رو بگیری و سمت گوشی نری برای زنگ زدن به کسی
و یا به کسی مراجعه نکنی
و یا بقول دوستم
دوشب این فکرها و تصمیماتت رو بذار زیر بالِشِت و روش بخواب
قبل ازینکه با کسی مطرحشون بکنی
اونوقت راه حل های درست
از درونت پدیدار میشن
.
یا به تعبیری
هدایت درونی و یا خداوندی از راه میرسه
.
حتی اگه حس شهود هم نباشه
و از تجربههای دیرین نشأت بگیره
اون هدایت ممکنه هدایت خیلی درستتری باشه
میشه خیلی وقتها بهش اعتماد کرد
.
من که دوتا میشم درین مواقع
و با خودم جلسه میذارم
نظر خودمو میپرسمو ساعتها با خودم حرف میزنم
تا درست بشه قصه
تا پیدا بشه راه حل
به نام الله
هر چقدر فایلهای توحیدی و هدایتهای الله رو بشنوم بازم کمه
استاد خیلی باورهام تغییر کرد
همیشه دوست داشتم بدونم شما چطوری مهاجرت کردید
چقدر راحت خدا میتونه همه کار برامون انجام بده به شرطی که خودمون رو بسپاریم به خودش
با اینکه همیشه فایلهای توحید عملی رو گوش میدم و غر و نق و شکایتام کمتر شده اما هنوز اونجور که دوست دارم مثل شما توحیدی باشم و توی ذهنم قدرت رو بدم به خدا نتونستم که البته میدونم این این مسیر هم تکاملیه و باید بیشتر کار کنم مثل پیامبر و خود استاد .
بیشتر وقتا تو ذهنم این افکار مرور میشه که به فلانی زنگ بزنم طلبی که دارم واریز کنه یا از افرادی طلب دارم مرور میکنم و همیشه از دیگران پول و ثروت رو میخام اما وقتی فایلهای توحیدی رو گوش میدم میبینم همه این افکار شرکه به خداونده و خیلی راحت هم چک و لگدهای جهان رو میخورم و چرا روی مردم حساب میکنی مگه این بدن زندگی رابطه عاشقانه شغل این افکار و باورها و حرفهارو خدا بهت نداده مگه خدا تو رو هدایت نکرد به این مسیر .مگه خدا درک و فهم و استمرار بهت نداد که توی این مسیر باشی .مگه خدا از جایی که فکرش رو نمیکردی برات مشتری و سفارش و پول نیاورد .مگه خدا شجاعت بهت نداد که از منطقه امنت بیای بیرون و روی شغل مورد علاقت کار کنی .پس حالا که خدا اینهمه نعمت و ثروت سلامتی ایمان و روابط و ازادی زمانی مکانی و شغل مورد علاقت رو بهت داده بقیه کارها رو هم میتونه انجام بده چرا خودتو رها نمیکنی چرا همیشه میخای خودت یه کاری بکنی تا کارها راحت انجام بشه چرا از خدا نمیخای چرا از خدا هدایت نمیخای .
به قول ملاصدرا خدا همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان پاکی دل و تهارت روح .
شرط ایمان همون افکار ذهنه پاکی دل هم قلبه که حسادت کینه نفرت انتقام مقصر دونستن دیگران برای اتفاقای بد رو از قلبت پاک کنی و صاف بشه تا خدا توی قلبت جا بشه تا وقتی این رفتارهای و افکارهای رو داریم خدا جایی برای ورود نداره
بزرگترین و زیباترین باوری که از این سایت یاد گرفتم توحیده
در طول زندگیم هیچ کس اینطوری توحید و باورهای توحیدی و روی خدا حساب کردن رو بهم نگفته بود .
تنها عامل موفقیت شدی عشق لذت سلامتی روابط،حال خوب توحیده که باید هر روز روی خودمون کار کنیم چون شیطان همیشه از همین راه بهمون ضربه میزنه و مارو از همه چیز دور میکنه .
خداراشکر میکنم که توی این مسیر هستم و میتونم این فایلهارو ببینم و اگاهیم بیشتر بشه
خدانگهدار همگی
به نام خالق یکتا
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان هم فرکانسی
روز شمار تحول زندگی من روز 123
خدایا شکرت که در این فرکانس هستم واین فایل ومیشنوم
خدایا شکرت که من وبه این سایت الهی و توحیدی هدایت کردی
خدایا شکرت که با استاد عباس منش آشنام کردی
خدایا شکرت که هستی و برایمان خدایی میکنی
خدایا شکرت برای همه چیز
استاد عزیزم چقدر داستان هدایت تون ساده و راحت بود واین سادگی وراحتی به خاطر گوش دادن به هدایت الله یکتا هست و اینکه شما به الهامات قلبتون گوش میدین و به اونها عمل میکنید واقعا تحسین میکنم این همه ایمان و توکل و شجاعت شما رو که اون همه دفتر و کسب و کار های که داشتین وکلی براشون هزینه کرده بودین وجمع کردین وبه الهام قلبتون گوش دادین وعمل کردین
و یه ذره هم به الهام قلبتون شک نکردیداز خدای مهربان میخوام که من و همه دوستان سایت هم مثل شما باشیم
خدایا آزادی مالی و زمانی و مکانی ونصیب ما کن
خدایا من نمیدانم من و هدایت کن
خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه آنهایی که به آنها نعمت داده ای ونه راه آنهایی که به آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
بنام خدایی مهربان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم
فصل پنجم روز سوم از روز شمار تحول زندگی من
هدایت خداوند در همه جوانب زندهگی ما وجود دارد از مسائل کوچک شروع شده مثل آوردن یک شوینده الی موارد بزرگتر مثل قدم های تکاملی برای رسیدن به اهداف ما. خدایا شکرت
فقط کافیست ما بخواهیم تا بدستش بیاوریم . و بعد خداوند هدایتمان میکند .
خداوند من را همیشه هدایت میمیکند. فقط باید اجازه بدهیم که خداوند هدایتمان کند و تسلیم خداوند شویم . به اندازه که ما از خداوند هدایت بخواهیم و شناسایی اش کنیم ، هدایت میشویم.
یک تفاوتی که چند وقت است من احساس میکنم که نسبت به اطرافیانم یکذره بیشتر دریافتش میکنم او همین هدایت الهی است.
– در لباس خریدن نیاز نیست که تمام فروشگاه ها را بگردم و بعد بگیریم ، بلکه در همان اولین یا دومین فروشگاه که میرم لباسم را با بهترین قیمت میگیرم اما میبینم دیگران را خیلی درینمورد مشکل دارد و من با دیدن این افراد میفهمم که خداوند هدایت کرده ، من به گفته شما از کجا میفهمیدم که قرار است لباس دلخواه من در فروشگاه دوکان باشد .
خداوند را صدهزار مرتبه شکر