عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

1469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پوریاکاتبی گفته:
    مدت عضویت: 1252 روز

    بنام نامی یزدان

    سلام دارم خدمت استاد عزیزم و سرکار خانوم شایسته ی گرامی

    چه صحبت های زیبا ساده و روان و در عین حال کاربردی و اساسی

    کانون توجه واقعا تعیین کننده صراط مستقیم یا مغضوب علیهم و لضالین

    تو این چند وقت من توی کسب و کارم به یه تضاد برخورد کردم که خیلی برام عجیب بود اونم اینکه چرا من در سال‌های قبل که اصلآ روی خودم کار نمیکردم به فکر خودم همه چی اوکی بود ولی امسال که انقدر تمرکزی و با لذت داشتم روی خودم کار می‌کردم به این تضاد برخورد کردم تضادی که باعث شد تصمیمات جدیدی بگیرم،تضادی که باعث شد به این فکر کنم آیا واقعا این نوع شغل و این نوع سبک کاسبی رو دوس دارم؟آیا اگه از لحاظ مالی ساپورت بودم بازم حاضر بودم این کار رو به این شکل انجام بدم؟

    جواب سرتاسر منفی بود در ذهنم اولش خیلی برام سخت بود کاری که چندسال توش بودم تجربه کسب کرده بودم و وسیله زیر پام رو فروخته بودم تا گسترش بدم رو جمع کنم ولی وقتی هدایت خواستم و تمرکز کردم که چرا این کار برام سخته به خیلی از ترمزهام و ترس هام رسیدم ،یکیش چسبیدن به نتیجه بود و دیگریش تایید گرفتن از دیگران بود من متوجه شدم که انقدر به نتیجه چسبیدم که برای رسیدن به این نتیجه میخوام محیط و عوامل محیط رو عوض کنم چیزی که در تغییرش ناتوان و عاجزم یعنی محیطی که دیگه الان با فرکانس های جدید من پاسخگوی مدار من نیست ولی من میخواستم به زور تغییرش بدم چون میترسیدم کارم و نوع کارم رو عوض کنم کاری که الان بهش فکر میکنم اصن علاقه ای نه به سبک کاریش داشتم و نه به این نوع کاسبی علاقه ای داشتم،خیلی تو این مدت به مسیری که اومدم فکر کردم همش از خودم می‌پرسیدم پوریا تو چه باوری داشتی که توی یکروز بدون هیچ تجربه ای و با اینکه کلی ترس داشتی تونستی آگهی تبلیغاتی رو توی مترو انجامش بدی! چی تو ذهنت بود که با اینکه با تمام وجود میترسیدی ولی قدم برداشتی!؟

    هرچی کندوکاو کردم درون خودم رو به یه جمله رسیدم ایمان به غیب و اینکه حتمن از سمت خداوند هدایتی به من میرسد

    بقره آیه 2

    ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَیۡبِ وَیُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰهَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ

    همانان که به غیب ایمان می‌آورند و نماز را برپا مى‌دارند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، انفاق مى‌کنند

    مؤمنین واقعی کسانی هستند که به غیب دائما ایمان می آورند کسانیکه توحید سر منشا راه و مسیرشان و این ترسها داشت منو کافر می‌کرد و وقتی فهمیدم این موضوع رو دیگه برام اهمیت نداشت چندسال دارم این کار رو انجام میدم الان دیگه وقتشه با هر شرایطی کنارش بزارم و برم بسمت کاری که خدا هدایتم میکنه

    استاد عزیزم این مسیر سه ساله با اینکه علاقه ای بهش نداشتم یه موهبت بزرگ برای من داشت اونم این بود که توی این مسیر با کسی آشنا شدم که دستی شد تا من به این سایت الهی هدایت بشم یعنی میخوام بگم وقتی تصمیمی میگیری حتی اگر مورد علاقت نباشه و به فکر بقیه این باشه که اشتباه کردی ولی بازهم درونش موهبت های بزرگی هست یعنی من قبل شروع همین کسب و کارم هم کارمند بانک بودم در سنین خیلی پایین خیلی شرایط ایده آل بود با اینکه اصن درک درستی از قوانین مثل الان نداشتم ولی دیدم من به کارمندی علاقه ندارم و رهاش کردم خیلی سرزنش شدم ولی اومدم جلو خدا هدایتم کرد چون بایستی با این مسیر آشنا میشدم بایستی می‌فهمیدم توحید چی هست!بایستی می‌فهمیدم جهان چجوری کار میکنه و الان هم شکرگزار خداوندم که تو این سنین جوانی باز هم بمن قدرت ایمان و توکلی رو داد که این تصمیم جدید رو بگیرم و درک کنم که منم که با کانون توجهم نتیجه ی مسیرم رو برای خودم تعیین میکنم اگر الان به ناتوانی و هزاران محدودیت دیگ فکر کنم و توجه کنم قطعا ناتوانی و محدودیت بیشتر در این مسیر نصیبم میشه ولی اگر این تغییر مسیر رو هدایتی از جانب خدا برای رشد و گسترش من درونی خودم بدونم قطعا موهبت ها و پیشرفت ها در تمام جنبه های مادی و معنوی نصیبم خواهد شد

    خداروشکر میکنم که این مسیر الهی نصیبم شد و من فهمیدم راهی بجز موفقیت و در این مسیر ماندن ندارم و تا آخرین روز عمرم باید در مسیر توحید و یگانگی قدم بردارم فارغ از هیاهوی بیرون

    سپاسگزار مهر و محبت شما استاد عزیزم و تمام دوستان جانم در این مسیر هستم

    در پناه حق موفق و موید باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    فاطمه بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    سلام استاد و خانم شایسته عزیزم.

    من هر وقت احساس خوبی ندارم با خودم میگم ببین فاطمه همین الان که تو داری اینقدر ناسپاسی میکنی و غر میزنی خیلی ها با باورهای مناسب و ذهن سپاس گزارتر دارن از زندگی شون لذت میبرن در حالی که زندگیشون عاری از تضاد نیست ،برای یادآوری این موضوع به خودم وقتی خیلی اوکی نیستم آگاهانه میام به سایتمون سر میزنم و اغلب سفر به دور آمریکا میبینم.

    راه کار دومی که جدیدا کشف کردم اینکه خودم رو در حالی تصور میکنم که در یک بعد از ظهر زیبا با خدا دوتایی داریم گوجه سبز با نمک میخوریم و خدا بهم میگه ببین فافا مثل همیشه که هواتو داشتم این دفع هم دارم نگران نباش، تو فقط لذت ببر

    (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1924 روز

    سلام به استاد عزیزم که هر وقت وارد سایت میشم و ازش فایل میبینم تحسینش میکنم به خاطر کشف و درک قانون سلامتی و اجراش توی زندگی خودش و این نتیجه فوق العاده که هر دفعه منو شگفت زده میکنه و اشتیاق منو برای خرید این دوره بیشتر . یه سلام ویژه هم به مریم جون و همه دوستان بی نظیرم

    یکی دو روز پیش کامنت یکی از دوستان رو پای فایل موفقیت مسیر رسیدن به خواسته است نه مقصد آن خوندم و منو تحت تاثیر خودش قرار داد که بدون اینکه عجله ای واسه دیدن فایل داشته باشه استپ میزنه و کامنت مینویسه و حس قلبیشو در لحظه ارائه میده من همیشه دوست داشتم فایل ها رو تا آخر ببینم بعد کامنت بزارم ولی این گفته های دوستمون منو به فکر فرو برد که باید از مسیر و لحظه لحظه هر چیزی لذت ببرم

    امروز داشتم تمریناتم رو انجام میدادم تمرین شگرگزاری و تحسین خودم توی آینه رو انجام دادم میخواستم برم سراغ تمرین سناریو نویسی که یهو گوشیمو طبق عادت دست گرفتم و وارد سایت شدم و دیدم استاد جانم فایل جدید گذاشتن یه لحظه باز هم طبق عادت میخواستم برم سراغ تمرینم و فایل رو بعدا ببینم یهو یاد کامنت دوستمون افتادم و به خودم گفتم آگاهانه الان وقتشه تمرین کنی و این شخصیت رو بسازی و با الگوهای قبل نچسبی فایل رو پلی کردم و تا دقیقه 6 نگاه کردم همینطور که استاد در مورد زیبایی دریا و شن های ساحل میگفتن یاد تجربه دیشب خودم افتادم و گفتم الان وقتشه که استپ بزنی و احساس همین لحظتو به اشتراک بزاری

    احساس فوق العاده استاد و مریم جان رو من دیشب داشتم زمانی که خورشید داشت غروب میکرد ما خونمون از دو طرف راحت میشه آسمون رو دید به محض اینکه چشمم به آسمون افتاد یه لحظه احساس کردم آسمون آتیش گرفته به قدری زیبا بود که منو محو تماشای خودش کرد رفتم دم پنجره دیدم تا جایی که خورشید میتونست اسمون رو سرخ کرده بود طرف راستم تیکه های ابر تیره بودن هر چی میگذشت رنگ آسمون هی عوض میشد با پایین تر رفتن خورشید قرمز ، بنفش نارنجی خاکستری اصلاااا جوری بود که توی یک ساعت کلی رنگ انگار توی آسمون پاشوندن کلی عکس گرفتم ایکاش میشد اینحا با اشتراک میزاشتم و من هر بار نگاه میکردم کلی ذوق میکردم و افراد خانواده رو صدا میزدم و شریک این احساسم میکردم

    تا چند ساعت حال و هوام فرق میکرد

    اره استادم کاملا حال و هوای شما رو توی این فایل درک کردم واسه همین دوست داشتم فایل به پایان نرسیده بیام حسمو بگم

    مهمترین قانون : کانون توجه ما اتفاقات رو خلق میکنه

    عادتی که زندگی ما رو تغییر میده:

    آگاهانه نکات مثبت هر کسی و هر چیزی رو ببینیم و یا خودمون و دیگران در موردش حرف بزنیم

    قانون : به هر چیزی توجه کنی از اون جنس بیشتر و بیشتر در زندگی مون تجربه می کنیم پس آگاهانه به زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنیم و ذهنمون رو شرطی بکنیم واسه دیدن زیبایی ها

    من برم که بقیه فایل رو ببینم

    دوستون دارم

    عاشقتونم

    به خدای بزرگ و مهربون میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  4. -
    محدثه جوون گفته:
    مدت عضویت: 1697 روز

    سلام استاد عزیزم استاد عباس منش الگوی همه ما بچه های سایت و سلام به بانوی عشق مریم خانوم .وقتی از ساحل فیلم میذارین خیلی لذت میبرم از پشت دوربین انقدر زیباست چقدر خوبه که از نزدیک برم و خودم لمس کنم به امید خدا و استفاده از قوانین بدون تغییرش.میخوام از تجربم بگم من دو سال پیش که سریال زندگی در بهشت رو نان استاپ توی تی وی میدیدم و هر روز میدیدمش با ذوق و شوق و لذت و حال خوب و خودم جای شما تصور کردن باور نمیکنید بعد حدود یک ماه هدایت شدیم به چه جاهای قشنگی به رفتن به جنگل های زیبا و بعد یه چیز خیلی جالب و معجزه آسا همسرم کارمند بانک هستن و وقتی که داشتیم هدایت میشدیم به سمت دیدن زیبایی ها به علت قطعی برق و گرم بودن هوا آخه تابستون بود پنج شنبه ها رو دولت تعطیل کرد اونم چی جاهایی مثل بانک که تعطیل کردنش یکم سخته ولی نکته جالبش که جهان داشت به من کمک میکرد که راحت آخر هفته ها با دوستای پایه و باحال هدایتمون کنه قشنگ با خیال راحت به زیلایی بیشتر یعنی استاد جان جایی رفتیم چنان جاده خوشگل و جنگلی و نازی داشت که هممون مدهوش شده بودیم و محلی که اسکان کردیم که دیگه نگم براتون بالای کوه جنگلی که بینش توده ابر بود خیلی زیلا بود اصلا در زمان مناسب در مکلن مناسب به معنای واقعی.وای خدای من و جالبه دفعه بعد که همین دوستامون خودشون تنهایی باز رفته بودت گفتن خبری از اون ابر خوشگل بین دو تا کوه جنگلی نبود و جالب تر من وقتی دیدن سریال قطع کردم دیگه هدایت نشدم اصلا واقعا اون موقع نفهمیدم بعدش فهمیدم که من داشتم هدایت میشدم ولی خبر خوب فرصت ها فراوان و من دارم دوباره زندگی در بهشت رو مجدد شروع به دیدن میکنم بدون عجله و با لذت من یه مدت دور شدم ولی طلب کمک کردم از خداوند چون من دختر با اراده ای هستم خدا هم هوامو داره و دارم استارت شروع دوباره 12 قدم رو میزنم استاد تغییر شخصیت و خوب کردن ضعف شخصیتی از هزاااران ثروت و نعمت بالاتره بخدا ارزشش.خدایا تو پکیج کامل خوش بختی رو نشونمون دادی اعم از سلامتی اعم از عزت نفس آرامش ثروت لذت خوش بختی روابط عالی خوش قلبی حس خوب شادابی آخه چی بگم سپاسگزاریم..استاد خراب عینکت با تی شرتت با شلوارکت با اون میگروفون پش پشو باحالت اون کلاه شیکت .نگاه استیل گنگو نگاه ترکیب رنگو .واقعا مردی.مریم جون مرسی از فیلم برداری ثابت و بدون لرزشت و به عنوان یه خانوم عاشق آزادی دوست دارم یه روز اونجا باشم به زودی با مایو خوشگل قرمز بپرم توی آب دریا و قبلش برم اینجا کلاس شنا شنا یاد بگیرم و دوره قانون سلاتم بخرم با کمک خداوندم با اندامی زیبا و انرژی بالا و آرامش خدا گونه با جیپ پر مول با عزت نفس بپرم توی آب و خوشی کنم و هم فرکانس شدن با آدم هایی مثل استاد عمل کننده مثبت خوش قلب و توحیدی.الهی آمین خدایا هممون کمک کن به خواسته هامون برسیم البته خدا باید همت ما رو ببینه بعد نعمت از در و دیوار میباره برامون.مرسی از اینکه هستین.هممون به آغوش پر از مهر پر از عشق خداوند میسپارم.خدایا هر لحظه محتاج حمایتتم ای پادشاه قلبم.خدا نگهدار عزیزانم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

    میخوام در مورد کنترل ذهن صحبت کنم

    از وقتی که من دارم روی خودم کار میکنم و هر چقدر جلوتر میرم قانون بهتر درک میکنم که این من هستم دارم لحظه به لحظه اتفاقات زندگی خودم رو خلق میکنم

    و بنابراین با درک این قانون در روز تمام سعی خودم رو میکنم که بتونم به چیزهایی توجه کنم که اساس اون نعمت بیشتر بیشتر وارد زندگی من بشه

    خیلی جالبه از وقتی که من هدایت شدم که بیام فقط روی خودم کار کنم به حدی که هدف اصلی امسال خودم رو گذاشتم به اینکه احساس خوب بیشتر داشته باشم و از تک تک لحظات زندگی خودم نهایت لذت رو ببرم

    و خداشکر الان شرایط زندگی من جوریه که ازادی زمانی کامل دارم و ازادی مکانی تقریبا خوبی دارم اما هنوز به اون ازادی مالی نرسیدم

    برای همین معمولا من در هفته یکبار با خانواده میرفتم تو دل دامن طبیعت از نعمتهایی که خدای مهربان بمن عطا کرد استفاده میکنم و لذت میبرم

    ولی امسال چون هدف اصلی من این بود میخوام ارامش بیشتر داشته باشم ‌و بیخیالتر باشم و از زندگیم لذت بیشتری رو تجربه کنم

    بنابراین هدایت شدم به اینکه بیام حداقل هر دو روز درمیون اگر هوا مناسب بود برم دل طبیعت و با خانواده یا حتی شده تنهایی برم تو دل جنگل ، رودخانه ، کوه ، دریا ، چشمه و ابشار

    ( جایی که من خدا شکر الان دارم زندگی من تمام این نعمتها رو خدا تو یه پکیج کرده بمن عطا کرده و همه رو باهم دارم و با هر بار رفتن تو دامن طبیعت من همه رو با هم میخوام و خداشکر هدایت میشم به جاههای فوق العاده عالی و زیبا )

    برم و خوش بگذرونم

    و اتفاقا دوره قانون سلامتی هم استفاده میکنم خیلی هم حال میده کباب رو تو طبیعت بزیم بر بدن ( جای تمام دوستان خالی )

    چون وقتی واقعا این کار رو میکنم و میرم تفریح باعث میشه من همون لحظه به اون هدف اصلی خودم برسم

    و بعد که نتیجه انجام اینکار رو می‌بینم از اینکه به هدایتم خودم گوش کردم دیدم نتیجه و فرکانس و مدارم از لحاظ احساسی خیلی بهتر و عالیتر شده

    این در صورتی که من فعلا در حال حاضر شرایط مالی مناسب اصلا ندارم ولی محدودیت رو باور نکردم و با هر امکانی که فعلا در حال حاضر دارم سعی میکنم نهایت استفاده رو بکنم و از زندگیم نهایت لذت رو ببرم

    و همیشه هم این افکار رو با خودم تکرار میکنم که من وارد این دنیا شدم و اومدم چند صباحی رو زندگی کنم و خودم رو تجربه کنم برم

    پس چرا باید الان نگران اینده باشم شاید من اصلا به اون روزهای اینده نرسم و اون روز نباشم و از این دنیا رفته باشم

    پس اصلا منطقی نیست بخاطر چیزی که هنوز رخ نداده و من بیام الان غصه‌اش رو بخورم و نگران باشم و زندگی الان رو بر خودم تلخ کنم

    و مطمئنا اگر هم نگران باشم نه تنها اون مسئله حل نمیشه بلکه اون مشکل بدتر هم خواهد شد

    پس با این ذهنیت میام سیستم بیخیالی طی میکنم و میذارم خدا کار خودش رو انجام بده و منو هدایت کنه و فعلا کاری که باید انجام بدم اینکه احساسم رو فعلا هر جوری هست بیام خوب نگه دارم و به نکات مثبت توجه کنم و از هر نعمت و امکان و فرصتی که دارم بیام از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم

    خود انجام اینکار یکی از بزرگترین کارهای توحیدی خواهد بود

    که وقتی کسی به خدا باور داشته باشه که در زمان مناسب خدا او‌ را به راه صاف و راه مستقیم هدایت میکنه به راه همان کسانی که به انها نعمت داده پس خیالش راحته و ارامش داره و نگران نیست و میدونه خدا بموقعش اون رو هدایت میکنه

    و چون نگران نیست مطمئنا گرفتار نجواهای شیطانی نمیشه که بخواد عمل نادرست انجام بده

    پس خود به خود طبق قوانین حاکم بر جهان هستی به خدا وصل میشه و اون وقته معجزه پشت معجزه برامون رخ میده

    استاد عاشقتم بابت این فایل بینظیری که برامون ضبط کردید و یه بار دیگه یاداوری کردید که مراقب کانون توجه‌مون باشیم چون این ما هستم هر لحظه با ارسال فرکانس داریم به جهان اعلام میکنیم که ما چه خواسته‌ای میخواهیم داشته باشیم

    و جهان هم مثل آینه اساس همون فرکانس رو تبدیل به اتفاقات میکنه و وارد زندگی ما میکنه به همین راحتی

    پس اصل ما هستیم که چی میفرستیم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  6. -
    سپهر عزیزم گفته:
    مدت عضویت: 1700 روز

    با یاد و نام خدای بخشنده و مهربونم

    سلام به استاد عباسمنش دوست‌داشتنی خودم و خانم شایسته عزیز و دوستای گل و نازنینم تو این سایت بی‌نظیر و فوق‌العاده و الهی

    اول تشکر میکنم از استاد عباسمنش خوب و عزیزم و خانم شایسته گرامی برای اشتراک گذاری این فایل زیبا ، خیلی ازتون سپاسگزارم

    و مثل همیشه تحسین میکنم چهره جذاب و اندام و استایل تراشیده و خوش فرم استاد عباسمنش بی‌نظیرمو و همینطور زیبایی‌ و صلح و آزادی و پاکی و تمیزی‌های اطرافشونو

    راهکار من اینه که من بعنوان جانشین خدا روی زمین و بخاطر خدایی که همیشه و هرلحظه توی قلب منه و همراه منه باید فقط خوبی‌ها و قشنگی‌ها رو چشمام ببینن و گوش‌هام بشنون و بهشون فکر کنم و وجودم تجربه‌شون کنه و زندگیشون کنه چون خدا به واسطه من و همه 8 میلیارد نفری که آفریده ، میخواد که از جهانش بهترین و بیشترین لذتو ببره

    امروز به این نتیجه رسیدم که: خدا که خودش همیشه تو مسیر زندگیم بهترین و راحت‌ترین مسیرها رو نشونم میده و هدایتمم میکنه و کمکمم میکنه و دست‌های بی‌نهایت خودش هم سر راهم قرار میده و بهم ایده هم میده و بهترین‌ها رو هم به دلم میندازه و بهم الهام و وحی هم میکنه و نشونه‌ها رو هم نشونم میده و باهامم حرف میزنه و قلب‌ها رو هم برای من نرم میکنه و به مرور با نتایج بهتر و بیشتر بهم امید و انگیزه هم میده و تشویقمم میکنه

    و یه سیستم ذهنی خلاق و قدرتمند و شگفت‌انگیز هم برام ساخته و این موهبت بزرگ رو در اختیارم قرار داده و توانایی حل هر مسئله‌ای رو بهم عطا کرده (که با مثال‌های خیلی زیادی تو طول تاریخ میشه راحت ثابت کرد که منه انسان با استفاده از قدرت مغزم به چه اتفاق‌های بزرگی تونستم برسم از ادیسون‌ها بگیریم تا همین ایلان ماسک‌ها)

    یسری قوانین و مشیت خیلی راحت و آسون و ساده هم که مشخص کرده و خیلی واضح و شفاف هم فرمول بازی زندگی رو بهم گفته

    و از روح بزرگ و پاک و با‌ارزش و بی‌نهایت و قادر و خالق و … خودشم که از همون لحظه آفریدن من بهم هدیه کرده و تو تک‌‌تک سلول‌ها و بند‌بند وجود و جانم قرار داده و بخاطر من هم به خودش تبریک و آفرین گفته و اعلام کرده که من اشرف مخلوقاتشم و علم اسما رو توی وجودم جاری کرده و همه‌نعمت‌هاشو و کل جهانشو و زمین و آسمونشو و هر چیزی که بینشون هست رو به خدمت من درآورده برای استفاده کردن از همشون و به فرشته‌هاش هم گفته که به من (خلیفه‌ الله) سجده کنن چون چیزی رو می‌دونه که فرشته‌های مقرب درگاهش هم نمی‌دونن

    پس من بعنوان نماینده و جانشین تنها فرمانروای همه جهان‌ها اگه همین یه کار ،

    همین یه کار ،

    همین یه کارو که بیام همیشه با کار کردن روی باور‌هام بخصوص باورهای توحیدی و فراوانی و ارزشمندی خودم ، حال خودمو خوب نگه دارم و بطور مستمر و مداوم احساس خوبمو بیشتر و بهتر کنم و آرامشمو حفظ کنم و شاد و خوشحال باشم و از همین لحظه و همین الان و همین امروزم لذت ببرم و عشق کنم و خوش بگذرونم دیگه تمومه دیگه اقا ، همه چی مهیاس برام ، همه چی برام فراهمه بخدا

    تو این جشن بزرگ و تو این مهمونی باشکوه و از این خوان نعمت و سفره پربرکت و نامحدود خدای رزاق و کریم و دستودلبازم ، من لیییییییییییییییییییااااااااااااااااااااااااااااااااااااقت پولدار شدن و آزادی مالی و زمانی و مکانی و رسیدن به خوشبختی و آرامش درونی و الهی و تجربه رابطه عاطفی و عاشقانه و پر از مهربونی و داشتن سلامتی و تندرستی و بهترین موقعیت‌ها و نعمت‌های بغیرالحساب و نامحدود و روابط دوستانه و صمیمی و دوست و رفیقای خوب و مناسب و … هر هدف و آرزو و رویا و خواسته‌ دیگه‌ای رو دارم ، حق من هستن ، خیلی عادی و بدیهیه داشتنشون و استفاده کردن ازشون ، همین الان تو دسترس من هستن ، طبیعیش اینه ، سپهر لیاقت تو بهترین‌هاس ، همه چی به من بستگی داره و خدای وهاب و غنی و رحیم من قدرت خلق همه چیو کامل و 100 درصد بهم داده

    به همین سادگی

    خدایا عاشششششقتم…خدایا شششششکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    سمیه منیری گفته:
    مدت عضویت: 1877 روز

    سلام به استادان عزیزم.

    چقدر به موقع هدایت شدم به این فایل بینظیر که قبلش دفتر سپاسگزاری مو که از یک و نیم سال پیش شروع کردم به نوشتنش باز کرده بودم و میخاستم درمورد زیبایی های که امروز رفتیم به یک مکان زیبا و تجربیات زیبایی که داشتم رو بنویسم

    استاد چقدر حرف هایی که گفتین توی این فایل کاملا درسته و من چقدر خوب میفهمم شون واقعا دقیقا از زمانیکه من شروع کردم به نوشتن نعمت ها، تجربیات زیبا و زیبایی های اطرافم از یک جهنمی که خودم ساخته بودم سال های سال اومدم توی بهشت زیبایی که همینجا نزدیک خودم و در درون خودم بود.

    زندگیم دو تقسیم شد یکی قبل نوشتن نعمت هام و کنترل ورودی هام و یکی بعد سپاسگزاری کردن و دیدن زیبایی های اطرافم.

    همه گی درمورد افغانستان کشوری که درموردش از زمانیکه چهارسالم بود که در این مکان زیبا آمدم همش درمورد نازیبایی هاش بهم گفته شده بود همش درمورد نازیبایی های مردمش بهم گفته شده بود و اکثریت مردم تمام تمرکز شان فقط روی نازیبایی ها بود و من کاملا همینطور بار اومده بودم که فقط نازیبایی رو ببینم خودم رو قربانی بدانم و چقدر این فضاهای اجتماعی بزرگترین ضربه ها رو بهم زد بخاطر کنترل نکردن ورودی های ذهنم قبلا توی پیج صفحات اجتماعیم عکس کشته ها، زخمی ها، کجاها انتحاری شده ، کجا کی رو کشته، کجا این قوم با قوم دیگه درگیر شده ، کی فحش میده ، چی فحش میده ، تعداد کشته ها ، اصلا افتخار میدانستم که بیام درمورد خبر های نا زیبا با اطرافیانم صحبت کنم بر علاوه ای که این ها رو خودم میدیدم اون ها رو به اشتراک میزاشتم و با یک جو شدید تر درموردش صحبت میکردم. و زندگی که با ورودی هام خلق کرده بودم کاملا با عذاب و زجر بود. چقدر قانون درسته و این کاملا دقیق بودن و درست بودن قانون زیبای خداوند رو نشان میده واقعا بینظیره.

    و حالا این شخصیت بعد از اینکه شروع کرد به هر روز نوشتن نعمت های زندگیش، صفحات اجتماعی شو حذف کرد

    دوستانی که توی این فضا بودند رو ازش دوری کرد توی همین شهری که همه درمورد نازیبایی هاش میگفتند به جاهایی هدایت شد که18 سال توی زندگی در این شهر اصلا او جای ها ر ندیده بود با وجودیکه او زیبایی ها وجود داشته فرصت های به سمتش آمد که رویای اطرافیانش هست توانایی هایی کسب کرد که زندگیش رو از این رو به اون رو کرد.

    گوشش شنوا شد برای شنیدن الهامات و ایده ها از طرف خداوند و صدای خداوند بلند تر شد در درونش.

    استاد برخلاف مردم جامعه ام که بعد اینکه دولت تغییر کرد من آمدم روی کار های زیبا و مثبتی که دولت طالبان در شهر مان ایجاد کرد تمرکز کردم از دیدن اینکه جاده های شهر مان رو درست کردند، چراغ ها روی جاده ها گذاشتند و چقدر من تحسین کردم این ها رو پیش خودم و اتفاقی که افتاد برام برخلاف باور های خانم های جامعه که فکر میکنند این دولت فقط محدود شان کرده برای من فقط آزادی ایجاد کرد وقتی توی جاده ها رانندگی میکنم تنها خانمی هستم که راننده گی میکنه و اتفاقی که هر بار برام افتاده وقتی به ایستگاه بازرسی طالبان میرسم برای امنیت اونا اصلا ماشین من رو چک نمیکنند بخاطر احترامی که دارند و فقط ماشین آقایان رو چک میکنند و من تنها ماشینی هستم که ب راحتی از توی صف اون همه ماشین برای چک شدن میگذره. و این نتیجه ای که برای من افتاده ریشه داره به دیدن زیبایی ها و کنترل ورودی هام درمورد این دولت یکبار یادم میاد داداشم نمیدونم از کجا یک ویدیویی رو توی فضای اجتماعی پیدا کرده بود و به من و مادرم میگفت بیاین ببینین چطور طالبا خانم ها رو با شلاق میزنه استاد من روم رو برگردوندم و هرگز نگاهش نکردم و سریعا جمع رو ترک کردم و کاملا نتیجه هم برام روشنه.

    پدرم هر روز صبح تا شب بیخ گوشش درمورد خبر هایی گوش میده که کار های نا زیبای این دولت رو نشان میده و به کسانی گوش میده که بر علیه این دولت صحبت میکنه و سر سفره هم که همگی جمع میشیم مبایلش رو میزاره یک طرف پاش و هم اون رو نگاه میکنه و هم با صدای بلند میزاره که همگی میشنوه و هم غذا شو میخوره و نتیجه زندگیش هم مشخصه با مریضی و رفتار ناخوش دولت رو توی زندگی روزمره اش میبینه و من اون زمان گوشکی بلوتوثی عزیزمو میزارم داخل گوشام و فقط صدای شما رو بلند میکنم و گوش میدم به حرف های آرامش بخش و بینظیر شما و نتیجه زندگی من هم کاملا مشخصه.

    استاد خلاصه زندگیم تغییر کرد با دیدن زیبایی اطرافیانم ، و نوشتن و سپاسگزاری کردن درمورد شان استاد دفتر ها پر کردم اولش میامدم شماره میزدم هر نعمت و اتفاق خوبی که میافتد ولی بازم میدیدم توی همین شماره یکی که من یک نعمت حساب کردم داخلش کلی نعمت و اتفاقات زیبا هست که من اوناره شمارش نکردم و اون زمان یاد این آیه خداوند افتادم که حتی قلم ها و درختها و مخلوقات یکجا بشن تا نعمت های خداوند رو به شمارش بگیره هرگز نمیتوانند و فهمیدم که من چقدر عاجز و ناتوان هستم در شمردن این همه از نعمت های زندگیم و بعد از اون فقط تصمیم گرفتم یک نقطه بزارم و جلوش کلی نعمت بنویسم تا خوانایی نوشته هام برام بهتر باشه در غیر اون صورت من کاملا عاجز و ناتوان هستم در نوشتن و دیدن این حجم از فراوانی.

    سپاسگزار خداوندم هستم که من رو هدایت کرد و به یادم آورد که نتیجه این اتفاقات عالی نتیجه چه کنترل ذهنی هست و سپاسگزارم از شما استادان عزیزم که باعث شدین من این کامنت رو بنویسم و به یادم بیارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  8. -
    امیر خان گفته:
    مدت عضویت: 3792 روز

    سلام به عزبزان

    قبل از هر چیز استاد عزیز از شما و خانم شایسته بی نهایت سپاسگزارم که همیشه برام همانند هادی بودید.عنوان این فایل خیلی خوبه کلمه عادت رو خیلی ماهرانه و بجا استفاده کردید در این فایل، من به تجربه اون اوایل که با شما آشنا شده بودم فکر می کردم که توجه و تمرکز به نکات مثبت زیاد مهم نیستن و لازم نیست که همیشه این کار رو انجام بدم و طبعیتا نتیجه هم نمی گرفتم و بعد ها که برنامه ها شما رو ادامه دادم و حتی در برنامه های روزانمم قید می کردم که باید از برنامه های شما استفده کنم و این استمرار باعث شد که روند تغییر عادات در ذهن رو بفهمم و هنوز قانون تکامل رو درک نکرده بودم و همیشه سعی می کردم به نکات مثبت توجه کنم و ونتایج رفته رفته تغییر می کرد و مسئله اینجا بود بعضی مواقع که احساس خوبی نداشتم به زور میخواستم احساس خوب داشته باشم و این همیشه کار رو بدتر می کرد و سعی کردم کنترل ذهنم رو قوی کنم،

    آگاهی های جلسه 6 دوره کشف قوانین رو به یاد آوردم که برای حس خوب باید اون طیف احساسات رو رعایت کنم و باز رعایت این طیف احساسات نیازمند کنترل ذهن و استمرار بود و بعد از چند ماه کار و تکرار قوه ی کنترل احساساتم قوی شده بود و اگه قبلا یک روز طول می کشید تا به حس بهتر برسم رفته رفته به چند ساعت رسیده بودمتاسفانه رسانه همیشه ذهن افراد رو کنترل می گیره و به طور اگاهانه و نااگاهنه مورد حمله اهداف خود میکنه، من خودم تو این تله افتادم و تاثیرشم دیدم ولی با اموزه های استاد تونستم کانون توجهمو عوض کنم مخصوصا اونموقع فصل اول سریال سفر به دور امریکا بود از موقع بیدار شدن تا شب خوابیدن تو تلوزیون پخش می کردم و نه تنها من بلکه خانوادم ذهنیتشون عوض شد و بعد از مدتی کلا محل زندگیمونم عوض شد به جای بهتر و خونه ی بهتر هدایت شدیم و شکر خدا میدونم که اینا هیچ کدوم شانسی نیست و همشون رو خودمون خلق کردیم.

    فایل های شما باعث شده زندگی معنی پیدا کنه و در حال زندگی کنیم جالبه تو یه کتابی که داشتم مطالعه می کردم و درمورد اضطراب زندگی بود در بخشی از کتاب به همین زندگی در لحظه رسید و حتی توجه به خوبی ها رو رسیدن به ارامشه گفته بود.استاد هیچ وقت اون حرف شما که در جواب خانم شایسته گفتین که ادنبال زیبایی که میگردی اونم دنبال تو می گیرده (جلسه اخر کشف قوانین)از یادم نمیره و همیشه اینا رو تکرار میکنم، یاد گرفتم که استمراره که باعث ایجاد عادت میشه و به نظرم توجه به نکات مثبت یه نوع سپاسگزاریه و باعث صلح درونی میشه.

    به قول استاد از کلمه لاجرم خیلی خوشم میاد وقتی خودتو میخوای با قوانین جهان وفق بدی نه جهان رو با خودت لاجرم اتفاقات خوب وارد زندگی میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  9. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام بر استاد مهربان

    سلام بر دوستان خوبم

    واقعا دیدن این مناظر هیچ چیز نیست جز قدرت خداوند مهربان

    این همه زیبایی و این همه نعمت را چرا نباید آنها را دید؟

    چرا نباید از آنها لذت برد ؟

    چرا نباید با آنها حال کرد ؟

    دیدن این همه زیبایی و این همه حس و حال خوب و توجه کردن به آنها جز توجه به نکات مثبت هیچ چیز دیگری نیست

    وقتی من به این زیبایی ها توجه کنم

    اینها را ببینم

    تمرکز کنم بر روی زیبایی ها

    حس و حالم خوب می شود و این حس و حال خوب برای من این را در بردارد که حالم خوب می شود و احساسم خوب می شود

    این حال خوب فرکانس من را بالا می برد

    و این فرکانس سبب می شود که جهان هستی هم اتفاقات و شرایطی را همسو و هم مدار با این زیبایی ها سر راه من قرار می دهد

    اینگونه عمل کنم بی شک من موفق خواهم بود

    چون جهان هستی هم مطابق با حال خوب من اتفاقات خوب را سرراه من قرار می دهد

    وقتی قانون جهان هستی به این خوبی و به این زیبایی کار می کند چرا من از آن پیروی نکنم

    چرا من دنبال رو این قانون نباشم

    همیشه دنبال مشکلات کار خودم بودم و این مشکلات آنچنان بر من فشار می آورد که در همان روز واقعا خرد و خسته و له می شدم

    اما

    اکنون یاد گرفتم که در همون شرایط سخت هم وقتی زیبایی ها را می بینم حالم خوب می شود و آرامش بر من حکم فرما می شود

    این آرامش اینقدر کارها و مسیر زندگی من را جلو می برد که اصلا باورم نمی شود که اینگونه به من کمک کرده تا از پس آن همه کار سخت بر بیاییم

    بی شک وقتی استاد توانسته است به این راحتی به این حال خوب برسد پس من هم می توانم به آرامش و حس و حال خوب برسم

    وقتی در این جهان ما این همه اخبار و رسانه و این همه حال بد و درگیری است وقتی من به آنها دل بدهم جهان هستی هم از همان جنس سر راه من قرار می دهد

    خوب تمرکز خودم را بگذارم روی موفقیت ها

    روی حال خوبی ها

    روی زیبایی ها

    روی نکات مثبت اطراف من

    اینگونه عمل کنم من آنچه که نصیبم می شود خوبی و زیبایی است

    یادم باشد توانایی کنترل ذهن مهمترین رکن زندگی من است

    مهمترین دلخوشی برای من است

    و آنچه که به من هدیه می دهد آرامش است

    آرامش همان بهشتی است که همه انسانها در روی این کره خاکی در جستجوی آن هستند

    من خودم می توانم با شرایط موجود برای خودم دنیایی بسازم سراسر از حال خوبی و عشق و زیبایی

    خدای من ممنونم از تو که جهانی زیبا برای من ساخته ای تا در آن زندگی کنم

    حال ببرم و کیف کنم

    پس قول می دهم به خودم که همیشه دنبال زیبایی ها باشم

    من همیشه با نوشتن برای خودم این زیبایی ها را یادآور می شوم برای خودم

    حتی زمان هایی بوده که نکته مثبت را دیدم

    از آن عکس گرفتم و یا روی دست خودم آن زیبایی ها نوشتم و شب که می آمدم خانه آن زیبایی ها را در دفتر خودم پاکنویس می کردم

    واقعا همیشه این توجه به زیبایی ها برای من بهترین معجزات زندگی من را رقم زده است

    معجزاتی که دیگر سختی کارها به چشمم نمی آید

    معجزاتی که دیگر براحتی از کنار خیلی از مسایل می گذرم

    خوشحالم که در این مسیر زیبا قرار گرفته ام

    ممنون از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای خوب خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  10. -
    امیر فرهنگ گفته:
    مدت عضویت: 958 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و مریم بانوی شایسته ک همیشه در بک کار مثل شیر دارن برای ما این همه زیبایی ها رو ثبت میکنن و زحمت تدوین و ادیت میکشن، از هردوی شما عزیز بابت وجودتون سپاسگزارم

    این فایل زیبا و این همه زیبایی دیدم، دلم نیومد نیام و از این زیبایی ها نگم

    اول از همه بگم این تمرکز بر زیبایی ها و (صدق بالحسنی) واقعا نتیجه دیدم که شبا کلی با خودم درباره اتفاقات زیبا صحبت میکنم و بعد هم مینویسم راجبشون و این واقعا یه هنره و بنظرم وقتی توش راه افتادی یه مسیر بسیار لذتی بخشی میشه ک امیدوارم همه مون ب نحو احسن بتونیم توش قدم برداریم

    با دیدن این فایل و ساحلش یاد tulum beach افتادم ی جایی در مکزیک و رویایی

    من خودم ب شخصه با دریا حال میکنم و همیشه احساس ارامشی بهم میده و اخیرا هم ک خلیج فارس بودم و این لذت بقدری برام تازس ک میخام یکمی ببرمتون ب تجربه زیبایی ها

    فکر کن میای توی این ساحل زیبا ک شن ها سفیدن مثل گچ، اینقدر تمیز ک ادم زبونش بند میاد.

    میای زیر سایه بون با عزیز دلت و عشقت میخابی از انرژی افتاب استفاده میکنی کلی لذت میبری و حرفای قشنگ و عاشقانه میزنی، همینطور ک خابیدی از زیبایی ها میگین و ابمیوه میخورین ک توی این هوا خیلی میچسبه

    بعد از اون والیبال ساحلی میچسبه ک با چندتا از افراد ک اتفاقا ادم های خوش ذوق و خنده رویی هستن، یکی دو ساعت بازی میکنی و حسابی ک خسته شدی.وقت چیه؟؟؟؟

    باریکلا

    وقت زدن ب دل اب، ب دل ارامش. اخه اب ی حس رهایی از همه چیز بهت میده، انگار توی اون لحظه هیچ چیزی جز همون لحظه برات اصلا مهم نیست

    میزنی توی اب و شنا میکنی و با عشقت حسابی اب بازی میکنین و دوباره وقتی ک دیگ توانی نداشتین میاین از اب بیرون. الان بدن نم داره و ی نسیم خنکی میاد ک این اب روی بدنم داره تبخیر میشه، یکی از بهترین حسای دنیاست. میای استراحت میکنی و ادامه تفریح و لذت بردن…. میخام طولانی نشه

    همینجایی ک استاد ایستاده بودن اصن رنگ اب دیوانه کنندس. فکرش بکن یک رنگیو تو همه طیفشو توی یک قاب ببینی. این اگ زیبایی نیست پس چیه؟

    از ساحل ک شروع کنی ی رنگ سفید و روشن ک هرچی میری جلو این رنگ تیره میشه

    بعد از ساحل رنگ اب کم رنگ، جلوتر پر رنگ، جلوتر رنگ بنفش و دوباره اسمون زیبا ک صاف و تمیزه

    مردم خوشحال و ک تنعا دغدغه شون اون موقع اینه چیکار کنیم بیشتر بهمون خوش بگذره

    یکی اون یکی رو پرت میکنه توی اب و بازی میکنن، یکی با عشقش زیر افتاب دارن حرفای خوشگل میزنن و خلاصه هرکس ب ی نحو

    از همه زیباتر استاد عزیز ک ب چ بدن زیبایی رسیدن، هزار ماشالا استاد و اون اعتماد بنفسشون ک البته بار نمیدونم چند دهزارمشونه ک توی جمعیت ب راحتی فایل ضبط میکنن

    خانم مریم عزیز ک توی هر حالتی پایه برای فیلم گرفتن و ضبط فایل دمتون گرم

    من ک لذت بردم با این فایل و تصویر سازی ک البته این ی قسمتیش بود برای شما، قسمت زیاد و با جزییاتش برای خودم و سپاسگزار این شخصیت زیبا نگرتون هستم استاد ک اینو درون ما هم پرورش دادین

    خداروشکر میکنم بابت این مسیر و قطعا زیباترین اتفاقات رو تجربه میکنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: