قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 43

701 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    به نام تنها خالق هستی

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم جانم

    سلام دوستان

    این روزها که تو زندگیم به تضاد برخوردم با اینکه با قانون آشنا هستم وتمام سعیم رو میکنم در جای جای زندگیم به قانون عمل کنم ولی انگار یه وقتایی یا قانون رو فراموش میکنی یا دقیق بهش عمل نمیکنی

    سپاسگزار خداوندم که به این فایل ارزشمند هدایت شدم خداروهزاران بارشکر که یکبار دیه درست لحظه ای که به این صحبت ها نیاز داشتم به این فایل هدایت شدم وبا یادآوری قانون ولطف الله مهربان تونستم این تضاد رو حلش کنم وحس وحالمو خوب نگهدارم.

    هرچه بیشتر قانون رو میفهمم ودرک میکنم بهترعملکرد قانون رو در زنگی خودم واطرافیانم میبینم ومتوجه شدم که قانون برا همه یکسانه حتی برا پسر کوچکم محمد که 3 ساله هست

    محمد خیلی از خون می‌ترسه اتفاقی که میوفته اینه که چند وقت پیش محمد دستش یه کوچولو زخم شد یه خراش ویکم خون، اینقدر این بچه گریه کرد وجیغ زد از ترس با هیچ ترفندی هم نمیتونستیم آرومش کنیم تا یکم سوزش دستش کم شد وآروم شد.

    این داستان همینجا تموم نشد چندروز بعدش باز اون یکی دستش زد به بخاری وشدید تر از قبل دستش آسیب دید بازمحمد بالا می‌رفت پایین میومد جالبش هم اینجاست که اصلا نمیزاره دست بهش بزنی هیچ کس حریفش نمیشه که بتونیم حداقل پانسمانش کنیم.

    باز دوباره دوروز بعد از اون اتفاق انگشت دستش برید شروع کرد به خون اومدن ایندفعه همسرم سریع با یه باند وبتادین، با تمام مقاومت‌های محمد روی انگشتش رو بست و خداروشکر این دفعه از گریه و اذیت شدن بچه جلو گیری کرد.ودیدم حتی محمد هم با توجه کردن به زخم دستش هربار بدتر از قبلش آسیب میبینه.

    چقدر قانون جهان برای همه یکسان عمل میکنه واصلا کوچیک وبزرگ هم نمیشناسه

    سپاسگزارم استاد عزیزم با اعماق وجودم حرفهاتون رو باور دارم وتمام سعیمو میکنم که هر لحظه به قانون عمل کنم ودر مدار بالاتر قرار بگیرم

    انشاالله همیشه سلامت باشید استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      مریم دستجردی گفته:
      مدت عضویت: 1845 روز

      به نام خالق هدایتگر سلام

      فاطمه جان تحسینت میکنم چون از دل اتفاق ناخوشایند به جای گله و شکایت رد پای قانون رو پیدا کردی و دلیلی برای اثبات قانون در زندگی همه و این نشان از عدل خداوند هست

      تبریک می‌گم برای هدایت به سمت حل تضاد و تحسینت می‌کنم بابت تعهدت به عمل به قانون .

      هرجا هستی شاد و ثروتمند و سعادتمند و لیاقتمند در دنیا و آخرت باشی. یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فاطمه تقی زاده گفته:
        مدت عضویت: 2325 روز

        سلام مریم جان

        ممنونم عزیزم سپاسگزارم از دعای قشنگی که واسم کردی

        مریم جان بارها کامنتهات رو خوندم وتحسینت کردم ولذت بردم ازدرکت نسبت به قانون

        خوشحالم ازاینکه هم شهری هم هستیم.

        سپاسگزار خداوندم که سعادت داشتن دوستان توحیدی همچون شمارو بهم داده تا ازکامنت هاودرسهایی که ازمسیر رشد وپیشرفتشون بیان میکنن الگو بگیرم ودر زندگیم بهشون عمل کنم.

        مریم جان برات آرزوی بهترینهارو دارم وانشاالله به تک تک خواستهات به بهترین شکل وبه سادگی ودر بهترین شرایط برسی عزیزم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1232 روز

    بنام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته مهربان که طبق معمول زحمت کشیدن و بر اساس دسته بندی فایلها این سری از فایلها رو در این دسته بندی قرار دادن

    میخوام از شخصیت گذشته خودم بگم و با الان مقایسه کنم که تقریبا دو سال با استاد و آموزشهاش آشنا شدم ،

    نمیدونم قراره چی بنویسم و از خداوند هدایت میخوام که کلام حق رو جاری کنه بر زبانم که کمکی به خودم بشه چون قدرت نوشتن و تعمق در افکارمو به خوبی میدونم و درک میکنم

    من از وقتی که یادم میاد چون توی خانواده بسیار ضعیفی از لحاط مالی و عاطفی و روابطی بزرگ شدم همیشه درگیر تضادهای بودم که با هر روز بزرگتر شدنم این تضادها بزرگ و بزرگتر میشد و جالب اینجاست که قبلا اگه تضادی پیش میومد مدت زمان کمی میبرد تا حل بشه ولی هر سال که به عمر من اضافه میشد مشکلات انگار عمیقتر میشدن و حال من هر روز بدتر

    جوری که تا این اواخر که با استاد آشنا شدم حس میکردم پایان زندگی منه و خیلی همه چیز بهم گره خورده بود و تضاد پشت تضاد بود

    کلا من شخصیتم همیشه امیدوار بود طوری که همه بهم میگفتن تو خیلی مثبت و خوش بین هستی ولی در عمل اینطور نبود و همیشه در سیکل ناخواستها گیر میکردم

    چون منم از قانون خبر نداشتم و ذهنم همیشه درگیر ناخواستها بود و زور نجواها بسیار زیاد ،اما نقطه عطف من فشارهای زیادی بود که این اواخر بهم وارد شد و هیچ دلیلی جز شرک نداشتم ،چون به همه چیز و همه کس توی زندگیم قدرت داده بودم الا خداوند

    اما آشنایی با استاد و درک دست و پا شکسته قوانین باعث شد به خودم تعهد بدم که به مسیر پایبند باشم و حداقل چند سال با این روش پیش برم و اگه جواب نگرفتم برگردم به زندگی سابقم

    مهمترین قانونی که درک کرده بودم یا به ظاهر سعی کردم عملیش کنم اعراض کردن از هر ناخواسته بود و سعی در توجه به خواستها

    عمل کردن به همین آگاهی و حذف بعصی از چیزهای که در این مسیر بهم کمک میکردن مثل تلوزیون یا شبکهای اجتماعی نتایج کوچک رو برام به همراه آورد که مهمترینش آرامش درونی بود ،وقتی که عمل به این آگاهی نتایجو برام رقم زد تعهد من هر روز بیشتر و بیشتر میشد و درکش عمیقتر ،

    منی که هر روز و ساعات بیکاریم پای تلوزیون بود به طور کل حذفش کردم و به ندرت اخباری میشنیدم که احساسمو بد کنه و این انصافا خیلی بهم کمک کرد تا جایی که زور نجواها کم و کمتر شد و جاشونو به فکر کردن به خواستها دادن

    آسون تر شده بود برام فکر کردن به خواستهام ،تجسم کردن بهشون ،و صحبت کردن در موردشون

    الان دیگه فقط دلم میخواد از قوانین حرف بزنم و هر حرفی به زبون نیارم چون میدونم من به عنوان یک موجود فرکانسی دارم یک لحظه بعد خودمو خلق میکنم ،الان مدیریت افکارم در شرایط به ظاهر بد خیلی آسون تر شده ، شوق و اشتیاقم به زندگی نمیشه با قبل مقایسه کرد و این خودش بزرگترین دستاورد زندگی هر کسی میتونه باشه

    استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزار شمام که با انتقال این آگاهی ها آرامش در وجود من ریشه زدی و اینقدر آسون قوانین با زبان ساده به ما آموزش میدین

    در پناه الله یکتا شاد و خرم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2782 روز

    سلام و درود به استادان عزیزم و هم خانواده های صمیمی

    یکی از بهترین مثالهایی که میتونم در مورد اعراض از ناخواسته و کنترل ذهن بزنم در مورد حجاب عرف در ایران هست.

    من چند سالی هست که این خواسته در وجودم شکل گرفته که حجاب آزاد باشه و به سبک خودم پوشش داشته باشم قبلا هم یادمه توی دانشگاه یا خیابون چند باری به حجابم گیر دادن. بعضی وقتا هم خیلی ناراحت و شاکی میشدم و کلا اعصابم به هم میریخت.

    این اواخر سر همین موضوع حجاب مردم ایران اعتراضات شدیدی کردن ولی من به هیچ عنوان وارد این فاز نشدم بااینکه خواسته ام حجاب آزاد هست. به برکت آموزش های استاد این آگاهی رو دریافت کرده بودم که راه رسیدن به این خواسته جنگیدن نیست و بخاطر همین اعراض کردم و توجه نکردم. توی فایلهای حجاب در قرآن هم استاد دقیق توضیح دادن که توی هر کشوری یک حجاب عرف وجود داره که اگر میخوای مورد آزار و اذیت قرار نگیری و درگیر حاشیه نشی اون حجاب عرف رو رعایت کن و من کاملا توجیه شدم و به این توصیه عمل کردم.

    الان اتفاقی که افتاده اینه که من بدون اینکه کار خاصی کرده باشم حجاب در ایران نسبتا آزاد شده.

    حتی قبل از این داستان هم در این چند سال اخیر من چون خیلی بیشتر از قبل با خودم و دیگران در صلح بودم، خیلی وقتا بیرون روسری یا شالم از سرم میفتاد و نمیذاشتم ولی هیچوقت کسی بهم گیر نداد. انگار اصلا کسی منو نمیدید یا اگه میدید کاری به کارم نداشت.

    البته فقط یک بار به گوشیم پیام اخطار رعایت کردن حجاب داخل ماشین ارسال شد که در صورت تکرار مورد پیگرد قرار میگیرید ولی اونم به خیر گذشت ولی خداروشکر هیچ اتفاقی نیفتاد!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم

    سلام خدا جونم

    سلام به استاد جان ومریم نازنینم

    وتمام دوستان معنوی ام در سایت توحیدی

    خدایا شکرت که مرا با شیرجه انداختی در دل آگاهی هایت

    اعراض

    اعراض

    اعراض

    هرآنچه که دوست نداری ازش اعراض کن

    خدای من سپاسسسسسگزارم

    استاد دقیقا امسال که تظاهرات شکل گرفت منو همسرم داشتیم رو خودمون کار میکردیم

    و وقتی که این اتفاقات رخ داد ما یهویی اصلا الان هر چی فکر میکنم نمیدونم چطور شد که اومدیم توجه کردیم به این نازیبایی ها و مرتب رسانه ها رو دنبال میکردیم

    و شهر خودمونم که کلی خرابی و زخمی و زندانی داشت ما اومدیم توجه کردیم .

    وحتی بچه هامونم تحت تاثیر قرار گرفته بودن و وقتی خبرهای رسانه ای رو میشنیدن چنان احساسی برخورد می‌کردند که الان این بچه ها برن بیرون و شعار بدن

    دیگه اینقدر جو سازی و توجه کردن بین مردم بود که همسر هم تصمیم های خطرناکی گرفته بود

    من دیگه از اونجا ترسیدم

    گفتم ما هر چی بیشتر بیایم به این رسانه ها و حرفهای مردم توجه کنیم چیزی تو مملکت به دست کسی که درست نمیشه و زندگی ما نابود میشه

    اصلا نمیدونی کی به کیه

    خب وقتی یه نفر تو خونه توجه میکرد و گرفتار میشد بقیه اعضای خانواده هم باید جواب پس میدادند باید زیر نظر می‌بودی و …..

    من دیگه کلا همه چی رو قطع کردم و تا جایی که میتونستم توجه نمی‌کردم و همسرم هم خداروشکر از بقیه خودشو جدا کرد و کاملا آگاهانه با کمک خداوند اعراض کردیم و زندگی ما به حالت عادی برگشت

    دیگه هرچی بقیه میگفتن ما می‌گفتیم ما اصلا نه تلویزیون داریم ن چیزی میبینیم ونه چیزی می‌شنویم

    خدایا شکرت

    واقعاً استاد خدا مارو نجات داد تو اون شرایط

    الان که فکرشو میکنم مغزم داغ می‌کنه

    میگم چه معجزه ای واقعا خداوند چطور مارا نجات داد که دست به کار احمقانه ای نزنیم

    ما که تو خیابون نرفتیم فقط تو خونه اخبارها و دنبال میکردیم حالمون کلییییی گرفته شد و خدا لطف بزرگی کرد و مارا نجات داد

    خدایا شکرت

    ومن باید هر لحظه به یاد بیاورم که توجه وتمرکزم را روی زیباییها و نکات مثبت و شکر گذاری بزارم

    تا بتونم بهتر ذهنم رو کنترل کنم

    هر تضادی که بوجود بیاد اومده که منو بزرگتر کنه خواسته های منو بهم نشون بده تا من در راستای خواسته ها قدم بردارم .

    الآنم فقط زیبایی میبینم از پلیس تا کارمندان رئیس و کارگر و نگهبان و همه و همه

    منم که دارم اتفاقات را با باورها و افکارم بوجود میاورم

    من خالق زندگی خودم هستم

    هیچ عامل بیرونی نمیتونه تا من اجازه ندهم با افکار و فرکانسم ضربه ای به من بزند.

    من هر کجای این کره خاکی که باشم باید احساس خوب داشته باشم

    تا اتفاقات زیباتری را تجربه کنم

    از دل هر ناخواسته دید بهتر و وسیع تری داشته باشم .

    خدایا شکرت

    استاد چقدر از این جنس اتفاقات دور و اطراف مون هست

    از این جهنم به جهنمی بدتر

    خدایا شکرت که مرا هدایت کردی به آگاهی های ناب

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1579 روز

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه عزیزانم

    توجه نکردن به ناخواسته ها کار سختیه اینکه سعی کنی به چیزی که در کنارت هست و میفهمی که خودت باعث ایجادش شدی کارسختیه

    اما وقتی بدونی و این آگاهی رو داشته باشی که خودت بوجود آوردیش کمی آرومتر میشی چون میفهمی حالا که من به وجودش آوردم خودم هم از بین میبرمش

    من با صحبت کردن در مورد ناخواسته ام بوجود آوردم و با توجه کردن بیش از اندازه بهش باعث گسترش شدم حتی تاثیرش رو در اطرافیانم دیدم

    اما وقتی خواستن بهش توجه نکنم برام سخته بود اما تلاشم رو کردم

    سعی کردم دیگه در موردش صحبت نکنم و با خدای خودم خیلی صحبت کردم در مورد هدایت و کمکهاش، به خدای خودم گفتم خدایا این بنده خودته و خودت میدونی و خودش من کاری بهش ندارم و رهاش کردم این رهایی باعث ارامش در من شد باعث شد دلم ارام شه و بتونم بهش توجه نکنم و هر وقت هم احساسم کمی بد میشه میگم نه همچین چیزی اصلا وجود نداره و این انکار کردنش هم آرامم میکنه و به لطف خدای مهربان این نوع رفتار باعث معجزات الهی شد و طوری شد که فکرش رو هم نمیکردم اما شد و چقدر معجزات راحت اتفاق میفته اما فکر می‌کنیم که معجزه یک چیز عجیب و غریب و سختی هست اما خدا کمکم کرد و اتفاق افتاد به راحتی و اسونی وقتی رها کنی کلی از مسائل ناپدید میشه و دیگه اصلا نمی‌بینیمش

    خدارو بینهایت سپاسگزارم که من رو آگاه کرد و توتستم بفههممم که دارم به کجا میرم و زود جلوشو بگیرم

    الهی شکرت بابت کمکهات الهی شکرت بابت هدایتهات الهی شکرت بابت معجزاتت

    خدایا مارا هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1045 روز

    به نام خداوند مهربان

    روزشمار تحول زندگی من روز 121ام

    خدایا شکرت و سپاس گزارم بابت امروزم و اینکه غرق در سپاس گزاری بودم و لحظات بی نظیری تجربه کردم و همه جوره راضیم ازت ،خدایا شکرت این روزها خیلی بیشترو بیشتر هدایت هاتو حس میکنم صداتو میشنوم و درست تر و باصداقت تر عمل میکنم ،میتونم فارغ از هر چیزی روی مسیر درستم باقی بمونم و همواره به خودم یادآوری میکنم که دنیا جای گذره و تمام خواسته هام برا اینه که من لذت بیشتری ببرم و من همین الآنم میتونم لذت ببرم حتی قبل رسیدن به خواسته هام چون مقصدی وجود نداره و همش مسیره و من تنها و تنها چند صباحی اومدم که این تن رو تجربه کنم و باید تمام اولویت من داشتن احساس آرامش واحساس خوب در هر لحظه باشه ،احساسم عالیه ،ازخودم از خدا از تمام انسانها راضیم و احساس میکنم به مدار بهترو بالاتری از آرامش درونی رسیدم ،اشتباهاتمو میپذیرم و عاشق خودمم و شجاعت اینو دارم که هنگامی که اشتباهی میکنم خواسته یا ناخواسته ،معذرت بخوام از اون شخص حتی درحضور جمع ، با تک تک موجودات تماما در صلحم و کاملا رضایت دارم قلبا از همه چیز ،خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این حس وحال ناب و بودن در فرکانس تو و باتو همه چیز زیباست همه چیز .

    قانون تغییرناخواسته ها : یک جمله ای خیلی توجه منو جلب کرد :من میتوانم با ناخواسته ای بجنگم و حتی اونو نابود کنم یا جلوشو بگیرم یا سرش کلی جدل کنم و بحث کنم اما هرگز نمیتونم جلوی ورود اون جنس از تجربه رو به زندگیم در آینده بگیرم ، من با هرچیزی که بجنگم آن را ماندگارتر میکنم ، شاه رو انداختن بیرون از سر نارضایتی و الان می‌خوان جمهوری اسلامی رو برکنار کنن از سره نارضایتی ،چقدر خداوند زیبا مثال زده و چقدر روشنه مثال های خداوند تو قرآن ،اینکه آقا اونا دارن گوش میکنن اما نمیشنون ،اونا در فرکانس گمراهانن، و هیچکس از این افراد به این فکر نمیکنه که تغییر حکومت تاثیری نداره تو زندگی و تجربه اون فرد ، الان همه میگن کاش شاه بیاد ، نه تغییر حکومت گذاشتن آشغالا زیره مبله یا چسبیدن پنیر گندیده بالای لب ،این شخص به نقطه ی تمرکزش هدایت میشه ،این شخص پنیر گندیده رو نمی‌خواد ازخودش جدا کنه و هرجای دنیا تو بهشتم بره اون بوی بد قطع نمیشه و همیشه باهاشه ، بابا همه چیز جهان از انرژیه ،چه انرژی داری ساطع می‌کنی ؟؟؟با توجهت به هرچیزی با حواس پنج گانه داری سفارش اونو میدی به جهان و جهان بدون قضاوت همون تجربه رو وارد زندگیت می‌کنه ، توجه به هرچیزی یک جنس احساس درما به وجود میاره و همون احساس تعیین کننده ی نتایج ماست ،همون مشخص می‌کنه که درمسیر درستیم یا نه ؟؟ و جهان به اون احساس درونی پاسخ میده و نمیشه به هیچ وجه سره خداوند که منبع همه چیزه کلاه گذاشت ، یه آیه ای هست تو قرآن خدا میگه وقتی اعضا ی بدن کافران برعلیهشون گواهی میدن ،اونا به اعضای بدنشون اعتراض میکنن که چرا گواهی دادید؟؟و در جواب می‌شنوم که خداوند قادر به ما قدرت تکلم داد و به اراده او گواهی دادیم ،و جالبیش می‌دونی چیه؟؟؟خداوند در ادامه میفرماید این اعتراض کافران به اعضای بدنشون به این خاطره که اونا فک کردن که خدا اعمال اونارو ندیده !!!!! ببینید انسان چقدر می‌تونه از اصل خودش دور بشه ،چقدر می‌تونه در گمراهی باشه ،انقدر خدارو شیطان از یادش ببره که فک کنه خدا اعمالشو در دنیا ندیده ، خدایاااااا سپاس گزارتم بابت روشنی دل و دیده ای که به من عطا کردی بابت درک این آگاهی ها ،خدایا سپاس گزارتم بابت علم و معرفتی که برای درک قوانینت به من عطا کردی ،بابت درک آیات اعراض در قرآن واستادی که به زیبایی برام باز میکنن این مطالبو با مثال های مختلف از زوایای مختلف ،

    تا من بیشتر و بیشتر حواسم باشه که قانون چیه و اصل تکراره ، اصل باوره ،اصل احساس خوب و سپاس گزاریه، اصل آرامشه در هر لحظه ،اصل توکل و ایمانه ،خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت همه چیز ،من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    زهرا علیپور گفته:
    مدت عضویت: 971 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام بر استاد عزیز و تمام دوستان همفرکانسی عزیزم

    با هر چی بجنگی بر علیه هرچیزی که فحش بدی یا اعتراض کنی از همون جنس وارد زندگیت میشه از کجا بفهمیم از احساسمون میفهمیم اگه در زمان فحش دادن یادمقاله نوشتن یا اعتراض کردن حالمون خوبه یعنی درمسیر درست هستیم اگه حالمون بده یعنی درمسیر نادرست هستیم .

    ما اتفاقات رو با کانون توجه مون داریم اتفاقات رو رقم میزنیم فارغ از خانواده و اجتماع

    امروز از خداوند طلب هدایت کردن برای نوشتن کامنت و دیدم که این فایل روی صفحه اصلی سایت گذاشته شده و با اینکه چندین بار گوشش دادم ولی دوباره به این حرفهای بسیار عالی گوش دادم و خودم رو سپردم به دریایی از آگاهی های نابی که هرروز در زندگیم در جریان است و تمام نشدنی است و من رو هرروز تشنه تر از قبل میکنه ..

    باید هر لحظه از زندگیم رو ثانیه به ثانیه ش رو شکر گزار باشم که به این مسیر هدایت شدم .

    امروز بعد حدود یک سال بودن و استمرار داشتن دراین مسیر تازه دارم با قانون بهتر آشنا میشم و میفهمم که استاد چی میگن منظور از تمرین ستاره ی قطبی چیست منظور از تکامل چیست منظور از اینکه زندگیت آرام آرام تغییر میکنه چیست

    راستش گرچه با مفاهیم و قانون آشنا بودم ولی طوری که استاد آموزش میدن واقعا بینظیره و من تازه بعد از یکسال حالا دارم آماده میشم و یادگیریم بهتر شده

    چون وقتی به نوشته های ستاره قطبیم نگاه کردم در اولین ماه خودم درک کردم که ته نوشتنهام فقط نگرانی از نبود اون درخواست بوده در صورتیکه من حالا دارم متوجه میشم که این نوشتن برای رسیدن به آرامش هست ورها کردن و نگران تایید نشدنش نباشی

    من توجه م رو باز میزاشتم روی همون ناخواسته هایی که میخواستم به خواسته تبدیلش کنم وقتی دیدم که این نکته رو بعد 5 ماه از انجام ستاره ی قطبی فهمیدم

    دیگه ذهنم باز شد با اینکه دراین مسیر نوشتن کلی از خواسته هام به حقیقت پیوست ولی من فهمیدم که بازهم دارم به ناخواسته هام توجه میکنم .

    چند روز پیش تلفن مغازم قطع شد و من به خاطر دستگاه پوز باید تلفن رو وصل میکردم متوجه شدم که کابلش از بیرون قطع شده و باید تماس بگیری یا بری مخابرات که وصلش کنند در هر صورت این اتفاق قبلا تکرار شده بود ومن به خاطر تجربه ی قبلم که هی ناراحت بودم واعتراض میکردم که این چه وضعیه وچرا بررسیش نمیکنن و از این حرفا کارم طول میکشید

    این بار که این اتفاق افتاد حتی تماس هم نگرفتم حتی مخابرات هم نرفتم و توجه م رو از روش برداشتم وبا خودم گفتم الان که همه میتونن با گوشی پرداخت کنن نگران نباش

    باورتون نمیشه شاید 2 روز بعد دیدم یک نفر از مخابرات اومده جلوی مغازم و ازم پرسید چک کنید تلفنتون وصله و من چک کردم دیدم بله وصل شده و طرف رفت اصلا نفهمیدم که چطور اومد وکی آوردش و کارم به همین راحتی حل شد .

    فک کنم تمام اتفاقات زندگی به همین راحتی قابل حل باشه ولی چون باورش نداریم برامون سخت پیش میره .

    یادمه توی زمان شلوغیا من یک لایو استاد رو با آقای عرشیانفر دیدم و دیگه خیالم راحت شد البته که اون موقع هنوز شاگرد استاد نبودم

    ولی دخترم دائم به خاطر شلوغیا بسیار پیگیر بود و ما باهم تفاهم فکری نداشتیم ولی من خیلی توجه نمیکردم و به مسیر خودم میرفتم و خدا رو شکر میکنم که دخترم هم بالاخره مسیر خودش رو پیدا کرد و حالا شاگرد استاد شده .

    من درحال رشدم و پرانگیزه تر از قبل با قدمهای کوچک ولی پایدار درحال زندگی کردن هستم عجله ی ندارم واز آرامشی که دارم دارم لذت میبرم

    استاد میگن نمیدونم که چطور واز کجاها ثروت وارد زندگیم شده من کاری ندارم دست های خدارو باز میزارم واون خودش از جایی که بهتره وارد زندگیم کرده

    منم همش با خودم فکر میکردم که من باید از طریق این شغلی که دارم باید به ثروت برسم ولی حالا با خودم فکر کردم که استاد یعنی از طریق همین فایلای آموزشی به این ثروت رسیده ؟؟

    که اصلا قابل باور نیست هرچقد هم ضرب کنی و ببینی پول این دوره ها شاید یک درصد درآمد استاد باشه پس از هزاران هزار راه دیگه خداوند ثروت رو وارد زتدگیشون کرده به قول خود استاد که میگن من چجوریش رو نمیدونم

    آره تازه دارم میفهمم بیش از حد به خودم فشار نیارم که من باید ازاین راه یا از اون راه ثروت رو بدست بیارم

    من فقط روی خودم کار میکنم و بقیه ش با من نیست .همینطور که الان همینطور آرام آرام اتفاقات زندگیم رخ داده و وقتی نگاه میکنم نمیدونم چطوری بقیه ش هم همینطوره

    من کارم خیلی سبکتر شده ولی درآمدم بهتر شده و پولم بهتر پس انداز میشه ،سلامتیم عالیه اصلا توی یکسال اخیر یکبار به دکتر مراجعه نکردیم کل خانواده

    هزینه ی اضافی اصلا نداشتیم ،

    من توی حوزه ی سلامتی خیلی تونستم راحتتر باشم و کلا توی ذهنم نقش بسته که من سیستم ایمنی بسیار قوی دارم و اصلا مریض نمیشم و هیچ مقاومتی روش ندارم و واقعا هم اگر هرکسی حتی آنفولاتزای سختی هم داشته باشه و حتی بغلش کنم به هیج وجه نمیگیرم واین باور سالهاست که با منه واصلا بهش فکر هم نمیکنم و خیلی عادی پذیرفته شدست و درمقابلشم اگر به مشکل کوچکی برخورد کنم میگم اصلا امکان نداره این اتفاق واسه من بیوفته آخه بدنم خودش ازپسش بر میاد .

    با خودم فکر کردم که چطور من تونستم توی این حوزه اینقد قوی باورش کنم چون هزاران بار اتفاق افتاده و من دیدم و تجربه ش کردم که آره بایدددددد این سلامتی جزئی از وجوم باشه و نگم خب طبیعیه که سرما بخورم خب طبیعیه که ویروس منتقل بشه

    خب هوا سرده طبیعیه

    نهههههه من میگم اصلا هواسرد باشه گرم باشه زمستون باشه پاییز باشه موها م خیس باشه توی هوای سرد من سرما نمیخورررم تمام شد رفت

    پس وقتی استاد میگن آقا ثروت مثل اکسبژن میمونه همیشه هست تو باید دریافتش کنی و چقد باورش کنی نتیجه میگیری

    بله با هی تکرارش با دیدن نتایجت واینقد انجام دادنش تا وقتی کسی میاد بهت میگه پول نیست مردم پول ندارن نون بخرن تو خندت میگیره چشات گرد میشه از تعجب و میگی آقا چطور ه که من هرروز میبینم پول در حال گردشه مثل اکسیژن

    من توی یکی از محله های خوب شهرمون زندگی میکنم یه کلانشهر ،ساخت وساز ملک اینجا فراوانه هر چند قدمی ساختمونهای بزرگ در حال ساخت و از شروع تا پایان به سرعت انجام میشه هرروز با خودم تکرار میکنم چقد پول در گردشه توی همین ساخت وسازها ببین چقد آدمای ثروتمند زیاده که هنوز این تموم نشده بعدی شروع میشه وهمینطور به محض پایان یافتن ساخت ساختمونها به فروش میرسه بله به همین راحتی پول در حال گردشه و مردم از اوضاع بسیار خوبی برخوردارند .

    واقعا کار ملک سازی و خریدو فروش ملک رو هم خیلی دوست دارم و هروقت بهش فکر میکنم حس خوبی میگیرم .

    من چند سالی بود رانندگی نکرده بودم ،به لطف خدا تونستیم ماشین بخریم که اونم پولش براحتی فراهم شد ومنکه توی شهر بزرگ با این همه شلوغی ترس داشتم از رانندگی ،دیگه با صحبتهای استاد و دیدن استاد که با اتوبوس مسافرتی و یک سانتافه وصل بهش رلنندگی رو شروع کرد و گوش دادن به فایلی که استاد توی قدم ها توصیح دادن در موردش که وقتی میخواستن با اتوبوس رانندگی کنند چه ترس داشتند ولی باهاش مواجه شدن و دیدن که چه لذتی داره ترس همراه با لذت منم با خودم گفتم باید شروعش کنی و با کلی ترس و اضطراب شروع به رانندگی کردم و رفتم توی دلش ،آقا این احساس لذت بخش چقد بعدش عالی بود وقتی واردش شدم دیدم که همش توهم بوده و ذهن میخواسته منو بترسونه و بعد چند روز براحتی رانندگی میکنم واونم عالی خودم رو خیلی تحسین کردم و اعتماد بنفسم کلی بالاتر رفته .

    امروز خودم رو سپردم به الله و گفتم که خودش برام بنویسه چون میخوام به خودم کلی آگاهی بدم و پاشنه ی آشیل خودم رو پیدا کنم و هم رد پایی برای چند ماه بعدم باشه ‌.

    خیلی رشد کردم خیلی چیزا یاد گرفتم خیلی توی زندگی کردنم راحتتر میگیرم خیلی سعی میکنم مسائل کوچک رو حل کنم و زندگی همینه و بعد یه مدت جهان که ببینه اینقد مداومت دارم بهم پاداش بزرگ میدهد .

    البته که الانم کلی پاداش گرفتممم

    استادجانم فقط میتونم بگم عاشقتم وسپاسگذارتممم

    همگی در پناه الله باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    مریم روشندلی گفته:
    مدت عضویت: 2083 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام

    خیلی ممنونم بابت این فایل عالی و آموزنده و گرانبها

    نکات آموزنده برای من:

    با هر چه بجنگی، قویترش میکنی. باید به ناخواسته توجه نکرد و نادیده گرفت و در عوض، کل توجه و احساس و انرژی مثبت را به سمت خواسته ها قرار داد. در این فایل، خواسته ما، آزادی هست. ما چطور میتونیم به آزادی فکر کنیم؟ راهش اینه که به اون همه آزادی که در حال حاضر در کشورم دارم فکر کنم، ما تقریبا در همه زمینه ها در حد کم یا زیاد آزادی داریم، مثلا آزادی تحصیل، آزادی ازدواج، شغل، سبک زندگی، راحتی و… و خب مسائل و محدودیت های ناجالبی هم هست که میتونیم با نگاه کردن به کشورهای دارای این امکانات و تحسین اونها، تجربه هایی از همون جنس رو بدست بیاریم.

    ما طبق قانون جهان، با مبارزه با دولتمون و ناخواسته هامون، اونها رو بیشتر میکنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2127 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز

    سلام به همه ی دوستان ارزشمندم

    خدایا ازت سپاسگزارم که بهم فرصت دادی تا یک روز دیگه همراه و همقدم استاد عزیزم باشم

    استاد جان الان فکر میکنم نزدیک به یک سال هست که از اون اتفاقات و اعتراضات تو ایران میگذره

    من دوست دارم تجربه خودم رو بگم

    استاد انصافا میتونم بگم من و همسرم تو اون جریانات خیلی خوب تونستیم ورودیها مون رو کنترل کنیم

    ما که اصلا تلوزیون و ماهواره نداریم و من خودم اصلا اینستا گرام ندارم ولی کاری که کردیم این بود که تو اون مدت رفت و آمدمون با خانواده هامون رو قطع کردیم چون بیشترین ورودی رو از خانواده هامون میگرفتیم

    دیگه همه میدونن که چه فضای منفی بود و تو همه جمع ها و خونه ها و اصلا همه جا چه صحبت هایی بود

    چقدر به ما برچسب زدن که شما خائن هستین

    چقدر گفتن شما عقب افتاده هستین

    چقدر گفتن سرتون و مثل کبک کردین زیر برف

    و دیگه همه میدونن که به اونایی که تو این فضاها نبودن چقدر برچسب میزدن

    آخرش چی شد ؟ همونایی که به ما میگفتن شما خائن هستین بعد از اینکه انقدر اعتراض کردن و حرص خوردن و داد و فریاد کردن و دیدن به جایی نرسیدن همونا به ما گفتن خوش بحال شما که اعصاب خودتون و خورد نکردین

    خوش به حال شما که تو این مدت آرامش داشتین

    همونا به ما گفتن خسته شدیم انقدر شبا کابوس دیدیم

    همون آدمی که به من میگفت تو اخبار نمیبینی عقب افتاده هستی و مثل کبک سرت و کردی زیر برف

    همون آدم بهم گفت من دیگه مغزم کشش نداره برم اخبار و دنبال کنم

    این مدت فقط زندگیم و خراب کردم فقط غصه خوردم

    دیگه نمیخوام اخبار ببینم

    اصلا دیگه توان اعتراض کردن و نداشتن

    همون آدم ها که به ما میگفتن شما خائن هستین که میرید سرکار و اعتصاب نکردین

    میگفتن فقط خودمون و این مدت از نون خوردن انداختیم

    ولی ما اومدیم تو این مدت تمرکز گذاشتیم رو کارمون و درآمدمون بیشتر از قبل شد و تو همون زمان خداوند بهمون ایده ای داد که تونستیم از اون محله قبلی مون مهاجرت کنیم و بیایم به یه جای فوق العاده تر و همچنین به آزادی زمانی و مکانی برسیم

    مطمئن هستم اگر اون موقع ذهن ما آروم نبود و ما هم همراه مردم شده بودیم هرگز خداوند این ایده رو بهمون نمیداد و هرگز به آزادی زمانی و مکانی که از مهم ترین خواسته هامون بود نمیرسیدیم

    یادمه استاد گفتن این زمان ها هست که جهان غربال میکنه آدم ها رو و خداوند پاداش میده به کسانی که مسیر متفاوت رفتن از بقیه

    استاد من هیچ وقت از محرم و این مراسم های عزاداری که تو ایران هست خوشم نمیومد و همیشه مخالفت میکردم

    اون موقعی که همیشه اعتراض میکردم و مخالفت میکردم اتفاقا ما به جایی هدایت شدیم که نزدیک خونمون پایگاه بسیج بود و همیشه صدای نوحه و عزاداری میومد و شبهای محرم که دیگه تا نصفه شب صدای عزاداری تو خونمون بود

    ولی از وقت با شما آشنا شدم و فهمیدم که با هرچه بجنگم آن را ماندگارتر میکنم

    و من اگر میخوام که به جایی که دوست دارم هدایت بشم باید آگاهانه از اون چیزی که نمیخوام اعراض کنم و توجهم رو از اون چیزی که نمیخوام بردارم و بزارم رو اون چیزی که میخوام

    هرروز با همسرم آگاهانه میرفتیم محله های ثروتمند نشین و زیبایی ها و ثروت مردم رو تحسین میکردیم محله هایی که اصلا فرهنگ مردم با اون جایی که ما بودیم کاملا متفاوت بود

    جاهایی که تو همون شهر بود ولی اصلا اثری از عزاداری و هیئت و نوحه و این حرفا نبود

    الان ما همون جایی زندگی میکنیم که همیشه با همسرم میرفتیم و تحسین میکردیم

    الان تو ایران ایام فاطمیه هست

    تو اون محله قبلی ما سرتاسر محل عزاداری و روضه هست

    ولی اینجا ما هرروز میریم پیاده روی و من یه دونه پارچه مشکی و از این پایگاه های عزاداری ندیدم

    اینجا فقط کافه های شیک و زیبا هست که از هرکدومشون صدای موسیقی میاد

    اصلا سبک زندگی مردم و فرهنگ مردم از زمین تا آسمون با جاهای قبلی که ما زندگی کردیم فرق داره

    تازه ما شهرمون و عوض نکردیم ما تو همون شهر هستیم ولی به جایی هدایت شدیم که فقط ثروت و فراوانی و شادی مردم و میبینیم

    و یه مطلب دیگه اینکه

    من از خانوادم شنیدم که شبکه من و تو داره تعطیل میشه

    نمیدونم شایید الانم تعطیل شده باشه ولی میدونم که قرار بود تعطیل بشه چون دیگه بودجه ندارن که برنامه تولید کنن

    و اولین چیز که به ذهنم رسید این بود که شبکه ای که مدام اخبار منفی پخش میکرد و مدام تمرکزش رو نازیبایی ها و جنگ بود

    مدام تمرکزش رو ناخواسته ها بود

    همه این تمرکز رو نازیبایی ها به خودش برگشت و باعث شد که این شبکه تعطیل بشه

    اینجا خیلی خوب میشه قانون رو درک کرد

    تمرکز رو ناخواسته ها از جنس همون بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  10. -
    صابر پورملک خیلی گفته:
    مدت عضویت: 1440 روز

    به نام الله مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته

    سلام خدمت همه دوستان عزیز هم فرکانسی

    استاد اکثر آدمهایی ک همش دارن وارد این بازیها یا صحبتها یا اعتراضات میشن آدمهایی هستن ک درآمد ندارن کار ندارن زندگی ندارن

    چیزی از سیاست نمیدونن فقط میان حرف مفت میزنن و چهار تا فحش میدن ‌و همش هم ایران رو مقایسه میکنن با کشورهای دیگ

    تو‌ جیبشون هم هزار تومن پول نیست هیچ حرفه ای هم بلد نیستن

    همینها اگر برن امارات میگن گرمه نمیتونیم کار کنیم اگر برن روسیه میگن سرده نمیتونیم کار کنیم

    اگر ایران بدی داره خیلی خوبی ها هم داره

    اگر اروپا خوبی داره بدی هم داره

    اگر امریکا خوبی داره بدی هم داره

    هیچ کشوری گل و بلبل نیست

    الان ک تو همه کشورهای روز دنیا مردم تظاهرات میکنن و از کشورشون شاکی هستن

    اصلا مردم خودشون نمیدونن ک چی میخوان

    تازه اینا اصلا نمیدونن ک تو ایران پول درآوردن خیلی راحته

    این چند سال اخیر چقدر ثروتمند جدید اومد بالا

    حالا برعکس

    کسایی ک کاسبی خوبی دارن درآمد دارن دنبال زندگی کردن هستن نه دنبال اعتراضات میرن نه دنبال درگیری هستن و نه دنبال چیز دیگه ایی

    یک دونه کاسب بزرگ شهر و کاسب درست درمون شما پیدا نمیکنی ک راضی باشه این اتفاقات بیافته

    امیدوارم مردم ایران انقدر از ایران بد نگن

    انقدر به رسانه های خارجی توجه نکنن

    انقدر ایران و کوچیک نکنن

    انقدر ایران و با کشورهای روز دنیا مقایسه نکنن

    اگر مقایسه میکنن با حد و اندازه خودش مقایسه کنن

    امیدوارم ک مردم کمتر نا شکر باشن بیشتر سپاسگذار‌ خدا باشن

    استاد یه باور اشتباهی ک خودم دارم و باهاش میجنگم

    اینکه من به هر کسی پول قرض میدم یا نسیه میدم ،

    ‌ پول من و نمیدن یا خیلی دیر میدن یا یه مقدار از پول همش میمونه

    این موضوع باعث شد ک با خیلی ها دعوا بیافتم یا شکایت کنم یا رابطه ام بهم بخوره

    برای همین چند ماهی میشه ک تصمیم گرفتم ک به کسی قرض ندم نسیه ندم ( بعضی وقتها بعضی از دوستان و مشتری قدیمی ک عادت داشتن . میان جنس و میخرن و موقع حساب کتاب یهو میگن ک مثلا ماه بعد میدم

    تو عمل انجام شده قرار میگیرم ک به لطف خدا این هم خیلی کم شده) و دیگ میخوام مثل آقا رضای عطار روشن فقط نقدی فروش کنم .اونوقت آرامش بیشتری دارم . نجواهای کمتری دارم . میتونم تمرکز بیشتری داشته باشم رو فروش و کارهای دیگ ام

    استاد سپاسگذارتون هستم

    خیلی ممنونم از شما و خانم شایسته

    واقعا این فایلها زندگی ما رو نجات میده

    استاد عزیز از خدای مهربان براتون شادی و سلامتی و عمر با عزت خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: