عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 60 (به ترتیب امتیاز)

1469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2650 روز

    سلام استاد بزرگوار

    سپاسگذارم بابت اینکه هر بار به ما یاد آوری می کنید که چطور داریم با توجهمون به ناخواسته هامون خوشبختی رو از خودمون دور می کنیم.استاد من یک سال وارد راهی شدم که بسیار سخت وطاقت فرسا بود اما درنهایت وانتهای این راه به بسیاری از حرفهای شمار رسیدم اما بازبان دیگه که گفتنی نیست .فقط میخواستم بگم در انتهای هر راهی اگر هدفت دوست داشتن خدا باشه به همه این صحبت ها می رسی چون خدا اینقدر بزرگه که به نظر من برای هر آدمی یه راهی داره که اونو به خودش نزدیک کنه اگه اون آدم خدا روواقعا دوست داشته باشه.استاد این راهی که من رفتم اصلا ذهنی نیست اما نهایتش دوست داشتن خداست وگناه نکردن ومنفی حرف نزدن وآرامش داشتن وبه قول شما ریلکس بودن وبه منفی ها توجه نکردنو… اما برام خیلی جالبه برای من که هشت سال با برنامه های شما آشنا بودم وخیلی تلاش میکردم که مثل شما عمل کنم ونمیشد خدای مهربونم یه آدمی رو جلوی پام گذاشت که فهمیدم مشکلم چیه .هربار که یادش می افتم اصلا نمیتونم درک کنم که خدای مهربونم چقدر قدرت داره وچقدر مهربونه وبزرگه وبی همتا که این چیزها را که بعید میدونم کمتر آدمیی بتونه درک بکنه رو به من نشون داد.استاد من توی مدرسه همیشه شاگرد ممتاز بودم اما در ظاهر وقتی معلم یه درسی رومیداد اصلا هیچی نمیفهمیدم اما نمیگفتم چون نفهمیدم پس دیگه نخونم اینقدر روی فهمیدن پافشاری میکردم تا اینکه طوری اون قضیه رو میفهمیدم که بااطلاعات اون کسی که اون قضیه رو کشف کرده برابری میکرد.استاد مهربونم در مورد حرفهای شما هم من قلبم میگفت که حرفهاتون درسته اما یه چیزی مانع میشد که انجام بدم اما به کمک خدا آخر متوجه شدم که اصل قضیه چیه وقتی میگم اصل یعنی اصل اصل اصل که گفتنی نیست.به قول شما نباید یه سری چیزها رو گفت وقتی میبینی که بقیه اصلا نمیتونن درکی ازش داشته باشن اما اینکه تونستین با اطلاعاتی که دارین خیلی از آدمها رو به این مسیر بکشونین باز هم سپاسگذارم واز خدای مهربونم میخوام که شمارادر این مسیر پایدارنگه داره به خاطر اینکه حرفتون وعملتون حق هست.در آخر از شما میخوام که از خانم شایسته یه سری فایلها بزارین چون من ازدیدن کارهای خانم شایسته واقعا لذت میبرم مثل خونه تمیز کردن غذادرست کردن ولباس تاکردن و.. همیشه آرزو میکنم که خدایه دوست خوب مثل خانم شایسته سرراهم قرار بده بازهم ممنونم بابت فایلهای زیباتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مهناز محمدی مرام گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    سلام و درود بی پایان من به شما استادعزیزم و مریم جان گل

    استاد باورکنید من مست و دیوانه شدم ازآگاهیهایی که هزاران بارشنیده بودم قبلا و بازم انگاربار اوله که دارم میشنوم من انگار کوروکر بودم و بار اوله که قدرت دیدن و شنیدن این زیبا ییها را خدا بهم داده

    من هرروز صبح که ازخواب پامیشم انگار باراولمه دارم محیط اطرافمو میبینم وهربار به درو دیوارخونم و محیط اطرافم نگاه میکنم لذت خاص و ازقبل بیشترمیبرم و جدیدا این جوری شدم و کاملا قابل لمسه که تغییر فرکانسی دارم

    استاد دیدن این دریا و این مناظر و این کلام زیبا و پرازآگاهی شما واقعا برای شروع روز شنبه من بینظیربود خدایا شکرت شکرت شکرت

    من خودم سعی میکنم توی جمع و دورهمی نرم چون اکثریت نمیدانند و نمیخواهند بدانند که کلام و صحبتهای ما و توجهمون و نگاه ما به هرچیزی ازجنس همونو به زندگیمان سرازیر میشه ومنکه چندماهی هست که تمرکزی روی سایت شما هستم این تفاوت انسانها و دریافتها و نتیجه هارا دارم درک میکنم

    ازهرصحنه نامناسب روی برمیگردونم

    و سریع رد میشم

    مواظب کلامم هستم و آآآآآآگاهانه هرلحظه اززندگیم را زندگی میکنم و لذت میبرم و شادم و میدانم ناخواسته ها براحتی حذف میشوند و زیبا یهای بیشتروبیشتر بسمت من هدایت میشوند استاد من سعی میکنم برای بیشترلذت بردن فرض میکنم که من کر بودم وبرای باراوله که توانایی شنیدن صدای بلبل یا صدای آب و باد و طبیعت و هرچیزی را میشنوم

    یا کوربودم سالهای سال و الان خداوند قدرت دیدن را بهم داده و توانایی دیدن فرزندانم و این عالم زیبا را دارم میبینم با جان و دل و لذت میبرم و سپاسگزاری میکنم هرلحظه

    وازخودم میپرسم

    چطور میتونم بیشتراز همیشه از لحظه های زندگیم و کل کائنات لذت ببرم چطورمیتوتم بیشترازگذشته توجه و تمرکز کنم

    چطور میشه زیباییهای جدیدو پیداکنم و لذت ببرم

    چه چیز هایی همین الان کنارمه و اطرافمه که تا بحال ندیدم و هواسم نبوده و پراززیبا یی هست و بایدامروز پیدا کنم و خدارابابت اون شکر کنم

    استاد عزیزم افتخار میکنم باوجود اینهمه استاد و کلاس و دوره من شمارا انتخاب کردم سبک زندگی شمارا دوست دارم ازدوره های شما خرید کردم و هرروز دارم روی خودم کارمیکنم و هرروز آرامش من داره بیشتر میشه و ایمانم به خداونددرونم هرروز بشتر میشه

    ممنونم ازخداوندبخاطر هدایتم

    ممنونم ازخداوند که شمارا سرراه من قرار داد

    ممنون ازخداوندکه من این سبک زندگی را دوست دارم و شمارا برای من الگو قرار داد

    ممنونم ازخداوند که با توجه به مخالفتهایی که برسرراهم هست با ایمان وتمام قدرت به این مسیرعلاقه دارم و ادامه میدهم و خداوندهرلحظه منا حمایت و هدایت میکنه

    ممنونم ازخداوند که میبینم روزی را که درهمین خلیج مکزیک دارم روی همین ماسه های نرم اردی و سفید برفی و تمیز قدم میزنم و لذت میبرم ازانرژی بالای اون منطقه و فیلم میگیرم و میفرستم براتون

    ممنونم ممنونم ممنونم که خداوندمنا ازآسونترین راه به همه خواسته هام میرسونه و منابرای آسونیها آسون و آماده کرده هزاران بارازخداوندمتشکرم و دوسش دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    ابوذر میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 1480 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته

    سلاو درود خدمت دوستان همراه توی این مسیر زیبا

    استاد چقدر بدن عالیی ساختید خدارو شکر

    خداقوت به این همه عملکرد

    استاد ساده و مفید بگم من پیش از آشنایی با سایت شما فکر میکردم با قانون آشنا بودم و دائم به خواسته هام توجه میکردم یعنی هر وقت یه تفریح میرفتیم به جای توی لحظه بودن و کیف کردن همش چسبیده بودم به خواسته هام و لذت نمیبردم از زندگیم و از اون جایی که توی اون لحظه برای تفریح رفته بودم

    اما خدارو شکر جمعه80/02/1402 که با خانواده برای تفریح رفته بودیم یه جای جذاب و دیدنی که چندین بار رفتم اما واقعا توی لحظه حال بودم و از همون جایی که بودم لذت میبردم و وقتی اومدم واین فایل رو دیدم با خودم گفتم خدایا شکرت ابوذر دمت گرم داری با قانون پیش میری و چقدر با همون چیزی که هستی همون جایی که هستی همون جایی که هر روز میبینی کیف میکنی .

    اصلا همین توجه کردن به زیبایی ها باعث شده که لوکیشن خونه ات و جایی که زندگی میکنی به یه جای عالیتر هدایت بشه .

    من از پنج سال پیش تا الان که ازدواج کردم چون مستأجر هستم 3تا خانه عوض کردم دو تا خانه اول به صورت آپارتمان بود اما این خانه ای که در حال حاضر زندگی میکنیم و به تازگی هم جابه جا شدیم یه خونه دربست با حیاط توی بهترین نقطه شهر هست یک پارک جنگلی عالی روبه روی خونه هست و صبح ها که از خواب پا میشم ذوق دارم که در رو باز کنم برم توی حیاط بیرون حیاط هم که نگم براتون یه چشم انداز عالی خدارو صد هزار مرتبه شکر یک قدم به خواسته ام نزدیکتر شدم (خرید خانه) اما این به خاطر اینه که واقعا از این لحظه دارم لذت میبرم این به خاطر گوش سپردن به آموزه های عالی شماست استاد خدارو شکر بابت این همه اتفاقات عالی

    همون قدر که روی خودم کار کردم و شخصیتم تغییر کرده به همون اندازه اتفاقات عالی هم وارد زندگیم شدن

    در پناه خدا شاد و سلامت و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    امین خسروی گفته:
    مدت عضویت: 2188 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم خانمی که نمیشناختمشون

    خیلی دوستون دارم خیلی زیاد اونقدری که وقتی یکی از فایلهاتون رو استاد گوش دادم و اون چراغی که همیشه سو سو میزد و گوشه دلم بود روشنتر شد و احساسش کردم اون خدای که قبلا زمانی بچه بودم هم احساسش میکردم همیشه دنبالش بودم اونطوری حرف میزدم ازش که بعضی فکر میکردم من کافر هستم و خدا رو قبول ندارم اما وا قعا خدا خودش میدونست من سراغش میگشتم… واقعا الان اشک دارم میریزم و احساسی که که اون لحظه بهم دس داد و فوری منی که از نوشتن بدم میومد اومد نوشتم که خدایا دوست دارم و جمله بعدیم این بود که استاد عباس منش هم تشکر کردم پیش خدای خودم . اینو گفتم که بدونید بعد این همه سال (من متولد 59 هستم ) وقتی با این وضوح راه رسیدن به اصل رو از طریق شما بعد تغیر فرکانسهام بعد سالهای بعد عضویت و بعد دوری از سایت یا بهتر بگم دوری از فرکانس خدا بعد از سلام به خدا از شما تشکر کردم چون واقعا لحضه وصل شدن به خدا دوست داشتم از کسی که کمکم کرده تشکر کنم.

    من سالها پیش بعضی فایلهای شما رو نگاه میکردم اونم موردی و اتفاقی یادم نیست توی یوتیوب یا خود سایت شما اما فکر کنم تمرکز بر نکات مثبت شروع شد اون جایی که رفتید فروشگاه ایکیا احتمال داره چون من همیشه توی ایران فیلمهای خارجی پخش میشد با هر موضوعی همیشه توجهم بیشتر به پشت صحنه بود مثلا خونه هاشون یا عابرهای پیدا مردم عادی که در پس زمینه اون فیلم میدیدم و از دیدن اون وسایل و خونه ها لذت میبردم و همیشه این سوال داشتم اگه اینها اینقدر بد هستن ( به گفته و شنیدهای اطاف ) چرا حصار و نرده نداره خونه هاشون مگه میشه اینجوری برام قابل درک نبود. و وقتی اون فایلها رو از شما دیدم توی اون فروشگاه چشمام برق زد و گفتم وای استاد کی رفته امریکا که داره فایل از اونجا میگیره اولش فکر میکردم رفتید مسافرت و دارید فیلم و فایل هم میگیرید.

    مثا اون فایلی که توی \یاده رو یه شهری گرفتید فکر کنم لاس و گاس بود باز اونجا هم اون پس زمینه ها و مردم عادی توجهم رو جلب میکرد. بعدش مشتاق شدم بیشتر از این فایلها ببینم که فکر کنم دلیل ثبت نام من در داخل سایت این بود.

    من اینجا اعتراف میکنم که اصلا فکرشو نمیکردم من از طریق شما بتونم خدایی که همیشه باهم بوده رو احساس کنم و درکش کنم.

    چون وقتی به سایت وارد شدم فقط فایلهای توجه بر نکات مثب و بعضی از قسمتهای سفر به دور امریکا رو نگاه میکردم اونم با توجه به ردیف فرکانسیم فقط لذت از تصاویر بود فکر نکمم بعدش تاثیر خاصی روی من داشت.

    چون بعدش همون سیستم قبل و کار زندگی من.

    حتی وقتی هنگام اسکرول و جستجو در سایت از فایلهای که شما راجب توحید و قرآن تیترش رو میدیدم سریع رد میکردم و میگفتم توی ذهنم که این چرا از این چزها حرف میزنه تازه الان که رفته امریکا و شایدم بعدش از سایت یا ا اون جایی که فایل رو میدیدم خارج میشدم.

    خلاصه باز من از مسیر ارتباط با شما دور میشدم به خاطر فایلهای قرآنی و توحیدی که میدیدم از شما یکی هم این بود چون اونها از قبل بود و اون تصویر شاخص فایل نشون میداد از قبل و قدیمی هستش اصلا نمیخواستم گوش بدم فکر کنم دلیل این افکار و رفتار من رو خیلی بهتر از خودم شما بدونید استاد.

    خلاصه من فراری بود بخاطر ورودیها خودم و تجزیه تحلیلهای خودم از باور خدا تقریبا بعد چهل سال این باور که خدا هستش یا نه کمرنگتر بود اما خیلی خیلی کنجکاو بودم که کی پشت این خلقت بزرگ هستش. ا.نطوری که وقتی به مرگ فکر میکردم اصلا ناراحت یا ترس نداشتم فقط با خودم میگفتم یه روز گرم و آفتابی با دمای متعادل بمیرم و قبلش هم خوب خوابیده باشم که بعد مردنم برم ببینم اونور کی هستش.

    از قرآن هم و توحید هم من هم همون شعر رو بلد بودم که یادمه موقع ترخیص سربازی ازم پرسیدن تا توحید بلد بودم و اون شخص عقیدتی دو هفته کارهای ترخیص منو عقب انداخت چون من بعد از اونو بلد نبودم بگم از حفظ اینم بگم که من وقتی توی سن مدرسه راهنمایی بودم مسجد میرفتم حتی باعث رفتن و تشویق بچه محلها به مسجد شدم اما بعدش من اومدم بیرون حتی دو تا از اون بچه ها الان طلبه هم هستند.

    تا اینکه دوباره من با فایلی از یوتیوب که خیلی میرفتم برای دیدن آموزشهای شغلیم ( الان تعمبر کار موبایل هستم قبل هم صوتی تصویری بودم و تو کارم نسبت به بیشتر همکارام پیشرفت داشتم اما با معیارها متوسط)

    من دوباره به سایت اومدم و مدتی باز فایلها رو میدیدم

    اینم بگم که اون موقع توی سریال سفر به دور آمریکا صدای مریم خانم رو میشنیدم و از همون صداشون لذت میبردم و همش میخواستم ببینم کی تصویرشون رو میبینم و چهره زیبای این صدا و یا بهتر بگم راوی خوش صدا رو ببینم. بماند که کلی سوال دیگه داشتم یا همون کنجکاوری که مثلا شاستاد با خانموشون اومده خانم شایسته خانموشون هستند. اصلا اونجا ساکن هستند اینها رو میگم چون میخواست به این سوال اصلی که باورش که یه نفر چطور میتونه بره آمریکا شهر گرون تازه اینجوری مرفح زندگی کنه این الان وضعیت چطوره. اون موقع من چه فرکانسی داشتم با اینکه الکترونیک خوندم و آموزش هم دادم و بحث فرکانسهای رادیویی رو متوجه میشم. این کجا آن کجا…..

    گفتم که یوتیوب هم بودم اونجا کلی از فایلهای شما رو میدیدم که گذاشتن منظورم محصولات بود توجه نمیکردم اما بعد مدتی (یک سال پیش)

    گفتم بذار چند تایی دانلود کنم کنجکاویم هم بیشتر این بود که ببینم شما توی محصولات جی میگید هیچ پیش فرضی هم نداشتم که چوری هست محتوای محصولا . فکر کنم محصول دوازده قدم رو تعداد بیشتر قدمها را دانلود کردم اما اصلا نگاه نکردم گذاشتم مثلا یه روز خوب نگاه کنم همه رو مثل موقعی که میشتم سریال خارجی رو دو روز پشت سر هم نان استاپ نگاه میکردم. حوصله یه ذره ذره دیدن و منتظر بودن نداشتم.

    فکر کنم یه روز اینترنت قطع بود و من اومدم یکی از فایلها رو پلی زدم. دیدم همون اولش شما گفتید (دقیق یادم نیست) که اگه این فایل رو نخریدی و بهاشو نپرداختی من راضی نیستم و باقی صحبتها. نمیگم وجدانم یه طوری شد یا احساس گناه میکردم فایل رو زدم جلو اندازه سی ثانیه نبود گوش دادم خدایا پلیر رو بستم خوابیدم رفتم جایی دیگه خونه کارم داشت نگاه نکردم اما اینو میدونم کمی دیگه از فایلها رو دانلود و همونجا ذخیره کردم. مثلا بعدا ببینم.

    ای خدا تو چقدر خوبی خودم هم چقدر خوبم که خدا اصلا نمیدونم اون فابلها چی شد کجا رفت چطور حذف شدن اتفاق خاصی نیوفتاده بود که من بیام فایلها رو خودم شخصا پاک کنم اصلا از اون مسیر دور شد از کل سایت (همون یوتیوب که میدیدماونم سفرها و زندگی در بهشت اونم بخاط دیدن مناظر بکر و فرقی که با فیلمها و مستندات معمولی داشت میدیدم)

    خلاصه از اونم افتادم

    فکر کنم تا رسیدن این اتفاقات اخیر همزمان شد با ورود من به سایت و دیدن فایلها درون سایت نه جایی دیگه ااونم به دلیل فیلتر شدن و صد البته خیلی بهتر بودن در سایت (وقتی اصلش هست چرا برم از واسطه ببینم) اره باز شروع به دیدن فایلها کردم تا یه روز سایت روز باز کردم دیدم تصویر استاد عباسمنش رو از این رو به اون رو شده گفتم مگه میشه شاخ در نیاوردم فقط شروع کردم به دیدن فایل فایل هم مربوط به توضیحات در باره اون ماشین زیبا تراک قرمز رنگ خوشگل پرقدرت راحت نازنین بزرگ دوست داشتنی بود چشمام برق میزد اون ماشین رو خریده بودید. چون تو رویاهام اینجور ماشینی دوست داشتم.

    استارت پیگیری هدف دار فایلهای شما از اونجا شروع شد.

    روزها گذشت و من بیشتر به سایت میومدم تا پس از مدتی (آگاهانه) جستجوی در میان فایلهای دانلودی میکردم و احساس میکردم احساسم بهتر شده (خدایا شکرت)

    تا اینکه اون اتفاق افتاد من من اون فایل خدایی ح(حزن در قرآن رو شنیدم) برای اولین بار سلولها بدنم همراه با روحم هماهنگ شد احساس کردم افتادم توی کانال دیگه چشمم یه روشنایی دید چیزهای برام روشن شد نمیدونم دقیق چور بگم فقط اینو بگم که رفتم توی اون دفتر اون جمله رو نوشتم..

    ======================================================================================

    واقعا از ته دل با تمام وجود از خدای که مشناسم و هست میخوام من امین خسروی رو به خودش نزدیک کنه و هیچ وقت منو فراموش نکنه اونجوری که الان متوجه هستی خدا دارم با تمام وجود مگم و از آقای عباس منش که از طریق اون خدا با من حرف زد هم تشکر میکنم. خدایا خودت بهتر می دونی چی توی دلم من هست منو به همه اونها برسون چون دوسشون دارم. هیچ وقت دست از سر من برندار.همیشه بذار بیادت باشم بدونم که هستی. هم توی این دنیا و هم اون دنیا منو کنارت بذار و هوامو داشته باش 401/10/5

    ===============================================================================================

    این جملات در سن چهل و دوسالگی من هستش و خودم میدونم و خود خدای بزرگ (که دوسش دارم) این جمله خدایا منو فراموش نکن و به خودت نزدیک کن شاید 25 سال سی سال پیش من دو یه روز در حالتی و احساسی و فرکانسی خاص از خدا درخواست کردم.

    و در این تاریخ من دوباره با آگاهی های بیشتر با فرکانسی دقیقتر به امر خدا و توسط فردی و استادی دوست داشتنی تکرار شد و من در این فرکانس ماندم ( فرکانس اصلی) خدایا شکرت و سپاسگذارم استاد عباس منش مرد دوست داشتی

    بعد از این تحول درونی من تازه من جذب همون فابلهای قرآنی شدم و فایلهای در رابطه با توحید و چه احساس آرامشی در من ایجاد شد

    چقدر پیوند من و رابطه من بخدا تغیر کرده خدایا شکرت من همیشه درونم همون امین خوشحال بودم و امیدوار بخصوص کنجکاو و الان میفهمم چرا اینطوری در این سن دوباره به خدا و از طریق مردی بزرگ و اصل به تنها منبع انرژی بی انتها وصل شدم چون من اصلا قطع نبودم بلکه فرکانس من فرکانس نجوا بود.(خدایا شکرت)

    الان گوشی هم تعمیر میکنم فکر میکنم خدا درستش کرده کلی از خدا تشکر میکنم.

    الان ماههاست تلویزیون قطع

    الان ماههاست شبکه های اجتماعی قطع

    الان ماهاست حرف مردم بخاطر مردم قطع

    الان نمیدونم دلار امریکا ایران اخبار قطع

    الان ماهاست فرکانس اعوجاج فرکانس پارازیت فرکانس نجوا کم و کم کم میشه( اما هواسم هست پاشنه آشیل ( دمت گرم استاد عباس منش)

    ممنون استاد وقتی میگی این فابل رو بار ها و بارها و بارها گوش بدید متوجه میشم که بارها و بارها و بارها باید گوش بدم

    الان دارم میفهمم که تغیر فرکانس و باور یعنی چه . وقتی میگید اصل چی هست و قوانین بدون تغییر خداوند فقط باید ما عمل کنیم به قوانین زندگی(خدایا شکرت که بودی و هستی)

    خدایا من چقدر خوشحالم که الان دارم کامنت مینویسم دارم با استادم حرف میزنم داره کامنت منو میخونه احساس منو متوجه میشه

    چقدر نگاه من به مردم عوض شده استاد

    چقدر زندگیم فول اچ دی تر شده واضح تر شده

    چقدر امیدوار هستم (خدایا شکرت)

    ………………………

    من خیلی وقته کوه میرم و کوهنوردی رو دوست دارم در این زمان حدودی چندین ماهه وقتی به کوه میرم توی دل شب در اون تنهایی با فایلهای شما میرم قله میام پایین سپاسگذار خدواوند میشم دستمو به سنگها به درختها میگیرم و فکر میکنم دستهای خدا رو گرفتم و ازش سپاسگذاری میکنم بخاطر نعمتهای بی پایان و قوانین راحت و ساده و بدون تغیری که گذاشته و از طریق شما استاد عزیز و دوست داشتنی

    یادآوری و تفهیم شده.

    ===============================

    خدا میدونه این فایلهای رایگان شما اونقدر آگاهیها داشته برای من و داره و هنوز فکر میکنم بعد از این چندین ماه سالها سال کنجکاوی و تمرین کنم پر از نعمت و شگفتی و آگاهی در تمام مراحل زندگی هستش. اینو گفتم نه اینکه الان نمیتونم محصول بخرم از سایت بخاطر اینکه من از شما یاد گرفتم تکاملم رو باید طی کنم

    چرا که من خیلی وقت شما رو مثلا میشناختم حتی قبل از ثبت نام در سایت فکر کنم سال 93/94 اما فرکانس من چی بوده و سیر تکامل من کجا بوده

    از خدای بزرگ میخوام همینطوری که چندین ماه هست من هر روز صبح قبل از شروع کارم از فایلهای سایت و محتوای توحیدی سایت استفده میکنم و زمانهای تنهایم بخصوص جمعه ها با صدای استاد عباس منش دوست داشتنی کوهنوردی میکنم. منو هدایت کنه به خواستهام . واقعا وقتی میبینم که خیلی از نجواها از زندگیم از سرم حذف شده خوشحال میشم من دیگه اون امین نیستم که توی فکرش یه اتفاق رو اینقدر سناریو میچید که خوابشم اونجوری بود و اتفاقات و روال زندگیش هم همون میشدو

    خدایا شکرت

    ================

    و حالا بگم که مریم خانم عزیز من نسبت به شما احساس خوبی داشتم و دارم و در رابطه با شما هم خیلی کنجکاو بودم که شما کی هستید و چطور با استاد آشنا شدید بارها بوده که دوست داشتم مثلا از جایی سرچ کنم بپرسم . اما یه حسی میگفت توی این سایت مثل همون صفحه اول اگی چیزی بخوای هدایت میشی به اون اگه در مسیرش باشی خدواند هدایت میکنه. و من تمام این سوالها یا بهتر بگم بیشترشون رو جواب گرفتم. و الان چند وقتی هست فرکانسم نسبت به دید من از شما تغیر کرده و شفافتر شده و شما رو به عنوان یک بانوی بینظر دوست داشتی و موجودی در صلح با خود میبینم با اون خندهای زیبا که استاد همیشه سپاسگذار شماست و بقوال استاد منم ازتون تشکر میکنم بخاطر به تصویر کشیدن و ثبت کردن این همه آگاهی ناب و اصل و بخصوص ادیت و بروزرسانی اون فابلهای توحیدی

    ازت تشکر میکنم مریم خانم خانم شایسته عزیز واقعا شایسته تر از شما کسی نبود در کنار این مرد دوست داشتنی و استاد عزیز که چنین سایتی و بهتر بگم مکانی برای درک قوانین خداوند بزرگ فر مانروایی دوست داشتی و تنها منبع انرژی خوبی …

    و باز من چقدر خوشبختم که اینجا هستم در زمان و مکان مناسب چقدر خوب میشه با این عینکی که شما استاد عزیز و مریم خانم به چشمان ما زدید بهتر میتونیم اصل رو ببینیم

    چقدر خوبه که خدا قوانینش رو ثابت گذاشته

    چقدر خوبه توهید

    چقدر خوبه استاد از قرآن گفته

    چقدر خوبه استاد منو به ابراهیم آشنا کرد

    چقدر خوبه استاد منو با حزن در قرآن آشنا کرد

    چقدر خوبه استاد منو با خودم به صلح رسوند با درک قوانین

    {قدر خوبه استاد محصولات ناب و اصل رو در سایت قرار میده

    چقدر خوبه من هر وقت میام به سایت حالم خوبه و خوبتر میشم

    استاد من ازت سپاسگذارم مریم خانم من ازت سپاسگذارم.

    استاد نمیدونم این کامت رو در چه زمانی میخونید اما این گوشه ای از احساس من راجبع شما و آگاههی های هست من از شما و مریم خانم گرفتم و نتیجه اون احساس وصل بودن به خدا هستش درک خدای مهربون واقعا خدا آرامش دهنده قلبها هستش. هر بار که فایلهای توحیدی شما رو گوش میدم و یا قرآنی من فرکانسم تنظیمتر و سینک تر میشه (خدایا شرکت)

    من هم تقریبا همسن شما استاد عزیز هستم و اتفاقا در همون سالهای 77 اینها تعمیرات صوتی تصویری داشتم . همیشه از دیدن زیبایها چشمام برق میزد و کنجکاو بودم اما الان با آگاهیی یهای که به امید خدا هر روز بیشتر میشه قوانین رو بهتر متوجه میشم ترمزهای ذهنیم کم و کمتر میشه . نجوا ها کمتر میشه با ور فراوانی بیشتر میشه

    یعنی فقط خدا میدونه من چه احساسی دارم که فرکانسم اومده در رنجی که وقتی کوچکترین اتفاق یا صحنهای رو میبینم زیبا در دلم خدا رو شکرت میگم و سپاسگذاری میکنم و از بلندی قله های که میرم به عظمت خدا بیشتر پی میبرم همون لحظه در اون چشم انداز میشینم و گوشه سنگی برمیدارم و حشره ای مورچه ای میبینم و یاد اون حرف شما می افتم که اون خدایی که رزق موچه رو زیر خاک میده و اون پرنده رو توی آسمون اینجوری ملموس درک میکنم. وقتی دارم از کوه میام پایین و اون لحظه گفتن این جمله ( کیست که خدا بخواد ببردش بالا و بخواد مردم بیارنش پایین و کیست که خدا اراده کنه بیاردش پایین و مردم بخوان ببرشن بالا همیشه مو بر بدنم سیخ مشه حتی اینکه بارها و بارها و بارها شنیدمش و بارها و بارا و بارها میشنومش.

    یعنی این قرآن اینقدر خوبه (خدایا شکرت) چون کلام خداست همونطور که شما گفتید. چون این سخنان میاد درست میشنه سرجایی که قلبش هموار شده (خدایا شکرت) که قلبم رو هموار میکنی و منو هدایت به سوی خودت

    استاد عزیز صدها صفحه فقط کامنت تشکر و سپاسگذاری از شما و مریم خانم عزیز بذارم بسیار بسیار ناچیز هستش اما من از شما با قلب بزرگ سرشار از شوق به دانستن و دیدن و درک قوانین خدواند که توسط شما باز شده ازتون تشکر میکنم و ممنون شما هستم. چه در این دنیا و چه در دنیای دیگر.

    تمام فایلهای شما عالی و اصل هستند. (یعنی معنی بعضی جملات و کلمات رو من از شما یاد گرفتم مثل همین اصل )

    =====================

    من فایلهای شما رو با صد چشم میبینم خودتون آدها کوهها مناظر پشت صحنه میزها اشیا عابرین ماشینها خیلی خیلی به جزعیات توجه میکنم و همچنین به اون جزییات فکر میکنم . من در این سایت جز زیبایی هیچ جیزیز ندیدم و نخواهم دید. آسمان آبی تر درختها سرسبز تر شنها نرم تر شما وقتی پاهاتون رو توی شن با انگشاتون تکون میدید . انگار منم وصل شدم و قتی اون برق چشماتون رو میبینم و قتی مریم خانم بانوی شایسته سایت عباسمنش داره لحظه های شگفت انگیز رو برای ما ثبت میکنه من و شاید و حتما از کاربران اون نگاه کودکانه که با ذوق و شوق وصف ناپذیر انگار اولین بار هستش این زیبایی اون مکان اون دریا اون ساحل اون درخت رو میبینه ما هم متوجه میشیم. واقعا اگر تمرکز کنی روی زیبایی فقط زیبایی میبینیم.

    =========== این است و جز این نیست

    ========== چون یکی از قوانین بدون تغیر خداوند هستش

    خدایا شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 2391 روز

    سلام به همه

    تجربه‌ی ایی که به من کمک کرده اینه که خودمو همیشه در انتظار دیدن زیبایی ها قرار میدم

    با حدس زدن

    من قبل اینکه به هر جایی که وارد میشم حدس میزنم پیش خودم که قراره اونجا این زیبایی ها رو ببینم و قبل از ورودم خدا رو شکر میکنم که خدایا مرسی که قراره بهم زیبایی هارو نشون بدی

    اینطور مغزم منتظر میشینه تا یه زیبایی ببینه و اولین زیبایی که دید شروع میکنم به تحصینش و دیگه فکرم رو درگیر نمیکنم که قبلا چه فکرایی میکردم در مورد اون مکان یا اون شخص و در لحظه هر زیبایی که دیدم تحصین میکنم

    الان مغزم شرطی شده و دیگه چیزی به جز زیبایی نمیبینه

    ولی اول کار چون دوست داشتم مغزم عادت کنه به دیدن زیبایی ها شروع میکردم به حدس زدن

    توی ذهنم حدس میزدم و با چشمام میدیدم

    الان که خداروشکر دیگه شده ملکه‌ی ذهنم و نه مشکلی میبینم و نه نا زیبایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مرجان گفته:
    مدت عضویت: 1692 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته گل

    استاد جان بهترین هدیه ایی که خدا تو این لحظه میتونست بهم بده این بود که هدایت بشم به این فایل و دیدن پر عظمت ترین و زیبا ترین خلقت خدا البته از نظر من چون من بینهایت عاشق دریا هستم به طوری که توی دریم بوردم چند تا عکس خانه گذاشتم که حیاط خانه ها دریا هستند.

    و طبق آموزش های شما صبح ها که از خواب بیدار میشم اولین چیزی که جلوی رویم هست آنها اند.

    اون ماسه های سفید، اون رنگ زیبای سبز و بنفش و آبی دریا و اون امواج سفیدی که میرقصیدن روی آب و اون وسعت آسمانی که با رنگ آبیش دلبری میکرد و بادبادک های رها در آسمان و اون پرنده سفید و نازی که عاشقانه لذت میبرد از ساحل و رها بود در آسمان و آن خورشید و نوری که این طبیعت زیبا را نمایان کرده

    فقط داشت جلوه نقاش، هنرمند بودن و عظمت خداوند را به نمایش میگذاشت.

    استاد و خانم شایسته عزیز ممنونم بابت به اشتراک گذاشتن این زیبایی ها.

    اون انسان های فوق العاده که با هر نژادی آزادانه و رها در حال لذت بردن از طبیعتی که خداوند رایگان در اختیارشان گذاشته بود به من فقط اینو نشان میده که زندگی جاری است و وجود دارد، فقط باید بری سمتش تا اون هزاران قدم بیاد سمتت. من باید با حرکتم برم به سمت این ساحل تا خداوند زیبایی هایش را برایم به نمایش بگذارد.

    خدا منتظره برای نمایش گذاشتن آنچه که ما دوست داریم ببینیم. پس چرا ما نباید خواسته مون دیدن و لذت بردن از زیبایی های خداوند باشه. چرا بیشتر نخوام که زیبایی های متنوع و بیشتری بهم داده نشود.

    استاد جان، من از وقتی باهات آشنا شدم که حدود 5 سال میشود میتوانم با جرات بگم که زندگی من بی نهایت تغییر کرده است و دیگر آن مرجان قبلی نیستم. اگر این نعمت خداوند وجود نداشت که خاطره ها و تجربه ها را در ذهنم نمانند اصلا باورم نمیشد تغییراتم.

    استاد من از طریق ستاره قطبی در دوازده قدم، از فانوس دریایی در دوره ثروت توانستم مرجان دیگری از خودم بسازم و تمرکزم را روی زیبایی ها قرار دهم.

    استاد ایده هایی که به ذهنم رسیده در این چند سال و هر روز بهتر میشوم و ماهر تر میشوم در اجرا کردنشون موارد زیر بوده:

    1. در شرایطی که همه چیز خوب بوده و من در حال لذت بردن بودم، آگاهانه تمرکز میکردم بر روی مواردی که احساس بهتری بهم بدهند و هر چیزی که نشانه حس بد داشت را اجازه نمیدادم به گوشم که بشنود و به زبانم که بگوید و به چشمام که ببینند چرا که دوست داشتم اون لحظه عالی که خدا بهم هدیه داده را تک تک سلول های بدنم درک کنند و لذت ببرند و شکر گزار خدا باشند. به نظرم این حق من است و این پاداشی است که هم خدا خواسته و هم من خواستم و باید به خودم بدهم و هیچ چیزی اجازه ندارد این پاداش را خراب کند.

    2. اگر در شرایطی قرار بگیرم که استرس وجود داشته باشد و نگران مساله ایی باشم، برای اینکه به احساس خوب برسم و دوباره روی زیبایی ها بتوانم تمرکز کنم دو کار انجام میدهم: اول اینکه اگر ایده ایی داشته باشم که بتوانم با انجام آن حتی یک قدم برای رسیدن به هدفم کمک میکند و باعث میشود من آرام تر شوم درجا آن ایده را عملی میکنم. دوم اینکه اگر هیچ ایده ایی نداشتم، و توانایی انجام کاری را نداشتم که بخواهم برای رسیدن به هدفم انجام دهم تا از استرس ام کم کند، آن کار را به طور کامل به خدا میسپارم چون از توانایی من خارج است ولی او میتواند حل کند. و من در آن شرایط میروم سراغ کارهای عقب افتاده و لذت بخشی که بهم آرامش میده رو انجام میدم. در این میان خداوند یا از طریق افراد دیگر آن مساله را برایم حل میکند یا در شرایطی که من دارم لذت میبرم و حال خوبی دارم چون اعتماد کردم به خداوند، خودش دوباره یه ایده که من میتونم انجام بدم را به ذهنم میرساند.

    استاد خدا سالیانه که خودش رو بهم ثابت کرده، انقدر معجزه ازش دیدم که هر وقت استرس میگیرم یا نگران میشم سریع میگم مرجان تا الان کی مشکلات قبلی رو برات حل کرد، بسپار به خودش تا بهترین رو برات رقم بزنه.

    3. اگر در شرایطی قرار بگیرم که ناراحتی درونش باشه سعی میکنم از اون تضادی که برام پیش اومده بهترین استفاده را ببرم. هر وقت که ناراحت و دلخور میشم میگم مرجان وقت بزرگ شدنت، وقتشه که ببینی چی دوست داری از چی خوشت میاد. اگر چیزی که میخوای بزرگه پس منم باید توانایی ها و قدرتم رو بزرگتر کنم تا به آن برسم اگر چیزی که میخوام فقط نیاز به یه عزت نفس قوی باشه در جا به خودم میگم تو قوی هستی و میتونی حذف کنی این ناراحتی رو از زندگیت، چطوری حذف میکنم؟ به اون ناراحتی و دلخوری و تضاد هیچ فکری نمیکنم و کاری برایش انجام نمیدهم و فقط و فقط میرم سراغ انجام دادن کارهایی که با انجامشون قلبم شاد میشه، مدتی بعد دیگر کلا فراموش میکنم و یادم میره اتفاقات ناخوشایند رو.

    استاد در مورد اینکه بگم چه مواردی به من خیلی کمک کرده که بتونم تمرکز کنم روی زیبایی ها باید بگم سعی کردم بزرگ بشم، سعی کردم برم تو دل ترسهام و نترس باشم ولی در کل دو مورد از اساسی ترین مواردی بوده که خیلی موثر بوده، یکی اینکه عزت نفسم رو تقویت کنم و خودم رو بی نهایت دوست داشته باشم و بعدی و مهمترین عاملش اینکه به خداوند اعتماد صد در صد کنم و رها باشم. که برای این اعتماد دوره دوازده قدم جلسات قرآنی و موارد رایگان در مورد توحید عملی بینهایت کمکم کردند.

    استاد من همیشه به خودم میگم، مرجان تو یکبار فرصت زندگی کردن داری، و خدا یکبار به تو اجازه داده تا از زیباییهاش لذت ببری و این فرصت به یک چشم بهم زدن تمام میشود، پس رها باش و به خدا اعتماد کن و فقط وفقط کارهایی را انجام بده که قلبت شاد بشه.

    استاد بهم یاد دادی که با هر بار سپاسگزاری کردن بابت چیزهای زیبا در زندگی ام، ده ها برابر چیزهای زیباتری وارد زندگی ام میشود.

    استاد بهم یاد دادی که چیزهای به ظاهر زشت و ناخوشایند باید پلی برایم شوند تا منو به چیزهای زیبا و لذت بخش برسانند.

    استاد بهم یاد دادی که قوی باشم و خواسته های بزرگ داشته باشم، پس این مرجانی که انقدر خواسته های بزرگ داره چرا باید وقتش رو بیهوده تلف بکنه برای مواردی که ناراحتش کنند و تاثیر معکوس داشته باشه در رسیدن به خواسته هاش.

    استاد بهم یاد دادی خدا بزرگه، تو رو هم بزرگ آفریده و چه خوبی و چه بدی رو برای این گذاشته که تو تشخیص بدی چی میخوای. به محض اینکه متوجه شدی فقط براش حرکت کن و خدا هم اون بالا هدایتت میکنه فقط اعتماد کن بهش.

    خب اگر من این آموزش ها رو اجرا کنم مگر چیزی جز زیبایی میبینم؟!

    مثل همیشه خدا رو صد هزار مرتبه شکر که دارمت استاد جونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمد امین کوتی گفته:
    مدت عضویت: 918 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی واقعا سپاس گذار خداوندم که همچین افراد با ارزشی رو وارد زندگیم کرده

    واقعا این همه زیبایی قابل تحسینه

    قبل از اینکه افراد تمرکز کنن بر روی زیبایی ها این اصلو خوب باید در ذهن خودشون جای بدن که به هرآنچه که ما به ان توجه میکنم از اصل آن موضوع وارد زندگیمون میشه من خودم به شخصه چون همیشه اینو به خودم میگم اگه تو شرایط نا جالب ذهنمو کنترل نکنم و به نا زیبایی ها بها بدم یا اونارو تو ذهنم بولد کنم از زمینو آسمون شرایط نا دلخواه وارد زندگیم میشه پس همین باور یک چیزیو در ذهنم شکل داده اونم اینه که به محض اینکه کوچکترین اشتباه یا رفطار نا مناسب یا توجه به ناخواسته ها در این شرایط قرار میگیرم. ذهنم درجا بهم میگه که اعراض کن و به صورت خودکار به دنبال زیبایی ها میگرده و به راحتی پیداشون میکنه وقتی ذهنو تربیت کنی زیبایی هارو ببینه در هر شرایطی زیبایی هارو میبینه

    با توجه به زیبایی ها ذهن آرام تری دارم با توجه به زیبایی ها الهامات خالص تر و بیشتری دارم با توجه به زیبایی ها جهان رو جور دیگه ای میبینم با توجه به زیبایی ها خواب آرامی دارم خدارو شکر میکنم که در این مسیر زیبا و پر از اتفاقات خوب قرار گرفتم و خدارو شکر میکنم که روز به روز دارم از زندگیم بیشتر لذت میبرم ⁦️⁩⁦️⁩⁦

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فهیمه طحان گفته:
    مدت عضویت: 2479 روز

    سلام استادخوبم و مریم عزیز

    خیلی ممنون که باز هم من رو وادار کردین تا به زیبایی ها توجه کنم..

    من تا الان کامنت خاصی نزاشتم اما الان حس کردم حالا وقتشه که منم نظر خودمو بگم.

    استاد عزیز واقعا سخته تو شرایط ناراحت کننده و در بین افراد منفی نگر باشی و به خوبی ها توجه کنی…

    اما میشه به خوبی ها و زیبایی ها توجه کرد…

    در هر شرایطی میشه…

    من واقعا چند جا این کارو انجام دادم و متوجه نتایج فوق‌العاده اش شدم.

    بین افراد منفی نگر قرار گرفتم و فقط توجهم رو دادم به زیبایی چشم هاشون و صورت زیباشون و بدن سالم و سرحالشون و با خودم فقط تکرار میکردم که چقد این افراد زیبا و مهربون و خوش چهره هستن و خداوند چقد عالی چهره این افراد رو طراحی کرده..و جالب بود که هرچه به حرفشون توجه نمیکردم و فقط به زیبایی چهره اونها توجه میکردم باز چیز های زیبای دیگه ای میدیدم مثل خنده و شادی بچه هاشون که دنبال هم می‌دویدند و میخندیدن..

    انگار یه آهنربا شده بودم که فقط زیبایی هارو جذب میکردم..و خدارو شکر میکردم بابت زیبایی گل های تو خونشون..تلویزیون بزرگ و با کیفیتشون..فرش های زیبا و خوش رنگشون..و آشپزخونه و به کلی زیبایی دیگه توجه میکردم……..

    توجه به زیبایی خیلی مهمه استاد..

    من قدیم آشپزخونه خودمو دوست نداشتم و خیلی کدر و کوچیک و کم کابینت بود…

    اما غر نزدم، به بدی ها و مشکلاتش توجه نکردم.

    الان آشپزخونم اندازه نصف خونمه و 15،20 تا کابینت دارم و همه وسایلم تو کابینت‌هام جا شده و آشپزخونه ی بزرگ، با کابینت های سفید طلایی دارم…خدایا شکر.

    در هر شرایط میشه به خوبی ها توجه کرد و اتفاقات خوب و شرایط خوب جذب کرد.

    به قول استاد..

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    به گفته استاد..در هر شرایطی ما دو انتخاب داریم.

    یا به کویر و گرمای اون فکر کنیم و جذب کنیم.

    یا به شمال و خانه های ویلایی زیبا و هوای خوب و دریای زیباش توجه کنیم و جذب کنیم.

    بهترین راه از نظر من برای کنترل توجهمون اینه که در لحظه حال یا اکنون باشیم..

    یعنی اینکه اگر در شرایط بدی مثل عصبانیت و ناراحتی و غیبت و….

    قرار گرفتیم سریع چند نفس عمیق بکشیم و توجه خودمون رو ببریم روی تنفس خودمون و به الان، همین لحظه، همین ثانیه توجه کنیم..و شروع به شکر گذاری کنیم و به یک ثانیه قبل دیگه توجه کنیم…و تو ذهنمون حلاجی نکنیم که ..

    چی شد، چرا اینو گفت ،چرا این کارو کرد، چرا این حرفو زد، چرا نرفت، چقد زشت شد، نباید میرفت و…. کلی افکار بد که توجه ما رو به سمت چیزهای بد میبره و باعث جذب بدی ها میشیم.

    فقط الان…

    هر چی دیدم و گفتن اگر خوب بود خداروشکر میکنم و احساس خودمو خوب میکنم و لذت میبرم و یاد داشت میکنم تا فراموش نکنم.

    اما اگه اتفاق بد یا حرف بد دیدم و شنیدم..سریع به الان و اکنون توجه میکنم و خدارو شکر میکنم اینقدر سالمم، ضربان قلبم سالمه و دارم هوای پاک استشمام میکنم وووو خود به خود تو فضای مثبت قرار میگیرم و به هر زیبایی توجه میکنم و شکرگزاری میکنم باز زیبایی های بیشتر جذب میکنم و به همین روند حال خوب ادامه میدم و گسترش میدم….

    استاد عزیز و مریم گل ممنونم از شما که باز هم باعث شدین من به خوبی ها توجه کنم و احساسم عالی بشه،خدایا شکر.

    خدا به همراه همه ما خوبان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سعيده رضايى گفته:
    مدت عضویت: 2037 روز

    سلام وعشق و ارادت به دو استاد عزیزم و همه دوستان خوبم

    فتبارک الله احسن الخاقین…. اصلا زبانم قاصره از توصیف این آبی بیکران که به قول استاد چه زیبا گفتن یک طیف رنگی هست که در هم تنیده شده. حس میکنم بوی دریا رو و موجودات دریایی بی نظیر و بسیار متنوعی که دارن اون زیر لذت دنیا رو میبرن و تسبیح پروردگار رو میگن. من معمولا اینجور جاها تمایل دارم در سکوت فقط ببینم و بشنوم و بو بکشم و لمس کنم. انقدر ذوقزده میشم که گذر زمان رو حس نمیکنم. با دیدن این فایل انگار که خودم رفته باشم فقط با لبخند سپاسگزارانه غرق زیباییهاش شدم.

    خدایا شکرت بخاطر اینهمه آدمایی که اومدن از این نعمتها لذت ببرن و خوش بگذرونن. حتما بین اونها کسانی هم هستن که همین الان درگیر یه مشکل یا بیماری هستند ولی من مطمئنم اومدن به اینجا تا از انرژی این طبیعت ناب رفرش بشن و چه راه مناسبی برای قویتر کردن خودت! و صد البته کسانی هم هستند که این عادشونه که پیشاپیش حودشون رو اینطوری شارژ میکنن و اصلا مشکلات و بیماریها رو راه نمیدن به مدار فرکانسیشون.

    اگه از توجه به نکات مثبت بخوام بگم همین دیروز ما رفتیم خونه پدرشوهرم و از اونجاییکه خانواده شون همگی عادت دارن خیلی حرص بدبختیها و بیماریهای مردم و فامیل دور و نزدیک رو بخورن و از گرونی و تورم و دولت و… شکایت کنن از صبح شروع کردن به سوژه پیدا کردن و پر و بال دادن بهش و تحلیلش و وااااای مغز منم درحال فرار کردن. گوشامو که نمیتونستم بگیرم ولی زبونمو بستم و در مورد هیچی هیییییچ نظری ندادم. اصلا سعی نکردم برهان خلف هم بیارم. همراهی هم نکردم حتی در حد سر تکون دادن. در عوض توی ذهنم هر جمله منفی که می گفتن مثبتش میکردم و زیر لب واسه خودم زمزمه میکردم. هر دلیلی واسه بدبختی خاله فلانی میاوردن من تو دلم میگفتم خودش ساخته و خودش داره ضربه اش رو میخوره. تقصیر کسی نیست. خودم و ذهنم یواشکی زیرلب داشتیم در میرفتیم از قبول حرفای نادرست. خودمو مشغول ظرف شستن و کارتون دیدن با بچه ها کردم. بعد هم بچه ها رو بردم توی حیاط بازی کنن و خودمم کلی توپ شوت کردم دلم خنک شه. حس بدی اومد سراغم که میدونم غلط هم نیست ولی من نباید اجازه بدم بهم غلبه کنه. اینکه همه اونها بچه منو کمتر از بچه خواهرشوهرم دوست دارن. ولی بازهم تونستم بهش غلبه کنم و با کمی فوتبال بازی کردن با بچه ها و بو کردن گلهای توی حیاط و توجه به زیبایی های بهار کرج تونستم افکار مثبتی رو جایگزینش کنم. گفتم خودم و دخترم خیییلی هم شیرین و دلچسبیم و همه شون دوستمون دارن. من و دخترم محبوب خداییم و این جذابیت درون ماست که ما رو دوست داشتنی میکنه. من نباید انتظار داشته باشم همه دوستم داشته باشن کافیه خودم خودمو دوست داشته باشم. من به تایید دیگران نیاز ندارم. این شد که برگشتم خونه و اوضاع به طرز چشمگیری تغییر کرد. دیگه اون حس منفی رو نداشتم. تا شب هم بهمون خوش گذشت و اوقات خوبی رو با خواهرهای شوهرم و پدر و مادرش گذروندیم. و به وضوح احساس خوبشون رو نسبت به خودم و دخترم حس کردم.

    همه چیز دست ماست. همه چیز فقط و فقط ناشی از دیدگاه ماست. دیروز میتونست واسه من تلخ باشه ولی من تبدیلش کردم به شیرینی صمیمیت. باورهای محدود کننده ثروت رو بی ارزش کردم و با اینکه گوشهام آخرشب چیز دیگری میشنید ولی ذهن و زبانم فراوانی نعمت و راحت به دست آوردن ثروت رو تکرار میکرد. دارم حس میکنم که غلطک ذهن داره راحت تر از قبل میچرخه.

    عاشقتونم. خوشحالم که با شماها در این فضام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    زهرا علیپور گفته:
    مدت عضویت: 989 روز

    سلام بر استاد عزیزم و بانو شایسته ی عزیز

    من دعوت شدم به یه آگاهی ناب دیگه خداروشکر میکنم که امروزهم از شنیدن ودیدن این فابل زیبا لذت بردم

    ازدیدن این دریای بیکران وزیبا با اون رنگهای بینظیرش و تمیزی غیر قابل وصفش ،راه رفتن برروی شن های سفیدی که عین برف سفیدند چقد زیباست به قول استاد الله اکبر خداروصدهزارمرتبه شکر که میتونم زیبایی ببینم ولذت ببرم

    استادعزیزم من اززمانی که به این سایت اومدم وهرروز سفرنامه وزندگی شما رو نگاه کردم به همون اندازه هدایت شدم به دیدن زیبایی های بیشتر دقیقا بعد یک ماه ورودم به سایت به مکانی زیبا دعوت شدم درکنار دریای زیبای نور واقعا از رفتن به اون سفر بسیار لذت بردم و حس خوبی روتجربه کردم

    وبازدوباره برای تعطیلات نوروز یک سفر دیگه رفتیم که اونم بینظیر بود من به جاهایی رفتم و به آبو هوایی که دقیقا به سفرهای شما نزدیک بود با آدمایی که کنارشون حس خوب وعالی داشتیم و هرلحظه شادی وخنده گذشت

    بله کانون توجه ت هرچی باشه به همون دعوت میشی

    این تجربه ی من ازسفر بعد از سالها اتفاق افتاد وبگم که درطول عمرم این سفرها لذت بخش تر ازهمیشه بودند

    من حالا هم توی شهر خودم به جاها ومکان هایی هدایت میشم که خیلی زیبایی دارن و منو شگفت زده میکنند

    ولی چه نکته ی زیبایی رو فرمودید استاد عزیزم همیشه برای خندیدن از دیدن این قبیل کلیپ هایی که گفتید رو ما هم نگاه میکردیم و میخندیدیم ولی چقد خوب شد که بازآکاه شدم ودیگه هیج وقت نگاه نمیکنم

    استاد عزیزم من هروقت یک نا زیبایی رو میبینم دنبال یه نکته ی کوچک میگردم که توجه م رو به اون زیبایی ببرم و بهش توجه نکنم و یاد میگیرم که هرلحظه زیباتر ببینم .

    استاد عزیزم ازتون بینهایت سپاسگذارم که به من ایده های عالی میدید ازاینکه یادآوری کردید هرشب بنویسم اززیبایی های اون روزم بسیار ممنونم

    حتما اینکار رو انجام میدم وبهش بیشتر توجه میکنم

    زندگی من هرروز زیباتر و بهتر میشه ومن سپاسگذار خدایی هستم که منو به این مسیر پراززیبایی هدایت کرد و من احساس شادی رو هرروز بیشتر تجربه میکنم

    دوستتون دارم

    درپناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: