قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا علیپور گفته:
    مدت عضویت: 1019 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام بر استاد عزیز و تمام دوستان همفرکانسی عزیزم

    با هر چی بجنگی بر علیه هرچیزی که فحش بدی یا اعتراض کنی از همون جنس وارد زندگیت میشه از کجا بفهمیم از احساسمون میفهمیم اگه در زمان فحش دادن یادمقاله نوشتن یا اعتراض کردن حالمون خوبه یعنی درمسیر درست هستیم اگه حالمون بده یعنی درمسیر نادرست هستیم .

    ما اتفاقات رو با کانون توجه مون داریم اتفاقات رو رقم میزنیم فارغ از خانواده و اجتماع

    امروز از خداوند طلب هدایت کردن برای نوشتن کامنت و دیدم که این فایل روی صفحه اصلی سایت گذاشته شده و با اینکه چندین بار گوشش دادم ولی دوباره به این حرفهای بسیار عالی گوش دادم و خودم رو سپردم به دریایی از آگاهی های نابی که هرروز در زندگیم در جریان است و تمام نشدنی است و من رو هرروز تشنه تر از قبل میکنه ..

    باید هر لحظه از زندگیم رو ثانیه به ثانیه ش رو شکر گزار باشم که به این مسیر هدایت شدم .

    امروز بعد حدود یک سال بودن و استمرار داشتن دراین مسیر تازه دارم با قانون بهتر آشنا میشم و میفهمم که استاد چی میگن منظور از تمرین ستاره ی قطبی چیست منظور از تکامل چیست منظور از اینکه زندگیت آرام آرام تغییر میکنه چیست

    راستش گرچه با مفاهیم و قانون آشنا بودم ولی طوری که استاد آموزش میدن واقعا بینظیره و من تازه بعد از یکسال حالا دارم آماده میشم و یادگیریم بهتر شده

    چون وقتی به نوشته های ستاره قطبیم نگاه کردم در اولین ماه خودم درک کردم که ته نوشتنهام فقط نگرانی از نبود اون درخواست بوده در صورتیکه من حالا دارم متوجه میشم که این نوشتن برای رسیدن به آرامش هست ورها کردن و نگران تایید نشدنش نباشی

    من توجه م رو باز میزاشتم روی همون ناخواسته هایی که میخواستم به خواسته تبدیلش کنم وقتی دیدم که این نکته رو بعد 5 ماه از انجام ستاره ی قطبی فهمیدم

    دیگه ذهنم باز شد با اینکه دراین مسیر نوشتن کلی از خواسته هام به حقیقت پیوست ولی من فهمیدم که بازهم دارم به ناخواسته هام توجه میکنم .

    چند روز پیش تلفن مغازم قطع شد و من به خاطر دستگاه پوز باید تلفن رو وصل میکردم متوجه شدم که کابلش از بیرون قطع شده و باید تماس بگیری یا بری مخابرات که وصلش کنند در هر صورت این اتفاق قبلا تکرار شده بود ومن به خاطر تجربه ی قبلم که هی ناراحت بودم واعتراض میکردم که این چه وضعیه وچرا بررسیش نمیکنن و از این حرفا کارم طول میکشید

    این بار که این اتفاق افتاد حتی تماس هم نگرفتم حتی مخابرات هم نرفتم و توجه م رو از روش برداشتم وبا خودم گفتم الان که همه میتونن با گوشی پرداخت کنن نگران نباش

    باورتون نمیشه شاید 2 روز بعد دیدم یک نفر از مخابرات اومده جلوی مغازم و ازم پرسید چک کنید تلفنتون وصله و من چک کردم دیدم بله وصل شده و طرف رفت اصلا نفهمیدم که چطور اومد وکی آوردش و کارم به همین راحتی حل شد .

    فک کنم تمام اتفاقات زندگی به همین راحتی قابل حل باشه ولی چون باورش نداریم برامون سخت پیش میره .

    یادمه توی زمان شلوغیا من یک لایو استاد رو با آقای عرشیانفر دیدم و دیگه خیالم راحت شد البته که اون موقع هنوز شاگرد استاد نبودم

    ولی دخترم دائم به خاطر شلوغیا بسیار پیگیر بود و ما باهم تفاهم فکری نداشتیم ولی من خیلی توجه نمیکردم و به مسیر خودم میرفتم و خدا رو شکر میکنم که دخترم هم بالاخره مسیر خودش رو پیدا کرد و حالا شاگرد استاد شده .

    من درحال رشدم و پرانگیزه تر از قبل با قدمهای کوچک ولی پایدار درحال زندگی کردن هستم عجله ی ندارم واز آرامشی که دارم دارم لذت میبرم

    استاد میگن نمیدونم که چطور واز کجاها ثروت وارد زندگیم شده من کاری ندارم دست های خدارو باز میزارم واون خودش از جایی که بهتره وارد زندگیم کرده

    منم همش با خودم فکر میکردم که من باید از طریق این شغلی که دارم باید به ثروت برسم ولی حالا با خودم فکر کردم که استاد یعنی از طریق همین فایلای آموزشی به این ثروت رسیده ؟؟

    که اصلا قابل باور نیست هرچقد هم ضرب کنی و ببینی پول این دوره ها شاید یک درصد درآمد استاد باشه پس از هزاران هزار راه دیگه خداوند ثروت رو وارد زتدگیشون کرده به قول خود استاد که میگن من چجوریش رو نمیدونم

    آره تازه دارم میفهمم بیش از حد به خودم فشار نیارم که من باید ازاین راه یا از اون راه ثروت رو بدست بیارم

    من فقط روی خودم کار میکنم و بقیه ش با من نیست .همینطور که الان همینطور آرام آرام اتفاقات زندگیم رخ داده و وقتی نگاه میکنم نمیدونم چطوری بقیه ش هم همینطوره

    من کارم خیلی سبکتر شده ولی درآمدم بهتر شده و پولم بهتر پس انداز میشه ،سلامتیم عالیه اصلا توی یکسال اخیر یکبار به دکتر مراجعه نکردیم کل خانواده

    هزینه ی اضافی اصلا نداشتیم ،

    من توی حوزه ی سلامتی خیلی تونستم راحتتر باشم و کلا توی ذهنم نقش بسته که من سیستم ایمنی بسیار قوی دارم و اصلا مریض نمیشم و هیچ مقاومتی روش ندارم و واقعا هم اگر هرکسی حتی آنفولاتزای سختی هم داشته باشه و حتی بغلش کنم به هیج وجه نمیگیرم واین باور سالهاست که با منه واصلا بهش فکر هم نمیکنم و خیلی عادی پذیرفته شدست و درمقابلشم اگر به مشکل کوچکی برخورد کنم میگم اصلا امکان نداره این اتفاق واسه من بیوفته آخه بدنم خودش ازپسش بر میاد .

    با خودم فکر کردم که چطور من تونستم توی این حوزه اینقد قوی باورش کنم چون هزاران بار اتفاق افتاده و من دیدم و تجربه ش کردم که آره بایدددددد این سلامتی جزئی از وجوم باشه و نگم خب طبیعیه که سرما بخورم خب طبیعیه که ویروس منتقل بشه

    خب هوا سرده طبیعیه

    نهههههه من میگم اصلا هواسرد باشه گرم باشه زمستون باشه پاییز باشه موها م خیس باشه توی هوای سرد من سرما نمیخورررم تمام شد رفت

    پس وقتی استاد میگن آقا ثروت مثل اکسبژن میمونه همیشه هست تو باید دریافتش کنی و چقد باورش کنی نتیجه میگیری

    بله با هی تکرارش با دیدن نتایجت واینقد انجام دادنش تا وقتی کسی میاد بهت میگه پول نیست مردم پول ندارن نون بخرن تو خندت میگیره چشات گرد میشه از تعجب و میگی آقا چطور ه که من هرروز میبینم پول در حال گردشه مثل اکسیژن

    من توی یکی از محله های خوب شهرمون زندگی میکنم یه کلانشهر ،ساخت وساز ملک اینجا فراوانه هر چند قدمی ساختمونهای بزرگ در حال ساخت و از شروع تا پایان به سرعت انجام میشه هرروز با خودم تکرار میکنم چقد پول در گردشه توی همین ساخت وسازها ببین چقد آدمای ثروتمند زیاده که هنوز این تموم نشده بعدی شروع میشه وهمینطور به محض پایان یافتن ساخت ساختمونها به فروش میرسه بله به همین راحتی پول در حال گردشه و مردم از اوضاع بسیار خوبی برخوردارند .

    واقعا کار ملک سازی و خریدو فروش ملک رو هم خیلی دوست دارم و هروقت بهش فکر میکنم حس خوبی میگیرم .

    من چند سالی بود رانندگی نکرده بودم ،به لطف خدا تونستیم ماشین بخریم که اونم پولش براحتی فراهم شد ومنکه توی شهر بزرگ با این همه شلوغی ترس داشتم از رانندگی ،دیگه با صحبتهای استاد و دیدن استاد که با اتوبوس مسافرتی و یک سانتافه وصل بهش رلنندگی رو شروع کرد و گوش دادن به فایلی که استاد توی قدم ها توصیح دادن در موردش که وقتی میخواستن با اتوبوس رانندگی کنند چه ترس داشتند ولی باهاش مواجه شدن و دیدن که چه لذتی داره ترس همراه با لذت منم با خودم گفتم باید شروعش کنی و با کلی ترس و اضطراب شروع به رانندگی کردم و رفتم توی دلش ،آقا این احساس لذت بخش چقد بعدش عالی بود وقتی واردش شدم دیدم که همش توهم بوده و ذهن میخواسته منو بترسونه و بعد چند روز براحتی رانندگی میکنم واونم عالی خودم رو خیلی تحسین کردم و اعتماد بنفسم کلی بالاتر رفته .

    امروز خودم رو سپردم به الله و گفتم که خودش برام بنویسه چون میخوام به خودم کلی آگاهی بدم و پاشنه ی آشیل خودم رو پیدا کنم و هم رد پایی برای چند ماه بعدم باشه ‌.

    خیلی رشد کردم خیلی چیزا یاد گرفتم خیلی توی زندگی کردنم راحتتر میگیرم خیلی سعی میکنم مسائل کوچک رو حل کنم و زندگی همینه و بعد یه مدت جهان که ببینه اینقد مداومت دارم بهم پاداش بزرگ میدهد .

    البته که الانم کلی پاداش گرفتممم

    استادجانم فقط میتونم بگم عاشقتم وسپاسگذارتممم

    همگی در پناه الله باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    محمد امیرفتحیان گفته:
    مدت عضویت: 1590 روز

    با سلام امیدوارم که حالتون عالی باشه استادعزیزم و خانم شایسته عزیز واقعا حرف هاتون درست و صحیح من هم مانند شما در کنار عزیز دلم در تهران این روز ها کلی جاهای خوب رفتیم و حسابی به نکته های مثبت با توجه به دوازده قدم توجه میکنیم واقعا همه چی زیبا شده هر روز به مسیر زیبا تر هدایت میشیم همه چی آرامش برامون ایجاد کرده من اصلا هیج در گیری به چشم خودم ندیدم با اینکه تمام تهران در حال رفت . آمد بودم انگار دنیا ما سانسور شده و چیزی جز زیبایی وجود ندارد استاد هر چی بگم کمه اما این رو باید بگم دارم دقیقا مسیر شما رو میرم و هم سلامتی هم یه عشق بی نهایت دل نشین هم ثروت در زندگیم جاری شده و هر روز داره بیشتر و بیشتر میشه خیلی عالی میشه که کنار شما تو پرادایس ما هم یه ملک بخریم و گاهی اوقات به شما سر بزنیم و از قوانین صحبت کنیم من مطمعن هستم با ادامه دادن به این قوانین این اتفاق رو رقم میزنم ما خدا رو باور داریم و عاشقانه می‌پرستیم

    اگه بخوام از این قانون بگم به بچه ها باید بگم که من از لحظه ای که با بدهی میلیاردی بدون هیچ کمکی به جایی رسیدم که بدون هیچ کار خاصی به راحتی از بیزینس خودم درآمد عالی دارم و تمام بدهی هامو دادم خودمم نفهمیدم چطور اما حس خوب معجزه کرد برام و زندگیم هیچ شباهتی به روزی که این قوانین رو شروع کردم نداره

    و این تازه اول راهه بخدا قسم که اول راه ایمان به خداست ایمان واقعی آرامش. و سپس نتیجه ساز میشه

    خدا رو بابت این تابلو نقاشی خودم ممنونم و از شما هم ممنونم

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    هادی هادیان گفته:
    مدت عضویت: 2060 روز

    سلام برشما استاد عزیزم درود برشما ای مردبزرگ انسان شریف صمیمانه ارادت دارم و دوستتان دارم سپاسگزارم برای یادآوری آگاهی های معنوی وقوانین هستی که هنرمندانه مثل همبشه ساده و رسا بیان فرمودین : یک: باهرچه بجنگم و مقاومت بورزم ازآن جنس یا مشابه فرکانسش رو درزندگی تجربه میکنم !!! تجربه مفتضحانه ای در تغییر شخصیت ریسم داشتم که سالها انرژی گذاشتم و نتیجه یاس وسرخوردگی و خشم وعصبانیت و خودکم بینی شدید بود برام که منجر به تظاهرات جسمی در تیروییدم شد ودر کل حال بد !!!

    دو : بجای اینکه ببینم ناخواسته هام رو ولیستشون کنم تمرکز کنم روی خواسته هام و لیزری درجهت رسیدن بهشون حرکت کنم ! درزمینه سلامتی ، روابط ، مسایل مالی بیشمارتجربه دارم که درمورد همان ریسم دوسال اخیربخصوص تازمانیکه ازایشون جداشدم به چشم دیدم وباورکردم که خودم خالق تجربه هام هستم و شخص مقابلم باویژگیهاش بازتاب درونیات من بودم که با تغییر دیدگاه من تصویرربسم در آینه تغییرکرد به دلخواه من و باصلح وآرامش و عزت مندی ازهم جداشدیم خداروشکربرای وجودپربرکت شما درزندگیم وهمچنین خانم شایسته عزبزونازنین ، برایتان بهترینهای دنیاوآخرت رومیخواهم، ازهرچه تو به دیده بد می نگری ، ازچنبره وجودخود می نگری !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1780 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم 🌹

    سلام و دروود خدمت استاد عزیزم. استاد من از شما بسیار بسیار بسیار زیاد ممنون و سپاسگزارم که واقعا این فایل را درون سایت قرار دادید.

    من امروز 2 اکتبر ساعت 1 صبح رفتم توی اینستاگرام همسرم و تا ساعت 4.30 صبح درگیر مسائل بودم. تا قبل این چون اینستاگرام خودم را پاک کردم کلا هیچ چیزی ندیده بودم.

    وقتی این اتفاقات را دیدم یه لحظه دو به شک شدم که نکنه اشتباهی دارم میکنم و منم باید به این موج بپیوندم در صورتی که قلبم و احساسم بهم میگفت که بهترین راه همینه که من روی خودم کار کنم و شرک نورزم و راهی که بهم گفته شده را ادامه بدم که مسیر الهی همینه.

    تا اینکه اومدم در سایت شما و این فایل زیبا و عالی را گوش دادم و مطمئن شدم. ازتون بسیار سپاسگزارم و از خدای خودم.

    استاد یه تشکر دیگه هم ازتون بکنم…

    نمیدونم چجوری بگم دستتون در نکنه و ممنون و سپاسگزارم که شما اومدید تو این راه و به خدا توکل کردید و این راهو ادامه دادید و نا امید نشدید. خدایی دستتون درد نکنه. یعنی یه اسوه به تمام معنایی اید استاد واسه من. تو همه مسائل. عاشقتونم و ازتون سپاسگزارم.

    باز هم از شما، خانم شایسته و از خدای عزیزم سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    پیام ترابی نوید گفته:
    مدت عضویت: 4061 روز

    سلام

    این به معنی این هست که در هر شرایطی خودمون رو ببینیم و در شرایطی که هم نوعمون مشکل داره به کمکش نریم و این به معنی این هست که وقتی آشغالی وجود داره بزنیم زیر مبل.

    دقیقا انگار مسلمانان در جنگ کمک پیامبر نمیکردن و جهاد نمیکردن میگفتن ما میخواهیم اعراض کنیم و تمرکز نکنیم بروی نازیبایی ها

    کسی کنار امام حسین شمشیر نمیزد چون حالش بد میشه و تمرکز میشه بروی نازیبایی ها

    ما همه میدونیم هر رشدی با تغییر بوجود اومده و خیلی وقتها باید تغییر بدیم بیرون رو آگاهانه و این رو خود شما استاد عباسمنش گفتید

    قران بوقتش طلاق داره جهاد داره اعراض و بخشش و صلح هم داره

    دقیقا انگار که عفونت زیاد روی بدن باشه دیگه با تغییر درونی که میشه همون قرض چرک خشک کن نمیشه و نوبت به تغییر بیرونی که جراحی و دراوردن عفونت هست میرسه . یا مرحله سختتر باشه قسمتی از عضو بریده میشه بها داده میشه برای سلامت در آینده

    ما با چیزی نمیجبگیم ما برای رفع و رشد تلاش میکنیم و چیزهایی که مانع ما هستن رو برمیداریم

    در ادامه بخوام از تاثیر جامعه بگم اینکه همه میدونیم امریکا سرعت رشد انسان بیشتر از ایرانه و این به معنی این نیست که ایران نمیشه اونجا بهتر میشه رشد کرد شرایط مهیا تره وکسی نمیتونه کتمان کنه. و استاد عباسمنش هم همیشه میگن ما بهشرایط بهتر هدایت شدیم پس شرایط متفاوته . پس استاد عباسمن نگفتن چون شرایط فرق نمیکنه من برم به سختترین شرایط بهترین شرایط زدندگی خودم رو بسازم مهم خودمم رفته بهترین شرایط نسبت به شرایط بقیه کشورها(و میدونیم که این بهترین و بدترین نسبی هست و چیزی مطلق نیست و نیاید بگید اونجا هم نازیبایی هست میدونم ولی زیباییش و حسن هاش از جای دیگه بهتره)

    خوشحال میشم کسی منطقی بتونه جواب سوال من رو بده و یا همراه بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمد سوری گفته:
      مدت عضویت: 1762 روز

      سلام دوست عزیز

      مطلبی به ذهنم رسید در مورد پیام شما که عرض میکنم

      و درک و پذیرش آن دیگر با مدار فکری شماست

      استاد عباسمنش عزیز و گرامی در دوره ۱۲ قدم قدم سوم یک جلسه دارند در مورد دلسوزی

      اولین مرحله این است که قانون را بپذیریم اگر قانون را بپذیریم (قانون این است که ما هر لحظه در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستیم و دقیقا هر لحظه هم جهان هستی دقیقا اتفاقات، شرایط و افرادی از همان جنس را وارد زندگی مان می کند) دیگر دنبال دلایل نمیگردیم نمی گوئیم چرا بچه فلان فرد معلول است چرا خداوند در حق آنها ظلم کرده می گوئیم درک و مدار و آگاهی من برای بررسی این مسئله کم است ولی از آنجایی که باور دارم قانون درست است و بارها بارها نتیجه آن را در زندگی ام دیده ام دیگر شک به باورها و افکارم وارد نمیکنم.

      در مورد پیام شما، اگر قانون را قبول دارید دیگر می دانیم که احساس (که به قول استاد همان خدای درون است) تعیین کننده و ملاک کارهایمان است چون احساس خوب اتفاقات خوب و احساس بد اتفاقات بد را به دنبال می آورد. آیا این گونه اتفاقاتی که اکنون رخ میدهد از هر جناحی که باشد چه احساسی برای آنها به دنبال دارد؟!!

      و از طرفی میدانیم جنگ و اعتراض که به نشانه ی اینکه حقی از کسی ضایع شده صورت می پذیرد یعنی شک به عدل خداوند و زیر سوال بردن قانون که در بالا ذکر شد( از این جهت که جهان آینه ی ذهن ماست) اگر چیزی مطابق خواسته مان نیست نه به این دلیل است که باید آن چیز را تغییر دهیم و با آن جنک کنیم بلکه به این دلیل است که باید درون خودمان را بررسی کنیم چون هر اتفاقی که برامون می افته نتیجه ی باور و فرکانس های خودمون هست

      به قول شاعر

      بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست

      در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی

      من فکر میکنم و معتقدم اگر همه ی مردم کشورمان افکار و باورهای خودشون عوض کنند شرایط کشور ما عوض میشه در غیر اینصورت چه تغییر در وضع حجاب ایجاد بشه چه تغییر در نوع سیستم حکومتی ایجاد بشه چه ارتباط با فلان کشور برقرار بشه در نهایتتتتتت اوضاع همان است که قبلا بوده!!

      چون این باورها و فرکانس های ست که نتیجه را مشخص می کند نه قوانین حاکم بر مملکت

      امیدوارم این مطالبی که به من الهام شد برای شما بزرگوار مفید باشد

      علی برکت الله

      استاد عزیزم عباسمنش از شما به خاطر فراهم کردن چنین بسترهای ارزشمندی که می توانیم از آگاهی های دیگران استفاده کنیم و دیدگاه خودمان را به اشتراک بزاریم بسیار بسیار متشکرم انشالله روز به روز مدار شما در جهت متعالی شدن بهتر و بهتر شود.

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      اندیشه افشین گفته:
      مدت عضویت: 3002 روز

      سلام دوست عزیز

      مسأله اینجاست که خیلی از ما هنوز درک نکردیم که با قانون جذب و قوانین کیهانی فقط میتونیم زندگی خودمون را رقم بزنیم و شرایط و اتفاقات زندگی خودمون را خلق کنیم نه دیگران را . یعنی ما وظیفه ای در قبال همسو شدن با مردم نداریم چون اونها هم خودشون اتفاقات و شرایط زندگی خودشون را با فرکانس هاشون تعیین می‌کنند .

      بگذریم که ۹۹ درصد مردم اینو قبول نمیکنند ولی مهم نیست که آدم ها این قانون را می پذیرند یا نه ، مهم اینه که این قانون همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت .

      و شما اصلا وظیفه ای در قبال هم نوعانت نداری و اینکه توی گوش ما کردند بنی آدم اعضای یکدیگرند….. خز اساس غلطه . شما فقط در برابر خودت در برابر ذهن و روح و جسم خودت مسئولیت داری و وظیفه داری که همیشه خودت را در بهترین شرایط روحی و سلامتی و مالی قرار بدی و همین یک مسئولیت انقدر مهم و سنگینه که فرصتی برای پیوستن به هم نوع نمیرسه تازه اگر واقعا هم نوعی وجود داشته باشه . من به خودم میگم گیرم که همه این آدم ها در شعار زن- زندگی- آزادی هم عقیده باشند اما در بسیاری از مسائل باهم فرق دارند و شاید این فرق ها انقدر زیاد باشه که حضور همدیگه را نتونند تحمل کنند و این سر و صدا ها فقط مال خیابون هاست وگرنه در واقعیت اختلاف نظر ها خیلی زیاده .

      درسته شرایط در آمریکا متفاوت هست ولی این تفاوت در زندگی کسی خودش را بروز میده که در مسیر و مدار برخورد با اون تفاوت‌ها باشه وگرنه خیلی زیادند افرادیکه توی همون آمریکا نه تنها به شرایط خوب برخورد نمی کنند بلکه به شرایطی بسیار بدتر از ایران برخورد می‌کنند چرا که در قانون جذب اصلا بحث شرایط عمومی کشورها و ملت ها مطرح نیست ، بحث اینه که هر فردی با توجه به مدارش به شرایط خاص خودش هدایت میشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        پیام ترابی نوید گفته:
        مدت عضویت: 4061 روز

        سلام.ببینید شما من رو نمیشناسید

        من میدونم قانون جذب چیه .ولی شما اگر قران رو بخونید ما رو اجتماعی افریده از اینکه ما شما رو فوج فوج و قبیله و در گروه افریدیم . شمااگر خانوادت رو آسیب بزنن روت رو میکنی اونور و میگی ناراحتم نکنید مدارم خراب میشه؟

        کسی نمیخواد کسی رو محاب کنه به هر حال همیشه ایراد هست و کسی که ایراد ها رو دیده و رفع کرده منجر به رفع چیز های درست شده در هر چیزی ایراد رو دیده در ماشین رفعش کرده ایراد رو دیده در زندگیش رفعش کرده ایراد رو دیده انسان با ۱-اقدام ۲-بازخورد۳- اموزش ۴-اصلاح رشد میکنه

        مگه میشه هیچی نکنه و بعد بگه من رشد میکنم . همون جامعه امریکا از ایراد گیری باعث تغییر و رشد شده و همه چیز بهتر شده و هر جامعه ای

        مثلا قبلا تعرض به خانم ها در اروپا زیاد بود جنبش هایی بوجود اومد قوانینی وضع شد حل شد.ما نمیتونیم اشغالها رو بزنیم زیر مبل چون بگیم حالمون بد میشه باید با مشکلی که دراون مسئولیم . مسئولیت بخرج بدیم. گفتم اگر خانواده خودت در این درگیری ها آسیب میدید بازهم اینططور میگفتی؟

        کتاب به پا خواستن برای انسانیت رو بخونید از جان ایزو با ترجمه دکتر صاحبی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Kiarash گفته:
      مدت عضویت: 1149 روز

      سلام آقای ترابی عزیز.

      منم با شما موافقم و خب حس میکنم استاد عباسمنش از ایران خبر نداره

      ولی با صد درصد حرفاتون موافقم

      مثل این میمونه یه نفر تو خیابون به سگ ها بزنه و تو بگی نه من نمیخوام به اون توجه کنم درصورتیکه میتوانی کمک کنی و جلوی اون رو بگیری که به سگ ها اسیب نزنه

      امیدوارم استاد این پیاما رو بخونه البته که میدونم پیش خودش میگه تو هرجور دوس داری فکر کن و نتیجه هم همینجور بگیر 😒

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اعظم شاه نظري گفته:
      مدت عضویت: 3297 روز

      من با شما موافقم ،اگر در امریکا با برده داری و برابری حقوق سیاه پوستان مبارزه نمی کردند آیا الان سیاه پوستان می تونستند به این درجات عالی اجتماعی برسند که حتی رئیس جمهور امریکا شوند ؟آیا بدون مبارزه می شد زنان در اروپا و امریکا به آزادی برسند؟ آقای ترابی من با شما موافقم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        پیام ترابی نوید گفته:
        مدت عضویت: 4061 روز

        سلام وقت شما بخیر

        ما دقیقا ما برای رشد نیاز داریم به این 4مرحله اقدام بازخورد اموزش اصلاح . که این چرخه میتونه صدها بار تکرار بشه دوباره اقدام بازخورد اموزش اصلاح دوباره اقدام بازخورد اموزش اصلاح

        و این در هر زمینه ای صدق میکنه

        و ما همه بهم وصلیم و اگر اینکه ناراحت میشیم و کاری میکنیم در درجه اول برای بهبود خودمون هست . پس براندازی این همه پادشاه ها و ظلم ها چی بوده در طول تازیخ؟بقیه انجام بدن ما بشینیم استفاده کنیم بگیم مدارمون بوده ؟یا زرنگیمون .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1103 روز

    بنام نامی الله.

    سلام استاد عزیزم ،سلام بانو مریم.

    استاد عزیززززززم ،بودنتون تو دنیای امروز من ،یه معجزه بود،و من چه خوشبختم که در زمانی زندگی میکنم که حضورتون تو زندگیمه،روز ها ….

    شبا……

    لحظه به لحظه زندگی من دوخته شده به هنسفریم که فقط صدای شماست که تو گوشم می پیچه،فقط حرف حرفای طلایی شماست و روندی که روز به روز بهتر میشه و خوشبختی و هدایت های خداوند که هر روز رنگ تازه ای برام میگیره:)

    از وقتی که با آموزه هاتون دارم زندگیمو رقم میزنم ناخواسته ها کمتر شده و هموناام پلی شدن برای خواسته هام .

    از وقتی که یاد گرفتم به تمرکز عزیزموووو،تمرکز با ارزشمو فقط معطوف کنم به چیزهای زیبا ،به چیز هایی که اونارو میخوام ،این جهت دادن به کانون توجه و ساختن باور با صدای شما ،با پیدا کردن الگو تو هر زمینه از زندگیم در هایی از معجزه به روم باز کرده.

    استاد عزیزم من قبلا خیلی ادم واکنش گرایی بودم اونجوری که امکان نداشت چیزی و ببینم و بشنوم و واکنش نشون ندم و از همه بدتر بارها و بارها راجبش صحبت میکردم جالبه نتیجش چیزی جز حال بد و اتفاقات بد نبود.

    اما این روزا من واکنش گرایی قبلو ندارم و فقط میگذرم ،گذر میکنم چون میدونم واکنش منفی به هرچیزی یعنی توجه به ناخواسته و توجه به هرچیزی از جنس همون وارد زندگیم میکنه،اینو بارها و بارها به ذهنم میگه اخه ذهن فراموش کاره و ممکنه یادش بره ،البته که من اونقدر دارم قانونو زندگی میکنم که ناخودآگاه ازش استفاده میکنم…..

    ناخودآگاه توجه میکنم به زیبایی ها

    ناخودآگاه برای هرچیزی میگم خدایاشکرت ……

    البته که اگاهانه میگردم دنبال نکات مثبت،روابط عالی،نمود فراوانی،سلامتی و …….

    یادمه ماها پیش کع این اتفاق تو ایران افتاد ،استاد بخدا قسممممم که من با اینکه خیلییی ام رو خودم کار نکرده بودم اماااا متعهد به حرفاتون بودم که برعکس جامعه پیش برو کهههه قرار نیست کارایی که همه میکنن درست باشههههه….

    اونجا بود که فهمیدم کافیه به این قضیه واکنش نشون بدم تا تا ببینم چطوری به سمت ناخواسته های بیشتر میرم…..

    اون زمان قشر زیادی از مردم همه اعتراض میکردن و من اون زمان یادم میاد اینستا بخاطره این فضا پر شده بود از استوری و این حرفااا ،کلا پاکش کردم و گذاشتمش کنار و چقدر به خودم افتخار میکنم مثل بقیه عمل نکردم……

    استاد عزیزززززززم عاشقتممممممممم

    در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    احمد رضا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    سلام بر استاد دلها و عزیز من و برادر بزرگتر من

    این فایل رو من پارسال هم گوش دادم ولی الان اومدم در موردش کامنت بگذارم

    دقیقا حرف های شما درسته و من لمس کردم هم برای خودم و هم برای اطرافیانم

    یکی از نزدیک ترین افراد زندگی من این اخلاق رو داره که همه مشگل ها رو گردن همه میندازه و به نظر خودش همه مقصرند از پدر و مادر تا برادر و خواهر و….

    حالا زندگی این فرد دقیقا مثل کانون توجهش هست و خراب و به همون مشگلات هدایت میشه

    یک بار داشتیم‌با هم بیروون میرفتیم و دیدم که خیلی مشگلات کوچیک و پیش پا افتاده براش به وجود میاد و دیدم ایشون با کوچکترین مشگل هم میجنگه و طبق قانون مشگلات دارند بزرگتر و بیشتر میشن براش و من همونجا گفتم خب من اصلا اینجوری نیستم چون اصلا با مشگلات خیلی کم میجنگم و خیلی تمرکزم برمیدارم.

    در یک زمانی یه ناخواسته به وجود آمد برام و ایشون هم باخبر شد

    مشگل این بود که موتور من دزدیده شد موتوری که کل دارائی من بود

    فردای اون روز انگار یکی بهم آیه های 154 و155و 156سوره بقره رو بهم گفت و یاد آوری کرد اینجا باید کنترل ذهن نشون بدی و خودت رو جزو صابران بکنی

    ولی ایشون همیشه داد و بیداد و اعصاب خوردی که باید جنگید باید بری اونجا و به همه شک داشته باشی

    اونجا من‌ باز هم‌ گفتم ببین قانون چی میگه و پیروی کن از قانون

    و جالبه طبق قانون ما از همدیگه جدا شدیم و اون به سمتی و من به سمتی چون من همیشه داشتم‌ روی نکات مثبت و زیبایی ها تمرکز میکردم و جهان کبوتر با کبوتر اجرا کرد

    استاد قانون همیشه یکی هست و برای من و شما و حتی موسی و محمد هم فرقی نداره پس آدم باهوش کسی که پیروی کنه که بتونه به خواسته هاش برسه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مجید حاجیوند گفته:
    مدت عضویت: 1481 روز

    سلام ب همه عزیزان

    سریع میرم سر اصل مطلب اینکه

    این سفرو من شرو کرده بودم ولی ادامه دار نشد برام و دوباره تلاش می‌کنم ک استارت بزنم ب امید الله و هیچ احساس بدی ندارم نسبت ب این موضوع و خداروشکر میکنم دوباره ب این مسیر هدایت شدم

    و دور شدن از سایت اینو بهم ثابت کرد که واقعا زندگی خیلی سخت میشه برای کسی ک بر اساس قوانین عمل نکنه

    و این موضوع باعث شد بیشتر قدر سایت رو بدونم و سپاس گذار خداوندم ک لایقم دونست و هدایتم کرد

    از خدا میخام ک بهم استقامت و قدرتی بده ک بتونم تو این مسیر هروز قوی‌تر از قبل بمونم و ادامه بدم

    تنها بهایی ک بک زندگی شاد و موفق نیاز داره توجه ب زیبایی ها و اعراض از ناخواسته هاست و این شاه کلید زندگیه

    و با تمام وجودم از خدای مهربون میخام کمکم کنه که بنده خوبی باشم و براساس قوانین بدون تغییرش زندگی کنم

    پروردگارا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم ب قدر کافی روی آدما و خودم حساب کردم و شکست خوردم ک درک کنم تنها تویی ک لایق پرستشی

    خدایا میدونم کنترل ذهن کار آسونی نیست و یه کوچولو استرس دارم برای شروعی دوباره و تعهدی پولادین

    خدایا من تسلیمم

    کمکم کن فقط در مورد زیبایی ها حرف بزنم ️️️️دوستان وجودتون دلگرمیه مرسی ک هستید و نظراتتون رو کامنت میکنید مطمعن باشین خیلی حداقل ب من کمک کرده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مریم جون گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    درود به استاد عزیزم ،و همراهان عزیز دراین سایت استاد من ودوستم به همراه دوتا پسرش تصمیم گرفتیم عید امسال (403)بریم قشم مسافرت وقتی رسیدم بندرعباس تصمیم گرفتیم شب بندر بمونیم فرادش بریم قشم دوستامون که اونجا خونشون بود و شب خونه اونا بودیم میگفتن باید صبح خیلی زود برید، چون ،هفت هشت ساعت معطل لاندی گراف می‌شید،ما صبح دیر از خواب بیدار شدیم و میگفتن دیگه فایده نداره باید صبح زود میرفتید من یه دوستم میگفتم ما به حرف کسی کار نداریم ما حرکت می‌کنیم خدا ما رو هدایت میکنه،ما عجله نداریم ساعت دوازده حرکت کردیم به سمت جایی که باید سوارلاندی گراف میشدیم وقتی رسیدیم باورتون نمیشه اولین ماشینی که سوار شد ماشین ما بود ،برا برگشتن هم دقیقا همین اتفاق افتاد بهمون میگفتن شانس آوردین ولی من میدونستم که ربطی به شانس نداره ،فردای مسافرت خواهرم بهم زنگ زد بهم گفت که حواست باشه که اونجا با کسی بحثی چیزی نکنید چون چاقو دارن و خطرناکن درصورتی که ما با هرکی برخورد میکردیم دوست داشتن کار مارو راه بندازن ،آدرس میپرسیدیم با کمال میل جواب میدادن،همه با ما خوش رو بودن و من میدونستم دلیلش فقط وفقط برمیگشت به نوع نگاه من و احساسی که داشتم ،خلاصه کلی اتفاقات خوب واسمون می افتاد که بیشتر بهمون خوش بگذره واین سفر واسه من تجربه ای شد که قرار نیست اگر واسه کسی اتفاق ناخوشایندی بیفته واسه منم بیفته و همه چیز به دیدگاه من به اون مسئله ربط داره،استاد من واقعا وقتی با آدما برخورد میکنم از نوع حرف زدنشون متوجه تغییر خودم با بقیه میشم و این منو خیلی خوشحال میکنه که تو مسیری هستم که ممکنه تنها باشم ،اما ،آرامشی دارم که اطرافیانم ندارند،خیلی دوستون دارم استاد ،سالم و سرحال باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    الان چندین ماه از اون اتفاق داره میگذره اما حالا ببینیم نتیجه چی شده

    اونهایی که به راحتی از دوطرف کشته شدند مثل اون نفر اول

    به قول استاد باید ی لباسی بموشیم که مورد تعرض قرار نگیریم که چی لج بازی

    الان اون خانم تبیدل شد به یک شخصیت رنج کشیده و قربانی در واقع خودش با فرکانسش همچین اتفاقی رو رقم زد فرکانس قربانی شدن رو فرستاد اون خانم فوت شد به راحتی و دیگر بخ زندگی این دنیا باز نمی گرده الان اون دنیا صد در صد نسبت به عملش پیشمونه و دیگه ای پشیمونی فایده نداره و دیگه برنمی گرده و از دو طرف دعوا کلی به همین منوال کشته شدند و ص در صد همشون در اون دنیا پشیمونند برای چی؟برای چه هدفی؟مثلا نتیجه اون هدف الان شده که مثلا خانما با بلوز و شلوار میان تو خیابون خب که جی الان چقدر کشورمون پیشرفت کرد پیشرفت که هیچ پسرفت هم کرد اکثر مردم نادان فکر می‌کنند که اکر مردم مثلا آمریکا پیشرفت کردن به خاطر اینه که آزادی حجاب دارند در حالی که اصلا ربطی نداره مگه زمان پیامبر اسلام که کشور اسلام تا اروپا پیش رفت و مهد تمدن و پیشرفت بود بی حجاب بودند ؟نه صدر در ص نه

    در واقع اصل ی چیز دیگس که استاد لطف کردن و خداوند به ما لطف کرد که به آموزش هایاستاد هدایت کرد و باعث پیشرفتمون شد باعث رهایی از افکار بی ثمر

    من هیچ موقع خودمو قاطی این موارد نمیکردم چون به لطف خدا همواره به یاد مرگ بودم ک میگفتم ک اگر من کشته بشم اگر اون دنیا خدا ازم بپرسه برای چه هدفی چی میتونم بگم اما هنیشه اخبار رو دنبال میکردم اما همین باعث شده بود جاهایی قربانی بشم و رشد نکنم

    خداروشکر که خداوند راه رو برای بهتر شدنمون نشونومیده چون ما هم دنیا رو میخایم هم آخرت رو و همین تقوا که به قول استاد تمرکز ذهن است باعث رشدمون میشه و رسیدن سعادت دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: