روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2 - صفحه 39 (به ترتیب امتیاز)

سلام به استاد عزیزم و سلام مخصوص به خانم شایسته مریم جان عزیز که حقیقتا چند روزی هست که درک کردم تلاش و جایگاه شما رو در سایت خواستار عباس منش

امروز اولین روز از شروع چله نشینی من هست و از خداوند میخواهم تا پایان آن یاریگر من باشد.

میخواهم به عنوان اولین یاد داشتم از نتایجی که در طول یکسال آشنایی با شما دریافت آگاهیها وقوانین جهان گرفته‌ام بنویسم

پارسال بود که به دلیل مشکلی که با شریکم در کاری که تازه شروع کردم به وجود آمد دچار بحران مالی شدیدی شدم اما این تضاد آغاز راهی شد که تا کنون در آن هستم و به فضل خداوند توانستم به شکل دیگری به جهان نگاه کنم.خودم را شناختم تا حدود زیادی وخدایم را شناختم.میتوانم بگویم زندگی ام به زیر صفر رسید ماشینم را فروختم اما فقط بخشی از بدهی هایم را توانستم بدهم.خرج روز مره ام را نداشتم و…. فقط به فایلهای رایگان استاد گوش میکردم و تا می توانستم به آنها عمل میکردم.هرروز شجاعتر میشدم و توکل وا میدم بیشتر و خداوند هم درهایی را برایم باز میکرد.

تا اینکه از شوک بحران با گوش دادن شبانه روزی به فایلهای رایگان بیرون آمدم و توانستم خودم را بازیابی کنم .

به عنوان یکی از نتایج بگویم که تعطیلی‌های کرونا در اسفند سال پیش برای من موهبتی عظیم شد در حالی که دیگران شکایت میکردند و همه در جریانید حتی یکی از دوستانم به من به شوخی گفت کرونا کار تو بوده چون برای تو خیلی خوب شده اما من میدانستم که قوانین دارد جواب میدهد.

دومین نتیجه ام که برایم بسیار شگفت انگیز بود رفتن به خانه خودمان و ساخت آن بود هنوز هم نمیدانم من که ولی بدهکاری داشتم ودارم چگونه پول ساخت خانه مان جور شد من در واقع هیچ درآمدی از بابت شغلم که تازه راه انداختم ندارم اما خداوند از راههای دیگر پول آن را جور کرد از جایی که فکر نمی کردم این را بگذارید در کنار شرایط ساخت وساز توی ایران که باید با سرمایه فراوان همچین کاری را شروع کرد .در واقع من دیگه توانایی پرداخت اجاره خانه را نداشتم تصمیم گرفتیم که فقط یک اتاق در زمینی که چندسال قبل خریده بودیم بسازیم وبا دو بچه کوچکم در آن زندگی کنیم اما خداوند پول می رساند وما هم ادامه میدادیم تا اینکه در سه ماه توانستیم به خانه ۱۲۰ متری خودمان برویم

نتایج ریز ودرشت برایم زیاد بود که همه را در دفتر نتایجم نوشتم.باورم نمیشود بانکی که همیشه برای دور شدن اقساطم زنگ میزد و کلی تهدید میکرد حالا خودش به من مهلت میداد وعذر خواهی میکرد یا یه جوری باهام کنار میومد‌.یکی از ضامنهام خودش رفت تمام مبلغ وام رو تسویه کرد و گفت شما ماهانه هر قدر تونستید به من برگردانید.این هم بگویم که دیگه تصمیم گرفتم وام نگیرم و حرف استاد در این مورد گوش بدهم

البته تو این مدت تضادهایی هم داشتم که طبیعی بود و برای منی که در حال عبور از بحران شدید مالی هستم کلی هم درسها و نکته ها برایم دارد این تضادها.

اینکه ایمان بیاوریم که خداوند میتواند هر ناممکنی را ممکن کند صبر داشته باشیم وبگذاریم تکاملمان طی شود. ثابت قدم باشیم از تضادها نترسیم .شجاع باشیم که این ترسیدن و توکل به غیر خدا یعنی شرک از پاشنه آشیل های من بود و هنوز هم حواسم نباشد سراغم میآید اما امیدوارم تجربه کنید مزه ایمان رو مرغ نترسیدن رو مزه روی دیگران حساب نکردن رو مزه دنبال رضایت دیگران نبودن رو که این آخری من رو خیلی در زندگی عقب نگه داشت در همه کارهایم نظر دیگران ورضایت دیگران برای مهم بود و نتیجه اش روهم دیدم اما هرجا که خودم بودم وبرای دل خودم زندگی کردم حال دیگری داشتم و موفق تر بودم.و به عنوان آخرین نکته برای امروز که خواستم رد پایی از خودم بگذارم تمرین فانوس دریایی رو حتما انجام دهید که پر از شگفتیهاست خدا خبرت بده استاد که این تمرین رو ارائه کردید نمیدونی و وقتی شب میخواهی موضوع جالب روز رو بنویسی میبینی که دقیقا چیزی رو که میخواستی اتفاق افتاده چقدر شیرین انگیزه بخش هست. به شخصه از فانوس دریایی خیلی نتایج گرفتم کم بگیرم.

استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار دوستتان دارم در پناه الله مهربان شاد باشید ثروتمند وتندرست در دنیا وآخرت