https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/12/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-12-06 04:51:242023-12-06 05:26:44قدم اصلی تحوّل زندگی
648نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و هم خانواده ای های نازنین،
این فایل نشانه ی امروزم بود و چه یادآوری خوبی بود برای این قانون که تمام اتفاقات زندگیمون رو خودمون خلق میکنیم.
مدتیه در مورد کارم افتادم تو یه سیکل معیوب و میدونم باید یه فکر اساسی براش بکنم. باید هر روز و هر لحظه به خودم یادآوری کنم که من قربانیِ شرایط نیستم، من خالق شرایط هستم. باید شرایط کاریم رو اونجوری که دوست دارم پیش بره هر روز با خودم تجسم کنم. من با تجسم و باور به اینکه میتونم به خیلی جاها رسیدم. همین شرایطی که الان دارم به لطف الله مهربان قبلاً از آرزوهام بوده، اما انسان فراموشکاره و این ذهن سعی میکنه مدام کمبودها و ناخواسته ها رو به یاد بیاره.
دارم دوباره دوره ی احساس لیاقت رو شروع میکنم و امیدوارم خدا کمکم کنه توی این مسیر ثابت قدم باشم. خدایا، ما رو به راه راست، به راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای، هدایت کن!
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان زیبا.امروز سومین روز تحول من است.از چند سالی است که با محصولات شما اشنا شدم.اما مدام در مسیر رفت و برگشت داشتم دقیقا رفتار سینوس وار!اما باز با تضاد هایی که جهان فوق هوشمند خداوند به من نشان داد تصمیم گرفتم که دوباره مسیر را ادامه بدهم.توی این سه روز که واقعا تصمیم گرفتم خدا میدونه که چقد معجزات برای من رخ داده البته نشانه هایی که شاید برای مردم دیگر احمقانه باشد!اما برای من نه برای من به این معنا بود که قانون عمل میکند.دیروز هدایت شدم به پارک و اونجا شروع کردم باور های ثروت ساز نوشتن که باز ندایی درونم گفت اول از فایل های کنترل ذهن شروع کن قدم اول کنترل ورودی و خروجی هاست .چه نکته مهم و با ارزشی!فریده تو خالق زندگی ات هستی .چه گونه؟با تمرکز اگاهانه به روی زیبایی ها قدم به قدم به من گفته خواهد شد من در مسیر خوشبختی هستم و خداوند قدم به قدم با من همراه است.اگر الان نتایج کوچکی دریافت میکنم اولا بخاطر قانون تکامل هست ثانیا بخاطر ظرف وجود من است و بخاطر اینکه خواسته هایم و قانون حاکم بر جهان باید برایم باور پذیر بشود.پس همانگونه که گفتم باید همین نشانه های کوچک را روزی صدبار با خودم تکرار کنم فریده قانون داره عمل میکنه….امیدوارم هر روز قوانبن را بهتر از پیش درک کنم.فریده برای تغییر شخصیت جهادی اکبر لازم است .فریده با کمک الله هر کاری شدنی است.فریده هر گاه خواستی غر بزنی اگاهانه زیپ دهانت را ببند!هر گاه نشخوار ذهنی به سراغت آمد اگاهانه ذهنت را متمرکز زیبایی ها کن!هر گاه از کسی یا چیزی یا شرایطی ترسیدی اگاهانه توحید را به خودت یاد اوری کن.هر وقت در مسیر نا امید شدی اگاهانه از انرژی عظیم و نیروی فوق العاده ای من آن را به نام الله میشناسم کمک بگیر او همیشه همراه و یاور توست.فریده نقاب مظلوم نمایی را از چهره ات بردار و با افتخار دستت را بالا بگیر و بگو من مسؤل تمام اتفاق های زندگی ام هستم.خدا رو شکر بخاطر این همه نعمت که اکنون دارم.ممنونم از استاد عزیز و مریم جان که در این مسیر منو همراهی میکنن.و ممنون از بچه های سایت که انقد کامنت های فوق العاده میزارن که کار تمرکز به روی نکات مثبت رو انقد برام راحت کردن.سپاس از همه.
آگاهانه توجه کنیم به نکات مثبت افراد و بهشون احساس خوبی بدیم و تا عادت کنیم اول زیبایی ها نکات مثبت افراد رو ببینیم
سپاسگزارم که دیگه قشنگ با این آگاهی ها اصلا خودتون در رو هم باز میکنید برای آدم.
دلیلی که باعث شد بیام و کامنت بنویسم
اول اینه که کامنت نوشتن بهم کمک میکنه بهتر و بیشتر در مسیر بمونم
دوم دارم میبینم زندگیم داره آرام آرام روان تر میشه!
همین امروز تغییرات رو دیدم
حتی آدم های زیبایی که دیدم امروز رو هم تو دفترم نوشتم
آدم های غریبه ای که بهم لبخند زدن
کنترل ذهن بهتری که داشتم
اینکه به موقع و از مسیر بهتری به کلاسم رسیدم
حتی اینکه امروز راحت تر از خیابون رد شدم :)
و یه سری اتفاقات دیگه
من دوستدارم به کوچیکترینشون هم توجه کنم و بگم ببین قانون چطور جواب میده و دارم آسانی های بیشتری رو تجربه میکنم
این کاریه که همیشه باید انجام بدم
استاد هم خیلی نتایج بزرگی گرفتن اما به قول خودشون تو اون قسمت سریال زندگی در بهشت وقتی اون اقا بین اون همه جمعیت اومدن و اون گردنبند رو گردن استاد انداختن
میگفتن من بارها و بارها به این جور اتفاقات توجه میکنم و درموردشون صحبت میکنم.
استاد من هم این ویژگی رو دارم با ذوق تعریف میکنم همچین اتفاقاتی رو که تجربه میکنم.
باید بیشتر توجه کنم بیشتر تکرار کنم این آگاهی هارو
تا بتونم بیشتر باور کنم
چون منم خیلی وقتا فراموش میکنم که خالق 100٪ شرایط زندگیم هستم و هیچکس هیچ تاثیری تو زندگیم نداره!
چون منم فراموش میکنم در هرلحظه دارم لحظه ی بعدم رو خلق میکنم و میتونم با تغییر فرکانسم اتفاقات رو تغییر بدم.
استاد عزیز چقدر دارم بهتر میفهمم هر چه بیشتر گوش میدم و درکم از قوانین بیشتر و به روتر میشه به همون اندازه دارم نتیجه میگیرم
شکل زندگیم داره عوض میشه آگاهی های من داره زندگی من رو تغییر میده نگاهم به همه مسائل مثبت شده و خالق بودن زندگی رو دارم بهتر درک میکنم و توجه به زیبایی ها و خواسته هام رو دارم بیشترش میکنم مراقب ورودی های ذهنم هستم و مثل آدم روزه داری که اگه چیزی رو بخوره یا فکرش رو آلوده کنه روزه اش باطل میشه من هم اون قدر مراقب افکارم هستم
از عزت نفس شروع کردم و همش مراقب خودم هستم و تغییر رو دارم احساس میکنم و دنیای بیرون من هم داره تغییر میکنه آنقدر ذوق زده ام که خواب رو از چشمام گرفته و دنیای باورها خیلی قدرتمند شده برام
خودم رو مسئول تمام اتفاق های زندگیم دونستم پس شروع کردم به خلق آگاهی های ناب و سازنده
من زنده ام پس درستش میکنم من نفس میکشم پس خدا رو متشکرم و هر لحظه برام تازگی داره و انگار تجربه جدیدی از از این زندگی در کره خاکی رو شروع کردم
به نام خدایی که خلق زندگیم را به دستانِ مبارکِ من داده است،میگن خدا وقتی خواست ماهی رو خلق کنه راجبش با دریا صحبت کرد،وقتی خواست درخت رو خلق کنه راجبش با خاک صحبت کرد و وقتی خواست من رو خلق کنه راجبش با خودش صحبت کرد.چقدررر پارادایس زیباستتت،رنگ آبی آسمون و رنگ آب چقدر شبیه هم بودن…ابرهای خوشکلللل که درامتداد هم به شکل مربع ومستطیل دراومده بودن،خدایاااااشکرت، آسمون اینقدر زیباست که داره زیبایی اش رو توی آب پارادیس تماشا میکنه،خدایاااااشکرت برای این همه زیبایی،رابطه قشنگه استاد بامریم جون،که هر بار استاد توی فایل ها اسمشون رو میارن وازشون قدردانی میکنه،بهش احساس مهم بودن میده،و مطمئنم این احساس خوب رو در بانو ایجادمیکنه که من وتلاش هایم دیده میشن، الهیییی شکرت
استاد خیلیی بهتون افتخار میکنم
چه فایل زیبایی،چه حرفهای تامل برانگیزی،
من ویژگی شخصیتم اینطوریه که به جای اینکه چندین فایل رو درطول روز گوش بدم،دوست دارم همون فایل ها رو با تمرکز گوش بدم و بنویسم و فکر کنم،از خدای آگاه وبصیر میخام قلبم رو با نور ایمان منور بکنه و دریچه ی قلبم رو برای لمس این آگاهی ها بازبکنه…
استاد می دونید چیه،بیشترین عاملی که باعث شد که بگم آره آرههه این آگاهی ها درسته چی بود؟
یه مسئله توی خونه مون بود و اون جدایی خواهرم از همسرش توی سن 21،22سالگی بود و من اون موقع یه بچه 5،6ساله بودم،که خواهرم با دخترش اومدن خونه مون و از اونجایی که این جدایی تقریبا اولین جدایی فامیل بود همیشه و همیشه توجه روی همین موضوع بود،صبح ها با غُرغُرهای مادرم شروع میشد،مهمانی وعید دیدنی می رفتیم جریان همین بود،فقط این رو بگم توجهها فقط روی همین مورد بود،می دونید بعدش چی شد؟زندگی برادرم با سه بچه بعد از ده ،دوازده سال به همین نقطه رسید وجهان باز هم به ما ثابت کرد ما به هرچیزی فکر کنیم همون میشه با این وجود که زندگی خوبشون زبانزد بود،،
البته اینم بگم زن برادرم توی مدت زندگیشون بیشتر وقتها توی خلوت خودش این صحبت بود اگه این رابطه بهم بخوره چی وشما تا تهش رو برید دیگه……
این برای من بزرگترین درس بود که به جای مقصر دونستن دیگران روی شخصیت و افکار خودم کار کنم،،البته منم مثل بقیه فکر میکردم دیگران مقصرن،تا اینکه وارد سایت شده ام و این حرفهای شما تاییدی بود برای این ماجرا
چندین بار توی ذهنم این بود که به برادرم سایت رو معرفی کنم،اما گفتم نه،،خدا ما رو به یک اندازه دوست داره خدا به موقع هدایتش میکنه،،و من نمی تونم انرژی خودم رو صرف دیگران بکنم وتازه تغییر هم نکنن(البته این دیدگاه رو قبلا نداشتم)
پاشنه آشیل من دلسوزیدلسوزیهههه، به خصوص نسبت به خونواده ام،،و اینجا ضعفم هست و دارم روش کار میکنم،،،
خدایاااااشکرت که هستی وبرایمان خدایی میکنم
من خدا رو با ستارالعیوب می شناسم که هر موقع خطا کردم،پوشوند واجازه نداد آبروم بره و بهم عزت بخشید
خدایا تویی ستّار،،،،،،همه خوابن تویی بیدار
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده،،،،،درشب ظلمانی ام ماه نشانم بده..
استاد جان خیلی ازتون سپاسگزارم این فایل فوقالعادهست….مریم جون سپاسگزارم که پا به پای استاد با عشق در تهیه فایلها کمک میکنید
خدایا شکرت
————-
آدم فراموش میکنه من خالق زندگیم هستم، منم فراموش میکنم…هر بار باید به خودمون یادآوری کنیم
بار ها توی کامنتهام نوشتم که نسبت به قبل چقدر تغییر کردم در تمام جنبه ها از وقتی که یه کوچولو باور کردم که من خالق زندگیمم و عمل کردم:) امروز میخوام بنویسم در چه بخشهایی شرک دارم و نتایج هنوز نیومده چون من در این زمینهها باور ندارم که خالق زندگیمم و میترسم چون شرک دارم… الان موضوعی که برام بولده و میتونم بگم تقریبن روزی نیست که بهش فکر نکنم! موضوعِ پیدا کردن علاقه و درآمد داشتن از موضوع مورد علاقهامه…میدونم به نشستن تو خونه و فکر کردن نیست!!… اما اقدام نمیکنم چون کمالگرایی دارم چون شرک دارم چون پدرم واقعن توی ذهنم بزرگترین بتعه برام… هر موقع میخواستم اینارو بنویسم ذهنم میگفت اینجا از نکات مثبت بنویس اینا ناخواستهس یا میگفت تو ک میدونی وضعیتت چیه و توی دفتر هم نوشتی دیگه نیازی نیست ردپا بزاری! .. ولی الان که نوشتمش؛ به خودم افتخار میکنم. این خودافشاییها واقعن شجاعت میخواد.»
یادمه توی فایلی که در مورد هدف بود استاد گفتن هدفی رو انتخاب کنید که اگه بهش برسید چندتا هدف دیگه رو در بر بگیره و مسیر چندتا دیگه از هدفاتونو براتون روون کنه
الانم من خودم میدونم اگه از لحاظ مالی مستقل بشم در تمام زمینهها پیشرفت میکنم هم روابط هم سلامتی هم معنوی…..
از خدا میخوام از قدرتش بهم قدرت بده تا بتونم عمل کنم به آگاهیها
ای که مرا خواندهای
راه نشانم بده
————-
چیزی که خیلی دلگرمم میکنه وقتی ذهنم نجوا میکنه میگه نمیشه و نمیتونی و …. اینه که وقتی به روند زندگیم فکر میکنم: انصافن از زمانی که با آگاهیها آشنا شدم تا به الان؛ هر روز نسبت به روز قبل ، هر ماه نسبت به ماه قبل ، هر سال نسبت به سال قبل وضعیت زندگیم رو به رشد و صعودی بوده شکر خدا ،،،،،،. معجزههااااااا دیدم ….
مقایسه قبل و بعد ورودم به این مسیر خیلی در کنترل ذهن کمکم میکنه
نمیدونم قراره چی بشه ولی یه حسی میگه همه چی عالی پیش میره و نه تنها به این خواستهام بلکه به تمام خواستههام میرسم چون خدا با منه چون هر لحظه خداوند هدایتم میکنه چون حمایتم میکنه و حفاظتم میکنه پس نه ترسی دارم و نه غمگین میشوم
سلام به دوستان خوبم درخانواده عباس منش. من دوتا بچه کوچک سه ساله و یک ساله دارم . که خیلی مشغولم میکنند، و بخاطر چالش هایی که در سلامتی و روابط دارم خیلی دلم میخواد برم قدم اول رو بخرم و کار کنم. ولی واقعا وقت خیلی کمی براخودم دارم، فکر کردم خوب ساعتهایی تو هفته یه پرستار بگیرم بچه رو نگه داره که من رو خودم کار کنم، ایا بنظرتون این کار درستیه؟ اگر نخوام واقعا باید از خواب و استراحتم که زیاد هم نیست بزنم تا بتونم کار کنم.
استاد این فایل چقدر عالی امیدوارم منم دوباره بتونم رو خودم کار کنم. و من چندتا از نظرات با بالاترین امتیاز این فایل رو خوندم چقدر هرکدوم عالی بوده
همون موقع ک داری کارای بچه ها و خونه رو انجام میدی، ایرپاد بزار گوشت، یا هدفون و فایل ها رو گوش کن. کم کم زمان هم برات جور میکنه خدا،به بهترین شکل ممکن.استاد میگفتن اون موقع ک راننده تاکسی بودن فایل هارو میزاشتن تو گوش میشنیدن.
مرسی فاطمه عزیز که پاسخ دادی، الان هم خیلی اوقات اینکارومیکنم یا اخر شبا نمیخوابم گوش میکنم ولی نمیتونم بنویسم وفوکوس کنم روشون.گفتم شاید نیاز تمرکز بیشتر کنم. یه مشکلی که دارم کنترل ذهن، میدونم باید اینکاروکرد ولی گاهی پیش دوستان یا خانواده شروع میکنم حرفای منفی زدم و ان تایم اصلا حواسم نیست،بعدا یهو یادم میفته وای نباید ان حرفارو میزدم. میشه راهنماییمکنید چیکار کنم اگاه تر بشم به خودم وبتونم اگاهانه کنترل ذهن کنم؟
در ابتدای مسیری، همین که آگاه میشی و قطع میکنی اون حرف ها رو، یا آگاه میشی به اشتباه بودن فکر، آگاه میشی به اینکه احساست بده و این احساس بد درست نیست، این یعنی پیشرفت عزیزدلم.اشکال نداره، بزار گوشت حین کار و به خدا بگو، خدایا تو توانایی درک آگاهی ها رو در خر شرایطی که دارم بهم بده، برای من زمان بساز.کم کم وقتی حین کارای خونه یا خوابوندن بچه ها یا… فایل گوش میدی تمرکزتم میره رو فایلا. مثلا خود من، زساد یا اینکه بشینم و فایل گوش بدم اوکی نیستم هنوز،خسته میشم، خوابم میگیره، در عوض عاشق تمیز کردن اشپزخونه و شستن ظرف ها شدم، چون میییییرم با هدفون روی گوش و اصلا نمیفهمم کارام کی تموم میشه.
استاد امروز روز دومی هست که باز شروع کردم روی خودم کار کنم و امروز تصمیم گرفتم این فایل از فایل های کنترل ذهن و گوش بدم استاد با اینکه روز دومه ولی کلی اتفاق داره میوفته کلی هماهنگی امروز خود پدرم که مخالف کار کردنه منه اومد گفت همچین کاری هست میخای بری اصن برو یچیزی یاد بگیر خودم پولشو میدم برو سرکار تو خونه حوصلت سر نره خدا میدونه انقدر برا این موضوع تعجب کردم و البته خداروشاکرم ک نگو جدیدا به خاهرم فک میکنم بهم زنگ میزنه پیام میده اصن انرژیم بهتر شده نمیدونم چرا این دفعه همه چی خیلی خوب داره جواب میده خدایاشکرت یه اگهی توی دیوار پیام داده بودم جواب داد خدایاشکرت واقعا به قول خودتون اول نتیجه ها کوچیکه ولی همینا رو من مینویسم بالاشم مینویسم برای کدوم روزه و هی خدارو شکر میکنم
استاد من این فایل رو قبلن هم گوش کرده بودم ولی اصن متوجه بعضی قسمتا نشده بودم مثلن اون قسمتی که میگین حتی اگه ی اتفاق به ظاهر منفی میوفته تو بیا ی جور دیگه نگاهش تو خالقی تو خودت اون اتفاقو میتونی به نفع خودت تغییر بودی چون تو خالق زندگی خودت هستی همونجور که رزا داخل فایل 37 گفت و گو با دوستان خیلی زیبا میگفت که من رزممو بذای همه میفرستادم کسی جواب نمیداد ولی تا یکی جواب داد و گفت نه ما تورو نمیخایم بازم خوشحال شدم بازم خداروشکر کردم
الان بهتر دارم میفهمم و خداروشکر میکنم که داخل این مسیرم و شمارو داریم:))))))
با سلام و عرض ادب به استاد عزیز دل و خانم شایسته نازنینم
این فایل یه نشانه بود برای من
چند وقتی هست که بشدت کنترل مغزم سخت شده قشنگ حس میکنم دارم میجنگم ، ورودی های نا مناسبی که میبینم هر ورودی که میگیرم قشنگ روز بعد اون موضوع برای من رخ داد یه جاهای فک میکنم ترسناکه که ای وای هدا تو قانون میدونی کنترل کن ورودی هاتو غذای مغز ته ولی کنترل مغزم خراب شد تاثیر زیادی روی همه چی گذاشته و این عصبی تر میکنه منو ، قبلا یه دوست داشتم مینشستیم ساعت ها درباره قانون سایت استاد حرفای استاد کامنت ها دورها حرف میزدیم و هرروز همو میدیم حس میکردم تنها نیستم تو این راه حرفامو به کسی که میفهمه قانون چیه میزنم ولی بنا بر یک سری باور های مسخره که من درباره ازدواج و ارتباط عاطفی دوستانم دارم کمی فاصله افتاد فرکانسم دخیل بود چند وقتی یکبار با هزار زور زر هم میدیدم هروقت هم میدیدمش تایمی کوتاهی هست و یادرباره رابطه اش حرف میزنه و یا سرش توگوشیه خارج از لین دوحالت نیست چراااا بخاطر باورهای مسخره من خلاصه من کار میکنم رو خودم ولی یه جاهای حس میکنم نیازه صحبت کنم چیزای که فهمیدم از قانون با کسی به اشتراک بزارم مغزم ارور میده از حجم اطلاعات و اتفاقات خوبی که میل به صحبت کردن دربارشون دارم بعد فک کردم گفتم خب چکار کنم کسی نیست رفیق دارم ولی رفیقی که ذوق های من درباره ستاره قطبی ، یا درباره باورهای که روش کار کردم و نتیجه میبینم بفهمه یا درکی داشته باشه نیست بعد یاد این افتاد دختر خوب تو هرروز سایت کامنت میخونی خودت کامنت بنویس حرف بزن از همه چی از نتیجه ها از اتفاقات قشنگ از شکر گذاری ها و… گفتم تو این فایل دست به کامنت بشم
فایل نشانه من بود امروز به تضاد عزت نفس و کنترل ذهن برخوردم من مربی هستم و تازه کارمو شروع کردم هنوز هم یادمیگیرم و هم سعی میکنم بهتر بشم تو کارم این روزا هم از لحاظ جسمی. هم فکری مغزم ارور داد درواقعه من واکنشگرا به اتفاقات اطرافم بودم واین روی کارم تاثیر گذاشت که باعث شد حرفی از یکی از شاگردهام بشنوم که منو بهم ریخت(واکنشگرا بودن) بخودم اومدم گفتم دختر بخودت بیا این تضادی که دوباره داری بهش میخوری ولی بجا اینکه روی اون کار کنی شروع کردی از اون شاگرد ایراد گرفتن؟! چطور با من اینجوری صحبت میکنه؟! عزیزم تو در چه حال و فرکانسی هستی که این حرفا شنیدی ؟! اصن حواست هست بخودت این روزا میفهمی چی به خورد بدنت و مغزت میدی؟! چی میشنوی چه ورودی داری پیگیر چی هستی ؟!
گفتم ببین هدا تو هرچی میبینی هرچی میشنوی از بقیه و هر اتفاق هر شخص میبینی بخاطر مدار، فرکانس و افکارته تمام پس سعی کن تضادهاتو پذیرا باشی عاقا تضاد زندگیم اینه چرا بوجود اومد تا من بفهمم چی میخوام کجا کارم مسیرم ایراد داره بعد بشینم مغزم بزار تو یه کاسه و مسئله رو حل فصل کن اول حست خوب کن اره این تضاده هجوم افکار که وای تو عزت نفست ایراد داره سه ماه کار کردی خوب شدی الان چت شده الان از کجا شروع کنم کار کنم و کلیییییی افکار ولی استاد تو فایل های بینظیر در پرتویی اگاهی چقدر قشنگ فرمودند خودتو پذیرا باش و زمانی که میبینی افکارت قفلت کردن کاری از دست بر نمیاد نظاره گر باش اوکی من هدا الان بااین همه فکر چکار کنم هیچی نگاه کن تلاشی برای توقفشون نکن خودتو اروم رها کن فلا همینی خودتو در آغوش بگیر و بپذیر خودتو و…. یواش یواش از دست پا زدن رها میشی فقط نگاه میکنی بی تفاوت تمام خوب میشم .
بعد از رها کردن میبینی بهتری بعد شروع میکنم ترتیب کردن مغزم یه کار کوچک من امروز به تضاد عزت نفس برخوردم برمیگردم به دوره عزت نفس گوش میدم کامنت دوره رو میخونم من بهتر میشم اره همین الانم که این کامنت رو برای خودم مینویسم بهتر شدم با عجیب غریب ترین فکرها و مغز درد اومدم تو سایت و گفتم بنویسم برای خودم رفیق تو دنیای واقعی ندارم براش بگم ولی استاد قشنگم که هست خانم شایسته عزیزم وهزار رفیق بینظیر تو این سایت خفن هستن حرفامو میفهمند این کامنت منم بمونه بعنوان یک روز پر تنشی که بااین حال سعی کردم کنترل کنم و بیام بنویسم برای خودم و اینک بگم این شجاعت گفتن رو از سعیده عزیز دل گرفتم این بانو توحیدی خوش قلم هرروز با خوندن اتفاقات قشنگی که براشون رخ میده و مینویسن برای خودش از همه چیز از تضادها و نشانه ها نتیجه هاشون من واقعا هرروز باعشق کامتتهاشون میخونم و لذت میبرم قشنگ مرور میکنم دورها و حرفای استاد رو از همین جا ممنونم برای وجودتون تو سایت
استاد عزیز دلم مرسی که برای تک تک حرفاتون برای تک تک نتیجه هاتون و برای وجودتون عاشقتم خیلییییییییییی زیاد.
من خالق زندگی خودم هستم وتمام شرایط زندگی را چه بد وچه خوب خودم بوجود میارم
دقیقا موقعی بااین قانون آشنا شدم وشنیدم
که توی بدترین شرایط زندگی قرارداشتم
اوضاع مالی بد ،بیماری شدید وخونه نشین شدن همسرم ،اجاره نشینی وبیکاری همسرم ،
کارکردن خودم هرجاکه بودم همه ی شرایط سرکار وکارفرما برام سخت گیر وشرایط بد ی داشتم
مدام درحال گله وشکایت کردن ،شب تاصبح گریه وزاری کردن بدرگاه خدا ،دائم پیش همسایه وخانواده ام صحبت کردن درباره شرایط بد زندگیم ،انتظار بیخود وبیش ازحد ازدیگران ،را داشتم
فقط کافی بود کسی حرفی ،گله مندی را از اوضاع زندگی یا جامعه شروع کنه من دیگه ولکن نبودم ،خیلی حرف میزدم ،گریه میکردم
خیلی هم دلنازک و اشکم سریع سرازیر میشد
خیلی از وضعیتم بدم اومده بود از خودم که چرا اینقدر گریه میکنم ،گله وشکایت میکنم
ازخودم خسته شده بودم ،
وقتی با استادعزیزم آشنا شدم فایلهای رایگانو گوش دادم ،تمرکز روی نکات مثبت را شنیدم
یادگرفتم که باید اول خودمو تغییر بدم ،
خیلی برام سخت بود که حرف نزنم ،کنترل افکارم خیلی سخت بود ولی خداروشاکرم باکلی تمرین تونستم فکرهامو کنترل کنم
وخداشاهده بعداز یکماه چنان زندگی من تغییر کرد که نه تنها خودم بلکه کل فامیل هم توخواب نمیدیدند ما اوضاع واحوال زندگیمون تغییر کنه ،
خداروشکر یه دکترعالی پیدا کردیم شوهرم روبه بهبودی رفت ،بعداز چهارماه حالش خیلی خوب شد تونست بره سرکار ،
به نام خدای یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و هم خانواده ای های نازنین،
این فایل نشانه ی امروزم بود و چه یادآوری خوبی بود برای این قانون که تمام اتفاقات زندگیمون رو خودمون خلق میکنیم.
مدتیه در مورد کارم افتادم تو یه سیکل معیوب و میدونم باید یه فکر اساسی براش بکنم. باید هر روز و هر لحظه به خودم یادآوری کنم که من قربانیِ شرایط نیستم، من خالق شرایط هستم. باید شرایط کاریم رو اونجوری که دوست دارم پیش بره هر روز با خودم تجسم کنم. من با تجسم و باور به اینکه میتونم به خیلی جاها رسیدم. همین شرایطی که الان دارم به لطف الله مهربان قبلاً از آرزوهام بوده، اما انسان فراموشکاره و این ذهن سعی میکنه مدام کمبودها و ناخواسته ها رو به یاد بیاره.
دارم دوباره دوره ی احساس لیاقت رو شروع میکنم و امیدوارم خدا کمکم کنه توی این مسیر ثابت قدم باشم. خدایا، ما رو به راه راست، به راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای، هدایت کن!
عاشقتونم (قلب های زیاد)
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان زیبا.امروز سومین روز تحول من است.از چند سالی است که با محصولات شما اشنا شدم.اما مدام در مسیر رفت و برگشت داشتم دقیقا رفتار سینوس وار!اما باز با تضاد هایی که جهان فوق هوشمند خداوند به من نشان داد تصمیم گرفتم که دوباره مسیر را ادامه بدهم.توی این سه روز که واقعا تصمیم گرفتم خدا میدونه که چقد معجزات برای من رخ داده البته نشانه هایی که شاید برای مردم دیگر احمقانه باشد!اما برای من نه برای من به این معنا بود که قانون عمل میکند.دیروز هدایت شدم به پارک و اونجا شروع کردم باور های ثروت ساز نوشتن که باز ندایی درونم گفت اول از فایل های کنترل ذهن شروع کن قدم اول کنترل ورودی و خروجی هاست .چه نکته مهم و با ارزشی!فریده تو خالق زندگی ات هستی .چه گونه؟با تمرکز اگاهانه به روی زیبایی ها قدم به قدم به من گفته خواهد شد من در مسیر خوشبختی هستم و خداوند قدم به قدم با من همراه است.اگر الان نتایج کوچکی دریافت میکنم اولا بخاطر قانون تکامل هست ثانیا بخاطر ظرف وجود من است و بخاطر اینکه خواسته هایم و قانون حاکم بر جهان باید برایم باور پذیر بشود.پس همانگونه که گفتم باید همین نشانه های کوچک را روزی صدبار با خودم تکرار کنم فریده قانون داره عمل میکنه….امیدوارم هر روز قوانبن را بهتر از پیش درک کنم.فریده برای تغییر شخصیت جهادی اکبر لازم است .فریده با کمک الله هر کاری شدنی است.فریده هر گاه خواستی غر بزنی اگاهانه زیپ دهانت را ببند!هر گاه نشخوار ذهنی به سراغت آمد اگاهانه ذهنت را متمرکز زیبایی ها کن!هر گاه از کسی یا چیزی یا شرایطی ترسیدی اگاهانه توحید را به خودت یاد اوری کن.هر وقت در مسیر نا امید شدی اگاهانه از انرژی عظیم و نیروی فوق العاده ای من آن را به نام الله میشناسم کمک بگیر او همیشه همراه و یاور توست.فریده نقاب مظلوم نمایی را از چهره ات بردار و با افتخار دستت را بالا بگیر و بگو من مسؤل تمام اتفاق های زندگی ام هستم.خدا رو شکر بخاطر این همه نعمت که اکنون دارم.ممنونم از استاد عزیز و مریم جان که در این مسیر منو همراهی میکنن.و ممنون از بچه های سایت که انقد کامنت های فوق العاده میزارن که کار تمرکز به روی نکات مثبت رو انقد برام راحت کردن.سپاس از همه.
اگاهانه تمرکزمون رو بذاریم روی زیبایی ها
اگاهانه تمرکزمون رو بذاریم روی نعمت هایی که داریم
آگاهانه توجه کنیم به نکات مثبت افراد و بهشون احساس خوبی بدیم و تا عادت کنیم اول زیبایی ها نکات مثبت افراد رو ببینیم
سپاسگزارم که دیگه قشنگ با این آگاهی ها اصلا خودتون در رو هم باز میکنید برای آدم.
دلیلی که باعث شد بیام و کامنت بنویسم
اول اینه که کامنت نوشتن بهم کمک میکنه بهتر و بیشتر در مسیر بمونم
دوم دارم میبینم زندگیم داره آرام آرام روان تر میشه!
همین امروز تغییرات رو دیدم
حتی آدم های زیبایی که دیدم امروز رو هم تو دفترم نوشتم
آدم های غریبه ای که بهم لبخند زدن
کنترل ذهن بهتری که داشتم
اینکه به موقع و از مسیر بهتری به کلاسم رسیدم
حتی اینکه امروز راحت تر از خیابون رد شدم :)
و یه سری اتفاقات دیگه
من دوستدارم به کوچیکترینشون هم توجه کنم و بگم ببین قانون چطور جواب میده و دارم آسانی های بیشتری رو تجربه میکنم
این کاریه که همیشه باید انجام بدم
استاد هم خیلی نتایج بزرگی گرفتن اما به قول خودشون تو اون قسمت سریال زندگی در بهشت وقتی اون اقا بین اون همه جمعیت اومدن و اون گردنبند رو گردن استاد انداختن
میگفتن من بارها و بارها به این جور اتفاقات توجه میکنم و درموردشون صحبت میکنم.
استاد من هم این ویژگی رو دارم با ذوق تعریف میکنم همچین اتفاقاتی رو که تجربه میکنم.
باید بیشتر توجه کنم بیشتر تکرار کنم این آگاهی هارو
تا بتونم بیشتر باور کنم
چون منم خیلی وقتا فراموش میکنم که خالق 100٪ شرایط زندگیم هستم و هیچکس هیچ تاثیری تو زندگیم نداره!
چون منم فراموش میکنم در هرلحظه دارم لحظه ی بعدم رو خلق میکنم و میتونم با تغییر فرکانسم اتفاقات رو تغییر بدم.
خداروشکر که تونستم دوباره کامنت بذارم
سپاسگزارم :)
استاد عزیز چقدر دارم بهتر میفهمم هر چه بیشتر گوش میدم و درکم از قوانین بیشتر و به روتر میشه به همون اندازه دارم نتیجه میگیرم
شکل زندگیم داره عوض میشه آگاهی های من داره زندگی من رو تغییر میده نگاهم به همه مسائل مثبت شده و خالق بودن زندگی رو دارم بهتر درک میکنم و توجه به زیبایی ها و خواسته هام رو دارم بیشترش میکنم مراقب ورودی های ذهنم هستم و مثل آدم روزه داری که اگه چیزی رو بخوره یا فکرش رو آلوده کنه روزه اش باطل میشه من هم اون قدر مراقب افکارم هستم
از عزت نفس شروع کردم و همش مراقب خودم هستم و تغییر رو دارم احساس میکنم و دنیای بیرون من هم داره تغییر میکنه آنقدر ذوق زده ام که خواب رو از چشمام گرفته و دنیای باورها خیلی قدرتمند شده برام
خودم رو مسئول تمام اتفاق های زندگیم دونستم پس شروع کردم به خلق آگاهی های ناب و سازنده
من زنده ام پس درستش میکنم من نفس میکشم پس خدا رو متشکرم و هر لحظه برام تازگی داره و انگار تجربه جدیدی از از این زندگی در کره خاکی رو شروع کردم
به نام خدایی که خلق زندگیم را به دستانِ مبارکِ من داده است،میگن خدا وقتی خواست ماهی رو خلق کنه راجبش با دریا صحبت کرد،وقتی خواست درخت رو خلق کنه راجبش با خاک صحبت کرد و وقتی خواست من رو خلق کنه راجبش با خودش صحبت کرد.چقدررر پارادایس زیباستتت،رنگ آبی آسمون و رنگ آب چقدر شبیه هم بودن…ابرهای خوشکلللل که درامتداد هم به شکل مربع ومستطیل دراومده بودن،خدایاااااشکرت، آسمون اینقدر زیباست که داره زیبایی اش رو توی آب پارادیس تماشا میکنه،خدایاااااشکرت برای این همه زیبایی،رابطه قشنگه استاد بامریم جون،که هر بار استاد توی فایل ها اسمشون رو میارن وازشون قدردانی میکنه،بهش احساس مهم بودن میده،و مطمئنم این احساس خوب رو در بانو ایجادمیکنه که من وتلاش هایم دیده میشن، الهیییی شکرت
استاد خیلیی بهتون افتخار میکنم
چه فایل زیبایی،چه حرفهای تامل برانگیزی،
من ویژگی شخصیتم اینطوریه که به جای اینکه چندین فایل رو درطول روز گوش بدم،دوست دارم همون فایل ها رو با تمرکز گوش بدم و بنویسم و فکر کنم،از خدای آگاه وبصیر میخام قلبم رو با نور ایمان منور بکنه و دریچه ی قلبم رو برای لمس این آگاهی ها بازبکنه…
استاد می دونید چیه،بیشترین عاملی که باعث شد که بگم آره آرههه این آگاهی ها درسته چی بود؟
یه مسئله توی خونه مون بود و اون جدایی خواهرم از همسرش توی سن 21،22سالگی بود و من اون موقع یه بچه 5،6ساله بودم،که خواهرم با دخترش اومدن خونه مون و از اونجایی که این جدایی تقریبا اولین جدایی فامیل بود همیشه و همیشه توجه روی همین موضوع بود،صبح ها با غُرغُرهای مادرم شروع میشد،مهمانی وعید دیدنی می رفتیم جریان همین بود،فقط این رو بگم توجهها فقط روی همین مورد بود،می دونید بعدش چی شد؟زندگی برادرم با سه بچه بعد از ده ،دوازده سال به همین نقطه رسید وجهان باز هم به ما ثابت کرد ما به هرچیزی فکر کنیم همون میشه با این وجود که زندگی خوبشون زبانزد بود،،
البته اینم بگم زن برادرم توی مدت زندگیشون بیشتر وقتها توی خلوت خودش این صحبت بود اگه این رابطه بهم بخوره چی وشما تا تهش رو برید دیگه……
این برای من بزرگترین درس بود که به جای مقصر دونستن دیگران روی شخصیت و افکار خودم کار کنم،،البته منم مثل بقیه فکر میکردم دیگران مقصرن،تا اینکه وارد سایت شده ام و این حرفهای شما تاییدی بود برای این ماجرا
چندین بار توی ذهنم این بود که به برادرم سایت رو معرفی کنم،اما گفتم نه،،خدا ما رو به یک اندازه دوست داره خدا به موقع هدایتش میکنه،،و من نمی تونم انرژی خودم رو صرف دیگران بکنم وتازه تغییر هم نکنن(البته این دیدگاه رو قبلا نداشتم)
پاشنه آشیل من دلسوزیدلسوزیهههه، به خصوص نسبت به خونواده ام،،و اینجا ضعفم هست و دارم روش کار میکنم،،،
خدایاااااشکرت که هستی وبرایمان خدایی میکنم
من خدا رو با ستارالعیوب می شناسم که هر موقع خطا کردم،پوشوند واجازه نداد آبروم بره و بهم عزت بخشید
خدایا تویی ستّار،،،،،،همه خوابن تویی بیدار
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده،،،،،درشب ظلمانی ام ماه نشانم بده..
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود و عشق فراوان
استاد جان خیلی ازتون سپاسگزارم این فایل فوقالعادهست….مریم جون سپاسگزارم که پا به پای استاد با عشق در تهیه فایلها کمک میکنید
خدایا شکرت
————-
آدم فراموش میکنه من خالق زندگیم هستم، منم فراموش میکنم…هر بار باید به خودمون یادآوری کنیم
بار ها توی کامنتهام نوشتم که نسبت به قبل چقدر تغییر کردم در تمام جنبه ها از وقتی که یه کوچولو باور کردم که من خالق زندگیمم و عمل کردم:) امروز میخوام بنویسم در چه بخشهایی شرک دارم و نتایج هنوز نیومده چون من در این زمینهها باور ندارم که خالق زندگیمم و میترسم چون شرک دارم… الان موضوعی که برام بولده و میتونم بگم تقریبن روزی نیست که بهش فکر نکنم! موضوعِ پیدا کردن علاقه و درآمد داشتن از موضوع مورد علاقهامه…میدونم به نشستن تو خونه و فکر کردن نیست!!… اما اقدام نمیکنم چون کمالگرایی دارم چون شرک دارم چون پدرم واقعن توی ذهنم بزرگترین بتعه برام… هر موقع میخواستم اینارو بنویسم ذهنم میگفت اینجا از نکات مثبت بنویس اینا ناخواستهس یا میگفت تو ک میدونی وضعیتت چیه و توی دفتر هم نوشتی دیگه نیازی نیست ردپا بزاری! .. ولی الان که نوشتمش؛ به خودم افتخار میکنم. این خودافشاییها واقعن شجاعت میخواد.»
یادمه توی فایلی که در مورد هدف بود استاد گفتن هدفی رو انتخاب کنید که اگه بهش برسید چندتا هدف دیگه رو در بر بگیره و مسیر چندتا دیگه از هدفاتونو براتون روون کنه
الانم من خودم میدونم اگه از لحاظ مالی مستقل بشم در تمام زمینهها پیشرفت میکنم هم روابط هم سلامتی هم معنوی…..
از خدا میخوام از قدرتش بهم قدرت بده تا بتونم عمل کنم به آگاهیها
ای که مرا خواندهای
راه نشانم بده
————-
چیزی که خیلی دلگرمم میکنه وقتی ذهنم نجوا میکنه میگه نمیشه و نمیتونی و …. اینه که وقتی به روند زندگیم فکر میکنم: انصافن از زمانی که با آگاهیها آشنا شدم تا به الان؛ هر روز نسبت به روز قبل ، هر ماه نسبت به ماه قبل ، هر سال نسبت به سال قبل وضعیت زندگیم رو به رشد و صعودی بوده شکر خدا ،،،،،،. معجزههااااااا دیدم ….
مقایسه قبل و بعد ورودم به این مسیر خیلی در کنترل ذهن کمکم میکنه
نمیدونم قراره چی بشه ولی یه حسی میگه همه چی عالی پیش میره و نه تنها به این خواستهام بلکه به تمام خواستههام میرسم چون خدا با منه چون هر لحظه خداوند هدایتم میکنه چون حمایتم میکنه و حفاظتم میکنه پس نه ترسی دارم و نه غمگین میشوم
نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ
سلام به دوستان خوبم درخانواده عباس منش. من دوتا بچه کوچک سه ساله و یک ساله دارم . که خیلی مشغولم میکنند، و بخاطر چالش هایی که در سلامتی و روابط دارم خیلی دلم میخواد برم قدم اول رو بخرم و کار کنم. ولی واقعا وقت خیلی کمی براخودم دارم، فکر کردم خوب ساعتهایی تو هفته یه پرستار بگیرم بچه رو نگه داره که من رو خودم کار کنم، ایا بنظرتون این کار درستیه؟ اگر نخوام واقعا باید از خواب و استراحتم که زیاد هم نیست بزنم تا بتونم کار کنم.
استاد این فایل چقدر عالی امیدوارم منم دوباره بتونم رو خودم کار کنم. و من چندتا از نظرات با بالاترین امتیاز این فایل رو خوندم چقدر هرکدوم عالی بوده
سلام عزیزم
بنظرم نیاز نیست
همون موقع ک داری کارای بچه ها و خونه رو انجام میدی، ایرپاد بزار گوشت، یا هدفون و فایل ها رو گوش کن. کم کم زمان هم برات جور میکنه خدا،به بهترین شکل ممکن.استاد میگفتن اون موقع ک راننده تاکسی بودن فایل هارو میزاشتن تو گوش میشنیدن.
مرسی فاطمه عزیز که پاسخ دادی، الان هم خیلی اوقات اینکارومیکنم یا اخر شبا نمیخوابم گوش میکنم ولی نمیتونم بنویسم وفوکوس کنم روشون.گفتم شاید نیاز تمرکز بیشتر کنم. یه مشکلی که دارم کنترل ذهن، میدونم باید اینکاروکرد ولی گاهی پیش دوستان یا خانواده شروع میکنم حرفای منفی زدم و ان تایم اصلا حواسم نیست،بعدا یهو یادم میفته وای نباید ان حرفارو میزدم. میشه راهنماییمکنید چیکار کنم اگاه تر بشم به خودم وبتونم اگاهانه کنترل ذهن کنم؟
عزیزدلم
مریم جانم
در ابتدای مسیری، همین که آگاه میشی و قطع میکنی اون حرف ها رو، یا آگاه میشی به اشتباه بودن فکر، آگاه میشی به اینکه احساست بده و این احساس بد درست نیست، این یعنی پیشرفت عزیزدلم.اشکال نداره، بزار گوشت حین کار و به خدا بگو، خدایا تو توانایی درک آگاهی ها رو در خر شرایطی که دارم بهم بده، برای من زمان بساز.کم کم وقتی حین کارای خونه یا خوابوندن بچه ها یا… فایل گوش میدی تمرکزتم میره رو فایلا. مثلا خود من، زساد یا اینکه بشینم و فایل گوش بدم اوکی نیستم هنوز،خسته میشم، خوابم میگیره، در عوض عاشق تمیز کردن اشپزخونه و شستن ظرف ها شدم، چون میییییرم با هدفون روی گوش و اصلا نمیفهمم کارام کی تموم میشه.
سلام استاد عزیزم خدا قوتتون بده
استاد امروز روز دومی هست که باز شروع کردم روی خودم کار کنم و امروز تصمیم گرفتم این فایل از فایل های کنترل ذهن و گوش بدم استاد با اینکه روز دومه ولی کلی اتفاق داره میوفته کلی هماهنگی امروز خود پدرم که مخالف کار کردنه منه اومد گفت همچین کاری هست میخای بری اصن برو یچیزی یاد بگیر خودم پولشو میدم برو سرکار تو خونه حوصلت سر نره خدا میدونه انقدر برا این موضوع تعجب کردم و البته خداروشاکرم ک نگو جدیدا به خاهرم فک میکنم بهم زنگ میزنه پیام میده اصن انرژیم بهتر شده نمیدونم چرا این دفعه همه چی خیلی خوب داره جواب میده خدایاشکرت یه اگهی توی دیوار پیام داده بودم جواب داد خدایاشکرت واقعا به قول خودتون اول نتیجه ها کوچیکه ولی همینا رو من مینویسم بالاشم مینویسم برای کدوم روزه و هی خدارو شکر میکنم
استاد من این فایل رو قبلن هم گوش کرده بودم ولی اصن متوجه بعضی قسمتا نشده بودم مثلن اون قسمتی که میگین حتی اگه ی اتفاق به ظاهر منفی میوفته تو بیا ی جور دیگه نگاهش تو خالقی تو خودت اون اتفاقو میتونی به نفع خودت تغییر بودی چون تو خالق زندگی خودت هستی همونجور که رزا داخل فایل 37 گفت و گو با دوستان خیلی زیبا میگفت که من رزممو بذای همه میفرستادم کسی جواب نمیداد ولی تا یکی جواب داد و گفت نه ما تورو نمیخایم بازم خوشحال شدم بازم خداروشکر کردم
الان بهتر دارم میفهمم و خداروشکر میکنم که داخل این مسیرم و شمارو داریم:))))))
با سلام و عرض ادب به استاد عزیز دل و خانم شایسته نازنینم
این فایل یه نشانه بود برای من
چند وقتی هست که بشدت کنترل مغزم سخت شده قشنگ حس میکنم دارم میجنگم ، ورودی های نا مناسبی که میبینم هر ورودی که میگیرم قشنگ روز بعد اون موضوع برای من رخ داد یه جاهای فک میکنم ترسناکه که ای وای هدا تو قانون میدونی کنترل کن ورودی هاتو غذای مغز ته ولی کنترل مغزم خراب شد تاثیر زیادی روی همه چی گذاشته و این عصبی تر میکنه منو ، قبلا یه دوست داشتم مینشستیم ساعت ها درباره قانون سایت استاد حرفای استاد کامنت ها دورها حرف میزدیم و هرروز همو میدیم حس میکردم تنها نیستم تو این راه حرفامو به کسی که میفهمه قانون چیه میزنم ولی بنا بر یک سری باور های مسخره که من درباره ازدواج و ارتباط عاطفی دوستانم دارم کمی فاصله افتاد فرکانسم دخیل بود چند وقتی یکبار با هزار زور زر هم میدیدم هروقت هم میدیدمش تایمی کوتاهی هست و یادرباره رابطه اش حرف میزنه و یا سرش توگوشیه خارج از لین دوحالت نیست چراااا بخاطر باورهای مسخره من خلاصه من کار میکنم رو خودم ولی یه جاهای حس میکنم نیازه صحبت کنم چیزای که فهمیدم از قانون با کسی به اشتراک بزارم مغزم ارور میده از حجم اطلاعات و اتفاقات خوبی که میل به صحبت کردن دربارشون دارم بعد فک کردم گفتم خب چکار کنم کسی نیست رفیق دارم ولی رفیقی که ذوق های من درباره ستاره قطبی ، یا درباره باورهای که روش کار کردم و نتیجه میبینم بفهمه یا درکی داشته باشه نیست بعد یاد این افتاد دختر خوب تو هرروز سایت کامنت میخونی خودت کامنت بنویس حرف بزن از همه چی از نتیجه ها از اتفاقات قشنگ از شکر گذاری ها و… گفتم تو این فایل دست به کامنت بشم
فایل نشانه من بود امروز به تضاد عزت نفس و کنترل ذهن برخوردم من مربی هستم و تازه کارمو شروع کردم هنوز هم یادمیگیرم و هم سعی میکنم بهتر بشم تو کارم این روزا هم از لحاظ جسمی. هم فکری مغزم ارور داد درواقعه من واکنشگرا به اتفاقات اطرافم بودم واین روی کارم تاثیر گذاشت که باعث شد حرفی از یکی از شاگردهام بشنوم که منو بهم ریخت(واکنشگرا بودن) بخودم اومدم گفتم دختر بخودت بیا این تضادی که دوباره داری بهش میخوری ولی بجا اینکه روی اون کار کنی شروع کردی از اون شاگرد ایراد گرفتن؟! چطور با من اینجوری صحبت میکنه؟! عزیزم تو در چه حال و فرکانسی هستی که این حرفا شنیدی ؟! اصن حواست هست بخودت این روزا میفهمی چی به خورد بدنت و مغزت میدی؟! چی میشنوی چه ورودی داری پیگیر چی هستی ؟!
گفتم ببین هدا تو هرچی میبینی هرچی میشنوی از بقیه و هر اتفاق هر شخص میبینی بخاطر مدار، فرکانس و افکارته تمام پس سعی کن تضادهاتو پذیرا باشی عاقا تضاد زندگیم اینه چرا بوجود اومد تا من بفهمم چی میخوام کجا کارم مسیرم ایراد داره بعد بشینم مغزم بزار تو یه کاسه و مسئله رو حل فصل کن اول حست خوب کن اره این تضاده هجوم افکار که وای تو عزت نفست ایراد داره سه ماه کار کردی خوب شدی الان چت شده الان از کجا شروع کنم کار کنم و کلیییییی افکار ولی استاد تو فایل های بینظیر در پرتویی اگاهی چقدر قشنگ فرمودند خودتو پذیرا باش و زمانی که میبینی افکارت قفلت کردن کاری از دست بر نمیاد نظاره گر باش اوکی من هدا الان بااین همه فکر چکار کنم هیچی نگاه کن تلاشی برای توقفشون نکن خودتو اروم رها کن فلا همینی خودتو در آغوش بگیر و بپذیر خودتو و…. یواش یواش از دست پا زدن رها میشی فقط نگاه میکنی بی تفاوت تمام خوب میشم .
بعد از رها کردن میبینی بهتری بعد شروع میکنم ترتیب کردن مغزم یه کار کوچک من امروز به تضاد عزت نفس برخوردم برمیگردم به دوره عزت نفس گوش میدم کامنت دوره رو میخونم من بهتر میشم اره همین الانم که این کامنت رو برای خودم مینویسم بهتر شدم با عجیب غریب ترین فکرها و مغز درد اومدم تو سایت و گفتم بنویسم برای خودم رفیق تو دنیای واقعی ندارم براش بگم ولی استاد قشنگم که هست خانم شایسته عزیزم وهزار رفیق بینظیر تو این سایت خفن هستن حرفامو میفهمند این کامنت منم بمونه بعنوان یک روز پر تنشی که بااین حال سعی کردم کنترل کنم و بیام بنویسم برای خودم و اینک بگم این شجاعت گفتن رو از سعیده عزیز دل گرفتم این بانو توحیدی خوش قلم هرروز با خوندن اتفاقات قشنگی که براشون رخ میده و مینویسن برای خودش از همه چیز از تضادها و نشانه ها نتیجه هاشون من واقعا هرروز باعشق کامتتهاشون میخونم و لذت میبرم قشنگ مرور میکنم دورها و حرفای استاد رو از همین جا ممنونم برای وجودتون تو سایت
استاد عزیز دلم مرسی که برای تک تک حرفاتون برای تک تک نتیجه هاتون و برای وجودتون عاشقتم خیلییییییییییی زیاد.
در پناه الله سلامت پرانرژی و حال خوب باشید.
بنام خداوند زیباییها
سلام خدمت استادبزرگوار ومریم جان
وخدمت تمام خانواده استاد عباسمنش
من خالق زندگی خودم هستم وتمام شرایط زندگی را چه بد وچه خوب خودم بوجود میارم
دقیقا موقعی بااین قانون آشنا شدم وشنیدم
که توی بدترین شرایط زندگی قرارداشتم
اوضاع مالی بد ،بیماری شدید وخونه نشین شدن همسرم ،اجاره نشینی وبیکاری همسرم ،
کارکردن خودم هرجاکه بودم همه ی شرایط سرکار وکارفرما برام سخت گیر وشرایط بد ی داشتم
مدام درحال گله وشکایت کردن ،شب تاصبح گریه وزاری کردن بدرگاه خدا ،دائم پیش همسایه وخانواده ام صحبت کردن درباره شرایط بد زندگیم ،انتظار بیخود وبیش ازحد ازدیگران ،را داشتم
فقط کافی بود کسی حرفی ،گله مندی را از اوضاع زندگی یا جامعه شروع کنه من دیگه ولکن نبودم ،خیلی حرف میزدم ،گریه میکردم
خیلی هم دلنازک و اشکم سریع سرازیر میشد
خیلی از وضعیتم بدم اومده بود از خودم که چرا اینقدر گریه میکنم ،گله وشکایت میکنم
ازخودم خسته شده بودم ،
وقتی با استادعزیزم آشنا شدم فایلهای رایگانو گوش دادم ،تمرکز روی نکات مثبت را شنیدم
یادگرفتم که باید اول خودمو تغییر بدم ،
خیلی برام سخت بود که حرف نزنم ،کنترل افکارم خیلی سخت بود ولی خداروشاکرم باکلی تمرین تونستم فکرهامو کنترل کنم
وخداشاهده بعداز یکماه چنان زندگی من تغییر کرد که نه تنها خودم بلکه کل فامیل هم توخواب نمیدیدند ما اوضاع واحوال زندگیمون تغییر کنه ،
خداروشکر یه دکترعالی پیدا کردیم شوهرم روبه بهبودی رفت ،بعداز چهارماه حالش خیلی خوب شد تونست بره سرکار ،
خداروشکر هزاران بارشکر که اوضاع زندگیم الان خیلی عالیه وهنچنان درحال پیشرفت هستم
یادگرفتم که به هرکسی میرسم مخصوصا همسایه درحدسلام واحوالپرسی چیز دیگه ای نگم وخانواده خودم درباره زندگیم جز خوبی صحبت نکنم .
همیشه به خودم یاداوری میکنم که من میتونم سرنوشتم را عوض کنم وبهترین زندگی رابرای خودم خلق کنم
خدایا شکرت بخاطر وجود استادی بزرگوار وقابل ستایش
که چنین مسیری را رفت وباموفقیتهاش ردپا یی شگفت انگیز برای ما به ارمغان گذاشتند
خدایاشکرت بخاطر تمام نعمتهایی که بی منت ،وبه فراوانی دراختیارمون قرار دادی
خدانگهدار تون باشه پایدار وسلامت باشید.