«موفقیت»‌، مسیر رسیدن به خواسته است‌ نه مقصدِ آن - صفحه 28

659 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    غزل پاک مزد گفته:
    مدت عضویت: 913 روز

    به نام خدا

    سلام

    ( استاد من در این فایل از شما معنی واقعی موفقیت رو یادگرفتم )

    من از جامعه شنیده بودم که موفقیت یعنی یک مسیری رو برم و تمومش کنم و به چیزی که میخوام برسم و اون موقع میشم یه انسان موفق ، میشم کسی که به موفقیت رسیده و اون موقع من حالم خوبه ، زمانی که اون چیز مشخصی رو دارمش .

    این دیدگاه باعث شد تا من مقصد رو ، چیزی رو که می خوامش رو خیلی جدی بگیرم و به اون وابسته بشم ،

    هروز که میگذشت به خاطر این بزرگ کردنه خواستم و وابستگی ام بهش

    من نگران تر میشدم ، من عجله میکردم

    من حالم بدتر میشد و به همون اندازه ای که افکارم بدتر میشد ، حالم بدتر میشد ، عملکردم هم بدتر میشد

    و کلا از مسیر خارج میشدم ؛

    این دیدگاه باعث شد تا من خواسته ام رو از خدا و خودم بزرگتر ببینم ،

    نتونستم به خودم و به خدا اعتماد کنم و باورشون کنم و هرگز به حس رهایی نرسیدم .

    این دیدگاه باعث شد تا من از خواسته ام از چیزی که دوستش دارم متنفر باشم

    از مسیرش حالم بهم میخورد

    و باعث شدن من از خدا و خودم دور بشم .

    من یاد گرفتم که چه کسی هستم ؟

    من یاد گرفتم که خدای من چه کسیه ؟

    ” یاد گرفتم که خالق و مالک و رب من فقط خداست ”

    ” یادگرفتم که من انسانم و خداوند چه جایگاهی رو به من در دنیا داده ”

    ” یاد گرفتم که هیچ چیزی در این دنیا بزرگتر از من و خدا نیست ”

    ” یاد گرفتم که هر چیزی رو که بخوام برام به وجود میاد ”

    این شناختم از خدا و خودم و باورم

    باعث شد تا من الان ،

    یک هدفی رو انتخاب کنم

    و این قدر حالم خوب باشه و راضی باشم

    به خاطر اینکه میدونم که اونو دارم

    و زندگی کردن با احساس داشتن این هدف و نگه داشتن تصویر مقصد در گوشه ای از ذهنم باعث میشه تا من ،

    عاشق مسیری بشم که قبلا دوستش داشتم و از انجام دادنش حس خوبی در من به وجود بیاد و من دیگه عجله نمیکنم تا مسیرم تموم بشه

    و حس رهایی دارم

    چون میدونم که هدف مو دارم

    و فقط میخوام تا لحظه اتفاق افتادنش و نمود فیزیکی پیدا کردنش :

    ربوبیت خدا رو تجربه کنم

    مالکیت خدا رو تجربه کنم

    قدرتی رو که خدا بهم داده رو تجربه کنم .

    سبک زندگی توحیدی در تمام جنبه های زندگی ، تجربه ی انسان از قدرت های خودش و تجربه ی انسان از خداوند به عنوان تنها خالق تنها مالک و تنها رب

    تنها طعم و مزه ی این زندگیه ،

    حس کشف خودت ، حس کشف این دنیا و حس اتصالت به خدا

    اینها همشون در مسیر خواسته ها اتفاق می افتن و نقش خواسته ها به وجو اوردن اینهاست برای همین :

    موفقیت ؛ مسیر رسیدن به خواسته هاست نه مقصد انها ،

    مقصد بدون مسیر

    و مسیر بدون این تجربیات

    وجود ندارد .

    این دیدگاه باعث میشه تامن رها بشم از مقصد

    و کل تمرکزم روی بهتر کردن افکارم و احساسم و عملکردم هر روز باشه ،

    با این دیدگاه من با مقصدم به صلح رسیدم

    و کل وجودم عاشقانه در مسیره

    من از بهتر شدن افکارم ، احساسم و عملکردم هر روز لذت میبرم از این لذت میبرم که میتونم

    این اگاهی ها رو تجربه کنم .

    موفقیت ؛ تجربه قوانین خدا و رسیدن به اگاهی های خدا در مسیر مقصدی هست که دوست داری .

    استاد عباس منش و مریم جون خیلی دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    ابوالحسن جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1310 روز

    بنام خدای بی همتا ، سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربون و همه بروبچهای این خانواده ی بزرگ

    شگفتی و هیجان موج میزنه وقتی ادم وارد سایت میشه حال و هوای بی نظیریه میتونم به جرات بگم یک بهشت اینجا چون هم هممون به سمت خوب شدن بی نهایت میریم هم اینکه حرف بی هوده و لغو کسی نمیزنه و از همه کامنتا و کلمات میتونیم درست بگیریم و هدایت بشیم

    راستش من بعد یک وقفه تقریبا سه ماهه که خیلیم طولانی شد دوباره فعالیتمو شروع کردم میشه گفت هم افسوس خوردم که سه ماه عقب افتادم هم اینکه

    خوشحالم دوباره برگشتمو میخام تلاش کنم چون تاثیرش همون اندازه ای بوده که خودم تلاش کردم نه کمتر نه بیشتر

    بقول استاد اونایی که میگه اونایی که حرفامو میشنون همون اندازه ای که عمل میکنن نتیجه میگیرن واین ینی باید همگراتر بشم پامو جلوتر از ترسام بزارم و پیش برم چون

    هرچی پیش برم و ترسامو پشت سر بزارم اون موقعس که واقعا نتیجه گرفتم و رشد کردم

    کامنت دوست عزیزمون مرضیه جانم رو هم خوندم بقول خودش تک تک کلماتش هدایتی بود

    تحسینش میکنیم واقعا همچنین دیدگاهی فرکانس بالایی میخاد ️

    خدا جوون تو خودت منو هدایت کردی سمت این فایل تا دوباره گوشمو بپیچونی که عمل گرا بشم

    و از صحبتای داخل فایل استادم اینو بگم که واقعا

    مسیر خودش موفقیته و من

    درک میکنیم که خوشبختی و موفقیت اگه یک نقطه خاص بود ادما بعد رسیدن بهش متوقف میشدن و بی انگیزه

    پس موفقیت یک مسیره حالا هرمسیری باشه

    و بقول استاد رشد کردن خودش موفقیته نه پول و ماشین و امکانات ینی اگه رشد کنیم اوناهم خودبه خود وارد زندگیمون میشن

    پس باید حرکت کنیم جلو بریم تا رشد کنیم

    توپای به راه درنه و هیچ مپرس

    که خودت راه بگویدت که چون بایدرفت

    از خدای بزرگم تشکر میکنم و ممنونم ازش که در این لحظه اینجام و دارم کامنت مینویسم

    خدایا ممنونتم شکرتتتتتت️️

    شادو،سلامت و ثروتمندباشیم و عملگرا در سایه لطف پروردگار … just do it

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1040 روز

    به نام خداوندبخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم ومریم جان .سلام به بچه‌های خوب سایت ..

    صبح زود از خواب بیدارشدم هنوز توفرکانس اتفاق خوب دیروز که برام افتاد بودم ..

    گفتم بیام یه سر به سایت بزنم و ببینم امروز چه نشانه ای چه هدایتی برای من خدادرنظر گرفته ..

    که این فایل استاد رودیدم.

    که موفقیت مسیر رسیدن به خواسته هست نه مقصد ..

    دقیقا ادامه اتفاقات دیروز هست این مطالب برای من .واین نشون میده من دارم مسیر رو درست میرم .خداوند بااین نشانه هامنو هدایت می‌کنه ..

    استاد..

    حرفهای شما یه گنجه .که اگر درکش کنم میفهمم .حتما حتما ازاینی که هستم موفقترمیشم ..

    باید از مسیر لذت برد ..بارها شده به یه خواست‌ها ی رسیدم ولی از مسیر لذت نبردم .واونوقت به خودم گفتم .کاش نمیرسدم حالا که چی چی شد ..بعضی اوقاتم اونقدر عجله داریم به خواست‌ها مون برسیم .اصلا فکرنمیکنم که آیا این خواسته اصلا ارزش رسیدن داره .اصلا من اگر به این خواسته برسم میتونم تواون شرایطی که می‌خوام بمونم باهاش کنار بیام ..

    من خودم این تجربه روداشتم یه خواسته ای داشتم .عجله کردم ،فکرنکردم که این خواسته ارزش رسیدن داره ،واینکه از مسیر لذت نبردم ،همش توفکراخرمسیر بودم ..

    بعدشم اون اتفاق افتاد و دیدم نه اینکه خوشحال نشدم .بلکه افسرده شدم .اصلا دیدم اینو نمیخوام ..

    می‌دونم شاید هرکسی اینکار رو انجام نده ..ولی می‌خوام باشجاعت یکی ازاین انتخابها ی اشتباه روبگم ..

    من چندسال پیش بعدازدواجم باخانوادم همسرم ،زندگی میکردم ،.قبل ازشروع زندگی مشترکمون .باخودم میگفتم هدف من اینه که وارد زندگی همسرم بشم اول ازهمه اونو تغییر بدم .بعد ازطرفیم که همسرم پدرومادرشون فوت کرده بودن وباخواهراشون بودن .منهم به طبع بااونها هم خونه میشدم ..

    اینو گذاشتم بزرگترین هدف زندگیم که بیام وبه اینها کمک کنم .حالا ازتمام جهات ..حالا حساب کنید که اونا خودشون هم سن و سال خودم بودن ..

    من بااین دیدکه این خواسته واین کاریه که خداازم خواسته بیام وبه این بچه‌های یتیم کمک کنم..

    واین وظیفه ی منه..

    من اوایل به شدت مراقب اینها بودم مبادا ازم ناراحت بشن .کارهاشون رو میکردم .حالا تاجایی که میشد ولی انصافا کم نمیزاشتم ..

    خلاصه اینکه چند سال گذشت ..ومن دیدم باامدن بچه و مسولیت زندگی کارهای اینا توقع بیش از اندازه اینها ..

    اصلا به خودم آمدم دیدم .مثل یه آدم مریض شدم یه آدم تنها یه آدمی که اصلا به چشم نمیاد ،بیارزش..

    بعد ازبیست سال کم نیست که توعمرتو بزاری برای کاری که نه تنها به پیشرفتت کم نکرده .نه تنها از مسیر بودن لذت نبردی بلکه .بیمارتر افسرده تر ،تنهاترم شدی ،،

    من حتی اجازه اظهار نظر هم نداشتم چرا چون میگفتن توجای مادر مایی باید هیچی نگی .حالا حساب کنید هم سن و سال بودیم ..

    اما دیگه یه جایی سعی کردم تمومش کنم واین تمام کردن هم باکلی مشکل روبه رو شدم ..

    اینکه استاد میگن رسیدن به موفقیت لذت بردن از مسیر وگرنه خودرسبدن به مقصد که چیز خاصی ندارد دقیقا درست میگن ..

    اگر من سعی میکردم .ازکنارهم بودنهامون لذت ببرم ..

    سعی نکنم همه کارها ومسولیتها روتنهایی گردن بگیرم ..

    وسعی کنم ببینم این خواسته ای که العان دارم آیا میتونم بعد از رسیدن ازتمام مسولیتهاش بربیام..حالا هر خواسته ای ..واینکه اصلا میتونم ازمسیرلذت ببرم .حتی اگر هم اون خواسته حالا به هر دلیلی اونی نبود که میخواستم ازش یاد بگیرم ..

    من که بادردورنج پیش رفتم ..واصلا شاید باورتون نشه که حتی نمیخوام به اونروزها فکرکنم ..

    اون روزها مقصر پدرو مادرم و همسرم می‌دیدم ..

    ولی امروز فهمیدم اینا همش باورهای خودم بود ..

    چون به شدت درگیر یک سری تعصب وچیزهای مذهبی بودم ..که هرچی رنج بیشتری بکشی خدا بیشتر بهت توجه می‌کنه .جات توبهشته ..ومن

    از همین افکار پوسیده خوردم ،..که باورش کردم ..

    وبهترین روزهای جوانی من که می‌تونست بهتر باشه لذت بخش تر باشه .برام تبدیل به کابوس شد..

    گرچه خودم کردم ..

    ولی العان یادگرفتم .هرکس هرچی گفت فوری قبول نکنم .فکرکنم .اگرهدفی دارم بیام ببینم اگر به اون هدف برسم اصلا میتونم ازپس مسولیت اون کار او آدم یاهرچی بربیام،

    ومهمترازهمه عجله نکنم ،اون انتهای مسیر خبری نیست .من باید تولحظه زندگی کنم ازش لذت ببرم

    وارام آرام به خواسته ی که دوست دارم هم میرسم ..

    هرچند که اون اتفاق برام افتاد درس بزرگی گرفتم .ولی خیلی با درد ورنج ..

    می‌خوام اینو به خودم بگم اینجا بمونه یادم بمونه ..که باید اول ازهمه یاد بگیرم متعهد به تمام درسهای استاد باشم ..

    توهرشرایطی آگاهانه مراقب افکارم باشم ،

    همیشه سپاسگذار باشم .

    احساس خوب داشته باشم تا اتفاقات خوب برام رخ بده ..

    توکل وامیدم فقط به خدا باشه ..

    خالق اتفاقات زندگیم خودم هستم .پس دنبال مقصر نگردم ..

    اگر هدفی دارم براش وقت بزارم .براش تلاش کنم کتاب بخونم .وباعشق اون هدف رودنبال کنم ..

    ومهمترازهمه عجله نکنم برای رسیدن به هدف .

    ازمسیر لذت ببرم ..

    این دنیا یه بازیه .سعی کنم بازی رویاد بگیرم ..ولی جدیش نگیرم ..

    و خداهمیشه هادی وحامی ماست ..

    به ندای قلبم گوش کنم .

    وسعی کنم با دلیل و منطق ذهنم روساکت کنم.

    واین که استاد ازت سپاسگذارم به خاطر تک تک درس‌هایی که ازشما یادگرفتم ..

    من امروز کلی موفقیت به دست آوردم ..

    اولین اونها طرز فکرم کاملا تغییر کرده ..

    آرامش زیادی دارم .توشرایط نادلخواه .میتونم خودمو کنترل کنم .به خدا توکل کنم

    روابطم با همسرم بهتر شده .

    زندگیم یه روال خوبی پیدا کرده ..مثل اون روغن کاری که گفتین ..که اونم به خاطر انجام ستاره قطبیه .که دارم میبینم آرام آرام پیش میرم ولی خیلی لذت بخشه خدایا شکرت ..

    دوست دارم استاد ،عشق این یادگرفتنها درسها ،عشق فهمیدن ودرک کردن خدا ،خودم وکشف دنیای جدیدم وحرفها ی شما آرامش صدای شما منو مشتاقتر می‌کنه برای هرروز زندگی کردن و تجربه کردن ..

    ازتون بینهایت سپاسگزارم

    در پناه خداوند یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ابوالحسن جعفری گفته:
      مدت عضویت: 1310 روز

      سلام مریم جان عزیز دوست هم فرکانسی

      برای دیدگاه بی نظیرت ازت تشکر میکنم و اینکه شاجاعانه اومدی و از کارای اشتباه گذشتت درس گرفتی

      خدای هدایتگرمون ترو هدایت کرده به سمت استاد و اموزش های بی نظیرش واقعا فوق العادس

      کارایی که الان داری میکنی نیاز به شجاعت و جسارت داره تحسینت میکنم ️

      از خدای بزرگ برات بهترینارو میخام شادو پیروز سلامت باشی به مسیرت ادامه بده

      منم بیشتر فهمیدم باید عمگرا و شجاع تر بشم تا ادامه بدم

      موفق باشی مریم جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سید اصغر باغبان گفته:
    مدت عضویت: 2121 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته

    نمیدونم واقعا نمیدونم چی بنویسم چی بگم چکار کنم

    یه وقت یه فایل اندازه همه دوره ها برای ادم ارزش داره نماد کامل این اخلاق این طرز فکر با رسم شکل من هستم همیشه تا حدی از پیشرفت رسیدم ولی این گفتگوی ذهنی که به انگار هنوز به جایی نرسیدم ندیدن موفقیت هام سراغم بیاد میشه عین یه دیوار خیلی بلند که هر بار انقدر محکم میخورم توش و نمیتونم دیگه جلو برم،حالا جالب اینجاست من فکر میکردم این درسته من نتیجه ای نگرفتم و هر لحظه هدایت میشدم به سمت سختی بیشتر به سمت ندیدن بیشتر نمیدونم چی بنویسم انقدر این موضوع توی من بزرگه که وقتی نمیخوام بهش عمل کنم نمیدونم باید چکار کنم یاد جمله کتاب شکرگزاری میفتم که میگه وقتی نمیبنی نعمتهات رو ازت گرفته میشن دقیقا همینجور هم هست،اوایل که با استاد اشنا شده بودم پر از شور و اشتیاق بودم فقط اجرای قانون برام مهم بود ولی هر چی گذشت اندازه نتایج مهم و مهم تر شد یواش رفتم تو مقایسه با دیگران وووووو

    ریشه اش اینه که من خودم رو اینجوری قبول ندارم باید حتما فلان نتیجه باشه تا من احساس ارزشمندی کنم استاد من الان حتی نمیفهمم چی میگی اندازه یه سر سوزن یه تلنگر خوردم همین انقدر این دیوار سیمانی این باور محکمه که اجازه درک نمیده از روز اول که یادمه هر چی شنیدم این بود فلانی این رو داره فلانی اون رو داره ارزش ادم به پولشه اصلا فقط ادم پولدار ادمه و کلی از این افکار و باورها که رایج هست تو اجتماع

    از خدا طلب میکنم منو به راه راست هدایت کنه برای چشیدن طعم و مزه زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    علی ترکاشوند گفته:
    مدت عضویت: 1114 روز

    وقت بخیر

    خدا رو شکر که این فرصت بهم داده شد تونستم با تمرکز این فایل عالی رو گوش کنم سپاس خدا جونم

    یاد گرفتم که قانون یکیه و میتونی تو هر زمینه ای اجراش کنی روابط ،ثروت،سلامتی و…

    .

    یاد گرفتم اعتماد به نفسه که کاری میکنه با قدرت با اون اعتماد تو اون شرایط برایه اون جمعیت با اون کیفیت عالی سخنرانی کنی

    تازه با این که سمینار رایگان نیس

    همون اعتماد ب نفس و ایمان باعث میشه که اون همه مخاطب جذب بشن برایه اولین دوره برایه کسی که به قول خودش از شهرستان اومده و 6ماه میشه ک از اولین سخنرانی ش میگذره .

    .

    یاد گرفتم کوچک ترین کوچیک ترین پیشرفتم رو جشن بگیرم و به خودم افتخار کنم و اجازه ندم که تسلیم نجوا ها بشم ک بگه این که جیزی نیس کوچکش کنه

    بلعکس میگم منی که با اجرایه قوانین تونستم به این نقطه برسم پس به هر جایگاهی که بخوام میرسم میتونم که برسم چون قوانین پایداره

    همین کار باعث میشه که در لحظه زندگی کنی با احساس عالی، احساس لیاقت،اعتماد ب نفس و ایمانت قوی تر میشه و ای ن عالیه واقعا عالیه

    .

    .

    میخوام از تجربیات خودم بگم : من در سن 22 سالگی فوتبال رو استارت زدم ،از بچگی علاقه شدیدی داشتم

    واصلا خوب بازی نمیکردم

    تا قبل از 22 سالگی پام به توپ نخورده بود اصلا بازی نکرده بودم

    جوری که روز اولی که از شهرتان اومدم تهران برایه تمرین تمرین هایی که برایه گرم کردن بود رو هم نمیتونستم انجام بدم یعنی اون تمرینا رو انجام میدادن بدن بازیکنا گرم شه بعد کار رو شروع کنن .

    جدا از این که 1 سال تهقیر شدم مسخره شدم از بازیکنا و مربی هایه متفاوت اصلا جا نزدم و ادامه دادم.

    الان 24 سالمه که با هر مربی کار میکنم میگه این استعداد تا الان کجا بوده؟

    مدت هاست که احساس خوبی ندارم که چرا به اونجایی که میخوام نمیرسم و این همه پیشرفت و موفقیت رو کلا نمیدیدم و اسیر نجوا هایه ذهن شدم

    من به خوبی با هر دو تا پام میتونم فوتبال بازی کنم

    فک کنم 5 %این توانایی رو دارن و این عالیه

    کلیییییی موفقیت از لحاظ روابط ،سلامتی،ثروت،موفقیت،خود ارزشی و… به دست اوردم و تا قبل از دیدن این فایل به چشمم نمیومدن

    و میگفتم زمانی موفق میشم که در استقلال یا پرسپولیس بازی کنم

    .

    .

    اقااااا تو 2 ساله داری فوتبال بازی میکنی کلا وارد این کار شدی از خیلییا که از پایه استارت زدن یه سرو گردن بهتری این اگه موفقیت نیس چیه ؟

    .

    خیلی احساس عالی دارم واقعا ازیاد گرفتن این آگاهی

    و

    چقد اعتماد به نفسم بیشتر شد

    چقد ایمانم قوی تر شد

    چقد بهم انرژی میده برایه حرکت کردن

    اقدام کردن و وارد شدن به دل ترس ها

    .

    واقعا به خودم افتخار میکنم

    و سپاس گذار خداوند هستم که منو هدایت کرد این فایل عالی که احساس میکنم مهم ترین فایل بود برام رو گوش دادم و اگاهی هاش رو دریافت کردم

    .

    .

    عاشقتونم بهترین ها رو براتون آروز میکنم ایشالا هرچی از خدا میخوایین بهترینش رو بهتون بده

    ممنونم از استاد عزیزم و خانوم شایسته خیلی دوستون دارم بهترین ها رو براتون میخوام

    خدا یار و نگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1122 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    تعهد روز نود و دوم

    سلام و صد سلام به استاد عزیز خانم شایسته عزیز و دوستان منحصردبفردم

    بسیار سپاسگزار خدای عزیزم

    ،خالق یکتا و تنها فرمانروای کل کیهان هستم ک در همچین مداری برای نوشتن و درک و هضم آگاهی ها هستم

    استاد من به شخصه تجربه اینکه بخوام تو جمع کوچیکی صحبت کنم طبق آموزش های شما رو دارم جلسه اول کسانی بودن ک سطح دریافتشون خوب بود و مقاومتی نداشتن برای پذیرشش ولی من این صحبتمون ک نباید ب زور گسی رو وارد مسیر کردو دقت زیادی نکردم در واقع شور و ذوق گسترش خدای یکتا و توحید رو داشتم خلاصه بعد ی مدت یم از اعضای خونوادم اصلا ب شکل کاملا یهویی انگار ک کوک شده بود بیاد و در ظاهر ی تضاد منو به خودم بیاره،وقتی داشتم از خدا میگفتم خیلی محکم گفت برام توضیح بده انرژی چیه!خلاصه اصلا مجال توضیح بهم نداد چون فقط میخواست بگه وقتی خودت ب حدی از درک نرسیدی ک کسی رو مجاب کنید به حرفهایی ک میزنی پس ادعات نشه و شعار نده،خلاصه بعدش فهمیدم نباید بحث میکردم و نباید تلاشی برای ب مسیر آوردن میکردم ،خداروشکر الان زیاد تلاشی ندارم مث گذشته ولی میخواستم اینو بگم ک استاد واقعا اراده قوی و ایمان قوی داشتن ک اومدن تهران پایتخت ایران و جلو اون حجم از افراد غریبه با دانش و آگاهی های مختلف سمینار برگزار کردن اونم ب مدت چندین جلسه ،به والله ک کاری آسون نیست ی امید و باور خیلی قوی میخواد ک خارج از درک ماست،بله استاد عزیزم من خداروشکر ب نسبت گذشته شاید از لحاظ مالی پیشرفت زیادی نکرده باشم ولب حداقل تلاش می‌کنم آگاهانه به مسیر برگردم،خیلی بیشتر از قبل مثبت نگر شدم ،کمتر میرم سمت غیبت،خلاصه میدونم تغییر کردم و این یعنی درسته هنوز ب هدف نرسیدم ولی زندگی همین مسیر رسیدن ب اهداف هس و ب ی هدف هم ختم نمیشیم بازم خداروشکر میکنم برای این درکم و این سخن استاد و دوستان عزیز ک مسیر رسیدن در واقع همون هدف هست باید لذت ببریم و هیمن لذت بردم باعث میشه زودتر ب خواسته مون برسیم چجور برسیم؟وقتی از مسیر لذت می‌بریم متوجه گذر زمان نمیشیم در نتیجه سریعتر هم می‌رسیم به اهدافمون و خدارو شاکرم برای این لذت ک رسیدم

    در پناه الله یکتا شاد سالم سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محبوبه مهدوی گفته:
    مدت عضویت: 1039 روز

    میخوام بنویسم میخوام بگم خدایا هدایتم کن از زبان تو بنویسم

    میخوام ببینم یه کنکاش کنم توی وجودم ببینم من توی این سه ماه و چهار ماه چقدر تغییر کردم خدایا کمکم کن چیزی از قلم نندازم

    خب

    من ارام تر شدم… با همسرم با خودم .. یه نور امیدی تو دلم روشن شده که قبلا نبود من متعهد تر شدم نجواهای ذهنم خیلی خیلی کمتر شده اگاه تر شدم با خدا دارم دوست میشم دارم میفهمم که منم روح خدایی دارم پس منم خدام منم خالقم خالق لحظه هام دارم یاد میگیرم روی نکات مثبت تمرکز کنم وقتایی که یکم اوضاع بهم ریختس.. دارم قانون تکامل رو درک میکنم دارم هر روز کمی با احساس خوب در جهت شغلم قدم بر میدارم کینه ام از دیگران داره به صفر میرسه چون فهمیدم که هیچکس مقصر نیست حتی اگر ظلمی در ظاهر به من شده جز خودم چون هیچکس غیر از خودم کنترلی روی زندگی من نداره من نتیجه فرکانس و حال بدی رو که فرستادم دریافت کردم دارم میبینم همسرم داره باهام هم مسیر میشه دارم یاد میگیرم که زیب دهنم رو بکشم و نخوام دیگران به راه راست بیارم دارم یاد میگیرم لذت ببرم دارم رشد میکنم خدایا هزاران بار شکرت اینهمه نتیجه تو دستمه هدایت شدم به خونه ای که توش ارامش مطلق دارم عاشقشم پنجره ای بزرگ داره با نمای کوه و اسمون زیبا خدایا ممنونتم و عاشقتم شکر گزارتم که دست منو گرفتی اوردی تو این سایت کنار استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1324 روز

    چقدر این جمله در ذهن من حک شد!

    موفقیت مسیر رسیدن به خواسته است، نه مقصد آن…

    تا حالا دو بار این فایل رو به عنوان نشانه ی امروزم دریافت کردم و الان که به دنبال نوشتن کامنت بودم و نمی دونستم کجا بنویسمش، به این فایل هدایت شدم.

    در حال حاضر که دارم این متن رو می نویسم، آرام آرامم

    امروز هم، مثل هر روز، برای بار صد هزارم به جواب گرفتن از قانون پی بردم

    امروز 29 آذر 1401 بود.

    من و همسرم از اصفهان (زادگاه همسرم) به سمت بجنورد (زادگاه خودم) می رفتیم

    وقتی حرکت کردیم جمله ی کلیدی استاد و خانم شایسته ی نازنین رو به زبان آوردم: خدایا ما رو در بهترین زمان، در بهترین مکان قرار بده️

    من سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو دنبال می کنم و با اون ها، استفاده از قانون در عمل رو بهتر یاد می گیرم

    برخلاف مسافرت های قبلی که همش منتظر رسیدن به مقصد بودم، امروز توی جاده به تمام زیبایی ها دقت کردم

    خدا رو شکر کردم و لذت بردم

    حالم خوب خوب بود

    وسط راه، یهو یه قسمت از لوله ی آب ماشین ترک خورد و ماشین داغ کرد

    باورتون نمیشه چقدر آرام بودم

    خودمم باورم نمیشه

    یه کامیونه داشت رد میشد که ما رو دید و با همسرم کمی صحبت کرد و متوجه موضوع شد

    بعد به شاگردش زنگ زد و شاگردش با یه دبه ی 20 لیتری آب در کمتر از ده دقیقه پیداش شد

    حدود چهار ساعت سه نفری روی ماشین کار کردن

    من آرام آرام بودم

    قلبم پر از احساس امنیت و آرامش بود

    با اینکه شب شده بود و ما هم توی اتوبان ماشینمون روشن نمیشد و نور هم نداشتیم، اما مطمئن بودم تحت حمایت پروردگار هستیم و نه ترسی بر ما هست و نه غمگین می شویم

    توی اون سه ساعت با خودم گفتم اگه استاد و خانم شایسته بودن چه کار می کردن؟

    سریع پاسخ دادم: تمرکز بر نکات مثبت!

    و شروع کردم به دیدن غروب نارنجی زیبا…به دیدن رسیدن شب از پی روز…به انسان های با معرفت و شریفی که دست خدا شدن برای کمک به ما در اون شرایط…به نورهایی که از شهر می تابید و نمایانگر جریان زندگی بود

    ماشین درست نشد ولی با ماشین همون انسان های شریف، بکسلش کردیم

    ما دقیقا کنار قم ماشینمون خراب شد

    دقیقا کنار قم

    حالا چرا؟

    چون حدود یک ساله که من عضو سایتم و شنیدم استاد در قم بزرگ شدن

    برای همین دلم می خواست یه بارم که شده توی قم بچرخم و محیطش رو ببینم و باورهام رو تقویت کنم

    میخواستم به خودم بگم یه نفر از همین منطقه تونسته به بهترین شرایط زندگی در آمریکا برسه پس منم می تونم

    اما فکرش رو نمی کردم جریان هدایت انقدر سریع دست به کار بشه!

    ما ماشین رو بکسل کردیم و رسوندیمش دم یک مکانیکی که گویا خیلی کارش خوبه

    بعد هم وسایل ضروریمون رو برداشتیم و سوار ماشین این بنده های خدا شدیم و نمی دونستیم باید کجا بریم

    توی راه گوشی یکیشون زنگ خورد و شروع کرد به صحبت کردن و داستان ما رو برای کسی که پشت خط بود تعریف کرد

    اون هم گفت برید هتل آراز، من اونجا آشنا دارم

    ما اومدیم هتل آراز که ورودیش شبیه هتل کنتینانتاله

    چرا ورودیش شبیه هتل کنتینانتاله؟

    چون من بارها این هتل رو توی عکس و فیلم دیدم و با ذوق قلبی زیباییش رو تحسین کردم

    کسی که بهمون توی راه کمک کرد، همشهری همسرم از آب در اومد

    چرا همشهری همسرم از آب دراومد؟

    چون خدا میخواست اون انسان با تمام وجودش مایه بذاره برای ما

    به همین خاطر هم برای چند ساعت وقت و انرژی ای که برامون گذاشته بود یک قرون هم نگرفت

    هرچی همسرم اصرار کرد که شماره کارتش رو بهمون بده راضی نشد

    در نهایت ما یه بسته پفک و گز و سوهان عسلی بهش دادیم که اونم با اکراه قبول کرد و هی میگفت اینا رو از تو ماشین من بردار

    آخرم گفت اگه پول خواستین به من بگین!

    من و همسرم تصمیم گرفته بودیم بریم توی یه حسینیه، ولی خدا تصمیم گرفته بود ما رو بیاره هتل کنتینانتال قم!

    من و همسرم شش ساله که عقد کردیم و چهار ساله عروسی کردیم

    و این اولین تجربه ی زندگیمون در هتله

    چرا الان توی هتلیم؟

    چون من در سفر به دور آمریکا هتل هایی که می دیدم رو تحسین می کردم

    بنابراین خدا تصمیم گرفت من رو به هتل هدایت کنه نه به حسینیه!

    چقدر توی هتل رقصیدم

    چقدر زیبایی هاش رو تحسین کردم

    از در و دیوار و کمد و یخچال و سینک و حتی سرویس بهداشتیش فیلم گرفتم که یادم بمونه در چنین روزی هدایت شدم

    تازه ما شناسنامه و کارت ملی هم نداشتیم اما با نشون دادن گواهینامه هامون کارمون راه افتاد!!!

    اینجا یه هتل یک ستاره است

    منم اولین تجربه ی زندگیم در هتله

    پس زیبایی ها و تمیزی و بوی خوب این هتل رو تحسین می کنم تا با قدمهای تکاملیم به سمت هتل های چندین ستاره هدایت بشم

    ما برای شب یلدا داشتیم می رفتیم بجنورد

    فرداشب شب یلداست و ماشین ما تازه فردا بعدظهر کارش تموم میشه

    این یعنی ما شب یلدا رو توی راهیم

    اما چی بهتر از یه تجربه ی متفاوت؟

    من هر سال در زندگیم تا جایی که یادمه یلداها پیش خانواده بودم

    امسال یلدا توی جاده ام در کنار همسر نازنینم که رابطم باهاش جزو معدود روابطیه که دور و برم می بینم

    و این تفاوت عظیم در رابطه از وقتی شکل گرفت که من به قانون عمل کردم

    خدای من

    امشب از ذوق خواب به چشمم نمیاد

    دارم از خوشحالی اینکه در زمان مناسب در مکان مناسب بودیم دیوانه میشم

    اینکه دیگه دارم از مسیر لذت می برم نشون میده چقدر شخصیتم عوض شده

    من آرامم

    من شادم

    من از درون با خودم و با زندگیم در صلحم

    چقدر همه چیز زیباست

    اگه این اتفاق نمیفتاد من و همسرم شاید به این زودی ها نمی رفتیم هتل

    اما ما به بهترین شرایط با توجه به فرکانس هامون هدایت شدیم

    باید پارو نزد، وا داد

    باید دل رو به دریا داد

    خودش می بردت هرجا دلش خواست

    به هرجا برد، بدون ساحل همونجاست

    ساحل امشب ما، شده هتل کنتینانتال قم که فقط شاه ماهی داره!

    امروز فوق العاده بود

    امروز شگفت انگیز بود

    خدایا شکرت

    سپاسگزارم

    صدها هزاران مرتبه شکرت

    قانون تو ثابته و برای همینم همیشه جواب میده

    خدای من شکرت

    من عاشقتم پروردگار زیبایی ها ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      محبوبه مهدوی گفته:
      مدت عضویت: 1039 روز

      دوست خوبم چقدر من با احساس خوبتون تونستم ارتباط برقرار کنم انرژی خوبتون رو دریافت کردم خیلی تحسینتون کردم چقدر خوبه کنترل ذهن داشتن چقدر خوبه زیبا بین شدن چقدر خوبه توی این راه در کنار خدا قدم زدن چقدر خوبه ما اینجاییم توی این سایتیم و من اینموقع شب دلم نمیاد بخوابم و همش میخوام اینجا باشم خدایا شکرت خدایا هدایتم کن به آرامش عمیق و شادی وصف ناپذیر دوست خوبم دوستت دارم ارزو میکنم همیشه در مسیر اهدناصراط المستقیم باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        یاسمن ایزانلو گفته:
        مدت عضویت: 1324 روز

        سپاسگزارم

        من هم دوستتون دارم دوست خوبم

        امیدوارم بتونیم ظرف های بزرگ تری زیر باران رحمت الهی بذاریم و در هر لحظه از زندگیمون، از جمله ی «الخیر فی ما وقع» بهره مند بشیم

        بتونیم اتفاقات خوب زندگیمون رو به خودمون یادآوری کنیم و مطمئن بشیم جریان هدایت داره ما رو به سمت بهترین ها میبره

        خدا رو صدها هزاران مرتبه شکر که این جمع دوست داشتنی در این محیط مجازی هست و ما می تونیم با تمام وجود از لذت و خوشی لبریز بشیم و لذت ها و خوشی های بیشتری رو در کنار هم تجربه کنیم

        خدای بزرگوارم شکرت ️️️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          محبوبه مهدوی گفته:
          مدت عضویت: 1039 روز

          سلام عزیزم شبت بخیر گفتی باران رحمت الهی اینجا داره بارون میاد چه بارونی خدایا شکرت… عزیزم گفتی اتفاقات خوب زندگیمون رو به خودمون یاداور بشیم ممنونم ازت از این یاداوری که بشینم به اتفاقات خوب زندگیم فکر کنم و لذت ببرم سپاس دوست عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3826 روز

      میدونی امروز چه روزیه؟

      امروز؟!

      .

      امروزه خب ، روز مورد علاقمه

      از خواندن کامنتت و این داستان زیبا و زمستونیت نهایت لذت را بردم این همون کامنتی بود که بایستی میخواندمش، و شما همون شخصی بودی که امروز روز مورد علاقمه، بایستی باهاش آشنا میشدم و میدیدمش و پای آتیش به پا شده بالای کوه کنار همسرش مینشستم و از این پاسخ خداوند و اجابت قشنگ و درست در زمان و مکان مناسبش لذت میبردیم و پای کوبی میکردیم.

      خدا عاشقته …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1282 روز

      سلام وصد سلام

      منم هدایت شدم به خواندن کامنت زیبایت بانوی زیبا تشکر

      سپاسگذارم

      بابت اینجملات زیبا پر الوهیت

      سپاسگذارم

      بابت اینه لذت بردن براستی جهان به محض اینکه ما از ته دل می‌خواهیم هدایتشان می‌کند شکرت خدایا

      سپاسگذارم به منم یاد آور شدید

      سپاسگذارم

      که واقعا خیلی زود سریع جواب می‌دهد

      سپاسگذارم باوی خوب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2237 روز

      سلام به خانم ایزانلو عزیز

      امیدوارم همین الان که داری این کامنت من رو می خوانی حال دلت عالی باشه

      من قم به دنیا اومدم و قم هم زندگی می کنم

      کامنت شما رو تا اونجایی خوندم که راجع به اقامت در هتل در قم نوشتید

      این وسطای کامنت یه سفر جادویی به اتریش داشتم و بعد برگشتم ادامه کامنت رو خواندم :)

      وقتی اسم هتل آراز و هتل کنتینانتال رو آوردید مشتاق شدم برم راجع به این دو تا هتل مطالعه کنم

      وقتی راجع به هتل کنتینانتال سرچ کردم یه لینک آورد برای شهر وین

      آقا من رفتم هتل رو دیدم

      شهر وین تو اتریش نظرم رو جلب کرد

      قبلاً هم دلم می خواست راجع به اتریش مطالعه کنم چون یه سری اطلاعات مثبت ازش شنیده و دیده بودم

      خلاصه رفتم تو یه وب سایت معروفی که کارش معرفی جاهای دیدنی از اقصا نقاط دنیاست (قبلاً هم زیاد تو این سایت مطالعه کردم واقعاً سایت با کیفیت و خوبیه)

      شروع کردم به مطالعه راجع به شهر وین

      شهر وین پایتخت کشور اتریش

      بزرگترین شهر کشور اتریش (مساحتش 441 کیلومتر هستش)

      و نهمین شهر بزرگ اروپاست

      شهر وین به شدت تاریخی، پر از جذابیت و زیبایی هستش

      یه شهر هنری (هنر موسیقی و معماری و…)

      120 تا موزه داره!!

      و خلاصه برای یه کسی مثل من که عاشق گردشگریه به شدت شگفت انگیز و رویاییه

      باورتون نمیشه چقدر ذوق کردم وقتی عکس ها رو می‌دیدم چقدر خوشحال بودم و سپاسگزار خداوند که چقدر به موقع و عالی هدایت می کنه

      می بینی خانم ایزانلو؟؟

      می بینی کامنت شما چطور منو به چه جاهای جادویی و شگفت انگیزی هدایت کرد

      سپاسگزارم

      بهتون پیشنهاد میدم راجع به وین و اتریش مطالعه کنید ،‌ هوش از سرتون می پره :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    محمد محسنی گفته:
    مدت عضویت: 1199 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به همه دوستان و استاد عزیزم.

    میخوام تو این کامنت داستان هدایت شدنم به این فایل و چیز هایی که درک کردم رو بگم.

    داستان از این قرار بود که من یه چند وقتی (حدود 20 تا 30 روز) بود که داشتم روی باور معنویت ثروت کار میکردم یعنی سعی میکردم دیدم رو نسبت به ثروت عوض کنم.

    این چند روز آخر اتفاقی که افتاد این بود:

    که تغییر باور هام داشت برام سخت میشد رنج آور می‌شد و دیگه مثل روز های اول نمیتونستم تمرکزی روی این باور کار کنم،

    (خودم فکر میکنم چون نتیجه ای اتفاق نیفتاده بود البته این هم اشتباهه که منتظر نتیجه باشی)

    و من این رو به وضوح احساس میکردم(این چندمین باری بود که این اتفاق میافتاد) که بعد از یه مدتی کار کردن روی خودم تعهدم رو از دست میدادم.

    که بعد یه مدت درجا میزدم و بعدش کلا دیگه بیخیال کار کردن روی خودم میشدم.

    من هم طبق عادت روزانم پاسخ هایی که دوستان به پرسش هایی که در قسمت عقل کل مطرح شده بود که با موضوع باوری که داشتم روش کار میکردم هم خوانی داشت رو میخوندم.

    که در بین اون پاسخ ها یک دوستی دقیقاً به همین موضوع اشاره کرده بود:

    که اگر کار کردن روی باورها براتون سخته و رنج آوره یعنی مسیرتون اشتباهه چون کار کردن روی باور هات باید ابزاری بشه که بیشتر لذت ببری و احساس خوب بیشتری داشته باشی و اگر به این شکل نیست داری مسیر رو اشتباه میری.

    من هم با خوندن این کامنت خیلی ذهنم درگیر شد یعنی هی با خودم میگفتم

    یعنی مسیرم اشتباهه؟

    یعنی من نمیتونم این باور رو عوض کنم؟

    اگه مسیرم اشتباهه پس مسیر درست چیه؟

    بعدش سعی کردم نجواهای شیطان که در ذهنم بود رو کنترل کنم و از خداوند هدایت بخوام که مسیر درست رو نشونم بده.

    زمانی که تو رختخواب بودم با خدا صحبت کردم،

    گفتم خدایا مسیر درست برای تغییر باور ها چیه؟

    گفتم خدایا تنها کسی که میتونه این رو به من بگه خودتی.

    من از هر خیری که از طرف تو به من برسه فقیرم.

    خودم رو تسلیم خداوند کردم.

    و از خدا خواستم مثل یک برگ روی جریان آب من رو هدایت کنه.

    تا این که فردا صبح بیدار شدم و مثل هر روز رفتم یکی از قسمت های سریال زندگی در بهشت رو از سایت دانلود کنم و ببینم.

    بعدش خودم هم نمیدونم چطور هدایت شدم به این فایل

    «موفقیت مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصد»

    بله این دقیقا همون هدایت خداوند بود.

    پاسخ همون سوالی بود که از خداوند پرسیده بودم،

    و زمانی که من این فایل رو گوش دادم چه پرده هایی از ذهنم برداشته شد،چه چیز هایی که مثل یک ساختمون نیمه کاره رها شده بود با گوش کردن این فایل کامل شد.(با این که قبلاً چندین با این فایل رو گوش کرده بودم اما از گوشیم پاک کرده بودم)

    و تازه دلیل اون وقت هایی که یه مدت روی باورم کار میکردم و بعدش تعهدم رو از دست میدادم رو فهمیدم.

    و دلیلش هم این بود که:

    دید من نسبت به موفقیت و پیشرفت اشتباه بود.

    فکر میکردم موفق شدن یعنی رسیدن به یه عدد خاص تو حساب بانکی یا هر چیز دیگه ای…

    و معلومه که کسی که این دیدگاه رو داره نمیتونه در لحظه زندگی کنه نمیتونه از زندگیش لذت ببره،

    و دقیقا به خاطر این لذت نبردن و منتظر نتیجه بودن بود که من نمیتونستم اون روند تغییر باور هام رو ادامه بدم.

    خدایا شکرت

    «موفقیت رسیدن به یک نقطه‌ی خاص نیست بلکه یک مسیر بهبود دائمی است»

    چقدر این جمله درسته چقدر درک این جمله باعث رسیدن به موفقیت های افسانه ای میشه،چقدر وقتی کسی این جمله رو درک میکنه میتونه پشت سر هم به موفقیت های پایدار و پشت سر هم برسه.

    در واقع موفقیت یعنی بهتر شدن در انجام کاری نسبت به قبل.

    و اگر ما نتوانیم زمانی که کاری رو نسبت به قبل بهتر انجام میدهیم زمانی که تجربه‌ی بیشتری بدست آوردیم موفقیت بدانیم هرگز به پیشرفت های بزرگتر و رسیدن به خواسته‌های بزرگتر نمیرسیم،

    یعنی اگر اون زمانی که استاد اولین بار که راجب موفقیت صحبت کرد و شش ماه بعد،یک دوره‌ی 21 جلسه‌ای برگذار کند موفقیت نمیدانست،

    اگر هر باری که در کلاس های دانشگاه صحبت میکرد احساس راحتی بیشتری میکرد لرزش پاهایش کمتر شده بود را موفقیت نمیدانست و در عوض به خودش میگفت ای بابا من که به خونه‌ی دلخواهم نرسیدم به ماشین رویاییم نرسیدم به فلان قدر پول تو حسابم نرسیدم… هرگز به این جایگاه نمیرسید هرگز سایتش به بهترین سایت در حوضه موفقیت نمیشد.

    این هارو باید هزاران بار به خودم بگم↑↑

    حال اگر من میخواهم از تغییر باورهایم لذت ببرم اگر میخواهم متعهدانه روی باوریم کار کنم باید دیدگاهم را نسبت به موفقیت و پیشرفت عوض کنم باید از هر لحضه ایی که درکم نسبت به آن موضوع بهتر میشود از هر لحظه‌ای که احساس میکنم مقاومت های ذهنم نسبت پذیرش باور جدید کمتر شده است را را موفقیت بدانم باید از همین لحظه ای که درکم و دیدگاهم نسبت به موفقیت تغییر کرده است را یک موفقیت بدانم تا بتوانم مسیرم را ادامه دهم.

    و داشتن این نگاه، که زمانی که داریم کاری رو انجام میدیم حالا میتونه کار کردن روی خودمون باشه میتونه انجام کسب و کار شخصی یا… منتظر اتفاق افتادن نتیجه ای باشیم باعث میشه به خواسته هامون بچسبیم و زندگی خوبی رو تجربه نکنیم و لذت نبریم و احساس خوبی نداشته باشیم در نهایت به خواسته مون نرسیم چون فاصله ما و خواسته هامون با احساس خوب پر میشه.

    خدایا ملیاردها بار شکرت این که من رو به این درک رسیدوندی خدایا شکرت که من رو هدایت کردی خدایا شکرت.

    استاد سپاسگذارم برای این فایل های بینظیری رو که با عشق برامون آماده میکنید واقعا سپاسگذارم🌹

    «تمام این حرف ها رو به خودم گفتم»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1187 روز

      سلام محمد عزیز

      چقدر دیدگاهت بهم کمک کرد و کلیدی بهم داد که چندین روزه دنبالشم وپیداش نمیکنم.فایل رو گوش دادم کامنتارو بالا و پایین کردم ولی هنوز انگار تیکه های پازل ذهنم تکمیل نشده بود تا به درک درستی از این موضوع برسم .و اونم قسمتی بود که گفتید موفقیت یعنی بهتر شدن نسبت به قبل در کاری که انجام میدادم.

      و همینطور مثال استاد رو وقتی زدید که تو کلاسای دانشگاه هر بار که لرزش پاهاشون کم میشد رو اعتماد به نفسشون بیشتر میشد رو اگر موفقیت به حساب نمیاوردن و مدام میگفتن پس خونه ی رویاییم کو،؟ پس ماشینی که میخوام کو هیچ وقت به اینجا نمیرسیدن.بسیار بسیار ازتون ممنونم بابت نکاتی که ذکر کردید و مثالی که زدید خیلی حرفای استاد رو برام قابل درک کردید.چون واقعا نمیتونستم درک کنم که چطور منتظر نتیجه نباشم چطور به نتیجه نچسبم.و چطور میتونم از مسیر لذت ببرم.تو ابهام بودم و از خدا کمک میخواستم تا اینکه تو کامنت شما جواب سوالم رو پیدا کردم.اینکه من هروز دارم بهتر از قبل عمل میکنم.هر روز تو مواردی درکم بیشتر میشه و نتایج کوچیک زیادی هر روز دارم میگیرم.پس از همین نتیجه های کوچیک لذت ببرم.و به نتیجه های بزرگ فکر نکنم.اون نتیجه های بزرگ به وقتش اتفاق میفته. ولی اگر من از مسیر لذت نبرده باشم وقتی به اون هدف برسم ممکنه نخوامش.اونموقع کلی از زمانی که میتونستم لذت ببرم از زندگی و شاد باشم به هدر رفته فقط به خاطر اینکه فکر میکردم اون هدف خاصه که باعث لذت بردن از زندگی میشه.برادر عزیزم خیلی ازتون ممنونم که قسمتهای تکمیل نشده ی این پازل رو برام تکمیل کردید.

      لایق بهترینها هستید.

      شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    فخرالسادات حسنی عطار گفته:
    مدت عضویت: 1108 روز

    سلام به همه دوستان چرا دروغ تا قبل شنیدن این فایل موفقیت را در رسیدن به پول میدونستم ولی این فایل خیلی به من کمک کرد که همه چی پول نیست من نسبت به قبل آرامش بیشتری دارم حال و احساسم خیلی بهتره از وقتی وارد این سایت شدم و به فایل ها گوش کردم و سعی کردم که بهشون عمل کنم به خیلی از موفقیت ها رسیدم موفقیت های کوچیکی که با رسیدن به اونا خیلی خوشحال شدم همه اینارو مدیون این سایت و آموزه های استاد عزیزم هستم من برای نوشتن کامنت خیلی مقاومت دارم بیشتر دوست دارم که فایلها رو گوش بدم تا اینکه بخوام درموردشون نظری بنویسم ولی از امروز به خودم قول دادم از خودم رد پا به جا بزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: