اصل بقای اصلح - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-10-02 07:22:522020-10-03 02:24:06اصل بقای اصلحشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام تنها فرمانروایجهان هستی
خداراسپاسگزارم که در مدار درک آگاهیهای این فایل ارزشمند قرار گرفتم
سلام به استاد گرانقدرم ومریم بانوی عزیز ودوستان توحیدیم در این سایت الهی
روز شمار تحول زندگی من روز 79
اصل بقای اصلح
برام جالب بود طی اتفاقی که امروز برام پیش آمد بهتره بگم معجزه یا همراهی خداوند در هر لحظه با من فایل روزشمار امروز اصل بقای اصلح اصلی که این قانون را بیان میکند
اصل یا نسلی بقا پیدا میکنه که قوی تر است
این اصل به خوبی در طبیعت وزندگی موجودات زنده مشهود وقابل لمس هست
هیچ وقت در هیچ دوره از زندگی ام عضو انجمن های مختلف نبودم ذهنم همیشه به چیزهایی تحت عنوان حمایت از حقوق زنان ،یا حیوانات مقاومت داشت ولی خب در برهه ای از زندگیم بخاطر نا آگاهی از قوانین دلسوزی های بی جای زیادی نسبت به اطرافیانم بخصوص نزدیکانم داشتم وکه این کار علاوه بر اینکه مرا متوقع کرد از لحاظ روحی هم ضربه زیادی خوردم
اتفاق امروز را بگم
این روزها دارم بیشتر صحبتهای شما را در مورد خداوند درک می کنم که فقط کافیه صداش بزنید
من صبح تو تمرین ستاره قطبی ام از خدا خواستم ونوشتم که میخوام امروز ناهار درست کنم صبح همسرم که بیرون می رفت گفتم ناهار چی آماده کنم گفت هر چی دوست داری ،منم خواستم برا ظهر ماکارونی آماده کنم از رو مبل بلند شدم یخورده که راه رفتم دیدم نمیتونم یواش یواش دست به دیوار گرفتم برگشتم ،گفتم خدایا صبر میکنم خودت بگو کی از سر جام بلند بشم بعد از یخورده وقت بلند شدم ورفتم تا آشپزخانه باید از یخچال گوشت بر میداشتم وپیاز وتخته که پیاز را خورد کنم ،وادویه که داخل کابینت بود وحتی قابلمه مناسب وهیچ کدام از اینا در دسترس من نبود انجام این کارها برای هرکسی راحت ترین کاره ولی برا من بخاطر مشکل جسمانی ام که نمبخوام وارد جزییات بشم سخت بود وقتی از جام بلند شدم گفتم خدایا به امید تو قدم بر میدارم خودت آسان کن مرا برا آسانی ها ، یعنی یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی آنقدر این کارها راحت انجام شد که همسرم ظهر که آمد خانه باورش نمیشد من هم ناهار رو آماده کردم وظرفها راشسته ام وچای هم برا ایشون دم کردم
قبل از اینکه دیدگاهم را روی فایل بنویسم یادم آمد یبار دیگه هم من این فایل را گوش دادم وکامنت گذاشتم آنجا هم نوشته بودم امروز عصا را برداشتم بر ترسم غلبه کردم به آشپزخانه رفتم و….
وامروز دوباره این فایل با معجزه خدا برام همراه بود البته که من همان لحظه به خدا گفتم ازت سپاسگزارم همه کارها رو تو کردی چون من اصلا متوجه نشدم چطور کارها انجام شد
خدا را سپاسگزارم که فایل امروزم،این فایل ارزشمند بود که به من قدرت وانرژی زیادی میده برای حرکت
استاد من دکتر به همسرم گفته بود که 2 تا 5 سال طول میکشه تا خانمت بهبودی پیدا کنه ولی روزی که اراده کردم وپذیرفتم من خالق زندگیم هستم هر روز بیشتر از روز قبل پیشرفت کردم هرچند تو این یکسال تضادهای زیادی برخوردم ولی من با ایمان وتوکل بخدا تضادها را پله ای کردم برای صعود وپیشرفت واینها را فقط از لطف خدا وآموزه های شما دارم
درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
به نام الله زندگانی
سلام به همگانی
استاد ممنون و چقدر تاثیرگذار و پابرجا و محکمه حرفاتون دراین فایل عالی و بسیار آگاهی دهنده، محتوای این فایل اگه بخواهیم در یه جمله خلاصه ش کنیم باید بگیم
«بااینکه افکار و اعمال خوب انجام میدین و قلبتون سرشار از صبر و شکیبایی ست اما ضامن سلامتی و قدرتمند بودن شما نیست فقط عشق ورزیدن و خوب بودن کافی نیست بلکه باید خواهان قدرت و درک صحیح از روند ادامه ی حیات و روند قوانین جهان رو فهمید و اجرا کرد و قدرتمندانه باور و عمل کرد،،
ظهر داشتم کامنت مینوشتم آخرای کامنتم بودم که یهویی حذف شد،باز دوباره عصری داشتم مینوشتم آخرای کامنتم باز حذف شد اما مثل محتوای این فایل قوی بودنو اجرا کردم،
خدایا چقدر سریع الجوابی و نشانه ی امروز من بود این فایل صبحی قبل از دیدن این فایل یکی از اقوام که بچه هم بود اما داشت درمورد شوک الکتریکی حرف میزد چیزی که من اولین بار شنیده بودم و اون بچه هم اصلا ذره ای ازاین آگاهی هارو نداره و بااین مباحث آشنا نیست اما خداونداز بی نهایت مسیرها مارو میتونه هدایت کنه،،
استاد از این خوشحالم و ایمان دارم به ادامه ی این مسیر که وقتی میگی احتمالا این حرفها برا خیلی ها دردناکه اما برامن ذره ای دردناک نیست چونکه من پیشرفت کردم، تغییر کردم،
اما اگه سجاد قدیم بودم احتمالا خیلی برا درد داشت،،و توصیه ی من به دوستان اینه که مهم نیست اگه الان برا هرکسی دردناکه اشکال نداره مهم اینه که خواهان این باشه که با هرروز قویتر کردن و ادامه دادن این روند درد رو کمترکنه و پیشرفت کنه
یه تجربه ی عملگرا و خوب بگم چندروزقبل یکی از اقوام بااحساس دلسوزی داشت کاری میکرد تا باعث بشه تا چندها میلیون گیر من بیاد یه کاری که تایکی دو ماه دیگه اون چندمیلیون پول گیر من میومد اما من براساس آگاهی های این قوانین و مرد عمل بودن دیدم وارد اون فضا شدن یه فضایی شرک آلود بااینکه کاری کاملا هلال و درست جامعه پسند بود اما من براساس قوانین الهی و باوجود نیاز به پول داشتن خیلی سریع و قاطعانه دست رد زدم و گفتم نه من نمیخواهم چنین فرصتی رو چندنفر گفتن دیوونه اشتباه میکنی الان نیاز به پول داری و….گفتم من فقط تکیه به خداوند رزاق میکنم نه خرده نون هایی که بقیه چشم دوختن بهشون اون خداست که همه کار برامن میکنه و چندروز بعدش بااینکه کوچک اما داره کم کم مسیرهایی از ثروت در عشق هدفی ام وارد زندگیم میشه اصلا من ذره ای تبلیغ هم نکردم اما اون مشتری ها از مسیرهای بسیار ساده بسمت من هدایت شدن و هرروز داره آروم آروم بیشترمیشه شکرخدا،،
این تجربه های زندگی یعنی هدایت یعنی تغییر یعنی پیشرفت یعنی قویتر شدن
خب حالا جانداران،گیاهان و حیوانات هرکدوم زور یا سرعت بیشتری داشته باشه قویتره و به حیات خودش ادامه میده و نسلش ادامه پیدا میکنه اما انسان هرکسی ذهنیت و باورهای بهتری داشته باشه قویتره و پیشرفت میکنه،،
مانند تفاوت شرکت تسلا مدیریت ایلان ماسک و شرکت بنز،بی ام و و….
و از نظر من جا مکان و فرصتها هم برا هیچکس محدود نیست یااینکه خداوند بخواد یسری ها قویتر باشن و یسری ها ضعیفتر بلکه قانون خداوند بر این جهان اینه که با هربار قویترشدن هر علمی در هرزمینه و شاخه ای بازم امکان ارتقاع بخشیدن و قویتر شدن اون علم هست
ما حتی از غریزه ی حیوانات درنده هم میتونیم چیزهایی بیاموزیم که وقتی یه حیوان درنده اگه جایی باشه در یه قدمی مرگ و ما بخواهیم با نزدیک شدن و لمس کردن بدنش بهش کمک کنیم و نجاتش بدیم اما بازم اون حیوان به ما حمله میکنه، و هیچ احساس دلسوزی هم نداره،،
و اینکه آدم باید همیشه ریز بین و هوشیار باشه که اگه حتی بزرگترین شخصیت های جهان و دانشمندان گفتن فلان حرف و باور درسته یانادرسته بدون تفکر و چشم بشته قبول نکنیم و نگیم چونکه فلان فرد موفق گفته دیگه دلیل بر درست بودنشه ،،
اتفاقا منم دیروز داشتم بایکی از دوستان میگفتم ببین کشورهای پیشرفته گدا ندارن و یا خیلی کم بها میدن به گداها اما کشورهای بدبخت و بیچاره هرچقدر به گداها کمک میکنند بلکه گداها و فقیرها و ضعیف های بیشتری بوجودمیاد
خود من از زمانی که کسی بهم کمک نکرد و تضادهای زندگی رو به دید پیشرفت و نعمت دارم نگاه میکنم هرروز دارم قویترمیشم و همچنین در رشته ی ورزشیم که هدف اصلیمه هرسال افراد و تکنیکهای قویتری داره بوجود میاد و هرسال نسبت به سالهای قبل یه عالمه تنوع و فرصتهای مالی و ….
استاد آدم از محتوای این فایل یاد اون فایل به کبوترها غذا ندهیم میفته اما کیفیت این فایل کجا کیفیت اون کجا از همه لحاظ،،
همونطور که ما دراین جمع تصمیم گرفتیم هیچ زمان از دسته ی ضعیف ها نباشیم همینطور هم سعی کنیم ضعیف هارو بوجود نیاریم همین خودش چقدر خودش در روند پیشرفت و قدرت بیشتر جهان کمک میکنه چونکه ما در این خانواده جزئی از جمعیت جهانیم ،،
به امید هرروز خواهان دریافت بیشتر دریافت قدرت و قویتر شدن در زندگی
ممنون از همگی،،
سلام به خانواده ی بزرگ خودم که تازه 4ماهه عضوش شدم وهدف این ماهم بستن تمام صفحاتیه که بعنوان نشانه روز یا گشت زنی وکامنت خوندنه هست البته که فایل هارو دان میکنم و مدام گوش میدم👌
این قصه چقد برام آشنابود
قصه خودم بود،قصه آمنه ضعیف و آروم و بی آزار(ازدیدبقیه) والبته با احساسات کاملا نرمال که تخریبشون کردم
سید حسین جون 😘حرفات خود حقه عشقی بخدا خودت مریم جیگرمن😍
میدونی استاد این بقای اصلح همه جا همه جا برقراره
توی بچه ها اونی که ضعیفه توبازی راهش نمیدن، کتک میخوره فقط چون بدون پدرمادرش دست و پانداره
تو حیوانات که خودم بشخصه چقد بد وبیراه میگفتم به ادما که چرا رعایت نمیکنن وای زمین گرم شد و این حرفها و البته اینو بگم من اصلا ادم احساساتی نبودم یعنی جزو اون منضبط ها بشمارمی اومدم اما وقتی دیدم بقیه نگاهشون بمن عوض شده یاممکنه عوض بشه زورکی فرمول هامو عوض کردم
هرجا حرفی از حمایت از مظلومین میشد ردیف اوله بودم و میرفتم پامنبر و آرررره😁
حتی یادمه مادربزرگم به رحمت خدا رفت و گریه ام نمیگرفت واز ترس اینکه بگن چقد بی احساسی انقد چشمامو فشار دادم تا سرخ شد😅
منم از جهان تو گوشی هایی خوردم که بهم یاد داد بلند شو اینجا کسی نمیتونه کمکت کنه جز خودت
وقتی دیدم بخاطر پسر سالاری پسرها مورد توجه ان توخونه توانایی هامو رو کردم
ترسم وگذاشتم کنار
ویه دختر قوی و قدرتمند شدم که به داشتن اراده و قدرت تو خانواده معروفه
وقتی وارد رابطه شدم اون کسی که دوستم داشت گفت دیدم بابقیه دخترا فرق داری و خیلی پرقدرتی و انتخابت کردم
هربار که محکم خوردم زمین محکمتر بلند شدم
البته که قوانین و بلد نبودم اما یادم نمیاد تسلیم شده باشم
یادمه یبار پدرم به مادرم یه حرفی و زد وبعد به من پرخاش کرد حرف خودش و تحویلش دادم و نزدیک بود بفنا برم ولی الان اینجام😁و گفتم خب خودت گفتی
اما این شخصیت و بادستای خودم تخریب کردم برای جلب توجه
برای گرفتن تایید
بااینکه خععععلی بهم فشار می اومد ولی پافشاری میکردم به مظلوم نمایی و اینکه بقیه بگن آخی طفلی بیچاره و اینا که خودتون درجریانید😜
یعنی بحدی رسیدم که جلوی بقیه گریه ام میگرفت اشک میریختم
گله وشکایت و……
فیلم میدیدم گریه
میگفتن پنگون ها دارن منقرض میشن غصه میخوردم وهرچیزی که فکرشو بکنید
وبقول استاد اینها فقط برای گرفتن تایید وجلب توجه
ومن با دست خودم شخصیت قدرتمندمو خرد کردم تاتوجه بگیرم و این فقط و فقط ضعف وسستی منو بیشتر میکرد
طوری که همون ادما حالا برعکس شدن
چرا کاری نمیکنی
چرا منتظری یکی بیاد نجاتت بده و این حرفا😎
انقد توی ضعیفی و خرد کردن خودم پیش رفتم که دیدم ته ته تهش ام و جز خودم کسی نمیتونه کمکم کنه
بلدنبودم اما مدام میگفتم خسته شدم راه نشونم بده
وبلاخره آشناییم با راههای قدرت و ذهن شروع شد تارسیدم به این سایت واین فایل
بقول این دوست عزیز که نوشته اشون متن انتخابیه
گفتن میگفتم بابا چرا اون توله هارو میخوری بیرحم!
ولی باشنیدن فایل دیدم قانون جهان براساس بقای اصلحه و قدرتمندها و قوی ها میمونن
یه مثالی که از اول فایل اومد تو ذهنم این مگس ها و مورچه ها بود که تاالان دوام آوردن وچقد قوی هستن
یا در مورد زنبور های عسل خوندم ملکه وقتی میخواد جفت گیری کنه قوی هارو انتخاب میکنه و ضعیف هارو میکشه
واین همون جمله معروف استاد هست که هرکسی هر حیوانی هر گیاهی و هرچیزی هرجاهست الان تو جایگاه درستشه و این دلسوزی ها کاملا بی ثمره
واین حرف ها که پیامبر دلش براهمه میسوخت و شب تاصبح گریه میکرد دروغه وگرنه انقد اوج نمیگرفت که حتی جبرئیل نتونه از اون حد فراتر بره
پس
دلسوزی خود خود خود شرکه و یکی از سنگرهای محکم شیطان
من خودم خیلی تو این مورد کاردارم
هرچند الان هم به خودخواهی،بی رحمی وسنگدلی متهم میشم ولی برام مهم نیست وهر روز داره بیشتر اهمیتش و از دست میده
واین کمپین های حمایت چیزی نیست جز تلاش بی ثمر آدم ها در برابر قدرت خدا و کائناتش
ویه چیز دیگه که بقول شما جهان براش فرقی نداره تو پیامبری یاآمنه
بری رو دور بی ایمانی و شرک میکوبدت زمین
بدهم میکوبه
ازاینکه دارم خودمو بازیابی میکنم و از خودم یه آمنه قدرتمند میسازم خیلی خوشحالم و خدارو شکر میکنم
خدایا این فضل تو بمنه که به این صفحه هدایت شدم این فضل تو که این چنین ادم های قدرتمندی و افریدی تا تذکر بدن وهر کس که هم مدار باشه این فرکانس و بگیره
این است وجز این نیست که همه اینهاازفضل رب من است
وهذا من فضل ربی
9،2،1400سیده آمنه یاقوتی
دروود بر استاد فایل خیلی خوبی بود معلومه که استاد بینش وسیع و کاملی رو حتی اگر برخلاف مقالات علمی باشه بیرون میکشن سالها ست که توسط خیلی ها مستقیم و غیر مستقیم سرزنش میشم که تو به گدا و گشنه و افراد فقیر کم کمک میکنی و بعضی اوقات خودم رو ملامت میکردم و باورم میشد که سنگ دل هستم ودوست ندارم به افراد ضعیف یا افرادی که خودشون رو ضعیف و فقیر وبدبخت نشون بدن کمک کنم هرچند تا حدودی به این افراد یاری می رسوندم با این فایل گم شدیه خودم پیدا کردم حقیقتا من سالها اعتقاد قلبی قوی داشتم که اگر کسی خواست ماهی گیری رو بهش یاد میدم و خود ماهی رو مفت نمی دم چون بدبخت تر ش میکنم
سلام دوست عزیزم
ممنونم از کامنت عااالی واین جمله
من سالها اعتقاد قلبی قوی داشتم که اگر کسی خواست ماهی گیری رو بهش یاد میدم و خود ماهی رو مفت نمی دم چون بدبخت تر ش میکنم
واااقعا همینه ماهیگیری یاد بدم نه اینکه ماهی رو بدم به اون فرد
واین اصل قانون بقای اصلحه
خدارو شکر دوباره اومدم اینجا و این هدایت قوی که برو پاسخ بده به کامنت هایی که برات اومده و من باعشق گفتم چشم و اومدم و جواب دارم میدم دونه دونه
دقیقا همون تعهدی که دونه دونه ببندم صفحات رو وتمرکزی برم روی سریال زندگی در بهشت
ممنونم دوست عزیزم
سلام به استاد عزیزم و همه ی اعضای خانواده عباسمنش.
استاد صحبت های شما را من کاملا قبول دارم و با تمام وجودم تجربه کردم
وقتی که بچه بودم پدرم رو از دست دادم و همه فامیل یه جورایی به خاطر اینکه من بچه یتیم هستم میخواستن در حقم لطف یا ترحم کنند من بیشتر با ترحم موافقم و همیشه از طرف همه حمایت میشدم و هرجا کارم گیر میکرد و یا چیزی میخواستم بخاطر اینکه بچه یتیم فامیل و آشنا بودم کمکم میکردن مثلا بخاطر رضای خدا و از اونجا و بخاطر همون ترحم ها من یه انسان ضعیف بار اومدم که حتی قدرت تصمیم گیری هم نداشتم مادرم با جای من تصمیم میگرفت چون نمیخواست تو زندگی به من فشار بیاد و یا اذیت بشم و من عادت کرده بودم به توجه بیش از اندازه و کمک و ترحم و هر چی که بگی اما وقتی ازدواج کردم اون توجه های همیشگی رو که انتظار داشتم از همسر و خانواده ی همسرم نمی دیدم و رابطه ام با فامیل خودم بخاطر شرایط زندگی کمتر شده بود و خیلی برای من سخت بود این کم توجهی البته که کم توجهی نبود من انتظار بیجا داشتم و همین باعث شد که من سرخورده بشم و تحمل سختی های زندگی را نداشتم و انتظاراتم از همسرم برآورده نمیشد و همین باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی در زندگی من ی
شد جوری شده بود که حس میکردم دیگه توان تحمل این همه درد و غم و غصه را ندارم و دارم له میشم از یه جایی به بعد که دیگه مشکلات خیلی زیاد شده بودن و من داشتم از فشار مشکلات له میشدم تازه خودم رو پیدا کردم و دیگه نمیخواستم آویزون دیگران باشم و محبت را از دیگران گدایی کنم دیگه دوست نداشتم ضعیف باشم بی دست وپا باشم و دوست نداشتم منتظر ترحم و دلسوزی کسی بمونم تا بیاد از من و زندگیم دفاع کنه یه روز نشستم و با خودم خلوت کردم و خدای من هم کمکم کرد که راهم را پیدا کنم و دیگه اون آدم ضعیف نباشم سخت بود که بخوای قوی باشی ولی شدنی بود آره شدنی بود چون دیگه خودم نمیخواستم تو وضعیت قبلی بمونم چون له شده بودم و از خودم بدم میومد شروع کردم به مطالعه و عضو شدن تو کانال های موفقیت و غیره بارها زمین میخوردم ولی دوباره شروع میکردم و یواش یواش راه قوی شدن را پیدا کردم و وقتی عضو این سایت شدم خیلی فکرم باز شد و راهکار های استاد من رو چندین پله در هر فایل جلو برد و الان خدارو شکر دیگه اون آدم ضعیف نیستم و دارم رشد میکنم و هر روز نسبت به روز قبل قوی تر و با انگیزه تر می شوم و این حرف استاد که میگن تضاد ها باعث رشد ما میشوند کاملا درست است و تا زمانی که من به این تضاد بی توجهی برخورد نکرده بودم هیچ رشدی هم نداشتم و انگیزه ای هم برای قوی شدن و نداشتم و از خداوندسپاسگزارم که منو به این مسیر هدایت کرد و با استاد عباسمنش اشنا کرد خدایا شکرت
🔑هفتاد و نهمین برگ از سفرنامه من
به نام تنها قدرت مطلق جهان؛
فقط قوی باش
قوی بودن یک ضرورته برای کسی که مسئولیت صد در صد زندگیش رو پذیرفته. برای زندگی در دنیای سیال که همواره نیازمند تغییره، فقط کسی که قوی هست میتونه ساکن نباشه و حرکت کنه، تغییر کنه و ورژن بهتری نسبت به قبل خودش باشه.
در زیست شناسی یک نظریه وجود داره به نام انتخاب طبیعی (Natural Selection) اتفاقا این نظریه میگه طبیعت فقط و فقط موجوداتی از یک گونه رو برای نسل بعد انتخاب میکنه که از همه لحاظ قوی تر هستند!!
یعنی هیچوقت طبیعت نمیاد یک موجود ضعیف رو برای نسل بعد انتخاب کنه، همیشه ژن برتر، اتم برتر، مولکول برتر، اندام برتر، سلول برتر… هرکسی که قوی و برتر در نوع خودش هست باقی میمونه و بقا پیدا میکنه. این انتخاب طبیعی دقیقا اصل بقای اصلح هست، یک قانون هست! چون احساسات نداره، چون دلش به حال موجود ضعیف نمیسوزه، چون خودخواهِ! میگه فقط قوی ترین ها حق حیات دارند، میگه فقط نسل قوی باید زاد و ولد کنه، میگه این جهان فقط جای قوی هاست.
حتی اگر کسی به زعم خودش قوی نیست اما در اصل قوی بوده که پا به این جهان گذاشته وگرنه انتخاب طبیعی اون سلول تخم رو انتخاب نمیکرد، وگرنه اون ویژگی های جسمی و ذهنی رو انتخاب نمیکرد که بهش حیات بده! وگرنه از همون اول حذف میشد! اگر کسی روی این کره خاکی درحال حیاتِ بخاطر اینه که قوی بوده، اما این خود موجود هست که در ادامه با رفتارها و باورهای ذهنی که در پیش میگیره به سمت قوی تر بودن میره یا ضعیف تر بودن..
بخاطر همین هست که کمک به ضعیف و دلسوزی هیچ موضوعیتی نداره، چون جهان داره به اون فرد کمک میکنه که قوی بشه برای بقا و اگر ما بخوایم کمک کنیم به کسی و دلمون بسوزه یا احساس ترحم کنیم، در اصل جلوی تکامل اون فرد رو گرفتیم و چه بسا که اوضاع رو براش سخت تر کردیم! اگر کسی فکر میکنه نسبت به بقیه قوی تر نیست، بخاطر اینه که حرکت نکرده، تغییرات مثبت در خودش ایجاد نکرده، خودش رو به چالش نکشیده و پتانسیل هاش رو کشف نکرده که همچین احساس ضعفی میکنه. و به همین دلیل جهان اون رو با تضاد روبرو میکنه.. تا قوی بشه. تا قوی بشه. تا قوی بشه.
جهان در اصل داره کمک ما میکنه برای یک زندگی با کیفیت تر و یک شخصیت قوی تر، این ما هستیم که بعضا مقاومت میکنیم و فکر میکنیم وای کارمون تمومه با این تضاد برخوردیم! نه!! اون کسی که قویِ میگه “هرآنچه که مرا نکشد قوی ترم میسازد”! وقتی با تضاد روبرو میشه میگه قراره از این چیزی که هستم قوی تر بشم و محکم تر ادامه بدم، قراره درونم بزرگتر بشه، قراره از مسائلم بزرگتر بشم، قراره باورهام رشد پیدا کنند و انتخاب طبیعی همچین فرد و نسلی رو برای ادامه بقا انتخاب میکنه. کسی هم که ضعیفه، میزاره ترس فلجش کنه و بقیه براش دلسوزی کنند بلکه با رحم بتونه زنده بمونه! اما نمیدونه در قوانین طبیعت چیزی به اسم رحم کردن وجود نداره و زیر چرخ جهان له میشه از این حرکت نکردن! جهان حذفش میکنه. نه چون خداوند یا این کائنات با کسی مشکلی دارند، چون این قوانینی که بر جهان وضع شده، ثابت و بدون تغییر هستند تا یک دنیای قوی تر و بهتر ساخته بشه. بخاطر همین هم هست که هر موجودی رو نگاه کنیم، در نوع خودش از همه لحاظ تحسین برانگیزه و یک شگفتی به حساب میاد!
هرچی جلوتر میریم بیشتر میفهمم این قوانین با کسی شوخی ندارند! مهم نیست اصلا کی هستی! مهم نیست اصلا چی هستی! اگر ضعیفی و از قوانین به هررر دلیلی تبعیت نکنی و حواست نباشه چه ورودی میفرستی، جهان لاجرم نتیجه رو بهت نشون میده. طبیعت داره این قوانین رو فریاد میزنه، تمام موجودات ناخودآگاه دارند با استفاده از این قوانین زندگی میکنند بدون اینکه حتی درک کنند، تنها ما انسان ها هستیم که قدرت درک به ما داده شده تا این الگوها رو در طبیعت ببینیم بلکه تفکر و تعقل کنیم و یکی یکی اصول رو از دلشون بیرون بکشیم و بهشون عمل کنیم تا رشد کنیم. یا اینکه میتونیم پشت گوش بندازیم و نتیجش رو هم ببینیم.. در هرصورت قوی یا ضعیف تر شدن دست خودمون هست.
قانون سادست:
کسانی که قوی هستند، قوی تر میشن، بقا پیدا میکنند و پاداش ها رو دریافت میکنند و ادامه نسل میدهند.
کسانی هم که ضعیف هستند، یا تصمیم میگیرند قوی بشن یا در غیر اینصورت ضعیف تر میشن، زیر چرخ جهان له شده و حذف میشن..
سلام استاد
عاشقتونم
از صمیم قلب ازتون سپاسگزاری میکنم که با انتشار این آگاهی های خالص و ناب دارین به ما آگاهی میدین.
هزاران بار تحسینتون میکنم که تلاش کردید و وقت گذاشتید تا به چنین مفاهیم حقیقی و متعالی دست پیدا بکنین.
یعنی انسان وقتی این باورها را می شنوه و به کار میبنده، به طرز عجیب و باورنکردنی، افکار و زندگیش به طور ریشه ای متحول میشه، یعنی از بدنه جامعه جدا میشه و میتونم بگم به لحاظ درک و کیفیت باور و عملکرد،میلیونها سال نوری از اکثریت جامعه جلوتر میافته.
من با دونستن این باورها، مثل اینکه تازه چشم باز کردم یعنی تاحالا تو خواب غفلت بودم،
عمرم رو در چه کارهای بی فایده ای تلف میکردم، وقتم رو برای چه آدمهایی صرف میکردم، اعصاب و ذهنم رو برای چه چیزهایی بیخودی هزینه میکردم،
خدایا هزاران میلیارد بار شکرت که منو هدایت کردی.
استاد عزیزم شما من رو از زنده کردین.
شما من را دارین مصداق آیه ،، یخرج الحی من المیت،، میکنین.
به قول مولوی:
مرده بُدم زنده شدم گریه بُدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
من قبلا مرده متحرک بودم ، فقط جسمم زنده بود، در استرس و نگرانی و غم و افسردگی، گناه و ناامیدی و تشنج و حقارت، ناشکربی داشتم غرق میشدم.
شما به معنای حقیقی منو زنده کردین و بسیار بسیار کار بزرگی انجام دادین.
به قول قرآن: وَ مَنۡ أَحۡیَاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحۡیَا ٱلنَّاسَ جَمِیعٗاۚ
شما من را نجات ندادین، بلکه طبق این آیه کل بشریت را نجات دادین، و این باارزش ترین کار دنیاست.
اینکه انسان، روح انسانها را زنده بکند، روحی که ابدیت را در پیش دارد و اگر زنده شود ، برای همیشه غرق در نعمت و برکت خواهد بود.
شما دارین ما را مصداق این آیه میکنین
وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ سَنُدۡخِلُهُمۡ جَنَّـٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٗاۚ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ قِیلٗا
شما کاری کردین که
* خداوند رو رب میدونم
* دارم سبک شخصی زندگی مو طراحی میکنم
* دیگه از مرگ نمی ترسم
* از آینده نگران نیستم
* در لحظه زندگی میکنم
* دارم کنترل ذهنم رو در دست میگیرم
* آرامش بینظیری رو دارم تجربه میکنم
* بدنم روز به روز سالمتر و پر انرژی تر میشه
* با خدا دوست شدم
* دارم زندگیم رو خلق میکنم
* دنبال کسی نمی افتم
* از خداوند هدایت میخوام حتی تو غذا پختن
* زیبایی ها رو مبینم
* میتونم تحسین بکنم
* اعتماد به نفسم چندین برابر شده
* از کسی و چیزی نمی ترسم
* شادی و لذت رو به طور روزانه تجربه میکنم
* دارم ثروتمندتر میشم
* روز به روز رهاتر میشم
* عزیزانم رو دوست دارم و سعی نمیکنم تغییرشون بدم
* فقط و فقط روی خودم تمرکز دارم و خودم رو اصلاح میکنم
* دارم سعی میکنم دنبال علاقه ام برم.
* از لحظه بیدار شدن تا لحظه خوابیدن فقط شکرگزاری و تحسین میکنم.
فکر نمیکنم هیچ جوره بتونم ازتون تشکر واقعی بکنم ولی از خداوند که یکی از صفاتش شکور هست درخواست میکنم که بهترینهای دو جهان رو به شما و خونواده تون عطا بکنه.
سپاس
سلام آقای ناصر عزیز
سپاسگزارم از کامنت ارزشمندتون
من کلا کامنتهایی که بر پایه و استناد از ایات قران نوشته میشت و درستیش برام ثابت شدست رو لذت میبرم
چونکه اعتقاد دارم تمام قوانین زندگی در این کتاب گفته شده و باور دارم اگر با دلم بخونمش، اگه کلمه به کلمه معنیشو در بیارم و از خدا بخوام کمکم کنه تا درست درکش کنم این کتاب الهی رو، خداوند هدایتم میکنه به درک درستش از گفته هاشو
من از امروز، خواستم شما هر پیامی میزارید توی سایت، در ایمیلم بهم اطلاع داده بشه
سپاسگزارم از حضورتون در این سایت الهی و سپاسگزارم که اگاهی های ارزشمندتون از درک و دریافت قوانین زندگی رو با دیگر دوستان همفرکانسی به اشتراک میزارید
دوست ارزشمندم براتون، دریافت بهترین و زیباترین خواسته هاتون رو، به زودی زود، ارزو میکنم
سلام به خانم سارا عزیز و دوست همفرکانسم
خیلی خوشحال شدم که برام پاسخ نوشتین
خیلی خوشحالم که مطالبم براتون مفید بوده
سپاسگزارتون هستم بابت لطف و محبتی که نسبت به من داشتید
به شخصه به این قطعیت رسیدم که پاسخهایی که برام از طرف دوستان میاد و نیز پاسخ هایی که برای دیگران مینویسم، جزو هدایتهای الهی هست، همیشه از پاسخ های دوستان هدایت دریافت کردم و استفاده بردم.
به قول قرآن
و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی.انفال17
خدا به پیامبر میگه تو تیر نینداختی بلکه من تیر را انداختم
حالا ما هم وقتی حسی بهمون میگه که بنویس در حقیقت در کلام و سخن ما هدایتی برای طرف مقابل نهفته هست.
چند روز قبل یه کامنتی رو خوندم و لایکش کردم و خواستم رد بشم ولی حسم بهم گفت برای اون کامنت پاسخ بنویس و حتی بهم گفت از تکامل بنویس، منم انجامش دادم.
همین پاسخ شما میدونین چقدر برام مفید بود چون باعث شدین برم کامنت خودم رو چندین بار بخونم و خیلی برام تاثیر داشت چون به کامنت خودم نیاز داشتم، این کامنتم رو زمانی نوشتم که تازه دوره 12 قدم رو شروع کرده بودم و حس و حال بی نظیری رو داشتم تجربه میکردم و با حس عالی اونو نوشتم.
واقعیتش دو روزه که تعهد داده بودم که با قدرت و انرژی باز روی 12قدم کار کنم و به محض این تصمیمم نشانه هایش رو دارم دریافت میکنم و پاسخ زیبای شما یکی از اون نشانه هاست،
چون باعث شدین با خوندن کامنتم حال و هوای اون زمان رو بیاد بیارم و برام تذکر بشه
در واقع خدا بهم گفت که ناصر ببین تو توی اون حس و حال بودی و باید باز با همون حال و احساس به مسیر توحیدیت ادامه بدی.
خیلی ازتون ممنونم که به حس درونی تون گوش کردین و برام پاسخ نوشتین.
پروفایلتون رو چک کردم و دیدم بیش از 300 کامنت نوشتین و این نشان میده که جزو فعالین سایت هستین و این تلاش شما قابل تحسینه و طبق قرآن کسانی که ایمان داشته باشند و کارهای نیک داشته باشند نه غمی دارن و نه ترسی خواهند داشت:
إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلصَّـٰبِـِٔینَ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ وَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ.بقره62
به درستى که آنان که ایمان آوردند و آنان که یهود شدند و ترسایان و صابئین یعنى ستاره پرستان هرکه ایمان آورد به خدا و روز بازپسین و کرد کار شایسته پس از براى ایشانست مزدشان نزد پروردگارشان و نیست بیمى برایشان و نه ایشان اندوهناک شوند.
خداوند چه زیبا میگه که مهم نیست چه دین و مسلکی داری، همین که به خدا و قیامت ایمان بیاری و کارهای شایسته انجام بدی مشمول نعمات الهی قرار خواهی گرفت.
باز هم ازتون سپاسگزارم.
اسم و چهره زیباتون رو هم تحسین میکنم.
براتون نعمت و برکت رو در پناه رب العالمین خواستارم.
روز 91 از سفر نامه
روزشمار تحول زندگی من
اصل بقاء اصلح
چقدر خوب شد امروز بعد از نود و یک … روز دوباره این قانون رو بهمون یاد آوری کردید خدا رو شکر .. استاد جان خیلی ممنون و سپاسگذارم بخاطر یاد آوری این قانون و همچنین این فایل بینظیر … خانم شایسته جان خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که دوباره این قسمت رو برامون در این سفر نامه یادآوری کردید که توشه ی رامون باشه برای ادامه دادن این سفر پر خیر و برکت خدایااااااا شکرت ممنون و سپاسگذارم برای داشتن چنین استادان خردمند ی که داریم خدایاا شکرت
باز هم چکاپ فرکانسی .. باز هم بازبینی خودمون . باز هم یاد آوری قانون و قوانین جهان هستی … قوانین اصل بقاء… چقدر خوبه با تکرار این قانون بفهمییم چقدر قوی تر شدیم .. چقدر. با اراده تر شدیم .. چقدر محکم تر در این مسیر قدم برداشتیم و حرکت کردیم …… چقدر خودمون رو بهبود بخشیدیم و تکامل پیدا کردیم و جدید تر شدیم .. چقدر تغییره رو به رشد داشتیم …چقدر از شرک دور. شدیم .. چقدر بر ترس هامون غلبه کردیم .. چقدر به رشد و پیشرفت خودمون کمک کردیم .. چقدر درک کردیم که فقط و فقط با قوی شدن و قوی بودن می تونیم زنده بمانیم ..
خدایاااا شکرت امروز خیلی خیلی بیشتر از قبل این قانون رو درک کردم و آگاه شدم و به انظباط شخصی فکر کردم .. اینکه با اراده و قوی باشم .. اینکه احساساتی عمل نکنم . چون باعث میشه تمرکزم از روی خودم برداشته بشه .. چون با تمرکز من به ضعیف ها و بدبختها و بیچاره ها و یا گداها سبب میشه که هم ما خودمون رو پایین بکشم طبق قانون کبوتر و با کبوتر ،و مدارها .. و هم به ضعیف بودنشون کمک بشه . … حتی از نگاه کردن به ضعیف ها هم اعراض می کنم . و در این مورد کنترل ذهنی خوبی دارم و همیشه از بدبختی ها. روی گردان هستم … در واقع همین الان یک جرقه در ذهنم زده شده . که ما فقط می تونیم به ضعیف شدن ضعیف ها کمک کنیم نه به رشد و قوی شدن شون
باید به مردمان شهر تبریز تبریک بگم و تحسین شون کنم بخاطر این آگاهی فوق العاده عالی که در افکارشون پایه ریزی شده اینکه به گداها و بدبخت بیچاره ها باج نمی دهند و این سبب خیر و برکت شهرشون شده که اصلا گدا پروری نمی کنند واقعا جای تحسین و تمجید داره برای این طرز تفکر قدرتمند… برای همینه که اکثر تبریزی ها پولدار و ثروتمند هستند چون ذهن ثروتمندی دارند .. و بازم هم باید برای این ذهنیت قدرتمند کننده شون تشکر و قدردانی کنم که الگوی خوبی برای من شدند ممنون و سپاس.
فرقی نمیکنه کی هستی ، یعقوب یا یوسف وقتی نتونی احساستو در تضادها کنترل کنی تنبیه میشی.
شوخی و ترحم و مساعدتی برای هیچ جاندار ضعیفی وجود ندارد و لحاظ نمیشه – طبق قوانین جهان ابدی خداوند هیچ حیوان و یا گیاه ضعیفی رشد نمی کنه و زنده نمی مونه …. چون جهان احساساتی عمل نمی کنه برای موجود ضعیف ، طبق قانون تکامل هیچ وقت یک چیز ضعیف رشد نمی کنه اونایی که دنبال ترحم و مساعده هستن بی رحمانه از بین می روند و جهان خرد می کنه ضعیف ها رو …
قاعده جهان بر ارتقاء ، بهبود و رشد هستش– اونی که ضعیفه از بازی خارج میشه حالا چه برچسب خوب بهش بزنند و چه بد
مثه همون حالتی که در تبریز خودمون اجرا شده و چون در تبریز به هیچ عنوان به گدا کمک نمیکنند و دیگه گدا نداره … و قانون اصل بقاء در این شهر کاملا رعایت شده
اگه قراره با گداپروری ادما اعضای یکدیگر باشند و ضعیف پروری کنند جهان چگونه به رشد و گسترش خودش ادامه بده ..
این نگاههای به ظاهر انسان دوستانه به هیچ کس کمکی نکرده چون برخلاف قاعده و قانون جهان هست. در واقع کسانی که بدنبال این کمپین ها و حمایت های به اصطلاح بشر دوستانه می روند بخاطر خود خواهی خودشون هست یعنی فکر می کنند انسان تر و خوب تر و سالم تر هستند و بدنبال اعتبار و لایک گرفتن و تایید گرفتن از دیگران هستند و می خواهند جلب توجه کنند … بنظر من این نوع تفکر از احساس کمبود سرچشمه می گیره…
ذهن من باید باور کنه که از فراخوان هایی که بصورت و بعنوان هایی مثل فمنیست ، گیاهخوار ، مدافع حقوق حیوانات و یا همین اخیرا در کشورمان برای اعتراضات و گروه های مخالف و موافق تغییر حکومت و یا شورش های عقیدتی و سیاسی و گروه های اعتراضی و غیرووو… عناوین و ارزش هایی که آدما ساختند دوری کنم و به این مسایل حاشیه ای توجه نکنم… در قوانین جهان هیچ ارزشی نداره و باید حواسمون باشه جو گیر نشیم و توی تله های این چرت و پرتا گیر نکنیم و اعراض کنیم .
من باید یاد بگیرم هرچی هستم هر کاری میکنم و در هر جایی هستم باید قوی باشم قوی بودن در پول و ثروت .. قوی بودن در جسم و جان و ذهن و سلامتی و تندرستی .. قوی بودند در قدرت تصمیم گیری عاقلانه و سازنده و داشتن اراده ی قوی منظبطی .. قوی بودن در اعتماد بنفس و قوی بودن در روابط درست و مناسب قدرتمند .. قوی بودن در اعتماد به خداوند و یقین و ایمان داشتن به خداوند ….و با خودسازی و خداشناسی باید روی باورهای قدرتمند کننده ی خودم کار کنم تا حذف نشم و گرنه خیلی سریع حذف میشم ،من فقط و فقط می تونم خودم به خودم رحم کنم و هیچ وقت نخوام دیگران به من رحم کنن و یا من به دیگران رحم کنم . در واقع ظلم بیخودی ایجاد نمیشه هر جا ظالمیی هست یعنی آدم ضعیف و مظلومی هم هست..
در واقع جهان غربال می کنه مثل دوران پندمیک .. کسانی که ضعیف تر بودند نتوانستند تحمل کنند و رفتند…
بدبخت بودن، با ضعیف بودن و احساساتی عمل کردن به هیچ نتیجهای نمیرسیم.
توی دنیایی که هر کس ضعیف باشه از بین میره و مورد ظلم واقع میشه سعی کنیم قوی باشیم . از این جهت باید همیشه روی خودمون کار کنیم و انضباط شخصی داشته باشیم ، با اراده و محکم و قوی باشیم احساساتی عمل نکنیم این خودش یک پاشنه ی آشیلی است که باید روش کار کنم چون قبلنا خیلی احساساتی بودم بخصوص به گداها و ضعیف ها خیلی توجه می کردم و احساس ترحم داشتم و یا دلسوزی های بیجایی داشتم که سبب میشد خودم رو درگیر مسایل بیخودی و حاشیه ای کنم .. مثل همون تمرکزی که استاد به جوجه های ضعیف تر می کردند و از قوی ها غافل میشدند… همیشه دلم برای گداهای سر چهار را ها می سوخت و یا همیشه فکر می کردم باید ناجی اینو و اون و فرزندانم باشم تا کسی آب تو دلش تکون نخوره و یا کلا برای همه. چیز عقلانی کار نمی کردم و احساساتی عمل می کردم و خودمو دچار دردسرهایی می کردم .. البته الان خیلی خیلی بهتر شدم و فهمیدم به هر آنچه که توجه کنم از آن جنس توجه وارد زندگیم میشه و منو ضعیف و ضعیف تر می کنه.. پس باید با اراده باشم
من باید اول خودم رو دوست داشته باشم و برای خودم ارزش قایل باشم و در همه ی جنبه های زندگیم قوی بشم یعنی در تمام ابعاد بخصوص از لحاظ پولی و مالی و مادی و معنوی و اعتماد بنفس قوی شوم تا لایق احترام و عزت و ارزشمندی باشم ….. تا دیگران هم من رو بعنوان یک زن قوی و قدرتمند و با اراده و منضبط بشناسند و مورد احترام بیشتری باشم .
خدایا شکرت که ذهن و روح مقدس الهی من در تعادل و هماهنگی کامل با هم هستند
خدایا شکرت من باور دارم که روز به روز بیشتر خودم را دوست میدارم و به خودم عشق می ورزم
باور دارم روز به روز سالم تر و جوان تر و شاداب تر می شوم
باور دارم روز به روز بر اعتماد بنفس و قدرت درونی ام افزوده می شود
باور دارم بر ثروت و توانگری ام افزوده می شود
باور دارم روز به روز پول و ثروت آسان تر و فراوان تر در زندگیم جریان می یابد
باور دارم هر روز از هر جهت بهتر و بهتر و بهتر می شوم
من با تمام قدرت کایینات همسو شده ام و در جهت عشق به خویشتن و تجربه ی آرامش درونی حقیقی ام بهره گرفته ام خدایاااااممنون و سپاسگذارم
،باید قوی باشم و اراده داشته باشم، خدایا خودت کمکم کن دستمو رو جلوی کسی بجز خودت و قدرت خداوندم دراز نکنیم و توقع کمک از هیچکس رو نداشته باشم که این شرک است…
کسانی که قوی هستند، قوی تر میشن، بقاء پیدا میکنند و پاداش ها رو دریافت میکنند و ادامه نسل میدهند.
کسانی هم که ضعیف هستند، یا تصمیم میگیرند قوی بشن یا در غیر اینصورت ضعیف تر میشن، و زیر چرخ دنده های جهان له می شوند و حذف میشوند.
خدایاا من را هدایت کن تا هدفمندتر و با انگیزه تر و با اراده تر و قدرتمندتر به رشد و پیشرفت و موفقیت هایم برسم. و از نتایجم دلخوش و شادمان باشم
اگر میزان رشد و پرورش و مهارت در باورهای قدرتمند برای شناخت شخصیت مان را درک کنیم زندگی مان هدفمندتر می شود و در نتیجه با تضادهای کمتری مواجه می شویم
اگر بخوام به خدا برسم اگر بخوام به بنده های خدا کمک کنم اگر بخوام به رشد و پیشرفت جهان کمک کنم اگر بخوام انسان قوی و قدرتمند و بهتری در زندگیم باشم اگر بخوام به پیشرفت جهان کمک کنم اگر بخوام به پیشرفت خودم و فرزندانم کمک کنم اگر بخوام الگویی باشم که با پیشرفتم دست آدم های زیادی رو بگیرم باید در تمام جنبه های زندگیم قدرتمند و ثروتمند بشم
ثروتمند شدن با فضیلت ترین کار جهان است
خدایاااا شکرت ممنون و سپاس
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و کمکمون کن تا امنیت کامل و آزادی در تمام جنبه های زندگی و خلق آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهای قدرتمند کننده و ذهنیت قدرتمند را داشته باشیم.
IN GOD WE TRUST
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به همه ی شما عزیزان.
سلام به استادان عزیز و هم خانواده ای های نازنینم.
این فایل نشانه ی هدایت من در پاسخ به درخواستی بود که از خداوند داشتم.
گفتم خدایا چطوری، چه فایلی گوش بدم و کار کنم عمیق که مقدمه ای باشه برای هدفم. برای بهتر کردن شخصیتم.
برای از بین بردن ضعفهای شخصیتی ام.
و به این فایل هدایت شدم.
خدا می دونه چه باگ هایی از من کشیده شد بیرون.
چه ترمزهایی پیدا شد.
چون نقطه ضعف دلسوزی همیشه با من بوده و در واقع یه پاشنه آشیل زنگ زده س برای من.
چون من توی محیطی بزرگ شدم که اطرافیان به شدت دلسوز و در نهایت به شدت متوقع بودن.
طوری که بیماری، رنج، دردهای تمام نشدنی توی زندگیشون موج می زنه.
بنابراین می شه حدس زد که چقدر توی وجود من این ضعف مخرب وجود داره.
یکی از خواسته هام همیشه مهاجرت بوده. اما بعد فهمیدم قسمت عمده ای از این خواسته بیشتر حالت فرار داره چون من شهرمو دوست دارم و قصدم فرار از خود شهر نبوده.
در عین حال این عقیده رو دارم که باید به شرایط عالی برسم بعد برای بزرگتر شدن زمین بازی مهاجرت کنم.
اما سوالم این بود که قضیه چیه. چرا من هر کاری می کنم، هر چقدر تلاش می کنم سخت تر میشه قضیه.
تا اینکه به ضعف های خودم واقف شدم تا حدی که الآن هستم البته
ضعف خودم در برابر نگرانی های مادرم و باور اینکه باید احترام بذارم و قانعش کنم
ضعف من در برابر اینکه بقیه سالم نمی خورن، سالم زندگی نمی کنن.
ضعف من در برابر اشتباهات دیگران
این کج فهمی بود که باعث شده بود از درون احساس قربانی بودن کنم که خب درسته که الآن بیرونم، الآن سفرم ولی بعدش که توضیح دادم بهش قانع میشه
درسته که من غذای خوب می خورم خب بیام فلانی رو قانع کنم امروز مثل من غذا بخوره، که امروز فلان غذارو نخوره و یه غذای بهتر بخوره
درسته که فلان روز برای خودم زندگی کردم ولی یه روزی هم به حرفش عمل می کنم و برای فلانی دلسوزی
دلسوزی
دلسوزی
یعنی هر چقدر از این کلمه بگم کم گفتم از توی رفتارهام.
خیلی جاها از وقتم زدم. بجای اینکه تمرکزم روی خودم باشه روی بقیه و ترس ها و نگرانی ها و درگیری ها و مسائلشون بوده
چرا؟
چون من ناخودآگاه فکر می کردم کافی نیستم من زمانی کافی خواهم بود که دلسوزی کنم
توجه کنم
نصیحت کنم
دست دیگرانو بگیرم
برای دیگران وقت بذارم
از خودم تفریحم بگذرم تا بقیه بقیه از من راضی باشن که اینم برمی گرده به احساس گناه و باورهای مذهبی غلط
هیچ کسی مقصر نیست این وسط جز خودم
من بودم که پای منبرها نشستم
من بودم که کتاب های جهنم و پل صراط و… خوندم
من بودم که داستان های غلط رو خوندم
من بودم که توجهم به نازیبایی توی روابط و… بود و فکر کردم اون روش درسته س.
چون منطق و ذهن من سختی و در تقلا بودن رو پذیرفته
چرا؟
چون یک بار دیده
تایید کرده
جهان شکل داده به کانون توجه و دوباره باورم شده که این هست و جز این نیست
اما همیشه ته وجودم کسی بود که می خواست قوی باشه
هر بار اول سالی که توی هر کلاسی می نشستم به خودم می گفتم نسترن امسال بررگتر شدی.
بزرگتر فکر کن.
بزرگتر عمل کن
منم یه خیلی جاها خلاف بقیه عمل کردم
و طوری که دوست داشتم حرف می زدم
عمل می کردم
رفتار می کردم
حتی بقیه از شکل راه رفتن من که احساس اعتماد بنفس بالا می داد خوششون می اومد
من همیشه حس می کردم چیزی ورای بقیه م.
توی خیابون که راه می رفتم حس می کردم چیزی ورای بقیه م. من خاصم. منخصر بفرد و قوی هستم
اما کج فهمی ها کم نبوده
اینکه آدمارو راضی کنی
اینکه فکر کنی باید پدر مادرت رو از خودت راضی نگه داری حتی به قیمت گذشتن از خودت کج فهمیه.
اینکه فکر می کنم باید دلیل رفتارهامو به بقیه توضیح بدم در درجه ی اول از احساس قربانی شدنه و در درجه ی دوم عدم درک توحید، عدم درک قوانینه.
اینکه فکر می کنم اگر خانواده ی من، دوستان من حالشون خوب باشه من اون موقع حالم خوبه از کج فهمیه
از کمبود عزت نفس و خود دوستیه
اینکه فکر می کنم فلانی باید خوب و عالی عمل کنه تا سلامتیشو به دست بیاره حتی اگه خودش نخواد و تلاشی نکنه کج فهمیه.
اینکه اگه فلانی نمی تونه از خودش دفاع کنه، از حق خودش، از وجود خودش و من برم ناجی اون بشم، کج فهمیه
از بچگی توی ذهنم بوده که فقط فلان شخص مهمه و باید از خودم بزنم برای اون
از وقتم
از انرژیم
چرا؟ چون عزیزتره و این توی ناخودآگاهم رفته که اگه اونا حالشون خوب باشه، اگه اونا راضی باشن، خدا از من راضیه. من حالم خوبه. من انسان خوبی هستم.
اینا کج فهمیه که رضایت دیگرانو بر رضایت خدا ارجح دونستم ولــــــــی گذشته در گذشت از الآن مهمه که چطور عمل می کنم.
چطور قوی تر عمل می کنم
چطور دست از دلسوزی برمی دارم
چطور برای خودم خودم خودم زندگی می کنم
چقدر این جمله ی استاد تکونم داد که: من با این قضیه که باید به کسی یا موجودی رحم کرد که زنده بمونه مشکل دارم. اون اگر قوی باشه نیازی به تلاش و تقلای من نیست، قوی می مونه و جلو می ره
اما اگر ضعیف باشه، فرقی نمی کنه من چقدر خودمو به آب و آتیش بزنم اون در نهایت از بین می ره توسط جهان
من بارها شده خواستم کاری رو انجام بدم که ترس از نگرانی ها و وابستگی های دیگران داشتم
نکنه فلانی وابسته شده باشه
نکنه بیمار بشه
نکنه……..
این یعنی از اون ور بوم افتادن
ولی وقتی درکم از قانون بهتر شد، نه گفتن های من قاطعانه تر و قوی تر شد
حتی به کسی که برای من کار می کنه، وقتی درخواستی رو فرای اون قرارمون داره می گم نه حتی اگر شرایطش رو داشته باشم
یا
اگر دوستی باشه که می دونه می تونم راهنماییش کنم و بهش راه حل مسأله شو بدم می گم برو سایت استاد فلان بخش رو اگه دوست داشتی مطالعه کن من چیزی برای گفتن ندارم.
اولش سخته ولی بعدش که ادامه می دی می گی واقعا من چه حرفی دارم به فلانی بزنم که بخواد تغییر کنه وقتی خودش توی سایت هست و دسترسی به تمام فایل ها داره؟
وقتی مادرم این چند وقت ازم درخواستی داره که خلاف خواسته های منه، خلاف قوانینیه که درک کردم می گم نه. می گم انجام نمی دم. می گم نمی خوام انجام بدم بدون اینکه بخوام به بهانه های مختلف بگم نه، می گم نه. قاطعانه.
سختمم بوده اما این مسیریه که انتخاب کردم توش باشم و باید تا تهش برم
احترام به پدر و مادر واجب اما اگر قرار باشه به خدا شرک بورزیم، دیگه نباید اطاعت کنیم
و برسیم به نکته ی طلایی. اگر ما روی خودمون کارکنیم، روی ضعفهای شخصیتی مون کار کنیم، روی ارزشمندی خودمون کار کنیم، بقیه مجبورن در مقابل ما تعظیم کنن. این قانون بدون تغییر جهانه.
رفتارهای ما از باورهای ما نشأت می گیره. پس می تونیم از رفتارهامون بفهمیم چه باورهای محدود کننده یا قدرتمند کننده داریم.
آدم خوبه ی داستان بودن، به معنای از خودگذشتن های مکرری هست که در نهایت به پوچی می رسونه ماروـ هر بار از خودمون که بگذریم می رسیم به پوچی. به هیچی. به دربدری.
خداوند به عنوان قانون، هرگز احساساتی عمل نمی کنه.
قانون قانونه
و قوانین رو با اینکه ما نمی بینیم اما مشخصات ریاضی وار دارن
باورها، فرکانس دارن
اعمال، گفتار، نوشتار فرکانس ایجاد می کنن و شدت فرکانس به شدت ایمان و باور ما بستگی داره
و چون ما نمی بینیمش فکر می کنیم خب فرکانس فرستادیم
نه. ما فرکانسی مشخص با مقدار مشخص رو فرستادیم. یعنی مثلا فرکانس 320 هرتز
عدد داره. ارقام ریاضی وار داره ولی ما نمی بینیمش
یه مثال بزنم از خودم
یه تخم مرغ دستم بود که از لونه ی مرغا برداشته بودم و همزمان داشتم در لونه رو با یه میله ی آهنی می بستم
از ذهنم گذشت که نکنه با این میله، تخم مرغ توی دستم بشکنه
بعدگفتم نه هرگز این اتفاق نمیفته هر چند تخم مرغ نازک و میله سخت باشه. چون عملا دو چیز متضاد توی دستم بود. تخم مرغ و میله
اما ته ذهنمم این بود که این دوتا خیلی متضادن
تا اینکه لحظه ی آخر توی کمتر از یک ثانیه میله یه کوچولو با تخم مرغ تماس پیدا کرد و به اندازه ی یک سر سورن سوراخش کرد
این مثال برام خیلی جا انداخت قانون ریاضی وار جهانو
که ما داریم فرکانس هایی رو می فرستیم که طبق قوانین ریاضی عمل می کنن و این پایه ی جهانه.
قوانین ریاضی وار جهان.
حالا هر چقدر به خودمون برگردیم، و خودمون رو قدرتمند کنیم، دست از وابستگی، دلسوزی، ترس و… برداریم و روی خودمون بذاریم، روی ارزشمندی خودمون خدا می دونه چه فرکانس های خالصی به جهان بفرستیم که نتیجه ش می شه خوشبختی، آزادی، سعادت دنیا و آخرت
انسان های قوی انسان هایی هستن که انضباط شخصی دارن. و طبق قواعدی که یاد گرفتن جلو می رن. اگر کارشون درسته ازش دفاع می کنن و کاری به بقیه ندارن.
قانون دنیا اینه که هر بار قوی تر هارو انتخاب می کنه و ژن اونهارو به نسل بعد منتقل می کنه.
اینو باید بارها به خودم بگم، دست از تغییر بقیه، دلسوزی برای بقیه بردار و تمرکزت رو روی خودت بذار.
باید باید بهتر جهانو درک کنیم و اگر درک کنیم دیگه خودمونو توجیه نمی کنیم، قانع نمی کنیم برای رفتارهای مغایر با قانون بلکه قاطعانه و لاجرم قوانین رو در عمل اجرا می کنیم چون برامون منطقی می شه رنج عدم عمل به قانون.
چقدر این فایل برای من آگاهی دهنده بود و هست. خداروشکررر می کنم که توی این مسیر زیبا ی یکتاپرستی هستم و با شما دوستان خوبم.
خیلی نیاز دارم که روی تک تک نکات و جملات این فایل تأمل کنم و روی خودن پیاده کنم
یا رب
سلام نسترن عزیز ،
چه اسم فامیل زیبا و براازنده ای دارید ،چقدر خوب و قشنگ نوشتی و توضیح دادی ، همه اینها شرح حال من هم هست و بزرگترین پاشنه اشیل و ترمز من هست ،و خودم می دانم بزرگترین سد برای جلو رفتن من هست .چقدر خوب قوانین را درک کردید و توضیح دادید ، به امید خدا به همین زیبایی هم همه ما عمل کنیم طبق تعلیمات استاد اول شنیدن ، بعد درک مطالب ، بعد عمل کردن و در اخر نتیجه گرفتن هست .
هر روز صبح از خدا یاری می خوام کمک کن قدرت بده ، همت کنم این سد را بردارم.
امیدوارم شما هم در پناه الله یکتا شاد موفق و سر بلند باشید
اصل بقای اصلح
قبل از آشنایی با استاد آدم ضعیفی بودم که دوسداشتم با مظلوم بودنم جلب توجه کنم .
و به همین شیوه ازدواج کردم . همیشه از بدبختی هام به شوهرم و خواهرش میگفتم تا مظلوم تر جلوه کنم . حتی از رفتار های نا مناسب خانواده ام هم میگفتم . و بعدا اونا از همین حرفا علیه خودم استفاده کردن . من همه عمر همینجوری بدبخت بودم و ناخودآگاه ازین بدبختی لذت میبردم تا جایی که حتی همون آدم هایی که برام شده بودن نقطه امن و من باهاشون درد دل میکردم خودشون شدن جزو ظالمان زندگی من . و این تضاد ها آنقدر پیش رفت که دیگه نتونستم تحمل کنم . و یکجایی یه بنده خدایی که غریبه هم بود . تو کمیته امداد کار میکرد رفتم پیشش از بدبختی هام گفتم .
گفتم و درخواست کمک کردم . اون گفت جزو افرادی نیستی که مشمول کمک بشن و بدبختی هاییم که داری مقصرش خودتی میتونستی حرفایی که شوهرت میگه قبول نکنی که الان به این وضعیت بیفتی .
اون موقع من حامله بودم و بشدت احساس ظلم کردم حس کردم چ کلاه بزرگی سرم رفته . احساس کردم اون خانوم چقدر بی رحمه تو دلم کلی بهش فحش دادم و واقعا انقدر از نظر روحی دردم گرفت که اون شد برام ی تلنگر بزرگ و بعد از اون زندگی تقریبا به همون منوال پیش رفت چون من الگوی مناسبی پیدا نمیکردم و راهی هم به ذهنم نمیرسید که منو از منجلاب ضعیف بودن نجات بده . ولی همیشه در جستجو بودم تا اینکه با استاد عزیزم آشنا شدم و ازون به بعد حتی دلم نمیخواست کسی اشکام رو ببینه .
منی که از بدبختام به شوهرم میگفتم و تو بغلش زار میزدم و اون سرم رو نوازش میکرد و من لذت میبردم. نا خود آگاه.
منی که وقتی شوهرم باهم دعوا میکرد مثل بچه کوچولو گرییه میکردم تا دلش به حالم بسوزه و دعوا رو تموم کنه
دیگه بعد آشنایی با استاد وقتی ناراحت بودم یا بهم میریختم میرفتم یکجایی که هیچ آشنایی منو نبینه تا خودم رو بسازم و با قدرت برگردم . شوهرم کلا آدم شکاکی و سمجی بود هروقت از خونه میزدم بیرون که حالم خوب بشه بدتر میومد دنبالم بهم میچسبند هرچی میگفتم تنهام بزار گوش نمیداد. البته الان که اینارو اینجا نوشتم بهش حق میدم . چون حتی شوهرم ازین میترسید من برم ی بلایی سر خودم بیارم . چون اون باورش نمیشد که من تغیر کردم و مثل قبل ضعیف نیستم . بعضی وقتا هم میرفتم زیر دوش گرییه میکردم که نیاد بهم گیر بده ولی وقتی طولانی میشد چندبار میومد پشت در که خیالش راحت بشه من حالم خوبه .
من خودم انسان ضعیفی بودم و با کسی ازدواج کرده بودم که اونم بشدت استرسی و ضعیف بود نه از نظر جسمی بلکه روانی .
خیلی وقتا میرفتم تو حیاط و یکی دوساعت با خودم خلوت میکردم با خدا حرف میزدم و واقعا از شادی اشک میریختم چون خدا رو تو وجودم حس میکردم وقتی باهاش حرف میزدم .
یکی از اون شب ها که خیلی در تنگنای تضاد هام بین خودم و همسرم و بچم بودم تو ی شب سرد زمستونی کلی لباس پوشیدم و رفتم تو حیاط و رو صندلی تاشوی مخصوص خودم نشستم . به آسمون زل زدم و کلی با خدا صحبت کردم . با خودم عهد و پیمانی محکم بستم و به خدا گفتم کاملا تسلیم هستم چون دیگه عقلم جواب نمیده . از خدا هدایت خواستم گفتم من دیگه کر و کور و لال میشم فقط تو بگو تا من اطاعت کنم . و واقعا هم تا به امروز که سه ماه گذشته به تعهدم عمل کردم .
آره من تونستم انقدر قوی بشم که کلا مدارم با همسرم عوض شد و به هدایت خدا ازش جدا شدم .
الان پسر 3 سالم پیش اون و همه عالم و آدم دارن برای ما دلسوزی میکنن که برگردید و بچتون رو بدبخت نکنید . ولی من هم به مادرم هم به خواهر شوهرم گفتم اصلا برای من و پسرم دلسوزی نکنید ما از پس خودمون بر میایم . نیازی به دلسوزی نداریم . ما در حال حاضر صلاحمون از هم جدا باشیم . پسرم هروقت بزرگ شد خودش تصمیم میگیره که چجوری زندگی کنه . شاید بخواد پیش من برگرده شاید بخواد پیش باباش بمونه . شاید بخواد مستقل بشه ولی در هر صورت تصمیمش برای من محترم و دخالتی نمیکنم .
گفتن این حرفا خیلی راحت ولی اونی که بچه دار میفهمه چقدر سخته ولی من تونستم دل بکنم از وابستگی ها .
من ترجیه دادم مادری باشم که قوی هست مستقل و شاد و خوشحال مادری که مولد ثروت
من نخواستم که بسوزم و بسازم و یک مادری باشم که چشماش پر از اشک . نخواستم که پسرم بیش از بیش شاهد بحث و دعوا های مامان باباش باشه . من از اون زندگی رفتم چون فضاش بشدت مسموم بود .
من عاشق نسخه قوی خودم هستم .
همونی که هزارتا آرزو داره
رویاهایی که بقیه جرعت فکر کردن بهش هم ندارن
من عاشق زهرایی هستم که انقدر قوی شده بود که وقتی شوهرش براش پول واریز کرد به سرعت پسش داد که منتی رو سرش نباشه .
من عاشق این ورژن قوی خودم هستم که نگاهم به همه چیز متفاوت شده . زهرایی که با دوتا قربون صدقه گول نمیخوره.
زهرایی که 7 سال تجربه زندگی مشترک داره
زهرایی که از هیچی هم خونه ساخت هم کار هم ماشین هم زمین هم بچه
من اون زهرا که از مادر شدن میترسید رو نمیپسندم
من عاشق این زهرا هستم که 4 سال مادری کرد
من عاشق این زهرایی هستم که داره هر روز قوی تر میشه و داره سقف ذهنش رو میکوبه تا پرواز کنه
من مطمئنم که حتی خدا هم از اون زهرای ترسو حمایت نمیکرد
و جهان به شجاعان پاداش میده
چه پاداشی بهتر ازینکه تو رویاهات زندگی کنی و خودت از خودت راضی باشی . عاشق خودت و الله باشی .
چه قدرتی بالاتر میتونم پیدا کنم بجز اینکه خودم خالق زندگیم باشم .
وای ازین حس خوب روحم گسترش پیدا کرد و بقول استاد قلبم باز شد و نفس عمیقی کشیدم . به به چ موسیقی خوبی دارم میشنوم چه بوی خوشی تو خونه پیچیده .
همینه که شاعر میگه ابر و باد مه خورشید و فلک در کارند تا هرچی که من میخوام بشه . همه چیز دست در دست هم میده تا من به اون خواسته م برسم .
خدایا شکرت که منو آفریدی
خدایا شکرت که من جزو اون دسته انسان های اندک هستم که به غیب ایمان دارند .
خدایا تو همه چیز هستی
تو برایم بیشتر از هرچی کافی هستی
خدایا تو برایم کافی هستی تا من شوق زندگی داشته باشم
تا کم نیارم
تا ادامه بدم
خدایا محکم بودن قوی بودن رو از تو یاد میگیرم
از تو و بنده های قوی ات مثل استاد عباسمنش و مریم شایسته .
دوستتان دارم عزیزان من در پناه حق.
به نام الله یکتا
چقدر لذت بردم از این نسخه ی جدید و استواری که برای خودت ساختی،ممنونم که مثالهای زندگیت رو زدی تا الگویی باشه برای همه ی ما…
من فرزند دارم و میدونم چقدر سخته رها کردنش و چقدر خوب شما اینکار رو انجام دادین و این نشانه ایمان شماست،تحسینت میکنم و بهترینها برات میخوام از الله….
خدایا شکرت
سلام دوست عزیزم
منم از شما مچکرم بابت تحسین کاری که انجام دادم . خیلی خوشحال شدم.
انشالله که در کنار فرزندتون و عزیز دلتون شاد و خندان باشید .
این نسخه جدید رو مدیون تضاد هایی هستم که باعث شدن من تغیر کنم .
این زهرای جدید رو همیشه مدیون و نیازمند خدایی میدونم که بیشتر از هرچیزی برایم کافیست .
روزهایی که در پی خودم بودم با کمک استاد عزیزم تونستم خدا رو درونم پیدا کنم و بفهمم هیچ فاصله ای بین ما نیست .
من فهمیدم خدا هیچوقت منو مجبور به کاری نمیکنه که حس و حالم بد بشه و مضطرب باشم هیچ چیزی نمیتونست انقدر به من خیال راحتی بده .
اینقدر بمن شجاعت بده که زهرا هرکاری که باعث میشه حالت واقعا خوب تر بشه و در آرامش باشی رو انجام بده
و هرکاری که حالت رو خراب میکنه ترک کن .
خدا بمن گفت تو وقتی حالت خوبه میتونی تو مسیر مستقیم باشی حالت گرفته بشه میزنی جاده خاکی پس بدون در نظر گرفتن حرف مردم راه خودت رو برو و ادامه بده و به ذهن خودت نشون بده تو چقدر قدرتمندی چون بنده و مخلوق منی .
یاحق
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام کارگردان کیهان و کهکشان ها
سلام به بهترین و توحیدی ترین استاد دنیا
قانون بقای اصلح:
سارا بانو اگر قوی نباشی، زیر چرخ دنده های جهان له میشی فارغ از اینکه چندین نفر و چندین کمپین بخوان بهت کمک کنن… قانون جهان تغییر نمی کنه
ما حاصل این قانون هستیم قوی بودیم که به اینجا رسیدیم… پس هرگز نخواه که کسی بهت ترحم کنه
سارا بانو هرگز جاهل نباش… احساساتی رفتار نکن… چه تو ترحم کنی یا نکنی، جهان کار خودشو می کنه و ضعیفتر ها باید از بین برن… فقط این وسط تو از زندگیت لذت نمی بری… نشتی انرژی داری… و ممکنه درگیر تاریکی ها بشی…
جاهل نباش
جاهل نباش
جاهل نباش
آدم ضعیف له میشه… گیاه ضعیف له میشه… حیوان ضعیف له میشه… سلول ضعیف له میشه...
تضادها دوست ما هستن
تضادها دوست ما هستن
تضادها دوست ما هستن
همانطور که تضاد باعث شد من بیدار بشم و بیام به سمت حقایق جهان، نخواه که فرزندت در محیط ایزوله بزرگ بشه… نمیشه… در جهان دوقطبی مادی نداریم… فرزندت باید قوی باشه… باید به تضاد بخوره و رشد کنه… احساساتی رفتار نکن… تو مسئول حال خوب فرزندت نیستی… تو صاحب اختیار فرزندت نیستی… خداست که صاحب اختیار همه است… از ابراهیم یاد بگیر… جاهل نبود… فرزند و همسرش رو برد گذاشت تو بیابون و برگشت… می دونست نیرویی فراتر از خودش این قدرت رو داره که نیازهای اونا رو تامین کنه….
خدا صاحب اختیار فرزندانته… چه تو باشی و چه تو نباشی اونا وقتی خوشبخت میشن که خودشون بخوان و تو هیچ قدرتی تو زندگی اونا نداری… اگر ارتش آمریکا و بودجه کلان هم داشته باشی و بخوای فرزندت رو به زور تغییر بدی، حتماً و قطعاً شکست می خوری… پس یادت باشه تو اومدی خودتو تجربه کنی… اومدی زندگی رو تجربه کنی… جاهل نباش… خداوند از هزاران راه می تونه نیازهای اونا رو تامین کنه…
سارا بانو ممنون که داری روی خودت کار می کنی… مررررسی که داری ادامه میدی… جا نمیزنی… انتظار نداری یه شبه تغییر کنی… بهت افتخار می کنم… بهترین ها در انتظار توعه چون لایق بهترین ها هستی
قدم های تکاملی برای بهبود شخصیت
یازدهم آذر 1403… ساعت 1:56 بامداد دارم صلات می کنم… امروز خیلی برام جالب بود ذهنم خیلی راحت می تونست اون رابطه رویایی رو تجسم کنه … چرا؟؟ چون مقاومت هاش کمتر شده … پیش به سوی دنیایی زیبا و روابطی رویایی … خدایا من بهت اعتماد دارم… کمکم کن… تو بهترین بخشنده ای … تو وهابی… به اندازه وهاب بودنت خودت به فرکانس های خوبم خیر و برکت بده و به اندازه غفور و ستارالعیوب بودنت، فرکانس های منفی منو پاک کن… کمکم من… نشانه ها رو بفرست… قلبم رو منور کن به نورت و قدم های منو استوار کن…
آمین