عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوند آفریننده زیبایی ها و قشنگی ها

به نام خداوندی که به من خوشبختی و حس خوب بخشید

به نام خداوندی که من را آسان کرده برای دیدن زیبایی ها

سلام به استاد عزیز و بزرگوارم و خانم شایسته جان و تمام دوستان عزیز در این سایت الهی

استاد عزیزم و خانم شایسته خیلی از شما سپاس گذاری میکنم بخاطر تهیه این فایل واقعا چقدر شما مهربونید وقتی خودتون حس خوب و بی نظیر رو داشتید تجربه می‌کرد دلتون نیومد ما رو در دیدن این زیبایی ها سهیم نکنید، خیلی ممنونم از استاد بخاطر دست خداوند شدند تا قانون رو همیشه به یاد ما بیاورند تا درست از اون استفاده کنیم و همچنین ممنونم از خانم شایسته که زحمت فیلم برداری رو کشیدند

خیلی خوشحالم که در مدار شنیدن و دریافت این آگاهی های الهی بودم

چقدر این فایل عالی و بی نطیر بود این فایل برای من بود دقیقا از اون فایل های بود که همیشه خیلی ها میگن استاد از کجا میدونست ما همچین سوالی داریم و جوابش در اون فایل داده

من هم با این فایل از خوشحالی داشتم بال در میورد بخاطر اینکه همیشه از همه چی خوشم میاد

دقیقا هفته پیش بود با همسرم داشتیم صحبت میکردیم می‌گفتیم چقدر خوبه که ما از هر چی می‌بینیم لذت می‌بریم و اون حس خوب و لذتی که ما می‌بریم بقیه اطرافیانمون نمی‌برند، اصلا براشون همه چیز طبیعی هست از هیچی ذوق نمی‌کنند،

من تا یادم میاد همش از همه چی خوشم میاد حتی هیچ غذایی عیب و ایراد نمیگرفتم از همه چی خوشم میومد،

استاد وقتی اسم دوچرخه سواری آوردید من دیونه شدم من عاشق دو چرخه هستم وقتی بچه بودم خیلی لذت بردم و همیشه با دیدن دو چرخه اون حس خوب رو به یاد میاره دوست دارم باز دوچرخه داشته باشم ، جز خواسته هام شده آن شالله به زودی بهش برسم همیشه تو رویام میبینم که من و همسرم و دخترم هر کدوم سوار دو چرخه مون شدیم و با هم دو چرخه سواری میکنیم، به لطف خدا همسرم و دخترم دوچرخه دارند فقط مونده من دوچرخه تهیه کنم، این فایل خواسته های من و لذت های که بردم و تجربه کردم رو به یادم میاره

وقتی از رنگ زیبای دریا گفتید دقیقا من اون حس زیبا را چشیدم و اون زیبایی رو دیدم چون من در بندر زندگی میکنم و یه وقت هایی دریا اینقدر قشنگ میشه نصف دریا سبزه نصفی آبی، یه رنگ خوشگلی که دیوانه کننده ست

پیاده روی کنار ساحل و یا نشستن کنار ساحل و چشم هامون ببندیم و در سکوت به صدای موج های دریا گوش بدیم خیلی حس خوبی داره، منم یه مدت دریا نرفتم خیلی حوس کردم برم آن شالله اینم در برنامه ام بزارم

استاد وقتی به عزیز دلتون گفتید واقعا اون لذتی که ما می‌بریم واقعا بقیه افراد هم می‌برند، منم دقیقا گفتم آره من و همسرم هم همیشه همینو میگیم واقعا وقتی اطرافیانم میبینم میگم خدایا شکرت بخاطر اینکه هم من و هم همسرم ذاتن این ویژگی رو داریم از همه چی لذت میبریم

یه هفته پیش بود تعطیلات عید با فامیل رفتیم خونه باغمون توی روستا نزدیک شیراز، با اینکه اون روستا اینقدر زیباست ولی مایه قدم دورتر از خونه رو نرفته بودیم نگاه کنیم، و توی اون دور همی فامیلی یه روز که گذشت من و همسرم گفتیم این جمع هیچی به ما اضافه نمیکنه باید خودمون بریم لذت ببریم، تصمیم گرفتیم من و همسرم توی روستا پیاده روی کنیم به یه جایی رسیدیم همه جا سر سبز درخت های سر سبز و بزرگ و کنارشون رودخونه رد میشد، نسیم خنکی هم به صورتمون می‌خورد کلی لذت بردیم، دشت ها همه پر از گل بود و توی راه یه لاک‌پشت کوچولو ناز دیدیم تا حالا لاک پشت رو لمس نکرده بود حس خوب بود بعد با همسرم نشستیم در مورد اهداف و خواسته هامون صحبت کردیم و از شما یاد کردیم گفتیم اشکال نداره دفتر همراهمون نیست مثل استاد و خانم شایسته در اون صحرای شنی از حس خوب نشستن خواسته هاشون توی گوشی نوشتند، ما هم همین کار می‌کنیم خیلی حس خوب و لذت بخشی بود بعد رفتیم پا هامون توی آب رودخونه گذاستیم آبش خیلی خنک و لذت بخش بود آب برف آب شده بود و چشم همون بستیم صدای گنجشک ها میومد نسیم خنک با صورتمون می‌خورد واقعا چقدر حس خوبی بود و به یاد خودمون آوردیم که خدایا شکرت که ما مثل بقیه نیستیم در حالی که بقیه در دور همی وقتشون الکی و بیهوده هدر میدادن ما داستیم لذت می‌بردیم و خواسته هامون رو به خداوند اعلام میکردیم توی راه هم درخت چغاله بادام دیدیم و چغاله تازه و خوشمزه خوردیم

عصرش هم باز رفتیم بیرون من و همسرم و دخترم رفتیم فروشگاه خیلی بزرگ و اونجا رفتیم کافی شاپ چقدر فضای اونجا زیبا بود کلی صاحب اونجا رو تحسین کردیم و ایده گرفتیم برای تزئین حیاط آینده مون و توی فروشگاه ها از همه چی خوشم میومد گفتم خدایا من اینا رو میخوام دوست دارم تجربه شون کنم و از خوشی ذوق زده شده بودم واقعا ثروتمند شدن باشکوهه من باید ثروتمند بشم

استاد میدونید من به صورت نا آگاهانه همیشه از این قانون استفاده می‌کردم وقتی یه چیزی میبینم کلی لذت میبرم ذوق میکنم و اینقدر حسم خوب میشه که نمیتونم حسم را پنهان کنم دوست دارم همینطور از اون چیز تعریف کنم بقیه هم که تو فاز این چیز ها نیستند میگن بسه هی تعریف میکنی دلمون آب میکنی چه فایده ما که نداریم یا میگن ندید پدید هستی از همه چی لذت میبری، من خوشحالم چون معلوم میشه من که از همه چی ذوق زده میشوم به تمام خواسته هام میرسم، ایمان دارم به تمام اون چیزهای که با عشق نگاه کردم و حس خوب داشتم می رسم چون به خیلی از خواسته هامون از همین طریق رسیدم

استاد دو ماه پیش من و همسرم و دخترم رفتیم یه خونه خیلی شیک و مدل هندی نگاه کردیم واقعا زیبا بود کلی کیف کردم از این همه زیبایی و امکاناتی که اون خونه داشت اینقدر حسم خوب بود با دیدن اون خونه که حس نمیکردم اون خونه مال من نیست گفتم اون حس خوبه مهم که من الان دارم با اون حس خوبه چیزی رو که میخوام می‌سازم ، خلاصه تا یک هفته هر کسی میدیدم از اون خونه براش تعریف میکردم بقیه هم که قانون رو نمیدونستند میگن مگه میخوای خونه بسازی یا بخری یا مگه همچین پول‌های داری همچین خونه ای گیرت بیاد، اونا حتی تو رویاهاشون هم نمیاد که همچین خونه ای داشته باشند، اینقدر حرف برای گفتن دارم که نمیدونم حرف هایم از نوشتنم سریع تر میاد اصلا این فایل دیوانه ام کرده این فایل مخصوص منه، که بگم خدا رو هزاران بار شکر که همچین ویژگی دارم و حتی همسرم هم همینطوره و چقدر خوبه من و همسرم در بک مسیر لذت بخش با هم همراه هستیم، استاد رابطه کاری شما با خانم شایسته میدیم خیلی دلم میخواست من هم با همسرم کاری داشته باشیم که با هم دیگه براش تلاش کنیم و پیشرفت کنیم، الان این خواسته ام انجام شده همسرم توی کار ابزار هست و مغازه داره و من هم به لطف خدا همسرم یه سایت فروش ابزار داره و من مدیریت میکنم و محصولات رو میزارم و با اینکه از سایت و این چیزها هیچی نمیدونستم به لطف خدا الان خیلی پیشرفت کردم و الان دارم نحوه افزایش سئو مطالب میخونم ویدئو میبینم و کم کم دارم تجربه کسب میکنم، در کنار سایتمون به لطف خدا با پیشنهاد همسرم که خیلی علاقه داره مغازه اش به فروشگاه تبدیل کنه، شبیه فروشگاه های ابزار فروشی بزرگ در آمریکا و دوست داشت ابزارهایش رو از طریق برنامه حسابداری در فروشگاه بفروشه، و خداوند این توانایی و استعداد رو به من داده که من علاقه خیلی زیادی به ریاضیات دارم با اینکه دانشگاه رشته حسابداری خوندم ولی جز حفظیات چیزی به ما یاد ندادند ولی به لطف خدا با استعداد و هوش خوبم با برنامه حسابداری دارم کار میکنم تا تمام محصولاتمان را از طریق لیبل بفروشیم خیلی خیلی از کارم لذت میبرم صبح ساعت 6 بیدارم میشم منتظرم روزم شروع کنم با کار حسابداری و سایت و یه قهوه خوشمزه برای خودم درست میکنم و روی لب تاب کار میکنم استاد دارم کامنت مینویسم اینقدر حسم خوبه دوست دارم همه چیز تعریف کنم ولی کامنتم خیلی طولانی میشه ، استاد هفته پیش یه مسله در مورد نرم افزار حسابداری نمیتونستم بفهمم اینقدر بهش فکر میکردم که توی زمان خواب هم داشتم جواب ها رو بررسی میکردم با اینکه به توانایی ام ایمان داشتم که پیدا کردن راه حل مسائل خوراک منه ولی توی این مونده بودم و به همسرم گفتم تمام راه حل ها رفتم فکر کنم از عهده من بر نمیاد خودم هم تعجب کردم من که محاله راه حل پیدا نکنم چون حل کردن مسائل برام تکرار شده بود به خودم ایمان داشتم، خلاصه صبح روز بعد در عرض 10 دقیقه اون مسله حل کردم از خوشحال می‌رقصید و همون موقع به همسرم خبرش دادم خیلی خوشحال شد و تحسین کرد، همون روزا هم شما در مورد دوره شیوه حل مسئله میگفتید که بروز رسانی شده گفتم چقدر خوبه من توی دل مسائل میرم و ترس ندارم البته توی بعضی چیزها خیلی ترسو بودم به لطف خدا با آموز های شما دارم بر ترس هام غلبه میکنم، من از تمام حیوانات دنیا میترسیدم بجز مورچه در حدی که گریه میکردم و خواب میدیم همش میخوان بیان منو بخورند، الان 8 ماهی هست که به خونه حیاط دار اومدیم کلا همسرم حیوانات دوست داشت و همه حیوانی میخواست بیاره من هم مخالفت نکردم و دویت داشتم ترسم بریزه، 2 ماه مرغ و خروس داشتیم منی که از جوجه هم میترسیدم رفتم گرفتمشون نازشون کردم هر روز بهشون غذا، آب، هندونه میدادم خونسون تمیز میکردم، بعد اون شهامتم بیشتر شد، کبوتر توی حیاطمون میومد میگرفتمش فرش میدادم خیلی لذت بخش بود، الان مرغ و خروس نداریم چون جز علایقمون نبود، الان 4 تا پرنده داریم مثل بچه هام هستند اینقدر دوستشون دارم دیگه ازشون نمی‌ترسم، هر روز بهشون غذا و آب میدم، حمومش میدم قفسشون تمیز میکنم اونا هم بهم محبت میکنن وقتی من رو می‌بینند سوت میزنن که بهمون توجه کن خلاصه ترسم رفته شجاع شدم

استاد شما گفتید خیلی از بچه ها با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا همون تجربه ها رو داشتند، میخواستم بگم آره ما هم بعد دیدن اون چشمه های آب گرم رفتیم چشمه آب گرم و کلی اتفاقات خوب دیگه که اینقدر زیاده که دفتر یاد داشت گوشیم میگه نمیتونی بیشتر از این بنویسی متنت خیلی طولانی شده

امیدوارم به زودی بتونم با شما عزیزان و دوستان سایت یه دور همی عالی داشته باشیم و در مورد خواسته هامون و لذت های که تجربه کردیم صحبت کنیم