عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/04/abasmanesh-8.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-04-28 07:34:452023-05-02 13:37:01عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدومت استادم
استاد خیلی خیلی ازتون تشکر میکنم که این زیبایی هارو برامون میزارید تو سایت تا ماهم ببینیم و لذت ببریم .چقدر این اب زلال و شفاف و قشنگ بود .چقدر این ماسه ها نرم و لذت بخش بودن اینقدر این زیبایی رو دوست داشتم که واقعا حسش کردم.
خداراشکر من در روستایی زندگی میکنم که فوقلعاده طبیعت درت و سبزه و زیبایی هست اما قبلا این زیبایی هارو نمیدیدم اما از وقتی که فهمیدم تمرکز من روی زیبایی ها هدایت میشم به زیبایی های بیشتر دیگه هر موقع از خونه اومدم بیرون اول ازهمه اسمون زیبا و ابرهای زیبا توی اسمون رو میبینم بعد هم طبیعت درختان و سبزها رو میبینم خداراشکر میکنم که توی این ممطقه زندگی میکنم که هر روز زیبایی های بیشتری رو میبینم.
و اما وقتهایی که اتفاقات به ظاهر بد میفته من فورا ذهنم میره به سمت این قانون که تمرکز من داره اتفاقات رو رقم میزنه و سریع تمرکز میکنم روی زیبایی ها و طبیعت حتی اگر زیبایی هم اطرافم نباشه دیگه حداقل اسمون زیبا که بالاسرم هست تمرکز میکنم به زیبایی های اسمون و نقاشی هایی که خداوند توی اسمون میکنه و من هر لحظه ازش لذت میبرم
استا جان باز هم از این زیبایی ها برامون بزارید
به نام خدای وهاب
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم
و سلام به دوستان خوبم در این سایت بینظیر و توحیدی
آخ آخ چه منظره رویایی و فوقالعادهای…. رنگ دریا و رنگ شیشههای عینک استاد و رنگ شلوار مریم جون، رنگ شنهای ساحل، شنهای سفید و آسمون آبی… خیلی زیباست همه چیز.
مریم جون عزیزم دلم لک زده بود برای دیدنتون. نه اینکه نشه برم توی فایلهای قدیمی ببینمتون، و نه اینکه نمیرم ببینم، یا نه اینکه هر روز صدای قشنگ و مهربونتون رو در دوره شیوه حل مسائل نشنوم، نه. ولی دیدنتون توی فایلهایی که جدید آپلود میشن یه لذت دیگه داره. خلاصه که دلم کلی براتون تنگ شده بود و الان همین یه عکس هم برام غنیمت بود.
عاشقتون هستم مریم جانم و ازتون سپاسگزارم که تمام مدت ایستادید و این تصاویر زیبا رو از استاد و خلیج رویایی مکزیک برامون گرفتید و باعث شدید این آگاهیها رو دریافت کنیم.
عاشقتون هستم استاد عزیزم که چقدر به حرفهاتون در این فایل نیاز داشتم. هر بار میام یه ذره به چپ و راست بزنم شما یه فایل میذارید و من به خودم میام. ازتون سپاسگزارم استاد.
استاد، شاهکلید من برای تمرکز بر زیباییها و اعراض از نازببایی و ناخواسته، گوش کردن مداوم فایلهای شماست.
به عبارتی، شنیدن صدای شما برای من مثل یک فانوس و یا یک چراغ راهنماست که راه رو بهم نشون میده و نمیذاره پرت شم توی دره و تاریکی. اصلاً گوش کردن به صدای شما بهخودیخود به یادم میاره که باید بگردم دنبال زیبایی.
گاهی شده که برای انجام یه کار اداری یا بانکی رفتم، و یا در جمعی بودم که خیلی باهاشون اوکی نبودم (بعضی افراد خانواده که از رابطه باهاشون ناگزیر هستیم). استاد طبعاً در همچین مواردی نمیشه تمرکز لازم رو بر صحبتهای شما داشت. اما با این حال، من در این مواقع هم همیشه هندزفری در گوش دارم و هر زمان فایلهای یکی از قدمها رو، و یا یک گروه از فایلها رو (چون فایلها رو در گوشیم موضوعبندی کردم) پلی میکنم. چرا؟ چون شنیدن صدای شما بهخودیخود به یادم میاره که افسار ذهنم رو بکشم. توی مسیر مستقیم و آسفالت راه ببرمش و نذارم بره تو خاکی یا تو چاله چوله بیفته.
و به این ترتیب آگاهانه سعی میکنم بگردم دنبال زیبایی و نکته مثبت. و اون زیبایی رو برای خودم بزرگ کنم و تمام توجهم رو معطوفش کنم. از یه گلدون سرحال و سرسبز توی یه اداره گرفته، تا کارمندی که لباس قشنگ و مرتبی پوشیده، تا دو نفری که صمیمی و با محبت با هم حرف میزنن، تا غذا و خوراکی خوبی که توی مهمونی هست، تا…
بی هیچ اغراقی، توی اوایل دوره پندمیک با صدای شما نجات پیدا کردم. شدیداً دچار وسواس و ترس و احساس بد بودم. سر یه میوه شستن، پدر خودم و میوهها و همسرم رو درمیآوردم. مراسم شستشو و ضدعفونی و آبکشی چهار ساعت طول میکشید و هم ذهنی و هم جسمی از پا میافتادم.
بهم گفته شد که بیا و موقع این کارها فایلها رو گوش بده. اون موقع هندزفری وایرلس نداشتم. هندزفریم رو میذاشتم تو گوشم و سیمش رو با کلیپس کوچیک روی لباسم ثابت نگه میداشتم و گوشی رو میذاشتم توی جیب پیشبند آشپزخونه و یا شلوار جیبدار میپوشیدم.
قبل از مراسم شستشو و کارهای خونه (حتی جاروبرقی کشیدن که با صدای زیاد همراهه)، این کار رو انجام میدادم. شنیدن فایلها (هر چند ناواضح) باعث میشد تمرکزم از روی اون موضوع ناراحتکننده برداشته بشه و انرژی و شوق عجیبی بهم تزریق بشه.
استاد این راهکار هنوز هم شاهکلید منه.
به جز این، خوندن دفتر شکرگزاریم و به یاد آوردن اتفاقهای خوبی که در زندگیم افتاده و نعمتهایی که دارم و معجزاتی که در زندگیم رخ داده، احساس بسیار خوبی بهم میده و تمرکزم رو میبره روی زیباییها.
و مورد بعدی هم خوندن اتفاقهای خوب و زیباییهاییه که هر شب در تمرین ستاره قطبی مینویسم. خوندنشون باعث میشه یادم بیاد چه اتفاقهای خوبی رو خلق کردم و همین تمرکزم رو میبره روی زیباییها.
مورد بعدی، دیدن گالری گوشیمه. هر بار، هر جایی، در سفر، پارک، مهمونی، خیابون، خونه خودمون، هر جا یه چیز قشنگ یا منظره زیبا ببینم سریع ازش عکس میگیرم و گالری گوشیم پر از این جور عکسهاست. نه اینکه دنبال منظرههای خیلی خارقالعاده باشم ها، نه. مثلاً فکر کنم سیصد چهارصد تا عکس و فیلم از همین منظره پشت پنجره اتاق خودمون دارم (که استاد، همون طور که شما در مورد شنهای ساحل گفتید، برام عادی نمیشن و هر بار از دیدنشون ذوق میکنم و لذت میبرم)، از درختها و گلهای حیاط در هر فصلی، از برف، بارون، از غروب خورشید، طلوع خورشید، از پرندههای توی ایوون، از میوههای تازهشستهشده توی سبد آشپزخونه، از گوجه فرنگیهای گیلاسی خوشگل، از لیوان چایی و غذای سادهای که درست کردم و با یه حس خوب دور هم خوردیم. از همهشون عکس دارم. و وقتی احساسم خوب نیست، نگاهشون میکنم و کلی تأثیر داره و احساسم رو بهتر میکنه.
خیلی عاشقتونم. همگی در پناه خدا سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید.
سلام یگانه جون
چون هم نام دختر من هستین و دخترم هم یکی از زیبایی های خارقالعاده زندگی منه ناخودآگاه دلم خواست بهتون پیام بدم
آفرین چه کامنت زیبایی نوشتین
ساده
روان
صمیمی
خوشحالم که اینجا دوستان خوب و باصفایی مثل شما دارم که اینقدر جدی و مصمم دارین رو خودتون کار میکنید و شکر خدا خیلی هم موفق بودین..
من و همسرم هم داریم رو دوره دوازده قدم کار میکنیم..
کامنت من هم تو صفحه 8 پایین صفحه هست، اگه دوست داشتین خوشحال میشم بخونید و نظرتون رو بهم بگید..
براتون سراسر عشق، آرامش، خوشی ثروت و سعادت در دنیا و اخرت میخوام
سلام به شما دوست عزیزم، وجیهه
سپاسگزارم که کامنتم رو خوندین و برام نظر نوشتین.
الان هدایت شدم به پاسخ دادن.
و اول رفتم همون طور که گفته بودید، کامنت خودتون رو خوندم و بسیار لذت بردم. و اونجا براتون نظر نوشتم.
خدا رو شکر برای وجود دختر عزیزتون که یکی از زیبایی های خارقالعاده زندگی تونه. و باعث شد بیایید برای من کامنت بنویسید. خدا رو شکر.
چقدر خوشحال شدم که گفتید دارید با همسرتون دوتایی روی دوازده قدم کار می کنید. خیلی تحسینتون می کنم. خیلی.
آفرین به شما که تونستید این قدر روی خودتون کار کنید که همسرتون هم در این مسیر با شما همراه شده.
براتون از خدای وهاب بهترین ها رو در خواست می کنم. و منتظر نتایج عالی تون در دوازده قدم هستم.
سلام بر یگانه ثروت
چقدر دلم تنگ شده بود برا کامنتات
چقدر زیبا مینویسی دختر
منم میرم دوره شیوه حل مسائل را گوش میدم تا صدای خانم شایسته را بشنوم
چقدر داری عالی پیش میری و روز به روز پیشرفت نجومی میکنی
سپاسگزارم بابت کامنتت و توجه به نکات زیبای زندگیت و محیط اطرافت
سلام به تو دوست خوبم، محمد عزیز
ممنونم که برام کامنت نوشتی و خوشحالم کردی.
الان هدایت شدم به پاسخ دادن.
و بگم که منم دلم تنگ شده برای کامنتای قشنگ و عالی تو که همیشه بیشترین امتیازها رو میگیره. وقتی تصمیم میگیری بنویسی، می ترکونی پسر. خیلی تحسینت میکنم.
محمد جان من این روزها دارم در جنبههای دیگهای از زندگیم که مربوط به دوازده قدم و دوره حل مسائله، روی خودم و افزایش مهارتم کار میکنم و اغلب زمانم رو افزایش مهارت داره میگیره.
بنابراین کمتر برای کامنت گذاشتن فرصت دارم. این جوری فهمیدم که کار کردن روی خودمون صرفاً حرف زدن نیست و باید در جهت عملی هم اقدامی انجام بدیم.
این روزها مشغول اون اقدام عملی هستم. ولی باید مدیریتش کنم و بیشتر بیام توی سایت. باید این مسئله رو هم حل کنم و بتونم زمانبندی کنم.
خوشحالم که داری در دوره حل مسائل هم روی خودت کار میکنی. مطمئنم که به زودی نتایج عاااالی و درخشان خلق میکنی و همه ما بچههای سایت رو به وجد میاری.
اسم تو همیشه در ذهنم میدرخشه و منتظر پیشرفتها و نتایجت هستم محمد.
سلام خدمت استاد و خانم شایسته و دوستان عباس منشی عزیز .
اول از خدا ممنونم که به من اجازه داد این فایل گوهر بار رو گوش بدم و من رو هدایت کرد که این کامنت رو بزارم
خداروشکر میکنم که خداوند به دل استاد انداخت تا این قانون بلا عوض خداوند را بک بار دیگر تکرار کند چون همان طور که در پوستر این فایل دیدیم (عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد) اشاره به این دارد که وقتی ما به این سوال جواب می دهیم و کام نت دیگر دوستان را می خوانیم باعث ثبات قانون در زندگی مان میشود و اگر ما همیطور و همینطور زیبایی ها را ببینیم که تبدیل به یک عادت بشودکه فقط تغیر همین رفتار و عادت باعث دگرگون شدن زندگی می شود و ما انسان ها فراموش می کنیم که همین یک کار چقدر باعث بهود در زندگی ما در همه ی جمبه ها می شود فقط ما باید بتوانیم در همه ی شرایط این کار را انجام بدهیم .
وقتی که استاد این سوال ارزشمند رو پرسید همان لحظه یک چیز در ذهنم من جرقه زد که گفت اقا اگر یه اتفاق بدی در طول زندگی ات می افته اطرافش هزاران هزار اتفاق خوب هست که تو نمی تونی ببینی چون فقط این ذهن تو فقط همان یک دونه اتفاق رو بلد میکنه مثلا اگر تو راه ماشینت پنچر میشه به خودت میگی وای چرا این اتفاق افتاد گند زد به مسافرتمان ولی نمی تونی این چشم منفی بینت رو ببندی و بگی وای چقدر منظره اطرافمان قشنگ هست شاید اگر ماشینمان پنچر نمی شد نمی توانستیم این منظره خارق العاده رو ببینم . و حتی در ادیان ما هم این کنترل ذهن و ورودی ها هم بوده مثل واقعا عاشور ا که در سخت ترین شرایط بوده حضرت زینب (ع) که فرمود; «ما رایت الا جمیلا» ; جز زیبا چیزی ندیدم واین یعنی اصل کنترل ذهن و وقتی که ما تونستی کنترل ذهن کنیم دیگر اون اتفاق های به ظاهر بد هم خیلی کم کم کمتر میشن و دیگر نیازی نیست برای دیدن خوبی ها کار خاصی را انجام بدهی و این یک عادت می شود .
مرسی که وقت زیباتون رو گذاشتین که این کامنت خوندین از خداوند در خواست می کنم که بتونم به حرف های که در این کامنت زدم عمل کنم و نتیجه اش رو ببینم .
بنام فرمانروای عالم بنام رب وهاب
سلام بر استاد خوشتیپ و خوش اندام و خانم شایسته مهربون
تمام اتفاقات زندگی ما بخاطر کانون توجه ،افکار وباورهامون شکل میگیره واین اصل با وجود اینکه وقتی که شنیدمش و قلبم گواهی داد و پذیرفتمش ولی باور کردنش تکامل میخواست و هنوزم میخواد ،هرچقد فکر کردم که این اتفاقه چه خوب چه به ظاهر بد چرا افتاد رسیدم به این اصل که ناآگاهانه یا آگاهانه خودم به زندگیم دعوتش کردم .
کاری که من درحال حاضر برای اعراض از نازیبایی ها و توجه به زیبایی ها انجام میدم هرروز صبح اهرم رنج و لذتی ساختم در مورد کانون توجهم و هرروز صبح نگاهش میکنم میخونمش و درموردش با خودم حرف میزنم اما برای ذهنی که 30 سال توجهش رو نازیباییها بوده کاری نیست که با یک زدن دکمه عوض بشه .
بعد خوندن اهرم رنج و لذت فایل صوتی رایگان استاد در مورد مفهوم فرکانس رو هرروز صبح گوش میدم و اینکه در طول روز بازهم افکار منفی و نازیباییها میاد و اون موقع هست که به خودم میگم 29 سال توجه کردی به زشتی ها به نازیباییها و حال خودتو و دوربرت رو هم بد کردی از این به بعد توجه میکنم به زیباییها و نعمت ها و هرچی که احساس بهتری رو بهم بده .
البته که من انسال کاملی نیستم اینم به خودم یادآوری میکنم .
آخرین باری که تونستم از افکار مسموم ذهن بیام بیرون چند روز پیش بود که درعرض 10 دقیقه از اون شرایط بحرانی که ذهنم ایجاد کرده بود با یادآوری باورهای قدرتمند کننده تونستم از افکار منفی و حال بد به احساس بهتری برسم و همون موقع به خودم تبریک گفتم .
در طول روز سعی میکنم آگاهانه باورهای مناسب رو تو ذهنم یا کلامی تکرار کنم .
در طول روز فایل های رایگان یا محصولاتو گوش میدم
در طول روز با خودم در مورد قوانین حرف میزنم
هرروز به خودم تعهد میدم که باور داشته باشم که منم که زندگی خودمو خلق میکنم و من خالق زندگی خودم هستم .
پس توجه کنم به چیزهایی که دوست دارم تو زندگیم اتفاق بیفته توجه و تحسین
تحسین میکنم ساحل زیبایی رو که از هر زاویه ای نگاه کردم زیبایی دیدم شن های سفید رو آب صاف و زلال رو
تحسین میکنم آزادی پوشش افراد رو
تحسین میکنم افرادی رو که وقتشو دارن میتونن از این زیباییها استفاده کنن و لذت ببرن
تحسین میکنم نعمت ها و ثروت ها و فراوانی هارو
تحسین میکنم افرادی رو که تو اون خانه های بسیار زیبا کنار دریا با منظره بسیار زیبا زندگی میکنن و لذت میبرن
تحسین میکنم استاد رو که بهترین الگوی منه برای تحسین فردی که آزادی مالی و زمانی و مکانی داره وسلامتی و روابط عالی
تحسین میکنم افراد خوش اندام و زیبا رو
سعی میکنم آگاهانه تحسین کنم توجه کنم به زیباییها چه دوروبر خودم چه اون پرنده سفید و زیبایی که دقیقه 24 ویدئو دیدم
تحسین میکنم تمیزی آب و ساحل اونجارو مگه میشه جایی باشه که چه تو آب چه ساحل چه خیابونا یدونه زباله نبینی ولی هست و افرادی هستن که تو اون شرایط زندگی میکنن و من تحسین میکنم .
تحسین میکنم ثروت مند شدن رو و افراد ثروت مند رو چون الگویی رو دیدم که فرد ثروتمندی هست و توحید و توکل و ایمان و تقوا رو بهم آموزش دادو اینکه روی هیچ کسی جز خدای خودم حساب نکنم و سپاسگذاری رو بهم یاد داد منی که بابت هیچ چیزی سپاسگذار نبودم و همه این نعمتهارو چیزی نمیدونستم ولی الان ناخودآگاه روزی 100 بار کلمه خدایا شکرت تو زبونم و ذهنم جاری میشه
تحسینتون میکنم استاد عزیز و سپاسگذار خدایی هستم که هدایتم کردبه راه راست و هرلحظه این کارو انجام میده
خدایا هزاران مرتبه شکرت
هوالجمیل
به نام خدایی که زیباست و زیبایی را آفرید.
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و دوستان عزیزم در سایت عباسمنش.
خدا رو سپاسگزارم بابت وجود استادم و این سایت ارزشمند.
گاهی به خودم میگم تو این دنیا خدا فرصتی رو به من داد تا بتونم با این سایت آشنا بشم.
چند روزی بود مسافرت بودم و به سایت سر نزدم وقتی اومدم سایت این فایل رو دیدم البته همه ی سفر داشتم برای همسرم از استاد میگفتم و اینکه چقدر خوب که استاد عباسمنش هست، آن شاالله خدا حفظت کنه استاد.
من اصلا قبل از اینکه با استاد آشنا بشم و اولین دوره ای که خریدم دوره ی 12قدم بود و الان هم قدم 4 هستم، داخل این دوره از همون قدم اول یاد گرفتم که به نکات مثبت و زیبایی ها توجه کنم.
از وقتی با این موضوع قشنگ توجه به نکات مثبت و زیبا آشنا شدم با خودم دیدم دارم کم کم میفهمم همه چیز زیباست. من کوه ها رو دوست دارم هر وقت کوه ها رو میدیدم از زیباییش میگفتم و خدا رو شکر میکردم.
بعد از چند وقت متوجه شدم همین خیابونی که سالها زندگی میکردم روبروش چه کوه های قشنگی داره چیزی که من اصلا هیچ وقت ندیده بودم.
من با همسرم خیلی دوستم، هر وقت با همدیگه هستیم همیشه از زیبایی ها و نکات مثبتی که در روز برام به وجود اومده باهاش صحبت میکنم.
در واقع از کلامم خیلی استفاده میکنم تا زیبایی ها رو بگم.
و شبها که میشه همیشه این زیبایی ها و شکرگزاریها رو توی دفترم مینویسم.
به نظر من یکی از کاملترین نکاتی که در مورد قانون هست همین توجه به نکات مثبت و صحبت کردن در مورد اون و توجه به زیبایی هاست.
این مسئله خیلی به من کمک کرد تا بتونم مچ ذهنم رو برا جاهایی که میخاست احساسم رو بد کنه بگیرم و آروم آروم بیارمش رو نکات مثبت و زیبایی ها.
واقعا خیلی کار سختی اما خدا کمک میکنه و منم دارم بیشتر و بیشتر یاد میگیرم.
یه چیزی در مورد شبکه های اجتماعی بگم، به لطف خدا من اصلا اهل اخبار نیستم، همیشه به همسرم میگم ما جز معدود افرادی هستیم که نمیدونیم تو کشور چه خبر و قیمت دلار چند!
یکی از برنامه هایی که برای امسالم داشتم و عید انجامش دادم این که اینستاگرامم رو پاک کردم.
چند وقتی بود احساس کردم فضای این برنامه برای من نیست و خیلی راحت پاکش کردم و بابت این موضوع خیلی هم خوشحالم.
چون امسال میخام رو خودم بیشتر کار کنم تا یک سال متفاوتی رو داشته باشم.
خدایا سپاسگزارتم.
سلام استاد جان سلام خانم شایسته عزیز سلام خانواده دوست داشتنی من دوستون دادم زیاااااااد
میخوام تجربه خودم از توجه به نکات مثبت بنویسم و ردپایی از خودم به جا بزارم و امیدوارم برای دوستان عزیزم هم مفید باشه
دوره 12 قدم به من خیلی خیلی کمک کرد، تمرین ستاره قطبی فوق العادس که انجام این تمرین باعث میشه ازصبح به محض بیدارشدن و تاشب موقع خواب تمرکزت روی خواسته ها و نکات مثبتِ اطرافِ
و مطمئنم دوستان هم قدم مطمئنم مثل من معجزات دیدن ازانجام تمرین ستاره قطبی ،
انقدر زیبا تجربه کردم با توجه به نکات مثبت که در هرشرایطی ذهن من عاشق اینِ که زیبایی هارو ببینه هرچند که چاخان خان(ذهن) میخواد من از نازیبایی ها حزف بزنم، غیبت کنم، ناشکری کنم
ولی به لطف استاد عزیزم به خودم یاد دادم باخدا تقسیم وظایف کنیم وظیفه من بندگی کردنِ وظیفه من توجه کردن به زیبایی ها، وظیفه من لذت بردن از امروزمِ مابقی کارها باخداست
نگران بودن کارمن نیست عجله ،ترس ،طمع کار من نیست هرچیزی که به این سمت میرفت من باید ازش دور باشم ، چون من متعهدم چون به خودم قول دادم که بنده خوبی باشم
همین لحضه که دارم این کامنت رو مینوسیم تولد خواهرمهِ، و جمعی که نشستن حرفاشون هیچ چیزی به من اضافه نمیکنه اومدم تا آگاهانه توجهم رو بزارم رو چیزی که ظرف من بزرگتر میکنه،
به خداوندی خدا آرامشی دارم، اطمینانی از آینده خوبم دارم که هیچ وقت نداشتم.
اتفاقات خوب، احترام، انرژی خوب، کمک ها، محبت هایی به من شده با کنترل ذهنم با تعلیم ذهنم به نکات مثبت که هیچ وقت تجربه نکردم…
دوستان عزیزم از سایت غافل نشید من از صبح که چشام باز میشه نیم ساعت تو سایتم و کامنت های بچه هارو میخونم نمیدونید چقدر لذت بخشه
بعضی روزا باخوندن کامنت بچه ها اشک شوق میریزم دم صبح با اشک و لبخند میرم صورتم رو میشورم….
رفقا من به خودم قول دادم استاد هرچی میگه گوش کنم و(عمل) کنم کلام استاد کلام خداوندِ
تو دوره 12 قدم یه صحبتی میکنه که این صحبت ها خیلی به من کمک کرد اینجا مینویسم برای شما دوستات عزیز هم قدم و دیگر دوستان که یادآوری بشه خیلی زیباست واقعا..
خداوند در سوره حمد میفرماید؛ به ماکلید میده تقلب میده بااین سوره حتما معنی کاملش رو از زبان استاد بشنوید… من فقط آخرش رو میگم
میگه مرا به مسیر مستقیم مسیر درست هدایت کن
(خب این مسیرهِ چه مسیریه؟ ازکجا بفهمیم؟
این مسیر مسیری که توش نه ترسی هست و نه غمی
ترس ازکجا میاد؟ ازآینده میاد دیگه ما که بخاطر اتفاقات گذشته نمیترسیم! غم از کجا میاد؟ از گذشته میاد . ما بخاطر اتفاق ناجالب گذشته بخاطر..گ ناراحتیم دیگه نه آینده یعنی کسی که درحال زندگی میکنه در حال هدایته … چقدر زیبا الله اکبر
؛مسیر کسانی که به آنها نعمت دادی، از کجا بفهمیم میگه آقا نتیجه اگر تو در مسیر درست حرکت میکنی بهت نعمت داده میشود نمیشود که درنسر درست باشی و بهت نعمت داده نشود این نتیجه عمل به مسیر درستِ . نعمت ثروتِ دوست خوبِ سلامتیِ آرامشِ شادیِ این قانون خداونده کلام خداست
همین 2خط سوره حمد خیلی خیلی به من کمک کرده
این کامنت رو برای خودم گذاشتم اول که یادآور بشم شا باشم لذت ببرم توجهم به زیبایی ها باشه
کار من غصه خوردن نیست کار من نگرانی نیست اون خدای من همه کارهای دیگرو انجام میده ما اگه کار خودمون رو همین کار ساده رو انجام بدیم
ما باارزشی ما جزئی از وجودم خداوند هستیم
امیدوارم برای شماهم مفید باشه عزیزانم درپناه رب شاد و پرروزی باشید
سلام وقت بخیر جناب اقای بابائی من افسانه عرب هستم و به کامنت شما هدایت شدم و خدا رو شکر و سپاس
منم از بچه های دوره 12دوازده قدم هستم و تا قدم سه پیش رفتم و انشاله هفته اینده باید قدم چهارم رو تهیه کنم
به نظرم بچه هایی که تو این دوره شرکت کردن ، وظیفه خودشون می دونند که کامنت بزارن و اطلاعاتی که دارن انتشار بدن
خیلی زیبا در مورد سوره حمد فرمودین و طبق فرمایش شما ، نمیشه به مسیر درست هدایت بشی اما نعمت ، سلامتی نباشه
چون اولین ایه قرآن که کتاب را باز می کنی خداوند این نوید رو به همه داده
و به نظرم اگر گاهی پولی نیست ،سلامتی نیست ، دل خوشی نیست یه آلارم خطره برامون که داری راه رو اشتباه می ری دور بزن و
بخواه و بخواه که خداوند هدایتت کنه
گاهی اوقات بعضی از کامنتها ، خیلی میشینه به دل ادم ، مثل همین کامنت دلی شما حتی وسط مهمونی و دور همی
من در مورد تقسیم کاری که شما فرمودین ” به خودم یاد دادم باخدا تقسیم وظایف کنیم وظیفه من بندگی کردنِ وظیفه من توجه کردن به زیبایی ها، وظیفه من لذت بردن از امروزمِ مابقی کارها باخداست”
بارها در کامنت های دوستان خونده بودم اما گویا نوشته های شما ، بیان شما برام قابل درک تر بود و یهو یه ارامش وصف نشدنی منو گرفت ، یه صدای تو سرم اومد
که” من هستم همین جا کنار تو ”
انگار واقعا یک پرده از روی چشمانم کنار رفت و گویا یه مدار بالاتر رفتم
ممنونم واقعا از شما اقای بابایئ
سبکککککک شدم
گویا باید امروز این جمله رو از شما می خوندم و غرق میشدم در اغوش خود خداااااااااااا
شاید با وجود اینکه من خودم سه قدم اومدم امااااا گاهی گاهی عجله دارم ، تند و سریعم اما فهمیدم فقط یکم ارامش
و برام جالب بود همین ارامشی که الان از این کامنت گرفتم ، اون صدای درونم برام واضح شد ” که من هستم همین جا ”
مطمنم که بارها این صدا اومده اماااااااااااااااااااااااااااااااااااااا من غافل بودم
یکدنیاااااااااااااااااااااااااااااااااا تشکر از شما
فراوانی ، سلامتی ، روزی بی حساب و کتاب روزی هر لحظه شما و عزیزانتون
در پناه خداااااااااااااااااااااااااااای مهربونم .
سلام افسانه جان دوست خوبم
خدارو صد هزار مرتبه شکر که مفید بود، به خودمم حس خوبی میده چون از ته دلم نوشتم ، خدا گفت و من نوشتم و نوشتم… یه نگاه به دو وریام مینداختم دارن بحث سیاسی و اقتصادی میکنن،غر میزنن من بیشتر غرق درآغوش خداجونم بودم و مینوشتم… ممنون از نگاهتون و جواب زیباتون افسانه خانم
ممنون از دعای خیرتون
راجب آخر کامنتتون یه توضیحی بدم که هم به خودم یادآوری بشه هم امیدوارم براشماام مفید باشه
عجول بودن با اون مسیری که خدا میگه همخونی نداره
وما نمیتونیم هم راست و بریم هم چپ
نمیتونیم هم مسیر خدارو بریم هم شیطان
نمیتونیم هم شنا کنیم هم بخواییم خشک باشم
من خودم خیلی عجول بودم خیلی ینی خیلییاااا . توهمه چی، و خیلی ضربه خوردم چون تکاملت رو طی نکنی بازی رو نفهمی باز برات تکرار میشه، نفهمی باز تکرار میشه، و باز و باز و باز… من خودم خیلی چک و لگد خوردم و الان باتمام وجودم باوردارم هیچ راه گریزی نیست…
یه وقتایی اون اولای مسیر که بودم به خودم قول دادم مثلا فلان ساعت ها چندین فایل و گوش بدم، ولی هیچ عملی درکار نبود و من انتظار داشتم فقط باگوش دادن شرایط تغییر کنه...
توصیه من به شما اینه حرف های استاد رو کلام خدا ببین و بهش عمل عمل عمل عمل کن
وعجله نکن، حرص نخور،ناراحت نشو
از هیچی از هیچکس بابا مگه ما چقدر میخواییم زندگی کنیم؟ بخدا 100سال دیگه هیچکی یادش نمیاد ما اصلا کی هستیم کجا زندگی میکردیم باخودش باش با تنها فرمانروا به کلامش عمل کن دیگه مابقی کارها باخودش این کلام خودشِ
دوست داشتم اینارو به خودم بگم اول یادآوری کنم که عجله نکنم
من حتی میخوام بااینکه قدم 2 رو خریدم بازم قدم 1ول رو گوش بدم
من بدو بدو برم تمومش کنم که بهم جایزه نمیدن
با عمل کردن پاداش دریافت میکنم
آرروزی بهترین هارو برات دارم
سلام اقای بابائی
ممنونم به کامنت بده توجه کردین سلامت باشید
بله حیلی زیبا بیان کردین من تقریبا مثل سابق شما هستم عجول عجول اما احساس می کنم نسبت به قبل یه مقدار کمتر شده اما باز بایدددددددد خیلی روی خودم کار کنم
بله کاملا درسته به قول استاد عزیز ایمانی که عمل نیاره ، حرف مفت هست و من باید بیشتر عمل گرا باشم تا سخنران
چون من این چند وقت خیلیییییی برای اطرافیان در مورد استاد ، در مورد نتایجم ، حال خوبم صحبت می کنم و الان فهمیدم شاید نباید بیش از این مقدار انرژی بزارم
فقط یه اشاره کوچیک کافیه تا فردی بیاد تو مسیر و نباید عجول باشم تا بخوام یک نفر را سریع بیارم تو مسیر
مجدد ازتون بی نهایت تشکر را دارم که بیانات شیوا ، و ساده و روان یادداشت می نویسید
من هم ارزوی بهترین ها ، رو برای شما و عزیزانتون دارم . موفق باشید .
سلام ب استاد عزیزم
سلام ب عزیز دل استاد عزیزم
سلام ب خانواده صمیمی استاد عزیزم
سلام ب خودم که دوباره متولد شدم
استاد عزیز م من تو این یکسال تغییرات زیادی کردم با داشتن ترمزهای زیاد
باهدایت خدا ب این سایت وبعد فایلهای شما که چقدر روی من اثر گذاشت هر چند حالا حالا احتیاج ب راهنمایی شما وکار کردن خودم هست
وقتی میگم متولد شدم واقعا متولد شدم چون در این چند سال زندگیم که چقدر پستی وبلندی با ناراحتی واسترسهای زیاد و همش فکر میکردم اطرافیان مقصرند و حالا فهمیدم ب چندین دلیل که خودم مقصر بودم زندگی را طی کردم
در سن 16 سالگی بنا ب اسرار مادرم با پسری که دوستش نداشتم وبااختلاف فرهنگ .. اخلاق .. زیبایی مادیات وخانواده ازدواج کردم
حالا چقدر تنش واسترس در زندگیم وتعصابات که طلاق در فامیل ما ننگه وحرف مردم را چی بگیم بهشون ومگه میشه وبنا بگفته خانواده باید بسوزم وبسازم منم سوختم وساختم ب امید اینکه اگر یکروز م شده آخرش طلاق می گیرم
روز ها وسالها گذشت ووقتی فکر طلاق می اومد سراغم فکر اینکه بچه هام
حرف مردم
عروس ونوه
حالا هنوز پسرم ازدواج نکرده
دوباره از فکر طلاق می اومدم بیرون وزندگی کردم با مشغول کردن خودم با کار کردن وب زندگی وبچه هام رسیدن
در حقیقت درظاهر بخاطر حرف مردم و وابسته بودن ب بچه ها نشون دادم زندگی خوبی دارم ب امید اینکه ی روز آخرش جدا میشم
تا دو سه سال قبل با فایلها وشبکه مجازی یکمی خودم را تغییر دادم یعنی فکر میکنم یکمی آماده شدم که خدا هدایتم کنه ب سایت شما
فروردین سال 1401 با دوره قانون سلامتی شروع کردم با اینکه زیاد اضافه وزن نداشتم در حدود 6 کیلو وچقدر تاثیر گدار بود با داشتن مریضی های زیاد وخوردن داروهای فراوان من خوب شدم اول ازهمه قرص اعصاب وخواب قطع شد قرص مسکن قطع شد چقدر شادابی وحال خوب پیدا کردم (که در دوره توضیح دادم همه را )
دوره عزت نفس ودوره عشق ومودت را خوندم ونوشتم وعمل کردم
دوره عزت نفس را خوندم خیلی بهم کمک کرد دیگه حرف مردم را زیاد اهمیت نمیدادم وابستگی کمتر شد حرفم را می تونستم بزنم احساس گناه کمتر میکردم جایی که ناراحت میشدم دیگه عصبی وسواس فکریم کمتر شده بود واعتماد ب نفسم رفت بالا یعنی از صفر اومد بالا تر
یاد گرفتم خودم را دوست داشته باشم که در طول زندگیم اصلا اینطور نبود
برای خودم ارزش قائل باشم
با خودم در صلح باشم
هر چند حالا حالا باید کار بشه
دوره عشق ومودت که نگو چقدر تو زندگیم تاثیر داشت اصلا از این رو ب آنرو شد زند گیم
اولین جمله که استاد گفتید تا سه ماه دست نگه دارید اگر میخوایند ازدواج کنید یا طلاق بگیرید من خیلی جذب این جمله آخری شدم نمی دونم چرا ؟
این دوره راخیلی مرور کردم چون احتیاج واقعا داشتم وخدا منا هدایت کرده بود ولی خودم نمی فهمیدم چرا
کم کم فهمیدم من چون این ازدواج را دوست نداشتم فقط ب نکات منفی همسرم توجه میکردم از آنطرف چون تقصیر خانواده میدونستم ازشون عصبانی بودم کم کم ذهنم آروم شد از اون سرکشی اومد بیرون خودم آروم شدم آرامش نسبی پیدا کردم ولی با سختی زیاد با اهرم لذت واهرم رنج فراوان با نجواهای شیطانی خیلی خیلی زیاد چون من وسواس فکری زیادی داشتم
ولی داشتم موفق میشدم واین دیدم بهم کمک کرد وپیش رفتم
نکات مثبت همسرم ب چشمم اومد
نکات مثبت زندگیم ب چشم اومد
دیگه عصبانی از دست خانواده کم شد ومن آماده شدم برای خوبتر شدن
وقتی استاد می گفتید معجزه می کنه واقعا برای من همینطور شد همسر بداخلاق ولجباز وخود رای وخسیس بدون اینکه حرفی بزنم غر بزنم قهر کنم بحث کنم خوب شد وروز ب روز داره بهتر میشه
نمی دونم چطور بگم که زندگیم خوب شده الان اشکمم نمی داره تایپ کنم
بدون اینکه حرفی بزنم خرج میکنه
بدون اینکه حرفی بزنم لجبازی نمی کنه
میگه می خنده با بچه ها رفتارش خوب شده مهمون دوست شده
فکر وایده هام در زند گیم خوب بود وقتی میگفتم اینطوری باید انجام بشه اصلا قبول نمی کرد وبرعکس انجام میداد واون کار خراب میشد ولی حالا خودش ازم نطر میخواد با بچه ها مشورت میکنه
بقول مریم جون وای خدای من چه لذتی داره این زندگی
تمام اینا مدیون خدای مهربون که هدایتم کرد وبعد مدیون شما استاد عزیزم که چقدر با جون ودل با این فایلها در زندگی تک تک ما تاثیر گزار بودید وهستید
و خودم که باور هاما تغییر دادم بجای تغییر دادن اطرافیان
از فکر طلاق اومدم بیرون شایدم تا آخر عمرم این کار را نمی کردم ولی با این فکر واحساس بد از دنیا می رفتم ولی حا لا خوشحالم که احساس خوب دارم در مورد همه چی نه تنها زندگیم
هر موقع باید با این دنیا خدا حافظی کنم (هر چند تازه متولد شدم وقصد حالا حالا خداحافظی ندارم چون حالا فهمیدم چطوری زندگی کنم ) هر چند بهترین سالهای زندگیم با استرس ونداشتن آرامش طی شد ولی خوشحالم تا ساعتی زندم ایشالله عالی پیش بره حالا چطوری ؟
فقط توجه ب نکات مثبت با سختی زیاد تونستم باورهاما تغییر بدم اونم کم که امیدوارم روز ب روز موفقتر بشم واین عادیه که ب راحتی نمی تونستم و نمی تونم
فکر کن زندگی 50ساله را بخوای تغییر بدی باور 66 سال را چطوری میشه زود تغییر داد از بچگی باورهای اشتباه را تو مغزت کردند بزرگ شدی خودت تقویتش کردی چون مطالعه کافی نداشتی
ولی خودم راضیم تو این یک سال پیشرفت خوبی داشتم خدا را شکر
زندگیم خوب شد خدا را هزاران مرتبه شکر
اعتماد بنفسم رفته بالا خدارا شکر
چند ماهه تلویزیون اصلا نمی بینم اون موقع هم فقط فیلم می دیدم ولی زیاد الحمدالله
ب حرف مردم کمتر اهمیت میدم خدا را شکر
هر چی وام داشتم همه تسویه کردم ودیگه دنبال وام گرفتن نیستم
همیشه یاد گرفته بودم که باید پائین تر از خودت را ببینی ونا شکری نکنی ی خونه که دور خونه های مردم نباشی کافیه ماشین داشته باشی کافیه
از این فکر ها اومدم بیرون خدارا شکر گفتم من از بنده نمی خوام از خدا میخوام اونم بخیل نیست استاد گفته باید بخواهی درخواست کنی وبا این باور ی باغ خریدیم (آرزوی چندین سالم بود ونمی تونستیم بخریم )واین ی معجزه شد بدون اینکه پول داشته باشیم
مسافرت نمی رفتیم فقط مشهد وچند بار شمال یعنی میخوام بگم من شهرهای ایران را نرفتم دیگه چه برسه خارج
امسال اول سر رسیدم خواسته هاما نوشتم و یکی از آنهابرم مسافرت اگر خانوادگی شد نشد تنها (هر چند تنها تا حالا نرفته بودم مسافرت ) ودوم اردیبهشت از طرف دوستان بازنشسته پیشنهاد شد بریم شیراز وبوشهر
چند تا ترمز داشتم که با تغییر دادن باورهام همه برام بخوبی انجام شد
یکی همسرم که مخالفت میکنه که بدون هیچ مخالفتی گفت برو وتو احتیاج داری ب این مسافرت ومن این شکلی شدم با دو تا شاخ
موقعی که میخواستم بهش بگم اصلا استرس نداشتم آرامش داشتم وحالم خوب بود
دوم اینکه این دوستان را تا حالا بعد از باز نشستگی بغیر از ی دورهمی دو سه ساعته باهاشون نبودم وچطور میشه این مسافرت ولی خیلی خوش گذشت سعی میکردم نکات مثبت را توجه کنم ب هر جهت اختلاف سلیقه وعقاید بود ولی قبلش من با خودم ودر ذهنم اون چیزی را میخواستم که دلم میخواست وواقعا همون پیش می اومد ومورد قبول بقیه هم بود که خودمم تعجب میکردم بلافاصله شکر میکردم وتکه کلامم این بود وهست خدایا شکرت دوستت دارم نوکرتم خدا جون وچقدر حالم خوب بود و از شما یاد گرفتم استاد عزیزم هر وقت حال دلت خوب باشه خدا گوش ب حرفت بیشتر میده وب آرزوت میرسی
سوم من ب خرو پف خیلی حساسم واقعا خوابم نمبره ولی با اینکه هم اطاقیم بقدری شدید خر وپف میکرد اما من سریع خوابم می رفت خدارا شکر
لذت بردم از آب آبی قشنگ دریا از ساحل تمیز و قشنگش از نسیم خنکی که ب پوستم میخورد
فکر میکنم آنموقع که شما دریا وساحل را توصیف میکردید ولذت می بردید منم بوشهر بودم وبا لذت فراوان از همه نعمتها که خدا برام جور کرده بود لذت می بردم و
ب اولین خواستم در این سال رسیدم که امیدوارم ب تمام خواسته هام برسم ودر سر رسیدم ثبت کنم
استاد عزیز م دلم میخواست اینجا بودید یا من کنار شما بودم ودستتون را می بوسیدم وتمام احساساتم را در دو جمله خلاصه میکردم و با تعظیم در مقابلتون می گفتم که چقدر دوستتون دارم وممنوندارتون هستم
مریم جون خیلی ماهی عزیزم اون دستای خوشگلتا می بوسم از راه دور که خستگی را تحمل میکنه بخاطر ما فیلم وعکس بگیره چقدر انرژی مصرف میکنید و وقت میذارید تا مستندی برای ما بسازید
بابا دمتتون گرم شما دو زوج عاشق بدون خساست بدون منت بدون چشم داشتی تمام وقتتون را میذارید وچقدر زحمت می کشید خدا اجرتون بده
از دوستان که عاشق کامنت هاشونم ممنونم وخدا را شکر میکنم که در جمع شما هستم وباز خدارا شکر میکنم در سن پائین هدایت شدید که یاد بگیرید چطور خوب زندگی کنید وب خواسته هاتون برسید
اولین جایی را دیدم ومی بینم بدون حسادت از هم دیگه تعریف وتمجید می کنند وامید ب همدیگه میدند
آرزوم اینه که ب تمام خواسته هاتون برسید ومنم همینطور
تغییرات زیادی کردم که در کامنت های بعدی می نویسم وایشالله ب چند خواسته هام رسیدم وبا خوشحالی براتون تعریف کنم
همتونا بخدای بزرگ می سپارم ودوستتون دارم
استاد عزیزم از خدا میخوام از صمیم قلب که من از شما جدا نشم تا آخر عمرم وخدا ب شما سلامتی بده که شما از ما جدا نشید وتا آخر عمرتون که انشالله طولانی باشه دست ما را بگیرید
فدای شما دو زوج خوشبخت ️️️
سلام نسرین جان
خداروشکر چقدر قشنگ و با احساس نوشتی
خداروشکر که کامنت شما رو خوندم
خداروشکر بخاطر این همه فرکانس عالی ای که تو این سایت هست و من دریافتش میکنم
چقدر امید به زندگی شما رو تحسین میکنم ازین که به خواسته هات داری میرسی خوشحالم
و ازین بهتر اینکه بالاخره هدایت شدیم به این مسیر درست
راستش منم سنی ازم گذشته البته امسال 44سالمه .ولی خیلی خوشحالم که خداوند منو هدایت کرده به راه راست
تازه فهمیدم که باید چطور باشم چطور زندگی کنم و چطور از حال خوب لذت ببرم
بقول شما واقعا سخته باورهایی که تو چندین سال به خوردمون رفته و مثل سیمان چسبیده ان به مغزمون
رو بشه تغییر داد ولی شدنیه
کمی تلاش بیشتر و به قول استاد پاداشش بزرگه
منم از خودم یعنی از تغییراتم راضی ام هرچند لاک پشتی دارم پیش میرم و لی بهتر از بی حرکتی و سکونه
خداروشکر هزااااراااان بااااار شکر که همه چی عالیه
از استاد عزیزم سپاسگزارم که راه رو برای ما روشن کردن
از همراه همیشگی ایشون مریم جان واقعا شایسته کمال تشکر و سپاسگزاری رو دارم
برای پایداری و طول عمر این عزیزان دعا میکنم
برای اولین بار دلم خواست که شماها رو از نزدیک ببینم
ماچ به کله هاتون
سلام ب دوست عزیزم ژیلا جان
ممنونم که کامنت منا خوندید ودوست داشتید از خدا سپاسگزارم
ژیلا جان آرزو میکنم که ب تمام خواسته هاتون برسید وبقول خودتون بودن در این سایت بهتر از نبودن هستش حتی با لاک پشتی جلو رفتن چون باورمون را خیلی سخت میشه بعلت سن بالا هر چند خدارا شکر شما زودتر از من هدایت شدید عوض کرد ولی میشه با توکل ب خدا و اعتمادب استاد وخودمون که من خدارا شکر بعدازچند اتفاقات خوب در زندگیم ب این اعتماد رسیدم هر چند حالا حالا بازم باید کار کنم
از راه دور می بوسمتون وشمارا بخدای بزرگ می سپارم
سلام نسرین جان
چقدر از خوندن کامنت شما لذت بردم و البته اشکم از خوشحالی درومد. واقعا براتون خوشحالم مطمئنا خیلی سخته باورهای دیرینه مون رو تغییر بدیم ولی شما اینجا رو کردی و من واقعا تحسینتون می کنم. امیدوارم هر روز بیشتر و بیشتر در این راه موفق باشید و زندگیتون کاملا به کامتون باشه.
سلام ب سمیه جان دوست عزیز خودم
تشکر ازتون که کامنت من مورد قبولتون قرار گرفت وخدارا شکر میکنم بخاطر بودنتون وامید گرفتنم بخاطر تحسینتون
فدای شما بشم عزیزم
بله خیلی سخته ولی توکل بخدا واعتماد ب استاد وخودمون میشه شاید طول بکشه ولی انجام می گیره
از راه دور می بوسمتون وآرزو میکنم ب تمام خواسته هاتون برسید
سلام به زیبایی
یادمه آخرین کامنتی که گذاشتم رو با این درود گذاشتم و چه جالب که الان موضوع توجه به زیباییست؛ چقدر خدا قشنگ و واضح هدابتمون میکنه؛ این دفعهی دوم هست که کامنت مینویسم چون اولی رو داشتم مینوشتم که خوابم برد و وقتی صفحه رو برگردوندم دیدم پاک شده و این یقینم رو به وجودش بیشتر میکنه؛
یادمه اولین فایلی که از استاد عزیزم دیدم لب دریا بود و داشتن درباره زیبایی اون منظره وصف میدادن؛ توجه به زیبایی رو من درون احساسم به دنبالش میگردم چون زیبایی بهم حس خوب میده و حس خوب=اتفاق خوب=آرامش اینا برام واژههای مترادفی هستن(از استاد عزیزم یاد گرفتم)؛اولین بار زمانیکه استاد گفتن احساس قطبنمای او در وجود ماست این افکار در سرم اومد که اگر او را در سطح کمال هر چیز در نظر بگیرم پس جز زیبایی خلق نمیکند پس هر چه او خلق کند جزئی از اوست پس هر چه هست باید زیبا باشد واین سؤال در من بوجود اومد پس چرا من همه چیز رو زیبا نمیدونم و بد و خوب و زشت و زیبا میکنم؟ این سؤال زمانی جواب داده شد که استاد گفتن همه چیز درون شماست و چیزی اون بیرون نیست و شمایید که با مدارتون(افکارتون) و شکلگیری باورهاتون با «توجه» کردن به هر چیزی اون رو در زندگیتون خلق میکنید؛ خب قاعدتا او که در کمالست محال است چیزی جز زیبایی بیافریند پس اگر من زیبا نمیبینم در جای درستی نایستادم و باید زاویه رو تغییر بدم با تغییر عادتهایی که طی سالیان توسط باورهام در ناخوداگاهم ساخته بودم و داشت زندگی من رو پیش میبرد بصورت کلیشه و بدون اینکه من بدونم؛
دفعه اول با تغییر چند عادت ساده مثل جابجا کردن دستی که باهاش غذا میخورم و پایی که اول در کفش فرو میکنم یا دستی که همیشه و طبق عادت اول در آستین فرو میکنم متوجه این موضوع شدم؛ توجه من تبدیل به عادت شده بود و داشت زندگیم رو به شکل کلیشهای که نمیخواستم پیش میبرد چون اون عادتها مال من نبودن؛ خب من این الگو در همه جای زندگیم پیش بردم و سعی کردم آگاهانه توجه کنم؛ یادمه اولین جایی که ازش استفاده کردم در روابطم با بقیهی خودم بود؛ آدمایی که اونا هم جزئی از عادتهای من شده بودن و وقتی به خودم اومدم دیدم توجهم تبدیل به قضاوتی بر اساس داناپنداری دروغین و پیشگویی شده؛ چون توان استدلال و تکلم بالایی دارم میدونستم کسی هم زورش بهم نمیرسه الا خودم؛ از اونجا به بعد توجهم رو از روی قضاوت برداشتم و تبدیلش کردم به پرسیدن و جوابهایی که بیشتر من رو شگفتزده میکرد و بیشتر من رو متوجه اشتباهاتی میکرد که کلی حس نازیبا برام ایجاد کرده بود؛
خب من فهمیده بودم او زیباست و جز زیبایی نیافریده و اگر زیبا نمیدیدم تقصیر اون بیرون نبود بلکه مشکل در درونم بود و باید توجهم رو با ورودیهای درست به سمت مداری میبردم که زیبایی رو ببینه؛ خدا رو سپاسگزارم که احساس رو بعنوان راهنما درونم قرار داد که با حس خوب بتونم زیباییها رو تشخیص بدم و الان با تمرکز بالایی سعی میکنم با یاداوری این موضوع که او چیزی جز زیبایی نیافریده در هر پدیدهای زیبایی ببینم و روش من همونیه که استاد عزیزم بهم یاد دادن اینکه مرتبا با خودم و دیگران در مورد زیباییهای هر پدیدهای صحبت کنم؛
البته این موضوع رو محدود به روابطم نگذاشتم و در هر زمینهای سعی کردم با یاداوری کردن به خودم که همه چیز زیباست با این باور که او چیزی جز زیبایی نیافریده توجهم رو به روی زیباییها بیاورم و واقعا نتایج زیبایی برایم داشت مثل برخورد با انسانهایی زیبا و شرایط زیبا
سلام به استاد عزیزم به خانم شایسته عزیزم و دوستان عزیزم
استاد جان خیلی خوشحالم
وقتی عکس این فایلو دیدم اولین چیزی که نظرمو جلب کرد رنگ جادوییه دریا بود و وقتی فایلو پلی کردم دیدم شما دقیقا راجب همین موضوع صحبت کردین و این اتفاق انگار بهم این پیام رو دادکه:” مسیرت درسته ادامه بده ”
چه طور میتونی شکارچی زیبایی ها بشی ؟
ما چندروز پیش رفته بودیم مسافرت و کلی خوش گذشت کلی منظره های زیبا دیدم کلی حس خوب کلی احساس شکرگزاری و…تا اینکه توو راه برگشت به ترافیک سنگینی خوردیم انقدر ترافیک سنگین بود که ما به جای اینکه مسیرو 5 ساعته برسیم 9 ساعته رسیدیم. توی ترافیک همه شاکی و عصبی شده بودن اما من به جرآت میتونم بگم بهترین ترافیک عمرمو تجربه کردم،
در جاده ی نرسیده به رودبار بینهایت زیبایی دیدم ،
یه سری گلهای زرد و ظریف که انگار در نسیم خنک میرقصیدن یه سری گلهای بنفش که تا حالا در زندگیم گلهای به اون خوش رنگی ندیده بودم
یه سری گلهای سفید که شبیه گوله های برف بودن
تپه های سبز که شبیه نقاشی های کودکیم بود
آسمون آبی با ابرهای سفیدو پاکیزه
بی نهایت درختی که رنگهای سبز روشن داشتن و منو یاد پارادایس مینداختن
ماشینهای مدل بالا و تمیز که وقتی می دیدمشون خودمو در اون ماشینا تصور میکردم
بچه های کوچیکی که بهم نگاه میکردن و من باهاشون بای بای میکردم
توو اون همه ماشین ماشینی رو دیدم که پر از دخترای زیبا و شاداب بودن که داشتن میرقصیدن
و برای اینکه موزیک های غمگینی که توو ماشین پخش میشد رو نشنوم هندسفری گذاشتم و صدای امیدبخش استادم رو شنیدم
یه قسمتی از راهم زدیم از یه جای فرعی اومدیم که اونجا هم خیلی خیلی زیبا بود یه روستا پر از سرسبزی که در کل مسیری که اونجا بودیم یه بوی گل ملایمی توو فضا پیچیده بودکه حال و هوای بهشتی بهم میداد
با اینکه خیلی خوابم میومد اما خودمو بیدار نگه داشتم تا نهایت استفاده رو از اونهمه زیبایی ببرم. وقتی که آگاهانه انتخاب کردم که به جای غر زدن به بینهایت زیبایی که در مسیر هست توجه کنم بعد از یکی دو ساعت یه اتفاق لذت بخش برام افتاد که ایمان من رو چند برابر قوی تر کرد و اون اتفاق این بود که چشمهای من که همچنان دنبال زیبایی ها بود یهو توی آینه بغل ماشین غروب حیرت انگیز خورشید رو دید یعنی در واقع خورشید پشت ما بود اما من در جایی قرار گرفته بودم که اون زیبایی رو در یک آینه کوچیک دیدم و دقیقا یکی از قسمتهای سریال سفر به دور امریکا برام تداعی شد که خانم شایسته از غروب خورشیدکه افتاده بود در آینه فیلم برداری کردن، دقیقا شبیه همون تصویر بود و نکته مهم این اتفاق که ایمان منو قوی تر کرد این بود که : من دارم نتیجه ورودی هامو میگیرم و هرزیباییی که دارم در سایت استاد میبینمو میشنوم وارد زندگیم میکنم و باید به همین مسیر ادامه بدم.
و بعد از اون وقتی که رسیدیم خونه باز هم سوپرایز شدم با یک پیام از طرف یک فرد غریبه که توو گوشیم اومده بود پیامی که نشونه ش برام این بود که خداوند درخواستهای منو میشنوه و قطعا اجابت میشه
استاد جان دیروز یه کم ناامیدی اومده بود سراغم و از خداوند کمک خواستم چندساعت بعدش رفتم توی حیاط و یکی از کاکتوس ها نظرمو جلب کرد کاکتوسی که یک سال زیر برف و بارون و سرما مونده بود و خشک و زرد شده بود دیدم که از دل همون خشکی ها جوانه های تازه زده بیرون و اشک تووی چشام جمع شد که این خداوند مهربون چه طور داره با نشانه ها به من امید میده
خدارو شکر برای این فصلی که نماد امیدو تازگیه
استاد جان درمورد حرفهایی که میزنیم صحبت کردین درمورد این موضوع من خیلی سعی میکنم با اطرافیانم درمورد چیزهای خوب صحبت کنم اما تازگیا متوجه شدم مهمترین حرفهایی که من میزنم حرفهاییه که دردرون خودم دارم با خودم میگم و باید قشنگترین حرفهارو خودم در ذهنم با خودم بزنم
باید همون حرفهایی که کسی جز خودم نمیشنوه رو زیبا کنم
باید همون فکرهایی که کسی جز خودم نمیبینه رو مثبت کنم
دیگه اینجا نمیتونم فیلم بازی کنم نمیتونم خودمو گول بزنم
اما در کل من در حال پیشرفتم و متوجه این پیشرفت هستم و میدونم که باید تکاملم رو طی کنم
استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگذارم شما فوق العاده هستین
سلام خدمت استاد عزیز و همه بچه های دوست داشتنی سایت ارزشمند استاد عباس منش
سلام ویژه هم به دوست عزیزم یاسمن جان ممنون از کامنت زیبا و نکته های قشنگی که اشاره کردی و چقدر قشنگ نوشته بودی که
تازگیا متوجه شدم مهمترین حرفهایی که من میزنم حرفهاییه که دردرون خودم دارم با خودم میگم و باید قشنگترین حرفهارو خودم در ذهنم با خودم بزنم
باید همون حرفهایی که کسی جز خودم نمیشنوه رو زیبا کنم
باید همون فکرهایی که کسی جز خودم نمیبینه رو مثبت کنم
دیگه اینجا نمیتونم فیلم بازی کنم نمیتونم خودمو گول بزنم
ودر واقع اینجاست که خودتی وخودت
امیدوارم هممون بتونیم این موارد کلیدی و اصلی را رعایت کنیم و نتایج عالی بگیریم و خداوند هم در این مسیر زیبا هدایت مون کنه
دوستون دارم امیدوارم بهترینها
برامون جاری باشه
سلام و عرض ادب خدمت خانم یاسمن عزیز
سپاسگزارم بابت این کامنت زیبات و نکات ارزشمندی که گفتی
بایدمنم رو این موضوع خیلی کار کنم
این موضوع من خیلی سعی میکنم با اطرافیانم درمورد چیزهای خوب صحبت کنم اما تازگیا متوجه شدم مهمترین حرفهایی که من میزنم حرفهاییه که دردرون خودم دارم با خودم میگم و باید قشنگترین حرفهارو خودم در ذهنم با خودم بزنم
باید همون حرفهایی که کسی جز خودم نمیشنوه رو زیبا کنم
باید همون فکرهایی که کسی جز خودم نمیبینه رو مثبت کنم
دیگه اینجا نمیتونم فیلم بازی کنم نمیتونم خودمو گول بزنم
احسنت خیلی نکته مهمیه که متأسفانه من توش خیلی خوب نیستم و مهمترین موضوع هم همینه که ما بتونیم گفتگوی درونی مون رو مثبت و زیبا کنیم
سپاسگزارم که خیلی قشنگ این موضوع رو بهمون یادآوری کردی
انشالله که همیشه موفق و پیروز باشی
سلاممم به همه دوستای عزیز و دوست داشتنیم
سلام به استاد بی نظیرم
توی این کامنت میخوام از اتفاقات معجزه اسایی که تازگی برام رخ داده بگم
از تکامل توی درک قانون و از اینکه چقدر زندگی راحت و زیبا و معجزه اسا همه چیز رو رقم میزنه برامون فراهم میکنه
جونم براتون بگه که من دانشجوی رشته گردشگری ام و توی یکی از زیباترین دانشگاه های ایران و توی باز هم یک از زیباترین شهر های ایران مشغول به تحصیلم
این یه هفته ای که گذشت یک اتفاق یا بهتره بگم یک معجزه برام رخ داد که تا چندین دقیقه بعد از شنیدنش ذهنم جواب نمیداد که بتونه هضم کنه همچین اتفاقی رو
قضیه از این قرار بود که من میخواستم توی این دورانی که توی شهر دیگه ای هستم و درحال تحصیلم، زمان کافی رو داشته باشم برای این که روی خودم کار کنم و هم اینکه روی حرفه ای که علاقه دارم تمرکز بزارم و مهارت هام رو بهتر و بهتر کنم؛
اما از یه سمت دیگه هم درامدی نداشتم و ذهنم درگیر این هم بود که چه کاری رو الان انجام بدم تا بتونم ورودی مالی هم داشته باشم.
توی این دو سالی که گذشت من تمرکزم بیشتر روی اعتماد به نفس و رابطه شخصی ام با خودم بود اما امسال اومدم و تمرکزم رو گذاشتم روی موضوعات مالی، روابط عاشقانه و توانایی هام
از اول امسال من داشتم دوره عزت نفس و حل مسائل و یکمی از دوازده قدم رو کار میکردم که خیلی خیلی از موضوعات و نکاتی که استاد گفته بودند به هم ربط داشت و هم دیگه رو تکمیل میکرد.
خلاصهش این میشه که تمرکز روی افزایش تونایی هام و این که من هم میتونم ثروت خلق کنم و زندگی باید اسون بگذره و خدا همیشه با ما هست و پشتیبان ماست و مخصوصا “از لحظه لذت بردن” بود.
چند هفته قبل یکی از اساتید دانشگاه من خیلی اتفاقی از من پرسید که توی زمینه کار با کامپیوتر علاقه داری یا ن؟
منم که همیشه از بچگی یه جورایی ناخودآگاه علاقه داشتم به کار کردن با کامپیوتر و کلی مطلب رو فقط با دیدن یاد میگرفتم گفتم که اره و اینا
بعد پرسید یعنی اگر بخوایم کمکمون کنی توی دانشگاه اوکی هستی منم اوکی دادم که اره
اما ته دلم اب نمیخورد ازش و فقط از روی علاقه ای که داشتم اوکی دادم
گذشت تا چند روز قبل و دوباره با من تماس گرفت که اقا ما روی حرفت حساب باز کردیم و منتظرتیم و منم بازم گفتم باشه اوکیم
خلاصش کنم براتون
من بدون هیچ تجربه خاصی بدون هیچ درخواستی حتی و فقط با اعتماد ب نفس اینکه اقا من از بچگی از کامپیوتر خوشم میومده و خوداموز یاد گرفتم؛ شدم مسئول کافی نت و به قولی سایت دانشکده خودمون، که چقدر این دانشکده زیبا و با صفاست چون درست یک خونه ثروتمند در دوران قاجار و پهلوی بوده
و از اونجایی که من هم از این کار خوشم میاد هم دانشکدهمون رو دوست دارم هم قراره بهم اموزش های تخصصی رو بدن و کلی توانایی های من اینجا بالا میره و کلی موضوع دیگه مثل اینکه این کار برای من کار دانشجویی حساب میشه و درامدی برام هست و همچنین تایمم توی شروع هم ازاد هست و میتونم کلی روی توانایی های دیگم کار کنم و همچنین روی اموزش های استاد کار کنم
اصلا به صورت معجزه فضایی برام فراهم شد که انگار همه چیزایی که با هم میخواستم رو بهم داد.
یه مدت پیش داشتم به این فکر میکردم که من میخوام روی دوره ها تمرکز بزارم تا بهتر نتیجه بگیرم و با منطق خودم که داشتم حساب میکردم میگفتم تایم من بعد از دانشگاه ازاد میشه و تازه مطمئن نیسم که بعدش هم برسم یا ن و اینجوری حساب کرده بودم که خب حالا حالا ها وقت نمیکنم.
اما خدا که کار به کار منطق تو نداره
خدا که حساب نمیکنه تو توی چ شرایطی هستی
خدا فقط میگه بگو چی میخوای و بس؛ بقیش رو بسپر به من؛ جوری همه چیز رو برات فراهم میکنم که انگشت به دهن بمونی
یکی از باور هایی که این یه مدت داشتم روش کار میکردم همین موضوعی که خدا همیشه همراه من هست و من رو کمک و پشتیبانی میکنه بود
که توی تمرین ستاره قطبی اگه اشتباه نکنم به خدا گفتم یه نشونی واضح و منطقی بهم بده تا این باور پایه های اولیش روی وجودم بشینه
و مثل اب خوردن خدا این کار رو کرد.
این یکی از اتفاق های معجزه اسایی بود که اصلا منتظرش نبودم و به راحتی رقم خورد
چنیدین و چند تا اتفاق دیگه هم هست که انقد ساده و اسون داره رقم میخوره و پیش میره که کمکم داره ذهنم اروم میشه سر اینکه همه چیز به موقعش و به جای خودش اتفاق میوفته و تنها کار ما اینه که از زندگیمون لذت ببریم و به زیبایی هایی که میخوایم داشته باشیم توجه کنیم.
همین صحبت هایی که استاد عزیز توی این فایل دوباره برامون مرور کردن.
بینهایت سپساگزارم ازتون برای این همه اگاهی ناب