اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداند - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/05/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-05-04 11:12:502024-07-25 10:21:44اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام الله یکتا
استاد از روزی که بواسطه برادر عزیزم فایل های شما را شنیدم، رسوخ کرد به کل وجودم، انقلابی ایجاد شد که تمام نگرانی ها و ترس ها و دلشوره ها و عدم ایمان بخدا، همشون تبدیل به ایمان،امید، عشق، شور، هیجان و…. اصلا بخدا نمی فهمیدم چی دارید می گید، فقط احساس می کردم یکی نشسته روبروم و پاسخ تمام سوال های 32 سال زندگیم را داره بهم میگه، تا اینکه خدا هدایتم کرد به دوره کشف، وقتی از فرکانس و کدنویسی حرف می زدید جلسات اول، می رفتم به داداشم می گفتم خب حالا چه کدی بنویسیم، برای فرکانس چکار کنیم و شبیه بچههایی بودم که تازه می خواستند یک کلمه حرف بزنند ولی همون یک کلمه هم نمی دونستند چی بگند، ولی چون با فایل های رایگانتون باورتون کرده بودم، ادامه دادم با تمام وجودم، هر چیزی که از حرف هاتون درک می کردم، سعی می کردم با تمام وجودم اجرا کنم، ذهنم اینقدر درگیری داشت و می گفتم خب کنترل ذهن چیه، کنترل نجواهای شیطان چیه، احساس خوب چیه و…….. هزاران چیز دیگه ای که هر روز از استاد می شنیدم، ولی از اونجایی که بخوای هدایت بشی، قطعا خداوند هدایتت میکنه و بعد از گذشت 5 جلسه از دوره کشف کم کم فهمیدم باید چکار کنم، تا اینکه نتایح کم کم اومد و زندگی من شبیه یک معجزه همه چیز برای من تغییر کرد،اون سمیه قبل رنجور، بی ارزش و عصبانی نبودم، همه ی شرایط ناخواسته از زندگیم رفتند، خودمم باورم نمیشد که همه چیز برام شبیه یک رویا بود، یک خواب شیرین دم صبح،نتایجی که من تا الان گرفتم با هیچ نتیجه مالی قابل قیاس نیست و این اتفاقات فقط در عرض چند ماه برام افتاد، چون باورت کردم استاد با تمام وجودم، چون خدای خودم را باور کردم، چون شما فرستاده خدایی بود که با اون قسمت روح خدایی من صحبت می کرد، من بخاطر یک مسئله شخصی که همش مقصر اونا خدا می دونستم، خیلی وقتها ناشکر خدا بودم و اینقدر به خداوند غر می زدم که نگو، ولی الان اون مسئله و تضاد شده نقطه اوج زندگی من، شد نقطه باور توحیدی من تو زندگیم و بخاطرش روزی هزاران بار از خداوند سپاسگزاری میکنم و چه احساس قشنگ تر و بهتر از اینکه با خودت و جهانت در صلح باشی و با حسرت به زندگی و شرایط دیگران نگاه نکنی
چه احساسی ازاین زیباتر که خودتا دوست داشته باشی و احساس لیاقت و ارزشمندی کنی
چه احساسی از این بهتر که صبح که چشماتا باز میکنی میگی خدایا شکرت بخاطر هدیه یک روز زندگی و سلامتی و بعدش میگم امروز معجزه زندگی برای منه
چه احساس لطیف تری از اینکه طلوع خورشید را می بینی که از چهچه پرندگان و سرسبزی جهان هستی و تکاپوی انسان ها احساس لذت بهت دست میده و بعد یک سیب از کیفت بیاری بیرون و گاز بزنی و بگی خدایا شکرت بخاطر این همه نعمت
چه حالی از این بهتر که هر روز زیر آسمان خداوند با نسیم خنک اول صبح، چشم هاتا ببندی و تمام رویاهات را تجسم کنی وچنان غرق رویان بشی که صورتت پر از اشک شوق رسیدن باشه و یادت بره که باید سر ی تایم مشخص بری سرکار
چه حسی از این زیباتر که تمام آدم هایی که ی روزی بهت خیلی بد کردند و خواسته خودم بوده، ببخشم ورها کنم و خودم غرق احساس شادی و لذت بشم
استاد اینا نتایج کوچیک اما معجزه آسای زندگی من در مدت همین چند ماه بوده که هر چی بگم بازم کمه و خبر خوش اینکه داره نتایج مالی هم میاد، بوی ثروتمند شدن را دارم احساس میکنم و می دونم که قطعا جواب خداوند آری و آمین می باشد اگر در مسیر هدایت و ایمان قرار بگیری
می دونی استاد شما اینقدر مسیر را برای ما کوتاه و مشخص کردید که عمرا من تا آخر عمرم اگر بودم به این مسیر هدایت می شدم، چون شما خودتون هستید می دونید چه وقتی اینا خوب فهمیدم زمانی که دوستم بهم اون هفته گفت بیا سمیه ببینمت، وقتی دیدمش اصلا حالش خوب نبود و گفتم شما که داری روی خودت با قانون کار میکنی با خانم فلانی، گفت اون خانم میاد عین حرفهای استاد را می زنه، ولی من حالم خوب نیست و جالب است هر روز داره اعضاش کمتر میشه و نتایج مالی ضعیف تر و وقتی با من صحبت کرد متوجه شدم تمام باورش آلوده به شرک بود و خداوند را توی این سیستم در نظر نگرفته بود و فهمیدم خیلی ها دارند بقول شما ادا در میارند و دیدم چقدر حال من زمین تا آسمان با ایشون فرق داشت ، اینا هر روز دلایلی هست که من بیشتر باورتون میکنم
خود این جلسه که خودش یک دوره بود از دیروز تا حالا چندین بار گوشش کردم و چقدر آگاهی تو این فایل بود،نمی دونم شما چی هستید، کی هستید، این حرفها را از کجا میارید، چکار دارید می کنید، جنس روحتون چیه، باورتون چیه، ولی می دونم مثل 98 درصد مردم دنیا نیستید و منم باورت دارم، شبانه و روز تمام حرفهاتون توی ذهنم داره مرور میشه، فایل هاتون را گوش میکنم، جالب اینکه اصلا خسته نمیشم و روحم هر روز سبکبارتر از دیروز میشه
واقعا چیزی نمی دونم، ولی می دونم درست میگی و تنها راه سعادت در دنیا و آخرت ادامه دادم مسیر توحید و بندگی با باورهای درست
می باشد، دیگه مگه چی می خوام، بخدا خدا خودش همه کاری برام میکنه، قرار نیست من کاری کنم
این حرفه خیلی قشنگه و خالص باید باورشون کنم و عمل بهشون و در این مدت بسیار کوتاه هر چقدر باور همراه با عمل داشتم نتایج هم حاصل شده
ونکاتی که من از این فایل فهمیدم این بود که
1 برای هر کاری بریم دنبال علاقمون، چون قطعا اینقدر قدرت داره که ما را در مسیر درست قرار بده، چون همراه با تمرکز و احساس خوبه و در نتیجه اتفاقات خوب
2 همه ی شغل ها و کارها می تونه به یک انداره ثروت ساز باشه به شرطی که بری دنبال علاقت با باورهای درست
3 دلیل ثروت ساختن یک شغل خاص نیست تنها دلیل داشتن باورهای مناسب درباره اون کار می باشد و اگر در این مسیر درست قدم بزاریم، قطعا ترس ها برداشته میشه و هدایت میشی
4 توحید یعتی ساختن باورهای مناسب در مورد خدا و هر کاری و اون موقع هست که خداوند همه کاری برات انجام میده و احتیاج نیست ما کاری کنیم
5 توحید یعنی قدرت ندادن به هر عامل بیرونی برای خوشبختی و سعادت و قدرت دادن به عوامل درونی خودت، یعنی باور کردن خودت، خدای خودت، علاقه خودت، استعداد خودت، داشتن باورهای درست و بدونیم اگر خودمون را باور کنیم که این ماییم که همه چیز را خلق می کنیم، اون وقت ایمان میاریم که خداوند زمین و آسمان ها را مسخر ما کرده برای خوشبختی و عاقبت بخیری در دنیا و آخرت
6 توحید یعنی بدونیم خداوند بخشنده و غنی است، نعمت و ثروت از هر جهات در جهان هستی بی انداره هست و آدم ها به قدر ایمان به همین باورها از ثروت های خداوند بهره مند میشند
7 توحید یعنی خودمون را لایق نعمت های الهی بدونیم نه اینکه احساس گناه کنیم و بگیم من آدم بدبخت و بیچاره چه کاری با خوشبختی دارم
8 توحید یعنی خدای خودمون را با توجه به قرآن درست در ذهنمون بسازیم تا اون موقع طعم خوشبختی را بچشیم
9 وقتی روی باورهامون کار کنیم و ایمان بیاریم همراه با عمل، زمانی هست که خدا خودش هدایتمون میکنه برای خوشبختی و ثروت و اصلا قرار نیست ما کاری کنیم، خدا خودش ولی همگی ما میشه
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
10 بیایبم خداوند را باور کنیم به عنوان خداوند هدایت کننده و اگر از این هدایت پیروی کنیم قطعا خوشبخت و عاقبت بخیر در دنیا و آخرت میشیم
و نکته آخر اینکه
باورهای بیرونی را بریز بیرون برای خوشبختی و به خودت و خدای خودت ایمان بیار و فقط روی باورهات کار کن و اون وقت خدا همه کاری برامون انجام میده
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و عاقبت بخیر در دنیا و آخرت باشید
????????
سلام سمیه جان بابت کامنتتون تشکر مطالب نکته بردار ی تون عالی بود خوشحال شدم در ثروت و بوی ثروت وارد زندگی تون میشه اگر ثروت بیاد همه چیز هم میاد موفق و پایدار باشید
بنام الله یکتا
سلام لیلا جان عزیزم
خیلی سپاسگزارم از لطف شما
منم بابته دوستان چون گلی شما بینهایت خوشحالم
آره واقعا همه چیز داشتن باور درسته و اگر باور خوبی درباره ثروت داشته باشی حتما میاد، البته من هیچ کدوم از دوره های روانشناسی ثروت استاد را ندارم و ان شاء الله دوست دارم در فرصت مناسب تهیه کنم و مطمئنا میتونه کمک کنه، ولی خودم به شخصه خیلی روی باورهام و ترمزهای مالیم کار میکنم و از خداوند هر روز هدایت بابت این کار می خوام
دوست دارم لیلا جان ??????
سلام سمیه جان دوست خوبم پیامتو ازتوکانال خوندم وچقدرخوب این فایل استاد رو دقیق توضیخ دادی عزیزززم فوق العاده کارکن وادامه بده وهراز گاهی برامون کامنتهای انگیزشی بزار برای من که عالی بود سپاسگزار دستان بیکران خداوندم به خاطر بودنم دراین سایت ????????????
بنام الله یکتا
سلام مریم جون عزیزم
مریم گلم که همیشه به من محبت داری، خیلی سپاسگزارم از لطف شما
به روی چشم، هر موقع که واقعا از ته قلبم ی چیزی بیاد و باید بنویسم حتما این کارا میکنم، دیروز هم با اینکه کلاس داشتم، وقتی این مطالب اومد نوشتم و کلاس نرفتم چون می دونستم اگر الان یادداشت نکنم احتمال خیلی زیاد چیزی یادم نمی مونه
دوست دارم عزیزم ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?
سلام به استاد و دوستانم
امروز خواستم اینجا یک الگویی که پیدا کردم در مورد کسب و کار اینجا بنویسم تا هم برای خودم بمونه هم برای دوستان
چندوقت پیش با یه خانم آرایشگری آشنا شدم
که سیار بودن یعنی میرفتن منزل مشتری و اونجا کارشون رو انجام میدادن
خیلی کارشون خوبه و بسیار مشتری دارن
برای من جالب بود که یه نفر بدون داشتن سالن زیبایی اینطور راحت درآمد داشت
خیلی تو دلم تحسینشون میکردم
مخصوصا الان که این شرایط ایجاد شد که به خاطر این بیماری خیلی سالنها تعطیل شدن یا مشتریشون کم شد یا از سمت بهداشت خیلی بهشون گیر میدن
ولی این خانم خیلی راحت کارش رو انجام میده و اتفاقا تو این شرایط که خیلی ها از رفتن به آرایشگاه میترسن از ایشون استقبال میکنن
خلاصه چندروز پیش ازشون پرسیدم که چطور شد که شما هدایت شدید به این کسب و کار
گفت من علاقه داشتم به آرایشگری رفتم یه دوره دیدم و مدرکم رو گرفتم
بعد رفتم یه دوره دیگه تو آموزشگاه ثبت نام کردم برای شینیون
وقتی رفتم سرکلاس دیدم که استادی که آموزش میداد مهارت کافی نداره
بنابراین تقاضای انصراف دادم
ولی ایشون مقاومت کردن و پول من رو پس نمیدادن
بنابراین من رفتم پیش اتحادیه و شکایت کردم و رئیس اتحادیه با اون آموزشگاه تماس گرفت و گفت ایشون از کار شما راضی نیست پولش رو پس بدید
خلاصه اونها پولم رو پس دادن
و من رفتم پیش همین رئیس اتحادیه که خودشون آموزشگاه داشتن دوره شینیون دیدم
اینقدر که علاقه داشتم و مهارت داشتم تو شینیون
بعدازتمام شدن دوره خود رئیس اتحادیه از من درخواست کرد که پیشش کار کنم
من یه مدتی پیش ایشون کارکردم ولی چون بچه ام کوچیک بود و رفت و آمد سخت بود همسرم اجازه نداد برم دیگه
بعد یه مدتی رئیس اتحادیه تماس گرفت که چرا نمیای هرکس میاد اینجا میگه من فلانی رو میخوام برام کارمو انجام بده مشتری ها تو رو میخوان
منم گفتم که شرایطش رو ندارم همسرم اجازه نمیده
ایشون گفت اگر میتونی آدرس مشتری رو بدم برو منزلش انجام بده که بهت نزدیکتر باشه و راحت تر
منم قبول کردم و اینطور شد که ایشون برای من مشتری پیدا میکرد و من میرفتم منزل مشتری و حتی از من هیچ درصدی هم نمیگرفت برای مشتری و میگفت همه ی پولش برای خودت
و کم کم به خاطر کار خوب مشتری ها هرروز بیشتر میشدن تا الان
خوب دوستان من از این داستان چندتا نکته پیدا کردم
اول اینکه ایشون رفتن دنبال علاقه شون همونطور که استاد میگن.
دوم برای علاقشون هزینه کردن از پول تا انرژی و زمان چون برای یادگیری چندین دوره رفتن و هزینه زیادی کردن
سوم برخورد با تضاد باعث رشدشون شده
تضاد همون که همسرشون اجازه ندادن برن سالن شاید اون موقع این براشون تضاد بزرگی بوده شاید از همسرشون هم دلگیر شدن
ولی همین تضاد باعث شده که الان خودشون کسب و کار داشته باشن
نکته بعدی اینکه چقدر آرایشگاه ها هستن که کلی اجاره سالن میدن.کلی مالیات و عوارض و….
ولی نصف ایشون هم مشتری ندارن
و خیلی جالبه که شاید خیلی ها عامل موفقیت در این کسب و کار رو داشتن سالن شیک تو گران ترین محله های شهر بدونن
ولی ایشون همه ی این عوامل رو رد میکنه
نکته بعدی در مورد تبلیغ اینکه وقتی کار با کیفیت انجام میشه همون تبلیغ دهان به دهان انجام میشه خدا براش کارهارو انجام میده
دقیقا مثل استاد روزانه کلی مشتری داره که اصلا نمیدونه اینها از کجا با ایشون آشنا شدن
نکته بعدی اینکه ایشون وقتی از کار اون آموزشگاه راضی نبوده با جسارت رفته انصراف دادهکه اگر این کار رو نمیکرد الان به اینجا نمیرسید
شاید اگر فرد با اعتماد به نفس پایین باشه جرات نکنه بره انصراف بده روش نشه و برای خودش هزارتا دلیل بیاره ولی ایشون طبق همون قانون درخواست وقتی آموزشگاه قبول نکرده که پولش رد پس بده ایشون رفته به رده بالاتر رئیس اتحادیه گفته و خلاصه قبول نکرده که بخواد بهش ظلم بشه
و من که خیلی برام درس آموز بود
امیدوارم برای شما هم مفید باشه
سلام خانم سلیمی واقعا ممنونم از مثال زیباتون که این آرایشگر اکثر شرایطی که خیلی ها اونهارو ملاک ثروتمند شدن میدونن رو رد کرده و ثابت کرده که همه چیز به خود آدم برمیگرده.
واقعا ممنونم کمک بزرگی بمن کرد در مورد کارم.
سپاسگزارم ازتون
روزی در جایی میخواندم که شیطان، حضرت مسیح را به بالای برج اورشلیم برد و گفت: اگر تو وابسته و عزیز خدایی، از این بالا بپر تا خدای تو، تو را نجات دهد! مسیح آرام آرام شروع به پایین آمدن از برج کرد. شیطان پرسید، چه شد؟ به خدایت اعتماد نداری؟! مسیح پاسخ گفت: مکتوب است که تا زمانی که میتوانی از طریق عقلت عاقبت کاری را بفهمی، خدایت را امتحان نکن! همیشه این حکایت برای من یادآور بیداری عقلانیت در زندگی روزمره بوده است و هیچوقت خوف نکردم. تا آنجا که میتوانم برای هر کاری سر به آسمان نگیرم و استمداد نطلبم چون او بزرگترین یاریاش را که عقلانیت است، قبلا هدیه داده است. نکته جالب متن فوق اینجاست که بزرگترین موهبت الهی که عقل است را نمیبینیم و باز دنبال معجزات دیگر هستیم. اگر از این نعمت بهتر استفاده کنیم خودش شروع خیلی از معجزات خواهد بود، و برای استفاده نیازی نیست خیلی نگران باشیم که چطور و چطوری .ما فقط باید با ارامش و تقوا شروع کنیم و ادامه را با صبر و حوصله به پایان برسانیم مطمئنن راه بهترین راه و هر عملی بهترین عمل میشود مثل کاری که استاد در طول این سالها انجام میدادند و میدهند
آفرین بر شما . آفرین آفرین
خدای مهربان بزرگترین یاریاش را که عقلانیت است، قبلا به ما هدیه داده است. یه موضوع دیگه ای هم من از نهج البلاغه اضافه می کنم که حضرت امیر (ع) فرمود ؛ آرام باش و دست به کار شو و آنگاه دستان خداوند را خواهی دید که زودتر از تو دست به کار شده اند تا تو را یاری کنند.
من با این عقیده که دوستان می نویسند آگاهی ارزشش کمتر از باور هست مشکل دارم. آگاهی نباشد باور شکل نخواهد گرفت . آگاهی ریشه باور است. به اندازه ای که آگاهی داری سعادتمندی بخاطر همین اینهمه در قرآن خدا با تاکید مکرر بین کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند فرق گذاشته است. من حتی به برخی از صحبت های آقای عباس منش انتقاد دارم ولی کلیات بحثشون خوبه و به آگاهی و روشنگری کمک می کنه و بخاطر همین انتقاد را سانسور می کنم. ممنن از شما که نکته خیلی خوبی را آورده ای. موفق باشید.
استاد عزیزم امیدوارم پیام من رو بخونی کاش توی سایت ی جوری بشه مثل اینستا که پستها ذخیره میشه بتونیم کامنتهای بچه ها رو کنارش همین علامت ذخیره باشه بعد توی پروفایلمون ذخیره بشه اینطوری میدونیم برای کدوم فایله از نظر من خوبه من الان کامنتهایی که دوس دارم کپی میکنم
سلام اتفاقا من برعکس شما فکرمیکنم ,درسته خدا عقل داده ولی این عقله برای این دنیاست چیزایی که میخواییم ودوست داریم بدست بیاریم کدوم عقل ومنطق قبولش میکنه که میشود,عقل خیلی محدوده.ازعقل فقط درحدکارای روزمره میشه استفاده کردوگرنه همین عقل پرشده ازباورهای غلطی که نسل به نسل چرخیده ورسیده به ما که اجازه هیچ کاری رونمیده
سلام خانم رویا ادیب
عقل یا همان ذهن سه بخش دارد
۱:ذهن استدلالی که همیشه برای هرکاری دودل بازی میکنه و منطق میخواد ودو دوتا میکنه
۲:ذهن نیمه هوشیار یا ظمیر ناخودآگاه که فرق بین واقعیت وغیرواقعی روتشخیص نمیده و هرچه درآن تصور شود به واقعیت تبدیل میکنه
۳:طرح.کامل الاهی که این قسمت میخواهدانسان همانگونه که خداوند انتظار داردعمل کندکتاب چهاراثررابخوانید حتما
باسپاس
سلام اقای ماهانی,من منظورم تقسیم بندی عقلانی نبود,اون قسمتی ازعقل مدنظرمه که انسان رودرانجام کاری محدودمیکنه واما,اگرمیاره ,همون عقلی که ۹۹درصدمردم ۱۰۰درصدقبولش دارن واینه حال وروزشون.وگرنه مطالب مربوط به ضمیرخوداگاه وناخوداگاه روخوندم واستادی دارم که کلا مباحث قانون جذب روازلحاظ علمی برسی میکنه که هیچ سوالی پشتش نباشه.بله کتاب چهاراثررودارم ازخانم فلورانس اسکاویل شین وبارهاخوندمش?ممنون ازنظرتون ,موفق باشین
سلام خانم ادیب
ایا همان قسمتی از عقل که اما واگرمیاره همان ذهن استدلالی نیست که اسکاویل شین میگه یکی از
شاگردانم پرسید آیا این ذهن استدلالی به هیچ دردی میخوره که همه جا و درمورد هرچیزی آدم روبه شک و تردید وادار میکنه که خانم اسکاویل شین میگه خیر ایا این همان قسمت از عقل نیست که مدنظرشماست اگر نیست کمی توضیح بدید تا من هم استفاده کنم ممنون و تشکر ازجوابتان
سلام,فکرکنم کتاب شکرگزاری ازخانم راندابرن بایدباشه که چندسال پبش میخوندمش واونجا یه خانمی که کیف پولشوگم کرده بودوهیچ اسم وشماره تلفن ونشونه ای که بشه بااون پیداش کنن نبود,ولی این خانم توذهنش به این باورمیرسه که کیفش پیدا شده ومیشه وحتی تواون کتاب نوشته بودحتی چندین سال که ازاین موضوع میگذره من نمیدونم به چه شکل اون شخص کیف منوبهم برگردونده,یا پرنده ای که حضرت عیسی(ع)باگِل درست میکردبه اذن خدا تبدیل به یه پرنده زنده میشد,شما بگیدکدوم عقل ومنطق قبولش میکنه,حتی بشرامروزی کارهایی که پیامبران انجام میدادن باهمه این پیشرفتهانمیدونن با چه دلیلی میتونن منطقیش بکنن,پس اینا چیزایی هستن فراترازعقل ادمی.چیزی به اسم باورکه میلیونهاکیلومترازعقل جلوتره,کدوم عقلی میتونه بگه خداهست کی ثابت کرده خدایی وجودداره مگه کسی دیده?واین باوروایمانه که میدونه خداهست چون نشونه هاشومیبینه چون وقتی بهش الهامی میشه حسش میکنه,چون وقتی سوالی میپرسه وجواب میگیره میبینه جوابی که بهش داده شده جنسش فرق میکنه اصلا خودش میخواست سالهافکرکنه به همچین جوابی برسه نمیتونست.هم شما وهم همه بچه های سایت همه این مطالبومیدونن چیزتازه ای نیست.کدوم عقلی باورش میشه کتابهاودست نوشته های مولانا توآب شناورباشن ویک ذره هم خیس نشده باشن.بقول استادعباسمنش که میگفتن من خیلی وقته روی عقل خودم حساب نمیکنم ,عقلی که پرشده ازباورهایی که درطول چندین سال نسل به نسل گشته وشکل گرفته واونقدمحدوده که انجام هیچ کاری روبه انسان نمیده.بایدوقت بزاریم وروش کارکنیم تا بفهمیم چیزیهایی فراترازعقل هست که خداوندمیفرمایدوالذین یومنون بالغیب این گروه همان پرهیزگارانند.عقل نعمت بزرگ خداونده به انسان ولی درقالب چهارچوب کارمیکنه.وقتی ضمیرخودآگاه وناخودآگاه روبه کوهی تشبیه میکنن که نوک قله که ۳درصدش روتشکیل میده مربوط به ضمیرخودآگاهه یاهمون قسمتی که فقط کارهای روتین وروزمره روقبول میکنه وریسک پذیرنیست ,و۹۷ درصدش مربوط به ضمیرناخودآگاه که هرچی بهش بگی مثل غول چراغ جادومیگه چشم پس ۹۷ درصدعقل انسان بایدباچیزی پربشه که منشاء ش برمیگرده به فکرهای ماورایی به ایمان به باوروبایدروش کاربشه وگرنه این عقل باتمام خصوصیاتش دراختیارهمه انسانهاست,ایمان وباورت به خدابیشترباشه لذت میبری مثل استادعباسمنش وبرعکسشوعمل کنی میشی مثل ادمایی که اصلا این حرفهارونمیتونن قبول کنن چه برسه به اینکه بخوان عمل کنن واون ۹۷درصدعقلشون آکبندمونده چون ازش کارنکشیده ,نگفتن بهش ندیده تواطرافیانش چون بایدایمانی داشته باشه که ازیه منبع دیگه ای سرچشمه میگیره ونمیتونه وقت بزاره پس زده میشه.وحرف اخرکه همیشه توذهنمه وازگفته های استاده :
دعای پیامبران مهم نیست,مهم باوریه که باعث میشه اون دعا وخواسته ظاهربشه
سلام,فکرکنم کتاب شکرگزاری ازخانم راندابرن بایدباشه که چندسال پبش میخوندمش واونجا یه خانمی که کیف پولشوگم کرده بودوهیچ اسم وشماره تلفن ونشونه ای که بشه بااون پیداش کنن نبود,ولی این خانم توذهنش به این باورمیرسه که کیفش پیدا شده ومیشه وحتی تواون کتاب نوشته بودحتی چندین سال که ازاین موضوع میگذره من نمیدونم به چه شکل اون شخص کیف منوبهم برگردونده,یا پرنده ای که حضرت عیسی(ع)باگِل درست میکردبه اذن خدا تبدیل به یه پرنده زنده میشد,شما بگیدکدوم عقل ومنطق قبولش میکنه,حتی بشرامروزی کارهایی که پیامبران انجام میدادن باهمه این پیشرفتهانمیدونن با چه دلیلی میتونن منطقیش بکنن,پس اینا چیزایی هستن فراترازعقل ادمی.چیزی به اسم باورکه میلیونهاکیلومترازعقل جلوتره,کدوم عقلی میتونه بگه خداهست کی ثابت کرده خدایی وجودداره مگه کسی دیده?واین باوروایمانه که میدونه خداهست چون نشونه هاشومیبینه چون وقتی بهش الهامی میشه حسش میکنه,چون وقتی سوالی میپرسه وجواب میگیره میبینه جوابی که بهش داده شده جنسش فرق میکنه اصلا خودش میخواست سالهافکرکنه به همچین جوابی برسه نمیتونست.هم شما وهم همه بچه های سایت همه این مطالبومیدونن چیزتازه ای نیست.کدوم عقلی باورش میشه کتابهاودست نوشته های مولانا توآب شناورباشن ویک ذره هم خیس نشده باشن.بقول استادعباسمنش که میگفتن من خیلی وقته روی عقل خودم حساب نمیکنم ,عقلی که پرشده ازباورهایی که درطول چندین سال نسل به نسل گشته وشکل گرفته واونقدمحدوده که انجام هیچ کاری روبه انسان نمیده.بایدوقت بزاریم وروش کارکنیم تا بفهمیم چیزیهایی فراترازعقل هست که خداوندمیفرمایدوالذین یومنون بالغیب این گروه همان پرهیزگارانند.عقل نعمت بزرگ خداونده به انسان ولی درقالب چهارچوب کارمیکنه.وقتی ضمیرخودآگاه وناخودآگاه روبه کوهی تشبیه میکنن که نوک قله که ۳درصدش روتشکیل میده مربوط به ضمیرخودآگاهه یاهمون قسمتی که فقط کارهای روتین وروزمره روقبول میکنه وریسک پذیرنیست ,و۹۷ درصدش مربوط به ضمیرناخودآگاه که هرچی بهش بگی مثل غول چراغ جادومیگه چشم پس ۹۷ درصدعقل انسان بایدباچیزی پربشه که منشاء ش برمیگرده به فکرهای ماورایی به ایمان به باوروبایدروش کاربشه وگرنه این عقل باتمام خصوصیاتش دراختیارهمه انسانهاست,ایمان وباورت له خدابیشترباشه لذت میبری مثل استادعباسمنش وبرعکسشوعمل کنی میشی مثل ادمایی که اصلا این حرفهارونمیتونن قبول کنن چه برسه به اینکه بخوان عمل کنن واون ۹۷درصدعقلشون آکبندمونده چون ازش کارنکشیده ,نگفتن بهش ندیده تواطرافیانش چون بایدایمانی داشته باشه که ازیه منبع دیگه ای سرچشمه میگیره ونمیتونه وقت بزاره پس زده میشه.وحرف اخرکه همیشه توذهنمه وازگفته های استاده :
دعای پیامبران مهم نیست,مهم باوریه که باعث میشه اون دعا وخواسته ظاهربشه
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسته مهربان
سلام دوستان همفرکانسی
خدا می دونه که فایل این جلسه را چقدر دوست دارم یک فایل نیست به خدا برای من به اندازه یک دوره اهمیت و ارزش دارد که چقدر اطلاعات و آگاهی های نابی را استاد در این جلسه برایمان به اشتراک گذاشته است که من اصلا از شنیدن آنها سیر نمی شوم . خلاصه ازاین فایل را برای خودم می خواهم بیان کنم که به یادگار بماند
اینکه ببینیم چه کاری توش پول هست اولین قدم اشتباه است
استاد در ادامه می فرمایند که تمام انسانهای بدبخت و بیچاره اینطوری فکر می کنند. من خودم یکی از همین انسانهای بدبخت و بیچاره بودم که تا همین چند وقت پیش قبل از کار کردن روی خودم با دوره بسیار زیبای روانشناسی ثروت یک ویرایش جدید که من باید شغل خودم را عوض کنم تا ثروتمند شوم . این باور باعث این شده بود که در این کاری که هستم بسیار بسیار احساس بدی داشته باشم و از طرفی جرات اینکه این کار را ترک کنم را هم نداشتم و در مدت چند سال به صورت نیمه وقت به کارهای دیگری که به زعم من و بسیاری از دوستان خودم درآمد زیادی داشت مانند بورس و بیمه و سایر موارد نیز در کنار کار اصلی خودم کار می کردم و جالب اینجاست که هیچ یک از این کارها را دوست هم نداشتم و فقط به این دلیل که می دیدم که افرادی دراین کارها به موفقیت رسیده اند و به ثروت های خوبی رسیده اند و از طرفی دیگر می توان این کارها را به صورت نیمه وقت هم انجام داد تحریک شدم و گول خوردم و مدت زیادی از عمر خودم را در این کارها بیهوده گذراندم .
تا اینکه با فایلهای استاد به این درک رسیدم که آقا اصلا اینکه من چه شغلی داشته باشم باعث ثروتمند شدن من نمی شود بلکه بایست به صورت بسیار بسیار لیزری به قول مریم خانم من باید روی باورهای خودم کار کنم و این شد که خیلی خیلی خوب دارم روی این باورهای محدود کننده خودم در مورد ثروت کار می کنم و خدا می داند که که چه باروهای مخربی را از وجود خودم بیرون می کشم و چقدر این باورهای من در زمینه ثروت محدود کننده است و و چقدر جهاد اکبر می خواهد تغییر این باورهای محدود کننده و چقدر زمان می خواهد و چقدر تعهد که خدا را شکر همه اینها را من دارم.
دقیقا من تا همین یک سال پیش به هر شخص ثروتمندی برمی خوردم اولین سوالی که در ذهن من تداعی میشد این بود که این شخص با چه شغلی به این ثروت رسیده است و می گفتم با خودم که در این شغل خاص که قطعا من هم ندارم میشود ثروت ساخت و در شغل من اصلا امکان این مسئله وجود ندارد و چقدر من اشتباه می کردم . الان که به نظر خودم کمی مدارم بالاتر رفته است به این درک ررسیده ام که با این کار در وجود خودم احساس حسادتی را بوجود می آوردم بصورت خیلی مخفی و پنهان و همین احساس بد مخفی باعث می شد که برای من اتفاقات خوبی رخ ندهد. در ظاهر شاید خیلی به این شکل نبود اما پس ازاینکه کمی خودم را مورد بررسی بیشتر قرار دادم به این ترمز ریز خودم پی بردم که بابا من اینکه فکر می کردم که در کارهای دیگر ثروت است و چون من آن کار را نداشتم به خودم احساس بد می دادم و یا درد بهترین حالت احساس خوبی نداشتم و طبق قانون بدون تغییر خداوند که تمام اتفاقات زندگی ما بواسطه احساس ما رخ می دهد چون در بهترین حالت احساس خوبی نداشتم بنابراین اتفاقات خوبی نیز برای من رخ نمی داد . این یک ترمز بسیار ریزی بود که در خودم پیدا کردم و بار کار کردن روی خودم با آموزه های دوره روانشناسی ثروت ۱ دیگه تاثیر عوامل بیرونی را در ثروتمند شدن خودم دارم بسیار بسیار کم می کنم و به این نتیجه می رسم که عوامل بیرونی در ثروتمند شدن من هیچ تاثیری ندارد و این را دارم برای خودم منطقی می کنم و در نتیجه به نتایج بسیار خوبی خواهم رسید .
طرف با چه باورهای این ثروت را ساخته است نه با چه شغلی
خدای من که اگر من این جمله را چند سال پیش می شنیدم و درک می کردم چقدر می توانست برای من راهگشا باشد و چقدر خودم را زجر دادم در این مسیر که فکر می کردم که همیشه یک شغلهای خاصی هستند که می توانند به ثروت برسند مثل دندان پزشکان، کلا پزشکان، داروخانه داران، کسانی که ساخت و ساز مسکن می کنند، کسانی که دلالی دلار و ماشین و غیره می کنند.
تازه قسمت فاجعه بار قضیه این باور بود که کسانی که ارث به آنها رسیده است ثروتمند شده اند.
الله و اکبر
الله و اکبر
به خدا اینها همه باورهای من بوده است . منی که قبل از آشنایی با استاد گرامی خودم در این دامها افتادم و بسیار بسیار برایم مشکلات ایجاد شد. دلیلش همین بود که می خواستم از کاری دیگر در کنار کار خودم و شغل خودم به ثروت برسم و کارهای احمفانه ای کردم که نتیجه ای جز بدهی و مشکلات مالی برای من نداشت.
اما الان که نگاه می کنم تمام این مشکلات از باورهای محدود کننده من در مورد ثروت بود. تازه من خیلی خیلی خودم را صاحب نظر می گرفتم و به دیگران مشاوره هم می دادم . ببین کار خدا را که من چه بوده ام . الله واکبر .
اخبار را رصد می کردم ، بازار را ساعتها تحلیل می کردم . به خدا خنده ام میگیرد وقتی به این مسائل فکر می کنم ولی اینها را می نویسم تا هم برای خودم یادآوری بشود که من الان چقدر تغییر کرده ام که مدتهای زیادی است اخبار را پیگیری نمی کنم و مدتهاست که بازاراهای مالی را تحلیل نمی کنم و اصلا به هیچ چیز غیر از کار کردن روی خودم و گوش کردن و گوش کردن و گوش کردن و نوشتن و فکر کردن روی فایلها استاد میگذرد و دارم پوست می اندازم در این راه تا تغییر کنم.
ادامه دارد…
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند باشید
💜💙❤️💜💙❤️💜💙❤️💜💙❤️
سلام دوست خوبم آقای کفاش عزیز
بسیار لذت بردم از کامنت زیباتت و اینکه درک کردی و پیدا کردی که چه عاملی تاثیر گذار هست روی ثروتمندشدن ازت ممنونم که اینجا نوشتی و ذهن منو بازتر کردی تا منم یاد بگیرم روی درون خودم حساب کنم نه عوامل بیرونی تحسینت میکنم دوست من خدارو شکر میکنم بابت وجود ارزشمندت در زندگیم
سلام داداش عزیزم
سپاسگزارم ازتون برای این کامنت فوقالعاده تون
از خوندن خط به خطش لذت بردم و درس گرفتم دوتا از ترمز های خودم رو هم پیدا کردم
طرف با چه باورهای این ثروت را ساخته است نه با چه شغلی
باید روزی هزاران بار با خودم تکرار کنم که ثروتمند شدن ربطی به شغل خاصی نداره
خیلی ازتون درس می گیرم خیلی
خدا رو هزاران مرتبه شکر برای نعمت داشتن تون
از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایتان خواستارم،💜💙💚💛💛💛🧡🧡💚
سلام استاد عزیزم
تمام امروز به کار مورد علاقه فکر می کردم ، در واقع از زمانیکه دوره کشف قوانین زندگی را با شما گذراندم به این مساله فکر میکردم و اونقدر در خودم جرأت ایجاد کردم که احساس می کنم میتونم فارغ از حرفهای مردم و ترس از آینده و هزاران بهانه دیگر اگر روزی لازم دیدم از کارم دست بکشم و کار دیگری را شروع کنم و با این باور تصمیم گرفتم خودم را از جهات دیگری نیز بررسی کنم و به همین منظور دوست دارم قسمتی از گذشته خودم را بگویم چرا که فکر می کنم حتی در تجربه شما نیز موثر است چون از شما یاد گرفتم که هر کدام از ما یک جهان یکتا هستیم و احتمالا تجربه های یکتا و بعضا جالبی در درون هریک از ما نهفته است….
من به علوم انسانی علاقه داشتم اما وقتی سال اول دبیرستان را گذراندم در مورد انتخاب رشته شدیدا با خانواده درگیر شدم ، من می گفتم بگذارید آزاد باشم و دنبال علاقه ام بروم و اونها می گفتند ما تو را آزاد گذاشته ایم که بین ریاضی فیزیک و علوم تجربی یکی را انتخاب کنی و این آخر معنای آزادی در خانواده من بود و من تجربی را انتخاب کردم اما خواهرم وقتی فهمید شدیدا مخالفت کرد و گفت باید ریاضی فیزیک را انتخاب کنی من هم یک سال ریاضی خوندم و دیدم علاقه ندارم و سال بعد بدون هماهنگی با خانواده ام تغییر رشته دادم و تجربی رفتم اما تمام سالهای دبیرستان پشت در کلاس علوم انسانی میایستادم و به تدریس دبیرها گوش میکردم و از شیشه بالای در ، داخل کلاس را نگاه میکردم تا اینکه دیپلم گرفتم و در یک اقدام ناشیانه و غیر قابل باور که الان میفهمم تمامش بخاطر عدم داشتن عزت نفس بود با یک انتخاب اشتباه که حمایت خانواده ام بسیار در آن تاثیر داشت ازدواج کردم ، هرچند اون زندگی تنها سه ماه طول کشید اما تنها لطفش این بود که من فارغ از پدر و مادر و خواهرم در کنکور ، علوم انسانی شرکت کردم ، روزی که کتاب های این رشته را از میدان انقلاب تهران خریدم از شادی روی پاهایم بند نبودم ، با ذوق درس میخوندم ، حتی وقتی اون زندگی مشترکِ کوتاه مدت به بن بست رسید و کار به دادگاه کشید ، من با کتابهایم به دادگاه میرفتم ، همون موقع ها بود که به وکیل هایی که تو راهروهای دادگاه رفت و آمد میکردند توجه کردم و تصمیم گرفتم وکیل بشم ، بنابراین بیشتر درس خوندم ، بیشتر تلاش کردم ، هیچکس باورش نمی شد که من در اون موقعیت بتونم با جدیت درس بخونم ، وقتی رتبه ها تعیین شد پدرم گفت با رشته حقوق شروع به انتخاب رشته کن اما من خودم را باور نداشتم و فکر میکردم حقوق قبول نمیشم از طرفی رویای وکالت داشتم و رویایم به حقیقت پیوست و من با اعلام نتایج بار خودم را به سمت اصفهان بستم و فصل شیرین زندگیم آغاز شد ، دیگر همه چیز را فراموش کرده بودم ، آزاد و سبکبال بودم ، چهارسال تمام شد و من در آزمون وکالت پذیرفته شدم ، روزنامه را به سینه ام چسبانده بودم و گریه می کردم و صدبار اسم خودم را نگاه کردم ، من به رویایم رسیده بودم ، مدتی بعد ازدواج کردم و همزمان دوره کارآموزی ام شروع شد و من با عشق به دادگاهها و شعب مختلف میرفتم ، از صبح که می رسیدم پرونده های بایگانی را میخوندم و گزارش تهیه میکردم ، شرکت در جلسات دادگاه اجباری نبود اما من بعد از کسب اجازه از قضات در جلسات شرکت میکردم ، قسمتی از کارآموزی من در دوران بارداری ام بود و من به دلیل بارداری دوقلو باید استراحت میکردم ، اما هرگز استراحت نکردم و به کارم ادامه دادم و کارموزی م تمام شد و پروانه گرفتم ….. استاد شاید باور نکنی که با گرفتن پروانه ، تمام ذوق و شوق من به یکباره تمام شد ….. شاید بپرسی چرا …. چون من از فردای روزی که پروانه و مجوز تأسیس دفتر کار گرفتم ، یک سوال بزرگ در ذهنم شکل گرفت ، که حالا مشتری از کجا میاری ؟ و این سوال در ذهن من رشد کرد ، انقدر رشد کرد و بزرگ شد که ریشه هایش و تنه و شاخه هایش تمام وجود من را فراگرفت ، انقدر رشد کرد که علاقه من که از سالهای نوجوانی و در بدترین روزهای زندگیم در من شکل گرفته بود را تحت الشعاع قرار داد تا جایی که قسمتی از من را کُشت و مدفون کرد …. آیا من به وکالت علاقه نداشتم ؟ صددرصد داشتم ، حتی بسیار موفق بودم اما موفقیتی بدون پول ، موفقیتی با زجر ، موفقیتی با موکلین پرتوقع که فقط دوست داشتم از دستشون راحت بشم …. من و وکالت ، دوتا موجود مظلوم شدیم که در دایره ای از باورهای غلط قرار داشتیم و آنقدر این باورهای غلط ، شاخه های مختلف داشتند که هربار یک شاخه اش در چشمم فرو میرفت و تا اون شاخه را شناسایی میکردم ، شاخه ای دیگر مرا زخمی میکرد و من فهمیدم که نه تنها علاقه کافی نیست بلکه اگر فاکتورهای دیگر یعنی تمام آنچه استاد فریاد شان میزند ، نباشند ، علاقه کور میشود ، تا جایی که گاهی یادم میرود که من روزی رویای این کار را داشتم ….مثلا بعلت باور عدم لیاقت به شهری دور هدایت شدم که از شهر محل سکونتم فاصله داشت و من گاهی روزی چهاربار این مسیر را میرفتم و برمی گشتم ، شهری که کاملا متفاوت با فرهنگ و علاقه من بود اما من هفت سال تحملش کردم و الان دوسال است که توانستم با کار کردن روی خودم و ایجاد باور لیاقت دلایلم را کتبا شرح داده و موافقت مرکز مان را بعد از چند درخواست نا موفق ، برای انتقالی در شهر مورد نظرم بگیرم ، و بازهم روی خودم کار کردم و الان محل دادگاه ، سکونت و حتی مدرسه بچه هایم در یک محله هستند ، از جهات زیادی پیشرفت کرده ام ، مثلا جنس موکلینم به طریق ملموسی عوض شده و خیلی خوب و قدرشناس هستند ، توانستم پس از سالها شراکت در یک ساختمان قدیمی ، به توانایی هام اعتماد کنم و دفتری مستقل و نوساز تهیه کنم ، اخیرا پیشنهادی از یک مرکز درمانی بزرگ دارم که در حال مذاکره هستیم و بسیاری نتایج دیگر که مدیون استاد عزیز تر از جان و البته دست نوشته های خانم شایسته عزیزم هستم …. البته از لحاظ مالی رشد مقطعی دارم و بسیاری اوقات بی پول میشوم اما خودم میدونم بخاطر خدایی ست که اشتباه تفسیرش کردم و هر روز دارم توبه میکنم و میگویم خدایا ببخش که اشتباه شناختمت ، دقیقا خدا همون فرشته ایه که پشت در همه خونه ها هست ولی ما با کسان دیگری اشتباه گرفتیمش و آنقدر بزرگه که هربار که در را باز میکنم تنها ذره ای از ذات بی انتهاش را میبینم و به اندازه ای که میبینم و باورش میکنم قادر به دریافتش میشم ، من نگران شناختنش نیستم چون میدونم که اون خدا همیشه پشت در خونه م هست و این من هستم که باید در را باز کنم تا ببینمش …. استاد جان اینها را دلم گفت که بگم …. دوست داشتم که بدونی باورهای غلط تا چه حد میتونند کاری کنند که به علاقه ت شک کنی ، هرچند که تو میدونی …. من از اینجا به این باور رسیدم که با خودم گفتم فرض کن مثلا خیاط ، آرایشگر ، باستان شناس ، معلم و یا هر چیز دیگری هستی ، وقتی قراره اولین سؤالت این باشه که مشتری از کجا ، پس اشکال در باور های توست نه علاقه ات ، و اینکه هنوز هم این سوال در ذهن من است و تنها وقتی که وهابیت خدا را با درک فراوانی باور میکنم نتایج می آیند اما مشکل من این هست که نمیتونم در این باور ، ماندگار بمانم و ذهنم خیلی سریع واکنش نشان میدهد و میگوید مشتری از کجا ….
اما یقین دارم که روزبروز بهتر میشوم و شاهدش اتفاقات خوبی است که در حال رخ دادن در زندگی من هستند که من تایید شان میکنم و میدانم بزرگ و بزرگتر میشوند ….
سپاسگزارم استاد عزیزم
سلام اندیشه عزیزم. چه قدر عالی .چه قدر زندگیت شبیه مسیر زندگی منه. خوشحالم که رفتی دنبال علاقت .باید روی احساس ارزش ولیاقتت کار کنی .وخودتو بالا بالا ببینی. خانم وکیل خوشکل
اندیشه ی عزیزمممممم
بعد از مدتها اولین باره که کلمه ی توبه و کاربردش رو تو یه متن زیبا دیدم
ازت ممنونم که بهم اموختی
ارزوی موفقیت روز افزون دارم براتون
اندیشه عزیزم سلام
من بارها کامنتهای زیباتون رو توی سایت خوندم و استفاده کردم
این کامنت شما برای 5 سال پیش
امیدوارم الان در شرایط ایده الت باشی
اونجا ک در مورد درامد مقطعی نوشتی
زنگ تو گوشم زد
منم اینطورم
کلا یادم میاد که همیشه پول ساختم ولی مقطعی
ی حالت سینوسی طور
من سالها زیان تدریس کردم
بعد از ترک زیانسرا ( ب لطف کرونا و بارداریم چون اگه این اتفاقها نمی افتاد من جرات ترک اون اب باریکه رو نداشتم)
هدایت شدم ب کشیدن نقاشی
با وضعیت بارداریم
ساعتها با عشق مینشستم و نقاشی میکشیدم رایگان و فقط جهت ایده ( از بچگی عاشق نقاشی و حوزه هنر بودم)
و خدا راه.رو برام هموار کرد و اولین درخواست تبلیغ ب مبلغ ١5 هزار تومن رو در استوری پیجم برام فرستاد و
بعد از اون در مدت کمتر از سه ماه فکر کنم ب پول اون زمان ١5٠٠ تا دو تومن دراوردم
( فقط با گذاستن استوری )
و چقدرر برام لذت بخش بود من سالها فول تایم کار میکردم و با حساب کلاسهای خصوصیم هر ی ماه و نیم نهایت ٢ تومن در میاوردم بدون خصوصی درامدم ١٢٠٠ بود
کلی زبان اموز ، البته ک کارم دوست داشتم ولی درامدش خیلی ناچیز بود برام ، ولی ایبار من فقط برای دل خودم نقاشی میکشیدم
و ایده میذاشتم. و همین ، خدا برام مشتری میفرستاد
بعد از ترک زبانسرا
جسارت ب خرج دادم و رفتم دنبال علاقه ام
دوره های افلاین تصویر سازی و ابرنگ و … خریدم
در حال حاضر دارم دوره خوشنویسی رو میگذرونم و تصویر سازی با موبایلم هم دارم تمرین میکنم
خداروشکر
ولی نمیدونم با اون درامد مقطعی چ کنم
که عملا دو ماهه قطع شده
( من تدریس خصوصی زبان تو خونه انجام میدم
سه 4 تا شاگرد داشتم که الان ندارم
البته من درخواستم از نوع زبان اموزام و شرایط ب خدا دادم و واقعا دوست دارم جنس مشتریهام تغییر کنه
دنبال نرخ توی شهر خودم رفتم دیدم من خیلی پایینتر میگفتم
و همیشه ذرای نگه داشتن مشتری خودم روی نرخم تخفیف میدادم
توی پرداخت باهاشون کنار میومدم
که ب اصطلاح تحت فشار نباشن ولی خودم مزد زحمتم نمیگرفتم (اخه یکی نبود بهم بگه اخه کسی که نداره محبوره بچه اش رو بیاره کلاس خصوصی
خب ببره کلاس گروهی زبانسرا
ب لطف خدا از تواناییم توی تدریس و انتقال عالی مطالب اگاهم و توی این سالها خدا از طریق بندگانش این ب من نشون داد
ولی متاسفانه چون این مهارت برای من اسان و بدیهی شده
و کلا چون خودم هرکاری بخوام میتونم انجام بدم مخصوصا تو حوزه اموزشی
فکر میکنم که اسونه خب
و مثلا فلان مبلغ برای جلسه زبان شاید زیاد باشه
یا حتی در مورد سفارش نقاشی ، چون برای من اسون فکر میکنم دارم مبلغ رو زیاد میگم
برای این مورد هم. رفتم دنبال الگو و قیمتها گشتم و قیمت دادن خیلی برام راحتتر شده
خلاصه ک در راه تدریس زبان و نوشتن نوع مشتری های دلخواهم بهم الهام شد که با جسارت نرخ رو اعلام کن و رها کن این مشتری های درب و داغون رو
بخاطر نگه داشتن این اب باریکه
و من هم نرخ جدید رو اعلام کردم ب زبان اموزام و هرکدوم رفت پی کار خودش
با خودم میگم مرتب خدا روزی رسان من
دستان خدا برای من زیاد
همین مشتری ها هم من براشون کاری نکردم و خدا برام فرستاد
ولی باز ی چیزی ته دهنم میگه اگه متقاضی جدید بود شاید این مبلغ رو قبول نکنه
ولی واقعا مبلغ بالایی نیس و نرخیه که تو همین شهرم بابت تدریس ی ساعت زبان میگیرن
من ی دفعه نرخم رو بالا نبردم و از ساعتی ده هزار تومن شروع کردم و … تا حالا
بنظرم تکاملم رو طی کردم ولی ذهنم خیلی فقیر
دوست داشتم بدونم شرایط شما چطور شد و اگه ب درامد ثابت رسیدی
در مورد تجربیاتت بگی
متشکرم که تا اینجا وقت گذاشتی و کامنتم خوندی
سلام خانم اندیشه واقعا عالی نوشته بود از شما متشکرم بابت این اگاهی همیشه موفق بودباشی
استاد سلام چه می کنی با این فایل هات با دل ما
این فایل رایگان نبود باور کنید
چقدر من و زیر و رو کردی هر بار این آگاهی ها رو با یک زبان خاص و جدید بهمون میگی
دارم حرفهاتون و تزریق می کنم به روح و جانم
دارم بال در میارم
من و بردی به بهشت بهشت همین جاست تو قلب آرومم تو این شناخت از پروردگارم دیگه چی می خوام زیباتر از این باشه
به خودم تبریک میگم بابت این تحول عظیم و به شما به اندازه تحول هزاران نفر مثل من دست مریزاد
این عشقی که گفتید موج می زنه از همه نفس هاتون انگار خود خدا داشت با من حرف می زد وقتی صداتون و بلند کردید تمام اشک های حلقه زده ام سرازیر شد
این تحول و دارم از درونی ترین لایه های قلبم حس می کنم این تولید سلول های با کیفیت تر و با تمام وجود می فهمم و میبینم روزی که شعاعش به تمام دنیا پراکنده شده .
کاش می تونستم شعر بگم شاید بتونم تو غالب شعر احساسم و بیان کنم
ولی از این فوران احساسم خوشحالم چون می دونم دارم به احساسات بهتر از این هدایت میشم
به نظر شما چطور می تونم شکر کنم که در بیان این سپاسگزاری خیلی احساس ناتوانی می کنم قلبم از سینه انگار دوست داره کنده بشه .شکر و شکر و هزاران بار شکر
با سلام به استاد عزیز
یک حسی به من گفت این کامنت رو بزارم خیلی مهمه – البته برای خودم میزارم چون میام کامنت های خودم رو میخونم و یادم میگیرم از کامنت های خودم شاید باورتون نشه من کامنت هایی گذاشتم بعد از ۶ ماه میام تازه کامنت های خودم رو میخونم و درک میکنم که قبلا گذاشتم اصلا قفل کردم و تعجب ۱۰۰۰ درجه زدم و میخوام در مورد همین موضوع صحبت کنم
من نزدیک ۳ یا ۴ سال میشه با استاد عباس منش اشنا هستم الان ۲۲ سال ۷ ماهم هست اون موقعه فکر کنم ۱۸ نیم سالم بود یا ۱۹ سالم بود با استاد عباس منش اشنا شدم
یادم هست اولین محصول روی سایت ایشون هم روانشاسی ثروت ۱ بود
خواستم در مورد مدار ها و درک قوانین صحبت کنم امیدوارم این کامنت رو بخونید شاید زندگیتون تغییر کنه یک بار برای همیشه بفهمید قانون جهان داره چطوری کار میکنه
یادم هست من و برادرم یک وب سایتی رو زدیم به شکست و تجربه منجر شد رفتیم توی بهترین شرکت طراحی وب رفتیم سایت زدیم تجربه کسب کردیم و قطع کردیم البته یک سایت نزدیم ۲ تا سایت زدیم شکست خورد و تجربه کسب کردیم
اون موقعه من و برادرم فهمیدم که مشکل از ماست یکجای کار ایراد داره از خودمون سئوال پرسیدم با اینکه قوانین رو نمی دونستیم چون بقیه داشتن خوب کار میکردن و همیشه این توی ذهن ما بود اخه چرا ما موفق نمیشم
و بعد هدایت شدیم به سایت استاد عباس منش – فایل های ایشون رو دانلود کردیم چون توی مدار نبودیم نفهمیدم چی میگه یک کلمه اش رو نمی فهمیدم چی میگه – به همین دلیل رفتیم با دکتر علی رضا ازمندیان اشنا شدیم
یادم هست محصول روانشاسی ثروت روی سایت بود برادرم به من گفت محمد محصول روانشاسی استاد هست محصولات دکتر علی رضا ازمندیان هست – من تصمیم گرفتم محصول دکتر علی رضا ازمندیان رو بخرم گفتم چرا روانشاسی ثروت استاد عباس منش رو نمیخری گفت به من برای اینکه اون با تجربه تر هست پیر تر هست به همین دلیل– چون اون باورهای خراب گذشته با من بود که انسانها هر چقدر سن شون بالاتر باشه با تجربه تر هستند به همین دلیل محصول روانشاسی ثروت استاد عباس منش رو نخریدم فقط فایل رایگان ایشون رو نگاه میکردم و حتی یک کلمه اش رو نمی فهمیدم چی میگه
گذشت گذشت اولین محصولی که از استاد عباس منش خریدم محصول راهنمای عملی بود یعنی الان دقیق ۲ سال ۵ ماه ۱۱ روز از خرید این محصول میگذره که من خریدم – اون هم نمیخواستم بخرم — یک حسی همش توی وجود من به من میگفت بخر بخر بخر اصلا نمی دونم چی شد همش یک چیزی توی وجود میگفت بخر این محصول رو — بعد از اینکه محصول رو خریدم باز هم توی مدار نبودم نمی دونستم چی استاد عباس منش میگه فقط کمی صحبت های ایشون رو درک کردم — دقیق نمی دونم ۹ ماه یا ۱۰ ماه گذشت از خودم دوباره سئوال کردم چرا میام کامنت افراد رو میخونم درامدشون زیاد شده سلامتی شون خوب شده اما اصلا ما تغییری نکردیم یک ذره هم رشد نکردیم که بدتر هم شدیم ما محصول راهنمای عملی رو خریدیم پس چی شد
اصلا نمی فهمیدم استاد عباس منش چی میگه منظورم این هست که درک نمیکردم درک نمیکردم – یادم هست یک فایل رایگانی به اسم باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم!! روی سایت استاد عباس منش گذاشت اون فایل یک کلمه اش از دهن استاد توی گوش من زنگ زد الان ۲ سال ۹ روز دقیق از اون فایل رایگان گذشته
یک تکه از اون فایلی رایگان رو براتون می نویسم همون جمله ای که گفتم توی گوشم زنگ این بود اگر میخواید نگاه کنید دقیقه و ثاثیه اش رو بهتون میگم ۶:۳۹ استاد عباس منش گفت وقتی فهمیدم راه درست کدومه من واقعا نشستم شوخم زدم شخصیتم رو نشستم کندوکاو از دورن خودم شروع کردم یعنی اصلا به بیرون کاری نداشتم نشستم واقعا با تمام وجود روی باروهام کار کردم وقتی فهمیدم قانون جهان چیه وقتی فهمیدم چطوری می تونم به خواسته هام :: بقیه اش رو برید نگاه کنید خیلی فایل خوبی هست میخوام بهتون کلید بدم یاد بگیرید چیکار کنید —(((((((((((((((( وقتی استاد عباس منش این حرف زد یک حسی به من گفت اصلا تو خودت و باورهای خرابت نمیشاسی که بخوای روی باورهات کار کنی )))))))))))))))))))
باید شما خوب خودتون رو بشناسید اگر خوب خودتون رو نشاسید نمی تونید روی باورهاتون کار کنید بعد فهمید کدوم باور داره بهتون بدترین ضربه رو میزنه
بعد اومدم خودم رو شناختم کلی باگ توی وجود خودم پیدا کردم خیلی هاش رو درست کردم خیلی هاش رو — و کلی از صحبت های استاد عباس منش رو درک کردم فهمیدم چی میگه اصلا
اما یک باور خراب داشتم اون هم کمال پرستی بود که اصلا میگفتم من نمی تونم این رو تغییر بدم اصلا کم می اوردم – چون میگفتم من حاضرم بمیرم اما نقض اشتباه شکست اینا رو قبول نمیکنم اصلا همه صحبت های استاد عباس مشن رو قبول دارم این رو قبول ندارم
شاید باورتون نشه اینکه استاد عباس منش میگه کلی باید روی باورهاتون کار کنید تغییر باورها کار یک شب دو شب نیست من ایمان اوردم به این موضوع واقعا اصلا فهمیدم چطور یک باور تغییر میکنه
من روی این باور کمال پرستی یا کمال گرایی غیر از اون ۹ ماه از خرید محصول نمی دونم چقدر بود یادم نمیاد درست –
من چنان مقاومت داشتم برای این باور صبح تا شب داشتم کار میکردم روی این باور خیلی کله شق هم بودم اصلا به هیچ عنوان قبول نمیکردم کلی کار کردم – بعدش هم متاسفانه چون یک فرد کمال پرست میخواد بی نقض باشه بی اشتباه باشه بی شکست باشه تکاملش رو طی نکنه یک شبه راه ۲ ساله بره – چون میخواستم به اون موفقیت برسم نمیشد به همین دلیل هیچ کاری انجام نمیدادم مثل اب فاسد شدم بودم یک مرده – و استاد عباس منش هم میگفت به ایدهاتون هم عمل کنید برای این باوری که داشتم نمی تسنم حرکت کنم و بعد متاسفانه افسردگی گرفتم – دیگه بی میل شدم افکار بیماری زا می اومد استرس و اظطراب تمام وجودم گرفته بود اگر محصول جهان بیننی توحیدی نبود که چطور این افکار بیماری زا رو کنترل کنم بقیه اش رو دوست ندارم بگم که چی میشد — اصلا امیدوارم کسی توی استرس و اظطراب نباشه خیلی بده — از استرس و اظطراب قسمتی های بدنم زخم شده بود
همش هم به خاطر باور کمال پرستی یا کمال گرایی بود چون اعتماد به نفس و عزت نفسم از بین رفت که رشد نکرد
البته اون سایت هم سرمایه گذاری کردیم برای این باور کمال پرستی رشد نکرد به قول استاد عباس منش یک باورهای خرابی داریم باید تا اخر عمر باید روی اونا کار کنیم
وقتی افسردگی گرفتم چند روز همش میگفتم خدایا کمکم کن همش به خودم میگفتم ای کاش این مسیر رو نمی رفتم
می دونید من کلی روی این باور کمال پرستی کار کردم هر ایده ای که به ذهنم می رسید برای تغییر این باور انجام میدادم اصلا انگار بی فایده بود خیلی مقاومت شدید بود – میگفتم اصلا فایده نداره تغییر این باور من کلی کار کردم اصلا این باور احساس میکنم تغییر نمیکنه توی وجود من
وقتی از خداوند درخواست کمک کردم باورتون شاید نشه به من الهام شد و بعد این باور درست شد زخماهای بدنم درست شد افسردگی من رفع شد الان هم خیلی احساس ارزشمندی و لیاقت دارم – با احساس خوب دارم روی اهدافم کار میکنم و به خیلی احساسم خوبه خیلی هزار بار برای این احساس خوب از الله رحمان تشکر میکنم و به خاک می اوفتم چون من افسرده گی گرفتم توی استرس و اظطراب هم بودم خیلی بده اصلا جهنم واقعی رو من توی این دنیا احساس کردم –
در ادامه خواستم بگم برای تغییر این باور کلی به من الهام شد که انجام دادم توی قسمت ۱۱ راهنمای عملی استاد عباس منش میگه برایند این ضربات بود که این باور من رو تغییر داد یعنی کلی کار کردم روی این باور
توی قسمت ۳ جهان بینی توحیدی استاد عباس منش میگه درک قانون تکامل خودش زمان میخواد – درک محصول روانشاسی ثروت ۱ ۲ ۳ کلی زمان میخواد –
خواستم بگم یک سری از ما یک باورهایی داریم که تغییرش واقعا سخته کلی زمان مبیره – و در طی مسیر برای تغییر اون باور بهتون الهام میشه که چطور تغییر بدید به خدا همه چیز به من الهام شده واقعا من احساس میکنم که خداست داره به من کمک میکنه من اصلا باهوش نیستم اصلا زرنگ نیستم هیچ باهوش و زرنگ نیست اون شخص خواسته خدا هم بهش الهام کرده
وقتی محصولات استاد عباس منش رو می خرید بستگی داره ذهن شما چقدر تخریب شده باشه به اندازه تخریب ذهنتون تکامل میبره که تا باورهاتون رو درست کنید
((((اون افرادی که از محصولات استاد عباس منش سریع جواب میگیرن ذهن اون افراد خوبه باورهاشون خوبه – میان با برنامه های استاد عباس منش اشنا میشن او باورها قوی تر میشه بهتر میشه و بعد نتیجه هاشون هم پررنگ تر میشه خودتون رو با اون افراد ((( مقایسه نکنید ))) روی ذهنتون کار کنید ارزش داره واقعا الان انقدر احساس ارزشمندی دارم اصلا برام مهم نیست که به چه خواسته ای برسم میگم خدایا شکرت همین کاری که دارم انجام میدم همین توانایی همین موقعیت شرایط برای من بهشته اصلا هیچی دیگه برام مهم نیست من کار و تلاشم رو میکنم شد شد نشد هم نشد اصلا برام مهم نیست همین احساس خوب واقعا برام بهشته — چون توی جهنم بودم دیدم جهنم چه خبره
در مورد نشانه ها هم بگم استاد عباس منش میگه وقتی روی باورهاتون کار میکنید نشانه هاش رو مبیند این واقعا درسته – وقتی روی باورهاتون کار می کنید نشانه خیلی طبیعی و واضع می فهمید
در زندگی من کلی نشانه می دیدم اصلا وارد زندگی میشد خیلی نشانه بود اصلا بگم خیلی میشه — یکی از نشانه هاش این هست من الان توی اپارتمان مستقل زندگی میکنم پدرم یک اپارتمان دربست داده به من داداشم — داریم روی اهداف و باورهامون کار میکنم یا با اینکه دانشگاه نمیرم مادرم به من گیر نمیده پدرم گیر نمیده با اینکه هزینه هامون داره میدن خیلی نشانه اگر بگم نمیشه بنویسم
میخواستم بگم چون من باور کمال پرستی داشتم تکامل قبول نمیکردم – شکست اشتباه نقض رو قبول نمیکردم – ((مخصوصا تکامل)) — به همین دلیل میگم برو بابا این هم شد زندگی برو بابا اصلا فایده نداره همش نشانه های خداوند سرکوب میکردم – همش نشانه ها رو سرکوب میکردم به جای سپاس گذاری وقتی داشتم روی باورهام کار میکردم
به خدا یک باورهایی داریم خیلی تغییرش سخته – من باورهای مالی خوبی دارم اما این باور کمال پرستی اصلا قبول نمیکردم — چون پدرم و مادرم همش از ادمای ثروتمند خوب میگفتند – اوضاع مالی پدرم خوبه کلی ملک املاک داره – نیمخوام بگم اوضاع مالی ما چطوری هست میخوام بگم باورهای مالی خانواده ما خوبه — من یادم هست میخواستم یک کسب کار برای خودم رو راندازی کنم میگفتم اره اخ جون این کسب کار برای خودم راندازی میکنم اما این باور کمال پرستی یا کمال گرایی لعنتی جلوی من رو میگرفت این باور لعنتی نمیزاشت کاری انجام بدم مثل اب فاسد مونده بودم استاد عباس منش میگفت به ایده هاتون عمل کنید این باور لعنتی نمیزاشت کاری انجام بدم به ایده هام عمل کنم
به همین دلیل یک باورهایی توی وجود ما هست کلی زمان میبره تغییرش – یا باورهای مالی هست یا اعتماد به نفس عزت نفس و یا معنوی هست یا هر باور دیگه
می دونید اوضاع مالی پدر من خوبه یادم هست فامیل ها و دوستام به من میگفتن بابا تو غمت چیه از چی نگران هستی بابای تو میلیادره اوضاع مالی بابات خوبه کلی ارث براتون میزاره — ولی از موقعه ای که با استاد عباس منش اشنا شدم قسم به خدای رحمان من حتی ۱ ریال از پول پدرم نمیخوام – وقتی خودم می تونم پول بسازم وقتی خداوند هست چرا پدرم — به همین دلیل اصلا من ارث اموال پدرم رو از توی ذهنم پاک کردم رفته shift+delete کردم — وقتی خودت پول میسازی خیلی اعتماد به نفس و عزت نفس داری تا اینکه بهت ارث برسه —
مگه استاد عباس منش بهش ارث رسید – مگه اعظیم زاده ارث رسیده بهش – مگه بیل گتیس وارن بافت یا جف بزوس بهشون ارث رسیده بود — کسی که به دنبال ارث پدرش هست خیلی ضعیف هست — خیلی ادم بدبخت و کوچکی هست — خیلی ادم غافلی هست — اون شخص قید کلی نعمت و ثروت خداوند زده قید دریا رو زده گیر داده به یک قطره
خود شناسی خیلی مهمه به خدا بعضی موقعه ها من اشتباه کردم همین باور کمال پرستی داشت به من ضربه میزد ذهنم به من میگفت بابا یکجا دیگه خرابه این باور به تو ضربه نمیزه این یک باور دیگه است – من قبلا چند تا کامنت داشتم نوشتم که استاد من از این باور ضربه خوردم اما اون کامنت ها اشتباه شد فکر میکردم که یک باور دیگه داره به من ضربه میزه – چرا همچین فکری کردم چون هر چقدر روی این باور کردم ذهنم شیطان به من میگفت بابا یک چیز دیگه هست این نیست که تو باید یکجای دیگه رو درست کنی کلی داشتم ازمون خطا میکردم این ذهن ما خیلی ما رو فریب میده خیلی مراقب پاشنه اشیل هاتون باشید من رو خیلی فریب داده بارها به من گفته این باور به تو ضربه نمیزه یک باور دیگه به تو ضربه میزنه توی کامنت های قبلا مشخص هست به همین دلیل من هم شک کردم گفتم نکنه داره یک باور دیگه به من ضربه میزه به همین دلیل اون باور اصلی که داشت بدترین ضربه به من میزد رها میکردم می رفتم سراغ اون باور بعد می دیدم که دوباره همون باور داره به من ضربه میزنه این ذهن خیلی فریب کاره خیلی مراقبش باشید – خوب خودتون رو بشناسید و باورهای خرابتون رو پیدا کنید و تمرکزی روی اونا کار کنید – من خیلی گوگلم زده این ذهن به همین دلیل تغییر کمی دیر شده بود وگرنه زودتر تغییر میکردم وسط راه که داشتم روی این باور کار میکردم ذهنم گفتم نه بابا یک باور دیگه هست داره تو رو کنترل میکنه این نیست که اگر بود تغییر میکرد – اون چیزهایی که خیلی تکرار میشه باید تمرکزی روی اونا کار کرد اون باورهایی که خیلی تکرار میشه
تمام صحبت ها اموزشهای استاد عباس منش حقیقته — من که دیگه رها نمیکنم این مسیر رو — به قول عباس منش من دیدم پیامبران یک مسئله هایی براشون پیش اومده اما به قول قران به واسطه ان چه از پیش فرستادی برای اعمال خودشون — من هم برای اعمالم و فکرم این داستان برام پیش اومد —
صد درصد این فایل رو نگاه کنید زندگی تون رو تغییر میده همون طور که زندگی من رو تغییر داد لنیکش رو پایین براتون میزارم – البته خودم همیشه این فایلها رو نگاه میکنم به خدا قسم این کامنت ها برای خودم میزارم چون مدارها رو فهمیدم چطوری دارن کار میکنن
باید شخصیتمان تغییر کند نه اینکه ادا در بیاوریم!!
abasmanesh.com
شاد باشید
به نام خدای عزیز
دوست الهی آقای محمد امین عزیز
کامنت پر بار شما بعد از مدتی به من هم رسید .چه تجریبات ارزشمندی را با ما به اشتراک گذاشتید سپاسگزارم .
همین باور کمال گرایی باعث شده خود من هم از دستش رنج بکشم .جاهایی بوده که واقعاااا دلم میخواسته فارغ از کسب هر موفقیتی یا عدم کسی اون لذت ببرم و به خودم افتخار کنم وباز این باور دست به کار شده .
خدایا دستان پر قدرت رو میبوسم وبر خاک مقدست سجده میکنم که منو به این مسیر زیبا هدایت کردی .
برادرم محمد امین عزیز من همان روزهای اول چسبیدن به این مسیر چون روزهای زیادی منتظر یاری الله بودن وتا دیدم این راه تا همیشه انتخاب کردم.
برایتان همواره مسیری رو به رشد و توسعه وثروت وعشق وارامش آرزو دارم .
در پناه خدای زیبا ?????
سلام به برادر عزیزم محمد امین فوق العاده
آفرین بر شما کامنت فوق العاده ای بود کلی لذت بردم…آفرین به این درک بالا…خیلی خوشحالم که در سن کم اینقدر موفقی واقعا خدا رو هزاران بار شکررررررررررررررررررررر…..چقدر این جملات بی نظیر بود:
“مگه استاد عباس منش بهش ارث رسید – مگه اعظیم زاده ارث رسیده بهش – مگه بیل گتیس وارن بافت یا جف بزوس بهشون ارث رسیده بود — کسی که به دنبال ارث پدرش هست خیلی ضعیف هست — خیلی ادم بدبخت و کوچکی هست — خیلی ادم غافلی هست — اون شخص قید کلی نعمت و ثروت خداوند زده قید دریا رو زده گیر داده به یک قطره”
از ته دل امیدوارم که در تمام جنبه های زندگیت در اوج باشی تا ابد و خبر قرار گرفتن اسمت در لیست ثروتمندان مجله فوربس به عنوان جوان ترین ثروتمند دنیا رو به همه مون داخل سایت بدی و کلی ذوق کنیم از موفقیت داداش گلمون….آفرین و هزاران آفرین بر تو…..
در پناه بهترین هدایتگر عالم همیشه شاد، سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی….
خدا رو هزاران بار شکر که همه ما افتخار شاگردی استاد عباس منش رو داریم…
خدا رو هزاران بار شکر که همه ما لیاقت حضور در این جمع بی نظیر رو داریم…
سلام..
باور کامل گرایی ک ناشی از عدم عزت نفسه..اره این باوره خیلی منو درب و داغون کرد و مثل شما تو جهنم خودم غرق شدم..
ایده هارو اجرایی نکردم از همون نطفه خفه میشدن..بعد ک یه مدت میگذشت میدیدم عهههه این ک کاری نداشت…
هی زور میزدم هی عقب جلو هی بیا برو هی نمیشه چراااا..هی نمیشه چراااا..بدتر و بدتر اعتماد به نفسم تخریب میشد…
ذهنم منو هی سرگردان میکرد …
زمان زیادی ازم گرفت و هزینه زیاد…در صورتی ک اگر همون ایده رو اجرایی میکردم از همون روز اول میرفت رو سودآوری..
و خیلی هم ذهن دوسس داره ک این بازی دادنتو منطقی نشون بده و کلی هم مثلا داری به خودت افتخار میکنیاااا..در صورتی ک نمیدونی داره پدرت درمیاد..یعنی قشنگ ذهنت میچرخوندنت و میچرخوندت و خیلی هم قشنگ این روندو منطقی و زیبا نشون میده…
و دلیلش هم ک کمبود عزت نفسه و همون کمال گرایی وحشتناک و جلب تایید دیگران و جلب ترحم دیگران…
میشه بگید برای باور کمال گرایی چه کارایی کردید؟
❤❤
سلام دوست عزیز
ممنونم برای این کامنت فوق العاده . منم پاشنه آشیل کمال گرایی رو دارم و حقیقتش هنوز از افسردگی در نیومدم کامل ?
میخواستم لطف کنی و لیست وار افکار و اعمالی که انجام دادی رو بنویسی . میدونم که احتمالا نوع کمال گرایی من فرق میکنه و باید راه خودم رو پیدا کنم ولی با خوندن کامنتت دو ایده عالی به ذهنم رسید . خوشحال میشه اگر توضیح بیشتری راجع به رفع کمال گرایی بدی
دوست عزیز سلام واقعا خیلی خوشحال میشم که به شما کمک کنم
۱ – فرد کمال پرست ارزشمندی خودش رو وابسته به تایید دیگران می دونه محتاج تایید دیگران است – یک فرد کمال پرست میگه من زمانی ارزشمند هستم که به هدف هام برسم ارزشمند شادی و خوشحالی خودش رو گره زده به هدف هاش وابسته به هدف هاش میگه اصلا زندگی فایده نداره من با اون ماشین خانه موتور موفقیت ارزشمند هستم شاد هستم خوشحال هستم اون هم برای تایید دیگران برای اینکه میخواد هویتش رو با اون ماشین خانه موفقیت یا دختر یا پسر نشون بده اصلا برای خودش ارزش قائل نیست دیگران براش مهم هستند و برای غرورش میخواد تخریب کنه دیگران رو
یک فرد کمال پرست همیشه خودش رو مقایسه میکنه با دیگران و میخواد مسابقه به دیگران خودش رو ثابت کنه به دیگران بگه من هم خوب هستم چون به خاطر اینکه از بچگی خیلی تخریب شده حالا میخواد خودش رو ثابت کنه به دیگران بگه شما در مورد اشتباه فکر میکردید انتقاد و نظر دیگران براش مهمه میخواد بقیه رو تخریب کنه
البته چون از بچگی خیلی تخریب شده این غرور روی هم جمع شده به همین دلیل خودش رو نمی پذیره و اشتباهاتش رو انتقاد دیگران براش خیلی سنگین هست
===========================================
درمان چیه ؟
اول از همه باید دست از مقایسه و مسابقه بردارید – خودتون رو با دیروزتون مقایسه کنید و بخواید با خودتون مسابقه بدید — دیگران رو از ذهنتون حذف کنید
و به خاطر مقایسه و مسابقه ای که همیشه میکردید ذهنتون عادت کرده که شما رو همیشه مقایسه کنه – ذهنتون میگه اون فرد ماشین داره خانه داره تو چی داری بدبخت یک سوم از موفقیت های اون فرد رو هم نداری ذهن اینطوری نجوا میکنه اینطوری کار میکنه که حالش شما رو بگیره غمیگن کنه شما رو
وقتی این کارو کرد به ذهنتون بگید – شرایط و موقعیت اون فرد با من فرق میکنه – اصلا اون فرد یک کس دیگه هست – خب من هم مثل اون فرد ارزشمند هستم توانمند هستم چیزی کم ندارم ازش – تازه این خیلی نامردی هست که کسی باورهاش خیلی درسته در یک شرایط و موقعیت دیگه بزرگ شده تکاملش رو هم طی کرده خیلی از من جلوتره بیام خودم رو مقایسه کنم این تقلبه من قبول ندارم – مثل یک بازی هست که مثلا اون شخص ۱۰۰ متر جلو هست من ۱۰۰ متر عقب هستم و بخوام مسابقه بدم و بخوام برنده بشم اینکه خیلی تقلبه من اصلا نه مسابقه ای با کسی دارم و مقایسه ای و این کارو اصلا قبول ندارم – تازه شادی یک موضوع ذهنی هست ( دوست عزیز اگر شما احساس ارزشمندی داشته باشی توانایی هات رو باور کنی اصلا دیگه مقایسه نمیکنی خودت رو من خیلی وقته دست از این کار برداشتم از موقعه ای که توانایی هام رو باور کردم ) در ادامه بهت میگم چطور توانایی هات رو هم باور کنی
۱ – میلیون ها بار به خودت بگو من با نقض ها با اشتباهاتم شکست هام ارزشمند هستم توانمند هستم و فوق العاده هستم وقتی این رو میگید و این باور دورن شما شکل میگیره توجه شما از نقض هات تون و اشتباهاتون برداشته میشه یعنی به نقض هاتون زیاد توجه نمیکنید و مهم نیست براتون – البته اولش تکامل میخواد همه این چیزهایی که میگم تکامل میخواد زمان میخواد کار یک شب دو شب نیست – ذهنت خیلی منطقی هست نقض اشتباه و شکست رو قبول نمیکنه چرا چون شرطی بزرگ شدی چون وقتی یک اشتباه میکردی هزاربار چرت پرت بهت میگفتن تو رو همین جور که هستی نپذیرفتن خانواده شما عکس العمل نشون میدادن به واکنش های رفتاری و فکری شما در زمان کودکی — به خودت بگو اینا نقض نیستن اینا اشتباه نیستن اینا شکست نیستن اینا جزیی از تکامل هستند – چون از بچگی توهین کردن به شما تحقییرتون کردن انتقاد کردن به همین دلیل شما خودتون رو دیگه قبول ندارید میگید من یک ادم به درد نخور هستم و خود واقعی تون رو دوست ندارید ارزشمند و توانا نمی دونید – به همین دلیل یک فرد ایده ال توی ذهنتون برای خودتون درست کردید – یک فرد ایده ال که نقض نداره اشتباه نداره شکست نداره و دارید مدادم خودتون رو با اون فرد ایده ال که توی ذهنتون درست کردید مقایسه میکنه و دوست دارید خودتون نباشید دوست دارید اون شخصی که توی ذهنتون درست کردید باشید – حالا اون فرد ایده ال توی هر حوزه ای می تونه باشه توی حوزه زبان انگلیسی که خیلی بی نقض هست بی اشتباه هست تکاملش رو طی نکرده – توی حوزه روابط توی هر حوزه ای که فکرشون رو بکنید – حالا باید بگید این من هستم من خودم رو دوست دارم با نقض هام با اشتباهاتم من خودم رو با دیروزم مقایسه میکنم نه با اون فردی ایده الی که توی هر حوزه ای برای خودم درست کردم من ارزشمند هستم من نمی تونم کسی دیگری باشم من همینی که هستم نقض دارم اشتباه دارم اما خودم رو می پذیرم و دوست دارم
خودتون رو با دیروزتون مقایسه کنید نه با نتیجه ایده الی که توی ذهنتون هست حالا توی هر حوزه ای هر فردی یک نتیجه ایده ال داره – خودتون رو فقط و فقط با دیروزتون مقایسه کنید نه با هیچ کس دیگری نه با اون نتیجه ایده الی که میخواید
ارزشمندی شادی و خوشحالی شما وابسته و محتاج رسیدن به اهدافتون – میگید من زمانی شاد هست خوشحال هستم ارزشمند هستم که به هدف هام برسم اینطوری بی ارزش هستم به همین دلیل خیلی چسبیدید به خواسته تون – شما باید بیماری وابستگی رو باید بزارید کنار بگید من تلاشم رو میکنم شد شد نشد هم نشد باید میلیون ها بار به خودتون بگید شادی و خوشحالی و ارزشمندی من وابسته به هیچ کس و به هیچ چیز نیست – من بی قید شرط شاد هستم خوشحال هستم من بی قدید شرط ارزشمند هستم من بی قید شرط لیاقت سلامتی رو دارم — دوست می دونید این ذهنش شما منطق داره من از منطق ذهن شما خبر ندارم چی هست این منطق ذهن شما چی به شما میگه که شما رو افسرده کرده من نمی دونم نجواهای ذهنتون چی هست – چون شما براساس منطق تون باید باور بسازید گفتگوی ذهنی رو با منطقتون شروع کنید — من خیلی بهتر شدم – -الان میگم من با اشتباهاتم با نقض هام با شکست هام ارزشمند هستم ذهنم سریع می پذیره ذهنم میگه اره حق با کاملا با تو — دوره جهان بینی توحیدی رو خریدای کنید — در مورد همین موضوعات صحبت میکنه استاد عباس منش و دوره های دیگه مکمل دوره جهان بینی توحیدی هست — دوست عزیز خیلی ببخشید من از شرایط و موقعیت شما خبر ندارم که کامل به شما کمک کنم من توانم تا همین بود — این هم خدای رحمان به من گفت کمک کن — چون اگر دقت کنید من توی عقل کل فعالیت نمیکنم – چون بر این باورم که هر کسی باید خودش مسئله خودش رو حل کنه کسی نمی تونه به ما کمک کنه حتی استاد عباس منش – استاد عباس منش فقط پیام رو ابلاغ میکنه کاری از دستش بر نمیاد ناتوان هست در هدایت ما – بقیه اش با ماست — توی فایل بررسی مورد یک دوست رو اگر نگاه کنید – اون فرد که دوست استاد عباس منش بود پیشش بود نزدیک هم بودن اون صحبت های استاد عباس منش رو درک نمیکرد کلی استاد عباس منش توضویح میداید این مشخص هست و این پیام رو به ما میده که قدرتی نداره استاد عباس منش ما هستیم که باید وارد مدار استاد عباس منش بشیم استاد عباس منش نمی تونه وارد مدار ما بشه – در مورد نوح هم همین بود — اقا به خدا باید روی محصولات کار کنید فرکانسی هست مداری هست باید درک کنید درک زمان مبیره –
( دوست عزیز دورهای عزت نفس و جهان بینی توحیدی رو کار کنید باید روی منطق ذهنتون کار کنید باور کنید من هیچ کمکی نمی تونم به شما کنم نه من می تونم به شما کمک کنم نه استاد عباس منش خودتون هستید که فقط می تونید به خودتون کنید اون موقعه که من افسردگی گرفتم تمام بدنم زخم شد اصلا پدر و مادر من خبر نداشتند گفتم این مسئله رو باید خودم درستش کنم حتی یک بار دکتر هم نرفتم باور کنید اصلا من قرص نخوردم – محصولات استاد عباس منش فرکانسی هست اگر همه مدار استاد عباس منش بودند که الان باید ریس جمهور ایران امریکا باید کلی جایزه نوبل به استاد عباس منش میدادند میگفتند سید حسین عباس منش دمت گرم بابا کلی ادم رو هدایت کردی این هم جایزه رو به تو بدیم که مردم رو هدایت کردی – به قول عباس منش ما داریم در مورد افکار غالب صحبت میکنم نه افکار لحظه ای این کار نیاز داره به تمرین زیاد و البته زمان — اگر عباس منش باورهای مردم ایران رو سریع تغییر میداد که الان ایران شده بود امریکا — موسی پیامبر با اون همه معجزات نتوست کاری انجام بده اون نتونست بعد استاد عباس منش میخواد این کارو انجام بده — روزی اولی که من با استاد عباس منش اشنا شدم فهمیدم تمام صحبت هاش حقیقت وگرنه انقدر احمق نبودم که بیام هزنیه کنم پول بدم محصولات رو بخرم می دونستم که مسیری دیگری غیر از این مسیر نیست چطوری فهمیدم با نگاه کردن به ادما — با خواندن قران –استاد عباس منش فقط پیام رو میگه بقیه اش با ماست دیگه — اون موقعه که من افسردگی گرفتم اینطور نبود که استاد عباس منش سوار هواپیما شخصیش بشه بیاد پیش من بگه اخه قربونت برم افسردگی گرفتی بدنت زخم شده بیا من یک امپولی رو اوردم بهت ترزیق کنم دیگه همه چیز گل بلبل میشه — اگر اینطور بود با یک امپول ترزیق کردند هم بیمارهای افسردگی داشتند یا هر بیماری دیگه خوب میشد که ((( تمام ایناها رو گفتم که دوست عزیز این ذهنت منطق داره باید روش کاری کنی — من خیلی روی منطق ذهنم کار کردم خیلی ببخشید خیلی ببخشید نمیخوام بی ادبی کنم دهنم هم سرویس شد بابام هم در اومد تا این باور کمال پرستی رو تونستم بهتر کنم نکه اینکه تغییرش دادم تموم شد چون اصلا باور تغییر نمیکنه بهتر میشه باید روی منطقت کار کنی بهتر میشه همین تا حدی میشه که برات موفقیت ایجاد کنه ثروت ایجاد کنه – حالا هر چقدر روی این منطقت ذهنت یعنی همون باورهای خرابت کار کنی — منطق همون باور همون نجواها میشه که ذهنت بهت میگه — باید روی اینا کار کنی این دیگه بقیه اش به تو بستگی دوست عزیز یک فرد کمال پرست یک باور نداره چند باور داره بهش ضربه میزنه – از حرف مردم گرفته تا وابستگی تا نقض اشتباه شکست تا تکامل به همین دلیل ۲ سال ۵ ماه طول کشید برای من — من همه اینا رو توی کامنت نگفتم اگر میزاشتم تا صبح باید استاد عباس منش کامنت رو بخونه اصلا وقت نمیشه این هم دوست داشتم به شما کمک کنم — چون واقعا توی افسردگی بودم از خداوند خواستم کسی اینطوری نباشه دعا کردم گفتم خدایا خدا کنه همه شاد باشند ثروتمند باشند سلامت باشند – تازه من هم کمکتون نکردم خداست که داره به همه ما کمک میکنه این استاد عباس منش نیست داره به ما کمک میکنه این خدای استاد عباس منش داره به ما کمک میکنه — این خدای استاد عباس منش که مشتری مثل من و شما رو میاره که محصولات رو بخریم — تمام جهان رو اون داری رهبری میکنه نه خود ما به تنهایی – ما هیچی نیستم در برابر قدرت عظمت اون
و اخرین جمله کلیدی استاد عباس منش رو دوست داریم به شما و هر کسی که این کامنت رو میخونه بگم — کار کردن روی باورها خیلی سخت تر از کار فیزیکی هست – هر موقعه هر جا از من شنیدید که من راحت به خواسته هام رسیدم منظورم از لحاظ فیزیکی هست نه از لحاظ ذهنی — من خیلی کار کردم چنان مقاومتی داشتم شیطان به میگفت جواب نمیده و من کار میکردم من بمب باران کردم — بقیه اش رو برید توی محصول نگاه کنید
شاید باشید امیدارم موفق باشید و سلامت
سلام دوست عزیزم
خیلی خیلی ممنونم از محبتتون و وقت ارزشمندی که گذاشتید و این کامنت عالی و راهگشا رو نوشتید .
نمیدونم چرا سایت بهم اطلاع رسانی نکرده بود …بهرحال من تازه امروز در مدار دریافت پاسخ شما قرار گرفتم . خیلی ممنونم جوابتون حتی بدون اینکه موقعیت و منطق ذهن من رو بدونید خیلی عالی بود . واقعا باورهای مخرب پنهان مشابه باعث مشکلات بیرونی مشابه میشوند . بی نهایت سپاسگزارم از پروردگار که ما رو به این راه هدایت کرد
هر روز شادتر و سلامت تر و ثروت مند تر باشی برادر
سلام به استاد همه ی عزیزان
درست 10ماه پیش بود که مغازه تعمیرات موبایل داشتم ودرامدم ماهانه میانگین 3میلیون بود ..که هم دنبال درامد بیشتر بودم هم دنبال علاقه ام بودم اما نمیدونستم چی هست تا بعد از کندو کاو بسیار رسیدم به علاقه دوران نوجوانیم که کارهای فنی و توام با کار گروهی وفکری بود رسیدم ذوق کرده بودم تا یکی از دوستانم را بعد از چند ماه دیدم که سر حرف باز شد و رسید به اینکه میخوای شماره فلانی را بهت بدم که باهاش تماس بگیری گفتم خودت تماس بگیر اونم همون موقع تماس گرفت و جالب اینه فردای اون روز خودت طرف اومد مغازه بعد از صحبت کردن گفت کی میای سر گفتم از فردا و این جوری شد که وارد شغل مورد علاقه ام شدم{تو مدت 10روز انجام شد} وجالب اینکه اون اقا که الان بیشتر دوستیم تا همکار {عباسمنشی بود}ودوتایی باهم شروع کردیم بعد یه مدت هدفهای کاری مون مشترک شد و میخواستیم یه کار خارج از کشور انجام بدیم که برج 8سال97 بود که ازطریق یه دوست دعوت به کا در کشور گرجستان شدیم ظرف مدت 2روز اماده سفر شدیم البته با ماشین خودمون چون باید ابزار کار با خودمون میبردیم ..رسیدیم مرز گرجستان که بنا به مشکلات اون موقع ایرانی ها راه نمیدادن و ما مجبور بودیم پشت مرز منتظر بمونیم بعد از یک روز به این نتیجه رسیدیم که کار را بسپاریم دست خدا و ما از طبیعت لذت ببریم واصلا اگه خدا قرار درست کنه کارها را توی ترکیه درست کنه…. خلاصه کار ما شده بود گوش دادن به فایل های استاد و خواندن قران و چه گریه ها که از فهمیدن جهل مون نکردیم وجالب اینکه کار هم کردیم وچقدر از دستهای خدا که ما را تو کشور ترکیه یاری نکردند شاید باورتون نشه ما اصلا زبان بلد نبودیم اما بطور باور نکردنی {برای اونهایی که تو مدار نیستن}هم ما زبون اونها را متوجه میشدیم هم اونها منظور مارا متوجه میشدن ..این سفر بیشتر بجای این که کاری باشه شبیه به فیلم بسوی وحشی بود که استاد میگفتن وجالب اینکه ما اون فیلم را چند بار توی ترکیه دیدیم و اکثر اون کارها را انجام دادیم و واقعا لذت خاص خودش را داشت الان دارم از اون روزها یاد میکنم واقعا اشکم در میاد ..اینه استاد میگن برو دنبال علاقت و بسپار به خدا یعنی از حیطه امن خودت بیا بیرون واعتماد کن به رب اون موقع معجزه رخ میده {ثروت میاد..روابط میاد .. معنویت میاد..یه چیزهای تو ذهنم هست که نمیتونم به قلم در بیارم ببخشید… به قول استاد نمیدونم دیگه چجوری باید بگم اما فقط این را بدونید که اگه علایقتون حالا هر چی که باشه را دنبال نکنید جدای از این که به خودتون بد کردید..{از نظر من خدا را به معنایی واقعی نه قبول دارید نه باور} اگه این شرک نیست! پس چیه ؟
استاد بینظیری وممنونم که این محیط رابرای دوستان فراهم کردید
سلام به استاد عزیز و نازنیم
واقعا با تمام وجود آرزو می کردم ای کاش این فایل جزو محصولات بود.
چه قدر باید این فایل رو گوش داد؟
به خدا قسم که اگر یه بار برای همیشه تو زندگی تصمیم بگیریم به آگاهی های همین فایل عمل کنیم دیگه چه مشکلی می خوایم داشته باشیم؟
دیگه از چه چیزی باید ترس داشته باشیم؟
این فایل پاسخی هست بر چند هزار سوال مسخره ای که ذهنمون برامون ایجاد می کنه؟!؟!؟
واقعا الحق و الانصاف هر جایگاهی که درونش هستین میلیارد ها برابرش لایقش هستین.
من 4 ساله دارم با آموزش های شما کار می کنم هیچ وقت مثل این 3 4 ماه انقدر جدی با گوشت پوست و استخون این مفاهیم برام مثل ضربه های پتک رو رفتار هام نبوده!!
اینکه چه قدر فرضت ها بوده تو زندگیمون سر دلسوزی های بی خودی که ریشه از شرک های نا آگاهانه داره فرصت هامون رو از دست دادیم!
چه قدر تغییرات ارزشمند تو زندگیمون می تونیم داشته باشیم واقعا وقتی معنای واقعی توحید رو تو زندگیمون ببینیم!
وقتی به سر گذشت زندگی خودم نگاه می کنم و این حجم از تغییرات رو تو زندگیم میبینم واقعا نقش هیچ چیز رو جز رد پای شجاعت تو زندگیم نمی بینم.
میدونم که الان تو یک سفر خیلی فوق العاده هستین.
امروز که فایل سفرتون رو میدیدم به جرئت میگم برای اولین بار تو زندگیم برای یک نفر انقدر آرزوی خوشحالی و خوشبختی کردم از ته ته قلبم، اصلا دست خودم نبود.
استاد نمیدونم چه جوری توضیح بدم که تو این مدت چه قدر شنوا تر شدم و چه قدر خدارو بیشتر میبینم و میدونم که یک سال دیگه قطعا باز بیشتر از امروز شنوا تر و زندگیم شیوا تر میشه ولی بی تعارف انگار دقیقا رو ابرام.
قشنگ کلام خدارو مثل یک تابلو راهنمای بزرگ می شنوم و تصاویر برام خیلی شفاف تر شده!
از وقتی که واقعا تصمیم گرفتم نترسم.
این دوره جهان بینی توحیدی چه قدر فوق العادست!!!!
با اینکه دوره عزت نفس و ثروت 1 رو پیش رو دارم ولی فقط دلم می خواد هزاران بار فایل های 3 تا 5 رو گوش بدم.
استاد بی تعارف برای اولین بار هست تو زندگیم که یک چیزی رو بالای 50 بار کامل گوش میدم و هعی استپ می کنم و دنبال هزاران مثال تو زندگیم می گردم که کشف کنم اشتباهاتم.
به این رسیدم که هیچ چیز مثل حل کردن تضاد و حس کردن بوی خدا تو زندگی نیست.
هیچ چیز مثل حس حرکت کردن و پیدا کردن یک نقطه زیبا در زندگی نیست.
وقتی که امروز تو اون جنگل زیبا لا به لای درختا اون فضای باز رو پیدا کردن که دِرون بچه رو بفرستین هوا واقعا حس کردم که همیشه راهی هست و تمام زندگی ما برای این هست که رو به جلو بریم و به اون راه برسیم.
هر روز به عشق اینکه یه عیب دیگه از خودم پیدا کنم و یک تضاد دیگه از زندگیم حل کنم به سمت جلو میرم.
اینکه انقدر شغلم آزادنست که واقعا تمام کارهام رو داره خدا انجام میده قشنگ حس می کنم رو دوش خدا نشستم داره فقط بهم نشون میده که چه قدر بیشتر می تونم حسش کنم.
ذهنم خیلی شلوغه و یه عالم حرف واسه زدن دارم فقط خواستم سپاس گزاری کنم و این حس خوبم رو با شما شریک بشم.
مطمئنم خیلی زود زود در موقعیت بسیار فوق العاده در دریاچه زیبای پارادایس تصویر چهره خودم رو میبینم و به خدای درون خودم سلام میدم.
خیلی عاشقتونم
استاد عباس منش عزیز
سلام
می دونم که حالتون خیلی خوبه، چرا که دارید شغلی رو که عاشقش هستید انجام می دید٫ من هم به همین علت حالم خیلی خوبه٫
من همیشه فایل های فوق العاده شما رو مشاهده می کنم و بی نهایت در زندگی شخصی من تاثیر گذار بودند٫ تا اونجایی که من بعنوان مهندس عمران و فارغ التحصیل این رشته با بیش از ۱۰ سال سابقه کار، بالاخره از شغل مهندسی عمران، سال گذشته شهریورماه ۹۷ با دست خودم استعفایم رو تایپ نمودم و روی میز مسئول مربوطه قرار دادم٫ بعد از اون رفتم به سمت شغل رویایی تمام زندگی ام که آموزش زبان بود٫
اما نمی دونستم که چه شاخه ای از این رشته رو دست بگیرم که یک استاد عادی زبان نباشم، بلکه تخصصی باشه که من در طول اشتغال به اون کار، از تمام علم و دانش مهندسی، اطلاعات عمومی، مطالب انگیزشی، کتابهای روان شناسی و ٫٫٫٫٫٫٫ که در طول زندگیم تا حالا بعلت علاقه وافر اونها رو فرا گرفته ام، در اینکار استفاده کنم و به افراد زیادی کمک کنم٫ بالاخره، شرایطش فراهم شد٫
حدود ۵ سال پیش تصمیم به مهاجرت به استرالیا گرفتم٫ یکی از پیش نیازهای اصلی این پروسه اخذ مدرک زبان با نمره مورد نیاز اداره مهاجرت می باشد٫
اون موقع بود که متوجه شدم که علت علاقه وافرم به مسئله زبان که از حدود ۹ سالگی روی فیلم ها و تمرین زبان تمرکز کرده بودم، اینجا قراره برای من مفید واقع بشه و از تمام دانش زبان انگلیسی حدود ۲۵ سال گذشته استفاده کنم٫
خلاصه اینقدر درس خوندم و درس خوندم و درس خوندم که الان به یک استاد فوق العاده مسلط به آزمون زبان مورد نیاز برای مهاجرت تبدیل شده ام و از تمام دانشی که در کل طول عمرم یاد گرفته بودم سر کلاسهام برای آموزش شاگردام و انگیزه دادن به اونها در مواقع مورد نیاز از طریق ارایه مطالب انگیزشی و تشریح نحوه عملکرد مغز و صدها مطلب دیگه دارم استفاده می کنم٫
خواستم بگم که شما، من و تمام انسانها فقط کافیه ببینیم به چه چیزی علاقه داریم و قدم در اون راه بگذاریم و اجازه بدیم که الهامات، نشانه ها و قدم های بعدی سر وقتش بهمون نشون داده بشن٫
این آخرین ویدیویی که شما ۱۴ اردیبهشت روی وب سایت قرار دادید، بهترین و بهترین و بهترین فایلی بوده که تا حالا از شما دیده ام٫ البته، همون طور که خودتون هم گفتید علتش اینه که دارید هر روز مسیر تکامل به سمت بهتر شدن و رسیدن به وضوح بیشتر در مورد خواسته هاتون رو طی می کنید٫
با تمام وجودم از شما بابت هر قدمی که در این راستا بر می دارید سپاسگذارم و می دونم که پیشرفت های بسیار چشمگیرتر و فوق العاده تری رو در زندگی خودتون و دیگران در سالهای پیش رو ایجاد خواهید کرد٫ پیشاپیش سپاسگذارم٫
با سلام به شما دوست عزیز
دوست عزیز واقعا حرف های شما درسته
من خیلی زیاد علاقه به برنامه نویسی دارم — دارم با اموزشهای خارجی زبان برنامه نویسی رو یاد میگیرم خیلی ساده هست زبان انگلیسی چیزی که توی زبان انگلیسی من رو ازار میده اینکه خیلی خوب میفهمم اما نمی تونم صحبت کنم – چیزی دیگری که توی زبان انگلیسی من رو ازار میده اینکه یک کلمه انگلیسی چندتا معنی میده در جاهای مختلف هم به کار میره — بهضی موقعه ها یک کلمه انگلیسی رو توی جمله میاد نمی دونم الان دقیقا این کلمه اینجا چه معنی میده اخه چند معنی داره —
خیلی علاقه دارم زبان یاد بگیرما – اما بدم میاد یکجا بشیم تکرار کنم یک ویدیو رو هزار بار – تا اون کلمه ها بره توی مغزم یادش بگیرم – دوست دارم یک ویدیو برنامه نویسی رو ۱۰۰۰ بار نگاه کنم اما بدم میاد یک ویدیو زبان رو ۱۰۰۰ بار نگاه کنم خیلی حوصله ادم سر میره – میگی دیگه داره حالم بد میشه — ولی با عشقت یاد بگیری مثل تونل وحشت هست انقدر هیجان داره نمیخوای پیاده بشی از قطار میگی یک بار دیگه یک بار دیگه – ولی اگر تنهایی باشه برای من میگم مرده شور این زبان ببرن ای کاش زبان ما فارسی نبود انگلیسی بود – به همین دلیل الان خودم توی خونه تنهایی دارم کار میکنم برنامه نویسی خیلی حال میده انگار تو بهشتی –
من که بی خیال اینا شدم همینطوری دارم یاد میگیرم زبان برنامه نویسی — زبان انگلیسی من هم خودش خود به خود خوب میشه — چون واقعا یادگیری زبان انگلیسی برای من خیلی حوصله سر بر هست دوست دارم با عشقم یاد بگیرم —
چون دوست ندارم تکرار کنم یک جمله رو هزار بار به همین دلیل حوصله سر بره برای من اینطور معلمومه استاد عباس منش هم دوست نداره تکرار کنه – دوست داره از زندگیش لذت ببره و زبان هم خودش خود به خود خوب بشه به نظر من خیلی اینطوری خوبه اصلا ادم یک جوری میشه – بشینه تکرار کنه همش اصلا حال نمیده
اشتباهی که من کردم از تکرار خوشم نمی اومد برای زبان خیلی حوصله سر بر بود اومدم الکی کلی از زمانم رو برای زبان گذاشتم اصلا رشد و پیشرفتی هم حاصل نشد ولی وقتی اومدم برنامه نویسی کار کردم اخه اموزشهای من انگلیسی هست خیلی توی زبان دارم مبینم پیشرفت میکنم —
از نظر من هر کسی میخواد زبان یاد بگیره باید بببینه با چی علاقه داره زبان رو با اون چیزی علاقه داره یاد بگیره —
این چیزی در مورد پسر استاد عباس منش فهمیدم – پسر استاد عباس منش خیلی علاقه به بازی و گیم داره – باید یک میکروفون بخره با یک کامیپوتر گیم – بره انلاین بازی کنه با افراد دیگه هیمنطوری صحبت کنه صبح تا شب بازی کنه صحبت کنه بازی کنه صحبت کنه با امریکایی ها بعد به خودش میاد مبینه حرفه ای شده توی زبان — البته بازی انلاین نه افلاین بازی افلاین خودش باید با خودش بازی کنه — کلی برنامه هست برای ارتباط برقرار کردن – البته می تونه مخ بچه همسایه رو هم بزنه بگه بیا با هم انلاین بازی کنیم — البته می تونه با نقد بررسی بازی ها در یوتبوب هم زبان یاد بگیره – چون من تجربه اش رو داشتم وقتی اون موقعه که خیلی شوق داشتم برای بازی انلاین یادمه این خورشید می رفت ماه می اومد ماه رفت خورشید ماه می اومد اصلا نمی فهمیدم کی ظهر شده کی شب شده اصلا زمان رو احساس نمیکردم – با دوستم بازی میکردم یادش بخیر خیلی حال میداد – خواب نداشتیم یادمه از مدرسه می اومدم سیستم کامیپوتر رو روشن میکردم اخ جون بازی انلاین – از مدرسه تا سیستم کامیپوتر خونه مون مسابقه میزاشتم بریم بازی انلاین کنیم با بچه ها هم جمه میشدم صحبت میکردم یادش بگیره واقعا خیلی خوش میگذشت – یادمه من اون موقعه ۱۵ سالم بود یک دوست ۳۰ ساله هم داشتم ما ۱۵ سالمون بود یک دوست ۳۰ ساله داشتیم اون هم داشت با ما بازی میکرد توی اینترنت ۳۰ سالش بود یادش بخیر خونه شون هم تبریز بود – خیلی ادم با ادب با حالی بود – همش دعا میکردم میگفتم برف بیاد بارون بیاد ما بتونم انلاین بازی کنیم مدرسه نریم – یادش بخیر واقعا چه روزهایی — هر کسی یک خاطر قشنگی از زندگیش داره که وقتی به یادش می اوفته احساسش خوب میشه —
مثلا کسی علاقه به اشپزی داره باید زبان انگلیسی با اون یاد بگیره نه تنهایی چون انگیزه ای نداره و چون انگیزه ای نداره پیشرفتی حاصل نمیشه — ای کاش یک نفر بود همین چیزا رو به من دوسال پیش میگفت الکی الکی عمرم رو گذاشتم ۲ سال برای زبان پیشرفتی حاصل نشد ولی الان که اومدم پای عشقم که برنامه نویسی هست دارم رشد میکنم و پیشرفت
زبان رو باید با عشقت یاد بگیری خیلی سریع رشد میکنی عشقت چیه همون کاری که دوست داری — انقدر توش غرق میشی و شیرجه میزنی که اصلا زمان رو نمیفهمی اصلا نمیفهمی که داری زبان میگیری – به خودت میای مبینی انگلیسی سخنرانی میکنی
دوست عزیز یک ایده خداوند اینجا بهت الهام کرد — یادمه وقتی کلاس زبان می رفتم به فردی گفتم دوست عزیز چند سال زبان میخونی گفت ۵ سال گفتم مگه جنگه چه خبره تو چهره تمام کسانی که زبان میخونن رو سفید کردی – دلیل این بود که اون فرد انگیزه نداشت و نمی دونست عشقش چیه که با اون زبان یاد بگیره
مثلا من داشتم زبان میخوندم – اصلا استمرار توی کارم نبود برای اینکه انگیزه ای نبود پشتش —
من افرادی رو دیدم زبان انگلیسی رو با چیزی که دوست داشتن یاد گرفتن اصلا تعجب هزار درجه زدم گفتم بابا انگار توی امریکا به دنیا اومده مادرش امریکایی بوده باباش امریکایی بوده – اون انقدر اون کار رو دوست داشته غرق شده
اخه وقتی زبان رو با عشقت یاد میگیری چند تا اتفاق می اوفته
۱ – صبرت خیلی بالا میبره
۲ اشتباه شکست نقض اینا حالت نمیشه ادامه میدی – همیشه استمرار توی کارت هست — دقیقا الان من اینطوری هستم که این کد رو الان باید کجا بزارم توی دستشویی توی حمام همه جا فکر میکنم که کد رو برنامه نویسی رو کجا بزارم چیکار کنم الان توی ذهنم هم دارم کد میزنم و یاد اوری میکنم سر سفره که دارم غذا میخورم — استاد عباس منش هم اینطوری هست همش داره فکر میکنه به قوانین جهان هستی
۳ – خورشید میره ماه میاد – ماه میاد خورشید میره – اصلا زمان رو احساس نمیکنی –
۴ – تکاملت رو طی میکنی
۵ – خیلی احساست خوبه و از زندگیت لذت مبیری
۶ متخصص میشی – التماست میکنن بقیه که براشون برنامه اجرا کنه یا کاری انجام بدی
۷ – اعتماد به نفس و عزت نفست خیلی بالا میره
من دیدم به خدا قسم طرف الان سواد نداره انقدر علاقه به بدن سازی داره میره اموزشهای انگلیسی نگاه میکنه سواد نداره ها میاد برای بدن سازی اموزشهای انگلیسی نگاه میکنه چقدر من دیدم اصلا میشناسم اشنا دارم – با عشق با لذت میاد اموزشهای انگلیسی رو نگاه میکنه با زبان انگلیسی برید تحقیق کنید به خدا من این رو دیدم و ایمان دارم بهش جواب میده اقا به خدا جواب میده فقط باید برای دنبال علاقه ات کاری دوست داری بعد با اون زبان یاد بگیری الگو دارم دیدم سواد نداره اما عشق داره
شاد باشید امیدوارم موفق باشید
سلام به دوست خوبم
چقدر ایده بی نظیری برای یادگیری زبان دادین واقعا نتونستم ننویسم و تشکر نکنم
دقیقا عمده مشکلی ک نمیذاره بسیازی از افراد ک دوست دارن زبان یاد بگیرن ولی دوروز میخونن اینه ک براشون سختهو علاقه ندارن
اما اگه بیایم برای یادگیری مهارت و ارتقای کاری ک عاشقشیم ازش استفاده کنیم خیلی زود و راخت یاذمیگیریم
ایده دوم هم این ک فکزکنیم ی کودک چجوری زبان یاد میگیره
بخصوص کودکان 2.3 زبانه ناخود اگاه با اون چندتا زبان ک تو خونه صحبت شده صحبت میکنن
چون تو محیط قرار گرفتم ما هم باید سعی کنیم صحبت کنیم با هرروشی
و گوشمون عادت کنه به شنیدنش
عالی و کاربردی بود حتما استفاده میکنم
در پناه خداوند متعال