روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 3 - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/12/abasmanesh-21.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2020-12-25 07:41:262024-12-27 05:54:57روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
روز شصت و چهارم سفر قشنگ رویاییم
چقدر دقت در نوع نگاه و نوع احساس مهمه. گاهی تمرکز میکنیم روی خواسته ها اما همش زور زدنه و درنهایت عقب گرد… . چون که اون تمرکزه با احساس عمیق حسرت و ناامیدیه. میایم تجسم کنیم نمیتونیم ادامه بدیم باز حالمون بد میشه و باز هم ریشه در حسرت و ناامیدی داره. با خودم میگم لیلا حتی اگه دشمنت رو غرق نعمت و فراوانی و زیبایی دیدی لذت ببر و تحسین کردی یعنی به مدار نعمت و فراوانی و رسیدن به خواسته هات داری نزدیک و نزدیکتر میشی. اگه دیدی و گفتی آخ جون منم میخوام و یقین داشته باشی اگه بخوای بهش میرسی پس همین الان بهش رسیدی.
تکرار کن تکرار کن تکرار کن تحسین و شوق و یقین بجای حسرت و ناامیدی. عضلات ایمانت رو با تکرار و تمرین حسابی تقویت کن. شاید یه برد بزرگ بسازم یا بخرم و خواسته ها و جملاتم رو بچسبونم و ملکه ی ذهنم کنم.
خدایا بخاطر همه این آگاهی ها متشکرم…
روز شصت و پنجم سفر قشنگ رویاییم
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را…
زندگی امروز ما نتیجه و اجابت همون مقدار درخواست قلبی ما از خداست. نتیجه حد ایمان و باور ماست. چیزی جز این نیست. دیروز جمله ای خوندم و خیلی تحت تاثیرش قرار گرفتم این بود که من خدا رو در بند بند وجودم حس میکنم.
نظامی میگه
مطلق از آنجا که پسندیدنیست
دید خدا را و خدا دیدنیست
من فکر میکردم درک و احساس خدا فقط برای پیامبراست و بس. اما میخوام بینمش، درکش کنم، حسش کنم فاصله رو به حداقل برسونم و اون فاصله احساسات منفی ان
روز شصت و هفتم سفر قشنگ رویاییم
درس امروز جواب یه سری سوالهایی بود که تو ذهنم میگذشت و جوابی براش نداشتم. بیشتر شبیه گیر و گره بود تا سوال. به فکر جوابش نبودم چون ابتدای راهم با این فکر شروع کردم که همه چیز در وقت خودش تو مسیرم قرار میگیره. مثلا هنوز تو مسئله مسئولیت حفظ و تربیت فرزندم ترس ها و عذاب وجدان های پنهانی دارم که میدونم به مرور کم و برطرف میشه. برای همین میخوام این ماهم که تمام شد اون فایلهایی که حس میکنم خیلی بیشتر باید روش کار شه دوباره مرور میکنم.
خیلی از طرف خونواده ها شنیدم که ما نسبت به لیلا برای فرزندش دلسوزتریم، یا کاش ما بزرگش میکردیم و پدر و مادرش عرضه و شایستگی این بچه ی باهوش رو ندارن و .. .
و انگار دست میذارن روی شک ها و ضعف های من، احساسات منفی من نسبت به خودم و ناشایستگی و بی مسئولیتیم.
هنوز وقتی پسر پر جنب و جوش من میوفته و زخمی میشه وحشت دارم که کسی متوجه نشه.
انگار وقتی میخوام با خودم روبرو شم و آموزه هام رو تکرار کنم با مقاومت زیادی روبرو میشم. و همین که متوجه این مقاومت هستم برای برطرف کردنش یک قدم مثبت و رو به جلو برداشتم.
همین که الگوهای قوی برای تغییر باورها و شخصیتم انتخاب کردم و اگر باورها و کلامشون بارها و بارها و بارها تکرار شه همونقدر که باورهای عکسشون از کودکی تکرار و تکرار تکرار و تبدیل به واقعیت زندگی شدن، همین که تا امروز تعهد برای ادامه دادن به مسیرش داشته نشونه های خیلی خیلی مثبت و رو به جلویی هستند و از این بابت و از این توفیق خدای مهربان و اجابت کننده ام رو صدهزار بار سپاسگزارم.
روز شصت و هشتم سفر رویاییم
ثروتمند شدن باشکوه است.
جذاب ترین و قشنگ ترین جمله دنیا… چقدر چسبید. دلم میخواد همش تکرار کنم.
دنیا چقدر به سمت رشد و زیباشدن و غنی شدن داره پیش میره. مثالهایی که امروز من بهشون توجه و فکر میکردم چند نمونه میگم
۱. ماشین هایی که میخریم پیشرفته تر و زیباتر و شیک تر شدن و امکاناتشون بیشتر شده.
۲. تنوع شغل ها و بیزینس ها چندصد برابر شده. مثلا ده سال پیش فکر نمی کردیم یکی جوک بگه و از خودش فیلم بگیره یا از تمیزکاری های خونش فیلم بگیره بتونه ازش پول های میلیونی دربیاره، از فیلم نوزادش از حیوان خونگیش از روزمرگی و سبک زندگیش کسب درآمد کنه.
۳. معماری و دکوراسیون خونه ها امکانات خونه ها، شیرآلات، کالای خواب، ابزار روشنایی خونه، تجهیزات دزدگیر و محافظ، درب برقی و کنترلی شدن اکثر ابزار خونه
۴. فروش مجازی کالاها
۵. تنوع و فراوانی بازارها، مثلا جواهرات، ظرف و ظروف، پوشاک، لوازم جزئی خونه و لوازم تحریر وقتی به پیج ها یا پاساژ ها و فروشگاه ها گشت و گذار میکنیم چقدر تنوع و فراوانی و زیبایی میبینیم.
۶. لوازم برقی خونه و آشپزخونه که چقدر کار آدما رو راحت کردن و روز به روز درحال آپدیت شدن و پیشرفته تر شدن هستن.
۷. پیشرفت ارتباطات، کلاسهای مجازی، اینکه کودک ۵سال به بالا به راحتی با گوشی های تاچ کار میکنه، تماس برقرار میکنه پیام میده، دانلود میکنه و سر کلاس حاضر میشه
۸. عمران و آبادی شهرها، روستاها و حتی بیابونها و مناطقی که تصور نمی شد روزی تبدیل به شهرهای زیبا و پیشرفته شن
و کلی نمونه های فراوون که نشون میده جزء به جزء جهان به سمت پیشرفت و ثروتمندی و غنی شدن داره میره.
نزدیکای صبح که داشتم فایل امروزو گوش میدادم بین خواب و بیداری بودم که این فکر به ذهنم خطور کرد و همچنان که داشت خندم میگرفت دیگه نفهمیدم و خوابم برد. الان یادم اومد که داشتم به این فکر میکردم که چیزی که هر دهه از لباس و تیپ و موسیقی مد میشد و چقدر از نظر اهل مد اون دهه شیک و به اصطلاح خفن بود بعد از گذشت چند سال به قول خودمون خز میشه و مایه ی خنده و جوک…
خدایا بخاطر آفرینش وسیع و فراوان و بیکرانت سپاسگزارم.
وز شصت و نهم سفر رویاییم
فکر منفی من درباره لحظاتی که حس میکنم حسادت و حسرت بهم غلبه کرده اینه که وقتی میبینم کسی یک موفقیت بزرگی از نظر من بدست آورده یا به مقامی رسیده که می تونه برای من قابل تحسین باشه تصور میکنم دیگه همه دارن پیشرفت میکنن و من جا موندم و عقب موندم. نگران از درجا زدن و عصبانی از دست خودم میشم. و به نظرم باز هم برمیگرده به جای خالی عزت نفس در درونم. خدا روشکر که درباره همه جنبه های حل نشده درونم داره صحبت میشه و ریشه های هرز حسا و فکرای منفی داره رو میشه و کشیده میشه.
رو هفتاد و دوم سفر رویاییم
امروز با شروع چالشی بیدار شدم که قبل از اون فکر میکردم گیر کارم طلسمه. بس که ده ها بار تلاش میکردم و موفق نمی شدم.
آخر به جایی رسیده بودم که حتی برای انجام کارم دلمنمیخواست یک قدم بردارم و بهش فکر کنم چون میدونستم تهش موفق نمی شم. امروز کارم رو به راحتی راه انداختم و لذتش رو بردم و خدا رو شکر کردم.
دلیلش هم اینه که ریشه یه سری باورهای منفی بخاطر تکرار زیاد باورها و توجه های مثبت سست شدن و مقاومتم بطور ناخودآگاه تا حدودی کم شده
تماشای موفقیت های شما و خوندن جملات و نظرات زیبای سایت و این معاشرت مجازی اثرات خوب خودش رو گذاشته.
خدایا متشکرم
روز هفتاد و سوم سفر رویایی من
تو جسمت نیستی
پاره ای از خداوندی که جسم و بدنی فیزیکی به امانت گرفتی. این جسم شامل اجزای بسیار زیاد و شگفت انگیزی ست که هرکدام از اجزا در زمانی تعیین شده حیاتی تازه میگیرد.
و تو ناظر بر این اجزا هستی
ناظر بر قلب و پوست و ذهن و افکار و اسم و سبک زندگی هستی.
ناظر بودن چقدر قشنگه. استرس و اضطراب و نگرانی و هرچی شبیهشه مثل دلهره و ترس و استدلالهای بیجا رو می شوره و می بره. و چقدر با صبر و توکل همراهه؛ و باعث میشه به چالشهای دنیوی از بالا نگاه کنی و دیگه برات بزرگ و آزار دهنده نیستن. ناظر رد میشه عبور میکنه عوض میشه انتخاب میکنه و اینکه چی انتخاب میکنه…
احساسات و افکار والا یا…
خدایا سپاسگزارم…
روز هفتاد و چهارم سفر قشنگ رویایی من
من تمام اتفاقات زندگی ام را خودم رقم میزنم
من تمام اتفاقات زندگی ام را خودم رقم میزنم
من تمام اتفاقات زندگی ام را خودم رقم میزنم
هر اتفاقی که کوچیکترین اثر احساسی رو روی من میذاره، ذره ای خوشحالم میکنه، سوپرایزم میکنه، حسرت بیاره، ناامیدم کنه و هر نوع احساس دیگه ای.
هیچ چیز، هیچ چیز، هیچ چیز از بیرون نه نمی تونه منو خوشبخت کنه و نجات بده؛ نه می تونه منو بدبخت کنه.
همه چیز افکار منه، عمل به دانسته ها و آگاهی های منه، مسئولیت پذیری منه.
روز هفتاد و پنجم سفر رویاییم
من از این فایل خیلی لذت بردم از صمیمیت شما و زیبایی یک رابطه که من دارم یک صدمش رو میبینم.
راستش رابطه ی بین من و همسرم خیلی بهتر شده و من اون رو مدیون آرامش این دو ماه هستم که میدونم قطره ای از اقیانوس آرام پرعشق الهی ست.
یه سری رفتارا از همسرم قبلا اذیتممیکرد و بی قرار میشدم اما الان می بینم که اون رفتارها و اخلاق هاش از نظر من بد بودن و این روزها بعنوان یک خصلت خوب حتی دارم از همسر عزیزم یاد میگیرم که بی خیال تر باشم خونسردتر باشم و گاهی چقدر خوبه هیجان هامو بروز ندم و تو دلم با خودم کیف کنم و این تجربه که یکی دو بار استفاده کردم لذت بخش و بسیار عمیق بود.
من هنوز دوره ای از استاد شرکت نکردم. مخصوصا دوره عشق و مودت و به صلح رسیدن با خود که کمک برای رویایی ساختن روابطمون با خودمون، خدا و دیگران و جهانه. اما من با دیدن و توجه این نوع از روابط اول دارم روی ناخودآگاهم تاثیر میذارم. چون تقریبا هیچ کار و تمرینی ندارم اما میبینم که یه چیزایی کوچیک کوچیک دارن عوض میشن.
من از شوخی کودکانه شما از ته دل لذت میبرم و هیجان زده میشم. به طوری که چندبار اون لحظه ها رو برمیگردونم عقب و بارها تماشا میکنم و عین ندید پدیدا ذوق میکنم. هرچند که رابطه من و همسرم از اول عقدمون خیلی خیلی شیرینی و لذت و خنده و لوس بازی داشته و خونوادم خیلی از این عشقی که به همسرم داشتم و دارم خوشحال میشن اما هرچی بیشتر یاد بگیرم قشنگی های بیشتری سراغم میاد.
هرچی بیشتر با خودم صلح داشته باشم، کمتر سخت بگیرم، بیشتر لذت ببرم، کمتر به ناخواسته ها توجه کنم، بیشتر بدونم که چی میخوام و بیشتر از خواسته هام استقبال کنم، و بیشتر با آدمهای عاشق و موفقی مثل شما معاشرت کنم و شاگردی کنم یقینا به زندگی در بهشت نزدیکتر و نزدیکتر میشم و زندگی کردن خودم یه جور بهشت میشه. بهشت رو با خودم تجربه میکنم و دنیای اطرافم رو مکانی بهتر میکنم برای زندگی کردن.
خدای مهربونم ازت متشکرم
ازت میخوام من رو لایق بهترین هات کنی، به خودت نزدیکتر کنی. کمکم کنی خودم رو لایق خواسته هام بدونم. کمکم کنی که هیچ خواسته ای رو از خودم و توانایی هام بزرگتر نبینم.
خدای بزرگم؛ به عزت و جرات قسم میدم به من عزت نفسی بی نهایت والا بدی تا طعم شیرین انسان بودن و قدرت و بندگی تورو بچشم.
ازت میخوام کمکم کنی لایق ترین ها باشم.
خدایا متشکرم
خدایا متشکرم
خدایا متشکرم.
روز هشتاد و دوم سفر رویاییم
ما تعریف میشم با نوع وقتی برای عمرمون میذاریم، دوستامون، کسایی که باهاشون معاشرت میکنیم، کتابایی ک میخونیم، فیلمایی که میبینیم، اهدافمون و باز همون سبکی از زندگی که عمرمون رو اینجوری میگذرونیم.
من از این فایل یاد گرفتم که هدف داشتن چقدر از عادتهای اشتباه و بی خود مارو کممیکنه و هدف عالی و متعالی داشتن اون عادتها رو از بین می بره.
وقتی من یه هدف زیبا و دست یافتنی داشته باشم صحبتهای اضافه، سرگرمی های بی خود، بی حوصلگی و بیماری هم اجازه نداره سراغ من بیاد چون من با حال خوب و سرعت متناسب دارم به مسیر مشخصی پیش میرم.
خدایا متشکرم…