تسلیم بودن در برابر خداوند - صفحه 47 (به ترتیب امتیاز)

831 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عصمت دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 1185 روز

    سلام به استاد و همفرکانسی های عزیزم

    استاد صداتون آرامش بخش قلب منه

    چقد شما وجودتون معنوی هستش خدارشکر دارمتون خدارشکر هرروز میتونم صداتون رو بشنوم گاهی انقد آرامش به قلب من رسوخ میکنه که دلم میخاد رمان متوقف بشه و من همون لحظه فقط صداتون بشنوم

    خدایاشکرت

    امروز این فایلو گوش کردم و چقد بهش احتیاج داشتم و چقد برام تاثیرگذار بود

    اول باور کنم در این جهان هستی ربی هست پروردگار هستی که بدون اذن اون برگی از درخت نمیفته باور کنم اون نیروی برتر وجود داره که کم‌کم کنه همه جا باهام هست این اولین قدمه

    مثل مثال مادر که فرزند در مقابل مادرش تسیلمیه همه کاراشو مادرش میکنه واون این اطمینان رو داره که مادرش همه کاراشو به نحو احسن انجام میده و ماهم باید در مقابل خداوند همین‌گونه تسلیم باشیم بذاریم اون برامون کارامون انجام بده و مطمئن باشیم حتی بهتر از اون چیزی که ما میخایم انجام میده

    اگر توی جنگل گم بشم اگ بخایم با عقل خودمون راه روپیدا کنیم شاید سال ها دور خودمون میچرخیم اما اگر به خداوند اعتماد کنیم و از او درخواست کنیم می‌بینیم که چجوری کمکمون میکنه و راه درست رو بهمون نشون میده

    و باور کنیم که در مقابل خداوند هیچی نیستیم و هیچی نمیدونیم و همیشه در برابر او بگیم واقعا هیچی حالیمون نیس و باور کنیم اوم میدونه اون میتونه کمکمون کنه توی تمام جنبه ها از او کمک بخایم بدن من چه ماده ی معدنی نیاز داره یا از کدوم راه برم که بهتره

    و این احساس خشوع در ما به وجود میاد و هدایت ها رو دنبال می‌کنیم و دریافت میکنیم

    و زندگی راحت تر میشه و چقدر زندگی روان تر میشه

    داستان مادر موسی و تسلیم بودن او در مقابل خداوند کار خیلی سختی بوده ولی اون خدارو باور داشته و بعد چند ساعت مادر بچشو میبینه و مادر از بچه خودش شیر میخوره بااین تفاوت یعقوب که اینقد در فراق پسرش گریه کرد که گفتند کور شد این تفاوت تسلیم بودنه

    نشانه ی تسلیم بودن اینه که من الان آرامش دارم نشانه تسلیم بودن آرامشه

    تسلیم بودن از یک حالت رهایی میاد از یک حالت آزاد شدن میاد

    اون جایی که استاد به عموشو اعتماد کردندو خودشون انداختند و در برابر اون تسلیم شد و عموشون ایشونو گرفتند در زمان بچگی اعتماد کردند

    وقتی آدم توکل میکنه تسلیم میشه نشونه اش اینه که آرامه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    به نام خدا

    خدایا شکرت که این فرصت رو به من دادی تا روی خودم کار کنم و روی شرایط زندگی ام کنترل داشته باشم، شاکرت هستم ای پروردگار قدرتمند

    خدایا شاکرت هستم، خدایا شاکرت هستم که در کنار من هستی، شاکرت هستم که که مرا هدایت میکنی به شرطی که من تسلیم تو باشم

    خدایا ، ای خداوند قدرتمند هزاران بار شاکرت هستم که از طریق این فایل یاد من انداختی که باید در مقابل تو خاشع باشم

    من از خودم چیزی ندارم، خودم چیزی نیستم، هر آنچه که دارم از آن توست و تو هستی که آن ها را به من دادی

    خداوندا ، شاکرت هستم که از طریق این فایل این مسائل را به من یاد آوری کردی

    وای استاد حرف دل من را زدید وقتی گفتید “می روم به طبیعت تا تو را بیشتر حس کنم”

    این تمامی خواسته من از زندگی ام است، فقط می خواهم زندگی ام طوری باشد که حضور خداوند را بیشتر حس کنم و از حضور او بیشتر لذت ببرم

    خدایا هزاران مرتبه شاکرت هستم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، شاکرت هستم ای بهترین راهنما

    استاد و دوستان عزیزم، خیلی وقت ها قبل از رسیدن به هدف احساس پوچی می کنم، از همین الان حس می کنم که به بی نهایت ثروت رسیده ام و باز هم یه چیزی کم است، نمی دانم چرا این حس ها به سراغ من می آیند، اگر می شود در کامنت ها به من کمک کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    زهره برزه کار گفته:
    مدت عضویت: 878 روز

    بنام تنها رب جهانیان الله یکتا

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    بنام تنها خالق زیبایی ها

    هرروز جوری صداش میزنم که بله هسته وجود داره از رگ گردن به ما نزدیکتره خدایا شکرت

    خدایی که که من درخواست میدم و خداوند پاسخ میده من هر رفتاری میبینم نمیدونم چقدر عمل میکنم در چه حد موفق هستم ولی میدونم انجام دادم گفتم خدایا من تسلیم هستم من درخواست میدم تو جواب میدی اگه من اون رابطه رو ندارم چون تغییر دادم فرکانس هامو تغییر دادم زندگیم تغییر کرده پس نباید ناراحت باشم نباید به یه موضوعی که تو زندگیم شغلم روابطم یا هر چی دیگه تغییر کرده من ناراحت ناراحت دلگیر نگران باشم من تغییر کردم خداوند تغییر داده خدایا شکرت خدایا تویی زندگیمو بهتر میکنی عالی تر من تسلیم هستم من بهترین هارو ازت میخوام بله قطعا هم بهترش برام رخ داده زیباترش رخ داده برای من با تغییر کردنم یه کم بهش فکر کردم ولی گفتم خدایا من درخواست دادم تو تغییر دادی پس من چرا نگران باشم چرا بگم بپرسم اینجوری شدئه اونجوری شده نباید دیگه بپرسم باید ذهنمو تغییر بدم خودمو بهترو بهتر کنم خدایا شکرت خدایا لحظه به لحظه زندگیم شکرت تمام این حرفام مربوط میشه به درک یه اگاهی از طیبه عزیزم دوست همراته تو سایت گفت اره من درونم تغییر کرده من فکر کردم دیدم بله درون من تغییر میکنه منم که باید فرکانسمون به سمت زیبایی ها باتوجه به زیبایی ها انجام بدم خدایا شکرت قدم های زیبا و عالی منم هروزی که قراره نامید شم میگم خدایا تو خدای منی تورب منی همونجور که رب ابراهیمه رب مریم رب یوسف و رب موسی خدای منم هست و دلم اروم میشه و کلی اتفاق حتی بهتر ازونی که من انتظارشو دارم برام میوفته خدای توراهر لحظه شکر هر ثانیه با هر دم و بازدم باهر نفس کشیدنم شکرت خدایا تو بساز تو بسازی قشنگتره زیباتره خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2755 روز

    به نام تنها قدرت جهان رب العالمین

    سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته جان و دوستان ارزشمندم

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم خدایا من هدایت کن به مسیر راست به مسیر کسانی که نعمت داده ای. این توضیحات از نوشته سودای عزیز برای خودم نوشتم

    تسلیم بدون در برابر خداوند

    اصل و اساسی که تو رو به مرحله تسلیم و بعد هدایت قدم به قدم خداوند برای داشتن زندگی بهشتی هم در این دنیا و هم در سرای آخرت میرسونه

    درک رب العالمین پروردگار جهانیان درک توانایی و قدرت خدایی که جهان رو خلق و بعد هدایتش میکنه از ذرات هستی از باکتری ها تا کهکشان را. خلق و هدایت میکنه بینهایت اگاهه بینهایت قدرتمنده بینهایت مدیر ومدبره بینهایت راه و مسیر داره

    خاشع بودن متواضع بودن در مقابل خدا اعتبار هر نعمتی هرکاری هر ایده ای هر موقعیت و شرایط و فرصتی رو به خداوند بدی به میزانی که درمقابل خداوند متواضع وتسلیم هستی به همون اندازه زندگی رونتر راحتر و لذت بخش تر پیش میره و جایگاهت در مقابل غیر خدا بالاتر میره

    نچسبیدن به خواسته تعیین نکردن مسیر برای رسیدن به خواسته طبق منطق ذهن خودت

    منتظر نشونه ها باشم تا با هدایت خداوند پیش برن

    هدف و ویژگی اصلی رو در خواسته هام بدونم و قصدم رو از رسیدن به اون خواسته کاملا واضح بگم در زمینه مالی مثلا ازادی مالی زمانی مکانی در ارامش رو میخوام درروابط عاطفی آرامش احساس یکی بودن لذت بردن تجربه زندگی سراسر توحید و عشق بدون وابستگی در سفر کردن تجربه خودم و جهان اطرافم دیدن زیباییهای بیشتر رشد شخصیتم و بعد از خداوند بخوام هر تغییری که در باورهام و عملکردم و ویژگی هایی که باید ایجاد کنم کاری بهم بگه و تسلیم باشم

    قدم به قدم هدایت میشم هیچ وقت کل مسیر رو خدا نمیگه اولین قدم رو که میگه من انجامش میدم بعد قدم بعدی به من گفته میشه

    از اعتماد کردن به این جریان هدایت و نتایجی که دریافت کردم به خودم یادآوری کنم از چیزهای کوچیک شروع کنم و بنویسم و ب ای ذهنم برهان و دلیل بیارم که این اعتماد به خداوند چقدر مسیر رو برام هموار و کوتاه و راحت تر و بهتر کرد

    نشانه تسلیم بودن آرامشِ درونیه هدایت احساسیه که وقتی بهت گفته میشه سوالی در موردش برات پیش نمیاد هیچ مقاومتی در موردش نداری یه تائیدی در قلبت احساس میکنی اطمینان داری این درسته البته درک واضح این احساس تکاملی ایجاد میشه

    رسیدن به مرحله تسلیم در زمانی که میدونی هدف چیه راحتر چون ذهن رو میتونی قانع کنی اگر بازی ذهن رو بدونم می‌پذیرم که این طبیعیه ذهن مقاومت میکنه به خصوص اگر هدف رو از اون الهام و هدایت ندونی ولی اگر اعتماد کنی مطمئن باشی که این به نفع توئه برای تو خوبه ،فقط میگم چشم اگر دلیل رو فهمیدم خیلی ام خوب و اگر دلیل رو فعلا نفهمیدم شاید بعدها بفهمم بازم خوبه من فقط باااااید تسلیم باشم این پلن خداونده من بهش اعتماد دارم ممکنه اصلا ارتباط اون هدایت با اون موضوع رو نفهمم چون خیلی زمان دورتری مشخص شده

    هرروز صبح بگم إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ

    ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ

    صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ

    درنهایت اگر میخوای به اقیانوس برسی باید بیفتی تو دریا تا جریان تو رو ببره به اقیانوس راحت و ساده و روان به خواسته هات میرسی

    وعده خدا هدایته إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ ما بر خودمون وظیفه قرار دادیم که همواره هدایت کنیم

    پیامبر میگه خداوند من همونیه که خلق میکنه و بعد هدایت میکنه

    پس دیگه سوال این نیست که هدایت هست یا نه ؟بلکه این سوال مطرح میشه که من در مسیر دریافت هدایتهای همواره خدا هستم یا نه ؟

    موردی که من اخیرا برخورد کردم همکاری تو اتاق من بود که تو کامنت قبلی هم نوشته بودم گرمایی اوایل سال که هوا خیلی سر بود کولر روشن می کرد من به شدت اذیت میشدم بر اساس آگاهی احساس لیاقت از ایشان درخواست کردم که کولر کم کنه من اذیت نشوم با اینکه قبل از اینکه اتاق من بیاد خیلی با من خوب بود و خیلی هم از شخصیت من تعریف می کرد به شدت مقاومت می کرد و هر راهی فکرش کنید چه ذهنی چه کلامی من انجام دادم ولی نتیجه نداد تا می خواستم بروم به مسولین بگویم یک فکری کنند ذهن من به من می گفت تو مشرکی قدرت به چه کسی داری می دهی یعنی کارفرما می تونه انجام بده ولی خداوند نمی تونه چون من خیلی روی توحید تو این چند سال کار کردم واقعا تا جایی که می تونستم روی هیچ کس حساب نکردم به خاطر همین هم نمی خواستم بروم به کارفرما بگویم چند نشانه هم آمد که برو بگو ولی من مقاومت می کردم به خاطر همین باور تا جایی که کم آوردم و تسلیم شدن رفتم گفتم و شرایط عوض شد و الان که دوباره هوا گرم شد باز هم جریان به صورت عکس تکرار شد یعنی این خانم کولر به سمت خودش میزنه و طرف من خیلی گرم اصلا نمیشه کار کرد باز هم من به مشکل خوردم با زبان خوش گفتم هیچ تاثیری نداشت با اینکه از من کوچکتر و سابقه کاریش کمتر هست رفتار خیلی بدی داشت که من سعی می کردم اعراض کنم باز هم نشانه ها بود که برو بگو من دیگه کم آوردم رفتم گفتم یک وسیله سرد کننده برای من تهیه کنید

    و مسولم گفت من خودم بررسی می کنم البته خداوند خیلی درسها را به من داد که ارزشهای خودت ببین و اولویت خودت باشی وغیره ولی اینکه چرا باید می رفتم به مسیولین می گفتم هنوز نفهمیدم منطقش چی بود

    استاد جان سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان …..

    تسلیم بودن در برابر خداوند باید ابدی باشد

    خداوند برنامه ریز کل جهان است

    خداوند برنامه هایی را برای ما می چیند که هیچ کسی از عهده اش بر نمیاد

    خدایا تنها تو را می پرستم

    و تنها از تو یاری می خواهم

    …….

    …..

    همیشه جهان در حال رشد است

    جهان ایستایی ندارد

    جهان همیشه در حال بهترشدن است

    اگر من متوقف هستم

    اگر من متوقف شده ام ایراد دارم

    باید ایراد را درست کنم

    و وقتی به این روند ادامه دادم سقوط آزاد

    وقتی استاد را می بینم خیلی برام روشن می‌شود قانون . مثلا مثل این می ماند که استاد بگویند خب احساس خوب اتفاقات خوب همین …. و تمام

    نه اینطور نیست

    باید برای ذهن دلیل بیاری . منطق بیاری . منطقیش کنی . نشانش بدهی تا ثابت شود و

    وقتی هم ثابت شد و بهش ثابت کردی چرخه باید ادامه داشته باشد

    خدایا شکرت

    ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مسعود نوریان گفته:
    مدت عضویت: 2154 روز

    با سلام خدمت همه عزیزان

    امروز بعد از مدت زیادی اومدم اینجا و هدایت شدم به این فایل‌که دلیلش هم برای همین کلمه تسلیم بود که منو کشوند اینجا.

    تسلیم شدن شاید سخت ترین کار راحت دنیا باشه اینو از این جهت میگم که تسلیم شدن یعنی اینکه اجازه بدی خداوند یا جهان هستی کارها رو برات انجام بده که هر چی بیشتر تسلیم بشی کارها بهتر و با کیفیت تر انجام میشه ولی سختیش از این جهته که باید به نقطه ای برسیم که ذهن حریف ما نشه و بتونیم خودمون رو بسپاریم.

    من خودم نمیدونم چطور‌هدایت شدم که تسلیم باشم ولی افتادم تو مسیرش و میخوام سکم ازش بگم براتون:

    تسلیم بودن رو نباید با آسون بودن اشتباه بگیریم و یا بخوایم فک کنیم که اصلا اذیت نمیشیم، اتفاقا چون تو میخوای به سرچشمه اصلی وصل بشی تا رسیدن بهش باید یه سری رنجشها رو از مسیرشون رد بشی که اگر نباشه که همه میگن ما تسلیمیم.

    تسلیم بودن برای من این طور معنی میده که من دیگه نباید اجازه بدم که ذهن فرمانده من باشه بلکه باید به نقطه ای از درون برسم که خداوند حاکم من باشه، خوب اینجا ذهنی که سالهاست همراه ماست یقینا بیکار نمیشینه که ما راحت ردش کنیم میاد و با نهایت داشته هاش باهات روبرو میشه،

    اینجاست که رنجها و یا شاید حال بدیهای ما شروع بشه . چطوری؟

    خوب وقتی ما میگیم تسلیم هستیم جهان هستی ما رو به مسیری میبره و هدایت میکنه ولی ما که رفتیم توی مسیر جایی نیست که ما قبلا بودیم جهان داره ما رو رشد میده و جاها و شرایطهای مختلفی رو پیش روی ما قرار میده و به ما میگه که تو ایمان داشته باش و خودت رو بسپار به من، هر مسیری باشه، هر آدمی باشه، هر شرایطی باشه تو پیروزی و میتونی سالم و با عزت بیای بیرون چون من با تو هستم، ولی تا اینجاش قشنگ و حرفای قشنگ بود ، توی مسیر که میری و داری قدم برمیداری ذهن میاد و کارش رو شروع میکنه با تحهیزات کامل، و چون ما هنوز تو مرحله ذهن هستیم و نتونستیم خاموشش کنیم میاد و از هزار طرف فشار میاره و افکار مختلف میاره، از اون طرف هم خداوند میگه خودت رو بسپار به من، حااا اگه میخوای معیار تسلیم بودن خودت رو بسنجی اینجاست. اگر ذهن حریفت شد و با تیرهایی که به سمتت پرت کرد تو رو برد به سمت نگرانی و اضطراب و تو نتونستی بهشون بها بدی و درگیرشون شدی یعنی تو هنوز باید قوی تر بشی توی اون موضوع و هر چقدر هم خداوند بگه نگران نباش و بیا تو نمیتونی چون ذهن خریفت شده. به این موضوعات که میان و ما رو با خودشون میبرن میگن درسهای ما، که ما باید اینها رو پاس کنیم. حالا چطور‌ پاس کردنش رو هم میگم، حالا اگه تو ذهنت میاد بعضی وقتها که من چه درسهایی دارم و یا اینکه چه باوری رو باید درست کنم، راه تسلیم بودن سریع ترین و بهترین مکان برای این چیزهاست، به این صورت که شما قدم تو این مسیر میزاری و خداوند هدایتت میکنه و وقتی تو مسیر‌میری ذهن میاد و اذیت میکنه حالا اون چیزهایی داره زیاد اذیتت میکنه یعنی درسهایی که باید پاسش کنی، میتونه ترس از آدمها باشه، ترس از شرایط باشه، میتونه ترس از دست دادن باشه و…

    حالا کار ما و پاس کردن ما چطوریه؟

    شما تو مسیر تسلیم شدن میری و خداوند هدایتت میکنه، که خیلی از کارها اصلا منطقی نیست، اصلا با عقل جور درنمیاد، اصلا با حساب و کتاب نمیخونه ولی باید انجامشون بدی، این وسط ذهن میاد و اذیت میکنه حالا اون موضوعیه که ذهن میاد بهت میگه میشه درس تو و پاشنه آشیل تو، حالا اینجاش یکم حرفام فرق داره، اینجا بجای اینکه بشینی و ذهن رو با ساختن هزاران باور بخوای بمباران کنی که بخوای کارها رو انجام بدی برو و بشین و مراقبه کن یعنی چی؟

    ما میشینیم و چشمانمون رو میبندیم‌، وقتی که اینکار رو میکنیم اون افکار زیاد که میشن درسهای ما میان و میخوان بهت بچسبن و تو رو با خودشون ببرن حالا کار ما ینکه که فقط به اون افکار نگاه کنیم و واردشون نشیم، کار ما فقط همینه، اون افکار هی میان، هی میرن. حالا که اینکار رو با تکرار تو روزهای متوالی انجام دادی میبنی که دیگه نمیان و ذهن دیگه قدرتی تو اون موضوع نداره. اینجا یعنی اینکه دیگه اون درسه برات پاس شده و تو رشد کردی و تو مسیر تسلیم بالاتر رفتی.

    حالا همه کار ما همینه که بشینیم و افکاری که میان رو مشاهده کنیم و اون درسها برای ما پاس بشن، با چه نگاهی این حرف منطقس میشه؛ از اونجایی که وقتی خدا میگه من هستم و مراقبتم پس اون شک و دودلی و. ترسها فقط کار ذهنه ماست و در اصل واقعیت ندارن.

    من این مسیر رو رفتم و دارم میرم و تجربه شخصی خودمه. گفتم که اینجا این تحربه رو به اشتراک بزارم. و یه نکته دیگه اینکه تو این مسیر یدفعه منتظر معجزه نباشید چون دارید به منبع اصلی این جهان وصل میشید جای کمی نیست. فقط باید تو این مسیر از دردها و رنجهاش عبور‌کنید چون راهش اینها رو هم داره، از این جهت نمیگم رنجش و یا درد که ذهنمون رو متمرکز کنیم روی درد و رنج نه، از این جهت میگم که در مسیر رشد اینها چیزهایی که ما بهش برخورد میکنیم و وقتی بدونم از زیرش جا نمیزنیم.

    مثل الماسیه که هر لحظه بیشتر میدرخشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    داود نیکزاد گفته:
    مدت عضویت: 1906 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام به همه دوستان

    استاد وقتی مدتی از آشناییم با شما گذشت با خدای که شما میگید آشنا شدم

    با اینکه شرایطم از الانم خیلی بدتر بود ولی احساسش کردم همونجوری که شما توصیفش می‌کنی که اون تو رو بخشیده خودتو ببخش اون از مادر خیلی مهربونتره اون دوست داره که تو خوشبخت باشی هر وقت خواستی باهاش حرف بزن اون هر لحظه صداتو میشنوه

    من اون خدا را احساس کردم انگار قلب آدم شکوفته میشه خیلی احساس لذت بخشیه احساس یک نوع عشقه که فراتر از هر عاشقیه که آدم می‌تونه تجربه کنه

    احساس کردنش به این ربطی نداره که چه شرایطی داری چه گرفتاری داری وقتی میاد خیلی لذت بخشه

    مثل زمانهای که استاد غرق در نداری و شرایط بد بندر عباس بود و احساسش کرد

    و گاهی میشه که بهر دلیلی دور میشم و با سپاسگزاری کردن هم به این احساس نمیرسم

    و من بارها شده که ازش خواستم برگرده

    یعنی من حاظرم بیمار باشم بدهکار باشم گرفتار باشم ولی با اون احساس در ارتباط باشم

    خیلی احساس قشنگیه که من خیلی سعی میکنم خودمو بهش برسونم امیدوارم به روزهای برسم که غرق در این احساس باشم فارغ از اینکه به سایر خواسته هام رسیده باشم یا نه

    از شما استاد عزیز خیلی خیلی سپاسگزارم که منو با این احساس آشنا کردی بخاطر سایر باورها و کنترل ذهنها و توجهات هم که دیگه بینهایت سپاسگزارم

    شاد سربلند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    حمید رضا زاهدی مقدم گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    خداوند، هدایتگر انسانها به صراط مستقیم، به وسیله قرآن:

    «یاهلَ الکِتبِ قَد جاءَکُم رَسولُنا … قَد جاءَکُم مِنَ اللَّهِ نورٌ وکِتبٌ مُبین • یَهدى بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضونَهُ سُبُلَ السَّلمِ ویُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمتِ الَى النُّورِ بِاذنِهِ ویَهدیهِم الى‌ صِرطٍ مُستَقیم؛[45] [46]

    اى اهل کتاب! فرستاده ما، به سوى شما آمد، …

    آرى، از طرف خدا، نور و کتاب روشنگرى به سوى شما آمد.

    خداوند به برکت آن، کسانى را که از رضاى او پیروى کنند، به راه‌هاى سلامت و امنیت، هدایت مى‌کند؛

    و به فرمانش، آنان را از ظلمت‌ها خارج ساخته به سوى نور مى‌برد؛ و آنها را به سوى راه راست، هدایت مى‌نماید.»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    یلدا گفته:
    مدت عضویت: 829 روز

    سلام سلام به همه،نمیدونم چندباراین فایلوگوش کردم تاآماده شم که بنویسم،الان واقعادلم میخوادکامنت بزازم تایادم بیادوقتی خیلی تحت فشاربودم وهیچ کاری نمیتونستم بکنم یه جای دیگه تسلیم شدم گفتم خداااااا من دیگه نمیتونم باآدمات بجنگم نمیتونم همه روراضی کنم خدااااااا نمیتونننننننم خارج ازتوان منه خودت یه کاریش بکن من نمیدونم چطوری اصلا نمیخوام بدونم چطوری فقط میخوام آدمای خوب ودرستی سرراهم قراربدی توخالقی توقدرتمندی توعقل کلی من نمیتونم خودت حلش کن بعدش همه استرسهاروریختم دوربه خودم گفتم اگه خدادرستش نکنه دیگه هیچکس نمیتونه ازپسش بربیاددخترحالافقط آروم باش چون سپردی به قدرت مطلق کیهان،خداشاهده توتمام اون مدت هیچ اضطرابی نداشتم وباخیال راحت پیش میرفتم وبه طرز معجزه آسایی تمام آدمای که تومسیرم قرارگرفتن فوق العاده بودن،ولی نمیدونم چراتوخیلی اززمینه هانمیتونم تسلیم باشم،ازخداهدایت خواستم برای حل این مشکل بهم گفت این فایلوحالا حالاها بایدگوش کنم،استادجان ممنونم بابت فایل زیباتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    حسین 1997 گفته:
    مدت عضویت: 1460 روز

    به نام جهانه یکه ای که بخشنده و مهربان است

    خیلی در هر لحظه این احساس را میشه درش عمیق شد و به قول سید همه چیز تکاملیه

    در دوره 12 قدم ه خیلی سعی داشتم تمرکز کنم و با فاین های توحیدی و مثل این فایل ها تونستم بهتر هدایت رو درک کنم و امتحان میکنم تا در حد توانم و میفهمم این حسیه که مغز خیلی موقع ها درش میکنه و منیت و من میدونم و ترمزه این هست

    یکی از داستان هایی که یادمه چند ماه پیش زنگ زده بودم به صاحب مغازه ام برای اینکه بدهی هاشو تونستم به یاری خدا و عمل بهتر به آموزه ها در 12 قدم پرداخت کنم و میخاستم چک هارو بگیرم نزدیکه بازاره شهرمون شدم که برم مغازشون که در بازار بود و از کوچه ای که بلد بودم میخاستم برم و این حس میگفت برگرد ! و من گفتم چیو برگردم این داره مغازشو میبنده تا چند دقیقه دیگگ این مسیرو من بلدم

    میگفت فقط برگرد بهت میگم حسم خوب نبود میرفتم جلو و گفتم باشه برگشتم و رها تر بودم و 30 متر جلوترش یکی از دوستایی که سال هاس ندیده بودمش دیدم سره راهمه با موتور ! و گفتم میخام بریم اینجا و اینا گفت بشین و از کوچه پس کوچه های بازار بردم که اصلا من بلد نبودم با اینکه شهره خودمونه و کفت از این مسجد برو فلان و گفتم بقیشو بلدم مات مونده بودم و فقط باورم نمیشد و فقط راه میرفتم و گفت زنگش بزن گفتم 50 متر مونده تا مغازش زنگ بزنم ؟ گفتم باشه تو واقعن درست گفتی چشم زنگ زدم گفتم حاجی دمه مغازم گفت من بستم گفتم بخدا 50 مترم کمتره مسیرم گفت باشه بیا ! خدااااااااایا هنوز بعد از ماه ها یادمه واقعن فقط هنوز میخام به این نزدیکی و حتی بیشترش برسم و میدونم که نیاز بهه شناخت بهتر خدا دارم و اعتماد به این نرو و عمل به 12 قدمی که 4 فصلش رو سال هاس دارم و هنوز برای ده ها بار میبینم و هر روز جدیه هرروز هر لحظه واقعن و چقدر این حس باحاله

    ی نمونه دیگ تویه بازی کامپیوتری ی هیرو هست که تیر پرت میکنه لولش و به هرکس بخوره تو مپ بازی که بزرگم هست اون تا چند ثانیه هیچ کاری نمیتونه بکنه و تویه بازی رو انداختم به این حسه ! گفتم بگو ببینم میتونم بگیرم ازت میگفت اسمش ارو هست این تیره بزن تو این نقطه تاریکی و اصلا عقلانی نبود و زدم و در کماله نا باوری دهنم باز مونده بود و طرف اومده بودن خفت بچه ها ما و ارو خورد و با بچه ها کیلش کردیم و فایتو زدیم ! واقعن قابله باور نبود . چندین باره دیگه فقط اینکه اصلا نباید رویه خود و مغز خودمون وتجربه حساب کرد و همه اینا برمیگرده به توحید و قبول این انرژی و اینکه این داره همواره به ما هدایت میده و ما باید از دهنمون و نجواهاش کمی فاصله بگیریم بنظرم فکر کردن کم و اصولی در مواقع خاص برای به یاد آوری نیازه واقعن زهن مثله ی قطره ای اقیانوسه ولی هدایت قلب از انرژی در جریانه هدایتت جهانه هستیه یعنی قلب از دریای بی انتهای خداونده که فراتر از درکه ماست در پناه خداوند باشین و این فایل فوق العاده رو من باید هرروز گوش کنم تا دیتاهای بهتر و آرامشم بیشتر بشه فعلا خدا نگهدار دیروز از نشانه اروز من هدایت شدم به اینجا باز بعد از ماها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: