قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پارلا امامی گفته:
    مدت عضویت: 2188 روز

    درود بر همه خوش ارتعاش ها و عشق ها

    استاد یعنی من عاشقتونم

    اگر بخوام مهر تایید رو آگاهی های عسل گونه این فایلتون بزنم ،میخوام راجب تجربه شخصی خودم تو این روزهای ایران بگم

    من از بچه های دوازده قدم هستم و الان تو قدم دوم هستم ، تو قدم اول اکثر روزها صد در صد زندگیم رو خلق میکردم و تازه وارد قدم دوم شده بودم که یک روز صبح از خاب پاشدم بعد تمرین ستاره قطبیم وارد انستاگرام شدم دیدم همه راجب یک دختری که فوت کرده استوری پر از خشم و نفرت گذاشتن ولی بیخیال شدمو فهمیدم یک اتفاق نازیباست که باید اعراض کنم بنابراین ۳ روز اول توجه نکردم اما بعد ۳ -۴ روز رفتم خبرهای مرگ بیشتر دیدم و همزمان مادرم که یک اخبار بین حرفه ای هستش , هی راجب اخبار بد حرف میزد! من هم ناخودآگاه وارد این جریان شدمو استوری گذاشتمو اینا … و این پرت شدن ِ حواسم همانا و از دست دادن تمرکزم روی فایل ها و کار کردن روی خودم همانا ! و تو این چند روز درونم میگفت سمیرا انستارو ول کن بچسب به فایل ها و خودشناسیت اما متاسفانه ذهنم پیروز میشد و واقعا تو این شرایط واقعا کنترل ذهن سخته ، اما وسطا دوروز به الهامم گوش کردم و گفتم سمیرا به خودت بیا و شاید باورتون نشه اون دو روزی که نرفتم انستا و تمرکزم رو برداشتم جذبای خیلی قشنگی داشتم تا اینکه امروز فایل شما رو الان دیدم بیشتر عاشقتون شدم و با خودم عهد بستم که کنترل ورودی و ادامه خودسازی و خلق روزهام با کمک خدارو با تعهد قوی ادامه بدم و بزرگ ترین درس این جریان برام این بود که سمیرا دیدی وقتی به الهام درونت و قلبت گوش نمیدی تو چه دردسری میفتی ! و چقدر از توحید دور میشی پس به خودت بیا و قوی تر از قبل ادامه بده و صدای ذهنتو خفه کن پیرو آموزه هایی که توی ۱۲ قدم گفتید و

    استاد یک موضوع و اعتراف جالب بخوام بگم بهتون که سال ۸۸ شما مشغول سمینارهاتون با اعراض بودید ولی من وسط معرکه بودمو کلی انرژی هدر دادم راجب این موضوع که امروز بعد دیدن فایل بینظیرتون یادم افتاد و به خودم گفتم دیدی سمیرا استاد راست میگه و حرفاش وحی منزله ، چرا ؟ چون شما دو تاتون تو ۸۸ بودید و با واکنش ها و عملکردهای متفاوت دو تا نتیجه متفاوت خلق کردید و با خودم گفتم ببین این دستاورد استاد هستش با اعراض ! اینم دستاورد تو هستش بدون اعراض !

    البته داخل پرانتز بگم بعد اون اتفاقات ۸۸ ، کلی اتفاقات خوب برام افتاده و زندگیم رو در حد توانم و بدون کار کردن روی خودم ساختم اما نتایج شما کجا نتایج من کجا ! پس باید متعهد تر باشی سمیرا ، باید توحیدی تر باشی سمیرا ، باید قوی باشی تو عملگراییت سمیرا و کلی باید دیگه …. عاشقتونم و مرسی که هستید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    زهرا بیکی گفته:
    مدت عضویت: 1114 روز

    درود بر شرافت شما استاد بزرگوار و نازنین

    که بهترین راه و روش رو تو هر شرایطی به ما آموزش میدید

    دقیقا همین کاری که شما گفتید رو من دارم انجام میدم تو تمام این مدت سوشال مدیا نرفتم و نمیرم و در عوض تمرکز رو گذاشتم روی خودسازی ، ورزش ، توجه به حتی کوچیکترین اتفاقات شیرین در طول روزم هر روز یادداشتشون میکنم و سپاسگذار خداوندم

    و از زندگیم حتی در همین شرایط لذت نیبرم و استفاده میکنم از فرصت هام

    و ممنونم از شما که ما رو هدایت میکنین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 967 روز

    درودبه استادعزیزم ومریم نازنین

    وهمه دوستان عالیم

    چقدربی نظیره این فایل هردفعه که به‌بهش گوش میدم مطالب عالی تری دریافت می کنم .

    خدایاشکرت بابت همه چیزووجوداستادبافهم ودانش مان ومن چقدرخوشبختم که شمارودارم.

    یک عمرتوجه به ناخواسته هاچه بلاهایی سرمان آورد،مدام درگیرهمه چی چیزبودن وبیهوده زندگی کردن ازپیگیری اخبارهاتاسریال هاورفت وآمدهای پوچ وبدرنخوربابستگان ودوستان ناآگاه که تورابیشتردرچاه عمیق نادانی فرومی بردندوااای که اصلا رفتن به وادی گذشته چقدردردآوراست.

    دنبال عوامل بیرونی وحواشی و بعددرخانه ادامه دادن ولبریزازخشم ونفرت آخراین چه زندگیی بودخدایی ،منجلاب ……

    وبعدواردوادی دیگر،سرزمینی باسرنوشتی جدیدکه خداوندبرایت رقم می زندوتوخودت راآرام آرام ازچاه عمیق ناآگاهی بیرون می کشی ودست دردست خداوندواستادت فقط می شنوی وذهنت هم کم کم باتوراه می آیدومی گویی آخیش راحت شدم چه بوی متعفنی به خودم ازباورهای مخرب گرفته بودم خودت راتمیزوپاکیزه مهیای سفردرونی می کنی وبافراغ بال برای درآغوش کشیدن زندگی وطعم خوش آن تلاش می کنی تلاشی بالذت،خیلی هاراحذف می کنی ،خیلی هاخداوندازسرراهت برمی دارد،ذهنت راشخم می زنی وعلف های هرزازباورها ورفتارهای نامناسب رابیرون می ریزی تاذهنت جابازکندبرای کاشت باورهای جدیدوشخصیتت شکل می گیردوتوافتاده ومتواضعانه هرروزروی خودت ورفتار،گفتاروکردارت متمرکزمی شوی تازه می فهمی زندگی یعنی چه آخ دردت می گیردولی باشناخت اهرم رنج ولذت رنجهایت رابه لذت ابدی تبدیل می کنی وبهشت راتادنیای دیگرهم که میروی باخودت داری.

    آسوده شدم وقتی خودم رابه قول استادازبطن جامعه وخانواده ای که چیزی نیاموختم جزعقب افتادن ازخوشی ولذتهای ناب زندگی ،نفس کشیدم باتمام وجودم وتمام زندگیم شداستادوسایت طلایی ایشان باهمه زیبایی‌های زندگی درپارادایس وسفرهاو………وهدف دارومتعهدانه واصولی زندگی کردنم، چه دنیای بی نظیری برایم آفریدی خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    محدثه پیرنیا گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    سلام و درود فراوان خدمت استاد گرامی و سرکار خانوم شایسته عزیز*

    چقدر زیبا و پرمعنا و چقدر ساده با مثال های عینی و ملموس تمرکز بر روی زیبایی ها رو توضیح دادین واقعا ممنونم استاد…

    من خودم یا بهتره بگم خود ناآگاهم از جمله افرادی بودم که درست مثل همون مثال که زدید طرف میره اردو و فقط بد بودن غذا رو میبینه…منم متاسفانه عادت کرده بودم فقط به نکات منفی توجه میکردم و فقط همونا رو میدیدم ولی باز جای شکرش باقیه زیاد با کسی حرف نمیزدم که بخوام حال بقیه رو هم بگیرم فقط خودم بودم و خودم ولی خوب همین نجواهای درونی ارتعاش بیرونی رو تشکیل میده و من دائما نکات منفی رو بیشتر میدیدم و دائم بهم ثابت میشد تو درست فکر میکنی .تا اینکه با سایت معجزه آسای شما آشنا شدم و خدارو تا جایی که توان دارم شاکرم بابت این موضوع.

    اولین بخش از سایت شما که من رو مجذوب خودش کرد سریال زیبا و دوست داشتنی زندگی در بهشت بوده و هنوزم که هنوزه عاشق این سریالم و هر بار هم که ببینم بازم برام تازگی داره اصلا چشمام قلبی میشه چون میدونم قراره زیباترین حالات زندگی و زیباترین اتفاقات رو ببینم با فوق العاده ترین آدم ها.

    دقیقا از زمانی که شروع به دیدن این سریال کردم و آگاهانه تمرکزم رو گذاشتم روی زیبایی ها آرامش خالص به زندگیم تزریق شد و اتفاقات خوب بود که پشت سر هم میفتاد .شروع کسب و کارم .رونق کسب و کار همسرم .به سفرهایی میرفتیم که عینا همون تصاویر سریال رو میدیدیم وتجربه میکردیم .

    از جمله تجربه هایشخصیم که میتونم بگم بهش رسیدم اینه که گاهی اوقات درسته تمام تمرکزمون رو میزاریم رو نکات مثبت ولی ممکنه باز هم یه کوچولو ناخواسته ببینیم و تجربه کنیم که اون هم باز به فایل های با ارزش استاد راهنمایی شدم و فهمیدم درجه دار نتیجه میگیریم یعنی اگه قبلا خیلی این حال و تجربه میکردیم الان یا تعداد دفعات حس اون حال کم میشه.یا بازه ای که اتفاق میفته طولانی تر میشه . از خدا میخوام هممون به جایی برسیم که انقدر تعداد خواسته هامون بی شمار باشه که ناخواسته ها اصلا به چشم نیان و فقط باعث آگاهی بیشتر برامون باشن.

    تجربه ی ملموس من در این موضوع اینه که من یه شب خواب بد دیدم صبح حالم زیاد خوب نبود هر کاری کردم تا حالم خوب شه یجورایی بمباران انرژی مثبت تا از اون حال در بیام … زمانیکه حالم خوب نبودمیشه گفت این پروسه برای من 2 ساعت طول کشید دقیقا داشتم چیزایی رو میدیدم که اصلا دلم نمیخواست تا اینکه با خودم گفتم باید حالم و خوب کنم .اینطوری نمیشه .پیاده روی کردم… به چه مناظر زیبایی هدایت شدم رفتم خرید و در عین معجزه دیدم چیزی که خیلی وقت بود دنبالش بودم رو پیدا کردم و خیلی خوشحالم کرد خریدش و میببینی جهان در آن واحد جواب این تلاش برای حال خودتو خوب کردن و انرژی مثبت رو بهت میده عین معجزه ..

    ممنونم از خدا که منو راهنمایی کرد به اینجا این صفحه و این کامنت ….

    ممنونم از شما دوستان هم فرکانسی عزیز

    و بسیار ممنونم از خانوم شایسته و استاد عزیز بابت فراهم کردن این سایت*

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1983 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستانم

    همین الان که برای چندمین بار این فایل رو گوش دادم تمرکزم روی ناخواسته ای هست که چند وقتیه درگیرم کرده و البته سه روزیه به خاطرش با همسرم سرسنگینم و احساس خوبی رو تجربه نمیکنم

    من به شدت روی توجه همسرم به چیزهای بیرونی حالا یا کارش یا آدمها حساس شدم

    دقیقا با توجه من به این ناخواسته داره بیشتر میشه توجه زیادش به کارش توجه زیادش به تیم کاریش توجه زیادش به مادر خودش و پدر و مادر من و رسیدگی به کاراشون

    الان با گوش دادن به این فایل مچ خودمو گرفتم

    هم باید تمرکزمو بردارم و روی خواستم بزارم هم فهمیدم ریشه توی عزت نفسم داره باید تمرین کنم که تقویتش کنم

    سپاسگزارم استاد که باز هم مثل همیشه بهم تلنگر زدی تا یکی دیگه از مسائلمو بتونم آگاهانه حل کنم

    خدایا ازت سپاسگزارم که منو به سمت این آگاهی هدایت کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مارال گفته:
    مدت عضویت: 829 روز

    سلام به استاد نازنینم و مریم بانو عزیز

    تمام حرف های که گفتید به چشم وگوشت و پوستو استخونم لمس کردم

    یادمه در یک فایلی گفتید وقتی با عزیز دلتون یه بحثی پیش میاد مریم بانو میگن که من ارتعاش یا کاری کردم که این رفتار از شما سر زده این عین یه زنگ هشدار برای من در روابط با همسرم که وقتی بحثی پیش میاد سریع به خودم میگم من چکار کردم که این رفتار باید ازش ببینم. دقت که میکنم میبینم ناخدا گاه شاید چندین روز قبلش تمرکز کرده بود روی صفات نامناسبی که داشته تمرکزم رفته بوده روی نازیبایی هاش . که میفهمم علت این بحث این رفتار از کجا بوده . نمونه دیگس پسرم هست که 8 سال داره که کمی لکنت داره وقتی. ما و اطرافیانمون بیش از اندازه تمرکز میکنیم روی لکنتش که ببینیم بهتر شده یا بدتر دقیقا بدتر میشه و احساسمون بد میشه . نمونه دیگه میتونم بگم بحث بارداری خودم هستش که برای اقدام فرزند دومم من اصلا توجه به اینکه حالا کی قراره باردار بشم ندارم حتی یه فاصله زمانی یکساله تو ذهنم بود که میگفتم احتمالا تو این فاصله شاید باردار بشم و رها کردم اصلا ذهنم درگیرش نبود وجالب اینجا بود همون ماه اول بارداد شدم …..ولی امسال که مجدد قصد بارداری داشتم توجهم رفته رو اینکه نکنه نشه نکنه طول بکشه که دقیقا همینطور شده هر ماه با جواب منفی روب رو میشم احساسم بد میشه دقیق تر بگم توجهم رفته روی چیزی که نمیخوام یعنی باردار نشدن ….. موضوع دیگه بحث مالی هستش که دائم دچار قسط و بدهی میشیم که باید بشینم در موردش فکر کنم که چه افکاری در موردش دارم که این سیکل دائم داره تکرار میشه.

    از امروز تصمیم گرفتم هم به خودم هم به بچهام یه تایم کمی حتی 5 دقیقه رو اختصاص بدیم که هر کسی یک ویژگی مثبت شخص دیگه رو بگه

    استاد عزیزم سپاس فراوان بابت این فایل زیبا که کلی درس برامون داشت. فقط امیداورم که فراموش نکنیم که این یک قانونه و قانون خدا هیچ وقت عوض نمیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1645 روز

    به نام خداوندبخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم…

    قانون تغییر ناخواسته ها…

    فقط یه راه داره، توجه ات رو از اون ناخواسته برداری بذاری روی اونچه که میخوای…

    خب سوال پیش میاد، چطور تو شرایط بد، که انقدر درگیرش شدم بتونم توجه کنم به خواسته ی قلبی خودم وقتی همه چیز برخلاف میل منه، وقتی انقدر ذهن وفکر و روح وروانم وحتی جسمم درگیر اون ناخواسته شده که فکر میکنم اگر دنیا تیکه تیکه بشه، آسمون به زمین بیاد، نمی تونم بهش فکر وتوجه نکنم…!!!!!

    آره واقعا سخته وقتی همه در موردش حرف میزنن، یا هرجا میری یه نشونه ازش می بینی، یا اصلا جلوی جشمته، یا دقیقا الان وسط اون موقعییت گیر کردی….

    سخته بخوای توجه ات رو بذاری رو چیز دیگه…که حالتو خوب کنه…

    من خیلی قدیمها قرص خواب میخوردم که بخوابم چیزی رو متوجه نشم تا از اون شرایط بگذرم، ولی نه تنها وقتی بیدار میشدم حالم بهتر نبود ویادم نرفته بود که چه اتفاق بدی افتاده یا میخواااااد بیفته بلکه سر درد و بی حوصلگی و بی حالی شدیدی هم میومد سراغم بابت قرصهایی که خورده بودم…

    یا مثلا میرفتم دوش میگرفتم، یا میرفتم استخر یه تایم کوتاهی ج میداد ولی باز یادم میومد اون ناخواسته واتفاق بد…

    یا میرفتم بیرون، یا مهمونی، یا مسافرت، ولی فایده نداشت که من توی ذهن خودم هنوز دسط اون ماجرای تلخ وبد و ناخواسته بودم…

    ولی شکر الله مهربان از وقتی اومدم توسایت از وقتی از قوانین جهان هستی آگاه شدم، تضادها وناخواسته های کمتری رو تجربه می کنم، وبا کار کرد 12 قدم فهمیدم یعنی باور کردم، که وقتی من در مسیر درست هستم یعنی به قول استاد دارم روی خودم کار میکنم واحساسم خوب هست و میدونم جهان داره همواره به درخواستها افکار وتوجهات من پاسخ میده، اگر هم تضاد یا ناخواسته ای رو تجربه کنم، سعی میکنم از خداوند بخوام که برام روشن کنه یعنی بهم بفهمونه که دلیلش چی بوده؟ یعنی دنبال حکمتش میگردم واز خدا میخوام حکمتش رو بهم نشون بده، وشکر الله مهربان رو که مثل وحی به قلبم نزول میکنه و بهم دلیلش رو میگه اصلا جوری واضح باهام حرف میزنه که خودم میگم اوکی فهمیدم عزیزم، چشم بازم خودم مقصر بودم، خودم مقصر هستم..

    چون دقیقا جاهایی با یه ناخواسته وتضاد روبرو میشم که یا از سپاسگزاری بابت نعمت هام فاصله گرفتم یا تمرکزم رو گذاشتم روی دیگران…

    خدا صد هزار مرتبه شکر که از وقتی که با تک تک سلولهام درک کردم که خداوند جز خیر وخوشی چیزی برام نمیخواد دیگه اصلا روم نمیشه تو تضادها بگم چرا خدا؟؟؟؟

    چون خودم کردم، خودم خواستم، خودم اونو خلق کردم توی زندگیم….

    یادم میفته، به داستانهای قرآنی، دلم اروم میگیره، به اینکه خدا برای موسی نقشه وهدفی در سر داشت، ومیخواست که زنده نگهش داره، به مادر موسی گفت فرزندتو رها کن تو رودخونه، واااای چه درد سختی، ولی خودش همون لحظه به قلب مادر موسی ارامش داد وخیلی زود هم موسی رو به مادرش برگردوند، هم مادر موسی بچه ی خودش رو مثل مادرهای دیگه از دست نداد وهم موسی در شرایط عالی پرورش پیدا کرد…

    یادم میاد به خواست خداوند در مورد تولد عیسی، مریم پاکدامن رو تو شرایطی قرار داد که بدون همسر باردار بشه، فقط خدا میدونه که مریم چقدر اذییت شد از ترس حرف مردم، وگفت کاش قبل این مرده بودم واین روز رو نمی دیدم، امااااااا خدا عیسی رو بهش داد، نه تنها مریم وفرزندش رو عزیز کرد بین همه، بلکه بهشون عزت،ونعمت وبزرگی بخشید که جبران اون ناراحتی ودرد مریم شد…

    انقدر تو قرآن از این داستانها هست که اگر بخوای معنیش رو بدونی و بخوای درکشون کنی قشنگ متوجه میشی که وقتی تووووووو،،،، یعنی من در مسیر درست باشم وقتی من سعی کنم خودمراقب باشم، وقتی من دارم راه درستمو میرم، وقتی من حواسم به اعمال و افکار وگفتارم هست، اگر تضادی پیش بیاد خداوندی که شاهدش هست و اداره کل جهان بدستشه، منو خیلی قشنگ به شرط صبوری، به شرط ایمان وتوکل، به شرط صداقت ودرستکاری، به شرط یکتاپرست بودن میاره بیرون …

    وجوری همه چیز رو به نفع من تغییر میده، که اصلا یادم بره تضادی هم بوده، سختی هم بوده…

    آره جهان داره با لطف وبخشندگی وقدرت ومهربانی همیچین خالقی اداره میشه…

    بر پایه ی عدل و انصاف…..

    اونکه دنبال تغییر اوضاع وشرایط و آدمها در بیرون از خودش میگرده همواره اسیر وگرفتار ودر بند همون اموال بیرونی هست….

    و اونکه هر لحظه هر ساعت هر روز، یا اصلا هر وقت که یادش میاد، میگه خدایا من به هرخیری که برام بفرستی فقیر ونیازمندم منو حتی لحظه ای به حال خودم رها نکن، خداوند هم اختیار کل اموراتش رو در دست میگیره…

    بعد می بینه خیلی از آدمها در اطرافش دارند عذاب میکشند مینالند و درد میکشند و گله وشکایت میکنند، مثل گذشته خیلی از ماها، ولی اون شخص…

    اون منه متوکل دارم نون وماستم رو میخورم و با لذت تمام روزگار میگذرونم و کاری ندارم که جه اتفاقهایی داره تو جهان اطرافم میفته‌…

    چون جهان من خلاصه شده در پناه بردن به تنها رب جهانیان، که بدون در پناهش همه خیر هست و خوشی…

    وقتی اینهارو می نویسم، وقتی اینجوری تک تک جملاتی که می نویستم از پوست گوشت واستخون و تک تک سلولهام جاری میشه، حس میکنم دقیقا نشستم پیش خدا ودارم پزش رو میدم….

    همینقدر کیف داره بودن باهاش…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1459 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم

    احساس خوب مساوی اتفاقات خوب

    قانون تغییر ناپذیره

    به هر دلیلی من دستم رو تو آتیش بزارم ،دستم خواهد سوخت.

    به هر چه توجه کنم از جنس همون به من باز میگرده

    جملات طلایی که همه یاد گرفتیم

    کنترل ذهن اصلا کار راحتی نیست،به همین دلیل موقع تضاد ،خیلی به هم میریزیم و مدام توجه به ناخواسته ها میکنیم.

    خودم رو میگم الان که با تضاد مالی دست و پنجه نرم میکنم و از طرفی نمیخام وام و قرض بگیرم ،کنترل ذهنم رو بعضی اوقات از دست میدم.

    الهی شکررررت که همسری دارم که کمک حال منه و ایشون اوضاع رو برای من بدتر یا فشار مضاعف تری نمیارن وگرنه کلا پرت شده بودم.

    خودم رو به تقوای الهی سفارش میکنم

    امروز سوره نحل رو میخوندم ،خیلی سوره قشنگ و توحیدیه، کلی نشانه و نعمت برامون میشماره،میگه کسانی که فقط به خدا توکل میکنن و مشرک نیستن ،شیطان به اونها دسترسی نداره یا نمیتونه اونها رو اذیت کنه.

    ایمان من فعلا به اندازه ایه که سراب میبینم ولی ایمانم باید تبدیل به نور علی نور بشه. چطور وقتی طبقات نور رو تو قلبم زیاد کنم،هر چی از ذهن رد بشه و وارد مرحله بعد بشه باز هم مواجه با نور میشه و دیگه دسترسی شیطان بهم کم و کمتر میشه.

    امروز با شکرگزاری و نوشتن داشته ها و خوندن قرآن به لطف الله مهربان تونستم سوره نحل رو بخونم و خدا رو شکر ذهنم تحت کنترل خودم در اومد.

    استاد عزیزم تک تک کلماتتون نورانی است و از مکان بهشتی میاد.

    استاد عزیزم شما شایسته زیباترین جملات و نعمت‌ها هستید و خدا رو شکر که ما با شما هستیم.

    کنترل ذهن به قول سارای عزیز زمانی اتفاق می افته که از صبح تا شب و از شب تا صبح ببینیم،شکرکنیم،سپاس بگیم،صلات کنیم،ذکر بگیم و…

    لحظه ای نباید غافل بشیم

    چرا که غفلت ما رو وارد دام شیطان میکنه و بعد اگه باز کنترل نکنیم وارد خطوات شیطان میشیم و نهایتا جهنمی که برامون درست میکنه.

    استاد عزیزم سپاسگزارم بابت همه فایلهات

    خدایا ما رو وارد مدار مؤمنان و صالحان کن

    خدایا دلهای ما رو هر لحظه به خودت نزدیک و نزدیکتر کن

    خدایا از نعمت ایاک نعبد و ایاک نستعین به ما عنایت کن

    خدایا ما را از عبادت کنندگان،سجده کنندگان،رکوع کنندگان،قیام کنندگان،سحر خیزان قرار بده

    خدایا دستمان را به ریسمان عروه الوثقی برسان و چنگ ما را محکم کن

    خدایا ما رو از راه یافتگان قرار بده

    خدایا ما رو وارد راه راست کن،راه راست کسانی که به اونها نعمت داده ای ،نه راه گمراهان و مغضوبین

    الهی شکرررررررت

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    رضا بهزادی گفته:
    مدت عضویت: 3341 روز

    سلام🙂

    چقـــــــــــــــــــــــــــدر دلم برای شما استاد و خانم شایسته و سایت و دوستان تنگ شده بود، بخاطر مسائل پیش آمده که هممون ازش خبر داریم دسترسی اینترنت قطع و محدود شده ولی همش از الله مهربان کمک و هدایت خواستم و نمیدونی استاد چققققققدر خوشحالم که این نصفه شبی از خواب پا شدم و هدایت شدم به سایت و اونم در کمال تعجب و بهت زدگی که دیدم نت وصله! :)) واقعا خدایا شکرت، با اینکه کلی سرعت پایینه و کلی … (سلسله اتفاقات و .. فاکتور میگیرم و زیپِ دهنم رو .. 😅🤐🙂) ولی تونستم وصل شم و بیام این پیام رو بذارم و استاد نمیدونی چقدر متشکرم ازت و از خدای عزیزم که امشب این گنج الهی این نعمت بزرگ این آگاهی ها رو باز از زبون مبارکت شنیدم و خدارو شکر کردم و برام بازبینی و مرور و تکرار صحبت های گذشته و قانون شد.. همون چیزی که همیشه بهش تاکید داری استاد عزیزم که ما موجودات فراموش کاری هستیم و چقدر خدارو شکر میکنم که ما رو هدایت میکنه و به ما تلنگر میزنه و ما رو در مسیر درست قرار میده هر جا که میخوایم و داریم کج میریم یا مسیر رو گم میکنیم و قانون رو فراموش میکنیم. بینهایت نیاز داشتم که این فایل و صحبت های این فایل رو بشنوم و خودم و ذهنم رو کنترل کنم و احساسم رو خوب نگه دارم.

    ممنونم استاد عزیز و دوست داشتنیه من 🙇‍♂️❤️🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام به شما استادان عشق و ایمان

    استاد از شما و خانوم شایسته تشکر میکنم که این روز شمار زندگی رو ایجاد کردید تا هر روز یک فایل ببینیم و تو زندگیمون استفاده کنیم

    چقدر این فایل برای من به موقع بود که فهمیدم ترمزم کجاست و چرا هیچ درامد و پیشرفتی ندارم .

    چند روزی بود تمام تمرکزم روی افرادی بود که ازشون پول طلب دارم و پیام میدادم و زنگ میزدم که چرا واریز نکردی و حالا با این فایل فهمیدم هر چقدر بیشتر این کارو بکنم هر چقدر بیشتر احساسم بد بشه جهان هستی اتفاقای بدتری برام میاره .

    و خیلی راحت با خودم حرف زدم و ذهنم و منطقی کردم که باید ارامش داشته باشم روی نکات مثبت و زیبایی ها توجه کنم روی نعمتهایی که دارم توجه کنم و بقیه رو بسپارم به خداوند که میتونه هر کاری بکنه.

    فقط باید خودم و بندازم تو بغل خداوند و دیگه نگران هیچی نباشم .

    اگر دارم به یه موضوع شب و روز فکر میکنم اگر نگران حساب بانکی و نداشتن ورودی مالی هستم اگر ترس دارم که داره حساب بانکی کم میشه من دارم با احساس بد به اینها توجه میکنم و جهان هستی هم اتفاقای بدتری برام میاره پس باید همیشه ارام و صبور ،صبور با ایمان توکل داشته باشم تا خداوند درهارو برام باز کنه نعمتهارو برام بیاره.

    هر چقدر بیشتر با مشکلات و تضادها بجنگیم بیشتر اتفاق میفته و 98 درصد مردم دنیا نمیدونن که با جنگیدن زندگی بدتر و تلختر میشه.

    وقتی داریم با یه چیزی یا تضادی میجنگیم یعنی ایمان نداریم که خدا میتونه هر کاری انجام بده یعنی هدا رو باور نداریم و باید خودمون دست به کار بشیم و وقتی هم خودمون بخایم کاری بکنیم جهان هستی تا جایی که ما به خودمون نیایم و خسته نشیم چک و لگدهای فراوان بهمون میزنه تا بیدار بشیم برگردیم تو مسیر درست

    خداراشکر میکنم که زیاد تو زندگیم چک و لگد از دنیا نخوردم و زود مسیر و پیدا کردم که البته خدا هدایتم کرده.

    امیدوارم همه مردم دنیا زود راهشون رو پیدا کنن و از زندگی لذت ببرن

    در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: