سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10 - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)

1006 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ليلا كيايی گفته:
    مدت عضویت: 2906 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام استاد مهربان

    دوستان سلام

    من امروز به مدت دوساعت و نیم منزل نبودم قرار بود پسرم را به منزل برادرم ببرم تا کارم تمام بشه و برگردم

    اما از اونجایی که صبح زود خانه را ترک کردم دلم نیومد پسرم را بیدار کنم با خدای خودم صحبت کردم گفتم خدایا فرزندم را به تو میسپارم و تا اومدنم خواب باشه و بیدار نشه که همینطور هم شد و خواب بود و

    وقتی از همین چیزهای به ظاهر کوچک خداوند به درخواستمون پاسخ مثبت میده ایمانمون بیشتر میشه و انگیزه میگیریم.

    و خیلی خوشحال شدم البته من قبلا هم فرزندم را تنها گذاشتم منتها به مدت خیلی کم مثلا یه ربع.

    و اینکه یه موضوع دیگه اینکه تو مدرسه ی دخترم یکی از دوستاش تو آزمایشگاه یه وسیله ای رو شکوند و پولش بین بچه ها تقسیم شد و من مخالفت کردم به دخترم گفتم تو تقصیری نداشتی چرا باید مبلغ اونو ما پرداخت کنیم اما امروز به دخترم پولشو دادم گفتم ببر بده و دخترم تعجب کرد گفت چرا تو که اول نمیخواستی بدی

    گفتم اگر ندهم به کمبود پول توجه کردم و خیلی جالبه امروز مبلغ چند برابرش امروز بهم برگردانده شد از طریق هدیه

    باز هم یه اتفاق جالب که امروز در بانک رو بسته بودند و من از پشت شیشه گفتم که درو باز کنند و باز کردند و گفتم من ۴۵ دقیقه ی پیش اینجا بودم اما همکارتون برگه ی منو امضا نزدند و اداره بیمه تعجب کرد که گفتن نباید مهر و امضا نزنند و دوباره اومدم که اینکار و برام انجام بدید و خیلی سریع کار منو رسیدگی کردند

    و یه نشانه ی دیگه هم دیدم به امید خدا به خواسته ام رسیدم حتما اینجا اعلام میکنم

    واقعا کارها رو فقط فقط بسپارید به خدا و فقط به او اعتماد کنید جواب خواهید گرفت .

    خداروخیلی شاکرم امروز روز شکرگزاریه و من خیلی شکرگزاریهام بیشتر شده???

    امیدوارم همتون نتیجه بگیرید فقط باید رو خودمون کار کنیم تا دنیای بیرونمون متحول بشه

    بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست

    از خود بطلب هر آنچه خواهی تویی

    در خدا شاد و پیروز و در آرامش باشید??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مارتین محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1821 روز

    سلام من مدتی پیش صدای خروجی گوشیم خراب شد. بطوری که میخواستم گوشیمو عوض کنم ولی اونزمان پول کافی نداشتم. و بعد از یه مدت گوشیم بطرز عجیبی درست شد و انگار تازه گوشیو خریده بودم ایرادی نداشت. من بابت این اتفاق شکر گزار نبودم و مدام فکر فروش گوشی و خرید یک گوشی بهتر بودم. تا بعد از 6 ماه گوشی ای که نونو بود رو فروختم و حتی خریدار هم بهم گفت چقد نو نگهش داشتی. . . بهرحال یک گوشی گرونتر خریدم و بعد از مدتی بدلیل مشکلات مالی مجبور شدم بفروشمش و حتی قدرت خرید گوشی قبل رو هم نداشتم. . . بگذریم. بعد از مدتی من مجددا با سایت شما اشنا شدم و چون 4 سال پیشم مدتی عضو بودم تو سایت و نتایج خوبی گرفته بودم گفتم ایراد نداره میام و مجددا عضو میشم کلیپا رو می بینم شاید شرایط و احساساتم بهتر شد و تونستم در مدار بهتری قرار بگیرم. بطور اتفاقی یه کلیپ از استاد عباسمنش در یوتیوب دیدم و همون شد یه جرقه که دوباره کارای استاد رو پیگیری کنم. منتها قبل بگم که من دنبال کسب اطلاعات درباره امریکا بودم و اتفاقی کلیپی از استاد رو دیدم… بهرحال کم کم شروع کردم به مثبت اندیشی ، شکرگزاری ، تلاش و … تا اینکه یه روز یخچالم خراب شد و واقعا تعجب کردم چرا یخچالی که مثل ساعت کار میکرد یه دفه باید خراب بشه… سعی کردم با تجربه ای که از گوشی دارم این دفه ارامشم رو حفظ کنم و مثبت فکر کنم و بابت خود یخچال سپاسگزار باشم حالا که خرابم شده ایراد نداره زنگ میزنم تعمیر کار بیاد درستش کنه . من یخچال رو از برق کشیدم که فرداش زنگ بزنم تعمیرکار. روز بعد با خودم گفتم حالا بذار یکبار دیگه تست کنم ببینم شاید درست کار کرد خدارو چه دیدی… و در کمال تعجب یخچال مثل ساعت کار میکنه و الان نزدیک یکماهه که هیچ مشکلی هم نداشته… تا امروز که این کلیپِ استاد رو دیدم با خودم گفتم این دفه دیگه این نشانه رو جدی میگیرم و بابتش سپاسگذارم . و میخوام بگم خداروشکر که من این کلیپ استاد رو دیدم و مجددا اومدم توی مدار شکرگزاری و فراوانی و نعمت و از خدا میخوام به استاد به خانوادش و به مخاطبینش هم سلامتی و احساس خوب عنایت کنه و همیشه اتفاقات خوب برای همه رخ بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    سلام به همه بچه های خانواده دوست داشتنی عباس منش

    اول از همه بگم که من چجوری اومدم و این فایل رو دیدم

    صبح که بلند شدم بعد از تحسین و تایید نعمت ها و ثروت های خودم و جهان رفتم سراغ لب تابم اما به مشکل برخوردم و سیستم لب تابم بالا نیومد تلاش کردم و نشد بالاخره رفتم سراغ موبایل و از اونجا این ایده به ذهنم رسید که وارد سایت استاد بشم و نکته جالب این بود که چند روز پیش توی اینترنت دنبال دیدن فیلم بودم که یه ذهنم رسید سرچ کنم ببینم فیلمی برای تمرکز یر نکات مثبت وجود داره یا نه و دیدم اتفاقا اولین سایتی که بالا اومد قسمت ۱۵ سایت استاد عباس منش بود منم شروع کردم به دیدن اون فایل و دیدن یه قسمت دیگه چقدر عالی بود به همین دلیل امروز هم با موبایل دوباره رفتم سراغ سریال تمرکز بر نکات مثبت و بعد این فایل و باز کردم دیدم بله تایید و تحسین زیبایی ها اونم اول روزم باعث شد اتفاقات عجیب و غریبی بیفته تا دوباره یه فایل زیبا ببینم و حالم بهتر بشه و شادتر بشم

    جهان داره به فرکانس های ما جواب میده و وقتی امروز برای اولین بار اول صبح شروع به تایید و تحسین زیبایی ها کردم نشان رو دیدم و وارد سایت شدم و اتفاقاتی افتاد تا به اینجا دعوت شوم

    می بینم بله چقدر استاد درست می گن ما نباید از کوچک ترین اتفاقات مثبت بگذریم هرچقدر که بدیهی و ساده و حتی. کوچیک به نظر بیاد بازم باید اونو تحسین کنیم و از اون لذت ببریم حتی باید بارها و بارها اونو مثل استاد که اتفاق ماشین و بارها و بارها برای خودشون تکرار کردن تکرار کنیم

    البته این ها رو اول به خودم و بعد به شما می گم

    و یاد این می افتم که من بارها موفقیت هام و تایید و تحسین کردم و برای من این کاری اصلا تکراری نبود

    فکر می کنم تایید و تحسین نعمت ها و ثروت ها و دارایی هایمان و آنچه که برایمان اتفاق می افتد هرچقدر کوچیک اما یک قدم به سمت اتفاقات بزرگ تره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1404 روز

    به نام خدا

    سلام به تمام عزیزان

    چند وقت میشه که به سایت سر نزدم و الان بعد از حدودا یه ماه یا دو ماه آمدم توی سایت و داشتم به دوره دوازده قدم و عزت نفس فکر می کردم و نمی دونستم که کدوم رو به عنوان هدف انتخاب کنم و برای تهیه اون برنامه بریزم برای همین رو دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن کلیک کردم و هدایت شدم به این صفحه و متن عالی که متوجه شدم از همون لحظه که عضو این سایت شدم اتفاقات کوچیک مثبت تو زندگیم افتاده ولی من متوجه اونا نبودم و براشون سپاسگزار نبودم تا اینکه متن این صفحه رو خوندم و متوجه شدم که باید برای اتفاقات کوچیک و خوب زندگیم شکرگذار باشم تا ظرف وجودم رشد کنه و آماده ی دریافت نعمت های بزرگتر شوم و الان میخوام بابت این اتفاقات خوب سپاسگزاری کنم اولیش اینه که درس هام خیلی راحت تر شده

    به یه مدرسه عالی و زیبا هدایت شدم که خودش داستان داره

    کلی معلم های خوب و خفن

    مخصوصا معلم شیمی مون 😅

    البته همه ی معلم هامون خوبن و کار بلدن

    کلی دوستای خوب و خلاصه ک عالی عالی

    بعد اینکه تایم آزادی بیشتری پیدا کردم و بیشتر می تونم فایل گوش بدم و ببینم

    دوتا فلش گرفتم ،دفتر های قشنگ خریدم،کتاب های تو زمینه ی موفقیت خریدم که بعد فهمیدم استاد میگه فقط تو سایت و فایل ها کار کنی و بی خیال بقیه ی چیزا بعد روابطم بهتر شده البته تقریبا،، و هنوز جای کار داره و باید کار کنم روی روابط ،،و تلوزیون جدید هم گرفتیم البته😅و بعلاوه تخته وایت برد😅

    و… خیلی چیزای دیگه، خلاصه که الان دارم متوجه میشم که چقدر اتفاق خوب افتاده و من بابت اونا سپاسگزار نبودم ولی خب الان که متوجه این موضوع شدم و الان براشون سپاسگزام و راستی اون سوالی که درباره دوازده قدم و عزت نفس هم داشتم که کدوم رو انتخاب کنم به این نتیجه رسیدم که قرار نیست همون اول دوره ها رو تهیه کنم بلکه باید اول رایگان ها رو کار کنم بعد با گرفتن نتیجه برم رو کتابا الکترونیک کار کنم بعد دوره ی ارزش تضاد ها و … همین طوری پله پله برم بالا و این دقیقا همون تکامل هست و اینکه چجوری به این نتیجه رسیدم هم بخاطر این بود که به یه قسمت از سایت هدایت شدم که تا حالا اون قسمت رو ندیده بودم و این اولین بارم بود که به قسمت اگه اسمشو درست بگم توی صفحه یا اتاق سید علی خوشدل بود، ،که متنی رو که گذاشت بود رو خوندم دستاور هاشو دیدم محصولاتی که خریده رو دیدم و… قسمت های دیگه که خیلی خوب بود و ممنونم بایت این هدایت باحالت خدا جون

    خدایا شکرت که تو این جمع هستم و بابت اتفاقات خوب زندگیم چه کوچیک چه بزرگ ممنونم ازت

    بماند به یادگار ۱۴۰۰/۹/۱۱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهسا خطیبی گفته:
      مدت عضویت: 1101 روز

      سلام وقتتون بخیر

      من مدتی هست دارم فایل های دانلودی رو گوش میکنم و با خودم عهد کرده بودم اولین پولی که دستم اومد یکی از دور های استاد رو تهیه کنم

      و الان دو دل بودم که از کدوم دوره شروع کنم و البته پولی هم که دستم اومده بود از هزینه ی دوره ها کمتر بود و محبور بودم خودم یه مقدار دیگه روش بزارم تا بتونم یکی از محصولات را تهیه کنم

      برای همین داشتم با وسواس فکر میکردم کدوم دوره بیشتر به دردم میخوره تا همون رو تهیه کنم

      ولی خدا من رو هدایت کرد به کامنت شما و من جواب سوالم رو گرفتم و تصمیم گرفتم اول همه ی فایل های دانلودی رو ببینم و‌مراحل تکاملم رو طی کنم و بعد شروع کنم به خرید محصولات

      خداایا بابت این هدایت از تو ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مقداد گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز، خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم

    خدارو صد هزار مرتبه شکر دیروز خداوند به یه جای بکر توی کوه هدایتم کرد و همون جا چادر زدم و آسمون رو نگاه کردم و از دیدن ستاره ها لذت بردم و شکر خدا کردم. نسیم خنکی که به صورتم میخورد رد تحسین کردم و شکر کردم، دفتر اهدافمم برده بودم و کلی در اون سکوت مطلق استفاده مردم و خواسته های قابل باورم را برای سال ۴۰۱ نوشتم.

    واقعا چقدر لذت بخش بود اون سکوت و اون ستاره ها… واقعا عاجزم از بیان حسم از دیدن اون صحنه ها و حس کردن اون لحظات…

    صبح زود با صدای پرنده ها بیدار شدم و چقدر سپاسگزاری کردم…

    بعد خدا هدایتم کرد به جاهای توی کوه که چقدر بی نظیر بود و چقدر از اینکه خداوند هدایتم کرده بود که قدم توی ناشناخته ها بزارم، چققققدر حس خوب و عالی و بی نظیر داشتم. که به من داشت نشون میداد که مسیرت درسته و برای من نوید بخش آینده ایه که خدا به ناشناخته های بیشتری هدایتم خواهد کرد. و نمی دونید چقققدر اون لحظات خدارو شکر کردم. خدایا صدهزار مرتبه شکرت برای دیشب و امروز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1167 روز

    به نام خدایی که همه جامحافظ منه.

    سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.

    ازوقتی که منم یادگرفتم توجه وتمرکزمو،روزیبایی هابزارم،واقعن اتفاقات ،طوردیگه ای میفته.

    همه ی کارها،راست ورسیتر،راحتروبی دردسرتر،پیش میاد.

    نمی‌دونم انگاروقتی ذهنت ازمنفی هاوافکارسمی ،دورمیشه.باحال خوب ،همه ی کارها هم بهتر پیش میره .

    همانطورکه استاد گفتن ،منم نشونه های زیادی دیدم ومی بینم .مثلابانک‌ میرم ،همسرم میگه این تایم که میری ،شلوغه ولی وقتی میرم میبینم که خیلی زودنوبتم میشه وکارم سریع پیش میره بدون اللافی.

    برای یه موردی ،تهران میرفتم ومیومدم ،همه میگفتم این تایم ترافیک سنگینیه وخیلی اسیرمیشی ،درحالیکه خیلی راحت میرفتم ومیومدم بدون اینکه به ترافیکی بخورم .اگه یه کمی هم ترافیک پیش میومد،بازتوجهم به ماشینهای خوشگل وگرون قیمت وساختمونای زیبابود.به همین خاطراصلن متوجه چیزی که حالموبدکنه ،نمی شدم .

    توکلینیک ،هزینه کاری که میخواستم انجام بدم را،دکترخیلی تخفیف دادوقتی به هرکسی می گفتم حتی اون کسی که خودش منومعرفی کرده بود،دکتربهش تخفیفی نداده بود ولی به من تخفیف چشمگیری داد.واقعن تعجب انگیز بود.به هرکسی که میگفتم باورش نمیشد.

    بیشترخریدام ،حالاهرچی که میخادباشه ،باقیمت مناسب خریداری میشه ،درحالیکه همه ازگرونی ناله میکنن ولی من گرونی راحتی نمیکنم.

    الان توکشورم خیلی ناراحت وغمگین وافسرده چناران زندگی میکنن ولی ماچون دنبال هیچ خبرگزاری نیستیم ،انگارتودنیای دیگه ای هستیم نه چیزی می بینیم ونه میشنویم .

    بیشتربه کارای روزمره ی خودمون ،مشغول هستیم.

    به لحاظ توجه وتمرکزرونکات خوب و مثبت همسرکه خیلی اتفاقات خوبی بوجوداومده،مثلاسالهاس دارم به همسرم میگم ،ورزش کن ولی نه علاقه ای درش می دیدم ونه انجام میداد.چون منووپسرم ودخترم ،ورزش کردن جزع الویتهامونه.

    ازوقتی که استاد گفتن که نگاهتون راعوض کنیدوحرفی نزنید،منم اینکاروانجام دادم و دیگه کاری به کارش نداشتم ،اماالان ۶ماهه خودش هرروز باشگاه میره حتی وقتهایی که خستس،بازوقت میزاره ومیره .

    نزدیک دوماهه که سیگار کشیدنش راترک کرده .چیزی که من خیلی مخالفش بودم .همه ایناراخودش اقدام کردش بدون اینکه من دیگه تقاضا کنم .

    آزادی ،کاملاوقتی این حرفوبهش میزدم مخالفت میکرداونم به شدت زیاد.

    ولی یه روزباهاش صحبت کردم واحساسات درونیم رابهش گفتم وایشون قبول کردن که سختگیریاشونو،اونم به خاطرزن بودنم ،تموم کنن واین حق رابه منم بدن که منم نیازدارم یه وقتهایی تنها باشم و بدون ایشون جایی برم.منم این حق رابه ایشون دادم.

    دوره ی عشق ومودت راخریدیم ،من که خیلی گوش کردم وبازگوش میکنم ولی ایشون یه باربیشترگوش نکردن .بازم خداروشکرهمون یه بارش هم جای شکرداشت چون می‌گفت من ،اوکیم .توگوش بده.

    منم کنترلش نمی‌کردم چون دیگه باوردارم همه چیوخودم خلق میکنم ،کاری به کارش نداشتم .ازلحاظ مالی هم خیلی نسبت به پارسال ،پیشرفت داشتن البته که اونم به خاطر دوره ی ثروت ۱و۳بود.خب توهمین دوره ها،به همین نکته ی تمرکزبه مثبتها،اهمیت دادن وجزعه باورهاشون کردن ،فکرمیکنم این نکته هم تاثیرگذار بوده توروندکاریشون .

    بابت وقت گذاشتن من برای نوشتن دیدگاه شما،هم خیلی گیر،میداد.الان خیلی بهتر شده قورنمیزنه ولی یه کم بانگاهش اعتراضش رانشون میده.وقتی نیس تامن کارای بچه هارا،راست وریس میکنم وغذادرست میکنم ،بعد،ایشون میادخونه .

    چون شغلش آزاده،بیشترخونس و دوست داره وقتی هست من پیشش باشم ،البته خیلی خیلی تغییرکرده ودرکش بالاتررفته.ولی هنوزبازکنترلم می‌کنه ،یه کم تمرکزمومیگیره.طبق روندتکاملی بازم راضیم .

    استادجونم دوستت دارم

    عاشقتم

    هزاربارم این مطالب را یادآوری کنید،بازم عالیه

    مرسی که هستید🙏😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مهدی بیگی گفته:
    مدت عضویت: 3780 روز

    سلام

    کنترل کانون توجه و توجه به قطب نمایی درونی

    کتاب استر هیکس را مطالعه میکردم و از اول تا اخر کتاب فقط روی توجه مثبت و کنترل ذهن و قانون احساس خوب اتفاقات خوب نوشته شده

    من حدود بیست روزه مهمترین کار زندگیم را گذاشتم گنترل ذهن و اتفاقات خوب از دوروز بعدش شروع شد به اتفاقا خوب قول استاد با برداشتن مقاومت(احساس خوب) اتفاقات خوب که همان خواسته های ماست وارد زندگیمون میشه

    پس به قول استاد به عنوان یک تمرین مهم به این فایل نگاه دکنیم و بنویسیم اتفاقات خوبمون را بعد اجرایی قوانین تا لاجرم اتفاقات خوب وارد زندگیمون بشه

    1.من شغلم فروشنده لوازم یدکی دارم از شخصی پول میخواستم خدایی دوماه هم طول کشید چقدرم زنگ زدم بهش و چقدرم زیاد بود .من شروع کردم به کار روی افکارم وتوجه به افکاری که احساس کمی بهتر به من میداد یا میشه گقت تغییر زاویه دیدم به اتفاقات زندگیم چند روز پیش خودش اومد کارت کشید کلی عذر خوهی.

    اگه فقط تنها کار همین بود چرا پس اینقدر خودما اذیت کردم گوشی جواب نمیداد و منم خود خوری میکردم توی ذهنم جروبحث میکردم که من فلانی کار تو را راه انداختم اخرین فنون کونگ فو را روش میزدم و ……. و همین طور بد بیاری میومد مشتری های خوش حسابمم بد حساب شده بودند. من یاد گرفتم نجنگم یادگرفتم از احساسم خوب استفاده کنم

    فقط ایمان زیادی میخواد که رهاش کنی که من اجراش کردم و خدا هم سریع العجابه

    من به یکی ازکارخانه جات بزرگ اصفهان لوازم دادم چندصد میلیون اقا مثل اب خوردن ریختن به حساب و فروش لذت بخشی بود البته به خاطر سود

    من توی یک روز درامد صد تومن رازدم یعنی تا شب فقط واریزی بود منا میگی روپام بند نیودم وفرداش که جمعه بود هم 30تمون دیگه امد

    مشتری های خوب عالی درجه یک پشت سر هم میومدند وهمه نقد عالی بعدظهر پنج شنبه بود به نهار نرفتم و مشتزی میومد اخرش گفتم میخوام برم خدایی رزق ولم نمیکرد فرار کردم (خوب گوشنم بود)

    من با دوستانم شبش رفتیم سینما و ماشین را گذاشتیم پارکینگ وقتی برگشتیم پارکینگ بسته بود و مسولش در رابازنکرد گفت مسولیت دار اصلا حرفشم نزنید برید صبح بیااید اولش حالم خراب شد که ای بابا حالا چکارکنم وباچی برم اما دیدم حالم داره خراب میشه دوستام داشتن باهاش جروبحث میکردن من رفتم نشستم وشروع کردم به ارامش و تغییرزاویه دیدم

    یهوو یافتم گفتم بچه ها هوا که گرمه بیاید بریم توی میدان امام نزدیک بود حدود 10دقیقه پایده روی داشت تا صبح میشینیم ورق بازی (پاسور)اولش یکی شون مقاوت کرد ولی دید چاره نداره کلید دادم نگهبان حصیرا از ماشین اورد یک دست ورق خریدیم

    جاتون خالی بود توی میدان امام اصفهان هوای عالی نشستیم ورق بازی وخداییی خیلی خوش گذشت تازه من بخاطر حال خوبم همه اش می بردم باورتون نمیشه تا هفت صبح خندیدیم و بازی کردیم خیلی حال داد و جاتون خالی بعد رفتیم نون تازه وحلیم خریدیم و. شد یه خاطر خوش .اگه من شروع میکردم به داد و بیداد و…..

    بعد باتاکسی میرفتم و و زهر مار میشد بهمون صبح دوباره برگرد بیا ماشینا ببر و……………….

    الهی شکر

    من اگر وارد زنجیره حال بد نشم هم به خودم هم به اطرافیانم خدمت می کنم وزندگی لذت بخش تر مشیه

    ممنونم برای نشانه امروزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نفس آریان گفته:
      مدت عضویت: 1349 روز

      سلام جناب بیگی،از خوندن دیدگاههایی که در فایلهای دانلودی گذاشتید خ لذت بردم، توی یکی از فایلها گفته بودید که آدم تا خسته نشه از وضعیت بدی که داره تغییر نمیکنه، منم با شما موافقم، من ۴ساله توی این سایتم و اما هیچ وقت جدی کار نکردم روی خودم و ورودیهامو کنترل نکردم، شاید باور نکرده بودم استاد رو و درک نکردم که همه چیز باوره،همش ادا درآوردم که دارم روی خودم کار میکنم… تا اینکه اینستا فیلتر شد و من که یه پیج لباس به تازگی زده بودم خ ناراحت شدم و از اینستا یکم فاصله گرفتم، دوباره یاده استاد افتادم و بخودم تعهد دادم جدی فایلها رو گوش بدم و صبور باشم تا نتایج بدست بیاد، الان که جدی فایلها رو گوش میدم واقعا چیزهای جدیدی از فایلها متوجه میشم، مثلا من قبلا چندین بار فایلهای سه برابر کردن درامد در یک سال رو گوش داده بودم اما اینبار اصلا مات و مبهوت شدم چون خیلی بهتر فایلها رو متوجه شدم و آگاهیهای بیشتری به ذهنم رسید، اصلا الان لذتبخشتر شده شنیدن فایلها. در مورد کنترل ورودیها هم سعیم اینه به حرفهای منفی اطرافیان گوش نکنم، اما مادرم متاسفانه وقتی بهم زنگ میزنه همش از مشکلات اخیره ایران، مسائل سیاسی و بیماری و غیبت نزدیکان و… حرف میزنه، البته میدونم که باید حواسمو جمع کنم که بحث رو عوض کنم ولی فعلا هنوز استاده این کار نشدم، الان هم خونه مادره همسرم توی اتاق خواب دراز کشیدم و مادرشوهرم داره اخبار میبینه، میدونید این قانون خیلی جالبه چون بیشتر از ۹۹ درصده مردم قبولش ندارن… و بنظرم ما که قبولش داریم اگه واقعا بهش عمل کنیم خ خ نتایج عالی میگیریم. من الان بیشتر از ۱۰ساله تلویزیون نگاه نمیکنم، کلا فکر میکنم وقت تلف کردنه.

      توی یکی از فایلها از اینکه خدارو خیلی شیرین حس کردید نوشته بودید، از خدا میخوام این حس شیرین رو هم به من بچشانه، بنظرم وقتی میای توی این مسیر اولش آدم خیلی تنها میشه، چون هیچ کسی فکرش مثله ما نیست، حتی همسره آدم و من وقتهای تنهاییم رو با خوندن دیدگاههای زیبای شما دوستان سپری میکنم و خیلی لذت میبرم. من خنده ام میگیره از این مردم کشورم که روز بروز ناسپاس تر میشن و به مشکلات ایران اضافه میکنن، به قول استاد تا وقتی مردم ایران ناسپاسن و ضعیت همینجوری میمونه و بهتر نمیشه، البته برای من اصلا مهم نیست و اخبار را پیگیری نمیکنم.

      یه تمرین جالبی در مورد باور کمبود پول و عدم فراراوانی به ذهنم رسیده که انجامش میدم خیلی لذت میبرم و احساسم خوب میشه.اینکه هر روز چند مورد کالا به ذهنم میارم و یکی یکی به ذهنم یادآوری میکنم که از این کالاها کجا دیدم و به ذهنم یادآوری میکنم که ببین از اینا خیلی زیاده، مثال در مورد طلا باخودم میگم بی نهایت توی دنیا هست، توی بازار طلافروشهای همدان کلی طلا هست، همسایه بغلیمون کلی النگو داره، خواهرشوهرم ۱۰۰ تومن طلا توی دستاش داره و یکی یکی هر کی رو که طلا داره مثال میزنم و به ذهنم میگم ببین چقد طلا هستا، چقد فراوانیه طلا هست و اینجوری حسم خوب میشه و مقاومتش کم میشه، کلا در مورد همه چیزها روزانه چندتا از این مثالا رو میگم، در مورد میوه ها، ماشین، خونه، گوشت، لباس، گوشی، ویلا و همه چیزهایی که ممکنه خواسته مون باشه…

      خلاصه اینکه تمام سعیم اینه که صبور باشم و ادامه بدم، چون من آدم عجولی بودم، از خدا میخوام هدایتم کنه توی مسیر بمونم و مدارم بالتر بره قانونو بهتر بفهمم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        مهدی بیگی گفته:
        مدت عضویت: 3780 روز

        سلام خواهر گلم

        الان اومدم توی سایت چون احساسم بد شده بود و داشت بهم میگفت که داره از مسیر خارج میشه .کلی کارهام داشتم سرم شلوغ بود اما باخودم گفتم مهمترین کار زندگیه همینه به فکرم رسید بیام داخل سایت اومدم دیدم نظرت را و کلی انرژی گرفتم امیدوارم اتفاقات خوب به زندگیت جاری باشه همیشه

        یه نکته کلیدی بهت بگم به تازگی بهش رسیدم

        روی ایمان به این قانون بیشتر از هر چیز دیگه ای کار کن .مثل من عجول نباش برای کسب ثروت .به نظرم بگو مهمترین کارم اینکه اول از همه این قانون را باور کنم و باخودت تکرار کن فایل ها را تا اول قانون را باور کنی وتایکم کار کردیی ونتیجه نگرفتی ناامید نشی

        موفق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    لیلا هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1874 روز

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته ی عزیز

    تمرکز بر نکات مثبت

    چ اتومبیل زیبایی!

    افرین ب استاد ک هر چیزی ک اراده کردند و میکنند رو میتونن بخرن و داشته باشن

    این یعنی فراوانی. پیشرفت.

    خداروشکر

    بریم سراغ نشانه ها

    بله دقیقا خداوند با زبان نشانه ها باما صحبت میکنه

    مبخام تو این کامنت چند تا از فراوانی هابی ک تک زندگی م اتفاق تفتاد رو بنویسم تا هم یاداوری بشه برام و هم تمرینی کرده باشم و هم در سایت مکتوب بشه

    2روز پیش پسرم از بیرون اومد و ی هدیه برام گرفته بود. ی جا عودی ک مدل ابشار بود و عود مخروط شکلی بالاش مبزارن و روشن میکنن و بعد مدتی اون دود مثل آب ، روان میشه و از این آبشار میاد پایین+1بسته عود

    چیزی ک اصلا فکرشو نمیکردم

    شوهرم فردا شبش 2تا تراول 100 هزاری بهم داد

    بدون اینکه چیزی بگم بهش

    رفتم صف نانوایی و دیدم اندازه 5عدد ب هر نفر صلواتی نان میدن. خداروشکر

    ی اَشنایی ی پک دفترهای سیمی و مداد و پاکن و تراش بهم هدیه داد

    خدا هزاران برابرشو بهش برگردونه

    شب عید قنادی رفتیم و میخاستیم 1 کیک تولد بگیریم برای بچه ها ک 160هزار تومان بود

    صاحب قنادی پولشو نگرفت!

    اخه معجزه ازین بهتر و شفاف تر و واضح تر؟؟!!

    خواهرم 1شال هدیه گرفت

    و بی نهایت چیزای دیگه ک در کامنتای بعد؛ میفرستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    میثم شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم و استاد عباسمنش

    خدارو میلیارها بار شکر میکنم که هدایت شدم به مداری که متوجه نشانه ها میشم و هر روز بیشتر و بیشتر توجه من رو جلب میکنه و زمانی که اون نشانه ها به صورت همزمانی در لحظه رخ میده فقط کافیه ببینیم و به خیریت بشناسیم حتی اگر نشونه به شکلی باش که از دید خیلی ها آسیب دیدن باش .

    من به درکی از قوانین رسیدم خداروشکر که در هر لحظه دارم اتفاقات و شرایطی رو جزب میکنم که کمک میکنه هم ایمانم قوی تر بشه و مهم تراز همه اینکه عمل کردن و حرکت کردن به سمتشون و تجربه اون موقعیت و شرایط درکم رو نسب به خودم و خدا خیلی بیشتر کرده .

    من یه کار اداری داشتم که دو سال متوصل شده بودن به یه عامل بیرونی و فکر میکردم باید این شخص انجام بده و کلب هزینه دادم و یک جا خداوند هدایتم کرد و گفت خودت برو جلو تنهایی نترس تونستم رئیس اون سازمان رو به صورت همزمانی اون لحظه که اونجا بودم ببینم خود رئیس کار من رو بدست گرفت و بصورت خیلی معجزه وار با هزینه خیلی خیلی کم کارم انجام شد .فقط من اون لحظه که به من الهام شد خودت برو حرکت کردم و رفتم تو اون موقعیت که رئیس باید اونجا باش .

    نشونه ها خیلی خیلی زیاد دارن میشن وقتی ماشینم یه ایرادی پیدا کرد و چندر روز تول کشید تا به تعمیرگاه ببرم یک روز بهم الهام شد الان برو وقت بزار برای ماشین رفتم تعمیر گاه اوستا تا اومد دست بزنه به رادیات ماشین رادیات بصورت خیلی عجیب شکست و خودم گفتم خدایا شکرت که هدایتم کردی این می تونست تو اتوبان این اتفاق بی افته که هیچ کمکی نباش .ممنونم ازت

    خیلی وقت ها حوس میکنم یه غذایی رو خیلی عجیب برام میارن

    به یاکریم دونه میریزم میاد داخل مغازه میچرخه و تشکر میکنه میزه بیرون بدون اینکه گیج بزنه

    هر روز من پر شده از اتفاقات و همزمانی های جالب و سود مند چه تو کسب و کارم از خرید محصول گرفته تا هدایت مشتری های با کیفیت

    اما چون من حافظه خوبی ندارم فراموش میکنم مثال زیاد دارم

    این لایل استاد من رو مشتاق کرد در هر لحظه نشونه ها و اتفاقات همزمانی رو یادداشت کنم و مرور کنم .

    دوستان من فقط عاشق اون لحظه ای هستم که حدس میزنی نشونه بعدی رو و وقتی درست حدس میزنی می خوای فریاد بزنی از خوشحالی و شوق که دیدی درست حرس زدم اما میبینی کسی درکت نمی کنه ولی اون لحظه فقط سپاسگزارن حخدای خودم میشم .استاد ممنونم بابت این سری سریال توجه به نکات مثبت که فوق العاده است چون من دو باور مخرب اصلی رو تو دوره عزت نفس شناسایی کردم که باور فراوانی و عدم لیاقت بود که خیلی خیلی داره کمکم میکنه.

    بی نهایت سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    کیمیا فاریابی گفته:
    مدت عضویت: 1719 روز

    سلام.

    امشب متن این فایل رو خوندم و خب گفتم انجامش بده هر چقدر کوچیک بازم توجهم رو میاره به سمت اتفاقات خواسته.

    چند وقتیه که بابای من بابت کارایی که از من میخواد و من انجامشون میدم از من تشکر میکنه. این کاریه که همیشه تو ذهنم دور بود و میگفتم نه بابا این شخص همین که به من پیام بده خودش کلیه چه برسه به اینکه بخواد تشکر کنه .

    و اونروز دیدم که بابام ازم خواسته بود که خواهر کوچیک ترمو ببرم کلاس و آخر پیام نوشته بود “ممنون بابایی “و من کلیییی ذوق کردم .

    همین آلان یه نکته یادم اومد که وقتی از بقیه بابت کاری که برامون میکنن تشکر کنی، اون فرد انگیزه ی بیشتری میگیره که بیشتر کمکت کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مژگان ز گفته:
      مدت عضویت: 1335 روز

      درود کیمیای عزیز

      خداروشکر که از تشکر پدرتون بعنوان یه اتفاق زیبا نوشتید ،احساس خوب برابراست با اتفاقات خوب،وقتی با حس خوب ودلی کاری رو انجام میدید این حس خوب ومثبت دراطرافتون در زندگیتون جاریست وپدرشما هم این حس رو درک وباور کرده وازشما تشکر کرده،امیدوارم زندگیتون پراز نشانه ها واحساس عالی باشه که هرروزتون بهتر از روز قبل باشه براتون ،احساس(چه مثبت باشه چه منفی)درباور وفکر وعمل درزندگیهامون جاری میشه،رضایت قلبی وخوشحالی شما قابل ستایشه،درپناه الله یکتا موفی وموید باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: