نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 2 - صفحه 3

163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Masume گفته:
    مدت عضویت: 1813 روز

    بنام خدا

    سلام استاد عزیزم

    واقعا ازتون ممنونم بابت فایل های زیبایی که از پرادایس میزارید

    من همیشع عاشق زیبایی اونجا بوده و هستم

    اما بیشتر از زیبایی عاشق سکوت و آرامش اونجا شدم

    قبلا ها من همیشه توی جمع بودن رو دوست داشتم اما الان واقعا عاشق اینم که ی جای اروم باشم و سکوت باشه و سکوت …

    بخاطر همین بیشتر شب ها بیدار میمونم و با خدای خودم در سکوت حرف میزنم

    هروقت شما فایلی رو از پرادایس زیبا میزارید من چشم هامو میبندم و فقط خودم رو تصور میکنم که ی جای زیبا مث اونجا هستم و فقط سکوت هست و سکوت و وقتی به خودم میام میبینم فایل تموم شده

    قبلا ها توی فایل هاتون وقتی میدیدم که شما یا حتی مریم جان تنها توی پرادایس میمونید به خودم میگفتم تنهایی چطور میتونن بمونن اونجا؟؟

    اما الان با تمام وجودم شما رو تحسین میکنم و واقعا دوس دارم ی همچین موقعیتی رو تنها و در سکوت و ارامش تجربه کنم

    چون بعد از خلوت کردن با خودم و خدای خودم انقدر حال و روحیم خوب میشه و چنان به ارامشی میرسم که بعضی وقتا خودم تعجب میکنم

    انگار دیگه اون ادم عصبی و ‌داغون نیستم

    انگار یکی دیگه ام کسی که ب خدا وصل شده، کسی که نگران هیچیز نیست

    کسی که خودش رو به خدا سپرده و توی قایقی نشسته و دل به دریای اروم و بی تلاطم عشق الهی زده

    چقدر حال الانم رو دوس دارم

    واقعا احتیاج دارم از نزدیک ترین افراد زندگیم دور بشم

    با اینکه سخته برام ولی میدونم که دور شدن به نفعمه، چون هربار که کنارشونم میبینم که چقدر از اون حال معنوی دور شدم

    استاد عاشقتم

    ممنونم از زحمات بی نهایت شما

    زیر سایه خدا سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    محمدطاها نظری گفته:
    مدت عضویت: 1623 روز

    سلام بر استاد عزیزم وهمه دوستان خانواده بزرگ عباس منش،استاد من پارسال یک تضادی در زندگیم بوجود آمد واون تضاد باعث شد که من به لطف خدا واستفاده از آموزه های شما استاد عزیزم تمام بدهی هایم تا پایان سال1401 به صفر رساندم والان خیلی احساس سبکی و آرامش دارم وایده های بزرگ به ذهنم میاد والان هم به یک تضاد برخورد کردم ومی دانم نتایج بزرگی برام رقم میخورد ودر زمینه مالی رشد زیادی خواهم کرد ،وبا همسرم که یک رابطه مسخره داشتم الان خیلی بهتر شده وروز بروز بهتر میشود واینها همش فقط با گوش دادن به فایل های رایگان بوده ودر صورتیکه من هنوز محصولی از شما خریداری نکردم وخدا راشکر میکنم که در این مسیر الهی قرار گرفتم وخوشحالم که چقدر نسبت به دیگران متفاوت به زندگی نگاه میکنم وافرادی که از لحاظ مالی قبلا بهشون با حسرت نگاه میکردم واقعا متوجه شدم زندگی آنها فقط برای دیگران است نه آرامش دارند ونه از زندگی لذت می برند فقط همیشه درحال بدو بدو هستن واسترس دارند ومضطرب ونگران هستن.ولی خدا را شکر که من با آشنایی با شما استاد عزیز زندگیم یک زندگی ،خیلی آرام وشاد وپر انرژی وهمیشه اتفاقات عالی برام میفته ولذت میبرم وخواسته های بزرگی دارم ومیدانم با ادامه دادن در این مسیر به آنها خواهم رسید .خیلی استفاده میکنم از صحبت های استاد،کامنت دوستان واین همه فایل های زیبا از کشور پیشرفته ودرحال رشد آمریکا که روزی من خواسته ام آمریکا بود وخداوند به من نشان داد که رفتن به آمریکا خیلی آسان است.شاد وموفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 1748 روز

    سلام به استاد عزیزم، مریم نازنین و دوستان مشغول به بهبود

    گرایی

    استاد من دارم از دوره های دوازده قدم، عزت نفس، روابط و صلح با خود هم زمان استفاده میکنم به اضافه ی دوره حل مسئله که هر جلسش شبیه یه دوره ی شگفت انگیزه در واقع میتونیم اسمشو بزاریم دوره ی اتمام حجت.

    من رشته تحصیلی و علاقم و استعدادم از بچگی و کارم در حال حاضر ورزش و علوم ورزشی بوده و هست. چند سال پیش یه طوفانی در دنیای حرکات ورزشی مرتبط با سلامت مطرح شد که حرکات باید فانکشنال باشند یعنی ما با باید ببینیم خلقت بدن عضلات و سگمنتهای مختلف چیه و بر اون اساس تمرین بدیم بنابراین یه حرکتی مثل جلو ران دستگاه به هیچ وجه طبق اون خلقت و الگوی انقباض عضلات نیست یا حرکت دراز و نشست باعث موبیلیتی ناحیه لومبار یا پایین کمر میشه در حالتی این قسمت از ستون فقرات به استبیلیتی نیاز داره و خیلی موارد جالب دیگه که حالا نمیخوام خیلی تخصصیش کنم.

    من اومدم اینو تعمیم دادم به دوره های شما. اولش که توهم داشتم و کمال گرا بودم که من میرم تو این دوره میترکونم حسابی بعد میرم تو فلان دوره می ترکونم و… بعد دیدم نه آقا اصلا نمیشه چون من میخوام عمل کنم و تغییر شخصیت بدم. پس اومدم گفتم ببین همین طوری که استخوان عضله فاشیاو… با هم در بدن همکاری می‌کنند استاد هم دوره هاشون تکه های پازل هستند پس از فکر بترکونم تموم بشه بعد اونو بترکونم تموم بشه در بیا که خودت و آرزوهات و اهدافت با هم می ترکین و از طرفی هم دارم تمرینات شما رو به صورت کاربردی یا همون فانکشنال در حد ظرف خودم تمرین میکنم. برای مثال تو دوره عزت نفس تمرین آگهی بازرگانی داریم خب من چون مدرس بودم شبیه اینو قبلا تجربه کردم اومدم گفتم اوکی نتیجه این تمرین چیه تهش میخواد چه تغییری در من ایجاد کنه همونو بیار تو بطن زندگی. دیروز که رفتم خرید گفتم تو همیشه با صدای کم با فروشنده حرف میزنی بعد اگر پسر جوون باشه که بدتر قیمتارو روت نمیشه بپرسی اگر دو تا سوال پرسیدی محال بری رو سوال سومی و بعدم اگر چیزی نخری با حس شبه شرمندگی میگی ببخشید و میری حالا برو ببینیم این دوره عزت نفس و حل مسئله چی یادت داده.

    خلاصه رفتم تو مغازه یه پسر جوون خوشتیپ تنها بود با صدای بلند ازش بیش از دوبار قیمتارو پرسیدم بعد دو جفتشو امتحان کردم و آخر سر وایساده بود تصمیمو بدونه به جای اینکه بگم ببخشید گفتم من از این یکم خوشم اومده اما نه در حد خرید و تشکر کردم اومدم بیرون و تمام مدت به ایشون نگاه میکردم و صحبت می‌کردم.

    از طرفی الان به دلیل ارتعاشات خودم کیسای ازدواجه که از در و دیوار آسمان داره به سمتم میاد. اینکه میگین وقتی یه چیزیو حل نکنیم بزرگتر میشه واقعا درسته من هر آدم سوپر پولداری که میومد سمتم شبیه موش رفتار میکردم و در برابر اونایی که ثروتمند معمولی بودن خیلی محکم و قوی بودم. نتیجه چی بود چون به بیماری کمال گرایی دچار بودم هی گیر داده بودم که نه تو باید صبر کنی آدم بهتری بشی و هر بار هی این آدما قوی تر و پولدار تر و با امکانات تر میشدن و منم بیشتر تو سوراخ خودم قایم میشدم و با پیام پیشنهادارو رد میکردم. الان با گوش دادن به حل مسئله‌ چه اتفاقی افتاد یه خواستگاری برام اومد خانم سابقش مدیر کارخونه تو یه کشور خارجی بوده حالا خودش بماند من خیلی بهتر نسبت به قبل رفتار کردم سریع به دلیل مشکل ریشه ای عدم عزت نفس نگفتم نه ایشون خیلی عجله داشت منم خیلی با آرامش و متانت بهش گفتم شما اگر میخوای منو ببینین باید صبر کنین راجع به مزیت‌ها و خوبی های خودمم براش توضیح دادم و آخر سر جوابمم منفی شد اما نه به دلیل قبلی چون هم انرژی و هم موود من نبود و جالبه وقتی با این مسئله رو به رو شدم دیدم این آقا اصلا منو کم نمیبینه حتی از خانم سابقش خیلی امتیازات بیشتری بهم داد من خودم توهم داشتم، از طرفی یه آقای دیگه هست اونم جریانش همینه از دسته ی همین آدمایی که من قبلا میگفتم یا خدا این کجا من کجا من اصلا خجالت میکشم و غرورم زیر سوال میره و حالا بزار یکم لولم بیاد بالا آدم بهتری بشمو این داستانا که دوباره باهاش روبه رو شدم ایشوم یه خواسته ای داشت یه نه بزرگ و محترمانه تحویلش دادم و رفت منم واکنش نشون ندادم به خاطر خوبیاش تحسینش کردم و بیخیال شدم دوباره برگشت گفت من خدای غرور بودم شما چیکار کردی با من گفتم هیچی فقط قرار نیست هر چی میگین من بگم چشم و تازه خیلیم خدا دوستون داشته آدمی با این ویژگی اخلاقی فلان سر راهتون گذاشته یکم مکث کرد و بعد گفت واقعا راست میگین تا الان دقت نکرده بودم چقدر خوبه شما این ویژگیو داری دوباره با هم صحبت کردیم خیلی منطقی و با توضیح یه سری درخواستاشو مجدد ریجکت کردم، بعضیاشون رو هم‌ پذیرفتم.

    غول مرحله آخر همون بود که همیشه زیر مبل قایم میکردم غرور اندازه کره ی زمین اما تو خالی بدون عزت نفس که از پول فراوون بقیه خجالت میکشه و دائم به خودش میگه بزار حالا بری تو دوره ثروت یکم لول مالیت بیاد بالا بعد اما اصل داستانو داره می پیچونه… خلاصه با این غول هم روبه رو شدم ایشون گفت من مد نظرمه یه سری هدیه و خریدایی برای شما داشته باشم هم قبل از ازدواج هم حین ازدواج بعدشم که دیگه هر چی هست با همیم.

    من قبلا تو چنین موقعیتایی میگفتم نه ما هم سطح نیستیم من اصلا نمی تونم قبول کنمو خودم میخوام به دست بیارمو این داستانا این بار برعکس عمل کردم گفتم باشه ممنون هر کدوم از ما یه ویژگی های برجسته و خوبی داریم. دفعات قبل خجالت می کشیدم سوال کنم در آمد طرف چقدره با اینکه قشنگ تابلو بود طرف مقابلم خودش میخواد که ازش بپرسم اما من بی توجهی میکردم چون درونم مشکل داشتم الکیم ادای آدم خوبارو در میاوردم، اینبار ایشون داشت میگفت نظر شما اینکه بریم یه کشور دیگه یا ایران باشیم گفتم بستگی به چند مورد داره مثلا اولیش اینکه از نظر مالی کجا بهتره و ایشون جواب داد ایران باشیم ماهی 500 میلیون از ایران بریمم خیلی بیشتر گفتم منهای مالیات جواب داد بله…

    سری قبل که کامنت گذاشتم تیکه آخرش گفتم این خواستگارایی که میان و میرنو پایانشو باز میزارم.

    این سری میخوام بگم اصلا بود و نبود این خواستگارا برام فرقی نداره اینو کسایی متوجه میشن که جلسه یک روابط گوش دادن. یعنی درسته که خودم میخوام رابطه ی خوبی داشته باشم اما الان من نپیچیدم به این آدم و یا فرد دیگری. هر لحظه که ایشون بخواد بره عالی ترین اتفاق ممکنه اگرم بمونه بازم عالیترین اتفاق ممکنه در هر دو صورت من خودم ارزشمندم خودم زندگی دارم هدف دارم. و هرکیم وارد ارتباط با من بشه واقعا برد کرده من تازه متوجه شدم چه ویژگی های ارزشمندی دارم تازه تمومیم نداره من دارم روی خودم و افکارم و باورام کار میکنم یه تیکه چوب بی حرکت نیستم.

    از طرفی همین که یکی پیدا شده میخواد بدون سند ازدواج میلیاردها جدا بهم هدیه بده در مراسم ازدواج جدا خودش سیگنال خوبیو نشون میده اما این در برابر ثروت بی نهایت خداوند اصلا چیزی نیست، با ایشون بی ایشون من هدفای مالی شخصی و فردی خودمو دارم میخوام تو زمینه مورد علاقم کار کنم پیشرفت کنم و خودمو مرحله به مرحله در ورژن های بهبود یافته تر تجربه کنم.

    الان هیچ کسی تو دنیا نمیتونه به اندازه ی ورژن های تکاملی خودم برام جذاب تر باشه. و با اینکه خدا رو شکر کردم که چنین آدمی سر راهم اومده خدا رو شکر کردم که چه خوب اینقدر واسه ایشون قابل اعتمادم و خود ایشونم کلی تحسین کردم که چقدر توانمندی داره چقدر موفقه اصلا اینجوری نیست که ذوق مرگ شده باشم شبیه اینایی که استاد میگن تا تشویق و کامنت و جایزه میگیرن از خود بی خود میشن… خیلی عادیه برام چیز عجیبی نیست درونمو دارم تغییر میدم پرده ی نمایش زندگی هم داره یه چیز متفاوت نشونم میده. و حالا اگر نشه چی میشه؟ هیچی خوشحال تر از قبل ادامه میدم یه آدم میاد با هماهنگی و انرژی بهتر. یعنی در درونم و هر لحظه یاد خودم میارم که دختر جون شما هر لحظه فقط اجازه داری رو خدا حساب کنی هر چی خیرم وارد زندگیت بشه صاحبش اونه مالکش اونه اون خواسته شما فقط خدارو می پرستی از خدا کمک میخوای وسلام.

    در پایان تشکر میکنم از تمام دوستان که در مورد روند بهبود و تغییر خودشون و زندگیشون کامنت میزارن، من تا الان خیلی از کامنتای سایت ایده گرفتم، از صمیم قلب ممنونم ازتون.

    پ.ن اول: استاد ماشالله هر روز جوون تر و خوشتیپ تر

    پ.ن دوم: دوستان من تمرکزم رو نکات مثبت بود بین حرفای طرف دوم اینو شنیدم که ایشون گفت با وجود اشکالاتی که شما دارین انتخابم هستین اما من از درون فرو نریختم اصلا برام مهم نبود و حتی نپرسیدم چه اشکالی الانم فقط گفتم که شاید به کسی کمکی بشه فکر نکنیم اینجا جهان مطلق خیر یا شره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      بنفشه گفته:
      مدت عضویت: 1179 روز

      پاسخ به فرزانه عزیززز

      سلااام فرزانه جان واقعا خدارا شکر میکنم بابت این شخصیت قوی که ساختین تو وجودتون

      اصلا دختررر تو چیکار کردی با من ؟

      بخدا از دیشب که کامنت شمارا خوندم منقلب شدم بخدااا. این حد از اعتماد بنفس و این حد از عزت نفس واقعا شاهکاره

      دیشب از لحظه ای که متن شمارا خوندم تا خود صبح خواب به چشمام نمیومد کلی فکر کردم کلی تحسینت کردم کلی باورهام زیر رو شد

      استاد راست میگفتن که همیشه تاکید میکردن که دوستان برین کامنت های دوستانتان را بخونین چون گنج ها اونجا نهفته اس ولی چون من خودم همیشه فقط استاد رو باور داشتم و بیشتر ترجیح میدادم فایلهای ایشون رو گوش کنم یا ببینم کمتر سراغ کامنتها میرفتم

      ولی دیشب واقعا طوفان شد تو وجودم وقتی کامنت شمارا خوندم ناگفته نماند کامنت سایر دوستان هم فوق العاده اس ولی برای هر آدمی یه چیزی باعث تحول میشه و هر آدمی بخاطر تفاوت مدار و فرکانس و شخصیتش با یه حرفی یا مطلبی افکار و باورهاش زیر و رو میشه

      کامنتت از جنس خدا بود برام خیلی روم تاثیر گذاشت یه جاهایی اشکم در اومد و بشدت مچاله شدم یه جاهاییش خودم رو بیاد آوردم که یه زمانی دقیقا منم اینقدر باصلابت بودم تو ارتباط با آدمها و اصلا خواسته ها یا افکار بقیه چه مرد چه زن هیچ برام مهم نبود زمانی که مخالف سبک شخصی ام و نوع تفکرم بودن

      و چقدر اون سالها حالم خوب بود احساسم نسبت به خودم و ویژگی های خودم و استایلم و اهدافم که مدام بفکر تلاش برای تغییر لول زندگیم بودم و کاری به بقیه نداشتم و تمام تمرکزم فقط روی خود خودم بود

      چقدر رها بودم بودن یا نبودن آدمها تو زندگیم اصلا خاطرم رو مشوش نمی کرد و همیشه می گفتم الخیر فی ما وقع و قراره اتفاق های خوبی بیفته برای هر رو طرف

      ولی الان سه چهار سالی میشه که حالم با خودم خوب نیست و محتاج محبت و توجه دیگران هستم و حتی با وجود توهین و تحقیر پارتنرم بازم به هر قیمتی حاضر به از دست دادنش نیستم و این وسط چقدر اذیت میشم و چقدر پوستم نسبت به بی محلی آدمها کلفت شده و این خیلی خیلی برام عذاب آور شده

      ممنونم ازت و خالصانه تحسینت میکنم و به خودم اومدم و دلم برای شخصیت مستقل و قوی چندین سال پیشم تنگ شد و تصمیم گرفتم دوره ها رو تهیه کنم و فقط رو خودم کار کنم و حتی امروز صبح متن کامل کامنت شما رو تو دفتر مخصوص اهداف جدیدم کلمه به کلمه نوشتم تا همیشه بخونم و یادم بمونه که انسان چقدر توانایی ها رو داره که اگه همت کنه میتونه از فرش به عرش برسه .اصلا کاملا منو شخم زدی دختررر جان دست مریزاد بابت این حد ایمان و عمل

      خیییلی سپاسگزارم ازت دوست خوبمم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فرزانه گفته:
        مدت عضویت: 1748 روز

        سلام بنفشه جان

        اول کامنت شما رو خوندم بعد رفتم کامنت خودم خوندم- جالبه برات بگم چقدر متعجب شدم چون که اصلا یادم نبود این کامنت گذاشتم و من از اردیبهشت تا الان خیلی فرق کردم ینی شیرجه زدم در عمق باورهای منفی در طرد شدگی ها در هر آنچه که از بچگی برای من اتفاق افتاده و خود شناسی جدی تر و جدی تر دارم دنبال میکنم. من بدون اینکه یادم باشه این کامنت این تمرین رو دوباره انجام دادم یعنی در بررسی های مجدد دیدم که من حسم با آدمای پولدار شفاف نیست به خصوص پسر و رفتم چند روز پیش با آگاهی بیشتری مرکز خرید و وارد هر مغازه ای شدم که مقاومت داشتم. همچنین اینو دریافتم که تو بچگی کجاها طرد شدم و الان ترس از طرد شدن باعث میشه یا باج بدم یا اصلا وارد رابطه نشم یا خودم زودتر قهر کنم.

        بنفشه باید رجوع کنی به داستان کل زندگیت و با کودک درونت ارتباط بگیری، اگر آخرین کامنت منو بخونی متوجه میشی جنسش با اینی که ریپلای کردی فرق میکنه.

        من تو کارم خیلی دارم پیشرفت میکنم خیلی ارتباطم داره با خدا بهتر میشه هدایت ها و جواب ها و نشونه ها رو سریع تر دریافت میکنم اما این کار مکمل میخواد ینی همون اندازه که تمرکز رو چیزای خوبه باید باوراتو در بیاری خودشناسی کنی و گاهی یه جاهایی آدم از باورهای منفی خودش آگاه نیست و حیرت میکنه که ای بابا من داشتم چه بلایی سر خودم می‌آوردم و این درد و آگاهی خود شناسی شفاست تمرکز بر نکات منفی نیست.

        بنفشه جان بیخیال پارتنر بشو موقتی و ببین خودت داری کجا با خودت بد رفتاری میکنی فک کن ایشون آیینس که داری ناخود آگاه خودت رو در رفتارش میبینی و همزمان بررسی کن ریشه طرد شدگی هات کجاست که الان ناخودآگاهت می ترسه.

        حقیقتا من بعد چند ماهی خود شناسی تازه دارم بعضی از جمله های استاد درک‌میکنم فایل یک روابط استاد در مورد صلح با خود میگن من نمی دونم برای بقیه چطوریه اما این جمله هماهنگی با خود همین یک‌جمله الان پروژه ی منه و خدا می دونه چقدر من گره در خودم یافتم هنوزم متوقف نشده اما خب به همون نسبت دارم پیشرفت میکنم هم در دنیای بیرون هم از نظر روانی احساسی واکنشی و درک

        پ.ن من اون آقا رو با جواب منفی تنها گذاشتم چون پیدا کردم در خودم نمیبینم ثروتمند بشم و خیلی مسائل دیگه که یه کامنت کامل میخواد. و وارد یه پروسه ای شدم که الان دارم باور میکنم که میتونم و باید بتونم و اصلا چرا به خودم نمیدیدم چنین چیزیو و حتی اگر با مرد متمولی ازدواج کنم نمیخوام معنیش این باشه که خودم نمی تونم، یا احساس کمبود کنم یا اون کارت پول ببینم یا افتخار کنم… ما اومدیم به دنیا برای درسای شخصی و هر آدمی در درجه اهمیت پایین تری نسبت به خودمون قرار داره. ارزشی که بخواد به حضور و پول و… دیگری گره بخوره فایده نداره. دنیا خوشبختانه منو مجبور کرد تا درک کنم در این دنیا خودمم و خدای خودم و من فایل استاد که میگفتن آقا وابسته نباشید شاید اصلا طرف مرد میزدم جلو اما دارم یاد میگیرم شجاع باشم و در عین حال که دنیا موقتیه اعتماد کنم به جهان هستی و خداوند و این درسی که الان برداشتم خیلی چالش شیرینی برای من.

        در پناه خدا بنفشه جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          بنفشه گفته:
          مدت عضویت: 1179 روز

          سلااام عزیزم سپاسگزارم بابت راهنمایی ها و توصیه های موثر و ارزشمندتون

          چند روز که دارم به خرید دوره های عزت نفس و عشق و مودت در روابط فکر میکنم چون واقعا به این دوره ها برای بازسازی وجودم احساس نیاز میکنم چون تا از بیس و پایه وجودم رو از نو نسازم بنای وجودم همش نشتی میده و منو بهم می ریزه بازم ازت سپاسگزارم که باعث شدین بیشتر و عمیق تر فکر کنم و برم دنبال راه حل

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1994 روز

      سلام دوست خوبم امیدوارم همیشه روبه پیشرفت و ترقی باشین️🪷ممنون از کامنت زیبای شما که بسیار کمک کننده بود

      یک سوال داشتم، بنظر خودتون شما چه دیدگاه و باورهایی یا حتی رفتارها و ویژگی های شخصیتی دارین (هر عاملی که فکر میکنید موثره) که افراد سطح بالا سر راهتون قرار میگیرن؟ من برام عجیبه که چرا افرادی سر راه من قرار میگیرن که متاسفانه سطح اخلاقی و مالی‌شان برخلاف خواسته من هست و خیلیییی با خود من متفاوته

      ممنون میشم اگر موردی به ذهنتون میرسه کمک کنید که سرنخی بشه برای حل این باگ در من 🪷🪷🪷

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        فرزانه گفته:
        مدت عضویت: 1748 روز

        سلام فاطمه جان

        دلیلش خیلی سادس تمرکزم روی این گروه از آدماست و از طرفی دارم روی خودم کار میکنم پس خودمو لایق میدونم، و این کامنتی که گذاشتم زمان ازش گذشته الان کلاینتای متمول تری سر راهم قرار می‌گیرند. و موقتا موضوع ازدواج گذاشتم کنار زمان درست خودش اتفاق بیفته.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          فاطمه گفته:
          مدت عضویت: 1994 روز

          ممنون فرزانه عزیز و دوست داشتنی که پاسخ دادی

          این لایق دونستن خیلی مهمه به قول شما، اینکه آدم خودشو لایق بدونه واقعا اثرگذاره

          من الان خیلی از گذشته بهتر شدم ولی خب هنوز جا داره که بیشتر روی خودم کار کنم چون متاسفانه همچنین افرادی سرراهم میان که در سطحی که مدنظرمه نیستن…

          انشالله که همیشه رو به پیشرفت و ترقی باشی و اتفاقات عالی برات رقم بخوره

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Eli گفته:
    مدت عضویت: 1406 روز

    سلام استاد نازنینم

    هزارماشالا چقدر خوشتیپ و درخشان شدید،چه پبراهن زیبایی ،تا عکستونو دیدم گفتم عه چقدر استادمون تواین عکس شبیه خواننده لاتین پیت بول شده….

    واقعا نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم چقدر محتواهایی که برامون باعشق اماده میکنید ارزشمنده وذهنمون رو روشن میکنه …

    من این دوره رو نخریدم ولی حتی همین فایلهاهم داره کمکم میکنه که بینش بهتری به تضادها ومسائلم داشته باشم …

    دوتا پاشنه اشیل بزرگ من تاییدطلبی و کمالگرایی که میدونم از عزت نفس پایینه وتو خیلی جنبه ها فدرت تصمبمگیری رو ازم گرفته …

    من همش تو فکر این بودم که اول باید دوره عزت نفس وبعدش دوره روانشناسی ثروت رو وقانون سلامتی رو دراینده بخرم بعداز صحبتهای دیروز وفابل امروز یهو یه ندایی بهم گفت چرا نمیری دوره اصول کسب وکار شخصی رو بخری تو که میتونی بخریش ..وااای انگار برق منو گرفت حتی یکبارم به ذهنم خطور نکرده بود این دوره رو بخرم …منتظر بودم وضع مالیم بحدی برسه که بتونم بخرمشون …امروز بااین فایل بینظیرمتوجه شدم این از کمالگراییم بوده که اصلامتوجه دوره اصول کسب وکار شخصی نشدم و بااطمینان کامل دوره رو خریدم …من بعداز چندسال این شاخه اون شاخه کردن خسته شده بودم ودرچندماه اخیر اینقدر شغل امتحان کردم وگشتم وپیشنهاد رد کردم که نگو ونپرس، خیلی تحت فشار بودم ولی رغبتی به سرکار رفتن نداشتم باوجودیکه انگیزه وشوق دارم ولی نمبدوتستم کجا خرجش کنم چرا دوس ندارم برم سرکار.. اصلا چرا اینقدر دچار تضاد ذهنی شدم وبه طرز باورنکردنی این دوره انگار واسه من ساخته شده بود فعلافقط دوجلسه رو گوش کردم ولی همین دو جلسه دقیقا به دومشکل اساسی من اشاره کرده بود که نیاز داشتم بدونم و حلش کنم …واتفافا تو توضیحات نوشته بود این دوره مقدمه ایست برای دوره روانشناسی ثروت،واین یعنی رعایت کردن قانون تکامل که من بخاطر کمالگرایی وعجول بودن درک نمیکردم دارم چیکار میکنم …..

    استاد خیلی خیلی خوشحالم …واقعا نمیتونم وصفش کنم

    ویه چیز دیگم تعریف کنم براتون ..امروز واسه اولین بار رفتم در مغازه کبابی خرید کنم من بخاطر یسری تفکرات متعصبانه یا طبق عرف وفرهنگ توشهرکوچکمون دوس نداشتم برم ،خلاصه رفتم ،بعداز نیم ساعت توصف خانما فقط منو یه خانم دیگه مونده بودیم وصف اقایون شلوغ ونوبت من بود یهو یه صدایی تو ذهنم گفت برو از حقت دفاع کن الان باز این مردها خارج ازنوبت میزنن جلو ….(البته که اشتباه فکر میکردم)… به صاحب مغازه گفتم اقا نوبت من نشد؟ اینا بغدازمن اومدنا!!!

    پیرمردبا حالت شاکی و عصبی گفت بللههه چشششممم باااشه مردها سینه توپم رفتن همشون بمیرن شما زنده باشبن من ازخدامه یه دونه زن جلو مغازه م نباشه …بعدبالجبازی سفارش سه تا مشتری اقا قبل از من رو راه انداخت…من ظاهرا میحندیدم ولی ازدرون خیلی حالم گرفته بود وعصبانی بودم بعدتاخونه که رسیدم اینقد توذهنم بدوبیراه بهش میگفتم .ذهنم میگفت بابد جوابشو میدادی پیرمرد فلان فلان شده ….

    ولی دلم میگفت الهام سهم تو چیه چرا اینطور برخورد کرد!!!!؟؟؟گفتم ببین اون اشتباه کرد

    ولی باز ندایی بهم میگفت چرا باید باتو این برخورد میشد ولی به دوتا خانم قبلی که همین حرفو زدن چیزی نگفت؟؟!!

    بقول شاعر: درون آینه ی روبرو چه میبینی ،تو ترجمان جهانی بگو چه میبینی …

    میگفت الهام خدا داره چیو بهت میفهمونه؟!!

    بله درسته اون مرد بازتاب افکار خودم بود اون اقا متعصب بود و اصلا خوشش نمیومد باخانمها حرف بزنه ظاهرا خانوادمم مبدونستن ….منِ الهام کمالگرای عجول ولجباز صبرنکردم، میخواستم سریع سفارشم رو بااحترام تحویلم بدن….چه درس بزرگی گرفتم ..وبعدش متوجه شدم خیلی از برخوردهایی که باهام میشه بخاطر همین ویژگی خودم بوده …بخاطر فرکانس خودم بوده .

    واقعا این مسیر مقدس وقتی لذتبخشه که از بالا بهس نگاه کنی واشغالا رو زیر مبل نذاریم خوشا به سعادتتون ای کسانی که دوره شیوه حل مسائل زندگی رو دارید (خنده)تامیتونید لذت ببرید واستفاده کنید.وسپاس از نداخانوم برای بینش واشتراک تجربه شون که خیای به هممون کمک کرده …

    استاد ارجمندم وخانم شایسته نازنینم و دوستای گلم خیلی خیلی ازتون سپاسگزارم ونمبدونید چقدر حالم خوبه وخوشحالم که عضو خانواده صمیمی عباسمنشم

    لحظاتتون به زیبایی و پرازعشق ونورباشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 71 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1311 روز

      سلام خدمت الهام خانوم

      درود بر شرفت با این طرز فکر وآگاهی وچقدر از پس این مسئله سر بلند بیرون آمدید من هم مشابه اون رو داشتم وقتی چیزی نگفتم ورفتم اولش نجوای شیطانی خیلی به سراغ من آمد ولی بعدا حالم خوب شد که توانستم روی کنترل ذهنم کار کنم تا احساس خوب داشته باشم وچقدر زیبا گفتید

      واقعا این مسیر مقدس وقتی لذتبخشه که از بالا بهش نگاه کنی واشغالا رو زیر مبل نذاریم

      ازشما بابت کامنت تأثر گذارخوبتون ممنونم موفق وپایدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        Eli گفته:
        مدت عضویت: 1406 روز

        سلام اقا محمدرضای گرامی

        خیلی ممنون که وقت گذاشتید وپاسخ نوشتید یک دنیا سپاس از لطف شما ….خوشحالم که کامنتم براتون تاثیر گذار بوده وتحسینتون میکنم بخاطر کنترل نجواهای شیطانی ذهن تحت شرایط مشابه ..واقعا وقتی به درک واگاهی میرسیم خیلی ارامش وحس خوبی داره …ازخدای بلندمرتبه ثروت ارامش شادی وفراوانی براتون خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1267 روز

      سلام و درووووووود فرااااااااااااااوان خانم پورنبی .

      عجب حکایتی داشتین با اون پیرمرد با تجربه که با رفتارش کلی درس برامون داشته. اجازه میخوام درمورد این موضوع نظرم رو براتون بنویسم.

      صحبتم رو با یک سوال شروع کنم. اگه توی خیابون در حال رد شدن باشید و ببینید یه آدمی یه پاش قطع شده و با یه پا داره راه میره چه تصمیمی میگیرید؟ اینکه شما هم بقیه عمرتون رو با یک پا راه برید و از پای دیگه تون استفاده نکنید ،بالاخره صدها نفر ممکنه همین وضعیت رو داشته باشه و ما وظیفه داریم اونها رو درک کنیم و باهاشون همراهی کنیم؟؟ خیلی فکر خنده داریه…

      امثال این دوستان انسانهای بسیار باتجربه ای هستن که ما با دیدن تجربیات مثبت و منفی شون میتونیم کلی درس بگیریم. همون پیرمرد بماند که هزاران ویژگی مثبت و خوب داره برای توجه و یاد گیری ولی همون ویژگی های منفی شون هم کلی درس داره. اینکه صاحب یک بیزینس با عدم رعایت نوبت، عدم رعایت ادب و عدم احترام کرامت انسانی افراد و صحبت کردن با لحن نازیبا چیکار می‌کنه ؟ به مشتریانش میگه از این به بعد تشریف ببرید مغازه آقای فلانی که از من خوش اخلاق در هست. و در ادامه میگه من بخاطر این اخلاق بدم توی خونه با همسرم هم دچار درگیری هستم و چون با همسرم اختلاف دارم فکر میکنم همه خانمها بداخلاق و منفی هستن و دیگه نمی‌خوام هیچ خانمی رو در مغازه ام ببینم. این آقا چون با همسر خودش اختلاف داره و زورش نمی‌رسه میخواد از بقیه خانمها انتقام بگیره. اتفاقاً این بنده خدا دلش پَر میزنه که یه نفر بهش توجه کنه. اینو مطمئنم. و چون نمیتونه با این حال فعلیش توجه رو کسب کنه، احساس مهم بودن رو کسب کنه، احساس تائید و دیده شدن و مهم بودن رو کسب کنه ، با بداخلاقی این کارو می‌کنه. بد توجهی رو به بی توجهی ترجیح میده. همین بزرگوار اگه کمی توجه دریافت کنه و کسی ازش تعریف کنه. اونچنان خوش اخلاق میشه که نگو، میگه اصلا شما نیاین در مغازه، من کالای مورد نیازتان رو شخصاً میارم‌ در خونه.

      یه پیرمرد با اخلاق نازیبا توی شهر ماست که حاشیه خیابون نخود گرم داره. اخلاقش واقعاً مثال زدنیه، ولی خداییش دستپختش عالیه. غروب که میشه یه دیگ بسیار بزرگ نخود میاره و مردم صف میکشن برای نخود. ولی بخاطر اخلاقش هیچکس ازش خوشش نمیاد. دیروز داشتم اگبا ماشین رد میشدم و کنار خیابون دیدمش که منتظر تاکسی ایستاده. من میتونستم برسونمش تا هر جا که دلش میخواد، رایگان، بدون چشم داشت. ولی از کنارش رد شدم. چراش رو خودتون میدونید،بخاطر اخلاقش.

      ( شما میتونید این صحبت‌های من رو روی اون بنده خدا امتحان کنید و بعداً بیاید جوابش رو بنویسید) امتحانش مجانیه، یبار که سرش خلوت بود برید دم مغازه بهش بگید آقای فلانی اون روز سرتون شلوغ بود و از طرفی کارتون هم سخت و سنگینه، من هم عجله داشتم حرفی زدم که باعث ناراحتی شما شد. بعداً که با خودم فکر کردم دیدم شما از صبح تا شب دارید اینجا زحمت میکشید و با چند صد نفر مشتری برخورد دارید، کسی حتی یبار هم ازتون تشکر نکرده. دیدم حق با شماست. بهتر بود من کمی صبور باشم. الان هم تشکر میکنم بابت زحمت تون، من ترجیح میدم بیام مغازه شما تا اینکه برم جای دیگه، هم از بقیه سابقه تون بیشتره و هم قیمتتون منصفانه تره، هم کیفیتتون بالاتره و از این حرفها. اینا رو نباید به نیت این بگید که کلاه سر اون بنده خدا بذارید، باید واقعاً حرف قلبی شما باشه. واقعاً درکش کنید و واقعاً باهاشون همراهی کنید. سری های بعد که تشریف ببرید از دور صدا میزنه خانم پورنبی امری باشه من در خدمتم، پسر بدو سفارش خانم رو براشون ببر تا دم ماشین.

      این افراد با کمی احترام و توجه به خوش اخلاق ترین موجودات جهان تبدیل خواهند شد. فروشنده ها اولین کالایی که به مشتری میفروشن اخلاق خوب خودشونه،و بعداً کالای داخل مغازه. اولین کالایی که ما می‌خریم اخلاق خوب و احترام متقابله، و بعداً کالای مورد نیاز.

      حالا میخوام یه تقلبی دیگه بهتون برسونم در مورد دوره شیوه حل مسائل. اول تمام فایلهای آگاهی دوره و نتایج دوستان رو ببینید ، برای این کار روی برچسب بالای فایل (آگاهی های دوره شیوه حل مسائل زندگی) کلیک کنید و چهارتا فایل رو ببینید. بعداً کامنت های امتیازات بالاتر و افرادی که خریداران دوره هستن رو بخونید. کلی اطلاعات بدست میارید. و بعداً تصمیم بگیرید که آیا این دوره رو نیاز دارید یا خیر. دوره رو بذارید توی سبد خرید و درخواستش رو از خداوند کنید. «خدایا من این دوره استاد عباس منش رو میخوام چون میخوام به انسانی قویتر و توحیدی تر تبدیل بشم. لطفاً هدایتگر و حمایتگر باش خدای من.» آگاهی ها رو مکتوب کنید، کلید واژه ها توی صحبتهای استاد رو جداگانه بنویسید. اگه لازم شد توی عقل کل یا توی گوگل سرچ کنید. مثلاً یکی از مسائلی که گفته شده توی دوره مثلاً اصطلاح اهرم رنج و لذت هست. برید توی عقل کل با مفهومش آشنا بشید. و خودتون رو آگاهانه در مدار دریافت آگاهی های دوره شیوه حل مسائل قرار بدین، آیه های قرآن که گفته شده رو برید توی گوگل سرچ کنید و معانی و تفسیرشون رو بخونید. این کار ظرف وجود شما رو برای دریافت این دوره آماده تر می‌کنه و لاجرم این دوره وارد پروفایل و زندگی شما خواهد شد.

      کاری که من انجام دادم این بود که گفتم خدایا من این دوره میخوام. چطوریش هم کار شماست. لطفاً هدایت بفرمایید. و جان جانان از جایی که فکرش رو نمیکردم برام انجامش داد. به همین سادگی .

      بهتون تبریک میگم و تحسینتون میکنم که کامنتتون جزو بالاترین امتیازات از بین کامنت ها شده و این اتفاقی نیست. من هر موقع که در بهترین حالت فرکانسی و ذهنی بودم و قلبم آرام و مشتاق پروردگار بود،کامنتم جزو امتیازات بالا میشد. احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب. این جمله خلاصه همه آموزشهای استاد عباس منش.

      در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید با احساس خوب و مثبت و عالی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
      • -
        Eli گفته:
        مدت عضویت: 1406 روز

        سلام ودرود اقا حمید گرامی

        خیلی خییلی ممنونم بخاطر کامنت زیباتون مررررسییی از لطفتون که زمان گذاشتید و لذت بردم وکاملا درست میگید مطمئنا خودش درگیر اختلاف با همسرشونه یا همشیره ها مادر وخواهر ونگاه بدی براش ایجاد شده البته که ابن مسائل رو هممون داریم وممکنه من خودمم جای دیگه ای بخاطر حس بد و ناراحتی بافرد دیگه ای برخورد ناجالب داشته باشم …اتفاقا مغازه شون تو مسیرم به سمت مرکز شهره تو محلمونه وخیلی وقتا ازجلوش رد میشم مرررسی از پیشنهادتون ولی فکر نکنم امتحان کنم (خنده)خوشبختانه کیفیت محصولشون اومده پایین (بازم خنده)حتی اینبارم خانواده م گفتن کاش دیگه ازش خرید نکنیم پاتوق جای دیگم داریم که اتفافا خیلی بااخلاق ودوست خانوادگیمون هستن ولی فاصلشون باهامون زیاده بااین وجود فکر کنم دیگه فقط ازخودش خرید کنیم …….ودستمریزاد برای تقلبی که رسوندید خییییلی خیییلی خوشحال شدم و استفاده میبرم حتممماااا،خیلی مشتاقم برای خرید دوره ها خیلی ….مرسی از توضیحاتتون ،( کامل , عااااالی) بود ..

        یک دنیا سپاس, ازصمیم قلبم بهترین حسها وزیباییها وفراوانی رو از خدای بلندمرتبه فرمانروای جهانیان براتون ارزو دارم….

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ملورین گفته:
        مدت عضویت: 1813 روز

        سلام خدمت جناب امیری محترم

        این راه کاری که شما فرمودید این که از اون شخص بد اخلاق تعریف کنیم و قطعا از دفعه بعد تغییر رفتار خواهد داد،گاهی اوقات خوب جواب میده و گاهی جواب عکس میده، من تجربه هر دو روش را داشتم، مثلا در محیط کارم خانمی بود که از روز اول بدون هیچ دلیلی در مقابل من گارد عجیبی داشت و حتی سلام هم نمیکرد تا این که یک روز به من حمله کرد و قصد زدن من را داشت و من هیچ عکس العملی نشان ندادم و بعد از این اتفاق باز هم به من بی توجهی نمیکرد تا این که یک روز دیدم دستش شکسته و من خیلی ناراحت شدم و ازش دلجویی کردم و بعد از اون بهترین رفتار را با من داشت و هر وقت هر مسافرتی یا هر جا میرفت برای من سوغاتی میاورد و خلاصه روابطمون خیلی عالی شد،در واقع تونستم بر ذهنم مسلط بشم.

        اما در یک مورد دیگه بخوام بگم این که ما یک نانوایی داریم که من فقط دو بار از ایشون خرید کردم که هر دوبار تا به من رسید سر من داد و بیداد کرد بدون هیچ دلیلی،من بار اول هیچ عکس العملی نشان ندادم اما بار دوم فقط گفتم که دیگه از شما خرید نمیکنم و همین کار را هم انجام دادم اما بعدا خودم از این کارم پشیمون شدم اما اینجور مواقع گاهی کنترل ذهن سخت میشه و برای همین میگم همیشه جواب نمیده چون همیشه نمیشه به راحتی از پس ذهن و نجواها براومد؛ خلاصه آخرش هم نفهمیدم چرا این رفتار رو فقط با من داشت البته قطعا فرکانس های خودم هست و ذهنم نسبت به ایشون مقاومت داره اما براشون از خداوند خیر و برکت میطلبم.

        در ضمن من به توصیه شما گوش کردم و ‌محصول شیوه حل مسائل رو در سبد خریدم گذاشتم تا انشاالله خداوند هدایتم کنه و به راحتی بتونم تهیه کنم و درک کنم و عمل کنم.

        ممنونم از پاسخ مفیدتون که ذهن من را به چالش کشید و مطمئن شدم که رفتارهای دیگران آیینه تمام نمای ذهن من هستند و ممنوم از الهام عزیزم با دیدگاه بسیار زیبایی که پر از درس بود نوشتند، الهی که در زندگیتون هم همینجور که در سایت از بهترین ها هستید در زندگیتون هم در تمام موارد بهترین خداوند باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1267 روز

          سلام و درود به خانم حاج صادقی گرانقدر ، سپاسگزارم از لطف و محبت شما. شما هم اسم خواهرم هستین. الهی که همیشه همیشه حال دلتون عالی عالی عالی باشه.

          تجربیات بسیار جالبی داشتین، واقعاً توی مورد اول خیلی بزرگوارانه رفتار کردین با کسی که حتی برخورد نامناسبی داشته ولی شما وقتی شرایطش رو دیدین ازش دلجویی کردین. و در مورد دوم بازم بهتون حق میدم، واقعاً یه وقتایی کنترل ذهن از دستمون در می‌ره. ولی مهم اینه که قرار نیست توی احساس منفی بمونیم. براتون از درگاه خداوند درخواست هدایت و حمایت و بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو میکنم.

          الهی که به زودی کنار اسم پروفایلتون ببینم نوشته خریدار محصول.

          در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          Eli گفته:
          مدت عضویت: 1406 روز

          سلام لیلاجان عزیز

          ممنون از کامنت قشنگتون ، دقیقا همینطورکه شما فرمودید همیشه وبرای همه جواب نمیده وخیلی وقتا دلیلی نداره وبهتره تمرکزمون رو خودمون باشه ،،ممنون ازت لیلاجان ،من بطور اتفاقی کامنت شمارو دیدم ولذت بردم البته چون درپاسخ به اقاحمبد نوشتید برای ایشون نوتیفیکیشن اومده بود وبرای من نیومده بود.،،خیلی ذوق میکنم وخوشحالم که کامنتم تاثیرگذاربوده، مرسی که ازمن یادکردبد،وبه بنده لطف دارید براتون ازخدای مهربون بهترین لحظات ورسیدن به هرچی دلتون میخواد رو آرزو دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    جواد کاظمی نیا گفته:
    مدت عضویت: 3180 روز

    سلام و درود بی پایان دارم خدمت شما استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته و عرض سلام و دست مریزاد خدمت خانم فرهادی و مسئول محترم فنی سایت و همه دوستان هم فرکانسم در سایت.

    چقدر لذت میبرم وقتی که فایل جدیدی از شما روی سایت قرار میگیره و چقدر حس خوبی گرفتم از لوکیشن زیبا و پر انرژی صحنه. از تکه ابر کوچک بالای درختان که مدام در حال تغییر شکل بود و پرنده ای که روی دریاچه پرواز کرد تا ریزموج های آرامبخش دریاچه و درختان زیبا و …. خدارو هزاران هزار بار شکر میکنم بابت خلق اینهمه زیبایی و فراوانی

    (کمال گرایی )

    رفتاری که شاید بزرگترین آفت در شخصیت و زندگی من بوده و هست.

    یکی از اصلی ترین ترمزهای من در ارسال کامنت و مشارکت در سایت خوب عباس منش.

    چه ترمز وحشتناکی بوده و من شاید کمتر به ذهنم خطور کرده بود که دلیل اصلی حضور کمرنگم در کنار دوستان خوب در این سایت بوده.

    چقدر خوب اشاره کردید به چگونگی تحلیل ذهن در مواجهه با قضاوت دیگران.

    یادم میاد زمانی که در اینستاگرام زیاد پرسه میزدم اصلا مثل یک انسان افسرده دائم دنبال قضاوت های دیگران در مورد محله و شهر و کشور خودم بودم و چقدر هم بابت این مسئله آزار میدیدم.اما خدا رو شگر میکنم که امروز دیگه با این مسائل درگیر نیستم و نگاهم به قضاوت دیگران به صورت ریشه ای تغییرات خوبی داشته و با علم به اینکه در حال رشد و یادگیری هستم زیاد به خودم سخت نمیگیرم.

    استاد حرف برای گفتن زیاد دارم ولی کامنتم طولانی میشه.

    موارد اساسی از نظر من در این فایل:

    1. حل کردن مسائل باید با یک دید منطقی و اساسی ابتدا شناسایی شوند و بعد به صورت ریشه ای و با یک برنامه ریزی اصولی برای حل آنها اقدام کرد(با یک زمان بندی مناسب و به صورت کاملا متمرکز)

    2. اتصال منطقی و کاربردی بین تمام اتفاقات(در ظاهر زیبا یا نازیبا) و قوانین خداوند وجود دارد که با نگاه توحیدی و باورهای درست میشود از آنها برای رشد در تمام جنبه های زندگی استفاده کرد.

    3. برای گرفتن نتایج بهتر باید تمام اصول برنامه و هر آنچه که در فایل های استاد بیان شده است را در کنار هم انجام دهیم تا نتیجه مطلوب ایجاد شود.(اشاره به کامنت دوستمون که از روانشناسی ثروت در شیوه حل مسئله استفاده کردند)

    4. اگر ما روی خودمان کار کنیم قضاوت دیگران به صورت واضحی فقط روی نتایج ما متمرکز خواهد شد و حاشیه هاو قضاوت دیگران از روی ما برداشته خواهد شد و اگر هم قضاوت نادرستی از ما داشته باشند کمترین تاثیر را روی ما خواهد داشت.

    5. تنها راه حل کردن مسائل کنار گذاشتن ترس و حرکت به سمت حل آن مسائل است و هرچقدر زودتر به دل مسئله بزنیم زودتر حل میشود و ما نیز بزرکتر میشویم.

    6. همه مسائل نه تنها راه حل دارند، بلکه یک راه حل ساده دارند.

    نتیجه استفاده من از این فایل و تمام محصولاتی که تا کنون در سایت بدست آوردم بسیار برام لذت بخش و هیجان انگیز بودند که به دلیل طولانی شدن کامنتم از مطرح کردنشون رد میشم و امیدوارم که در زمان مناسب بتونم اونها رو با دوستانم به اشتراک بگذارم.

    ولی دو سوال از استاد دارم که مطرح میکنم:

    1- لطفا تفاوت ها و ارتباطی که بین قوانین خداوند و باورهای جدید و قدرتمند کننده ما وجود دارن رو بیشتر توضیح بدید. مثلا اینکه گاها یک باور خوب و سازنده و قوی رو برای یک هدف قرار میدم و الگوهای مناسبی هم براش پیدا میکنم. حتی قانون تکامل و هر پیش نیازی رو که در آموزه های استاد پیدا کردم(حال خوب، تمرکز روی اون خواسته، حرکت و انجام کارهای عملی برای رسیدن به خواسته و …) هم لحاظ میکنم ولی نتیجه و خروجی خوبی برام نمیسازه. از کجا بدونم که باورهای من درست بوده یا خلاف قوانین باورسازی کردم؟

    2- یک حس و الهامی بهم میگه چرا استاد با وجود شرایط خوبی که در یک کشور انگلیسی زبان داره، محصول آموزش زبان انگلیسی رو آماده نمیکنه؟ نمیدونم این سبک از آموزش در حیطه کاری شما قرار داره یا خیر. ولی اگر چنین محصولی رو استارت بزنید بنده با جان و دل ازش استقبال میکنم.

    به امید دیدار خودم با شما هستم

    امیدوارم که همیشه در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    به نام خدا

    سلام بر استاد و خانم شایسته

    کامنت ندای عزیز چقدر عالی و زیبا بود و به نکات خوبی اشاره کرده بودن در مورد حل نکردن خیلی از مسائل و فرار کردن از اونها یا به قول استاد آشغال ها را زیر مبل گذاشتن تا زمانی که ذهن ما درگیر حل مسائل حل نشده گذشته زندگیمون هست ما نمیتونیم به مدارهای بالاتر و مسائل جدید تر دستیابی پیدا کنیم و افتادیم تو یه سیکل معیوب و همش داریم دور خودمون تاب میخوریم

    الهامات و کارهای جدید زمانی به ما الهام میشه که ذهن ما آماده باشه،ذهن زمانی آمادس که هیچ مسئله حل نشدی از قبل درونش نداشته باشه و آماده ی آماده باشه

    زمانی ما به پیشرفت می‌رسیم که بصورت همیشگی و خودکار داریم روی خودمون کار می‌کنیم بصورت Non Stop

    نکات فوق العاده ای که استاد بیان کردن

    تا وقتی که تو تغییری در خودت ایجاد نکنی،تا وقتی عادت هات را تغییر ندی،تا وقتی که رفتارت و باورهای را تغییر ندی مسائل بصورت بنیادین حل نمیشن

    هر چقدر عزت نفس شما بالاتر میره به همون اندازه نظر دیگران برات مهم نیست و اون چیزی که فکر میکنی درسته را انجام میدی فارغ از اینکه دیگران خوششون میاد یا خوششون نمیاد

    هر چقدر که مدارت میره بالاتر به همون اندازه کامنت های دیگران در مورد خودت را نمیخونی و اگه هم بخونی اصلا برات مهم نیست،اصلا میخندی

    نشانه عزت نفس،نشانه در صلح بودن با خود،نشانه دوست داشتن خود این هست که من برای خودم زندگی میکنم

    مسائل یکسان برای آدم ها میتونن اتفاق بیفتن و میتونن نتایج متفاوت برای آدم ها ایجاد کنن به این دلیل که اندازه آدم ها میتونه از اون مسائل کوچکتر یا بزرگتر باشه

    یه مسئله که چندین ماه هست که ذهنم را درگیر خودش کرده اینه که اکثر اوقات جاهایی که میرم و با فروشنده برخورد میکنم فروشنده میگه من شما را قبلا یه جایی دیدم و چهره شما برام آشناس در صورتی که ما قبلا اصلا با هم برخوردی نداشتیم و البته تخفیف های خوبی هم بهم میدن و برخورد فوق العاده ای باهام دارن مثالش همین دیروز رفته بودم اصفهان برای تفریح گفتم یه کفش هم از اینجا بخرم بعد یه ساعت که داشتم کفش فروشی را زیر و رو میکردم چشمم یه کفش را گرفت فروشنده هم با روی باز گفت بخر هر چقدر هم خواستی کارت بکش نخواستی اصلا مهمون من و خلاصه یه تخفیف عالی به من داد اکثر مواقع اتفاقات مشابه ای برای من اتقاق میفته و من دلیلش را نمیدونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 93 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1941 روز

      سلام محمد عزیزم

      چقدر خوشحال هستم که بلاخره بعد از مدت ها. کامنت زیبات رو دیدم و اسم قشنگ شما رو مشاهده کردم

      محمد نمی‌دونم کجای اصفهان هستی

      ولی من الان دقیقا نقش جهان نشستم و دارم برات کامنت میذارم

      محمد جان

      خیلی خوب و عالی داری روی خودت کار می‌کنی و خیلی خوب درک داری می‌کنی کلام استاد رو و بابت این موضوع بهت تبریک میگم

      و امیدوارم که هر جا که هستی شاد و سلامت باشی در کنار خانواده محترم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        محمد دِرخشان گفته:
        مدت عضویت: 1917 روز

        به نام خدا

        سلام بر برادر عزیزم جواد آقای گل

        بسیار ممنون و خرسندم بابت کامنت زیبات بسیار حال کردم با کامنتت چون دلی بود به دلم نشست

        بنده تو شهر هوره استان چهارمحال و بختیاری هستم و حدود یک ساعت با اصفهان فاصله داریم و هرازگاهی برای تفریح میرم پل خواجو و سی و سه پل

        مچکرم

        موفقیت شما آرزوی قلبیه منه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سارا مرادی همت گفته:
      مدت عضویت: 1051 روز

      بنام خدا ی مهربونم

      سلام به روی ماهِ آقا محمد گل

      اول سپاسگزارم که خیلی زیبا نوشتین و به به عجب شهری رفتین

      من عاشق مسجد شیخ لطف الله بودم

      هر وقت میرفتم اصفهان ساعت‌ها ،تنها مینشستم اونجا و کلی با خدا عشق بازی میکردم آخی یادش بخیر

      شبهای هتل عباسی هم که فوق العاده اس مخصوصا تو این فصل ، سفر و تفریح نوش جونتون

      برادر من دلیلش اینکه شما در مدار درست قرار داری

      از این عشقی که جهان نثارت میکنه لذت ببر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        محمد دِرخشان گفته:
        مدت عضویت: 1917 روز

        به نام خدا

        سلام و درود بر خانم فعال این روزهای سایت

        همیشه کامنتاتون را میخونم و واقعا کیف میکنم از این همه درک و فهم نسبت به قوانین و توضیح اونها

        شما نایب زیاره ما در خارج باشید منم نایب زیاده شما در ایران هستم(استیکر خنده)

        سپاس گزار لطف شما هستم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1267 روز

      سلام و درود به محمد جان عزیز ، بنده توحیدی و ارزشمند و درخشان پروردگار. واقعاً چه فامیل برازنده ای داری. قلبت با نور خداوند درخشان شده. و همیشه تاپ امتیازات فایلها هستی. بسیار تحسینت میکنم و بسیار بهت تبریک میگم. آقا محمد چون چهره ات برام خیلی آشناست گفتم برات یه پاسخ بنویسم (خخخخ). احتمالاً همه آنهایی که میگن چهره ات آشناست شاگردان استاد عباس منش هستن و شما هم خدا رو شکر توی سایت درخشان هستین. برات آرزوی موفقیت میکنم و اینکه همیشه احساس قلبیت خوبی و مثبت و توحیدی باشه. در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        محمد دِرخشان گفته:
        مدت عضویت: 1917 روز

        به نام خدا

        سلام و عشق و درود بر یگانه امیر عالم هستی

        چه خبر پسر؟ستاره سهیل شدی کم پیدا شدی

        دیروز داشتم کامنت را میخوندم بابا ترکونده بودی بت این همه اطلاعات فنی و فیزیکی عالی چقدر تحسینت کردم بخاطر این روحیه آموزش گرا بودنت و عاشق این اطلاعات هستی و براش وقت میزاری و عالی توضیح میدی

        گفتم این روزهاست که حمید سر از اسپیس ایکس دربیاره و ایلان ماسک دعوتنامه براش بفرسته بخاطر این همه اطلاعات فنی شایدم ناسا خدا را چه دیدی با رئیس ناسا عکس بگیری استوری کنی حال کنیم

        واقعا کامنت دیروزت فوق العاده بود و چقدر حال کردم

        همین جوری با اقتدار و عالی پیش برو قطعا موفقیت بزرگ نزدیکه

        شما را به خدای بزرگم میسپارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1267 روز

          سلام محمد عزیزم. فداااااعت. سپاسگزارم از لطف و محبت و بزرگواریت. هزار ماشاالله به شما و خانم شهریاری که نمیذارید کسی دیگه امتیاز بالای کامنت ها رو کسب کنه. واقعاً تحسین برانگیز هستین. بهتون تبریک میگم ،اینقدر که عالی روی خودتون کار کرددین.

          هر وقت توی پالایشگاه بهم برنامه آموزش میدن که برگذار کنم، آخرش کارآموز از دستم فرار میکنه، از بس حرف میزنم و توضیح میدم. بخاطر همین خودم آموزش نمی‌گیرم.

          تو سومین نشانه رو بهم دادی. سومین عزیزی که بهم گفت بری اسپیس ایکس کنار دست ایلان ماسک. خانم شهریاری و یوسفی هم گفتن. از همون روز ذهنم درگیر شده که چطوری میشه رفت، کلی مشاغل اسپیس ایکس رو چک کردم. ولی نهایتاً یه ایده ای به ذهنم رسید که توی اولین فرصت باید برم طرح سه بعدیش رو بزنم. و بعداً ارائه اش بدم. وقتی خداوند یه ایده ای رو بهمون هدیه میده، معنیش اینه که تو میتونی اینو انجامش بدی، من از بین همه بندگانم تو رو انتخاب کردم که این ایده رو بسازی.

          شاید یه روز حمید امیری اومد اینجا فایل نتایجش رو براتون فرستاد از کمپانی اسپیس ایکس یا تسلا . ولی به هر جا برسم بازم شاگرد شیطون کلاس درس استاد عباس منش هستم.

          واقعاً ازت ممنونم. این انگیزه ای که بهم دادی خیلی حالمو خوب کرد. الهی که خداوند با یه نشانه و اتفاق مثبت حال دلت رو خوب و مثبت و عالی و توحیدی کنه.

          در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 811 روز

      سلام محمد عزیز و بی نظیر مرسی از کامنت های زیباتون من تازه عضو شدم ولی قبلش کامنت های شما رو خیلی میخوندنم. خداوند را شاکرم برای وجود شما دوستان عزیز،وخیلی مودبانه از شما تشکر میکنم که وقت گرانبها تونو به ما دادید و حال خوبتون رو با ما به اشتراک میذارید.علم و تقوا داشته باشید.وقت شما عالی و متعالی. در پناه حق باشید…سپاسگزارم و دوستون دارم و سایتون مستدام باد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        محمد دِرخشان گفته:
        مدت عضویت: 1917 روز

        به نام خدا

        سلام عظیم عزیز

        خدا را شکر که تونستید استاد را پیدا کنید و در سایتشون ثبت نام کنید

        سعی کنید بصورت 24 تمرکزتان را بزارید روی فایل های رایگان استاد و پر انرژی و عظم راسخ به این مسیر ادامه بدید بدون وقفه قطعا استاد یکی از بهترین اساتید در حوزه موفقیت هستن و تمامی حرف های استاد را ملکه ذهن کنید و جزء گوشت،پوست و استیونسون بکنید قطعا سعادت در دنیا و آخرت با شماست

        سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ابراهیم خانلرپور گفته:
      مدت عضویت: 2134 روز

      آقای درخشان سلام

      کامنت زیبای شما سرشار از آگاهی و صمیمت هست . نکات ارزشمندی را بازگو کردید که برای من مرور دوباره ای شد .

      در مورد مساله ای که در رابطه با آشنا بودن چهره شما برای سایرین مطرح شد برای من هم اتفاق میافته که خودم با قانون جذب به نتیجه رسیدم که بنا بر اصلی که افراد هم فرکانس در یک مدارن و چیزهایی که یک فرکانس مشابه هستن در کنار هم قرار میگیرن . به نظرم روح های ما قبل از تولد یا زمان خواب در عالم دیگه در کنار روح افراد و رخدادهایی که از نظر فرکانسی شبیه یا نزدیک به ما هستن قرار میگیره که می تونه دلیل آشنا به نظر رسیدن باشه .

      ضمن اینکه برای من بعضا حتی رخدادهایی که تا چند ثانیه بعد اتفاق میافته یا خریدی که از جایی دارم یا جلسه ای که در یک مکان خاص با کسی دارم و …. هم مثل یه فیلم خیلی خیلی قدیمی توی ذهنم مرور میشه و چند ثانیه بعد میبینم که مطابق اون رخداد ذهنی توی واقعیت برام اتفاق افتاده .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1282 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

    وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ

    و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می‌شود ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است

    سلام به استاد عزیزم ،به خانم شایسته جان و رفقای ناب

    الان که دارم براتون مینویسم نشستم روی یک صندلی کنار پنجره ی خونه و نگاه میکردم به دریای بیکرانی که جلوی چشامه که در انتها وصل شده به یک آسمون آبی با ابرهای پراکنده ، از خدا هدایت خواستم من ایده ای ندارم شما از قرآنت بگو ،و ایه فوق العاده ٢٧ سوره ی لقمان اومد توی ذهنم

    این تیکه از دریا که توی دید من هست ، یک هزارم از وسعت دریای خزر نیست…

    قرآن درمورد چه عظمتی صحبت می‌کنه که اگر ٧تا دریاچه به دریا اضافه بشه باز هم مرکب کم میاد برای از خدا نوشتن :)

    منِ سعیده چقدر ایمان دارم به قدرت این انرژی ؟

    به همون میزانی که نتیجه گرفتم

    به قول استاد :

    میخوای بدونی چقدر باور هات تغییر کرده؟

    به نتیجه هات نگاه کن :)

    استاد خوندن کامنت فوق العاده ی ندای عزیز توسط شما،مصادف شد با اولین بار گوش کردن به جلسه ٧ جادویی دوره حل مسئله

    چقدر فوق العاده بود ،چقدر بجا بود ،چقدر درست بود استاد

    با گوش کردن به این فایل بارها و بارها ایمان آوردم چقدر شما لیاقت استادی دارید،واقعا فوق العاده اید،ممنونم ازتون

    ازون جلسه هاست که هزار بار گوش کنی باز کمه

    به قول آقا اسدالله عزیز در کامنت این جلسه

    این رمز خوشبختیه، این رمز پیروزیه، این رمز پیدا کردن راه حل هاست، این رمز لذت بردن از زندگیه، این رمز خلق خواسته هاست که:

    اول در ذهنم خلقش کنم، بعد قدم هایم را بردارم.

    همه ی اینها باهم من رو یاد مثالی از خودم انداخت که چه جوری مسئله م رو اول توی ذهنم حل کردم و بعد خداوند من رو هدایت کرد

    سال ها بود که من همش قصد تناسب اندام داشتم و میخواستم لاغر بشم اما هیچ جوری نمی‌تونستم ،زمستون ١4٠٠ یک عکس با همکاران توی بخش گرفته بودیم که بعد من عکس رو دیدم اصلا فکر نمی‌کردم این منم !!!!

    واقعا من ازونجا فهمیدم گندشوووو درآوردم !!!!!

    و تلاش کردم برای شروع رژیم و کاهش وزن

    هیییچ ایده ای هم براش نداشتم ،تمرکزم هم کلا روی دوازده قدم بود ،اصلا اطلاعی از قانون سلامتی و … نداشتم

    فقط یک کار کردم ،نوشتم هدفم رو، وبراش اهرم رنج و لذت نوشتم

    و همیشه خودم رو تصور میکردم که اینقدرررر لاغر شدم که همه با تعجب ازم میپرسن تو چی کاررررر کرررردی ؟؟؟

    بعد از نوشتن اهرم رنج و لذت سعی کردم یک سری قدم های عملی بردارم

    مثل پیاده روی مسیر محل کار

    مثل کم کردن خوردن نوشابه

    مثل ورزش کردن توی خونه

    ولی چون سال ها رژیم گرفته بودم و تاثیری نداشت ،و من ارزززو داشتم عدد 6٠ روی ترازو ببینم ولی در سخت ترین رژیم ها دیگه من 6٢ شده بودم !!!! خیلی امیدوار نبودم به مسیرم اما ادامه دادم و ادامه دادم

    و تصور میکردم اینکه چه جوری همکارام با تعجب ازم میپرسسسه تو واقعا چیکار کردددی ؟ و منم با ذوق جوابشو میدم …

    و بعد چه اتفاقی افتاد ؟وقتی من مسئله م رو توی ذهنم حل شده می‌دیدم ،جهان داشت کارها رو انجام میداد و من هدایت شدم به دوره ی قانون سلامتی !

    و منی که سال ها تلاش می‌کردم به عدد6٠ برسم و نمیشد

    دقیییقا مثثثل کره !!! وزنم تا 54 کیلو اووومد پاییییین

    و من هنوز وقتی خودم رو تو آینه میبینم باور نمیکنم این منم !

    راحت مسئله م حل شد ،و این صحنه ای که تجسم میکردم بارها و بارها برام در محیط های مختلف اتفاق افتاده ،که ازم با چشم های گرررد شده میپرسسسن سعییییده تو چیکاااار کررررردی انقدر لاغر شددددی ؟؟؟؟

    مسئله ای که من ایده ای برای حل شدنش نداشتم ، فقط ادامه دادم ،ایمانم رو حفظ کردم، قدم های کوچیک عملی برداشتم و اجازه دادم خداوند کارهارو برام انجام بده

    و به قول مسی : واقعا پلن خداوند خیلی خیلی بهتر از برنامه ریزی های ماست

    حالا مسئله ی بزرگ زندگی من پیدا کردن علاقه و کسب و کار شخصیمه ،که هرچقدر توی خودم شخم میزنم میبینم به جواب قطعی نمی‌رسم

    اگر من برگردم و مسائلی رو‌به یاد بیارم که خدا برام حلش کرده بدون اینکه من ایده ای براش داشته باشم

    مثل :کاهش وزن براحتی و تناسب اندام با انرژی بالا

    مثل:رسیدن به روابط عاشقانه از مرز طلاق

    مثل:چندبرابر کردن درآمد بدون عوض کردن شغل

    مثل: صد برابر شدن پس انداز نسبت به پس انداز صفر!یا زیر صفر

    مثل:رسیدن به تجربه ی عشق خدا به جای خداناباوری

    و….

    اینا همش مسائلی بوده که من میخواستم حل بشه و هیچ ایده ای براش نداشتم و فقط ایمانم رو حفظ کردم و با هدایت الله قدم به قدم بهش رسیدم

    پس به قول استاد شایسته ی عزیزم

    تموم مسائل نتنها راه حل دارند،بلکه راه حل ها ساده و در درون خودمسئله ست

    کار من چیه ؟ ایمان بیارم به این جمله ، تمرین هام رو درست انجام بدم ،حال خوبم رو حفظ کنم ،حتی اگر نتیجه بزرگ زود بدست نیومد،بجای بیماری کمالگرایی، از اصل بهبود گرایی استفاده کنم و نتایج کوچیک رو تایید و تحسین کنم،از قدرت ذهنم استفاده کنم و تجسم کنم زمانی که هدفم محقق شده بدون اینکه فکر کنم چه جوری ،و قدم های عملی کوچیکِ سمت خودم رو عالی بردارم

    و اجازه بدم

    این انرژی پروردگار که اگر درخت های عالم قلم بشن و دریاها مرکب،نوشتن ازش تموم نمیشه ، قدم های بزرگتر رو برام برداره و یکروز به خودم بیام ببینم من دارم آرزوهایی که داشتم رو زندگی میکنم ، مثل تموم آرزوهای قبلی که الان جزو خاطراتم حساب میشه :)

    خدایا شکرت یک بار دیگه بهم اجازه دادی بنویسم و دانسته هام رو به نوشتار در بیارم تا درک خودم بیشتر و بیشتر بشه

    استاد قشنگم،استاد خوشتیپم،گوارای شما این پرادایس که لیاقتش رو داری

    قلب فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 180 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2221 روز

      به نام خدایی که با عشق گِل سعیده را سرشت

      عاشقتم من دخترررررررررررر

      چه زیبا فضایی که در آن نشسته بودی را توصیف کردی، آنقدر قابل لمس بود که تا آخر کامنتت صدای دریا و اون تصویر زیبا جلوی چشمانم بود.

      نمیدونم باورت میشه یا نه من تا حالا یه بار اومدم شمال، اونهم از طرف بسیج مدرسه اومدیم اردو. ولی تا حالا اون تصویر جلوی چشمانم است جایی که دریا و افق یکی می‌ شوند، حس غریبی دارد.

      ما شب رسیدیم شمال، تو اردوگاه بودیم، در چادر، صبح که بیدار شدم و کوهی از درخت رو دیدیم هاج واج مونده بودیم.تا حالا یادم میاد خنده ام میگیره، از اون تعجبی که تمام وجودم را گرفته بود، آخه یه خوزستانی اونهم از امیدیه که گرم ترین منطقه جهان است، یه شبه بره به بهشت ایران و اون هم با یک چشم باز کردن اینهمه سرسبزی و درخت رو ببینه، واقعا جای تعجب داره.

      بعد این همه سال هنوز اون تصاویر رویایی جلوی چشمانم است.(ذهن ؛ترمز کجا داری دختر، قراره برا سعیده پاسخ بنویسی، نه از خاطراتت تعریف کنی. من ؛ این ها رو گفتم تا بیشتر قدر اونجا رو بدونه و به جای ما هم از آن همه نعمت شکرگذاری کنه.)

      سعیده جان چه خوبه که ما کم کم کنار هم رشد می کنیم و شاهد رشد کردن هم هستیم و چه لذت داره وقتی منتظر اتفاقات خوب همدیگر هستیم، و وقتی اون اتفاقات زیبا بیفته قلبت از شدت طپش در سینه جا نشه و گریه امانت ندهد.

      همانطور که تا الان این طور بود، که با کامنت های شما و بقیه دوستان اشک ریختیم و خدا راشکر کردیم و رسیدن به آرزوهای ما هم دست یافتنی تر شده، هر روز منتظرم این لحظات بیشتر و بیشتر شود و هر بار با این سایت بیاییم با شگفتی های فراوان روبرو شوم.آمین

      سعیده جان

      منتظر همین لحظه های ناب ام

      مراقب حال دلت باش عزیزم.

      و مررررسی که دوباره مسیر زیبایت را برایمان خلاصه کردی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1282 روز

        سلام به مهربونترین رضوان دنیا …عجب پروووفایل باحالی :)

        مرررسی مرررسی که بازم برام وقت گذاشتی و نوشتی …تو اگر بدونی من با دیدن هر نقطه ی آبی روی کله ی پروفایلم چقدر از ذوق پر میکشم …همیشه مینویسی …خاطراتت برام ارزشمنده رضوان …خیلی خیلی زیاد …همونطور گفتی بیشتر از هروقت دیگه من رو شکرگزار میکنه که یادم نره این الطاف و نعمت های خداوند رو …

        رضوان عزیزم خیلی دوستت دارم …و افتخار میکنم یک روز بتونم میزبانت باشم…کنار این پنجره بشینیم و ساعت ها باهم حرف بزنیم و لذت ببریم و غرق عشق خدا بشیم ….

        این خواسته در ما به وجود اومده …و جهان حتما به بهترین نحو کار خودشو انجام میده …

        به امید دیدارت دوست قششنگ بهشتی من

        قلب فراااوااااان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2490 روز

        سلام به رضوان جان عزیز دلم . چقدر عکس پروفایلت خوشگل شده ایول .با تجربه ای که تعریف کردی یاد خودم افتادم که 30 سال پیش برای اولین بار رفتن به سفر اونم به شمال رامسر با اردوی دانش آموزان ممتاز رو تجربه کردم و مثل شما هاج واج مونده بودم از جنگل های سرسبزی که زیر سایه ی خنکشون نشسته بودیم و جوی آبی که از زیرش رد می شد و سرسبزی که همه جا رو پوشونده بود و دریا و …. چه خاطرات شیرینی برام مرور شد .و الان هم هوس سفر دارم و تصمیم گرفتم شروع کنم سفر رفتن رو و منتظر نباشم که کسی من رو ببره سفر و میخوام تکاملی با تور شروع کنم .مرسی عزیزم که این خاطرات خوش رو در من زنده کردی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 811 روز

      می نویسم با قشنگ ترین احساسم برای بهترین خواهرم که زلاتر از آب چشمه هستن، خواهر ، چرا ؟جواهر ،زمانی که شخصی یا عزیزی برای ما وقت گرانبها شو میذاره،تا چیزی به ما بیاموزه، پسندیده اونه خیلی مودبانه ازش تشکر کنیم، هر چند نیازی به تشکر نداشته باشه .سلام دارم خدمت خواهر توحیدیم خانم شهریاری که از کامنت هاشون به وجد میارم و اشک میریزم و چقدر صادقانه میگن .آیا سزاوار قدردانی نیست. خبر مسرت بخش همواره دل رو شاد ولحظه ها رو ماندگار میکنه.واینک خبر شادمانه شما و موفقیت شما را درتمام جنبه ها رو بهتون تبریک میگم و مایه مباهات ماست. موفق و پیروز باشید و سایتون مستدام باد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1282 روز

        سلام به برادر عزیزم …بی نهایت سپاسگزار این لطف بی نظیرتون هستم ..

        باور کنید اگر جمله ای در کامنت من در شما انرژی آزاد کرده،اعتبارش از من نیست …از خداست …از فرمانرواست …

        باورکنید الان که دارم مینویسم چشام پر ازاشکه … من هروقت میخوام کامنت بنویسم میگم خدایا منو هدایت کن …تو بگو …تو بنویس….هرجایی دلتون لرزید اعتبارش رو بدید به خدا …من فقط یک دست کوچک خدام اگر لیاقتش رو داشته باشم …

        بازم بی نهایت ازتون ممنونم برای این انرژی فوق العاده که در من ایجاد کردید…

        اینجاست که استادمیگه …. خدا …؟خدا همه چیزه …خدا من …خدا تو …خدا یک حشره ست …خدا یک ستاره ست …خدا یک انرژیه که همه چیز رو دربرگرفته ….

        نمیدونم چرا ولی خدا میگه لینک این فایل رو اینجا بزارم و من فقط میگم اطاعت رئیس …

        abasmanesh.com

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 811 روز

          سلام مجدد به خواهر توحیدیم، قلم زبان خداست ،قلم امانت آدم است،قلم ودیعه عشق است.باور کنید کامنت های شما رو میخونم باید یک جای خلوت باشم و یا داخل اتاقم چون فقط اشک میریزم دست خودم نیست. بعضی مواقع میگم خدایا کسی نبینه،حضور شما دراین سایت اارزشمند است. از شما سپاسگزارم برای حضور شما ،حضور شما به من کمک کرده تا از تاریک ترین زاوایای زندگی عبور کنم و غمی برقلب من نماند .قلم شما اونی رو مینویسه که بر قلب شما جاری میشه. علم و تقوا داشته باشید. چشم امید ما به علم و تقوای شماست. هر چه بیشتر تلاش کن و خود را برای آن مهیا ساز.سایتون بالای سر ما باشه .منتظر کامنت های تا ثیر گذار شما هستیم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نسرین سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2490 روز

      سلام به سعیده جان دوست عزیزم .خیلی لذت بردم از کامنتت سعیده جان و پیشرفت هایی که داشتین و بهت تبریک میگم بابت این تعهدی که داری برای کار کردن روی خودت. سعیده جان منم دقیقا مساله شما رو دارم و اونم پیدا کردن عشق و علاقم که بقول شما تا حالا هرچی تو خودم گشتم به نتیجه ی قطعی نرسیدم و حتی توی دوره مسایل هم نوشتم .ولی از دیروز تصمیم گرفتم که کاری رو که فکر میکنم بهش علاقه دارم و اونم نوشتن شعره رو شروع کنم به مطالعه کردن در موردش و قدم هام رو یواش یواش بردارم .سوالی که برام پیش اومده بود این بود که استاد میگن چیزی رو که بهش علاقه دارین رو تجسم کنین و من چون فکر میکردم نمیدونم به چی علاقه دارم پس تجسمش هم نمیتونم بکنم اما با بارها گوش دادن جلسه ی هفتم و این کامنت شما که ی نشونه اس برام دیگه مطمان شدم که فقط باید تجسم کنم روزی رو که هدایت شدم به چیزی که بهش علاقه دارم و چگونگیش و اینکه اون چی هست رو بزارم خداوند برام واضحش کنه .مرسی عزیزم موفق تر و خوشبخت تر و ثروتمندتر و عاشق تر بشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1444 روز

      سلام سعیده جان خدایا شکرت برای نتایج قشنگ و عالی ک گرفتی عزیزم انشالله به نتایج بزرگتر هم میرسی و به شغل مورد علاقت حتما میرسی

      ی چیزی بگم سعیده جان من پیج کاری دارم تو اینستا کارمم رزینه و بیشتر کار همکارام ک هنریه فالو دارم مثلا نقاشی رزین کالیگرافی و غیره

      ی فالور دارم ک اتفاقا مثل شما پرستار بوده بعد ایشون 4 ساله تابلو دکوراتیو نقاشی انجام میدن درکنار پرستاری چن ماهه پرستاری کنار میزاره کامل تمرکزشو میزاره رو اموزش این دوره به هنرجوهاش الان شغلش همین اموزش تابلوهای دکوراتیو نقاشیه.من هروقت ایشون میبینم یاد شما میفتم اتفاقا بعضی وقتها میگم شماییدالبته میدونم شما نیستید اما حسم هی اینو میگه.نمیدونم چرا اینو نوشتم برات اما انشالله برات خیر و برکت باشه.(شاید بخای بری ی سرچ کنی درموردش ک شاید مورد علاقه خودتم باشه یا ن اصلا تو همین مایه ها شغلتو پیدا کنی)خلاصه حتما حتما خداخواسته ک من اینو بهت بگم عزیزم و امید خدابه سمت شغل مورد علاقت هدایت میشی ب کمک الله یکتا

      ازتم سپاسگزارم بابت نکات عالی ک گفتی عزیزم بیشتر صحبتهاتو کپی کردم ک ازش استفاده کنم بازم سپاسگزارم ازت

      و خوشحالم ک دوستانی عزیزی مثل شما دارم

      از استاد عزیزم بابت نکات عالی ک امروز گفتن سپاسگزارم انشالله منم بتونم این دوره رو در زمانش تهیه کنم

      ازمریم عزیزمم سپاسگزارم

      دوستون دارم

      درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سارا مرادی همت گفته:
      مدت عضویت: 1051 روز

      بنام خدای آسمان‌ها و زمین

      سلام به روی ماهت سعیده جونم

      کیف کردم‌ از خوندن کامنتت ، خداروشکر بابت اینهمه نتایج فوق العاده

      به همون خدایی که هدایتمون کرده اینجا همون خدا چنان سوپرایزت کنه سعیده جونم که از شوق اشک بریزی

      فقط باید با همین فرمون بری

      اون منظره بینظیر دریای خرز هم گوارای وجودت

      خدا کارها رو در چشم برهم زدنی انجام میده

      قلبت هر لحظه نورانی تر عزیز دلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Eli گفته:
      مدت عضویت: 1406 روز

      سلام سعیده جان

      ممنون که اینقدر زیبا برامون مینویسی عزیزم ازصمبم قلبم تحسینتون میکنم واز خوندن نتایج بی نظیرتون به وجد میام ولذت میبرم

      این نکته های بموقعی که مینویسید

      (میخوای بدونی چقدر باور هات تغییر کرده؟

      به نتیجه هات نگاه کن :)

      وقدرت تصویرسازی که درموردش گفتی …که واسه من یه نشونه س ودوسه روزه پشت سرهم قدرت تصویرسازی نشونه هام شده چیزی که من ازش استفاده نمیکنم چون بلدش نیستم …ومصمم شدم یادبگیرم وازش استفاده کنم …

      تحسینتون میکنم که باوجود شاغل بودن و مادربودن روی باوراتون وگسترش وجودتون سرمایه گذاری میکنید و از نتایجی که میگیری بااشتیاق برای ما هم مینویسی عزیزم

      بهترین لحظات و ارامش و عشق وثروت رو ازخدای مهربون براتون خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زهرا وثوقی گفته:
      مدت عضویت: 1237 روز

      سلام سعیده ی عزیز امیدوارم که حالتون عالییی باشه

      خیلیییی ممنونم ازتون که این تجربه ی گران بها رو با ما به اشتراک گذاشتین

      من هم یه چند تا تجربه دارم

      یکی این که وقتی برای هدفت قدم برداری اون هدف هزار به سمت تو بر میداره من خودم شغل مورد علاقم راپیدا کردم و هروز دارم یه قدم براش بر میدارم و میدونم که قدم بعدی رو خداوندم به من میگه و من رو در زمان مناسبش به بهترین ها هدایت میکنه و من در هر لحظه زندگیم منتظر هدایت خداوندم هستم حتی همین کامنت رو که دارم میزارم قبلش گفتم خداوندم تو بگو من بنویسم

      خواستم بگم کلا وقتی برای هدفت یا خواستت قدم برداری با ایمان و باور های درست و باور داشته باشی که خداوند تورو در هر لحظه هدایت می کنه به بهترین ها هدایت می شی

      این که برای خواسته هام قدم برداشتم خیلیییییی پیشرفت کرد پیشرفت هایی که از نظر من فوق‌العاده بزرگ هست

      عاشقتونمممممممممممممممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        حمید رجایی گفته:
        مدت عضویت: 2723 روز

        سلام دوست عزیز همفرکانسی

        آفرین به شما و کلی خوشحال شدم از اینکه در مسیر مورد علاقتون قدم برمی‌دارید.

        و احسنت بر شما که گوش به الهامات خداوند سپرده‌اید

        از کامنتتون خوشحال شدم و می‌خواستم یه سوال بپرسم این که مسیر مورد علاقه تون رو چطوری پیدا کردید.

        در پناه رب موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          زهرا وثوقی گفته:
          مدت عضویت: 1237 روز

          به نام خداوندی که من را انسان آفرید

          سلام دوست عزیز امیدوارم که حالتون عالییی باشه

          استاد جان این موضوع رو گفتن که بعضی ها هستن که به یک چیزی فقط علاقه دارن ولی بعضی های دیگه هستن که به چندتا چیز علاقه دارن

          استاد جانم گفتن که ما باید به سمت علاقه مون بریم چون وقتی شغلی که داریم رو عاشقشم توش موفقیم

          حالا باید از کجا بفهمیم که اون شغلی که میخواییم رو عاشقشم یا نه ؟؟

          از اینجا که وقتی ما شروع به کارکردن توی اون شغل کردیم بعد مثلا کارفرما میاد به ما میگه که ببین فلانی تو که داری این کار رو انجام میدی من هزار تومنم بهت پول نمیدم و تو برگردی بهش بگی که

          اشکال نداره مهم اون لذت و اون عشقیه که من موقع انجام این کار میبرم

          یعنی در این حد باید به اون شغل علاقه مند باشیم اگر در این حد علاقه مندیم صددرصدم توش موفقیم

          این موضوع رو استاد جانم توی یکی از فایل هاشون به طور مفصل توضیح دادن من الان اسم فایل یادم نیست ولی دوست عزیز از خداوند هدایت بخواه تورو به سمت اون فایل هدایت میکنه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم جعفری پور گفته:
      مدت عضویت: 1024 روز

      به نام خدای هدایتگرم به سمت زیبایی و آرامش و ثروت

      سلام سعیده جان قشنگم

      جنس نوشته هات از ایمانه از صداقته که هرکی میخونه به دلش میشینه ممنون که اینقدر خوب می نویسی و با نوشتن از نتایج کوچیک وبزرگت باور مارو بیشتر میکنی.از صمیم قلبم آرزومی کنم سلامت باشی و هر روز نتایجت بزرگتر و بزرگتر بشن خداروشکر به خاطر وجود استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیزم و شکر به خاطر وجود شما بچه های بی نظیر این سایت..موفق ،سعادتمند و پایدارباشی سعیده عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آرینا سعیدی گفته:
      مدت عضویت: 965 روز

      سعیده جانِ خوش انرژی سلام به روی ماهت

      چقدر دوسدارم کامنت هاتو، تا اسمتو میبینم سریع کامنتو باز میکنم و میخونم :)

      حسِ خوبت تو نوشته هات جاریه و با خوندنشون میشه درکش کرد

      و من چقدر عشق میکنم از خوندن نتایج! این جمله ی استاد تو ذهنم زنده میشه: « پس می شود »

      آره میشود چون که خدا کارش درسته، خدایی کردنش رو خوب بلده، استادِ برنامه ریزیه، تو فقط بسپار بهش انقدر قشنگ میچینه که خودتم سورپرایز بشی. و… این جمله ها اول یه یادآوری بود برای خودم :)

      برات بهترین هارو آرزو میکنم رفیق سبز باشی همیشه و زندگیت سرشار از حسِ حضورِ خدا ;)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محبوبه نژاد مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1260 روز

      سلام دوست همفرکانسی عزیز

      راستش من تو جلسه دوم قدم 6 هستم و اصلا حل مسئله و ندارم

      ولی چند وقتی بود خیلی برای رسیدن به رویاهام دارم تقلا می کنم که خداراشکر امشب هدایت شدم به کامنت شما و فهمیدم منم دنبال کمال گرایی ام بجای بهبود گرایی و جواب سوالم و به لطف خدا از طریق کامنت شما گرفتم

      خدایاشکرت و بسیار ازشما سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1312 روز

      بنام خداوند زیبایی که همچنین دوستان خوبی دارم که با کامنتشون روحم را به نوازش میکشونه..

      سعیده زیبا..دوست عزیز عباسمنشیم.من سپاسگزارتونم بلبت نوشته های زیباتتون..

      بهتون تبریک میگم بابت شیوه حل مسائلتون که اینقدر زیبا با هدایت الله جلو رفتی..

      تحسین تحسین میکنم بابت اندام زیباتتون که با وجود خداوند حلشون کردی..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ام البنین بیگدلی فر گفته:
      مدت عضویت: 3069 روز

      سلام سعیده جان

      ممنون از کامنت خوبت ، ممنون که قانون رسیدن به خواسته رو یادآورى کردى .

      تحسینتون میکنم بابت تعهد و تمرکز بالاتون و رسیدن و خلق خواسته هاتون .

      خیلى خوب مراحل رسیدن به لاغرى رو توضیح دادید و به خودتون یادآورى کردید.

      این براى من کلى درس داشت ، مدتهاست مى دونم باید چیزهاى کوچیکى بدست میارم رو تحسین کنم و بلند بلند براى خودم بازگو کنم ، اینکار رو هم انجام دادم گرچه گاهى این ذهن نجواگر ساز دیگه اى کوک میکنه.

      الان که داشتم نتایجى که گرفتید مى خوندم، یه لحظه به نتایج خودم فکر کردم ، دوباره ذهن گفت تو که هیچ نتیجه اى نگرفتى ، گفتم مگه میشه ، بعد دیدم همین که الان جدا زندگى میکنم و آرامش دارم، این همون خواسته ام بوده که خیلى وقته محقق شده، اینکه حقوقم بیشتر شده تو همون کار ، اینکه به بعضى از خواسته هام براحتى رسیدم ولى با احساس بد و تمرکز بر نکات منفى که همون ناسپاسى میشه از دستشون دادم.

      ممنون از کامنت زیباتون ، ممنونم .

      خدا رو شکر میکنم که در این مسیر توحیدى هستم و عضو این خانواده دوست داشتنى ( سپاسگزارى هر روزم )و دوستان بى نظیرى چون شما دارم .

      بهترینها رو از خداى مهربان براتون آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سپیده آقایاری گفته:
      مدت عضویت: 1818 روز

      سلام سعیده عزیزم

      همیشه از خوندن کامنتهاتون ذوق میکنم و حس عجیبی دارم چون خواهر من هم اسمش سعیده هست و از بچه های سایته و همکار هم هستید و یه جورایی حس میکنم کامنت خواهرم رو میخونم.

      بعضی وقتها خداوند ما رو زیبا هدایت میکنه به چیزی که اون لحظه نیاز داریم بهش و این کامنت شما یکی از اون موارد بود.

      من یادمه از زمانی که بچه بودم دوست داشتم صاحب یه کسب و کار باشم. اصلا نمیدونم چطور بود که تو اون سن کم این درک رو داشتم که من به خاطر شخصیت مغرورم نمیتونم برای کسی کار کنم. همیشه سختمه بخوام عقاید فرد دیگه ای رو تو کار پیاده کنم، در صورتی که ایمان دارم در بیشتر موارد ایده های خودم بهترن.

      بعد از سالها ترس و نگرانی و بهانه، امسال جرات این کار رو پیدا کردم و هدف امسالم رسیدن به کسب و کار شخصیمه و من هم دقیقا مثل شما نمیدونم اون کار دقیقا چیه، اما از خداوند خواستم که کمکم کنه و ویژگی های کارم رو هم مشخص کردم.

      آرزو میکنم که من و شما و تمام کسانی که تو این مسیر الهی قدم برداشتن، به تمام خواسته هاشون به راحتی و سوت زنان برسن.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 3592 روز

      سلام سعیده عزیز

      ممنون از کامنت های قشنگت

      به نکته مهم تو کامنت بود که اومدم دوباره یادآوری کنم به خودم خداروشکر از زمانی که روی خودم تمرکز گذاشتم خیلی تغییرات مثبت تو زندگی ام رخ داده ولی مثل تو هنوز علاقه ام در زمینه کسب و کار پیدا نکردم

      دارم تلاش میکنم، درون خودم سرچ‌میزنم ولی هنوز علاقه ام رو پیدا نکردم

      با کامنت تو‌، آروم شدم که هنوز زمانش نرسیده و باید کسب و کارهای الآنم رو ادامه بدم و به موقع خدا بهم میگه که کدوم سمت برم و در این مسیرها حتما علاقه ام هم پیدا میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فردین زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1408 روز

    سلام دوستان

    اول بگم که من دوره حل مسائل رو دارم کار میکنم و دوست دارم در مورد نتایجم تا به العان بگم،من تونستم تا العان مهم ترین مسئله زندگیم رو که سال های سال بود خودم رو به زمین و زمان میزدم که باهاش روبرو نشم ولی جهان و همچنین استاد به صورت کاملا واضح که هیچ شکی توش نیست به من فهموندن که باید باهاش روبرو بشم و حلش کنم و اصلا احتیاج به فرار نیست تا اینجا ریشه اصلی رو تکاملی پیدا کردم و دارم حلش میکنم چقدر توانا شدم در روش حل کردنش ،چقدر واضح شد برام مسیر حرکتم و از همه دوستان میخام که این دوره رو بگیرن و بعد میفهمن که چقدر زندگی می‌تونه شیرین بشه وقتی پایان حل مسئله رو می بینی وله سمتش حرکت میکنی و بدستش میاری،العان خیلی برام واضح تر داره میشه که ما به همه خاسته هامون میتونیم برسیم چرا ،چون توانا داریم میشیم در درک قوانین واینکه همون حرف همیشگی استاد بحث مدارها رو که درک کنی دیگه هیچ کاری به کسی نداری فقط تخت گاز و سوت زنان به بهترین خودت میرسی‌

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  9. -
    زهرا وثوقی گفته:
    مدت عضویت: 1237 روز

    به نام خداوندی که من را انسان آفرید

    سلاممممممم به عشق ترین استاد دنیااااااا چطورین؟

    امیدوارم عالییییییییی باشین

    استاد جانم واقعا خانم شایسته عزیز خیلیییی خوب گفتن آخه آدم توی انجام بعضی تمرین ها کمال گرا میشه مثلا خود بعضی وقتا به خودم میگم زهرا چرا تو چند ماه پیش اینجوری رفتار کردی تویی که توی مسیر بودی؟ بعد به خودم میگم که من حق ندارم که زهرای الان رو با چند ماه پیش مقایسه کنم چرا؟ چون این زهرا هرروز داره رشد میکنه هرروز داره بهتر و بهتر میشه پس با یه هفته پیش هم قابل مقایسه نیست چه برسه به چند ماه پیش این خیلی مهمه که کمال گرا نباشیم و درمورد تمرین به این مورد حواسمون باشه

    حالا استاد جانم جدای از اینکه بعضی ها اشغال و میزارن زیر مبل خیلی ها هم مسئولیت اون اشتباه رو به گردن نمیگیرن همش میگن فلانی مقصر بود که اینجوری شد نمیگن که آقا مسئولیت این مسئله با منه من باید به صورت ریشه ای حلش کنم تا اون مسئله

    دیگه برای من پیش نیاد

    حتی حل مسائل مون هم ربط داره به باور هامون یعنی میخوام بگم که باور نقش فوق‌العاده مهمی در زندگی ما داره و اصل هستش یعنی ما به جای اینکه بیایم مثلا توی چند تا شغل کار کنیم بیایم تمرکز مونو بزاریم روی باور هامون و تغییر شون بدیم خداوند به ما روزی بی حساب میبخشه

    همه چیز باوره

    واقعا استاد جانم این طرز نگاه خیلیییی نابود کنندس

    یه جمله بود که می‌گفت

    ماباید برای خودمون زندگی کنیم نه برای مردم

    اون کسانی که این دیدگاه رو دارن که نظر دیگران براشون مهمه واقعا دارن برای مردم زندگی میکنن نه برای خودشون

    من خودم اینجوری هستم که کاری رو که دلم بخواد انجام میدم ((نمیگم خیلی توی کار عالیم نه باید تا آخر عمرم روش کار کنم))

    اگر کسی نظر مثبت داد میگم ممنون خیلی عادی یعنی خیلی ذوق نمیکنم یعنی تشنه ی تشویقشون نیستماگر نظر منفی میگم برام مهم نیست نظر من مهمه نه دیگران

    واقعا استاد جانم من خودم خاله هایی دارم که وقتی یه نفر تو خیابون میبینن مثلا میگن اینو نگاه چرا اینجوریه چرا اونجوریه بعد من پیش خودم میگم خداوندم شکرت که حرف این آدم های پوچ برام مهم نیست بییییییییییییییییییییییییی نهایت شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت

    پس این باید یادمون باشه اگر کسی داره ما رو تشویق میکنه داره درون زیبا و روح بزرگ خودشون رو نشون میدن و اگر کسی هم داره انتقاد میکنه داره ضعف و پوچ بودن خودش رو نشون میده

    و یه نکته دیگه وقتی کسی انتقاد کنه داره توجه و تمرکزشو میزاره روی نکات منفی اون فرد و خوب فرکانس ارسال میکنه و از اون آدم بیشترو بیشتر جذب میکنه یه مثال بزنم

    من یه دختر خاله دارم که خب آدم خوبیه ولی خاله های من همش میشینن پشت سرش حرف میزنن و توجه شونو میزارن روی نکات منفی طرف و دختر خالم هم با اون ها همون جوری برخورد میکنه مثلا خاله هام میگن دختر خالم خسیسه دختر خالم برای اونا خسیسه

    ولی من تمرکز و توجه مو میزارم روی نکات مثبتش میگم اتفاقا خیلیم دست و دلبازه خوبه مهربونه و با من همینجوری برخورد میکنه اومده بود تهران باهم بیرون رفتیم نمیذاشت من حساب کنم همش خودش حساب می کرد هرجا میرفتیم چون من تمرکز مو گذاشتم روی نکات مثبتش

    وقتی برای خودمون زندگی کنیم دیگه مهم نیست که وقتی ما یه ماشین لامبورگینی داشته باشیم بگن نگاه کن از پول باباش خریده مهم نیستتتت چرا ؟ چون اونجور آدما پوچن

    من خودم وقتی یه ماشین خفن میبینم توی خیابون رانندش چه مرد باشه چه زن میگم ببین زهرا اون برطبق قوانین تونسته به دست بیاره پس توهم میتونی و با لبخند به رانندش نگاه میکنم و من مطمئنم که خودشون به دست آوردن با ، باور های خودشون و خداوندم رو شکرگزارم که مثل این آدم های پوچ نیستم خدای من بیییییییی نهایت شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت

    مثلا خود من استاد وقتی میرم بیرون اولا برای دل خودم آرایش میکنم دوما روزایی شده که حوصله آرایش کردن نداشتم و همین جوری میرم و میگم که مهم منم که به خوشگلی خودم باور دارن حالا این که دیگران چی میگن مهم نیست

    یا ، یادمه یه زمانی کرم پودرم تموم شده بود و من وقت نمیکردم که برم بخرم و ، وقتی میخواستم برم بیرون صورتم چند تا دونه جوش داشت و من همینجوری میرفتم میگفتم این یه چیز عادیه صورته برای همه پیش میاد یعنی میخوام بگم خودمو نکشتم که برم کرم پودر گیر بیارم تا اونو پنهان کنم نه

    یه مثال دیگه این که من اصلا درمورد چیزی که دوست ندارم حرف نمیزنم صورت منم خیلی کم جوش داره که داره برای خودش بهترو بهتر میشه مثلا وقتی خاله ی من منو میبینه میگه واییی چقدر صورتت جوش زده من فقط با یه لحن عادی میگم که عه همین یه کلمه نمیگم اره فلانه علانه چون میدونم که درمورد هرچیزی حرف بزنم اون از بین نمیره بیشترو بیشتر میشه

    یعنی نظرشون برام اصلا مهم نیست چون دارن درباره چیزی حرف میزنن که واقعیت نداره

    واقعا به قول ندای عزیز به لطف آموزش های استاد خیلی راحت میشه صدای نجوای شیطانی رو تشخیص داد

    یعنی خیلی راحت میشه فهمید این صدا ، صدای نجوای شیطانی هست میدونین چرا؟ چون میگه که توی برای حل مسئلت باید اون کار بزرگ رو انجام بدی که الان قابل اجرا نیست

    درصورتی که وقتی ما باور داشته باشیم که ایده ها با توجه به شرایط حال ما قابل اجرا هست دیگه به حرف های چرت نجوای شیطانی گوش نمیدیم و ازخداوند هدایت میخواییم

    وقتی ندای عزیز اون مثال کوه رو زدن که وقتی یه کوه بزرگ رو تقسیم به تکه های کوچک کنیم برداشتنش برامون راحت تره یاد اون حرف استاد جانم افتادم که می‌گفت اگر یه هدف بزرگ دارین هدف تونو کوچیک نکنین بجاش باور هاتونو بزرگ کنید و براش قدم های کوچیک بردارین

    مثلا اگر میخوای از شمال به جنوب پیاده بری اول تمرین کن مثلا اول از تهران پیاده تا کرج برو همین جوری قدم کوچیک بردار تا برات راحت تر بشه

    ما باید از مسائل مون بزرگ تر باشیم و با تعویق انداختن مسائل مون مسائل کوچیک نمیشن

    ما نباید اشغال رو زیر مبل بندازیم چون به قول استاد اون اشغال ها بعد بو میگیرن حشره رو به خودشون جذب میکنن

    مسائل یکسان برای آدم ها اتفاق میوفته ولی نتایج متفاوت داره چرا؟

    چون هرکسی از یه دیدگاه هی به اون مسئله نگاه میکنه بخاطر همین مسائل یکسان ، نتایج متفاوتی دارن چون ما تعریف متفاوتی به اون مسائل میدیم

    این که ما چقدر بزرگ هستیم باعث میشه چقدر راحت تر مسائل مون رو حل کنیم

    ما باید از مسائل مون بزرگ تر باشیم وقتی که باور کنیم که ما توانایی حل مسائل رو دارم وقتی که باور کنیم مسائل ما به راحت ترین شکل ممکن حل میشه وقتی که باور کنیم جواب مسئله توی دل مسائله است وقتی که باور داشته باشیم ایده ها با شرایط کنونی مون قابل اجرا هست

    و باید تا آخر عمرمون روی این باور ها کار کنیم چون هیچ محدودیتی برای رشد وجود نداره

    هیچ چیزو هیچ کسی هیچوقت به کمال نمیرسه چون هرچیزی هرسری داره بهترو بهتر میشه مثال های زیادی هست

    همین گوشی ها که سری های a51، a52 اومده و هرسری نسبت به سری قبل داره بهترو بهتر میشه همین سایت استاد جانم چقدرررر نسبت به قبل عالی تر و بهتر شده

    همه چیز همواره درحال بهتر شدن است

    استاد عاشقتمممممممم که این آگاهی های خالص رو با ما به اشتراک میزارین و خداوندم رو توصیف نشدنی شکرگزارم که منو به سمت شما هدایت کرد یعنی خداوندم هرچقدر بگم شکرت کم گفتم

    عاشقتونمممممممممممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1311 روز

      سلام خدمت زهرا خانم

      چقدر مطلب رو خوب ادا کردید چقدر مثال‌های شما بی‌نظیر وقابل فهم بود خیلی ممنونم از این تجربه ناب تون واستفاده کردیم مخصوصا اون مطلب

      اگر کسی داره ما رو تشویق میکنه داره درون زیبا و روح بزرگ خودشون رو نشون میدن و اگر کسی هم داره انتقاد میکنه داره ضعف و پوچ بودن خودش رو نشون میده چقدر ثاتیر گذار بود این جمله شما واقعا از شما ممنونم بابت این کامنت دوست داشتنی

      موفق وسعادتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 811 روز

      سلام بر خانم توحیدی فوق الععععععاده. چقدر مثالاتون عامیانه و قابل درک و فهم هستن. چقدر خوب توضیح دادید. بی نهایت سپاسگزارم از خداوند توانا برای وجود افرادی مثل شما ها … حرفاتون خودش یک دوره بود و ساعت‌ها میتونی در موردش حرف بزنی … خداوند بهتون سلامتی و نعمت بده. ان شالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    رضا حسنی گفته:
    مدت عضویت: 1326 روز

    بنام خداوند وهاب ک بی دلیل میبخشه

    باسلام خدمت استادعزیزم و خانم شایسته و همه ی دوستان خوبم

    استاد وقتی این فایلو دیدم و لازم دونستم این دوره ی فوق العاده رو در کنار دوره های دیگم بصورت مکمل استفاده بکنم و مطمینم خیلی ب روند رشد و پیشرفت من در این مسیر الهی کمک میکنه

    و با اجرای این آگاهی ها در حل مسایل ، زندگی آسان تر و لذت بخش تر میشه

    استاد میخوام یکی از تجربه های خوبمو درخصوص حل مسائل ک در زندگیم داشتم رو اینجا ثبت بکنم و مطمینم ک مفید و ارزشمند برای همه ی دوستان واقع میشه چون این مسئله ب ظاهر بزرگ نزدیک بر 40 ساااااااال

    خانوادمو درگیر خودش کرده بود و غول بسیار بزرگی برای خانوادم شده بود و خانوادم از قبل از تولد من درگیر این مسئله بودن و تا 40سال نتونستن این مسئله رو حل بکنند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    استاد این تصمیمه جسورانه ی من (حل یکی از مهم‌ترین مسائل خانواده ام در 40ساله گذشته ) از اوایل سال 1401 شروع شد چون قبل از این تصمیم از شما یاد گرفتم ک جسور باشم و برم تو دل ترس ها و اگه نتیجه ی متفاوت میخوام پامو فراتر بزارم و با ایمان قدم بردارم و این جمله ی شما ( زندگی ینی حل مسائل )

    خیلی خیلی ب من کمک کرد و منو جسور تر و پرو تر کرد در روند ادامه ی زندگیمممممممم……

    شاید تا ب اینجا برای همتون سوال پیش اومده باشه ک این مسئله ی مهم چی بوده ک خانواده ی رضاحسنی ، 40 سال درگیرش بودن و نتونسته بودن ک حلش بکنن!!!!

    استاد وقتی شما میگین زندگی ینی حل مسائل ، بخدا الان میفهمم الان درک میکنم چی دارین ب ما یاد میدین

    چون وقتی مسئله ای حل میشه در واقع زندگی لذت بخش تر میشه چون تا قبل از حل این مسئله ، خانوادم ک 40 سال در گیرش بودن واقعا روزی نبوده ک ذهن خانوادمو ب خودش مشغول نکرده باشه و احساس بد رو ب خانوادم منتقل نکرده باشه !!!!!

    و الان من ب عنوان ی تماشاچی از بیرون ،، دارم قبل و بعد زندگی خانوادمو میبینم ک چقدر با اشتیاق بیشتر و با لذت بیشتر و با آرامش بیشتر زندگی میکنن و چقدر حالشون بهتر شده و چقدر خدارو بیشتر باور کردن….

    ((پس این جمله رو بپذیریم ک زندگی ینی حل مسائل))

    خب بریم سراغ این مسئله ب ظاهر بزرگ و پیچیده ک حل شدنش 40 سال تمام زمان برد

    (((((((((این مسئله سند خونه ی پدرم بود)))))))))))

    بله درست شنیدن………

    این مسئله ( سند گرفتن) 40سال طول کشید!!!

    این مسئله 40سال تو‌ وجود خانوادم لرزه انداخته بود!!!

    این مسئله 40 سال برای خانوادم کابوس شده بود!!!

    شاید براتون سوال پیش اومده باشه ک ینی چی ؟

    چرا سند ندادن ؟

    چرا 40سال طول کشیده ؟

    چرا کسی اقدام نکرده بوده؟

    جواب اینجاس

    ب دلیل اینکه زمین پدرم ب 2 قسمت قواره ی پشت و قواره ی جلو تقسیم شده بوده در واقع40سال پیش در این زمین ، 2 تا ساختمان ساخته شده بوده ک ساختمان جلویی ( قواره جلو) برای پدرم بوده و ساختمان پشتی

    (قواره پشت) برای همسایه بوده

    و کل این زمین ک 2 تا ساختمان داخلش واقع شده

    ( قواره جلو و قواره پشت ) ، یک سند مادر کلی داشته ک 40سال پیش پدرم این قواره جلو رو بصورت قولنامه ای از شخصی میخره و بعد از چند ماه اون شخص ک سند مادر بنامش بوده از دنیا میره !!!!

    و این پروسه سند گرفتن و تفیکیک سند مادر ، ب خودیه خود برای پدر مادرم ی کار نشدنی و پیچیده دچار میشه ک هر بار ک برای سندگرفتن اقدام میکردن ب یک سد بزرگ قانونی برمیخورن ک صادقانه بگم ، خانوادم از پس این سد ب ظاهر بزرگ نمی تونستن بربیان و خودشونو زود میباختن و این کار رو نشدنی فرض میکردن و جز گله و شکایت کاره دیگه ای ازدستشون برنمیومد!!!!!!

    تا اینکه استاد عباسمنش با آموزه های بینظیرش ،

    اون وجه متمایز و جسورانه ی رضا حسنی رو بیدار کرد

    ک اوایل سال 1401 تصمیم گرفتم این مسئله ب ظاهر بزرگ و ب ظاهر پیچیده رو شخصا حل بکنم

    و سند گرفتن یکی از اهداف سال 1401 من قرار گرفت

    و بلطف خداوند مهربان و آگاهی های سایت استاد عباس منش ب خودم تعهد دادم با استفاده از قوانین بدون تغیر جهان هستی قدم بردارم و این مسئله رو حل بکنم و در این مسیر ب شیوه های جدیدی ک از استاد آموختم عمل بکنم تا کلی تجربه جدید کسب بکنم و کلی هم درکم نسبت ب قوانین بالاتر برود

    یادمه وقتی قدم برداشتم کلی باورهای خوبم تقویت شد

    احساس میکردم مسیر داره هموار و آسان میشه

    احساس میکردم مسیرم درسته

    احساس میکردم خداوند همواره حامیه منه

    احساس میکردم هرلحظه در بهترین زمان و در بهترین مکان قرار گرفتم

    احساس میکردم هرلحظه خداوند داره منو ب مسیر درست و ب مسیر مستقیم هدایتم میکنه

    احساس میکردم خداوند دل همه افراد ثبت اسناد و بقیه وزارت خانه هارو برام نرم میکنه

    احساس میکردم همه کارمندا ب نفع من دارن کار میکنن

    احساس میکردم از برانگیخته کردن ب خوبی دارم استفاده میکنم

    احساس میکردم همه منو دوست دارن

    احساس میکردم همه کدهایی ک نوشتم ب خوبی ران شده و بخوبی داره اجرا میشود

    احساس میکردم اعتماد بنفسم از چیزی ک هست هرروز داره افزایش پیدا میکنه

    احساس میکردم انسان بسیار ارزشمندی شدم

    و کلی احساس های خوب دیگه ک بر اثر باورهای خوبی ک ساخته بودم در من بوجود می اومد

    و همین الانم ک دارم پارسال همین موقع رو مرور میکنم چقدر احساسم عالی شد وبا انرژی بالا دارم کامنت مینویسم

    خدایاشکررررررررررت

    واقعا دارم سعی میکنم فقط اصل رو بنویسم و از توضیحات اضافه ( فرع ) خودداری بکنم ک کامنتم مختصر و مفید و پرمحتوا برای دوستان گلم باشه

    استاد خداروشکر میکنم بعد از حدود 11ماه تلاش و اقدام عملی و کنترل ذهن و توجه برنکات مثبت اداره های مختلف

    (اواخر اسفندماه 1401)

    کابوس 40ساله تموم شد

    دلهوره ها تموم شد

    ترس ها تموم شد

    و براحتی سند رو گرفتم و تقدیم پدرمادرم کردم

    و خیلی خوشحال و سپاسگزارم ک براحتی با باورهای جدید و عملکرد جدید مسائله مهمی رو حل کردم

    ک واقعا حل این مسئله باعثه:

    1_ بالا رفتن اعتماد بنفس

    2_ بالا رفتن احساس لیاقت

    3_ بالا رفتن احساس ارزشمندی

    4_ تقویت شدن باورهای قدرتمند

    5_ بیشتر شدن توکل و ایمانم ب نیروی غیب

    6_ بیشتر درک کردن صحبتای گوهربار استاد

    7_ تقویت ارتباط گرفتن

    8_ آشناشدن با مراحل سندگرفتن

    9_ بالا رفتن اطلاعات در امور ملکی

    10_ پیدا کردن دوست های خوب ( دستان خداوند )

    11_ خلق ارزش بصورت آگاهانه با باورهای جدید

    12_بالارفتن جایگاه اجتماعیم

    13_ محبوب تر شدنم نزد خانواده

    14_ عزیز شدنم نزد خداوند

    15_ اطمینان و باور پذیری خانوادم نسبت ب من

    16_تقویت باور من میتونم ،من از پسش برمیام

    17_ راحت تر سپردن کارها ب خداوند

    18_ اجرای توحید درعمل ( مشرک نشدن و باج ندادن )

    19_ تمرین بسیار موثر اهرم رنج و لذت برای حل مسائل

    20_ تقویت خود باوری و احساس مهم بودن

    واین مسئله باعث خیلی چیز های دیگه شد ک به روند رشد و پیشرفت من کمک شایان کرد

    و جا داره از خانم شایسته عزیز هم تشکر بکنم بابت تمام لطف ها و‌محبت هایی ک نسبت ب ما شاگردا دارن و همیشه سعی میکنن دوره ها آپدیت باشن و حتی سعی میکنن متن های نوشتاری هم ب بهترین شکل با آگاهی های اصل در سایت قرار بدن و من همیشه از خواندن متن های هر جلسه واقعا لذت بردم و کلی از شما آگاهی آموختم و جا داشت ک ازتون سپاس گزاری بکنم

    و الان یاد جملتون افتادم ک گفتین باید یاد بگیریم از کمال گرایی ب سمت بهبود گرایی بریم بدون در نظر گرفتن حرف دیگران و بدون مقایسه کردن خودمون …..

    صادقانه بگم ک وقتی ک تصمیم گرفتم این مسائله رو حل بکنم ذهن نجواگرم کلی ترس انداخت تو وجودم ،ک اگه نشه چی !! اگه بقیه مسخرت کردن چی !! حرف مردم چی !! اگه نتونستی چی!!

    ی حس کمال گرایی داشت جلومو میگرفت ک تو نباید اشتباه بکنی چون اگه اشتباه بکنی مورد سرزنش قرار میگیری !!!!!

    ولی حس بهبود گرایی و خیلی چیزهای دیگه ک از شما یاد گرفتم میگفت باید جسورانه بری تو دلش و حلش کنی

    و یادمه برای اینکه ب خودم انگیزه بدم و ذهن نجواگرمو خاموش بکنم ب خودم میگفتم ته تهش میخواد نشه دیگه !!! اشکال نداره نشه ولی در عوضش تو این مسیر کلی تجربه کسب میکنم ک بدرد آیندم میخوره و کلی آگاهی کسب میکنم و کلی جسور تر میشم

    ولی خب بازم خداروشکر میکنم ک وسیله ای بودم دستی از دستان خداوند بودم ک سند رو بگیرم و کلی چیزها و آگاهی ها بیاموزم و کلی درکم نسبت ب قوانین بدون تغییر جهان هستی بالاتر بره و من اعتبار همچی رو ب خداوند میدم چون من هیچی نمی‌دونم و هیچی بلد نیستم اونه ک مسیر آسانی ها رو برام آسان کرد و

    همین سند گرفتن بعد از 40سال ، آگاهیه قبل از تولد من بوده ک بیادش اوردم ک باید جسورانه مسئله حل بکنم

    و بیاد اوردم ک جواب مساله داخل همون مسئله هستش پس جای هیچگونه ترس و نگرانی نیست بلکه همچی راحت و لذت بخش پیش میره و همچی راحت حل میشه فقط کافیه به آموزه های استاد عمل بکنی

    دوست داشتم تجربمو بصورت مختصر و مفید بنویسم ک خداوند بهم گفت و من نوشتم

    خدایا ازت سپاس گزارم بابت همچی

    تا کامنتی دیگر بدرود

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2221 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام آقا رضا اصل توحیدی

      تبریک میگم بابت گرفتن سند.

      تحسین تان میکنم بخاطر این پشتکار و اعتماد به نفس و توکل به خدای مهربان.

      چه زیبا احساس لیاقت و باور های درست در خود ایجاد کردید که حرکت کنید، و قدم برداید.

      کامنت شما میتونه یه نقشه راه باشه برای کسی که بخواهد مسئله ای رو حل کنه.

      اینکه اول باور درست داشته باشه احساس لیاقت،و…

      و چه زیبا ثمرات رسیدن به خواسته تان رو نوشتید.

      از شما بسیار متشکرم، عالی بود

      منتظر کامنت های شگفت انگیز دیگری از شما هستیم.

      تا کامنت بعد بدرود.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        رضا حسنی گفته:
        مدت عضویت: 1326 روز

        سلام خانم یوسفی عزیز

        من از شما خیلی سپاسگزارم ک وقت گذاشتین و کامنت بنده رو انقدر دقیق خوندین و درک خوبتونو برام کامنت کردین

        خیلی لذت بردم

        ب هر آنچه ک تو زندگیم رسیدم بخاطر باورهای توحیدیم بوده و ب هر آنچه هم ک نرسیدم بخاطر باورهای شرک آلودی بوده ک ته اعماق ذهنم ریشه دار بوده !!!!!

        ولی خب بلطف خداوند و با کمک استاد عزیزم و درک این آگاهی ها و اقدام عملی ب شیوه ی این آگاهی ها واقعا ب هرآنچه ک بخواید براحتی میرسید و ب هر مسائله ( تضاد ) برخورد بکنید با نگاه متفاوت ، نتایج متفاوت میگیرید

        این درک و اقدام و نگاه جدیدی بوده ک خودم از این آگاهی ها داشتم و بلطف خدا نتایج خوبی هم گرفتم ولی بازم میگم هیچ ادعایی ندارم چون خیلی خیلی کار دارم و خیلی خیلی باید بهتر بشوم هنوز اول مسیرم و باید تا آخرین نفس با قدرت با همین فرمون ادامه بدم و هیچ غیرممکنی ، غیر ممکن نیست

        بازم ممنونم ازتون خانم یوسفی عزیز

        در پناه خداوند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه الله یاری گفته:
      مدت عضویت: 1104 روز

      سلام و درود به رضای عزیز

      واقعا دمت گرم برای این همه باور توحیدی ای ک داری واقعا از خوندن نظرت لذت بردم . مرسی ک مشکل خانواده رو با باور قشنگت حل کردی .

      نحوه ی آشناییت با استاد هم خوندم و لذت بردم . دمت گرم پسر

      راستی بابت هیکل فوق العادت هم کلی تحسینت کردم عالی هستی . فیس با مزه ای هم داری ک دلم نمیومد اینارو ننویسم برات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        رضا حسنی گفته:
        مدت عضویت: 1326 روز

        سلام فاطمه جان

        اول از همه ازت سپاسگزارم ک کامنتمو خوندی و

        دوم اینکه خوشحالم ک از کامنتم خوشتون اومده و نظر زیباتونو وقت گزاشتین و برام نوشتین

        واقعا لذت بردم از انرژی مثبتتون

        و سوم اینکه منم جا داره شمارو کلی تحسین بکنم

        1_ بخاطر اینکه عضو سایت شدین

        2_ بخاطر اینکه تعهد دادین با تغیر باورهاتون و کانون توجه‌تون زندگیتونو تغیر بدین

        3_ بخاطر اینکه خانم جسور و شجاعی هستین

        4_ بخاطر اینکه چقدر انرژی مثبت هستین و من انرژیتونو دریافت کردم

        5_ بخاطر اینکه با خودتون در صلح هستین

        6_ بخاطر اینکه بسیار مهربان هستید

        7_ بخاطر اینکه توجه‌تون روی نکات مثبت افراد هستش

        8_ بخاطر اینکه مسئولیت زندگیتو پذیرفتی ک الان اینجا هستین

        9_ بخاطر اینکه در سایت فعال هستین و برای تغییر خودتون وقت میزارید

        10_ بخاطر اینکه برای خودتون ارزش قائل هستین و دوست دارید ارزش خلق بکنید

        و خیلی موارد مثبت دیگه ک شما دارین

        بازم ازتون ممنونم ک برام کامنت گذاشتین و نسبت ب من لطف داشتین

        در پناه خداوند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          فاطمه الله یاری گفته:
          مدت عضویت: 1104 روز

          ای جانم منم ازت ممنونم ک انقدر با حوصله وقت گذاشتی برای جواب دادن و اینکه داستان منو خوندی . مطمئنم تو به بهترین ها میرسی و حتی میتونم از لحنت متوجه بشم ک چقدر میتونی توی زندگیت و روابطت خوب پیش بری و زندگی عالی ای داشته باشی . خیلی با حوصله ای پسر واقعا لذت میبرم ی پسر انقدر با حوصله تایپ میکنه و کلمات و کنار هم میچینه …

          شاد و پیروز باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حمید رجایی گفته:
      مدت عضویت: 2723 روز

      سلام آقا رضا عزیز و دوست داشتنی

      کلی لذت بردم از کامنتتون.

      وچقدر تحسین کردم اون اندام حرفه ای تو و اون دلار پشت گوشیتو و صحنه پشت سرت رو

      خیلی خیلی ممنون و واقعاً دستی از دستان خدا شدی برای من.

      آفرین به شجاعتت و دقیقاً مسئله‌ی که من داشتم و خدا شما رو الگو قرار داد که حلش کنم.

      در پناه رب ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: