قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 39

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هما ی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    با نام خدایی که هدایت می کند تو رو به سوی آنچه می خواهی به آسانی …

    خدایا منو گسترش بده . قلب منو به زیبایی ها گشاده کن. زیبا بینی منو زیاد کن و هدایتم کن تا توجه ام به سوی زیبایی ها بیشتر و بیشتر بشود …

    سلام به شما استاد عباسمنش و مریم خانم شایسته و دوستان عزیز …

    سپاس گزار از شما برای تهیه فایل های بی نظیر برای این آگاهی های ناب …

    واقعا چقدر زیبا هدایت می شوم . امروز من این فایل رو با جلسه دوم قدم پنج با هم گوش دادم . و آگهی های هر دو یکی هست . و دقیقا فایلی هست که این روز ها باید گوش کنم …

    به نظرم وقتی تضادی می آید . باید خوشحال باشیم . یعنی اومده تا تو رو بگستراند. و چقدر خوشحالم که یاد گرفتم چطور با تضاد هام روبرو بشم …

    وقتی ته دلم می لرزد و نجوای ذهنی منو می ترساند . قلبم و تک تک سلول هام بهم می گوید نترس . وقتی در مسیر درستی و وقتی از خداوند هدایت می خواهی او تو رو به بهترین مسیر ها هدایت می کند و من واقعا سپاسگزار چنین اتفاقی ام …

    آگاهی های ناب این فایل و درس بزرگ این روزهایم …

    * به هیچ وجه توانایی هدایت دیگران و تغییر مسیر و فکر دیگران رو نداریم . و این یعنی انحراف ما از مسیر و اینکه تو خودتو وابسته ی کسی در بیرون از خودت می بینی برای زندگی بهتر . در حالی که ما فقط به خداوند وصلیم …

    * به هیچ وجه ما مسئول زندگی کسی نیستیم . هرکسی مسئول زندگی خودشه . حتی من مسئول زندگی بچه ی سه سالم هم نیستم . باید ایمان داشته باشم نیرویی بزرگ و عظیم در حال هدایت ماست . و او همه جز ها رو هدایت می کند …

    * نکته ی بعد درباره ی ارزش ماست . درباره ی انرژی ماست . وقتی به چیزی در بیرون خودمان توجه می کنیم . یعنی انرژی هدر دادن و یعنی از خواسته هایی که هماهنگ با ذات الهی ماست دور شدن …

    ما برای هدایت کسی دیگر آفریده نشدیم و ما فقط و فقط برای خودمان آفریده شدیم …

    استادم چقدر شما توانایی بزرگی دارید که حدود و مرز خودتونو تعیین می کنید و از این حدود فراتر نمی رید … در مسائلی که به من ربطی ندارد ‌. دخالت نمی کنم . به قول خودتون اصلا فکر کنید من سیب زمینی ام . و توجه من به درگیری ها و به نازیبایی ها یعنی کشاندن نازیبایی بیشتر به زندگی ام …

    * نظر دیگران و اینکه دیگران چطور فکر کنند درباره ی ما اصلا اصلا مهم نیست . چون فکر و عقیده ی آنها زندگی ما رو شکل نمی دهد. باور خودم هست که زندگی ام را شکل می دهد . فکر خودم هست که زندگی من رو شکل می دهد . و خداوند قادر محافظ من هست . قدرت مطلق زندگی منه. و در تک تک سلول های من جریان دارد ….

    * در هر مسئله می شود خیر و صلاح و زیبایی ها رو پیدا کرد . می شود طوری به قضیه نگاه کرد که تو سود خودتو در آن قضیه ببینی …

    پس به جای اینکه فکر کنیم که فردی می تواند به من آسی برساند و یا من چیکار کنم و چه رفتاری انجام بدهم تا مانع بدبختی بیشتر بشوم …

    این فکر رو توی وجودمون بپرورانند. خدا منو در این مسیر و اتفاق قرار داد . تا منو بگستراند. باعث پراکنده شدن انرژی مثبت بیشتر من به سمت اطرافم شده . باعث هدایتم به مدارهای بالاتر می شود و من استفاده های بی نهایتی می تونم ببرم. بله من آگاهی ام در تضادهای زندگیم همیشه بیشتر و بیشتر شده و قلبم گسترش پیدا کرده …

    * وقتی در مدار درست باشیم انسان های خوب و اتفاق های خوب به سمت ما جذب می شود. انسان هایی که هم مدارباشند با ما …

    اجازه بدهیم که انسان ها و رهگذرانی کنار ما عبور کنند و به انسانی و به چیزی بیش از اندازه نچسبیم و در آم صورت جا باز می شود برای اتفاق ها و خواسته های بی نظیر که مدت ها خودمونو براش آماده کردیم …

    * چقدر دوست دارم بارها این حرف رو تکرار کنم که با گوشت و خونم آغشته بشود . اینکه آدم های دیگر چطور فکر می کنند و چطور رفتار می کنند . الا به ما ربطی ندارد و هیچ خللی در زندگی ما به وجود نمیاره. اینکه انسانی به وجود و یا عدم وجود خدا اعتقاد دارد . و یا زن ستیز هست و یا ظالم هست و یا ظلم ستیز به ما هیچ ارتباطی ندارد . و نمی تواند زندگی منو در جهت منفی تحت شعاع قرار بدهد . مخصوصا زمانی که خودم بهش قدرت ندهم و جهان از اینکه همه تفکری درش باشد بهش نیاز دارد‌. به من ناز دارد . به ظالم و به مظلوم و به تمام اتفاق ها…اما زندگی من در چه جهتی گسترش پیدا کند . به من بستگی دارد. که من فکر و احساس و فرکانسم رو در چه جهتی می کشونم…

    *و نکته ی دیگر. توجه ما به اتفاقات و به آدم ها و شرایط خیلی مهمه . نجواهای ذهنی ما و افکارمون که درباره ی شرایطی چطور فکر می کنیم .به نکات منفی بیشتر توجه داریم و یا اینکه به زیبایی های اطراف و افراد نگاه کنیم . به جای دیدن نازیبایی ها … و این خودش باعث حل اتفاقات می شود به نفع ما …

    د در آخر از خداوند می خواهم که هدایتم کند که بتوانم تقوای الهی داشته باشم .و تقوای الهی داشن رو تمرین کنم …

    و یک نکته دیگر که در این فایل صحبت کردید و آگاهی های این روزهای منه . و باید جزو باورهایم کنم .‌..

    * اینکه در کجا زندگی می کنم و چه شغلی دارم اصلا تعیین کننده ی میزان خوشبختی من نیست و اگر شرایطم تغییر کند و یا اگر فلان شغل رو داشته باشم و یا مهاجرت کنم . تا وقتی خودمون با خودمونیم و باورهامون و فرکانسمون همرا خودمون هستیم . در مدار خاص ، باشرایط یکسان روبرو می شویم و هممون هزار هزار مثال در رابطه با این ها رو داریم . و تنها با تغییر افکارمون و فرکانس می توانیم شرایط رو تغییر بدهیم . با تغییر نجواهای ذهنی . اینکه در تنهایی خودمون جپچطور ابتدا درباره ی منبع وجودیمون (خود واقعیمون) فکر می کنیم . و بعد ایده ها و نظراتشون رو درباره دیگران و درباره شغل و آدم ها ….

    هرشغلی می تواند درآمد زا باشد . و هرشخصی می تواند روی مثبت خودشو رو به تو نشان بدهد. هزار هزار ویژگی دارد که تو می تونی تحسین کنی … به قول سپهر چشم ها رو باید شست و جور دیگر باید زیست … باید با منبع وجودی خودمون به صلح برسیم و باید در وجود خودمان احساساتی مثل عشق . سپاس گزاری محبت ‌ بخشندگی رو گسترش بدهیم و با کینه و حسادت و احساسات منفی به صلح برسیم . با تامل و با درک به این احساساتمون نگاه کنیم و وجودمون بپذیریم و در این صورت دیگران و طرز فکرهای متفاوت دیگران رو هم پذیرا می شیم …

    از حوای خوبم که منو هدایت کرده به بهترین مسیر ها سپاس گزارم . و اینکه منو هدایت می کند و بهترین کلمات رو به قلب من الهام می کند . سپاس گزارم .

    و از شما استاد عزیز. که برای من راهنمایی فوق العاده بودید تا برخلاف موج همیشگی حرکت کنم .و سپاس از دوستان عزیز که نوشته های ایشان هم چراغ های زیبایی رو برای من روشن می کند …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    بهار رضوی گفته:
    مدت عضویت: 2439 روز

    سلام به استادم نفسم ،استاد عزیزم وقتی این فایل رو اون زمان ک اومد گوش دادم نمی دونید چقدر آرامش توی زندگیم اومد انگار ی مرجع تقلید هستید که اومده موضع خودشو بیان کرده و دقیقا عین همونو مثل وحی منزل انجام دادم و باعث شدزمان اعتراضات دیگه این جریانات رو دنبال نکنم در صورتی که می دونستم توجه منفی ممنوع اما هر روز از بیرون خونه صدای شعار مردم و تیراندازی رو می شنیدم واقعا کنترل ذهن واسم راحت نبود با وجود اینکه تلویزیون گوش نمیدادم اما راستش از طریق ایسنتا دنبال می کردم و وجودم پر از کینه و نفرت شده بود اما هدایت شدم به این فایل بعد این فایل کلا اون موقع که صدا میامد از بیرون خونه هندزفری می زاشتم کلا ایسنتا رو تعطیل کردم فقط بخاطر منطق زیبایی که شما طی این فایل بیان کردین ،بعدش شروع کردم به خیر و برکتی که از این دولت بهم رسیده و اینقدر می خوندمش که اون حس تنفر در وجود من کمرنگ شد تا بتونم به احساس خوب برسم

    می دونید چیه استاد توی زندگی هم همینطور هستیم اگه طرف موافق نظرات ما باشه آدم خوبه س نباشه میشه آدم بده ،فهمیدم توی زندگی شخصی چقدر هنوز که هنوز دیدگاه اشتباه بقیه رو دارم وقتی تو خونه بحث های منفی میشه کلی دعوا میکنم این چیا چیه میگین و کلا کسی خلاف نظر من حرف بزنه کلا باهاش درگیر میشم الان ک مجدد این فایل رو گوش دادم متوجه شدم چقدر توی زندگی با دوست با خانواده با خواهرزاده دارم می جنگم استاد من نتایج بزرگی تو زندگیم گرفتم خیال کردم دیگه نتایج اومده همیشه میاد و برگشتم ب آدم سابق و در طی چند ماه هر آنچه بدست آورده بودم از دست دادم فقط بخاطر همین موضوعی که شما گفتید،نمی دونم چرا ما آدمها باید ضربه بخوریم تا آدم بشیم دیگه بماند چقدر اعتماد بنفس آدم پودر میشه چقدر زمان از آدم گرفته میشه تازه برسه سر خونه اولی که زمانی داشتیش ی زمانی این فایل رو فقط برای زمان اعتراضات عملی می کردم واسه بقیه موارد نه

    و الان تصمیم گرفتم یه صلوات شمار دست بگیرم و فقط هر موضوع مثبتی می بینم یکی بزنم رو صلوات شمار ،هر منفی می بینم تغییر زاویه دید بدم مثبتش کنم بعد یکی بزنم رو صلوات شمار

    تا بتونم داشته های گذشته مو بدست بیارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1786 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم سلام خدمت مریم شایسته عزیزم و سلام خدمت تمام دوستانم در سایت عباس منش

    من مدتی هست یک موضوعی در مورد پسرم وجود دارد و همه درگیر شده بودیم چند روزی بود خیلی نگران بودم

    خیلی با خدا صحبت کردم دیشب به طرز عجیبی کامنت یکی از دوستان را در سایت خواندم و خیلی حالم بهتر شد

    و دقیقا اونجا گفته شده بود باید اون ناخواسته را رها کنی و به آنچه میخواهی توجه کنی

    و موضوع خیلی مهمتر برام این بود که خیلی قشنک ایمان به خداوند را من درک کردم

    که تازه فهمیدم من که داشتم اینقدر اذیت میشدم همه از بی ایمانی من بوده و توبه کردم و سعی کردم ایمانم و باورهایم باورهای توحیدی ام را به یاد بیارم و چقدر حالم بهتر شد من متوجه شدم با این همه ادعا من مشرک بودم درک کردم که این ناخواسته را باید رها میکردم و وقتی سپردم به پروردگارم پس دیگه نگرانی معنایی نداره چون اون همان طور که همیشه خورشید و ماه و تمام منظومه شمسی را سر موقع و بدون کمترین لغزشی حیات و زندگی داده او که جهان را داره مدیریت میکنه پس من خیلی باید بی ایمان باشم که نگران یا ناراحت باشم

    من سپرده ام به پروردگارم و رها کرده ام و وظیفه من فقط توجه به زیبایی هاست و باور به اینکه هر موقع اراده خدا تعلق بگیرد به محض آنکه بگوید موجود باش موجود می‌شود

    و امروز هم به این فایل ارزشمند هدایت شدم و دوست داشتم براش کامنت بنویسم

    استاد در مورد مسائلی که اون زمان در ایران بود چون من از قبل با آموزش‌های شما آشنا بودم اصلا به این موضوعات و ناخواسته ها در ایران توجه نکردم بحث نکردم که البته توی اون روزها کار سختی بود این در حالی بود که تمام اطرافیانم مخالف من بودند و من هیچ توجهی به اطرافیانم یا همسایه ها و اجتماع نکردم

    سرم به کار خودم بود

    و خوب خیلی آرام شدم و تونستم در این مدت بهتر رشد کنم به خودشناسی عمیق تر رسیدم الهامات بهتری دریافت کردم دوره کشف قوانین و احساس لیاقت را کار کردم

    و خیلی از خودم راضی هستم

    امیدوارم همه مون بهتر بیاندیشیم ایمانمان را حفظ کنیم از مسیر خارج نشیم

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدا را صد هزار مرتبه شکر که لایق بهترین آگاهی ها هستم انشالله بهترین نتیجه هم ازاین همه نعمت وثروت وزیبایی را دریافت کنم امروز خواستم رد پایی از این آگاهی در این سایت الهی بگذارم انشالله که یه انسان عمل گرا هم از خودم بسازم تا بهترین زندگی را برای خودم خلق کنم چراکه در این مسیر الهی آموختم که به هرچیزی توجه کنی از جنس همان وارد زندگیمون می‌شود پس من خودم خالق زندگیم هستم با توجه کردن به چیزی های اطرافم اگه به زیبایی ها توجه کنم زیبایی های بیشتری وارد زندگیم می‌شود یه مثال از این توجه به زیبایی ها میزنم من حدود یکی دو سال هست که وارد یه زندگی جدید با دید جدیدی از قوانین جهان هستی شدم قبلا زندگی من مثل اکثر مردم بود یه زندگی روزمره باری به هر جهت زندگی می کردم

    ولی خدا را شکر که در مدار درست قرار گرفتم و دارم یه شخصیت جدید از خودم می سازم در این مدت همیشه سعی کردم که به نکات مثبت توجه کنم بیشتر سپاس گزار باشم خودم را از بدنه‌ی جامعه جدا کردم نه دیگه خبری از افراد نامناسب هست نه‌ اخباری نه روزمرّگی خدا را شکر صبح وقتی بیدار می شوم با یاد ونام خداوند روزم را شروع می‌کنم تمرین ستاره قطبی را به خودم یاد آوری می‌کنم بعد روزم را با این سایت الهی و محصولات شروع می‌کنم در این مدت به اندازه‌ی که توجه کردم به زیبایی ها به زیبایی های بیشتری هدایت شدم با دیدن سریال زندگی در بهشت همین امسال به خواسته چندین ساله خودم که یه سفره هوایی بود هدایت شدم به زیبایی های استانبول در اون شهر هر آنچه که در سریال زندگی در بهشت دیده بودم هدایت شدم از آزادی و زیبایی و نعمت وفراوانی همان آب زلالی که در سفر های شما میدیدم خودم لمس کردم اگر چه سوار کشتی کروز نشدم ولی سوار کشتی های کوچک و قشنگی شدم که منو با جزایر قشنگ استانبول برد واز دیدن آب زلال دریای مرمره و پرندگان زیبای دریا و انسان های شادی که بهترین سفر را برای ما رقم زدن با رقصیدن و آهنگ های شادی که پخش می کردند و کلی اطلاعات خوبی که یاد گرفتم ودر این سفره رویایی وقتی که تو خیابون های استقلال قدم می‌زدم تو اون ازدحام جمعیت یه نفر که شاخه گل رز قرمزی دستش بود به سمت آورد و اون گل را به من هدیه کرد چقدر اون لحظه خدا را حس کردم ویاد شما استاد عزیزم افتادم که در اون جشنی که در تمپا گرفته بودند و گردن بند را با اون همه جمعیت به گردن شما انداختن افتادم و به خودم یاد آوری کردم که ببین این قانون جهان هستی است به هرچیزی توجه کنی از جنس همان وارد زندگیت می شود به نعمت و زیبایی توجه کنی نعمت های زیادی دریافت میکنی اگه به نازیبایی ها و نا خواسته توجه کنی از همون جنس دریافت میکنی این یک قانون بدون تعقیر خداوند است

    یه مثال هم از توجه به نازیبایی در زندگیم برای شما میزنم تا به یاد داشته باشم واز اون درس بگیریم و عمل کنم چند سال پیش ما یه همسایه ای داشتیم که همیشه به خودشان درگیر بودن بندگان خدا هیچ کاری به ما نداشتن فقط بعضی مواقع که با خودشون دعوا و در گیر می شدند سر

    وصدای آنها ما را هم اذیت می کرد هر وقت بیشتره توجه میکردیم اونا بیشتره درگیری داشتن

    تا اینکه ما بی توجه شدیم به رفتار اونا بعد از چند سال که همه می‌گفتند اینها دیگه از این محل نمی رند امکان نداره چون که خونه از خودشون بود و به مدت بیست سی سال در این محل بودند حتی یادمه یکی از همسایه ها میگفت اگه اینها از این محل برند من یه آشه نذری پخش می کنم بماند که خود ایشون هم از این محل رفتن خلاصه بعد از این ما بی توجه شدیم یه وقت دیدیم که همسایه ها می‌گویند که فلانی خونشو فروخته و کلا از این محل رفته به خدا قسم حالا یه همسایه‌ی خوبی جاشون آمده که نگو ما که با اونا فقط در حد سلام وعلیک برخورد میکردیم حالا با اینها هر چیزی که لازم داشته باشیم یا اونا لازم داشته باشند به همدیگه کمک می کنیم و کلی محل ما زیبا تر شده خدا را شکر برا این قانون بی نظیری که آفریده که

    به زیبایی توجه کن زیبایی دریافت میکنی این با عدالت خداوند هماهنگ است اگر غیر از این بود با به عدالت خداوند شک میکردیم

    این بود ردپای من در این روز زیبای بارونی پاییزی

    23 آذر ماه 1402

    دوستدار همیشگی شما قربانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2258 روز

      سلام خانم قربانی

      روز به خیر

      امیدوارم حال دلتون عالی باشه

      چقدر لذت بردم و درس یاد گرفتم از این دیدگاه الهی‌ای که نوشته بودین‌

      سفری که به ترکیه داشتید و اینجا قید کرده بودین خیلی برای من الهام بخش بود

      و انگیزه هایم رو زنده کرد

      در مورد رفتن اون همسایه نامناسب و اومدن یک همسایه‌‌ی خوب هم چندین خاطره‌ی مشابه داشتم که ذهنم سریع همزاد پنداری کرد و این ها رو به یاد آورد

      و یک عالللم سپاسگزارِ خداوند شدم که چقدر اتفاقات زیبا و فوق‌العاده ای رو در زندگی من رقم زده

      خدایا شکرت

      سپاسگزارِ خداوند مهربانی هستم که هادی بودن از ویژگی های بارزش هستش

      همونجوری که در آیه 12 سوره لیل هم با تأکید فراوان میگه

      بی گمان راهنمایی کردن (و نشان دادن راه حق) با ماست

      خدایا شکرت

      سپاسگزارم برای دیدگاه زیبایی که نوشتید

      و یک توصیه دوستانه هم دارم عکس پروفایل و اسم پروفایلتون رو یک نفره کنید

      اینجوری مخاطب ها بیشتر با شما ارتباط قلبی می گیرند و تعامل قلبی دارند

      استاد هم چندین بار این موضوع رو شرح دادن

      خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه به سمت زیبایی های بیشتر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ملکه قربانی گفته:
        مدت عضویت: 879 روز

        سلام دوست عزیز ممنون از اینکه وقت گذاشتید و به کامنت من نظر دادی خیلی خوشحال شدم برای دیدن دیدگاه ونظر شما

        انشاالله بتونم تاثیری در این مسیر الهی داشته باشم اول از همه برای خودم یاد آوری شود و شما عزیزان

        از شما ممنونم که سوره لیل را برای من یاد آوری کردید من با این سوره خیلی اشک ریختم و خیلی ایمانم قوی‌تر شده وهر روز در حال بهبود همیشگی هستم

        عکس پروفایلم هم با دخترم هستیم چون که من دوره احساس لیاقت را خریداری کردم برای اینکه کامنت بنویسه این عکس را گذاشته

        تشکر از خدای مهربان که من را در مسیر دوستان خوبی مثل شما قرار

        داد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مارال گفته:
    مدت عضویت: 796 روز

    سلام به استاد نازنینم و مریم بانو عزیز

    تمام حرف های که گفتید به چشم وگوشت و پوستو استخونم لمس کردم

    یادمه در یک فایلی گفتید وقتی با عزیز دلتون یه بحثی پیش میاد مریم بانو میگن که من ارتعاش یا کاری کردم که این رفتار از شما سر زده این عین یه زنگ هشدار برای من در روابط با همسرم که وقتی بحثی پیش میاد سریع به خودم میگم من چکار کردم که این رفتار باید ازش ببینم. دقت که میکنم میبینم ناخدا گاه شاید چندین روز قبلش تمرکز کرده بود روی صفات نامناسبی که داشته تمرکزم رفته بوده روی نازیبایی هاش . که میفهمم علت این بحث این رفتار از کجا بوده . نمونه دیگس پسرم هست که 8 سال داره که کمی لکنت داره وقتی. ما و اطرافیانمون بیش از اندازه تمرکز میکنیم روی لکنتش که ببینیم بهتر شده یا بدتر دقیقا بدتر میشه و احساسمون بد میشه . نمونه دیگه میتونم بگم بحث بارداری خودم هستش که برای اقدام فرزند دومم من اصلا توجه به اینکه حالا کی قراره باردار بشم ندارم حتی یه فاصله زمانی یکساله تو ذهنم بود که میگفتم احتمالا تو این فاصله شاید باردار بشم و رها کردم اصلا ذهنم درگیرش نبود وجالب اینجا بود همون ماه اول بارداد شدم …..ولی امسال که مجدد قصد بارداری داشتم توجهم رفته رو اینکه نکنه نشه نکنه طول بکشه که دقیقا همینطور شده هر ماه با جواب منفی روب رو میشم احساسم بد میشه دقیق تر بگم توجهم رفته روی چیزی که نمیخوام یعنی باردار نشدن ….. موضوع دیگه بحث مالی هستش که دائم دچار قسط و بدهی میشیم که باید بشینم در موردش فکر کنم که چه افکاری در موردش دارم که این سیکل دائم داره تکرار میشه.

    از امروز تصمیم گرفتم هم به خودم هم به بچهام یه تایم کمی حتی 5 دقیقه رو اختصاص بدیم که هر کسی یک ویژگی مثبت شخص دیگه رو بگه

    استاد عزیزم سپاس فراوان بابت این فایل زیبا که کلی درس برامون داشت. فقط امیداورم که فراموش نکنیم که این یک قانونه و قانون خدا هیچ وقت عوض نمیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2258 روز

    به نام خداوندی که عدالتش بی عیب و نقصه

    سلام خدمت همه

    من سه شنبه شب یعنی 21 آذر 1402 یه دیدگاهی نوشتم (صفحه‌ی فایل قدم‌ اصلی تحول زندگی) که در اون گفتم یه تضادی در محل کارم ذهنم رو به شدت درگیر خودش کرده

    اونجا نوشتم که از دو بُعد باید هدایت بشم و پاسخ خودم رو دریافت کنم

    از یک بعد، همون شب هدایت رو دریافت کردم که هدایت شدم به نتایج دوستان قسمت 13 که استاد می گفت احترام همیشه ارزشش از صمیمیت بالاتر هستش

    دیوار احترام همیشه باید بلند باشه

    و چقدر خداوند رو شکر کردم که این مهر تاییدی بر قلبم بود که مسیرم درسته چون داشتم دچار تردید و دولی می‌شدم

    می‌دونید چیه استاد؟

    شما تو یک قسمتی فکر می کنم از دوره‌ی عزت نفسِ که میگید «دوستان ما احاطه شدیم با آدم هایی که به شدتتتت اشتباه فکر می کنند» پس نگذار اون ها بهت خط مش بدهند و اون ها بهت راه و روش درست رو بگن ، از الهاماتت کمک بگیر

    آدم هایی که الان من تو مشاور املاک باهاشون تو یک مدار هستم

    واقعاً آدم های دوست داشتنی با شخصیت و با قدرت روابط عمومی بالا و اغلب با اعتبار نیک هستند و من از این بابت خداوند رو بی نهایت شاکرم

    اما هنوز هم با مدار من و اون سطح از درک و فهم و ادبی که من دارم فاصله دارند

    با این سطح از شعور و ادب و فرهنگ و عشقی که ما تو‌ی این خانواده و بین اعضا با هم داریم فاصله دارند

    یعنی احتمالاً اگر بیان و ببیند که ما اینجا چقدر با هم صمیمی و در عین حال چقدرررر دیوار احترام بلند هستش و حد و حدود ها رو حفظ می کنیم ، فرار می کنند و فکر می کنند ما مرخی هستیم:))

    حالا این توضیحات بنده رو مد نظر داشته باشید

    یکی از همکارهای آقا توی دفتر (خیلییی) دلش می خواهد با یکی از همکارهای خانم دوست بشه و رفتارش اونقدر ضایعست که نگم براتون حداقل من که بارها ازش یه چشمه هایی دیدم

    و به شدت هم حالم رو بد می کرد چون به نظرم داره کاملاً مسیر اشتباهی رو میره و من پیش بینی می کنم که بعداً چه اتفاقاتی گریبان گیرش خواهد شد طبق الگو های تکرار شونده ای که قبلاً دیدم

    خب دقیقاً مشکل من همین جاست:) پیش بینی؟؟ توی زندگی دیگران؟؟؟ اگه تو اعتقادت بر اینه که خودت و تنها خودت داری زندگی خودت رو خلق می کنی و هر کسی خدای خودش رو داره دنیای خودش رو داره پس دیگه این همه درگیری ذهنی که الکی…. واقعاً الکی برای خودت ایجاد کردی چیه؟؟

    استاد جان دقیقاً عملکرد من هم این چند وقته شده مثل داستان جمهوری اسلامی یا مخالفینش که می خواستم به ذور به این ها بگم که کارتون اشتباهه!!

    یا به کل همکار هایم بگم چرا یه سری وقت ها به اسم خودمونی بودن و مرام و معرفت خودتون یا دیگران رو کوچیک می کنید

    ولی اعتراف می کنم که من ناتون بودم و هر چقدر تلاش بیشتری کردم به مسیر سخت تری رفتم و دقیقا انگار داشتم آب در هاونگ می کوبیدم!!

    من باید یاد بگیرم که خداوند همه رو آزاد آفریده و خداوند این اجازه رو داده که هرکسی زندگی خودش رو اونجوری که دوست داره خلق کنه

    خوب یا بد…

    من نباید تو کار خدا دخالت کنم

    باید آزادنه زندگی خودم رو داشته باشم و تمرکزم روی خودم باشه

    من دائما به این فکر می کنم که چقدر خوب میشه اون روزهایی برسه که با یه کوله‌ی سبک حرفه ای با دوربینم و لنز های مختلف و باطری های اضافه و شارژر دارم سفر می کنم به تمام نقاط ایران و عکاسی می کنم و کییییف می کنم اشک شوق می ریزم و در عین حال با عکاسی ثروت خلق می کنم

    ولی غافل از این بودم که این افکار که خانم فلانی داره اشتباه می کنه که به فلانی چراغ سبز نشون میده!!

    آقای فلانی اشتباه می کنه که داره اینقدرررر بلووووف میزنه که خودشو تو دل فلانی جا کنه

    این ها به خدا سمه این ها دقیقاً من رو داره از خواسته هایم دور می کنه

    و حالا که این ها رو با این فایل بی نظیر فهمیدم قول می‌دهم قول می دهم بیشتر خودمو دوست داشتخ باشم و فارغ ز غوغای جهان که بقیه چی میگن ، میگن آقای تجلی بچست (چون خیلی با ادب حرف میزنم و اون اصطلاحات خودمونی که خیلی ها استفاده می کنند و دیگه اصلاً شرم و حیا هم نمی کنند ، من از اون ها استفاده نمی کنم) زندگی خودم رو داشته باشم و تمرکز بگذارم روی هدف هایم به هر شکلی می توانم فقط از زندگیم لذت ببرم و فقط به خودم فکر کنم ، فقطططط به خودم فکر کنم، به خدا این تنها خودخواهی نیست بلکه دقیقا در راستای مسیر خداوند حرکت کردنه :))

    به قول شاعر

    بر روی بومِ زندگی هر چیز می خواهی بکش

    زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن

    تصویر‌ اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی

    از نو، دوباره رسم کن تصویر را باور نکن

    خالق، تو را شاد آفرید، آزادِ آزاد آفرید

    پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور نکن

    جالبه الان که دارم فکرش رو می کنم می بینم وقتی این هفته یه سفر نیم روزی به تهران داشتم یک عالللم زیبایی دیدم و لذت بردم ، در صورتی که چیز خاصی تغییر نکرده بود و من برای جا به جایی از همون وسایل نقلیه‌ی عمومی استفاده می کردم ، بی آر تی و مترو ، ولی سوالی که تو ذهنم بود این بود که چقدر‌ من دارم حال خوبی رو تجربه می کنم؟ چقدر این مردم با فرهنگ تر شدن و چقدر انرژی مثبت می گیرم ازشون

    و طی این چند روز و مخصوصاً گوش دادن این فایل کاشف به عمل اومد که نه من اشتباه می کردم!!!

    اون ها تغییر نکردن ، تهران تغییر نکرده!!!

    این منم که نگاهم نسبت به مسافرت تغییر کرده:)

    منم که عزت نفس بی نهایت رفته بالاتر:) و خیلی بیشتر با خودم در صلح هستم در سفر:)

    این منم که عاشق خودم شدم و با خودم حالم خوبه برای همین هر دختر و پسری رو توی تهران می دیدم اینقدر حالشون خوب بود و می‌خندین و کیفشون کوک بود:)

    این منم که با فرهنگ و با شخصیت و با ادب شدم برای همین هم وقتی از چهار راه ولی عصر تا میدون تجریش سه کورس سوار تاکسی شدم اون تجربه‌ی متفاوت رو داشتم (تو کامنت های قبلیم بهش اشاره کردم)

    من مدت ها بود که میرفتم توی سایت علی بابا و مقاله های طبیعت گردی رو می خواندم و لذت می بردم

    کلی راجع به جای جایِ تهران و زیبایی هایی شگفت انگیز تهران خواندم و تحسین کردم

    برای همین هم تهران با ذوق و شوق زیبایی هایش رو بهم نشون داد

    در واقع همه چیز از من شروع میشه و به من ختم میشه

    خدایااااا شکرت

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه به سمت زیبایی های بیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1935 روز

      سلام آقای تجلیِ محترم.

      خیلی هدایتی امروز صبح مشغولِ خوندنِ کامنتهای شما شدم:

      از سفر کوتاهتون به تهران، اینکه اول فکر کردین تهران بهتر شده، بعد متوجه شدین خودتون بهتر شدین که جهان پیش چشمتون انقدر بهتر شده.

      این کلامتون در این کامنت بهم انگیزه داد و تشویقم کرد که حتما تحسینتون کنم:

      در واقع همه چیز از من شروع میشه و به من ختم میشه.

      جنسِ کامنتهاتون خیلی دِلی و جالب و خوندنی بود.

      کم و بیش با اسمتون در کامنتها مواجه شده بودم اما تو مدار خوندنِ کامنتهاتون نبودم.

      خوشحالم که امروز صبح به این سمت هدایت شدم.

      از خودتون نوشتین، از حاج ابوالفضلِ محترم و پسرشون، از توحیدی بودن ایشون و همسرشون، رفتار نیکویی که در حقِ شما دارن و مهمتر توحیدی بودنِ خودتون، که محبت ایشون رو از خدا میدونین و اعتبارش رو به اللهِ یکتا میدین و تو تله ی شرک نمیوفتین.

      از تضادی که در رابطه با دو همکار آقا و خانمتون در محل کار شاهدش هستین نوشتین.

      برام جالب بود این دقت و موشکافی در حیطه روابط و قوانین که در مورد خودتون و سایرین تو کامنتتون بهش اشاره کردین.

      انگار تو خوندنِ کامنتهاتون داشتم آگاهی ها و قوانین رو دوره و مرور میکردم.

      از ادب و احترام نوشتین که چقدر مهمه و دارین رعایتش میکنین و با همکاران تو حوزه ی ادبِ کلامی، تو یه فرکانس نیستین که مطمئنا اونم درست خواهد شد، چون شما مدارتون عوض شده براتون بهترین ها پیش خواهد اومد.

      اینکه میشه این صحبت ها، تغییرهای رو فقط اینجا گفت برام جالبه.

      چون همینه.

      چون بیرون از اینجا فاصله فرکانسی با این صحبت‌ها و آگاهی ها زمین تا آسمون هست.

      بسیار متشکرم از شما و خودم و همه ی دوستانم که در این سایتِ ارزشمند، کامنت مینویسیم، کامنت میخونیم و یه محیطِ پویا رو برای خودمون و دوستانمون فراهم میکنیم برای رشد و بهبودِ بهتر.

      استاد جان سپاس گزارم از شما و تیمِ دوست داشتنی تون.

      آقای تجلی تحسینتون میکنم برای پیشنهادی که به یکی از دوستان دادین در رابطه با تکی کردن نام پروفایل و عکس پروفایلشون برای ارتباطِ بهتر با مخاطب.

      این دقیقا سوالِ منم هست، چون متوجه نمیشم دارم پیامِ چه کسی رو میخونم، در نهایت شاید اسم و تصویر هم مهم نباشه، مهم اصلِ اون حرفهاییه که تو کامنت باید بهشون توجه کنین.

      اما ما انسانیم و علاقه مند به دوستی ها و آشناییِ دوستانه با هم.

      تحسینتون میکنم که خودتون به کامنتتون 5 ستاره میدین، این کاری هست که منم مدتیه انجامش میدم.

      از وقتی نسبت به خودم و کامنتهام احساسِ محبتِ بیشتری کردم، احساسِ لیاقتم بالاتر رفته و قدردانِ خودم و کامنتهای قشنگم هم شدم.

      خدایا شکرت برای بهبودگرایی که واردِ زندگی ام شده و داره جلو میاد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2258 روز

        به نام خداوند مهربانی ها

        سلام و عرض ادب و احترام دارم خدمت شما عضو این خانواده‌ی صمیمی سمانه خانم محترم

        الهی هرجا که هستید وجودتون سرشار از احساس پاک با خدا بودن باشه ، وجودتون سرشار از توحید (به معنای یکی شدن با خدا) باشه ، الهی قلبتون مملو از یک شادی وصف ناپذیر باشه و با اشک شوق فقط خدایا شکرت روی لب هاتون جاری باشه ، الهی از در و دیوار نعمت و ثروت به وفور وارد زندگیتون بشه

        دیدگاه شما رو با عشق و ذره ذره مطالعه کردم…. لذت بردم :)) تماماً احساس خوب و احساس خوب و احساس خوب

        اینکه دوست داشتید برای من بنویسید و من رو تحسین کنید

        یعنی دارید قلب زلال و شفاف و درون زیبای خودتون رو به بیرون پروژکت می کنید

        ماشاالله خودتون هم دیدگاه های زیبایی می نویسید و خیلی فعالید ، من بارها در سایت تحسینتون کردم که اینقدر عالی برای خودتون ارزش قائل هستید و دارید روی خودتون سرمایه‌گذاری می کنید

        خیلی ممنونم که دیدگاه های من رو مطالعه کردید و بخش هایی از اون رو در این دیدگاه نوشتید

        اینکه مورد لطف شما دوستانم قرار می گیرم خیلی برایم اتفاق شیرینی هستش و انگیزه هایم رو چند برابر می کنه که بیشتر دست به قلم بشم و بنویسم

        در پایان دوست دارم در مورد دعای زیبایی که نوشتید بنویسم

        خدایا شکرت برای بهبودگرایی که واردِ زندگی ام شده و داره جلو میاد

        این دعای شما، یک هدایت برایم بود که بی نهایت خوشحالم کرد

        حالا میگم چرا…

        چند شب پیش آزمون شناسایی ترمز های مخفی ذهن رو شرکت کردم و در پایان یک متن بسیار زیبا رو به عنوان نتیجه دریافت کردم که بی نهایت حالم رو خوب کرد و انگیزه بخش و الهام بخش بود

        و اونجا خانم شایسته پیشنهاد داده بود که از دوره‌ی شیوه‌ی حل مسائل استفاده کنم

        امروز عصر عم قبل از رفتن به سر کار رفتم متن کامل معرفی این محصول رو خواندم که اونجا هم خانم شایسته خیلی تاکیید کرده بودن که این دوره بهم یاد میده چطور اصل بهبود گرایی رو جایگزین بیماری کمال‌گرایی کنم

        همین متن هم کلی بهم کمک کرد و ازش دریافت هایی داشتم

        الان هم که این دعای زیبای شما رو دیدم

        خودم هم خیلی ذوق دارم برای شرکت در این دوره چون استاد هم در فایل های دانلودی مرتبط به این دوره با شور و هیجان و اشتیاق خاصی راجع به این دوره صحبت می کنه

        همین الان دستم رو گذاشتم رو قلبم و از خدا می خواهم به زودی این دوره رو روزی من کنه ، ان شا الله

        عشقتون پایدار و کانون خانودتون گرم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    حسین رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 2001 روز

    بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست

    سلام ب استاد عزیزم و بچه های عزیز سایت ….

    حرفهای استاد کاملا درسته و میخوام در تایید حرفهای استاد از تجربه یکماه پیشم بگم :

    توی مغازه نشسته بودم و توجه ام بر روی سروصدای خودروها و بوق ماشین ها بود و ناراضی بودم و شکایت میکردم خوب که دقت کردم دیدم هر روز یه کامیون هر دفعه از جلوی مغازه ما رد میشه بوق میزنه انگار که کرم داره یا بیماره ….یا انگار که برای من داره بوق میزنه یعنی من در هر حالتی که باشم صدای بوقش رو میشنوم و احساسم بد میشه

    بدون اینکه اشنایی داشته باشه توی این منطقه یا برای فرد خاصی بوق بزنه هر دفعه که از جلوی مغازه ما رد میشه بوق میزنه …

    یعنی اگه خط کش بگیری دستت میلیمتر نمیزنه دقیقا میرسه جلوی مغازه ما دستش اتوماتیک میره روی بوق هر چی نگاه میکنم میبینم برای فرد خاصی یا چیزی که توجه اش رو جلب کنه نیست

    و جالبتر اینکه چند روز پیش رفت بوقش رو عوض کرد و یه بوق گوش خراشتر گذاشت روی ماشینش….بدون اینکه منو بشناسه یا مثلا بدونه یکی هست که ب بوق ماشینش و سروصدا حساسه و اذیت میشه ….

    این اتفاقیه که از یکماه پیش افتاده …..خوب که ب قوانین جهان نگاه میکنم میفهمم این قوانین جهانه که داره بدون نقص کارش رو بدرستی انجام میده ب هر چی که توجه کنم از همون جنس وارد زندگیم میشه البته توجه ای که احساسم رو درگیر کنه نه هر توجه ای ….

    صرف دانستن این اگاهی ها هیچ کمکی بمن نمیکنه تا زمانیکه عمل کنم ب چیزی که میدونم

    وقتی داشتم ب این فایل گوش میدادم این اگاهی اومد ما بچه هایی که تو این سایت و تو این فضا هستیم باید خیلی زودتر از استاد عباس منش موفق بشیم

    چون کسی داره این اگاهی هارو در اختیار ما میذاره که خودش همین راه رفته و موفق شده و تمام اون اگاهی ها و موفقیت هاشو فیلم گرفته و بما نشون میده

    بنابراین وقتی دیدن این اگاهی ها و شنیدن این اگاهی ها رو تکرار میکنیم ذهن هر چقدر منطقی باشه هر چقدر چموش و یاغی باشه خلاصه باید رام بشه و بپذیره

    وقتی ذهن بپذیره توسط احساس خوب باید خودش نشون بده و این احساسه که همه چی رو خلق میکنه ما توسط حس خواسته هامون رو خلق میکنیم

    اگه هنوز نسبت ب خواسته هامون حس نداریم یا بی تفاوتیم بدونیم که عمق باورهای منفی و مخرب توی وجودمون اونقدر ریشه زده که هنوز باید ادامه بدیم و باید بیشتر روی ذهنمون کار کنیم تا رام بشه همانطور که استاد ذهنش رو رام کرد پس ما هم میتونیم….

    هر چی که الان توی زندگی مون داریم نتیجه افکار …باورها و احساسیه که داشتیم …

    یادمون باشه ما با نقاب یک ادم شاد نمیتونیم ب احساس خوب برسیم اما با نقاب یک ادم ناراحت و غمگین براحتی احساس مون بد میشه ….دیگه عمق فاجعه رو خودتون حس کنین ما با یک چنین ذهنی طرف هستیم که امادگی پذیرش حال بد رو داره …ذهن دنبال هر بهونه ای میگرده تا حال مون رو بد کنه و بهونه ای که حال مون خوب کنه رو ما باید بدیم دستش ….دقیقا برعکسش عمل کنیم و اینقدر این کارو بکنیم تا عادت بشه برامون

    باید خیلی روی خودمون و ذهن مون کار کنیم و یه لحظه از این اگاهی ها غافل نشیم هر لحظه حواس مون ب ذهن و احساسی که داریم باشه

    تشکر …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    سامان سادین گفته:
    مدت عضویت: 1711 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد سلام چقد این هدایت ها به موقع و عالی هستن این فایل و بارها گوش دادم این فایل و هدایت هاش و کسی نیست تجربه نکرده باشه اول از عمل کردن به این فایل و نجنگیدن بگم من همون اوایل که به صورت متعحد زوم شدم رو خودم با این که همسرم زوم بود روی تلویزیون دیدن من بدون این که بخوام فشاری بیارم فقط سعی کردم خودم نبینم اتفاق افتاد و تلویزیون خراب شد و قطع شد منم از خدا خواسته درستش نکردم و تلویزیون حذف شد تو این شلوغی هاهم کلآ اصلا خبر نداشتم البته دوستان میگفتن وحتی یه بار وقتی دوستان واکنش و جبهه من و خواستن گفتم آنقدر شاکی شدن که میخواستن من و بزنند این دوست مون که شاکی شده بود تو یکی از ایست بازرسی ها درگیر شد ماشینش داغون کردن خودشم چهل و پنج روز معلوم نشد کجا رفت و چیشد کاری به نتیجه ایشون ندارم که این خودش تعیید همین موضوع این جلسه هست من تو این همه ایست بازرسی ها که اتفاق افتاد کلآ یک بار بر خوردم و اون یک بار هم با این که مسلح بودن ماسک زده بودن داشتن شیرینی تقسیم میکردن و من تازه خیلی پرو به اون مأمور گفتم من دوتا شیرینی و میدارم کلآ خودم و از تمام این موضوع ها جدا کردم البته هنوز تایمی رو تو اینستاگرام حروم میکنم که دارم این اشتباه رو کمتر میکنم حالا از تجربه عمل نکردن که بگم که البته چندین قانون بود که این موضوع اتفاق برام افتاد بگم 1وقتی روی خودم کار میکنم جهان من و از انسان های که تو فرکانس من نیستن جدا میکنه اول به زبون خوش اگه نترسم شرک نداشته باشم نشانه هارو درک کنم خودم عمل میکنم ولی من مقاومت کردم و جهان با یه چک بیدارم کرد 2من قدرت این که کسی رو هم مسیر کنم با خودم ندارم توضیح و پافشاری من هیچ تاثیری نداره مثال این که همسرم وبا خودم همراه کنم 3ترس ونا خواسته ای که قدرت داشته باشه تو وجودم اتفاق میفته موضوع که موجب شد از همسرم کنده بشم ضربه ای که خودم موجب به وجود آمدنش شدم و ترس تکرار همون موضوع که شریک عاطفی جدیدم هم خودم با گیر دادن از خودم دور کردم در صورتی که ایشون یه عباس منشی و یه انسان صادق هستش این جنگیدن در باره کنترل این موضوع از وابستگی میاد که موجب میشه به جای توجه به نکات مثبت به چیز های علکی توجه کنم و این جدی بودنه این که بلند مدت نگاه کردنه تاثیر خودشو داره بتونم کوتاه مدت لذت از همین لحظه چه ایشون باشه چه نباشه و یاد آوری مهم ترین رابطه من رابطه من با خودم و خدام هست و ایمانداشتن که من حالم با خودم خوب باشه در صلح با جهان قرار بگیرم تمرکزم روی نکات مثبت خودم جهان شخص عاطفی م باشه هر اتفاقی بیفته خیر من در اون موضوع هست خودم و آگاهانه به سمت حال خوب احساس خوب هدایت کنم اون زمان تجربم حتمآ همون میشه که دوست دارم ولایقش هستم البتّه این موضوع باید در عمل استفاده کنم و بتونم کنترل و استفاده بکنم مهم ترین نکته این موضوع هست این فایل بهم این تمرین و یاد آوری کرد که درسته روزی دو بار وشاید سه بار میام خواسته هامو که دوست دارم بیشتر تجربه کنم و مینویسم بیام این نوشتن ها و تکرار کردن هارو روزی صد بار بکنم یعنی هر چقدر میتونم بنویسم بگم یاد آوری کنم وهمون لحظه باور های قدرت مند کننده رو هم تکرار کنم آنقدر ذهن مو ببرم سمت خواسته هام تجربش تجسم کردن که ذهنم کمتر وقت کنه نا خواسته هارو تکرار کنه الان که از جامعه کنده شدم و تو دل طبیعت هستم ویه خلوت و سکوت و آرامش دوتای با خدا وند و خودم دارم بیشتر استفاده بهینه کنم استاد جان دل این روزا شناور تو تمام دوره ها و فایل های هدیه دور میزنم بارها گوش میدم بی نهایت متشکرم از شما که ذهنم و گوشم و دلم و باهدایت ها با قوانین وبا خدا وند یکتا لبریز کرده اید انشاالله بهتر بفهمم درک کنم عمل کنم ولذت شو ببرم استاد متشکرم سپاسگزارم از شما این خانواده بی نظیر که بوی خدا میدن شاد باشید موفق تر سلامت تر ثروت مند تر باشید استاد جان جیگر دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2501 روز

    سلام به تمام اعضای خونواده عباسمنش و استاد و مریم عزیزم، سپاس گذار خداوند که دوباره درخواست من رو اجابت کرد و شروع فصل پنجم مصادف شد با موضعی که درگیرش بودم و همین دیشب از خداوند درخواست کردم تا دست بگیر و کمکم کنه تا بتونم ذهن تو این شرایط به ظاهر ناجالب کنترل کنم، خدایا شکرت چقدر تو بزرگ و عظیم هستی و چقدر به من نزدیک که اینقدر زودتر اجابتم کردی،

    چند روزی هست که این چالش برام رخ داده تا دیشب که کنترل ذهنم خیلی سخت و نمی‌دونستم چطور ذهنم رو کنترل کنم، خیلی نجوا ها قدرت گرفته بودن و نمیشد به خودمو جم و جور کنم به خدا گفتم خدایا دستم بگیر کمکم کن… وای خدا باورم نمیشه بعد گفتن این حرفا یه آرامشی اومد توی وجودم و قدرت نجواها کم شد و تونستم سپاس گذاری کنم بخاطر داشته هام و خواب اومد توی چشمام و بعد… صبح که از خواب بیدار شدم داشتم سپاس گذاری میکردم و دیدم نمیتونم تمرکز کنم مثل هر روز صبح و یهویی به ذهنم رسید بیام توی سایت و بعد متوجه شدم که فصل پنجم روشمار تحول زندگی من شروع شده و اشک توی چشمام جمع شد و این رو هدایت خداوند دیدم که اجابت شده درخواست دیشب من…

    خیلی خوشحالم که دوباره دارم کامنت می‌نویسم و میتونم تجربیات رو با دوستانم به اشتراک بزارم،

    سال گذشته توی همین حوالی بود که من از لحاظ مالی ضعیف بودم و کلی بدهکار و تصمیم گرفتم که برای خودشناسی و پیدا کردن علاقم شروع به حرکت کنم، من شغلم تاسیساتی هست و خیلی هم مهارت دارم توی کارم ولی فکر میکردم که این رسالت من نیست، پس بنا به علاقم به موتور و موتور سواری و مهارتی که در موتور سواری داشتم شروع به قدم برداشتن کردم و رفتم که تعمیرات موتور یاد بگیرم، رفتم پیش یکی از دوستانم که تعمیرگاه موتور داشت و ازش درخواست کردم تا بهم یاد بده و اونم قبول کرد و مدتی رو اونجا بدون حقوق کار کردم و نقشم این بود که نصف روز میرم کاری که دوست دارم انجام میدم و یادش میگیرم و نصف باقی مونده روز رو کار خودم رو که بتونم مخارج خودم و خونوادم رو در بیارم، (من همسر و دو فرزند دارم)

    به طور معجزه آسایی درآمد من بیشتر از اون چیزی شد که در حالت عادی بود…

    بعد گذشت حدود یک ماه خداوند یکی از دستانش رو سر راهم قرار داد تا با یکی از تعمیرگاه های بزرگ و پر مشتری موتور سیکلت توی شهرمون آشنا بشم و ازش درخواست کردم که میتونم نصف روز رو پیششون کار کنم و حقوق هم نمی‌خوام و فقط کارو بهم یاد بدن و اون هم قبول کرد، البته این روهم بگم که من قبلش برای اینکه برم یه جای حرفه ای کار کنم قدم برداشته بودم و رفته بودم پیش چنتا تعمیر کار حرفه ای درخواست کرده بودم ولی اونا قبول نکردن…

    خلاصه اوضاع هی داشت هر روز بهتر میشد و من خوشحال بودم و کارم رو انجام میدادم، تا اینکه یه روز نشانه ها اومد و خداوند بهم گفتم دیگه بسه نرو تمرکز کن روی کار خودت و تمرکز کن تا بتونی بدهیت رو بدی، حجم کار من شده بود ده برابر و به طور معجزه آسایی تونستم تا دوماه قبل از عید تمام بدهیم رو بدم و اصلا متوجه نشدم که چطور تموم شد، خدایا شکرت…

    الان بعد از گذشت یک سال دقیقا به همون مقدار پول توی حسابم دارم و مغازه کوچک لوله فروشی و تعمیرات، این در حالتی به دست اومد که همه میگفتن کار نیست، اوضاع مملکت توی رکود، و ذهن منطقی من که می‌گفت نبابا نمیشه تو فقط توهم زدی و تو اوضاع الان امکان پذیر نیست، ولی وقتی من خواست و حرکت کردم و خداوند تعهد و ایمان و استمرار من رو دید دستانش رو از غیب فرستاد و از راهی که من فکرشم نمی کردم منو به خواستم رسوند…

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این فرصتی دوباره که بهم دادی تا بتونم زندگی رو دوباره تجربه کنم و بتونم یه ذره بهتر از دیروز زندگی کنم،

    براتون بهترین هارو آرزو میکنم درپناه رب یکتا عاشقتونم️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1202 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خوب خودم

    این فایل را بارهای بار گوش دادم و واقعا حرف هایی عالی و فوق العاده را برای من در آن دارد

    آنچه که استاد در این فایل می گویند بر این دلیل است که هیچ نیاز نیست همرنگ و همسو با بدنه جامعه بود

    اگر همه مردم شروع به اعتراض می کنند این دلیل نیست که من بخواهم اعتراض کنم

    اگر همه مردم می گویند این خوب است و آن بد باز هیچ لزومی ندارد که بخواهم من هم آن را خوب و بد تشخیص بدهم

    اما نکته اینجا است که باید من روی باورهای خودم کار کنم و مطابق قوانین این جهان عمل کنم

    قانون این جهان قانون فرکانس است

    به هر چیزی که من توجه کنم از همان جنس وارد زندگی من می شود

    هر جور که ببینم همان جور وارد زندگی من می شود

    توجه کردن به ناخواسته ها سبب می شود که از همان ناخواسته بیشتر و بیشتر وارد زندگی من بشود و من را مورد آزار قرار بدهد

    من با هر چیزی که بجنگم از همان جنس وارد زندگی من می شود

    کافی است که من در مورد یک موضوع زیاد حرف بزنم

    احساسات خرج بدهم

    تظاهرات کنم

    چون نسبت به آن موضوع فرکانسی را صادر می کنم باز از همان جنس اتفاقات بیشتر و بیشتر وارد زندگی من می شود

    این یک قانون است و باید به آن توجه کنم

    این فرمول را رعایت کنم بی شک من موفق ترین خواهم بود

    نکته و درس اینجا است

    با هر چیزی که بجنگم نه تنها آنها را از بین نمی بریم بلکه آنرا ماندگارتر می کنیم

    این را باید یاد بگیرم و همیشه در زندگی خودم بکار بگیرم و بی شک من موفق ترین خواهم بود

    وقتی که من توجه خودم را روی زیبایی ها بگذارم

    نکات خوب زندگی خودم را ببینم

    به لحظات شیرین زندگی خودم توجه کنم

    بی شک جهان هستی هم از همان دست خوبی ها و زیبایی ها بیشتر در زندگی من برای من نمودار می کند

    این بزرگترین درسی است که من امروز از این فایل های استاد یاد گرفتم

    دنبال هر چیزی باشم به همان من هدایت می شود

    این قانون کلی این جهان است

    در این میان من بتوانم ذهن خودم را کنترل کنم

    بتوانم مراقب ورودی های خودم باشم

    پاداش و جایزه ای در این میان من خواهم گرفت که برای من عالی و فوق العاده است

    سپاس از استاد عزیز بخاطر این فایل ارزشمند

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: