https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/PinClipart.png500500مدیر فنی/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngمدیر فنی2020-11-07 11:45:002022-05-21 16:50:44خصوصی شدن در دفترخاطرات و پروفایل عمومی
100نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
راستش من اصلا دفتر خاطرات را نمی خواندم چون چندباری سر زدم دیدم نخوانم بهتره و یادگیری بیشتری در قسمتهای دیگر دارم و خلاصه برای خودم مناسب ندانستم …
در مورد پروفایل هم ممنونم؛ اگر آدم جواب نده که بی ادبی میشه آدم جواب بده چطوری با یک خط آدم جواب طرف را کامل بده و اینکه همه مسائل در قسمت سوال دارم هست و این طوری تکیه افراد به کسی دیگری یعنی عوامل بیرونی میشه که خود طرف دیگر رو به رشد است و هنوز کامل نیست ولی در قسمت سوال دارم جوابها خیلی عالی آمده است و هر کسی که سرچی در کل سایت بزنه جواب را می گیرد و اینکه به زور بخواهی از زبان آدم دیگری بگیری کاری درست نیست؛ جواب هست بگرد و پیدا کن خیلی هم واضح است.
بازم ممنونم تشکر همه افکار و هدایتهای شما بی نظیر است
سلام به اعضای سایت و استاد عزیز ،الان داشتم قسمت 109 زندگی در بهشت را میدیدم که یک احساس خوب بهم گفت که این رو بنویسم.
من 19سالمه،تجربه چندانی دارم ولی چند ماهه با سایت عباس منش آشنا شدم و توی این چند ماه خیلی با خودم کار کردم و یه مدتی بود که میخواستم کار خودم را شروع کنم و استرس داشتم و امروز متوجه شدم ایمانم به خدا کم شده و دوباره امروز وقت گذاشتم و 3 قسمت فیلم توحید عملی را دیدم و این رو هم بگم من تا چند روز پیش از خانواده ام پول میگرفتم بعد چند بار خواستم کار شروع کنم که نشد بعد یاد گرفتم که تکامل باید طی بشه و فهمیدم باید از صفر شروع کنم و یه تعهدی به خودم دادم که از این به بعد خودم پول دربیارم و میدانم توی این راه خدا من را هدایت خواهد کرد من از بچگی این را تقریبا هر روز شنیدم که(تو هیجی نمیشی و تو نمیتونی یه گرون هم پول دربیاری)من کلا ناامید بودم و این را باور کرده بودم و هر بار که دنبال کار میرفتم نمیشد دلیل هم نداشت ولی الان به اون باور ها غلبه کردم و سعی میکنم روی پای خودم وایسم و به خدا ایمان دارم میدانم بهترین اتفاق ها برایم می افتد.
به طور خیلی اتفاقی به کامنتت برخوردم و یه حسی بهم گفت جواب این کامنت رو بده و تجربت رو بگو.
این اولین کامنتیه که جواب دارم براش میذارم.
دوست عزیز: بهترین جای دنیا پا گذاشتی، اگه بدونی که با استفاده از یک فایل رایگان در این سایت و تعهدی که به خودت میدی و عمل به این صحبتها ، چه اتفاقات حیرت آوری برات می افته دیگه جای دیگه دنبال موفقیت نمیگردی.
دیگه به حرف هیچ شخصی کاری نداری.
فقط به قلبت گوش میدی و نتیجش قابل وصف نیست.
توی این سن و سال میتونی با استفاده درست از امکانات اینجا زندگیت رو یه مدل جدید براش بسازی .
ولی به شرط اینکه از این فضا دور نشی همیشه بیای و آرامش بگیری.
پول که هیچی هررررچی از خدا بخوای بهت میدد.
و نکته آآخر در شرایط تردیدت به هرچیزی هم، بیا و اینجا تردیدت رو به یقین تبدیل کن.
دوره ١٢ قدم را از اول شروع کردم به تمرین و قرار دادن در زندگی روزمرم به خاطر اینکه از قدم ٩-١٠ به بعد به خاط مساعل سنگین که البته بهانه ای بیش نیساز نظر ذهنی جدا شدم از ١٢ قدم و چون مطمعنم و دیدم اثراتش را از اول شروع به تمرین کردم و میخاهم از اول برای شما تمام تمارین و اتفاقات را ارسال کنم و این تمرین تمرین جلسه ٣ قدم یک هست:
(من اگه یه جنسی همون مثل تابلو نقاشی داشتم اینجوری پر فروش و جذاب میکردم اولن عکس از نظر خودم خاص باشه و احساسشا بگیرم مثل یه چیزی ک هیچکس تا حالا ندیدی به همین جذابی چیدمان نمایششا یه جور مخفی و جذاب نمایشش میدش ک همه کنجکاو بشن یه عکسی را انتخاب میکردم که قشره ٣٠تا۴٠ سال را ببره تو حس خودش حس خوبی بگیره چیزی باشه که واقعا احساسشش کنه تو معروف کردنش یه جور نمایشش میدادم دکورم را میچیدم که خیلی بدرخشه
واسه فروش دوتا راه دارم یا تک فروشی یا تعداد مختلف واسه تک فروشی تو خود نمایشگاه جاهایی که تو دییده یک قسمتهایی از تابلو را جوری ک چشم را مجذوب کنه قرار میدادم مثلا تو ١٠ جا ١٠ قسمت تابلو که معلوم باشه به هم ربط داره و دکور غرفم را جوری میجیدم که فریاد بزنه برای اینکه چند تابلو داشته باشم یکیشىن رهبره بقیه قرار میدادم و چیدمانش را جوری میچیدم که اون سرتر و جذابتر باشه قیمت ها جوری میخورد که تفاوت فاحشی داشت با بقیه و این حس را در خودم ایجاد میکردم و این حس را جوری به تابلو انتقال میدادم که انگار زندست و جوری باورش میکردم که اماده ۵٠ عداد تو سه سایز داشتم ولی مشتری که میخاسم باهاش پرزنتش کنم میگفتم الان ندارم و سفارش مگرفتم و باید تا فلان تاریخ صبر کنید خودم جوری باور میشد که تابلو واسم خیلی بالا بود و لاکچری انگار همه ارزوی داشتنشا دارند و حس میکردم هر کسی از دم غرفم رد میش بی اختیار پاهاش کشیده میشه به سمت تابلو خیلی جالب بود انگار عکسی بود که نقش جامعه بود همه مردم منطقه فلوریدا خودشونا داخل اون حس میکردن هر چی مردم اینجوری مجذوبش میشدن ارزشش برای من بیشتر میشد باهاش خیلی نزدیک شده بودم جالب بود جوری که خودم دلم نمیخاست بفروشمش انقدز با ارزش شده بود افردا همه خودشون متوجه خاص بودن تابلو بودن یه کار دیگه ای که میکردم این بود پارچ مشکی رو تابلو انداخته بودم و قسمتی که تو تکهای عکس تو نمایشکاه شیر کرد بودم را بیرون پارچه میزاشتم و الباقی پنهون و علامت عکس گرفتن ممنوع هم جوری نمایش میدادم که خیلی خیلی مهمه که طرف تشنه دیدن تابلو بشه اگه هزینه داشتم که ٣-۴ تا دختر با تیپ خیلی رسمی مشکی برای پذسرای و نمایش قرار میدادم و همین یک تابلو داخل قرفه باشه که همه دارند برای این تابلو فعالیت میکنند و این تابو یک قیمت بالا نسبت تموم هم قرفه ای هام میزدم که همه تشنه تابلو باشندخلاصه خیلی جذاب میبود بسته یندیشم خیلی خاص قرار میدادم همچنین قابی که داخلش قرار میدادم)
عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز و سرکار خانم شایسته بزرگوار ، به عقیده بنده نیز تغییراتی که اعمال نمودید خیلی مناسب و به جا بوده ، چون به قول فرمایش شما در بیشتر مواقع ما دیدگاه های افراد را در پروفایل شخصی شان ملاحضه نمی کنیم ولی بخش نظرات و کامنت های دوستان بیشتر در معرض دید هست و افراد بیشتری از این مطالب و تجربیات دوستان استفاده می کنند ، با سپاس فراوان از شما و سایت عالی و بی نظیر شما .
با نام و یاد خداوند مهربان خداوند بلند مرتبه و بزرگ خداوندی که تمام دربهای رحمتشو بروم باز کرده
من خیلی خیلی خوشحالم که راه درست زندگی کردنو دارم یاد میگیرم زندگی بسیار خوبی رو دارم تجربه میکنم با همون امکاناتی که قبل از آشنا شدن با برنامه همشو داشتم ولی نمیدیدمشون الان حدود ۵ ماه که من با این باورها و اصول اصلی زندگی آشنا شدم چنان آرامشی اومده سراغم که غیر قابل توصیفه و در این ۵ ما ب عینه دارم تمام تعغیراتو میبینم از خدا متعال بابت همه چی سپاسگذارم فعلا خودم و شما رو ب خدای بزرگ میسپارم دوستون دارم ب امید روزهای عالی وعالی تر
سلام استاد عزیز من ازون موقع ک وارد سایت شدم خیلی دیدم ب مسائل زندگی تغییر کرده خیلی آروم تر شدم خیلی زاویه دیدم ب هر مسئله ای فرق کرده بازجا داره بیشتر روی خودم کار کنم هنوز موفق نشدم فایلی رو بخرم،تا همین جاشم پیش اومدم اول از خدا ک من و با استاد آشنا کرد سپاسگزارم بعداز استاد عزیزم انقد ساده و راحت آموزش میده.وقتی ب حرفهای استاد گوش میدم احساس میکنم پیامبر از طرف خداست ک داره با ما حرف میزنه و بهمون میگه چیکار کنیم.با تمرکز بر خواسته ها رابطه ام خیلی بهتر شده باهمسرم و همچنین دوست دارم منم همه زیبایی های جهان و رابطه های زیبا رو تجربه کنم و از زندگی لذت ببرم
درود بر برادر عزیزم استاد عباسمنش عزیز.
در یکی از فایلها گفتید : حتی کتاب های خوب هم به اصل مطلب اشاره نکردند !
من کتابی بی نظیر نوشتم که ؛ به اصل مطلب اشاره شده و قوانین عالی که همگی درک کردیم اما ریشه دارتر و اصولی تر و ساده تر .
علی اژدری خواه از شیراز هستم .
سلام استاد
ممنونم برای این تصمیم فوق العاده
راستش من اصلا دفتر خاطرات را نمی خواندم چون چندباری سر زدم دیدم نخوانم بهتره و یادگیری بیشتری در قسمتهای دیگر دارم و خلاصه برای خودم مناسب ندانستم …
در مورد پروفایل هم ممنونم؛ اگر آدم جواب نده که بی ادبی میشه آدم جواب بده چطوری با یک خط آدم جواب طرف را کامل بده و اینکه همه مسائل در قسمت سوال دارم هست و این طوری تکیه افراد به کسی دیگری یعنی عوامل بیرونی میشه که خود طرف دیگر رو به رشد است و هنوز کامل نیست ولی در قسمت سوال دارم جوابها خیلی عالی آمده است و هر کسی که سرچی در کل سایت بزنه جواب را می گیرد و اینکه به زور بخواهی از زبان آدم دیگری بگیری کاری درست نیست؛ جواب هست بگرد و پیدا کن خیلی هم واضح است.
بازم ممنونم تشکر همه افکار و هدایتهای شما بی نظیر است
موفقیت ادامه دارد ……..
تصمیم خیلی خوب وعالی است .
من هم بسیار خوشحالم چون باعث میشه تمرکز بیشتری روی حس اعتماد به نفس از درونمان داشته باشیم .
این نشون میده سایت عباس منش همیشه به دنبال بهتر کردن و تکامل بیشتر است .
سلام وقتی نمی تونیم تو دفتر خاطرات خصوصی پیام بنویسیم پس دفتر خاطرات خصوصی برای چه کاری هست؟
دقیقا پس به چه کار میاد
برای اونکه خاطرات قبلیتونو بتونید مرور کنید 🙂
سلام به اعضای سایت و استاد عزیز ،الان داشتم قسمت 109 زندگی در بهشت را میدیدم که یک احساس خوب بهم گفت که این رو بنویسم.
من 19سالمه،تجربه چندانی دارم ولی چند ماهه با سایت عباس منش آشنا شدم و توی این چند ماه خیلی با خودم کار کردم و یه مدتی بود که میخواستم کار خودم را شروع کنم و استرس داشتم و امروز متوجه شدم ایمانم به خدا کم شده و دوباره امروز وقت گذاشتم و 3 قسمت فیلم توحید عملی را دیدم و این رو هم بگم من تا چند روز پیش از خانواده ام پول میگرفتم بعد چند بار خواستم کار شروع کنم که نشد بعد یاد گرفتم که تکامل باید طی بشه و فهمیدم باید از صفر شروع کنم و یه تعهدی به خودم دادم که از این به بعد خودم پول دربیارم و میدانم توی این راه خدا من را هدایت خواهد کرد من از بچگی این را تقریبا هر روز شنیدم که(تو هیجی نمیشی و تو نمیتونی یه گرون هم پول دربیاری)من کلا ناامید بودم و این را باور کرده بودم و هر بار که دنبال کار میرفتم نمیشد دلیل هم نداشت ولی الان به اون باور ها غلبه کردم و سعی میکنم روی پای خودم وایسم و به خدا ایمان دارم میدانم بهترین اتفاق ها برایم می افتد.
سلام به شما دوست عزیز.
به طور خیلی اتفاقی به کامنتت برخوردم و یه حسی بهم گفت جواب این کامنت رو بده و تجربت رو بگو.
این اولین کامنتیه که جواب دارم براش میذارم.
دوست عزیز: بهترین جای دنیا پا گذاشتی، اگه بدونی که با استفاده از یک فایل رایگان در این سایت و تعهدی که به خودت میدی و عمل به این صحبتها ، چه اتفاقات حیرت آوری برات می افته دیگه جای دیگه دنبال موفقیت نمیگردی.
دیگه به حرف هیچ شخصی کاری نداری.
فقط به قلبت گوش میدی و نتیجش قابل وصف نیست.
توی این سن و سال میتونی با استفاده درست از امکانات اینجا زندگیت رو یه مدل جدید براش بسازی .
ولی به شرط اینکه از این فضا دور نشی همیشه بیای و آرامش بگیری.
پول که هیچی هررررچی از خدا بخوای بهت میدد.
و نکته آآخر در شرایط تردیدت به هرچیزی هم، بیا و اینجا تردیدت رو به یقین تبدیل کن.
اگه نخوای هم همین اتفاق می افته.
به امید دیدار
خدانگهدار.
با عرض سلام
دوره ١٢ قدم را از اول شروع کردم به تمرین و قرار دادن در زندگی روزمرم به خاطر اینکه از قدم ٩-١٠ به بعد به خاط مساعل سنگین که البته بهانه ای بیش نیساز نظر ذهنی جدا شدم از ١٢ قدم و چون مطمعنم و دیدم اثراتش را از اول شروع به تمرین کردم و میخاهم از اول برای شما تمام تمارین و اتفاقات را ارسال کنم و این تمرین تمرین جلسه ٣ قدم یک هست:
(من اگه یه جنسی همون مثل تابلو نقاشی داشتم اینجوری پر فروش و جذاب میکردم اولن عکس از نظر خودم خاص باشه و احساسشا بگیرم مثل یه چیزی ک هیچکس تا حالا ندیدی به همین جذابی چیدمان نمایششا یه جور مخفی و جذاب نمایشش میدش ک همه کنجکاو بشن یه عکسی را انتخاب میکردم که قشره ٣٠تا۴٠ سال را ببره تو حس خودش حس خوبی بگیره چیزی باشه که واقعا احساسشش کنه تو معروف کردنش یه جور نمایشش میدادم دکورم را میچیدم که خیلی بدرخشه
واسه فروش دوتا راه دارم یا تک فروشی یا تعداد مختلف واسه تک فروشی تو خود نمایشگاه جاهایی که تو دییده یک قسمتهایی از تابلو را جوری ک چشم را مجذوب کنه قرار میدادم مثلا تو ١٠ جا ١٠ قسمت تابلو که معلوم باشه به هم ربط داره و دکور غرفم را جوری میجیدم که فریاد بزنه برای اینکه چند تابلو داشته باشم یکیشىن رهبره بقیه قرار میدادم و چیدمانش را جوری میچیدم که اون سرتر و جذابتر باشه قیمت ها جوری میخورد که تفاوت فاحشی داشت با بقیه و این حس را در خودم ایجاد میکردم و این حس را جوری به تابلو انتقال میدادم که انگار زندست و جوری باورش میکردم که اماده ۵٠ عداد تو سه سایز داشتم ولی مشتری که میخاسم باهاش پرزنتش کنم میگفتم الان ندارم و سفارش مگرفتم و باید تا فلان تاریخ صبر کنید خودم جوری باور میشد که تابلو واسم خیلی بالا بود و لاکچری انگار همه ارزوی داشتنشا دارند و حس میکردم هر کسی از دم غرفم رد میش بی اختیار پاهاش کشیده میشه به سمت تابلو خیلی جالب بود انگار عکسی بود که نقش جامعه بود همه مردم منطقه فلوریدا خودشونا داخل اون حس میکردن هر چی مردم اینجوری مجذوبش میشدن ارزشش برای من بیشتر میشد باهاش خیلی نزدیک شده بودم جالب بود جوری که خودم دلم نمیخاست بفروشمش انقدز با ارزش شده بود افردا همه خودشون متوجه خاص بودن تابلو بودن یه کار دیگه ای که میکردم این بود پارچ مشکی رو تابلو انداخته بودم و قسمتی که تو تکهای عکس تو نمایشکاه شیر کرد بودم را بیرون پارچه میزاشتم و الباقی پنهون و علامت عکس گرفتن ممنوع هم جوری نمایش میدادم که خیلی خیلی مهمه که طرف تشنه دیدن تابلو بشه اگه هزینه داشتم که ٣-۴ تا دختر با تیپ خیلی رسمی مشکی برای پذسرای و نمایش قرار میدادم و همین یک تابلو داخل قرفه باشه که همه دارند برای این تابلو فعالیت میکنند و این تابو یک قیمت بالا نسبت تموم هم قرفه ای هام میزدم که همه تشنه تابلو باشندخلاصه خیلی جذاب میبود بسته یندیشم خیلی خاص قرار میدادم همچنین قابی که داخلش قرار میدادم)
عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز و سرکار خانم شایسته بزرگوار ، به عقیده بنده نیز تغییراتی که اعمال نمودید خیلی مناسب و به جا بوده ، چون به قول فرمایش شما در بیشتر مواقع ما دیدگاه های افراد را در پروفایل شخصی شان ملاحضه نمی کنیم ولی بخش نظرات و کامنت های دوستان بیشتر در معرض دید هست و افراد بیشتری از این مطالب و تجربیات دوستان استفاده می کنند ، با سپاس فراوان از شما و سایت عالی و بی نظیر شما .
با نام و یاد خداوند مهربان خداوند بلند مرتبه و بزرگ خداوندی که تمام دربهای رحمتشو بروم باز کرده
من خیلی خیلی خوشحالم که راه درست زندگی کردنو دارم یاد میگیرم زندگی بسیار خوبی رو دارم تجربه میکنم با همون امکاناتی که قبل از آشنا شدن با برنامه همشو داشتم ولی نمیدیدمشون الان حدود ۵ ماه که من با این باورها و اصول اصلی زندگی آشنا شدم چنان آرامشی اومده سراغم که غیر قابل توصیفه و در این ۵ ما ب عینه دارم تمام تعغیراتو میبینم از خدا متعال بابت همه چی سپاسگذارم فعلا خودم و شما رو ب خدای بزرگ میسپارم دوستون دارم ب امید روزهای عالی وعالی تر
سلام استاد عزیز وخانم شایسته مهربان استاد منم طبق گفته اقای مهدی صادقی این دودلی من ازهمه چی عقب گذاشته من چکارکنم دودل نباشم دوس دارم درامد داشته باشم هرایده ای میاد توذهنم دودلی میگه امروز یاپس فرداببینیم چی میشه یااینکه فایل هاروگوش میکنم ومینویسم زود ازذهنم میره لطفا راهنماییم کنید استاد ممنون میشم
سلام استاد عزیز من ازون موقع ک وارد سایت شدم خیلی دیدم ب مسائل زندگی تغییر کرده خیلی آروم تر شدم خیلی زاویه دیدم ب هر مسئله ای فرق کرده بازجا داره بیشتر روی خودم کار کنم هنوز موفق نشدم فایلی رو بخرم،تا همین جاشم پیش اومدم اول از خدا ک من و با استاد آشنا کرد سپاسگزارم بعداز استاد عزیزم انقد ساده و راحت آموزش میده.وقتی ب حرفهای استاد گوش میدم احساس میکنم پیامبر از طرف خداست ک داره با ما حرف میزنه و بهمون میگه چیکار کنیم.با تمرکز بر خواسته ها رابطه ام خیلی بهتر شده باهمسرم و همچنین دوست دارم منم همه زیبایی های جهان و رابطه های زیبا رو تجربه کنم و از زندگی لذت ببرم