قدم اصلی تحوّل زندگی - صفحه 21

648 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه جون گفته:
    مدت عضویت: 1211 روز

    سلام ودرود به استاد گل و مریم جان عزیز.

    واقعاعالی بود دمتون گرم.

    شما الگوهای من هستید و توی روابط ،صحبت کردن و ثروت ،شیوه زندگی ،سلامتی ،زندگیم رو باشما الگوبرداری میکنم

    من سلامتی و بعددوره دوازده قدم رو شرکت کردم واقعا بی‌نظیرترین دوره اس و حالم عالیه و زندگیم متحول وزیرورو شده و به اون چیزیهایی که میخواستم نزدیکتر شده.از همسرم که مدام جروبحث داشتیم و توهین میشدم در اون زندگی جداشدم و همیشه به من می‌گفت اینقد این عباس منش رو‌گوش نده اینقد اون دیوانه اس و خانمش رو تلاق هم داده توهم مثل اون میشی و از اینکه فایلهای شما رو( که البته فایلهای رایگان شمابود) رو گوش میدادم اظهارناراحتی میکرد ولی بعداز17سال زندگی تصمیم گرفتم روی پای خودم بایستم وبا وجودترس زیاد ازتلاق این کارارو انجام دادم .

    من درآمدم صفربودباوجودکاروتلاش زیاد بدهکار هم بودم ولی بعداز عمل به قانون تونستم به درامدی200 برابری رسیدم با همون میزان کار فیزیکی وشاید هم کمتر و طوری شده که قرض هم میدم .

    الان ی خونه خوب با همسایه های خوب و درمحلی خوب گرفتم به لطف خدا هرچند مستاجرم ولی ایمان دارم که بزودی خونه آیی رو که بایدداشته باشم و لایقش هستم خدابهم میده .بچه هام اومدن پیشم وزندگیم ی رنگ‌وبوی دیگه ایی پیداکرد.ی ماشین206که توی رویاهام بود رو بطورعجیبی پولش جورشدروخریدم وهنوزنمیدونم پولش چطورجورشد.مهارت نقاشی ام رو که 15سال وقفه افتاده بود وکارنمیکردم رو مجدد استارت زدم ازپایه و شروع کردم ولذت میبرم ازش.

    ازنظرسلامتی خیلی خوب شدم و پرانرژی تر ازقبل شدم مثل 15سال پیشم شده انرژیم.

    ارتباطم با خداتغییرکرد و اون خدای قبل رو‌میشناختم و هر روزنمازمیخوندم و دولاراست میشدم رو دیگه گذاشتم کنار و الان بااین خدای جدیدم عشق میکنم رفیقمه و همیشه حسش میکنم کنارم و نمازم رنگ و بویی دیگه داره. مراقبه میکنم و باهاش عاشقانه حرف میزنم.

    درحال حاضردر دوزاده قدم ،قدم چهارم هستم. البته تانهم خریدم وگوش دادم ولی دوباره برگشتم ازاول و بادقت گوش دادم بارها ونوشتمشون وتایپشون کردم والان قدم چهارم هستم.

    دلم میخواد ازاین مطالب کتابی بنویسم و میخام این کار رو انجام بدم.

    درحال حاضردارم روی آرامشم بیشترکارمبکنم و روی صبرم و ارتباطاتم و عزت نفسم بیشتر کارمیکنم.

    ازخدایک شریک زندگی عالی میخام که براحتی و عزتمندانه سرراهم بزاره و زندگی ورابطه آیی مثل شما استاد عزیزم رو داشته باشم.

    درکل اززندگیم لذت میبرم

    این فایل رو من دیشب بعداز یک روزپرکارو پرازمشغولیت ذهنی گوش دادم اون هم دوسه بار کامل گوش دادم وبعضی جاهاش رو میزدم عقب دوباره گوش میدادم و بعدازاینکه ذهنم با این صحبت‌ها آغشته شد خوابم بردو مطمینم تأثیر خودش رو گذاشته .خداروشاکرم بابت این آگاهی ها و داشتن همچین استادی که واقعاالگوی منه و کمکم کرده که اصل رو ازفرع بشناسم که این مهمترین راهنما و هدایت هست.

    گاهی وقتها فراموش میکنم و دوباره ذهنم و افکارم به قبلم برمیگرده ولی آگاهانه برمیگردم وبا گوش دادن فایل ها افکارمو حرص میکنم. باید بیشترکارکنم که این مدارتثبیت بشه برام.

    دوستتون دارم و ازخدابراتون بهترین هارو آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    سکینه دهقان گفته:
    مدت عضویت: 921 روز

    سلام به اسناد گرامی وعزیزم وخانم مریم عزیز. خیلی زیبا و جذاب حرف دل را گفتید من عاشق این صداتم عاشق اون صداقت عاشق اون حرفها تم عزیزم اینقدر زیبا ومطمئن با خدا صحبت می کنید و این عاشق انسان ها. که تمام تجربیات خود تون را به اشتراک میگذارید تا انسان ها بدانند که خود خا لق زندگی خودشون هستند. من از کودکی جوری دیگه به خدا نگاه می کردم والان که با سایت شما اشنا شدم فقط خدا را عشق می بینم که وقتی بنده اش از در خواست میکنه واعتماد داره. بهش به اون فراوان می دهد حتی خدا ذهن بنده هاش را می خونه که درخواست کرده سلامتی وثروت و موقعیت خوب شرایط خوب. وزمانی که شروع کردی به رشد کردن درخت باورهات شروع به گل کردن میکنه ودقیقا درخت باورها با این باورهای توحید ی شروع خیلی زیبا و ارامش خاصی تو زندگیم رسیدم خدا را شککککککر به هر ان چه خواستم رسید م و جالب تر از ان که بعد از 32 سال همسر م به پاکی کامل رسید بدون حتی یک دونه قرص بدون حتی درد باورتون نمی شه استاد با باور هام چه بهشتی برا خودمون درست کردیم از زحمات خانم شایسته که این قدر زحمت می کشن وشما استاد عزیزم سپاس گزارم در پناه خدا شاد سلامت باشید عزیزم عاشقانه دوستت دارم وتمام عزیزان هم خانواده عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    Mohamadreza گفته:
    مدت عضویت: 2134 روز

    سلام به اساتید عزیز و دوستان خوش قلبم

    من امروز یه تجربه ای داشتم که به قلبم الهام شد بیام اینجا بنویسم و این سفره پهن شده از آگاهیها و هدایتهای خداوند رو که مانند سفره سیزده بدر هر کسی یه غذایی میاره و میزاره توی سفره من هم یه غذایی برای این سفره آورده باشم و بزام یه گوشه اش شاید کسی برداشت و نوش جان کرد

    من بر اثر یه اشتباهی که انجام دادم دچار یه مشکل جسمی شدم که حالا نمیخوام وارد جزئیاتش بشم چون مفصله ولی به هر حال دو جا از بدنم دچار مشکل و درد زیادی شد و شبانه روز داشتم درد میکشیدم و با اینکه دارم هر روز روی خودم کار میکنم و خیلی مراقب خودم هستم ولی نتونستم این مشکل رو حل کنم و دیگه داشتم کم کم ناامید میشدم

    ولی اتفاق مهمی که افتاد این بود که من دوتا بچه خواهر دارم که توی یه شهر دیگه با پدرشون زندگی میکنن و خواهرم به رحمت خدا رفته و وضع مالیشون زیاد خوب نیست

    یهویی به قلبم افتاد که بهشون یه مقدار کمک مالی بکنم البته نه اینکه زیاد باشه در حدی که یه چند روز از خرجشون تامین بشه بهشون کمک کردم و اصلا هم توی این فکر نبودم که به خاطر شفا پیدا کردنم بهشون کمک کنم فقط میخواستم یه مقدار خوشحالشون کنم تا حس خودم هم بهتر بشه

    بعداز اینکه این کار رو کردم شب خواب دیدم که دارم از یک نردبانی بالا میرم و این نردبان خیلی بلند بود و وقتی که رسیدم بالای نردبان و به پایین نگاه کردم دیدم این نردبان تقریبا عمودیه و اگر وزن بدنم رو به عقب متمایل کنم پرت میشم پایین و درجا میمیرم و اون بالای نردبان هم تکیه داده شده بود به ایوان یک ساختمانی که وسط زمین و هوا بود و اون ایوان هم اینقدر لیز بود که دستم رو هر جاش میگرفتم که خودم رو بکشونم بالا دستم لیز میخورد و برمیگشتم به سمت نردبان و این برگشتم باعث میشد به نردبان ضربه وارد بشه و تکیه گاهش از ساختمان جدا بشه و برای اینکه نیفتم پایین با متمایل کردن وزن خودم به سمت ساختمان دوباره نردبان به ساختمان تکیه پیدا میکرد و من به ناچار شروع کردم فریاد بزنم که من دارم میفتم کسی نیست اینجا کمکم کنه؟

    بعدش دیدم خواهرم از توی ساختمون اومد بیرون و روی همان ایوان لیز قرار گرفت و زیر بغلم رو گرفت و کشیدم بالا و بلافاصله از خواب پریدم و به یاد کمکی افتادم که به بچه هاش کرده بودم و ناگهان دیدم از دردها و مشکلات جسمی هم که درگیرش بودم دیگه خبری نیست و خوب شدم خدارو صد هزار مرتبه شکر

    دوستان خواستم بگم کمک به دیگران رو باید واقعا خیلی جدی بگیریم درسته که خودمون هم میتونیم به تنهایی فقط با کمک کردن به خودمون به همه خواسته هامون برسیم ولی کمک کردن به دیگران نتایج کارهامون رو صدها برابر میکنه و خیلی از مشکلاتی که شاید باید سالها باهاش سروکله بزنیم که حل بشه رو یک شبه حل میکنه

    انشالله که خداوند عزیز و مهربان به هممون کمک کنه که توی این مسیر خیلی آگاهانه تر و پُربارتر قدم برداریم و نتایج قدمهامون رو با آگاهیهایی که بهمون میده و شوق و ذوقی که برای انجامشون بهمون میده صدها و بلکه هزاران برابر کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  4. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1859 روز

    سلام به رفقای عزیزم

    خب، هر جور فکر کنی، همونجور میشه!

    استاد عباسمنش بارها و بارها در دوره دوازده قدم تاکید کردند که این فایلهای مربوط به ابتدای قدم، به اهمیت تمرین ستاره قطبی رو ببینید… زیاد هم ببینید.

    این فایل، شباهت 100 درصد به اون فایلها داشت. اینکه مرتب یادمون میره که ما خالق زندگی خودمون هستیم و برگ روی آب نیستیم.

    خب، وقتی استاد عباسمنش اینطور از نسیان و فراموشی خودش راجع به این مساله شکایت داره، من نداشته باشم؟

    نکته، جدیده. به بلندای آفرینش انسان، تو کله ی ما و پیشینیان ما کرده اند که: اگه خدا بخواد! و اگه خدا نخواد!

    حالا، ما میخوایم سرنوشت خودمون رو جور دیگه ای رقم بزنیم.

    همه مون موفق میشیم!

    یه نکته:

    وقتی فایلهای استاد رو میبینیم یا میشنویم، وقتی توی محیط این وب‌سایت هستیم، همه چی رو براهه.

    منم واسه لحظاتی که اینجا نیستید و توی مود نیستید، رهتوشه ای دارم:

    بلا، ای بلا دختر مردم،

    بلا ای بلا بوی گل گندم!

    بلا اون قد رعنات

    پر از ناز و کرشمه ست

    نگا کن جای پامون

    همونجا لب چشمه ست!

    گل اندام، گل اندام

    فقط من تو رو میخوام!

    میترسم که رقیبون

    سر رات بذارن دام!

    بلا شیطون خودم

    دشمن جون خودم

    قربون خوشکلیات

    دل داغون خودم

    آخ دل داغون خودم

    اینجا، موسیقی نوستالژیک آهنگ بلا اوج میگیره. فقط باید باهاش رقصید.

    ای بلا،

    خوشکل شهر عاشقا هستی بلا

    دینگ دینگ!

    خوشکل و شیطونک و تو ناقلا هستی بلا!

    دینگ دینگ!

    بلا ای بلا ای بلا دل نگرونم!

    بلا ای بلا،

    بلا دردت به جونم!

    ببین، نشستن و فکر کردن در اینجور مواقع، خطرناکه! هی فکر میکنی و هی بیشتر به این نتیجه میرسی که برگ روی آب هستی!

    وقتی میرقصی….

    چیز

    تا میرقصی، همه غنچه ها شکوفا میشه!

    زندگی میگیره معنای دوباره!

    عطر و بوهات همه جا میپیچه تو آسمون

    شب که کابوس نداره

    وقتی تو هستی تک ستاره

    تک ستااااااااااره!

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    سلیمان صفری گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته با اراده

    قدم اصلی تحول زندگیمان خواستن خودمان است و اراده داشتن و باور اینکه :

    من خالق زندگیم هستم.

    من رقم میزنم تمام جوانب زندگیم را.

    من بدون اثرپذیری از جامعه و دیگران میتوانم شرایط زندگیم را رقم بزنم و این همان درس توحید و یگانگی تنها فرمانروای جهانزان هم هست

    خوشحالم از اینکه در زمانه ای که همه نالانند و ناسپاسی میکنند،من تاحدود زیادی میتوانم کنترل ذهن داشته باشم،سپاسگزار باشم،از مسیر زندگیم لذت ببرم،از کارم لذت ببرم،روز بروز رشد کنم و یقین دارم اگر ادامه بدهم نتایجم تکاملی و صد البته تصاعدی بالاتر برود.

    اکنون در سال 1402 و در اذرماه زیبا بهترین سال زندگیم را تجربه میکنم و این روند رو به رشد را از زمانیکه در این دانشگاه بزرگ ایمان و عمل،اموزش میبینم و هر زمانی که اراده میکنم در کنارشما استاد هستم و تجربه هاتون و دروس ایمان و عملتون را میاموزم و عمل میکنم ؛روی خوش زندگی را هر لحظه میچشم و ارامش را تجربه میکنم و احساس خوب را زندگی میکنم و در امد پایدار و رو به رشد را میفهمم و احساس بینظیر شادی و شور و سلامتی را درک میکنم.

    و…

    نهایتا سپاسگزارم استاد از شما و مریم عزیز

    و اینکه دوره ی بروز رسانی شده “کشف قوانینِ زندگی”

    رو زندگی میکنم،می اموزم،با این دوره رشد و تکامل را حس میکنم،لذت بردن را به نحوی زیبا تجربه میکنم.

    و چه بگویم

    استاد عزیزم سپاسگزار خداوندم که شمارو خلق کرد تا به واسطه ی شما من هم خالق زندگیم شوم

    به وسیله شما متوجه شوم که میتوانم خودم را تجربه کنم

    خود الهیم را

    خود توانمندم را

    خود بی پایانم را

    خود قدرتمندمرا

    خود خلاقم را.

    برای تمام خوبیهاتون سپاسگزارم

    خدای وهابم سپاسگزار تو هستم که میتوانم خالق زندگی زیبایم باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
  6. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1831 روز

    به نام خالق هدایتگر به زیبایی سلام به همه ی دوستای عزیزم و همین طور به استاد عباس منش و مریم جون نازنینم.

    خداجونم عاشقتم من صد هزار تا به بالا برای همه چی برای وجود با برکتت توی زندگیم. برای حضورم در این لحظه در سایت ‌ . خوش حالم برای تک تک تجربه های زندگیم خوش حالم برای تک تک نگرش هام و افکارم که در مدتی که در اینجا بودم ایجاد شد. خوش حالم و شادم و سپاس گزارم برای تک تک درسهایی که بهم دادی برای این احساس خوشبختی و ارزشمندی خدایا من عاشقتم عاشقتم.

    متشکرم برای تمام تضادهای زندگیم الخصوص دونه به دونه ی درس هایی که از هرکدومش گرفتم و بزرگ شدم و رشد کردم خداجونم تو به من دنیایی از مهارت و توانایی هام رو که اصلا به عنوان ارزش حساب نمیکردم نشونم دادی دمت گرم خداجونم دمت گرم خوب بلدی همچی رو درست و شیک و مجلسی کنار هم بچینی. من عاشقتم

    مم امروز به یه چالشی تو رابطه ام با مادرم برخوردم برخلاف قبلا که خودم تمام طول روز یه آدم قربانی می‌دونستم و شروع میکردم به غر غر کردن تونستم در عرض یک تا نیم ساعت به کمک درخواست از خداجونم و به لطف به یادآوردن قوانین کیهانی احساس خوب اتفاق خوب احساس بد دست تو آتیش اتفاق بد خلاصه اهرم رنج و لذت ذهن گوگولی رو مدیریت کنم که نتیجه شد یه روز خوب و به شدت آگاهی دهنده برام و همین طور رابطه خوب در طول روز با مامان عزیزم.

    به مهمانی هدایت شدم که باعث شد بفهمم تک تک توانایی هام در انجام کار خونه حضورم در این سایت

    تفکر و نگرشی که در این جا کسب گردم توانایی مدیریت ذهن و دیدن زیبایی ها و تک تک تجربه ها م در زندگی باارزش هست چیزی که خیلی ها به شدت بهش نیاز دارند و چه بسا خودشون نمی‌دونند

    استاد به خدا قسم که پذیرش تک تک اتفاقات زندگی رو تسلیم بودن در برابر الله و خالق زندگی خودمون بودن چه خوب چه بد با فرکانس ها یه گنجه یه ثروت باارزش که به شدت کمک می‌کنه و تعداد کمی هستند که می‌تونند بپذیرند و قبول کنند بچه ها به خدا باید قدرخودمون رو بدونیم قدر همین که به دنبال رشد و پیشرفت هستیم به دنبال اصل و اساس در زندگی نه حاشیه و تهمت و غیبت نه تقصیر انداختن گردن دیگران و یاس و ناامیدی

    همه ما تو در این غار حرا که هستیم خیلی خیلی خوش بختیم خدا جونم بدجوری دوستمون داره یه جور ویژه استاد جان من عاشقتم برای این که متعهدانه روی بهبود شخصیت و زندگیت کار کردی و با عشق در اختیار ما این آگاهی ناب الهی رو میزاری خدا انشالله میلیارد ها برابرش رو درزندگی به طرق مختلف بهتون برگردونه .

    امروز که عصبانی شده بودم این فکر اومد که الان تو خودت رو قربانی این اتفاق می‌دونی و احساس بی ارزشی میکنی برای همین عصبانی هستی اما حقیقت این که اگر بخوای جرو بحث کنی همچنان در این مدار می‌مونی و نتیجه ای جز اعصاب خوردی و روز بد نداری اما اگر بگزری نتایج عالیه از این مدار خارج میشی اتفاقات و پاداش های عالی به افراد در دل همین تضاد ها داده میشه همه این ها رو خدا گفت ووشد آب رو آتیش وجود من .خیلی خیلی خیلی خوش حالم.

    امیدوارم با نتایج بیشتر و بزرگ تر بیام استاد جونم به خصوص از نظر مالی و باهش دوره احساس لیاقت بخرم و بهتر از الان روی خودم کارکنم انشالله منم در مدارش قرار میگیرم.

    پیش به سوی موفقیت و فراتر از آن در آغوش توحید و یکتا پرستی.

    دست حق نگهدارتون باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  7. -
    پری سیفی گفته:
    مدت عضویت: 2531 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و سلام خدمت مریم خانم شایسته و دوستان عزیزم

    استاد عزیزم اگه بگم از دیروز تا الان پنجاه بار این فایل رو دیدم و گوش دادم اغراق نکردم و هربار انگار حرفهای تازه‌تری میشنیدم و مشتاقتر و تشنه‌تر بودم که بشنوم.

    استاد عزیزم از دیروز یه شور و هیجان عجیبی دارم اونقدر احساسات متفاوتی داشتم که نمیدونم کدمشون رو بگم و نمیدونم چطور بگم انگار قابل بیان نیست.

    انگار این صحبت‌ها برای من بود. چند روزی بود که آشفته بودم انگار دنبال یه ندایی بودم که راه رو بهتر و واضحتر به من نشون بده با اینکه همین دو سه ماه پاییز هم نتایجی گرفته بودم ولی خسته شده بودم از مسائلی که در زمینه روابط برام پیش میومد با اینکه من اصلا کاری به کار بعضی‌ها نداشتم و سعی میکردم بخاطر احساس بدی که نسبت بهشون داشتم ازشون دوری کنم اما باز یه جوری قضاوت‌هاشون به گوشم میرسید اونم از زبون کسانی که اصلا ازشون انتظار نداشتم چون اونا میدونستن که من اصلا کاری به کارشون ندارم و میدونستن که اولویت من در زندگی آرامش هست پس چرا این حرفها رو برای من بازگو میکردن؟ واقعا سوال شده بود برام چرا؟ من که کاری نکردم پس چرا هی این شرایط تکرار میشه؟ با اینکه خودم میدونستم که خودم ساختم این شرایط رو اما باز روح و روانم بهم ریخته بود و وقتی که این فایل بینظیر رو روی سایت گذاشتید متوجه شدم من نتونستم دروناً خالق بودن خودم رو بپذیرم و فقط در ظاهر میگفتم که … استاد یه چیز دیگه‌ای که متوجه شدم این بود که مهمترین دستاوردم در این چند سال همین بود که الان و تازه دیروز تونستم با تمام وجودم درک کنم معنی خالق بودن رو. با اینکه قبلا همش میگفتم آره ما خودمون زندگی خودمون رو و شرایط زندگی خودمون رو میسازیم اما حالا میفهمم که واقعا باور درونی بهش نداشتم. هر چند که میدونم طبق قانون تکامل باز هم راه دارم که کامل درک کنم این مطلب مهم رو.

    استاد عزیزم برای اینکه بهتر درک کنم صحبت‌های شما رو همه رو توی لب تابم تایپ کردم و دقیقا پنج صفحه شد. و میخوام تا جایی که بتونم نکات مهم رو استخراج کنم برای خودم تا هر روز مرورشون کنم و به عنوان یه ردپا اینجا هم ذخیره میکنم. امیدوارم این شور و اشتیاق برای همیشه در دلم زنده بمونه

    قانون طلایی: انسان خودش میتونه شرایط خودش رو خلق کنه.

    جهان جوری ساخته شده که به افکار ما پاسخ میده، به احساسات ما پاسخ میده.

    چجوری؟ آنچه که من بیشتر بهش توجه می‌کنم بیشتر وارد زندگیم میشه. اگر به مشکلات توجه کنم مشکلات بیشتری وارد زندگیم میشه اگر به زیبایی‌ها توجه کنم زیبایی‌های بیشتری وارد زندگیم میشه. این توجه میتونه با فکر کردن باشه میتونه با صحبت کردن باشه میتونه با تجسم کردن باشه میتونه با نوشتن در موردشون باشه.

    شواهد قرآنی: بما کسبت ایدیکم، بما قدمت ایدیکم، بما کانوا یعملون

    آنچه که بهش توجه میکنم از جنس همان بیشتر وارد زندگیم میشه (اگه به بیماری توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگه به سلامتی توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فقر و کمبودها توجه میکنم از جنس همونا بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فراوانی و نعمت و ثروت توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه و …

    اقدام‌های عملی برای استفاده از این قانون طلایی در جهت رسیدن به خواسته‌ها و آرزوها و در یک کلام رسیدن به سعادت واقعی:

    توجه به زیبایی‌ها برای داشتن زندگی عالی در همه ابعاد: آگاهانه توجهم رو ببرم به سمت چیزهای زیبا، آگاهانه تمرکز کنم روی نعمت‌هام در زندگی، نه اون چیزهایی که ندارم، آگاهانه از مسائل سیاسی و اخبار دوری کنم و بهشون توجه نکنم، آگاهانه سعی کنم نکات مثبت افراد رو پیدا کنم و به اونها بگم و احساس خوب در اونها ایجاد کنم، ذهنم تربیت بشه برای پیدا کردن نکات مثبت افراد نه نکات منفی افراد، نوشتن نعمت‌هایی که داشتم در دفترم و نوشتن سپاسگزاری‌ بخاطر همون نعمت‌ها، نوشتن اتفاقاتی که دوس دارم بیوفته، شرایطی که دوس دارم رخ بده

    مراقب ورودی‌ها بودن: حواسم باشه که چه ورودی‌هایی دارم به ذهنم میدم چون «آنچه که بهش توجه میکنم از جنس همان بیشتر وارد زندگیم میشه» (اگه به بیماری توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگه به سلامتی توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فقر و کمبودها توجه میکنم از جنس همونا بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فراوانی و نعمت و ثروت توجه میکنم از جنس همون وارد زندگیم میشه و …

    در زمینه روابط: آگاهانه و محکم سعی کنم حواسم باشه به چی توجه میکنم؛ حواسم باشه چه احساسی دارم؛ وقتی که میخوای ببینی در مسیر درست هستی، در مسیر خداوند هستی یا نه، ببین که «چه احساسی داری؟؟» اگه احساس آرامش داری «اگه حالت خوبه»، یعنی داری به چیزی توجه میکنی که بهت احساس بهتری میده و اون چیزیه که بیشتر وارد زندگیت میشه «اگه حالت بده»، یعنی داری به چیزی توجه میکنی که نمیخوای وارد زندگیت بشه و دوسش نداری. داری به یه رفتاری از دوستت، مادرت، برادرت، خواهرت، همکارت، مدیرت توجه میکنی داری به یه مشکلی توی خیابون توجه میکنی داری به یه مشکلی با رئیست توجه میکنی داری به یه چیزی توجه میکنی که احساست رو بد کرده و اونجا میتونی بفهمی در مسیر ناخواسته‌هات قرار گرفتی و جهان داره اینجوری عمل میکنه و جهان مثل یه آینه‌ست که داره بازتاب میده فرکانس‌های تو رو. (و من از دیروز دارم توی دفترم از ویژگی‌های خوب افرادی در دفترم مینویسم که سالها در ذهنم باهاشون میجنگیدم و نهایت کاری که میکردم اینکه مثلا در موردشون حرف نمیزدم اما من اشتباه میکردم من داشتم برعکس قانون عمل میکردم. حالا بخاطر خود الهی‌ام بخاطر خود ارزشمندم بخاطر آرامش واقعیم بخاطر ورود افراد بی‌نظیر به زندگیم و داشتن روابط بینظیر میخوام که به زیبایی‌هاشون توجه کنم بارها بنویسم تا عادت توجه به زیبایی‌های افراد جزئی از شخصیت من بشه.)

    اون نکته‌ای که میتونه اتفاقات خوب رو رقم بزنه، این باوره که «تو داری خودت زندگیتو خلق میکنی»

    خودم و تنها خودم، نه هیچ‌کس دیگه‌ای. خداوند این قدرت رو به من داده «اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوت داع اذا دعان» (اگر بندگان من درباره من پرسیدند به اونها بگو من نزدیکم من کسی هستم که همواره در حال اجابت درخواست کسی هستم که درخواست میکند به شرطی که اونها به من ایمان بیارن و اونا هم منو اجابت کنند)

    اگر این رو باور کنم که خودم خالق زندگی خودم هستم دیگه نمیام دیگران رو سرزنش کنم. دیگه برای شرایط مشکل‌دارم، دنبال مقصر نمی‌گردم. دوباره نمیگم بابام، مامانم، برادرم، همکارم، دوستم، مدیرم، دولت و … میگم خودم. هر اتفاقی داره تو زندگیم رقم میخوره هر شرایطی که دارم از لحاظ مالی از لحاظ روابط از لحاظ جسمی از لحاظ ذهنی من ایجادش کردم اما ناآگاهانه ایجادش کردم. قانونش رو نمیدونستم، الان فهمیدم میتونم خودم هم تغییرش بدم.

    قانون تکامل: جهان در هر لحظه به افکار من پاسخ میده هر لحظه داره این کار رو انجام میده و اگه این رو درکش کنم و اگه از قانون استفاده کنم به نفع خودم نه به ضرر خودم می‌بینم که زندگی تغییر میکنه این تغییرات و نتایج یک شبه اتفاق نمیوفته همونطور که برای استادم یکشبه اتفاق نیوفتاد. چون من نمیتونم ذهنم رو یک شبه تغییر بدم ولی اگه بدونم من خالق زندگیم هستم اونوقت قدم به قدم ظرفم بزرگتر میشه برای دریافت آگاهی‌ها. من هدایت میشم. همینکه بخوام خداوند من رو هدایت میکنه. «کُلا نُمِد هؤلاء و هؤلاء» (ما همه رو کمک می‌کنیم چه اونا که بخوان برن جهنم چه اونا که بخوان برن بهشت)

    یادآوری باور خالق بودن: آدم فراموش میکنه خالق زندگی خودش هست. پس هر بار باید به خودم یادآوری کنم… شیطان همیشه کاری میکنه که انسان مسیر درست رو فراموش کنه. همیشه این کار رو داره انجام میده. قسم خورده که گمراه کنه بندگان خداوند رو. ولی خداوند گفته بندگانی که از من تبعیت کنن دنباله‌ تو راه نمیوفتن. آدم فراموش میکنه اما اگر هر روز صبح به خودش یادآوری کنه خیلی خیلی بهش کمک میکنه در مسیر درست قرار بگیره.

    مهمترین باور: «من خالق زندگی خودم هستم» بزرگترین باوری بود که تأثیرات بی‌نظیری توی زندگی استادم ایجاد کرده پس در زندگی من هم تأثیرات بی‌نظیری خواهد داشت. اگه یه اتفاق بدی برام میوفته اشکالی نداره این اتفاق الان ظاهرش بده اگه من بتونم احساسم رو کنترل بکنم اگه من بتونم افکارم رو کنترل کنم اگه من بتونم به اون اتفاق به شکلی نگاه بکنم که به من احساس بهتری بده حتی اگه اتفاقی به ظاهر منفی باشه نتیجه تغییر میکنه چون «من دارم خلقش میکنم». (اگه میخوام زندگیم متحول باشه باید منم مثل استاد باور کنم؛ باید متعهد باشم که افکارم رو کنترل کنم. اونقدر تعهدم قوی باشه که به شبکه‌های مجازی وارد نشم مگر در صورتی که یک ضرورت کاری پیش بیاد. باااااید ورودی‌هام رو کنترل کنم بااااید خودم رو ببندم به دیدن زیبایی‌ها باید خودمو ببندم به سپاسگزاری کردن باید خودمو ببندم به صحبت کردن با خداوند. با گوش دادن به صدها فایلی که بصورت هدیه در سایت وجود داره (که خودشون هر کدوم به اندازه صدها محصول ارزشمند هستن که واااقعاً نمیشه بهایی براشون تعیین کرد و تنها دلیل دریافت این هدایا سخاوت بینظیر استاد از انتشار این آگاهی‌ها، عشق خداوند به من و همه اعضای سایت و همفرکانس بودن من و دوستانم با این آگاهی‌ها هست) و البته عمل کردن متعهدانه به اونها (علت تاکیدم روی این فایلها این هست که با اینکه چند تا از محصولات رو دارم ولی انگار فعلا با همین هدایای ارزشمند همفرکانس‌ترم) و بعد هم گوش دادن به محصولات و عمل کردن متعهدانه به اونها.

    نتیجه:

    همزمانی‌ها اتفاق میوفته، نتایج میاد. اتفاقات اول به شکل کوچیکتر رخ میده و بعد هی ایمانت قویتر می‌شه و نتایج و اتفاقات بزرگ هم محقق میشن. دیدگاه خالق بودن این کار رو میکنه. اگه باور کنی عمل میکنی و بعد نتیجه میگیری نتایج اول یه ذره کوچیکه. همزمانی‌ها اتفاق میوفته و بعد … بیشتر باور میکنی و بیشتر عمل میکنی و بعد از چند سال می‌بینی که زندگی تو هیچ ربطی به گذشته‌ت نداره همونجوری که زندگی استادت هیچ ربطی به گذشته‌ش نداره. (امروز به طور هدایتی یه جا خوندم: «اگه چیزی رو که یادگرفتی رو تا چند روز بعد عمل نکنی فراموشش میکنی» و بارها در مورد آگاهی‌های این سایت برام اتفاق افتاده اما امشب از خدا میخوام خودش دستم رو بگیره و آروم آروم من رو به مقصدم برسونه. آمین)

    ذکر هر صبح و شب من: «من خالق زندگی خودم هستم.»

    استاد عزیزم و مریم جان عزیزم عاشقانه ازتون سپاسگزاری میکنم. شما و همه دوستانم رو به خداوند بی‌همتا می‌سپرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
    • -
      سیداحمد نیری گفته:
      مدت عضویت: 969 روز

      سلام سرکار خانم سیفی بزرگوار بسیار از این نکته های که در کامنت نوشته بودین استفاده کردم خیلی دقیق و ظریف قوانین رو برام باز کردین خیلی متن تاثیر گذاری بود براتون از خداوند منان سربلندی و موفقیت رو آرزومندم انشالله هرجا هستین سالم شاد تندرست و ثروتمند باشید در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        پری سیفی گفته:
        مدت عضویت: 2531 روز

        سلام سید بزرگوار

        خیلی ممنونم که برام کامنت گذاشتید

        گوارای وجودتان

        واقعا غیر از این سایت کجا میشه این حد از سپاسگزاری رو دید. خدایا شکرت

        از استاد عزیزم سپاسگزاری میکنم که فقط در یک فایل این همه نکات عالی و تاثیرگذار رو بیان کردند

        امیدوارم هممون بتونیم این شوق و ذوق دریافت آگاهی‌ها و کارکردن روی خودمون رو زنده نگه داریم.

        بی‌نهایت از دعای خیرتون سپاسگزارم

        به خدای بزرگ و قدرتمند و مهربان میسپرمتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      طیبه جون گفته:
      مدت عضویت: 1211 روز

      سلام عزیزم.

      واقعاعالی بود دمت گرم.مرسی

      این فایل رو من دیشب بعداز یک روزپرکارو پرازمشغولیت ذهنی گوش دادم اون هم دوسه بار کامل گوش دادم وبعضی جاهاش رو میزدم عقب دوباره گوش میدادم و بعدازاینکه ذهنم با این صحبت‌ها آغشته شد خوابم بردو عالی بود.خداروشاکرم بابت این آگاهی ها و داشتن همچین استادی که واقعاالگوی منه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        پری سیفی گفته:
        مدت عضویت: 2531 روز

        سلااام به طیبه جون عزیزم

        دم شما گرم که زمان گذاشتی و نه تنها کامنتم رو خوندی بلکه پاسخ دادی

        خدا قوت الهی بهت بده عزیزم

        واقعا خدارو شکر بخاطر این (بقول سعیده عزیز) غارحراء که قبل از خواب روحمون رو با آگاهی‌هاش پاک میکنیم و با وجود همه مشغله‌های روزانه با آرامش می خوابیم و صبح هم با خوندن مطالب و کامنت‌ها و مقاله‌هاش روحمون رو لطیف و آماده دریافت نعمت‌های الهی میکنیم

        بزرگترین شکرگزاری من وجود استاد و سایت بینظیر و شما دوستان بینظیرم هستین

        خدا همراه همیشگیت باشه دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی جسور گفته:
      مدت عضویت: 1032 روز

      سلام خدمت شما و همه دوستان هم فرکانسی ام:

      از خواندن متن ارسالی شما بسیار لذت بردم من خیلی اهل نوشتن نظرات در فضای مجازی نیستم، و با این که مدتهاست سایت استاد و مطالب این چنینی را دنبال میکنم ولی واقعیتش این هست که تغییر خاصی در زندگی ام نمی افتد و در حالیکه فایل استاد رو گوش میدادم و مطالب این چنینی را در ذهنم مرور میکردم و گذرا نوشته های شما رو که تکرار و تایپ متن سخنان استاد بود را نگاه میکردم و در ذهنم به شدت دنبال جواب این سوال می گشتم که چرا تغییر خاصی در زندگی ام ایجاد نمیشود به بحث همزمانی و گفته استاد که جواب شما ممکن هست از یک رادیوی روشن در تاکسی گفته شود به این جمله در نوشته شما رسیدم که اگر چیزی را که یاد گرفته اید ظرف چند روز عمل نکنید فراموش میشود و من به جواب مهمترین سوالم رسیدم که علی رغم همه دانستگی هام اما در عمل به آن ها بسیار ضعیف عمل کرده ام.

      ممنون از لطف و متن لطف زیبایتان.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        پری سیفی گفته:
        مدت عضویت: 2531 روز

        سلام خدمت شما علی آقای جسور و شجاع

        سپاسگزارم که بر من منّت گذاشتید و پاسخ کامنتم رو دادید

        این اولین نتیجه و همزمانی کار کردن روی خودم با فایل قدم اصلی تحول در زندگی هست. این یعنی خدای من در زمینه روابط من را هدایت کرد به نوشتن سخنان ارزشمند استاد عزیزم تا دوست بزرگواری چون شما لذت ببره و برای من نظر بذاره. خداروصدهزار مرتبه شکر

        دقیقا عمل کردن هست که نتیجه میده من از وقتی این فایل رو شنیدم خیلی سعی کردم درکش کنم و بهش عمل کنم. نمیگم خیلی موفق بودم اما نسبت به قبل خودم بهتر شدم. سعی کردم از آدمها در ذهنم در دفترم و در حضورشون تعریف کنم کلمات مثبت بکار ببرم، کارهام رو سر وقت انجام بدم از زمانم بیشتر استفاده کنم و …

        پس باز هم نتایج اومد: من یه مبلغی رو پارسال به یه نفر قرض دادم قرار بود تا آخر ماه برگردونه(البته این هم بخاطر باورهای اشتباهی بود که داشتم فکر میکردم من باید به دیگران کمک کنم و چون میدیدم انسان خیلی خوبی هست ولی فشار مالی زیادی رو تحمل میکنه بهش گفتم اگه پول خواستی بگو که اونم بعد چند روز درخواست کرد و … و البته یه علت دیگه‌ش این بود که من با پولم دوست نبودم) دقیقا بعد از یکماه خودم به یه تضاد مالی برخوردم و اگه اون پول رو داشتم کمک خوبی بود همونجا به خودم قول دادم دیگه قرض ندم مگر اینکه ببخشم(البته همون موقع هم گفتم میبخشم ولی خب ‌…) در طول این یکسال بنده خدا خودشم چند بار عذرخواهی کرد ولی من میگفتم هیچ ایرادی نداره. خلاصه امروز ظهر زنگ زد و خیلی اصرار کرد که شماره کارت بدم که پولم رو واریز کنه چون میدونستم خیلی مقروضه جاهای دیگه، گفتم فعلا بقیه رو پرداخت کن بعد مال منو. گفت نه اونا مبالغشون زیاده فعلا واسه تو انتقال میدم. خیلی برام جالب بود که چرا دقیقا در همین زمان ‌… این یعنی نتیجه کار کردن و لطف الهی

        یه نتیجه دیگه اینکه من هفته‌ای یکروز میرم به مدرسه‌ای در روستا. با ماشین همکاران. همه میرن سر یه ایستگاهی خاص که هر کدوم با اون ماشینی که قراره ببردشون برن. من از اول میگفتم من باید ماشین بیاد در خونه. چون خودم رو لایق میدونستم. مدیر هم گوش میکرد و میگفت سیفی نمیاد سر ایستگاه و … خلاصه میومدن دنبالم. غروب پیام داد که فردا فلان ساعت میام دنبالت بریم ایستگاه اولش حسم بد شد و بهش گفتم اینبار میام ولی بهش بگیم هفته بعد بیاد دم خونه. سعی کردم حالم رو خوب نگه دارم و رهاش کردم. ساعت 12پیام داد که بهش گفتم بیاد دم خونه. اینم یه نتیجه دیگه

        واقعا قانون همیشه و همه جا جواب میده

        علی آقا ما با کار کردن روی خودمون میتونیم به همه چی برسیم این نتایج قدمهای اوله. پس چرا بیشتر زمان صرف نکنیم؟ عقل حکم میکنه که این مسیر رو با قاطعیت پیش بریم. اینها رو واسه خودم میگم که از تلاش بازنمونم

        پیش به سوی موفقیت

        شاد و پیروز باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم دستجردی گفته:
      مدت عضویت: 1831 روز

      به نام خالق هدایتگر سلام به پری عزیز

      پری جان اسمت خیلی زیباست. خوش حال و سپاس گزارم برای هدایت شدن به سمت کامنتت عزیزم تحسینت میکنم و تبریک میگم بهت برای تعهدی که نسبت به قانون و عمل به آن داری . متشکرم برای نوشتن خلاصه این فایل واقعا عالی و آگاهی دهنده بود خیلی خوب باعث شدی قانون رو به یادبیارم.

      باهات موافقم ارزش فایل های هدیه خیلی زیاد هست و خودش چندین و چند دوره محسوب میشه .

      از صمیم قلبم برات آرزو میکنم به تمام خواسته هات از سلامتی و روابط گرفته تا مالی به راحتی و عزتمندانه برسی همیشه در مسیر توحید باشی و درآغوش الله انشالله.

      دست خدا به همراهت بنده دوست داشتنی خدا . یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        پری سیفی گفته:
        مدت عضویت: 2531 روز

        سلام مریم جانم عزیزدلم

        قبل از اینکه جواب کامنتم رو بدی و کامنتت رو برای این فایل خوندم به عکست که نگاه کردم خیلی احساس خوبی داشتم و گفتم چه چهره قشنگی داره مریم خانم و وقتی بهم جواب دادی خیلی خوشحال شدم.

        اونقدر پیامت برام زیبا و انرژی بخش بود که دوس داشتم در یک فرصت مناسب بهت جواب بدم

        اول ازت خیلی ممنونم که برام کامنت گذاشتی بعد هم سپاسگزارم بابت تعریف و تحسینت‌. احساس مهم بودن بهم دادی.

        نمیدونی چقققدر خوشحالم که همکلاس شما دختر زیبا و نازنین هستم. عاشق خدایی هستم که من رو به این مسیر هدایت کرد که بهترین دوستان دنیا رو داشته باشم.

        به امید خدا نتایج خیلی خوبی میگیریم و با هم در سمینار بزرگ استاد به عنوان دانشجویان موفق شرکت میکنیم.

        راستی مریم جان من چند بار سعی کردم که عکس خودمو روی پروفایلم بذارم اما موفق نشدم. میخواستم با لب تاب این کار رو انجام بدم که نشد چون فیلتر شکن میخواد فکر میکنم؛ که روی لب تابم نصب نمیشد. بهرحال ممنون میشم اگه راهنماییم کنی.

        به امید دیدار دختر زیبا و دوس داشتنی. بوس بوس

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مریم دستجردی گفته:
          مدت عضویت: 1831 روز

          به نام نامی دوست که هرچه داریم از اوست سلام پری جان با خوندن پاسخت به شدت بهم انرژی دادی اونم اول صبح هر کدوم از نقاط آبی کنار اسمم دنیایی از لذت و شادی رو برام به همراه داره .

          عزیزم من با گوشیم عکس پروفایلم رو به کمک راهنماییی که در سایت نوشته شده بود اون اوایل عوض کردم شما هم میتونی با گوشیت این کار رو انجام بدی همون ایمیلی که باهاش وارد میشی رو و رمز عبورت رو بزن داخل گوشیت وارد سایت میشی بعد گفته ها رو دنبال کن به راحتی عکست رو تغییر میدی.

          آره گلم نیاز داره به فیلتر شکن .

          با خوندن کامنتت هدایت شدم به کامنت بچه ها در این قسمت و این موضوع برام یادآور شد هر کار جدیدی که انجام می‌دهم هر چند ساده حتی درست کردن یک مربا یا تغییر عکس پروفایلم همه و همه بارزش و مهم هست و یک دست آورد برای من محسوب میشه که باعث میشه من رشد کنم و عزت نفس بیشتری داشته باشم برای برداشتن قدم های بزرگ تر در زندگیم و قرار گرفتن در مدار خواسته هام به حقیقت رسیدن به خواسته ها ساده هست به شرطی که پایبند عمل به قوانین باشیم و به رب العالمین تکیه کنیم .

          احساس خوب = صد در صد اتفاق خوب و احساس بد = لاجرم اتفاقات بد یعنی دست کردن در آتیش و سوختن

          پری زیبا کامنتت بسیار بابرکت بود چرا که باعث نوشتن این کامنت پر بار و یادآوری قوانین و دست آوردهای بارزشم در زندگیم شد.

          هرجا هستی شاد و پیروز و سربلند و سعادتمند و ثروتمند و لیاقتمند تر از این لحظه در دنیا و آخرت باشی .

          منتظر دیدن چهره دلنشین شما هستم . دست حق نگهدارت بنده عزیز خدا . یاحق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1054 روز

    الله نور سماوات و الارض

    سلام به روی ماه ساکنان بهشت و همراهان بینظیر

    خدایا زبانم قاصر از سپاسگزاری نعماتی که بر من جاری کردی

    زندگی که الان دارم حتی قابل پیش بینی هم برام نبود که به این آسانی هر آنچه را خواستم تونستم خلق کنم

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    خدایا چقدر الان بهتر این آیه رو فهم می‌کنم ، خدایا چقدر قشنگ در این مسیر زیبا و منحصربه فرد ، رشد دادی من رو

    خداجونم ، ای کسی که از هیچ در تاریکی شکم مادرم خلقم کردی و بعد هدایتم کردی به مسیر خروج از تاریکی، معلومه که تو حواست به همه چی هست ،

    آخه قبل اینکه وارد جهان زیبات بشم ،غذای من و در سینه های مادرم مهیا کردی !!!!

    خدایا چه لحظه هایی که ناامید بودم و تو به فریادم رسیدی

    چه زمان هایی که هیچ ایده یی ، هیچ راهی نبود و تو دروازه ها باز کردی

    خدایا چطور می‌تونم فراموش کنم که از کجا به کجا آوردیم ؟؟؟!!! آخه هر گوشه یی از زندگی مو که میبینم فقط رد پای توست

    چه گندم ها که نریختی تا کیسه کیسه جواهر نصیبم کنی

    خدایا مرا مسلمان بگردان و مسلمان بمیران

    خدایا من به هر خیری که از تو برسه فقیرم

    خدایا من نمی‌دونم ، خودت هدایتم کن به راه راست

    خدایا میدونی که فقط با یاد تو قلبم مثل عمق آب آروم میشه

    استاد جونم من تمام لحظه هام سرشار شده از همزمانی

    استاد جونم من میپرسم و خدا با من در لحظه صحبت میکنه و پاسخی می ده که اشکم جاری میشه

    وقتی می‌خوام سپاسگزاری هامو بنویسم برای اینکه چیزی و از قلم نندازم از صبح شروع می‌کنم و با مرور ساعت فقط مینویسم مینویسم مینویسم و انگار تمومی نداره ، گاهی وقتها وسطش قلبم میشه اندازه آسمون و فقط اشک میریزم از این همه نعمتی که فقط همون روز طی چند ساعت بر من جاری شده

    من در همین لحظه با تک تک سلول هام اعلام می‌کنم لعلک ترضی هستم

    وقتی از خدا میخوایم ، طوری میبخشه که حتی تصورش هم نمیکنیم

    ازش ماشین میخوای بهت هواپیما میده

    ازش درخواست عشق و احترام میکنی ، خدا تمام ذرات هستی و مطیع و عاشقت میکنه

    فراوانی در عشق در ثروت در سلامتی در خلق کردن هر چیزی

    آخه اوست که صاحب گنج های آسمان‌ها و زمین

    خدا جونم من به معجزه های تو عادت کردم

    خدایا تو برای من کافی هستی

    میخوام یکی از هدیه های زیبای امروز رو بگم

    موقع فوتبال تو زمین لابه لای چمن ها یه تیکه طلا پیدا کردم که نوشته Amour ، به زبان فرانسوی یعنی عشق

    پلاک طلا رو به مربی مون نشون دادم ، گفتم پیداش کردم اونم گفت مال خودت !!!

    این یکی از هدیه های امروز بود

    الان بهتر می‌تونم بفهمم که ، وقتی در مدار فراوانی و نعمت باشیم فقط به فراوانی دسترسی داریم و لاغیر

    چقدر خوشحالم که از همون لحظه ورود به این سایت بینظیر ، باورش کردم و با تمام توانم سعی کردم به آگاهی های عمل کنم و الان دارم نتیجه شو میبینم

    همون روزهای اول تمام برنامه های گوشی و پاک کردم

    با اینکه خیلی از آگاهی ها رو فهم نمیکردم اما گوش می دادم و از خدا کمک میخواستم

    به اندازه فهمم عمل می‌کردم ،

    هر فایل مثل یک چراغ قوه قلب تاریکم و روشن می‌کرد

    روزهایی بود که از فشار نجوا ها زمین گیر میشدم و قرآن میخوندم اشک میریختم و نمیدونستم چیکار کنم اما ادامه میدادم

    اینقدر ناتوان بودم در کنترل ذهنم که پناه میبردم به سریال زندگی در بهشت و ساعت ها میدیدم تا افکار منفی بهم حمله نکنه

    خدا خودش شاهد ، که از جهاد اکبر برام بزرگ‌تر بود

    الانم میدونم اگه خدا حمایتم نمیکرد حتی یک قدم هم نمینوتستم بردارم ، همش خودش بود

    خدایا سپاسگزارتم که قدرت شو بهم دادی

    تازه الان افتادم اول مسیر آسون شدن

    و خدا میدونه چه اتفاقات نابی در انتظارمه که الان حتی فکرشم نمیکنم

    خدایا من آماده و مهیا هستم برای دریافت نعمت های نامحدودت ،

    ربنا ، تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری و حمایت میخوام

    پروردگار ، مرا به راه صالحین و شایستگانت هدایت کن

    خداجونم من به هر خیری که از تو برسه فقیرم

    الهی و ربی من لی غیرک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 131 رای:
    • -
      نیلوفر گفته:
      مدت عضویت: 1436 روز

      سلام سارای عزیزم

      بخدا قسم اشکها ریختم با این کامنت زیبا و توحیدیت

      من الان دقیقا شرایط قبل شما رو دارم از نظر روابط و..نجواها میان ولی دارم کامنتهای شما عزیزان رو میخونم تا همه چیز به نفع من تغییر کنه ممنونم ازت بابت این کامنت زیبات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رضا ملتفت گفته:
      مدت عضویت: 1980 روز

      سلام به شما سارا خانم عزیز، امیدوارم حالتون عالی باشه.

      تحسینتون میکنم که اینقدر عالی روی خودتون کار میکنید و اینقدر نتایج فوق‌العاده‌ای گرفتید. بعضی کامنت‌ها رو که میخونم میفهمم خیلی جای کار دارم و به همین نسبت انگیزه‌ام بیشتر میشه برای حرکت کردن.

      تحسینتون میکنم به خاطر دعاهای قشنگتون، بخاطر این کامنت فوق‌العاده‌تون.

      ربنا همانا من به هر آن خیری که از جانب تو برسه فقیرم.

      ربنا تویی صاحب گنجهای آسمانها و زمین.

      ربنا مرا مسلمان بگردان و مسلمان بمیران.

      از خدا ماشین میخوای بهت هواپیما میده، ازش عشق میخوای، تمام ذرات جهان رو مطیع و عاشقت میکنه.

      خدایا شکرت.

      باز هم از کامنت خوبتون ممنون و سپاسگزارم.

      شاد و سلامت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مریم دستجردی گفته:
      مدت عضویت: 1831 روز

      به نام او و یاد او که آرامش بخش دل هاست سلام به سارای عزیز

      به حقیقت ظاهر و باطن اول و آخر همه اوست تمام جهان اوست و من و تو هم از او هستیم .

      خدارو شکر میکنم برای این که در مسیر دریافت این آگاهی هادقرار گرفتیم درمسیر دیدن و شنیدن و عمل کردن سارا جان عزیزم بهت تبریک میگم گلم برای پشتکارت ،ایمانت و توکلت به خداوند تحسینت می‌کنم نازنین خوش حالم که به سمت خواندن کامنتت هدایت شدم لذت بردم از گفت و گو ی زیبا با خداجون بد جور به دلم نشست متشکرم عزیزم متشکرم برای نوشتن این کامنت متشکرم برای به اشتراک گذاشتن حال خوبت و بی نهایت خوش حالم از این که دوستای توحیدی مثل شما دارم در این مکان مقدس و الهی .

      به خدا می‌سپارمت و امید وارم هرجا هستی در هر لحظه آسان شوی برای آسانی ها که خود یعنی توحید و توکل به رب العامین . انشالله از نتایج شگفت انگیزت در این مسیر توحیدی بخوانم هر چی قلب مهربونت می‌خواهد بهش برسی انشالله. یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    اصغر کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 2367 روز

    سلام به استاد گرامی وخانم شایسته شایسته

    سلام به دوستان همراه

    چقدر این سوال وتوضیحات پربار استاد عزیز عالی است چقدر من را واحتمالا دوستان عزیز را هم وادار به یک بازخورد از بودن در این مسیر زیبا از قبلا کجا بودن والان در چه نقطه ای ازخواسته هایمان قرار داریم واگر به نتایجی دست پیدا کردیم چگونه وهمان راه را باقدرت بیشتر با یاداوری چگونگی باور وعمل به باور ادامه دهیم . واگر آنگونه که باب میل مان نیست کجاها سست عمل کرده ایم ودلیل این ترمزها که مارا به خواسته هایمان نرساندن چه بوده است نرسیده ایم چرا.

    کارمندی که باباوراز پیش تایین شده وپذیرفته شده در 99درصد جامعه که آب باریکه بعد بازنشستگی دارم وبیمه هستم دیگه نگرانی ندارم .

    سال 96 بعد از 34 سال بازنشسته شدم به یکباره تغییرات که در بیرون از ذهن فقیر ما جهان در حال پیشرفت ایجاد می‌کرد وچون آهسته آهسته دور از ذهن وفکر کارمندی من بود درک نمیکردم به خود آمدم حقوق بازنشستگی روحم را شکست به دنبال کار میگشتم که بتوانم با یک حقوق دیگر اگرچه خیلی کمتر از بازنشستگی باشد دستو پا کنم تا کمک خرج زندگیم شود واز طرفی از آنجا که بسیار آدم فعال قدرت اجرایی کار بالا بود در اداره بسیار برایم سخت بود تحمل این افکار ذهن هرچه بودی برای دیگران بود حالا چی داری .

    با پیشنهاد همسرم به یک سمینار موفقیت رایگان رفتم واستاد محترم هم از گذشته اسفناک خودش گفت وحال روز امروزش که بسیار خوب بود .

    اینجا همان قدم اساسی تحول در فکر وذهن من نشست وبه خودم نهیب زدم اصغر تو هیچ موقع وضعیت زندگیت در کودکی وجوانی دوران تحصیل با همه سختی‌هایی که داشتیم یک پدر کار گردولت با هشت برادرو یک خواهر به سختی این استاد نبوده پس به خودم گفتم من می‌توانم وفعل توانستن را بسیار صرف کروم وشوق اشتیاق زیادی برای تغییر در وجودم موج میزد با قرض کردن پول شرکتی تاسیس کردم فروش لوازم پزشکی آزمایشگاهی که هم کمی سرشته داشتم از کارش وهم این کار را دوست داشتم .

    گذشت من با سختی زیاد کار را ادامه دادم موضوع مهم این بود که من هرگز ناامید نبودم به میگفتم برای استاد(انگیزشی) شده برای من هم می‌شود .

    واما از آنجا اگر در مسیر خدا باشی حتی اون خدای ناقصی که از گذشتگان به ارث برده ایم تلاش را ببیند نا امیدت نمی‌کند باز همسر پیامی فرستاد بااین مطلب که فایل های ثروت استاد عباس منش 24 میلیون تومن واز آنجا که می‌خواهد بنده اش اگر می‌خواهد پیشرفت کند به او کمک می‌کند آنروز من با اسم استاد آشنا شدم وبدون درنگ واردسایت شدم چند تا فایل دیدم وگوش کردم جالب بدون هیچ مقاومتی با استاد عباسمنش عزیز همراه شدم همون که استاد می‌فرمایند که هر کس آماده باشه وارد سایت میشه من لازم نیست کار ی کنم کار راخدا انجام می‌دهد وهمین هم شد .

    دوستان دیگه مطلب خیلی طولانی شد و من امروز بلطف خدا و فایل های استاد عزیز در کار شخصی خودم درآمدی ماهانه متوسط 150 میلیون تومن دارم این را هم بگویم باور کنید فقط باور کنید که میشودما می‌توانیم . حتی دفترم هم تابلو نزدم هیچ مبلغی برای تبلیغ نداده ام تازه‌ای فایلهای استاد را با شدت زیاد وعالی عمل نکرده ام که باید بگویم این هم یکی از ضعف های من است ومیدانم اگر بدرستی ومقاومت فایلها را گوش کنم عمل کنم چه ها که میشود پس قدم اصلی بپذیریریم که ما خالق زندگی خودهستیم

    بپذیرم همچین باورهومهمتر اینکه هر چه می‌خواهیم از خدا بخواهیم

    وهر موقع دوستی از من در کارم سوال می‌کند جواب من این باور توحید عالی است که از استاد یاد گرفتم

    من به عدالت خدا اعتماد دارم آنچه متعلق به من است نمی‌تواند از من گرفته شد بنابراین ارام واسوده هستم

    خداوند یار ونگهداری همه دوستان هم‌خانواده استاد عباسمنش باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  10. -
    لی لی گفته:
    مدت عضویت: 2234 روز

    سلام به همگی

    دیروز وقتی داشتم کمد کتابهام رو مرتب میکردم یه سری سررسیدهایی رو پیدا کردم که خاطرات گذشته رو توش نوشته بودم، تقریبا مربوط به 12- 13 سال پیش

    استاد این دفترها برام یک چکاپ فرکانسی کامل بود، اینکه قبل از آشنایی با شما چی بودم و الان چی هستم و لیلای قبل از آشنایی با شما رو به صورت کامل بهم نشون داد، لیلایی که بزرگترین آرزوش، آرزوی مرگ بود، لیلایی که اونقدر تلخ بود و احساس بی ارزشی میکرد که نا خودآگاه این تلخی رو هم به بیرون منتقل میکرد و متقابلا هم چیزی جر تلخی دریافت نمیکرد

    قسمتی از خاطراتم مربوط به روزهای اولی بود که تازه کارمند شده بودم، اونقدر به جزئیات، دیالوگهای مطرح شده با همکارانم رو نوشته بودم که خودِ امروزم، تعجب کرده بود که چقدر اون روزها حرف و نظر بقیه برام مهم بوده، چرا وقت ارزشمندت رو برای نوشتن این اراجیف گذاشتی

    -چقدر از رفتارهای بقیه و حرفها و شوخی های ساده، زود ناراحت میشدم و سریع عکس العمل نشون میدادم و بعد هم عذرخواهی میکردم با این دلیل که دوست ندارم دیگران ازم ناراحت باشن، یا خیلی هم ناراحتی رو کش ندم چون همکاره و ممکنه یه روزی کارم بهش بیفته( واااااای که من چقدر مشرک بودم و بعد این همه احساس بد داشتم که چرا پس زندگیم تغییر نمی کنه)

    – در صورتی که لیلای امروز حتی اگه حرفی بزنه که دیگران ناراحت بشن، با خودم میگم من که نیتم ناراحت کردن بقیه نبود پس ایراد از اونه نه من، و با اینکه هنوز توی توحید عملی خیلی مشکل دارم، ولی هیچ جایی نبوده که کار کسی رو با این نیت انجام بدم که ممکنه یه جایی هم کار من به اون بیفته

    -چقدر احساس گناه داشتم و چقدر اطرافیانم بهم احساس گناه میدادن و متقابلا من هم به اونها

    چقدر احساس قربانی شدن داشتم، چقدر باور کمبود داشتم، پنج سال تمام از کاری که در اون بودم راضی نبودم هم از لحاظ کم بودن حقوق، و هم به خاطر همکار خانومی که داشتم و فوق العاده آدم بد قلقی بود، اون روزها بارها و بارها میرفتم مصاحبه، فقط به این نیت که به مدیرمون که آدم به معنای واقعی فرشته سیرتی بود احساس گناه بدم که تو نمی تونی این شرایط رو درست کنی و از طرفی هم این باور رو داشتم که جاهای دیگه هم شرایط کاری همینه و حداقل مثل این مدیرم نمی تونم آدم خوبی پیدا کنم

    روابطم توی خونه که افتضاح بود،درگیری های مداوم علی الخصوص با مامانم و خواهرم

    -همون مادری که من اینقدر باهاش مشکل داشتم، الان بهم میگه که تو نعمت و برکتی، من اگه تو رو نداشتم نابود شده بودم

    -چقدر نگاه انسانی به خدا داشتم، چقدر با خدا قهر و آشتی کرده بودم، خدایی که خدای امتحان گرفتن و مچ گرفتن بود

    -چقدر تمرکز بر نکات منفی داشتم، سطرهایی که در مورد سفرها و گردشها نوشته بودم فقط چند خط کوتاه بود که مثلا رفتیم به فلان جا، ولی سطرهای مربوط به ناراحتی ها و مشکلات به دیتیل و مفصل و چند صفحه ای بود

    استاد من جز شاگرد زرنگهات نبودم اعتراف میکنم که خیلی جاها فقط شنونده فایلها بودم، ولی واقعا زندگی امروز من با زندگی 10 سال پیش من، زمین تا آسمون فرق کرده

    حس آدمی رو دارم که اون موقع داشته خفه میشده، انگار فقط به زور هر از گاهی سرش رو از آب میآورده بیرون تا نفس بکشه تا زنده بمونه ولی الان اونقدر احساس آرامش دارم و اونقدر حسم خوبه به خاطر موهبت حیات که خدا بهم ارزانی داشته که نگو، با اینکه ماه بعد وارد 40 سالگی میشم با اینکه هنوز خیلی از خواسته های من تیک نخورده ولی من دیگه یه لیلای ناامید نیستم، لیلایی نیستم که فکر کنم توی خیلی زمینه های زندگی فرصتها رو از دست دادم، بلکه یه لیلای امیدوارم

    همه اون دفترها رو میخوام معدوم کنم ولی اینجا می نویسم که فراموش نکنم چی بودم و چی شدم

    استاد واقعا و با تمام وجودم ازت سپاسگزارم

    استاد دوره احساس لیاقت که دیگه انگار جون اضافی ای بود که بهم داده شد، تا قبل از اون خیلی فایلها و تمرینها انگار برام نامفهموم بود، به قول شما انگار منطقش رو نمی دونستم، مثل یه فرمول ریاضی که فقط حفظش کرده بودم و توی عمل فراموشم میشد ولی باید دوباره بعد دوره لیاقت یه بار دیگه همه درسهام رو مرور کنم این بار با یه نگاه جدید به این لیلایِ ارزشمند و لایق نعمتها و ثروتها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای: