داستانی درباره هدایت الهی | قسمت 2 - صفحه 22

702 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2629 روز

    سلام استاد عزیز

    سپاسگذارم که مفهوم هدایت الهی و عمل به آن وهمچنین باور تنها خدارا پرستیدن وتنها از او یاری خواستن را درعمل نشان می دهید لطفا بازهم از این فایلهایی که به هدایت الهی عمل کردید داخل سایت بزارید تا باور ما درمورد آن قوی تر شود ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1885 روز

    سلام

    خداروشکر میکنم شکر

    این فایل رو نگاه کردم با گریه نگاه کردم،خداروشکر میکنم از این عظمت خداوند و لیاقت استاد و فرکانس عالی شون

    خداروشکر که منم میتونم این فایل هارو ببینم و ایمانم قوی بشه که خدا چقدر بزرگ و نکته سنجه،آنلاینه انلاین

    همه این فایل نکته داشت نکته ایمان نکته شجاعت نکته حرکت نکته پاداش نکته…

    شکرت خدای بزرگ و هدایت گر

    مراهم در مسیر هدایت گران قرار بده

    ساعت 2 شبه و من با اشتیاق و شوق دارم نگاه میکنم یه حسی منو به جلو میبره خدایا شکرت خدای هدایت گر ما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سحر میرامینی گفته:
    مدت عضویت: 1782 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان شایسته

    استاد جان من سه ساله که با شما از طریق فایل های رایگان آشنا شدم و به کل زندگی ام عوض شد و هر روز نتایج بهتر داره میشه

    خیلی از خدا ممنونم که من رو به این آشنایی پر برکت هدایت کرد .

    موفق و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2171 روز

    به نام خدای هدایتگر. به نام او که در همه جا و در همه لحظات حضور داره و نظاره گر و هدایتگر است.

    واقعا خداروشکر بخاطر این فایل فوق العاده و بینظیر…

    استاد جونم واقعا در سکوتی عمیقی و بغضی از حجوم آگاهی دیدم و شنیدم و قطعا بارها و بارها خواهم دید و تکرار خواهم کرد.

    اینقدر در حجم عظیمی از آگاهی و سکوت غرق هستم که فقط این داستان فوق بینظیر مثل یک فیلم عالی در ذهنم داره هی مرور میشه.

    ذهنم رو در گوشی از خلوتش میبینم که داره فقط این چیزها که واردش شد رو مرور میکنه و هنگه هنگه….

    در همین مرورها و عمیق شدن ها خاطرات عجیبی در ذهن من بالا اومد. که میگه ببین فهیمه چشمات نمیدید سال ها پیش توام نشونه داشتی مثل الان که که هرروز معجزه میبینی و چشم هام به معجزه دیدن عادت داره میکنه و درکشون میکنه چون یک عینک آنالیزگر قوانین داره و مجهز به بالاترین ابزار قدرتمند و فول هست که فقط بیشتر باید کار کردن باهاش رو یاد بگیرم تا نتایج بیشتر و بیشتر بشه تا آسان بشم برای آسانی ها…

    استاد جونم جناب آقای سید حسین عباسمنش یعنی تمام ذهن منو شخم زدی با همین فایل دوساعتی.

    بنظرم کل فایل های سایت یکطرف همین دوتا فایل “هدایت الهی” یک طرف.

    اینقدر توش درس و آگاهی و شور و آموزش و نگاه متفاوت و حضور خدا و قانونمندی و عمل کردن به قوانین و توکل و تسلیم و ….یعنی هزاران کلمه عالی که در فایل ها شنیدم در این فایل خلاصه شد. خلاصه ایی پربار که فقط با نکته برداری ماهرانه و تمرکز صددرصدی میشه درس هاش رو دید. تمام نکات آموزشی که گفتین رو دید، حس کرد.

    واقعا نمیدونم این احساسم رو از دیدن این دوتا فایل که پشت سرهم (بالاخره) موفق شدم ببینم بگم.

    واقعا احساس عجیبی دارم گیجم و هوشیارم. در سکوتم ولی پر از غوغا و شورم. اصلا یک پارادوکس عجیب شدم مثل نور ( پارادوکس و معمای نور که هم مثل موج عمل میکنه هم مثل ذره) میگم ذهنم شخم خورده الان چرا رفتم تو فیزیک. فقط دارم تند تند مینویسم. یک بخش ذهنم رفته تو اتفاقات خوش زندگیم، زمانی که غرق کنجکاوی بودم کنجکاوی های مقدسم که منو با خدا آشنا کرد، دچارش کرد، درکش کرد، بیدارم کرد و دیدمش بین لحظه ی اکنون مرگ و زندگی. من تپش قلب میگیرم که بگم عشق رو با خدا پیدا کردم و عاشقش شدم و عشق برام مقدسه و فقط برای خدا گفتم و بس(جالبه چند وقته بهدا میگفتم منو دوباره مثل قدیم عاشق کن و به خود نزدیک تر و نزدیکتر، به عرش برسون اما روی زمین…) من دوست دارم دوباره جوری عاشق خدا بشم که فقط خدا ببینم و قلبم به تپش بیفته برای بردن اسمش و دیدن نظم و هماهنگی های جهانش اما در درون نگران بودم که دچار فرار از این دنیا نشم. حالتی که به من دست داده بود میخواستم ترک تحصیل کنم. میخواستم برم یکجای دور سر به کوه و بیابون بذارم. برم در خلوت شب در یک جایی. اصلا میخواستم عارف و زاهد و … نمیدونم یک چیزی از دنیا گریزان و مست خدا باشم. الان قلبم میگه فهیمه این مرد رو دیدی اینم عاشقه نزدیکه بخدا اما از مردم گریزان نیست در جمع هست( مثل حضرت علی عارف عاشقی که خلوت گزینی رو انتخاب نکرد بلکه در میان مردم بود اینجوری درسته وگرنه در این هیاهو نباشی کار شاقی نمیکنی که… در این بهبوهه ها بودی بارم خودت رو کنترل کردی نفس و نجواها رو کنترل کردی مردی…)

    میگم ذهنم شخم خورده اصلا اینا چی بود که دارم مینویسم. نمیدونم… ولی مینویسم بدون هیچ ادیتی…

    واقعا استاد قلب منو دوباره و دوباره فراخ تر کردی و آماده و آماده تر و امیدوار تر و امیدوار تر که می شود که میشود که میشود…

    من میگم شما دیگه روی زمین و زیبایی زمین کمت هست استادجون. باید تفریح فضایی و گردشگری فضایی بکنی.

    . باور دارم که به زودی از این دست خبرها میدی. باور دارم که اسطوره خواهی شد و من به خود میبالم که در عصر شما زندگی میکنم و جز افتخارهای زندگی خودم خواهم شد( من از بچگی دوست داشتم فضانورد بشم برم خارج از جو زمین… دیگه الان ذهنم نمیگه سن ات گذشته، دندونات خرابه، پول نداری، زبان بلد نیستی، دیگه اینا نمیگه یک گوشه نشسته میگه: میشود که میشود که میشود…. خدایی که اینقدر زیبا باران و باد و پرنده و چرنده و انسان و … هدایت میکنه منو هم هدایت میکنه. به طرز شگفت لنگیزی هدایت خواهم شد. هدایتی که الان براش ایده ایی ندارم ولی اجازه میدم جریان هدایت الهی راه رو هموار کنه….

    بیشتر ازاینکه از این فایل های زیبا بگم دوست دارم از خودم بگم. از جریان فکری که در من زنده شده و میدونم که بیشتر ازاین ها لایقم هست…

    راستی بگم که دیدن این فایل هم که خیلی خیلی مشتاق دیدنش بودم و همون روز که فایل 1 روی سایت اومدم دانلود کردم واتفاقا در دفتر کار بودم و بی صبرانه گفتم یکمش رو ببینم یا شاید همش رو… زدم تا جای مایع سفید کننده دیدم و گوشی زنگ خورد، کار پیش اومد نشد. خونه اومدم ببینم یادم نیست چه اتفاقی افتاد نشد.

    این چند روز تعطیلی عاشورا تاسوعا گفتم ببینم که یا کسی اومد خونمون یا رفتیم جایی یا چسبیدم به نظافت خونه نشد… خلاصه تا اومدم هی بذارم ببینم نشد. و دیدم که قسمت دوم هم اومده و همش تو فکرم بود ببینم ولی بازم نشد. چندبار هم زدم تا ببینم اما تا مایع سفیدکننده بیشتر نمیشد ببینم و هی یم اتفاقی می افتاد که توقف میزدم و بعد نمیشد ببینم.

    امروز کاملا مصمم نشستم ببینم که شوهرم کارم داشت که هی وسطش هی بلند شدم و اومدم ولی کاملا حواسم اینجا بود. انگار در درون داستان بودم. خلاصه که آقای همسر رفت و منم سریع و زودتر از همیشه شام رو گذاشتم و فقط اومدم نشستم نگاه کنم. بدون توقف… اما توقف های کوچکی بینش ایجاد شد ولی موفق شدم تا انتها ببینم.(طوری که برای دستشویی رفتن هم بلند نشدم برم و میدونم که به شدت نیاز دارم برم)

    راستی جالبه که چند وقته برای خودم کتاب کیمیاگر پائولوکوئیلو رو هدیه خریدم و امشب میخوام اونم تموم کنم….

    راستی من به خریدن یک پکیج کوچیک زبان انگلیسی هدایت شدم و خریدم اما نتونستم درست برنامه ریزی کنم و میخوام زبانم رو تقویت کنم(چون به فکر مهاجرت و سفر کردن هستیم) اما چند روز پیش به خودم داشتم میگفتم شاید زبان قوی کردن من باید در سفر و در خارج اتفاق بیفته حالا کی گفته حتما باید زبانم فول باشه. به خودم دلگرمی میدادم قانونی وجود نداره که حتما باید انگلیسی بلد باشم بعد اتفاق بیفته هر چیزی در زمان درست خودش اتفاق میفته.

    راستی چند وقت پیش به یک سایت مهاجرت هدایت شدم و کمی اطلاعات در این زمینه خوندم.

    راستی چند روز پیش یک شخص هندی منو از پیج ناسا که کامنت گذاشتم پیدا کرده بود و بین این همه به من سلام کرده و باعث شد کمی به من بربخوره که زبان انگلیسی بلد نیستم.

    راستی دیشب دقیقا دیشب همسرم قبل خواب یهو قیمت ملک رو در چند بخش مختلف آمریکا داشت سرچ میکرد….

    اینا یعنی چی… یعنی نشانه. یعنی یک جریان راه افتاده و داره منو هدایت میکنه و من باید اجازه بدم این جریان راه خودش رو بره و فقط خودم رو آسان کنم….

    استاد واقعا هدایت های جالبی بود که از یک مایع سفید کننده به داستان زیبا و بینظیر هدایت شما رسیدیم. واین بنظرم یک درس بزرگ داره که آهای بچه های سایت،آهای عباسمنشی ها بشوئید قلب هایتان را … سفید کنید دل هایتان را از هر آنچه غیر خدا و غیر الهی هست و وصل بشید به این جریان هدایتگر بی نقص… الگو هم که داریم که البته الگوها داشته ایم اما یک الگوی حی و حاضر استاد عباسمنش عزیز و گرانقدر با این همه درس و نکته داریم.

    تو ذهنم این جمله میاد آسان شوئید برای آسانی ها….

    خدا رو جور دگری درک کنیم نه جوری که تو کتاب های دینی به ما گفته شده…

    گندمم را ریختی تا گوهر دهی….

    احساس خوب اتفاقات خوب

    کنترل ذهن

    الهامات

    .

    .

    .

    یعنی الان کولاک آگاهی و مرور همه این حرف های شما و خاطرات خوب من و درک من از اگاهی ها و یادآوری در ذهنم داره اتفاق می افته.

    چقدر زیبا هدایت میشین به افسری که فارسی بلده.

    استاد گفته بودین که پروسه پاسپورت گرفتن تون فقط دو دقیقه طول کشیده الان قشنگ حسش کردم و باور دارم که این وسط ها اتفاقاتی افتاد که ختی شما هم خبر نداری چون این جریان در کل این مسیر تحول و جابجایی و هجرت برای شما بوده.

    از عدو هایی که در یک زمان خاص سبب خیری شوند…

    از حرکت جهادی که به فرانسه و پاریس و لس آنجلس و میامی و …………..

    یعنی زندگی در بهشت که برازنده تون بود اما پشت صحنه این پارادایش فوق فوق زیبا بود.

    راستی بماند که چند وقت پیش یکی اومد در یکی از پست های من نظری نوشت با این موضوع که حقیت یابی زندگی شما و البته تخریب شما میکردن. در پی وی هم مزاحم شدن اما من تنها دو جمله نوشتم و دیگر محل ندادم چون قلبم شما رو باور داردو حالا بقیه چی میگن مهم نیست اما ذهن کنجاوم گفت حالا برو پیج طرف رو ببین. رفتم دیدم و در یکی از پست ها عکس میکائیل رو دیدم چون دلم براش تنگ شده بود اون پست رو دیدن و بعد پیج میکائیل رو پیدا کردم. چقدر بزرگ شده. چقدر خوبه که اونم داره در مدار باورها و علایق خودش گام برمیداره. اینکه ایران هست اینکه لایو میذاره اینکه چی گفته چی نگفته با کی هست با کی نیست مهم نیست. مهم اینه که یاد گرفتم هر کسی هماهنگ با هر چی باشه در همون مدار قرار میگیره. جالب بود که من قسمت زبان یاد دادنش رو دیدم و سعی کردم ذهنم روکنترل کنم و بقیه چیزها برام مهم نباشه. الانم خوشحالم که این همه گفتم و این همه دیگه دارم که از خوبی بگم.

    به هر حال این پاداش کنترل ذهن و تمرکز بر هدف هست. من باید بچسبم به هدفم….

    با توکل و باورم به جریان هدایت الهی اجازه میدم تا منو به بهترین و راحت ترین راه ها هدایت کنه.

    واقعا ممنون بخاطر همه چیز………..

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رها گفته:
      مدت عضویت: 935 روز

      سلام فهیمه جاااانم

      حال دلت عالی و متصل به خدا

      من دیروز بعد از نیتم هدایت شدم به این آگاهی ناب و خالص

      .

      قبلا بارها گوش کرده بودم و همه بارش را به وجد امده بودم

      اتصالی در من اتفاق میافتاد

      اما دیروز در پاسخ سوالم امد

      پاسخی که خیلی جور بود

      خود خودش بود

      خود خدا جوابم رو داد

      خود خدا دستم رو. گرفت اورد و گفت حالا این دکمه رو بزن تا دلت رو اروم کنم

      اشک ریختم و گوش کردم

      و قلبم جوری بود که باورت نمیشه

      و همون دیروز نتیجه ارتعاشات قبلم در چند مورد خودش رو. نشون داد و دیگه حسابی همممممه وجودم شد شکر

      دوباره امروز بارها بارها گوش دادم

      خدای من بینظیره همه چی فقط کارخدا

      باور و. ایمان و تسلیم

      .

      امروز باز اومدم تو صفحه و همون خدای یکتا و. بی نظیرم گفت برو صفحه 22نظرات اونجا چیزی برای تو هست و. من گفتم چشم

      کامنت شما

      تاریخ کامنت شما

      محتوای کامنت شما

      خدااااای من همه اش برای من نشانه بود و نشانه در نشانه شد

      خداروشکر کردم

      بینهایت شکر

      که همه جوره با من حرف میزنه

      ممنونم که شماهم دستی از دستان خدای مهربونم شدی

      .

      ایشالله به همه خواسته هات که قطعا لایقش هستی به اسانی و زیبایی و عزت برسی دختر مهربون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2171 روز

        سلام رها جان دوست قشنگ و ارزشمندم

        نمیدونم قبلا باهات حرف زدم یا نه، نمیدونم شما کی هستی کجا هستی چطور خدا هدایتت کرد اصلا یک چیزایی رو نمیشه فهمید مثل اینکه خدا چطور داره همه چی رو هدایت میکنه؟چطور جریان هدایت بی وقفه در جریانه؟ چطور شما با کامنت 11 شهریور1399 من مواجه میشی؟اصلا نمیشه گاهی بعضی از سوال ها رو فهمید ولی میدونم خیلی مشتاقم از گنگ نویسی دست برداری و راحت باشی. اینکه نه عکس داری نه داستان هدایت و آشنایی ات رو نوشتی یعنی برای من گنگی و با اینکه امکانش هست که در این موضوع گنگ نباشی و رها باشی مثل اسم زیبات. اینکه با خودت صادق باشی و خودتو قضاوت نکنی و بزار جریان عشق و هدایت تو رو سرشار کنه.نمیدونم چرا این حرف ها رو نوشتم. اومدم فقط تشکر کنم. من چند روز پیش پیام شما رو دریافت کردم اونم واقعا سورپرایز شدم رفتم کامنت خودمو خوندن چون از نوشته های شما کنجکاو شدم و باز از نوشته های خودم که اصلاا یادم نبود بیشتر سورپرایز شدم.. الانم قبل نوشتن و پاسخ به کامنت شما رفتم هم کامنت شما هم کامنت خودم رو خوندم و بازهم سورپرایز شدم. واقعا عجیبه خیلی عجیبه.

        فقط میخوام چندتا چیز که تو ذهنم رد شد و برام درس داره رو با عشق بنویسم…

        اینکه 11 شهریور 99 من شاغل در یک شرکتی بودم که شرایطم از هر نظر عالی بود پیاده تا خونمون کمتر از 10دقیقه فاصله داشت. به حدی رسیده بودم که بصورت شریکی با اون کارفرما کار میکردم و نیرو استخدام کردم و مصاحبه ها هم با من بود.

        اینکه اون زمان من لپ تاپ نداشتم.

        اینکه خونمون نزدیک خونه پدرو مادرم بود اونم کمتر از ده دقیقه پیاده فاصله بود.

        اینکه خونمون طبقه همکف یک ساختمان سه طبقه بود که دو تا در داشت و حیاط هم از خونه ما درش باز میشد و ما یعنی یک خونه با دوتا ویو و دوتا درخروجی داشتیم یک ویو مثل برج تمپا یعنی شهری یک ویو زمین خالی یعنی حالت روستایی با کلی درخت و سرسبزی مثل پرادایس.

        اینکه ما از خونه دیماه به تهران مهاجرت کردیم

        اینکه من تازه هدایت رو داشتم درک میکردم

        اینکه الان دارم متوجه میشم هنوز هیچی نمیدونم از داستان هدایت و عظمت این قوانین و نظمی که خداوند در جهانش حاکم کرده.

        اینکه من یک زمان میخواستم ترک تحصی کنم در دوران دبیرستان و امروز که دارم مینویسم آزمون کنکور ثبت نام کردم تا بعد 11 سال فارغ التحصیلی ادامه بدم.

        اینکه الان یک لپ تاپ دارم و کلی از خانواده ام دور هستم اما احساسم هر روز زیباتره و رهاتر و آزادترم.

        اینکه فکر میکنم به هر آنچه که بخواهم میتونم برسم فقط باید با خدا و قوانینش هماهنگ بشم اینکه خواسته ها اجابت میشن من باید ایمان و توکلم رو ببرم بالاتر. اینکه من باید ادامه بدم اینکه تو مسیر توحیدی عمل کردن بمونم.خدایا چقدر سپاسگزارم برای این سایت وشما عزیزانم

        سپاسگزرام که از خودت برام ردپا گذاشتی و کلی اتفاقات زیبا برام مرور شد.

        سپاسگزار وجودت هستم رها جان. که خودتم برای من دستی از دستان خدا شدی چون لازم داشتم که مرور کنم تا بر ترس هام غلبه کنم و با شجاعت ادامه بدم و به خودم بگم ببین شده پس باز هم میشود…خدا اینگونه با ما حرف میزنه به زبانی که خودمون بفهمیم.

        پیش بسوی رهایی از سخت گرفتن های الکی،پیش بسوی آسان شدن برای آسانی ها

        این وعده خداوند است و به قول قرآن:

        «چه کسی وفادارتر از خداوند به وعده‌ ی خویش است؟!»

        خدایا از تو میخواهم ما رو آسان کن برای آسانی ها

        ارادتمندت فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          رها گفته:
          مدت عضویت: 935 روز

          سلام فهیمه زیبای من

          حال دلت عالی ومتصل به خدا

          بله قبلا هم صحبت شدیم قشنگ من

          ـــ

          فهیمه جااانم من زندگی عجیب اما پراز حکمتی دارم

          شاید گنگ بودنی که شما میگی به خاطره اینه که من خودم اروم اروم دارم قطعه های پازلم رو کنار هم میچینم

          .

          امروز در این تاریخ من تازه حکمت رویدادی که شهریور 99 برام افتاده رو دارم میفهمم یعنی هرروز داره یک تکه پازل من کامل میشه و برای خودم هم درک رویدادهاا اهسته اهسته هست که دوست دارم وقتی میام از خودم میگم این پازل از زندگیم کامل شده باشه و برم برای پازلهای جدید.

          اما همینقدر بدون دوست خوبم که من در اون تاریخ زندگیم رفت تو دوتا چمدون و با دخترم این خونه و اون خونه میشدیم و…..

          اما از همونروز گفتم “خدا برای ما برنامه عالی داره”

          یعنی با تمام سختیهای ظاهری اما هربار با این ایمان که خدابرای ما برنامه عالی داره اومدم و امدم تا امروز که دونه دونه حکمتها دداره روشن میشه

          .

          و من هرروز دارم رشد میکنم

          و ایشالله بزودی بیام و این فصل اززندگیم رو بنویسم براتون

          .

          برای من تمام کامنتهای شما پراز درس و نکته های زندگیست

          وجودتون پایدار رفیق من

          دوستت دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2859 روز

    به نام خدای مهربونم

    سلام به استاد عزیزم و بچهای گل سایت

    قبل از اینکه بیام دوباره یه نوشته یا بهتره بگم دل نوشته برای این فایل بذارم یه فایلی از فایلای قدیم استاد چشک زد و بهم گفت اول اینو گوش بده و بعد بیای بنویس

    جالبه ظهر دقیقا همین فایلو دیده بودم و بهم گفت دانلودش کن

    و خداروصدهزاررمرتبه شکر چه کیفیتی، واقعا چهره استاد و تصویرش خیلی زیباتر شده بود

    و بعد دیدم که داره بهم میگه بیای این فایل ببین گفتم پس بی حکمت نبود که بهم گفت دانلودش کن..

    شما جز کدام دسته از افراد هستید؟

    بهه بهه عجب فایلی

    میتونم بگم خیلی بهتر تونستم حرفهای استاد تایید کنم واقعی نه تصنعی

    قبلا میگفتم اره خیلی خوبهه ولی بعدش یادم میرفتت

    نگو این قضیه یکی از اصلی ترین و اصلا میشه گفت مهم ترین موضوع پیشرفته

    دلیل موفقیت هایی با سرعت نور بیل گتس

    و ایلان ماسک

    و استاد عباسمنش عزیزم که از ته رسیده به اینجا که هنوزم میشه تازه من هنوز خیلی جا دارم

    استاد میدونی تفاوت تو و با ما چیه؟!

    البته میخوام یه موضوعی روشن شه

    توام سالی یه مسافرت عالی نداشتی و هر سال میرسید میگفتی جبران میکنم

    توام اون موقع خیلی چیزا برات گرون بود

    مثل بقیه..

    مثل الان خیلیا

    یادم گفتی کتاب خریدن اون موقع با درامدی که داشتی چیز ارزونی نبود

    یه نکته مهم دریافتم

    ماها بجای اینکه حرکت کنیم و پیشرو باشیم

    همش منتظریم ارزون بشه بیایم پایین

    خودم میگم ناخوادگاه کم خواستن ارزون شدن شده ناخوداگاهمم

    پدرم در استانه ی پنجاه سالگیهه

    استاد باورت میشه هنوزم منتظر قدرت خرید مردم بیاد پایین مجبور بشن اجناس ارزون کنن

    بهشت بشهه نمیدونم بخندم یا گریه کنم

    همیشه ورد زبونش این بوده که

    آررررره اگر مردم نخرن جنسا میان پایین…

    نمیدونم چرا درس نمیشه

    دلم میخواد گریه کنم اخه من بهترین معلم ها رو دارم توی زندگیم

    چقدر لذت بخش بود فایل شما جز کدام دسته اید؟!

    میدونی چرا؟ چون اونجا دقیقا جایی بود که بیزینسش رها کردی همون پروژه های 20،30 میلیاردی رو… الله اکبررر

    چون اونجا هم دقیقا شفافیت کلامت رو ت توی همین فایل دیدم

    گفتی برای تجربه کردن میرم نه برای اینکه پول روی پول بذارمممم

    استاااااد عاششقتمم

    من دارم هر روز به اصلم برمیگردم

    همون اصلی که عباسمنش رو خاص کرده

    آره ایمان

    هدایتم کرد به نشونه هاشش گفت ببین اینی که تو فکر میکنی ادم خاصیییه ببین این کجا بوده و بخاطر چی شده خاص

    دلیلش ایمانش بوده نه اینکه فکر کنی خارجه یا مدت عضویتش بالاست یا بهتر میفهمه

    یا هرچی که توی ذهنته… اره هدایتم کرد به همین بچهای سایت

    خداروشکر بخاطر این نعمت های الهام بخش زندگیم

    اینو فهمیدم که اصل جهان رو استاد فهمیدی و تکرار کردی

    کاری که ما باید یعنی من باید خیلیی انجام بدم

    اگر مثل شما همین اصل تکراز تکرار کنم

    اههههههه میدونی چی میشممم

    آزادی

    آزادی

    آزادی

    آزادی فقط پول نیست پول یه قسمتشه

    اینکه جوری که دوست داری فکر کنی بدون اینکه دیگران تو رو بخوان مجبور کنن به افکار و پندهای خودشون یعنی آزادی یعنی نتیجه

    من اینو دارم الان، من قبلا اینو نداشتم

    من از سایه خودمم میترسیدم چه برسه به ادما

    میدونم که این نعمت میتونه توی ابعاد بینهایت رشد کنه و من دنبالشم

    هر روز سعی میکنم که خودم و حالم خوب کنم تا به جریان هدایت وصل بشم

    به ازادی درونم وصل بشمم

    اینکه جوری که دوست داری لباس بپوشی و رفت و امد کنی این ازادیهههه

    اسمش فکر میکنی چیهه

    اینکه بدون ترس خودت مشغول مسیری کنی که میدونی حقیقته خودش نتیجست

    اینکه امسالت چند درجه با پارسالت فرق مرده باشی خودش خوده نتیجه ست

    اینکه توی خونه باشی و هنوز اون پوله و امکانات فول نیومده احساس ازادی کنی

    خوده نتیجه ست

    مریم چیی میخوای؟

    داشتن این شرایط، اون موقع توی تصوراتم نمیگنجید

    اینکه شب تنهایی از بازار بیام توی عقلم نمیگنجید

    اینکه ازادانه برم بازار خودم تنها حتی حتی توی روز روشن هم نمیگنجید

    چرا؟؟

    چون من اینقد ترسو بودم که اگر یه دقیقه تنها سر بازار می ایستادم ذهنم میگفت

    عه نکنه یکی بیاد

    مردم چی فکر میکنن خودم تنها وایستم

    … خودت تا تهش برووو

    خدایییاشکرت

    استاد میبینی اینا نتیجه منه اینا یه بخش کوچکی از نتیجه منه

    آزادی یعنی بری دنبال عشقت

    از کنکور انصراف بدی

    یعنی اون حرفهای ادمها رو که میگفتن تو باید بری دانشگاه و ما بهت امید داریم و فلان بذاری کنار و..

    شگفته زده کنی ادما رو

    من ارزوی یعنی بزرگترین ارزو و امید پدر و مادرم کنار گذاشتم برای همیشه

    و خودم رها کردم رهااا

    آزااااااد آزاااااد

    پروازززززز هوووو هووووو

    اینا ازادیهه من توی قسمتهای زندگیم این ازادی رو دارمممم اره دارم ولی قضیه چیز دیگری هست

    قضیه این نیست که بری برسی به نقطه a بعد فکر کنی وقتی رسیذی دیگه…

    اگر فکر کنی مهم نقطه ی a ست سخت در اشتباهیم سخت ذر اشتباهم

    من چطور میتونم خودمو محدود کنم به یه هدف خاص یه خواسته خاص وقتی که نامحدودم نامحدودم نامحدود

    اههههه استاد چه نشانه ای هم اکنون دریافتم

    این خوده هدایته هاااا

    چه همزمانی شد این خبر جدید امروز در مورد بروز رسانی سایت

    و الهام خدا که جسته و گریخته زور میزدم بهمشش

    امروز هدایت شدم و از هدایت فهمیدم که باید از فایلهای رایگان شروع کنم و یه بازنگری اساسی داشته باشم به زندگیم

    و پیدا کردن اصل و فرع در زندگیم

    اسسسسسسستاد عاششقتم عاشق اون دلایل منطقی ات هستم که توی ذهنت ساختی که همیشه حرکت کنی

    منم دنبال اون دلایلم که ساختی

    خیلی فرق میکنه وقتی که تو دلایل زیادی داشته باشی برای حرکت در مسیرت تا نداشته باشی

    اینو توی فایل لایو 18 بهتر شنیدم که گفتی من برای هر کارم دلیل دارم

    بعد هدایت شدم توی فایل انگیزشی 3 گفتی هرچقدر دلایل زیادی برای حرکت داشته باشی

    میتونی توی مسیر بمونی

    هدایت هدایت

    عااااشقتم استاد عزیزم

    میدونی فرکانسام که میشه اصل خیلی بهت نزدیک میشم

    حس میکنم من یه آشنای نزدیک سید حسینم

    چه اشنایی زیبایی چقدرر. زیبا ادم ها باهم آشنا میشن

    آشنا بودن به خانوادا و فامیل مربوط نمیشه

    ما با فرکانسهامون باهم آشنا میشیم

    فامیل میشیم خانواده میشیم

    چه عشقیی

    هر آنچه دارم از تنها ربم هست

    هر عشقی که دریافت میکنم و میدم اعتبارش مال خودشه مال ربم

    من هیچی از خودم ندارم هیچییی

    اسسسستاد عزیزززم عاااااااشقتمممممم

    فقط وقتی حرفهای تو توی این فایل و قبلی میاد به ذهنم اشک توی چشام جمع میشه

    وقتی یادم میوفته که خانوم شایسته چطور اون نشونه کوچیک رو که توی مسیر وقتی چشمش باز میکنه و میبینه و تایید میکنه

    ایمانم خیلی قوی تر میشه

    میگم استاد و خانم شایسته بهاش دادن من چقدر میتونم بدم

    من باید تمام وجودم بذارم و جانم رو در این مسیر بدم

    چون فقط یه تمرکز 100 درصدی میتونه 100 درصد رو تغییر بده

    فقط حرکت کردن با تمام وجود میتونه تو رو از جایی که بودی بکنه و ببره جایی که میخوای

    با تمام وجودم عاششقتم استاااد

    چقدر باید کار کنم

    و چه عشقی قراره این فایلای بینظیر که انتخاب من هستند برای پیشرفتم توی دلم بندازن و ایمانی بسازند

    با تمام وجودم دوستتون دارم

    و براتون از خدای عزیزم آزادی و توحید بی حد و اندازه رو میخوام

    اونقدر که هر روز درونش غوطه ورشید.

    با ایمان

    مریم درویشی

    11 شهریور 1399

    🎈💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2419 روز

      خدای من

      خدای من

      چقدر عمیق بود

      چقدر عمیقی تو دختر

      عشق من

      عزیزدل من

      منم باهات اشک ریختم

      اشک شوق

      اشک اینکه چقدر عاشقانه نشانه ی ناب خداوندم شدی برای تجدید قوام

      برای تجدید عهد امسال نابم

      میدونم میدونی امسال یه سال محشره برای هممون

      برای خانوادمون

      اینجا همه ی زندگی منه

      همه ی زندگیم

      همه ی وجودم

      استاد قشنگم

      مریم نازنینمم

      تک تک خانواده ی عزیزم

      چقدر درک کردم چقدر حس کردم چقدر غرق شدم در این جمله ی نابت که خداوندم نوشته بود وقتی گفتی

      ما با فرکانسامون فامیل میشیم خانواده میشیم

      چقدر عاشق این فرکانس نابمونم

      چقدر عاشقتم مریمی من

      دیوانه ی این جمله ات شدم

      ««من باید تمام وجودم بذارم و جانم رو در این مسیر بدم

      چون فقط یه تمرکز ۱۰۰ درصدی میتونه ۱۰۰ درصد رو تغییر بده

      فقط حرکت کردن با تمام وجود میتونه تو رو از جایی که بودی بکنه و ببره جایی که میخوای»»

      تمرکز تمرکز

      تکرار این تمرکز همه چیزه

      عاشقتم مریم نازنینم عاشقتم

      واقعا خدارو هزاران بارشکر میکنم که چقدر زیبا هر لحظه هدایتمون میکنه به سمت بهترین ها چقدر زیبا باهامون حرف میزنه چقدر زیبا داره قدم های بعدی رو هدایت های ناب بعدی رو بهمون میگه

      خدای من هزاران بارشکرت برای این خونه ی بهشتمون

      برای این خانواده ی نازنینم

      خدایاشکرت برای درک همین لحظه ی نابم

      خددای من شکرت هزاران بارشکرت برای هر لحظه هدایت های نابت

      عاشقتم

      عاشقتم

      (استاد عزیزم بی نهایت عاشقتونم و بی نهایت سپاسگذارم ازتون یگانه الگوی تمام عیار من)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مریم درویشی گفته:
        مدت عضویت: 2859 روز

        سلام به الهام قشنگم

        یه لحظه که امدم دوباره جملاتم خوندم

        به این جمله رسیدم

        من باید تمام وجودم بذارم و جانم رو در این مسیر بدم

        یه لحظه موندم گفتم چی نوشتم

        الله اکبر من دارم به چه مسیری میرم که همین الان قبل از اینکه این جمله بخونم خیلی روشن نبود

        من باید تمام وجودم بذارم و جانم در این مسیر بدم

        الله اکبر من دارم به چه مسیری میرم

        نمیتونم تصور کنم

        😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭خدااااایا من تعهد دادم که جانم در این مسیررر بدم؟؟؟ 😭😭

        عاشقتم عزیزم

        بوس

        🌱❤️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2207 روز

      خانم مریم درویشی

      این دومین کامنت شم در این فایل هدایتی بود که خوندم

      خیلی خیلی ممنونم که اینقدر قشنگ مراحل تکاملی و هدایتی خودتونو نوشتید

      امیدوارم در این مسیر هدایت پایداری داشته باشید

      ممنون و سپاس

      🌺🥀🌺🍀🍀🥀🙏🙏🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    بهنام بهارلوئی گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    سلام به همه دوستای گل خودم.من چندین بار این فایلو گوشی دادم.بهم ارامش خیلی زیادی میده.خدارو شکر میکنم میتونم مسیر خدارودرک کنم و این فایل رو هم تا اون مقداری که روی خودم کار کردم درک کنم.ی موقعهایی هست که استاد ی جمله هایی رو میگی تو فایلهات که به من خیلی کمک میکنه.یکی از جمله ها این بود که روی خیلی بلورهات اگاهانه کار میکنی.استاد خیلی داستان هدایتت عالی بود.خیلی بهم انرژی داد.خیلی باور هامو قوی کرد.اگه داستان هدایتت به خانم شایشسته هم بزارین عالی میشه.امروز بعد اینکه دوباره این فایلو گوشی دادم داشتم میرفتم سر کار ی چیزی از درون بهم گفت(خدا باهام حرف زد)بهنام تو اون خواستها هدفهایی که داریو نمیشه ی شبه بدست بیاری.بهنام مهم اینکه توی مسیر که قرار داری ایمانتو حفظ کنی.مهم اینکه توی مسیری که هستی و هنوز به هدفهات نرسیدی باور داشته باشی که به هدفهات میرسی.مهم اینکه تو مسیری که هستی و هنوز به هدفهات نرسیدی از زندگیت لذت ببری و زیباییهای اطرافتو ببینی و تحسینشون کنی.این حس از درن بهم گفت بهنام تو به هدفهات میرسی ولی مهم اینه که تو توی همه مراحل زندگیت از زندگیت لذت ببری و مطمین باش به هدفهات میرسی.خیلی دوست دارم هدایت خدارو توی هر روز زندگیم ببینم و احساسش کنم و ببینم و بشنوم و احساسش کنم مسیری رو که تو بهم میگی رو.این خواستمم وقتی که روی خودم بیشتر کار کنم و تکاملم طی بشه بهش میرسی.برای همتون ارزوی رسیدن به هدفهاتون و لذت بردن از زندگی تو همه لحظات زندگی رو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سجاد گفته:
    مدت عضویت: 1930 روز

    یک روز اتفاقی در تلگرام توسط یک کانال فیک شما، با شما آشنا شدم، و بعد سایت اصلی و یافتم. نمیدونم چی شد، ولی جریانی عظیم فکری و یک انقلاب نگرشی در من بود، که فکر می‌کردم مسیرم اشتباه که وقتی با شما دوست شدم اول رفتم جذب سفر به امریکا و بعد زندگی در بهشت بعد سریال نکات مثبت بعد توحید در عمل و دارم تک تک محصولات دانلودی و میبینم. خودم باورم نمیشه، یک سری از حرف‌های شما در ذهن من بود و انگار خدا شما رو جلوی من گذاشت که بهم بگه ای بنده نگاه کن نگرش‌ات درست بوده و راه رو ادامه بده تا موفیقت تکنیل بشه، نگاه کن اخر داستان این نگرش عالیست، و انگار خدا با من از طریق شما حرف میزنه. الان دوگانگی سپاس گذاری دارم، نمیدونم از خدا تشکر کنم یا از شما، اول از خدا تشکر میکنم که باعث شد هر دوتایی ما هدایت بشیم. اول شما هدایت شدی و به وسیله شما بقیه و همین طور این جریانی از هدایت تا پایان دنیا ادامه دارد. و چه زیباس طریق و مسیر زندگی را پیدا کردن. خدایا ممنونم ازت. ممنونم ازت سید جان که مهر تایید به افکارم زدی و کلی نگرش جدیدهم داری بهم یاد میدی، ممنونم ازت خانم شایسته که واقعا فامیلت برازنده خودته و واقعا شایسته ای برای هر نعمتی. تشکر که زحمت میکشی و بدانید که تک تک این محصولات دانلودی روی زندگی خیلی‌ها منجمله من تاثیر داره، و از قران نگفتم براتون، که این تایید نگرش باعث شده من حدود یکی دوماه دین رو باز سازی کنم، و‌نمیدونی قران را معانی شو چه قدر دارم متفاوت درک میکنم متناسب با فرکانس خودم، و چه قدر تو این سطح فرکانسی که هستم خدا در قران متفاوت داره با من حرف میزنه، و چه نشانه‌های دیگری جلوم گذاشت که الان میفهمم و درک میکنم و ایمانم قوی تر میشه، شاید اگه در این مرحله و سطح فرکانسی و درک نبودم همین نشانه رو میدیدم کافر میشدم. ولی الان تفاوت دیدگاه دنیای دیگری رو برام باز کرده، که البته شکافتن این موضوع و بحث در قرآن و چگونگی درکم جای بیان اینجا نیست. چون سطح ادراک متفاوت است. سپاسسسسس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مجید انتشاری گفته:
    مدت عضویت: 2194 روز

    درود خدمت استاد عباس منش دوستداشتنی و خانم شایسته عزیز چقد این فایل زیبا بود و منو به فکر فرو برد که این نشونهایی که استاد ازش صحبت کردن تو زندگی اکثریت ماها هست ولی با بی توجهی به راحتی از کنارش گذشتیم و منتظر یه وعده از طرف شخصی هستیم که کاری برامون انجام بده و ندونسیم از کس دیگه ای باید بخواهیم چند روزه میخواستم دیدگاه خودمو بگم و صبر کردم مثل استاد وقتش برسه و بنویسم استاد خدا تو این چند روز یه نعمت بزرگ داده و فهمیدم ‌‌که بچه دار شدیم وقتی رفتم برای سونوگرافی و دکتر گفت که قلب بچه طبیعی داره میزنه و کلا ۶۰ گرم وزن داره یه لحظه پیش خودم گفتم مجید ببین خداوند الان بچه ای که کلا حدود ۳ ماه داره اول از همه قلبش داره میزنه و صحبتی از مغز نیست و اصلا تشکیل نشده و این غیر از اینه که خدا اصلا با مغز ما و با وردیهامون کاری نداره و فقط با قلب شما حرف میزنه یه لحظه واقعا از خودم بیخود شدم و فقط خداروشکر میکردم که اینقد تمام کارهامو داره به بهترین شکل انجام میده و مرتب راههای برای رسیدن به درک قوانینو میذاره جلوی راهم مثل همین فایل شما استاد که زحمت کشیدید و توی سایت گذاشتید دوستون دارم و به امید خدا هرروز بهتریتهارو رقم میزنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: