داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

702 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محجوبه گفته:
    مدت عضویت: 2154 روز

    سلام سلام

    کامنت 10

    چند روزه یه مشکلی دارم یه چالش بزرگ خیلی بزرگ الان زدم رو نشانه گفتم خدایا بهم بگو کاری که کردم درسته یا نه.

    این فایل برام اومد.

    این روزها فکرم به شدت درگیره تا اینکه پلن b رو دیشب رفتم. از خدا پرسیدم خدایا چیکار کنم گفت برو نمیدونم درسته یا نه ولی کاریکه بهم گفت رو انجام دادم.

    نمیدونم این کامنت منو اقا ابراهیم میخونن یا خانم شایسته یا خود استاد عزیزم

    ولی استاد میشه ازتون خواهش کنم در ارتباط با رفتار با بچه ها نوجوونا یک فایل بزارین.

    خیلی از ماها که تو سایت هستیم بچه داریم نوجوون داریم. شما در این مورد خیلی کم صحبت کردین. یادمه تو یکی از فایلا گفتین مایک ناسپاسی کرد برا همون فرستادینش ایران.

    امروز من دخترم که همسن مایک هست رو پلنb رو اجرا کردم . این مدت خیلی چیزا رو تحمل کردم ولی خودتون گفتین اگر کسی یک کار اشتباه رو بارها و بارها تکرار کرد پلن b رو اجرا کن.

    استاد ازتون میخام در رابطه با ارتباط با بچه ها هم فایل بزارین ما پدر مادرها گاهی تو دو راهی میمونیم که ایا الان باید از رفتار غلط بچه ها اعراض کنیم یا باید عملی رو انجام بدیم که ممکنه برخلاف خاسته شون باشه.

    خاسته من امروز این بود که خدایا کارم درسته یا نه و این فایل برام اومد ربطش رو نمیفهمم ولی اونچه که درک میکنم اینکه باید حالمو خوب نگه دارم. نباید به رفتار بدش توجه کنم نباید اشتباهشو بزرگ کنم. باید خوبیاشو بیشتر ببینم و همواره سعی کردم اینکارو انجام بدم.

    مریم جانم اقا ابراهیم اگر شما این کامنت رو میخونین خواهش میکنم برا استاد بفرستین از استاد عاجزانه تقاضا دارم در مورد رفتار با بچه ها نوجوونا بیشتر توضیح بدن. کی باید از رفتار بدشون اعراض کنیم و کی باید توجه کنیم.

    من دوره عشق و مودت رو دارم و روابطم با همسرم خیلی بهتره ولی نمیتونم درک کنم با بچه ام چرا بهتر نمیشه.

    استادد لطفا لطفا لطفا لطفا خواهش میکنم خواهش میکنم در این مورد فایل بزارین.

    چه موقع باید جلوی بچه بایستیم نه بگیم چه موقع باید اعراض کنیم چه موقع باید پلن b رو بریم؟

    در حالیکه نشونه این فایل رو گرفتم که در هر صورت اگر به الهام درونت گوش کردی پس به خدا اعتماد داشته باش و عملیش کن.

    حالتم خوب نگه دار.

    بهش امید داشته باش.

    دختر من خطای بزرگی کرده که من اونو یک الارم دیدم و گفتم زنگ هشداره.

    امیدوارم برای این کامنتم جواب بگیرم.

    استاد عزیزم ازتون هزاران بار سپاسگذارم که همیشه به موقع و به جا دست خدا میشین و نشونه میارین. مطمئنم برای این سوالاتم خدا جوابی خواهد فرستاد و من منتظر میمونم تا که باز قلبم باز بشه حال خوبم بیشتر بشه و از ته قلبم بگم شکرررر دلم پر میزنه برا اون روزهای شورانگیزم.

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    محمدجلال ناصری گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان..

    سلام به دوستان عزیزم…

    واقعا من روز چندین بار خداوند سپاس گذاری میکنم که زبان مادری فارسی داده و میتوانم در این سایت هر روز عشق کنم و وجودم را هر روز درمان کنم…

    آدم ها، انسان ها: آدم های چی جسم خورد در مقابل این جهان به این عظمت و بزرگی دارد.زمین و هفت آسمان. مگه این انسان کی است ؟ که خداوند خلیفه خود در روی زمین قرار داده .برایش قدرت خلق کردن داده.برایش قدرت فکر کردن داده.قدرت رشد داده، قدرت باور،توکل ،ایمان داده، از همه لحاظ فتبارک احسن و آل خالقین خلق کرده. که به اندازه انسان از لحاظ زیبایی،پاکی،پاکدامنی،توکل،جسارت، نترس بودن،عشق کردن،قدرت خلق کردن،مقدس،لیاقت ، قدرت اینکه به یکتایی خداوند ایمان و باور بیاورد نیست…

    از روزی بدنیا آمدن انسان ها تا امروز هرروز جهان زیباتر و پشترفته تر میشود. مگه ما چی قدرت داریم که فرشتگان برای مان سجده میکند. خلیفه خداوند هستم. خداوند روح اش را در ما دمیده.

    چیقدر قدرت داریم که خداوند مان را دوست واقعی، عزیزدل واقعی، کتاب خود را برای مان نازل میکند، با من در هر لحظه حرف میزند،مان را به بهشت این دنیا و آن دنیا هدایت میکند،هر روز بهترین نعمت هایش را برای مان هدیه میدهد.

    این جهان به این عظمت ،زیبا، لذت بخش،ثروت ،سلامتی،عشق….. خلق کرده تا انسان ها در آن فرمانروایی کند. مگه خداوند در مقابل این نعمت ها از ما انسان ها چی میخواد.

    فقط میخواد بهش ایمان داشته باشم، بپرستیم ،سپاس گذار باشیم،تسلیم باشیم،لا خوف علیهم و لاهم یخزنون در وجودمان حفظ کنیم،متواضع باشیم،به خود مان احترام بگذاریم،به دیگران احترام بگذاریم،روی خودش حساب باز کنیم…..

    این ها هدیه انسان ها به خداوند است .

    و بزرگترین نعمت که داده قلب و مغز است. اگر این دوتا را درست هدایت کنیم و افسارش را بدست بگیریم. واقعا پاداش بی نهایت دارد.

    اگر فقط همین لحظه زندگیم کنیم،چون فقط امروز زنده هستیم،امروز قراره عشق کنیم،امروز قرار شاد باشیم،لذت ببریم،سپاس گذار باشم،امروز روی خودمان کار کنیم،امروز تسلیم باشیم،امروز بهش توکل کنیم، امروز قدر خودمان را بدانیم، امروز به خودمان انرژی زمان احترام بگذاریم… اون وقت یکتاپرست میشویم، اون وقت عزیز دلش میشویم، از جمله صالحان ، از جمله ایاک نعید و ایاک نستعین واقعی اش میشویم… پاداش مان بهشت هر دو دنیا است و با عزت و سر بلند در هر دو دنیا هستیم …

    بعدش میشود….

    یکی میشود ابراهیم دوست واقعی خداوند.

    یکی میشود محمد که خداوند. کتاب اش برایش نازل می‌کنه.

    یکی میشود نصوح که میشود پیامبرش.

    یکی میشود موسی…

    یکی میشود استاد عباس منش ها،انشتین ها، ایلان ماسک ها، استیو جابز ها……..

    ما انسان چیقدر نزد خداوند بزرگ و مقدس و دوست داشتنی هستیم که همه را برای مان رایگان و هدیه داده..

    آرامش رایگان، لذت بردن رایگان ،عشق رایگان،سپاس گذاری رایگان ، سلامتی رایگان ،خوشبختی رایگان، یکتاپرستی رایگان، ایاک نعید و ایاک نستعین رایگان،ثروت رایگان، دیدن زیباییها رایگان ،احترام رایگان، کتابخانه رایگان که جای عشق استم … من الان تو یک کتابخانه تو آلمان استم خداوند. گفت اینو بنویس گفتم چشم آقا تو فقط بوگو اطاعت کردن از طرف من..

    تنها کاری که مان بکنیم فقط و فقط قبول کنیم که رایگان است هیچی دیگه لازم نداریم و با تمام وجود مان قبولش کنیم و بپزیریم……

    استاد عزیزم واقعا عاشقتم با تمام سلول بدنم می گویم انشالله بزودی میایم آمریکا با دستاوردهای های بی نهایت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 644 روز

    به نام خداوند جان

    سلام به همه دوستان

    یادمه سالها بدون اینکه خدارو بشناسم زندگی میکردم و با ساز بقیه میرقصیدم و خداوند تو زندگیم جایی نداشت اما اون حواسش به من بود . من تو چاهی افتادم که برام ته نداشت و فکر نمیکردم ازش سالم بیرون بیام بس که برام بزرگ بود اما خدا منو بیرون کشید و جوری منو ازاد کرد که بنده ش شدم

    شاید اگر قبلا این حرف ها رو میشنیدم نا امیدتر میشدم یا دروغ می پنداشتم . اون موقعی که دورامو زدم و به جای باریک رسیدم تسلیم شدم و خداوند منو ارام ارام و قدم به قدم هدایت کرد به داخل این سایت و روز به روز داره بهتر میشم .

    و امروز از شنیدن این هدایت ها خون رو تو رگهام جریان میده و ایمانم رو بیشتر کرد. این روزها بیشتر زندگیم هدایتی هست و من دارم میبینم که خداوند داره کارها رو برام انجام میده و کارها و زندگیم رو داره میچرخونه به شکلی که نتایج عالیه. خداروشکر

    وقتی توی پاریس که یهو به ظاهر همه چی دود شد و هیچی نداشتین ولی کنترل ذهن کردی و به قضیه طوری نگاه کردین که این رو نشونه دیدین خیلی حرفه . خیلی کنترل ذهن میخواد و بعدش بری دیزنی لند و به فکر فردا نباشی اینا همش درس توحیده که حتا اون جایی که به مو میرسه ولی درستش میکنه خداوند .

    خیلی بزرگه که بقیه بگن تو نمیتونی ولی تو تو قلبت باور داری که همه کارها رو خداوند درست میکنه و زندگیت گواه اینه و زندگی اون ها هم گواه باورهاشون هست

    إیّاک‌َ نَعبُدُ وَ إِیّاک‌َ نَستَعِین‌ُ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به دوستان همفرکانسی

    هدایت هدایت هدایت

    این هدایت همه چیزه این هدایت کل چیزهاست

    همه ما در هر لحظه در حال هدایتیم، اما نمی دانیم و نمی‌شناسیم این هدایت رو.هر کس به اندازه ای که قانون رو درک کنه هدایت رو هم درک می‌کنه.

    ما از وقتی که چشمانموم رو باز میکنیم به جریان هدایت الهی وصل میشیم تا زمانی که می‌خوابیم و این جریان قطع میشه.مثل جریان برق میمونه وقتی به پریز وصل میشه اون جریان الکتریسیته شروع میشه تازمانی که ما از پریز کشیده بشه.

    فقط بایستی گوش جان بسپاریم بهش ایمان داشته باشیم بهش و عمل کنیم به این جریان قدرتمند الهی.

    اگر قانون هدایت رو ندانیم و نشناسیم و نیاموخته باشیم وقتی در یک کشور غریب با اون همه بار و بندیل بدون پول و بدون کارت و بدون ماشین با اون اوضاع سایتی که خودش یک کوه دغدغه اضطراب و علامت سوالات ذهنی بوده بمونی، هزاران نجوای شیطان به سراغت میاد.

    اگر هدایت رو ندانیم و نشناسیم و نیاموخته باشیم میتونیم صدها کار اشتباه انجام بدیم صد ها تصمیم اشتباه در کسری از ثانیه بگیریم و در اون شرایط کنترل کردن ذهن مگه می‌تونه کار ساده ای باشه؟

    الله اکبر از این کنترل ذهن شما استاد!

    چقدر تحسین برانگیز می‌تونه باشه، چقدر تمرین دادین این ذهن رو چقدر فرمون دست شماست

    بابا تبارک الله

    یه تجربه کوچیک بگم از هدایت پروردگارم

    تازه با قوانین آشنا شده بودم و در حال کسب یادگیری قوانین بودم و اتفاقات کوچک کوچک شروع شده بود. با همسرم و بچه هام پیاده رفتیم بیرون یه جایی رو پیدا کنیم یه عصرونه بخوریم و بسیار خیابان و مسیر همیشگی به طور عجیبی شلوغ بود.قبل حرکت یک گردنی رو که من زمانی که مجرد بودم و رفته بودم اندونزی سفر از اونجا به مینی که یک روزی ازدواج کنم این رو به همسرم بدم خریدم و برای بالاخص همسرم بسیار ارزشمند بود.همسرم به دخترم گفت این گردنی رو برندار بزار خونه بمونه و ایشون گوش نداد. رسیدیم رستوران من سفارش دادم هوا هم به شدت سرد بود همون شب.همسرم گفت گردنی نیست به هم نگاهی کردیم و ایشون گفت رفت تموم شد گفتم عیبی نداره فدای سرت یه چیزی دم گوشم گفت برو بیرون یه نگاهی بنداز در جوابش گفتم توی این جمعیت شتر با بارش گم میشه، صدا قویتر شد گفت پاشو برو خانمم گفت بشین و نرو تو این سرما برای من این گردنی که 12 سال ازش مراقبت کارنامه بسته شد، گفتم تا سفارش آماده شده میام.

    رفتن بیرون اطراف رو نگاه گفتم خدایا با اون صدای بلند گفتی بیام بیرون چی کار کنم به الله قسم گفت مسیر اومده رو برگرد حس عجیبی که تابحال تجربه نکرده بودم در سینم بود (مسیر بسیار طولانی حدود 30 دقیقه پیاده اومده بودیم) کاپشنم هم برنداشته بودم با همون پولیورمدبودم حدود چند دقیقه برگشتم مسیری که اومده بودم واستادم و سرم رو بردم بالا گفتم خدایا نیست و برگشتم.

    چند تا گام که برگشتم به سمت رستوران واعظ (خداوند)درونم بلند گفت ادامه بده منم گوش داده رفتم گفت بازم برو یه جا تو مسیر به دلیل سوختن تیر چراغ برق مسیر تقریبا فقط 10 درصد روشنایی داشت اونم از حرکت ماشین ها تامین میشد گفتم نور هم که قطع شد گفت برو و گوش دادم و ادامه دادم تقریبا یک سوم راه رو رفتم و در شلوغ ترین محل جایی که یک سراهی بود گردنبند رو دیدم که دقیقا جایی افتاده که نور کمی اونجا می تابید و دقیقا در کنار رفت و آمد شدید آدم ها بود و من حیرتم اینجا بود توی این تردد بالا در این حدود 30 دقیقه ای که من رفتم و برگشتم شد چطور کسی این رو ندیده باشه؟

    الله اکبر از این هدایت چون اون موقع با ا اعتماد بنفست خیلی بالا نبود نشد سجده کنم توی همون محل از این معجزه.

    موقعی که برگشتم اینقدر طول کشید که خانمم گفت کجا رفتی توی این سرما گفتم بخدا اگر کوچکترین سرمایی احساس کرده باشم گفتم پیدا شد باور نمی‌کرد و وقتی محل پیدا شدن رو در برگشت به خونه نشونش دادم حیرت کرده بود که مگر میشه.

    گفتم خدا هدایتت کنه میشه (البته تو دلم گفتم چون خیلی در جریان قوانین نیست و منم هیچی طبق صحبت استاد که این حرف ها رو به ای خودتون نگه دارید چیزی نگفتم) گفتم کار خداست اون بخواد می‌بردت دقیقا به آدرس اصلی فقط باید گوشتو بهش بسپاری.

    این شروع بزرگترین اتفاق برای من در روزهای ابتدایی آشنایی با قوانین و باور به صحبت های استاد و قدرت رب العالمین بود.

    سپاسگزارم از دوستانم که این کامنت رو مطالعه کردند و امیدوارم بتونیم در این مسیر زیبا با ایمان واقعی با طی کردن تکامل گام برداریم و به آنچه لیاقت داریم دست پیدا کنیم.

    سپاسگزارم از شما استاد عزیزم که این تجربه بینظیر هدایتی رو گفتید و چقدرررر ایمان من به این جریان قدرتمند تر شد برای عمل کردن هر چه بیشتر به آنچه به من گفته میشه.

    الهی شکر

    هدایت هدایت هدایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1071 روز

    استاد

    عجب پر نکته بود این دوتا فایل

    به خدا تک به تک کلمه ها و تجربه هاتون حال من بود و هست

    حتی بهتون بگم که یکی از دلایلی که من مجبور شدم برگردم ایران بخاطر همین تصور اشتباه بود که قانون رو جدی نگرفته بودم

    و بخاطر راهنمایی اشتباه یه نفری، فکر کردم کلی فرصت دارم

    درحالی که اگه به هدایت درونی خودم گوش کرده بودم،

    حسم درست بود که اول اومدنم باید همون روزهای اول برای گرفتن اقامت اقدام میکردم… گذاشتم آخرِ زمانِ ویزای توریستیم برای اقامت اقدام کنم… ریجکت شدم

    استاد

    انقدر ازون مدل تصویرها که مریم خانم دیدن، منم دیدم این مدت

    و انقدر شده که اتفاقای مختلف و یه آدمایی به من گفتن برو امریکا که حد نداره

    جالبه که بگم یه نفری…بعد از سالها برام یه پیغام فرستاد چندوقت پیش

    گفت فلانی نمیدونم کجایی و چیکار میکنی ولی یه اتفاقی برام افتاده و یه چیزی به من گفته بیام بهت بگم برو امریکا

    و گفت تو رو توی میامی دیدم!

    استاد

    تک تک حرفهاتون برام معجزه و نشونه داشت

    نمیتونم همشونو بگم

    ولی….

    مرسسسی

    امیدوارم یه روزی فرصت و حوصله و حسش برام پیش بیاد و قصه مهاجرتم رو بیام براتون بنویسم تو سایت

    تا معجزات من هم مثل شما الهام بخش و قوت بخش بشه برای دیگر دوستانم

    استاد مرسی

    عالی بود این فایلها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    پیام خدام گفته:
    مدت عضویت: 2895 روز

    بنام خدای زیبایها

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته خوش قلب

    دوستان هم فرکانسیمممممم سلاممممممممم

    میدونم همتون از دیدن این لایو بی نظیر حال دلتون عالی شده.

    استاد عزیز چه لایو گذاشتی هر کدوم از ما رو بردی تو

    دنیای خودمون که بشینیم و برای مدتی فکر کنیم و

    یاد هدایتهای بیفتیم که آره برای من هم اون روز این

    هدایته اتفاق افتاد ولی فراموشش کردم.

    از وقتی این لایو دیدم شروع کردم به تصویر ساختن

    در ذهنم که چقدر راحت میتونم از خدای مهربون بخوام

    هدایتم کنه بدون هیچ سختی و تلاش زجر آوری

    استاد عزیزم وقتی میگی من روی شانه های خدا نسشتم

    و دارام لذت میبرم باید هم این اتفاقات بی نظیر

    برات رخ بده چون لایقش هستی. اون بطری مواد

    مواد شوینده باید بیاد نزدیکت و بهت چشمک بزنه

    که منو با خودت ببر بدون اینکه خبر داشته باشی عزیز

    دلت به این بطری نیاز داره این یعنی هم فرکانس بودن

    با عزیزه دلت و از هم مهتر هم فرکانس بودن با

    جهانی که فقط میگه حرف اضافه نداریم (فرکانس

    فرستادی و من فقط جواب فرکانست رو دادم پس

    شکایت به من نکن برو فرکانسهاتو برسی کن)

    حتی هدایت شدی که تو مسیر داستادن زیبای

    مهاجرتت رو از ابتدا برای همگی ما بگی چون خداوند

    میدونه که خیلی از ماها دوست دارایم مهاجرت کنیم

    ولی میترسیم که ( اگه نشی چی، من جواب خانواده م رو چی بدم و…… ) داستان هدایت رو

    شروع کردی به گفتن که چقدر داشتن ایمان

    قلبی و تعهد داشتن به حال خوب میتونه به این

    راحتی مسیر زندگی رو تغییر بده،

    وقتی عزیز دلت بهت میگه من خواب دیدم که قراره

    خیلی دیر برگردیم و در خواب دیدم غذاها فاسد شده

    و…. بهش نمیگی این فقط یه خواب بوده و بیخیاش

    شی. و برعکس در جواب بهش میگی این هدایت( الله ) به

    این میگن توکل داشتن به این میگن ایمان داشتن به

    رب. برای من پیش اومد که مهاجرت کنم ولی.‌‌…..

    همون داستانی که هممون میدونیم من باور خودم رو

    نپذیرفتم هدایت الله رو نپذیرفتم ولی به جاش باور

    بقیه رو پذیرفتم نجواهای شیطان رو پذیرفتم این شد که نشد.

    به قول استاد، مگه میشه تضاد وجود نداشته باشه پس ما چطور بفهمیم چی میخوایم. ( مهم اینه که ما )

    چطور بپذیرمش، ۲ حالت داره یا این که از تضادها به نفع

    خودت استفاده میکنی یا میشن برات (پله موفقیت) و یا میتونی

    تبدلشون کنی به دیوار ( بلند شکست). در این بخش استاد وقتی

    فهمید سایتش با شیطنتهایی بسته شده اون تضاد رو

    کرد ( پله موفقیت ) برای خودش و گفت دامین سایت باید

    انتقال پیدا کنه چرا چون به خدای خودش قلبا” ایمان داره

    و میدونه بی دلیل اتفاقی نمیفته چون قانون رو خوب یاد گرفته.

    و هدایتهای بعدی استارت خورده میشه از طرف الله ( اول درخواست ویزای جدید و داستان های اون بخش. دوم بلیط هواپیما با اون قیمت عالی. سوم مامور فرودگاه و انجام دادن کارهایی که به اون مربوط نبوده . چهارم رفتن به فست فود و با خبر شدن از مسابقه کشتی و حرکت کردن در مسیری که ۵۰۰۰ کیلومتر فاصله داره با اون استادیوم ورزشی. ششم به یاد اوردن اون خانوم وکیل و انجام شدن کارها به اون راحتی و‌………)

    حال یه سئوال اگر استاد ایمان قلبی به هدایت الله

    نداشت خداوکیلی اصلا” هدایت می شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    ( بیایم باورهامون رو باور کنیم )

    استاد همیشه داره به من و شما یادآوری میکنه که

    ( هدایت فقط مال پیامبران، امامان، نیست)

    خداوند همیشه داره تمام جهانش رو هدایت میکنه

    حالا اگه من پیام و شما عزیزان با ایمان دریچه

    قلبمون رو باز کنیم هدایت رو دریافت میکنیم.

    این شعر ( نامبرده رنج کنج میسر نمی شود ).

    مال منو شما نیست.🌹🌹 چون ما داریم قانون اصلی رو

    یاد میگیریم و در این قانون از رنج و سختی و بدبختی

    حرفی نزده چون تو فرکانسش نیستیم.☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️

    از خدا خواستم هدایتم کنه که با حسم بنویسم نه

    فقط با کلمات خالی بی احساس چون اینجا همه حالشون خوبه

    😊😊😊 اینم داستان هدایت من 😊😊😊😊😊😊😊

    چند وقت پیش دلم خیلی خربزه میخواست چون پول

    نداشتم در اون زمان فقط تصویر سازی کردم که تو یخچالم یه خربزه شیرین هست.

    شاید بگید این غیر ممکنه ( خداوند یه خربزه شیرین

    توی یه پلاستیک سفید برام گذاشت پشت فضای آزاد

    خونم تا من به راحتی ببینمش )

    چون پشت خونم یه فضایی بازیه که پر درخته و من

    فکر کردم مال باغبون هایی که از طرف شهرداری

    میان برای اب دادن درختها، یه حسی بهم گفت این

    مال توء پیام و همون زمان نجواهای شیطان گفت

    نه پیام این مال اون باغبونهاست و من بیخالش

    شدم رفت سر کار وقتی برگشتم تا کلید رو انداختم به

    در یه حسی بهم گفت برو پشت پنجره و دیدم

    وای خدای من خربزه هنوز همون جاست باورتون

    میشه بچه ها الان که میگم اشک میریزم😢😢 یه خربزه ی

    شیرین حدود ۴ کیلو جاتون خالی. 😊😊

    (چقدر راحت خدا به خواسته هامون جواب میده و هدایتمون میکنه)😊😊😊😊😊😊😊😊😊

    اگه به نجواهای شیطان بی اهمیت باشیم👹👹👹👹👹👹

    مثل استاد عزیزم و خانوم شایستهء عزیز هدایت میشیم از طرف الله.

    ممنون که نوشته ی منو خوندید این حرفهای قلبم بود از طرف الله مهربون .

    ((( دوستان بیام باورهامون رو باور کنیم ))))

    تمرینهای استاد رو جدی جدی جدی بگیریم.

    شاد باشین. ارتمند شما پیام😘😘😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    حسین جهانی گفته:
    مدت عضویت: 2905 روز

    سلام به همه دوستان

    خیلی وقته، یعنی خیلی زمان زیادیه که نظر نذاشتم

    ولی الان حدیثی رو خوندم که حیفم اومد واقعا نظر نزارم

    همونطور که خود استاد اول همین فایل (قسمت اول) گفت دوستی از استاد پرسیده که چطور این همه تجربه داره و این همه چیز میدونه که انگار به اندازه ۹۰۰ سال بقیه آدما زندگی کرده

    و استاد جوابش این بود که هدایت… “هدایــــت”

    و توضیح دادن که خودش رو در جریان هدایت رها کرده و خداوند این همه تجارب قشنگ و ارزشمند و البته زیاد رو به زندگیش وارد کرده

    اما

    همین الان حدیثی رو از پیامبر (ص) خوندم که حتی میتونه جواب دقیق تری از جواب خود استاد به اون دوستمون باشه که این سوال رو پرسیده که چطور این همه چیز میدونه و این همه چیز یاد گرفته و این آگاهی داره و این همه تجربه

    حدیث رو بخونید پیامبر جوابش رو داده؛

    پیامبر اکرم‌(ص) می‌فرمایند: هرکس به آنچه مى داند عمل کند، خداوند، علم آنچه را نمى‌داند، به او ارزانى مى دارد. (کنز العمّال، ج۱۰، ص۱۳۲، ح ۲۸۶۶۱)

    من هرگز انسانی رو ندیدم در زندگیم که به اندازه استاد به هر چیزی که میدونه و به ماهم گفته و میگه “عمــــــــــــــــــــــــــل” کنـــــــــــــــه

    و شماهم این رو میدونید

    پیامبر خیلی قشنگ اینو توضیح داد که چون هرچیزی که یاد گرفته و هر آگاهی‌ای کسب کرده فورا و قاطعانه و متعهدانه و با اراده زیاد بهش عمل کرده

    و خداوند هی آگاهی های بیشتری بهش عرضه داشته

    این مدار فوق العاده استاد هست که از این روایت استخراج میشه

    توجه و تفکر و تعمق به این روایت و این مثال واضح و شفاف و آشکارا از این روایت یعنی (استاد عباسمنش) میتونه زندگی هر کسی رو متحول کنه

    امیدوارم این کشف من از این روایت و مدار استاد تاثیر خوبی رو تفکر هرکسی که این کامنت رو میخونه داشته باشه

    هدایت خدا واقعا شگفت انگیز و دقیقه

    همین الان که داشتم این روایت رو میخوندم و تصمیم گرفتم این کامنت رو بدم هم دقیقا داشتم به فایل های ۳ گانه (چرا به دانسته هایمان عمل نمیکنیم) گوش میکردم و استاد داشت توضیح میداد که چطور به دانسته هامون عمل کنیم

    اینم یکی دیگه از نشونه های فوق العاده خدا و این مدار شگفت انگیز و همزمانی دقیق الهی

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2528 روز

    سلام و خیر پیش برای همه عزیزان

    استاد ، ممنون از این همه درس و این همه اعتماد که لطف کردید بیشتر و بیشتر از همیشه بازم راهکارها رو برامون با هدایت های روشن که همون مسیر زیبا در میون جنگل و با یک وسیله ی خوب هست رو برامون هدیه کردید ،

    ممنون که جای قدم هاتون رو به ما نشون میدید و نشونی ها رو چه تصویری چه …. همه و همه رو به ما گوشزد میکنید و اینها همه لطف خداست که ما از هدایت شما نیز خیلی هدایت ها رو یاد بگیریم و راحت به مقصد برسیم ،

    حالا که ادرس ها رو به ما در گفتار صمیمانه خودتون در این فایل بازم در میون گذاشتید ، بینهایت سپاسگزارم ، من کلی درس گرفتم کلی یاد گرفتم از هر اتفاقی. که چطور به اگاهی هام باید عمل کنم .

    و از حرکت ها از پیچ و خم ها ی اتفاقات و طولانی بودن های مسیر و حل کردن و پیش رفتن به معنای واقعی بایست که هراس نداشته باشم از خدا ممنونم از این هدایت های بزرگ .

    خداروشکر

    از شما استاد مهربونم میخوام بازم در مورد هدایت ها تون در تمام مسیرها صحبت کنید ، ما سراپا گوشیم برای کسب هدایت های خدا که شامل حال شما و خانم شایسته عزیز شد .

    خدایا شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    الهام حامد گفته:
    مدت عضویت: 2882 روز

    سلام به سید عزیز و دوستان بزرگوارم.

    چقدر جالبه استاد این داستان هدایت. این سرسپردگی به هدایت خداوند. این حس توکل و اعتماد به خدا….

    استاد اونجایی که گفتی وقتی خواستی دفترت رو جمع کنی چند پروژه داشتی که چند میلیارد تومن در ماه سودآوریش بود و برای اجرای اون پروژه ها هزینه هم کرده بودی ولی همه اونا رو گذاشتی کنار و دل سپردی به هدایت خدا….

    الحق و الانصاف که شایسته این شرایطی هستی که الان توشی.

    هیچ دو دوتا چهارتایی نکردی. میتونستی بگی حالا این چندتا پروژه رو به سرانجام برسونم و سود بکنم بعدش پروژه دیگه ای رو استارت نمیزنم و برای مهاجرت اقدام میکنم.

    اما تو سرسپرده به هدایت خداوندی. چقدر چشمات تو این فایل عاشق شده بود. حالت نگاه کردنت از عشق به خدا پر بود. اونجاهایی که از هدایتش میگفتی و لبخند میزدی، چقدر لبخندت عاشقانه بود و چقدر تریپت با خدا به قول قرآن «رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً» بود.

    یه لحظه شیطان اومد تو ذهنم که بهت غبطه بخورم ولی میخوام به خودم و همه دوستان عزیزم بگم :

    البته که همه آدمها میتونن یه همچین تریپی رو با خدا داشته باشن به شرط اینکه دل بسپرن به هدایت خدا و ایمانشون به خدا رو رو با عمل به الهاماتشون نشون بدن و ذهن نجواگرشون رو کنترل کنن. اونوقته که هدایت پشت هدایت و خوشبختی پشت خوشبختی به زندگیشون سرازیر میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    سلام عزیزانم ستاد استادعزیزم….پیام آور خداوند در زمان ما

    امروز داشتم توی فایلها میگشتم برای پیدا کردن مصاحبه شما با استاد جلسه ۴ که هدایت شدم از بین اون همه فایل به این فایل بی نظیر…..دیگه دارم میفهمم که وقتی حسم و قلبم میگه این کارو انجام بده انجامش بدم که نتیجه اون تقویت ایمان به پروردگارم هستش که هرلحظه در حال هدایت کردن من و هموار کردن راهم و آسان قدم زدن در مسیری که به قول استاد سوت بزنم و ادامه بدم همونجایی که با ایمانم بهش نه ترسی دارم ونه غمی

    خدای من میخواستی بیام اینجا که اینارو بشنوم..؟؟؟؟؟!!خواستی بهم قدرتتو نشون بدی؟؟؟؟!!!بهم بگی مریم من کارام اینجوریه ااهاااااا حواست باشه…به همین راحتی برات کار انجام میدماااا پس حواست به خودت و ایمانت به من باشه و دیگه نه ترسی داری نه غمی

    توی این فایل استاد ۲تا جمله گفتن که نشانه بود برای من…منم خیلی به نشانه ها ایمان دارم

    اول اینکه گفتن اگه انگلیسی بلد نباشی صحبت کنی ۳تا کشوری که میفرستنت که از اون کشور و سفارت آمریکا در ان گشور کارهایت رو انجام بدی یکی از اون کشورها آذربایجان بود ..دیم که من خیلی هدایتی ۲ساله که به کشور آذربایجان مهاجرت کردم و توی فکرم چندباری گفته بودم نمیدونم چجوری میتونم به کشور نعمات و آزادیها مهاجرت کنم و یه جورایی خیلی دیگه بهش فکر نداده بودم گفتم به موقع خدا هدایتم میکنه..نمیدونستم که این کشور یه سکی پرتاب برای منه که از طریق سفارت آمریکا در در ایجا میتونم اقدام کنم و دوم اینکه هم مکان زندگیم در آمریکا و گرفتن وکیل و خیلی راها رو امروز هدایتم کرد که لازم هست انجام بشه بلکه راحتتر از آسانتر از استاد عزیزم….واقعا این فایل مثلی که میشه براش زد همون انجام کارها مثل یه آب خوردن بود ..دقیقا از اول تا آخر فایل لبخند گوشه لبم و یه ذوقی توی دلم بود..نمیدونم چرا وقتی فالهارو میبینم انگار خودم هستم که دارم زندگیمو برای مخاطبانم تعریف میکنم همون احساس رو دارم…انگار خداوند داره زندگی منو بهم نشون میده که توام روزی اتفاقات وتجربیات و هدایتهاتو برای مردم خواهی گفت..مریم جانی که هم اسم من هم رشته منه وقتی میبینمش انگار خودمو میبینم.و استاد رو چقدر شبیه همسر منه..همسر من اسمش ذبیح هستش همونجوری تپل مهربون …و نگم دیگه بخدا که انگار زندگی منه…

    خدای من ازت ممنونم نمیتونم نمیدونم چجوری میتونم ازت تشکر کنم…وقتی داشتم با هدفن این فابل رو نگاه میکردم و توی دفترم تند تند مینوشتم و توی حال بینظیر خودم بودم دیدم همسرم رفته یه بالشت برام آورده که راحتتر باشم جای که نشستم و یه موز هم برام آورده..خدای من اینارو تو از دستان همسرم بهم دادی عاشقتم…خیلی خوشحالم

    این مسیر بینظیره و هر لحظه هم میتونه بینظیرتر بشه

    چندروز پیش یه مسئله کاری برای ما پیش اومد اینجا که من به همسرم گفتم اینها همه خیریتی هست برای ما از همون اتفاقاتی که به ظاهر بد و روی اعصاب بود و همونجا گفتم ما چی میخوایم؟؟ما میخوایم برای خودمون کار کنیم و جایی بهتر به کارمون ادامه بدیم فردای اون روز همسرم رفت که جایی دیگر برای گسترش کارمان پیدا کنه)ما هردو مربیان کاراته کیوکوشین هستیم)خلاصه هدایت شده بود به باشگاهی بسیار تمیزتر شیکتر مجهزتر و اینکه باشگاهی که کاراته نداشت و جایی که اصلا توی اون منطقه هیچ باشگاهی دیگری نیست و اینکه عاشق این هستن که مربیان خارجی مثل ایران آنجا تدریس کنن و خیلی چیزهای عالی دیگه و این یه پیشرفت دیگه به پیشرفتاای ما اضافه کرد..مخصوصا که یه خانم مثل من در کنار همسرش کار کاراته انجار بده و اینکه مسلط باشه به زبانشون در همین مدت کم در حالی که همسرم زبان ترکیش خوب نیست اینها همه لطف پروردگارمه که من که فارسی زبان هستم در این مدت کم اینقدر مسلط بشم که به این زیبایی کارهایمان رو انجام بدم…خدای من ازت سپاسگزارم..اون آرامش که بهم میدی هرلحظه و اون لذتی که میبرم از زندگی الانم در کنار همسرم و کسانی که مهربانانه و با صمیمیت کنار ما هستن و به ما خدمت میکنن

    اینها اگه لطف پروردگارم نیست پس چیه؟؟؟که هرجا میریم همه به ما محبت دارن و به ما کمک میکنن و کارهامون نمیگم همه کارها اما به اندازه ایی که روی باورهام کار کردم زندگیم تغییر کرده تازه اینم بگم همسرم توی این مسیر نیست اما به من خیلی ایمان داره …مریمی که شاید روزایی بوده که هیچ کسی حتی خودش ،خودشو باور نداشته الان داره قدمهای کوچیکشو برمیداره و ایمان داره که میشه و به تک تک حرفای استاد ایمان داره و میخواد زندگیشو در تمامممم ابعاد تغییر بده

    با همه وجودم گوش به زنگ پروردگارم هستم و ازش میخوامممم که صدای قلبم دو از هر صدایی بالاتر و قویتر کنه برام و هدایتم کنه به راه کسانی که به آنها نعمت داده و راه راست

    در پناه الله یکتا شاد سلامت سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: