نتایج دوره قانون سلامتی | قسمت 6 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

73 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهوش محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    سلام خدمت استاد توانمند وتوحیدی وخانم شایسته مهربون رفیق ویار همیشه همراه استاد

    خانم شایسته عزیز من بعنوان یکی از خانمهای این سایت فوق العاده ارزشمند یک سئوال از محضر بزرگوارانه اتان داشتم میشه راهنمایی بفرمایید

    شما چطور غدا مصرفرمیفرمودید منظورم چند وعده هست وهربار چی مصرف میفرمایید که وزنتان ثابت مانده وکلی هم صورت واندامتان خوشگلتر از قبل شده

    چون ماهها هنوز وقیق نمیدانیم که چطور بخوریم که وزن ثابت بماند وحتی خیلی خوش صورتتر وخوش اندامتر از قبل بشوی

    خواهش میکنم اگه میشه ماهارا راهنمایی بفرمایید🙏🏻🙏🏻🙏🏻🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    لیلا صلاحی گفته:
    مدت عضویت: 2093 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    تا قبل از دیدن این فایل ک تو قسمت نشانه امروز من اومده بود، ب اخرین دوره ای ک فک میکردم دوره ی سلامتی بود ولی با دیدن این فایل و تغییرات فیزیکی شما و صحبتهای شما و مریم عزیز در مورد زیاد شدن انرژی چون این ضعف رو در خودم میبینم ک انرژیم در انجام کارها خیلی زود تحلیل میره، ب این مسیر هدایت شدم ک حتما در اولین فرصت این دوره رو تهیه کنم.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    کوروش گفته:
    مدت عضویت: 1870 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    امیدوارم که عالی باشین

    چقدر جلسه 6 قدم اول از دوازده قدم به من کمک کرد برای اینکه یکبار واقعا درست هدف گذاری کنم و ساده

    همیشه یا بیش از اندازه بزرگ بودن

    یا روش های پیچیده و عجیب غریب

    اما تو این جلسه خیلی ساده انتخاب کردم هدفم رو

    هدایت شدن برای خرید قانون سلامتی

    و چقدر این قانون سلامتی بینظیره

    من خودم آدمی بودم که خیلی به ظاهر اهمیت میدادم و الان به طرف الله خیلی از حالت کمال گرایی در اومدم با آموزش های استاد و خیلی ساده تر میگیرم

    اما هنوزم مطمئنم که بعد قانون سلامتی و رسیدن به هیکل عالی ، چقدر چقدر حال منو خوب میکنه وقتی خودمو تو آیینه میبینم

    درسته نباید احساس ارزش مندی رو وصل کنیم به ظاهر مون اما کاریش نمیشه کرد

    واقعا حس بی‌نظیری میده حداقل به من

    و واقعا مشتاقم برای خرید این دوره

    مخصوصا بحث تمرکز

    که خانم شایسته فرمودن

    تمرکز

    حال خوب

    چابک بودن

    سریعتر عمل کردن

    انرژی بالاتر حتی تو شب یا بعد غذا

    این موارد واقعا نیازمندیه منه

    و به لطف قدم اول خیلی ساده گفتم بابا چرا باید هدفمو بزارم خرید بی ام و سری 7 ؟؟

    که نشه تو همین سال هم گرفت و بیشتر حس بد بگیرم

    بیا طبق ایم آموزش های الهی دوازده قدم عمل کن و به طرز عجیبی یهو تو ذهنم قانون سلامتی اومد

    و مطمئنم به زودی خدا هدایتم میکنه برای خرید این دوره

    واقعا تبریک میگم به این اراده شما دو عزیز

    این فایل ها خیلی وقت پیش

    اما هنوزم وقتی من سفرنامه رو میبینم

    دارین مو به مو عمل میکنین به این قانون سلامتی

    و واقعا این قدرت اراده

    و تشخیص اصل از فرع جای تحسین داره

    امیدوارم که همیشه آسون بشین برای آسونی ها و از زندگی نهایت لذت رو ببیرین عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    بنام خداوند زیباییها

    بنام خداوندیکه که زیباست و زیباییها را دوستدارد..

    این فایل فایل نشانهاست برای من.انشالله که منم در زمان مناسب و در مکان مناسب بهش هدایت بشم.

    این فایل

    یه نکته رو به من ثابت نمود…

    که خاسته های ما میتونه بصورت کاملا طبیعی و بدیهی وارد زندگیمون بشه…و نکته خیلی مهم تر این خاسته نیاز به نتایج پایدار هست.

    نتایج پایدار..به درست عمل کردن و استقامت داشتن و 100/روی قانون عمل کردن.

    حالا این خاسته میتونه هر چی بشه…

    و نکته مهم تر..داره بیشتر این نقطعه رو برام بولدتر میکنه…اگه من در راه رسیدن به خاسته هاام هستم..داره طولانی میشه..این طولانی شدن داره منو بیشتر در آینده سپاسگزارتر میکنه..

    و این سپاسگزاری و اهرم رنج و لذت..باعث میشه من قدردان این مسیر درست باشم.وuoo uoo نشم..

    استادم من از بچگی از طرف خداوند هدایت میشدم..حتی قبول شدنم به دانشگاه ..قبل از اینکه وارد اون مکان جدید بشم از قبل خداوند بهم میگفت .خیلی طبیعی..ولی از بس باورام اطرافیانم بخوردمون داده بودن..و زندگی رو بیشتر به واقعیت بهم قبولونده بودن..و به شرایط زندگی که الان داریم و یسری مسائل..اون الهامات به مرور هی کمتر میشد..

    میخام بگم…نمیدونم چجور سپاسگزار خداوند باشم که واقعا هر روزم متاهدتر میشم در مسیر درست..چند روز پیش بهم گفت باید فلان کار فلان افراد رو حذف کنی…

    گفتم خدایا تو بهم کمک کن..الان سه روز از این موضوع میگذره..چقدر راحت این افراد از من دور شدن.دیگه نمیتونم این سیکل معیوب رو ادامه بدم..چون میدونم اونا هیچ ربطی با من ندارند…و اگاهانه بتونم عمل کنم!

    این قانون راه راست حالا میشه در تمامی جتبه ها بکار برد.حقیقتا من هنوز نتیج خیلی بزرگ دهن پر نگرفتم..ولی اینقدر این قانون مسیر درست تو وجودم نشسته..که اصلا هیچ ربطی به سالهای گذشته ام ندارم…

    خداوند امروز بهم گفت..فرزندان و ثروت زینت دنیاییند..ولی کارهای شایسته نزد خداوند شایسته تر و از همه نظر نیکوتر است..

    ولی این فایل نشانه من بود..که بدونم اگه هنوز نتیجه ،خاسته های بصورت ظاهری انجام نشده.این هینت رو بهم میده.که اینده وقتی بهش رسیدن این باعث میشه من بیشتر قدردان خاسته هام باشم.قدردان مسیر درست و پایداری باشم..ولی

    هر چی پیش میرم..بیشتر میتونم کردیتش خداونده.من به جز خداوند هیچی نیستم..

    استادم منم مثل خانم شایسته عزیز..یه رگ قسمت پشت کتفم تا به قسمت گردنم خیلی درد میکنه که باعث سردرد شدید میشم..

    عمل به قانون و هدایت خداوند تونستم تا این مدت بهش غلبه کنم…

    و انشالله منم بتونم این قانون زیبای الهی رو تو زندگیم ایجاد کنم.و بتونم ریشه اییی این مشکل رو از بیین ببرم!

    در کل…

    من از نظر کارایی خیلی قوی هستم.تمام کارهای شخصیم..که واقعا خیلیا رو میبینم افراد قوی بلند میکنن.من انجامش میدم..

    به هر مسئله ایی که تو کار روزانه ام میخورم براحتی انجامش میدم که بازم با قانون تکامل بهش رسیدم.

    .و خیلی در کل فرد پر انرژی هستم و خیلی خلاقیت توی زندگی روزمره ام دارم.

    و بسیار دقیق و ریزنگرم تو تمام کارهام.و ناگفتنه نمونه لطف خداوند بیشترشو انجام میده …

    و میدونم تو این قانون بتونم کارها و پیشرفتهای خیلی خوبی کنم.

    انشالله

    خداوند هدایتم کنه در زمان و مکان مناسب بهش هدایت بشم..و بتونم نتایج پایداری رو برای همیشه رقم بزنم…

    استادم نمیدونم چجور ازتون سپاسگزار باشم زبانم قاصره..زبانم قاصره..

    ولی خیلی ازتون ممنونم.که همیشه بهترینها را ارائه میدین..

    این درس رو از شما مدام برای خودم یاداوری میکنم.همین باعث شده با هدایت الله پیش برم.داره نتیجه توکارای روابطم و کارای ثروتسازم پیشرفتهای خوبی رو ،بوجود میاد.

    انشالله به وقتش میام از نتایجم میگم..

    و در نهایت سپاسگزار خداوندم که مرا در زمان و مکان مناسب هدایت نمود به بهشتی که طعم خوشبختی رو در هر ثانیه از زندگیم بچشم..طعمی که هر چی میگذره شیرینتر میشه..

    خیلی دوستتون دارم

    استاد این صحنه زیبای برانی.یادم از نقاشیهای 7سالگیم افتاد…

    استاد تمام نقاشیهای من.یه خونه چوبی با سقف شیربونی بود.که زیرش یه رودخانه با آبشار میگذشت و سرسبز..و درختان سیب دور تا دور این خونه رو پوشونده بود…و رودخونم پر از ماهیهای زیبا بود…استادم همیشه این نقاشی جزو بهترین نقاشیهام بود…

    عاشق این فضا بودن بخدا از بچگی خونه شما جزو بهترین نقاشیهام بود…

    و همیشه با خورشید تابان در حال خنده..و در کنارش ابرهای بقول خودم.(کوپولی)…

    اینقدر این مداد رنگی رو روی این تصاویر میکشدم که مدادهای رنگیم زود کوچولو میشدن.

    عاشق طبیعتم.دقیقا حیاطمون از چوب و سنگه.پر از درخت و گل های رنگی کاغذی..و درخت نخل…و کنار کوه…بسیار طبیعت و ویوی زیبایی ،خونمون قرار گرفته.!

    همیشه دوستدارم خونم دقیقا از خونه شما زیبا و چوبی باشه عاشق چوبم…

    واقعا هیچ زندگی مثل زندگی در طبیعت نمیشه.

    هیچ سلامتی مثل سلامتی طبیعی نیست.

    و یه رابطه زیبا ثروت همه چیز طبیعیه.طبیعیه همه چیزه…و مفهموم زندگی رو بیشتر درک میکنی..

    دوستتون دارم استادم.پیوند من با شما…دقیقا با سریال زندگی در بهشت بود…و این پیوند انشالله همیشه بین و منو شما.. برقراره..انشالله بتونیم این ورودیا و خروجیا رو در هر ثانیه از زندگیمون بتونیم برقرار کنیم.چون همه چیز ورودی هست.

    وردیا همه چیز میشه.وردیا میتونه زندگیتو زمین تا اسمون تعقییر بده…که اون نیاز به تاهد دائمی و همیشگیه

    استادم دوست دارم این زیبایی شما و اندامتون.این زیبایی اطرافتون.همگی رو از تمام وجودم بهتون تبریک میگم..

    انشالله این تحقیقتات برای تمامی جنبه های زندگیم برای همیشه برقرار باشه..نه حرف بلکه عملکرد…

    خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2834 روز

    به نام عشق و عاشقترین

    سلام به همه عزیزانم

    دوتا بدن متفاوت اما یه نتیجه یکسان،

    «قانون سلامتی»

    استاد میگن که ترجیحم اینه که بیشتر افرادی که اضافه وزن دارن وارد دوره سلامتی بشند

    خب حرفت درست اما من میخوام بگم استاد خود من بااینکه فرد لاغر اندام هستم اما واقعا از همون بچگی سلامتی برام خیلی مهم بود و هست ‌‌و از نام این دوره پیداست که یعنی باید برا داشتن سلامتی واقعی و رویایی باید قانونشو بدونیم تا سلامتی هم داشته باشیم

    مثلا من حتما نباید که فقط اضافه وزن داشته باشم تا قدر سلامتی رو بدونم چونکه از همون قبل قدر سلامتیم رو‌ میدونستم و برا بدن‌خودم همیشه ارزش قائل میشم و هر تغذیه مخرب و بی ارزشی واردش نمیکنم

    اما با استفاده از دوره سلامتی خیلی مشتاقم که بتونم چندتا از نتایج دلخواهمو بدست بیارم مثل انرژی جسمانی بالا،پرپشت شدن موهای سرم،تیزبین شدن چشمهام،و…

    چقدر نکات بسیار زیاد،زیبا و آموزنده یاد میگیریم از این صحبتها وقتی که دونفر با گذشته و شرایط متفاوت در یه مسیر حرکت کنند باعث میشه یه نتیجه یکسان بگیرند و قانونمندی در هرچیزی واقعا چقدر خوبه و اشتباه نمیکنه

    من چقدر در این فایل بهتر متوجه میشم وقتی که از آموزه های این دوره استفاده کنم چونکه اجرای قانون هاش برا من نتایج میاره باعث میشه که من قانون کسب ثروت رو هم بهتر درک و اجرا کنم و همچنین بقیه قانون ها رو همینجور،

    چقدر جای شکر داره و چقدر زیباست از اینکه در هرکار خداوند قانونی هست که با یاد گرفتنش میتونی به هرآنچه که میخوای برسی

    مثلا دونفر با شرایط مختلف و گذشته مختلف یکی فقیر یکی ثروتمند،و بیان قانون ثروت رو یاد بگیرن هردوتا ثروتمند میشند چونکه دارن در یه مسیر حرکت میکنند،،

    حالا این قانون سلامتی هم همینطوره

    منم مثل مریم خانم قبل از وارد شدن به دوره قانون سلامتی به خودش میگفته اگر من فقط اون یه نتیجه رو از سلامتی بگیرم دیگه واقعا من به آرزوم رسیده ام

    حالا منم همینجور به خودم میگم اگر منم با استفاده از این دوره اگر حتی تنها فقط انرژی جسمانی زیاد بدست بیارم دیگه واقعا من به نتیجه ام رسیده ام،

    چقدر خوشحالم از اینکه مریم خانم شما بااینکه قبل از این دوره تناسب اندام مناسب داشتی اما وارد دوره شدی و الان دیگه خیلی بهتر و باکیفیت تر شدی و چونکه اضافه وزن خاصی نداشتی انگیزه بیشتری به من میده

    یکی دیگه از نکات این صحبتها اینکه اگر در مورد یه موضوعی هرکی توی دنیا داره میگه این درسته فلان راهکار درسته و فلان کار دلیل اصلیه اما نتیجه دلخواه نداره خب دیگه چرا الکی به مغز خودت فشار بیاری خب پس نشونه اصلیش اینه که راهکار درستشو نمیدونی یا بهش عمل نمیکنی،،

    میدونید یکی از نکات بسیار خوب از این دوره و صحبتهاش برا من اینه که در حوزه کاری من حتی اگر بهترینها در اون کار باشند و بهترین ایده ها و نتایج رو خلق کرده باشند اما من به خودم نمیگم ای وای دیگه فرصتها تموم شده و برا من چیزی نیست بلکه میگم فرصتها بیشتر و بیشتره و اتفاقا باعث شده که ایده ها و خلاقیت ها برا من و کسب ثروتم بیشتر و بیشتر بشه،

    چونکه وقتی اون فرد از میان اینهمه فرد موفق و بهترینها تونسته ایده ها و نتایج رویایی بدست بیاره که حتی از بهترینها هم خیلی بهتر و عالیتر خلق کنه پس برا منم میتونه همچین اتفاقات عالی و نتایجی رخ بده،،

    خدای من فقط نتیجه این دوره به تنهایی داره چه تحولاتی در دنیا بوجود میاره

    خدایا شکرت پس منم میتونم با باور و انگیزه بیشتری این احساس قشنگو داشته باشم که منم میتونم تمام اون آرزوها و رویاهامو در کار موردعلاقم در واقعیت هم بوجود بیارم چونکه یه عالمه تخیلات و ایده های مختلف و زندگیساز در کار خودم دارم،،

    استاد ممنونم از شما که برامون اینقدر با عشق و تمرکز توضیح میدی از این نتایج سلامتی و ارزش این راهکارها و همچنین از شما مریم بانو خیلی از نکات ریز و دلخواه رو که خیلی هاشونو من علاقه به شنیدن و یادگرفتنشون دارم،،

    سپاس خدایی رو که هرروز زندگی زیباتر و عالیتر و نعمتهای بیشتری رو نمایان میکنه.

    بابت این مسیر واقعا رویایی بسیار تا بسیار شکرگذارم چونکه این مسیر زیبا یه زمانی فقط در رویای من بود اما الان در واقعیت هم هست خداروشکر بابت داشتن همتون🤗🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    زهرا سلطاني گفته:
    مدت عضویت: 1717 روز

    سلام ودرودبه استادعزیزم ومریم نازنین .همین گوش دادن به فایل چقدرانگیزه میده که به فکرسلامتی وزندگی باشیوه ی درست وشناخت بدن خودمون جلویریم چه برسه که این دوره روبخریم وبهش عمل کنیم به امیدخدامنم ان شالله این دوره رومیخرم ونتایج فوق العادش روتجربه میکنم منم دقیقامثل مریم جان الان سال هاس که باکالری شماری ازوزن ٧۵به ۵۶رسیدم وهرروزدوساعت ورزش سخت باوزنه انجام میدم وبه شدت ازخوردن غذای اضافی عذاب وجدان میگیرم وفرداش باورزش بیشترمیخوام جبران کنم باتمام حرفهای مریم عزیزیادکارهای خودم میفتادم که این دقیقادازه منو میگه بادم کردن چای زنجبیل وچای سبزچربی سوزی روبیشترکنم😜😜وخیلی روزهاگرسنه خوابیدم که چیزی نخورم الان ازتناسب اندامم تا٨٠درصدراضی هستم بدنی عضلانی دارم ولی باسختی خداروشکرکه مشکلی ویابیماری ندارم ولی عاشق اینم که بااین دوره شماپیش برم ودرست وصحیح زندگی کنم واین شیوه که الان درش هستم روبه کل باشیوه استادعوض کنم خیلی مواقع ازگرسنگی سردردشدم وبی حال وخسته باگوش دادن فایل های نتایج دوستان چنداصلاح درخودم ایجادکردم وبه طورکل موادغذایی شیرین روحذف کردم ودارم روی ذهنم بادیدن وشنیدن این فایل هاگوش میکنم تادوره روبخرم وباشمااستادودوستان پیش برم وازعمل به این دوره لذت ببرم 🙏🙏بینهایت ازخداوندسپاسگزارم که هرروزماروبه درسترین هاوبهترین هاهد ایت میکنه🙏🙏ازشمااستادعزیزومریم عزیزهم مممنونم که بااین فایل تلنگری به من زدیدکه راهم رواصلاح کنم ومسیر درست روانتخاب کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    اگر شرایط گذشته خود را یادداشت نکرده باشیم پس از گرفتن نتایج فکر می کنیم عادی است و آن را به راحتی رها می کنیم. خوشبختانه در دوره ی سلامتی بدون داشتن رژیم سخت و طاقت فرسا و ورزشهای سنگین به راحتی وزن خود را کاهش داده و سلامتی به دست خواهیم آورد. خانم شایسته ی عزیز نیز در گذشته دایما در حال شمارش کالری و ورزش سنگین و رژیم غذایی بودند و وزن ایشان متعادل بوده اما در دوره ی قانون سلامتی علاوه بر هیکل زیبا و عضلانی به سلامتی کامل دست یافته اند، استاد نیز که چاقی برای ایشان اهمیتی نداشت اما با دیدن نشانه هایی تصمیم گرفتند سبک تغذیه ی خود را تغییر دهند .داشتن شکم دو تکه از علایم چربی کبد است که در این دوره به سادگی چربی اندام های داخلی از بین خواهند رفت.

    کنترل ذهن و تمرکز به شدت افزایش می یابد و می توانیم بسیار زودتر با رعایت قانون سلامتی به اهداف و نتایج عالی دست یابیم .

    قانون سلامتی متناسب با بدن هر فرد نتایج عالی خواهد داشت چه افرادی که بسیار لاغر یا بسیار چاق هستند.

    احساس سیری که برای بسیاری از ما رویا شده در این دوره به سادگی امکان پذیر است و اصل و اساس سلامتی است و نه ظاهر فیزیکی. ثابت ماندن وزن نیز یکی دیگر از مهم ترین عوامل ادامه دادن زندگی به سبک سلامتی است. هرگز نمی توانیم گرسنگی را بیش از زمان کوتاهی تحمل کرده و اگر بخواهیم با این شیوه ادامه دهیم حتما چاق تر از سابق خواهیم شد و این قانون هیچ گاه جواب نخواهد داد، تنها راه درست این است که عملکرد صحیح هورمون ها را درک کرده نه اینکه به شیوه ی رژیم های معمول که می گوید ورودی را کاهش بده و خروجی را بیشتر کن هرگز جواب نداده و نباید به آن عمل کنیم. اینگونه بدن مصرف خود را کاهش داده و در حالت قحطی قرار گرفته و هرگز کاهش وزن نخواهیم داشت که یکی از نشانه های آن احساس سرما در بدن بوده که به دلیل کاهش ورودی ها است در قانون سلامتی بدن ما گرم خواهد شد. قانون فیزیک در بدن ما موثر نیست و بدن ما و کارکرد آن بسیار متفاوت و پیچیده بوده و باید عملکرد آن را به درستی درک کنیم .

    دردهای عضلانی هم به طور کلی درمان خواهد شد و بسیاری از افراد فکر می کنند که نشانه های افزایش سن است، در صورتی که با رعایت قانون سلامتی تا پایان عمر توانایی انجام تمام کارها را خواهیم داشت.

    استاد همیشه در آموزه هایشان منطق اصلی را به خوبی بیان کردند و برای همین خود به خود اهرم رنج و لذت در ذهن ما برای انجام کار درست شکل گرفت.

    عضله سازی نیز در این شیوه به راحتی امکان پذیر است و با حرکات ورزشی بسیار ساده و پیاده روی چندین برابر عضلات زیبا خواهیم ساخت .

    فعالیت فیزیکی و انرژی به شدت افزایش یافته و خستگی، بی حالی و کمبود انرژی نخواهیم داشت. با خوردن کربوهیدرات در طول روز همیشه چرت خواهیم زد و انرژی برای انجام هیچ کاری را نداریم.

    شروع کردن برای رسیدن به اهداف بسیار آسان تر از ثابت ماندن و ادامه دادن و متعهد ماندن در مسیر درست است و اگر مسیری را درست تشخیص دادیم باید متعهدانه ان را ادامه دهیم .

    استاد ‌در تمام دوره هایشان به اصل هدایت شده اند. هر روز باید قدردان نتایجی باشیم که گرفته آیم و آن ها را بار ها و بارها تکرار کنیم چون بسیار ساده به این همه نتیجه دست یافته و البته عزت نفس ما برای دستیابی به اهداف بزرگتر افزایش خواهد یافت.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    فیروزه گفته:
    مدت عضویت: 1506 روز

    سلام و درود بیکران بر استاد عزیز و خانم شایسته و تمام دوستان

    میخواستم در دفتر شکرگزاری م بنویسم اما تصمیم گرفتم امروز شکرگزاری م رو در سایت وارد کنم

    شکرگزار خداوند بزرگ هستم از اینکه مرا هم لایق بودن در این جمع کرد

    شکرگزار استاد عزیزم هستم که برای بهتر زندگی کردن خودش از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند و بعد از کسب نتیجه سخاوتمندانه اطلاعاتش را در اختیار دیگران می گذارد

    شکر گذار خانم شایسته عزیز هستم که وجودش دلگرمی زندگی این مرد بزرگ است و مایه آرامش سایت و اعضای سایت

    شکرگزار تمام دوستانی هستم که با بودنشان در سایت، گفتن حرفهای دلشان و اعلام نتایج شان باورهای مرا محکم تر و قدرتمند تر می کنند

    امروز من به این باور رسیده ام آنچه تا امروز میگفتم خوب، همین است دیگر، شرایط زندگی است دیگر، اصلان زندگی همین است دیگه، اما تمام اینها باورهای غلط هستند و اینکه چرا ما انسان ها در طی نسل ها و قرن ها و هزاران سال خودمان را به این شکل محدود کرده‌‌ایم برایم بسیار جای تعجب دارد

    زمانی در کتاب‌های دینی راهنمایی و دبیرستان می‌خواندم تفاوت انسان با حیوان در اختیار اوست. این اختیار است که انسان را متمایز میکند اما همیشه با این دیدگاه مشکل داشتم همیشه میگفتم اگر انسان اختیار دارد پس چطور است که در زندگی هیچ حق انتخابی ندارد هیچ راهی را نمی تواند به اختیار خودش برود چرا که عرف جامعه اینطور میگوید، من که توانایی خیلی از کارا رو ندارم، شرایط زندگی به همین نحو است، مملکت اینجور است، جهان آن طور است، کشور ما فلان است، شهر ما اینجور است، طایفه ما فلان است و …. . اما نمی دانید چقدر لذت بخش است وقتی قلبتان درمی یابد که اختیار همه چیز در دست خودتان است هر آنچه را که بخواهد به هر نحوی که دوست داشته باشد با ریزترین جزئیاتش با استفاده از قوانین ثابتی که خداوند در کیهان وضع نموده می تواند بسازد. این خیلی زیباست است، خیلی زیبا.

    استاد عزیزم من در این مدت که در مسیر تغییراتم به سایت شما رسیدم و عضوی از این خانواده فعال و با انرژی فوق العاده مثبت شدم همان جمله همیشگی که همه دوستان می گویند؛ واقعاً زندگی من تغییر کرد. من هم مثل اکثر دوستان برای کسب ثروت آمده بودند. فقط و فقط برای پیدا کردن پول پا در مسیر گذاشته بودم که رسیدم به این نقطه و به این سایت.

    اما امروز قلبم آگاه است که پول فقط یک وسیله است اگرچه هنوز آن را به دست نیاورده ام اما عمیقاً سپاسگزار خداوند م که مرا در این مسیر تکاملی پیش می برد.

    خدا به من میگوید زیرساخت ها را درست کن تا وقتی پول آنقدر که خواستی وارد زندگیت شد لذت ببری.لذت ساده نه،حض عمیق ببری. و من اکنون در مسیرم.

    روزی معاون مدرسه پسرم در یکی از جلسات که برای اولیا گذاشته بودند گفت این اشتباه است که ما فقط به هدف توجه میکنیم ما باید بدانیم لذت در مسیر ایجاد می شود نه فقط در زمان رسیدن به هدف و مثال زد که فرض کنید شما قصد دارید چند روزی را برای گذراندن تعطیلات بروید شمال شما میتوانید از همون ابتدا داخل ماشین بنشینید چشمانتان را ببندید و توجیه کنید که در طول مسیر می خواهم بخوابم تا وقتی به مقصد رسیدم سرحال و با انرژی باشم و تمام طول مسیر را بخوابید و وقتی چشمانتان را باز کنید که به شمال رسیدید اما یک روش دیگر هم وجود دارد و آن اینکه این موضوع را درک کنید که همیشه لذت شمال رفتن به مسیر جاده شمال اش است یعنی اگر در طی مسیر جاده شمال از زیبایی ها، چالش ها، کوه ها و دره ها، پیچ های تند، سربالایی ها، سرازیری ها، تونل ها و سرسبزی های مسیر لذت ببرید میتوانید بگویید من رفتم شمال و واقعاً حال داد. پس لذت از مسیر شروع میشود و تا مقصد ادامه می یابد

    و جالب اینکه در مقصد شما به نوعی از آرامش عمیق حتی در این لذت بردن می رسید و باید گفت این لذت آرام آرام در تک تک سلولهای شما می خزد و به عمق جان تان می نشیند.

    استاد عزیزم من اکنون در ابتدای مسیرم. از مسیرم واقعاً دارم لذت میبرم. از تغییراتی که در زندگی ام ایجاد شده دارم لذت میبرم. آرامش عمیق در عمق جانم نشسته و البته درکی دارم که میدانم به هر آنچه که قدم به قدم پیش رفته و میرسم، صدها برابر بهتر از آن در انتظارم است. استاد عزیزم سپاسگزار شما هستم که روزی در عنفوان جوانی انتخاب کردید که پیرو مسیر بقیه نباشید. تقریبا اکثر ما تجربیات دوران کودکی و نوجوانی شمارا داشتیم حالا با شدت و ضعف کمتر یا بیشتر، اما اینکه یک نفر می شود استاد عباس منش؛ چون با خود می گوید من نمی خواهم آنچه که میگویند سرنوشت تو است را بپذیرم و می خواهم خودم قلم در دست بگیرم و سرنوشتم را بنویسم. سپاسگزار همت والا و افق دید وسیع شما هستم.

    استاد جان نتایج دیگرم را در جای دیگر و در موقعیت مناسب ثبت خواهم کرد اما اکنون اینجا صحبت از سلامتی است. پس من سعی میکنم نتایجم در این زمینه را خدمتتون عرض کنم.

    من هنوز موفق نشدم دوره را تهیه کنم. بسیار بسیار بسیار مشتاقم، اما چون اخیراً در دوره مرخصی بدون حقوق به سر می‌برم و ورودی مالی ندارم هر لحظه حرف های شما ما جلوی چشم می آید که برای تهیه دوره ها پول قرض نکنید پس من هم از همان ابتدای دوره که قیمت خیلی پایین تر بود نخواستم از همسرم بگیرم. گاهی الان که نتایج شما و دوستان بسیار بزرگتر شده و من هر روز پیگیر هستم میبینم و لذت میبرم و بیشتر دلم می خواهد که عضو بچه های دوره شوم، با خودم میگویم چه اشتباهی کردم کاش همون موقع که شرایط راحت تر بود من هم دوره را تهیه می کردم و قدم به قدم با استاد و بچه ها پیش می آمدم، ببین که تا الان چه نتایجی گرفته بودم. اما بعد دوباره به یاد می آورم که نه؛ استاد من همیشه گفته اند سعی کنید خواسته های تان را خودتان بسازید. قرض و وام و …. شما را از مسیر دور میکند. پس سعی می‌کنم با آنچه در فایل های دانلودی مربوط به سلامت می گویید خودم را در مسیر نگه دارم تا روزی که خدا برایم در بهترین زمان و بهترین موقعیت دوره را تهیه کند.

    استاد عزیزم ۲-۳ سال پیش همکاران واحد ما چالشی را قرار دادند که بیایید رژیم نمیدانم مدیترانه‌ای یا هر اسم دیگری که الان یادم نیست را انجام بدهیم و هر که زودتر و بیشتر نتیجه گرفت بقیه چیزی به عنوان کادو به او تقدیم کنند. من به این شکل کلاً اصلاً در هیچ موردی از موارد زندگی کاری انجام نمی‌دهم چه در زندگی شخصی چه در زندگی کاری. اگر چیزی را بخواهم، دوست دارم با دیتیل، خودم انجام بدهم و نتایجش را ریزه ریزه لمس کنم و تجربه کنم. از اینکه در جمعی قرار بگیرم که چالش داشته باشند وباهم رقابت بکنند اصلا خوشم نمی آید. در واقع همیشه در زندگی دوست داشتم خودم با خودم رقابت کنم و این از بچگی در وجودم بود. حتی ورزش های رقابتی را هم دوست ندارم. بنابراین من در جمع همکاران بودم و حتی برگه هایی را که چاپ کرده بودند و آن رژیم با جزئیات در آن ۵-۶ صفحه گفته شده بود را من هم داشتم، اما عضو چالش نبودم.

    عمده چیزی که در آن رژیم که اسمش رو یادم نیست برایم بولد شده بود این بود که یک مدت اگر اشتباه نکنم دوهفته هیچ چیزی شیرین مزه ای را نخورید و این واقعا برای من یک معضل بود چرا که من از روزی که یادم می آمد آدمی بودم که به شدت برای شیرینی جات حریص بودم یعنی اگر ماده شیرین به من نمی رسید دست و پایم به لرزش می افتاد به شدت بی حال و شدیداً عصبی میشدم. دور لبها و انگشتانم شروع به گزگز می کرد و خلاصه ولع شدیدی به یک چیز شیرین پیدا میکردم. حتی اگر شده چند حبه قند در دهان بگذارم.

    و خوب من که رفیق گرمابه و گلستانم طعم شیرین بود الان باید برای اجرای این رژیم با این طعم خوشمزه خداحافظی میکردم. بدون اینکه به کسی بگویم که من هم می خواهم این رژیم را اجرا کنم به خودم گفتم بگذار شروع کنم ببینم می توانم میزان شیرینی جات را کم کنم. چون این حس و حال که اینقدر وابسته به این مسئله بودم برایم آزار دهنده شده بود. همیشه در کمد من در اداره، جعبه های بیسکویت،خرما، شکلات و شیرینی بود. همیشه روی میز کار من یک بسته بیسکوییت، جعبه شکلات یا بشقابی از شیرینی بود و هر جا میرفتم داخل کیفم باید محموله با خودم میبردم. بنابراین با خودم فکر میکردم این چالش خوبی است. شاید بتوانم کمی سطح شیرینی خوردنم را کم کنم و البته این را هم بگویم که عادت هم داشتم که بعد از خوردن غذا باید یه چیز شیرین در دهان می گذاشتم. کیک، شکلات، خرما، شیره انگور، کشمش، عسل، هر چیزی، هر چیزی که که طعم شیرین داشته باشد و این جزئی از من بود، سبک زندگی من بود و چیزی در درونم میگفت این سبک اشتباه است، اما من همیشه آن را ادامه میدادم.

    چون اوایل خدمتم که استخدام شده بودم وقتی به این شکلی بودم که با نرسیدن ماده شیرین کلا به هم می ریختم، به توصیه همکاران قند ناشتا و غیر ناشتا خودم را چک کردم،( چون در بیمارستان بودم دسترسی راحت داشتم) قند ناشتای من بین ۴۸ تا ۵۳ و قند غیر ناشتای من حدود ۸۰ و ۹۰ بود و دیگر برای من مثل وحی منزل شده بود که اینکه من انقدر ولع چیزهای شیرین دارم به خاطر این است که قند خون من پایین است.

    با این پیش زمینه بدون اینکه خود را عضو چالش همکاران اعلام کنم شروع کردم به اجرا.

    استاد واقعاً روز اول باید من را به تخت می بستند تا بتوانم ترک کنم. خیلی اذیت شدم. البته از روز قبل وقتی میخواستم به خانه بروم هر آنچه چیز شیرین در کمدم داشتم را به خانه آوردم و در واقع در اداره از جهت موجودی ذاقه شیریجات صفر شدم و البته با خودم عهد کردم زنگ هم به سوپری دم در نزنم که برایم چیزی بفرستد. خوب من در حال ترک، با حال خراب به خانه آمدم درحالیکه از همان اول صبح در اداره به خودم گفتم عجب غلطی کردم.و اتفاقا سوپری هم ۲-۳روزی بسته بود. با خودم گفتم رسیدم خانه اولین کاری که می کنم یک املت خرما و تخم مرغ پر و پیمون که البته کلی شیره انگور و کره هم داخلش ریختم درست می کنم و می زنم بر بدن.گور بابای رژیم. چرا این همه خودم را اذیت کردم. وقتی رسیدم، خانه نمیدانم چطور شد که من فقط رفتم خوابیدم. واقعاً یادم نمی آید که چه شد و چرا من در خانه هم چیز شیرین نخوردم و به نظرم اصلا ناهار هم نخوردم.چون تا جایی که یادم میاد آنقدر بیحال بودم که فقط خوابیدم. از خواب که بیدار شدم حس کردم خیلی سرحالم.اصلا انگار یک انرژی خاص تازه ای در بدنم جریان پیدا کرده بود. تصمیم گرفتم یکم دیگه مقاومت کنم تا ببینم چی پیش می آید اما در عین حال با خودم عهد کرده بودم اصلا به خودم فشار نیاورم و هر جا دیدم نمی توانم، بخورم. یادم هست که آن شب هم بخیر و خوشی گذشت و من فردای اون روز، که البته با اینکه روز قبل قصد کرده بودم بارم را خوب ببندم و با کوله باری پر به اداره بروم، چون بسیار احساس سبکی و راحتی جدید و خاصی داشتم این کار را نکردم و بدون محموله شیرین،فقط با تخم مرغ آب پز و گوجه به اداره رفتم. این را هم بگویم که من عادت دارم همیشه صبح زود صبحانه بخورم ولی اینها به عنوان میان وعده بود. روز دوم خیلی خیلی آرامش داشتم اصلاً دیگر لازم نبود مرا به تخته ببندند تا ترک کنم چون دیروز ترک کرده بودم. دیگر حتی دیگر حتی ولع نداشتم البته گاهی پیش می‌آمد که یکم یادم می افتاد که طعم شیرین چه طعم خوبی است و چه خوب میشد الان یه چیز شیرین بخورم اما فقط به خاطر یادآوری آن حس خوب ولی واقعاً دیگر ویارش را نداشتم. استاد خودم باور نمیکردم طی روزهای بعد اصلاً نمی طلبید چیز شیرین بخورم. اصلاً این طعم رو یادم رفته بود که چه طعمی است و این را هم بگویم بسیار بسیار سبک شده بودم. اصلا نفسم تازه شده بود. بسیار سبک بال از پله ها بالا پایین میرفتم. راحت می توانستم پیاده روی کنم. خستگی مفرط همیشگی و دائمی را نداشتم. یکمی وزنم کم شده بود اما نه آن جور که مثل الان شما و دوستان خیلی به چشم بیاید. در کل می خواهم بگویم تجربه خیلی خوبی بود و حس خوبی داشت. دو سه ماهی به این شکل بود تا اینکه برنامه ازدواج پسرم پیش آمد و چون بسیار سخت و چالش برانگیز بود( از این جهت که در شهر دیگری بود و این رفتن ها و آمدن ها و پیش بردن برنامه ها بسیار سخت بود) من کم کم مسیرم را فراموش کردم و برگشتم به همان وضعیت قبلی. دوباره شیرینی و شیرینی و شیرینی، خرما و خرما و خرما، …. . این را هم بگویم که ما در ماه شاید نزدیک ۳۰-۴۰ کیلو خرما مصرف می کردیم و این جزو لاینفک زندگی ما بود.

    حالا با دوره سلامتی که البته من فقط فایل های دانلودی شما در این زمینه را گوش می کنم و نتایج دوستان را مطالعه می کنم، با خودم عهد بستم.

    ستاد عزیزم، این را هم بگویم که من بسیار سپاسگزار شما هستم که از شما یاد گرفتم هر کاری را می خواهم انجام بدهم به خود تعهد بدهم و من این را از فایلهای چگونه در طی یک سال درآمد خود را سه برابر کنیم یاد گرفتم. اگرچه بعد از اینکه تعهدم را نوشتم درآمد خودم را نه تنها سه برابر بلکه صفر کردم. حتی می توانم بگویم منفی هم شدم. چون دقیقا بعد از ان شرایطم طوری شد که مرخصی بدون حقوق گرفتم و دیگر ورودی نداشتم، اما این تعهد دادن را یاد گرفتم. این به من خیلی کمک کرد من به خودم و خدای خودم تعهد میدهم و این که مینویسم به خدای خودم هم تعهد میدهم بسیار برایم قدرتمند است چون هر جا می خواهم از تعهدم عدول کنم خدا را ناظر و بینا می بینم. من به خودم و خدای خودم تعهد دادم دیگر چک نگیرم. تمام دسته چک های بانک های مختلف مرا کنار گذاشتم. تعهد دادم وام نگیرم. تعهد دادنم خرید قسطی نکنم. تعهد دادم به شوخی و جدی دروغ نگویم و در این زمینه سلامتی تعهد دادم به مدت دو هفته هیچ چیز شیرین نخورم و یک نکته دیگر هم اینکه عهدکردم تا وقتی گرسنه نشدم چیزی نخوردم. به مدت دو هفته این دو نکته را واقعاً رعایت کردم.طی این ۲هفته وزنم از ۸۰.۶۰۰ رسید به ۷۶.۷۰۰.شکمم کاملا افتاده شده بود الان قشنگ جمع شده.هنوز خیلی خیلی کاردارم اما قشنگ مشخص هست که شکمم و پهلوهام جمع شدند. درضمن باید بگویم قد من ۱۶۳ است. من سالهاست سال مشکل آکنه شدید و خارش پوست داشتم.صورتم بخصوص قسمتی که با مقنعه در تماس بود تماما جوش بود که قالبا سرسفید و چرکی بود. زیرچانه باگوش یعنی محل غدد لنفاوی م همیشه جوش داشت.استاد در این ناحیه و پشت گردنم مسیر غدد لنفاوی بجز جوش، برجستگی هایی زیر پوست حس میشد که بقول بعضی ها می‌گفتند دوشوه است.درد یا خارش نداشت اما همیشه بود .نه اینکه در یک نقطه خاص مثل خال،نه.در این ناحیه این نوع برجستگی ها با تعدا مختلف بود.گاهی کوچک میشدند،گاهی محو میشدند،گاهی درشت میشدند،بهر حال بودند.

    روی قفسه سینه و بخصوص پشت بین دو کتفم پرجوش بود.بعدها پشت کمر و روی ناحیه لگنم و حتی شکمم هم جوش و خارش ایجاد شد بعدها روی سرم و بعد ساعدم جایی که موها درمی آیند و بعد ساق پاها و بعد رانهایم.اینها طی حدود ۲۰ سال به این شکل ایجاد شدند. و این اواخر که مسیر رشد جوش‌ها و بدتراز آن خارش شدید به سمت انتها های بدنم پیش میرفت، شکرخدا صورت، گردن و سینه ام خوب شد.

    خوب طی تمام این سالها باتوجه باینکه محل کارم بیمارستان بود، درمان‌های بسیار زیادی انجام دادم. اما پایه تمام آنها آنتی بیوتیک، کورتیکواستروئید، و بعد محلولها،کرم‌ها یا پمادهایی که روی پوست مالیده میشد، بود.

    طب سنتی را هم از دست نداده بودم،حجامت مرتب،زالو تراپی، ضماد درمانی، دمنوش، عرقیجات، وغیره و غیره و غیره اما نتایج پایدار نبود. تاوقتی دارو مصرف میکردم علائم تاحدودی نه کامل فروکش میکرد اما با اتمام دوره دوباره روز از نو روزی از نو.

    این اواخر دیگر خسته شده بودم چون سیستم گوارشی ام هم بخاطر مصرف اینهمه دارو داغان شده بود. حتی جالب است بگویم که من مرتب روزانه لوراتادین مصرف میکردم کم کم لازم شد تعداد را بالاتر ببرم.دز دارو زیادشد درحالیکه شدت علائم هم اوج می‌گرفت.حالا دیگر کورتون تزریق میکردم.اما بعد از یک مدتی با تزریق کورتون هم نهایتا یک روز خارشها فروکش میکرد و بعد دوباره عود میکرد.من هم بجایی رسیده بودم که پوستم کلفت شده بود.بحث زیبایی دیگر برایم مهم نبود.خارش شب و روزم را یکی کرده بود. امانم را بریده بود.دیگر حتی از حضور در جمعها خجالت میکشیدم.

    حالا خلافم سنگین تر شده و من کورتونهای سنگین مصرف میکردم(و البته که همه با تجویز پزشک) بعد ازمدتی طوری شد که واقعا حس میکردم مصرف یا عدم مصرف دارو فرق آنچنانی برایم ندارد.

    و دوره قانون سلامتی چندماهی بود که شروع شده بودیکروز که طبق معمول برای کاهش این خارش برای بار چندم زیر دوش آب سرد بودم بت خودم گفتم من دارم بسمت سرطان پیش میروم این داروها را سرطانی ها هم استفاده می‌کنند. بخودم نگاه کردم.صورتم تکیده و خسته بود‌.دور چشمهایم همیشه یک هاله سیاه بود.کلا پوستم یه جور رنگ مات و کدر داشت والبته که جاهایی که خارش داشت بسیار تیره تر از نواحی دیگر بود.در واقع من دو رنگ بودم.وجای زخم ها و جوشهایم سیاه میشد گاهی چندسال طول می‌کشید تا نه محوکامل بلکه کمی کمرنگ تر شود این اواخر قشنگ دور چشم هایم روی پیشانی‌ام وزیر گونه ها دور دهانم پر از چروک شده بود امروز در حمام وقتی خودم را جلوی آینه درست نگاه کردم کلی غصه خوردم به قول خانم شایسته از اینکه فهمیدم دوران پیری و کهولت من در سن ۴۴ سالگی شروع شده و من پیر شدم غصه خوردم برای خودم در ده سال آینده آن هم تازه اگر با این شتابی که به سمت پیری داشتم میرفتم در سال بعد را می توانستم ببینم و اینکه آن موقع من چه شکلی خواهم بود و چجور فرسود و پژمرده میگردم برای خودم غصه خوردم از اینکه در چند سال آینده به جایی برسم که دیگران برایم بیاید کارهایم را انجام بدهند و من زمین گیر پیر و علیلم باشم غصه خوردم من در تمام این مدت فایلهای استاد درباره دوره سلامتی را گوش میکردم نتایج دوستان را مطالعه می کردم وقتی به اینجا رسیدم حس حضرت موسی را داشتم که خداوند گفت خدایا من به هر خیری که از تو برسد فقیرم من هم تصمیم قاطع گرفتم اول خواستم پول خرید دلار را از همسرم بگیرم ولی باز پشیمان شدم و این کار را نکردم چون استاد من به من آموخته هرچه را میخواهی خودت بساز پس گفتم حسن خیلی در این کار است من باید اول زیر ساخت های ذهنی آن درباره قانون سلامتی را آماده کنم بنابراین رفتم و در دفترم تعهد دادم به خودم و خدای خودم متعهد شدم تا آخر آن ماه را که تقریبا دو هفته می شد هیچ نوع چیز شیرینی نخورم و اینکه تا وقتی گرسنه نشدم هیچ غذای محلی نکنم من طی این دو هفته اخیر این دو تعهد را پایبند بودن و عمل کردم لباس منم معمولاً لکه های خون ناشی از زخم های بدنم را داشت الان من نیاز ندارم که روزی چندین بار لباس عوض کنم جوش های بدنم کلا رفته اما خارش را هنوز به مقدار خیلی خیلی کمتری نسبت به موقع دارند اگر آن موقع عدد خارش بدن مسدود بود �ان می‌توانم بگویم این عدد ۱۵ است یک چیز عجیب دیگر جای لک های ناشی از زخم های آن جوش ها و خارش ها تقریباً محو شدند و تعداد خیلی خیلی کمی حسن که به مرور دارند کمرنگ تر کمرنگ و کمرنگ تر می شود زانوهای من بسیار ضعیف و بی حال شده بود من توان زیاد روی پا ایستادن را نداشتم و درد بسیار زیادی را تحمل میکردم یک نکته دیگری هم که در تمام این سالها داشتم این بود که پاهای من از قسمت مچ به پایین گوی یک تکه یخ بود با این که من در یک شهر کویری با دمای بالای ۴۰ درجه زندگی می کنم اما باورتان نمی شود من همیشه در خانه جوراب پشمی میپوشم شبها که کولر ما خاموش است اما اگر گرما و شدت زیاد هم داشته باشد و دیگران بخواهند روشن کنن من حتماً در یک اتاق در بسته میخوابم ضمناً چه با کولر و چربی کولر من همیشه باید داخل یک پتو گلبافت پیچیده شده باشد و حتماً و حتماً هم سرم باید پوشیده باشد وگرنه احساس سرمای شدید در استخوان جمجمه اجازه خواب راحت به من نمی دهد من در این مدت که تعهد مرا ایجاد می کردند البته که برنج را تقریباً حذف کردم نانم بسیار کمتر شده است در حالی که من عادت داشتم غذا با نان بخورم غذای روزمره منتی این دو هفته تقریباً هر روز یک مرده نخود آب یا مرغ آب پز با هویج و نخود فرنگی بود و البته من خیلی خیلی کنجد و ارده را دوست دارم و گه گداری هم روزانه یک قضیه یک وعده غذای پختنی و باقی آن کنجد مدام هر وقت گرسنه بودم میخوردم یا پودر نارگیل و البته فراوان خربزه پس غذای من در طی این مدت دو هفته فقط شامل یان خدا یا مرغ آب پز با کمی خیلی خیلی کم نان کنجد کنجد یا پودر نارگیل و خربزه بود من هیچ کی کی در طی این روزها نپخته در حالیکه همیشه یکی از یخچال های خانه من پر از انواع اقسام کیک و نانهای شیرمال بود من هیچ و چلو خورش در این چند روز من پختم هیچ میوه دیگری نخوردم در حالی که من عاشقه موز هستم هیچ دمنوشی مصرف نکردم ضمناً من بسیار بسیار عاشق انواع ادویه جات هستم �‌خصوص دارچین در طی این دو هفته تمام ادویه جات همراهم حذف کردم حتی زردچوبه غذای من با خیلی خیلی کم آب آب و نمک همیشه پخته می شد احساس سبکی زیاد به من حس خوبی داد که کم کم یه نرمش هایی رو شروع کنم الان چند روزی است که نرمشهای سبک و ساده در خانه انجام میدهم من که سالها و دچار آسم شده بودم احساس می کنم ریه هایم باز شده و تازه دارم طعم و مزه نفس کشیدن را میکشم آب و هوای تازه داخل ریه را احساس می کنم گفتنی است که دقیقاً در طی این دو هفته من دچار این بیماری پاندمی شدم اما از آنجایی که آن روز زیر دوش به حال خودم خیلی خیلی غصه خورده بودم و تصمیم گرفته بودم دیگر داروها را از زندگیم حذف کنم با وجود تب و لرز و گلو درد شدیدی که داشتم فقط رفتم داخل اتاق با یک پارچه آب و یک نمک پاش و البته یک قوطی اسپری حاوی آب ساده آنقدر توان بالا بود که حتی توان نداشتم زیر دوش بروم به ذهنم رسید که کاش بتوانم پاشویه کنم اما توان این کار را هم نداشتم اذان اسپری را �بت همین آورده‌ام که با اسپری به بدن خود ما می پاشیدم و البته مدام آب را به صورت مزه کردن می نوشیدم و بانمک باشی که آورده بودم �تب کمی نمک در انتهای حلق می ریختم اجازه میدادم با بزاق مخلوط شود همانطور قرقره می‌کردم و قورت میدادم بعد از گذشت ۲۴ ساعت توان فروکش کرد اما لرز شدید و سرما را همچنان داشتم و اصلاً ناو و توان حرکت در وجود من بود و البته در همان یکی دو ساعت اول بعد از نمک تراپی سوزش گلویم هم بسیار بسیار کمتر و قابل تحمل تر شد استاد عزیزم بسیار از شما سپاسگزارم و شکرگزار خداوند هستم که مرا در این مسیر قرار داد من به خودم افتخار می کنم من هیچ دارویی مصرف نکردم حتی یک قرص سرماخوردگی. من طی ۳روز به عنوان غذا فقط آب مرغ پخته میخوردم

    بعد از گذشت این سه روز من توانستم از رختخواب بیرون بیایم و آن در را باز کنم استاد واقعاً حسام فیلم ها را داشتم که بعد از مدت ها از زندان آزاد می شوند به زندگی سلام می کنند من بعد از سه روز در را باز کردم و به زندگی و به خانه و به همه چیزم سلام کردن این به من اعتماد به نفس بیشتری داد که همان طور که در طی روزهای بیماری گفتم من به بدنم اعتماد می کنم استاد من گفته هر چیزی را که ما لازم داریم خدا در ماه تعبیه کرده پس من به بدنم اعتماد می کنم و اجازه می دهم خودش با این دردو رنج مقابله کند تا چند روز بعد از آن من هنوز بدن درد داشتم و بویایی و شنوایی نداشتم اما بسیار سرحال و سبک بودم استاد عزیزم این که توانستم به راحتی دقیقا همانطور که شما می فرمایید به راحتی بیماری به این سختی را پشت سر بگذارم در حالی که ریه های من مشکل داشت من هیچ دارویی استفاده نکردم این برایم بسیار ارزشمند بود و باعث شد حتما به نفسم بالاتر برود الان زمان تعهد من من به سر رسیده منتا سی و یکم ماه گذشته تعهد داشتم اما هر روز فایلهای معرفی دوره ها و فایل های نتایج دوستان را که شما صحبت کرده اید گوش می کنم و هر روز نتایج دوستان را مطالعه می کنم و خودم را در همین مسیر نگه میدارم تا روزی که آماده دریافت دوره ارزشمند قانون سلامتی شوند استاد نمیدانید وقتی نتایج بچه ها را می خوانم مثلاً امروز روز در تلگرام نتایج بهار و کوروش عزیز را می خواندم مثل بچه ها ذوق می کنم همش میگویم خوش به حالشان چقدر خوب چقدر عالی من هم می خواهم استاد از این ذوق کردن خودم ذوق می کنم و همش به خدا می گویم خدای من می خوام من هم می خواهم و حس می کنم خدا هم لبخند به من نگاه میکند و میگوید میدم بهت همین راه و ادامه بده به موقعش میدم بهت استاد کار خیلی قشنگی که شما انجام دادید این است که شرایطی فراهم کردید که بچه ها درباره نتایج سوم صحبت کنند اگرچه دیدن شما ما و عشقتون در شرایط فعلی در حالی که ما دیده بودیم در چه شرایطی بودید خودش گواه همه چیز است اما وقتی بچه ها هم از نتایج شان می گویند ایمان و من مستحکم تر متعهدم پایدارتر و علاقه به ادامه مسیر و کسب نتایج زیاد روز به روز بیشتر و بیشتر می شود از شما از عشق زیبایی تان و از تمام بچه های دوره صمیمانه سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    ارمغان رضوی گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    سلام استادعزیزم و مریم جون ماه تر از ماه سلام گرم منو از استانبول زیبا بپذیرید

    مریم جون دقیقااااااا منم شرایط شما رو داشتم تموم شرایط شما روکه گفتین تو این فایل بحث کالری شماری و مسائلی که همراه ش برام واقعا رنج آور بود و خداروشکر که خدا خواست من هدایت بشم مثل بقیه دوره هاتون به سمت دوره ی جذاب و بینهایت ارزشمند دوره ی قانون سلامتی خدارو میلیاردها بارشکر واقعا و فوق العاده فوق العاده از تموم نتایجم از دوره هاتون استادعزیزم راضی هستم خدارو میلیاردها بار شکر ممنونم استادعزیزم بابت تموم منطق ها و صحبت های شیرینتون تو این فایل و تو دوره ی ارزشمند قانون سلامتی یکدنیا ممنونم امیدوارم که روزی بشه بتونم تموم محبتاتونو جبران کنم واز خدای بی نهایتم ممنونم که منو سمت شما هدایت کرد مریم جون و استادعزیزم با تموم وجودم عاشقتونمممممممممم و میبوسمتون منتظر فایلای زیبا و نتایج عالی بعدیتون هم هستم عاشقتونمممممممم🤗🤗💚💚💚💚❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️💚💚💚🙌🏻💚💚💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    فاطمه صفری گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلامی گرم به استاد عزیزم، به مریم جانم

    اول اینکه سپاسگزارتون هستم که این مطالب فوق العاده رو در محیطی این چنین بی نظیر با ما به اشتراک میذارید و روح و روان مارو از همه لحاظ جلا میدید. منظره ای که هرروز میتونه جلوی چشمام باشه و ازش سیر نشم، بیشتر و بیشتر سپاسگزار خداوند باشم.

    و دوم اینکه مریم جان رنگ جدید موهاتون بی نهایت بهتون میاد و بیش از پیش زیباتر شدین😍

    سوم اینکه استاد میگید که افرادی که نمیخوان وزن کم کنن این دوره رو نخرن، ولی من میگم به دوستان که اگه شخصی هستی که نمیخوای وزن کم کنی، اما صورتت پر از جوشه، موهات میریزه، کم پشته، انرژی جسمانیت پایینه و … میتونی از این دوره بهرمند باشی، چراکه این دوره اسمش دوره لاغری نیست، اسمش “قانون سلامتی”هست و لاغر شدن یکی از جنبه های سلامتی جسم و روحه. این دوره انقدر benefit داره که بعضا اون لاغری توش گم میشه.

    میخوام اعترافی بکنم، وقتی نتایج مریم جان شایسته رو میشنوم، خیلی خیلی انگیزه میگیرم، بیشتر از قبل بهم ثابت میشه که منم میتونم انجام بدم، احتمالا برای اینکه ایشون خانم هستن روی من تاثیر بیشتری میذاره، یا شاید چونکه فعالیت و انرژی ای که همیشه دارن و منم دلم میخواد داشته باشم، سخنانشون باعث میشه بتونم بیشتر به خودم اعتماد داشته باشم و پیش برم.

    و درنهایت مرسی که براونی رو نشونش دادین، چقدر دلم براش تنگ شده بود، برای اکبری اینا هم دلم تنگ شده، برای جیل، مرغا، چشم دکمه ای و … چقدر خودتون، سبک زندگیتون، حرف هاتون، محل زندگیتون همه و همه رو دوست دارم.

    عاشقتونم ♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: