دلیل نتایج پایدار - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-09 05:51:142023-07-09 06:20:30دلیل نتایج پایدارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود بی کران خداوند بر بنده محبوبش استاد عباس منش عزیز و مریم خانم زیبا
ردپای 25
استاد واقعا از شما بی نهایت سپاسگزارم که هرز گاهی به ما یه تلنگری میزنی که هی کبری هواستو جمع کن به اصل موضوع بچسب نه به فرع
واقعاوقتی نتایج پایدار تو زندگیت میاد که هر روز و هر لحظه بتونی ذهن رو کنترل کنی و بتونی بدون اشتباه زندگی کنی با احساس خوب همه ما این رو میدونم ولی همه اینو انجام نمیدیم که نتایج پایدار رو هم ببینیم اگه میبینیم نتایج میاد و زود هم میره بستگی به ذهن خودمون داره که چقدر کنترلش کردیم چقدررتونستیم در طی روز تجسم کنیم خواسته هایمون رو چقدر تونستیم زیباییها رو تجسم کنیم
من که به شخصه اعتراف میکنم این چیزهایی که گفتم و کم انجام میدم
و همونطور هم نتیجه گرفتم
و تعهد به خودم میدم بیشتر تجسم کنم و ذهنمو به سمت زیباییها و خواسته هام ببرم تا نازیباییها و ناخواسته ها
ما که راه رو بهمون با دل و جون نشون میدن مگه مرض داریم بی راهه بریم
من که ثروت میخوام خوشبختی میخوام باید ادامه بدم این مسیر زیبا رو مسیر پر از آگاهی
خدایا هدایتم کن دستمو بگیر
ممنونم از شما استاد مهربون و دلسوز که هوایت به ما بچه های سایت هست
هر جا هستین زنده و سلامت باشین
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام ودرود خدمت استاد عزیز وخانم شایسته و دوستان
استاد جان چقد قشنگ قانون توضیح میدین
واقعا چیزهای را گفتین که دلیل نتیجه نگرفتن های من هست در این سالها که عضو سایت عباس منش هستم و دورهای شما را کار میکنم همیشه میخواستم موفق بشم شروع میکردم به کار کردن خیلی جدی ولی زود تمرکزم از دست میدادم همون داستان که گفتین در انجمن معتادان گمنام توپ بازی یار بازی وزمین بازی باید ترک کرد شما همیشه میگین از ادمای منفی فاصله بگیرین من این کارو نمیکردم و برمیگشتم به خونه اول و از مسیر دور میشدم و انصافا چقد انرژی ازم میگرفت تا برگردم دوباره یخورده نتایج تغیر میکرد بازم برمیگشتم به عادت قبلی و کارهای قبلی انجام میدادم در مورد قانون سلامتی من همون اویل دوره خریدم ولی کارش نکردم همش بخاطر این بود زندگیم یو یو بود الان خداروشکر میکنم قبل اینکه این فایل گوش بدم به خودم تعهد بالای دادم دوستان حذف کردم عادات قبلی ترک کردم و خیلی جدی دارم کار میکنم
و یچی دیگه هست من از زمانی که صفر بودم پول بنزین ماشینم نداشتم اون زمان که روابط خوبی نداشتم اون زمان که سلامتی جالبی نداشتم از وقتی با شما اشنا شدم استاد هیچ وقت بی پول نبودم روابطم بد نبود سلامتیم خوب بوده ولی بخاطر بالا پایین شدنای من اون ایدالی که میخواستم نبوده انشالله ایندفعه به خودم هیمنجا تعهد میدهم که دیگه به عادهای قبلیم بر نگردم و از خدا میخواهم که کمکم کنه
استاد بی نهایت ازت سپاسگذاری میکنم تو زندگی من حضور داری ممنونم ازت
خدا رو هزاران مرتبه شاکرم که منو هدایت کرد به استاد عباسمنش عزیزم دوستی که بهترین ساعتهای زندگیمو با مصاحبت و گفتگو با ایشان میگذرانم امروز برای اولین بار می خواهم در سایت فعالیتم رو شروع کنم و این اصل تمرکز بر مسیر مطمئنم که نتایج بی نظیری که فقط با گوش دادن و البته عمل کردن به آموزه های استاد رو برام حاصل کرده رو برام صدها برابر خواهد کرد
سوال 1: درباره تجربیات شخصی: در خصوص این اصل مهم که من مسئول زندگی دیگران نیستم من از وقتی به این اصل عمل کردم نتایج بی نظیری بدست آوردم که زندگی ام دگرگون شده من مشکلات بی شماری در این خصوص داشتم دوستان بی ملاحظه ای که وقت و بی وقت مزاحم من میشدن و من هیچ وقت نه به کسی نمی گفتم و بعد از تمرکز روی این اصل متوجه شدم که من عملا برای خودم زندگی نمی کنم و مدام در حال تمرکز بر روی اهداف دیگران هستم اون فرد یه گوش شنوا می خواست من بودم اون فرد می خواست آخر هفته بهش خوش بگذره من بودم حتی مشتریهام از من امتیازات بیش از حد می خواستن و من میدادم و با این عنوان که مشتری باید راضی باشه ، من هیچ وقت زنگهای تلفنم و رو بدون جواب نمی گذاشتم حتی در بدترین ساعتهای شب و هزاران مورد دیگر بعد از اینکه شروع کردم به اینکه به جای وقت گذاشتن روی دیگران روی خودم و آموزشهای استاد و عملی کردنشون وقت بگذارم سرعت رشد من واقعا میگم به صدها برابر رسیده و من خیلی راحت به همه خواسته هایم میرسم و جالب تر از همه، همه آدمهای سمی دور و برم هم هر لحظه دور و دورتر و محو شده اند ، دوره کشف قوانین و بعد از آن دوره احساس لیاقت خیلی به من کمک کرد تا بتونم به این موضوع سرو سامان بدم و خدا رو شکر با توجه به اینکه این دوره ها واقعا اصولی هستند و روی نکات اصلی دست میگذارند خیلی راحت و با بشکن همه چیز مسیر درست خودش رو طی میکنه و زمانیکه ما باورهامون رو درست پاکسازی کنیم و باورهای غلط رو با باورهای درست جایگزین کنیم و بصورت آگاهانه شروع به تمرین کردن آنها کنیم اینقدر این نتایج شیرین هستن که واقعا آدم باید یه جورایی دیوانه باشد دوباره به همان روش قبل عمل کند
امروز 1402/09/04 رو به فال نیک میگیرم و این تاریخ بعد از تاریخ 1396/07/27 یکی از روزهای قشنگ زندگی من خواهد بودکه من یه تصمیم درست و اصیل گرفتم خدایا هزاران هزار بار سپاسگذارم بابت حال خوبم
سلام استاد عزیزم تحسین میکنم حرف های که می زنی از،خداوند درخواست کردم که مرا در مداروفرکانس آگاهی،این قوانین وفرکانس،استاد وجذب کنن نوکات مثبت،رو استاد من چندوقتیه که نتیجه نگرفتم به خاطر درک نادرست از قوانین بوده وه همیشه می،دونستم اگه قوانین رو درست درک کنم خیلی زودتر نتیجه گیرم ومطمعنم خداوندمرا در مداری قرار میده که جذب ودرک کنم اون چیزی رو من این مدت وتوجه ام فقط روی حاشیه ها وفرعیایت وهمش،فرکانس،برقرار داده بودم چند روز،خداروشکر،روی ایمانم به خداوندکارکردم وداره ازدرون تعمیرات خودم رو میبینم خداوند خودش کمک میکنه هدایت میشم به واصل قانون رو می گیرم وتعغیرات خودشو توی زندگیم نشون میده مثل همین حالا که در خواست کردم که بر خورد کردم به این فایل که این متن رو بنویسم که هیچ چیز،شناسی نبوده من مورد هدایت خداوند قرار گرفتم وبازخودش درخواست میکنم مرا در مدار،درست قراربده چون آمادگی تعغیر،رو دارم تکاملی
به نام خداوند
استاد عزیزم مریم جانم سلام
زندگی سینوسی ، من دقیقا درگیر همچین زندگی هستم تایم هایی بود که داشتم روی خودم روی عزت نفسم کار میکردم اصلا نتایج فوق العاده بود ورود ادم های با عزت نفس به زندگیم، سفر های عالی ،ورزش میکردم
نگاه مثبتی داشتم نگاه مثبتی داشتم نگاه مثبتی داشتم
اینو زیاد میگم چون این موضوع خیلی تو روند زندگیم تاثیر داشت ادم هارو خوب میدیدم و وجه مثبت آدما برام نمایان میشد به چیزای منفی فکر نمیکردم که نکنه فلانی همچین آدمیه نکنه داره تو محیط کار زیراب منو میزنه، نکنه داره بهم خیانت میشه اصلا این نگاه نداشتم میگفتم من تو مسیر درست هستم و خداوند هم آدم های درست و شرایط درست وارد زندگیم میکنه و اگه اون ادما درست نباشن از زندگیم حذف میشن و واقعا هم اتفاقات عالی وارد زندگیم شد نمیگم ترس نداشتم و یهو نجواها نمیومد چرا میومد ولی واقعا سریع نگاهمو عوض میکردم از اون دیدی نگاه میکردم که حسمو خوب کنم این مسیر خیلی قشنگ بود خیلی زیبا بود خیلی پر از اتفاقات قشنگ بود واقعا چرا یه جایی دیگه ادامه ندادم چرا نجواها بهم غلبه کرد چرا به مسیر قبلی برگشتم
عزت نفس و احساس لیاقت
ای خدا که چه میکنه این دو توی زندگی ادم ،اگه برای خودت ارزش قائل باشی خودتو درگیر حاشیه نمیکنه نمیترسی اگه فلانی از دست بدم چی میشه اگه دیگه این دوستا، این شرایط تو زندگیم نباشه چی میشه چون میدونی فراوانی تو دنیا هست میدونی تو لایق هستی و اگه اون شرایط بره شرایط خیلی بهتر وارد زندگیت میشه ولی ترس ،وابستگی ،حرف مردم و کلا تاثیر عامل خارجی تو زندگی که به نظرم همش به دلیل نبود باور توحیدی و نبود عزت نفس باعث میشه کل شرایط خوب به شرایط بد تبدیل بشه
میدونستم اگه به فلان ادم این حرفو بزنی رابطه بدتر میشه اگه غیبت کنی حالت بد میشه از مسیر درمیای، اگه به چیزای بد فکر کنی مثل گذشته عمل کنی دوباره همون شرایط میبینی اگه از بیماری میترسی و بری سرچ کنی تو اینترنت همون خروجی قبل داری چرا واقعا اینارو بهش توجه نمیکنم یعنی من خودمو لایق یک زندگی عالی نمیدونم که با وجود این آگاهیا باز یه سری رفتار نادرست دارم و روی تعهدم واینمیستم !!!
من خودم دیدم وقتی احساس لیاقت و عزت نفسم اومد پایین چی شد و البتهههههه
بزرگ کردن آدما برای خودم و فراموش کردن اینکه خدا این ادما و شرایط وارد زندگیم میکنه
منو تبدیل کرد به یک ادم حسود به یکی تو محیط کار به دلیل مسخره حسادت کردم ،حرفای ناجالب افکار ناجالب بسیاری به شخصی القا کردم میگفتم اشکال نداره فوقش میخواد بره بزا بره مهم نیست ولی مهم بود من هم حرف نادرست میزدم هم ترس از دست دادن داشتم ،درونم بهم میگفت واضح بهم میگفت نگو برای چی این حرفارو میزنی برای چی این افکارهای ناجالب داری ولی نجوا میگفت عین احمقا رفتار نکن میخوای واقعیتارو نبینی بعد معلومه که با این دیدگاه همه چی خراب شد به بدترین شکل
احساس میکنم به یک تمرکز لیزری نیاز دارم که بنیادین روی باورهام کار کنم چون دیدم چقدر میتونه زندگی زیبا باشه چقدر هر روز حالت خوب باشه ،میخوام اون شرایط پایدار تو زندگیم باشه میخوام بدنم سالم شه میخوام انسان های عالی و شرایط عالی وارد زندگیم بشه میخوام به خودم یادآوری کنم تو خیلی انسان لایقی هستی و برای همین بهم الهام شده مدت کمی از محیط کارم فاصله بگیرم این ایده خیلی وقته الهام شده به امید خدا میخوام اجراش کنم و یک زمان کوتاه به خودم اجازه بدم برای تمرکزی کار کردن روی خودم و البته اصلش برای حل کردن مسئله مهم زندگیم که به این نتیجه رسیدم باید لیزری تمرکز بزارم حلش کنم و پروندشو برای همیشه ببندم ، نمیدونم کار درستی هست یا نه ترس هم دارم که چی پیش میاد ولی میرم که این ایده انجام بدم
ان شا الله که ایده های عالی و شرایط عالی به این واسطه وارد زندگیم بشه من واقعاااا میخوام به صورت پایدار شرایط فوق العاده و ورود ادم های عالی تو زندگیم تجربه کنم خدا کمکم کنه برای رسیدن به خواسته ام
در پناه خداوند همیشه شاد و سلامت باشین
سلام استاد عزیزم
من تا بحال هیچ کامنتی نذاشته بودم ولی با دیدن این فایل دلم خواست ک منم نظرم رو بگم
بله صد در صد حق با شماست تمام مشکلات ما از وقتی شروع میشه ک ما ب تعهدمون عمل نمیکنیم و اولش اصلأ متوجه نیستیم ک کار داره خراب میشه چون میگیم حالا همین ی باره ولی ب تدریج انقدر تکرار میشه ک ب خودمون میایم و میبینیم ک دیگه عمل ب قانون واسمون سخت شده چون ذهنمون برگشته ب شیوه ی قبلش
من بارها و بارها توی مسائل مختلف تجربش کردم و بعدش چقدر خودمو سرزنش کردم ک چرا با اینکه قانون رو میدونم باز هم تحت تأثیر اطراف و شرایط قرار میگیرم ولی فکر میکنم ک این مسئله بی ربط با الگوها نیست ک راجبش صحبت کردین
همونجوری ک طرف قول میده و بارها و بارها قولش رو میشکنه بدون اینکه خودش بخواد و بدونه ، عمل ب تعهد هم درین راه راست جهادی اکبر میخواد چرا ک در اطراف ما اکثرأ ب شیوه ی نادرست عمل میکنن و این همون همبازی و توپ هستش ک شما اشاره بهش کردین اینجا جاداره ک ی دمت گرم ب استاد نازنین و متعهدم بگم بخاطر اراده ی آهنینتون چون خودم در مسیر هستم و مرتبأ دچار کش مکش هستم باخودم و مرتبأ باید مقاومت و مراقبت داشته باشم …
استاد من هنوز دوره ی سلامتی رو نگرفتم ولی خدا میدونه ک چقدر واسش اشتیاق دارم و احساس میکنم ک خدای مهربون من رو ب این راه هدایت کرده چون همیشه ب شیوه ی درست تغذیه و سلامتی فکر میکردم ولی با تناقض هایی ک وجود داشت راه رو نمیتونستم پیدا کنم ولی با همه ی اینا همش ب این فکر میکنم ک اگه ب شیوه ی دوره سلامتی عمل کردم پس موقع مهمانی رفتن باید چطور برخورد کنم یا توی شرایط خاص نگران اینم ک نشه بهش عمل کرد
ولی میدونم ک اینا همش مقاومت ذهنه و ی مدت ک بگذره با منو هدفم هم راستا میشه و فقط راهش مداومت هستش و اینکه باید اهدافمون رو مرتبأ ب خودمون یادآوری کنیم و حواسمون ب نتایجمون باشه ک از چ راهی بدست اومدن، راه ک تغییر کنه نتیجه هم عوض میشه…
از خداوند بسیار سپاسگذارم ب خاطر وجود شما استاد آگاهم و ازش میخوام ک یاریمون کنه ک بتونیم اصل رو از فرع تشخیص بدیم و روی تعهدمون بمونیم…..
خداوند نگدارتون باشه
سلام به استاد عزیزم و مریم جون عزیز
در رابطه با سوال ها:
چه تجربیات قشنگی داشتم از توی این مسیر سرسبز بودن و فایل های استاد و حل تمرینات و عمل به گفته های ایشون:
از روابط همون رفتاری که میخوام باهام بشه میشه
توی مالی از ماه قبل بهتر میشه درامدم هرچقدر که عمل کنمم!!
مهمتر از همه روحیم خیلییی بهتره میتونم ذهنمو کنترل کنم بهتر. میتونم دیدگاه قشنگی به خودم محیط اطرافم ادم های توی زندگیم و
مهمتر از مهم خداوند رو جور دیگه ای ببینم
کِرِدیت همه اتفاق ها و معجزه ها و تجربه های خوب و شیرین رو به خداوند بدم از ادمی توی زندگیم بت نسازم
و “ نتایج و گره بزنم به افکار و فرکانس ها و باور خودم” و «مسئولیت صفر تا صد زندگیمو به عهده بگیرم»
سوال 2 وقتی از مسیر دور شدم چه تجربه هایی داشتم
من وقتی که توی این مسیر بودم ادم هایی میومدن (توی دوره اعتراضات) میگفتن که اره همه دارن میمیرن تو نمیبینی تو دوری درک نمیکنی و و و
و من سعی کردم از روی ترحم و انسانیت به خیال خودم درک کنم اون افراد و هم قدم شدن با اون ادم ها مه در نهایت نه تنها نتونستم بهشون کمک کنم بلکه ادم بده شدم و خودمو هم گم کردم و از مسیر خودم هزار قدم دور شدم!!!!!!
سوال 3: همیشه تا الان مسیر من اینجوری بود که فایل هارو گوش دادم روابطم خوب شد از لحاظ مالی بهتر شدم نسبت به قبلم ولی از یه جایی به بعد ادامه ندادم و فکر میکردم که همینه دیگه و همینجوری میمونه و تهش همینه و دلایلش هم برا من این بود که یک اینکه باور نداشتم که به اون زندگی رویایی که میخوام میرسم و ادامه ندادم و دلیل دومش هم این بود که فکر میکردم که اگه من این همه به فایل ها گوش بدم از زندگیم لذت نمیبرم و وقتم داره تموم میشه ..
در صورتی که بر عکس من باید ادامه بدم اگه میخوام از زندگی لذت بیشتر ببرم برای همینه که همش من توی یه سطح میمونم اگر هم یکم پیشرفت کنم باز توی همون سطح میمونم و همونقدر روی خودم کار نمیکنم و میخورم زمین و سعی میکنم باز به چیزی که بهش رسیده بودم با کنترل ذهنم تمرکز روز نقاط مثبت و گوش دادن فایل ها و دوری از ورودی های منفی باز به جای قبلی که بودم برسم برای همین به صورت لاک پشتی میرم جلو ولی اگه هرروز کار کنم
ادامه بدم
ادامه بدم
ادامه بدم
میتونم به لول بالاتر برسم .
دلیل سوم من اینکه
همچی باید پرفکت باشه که من بتونم ادامه بدم اگه یه مشکلی پیش بیاد توی مسیر اگه یکم مار سخت بشه برای من من دیگه خسته میشم و ادامه نمیدم!!! و میرم توی دوره افسردگی تا امیدی و غم در صورتی که با تغییر نگاه از اون اتفاقات به ظاهر بعد یا مشکل میتونم فرصت بسازم
خدایا تو منو توی این مسیر قرار دادی به من کمک کن که بتونم به خوبی توی این مسیر قدم بردارم و لایق این اگاهی ها باشم و بهشون عمل کنم و ادامه بدم️
ممنونم از شما استاد عزیز که وقت میذاری برای اینکه به این اگاهی هایی که بهش رسیدین درک کردین و عمل کردین ادامه دادین و رو هم به ما یاد بدین و رهنمود ما باشین و یکی از دستان خداوند برای ما هستین توی این راه مقدس
سلام دوستان پر انرژی و شکارچی نکات مثبت
چی میشه ما با اینکه مسیر درست رو میفهمیم ادامه نمیدیم ؟
تغییرات از فکر شخصیت شروع میشه بعد در جنبه های بیرونی ظاهر میشه
ج : شاید هنوز درک نکرده کامل شاید هنوز نیاز به تمرین بیشتری داره
انچه که ما تجربه میکنیم به خاطر فرکانسهای هست که با افکارمون فرستادیم که به صورت اتفاقات و موقعیت ها وارد زندگیمون میشه
پس خیلی دقت کن به چی فکر میکنی درمورد چی فرکانس میدی
رایط و اتفاقات رو از چه زاویه ای میبینم ایا از زاویه کمبود میبینیم یا از زاویه فراوانی میبینم ، ایا تحسین یا حسرت
یا احساسمو خوب نگه میدارم یا اجازه میدم ترس ها نجواها بر من غالب بشن هر چقدر که بهتر کنترل کنی نجواهات رو نتایج بیشتر و بزرگتر میشه
ج: از دید استاد فقط باید متهد باشی به اون چه که میدونید
میشود ، هر چی بخوای شدنی هست فقط ایمانتو سفت نگه دار و عمل کن به دانسته هات یچ بهونه ای قبول نیست
اقا دو روز به قانون عمل کردم حالا یه روزم دروری بشنوم چرت و پرت بگم اشکالی نداره => نه پر اشکاله اصلا نباید اینطوری باشه هر ثانیه باید حواست باشه از قانون دور نشی
منتطقی نیست یه چیز رو درست کنی بعد بزنی خرابش کنی
پس منتطقی نیس راه درست رو پیدا کردی برگردی ، باید هی بیشتر گاز بدی نه اینکه ترمزم بگیری
جواب اصلی سوال : دید استاد : وقتی افراد دوروز کار میکنن به نتایجی سطحی میرسن میگن خب کار انجام شدس بقیشم جلو میره خودش پس ولش میکنن
نه تا لحظه ای که در مسیر درست حرکت میکنی اوضاع خوبه
و هر لحظه مسیر درست رو رها کردی اوضاع بد میشه
جهان داره با وردی کار میکنه وردی مناسب میدی نتیجه مناسب میگردی و ورودی بد نتیجه بد
به هر دلیلی برگردی به روش قبلی نتایج قبلی رخ میده
وقتی میفهمی درستی چیزی رو باید ببری توی مغزت بکنی جزوی از شخصیتت نه فقط یه اطلاعات بدون عمل
وقتی اوضاع رو خوب میکنی فکر میکنی برا همیشه خواهد بود نه تو با افکار چند روز پیش امروز رو ساختی و به هر دلیلی افکارت رو بد کنی شاید امروز نه ولی داری برمیگردی به روش قبلی بعد یه مدت کم نتایج بد ظاهر میشه
پس گول نخوریم ، شرایط هر چقدر خوب باشه بازم نیاز به تمرین داره
اگه تو این مسیر بمونی نتایج باز بهتر و بهتر و بهترتر میشه پس چرا برمیگردم به عقب ؟
ایا غیر از اینکه من قدر خوشبختی رو نمیدونم غیر از اینکه من قدر ارامش رو نمیدونم ، فقط چون تعهد نداری
نتایج رو میبینی خودت رو متعهد تر بکن
یکسری افراد انگار که یه سقفی رو تعیین کردن برا بهبود بعد اون ول میکنن و برمیگردن به شرایط قبلی
تا وقتی که در مسزر درست هستین نتایج میتونه بزرگتر و بزرگتر بشه و هیچ انتهای نداره وقتی از مسیر خارج میشین نتایج شروع میکنه به افت کردن
وقتی بهونه میاری وقتی کوتاهی میکنی وقتی به هر دلیلی مسیر درست رو ول میکنی آوانس میدی به مسیر اشتباه داری راهی درست میکنه برای نفوذ مشکلات نتایج تلخ قبلی
اصلا بقیه برات مهم نباشن وقتی مسبینی نتایج رو ادامه بده
ذهنتو بساز که فقط به سمت بالا بری اگه یک روز نتیجه بد شد شرایط بد شد سریع برسی کن کجا ایراد داره تو فقط باید بهتر بشی ، مثل موج سینوسی بالا پاین نشو یو یو نکن اگه سیگنال درست بدی نتایج همیشه رو به بالاس فقط مثل تابع نمایی
ثران : انچه که در زندگیت دریافت میکنی به واسطه انچه هست که ارسال میکنی
با تمام بالا پاینی ها باید تو مسیری که درسته بهش اعتقاد داری ب ایستی اونچه که نتیجه گرفتی ازش
هی بپرس اصل چیه فرع چیه و با تمام جونت برو دنبال اصل
تمرکزت رو بزار رو چیزی که میخوای اتفاق بیوفته نه چیزی که نمیخوای اتفاق بیوفته ، من باید تغییر کنم نه فلان قانون قلان شخصو و… ، فقط باید ذهنیت من تغییر کنه
انجمن معتادان گم نام : همبازی وسیله بازی و توپ نباید داشته باشی
نباید ببینی حتی نباید بشنوی حتی ،، نباید بری حتی نباید بگردی باهاشون حتی ،، نباید کاری کنی که تحریک بشی
من ازادم مسیر خودم رو برم و به دیگران کاری ندارم ، اگه هم مدار باشیم باهم میمونیم اگه هم نه هدایت میشم به افراد هم مدار (اگه هم مدارت نبود عمدی حذفش کن)
اگر من برای خودم ارزش قایل باشم باید یک سری چیزارو قربانی بکنم
مثل دورهمی ، مثل فلان تفریح فلان کار فلان لذت و… با هیچ تارفی نباید بلغزی
نحوه عملکرد ذهن : با مثال میگیم تو هر زمینه ای میشه ازش استفاده کرد
وقتی ذهن میخواد از قند سوزی بره تو چربی سوزی یه زمان میبره تا این اتفاق بیوفته این مدت خیلی سخته ولی وقتی شروع کرد به چربی سوزی دیگه اون اشتیاق به مصرف مواد قندی درش کم میشه و از اون به بعد کارت اسون تر میشه و مغزم فشار زیادی نمیاره
وقتی میری سراغ مواد قندی ،میبینی دربارش حرف میزنی بهش فکر میکنی یا بد تر میخوری دوباره به ذهنت تحریک میشه برگرده به حالت قند سوزی و دوباره بهت فشار میاره
یک لحظه هم برنگرد چون ذهنت فشار میاره دیوانه نشدی که به خودت ضربه بزنی ، اصل رو از فرع تشخیص بده
جواب من برای سوال :
1 و 2 رو که هممون بار ها و بار ها تجربه کردیم ، ساده ترینش همین که وقتی به قوانین عمل نمیکنم من باید کار هارو جلو ببرم که جونم درمیاد و بازم اون چیزی که میخوام نمیشه ولی وقتی به قوانین عمل میکنم کارها خودش پیش میره برام
جواب 3
همانطور که استاد جون گفتن افراد برا خودشون سقفی تعیین کردن نمیتونن از یه حدی به بعد خوشبختی رو تجربه کنن و حتی تحریک میشن علاقه دارن برگردن به دورانی که رنج داشتن میخوان همرنگ جامعه بشن
دیدشون کوچیکه
من به شخصه برای این موضوع که مربوط به عزت نفس و فراوانی خواهی هست سریال زندگی در بهشت استاد رو تماشا و نوت برداری میکنم
نور به راهتون فراوانی به کامتون
در ادامه از تجربه ای که نتایجم سینوسی بوده : چون عمل نمیکردم تعهد نداشتم الان جوری شده که به سوال های دوستان جواب میدم تو عقل کل اگاهی های ذهنم برانگیخته میشه میبینمشون و از رو نوشته خودم دوباره مینویسم تمرین میکنم تا تبدیل به باور بشه به قول استاد تا شخصیتی از خودم بکنمش
پیشنهادم بهتون : به کوچیک ترین اگاهی که دست پیدا میکنید عمل کنید ، خودتونم تمرین بسازین براش و عمل کنین
منتظر معجزه نباشین ، معجزه کشکه اون چیزی که بقیه میگن معجزه افراد با قدم اای کوچیکشون ساختن ولی بقیه فقط نتیجه رو میبینن و میگن معجزه
به نام رب هدایتگرم
درود به استاد خوشتیپ و متعهدم و همه دوستان عزیزم در سایت صمیمی عباس منش دات کام
استاد من خودم وقتی با قانون اشنا شدم رو ذهنم کار میکردم و ب همون نسبت نتایج خوبی میگرفتم شخصیتم خیلی بهتر شد از یه ادمی که عصبی و استرسیه تبدیل شدم به ادمی که اروم تره و خیلی ارامشم بیشتر شد. روابطم بخصوص رابطه عاطفیم بصورت محسوس بهتر شد. تو زمینه کاری اموزش دیدم مهارتامو افزایش دادم و به ادمای جدید، تجربه های جدید هدایت شدم…
اماااا نمیدونم چی شد که اواخر1400 بودمن بصورت جسته گریخته سریال های ک بهم معرفی میشد و یا تو اینستا میدیدم بخشی ازش رو ترغیب میشدم بهشون و میرفتم سریال هارو میدیدم ..
کم کم این سریال دیدنا سینمایی دیدن ها بیشتر شد.
اولش با سینمایی شرو شد و کم کم سریال بهش اضافه شد… ازونجایی که تو فضای مجازی اینستاهم بودم ورودی های منفی دررابطه با جریان اعتراضات به چشم و گوشم میخورد.
و استاااد اینقدرر اروممم و بدیهیی و طبیعییی من از فضای قانون و کارکردن رو ذهن، دور شدم که خودم متوجه نشدم…. یعنی رفته رفته به تعداد فیلم و سریال هایی که تو هفته میدیدم اضافه میشد و از تعداد فایل هایی ک گوش میدادم کم میشد.. استاد طوری شده بودم که اصلا تو لیست موزیک هام که اکثرش فایل های شما بود، نمیرفتم سمت فایل ها، اصلا انگار رغبتی برای گوش دادن بهشون نداشتم.. و میرفتم رو اهنگااا.. وحسمم بد میشد که چرا من مث قبل دیگ نمتونم فایل گوش بدم.
گاهی بخودم میگفتم این خلاف قانونه و میگفتم ک از مسیر دور شدم و مدارم چقد اومده پایین که دیگ فایل گوش نمیدم… ولی باز هم چون خودم رو در معرض ورودی های منفی،( فضای مجازی و تیزر هاو کانال های سریال و..) قرار میدادم دوباره میرفتم سمت همونااا
یعنی همین صحبتی که استاد داشتن تو فایل، من هم توپ و زمین بازی رو داشتم هم همبازی چرا که با دوستاییم بیشتر در تعامل بودم اون برهه، که مثل من بیشتر سریال اینا میدیدن و فیلم و سریال بهم پیشنهاد میدادن.
یه مدت همینطوری گذشت و من با اینکه حسم بد میشد گاهی و میدونستم کارم درست نیست..و میگفتم این سری دیگ بار اخررره ولی بازم ادامه میدادم به همون روش غلط.
نتایجمم که اروم اروم بدون اینکه متوجه شم ازبین رف یعنی بخودم اومدم دیدم من شدم یه ادمی که ب دولت این و اون غر میزنه
خودمو مقایسه میکردم با بقیه… یکسری رویاها و افکاری که خیلیییی قبل تر از اشنایی با قانون داشتم، سروکله اش پیدا شد.
نتایج کاری و مالی از بین رفت.. روابطم ب خوبی قبل نبود.
کلا از خودم احساس رضایت نداشتم.
بعد از چن ماه، من یهو بخودم اومدم.. و بلند بلند بخودم گفتم که میخوام تا کجا پیش برم.. بخودم گفتم که اون نتایجی که گرفتی بخاطر کار کردن رو ذهنت وباورات بوده.. الان رو ذهنت کار نمیکنی و نتایجم از بین رفتن… بخودم گفتم که این فیلم و سریال چی داره برا تو…تا کی میخوای ادامه بدی.. مگ این فیلم و سریال مجازی گشتنه برا حال خوب نیس؟…پس چرا الان حس پوچی داری پس چرا دیگ حالتو خوب نمیکنه.. چرا اون موقع که رو ذهنت کار میکردی حالت خوب بود الان ن؟
خلاصه استاد من تصمیمم روجدی کردم که دیگ فیلم و سریال نبینم چون واقعا تو اون مدت معتاد شده بودم به این ورودی های مخرب.
تصمیم گرفتم یهو کاتش کنم و دیگ نبینم… نشستم کانال ها و تمام منابعی ک منو متصل میکرد ب سریال ها، حتی تاریخچه چت هام بادوستام رو پاک کردم… و ب خودم گفتم باید برم تو سایت و روزی یه فایل گوش بدم و نت برداری کنم… اولش یکم سخت بود ولی رفته رفته مدارم تغییر کرد و اسون شد.
و فضای مجازی رو هم تقریبا کات کردم و اصلا نمیرم تو اکسپلور بچرخم و وقت بزارم برا فضاهای مجازی.
بجاش وقتمو تو سایت پر میکردم… نتایج رفته رفته شرو شد… من به چند مسافرت هدایت شدم که زیبایی ها بیشتری رو دیدم…. دوباره به سمت شغلی در رابطه با رشتم هدایت شدم به ادمای جدید شرایط جدید هدایت شدم… شخصیتم و روابطم خیلی بهتر شد و ارامشم بیشتر شد و سپاسگزارتر شدم .… ورودی مالی داشتم وقدم اول دوره 12قدم رو خریدم… و اینها فقط تو دوسه ماهه..اگ ادامه بدم خیلی شرایط بهتر میشه.
استاد واقعااا اینو میدونم که همههههه چیززز تعهد و ادامه دادنه.. و از خدا میخوام بهم تعهد و ایمان بده تا درمسیر بمونم.
بنظرم اون عواملی ک باعث میشه متعهد نباشیم.
اینه که چون نتایج خیلی بصورت طبیعی و اروم و بدیهی شکل میگیرن، گاهی یادمون میره که این نتایج بخاطر کار کردن رو باورامونه و باعث میشه اروم اروم غافل بشیم.
یه مورد دیگ همون داستان توپ و زمین بازیه… بنظرم باید بقول استاد اصلا چیتدی نداشته باشیم بخودمون اصلا اجازه ندیم حتی در معرض اون ورودی های نامناسب قرار بگیریم، چون شیطان در کمین هست که همینکه راه ورود ب ذهن باز شه، شروع کنه ب نجوا کردن و کارو برامون سخت میکنه.
مورد بعدی همونطور که استاد گفتن میتونه ب این خاطر باشه که سقف ارزوهامون کوتاست …. سریع ذهنمون میگه منو این همه خوشبختی محاله… و راضی میشیم ب همون نتیجه اولیه… دیگ ادامه نمیدیم میگیم بسه
مورد بعد میتونه به این خاطر باشه که بگیم من همه چی دونم… دیگ راه رو فهمیدم یا توهم بزنیم که داریم مسیر و درست میریم درحالیکه این طور نیس(نتایج گویای اینه که مسیرمون درسته یا نه)
مورد بعد میتونه به این خاطر یاشه که عجول هستیم میخایم سریع برسیم ب پله اخر… قانون تکامل رو درک نمیکنیم… نمیایم با همون بهبود کوچک بخودمون انگیزه بدیم برا ادامه و میگیم چه فایده من میخاستم ب پله صد برسم… این باعث میشه دلسرد بشیم و ادامه ندیم.
این کامنت رو گذاشتم تا رد پایی باشه برا خودم تا یاداور شم که منم از این مسیر منحرف شدم و کمکی باشه برا خودم و دوستان که تعهدمون تقویت بشه.
مهم ادامه دادنه
مهم تعهدداشتنه
نتایج تا زمانی هست که روی ذهنمون کارکنیم و عملکردمون تغییر کنه.
استادجان واقعاا تعهدتون رو تحسین میکنم و شما همینطورم ک گفتین بسیار لایق این زندگی رویاییی و خیلییییی بهترش هستین.. سپاسگزار خداوندم بخاطر وجودتون.
شما و مریم جان رو خیلی دوست دارم:)
به نام خداوندم
سلام استادم چقدرتوحیدی هستین وحرفاتون به دل میشینه.
سلام مریم جانم،چقدر شما دوبزرگوار برام عزیزین انشاالله خدا حفظتون کنه.
سلام به همه دوستان هم مسیرم درسایت
استادعزیزم زمانیکه عضو سایت شدم برای اولین باردرزندگیم داشتم با این مباحث آشنا میشدم.
بنابر باورهای غلطی که داشتم وباورهای بشدت مذهبی،درشروع کارخیلی لاک پشتی وار جلو میرفتم یعنی اینقدر تو درو دیوار بودم که شرایط دیدن وگوش دادن به این فایلهای الهی هم برام به سختی فراهم میشد.
اینقدر اعتماد بنفسم پایین بود وقدرت تصمیم گیری توزندگیم کم بود که باترس ودوراز چشم همسرم(ترس از اینکه بخاد بهم گیر بده که چیه کارو زندگیت ول کردی نشستی پای اینجور چیزا یا حرفی زده بشه که جلو بچهام شخصیتم خوردبشه در کل حوصله بحث وحرف نداشتم)درخلوت خودم فایلها رو دنبال میکردم.
اوایل حتی گوشی مناسبی که بتونم وارد سایت بشم وفایلهارو دانلود کنم رو نداشتم،باگوشی دخترم(اون هم درحد متوسط بود که بعضی از فایلها رو برام باز نمیکرد)شروع کردم.مشکل اینترنت هم که بحثش جداست.
ازهمان لحظه شروع،شاهدنشانه ها وتغییرات درخودم وزندگیم بودم که باعث اشتیاق بیشتر وبیشترم درادامه دادن بود.هرچه بیشتر جلو میرفتم شرایطم راحت تر وبهتر میشد تا جایی که همسرم خودش گوشی با یه ایرپاد واسم خرید تا به راحتی فایلهارو دانلود کنم وهرلحظه وهرزمان خواستم فایلهاروببینم وگوش بدم.
استاد از لحاظ روحی خیلی خیلی آرامش دارم حسم وحالم خوبه خیلی راحت تر ذهنمو کنترل میکنم.رفتار دیگران اصلا برام اهمیتی نداره،برام مهم نیست کی کجا میره کی چیکار میکنه تمام تمرکزم ذهنم رو خودمه رفتارم با خانواده ام واطرافیانم خیلی عالی شده.به حدی با خودم به صلح رسیدم که به راحتی با فوت مامان کنار اومدم. خیلی معجزه آسا رفت واومدم با اقوام فایل کاملا قطع شده،شرایط جوری پیش رفته که با عوض شدن شغل همسرم خیلی وقت آزادی برای کار کردن روخودم دارم.
استاد عزیزم درطی این مسیر سعی کردم به گفته هاتون عمل کنم(تلویزیون اززندگی حذف کنم،غیبت نکنم،قضاوت نکنم،سپاسگزار باشم،تمرکزم روی زیبایی ها وداشته هام باشه،دیدم نسبت به اتفاقات ومسئله ی زندگیم مثبت باشه دید خوبی داشته باشم)
ازلحاظ مالی هم که صفر صفر،یه جورایی زیر صفر بودم.اینقدر باورنادرست داشتم ودارم که به هر دری زدم تا واسه خودم کسب وکاری داشته باشم نشد که نشد.دوسال هست که هدفی که واسه خودم مشخص کردم اینه که واسه خودم کسب وکاری داشته باشم،خیلی کارها هم انجام دادم نتیجه نداد.تا جایی که بلطف خدا وسخاوتمندی شما استاد عزیزم از روزی که این چند فایلهای اخیری که گذاشتین روی سایت،خداروشکر کار آموزش خیاطی البته با یک کار آموز شروع کردم انشاالله به امید خدا روز به روز پیشرفت کنم وبه موفقیت مالی برسم.استادم درسته از اول تاحالا لاکپشتی وار پیش اومدم ولی خداروشکر خداروشکر خداروشکر هیچ توقفی نداشتم واز مسیر خارج نشدم وروز به روز اشتیاقم به ادامه دادن بیشتر وبیشتر شده.
خیلی خیلی سپاسگزار ازشمااستاد عزیزم ومریم جانم انشاالله به سعادت دنیا وآخرت برسین.