قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 54 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-30 06:06:422022-12-12 06:56:25قانون تغییر ناخواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام وخدا قوت خدمت استاد وخانم شایسته وهمه دوستان.تجربه ای که من در مورد این موضوع همین امشب داشتم اینه که من از ماهی خیلی بدم میاد واصلا از پاک کردن وپختن وخوردنش هیچ دل خوشی ندارم وچند سالی میشه که اگر غذای نهارمون ماهی باشه من کلا تا اونجایی که بتونم وارد آشپزخانه واون محیطی که خانواده ام دارن ماهی میخورن وارد نمیشم وتا زمانی که در و پنجره ها رو باز نکنن تا بوی ماهی بره بیرون و یه اسفند دود نکنن تا بوی اون محیط عوض بشه سعی میکنم وارد اون محیط نشم وجلوی بینیمو میگیرم .تو خونه ما نهار پختن نوبتیه واگه قرار باشه نهار ماهی درست بشه و اونروزهم نوبت من باشه اصلا زیر بار نمیرم وخواهرام جای من زحمت کار منو میکشن.امروز برادرم سه تا ماهی خریده بود وگفتش که فردا ماهی درست کنیدواز قضا نهار فردا نوبته منه.ازخواهرام خواستم که اینکارو انجام بدن ولی گفتن که ما فردا دستمون بنده ونمیشه.وازاونجایی که من برادرمو خیلی دوست دارم وحالا که یه خواسته ازم داره تصمیم گرفتم که اینکارو انجام بدم بااینکه برام خیلی سختتتت بودشروع کردن به پاک کردن وخرد کردن ماهی هاو همینطور با خودم فکر میکردم که من چه فرکانسی ارسال کردم که باعث شده من از چیزی که بدم میاد تو موقعیت انجامش قرار بگیرم که حواسم جلب دندونای ماهی شد وگفتم ای دل غافل حالا یادم اومد که جریان چی به چیه. من یه خواهر زاده خیلی نازو بانمک به اسم نورهان دارم که یه سال وسه ماهشه هروقت میخنده یادهنش و باز میکنه دندونای پایینیش مشخص میشه ومن دندوناشو که تازه داره درمیاد به دندونای ماهی تشبیه میکنم وهمش به خودش و بقیه اعضای خانواده ام میگم که دندونای نورهان مثل دندونای ماهی کوچیک وبا فاصله از هم هست وهمش به این موضوع فکر میکردم که چقدر بامزه هست.واین چند روزی که پشت سرهم اومده بود خونه ما من همش اینو تکرار میکردم وبهش میگفتم دندون ماهی دندون ماهی.ودقیقا امروز تو موقعیتی قرار گرفتم که دندونای ماهی رو از نزدیک با دست خودم لمس کردم ماهی تمیز کردن و پختن جزو ناخواسته های زندگی من هست ولی انقدر سر دندونای خواهر زاده ام کلمه دندونِ ماهی وتکرار کرده بودم وبه این موضوع انرژی داده بودم که همین چند ساعت پیش به صورت کاملا فیزیکی خلقش کردم. با اینکه دوتا دیگه از خواهرام خونه هستن واونا مثل دفعات قبل میتونستن اینکارو بجای من انجامش بدن ولی شرایط طبق یه حساب کتاب دقیق ریاضی جوری رقم خوردکه خودم با چشم خودم شاهد این موضوع باشم که مهم نیست چیزی که داری بهش توجه میکنی جز خواسته هاته یا ناخواسته هات جز چیزایی که دوسش داری یا متنفری باادامه دادن توجهت اون چیز و خلق میکنی مثل من که امشب مجبور شدم اون بوی ماهی وتحمل کنم و فرداهم باید بپزمش.
درود بیکران
استاد عزیزم و خانم شایسته بزرگوار
ممنون از زحمات بیکرانتون، خیلی خیلی در راه گسترش آگاهی به من و افراد تو مدار صحیح کمک میکنید،
( خدا قوت).
عزیزان؛
تنها مثالی که به ذهنم میاد این هستش که مادر عزیزم همیشه در حال غر زدن به فرزنداش بود .
که چرا توی کارای خونه کمک من نمیکنید .
ما هم در حد توان بهش کمک میکردیم اما به چشمش نمیومد.
و دائم مینالید که من خستم توان ندارم چقدر کار کنم
البته ایشون یه باور خیلی خیلی باحالی داره :
دوست دارن همیشه برن بگردن .
البته این عادت خیلی عالیه.
اما توقع داره بره گشت و گزار و زمانی که برمیگرده خونه تمیز و مرتب و غذا آماده باشه.
البته من ازدواج کردم رفتم اما باز توقع داره
انقدر( غر زد) و غر زد که بطور ناگهانی و میتونم به جرات بگم یه بلا بزرگ اومد تو خونه مادرم.
هههههه
نترسید
یه حشره موزی
به نام (ساس)
اصلا ما تا اون موقع نمیدونستیم این حشره اصلا چیه؟؟؟؟؟
بعدا متوجه شدیم که این والا مقام چقدر دردسر داره.
متوجه شدیم از طریق یکی از اقوام که دانشجو بود و رفته بود تو خوابگاه و وسایلش آورده بود خونه ما از طریق اون اومد خونمون.
خلاصه مادر بیچاره من ناخواسته درگیر ساس شد
کلی هزینه کرد
هزینه برای سمپاشی اونم چند بار
مجبور شد کل فرشهای دستبافت خونه بشوره
تمام رختخوابها
تمام پردهها
رو تختیها
سرویس های بهداشتی
تمام درهای خونه
مبلها همگی شسته شدن
و….
سرتون درد نیارم بنده خداها کلی هزینه زیاد برای کشتن این موجود کوچولو صرف کردن
خودشون قرنطینه میکردن که نکنه با وسیله کسی بیاد خونه دیگران.
جالب اینجاست که منم تو اون دوران خونم درگیر شد اما خدارو شکر زود متوجه شدم.
منم الان که فکر میکنم تو فرکانس خوبی نبودم آخرای دوران بارداری میگذروندم و یه بچه کوچیکم 1 ساله هم داشتم.
فکر کنید هفته آخر بارداری همش در حال شستشو بودم چون این ساس کوچولو همرو نیش میزنه و خون میخوره .
منم از ترس بچهها همش بشور بشور داشتم
الحمدالله به لطف الله خلاص شدیم.
من با تکرار این جمله که خونه من پاک و مطهر هستش و عاری از هر چیز ناخوشایند تونستم ذهنم متمرکز کنم بر زیباییها.
به لطف الله خونم پاک و تمیز و مملو از شادیه
بعد از خلاص شدن نکتهای به مادرم یادآوری کردم که مامان عزیزم
کاش به جای غر زدن بگی:
خدایا شکرت که سرحالم و خودم کارامو میکنم
خدایا شکر به کسی احتیاج ندارم
خدایا شکر که توانمندم و از پس کارام برمیام
خدایا شکر که میتونم هر کاری به تنهایی انجام بدم و وابسته دیگران نیستم.
موفق و پیروز باشید.
سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیزم
استاد واقعا من این حرفهای شما رو توی زندگیم درک کردم
خیلی از این موارد توی زندگیم بوده ولی فقط یه مورد خیلی کوچیک و میگم که شاید برای خیلیهامون ایناتفاق افتاده
استاد من همیشه توی دهنم آفت میزد و همیشه هم از این موضوع ناراحت بودم و به همه میگفتم و دنبال داروی خاص بودم و از همه راه حل میگرفتم که چکار کنم و هر روز دردش و زخمش بیشتر میشد و من هم کلافه تر میشدم از این درد و یک هفته و شایدم بیشتر طول میکشید تا آفت دهن من خوب بشه
ولی استاد باور کنین من یکی دو روز پیش دهنم آفت ز د و اینقدر درد میکرد که حد نداشت ولی از وقتی که با این قانون آشنا شدم رفتم جلوی آینه به خودم یاد آور ی کردم که خب هاجر استاد گفته که قانون میگه بهش توجه نکن پس الان اصلا بهش،توجه نکن و توجهت رو ببر روی یک چیز دیگه دوستان و استاد عزیزم باورتون میشه ؟که من هیییچ توجهی نکردم یعنی یه جوری که کلا فراموش کردم همچین زخمی توی دهن من هست فردای اون روز یهو یادم اومد دیدم که کلا خوب شده و هیچ اثری ازش نیست به همین راحتی قانون جواب داد زخمی که یک هفته منو درگیر میکرد و حالمو بد میکرد به یک روز هم نکشید و خوب شد
و خیلی از موارد دیگه ای که من همینجوری بر طرف کردم
من از خداوند خیلی سپاسگزارم که منو هدایت کرد به این مسیر بسیار زیبا و مطمعن هستم که اگه همینجوری ادامه بدم و زیبایی هارو ببینم زندگیم به بهترین شکل تغییر میکنه و از خداوند ممنونم که منو هدایت کرد و جز هدایت شدگان هستم واز استاد عزیزم خیلی سپاسگزارم که اینقدر ساده و روان قوانین رو میگن در پناه الله یکتا باشید
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
هنگام مواجه شدن با اتفاقات نامناسب :
قانون را در نظر گرفته و به شیوه ای هماهنگ با قانون عمل کنیم
بسیاری از ما هنگام مواجه شدن با تضادها:
قانون را از یاد برده و به شیوه ی عموم جامعه عمل می کنیم که به دلیل ورودی های ذهنی نامناسبی است:
که از شبکه های اجتماعی فیلم سریال اخبار …..دریافت می کنیم
اهمیت: کنترل ورودی های ذهن را به خوبی و درستی درک کنیم
ما نمی توانیم: در زندگی هیچ کسی تاثیر گذار باشیم همان گونه که دیگران نمی توانند در زندگی ما تاثیر گذار باشند
اگر به دنبال نتایج متفاوت از عموم جامعه هستیم : به شیوه ای متفاوت عمل کنیم
اگر از شرایطی ناراضی هستیم مرتبا غر زده شکایت می کنیم و ناراحت هستیم:
به همان اندازه افرادی که از دست آنها شاکی هستیم و آزادی دیگران را سلب می کنیم چون تحمل پذیرش دیدگاهی مخالف با دیدگاه خود را نداریم را جذب خواهیم کرد
هر کسی نظر و عقیده ی خود را دارد: ما نباید به خاطر آن ناراحت و شاکی شویم و بدانیم در نهایت:
هر کسی نتیجه ی باورها و فرکانس های خود را دریافت خواهد کرد
هنگام رخ دادن اتفاقات نامناسب برای افراد جنگ درگیری اعتراضات عمومی …..بدانیم هر کسی تنها: به منافع خود فکر می کند و همه ی افراد تلاش می کنند ما را به مسیرهای مورد نظر خود سوق دهد
بنابراین:
طبق قانون سبک شخصی خود را داشته و به شیوه ی خود عمل کنیم
قانون:
با هر چیزی بجنگیم و به خاطر و بر علیه آن مبارزه کرده و یا فحش و ناسزا گوییم:
از همان جنس را بیشتر جذب خواهیم کرد
چرا؟
چون به هر چیزی توجه کنیم: از همان جنس اتفاقات را بیشتر جذب می کنیم
اگر به اتفاقات نامناسب و ناجالب توجه کنیم:
از همان جنس اتفاقات را بیشتر و بیشتر جذب می کنیم
اگر با افراد نامناسب مبارزه کرده و بر علیه آنها شکایت کنیم:
از همان جنس افراد را بیشتر و بیشتر وارد زندگی خود خواهیم کرد:
این قانون الهی است که:
هیچ تبدیلی در آن نخواهیم یافت
از کجا متوجه شویم اتفاقات خوب را به سمت خود جذب می کنیم؟
از احساسمان
اگر اعمالی را انجام می دهیم که :
احساس بدی در ما به وجود می آورد در حال ارسال فرکانس های نامناسب به جهان هستی هستیم و اتفاقات بد را برای خود رقم می زنیم
اگر اعمالی را انجام می دهیم که:
احساس خوبی در ما به وجود می آورد در حال ارسال فرکانس های مناسب به جهان هستی هستیم و اتفاقات خوب را برای خود رقم می زنیم
ما نمی توانیم با جنگیدن علیه افراد نامناسب بیماری ها…:
آنها را از بین ببریم بلکه از همان جنس اتفاقات افراد بیماری ها …را بیشتر و بیشتر جذب زندگی خود می کنیم
قانون:
ما با افکار باورها و کانون توجهمان که خودش را در احساسمان نشان می دهد اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم
تنها با کنترل ذهن می توانیم: زندگی خود را کنترل کنیم
زمانی که تمرکز ما بر زیبایی هاست: زیبایی های بیشتری می بینیم و وارد زندگی ما می شود
زمانی که تمرکز ما بر نازیبایی هاست: نازیبایی های بیشتری می بینیم و وارد زندگی ما می شود
اگر بتوانیم تمرکز خود را بر زیبایی ها قرار داده باورهای خود را تغییر دهیم:
به مکان بهتر هدایت می شویم
کنترل ذهن: به هیچ وجه کار راحتی نیست اما پاداش بسیار بزرگی دارد
اولین قدم برای کنترل ذهن:
کنترل ورودی هاست باید آگاهانه:
-شبکه های اجتماعی فیلم تلویزیون سریال اخبار افراد نامناسب را حذف کنیم
-توجه خود را بر زیبایی قرار داده و تنها در مورد زیبایی ها صحبت کنیم
صحبت کردن در مورد زیبایی ها: بسیار مهم است و با صحبت کردن در مورد هر چیزی به آن قدرت می دهیم
-توجه خود را از روی نازیبایی ها برداشته و در مورد آن ها صحبت نکنیم
صحبت نکردن در مورد نازیبایی ها:
به ما کمک می کند ذهن خود را مدیریت و کنترل کرده و بر زیبایی ها تمرکز کنیم
مهارت کنترل ذهن:
در ابتدا بسیار دشوار است اما مانند هر مهارت دیگری به تدریج با تمرین و تکرار مداوم بهتر و بهتر می شود
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام ودرودبر استادارجمند وخانم شایسته عزیزو هم فرکانسی های عزیز
حقیقتا به قول استادتمرکزبرزیبایی هاونکات مثبت نتایج شگرفی به همراه دارد.برای من نیز دقیقا اتفاقات زیبا زمانی رخ می دهدکه این نکته رارعایت میکردم وبه ان عمل می کنم.
قبول دارم که کار بسیارسختی است ولی ارزشش رادارد.
با کنترل ذهن و انجام این کارنتایج فوق العاده ای درزمینه روابط باهمسرم فررندم وهمچنین درکسب وکارم به دست آوردم.
دقیقا زمانهایی که به نکات مثبت زندگی ،آدم هاوشرایطتوجه دارم شرایط به نفع من تغییریافته وبرکت ونورو آگاهی وعسق را باتمام وجودم لمس می کنم.ازخداوندوفرمانروای کیهان سپاسگزارم .سپاس ازاستادعزیزبرای نشرآگاهی.
آرزوی خیروبرکت وشادی وسلامتی دارم برای همگی
به نام رب جهانیان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
سلام به دوستان توحیدی.
رد پای 121
قانون تغییر ناخواسته ها:
خود من با اینکه بارها و بارها از استاد تو آموزه هاشون شنیدم که وقتی چیزی رو نمیخوای باید از اون اعراض کنی.
و توجه و تجسم کنی به چیزی که میخوای
اما انگار طبق عادت و یا فراموشکاری
یا هر چیز دیگه
من خودم رو درگیر مسائلی که نمیخواستم میدیدم و میجنگیدم با ها شون.
مثلا در مورد رابطه ام با همسرم وقتی ناخواسته ای داشتم و انتظاری که از سوی اون برآورده نشده بود.
من به شکل ماهرانهای در حال انتقام گرفتن بودم.
حالا با بد خلقی یا جواب سر بالا و……
و این از بی حوصلگی یا بد خلقی من نبود بلکه انتقام بود.
و این یعنی جنگیدن با یک ناخواسته
و بعد متوجه شدم و به خودم نهیب زدم که بابا اصلا تو درست میگی ولی خوب این روشی که سالها داری انجام میدی چه نتیجه داشته؟
خوب هیچی
البته نه جواب داده ناخواسته ها رو بیشتر کرد.
خوب من می تونستم خیلی راحت به اون چیزی که میخوام توجه کنم.
یا در این مورد به نکات مثبت همسرم توجه کنم تا به نکات منفی و جنگیدن با اونا
حالا این کار کرده منم این کار کنم.
ای الگویی هست که تا حالا من زیاد دیدم تو خانواده و اطرافیانم.
من باید حواسم باشه وقتی با ناخواسته ای روبرو میشوم در هر موردی که هست.
بیام از اون اعراض کنم و توجه کنم به چیزی که میخوام.
خدایا بابت هدایت لحظه به لحظه ات سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.
سلام خب خدارو شکر اینترنت وصل بود و زدم این فایل دانلود بشه.از اسم فایل که خیلی خوشم اومد و قسعا با جان و دل گوشش میدم امیدوارم دانلود به انتها برسه 🥺 بتونیم گوشش بدیم.استاد جان خیلی خیلی دوستت دارم و این روزها همش صدای شما تو گوشمه .خدارو شکررررر که در مدارش هستیم که بتونیم صحبت ها رو درک کنیم ….
ممنونیم از فایل جدید
ممنونیم ❤️❤️❤️
سلام وقت بخیر چقدر این فایل تلنگر خوبی بود برام ازتون ممنونم که این فایل رو برامون گذاشتید رو سایت
به واسطه اتفاقی که برام افتاده چند روزه خودمو گم کرده بودم و همش میپرسیدم خدا چرا این اتفاق برای من افتاد و تمام جوابمو گرفتم با این فایل
سلام استادم و مریم جون زیبای من♥️♥️♥️
تو بییییییی نظییییییررررررری استاد 😍😍😍… همین که شروع به حرف زدن میکنی تفاوت فرکانسیت با همه ی اونهایی که میشناسم به راحتی قابل لمسه … وقتی لب باز میکنی روحم پرواز میکنه .. قلبم اروم میگیره … از بس که حرفات روی خط خداست …
من تجربه خودم بگم ….
همین موردی که گفتین دوستتون فایل فرستادن که خانمها کنار دریاچه راحت بدون روسری ورزش میکردن من به شخصه تجریه کردم … من واقعا هرجوری دوسداشته باشم با هرپوششی از خونه بیرون میرم و هرگز و هرگز و هرگز تا بحال اتفاق نیفتاده که به مشکل برخورده باشم با اینکه توی شهر اصفهان هستم و خیلی نسبت به تهران اینجا مردم مذهبی تر هستن … و همین چند روز پیش این موضوع به یکی از اطرافیان که به شدت پیگیر موضوعات اخیر در ایران بود و از من شاکی بود که چرا تو بی تفاوت هستی ؟ چرا حرفی در موردش نمیزنی ؟ که این وظیفه ی همه ی ماست که شرکت کنیم در این اعتراضات … فکر میکنید وقتی بهش گفتم تا بحال هرگز من بخاطر پوششم توی جامعه به مشکل برنخوردم چه جوابی داد؟؟؟…… گفت خب خاطر اینکه تو همیشه با ماشین شخصیت بیرون میری !!!! و من دیگه ادامه ندادم و گفتم حق با شماست🙂
اینم بگم که من در بین اطرافیانم همیشه ازادترین و راحتترین پوشش چه از لحاظ لباس چه از لحاظ موی سر دارم واین بخاطر اولویت ازادی و راحتی خودم در هر شرایطی هست …
و اینکه تا بحال به مشکل نخوردم بخاطر قانون بی نظیری که از شما یاد گرفتم …
همه چیز و همه چیز و همه چیز تمرکزه👌👌
همه چیز و همه چیز و همه چیز کانون توجه 👌👌
استاد تو یه دونه ای من عاشقانه حرفاتو گوش میدم و سعی میکنم عمل کنم …
مرسی که هستی …. خوشحالم که دارمت♥️
سلام استاد عزیزم،
شرایط بهتر به معنی بهتر برای همه نیست،
چه بسا که شرایط برای برخی در زمان پهلوی عالی بود و برای عده ای وخیم، و در زمان حال هم شرایط برای برخی بهتر و برای گروهی بدترین وضع ممکن است.
به نظرم شرایط عاالی و صلح جهانی برای تمااام انسانها (با اینکه یک ایده و فکر خیلی قشنگیه) اما در این جهان ممکن نیست.
اما یه سوال برام پیش میاد… چرا بعضی از این انقلاب ها و اعتراضات در جهان باعث بهتر شدن وضع کلی اون جامعه شده؟ (البته فکر کنم تا ابد الدهر هستن افرادی که ناراضی باشن)
مثل انقلاب سال 1980 کره جنوبی، مثل اعتراضات مردم هند و استقلال هند و …