نقش عشق و اشتیاق در موفقیت (به ترتیب امتیاز)

 

در قسمت نظرات به این 2 سوال جواب دهید:

1.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟

2. اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!

به این سوالات فکر کن و پاسخ های خود را بنویس تا هم خودت و هم دوستانی که نوشته شما را می خوانند، باور کنند که می توان از هر آنچه به آن علاقه داشته باشی، پول ساخت و آن را به عنوان کسب و کار گسترش داد.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    197MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی نقش عشق و اشتیاق در موفقیت
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسین ایثاردوست گفته:
    مدت عضویت: 1359 روز

    💖💖💖💖اخه شما چقد خوبید🤩خیلی خدا رو شکر میکنم که هر روزم رو با شما میگذرونم و تو شرایطی که سوال برام پیش میاد اموزه های شما راهنماییم میکنه.با وجود پشت سر گذاری خیلی مسایل،حالم عالیه خدا رو هزاران بار شکر.مرسی استاد.تو چنین خوب چرایییییییی🌹💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محمد نوراللهی گفته:
    مدت عضویت: 1018 روز

    سلام استاد من یه حوضه ایو خیلی دوسش دارم اما میبنم واقعا خوب ازش نمیشه کسب درآمد داشته باشم مثلا یه نوع تفریح بنظر میرسه اما میخواستم بدونم آیا باز میشه توش همون طور که گفتید پولدار و ثروتمند شد؟ ( مسابقه دادن با خوردرو و حرکات نمایشی با خودرو)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      فیروزه گفته:
      مدت عضویت: 1506 روز

      پسرم طبق آموزه های استاد هرآنچه تو ازش لذت ببری و باهاش مچ باشی جهان از همون طریق ثروت بی پایان بروت میریزه

      هرکاری که آنقدر ازش لذت ببری و عاشقش باشی که شب به عشق اون بخوابی و صبح به عشق اون بیدار شی

      کاری که وقتی که داری انجامش میدی، نه خستگی بفهمی، نه تشنگی بفهمی، نه گرسنگی بفهمی، نه گذشت زمان رو بفهمی

      مثلا صبح که شروعش کردی، یکهو سرت رو بلند کنی ببینی ۴-۵ساعت گذشته، ظهر شده و تو اصلا نفهمیدی کی گذشت.

      این کار هر کاری باشه اگر اینقدر عاشقانه و لذت بخش باشه تو رو به همه چیز میرسونه به ثروت در همه ابعادش چون میدونی که همونطور که استادمون همیشه میگن ثروت فقط در پول خلاصه نمیشه ثروت واقعی یعنی تو، هم بینهایت پول داشته باشی درعین حال سلامت هم باشی که از اون پول بینهایت، بینهایت هم لذت ببری. نه اینکه مثلا با پولت یک کشتی بسیار بزرگ تفریحی گرفتی و دلت میخواد یک سفر عالی رو باهاش تجربه کنی ولی بدنت سالم نیست. تنها کاری که میتونی بکنی اون باشه که تو کشتی باشی ولی فقط بتونی کیف و حال کردن دیگران رو ببینی و خودت بخاطر محدودیت هایی که از جنبه سلامتی داری نتونی عشق و حال کنی.

      ثروت واقعی یعنی بینهایت پول داری، سلامتی هم کامل داری، اما خانواده و اطرافیان و روابط بینهایت عالی هم داشته باشی. چون فکرکن با پول زیاد ودر کمال سلامتی توی اون کشتی تفریحی فوق هیولای رفتی عشق و حال. خانواده ت که باهات چپ هستند نه اونا تورو آدم حساب میکنن نه تو اونهارو، ۴تا رفیق و دوست آدم حسابی هم نداری، نه ازونهایی که بقول معروف تا پول داری رفیتن، رفیق بند جیبتن. ازونهایی که اگر وقت و بیوقت، شب و نصفه شب، کاری باهاشون داشتی ازته دل بگن تو فقط جون بخواه. اگر دور و برت اینها نباشن تو طبقه اول لاکچری بهشت هم که باشی قلبت تنهاست پس اونجا برات مثل جهنمه شاید هم سنگین‌تر از جهنم

      بله

      ثروت واقعی یعنی بینهایت پول و مال داری و از نظر مادی بی نیازی، سلامتی کامل در تمام جنبه ها داری، روابط عالی با همه انسانها داری،اما پسرم روح تو معنویت میخواد. ثروت واقعی یعنی تو وصل به منبع هم باشی. دیدی یه موقع یه شرایطی پیش میاد که خیلی خوش میگذره، اینقدر شادی، اینقدر لذت، اینقدر صفا که نگم برات انگار داری پرواز میکنی. همه چیز عالی همه چیز عالی واقعا همه چیز. بعد وقتی میای خونه، شب که میخوای بخوابی وقتی که دیگه یک جا ساکن میشی و آروم میگیری و اون ذوق و لذت‌هایی که چندساعت پیش تجربه کردی رو تو ذهنت آروم آروم مرور میکنی مثل بچه کوچیکی که بعداز کلی بازی حالا در رختخواب در آغوش مادرشه، با لبخند دستش رو در دست مادر گذاشته، چشم‌هاش رو بسته و صدای آروم ضربان قلب مادر حس امنیت رو در رگهاش جاری میکنه، لذت‌های اون روزش رو داره مرور میکنه،حتی گاهی لبخندش عمیقتر میشه و آرام آرام بخوابی دلچسب فرو میره. این بچه صبح سرشار از انرژی و سرزندگی و شادابی بیدار میشه و آماده شروع یکروز تازه و یک عالمه تجربیات لذت بخش دیگه ست.

      عزیزم ما برای شارژ مجدد روحمون باید در آغوش خدا باشیم. همونطور که اون بچه جزئ از وجود مادرش بوده که الان تفکیک شدن و برای آرامش نیاز به گرمی آغوش پر مهر و محبت مادر داره، ماهم جزئ از خداوند متعالیم و روح ما که در طول روز کم کم با سروکار داشتن با مسائل روزمره انرژی ش تخلیه شده، نیاز به شارژ مجدد با وصل شدن به انرژی منبع داره

      صدالبته این با دینداری و مذهب، آنچیزی که ما تابحال یادگرفتیم کاملا متفاوت هست. بهت قول میدم خودت با چرخیدن دراین سایت یواش یواش خدای خودت رو پیدا میکنی و کلی باهاش تجربه های ناب رو لمس میکنی و لذت میبری.

      بیا برگردیم به سوالت

      با ماشین بازی و عشق و حال کردن با اون، میشه پول هم درآورد و ثروت های عظیم خلق کرد؟

      آره پسرعزیزم میشه

      چرا میشه؟

      جوابت رو از آموزه ای استاد، آنچه که تا امروز خودم یاد گرفتم، میدم.

      بقول استاد خدا یا جهان یا سیستم که درواقع همه یکی هستند خیلی خیلی زیاد مشتاق ثروت شدن ماها هست. چرا؟ به یک دلیل ساده. این جهانی ما در اون زندگی می‌کنیم هر لحظه در حال رشد، بسط و گسترشه. خوب، ما با ثروتمند شدن به این رشد و گسترش کمک شایانی میکنیم پس اون هم از ما حمایت میکنه و راه رو برای رسیدنمون به ثروت هموار و هموارتر میکنه. مثلا همون کشتی غول تفریحی که گرفتی، خوب، کاپیتان میخوای، ملوان میخوای، آشپز میخوای، کارگر میخوای، اصلا فکر کن به مهندسایی که طراحی ش کردن، کارگرهایی که ساختنش، کارخانه جات چوب، کارخانجات فولاد و آهن، کارخانجات شیشه، رنگ، سیم و لامپ و … و سیستم های برقی و الکتریکی، سیستم های کامپیوتری و دیجیتالی، سیستم های سرمایشی و گرمایشی، انواع مواد غذایی که باید ذخیره بشه و هرکدامش از موقع کاشت بذر تا رسیدن به انبار کشتی تو، چقدر انسان و انرژی در خدمتش بوده و خیلی چیزهای دیگه تا تو این کشتی زیبا رو بخری و یک سفر فقط روزه باهاش بری و حال کنی تمام اینها یعنی اشتغال زایی، یعنی در خدمت گرفتن آنچه خدا بقول خودش مسخر ما کرده و در خدمت ما انسانها قرار داده، یعنی تو برای یکروز سفر و تجربه چیزهای خوب به هزاران هزار نفر نون رسوندی

      این یعنی هر روز یک نفری در یک زمینه خاصی که عاشقشه و با اون مورد مثلا مثل تو با ماشین، باهاش حال میکنه و لذت میبره، بشینه با خودش فکر کنه چطور از این هم بهتر، ازینم لذت بخش تر، اونوقته که در جایی که درشکه ها و گاری ها کار مردم رو خیلی خیلی راحت کرده بودند، اتومبیلها، قطارها و کامیونها اختراع شدند، کشتی هابوجود آمدند و رفتند توی آب، هواپیماها درست شدند و رفتند توی هوا، برق اختراع شد و شب دنیا رو روز کرد، تلفن اختراع شد و آدم‌ها رو بهم نزدیک کرد، موبایل اختراع شد، کامپیوتر اختراع شد، اینترنت اختراع شد، واتس آپ اختراع شد،اینستاگرام اختراع شد و …..

      این یعنی یه روز یک نفر خواست تو یک زمینه ای که تمرکزش رو اون بود و از ته دل میفهمیدش، لذت بیشتری تجربه کنه، لذت بردن اون باعث شد ما امروز اینهمه تکنولوژی و رفاه و امکانات در اختیارمون باشه.

      پس ماهم با کارکردن تمرکزی روی اون چه که قلبا دوسش داریم، چون باعث پیشرفت جهان میشیم، جهان هم بما جایزه میده.هر چه بیشتر در اپن زمینه پیش بریم هم سدها رو جهان خودش بیشتر از جلوی پامون برمیداره هم ثروت رو بیشتر و بیشتر وارد زندگی مون میکنه. البته بخاطر بسط و گسترش خودش ولی خوب ماهم این وسط سود میکنیم هم حال میکنیم هم ثروتمند میشیم

      واین لازمه ش عشقه. وقتی تو قلبا یه چیزی رو دوست داشته باشی همه تمرکز و استعدادت رو خرجش میکنی و این باعث پیشرفت موشکی تو در اون زمینه میشه. پس جهان هم میبینه داری عالی پیش میری، سنگها رو تند تند از جلوی پات برمی‌داره و با ایجاد ثروت در زندگی بهت آرامش میده تا با تمرکز و فراغ خاطر بیشتری روی اون زمینه کار کنی تا هم خودت در اون پیشرفت کنی و هم پیشرفت تو باعث پیشرفت اون مورد بشه و اینطوری به جهان خدمت کردی.

      همونطور که گفتم لازمه ش عشقه. وقتی هر چی میگیرنت باز دوباره سر ازونجا و اون زمینه مورد علاقه ت در بیاری، نه بخاطر لج با دیگران، نه، قلبت اونجاست، پس کارهات هم دراون زمینه هر روز راحت‌تر از روز قبل پیش میره و اوضاع برات آسونتر میشه ولی اگر دیدی که شرایط هر روز سخت‌تر از قبل میشه، اوضاع خوب پیش نمیره و تو باید خیلی زور بزنی بدون یک ایرادی تو کاره. اینجاست که باید یکم توقف کنی، خودت با خودت خلوت کنی و ببینی واقعا چند چندی. شاید راهت اشتباه باشه شاید بدلایلی فکر میکنی که این راهته ولی اشتباه فکر میکنی

      مثل اینکه نشستی تو ماشین و داری گاز میدی اما حرکتی نمی‌کنی.میبینی روبروت همون جاده ای هست که تو میخوای اما هیچ تکونی نمیخوری. اینجاست که اگر یکبار بخودت بیای، پاتو از روی گاز برداری، پیاده بشی، و درست از تمام زوایا اوضاع رو بررسی کنی ، میبینی که بابا، اون جاده ای که روبرت میدی و همون جاده آرامش و لذت و همه چیز بود ، واقعی نیست.اون فقط یک عکس روی دیواره و اون دیوار جلوتو سد کرده و اجازه نمیده حرکت کنی.چرا؟ چون راهت اشتباهه. تو اگر یه چیزهایی میخوای باید از اون یکی جاده بری. جایی که براحتی با یه نیش گاز ماشین زندگیت راه میافته و خودش میره تو اصلا لازم نیست کار زیادی کنی فقط و فقط از مسیر لذت ببر. و اون جاده قبلی مثلا برای من اوکیه نه برای تو. هزاران راه و مسیر توی دنیا برای هزاران انسان هست و هرکسی فقط با گوش کردن به ندای قلبش میتونه راه درست خودش رو پیدا کنه و در طول زندگی در این دنیا بهترین و زیباترین تجربه ها رو خلق کنه‌. اون وقته که بقول استاد هم خودش خوب زندگی میکنه هم جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنه. و پاداش‌ها نصیب این آدم خواهد شد.

      آرزو میکنم راه درست رو با گوش سپردن به قلبت پیدا کنی، مسیرش رو با وجود تموم تضادها و مقاومت‌هایی که اولش میبینی (ناامید نشی) و طی کنی، مثل یک کالسکه که میخوای هلش بدی تا حرکت کنه، اولش باید خیلی انرژی خرج کنی اما وقتی افتاد تو دور ، میشینی توش و دیگه لازم نیست تو کار زیادی بکنی، خودش میره و تو از تماشای مناظر زیبای مسیر لذت میبری

      پسر عزیزم برات آرزوی این لذت رو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        نسرين خالقي گفته:
        مدت عضویت: 1299 روز

        سلام ارامش عزیز ،

        ممنون از توضیحات جامع و کامل شما. خیلی زیبا و کامل نوشتید چطور وقتی در مسیر عشق و علاقه خودمون حرکت می کنیم به گسترش جهان کمک می کنیم و تمرکز در مسیر و هدف سبب می شود ایده های بهتر و بهتری دریافت کنیم و به قول استاد بتوانیم کارها را ساده تر انجام دهیم و روز به روز سبب گسترش جهان و پیشرفت خود مان شویم . امیدوارم شما و همه ما روز به روز در این مسیر الهی پیشترفت کنیم و به خواسته ها و موفقیت واقعی نزدیک و نزدیک تر شویم ، موفقیت در ثروت ، سلامتی و روابط و معنویت. شاد و ثروتمند باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          فیروزه گفته:
          مدت عضویت: 1506 روز

          نسرین جان عزیزم درود بیکران خداوند برشما

          سپاسگزارم که دلنوشته من رو خوندید و خوشحالم که با اون ارتباط برقرار کردید.

          از داشتن دوستان سطح بالایی چون شما بخودم میبالم.

          قلبم انرژی خوبتون رو دریافت کرد و احساس خوبی بمن دست داد

          دعای خیرتون رو صمیمانه و از ژرفای قلبم آمین میگم و به تبعیت از شما دوست خوبم برای همگی مون آرزوی پیشرفت در خودشناسی و داشتن احساسی عالی دارم

          نسرین جانم شاد و موفق و پیروز باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            نسرين خالقي گفته:
            مدت عضویت: 1299 روز

            ارامش عزیز سلام ،

            متن زیبای شما هم مثل اسم قشنگ شما پر از ارامش أست ، دوباره و دوباره متن شما را خطاب به دوست عزیزمون خوندم و دوباره سرشار از لذت ، ایده و اراده شدم ، سپاس گذارم ارامش عزیز در پناه الله یکتا سلامت و موفق باشید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمد نوراللهی گفته:
        مدت عضویت: 1018 روز

        بله درست میگید اما من باز موندم که آخه این کار ، کار هم نیست که بگیم کار میکنم ، یه نوع تفریحه و به قول خودتون عشق حال با ماشینه کار هم بهش نمیشه گفت و من اینجا سوزنم گیر میکنه که آخه با عشق و حال با ماشین هم مگه میشه پولدار یا ثروتمند شد باید یه کاری کنارش داشته باشی که پوله خوبی ازش بدست بیاری اون وقت میتونی این کارتم ( تفریح ، عشق و حال با ماشین هم انجام بدی ) من مشکلم رو چگونگیشه ، سوزنم رو چگونگی پولدار شدنو ثروتمند شدنش گیر میکنه .

        دلیله شاید زیادیشم این باشه که من الان ۱۶ سالمه من ۱۵ سالم بود هرکی میگفت چیکاره میخوایشی یا چیکار دوست داری که نه چیکار میخوای کنی حتی یه جورایی روم نمیشد بگم عشق و حال با ماشین و با کسانیم که راحت بودم میگفتم مسابقه دادن با ماشین و حرکاته نمایشی میگفتن اینکه تفریحه انجام اینجور کارا نون و آب نمیشه و شایدم از اونجایی که من چنتا فایل صوتی در مورد عشق و علاقه به شغل رو گوش میدادم که اون چه کاریه که شمارو شبم ولتون کنن میری برای انجام اون کار و منم دارم میبینم که واقعا عشق و حال با ماشین چیزیه که منو شبم ول کنی میرم انجامش میدم و من به انجام این کار فقط فک میکردم و فکر میکنم به همین دلیل اصلا هیمین الانشم نمیتونم بگم کار یا تفریحه دیگه ایو و اینو میگفتم که میدیدم چجوری برای من میشینن هی سخنرانی میکنن که باید شغل انتخاب کنی و منم قبول نمی کردم چون فایل هاییو از استاد دیده بودم که چیزه دیگه ایو نمیتونستم بپذیرم (رویاهاتو باور داشته باشم ، فایل صوتی عشو علاقه به شغل ) به این دلیل که من مقاومت نشون میدادم در مورد این که بخوام شغله دیگه ایو انتخاب کنم و شاید هم از اینجا ها سوزنم گیر کرد که چگونه و هی فک میکنم که چگونه میگم مثلا فیلمایی درست میکنم تو یوتیوب اون ور این ور کانال درست میکنم میزارم ازدیدنه ویدیو ها مثلا درآمدیم کسب میکنم ( به شرط اینکه کسای زیادی ببینن ) ولی میبینم بازم پوله کمیه حالا اگر از این راه هم درآمدی بدست بیارم

        واقعا بنظر شما منی که حتی پوله خیلی از چیزایه کوچک تر از ماشینو ندارم بخرم خوب چیکار میتونم انجام بدم که دوسال دیگه به اون چیزایی که میخوام برسم؟

        اصلا در مدت دوسال میشه به اون جور چیزا رسید ؟

        و واقعا همیچین آدمی که از انجام اینجور کارا یا به قول شما عشق و حال با ماشین پولدار یا ثروتمند شده باشه واقعا نه تو فضاهای مجازی پیدا کردم نه در و اطرافم همچین کسانی هستند که بشه الگو توی کار حتی من گوگل رو شُخم زدم افراد ثروتمند تو این زمینه کسانیو آورد که این کار کار دومشون بود نه اول من دنباله کسایی میگشتم که این کار رو به عنوان کار اولشون انتخاب کردنو پولدار و ثروتمند شدن

        خوب اگر من الان ۱۸ سالم بود گواهینامه میگرفتم البته که خوب واقعا یه چشم به هم زدن هم دوسال میگزره و ۱۸ سالمم میشه ولی خوب واقعا دلم نمیخواد دوسال دیگه شه و من حتی پول اینو نداشته باشم که برم یه وسیله ای که از ماشین و موتور رو دوچرخه هم ارزون تره رو نتونم بخرم پولم به دوچرخه هم نرسه چه برسه ماشین ولی واقعا خوب انجام این جور کارارو اینقدر دوسش دارم که حتی شبا هم خونه نمیرفتم منو خیلی کم در طول روز و شب تو خونه پیدا میکردی که مثلا شام بخورمو بخوابم ، کلا زندگیم با ماشین بود انصافا پوله اولیشم ندارم که ماشینه ۲۰۰ ملیونی بخرمو کلیم موتورشو تقویت کنیو از نظر ظاهری خوشگل کنیو و باید این موضوع که ممکنه با ماشین تصادف کنی کلی خرجش کنی یا بری یکی نوشو بخریو هم به تنت بمالی چون ممکنه تو مسابقه دادنو حرکاته نمایشی این اتفاقات هم ممکنه بیوفته دیگه.

        من زیاد صحبت کردم عذر میخوام

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          داش علی گفته:
          مدت عضویت: 2005 روز

          سلام سلام

          میخوام نظر خودمو صادقانه بگم که اگر با آگاهی الانم در سن شما و شرایط شما بودم چه کار میکردم

          مثلا من جای شما:

          میرفتم و وارد یه حوضه‌ ای مربوط به خودرو میشدم که بهش علاقه دارم. مثل تیونینگ و تقویت موتور، رنگ، پنوماتیک و چیزای خفن دیگه ای که ما جوونا عاشقشیم

          بعدش همزمان روی سایت کار میکردم و باور های مناسب رو ایجاد میکردم در مورد علاقه ام

          اینجوری طبق قانون روز به روز شرایطم بهتر میشد

          این کل چیزی بود که میخاستم بگم

          1_ وارد کار بشی از یه جایی

          2_ باور مناسب هم ایجاد کنی

          بقیه اش ریزه کاریه که بستگی به شخصیت شما داره

          و تبریک میگم به شما که در سن 16 سالگی میدونی علاقه تون چیه

          و اینکه توی کامنت گفتید که درامد تولید محتوا برای این کار ناچیزه! اصلا اینطور نیست کافیه برید و چنل یوتیوبر های ایرانی که در حوضه خودرو فعالیت میکنن رو در سایت social blade وارد کنید تا درامد خالص ماهیانه و سالیانه شون رو برای شما نشون بده. راحت بالای 30 میلیون در ماه درامد دارند _ قطعا بنیامین رو میشناسی که بال خودرو تولید میکنه (مثلا)

          اگر شما… یه چنل یوتیوب بزنی و آموزش دستی کشیدن اصولی رو بزاری من اولین کسی هستم که ویدیو رو میبینم و لایک میکنم.

          منم 23 سالمه خیلی دوست دارم بتونم با ماشینم دستی بکشم، ولی بلد نیستم.

          یه ایده دیگه که الان اومد به ذهنم

          من حاظرم پول بدم به شما که منو سوار ماشینت کنی و حرکات نمایشی اجرا کنی. من پول میدم

          من عاشق اینم که آدرنالین خونم بالا بره.

          در شهر های غربی ایران دوستانی دارم که میرن پول میدن به شوتی ها ( اغلب 405 و پژو پارس هایی که کار قاچاق میکنن) تا لذت سواری با سرعت بالای 200km تجربه کنن.

          شما میتونی ایونت برگزار کنی

          ایونت درگ مثلا

          پول عضویت بگیری بعد از همون پول جایزه تایین کنی

          خودت میدونی کافیه حرف 5 میلیون جایزه درگ باشه تا کل جوونای شهر حضور پیدا کنن

          اوووووه بابا خیلی کار خفنیه

          فقط عجله نکن

          تکامل

          بچسب به سایت روزی 4_5 ساعت توی سایت اموزش های باش فقط میترکونی

          ایران خیییییلی عقبه و بسیار بکر

          خیلی کار راحتیه موفق شدن در ایران . خارج نرفتم و نمیدونم ولی ایران راحته واقعا

          من یک سال وارد کار ماساژ شدم

          30 تا هنرجو تربیت کردم 5_6 ماه هم توی سالن های ماساژ کار کردم و مشتری ثابت خودمو دارم. الان اعتبارم در حد کسایی که 10 ساله توی این کار دارن درجا میزنن. 30 تا هنر جو به حرف آسونه، هر هنر جو بالا 250 تا تکنیک بلده که روی عضلات مختلف اجرا کنه! من یه ساله استاد ماساژ شدم که هیچ… بلکه 30 تا هنرجو درست کردم.

          کار بسیار راحتی بود….

          داداش بچسب به سایت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            محمد نوراللهی گفته:
            مدت عضویت: 1018 روز

            سلام

            خیلی ممنونم از اینکه شما هم نظر خودتون رو گذاشتید خواندم بسیار انرژی گرفتم از نوشته های شما

            من حتی به خاطر اینکه یه بار دقیقا ولی نمی‌دونم کدوم فایلشون بود که میگفتن اگر نمیدونی دقیقا علاقت چیه برو اون کار هاییو که فک میکنین دوست داری علاقه بهش داریو انجام بده و اتفاقا هم من میرفتم مکانیکی (تعمیر موتور ) و 15 روز رفتم دیدم هم واقعا اون چیزی که من عاشقش باشم نیست همم بدنم ضعیف هستش که بخوام در روز اونجور کار هاییو انجام بدم اما باز الان می‌دونم علاقم دقیقا چیه ولی باز اونم یه جورایی شغل حساب نمیشه که بگیم مثل مکانیکیه یا … رانندگی با ماشین و در هین رانندگی فیلم گرفتنه ( لایو یا فیلم بگریم بعداً ادیت کنم یا افرادی که ادیته فیلم کارشونه فیلم و بدم قشنگ ادیتش کنن بعد بزارم تو فضای مجازی…) و البته در هین رانندگی آهنگ های شاد و مثبت گوش کنم اما آهنگایی که یخورده دوبس دوبسش زیاد باشه مثل آهنگ سندی ( دلمو چی چین چینه ) یا اندی ( دختر بندر ) که تو سفر به دور آمریکا قسمت اولش فک کنم بود استاد همین اهنگو گذاشتن این آهنگو بزاری تو ضبط یه خورده سیستم ماشین هم یه جورایی باشه که به آهنگایی که زیاد بیس ندارن بیس بده خیلی هیجانات آدم میزنه بالا تا ته پاتو می‌زاری رو گاز در حد دوره موتور چسباندن و کاتاف زدن و رو glx اگزوز زنبوری بندازی با بک فایر و سیستمی که وقتی دنده کمو زیاد می‌کنی آتش از اگزوز خارج میشه و ای سی یو ماشین یا اگزوز ماشین هم بدی که بشه باهاش کاتاف زد و یه چیز عالی ای میشه اگزوز زنبوری بک فایر کاتاف و اون سیستم واقعا عالیه.

            والا من خیلی دوست دارم وقتی رانندگی میکنم همه کار هاای رو که انجام میدم تو فیلم معلوم باشه مثل دستی کشیدن دنده زدن صفحه کیلومتر و فیلم یا لایوم بگیرم جوری که تمام کارایی که پشت فرمون انجام میدم در فیلمه یا لایوه مشخص باشه.

            و البته یه اهدافیو انتخاب کردم که از نظر خودم تو سن کم میتونم ماشینی که دوسش دارمو بخرم اون ماشین ماشین قبلیه خودمونه (405 GLX مدل 88 نقره ایه متالیک از صفری خرید پدرم در تاریخ 1388/9/1 به قیمت 13میلیونو 700 یا 14میلیونو 700 تو 10سال از صفری 155 هزار کیلومتر راه رفت اسمشو گذاشتم جواهر فرانسوی تا وقتی که داشتیمش آخرای سال 98 برج 10 فروختیمش بعد از فروختنش من خیلی عاشقش شدم نمی‌دونم چرا ولی خیلی خواستم که تو سنه کم خودم بخرمش ن با پول دیگران و جالبیشم اینجای که من هنوزم هیچ 405 رو اندازه اونی که داشتیم اینجوری شور شوقب ای داشتنش و علاقه بهش ندارم در حدی که واقعا دنبال انواع کارها می‌گشتم که پوله خوبی بدست بیارم که تا قبل از 18سالگی بخرمش آخه خوب خیلی دوست دارم اون ماشینو تا قبل از 18سالگی بخرم و برای همینم یه برنامه ای چیدم که انشالله همچی همون طور که من برنامه ریزی کردم پیش بره بهش تا قبل از 18سالگی میرسم البته قبل از خریدنش میخوام از دوره های روانشناسی استاد استفاده کنم و بعد از اون که ماشین خریدم میخوام مهارت های رانندگی مو حرفه ای کنم و بعدش همین حرکات نمایشی رو یاد بگیرم که یه شخصی همین پیدا کردم در اطراف مرقد امام یاد میده پیجه اینستاشم لامکار به خارجیه برم پیشه اون یاد بگیرم در هین یاد گرفتن هم یه افرادیو پیدا کنم که ادیت حرفه ایه عکس و فیلم انجام میدن من فیلم بگیرم بدم اونا درس کنن و یه افراده دیگه ایم پیدا کنم یا خودم به دنباله یاد گرفتنش باشم که تولید محتوا خوب کنم تو همین اینستا هم یوتیوب و هم اگر جای دیگه ایم بود ویدیوها رو بزارم دیگه ،و منم عشق و حال میکنم پشت فرمون GLX همم اگر بشه پول در میارم از عشق و حالم و اتفاقا ایده های شما هم اجراش میکنم و خوشم اومد از ایده هاتون خیلی ممنونم از نظری که دادید .

            از درگ ،دریفت عربی با ماشینای دف جلو و همین طور دف عقب و حرکاته دیگه نمایشی خیلی خوشم میاد انجام بدم با اون ماشین و همین طور کارای دیگه مثل با سرعت راندن در اتوبان نصف شب اونم با نیترو یا پنوماتیک همشو کلا دوس دارم.

            من برنامه ایو که دارمو گفتم

            اتفاقا یادم رفت و یه کتابی که فصل اولشو خواندم ( کتاب میتوانی اگر بخواهی ) فصل اولش گفت رویاهاتون رو جلوی چشمانتان قرار دهید یعنی در طول شبانه روز خیلی ببینید و حتی اون ماشین یه پرده براش خریده بودیم و لحظه فروختن ندادیم در واقع پدرم نداد و اون خوشبختانه هستش من همیشه اون اوایل که زیاد باور نکرده بودم که میتونم بخرمش همیشه اون پرده رو شبا با خودم میخابوندم و لحظه خریدنشو فک میکردم و الانا که باورم بیشتر شده که میتونم بخرمش میگم پرده چیه بابا میخرمش شیشه فایور گلاس میندازم روش که از داخل ماشین بیرونو میشه دید اما از بیرون فقط شیشه معلومه اصلا داخله ماشین هیچی معلوم نیس

            من برای GLX هم حتی پیج زدم که وقتی خریدمش فیلم میخواستم بزارم توش بزارم در اینستا و همین طور یوتیوب ممد خط تیره جی ال ایکس 88 خط تیره باز

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
          • -
            محمد نوراللهی گفته:
            مدت عضویت: 1018 روز

            سلام

            خیلی ممنونم از اینکه شما هم نظر خودتون رو گذاشتید خواندم بسیار انرژی گرفتم از نوشته های شما

            من حتی به خاطر اینکه یه بار دقیقا ولی نمی‌دونم کدوم فایلشون بود که میگفتن اگر نمیدونی دقیقا علاقت چیه برو اون کار هاییو که فک میکنین دوست داری علاقه بهش داریو انجام بده و اتفاقا هم من میرفتم مکانیکی (تعمیر موتور ) و 15 روز رفتم دیدم هم واقعا اون چیزی که من عاشقش باشم نیست همم بدنم ضعیف هستش که بخوام در روز اونجور کار هاییو انجام بدم اما باز الان می‌دونم علاقم دقیقا چیه ولی باز اونم یه جورایی شغل حساب نمیشه که بگیم مثل مکانیکیه یا … رانندگی با ماشین و در هین رانندگی فیلم گرفتنه ( لایو یا فیلم بگریم بعداً ادیت کنم یا افرادی که ادیته فیلم کارشونه فیلم و بدم قشنگ ادیتش کنن بعد بزارم تو فضای مجازی…)

            والا من خیلی دوست دارم وقتی رانندگی میکنم فیلم یا لایوم بگیرم جوری که تمام کارایی که پشت فرمون انجام میدم در فیلمه یا لایوه مشخص باشه.

            و البته یه اهدافیو انتخاب کردم که از نظر خودم تو سن کم میتونم ماشینی که دوسش دارم و بخرم البته اون ماشین ماشین قبلیه خودمونه (405 GLX مدل 88 از صفری خرید پدرم 1388/9/1 به قیمت 13میلیونو 700 یا 14میلیونو 700 تو 10 155 هزار کیلومتر راه رفت اسمشو گذاشتم جواهر فرانسوی تا وقتی که داشتیمش آخرای سال 98 برج 10 فروختیمش بعد از فروختنش من خیلی عاشقش شدم در حدی که واقعا دنبال انواع کارها می‌گشتم که پوله خوبی بدست بیارم که تا قبل از 18سالگی بخرمش آخه خوب خیلی من دوست دارم اون ماسیمو تا قبل از 18سالگی بخرم و برای همینم یه برنامه ای چیدم که انشالله همچین همون طور که من برنامه ریزی کردم پیش بره بهش تا قبل از 18سالگی میرسم و بعد از اون میخوام مهارت های رانندگی مو حرفه ای کنم و بعدش همین حرکات نمایشی رو یاد بگیرم که یه شخصی همین پیدا کردم (علی لام) در و اطراف مرقد امام یاد میده پیجه اینستاشم لامکار به خارجیه برم پیشه اون یاد بگیرم در هین یاد گرفتن هم یه افرادیو پیدا کنم که ادیت حرفه آیه عکس و فیلم انجام میدم من فیلم بگیرم بدم اونا درس کنن و یه افراده دیگه ایم پیدا کنم یا خودم به دنباله یاد گرفتنش باشم که تولید محتوا خوب کنم تو همین اینستا هم یوتیوب و هم اگر جای دیگه ایم بود ویدیوها و بزارم دیگه و منم عشق و حال میکنم پشت فرمون GLX همم اگر بشه پول در میارم از عشق و حالم و اتفاقا ایده های شما هم اجراش میکنم و خوشم اومد از ایده هاتون خیلی ممنونم از نظری که دادید .

            …..

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          فیروزه گفته:
          مدت عضویت: 1506 روز

          پسر گلم محمدجان

          ۱- دنبال کسی نگرد که در همین زمینه مدنظرت موفق شده باشه بعد باورهات ساخته بشن که

          پس توهم میتونی.

          دنبال الگوهایی باش که با انجام کارهایی خارج از عرف عادی مشاغل در جامعه به ثروت‌های زیاد رسیدند. پسرم، بنظرت تو از رقص میشه پول درآورد؟ کامنت دوستان روی همین فایل رو بخون. خانمی که متاهله، شوهر داره، زندگی داره، با وجودی که تحصیل کرده است و شاید بقول خیلی ها میتونه بره یه جا استخدام بشه و حقوقی و بیمه ای هم سر ماه داشته باشه، میاد با بها دادن به خواسته ش علیرغم مشکلات متاهلی و همسر و خانواده همسر و …. با رقصیدن پول میسازه، اونم نه اینکه مثلا بره تو مجالس برقصه بلکه تو خونه ش یه بار رقصیده تبدیل به فیلم آموزشی کرده و با فروشش در فضای آنلاین ثروت ساخته. میدونی همین رقصیدن و فیلم ازش تو فضای مجازی گذاشتن میتونه تو خانواده ها خون بپا کنه؟

          اما این دوستمون اینکارو کرده و بگفته خودش علیرغم همه مخالفها تمرکزش رو گذاشته روی عشق و علاقه ش. بعد کم کم دنیا دیده عشق و علاقه ش واقعیه راهکاره رو بهش گفته. به قلبش انداخته که چیکارکن و چکارنکن که ازین راه پول هم بهت بدم.

          حالا بنظرت انجام حرکات تکنیکی با خودرو باندازه رقصیدن ارزش نداره؟ بنظر من که برای انجام حرکات نمایشی با اتومبیل تو باید از نظر روحی قوی باشی که بتونی در لحظه تصمیمات آنی و درست بگیری، باید از نظر جسمی آدابته و قوی و چالاک باشی تا بتونی در لحظه سرعت عمل داشته باشی، تو باید سطح علمی بالایی داشته باشی چون باید حداقل به فیزیک و ریاضیات مسلط باشی چون تو باید شتاب، مسافت و هزارتا چیز رو که خودتون پسرا بهتر میدونید، موقع تک چرخ زدن و لایی کشیدن و دریفت کشیدن و …. در لحظه و ذهنی محاسبه کنی. پس بنظر من همونقدر که رقصیدن وقتی از دور نگاهش میکنی میتونه جلف و سبکسرانه و مسخره بازی باشه که بجای وقت هدر دادن دراون باید بفکر یه کار آبرومند باشی، ماشین بازی هم همونقدر میتونه برای خانواده و اطرافیان لج درآر و اعصاب خرد کن، و مایه شرمساری و خجالت یا ناراحتی و دلواپسی و نگرانی باشه.

          و همونقدر که رقصیدن میتونه علمی و دارای تکنیک و در تمام جهان ارزشمند، و صدالبته یک حوزه بسیار ثروت آفرین و ارزشمند باشه، انجام حرکات نمایشی با اتومبیل هم میتونه بسیار علمی ‌ و تکنیکی و ارزشمند و صدالبته ثروت ساز باشه.

          یادمه خیلی پیش از این یکروز پسرم داشت برام از جوونی میگفت که از بچگی عشق موتور بود. ازاینکه موتور عشقش بود و ازین حرفها که فقط تو جیب شما پسرها پیدا میشه. مثل این شعر که

          آنان که موتور خدای خود می‌خوانند

          کفرش به کنار، عجب خدایی دارند

          و ازاین جور حرفها … خلاصه گویا اون پسر خیلی هم سر این عشق ش با خانواده سرشاخ می‌شده اما کوتاه نیومده گویا که صدمه جسمی هم زیاد خورده اگر درست یادم باشه گویا دست و پاش هم سر تکچرخ و اینجور چیزها شکسته. پدر اون پسر خیلی مخالفت میکرده و اصرار داشته که پسرش درس بخونه و بره مرتب و منظم یه جا استخدام بشه و … خلاصه داستان اینکه آقاپسر ماجرا فقط عشق و حال با موتور رو میخواست. هر چی بهش گفتن نه، مصمم تر شد که بهتر با موتور حرکات نمایشی انجام بده. زمین خورد، بازم ادامه داد. دست و پاش شکست، بازم ادامه داد، سرو کله ش زخمی شد، بازم ادامه داد، هبچ کس تشویقش نکرد که هیچ کلی حرف هم بارش کردن، بازم ادامه داد. بچه خر خونای فامیل رو تو سرش زدن، بازم ادامه داد. میدونی الان کجاست؟ وایستاد سر عشقش، در جایی که بدون اینکه حتی بذهنش برسه که میشه ازین کار پول درآورد، ادامه داد. الان تو ایران جزو نفرات اول تو زمینه موتور سواریه و از آموزش موتور سواری و انجام حرکات نمایشی با موتور اونم با قیمت بالا پول می‌سازه. بنظرم اسم پیجش اگر اشتباه نکنم موتورآموزی هست.اسم خودش رو الان یادم نیست.

          یا

          توی دسته فایلهای گفتگو با دوستان، یه آقایی میگفت رفته بوده بنظرم شهر تبریز، کارمند اداره ای شده بوده با حقوق و مزایای خوب،دوستان خوب، خونه، امکانات، بقول خودش شرایط خانواده پسند. اما ته دلش گل و گیاه رو دوست داشته. بالاخره بر تمام آنچه جلوش رو می‌گرفته غلبه میکنه با دست خالی و بدون هیچ ایده خاصی میاد تهران.نه جایی داشته نه مکانی نه آشنایی نه ایده ای. خیلی دل و جرات میخواد بقول استاد مکان امنت رو بدون هیچ نقشه راهی، رها کنی و فقط با تکیه به عشقی که توی قلبت احساس میکنی قدم تو مسیر بذاری. خدا هم اینجور وقتا خیلی زیاد هواتو داره. اون آقا بنظرم ۳سال از این تصمیم شجاعانه ش می‌گذشت و سومین برند مطرح در زمینه خودش در کل کشور بود. درست و کاملش رو خودت میتونی گوش بدی.

          محمد جان تو دنبال فرد موفق تو همون زمینه بخصوص مدنظر خودت نگرد، بگرد دنبال کسی که از کاری که دیگران کار نمیدونن، تفریح و بازی یا اصلا مسخره بازی میدونن پول درمیاره. تو بخاطر ورودی های غلط باورهای اشتباه دراین زمینه داری که این باورها مثل یه ترمز جلوی حرکتت رو میگیرن. همیشه در هر زمینه ای باور های غلطت رو پیدا کن و باورهای مثبت مخالف با اون باور غلط رو مدام و مدام مرور کن تا اون مثبته اون غلطه رو پوشش بده و محو کنه. همین فایل استاد رو بارها و بارها و بارها ببین. جواب همه سوالاتت در این زمینه اونجا به روشنی داده شده.آنقدر ببین و گوش بده تا در فرکانسش قرار بگیری، ترمزهای ذهنیت برداشته بشن و باورهای ذهنی ت همجهت با این صحبتها بشه. کامنتها رو بخون بچه ها خیلی خوب گفتن و مثال‌های عالی زدن. تجربیات بچه ها خیلی به باورهایت کمک می‌کنه.

          یه مثالی یادم اومد، آقای قاسم یادگاری رو تو گوگل سرچ کن، یه بچه ساده ترک زبان روستایی که کارش چوپانیه. شکست عشقی میخوره و میاد برای دل خودش به هزار زور زدن بزبان فارسی شعرمیخونه که عشقم رفت.‌… چرا رفت…. چرا عاشق من نشد …. و …

          الان میدونی چه درآمدی داره؟ یکی از راه‌های کسب درآمدش این شده که یکی به یکی می‌خواد تولد تبریک بگه از قاسم آقا میخواد براش متن تبریک رو بخونه و تو پیج اون شخص براش بفرسته در حد ۴-۵جمله اونم در حالیکه تو روستاشون کنار گوسفندان یا مرغ و قازهاش با یه گیتار یا یه عینک دودی یا حتی گوسفند یا خروس به بغل از خودش فیلم یکی دو دقیقه ای میگیره و می‌فرسته البته که قبلش باید تصویر فیش واریز رو باید براش بفرستی. ۲سال پیش که خودم ازش قیمت پرسیدم گفت( الان نمیدونم به چه مناسبتی تخفیف خورده بود) هر تبریک ۱۷۵ هزار تومن و در عرض یکی دوماه حدود ۳۰۰-۴۰۰تا تبریک گفته بود که نمونه کاراش هم تو پیجش بود. همه شون هم با یک لحن و یک حالت بودن و با این جمله شروع میشدن: سوپرایز…. (مثلا برای خودت) محمد نوراللهی سلطان حرکات نمایشی با ماشین، و ….. مثلا ۱۶ سالگیت مبارک. یه همچین متنی رو برات میگفت و فیلمش رو مثلا از طرف من برات میفرستاد. بنظرت این کاره یا تفریح؟ بنظرت پول ساختن و کسب ثروت فقط از طریق کاره؟ از راه تفریح نمیشه؟بنظرت فقط کارگرای معادن فقط کار میکنن؟

          بازم مثال پسرونه

          پسری رو میشناسم که خیلی پر انرژی و شاده. هر وقت میرفتن شهربازی و میرفت سوار وسایل بازی می‌شد خیلی جیغ جیغ میکرد و سروصدا راه مینداخت و این کارش باعث می‌شد مردم دور اون وسیله بازی جمع بشن مثلا مثل ترن یو یا این عینک‌های واقعیت مجازی و … . اولش فقط تفریح بود ولی بعد یکی از اون مسئولین شهربازی گفت اگر با این کارت باعث جذب مشتری بشی درصدی باهات حساب میکنم یعنی به ازای هر مشتری یه درصدی بهت پول میدم‌. تابستونا گلو براش نمی‌موند بسکه جیغ و داد میکرد مثلا سوار این صندلی‌ها می‌شد که میکشن بالای بالا یهو ول میشه هنوز داره دستگاه میکشه بالا اونقدر جیغ و هوار میکرد که یکی اومد گفت من اصلا از ارتفاع میترسم ولی اینقدر این آقا هیجان داد که میخوام سوارشم. بنظرت این کاره یا تفریح؟ این پسر خودش عشق شهربازیه هم مفتی مفتی کلی وسیله بازی سوار می‌شد هم یه چیزی هم دستی بهش میدادن.

          اصلا استاد خودمون ۲۰سال پیش که تو هنوز دنیا نیومده بودی‌ مباحث موفقیتی باین شکل تدریس نمیشد.فقط چندتا کتاب نوشته شده بود و یکسری مجله هم بود که سرگل ش مجله موفقیت به مدیریت آقای احمدحلت بود. من خودم مشتری پروپا قرص ش بودم‌. چندتا استادم بودن مثل آقای فرهنگ و آقای انوشه و یکی دو تا روانشناس مطرح که برای صداوسیما یا ادارات و ارگان‌ها میومدن و سخنرانی میکردن و البته ازون ارگانها پولش رو میگرفتن. تو همون روزها یه بچه تخس پر شر و شور شهرستانی( استادجان شرمنده) میاد چندتا کتاب میخونه بعد میره سراغ قرآن و یه چیزایی ۱۸۰درجه خلاف آنچه همه تا حالاش گفتن و شنیدن رو میاد وسط پایتخت، درست وسط اونهمه گنده و بزرگ معرکه، تازه پول میگیره که (که بقول یه عده ازون اساتید) اراجیف تحویل مردم بده.

          ببین محمدجان، امروز، توی سن شما حرف مخالف زدن خیلی راحته ولی برای ما و تو سن ما هم گفتنش سخت بوده و هست، و هم شنیدنش. تو حساب کن عباسمنش جوان روزی که رفت چشم‌هاش رو شست و جور دیگر دید که بفکر پول درآوردن ازین راه نبود. اصلا کسی تا اون روز از آموزش مسائل موفقیتی باین شکل که استاد انجام داد، پول درنیاورده بودکه حالا اونم یاد بگیره نفر بعدی این حوزه باشه. استاد فقط رفت پی اونچه قلبش بهش میگفت. رفت پی عشقش، اونچه که وقتی انجامش می‌داد خستگی گرسنگی تشنگی سرماو گرما رو نمیفمید. اون روزا هیچ چشم اندازی نداشت که این میتونه شغل باشه‌.ازین راه میتونه شکم زن و بچه رو سیر کنه. میتونه بین مردم ارزش و اعتبار پیدا کنه، برای روز پیری و کوری ش دو زار پس انداز جمع کنه. اون فقط ازین راه خوشش اومده بود، دوسش داشت و ادامه ش داد. یواش یواش درها بروش باز شد. ایده ها بهش گفته شد. مشتریها به سمتش هدایت شدند و پولها و ثروتها بسمتش سرازیر شد.

          پس پسرم

          اگر هرچی گشتی الگویی دراین زمینه پیدا نکردی، نا امید نشو. تو اولین نفر باش. و خودت بهترین الگو برای بقیه بشو. همونطور که استادمون بودند. و خیلی های دیگه در زمینه های دیگه.

          ۲- یکی از سمی ترین باورها برای پیشرفت در هر زمینه ای، باور مسموم و شرک آلود چگونه است. محمدجانم، این کلمه کثیف رو از دایره لغات ذهنت برای همیشه پاک کن تا دست و پای حرکتت از زنجیر محکم چگونگی رها بشن و بتونی سبک بال پیش بری. چگونه حرف شیطانه. یه بچه کوچیک رو تصور کن.با خانواده میخوان برن سفر. قراره همه سوار ماشین پدر بشن و برن شمال. پدر با شادی کنار ماشین ایستاده و صدا میکنه بیایید سوارشید راه بیافتیم که کلی قراره بهمون خوش بگذره. اما بچه میگه بابا ما کی میرسیم؟

          بابا: عجله که نداریم.نم نم میریم و خوش میگذرونیم تا برسیم.

          بچه: چرا زودتر نرسیم؟ زودتر برسیم بهتر نیست؟ بذره از اونکه شما میگی دیرتر برسیم چی؟ تو راه بیشتر خوش میگذرونیم که؟

          بابا: ——-

          بچه: بابا، با ماشین میریم؟

          بابا: بله

          بچه: خوب اول این سیستم ماشین رو برای من بگو تا من بدونم این وسیله آهنی چجور قراره مارو برسونه؟

          بابا: ——

          بچه: ماچطور می‌خواهیم از در خونه بریم برسیم مثلا خونه عمو توشمال؟ چجور راهو گم نکنیم؟

          بابا: خوب از روی نقشه جاده درست رو پیدا می‌کنیم

          بچه: نقشه رو برام توضیح بده.چی هست؟ چطور نوشته شده؟ نحوه استفاده ش چجوره؟ اگر غلط نوشته باشند چی؟ اگه ازین راه نریم ازون راه بریم چی؟ ازون یکی راه به شمال نمیرسیم؟ به کجا میرسیم؟از کجا میدونی به شمال نمیرسه؟ اگه رسید چی؟ و… و… و… و

          حالا بنظرت بهتر نیست این بچه مثل آقا بشینه تو ماشین و تنقلات بخوره و کیف کنه و چگونگی رسیدن از خونه شون تا شمال رو از صفر تا صد بسپره به بابا؟ تنهایی کاری که لازمه بچه انجام بده نشستن تو ماشین و حال کردن تا مقصده که بک درصد قضیه ست و ۹۹درصد باقیش تماما به عهده باباست.

          پس ما هم باید با ایمان و توکل به خدا بسپریم. محمدجانم، بخداوندیش قسم من تجربه کردم وقتی بخودش سپردم اونقدر کارها برام راحت و دلپذیر واز راههای متفاوت با اونچه من میدونستم انجام شده که فقط انگشت به دهن موندم که مگه ایجوری هم میشد؟ چگونگی به ما ربطی نداره.ما فقط خواسته مون رو مشخص میکنیم، کل کل نمی‌کنیم و همه رو با قلبمون می‌سپاریم بدست توانای خودش. و انجام میشه. به بهترین شکل ممکن انجام میشه. من حیث یحتسب و من حیث لایحتسب انجام میشه. از طریقی که تو میدونی ویا نمیدونی. پس قربونت، چگونه رو از ذهنت بردار. البته که مثل هرچیز دیگه ای این هم تکامل میخواد یه روزه انجام نمیشه. اما اینو آویزه گوشت کن و از خاطرت دور نکن. هرجا ذهنت اومد بگه چطور، یاد اون بچه بیافت که من بلدنیستم چطور. بابام بلده. منم به بابام اعتماد دارم. بابام بمن گفته پسرم چی میخوای.گفتم مسافرت به شمال. اونم گفته پس اگر شمال میخوای بیا بشین تو ماشینم و لذت ببر تا چشم بهم بزنی و از مسیر لذت ببری میرسونم

          به شمال، به خواسته ت.

          آقامحمد عزیزم

          خودش گفته

          فمن یتوکل علی الله، فهو حسبه

          هرکی بخدا توکل کنه(کس دیگه ای رو لازم نداره)خدا براش کافی است

          ۳- وقتی استاد دنبال عشق و علاقه ش راه افتاد، هیچی نداشت حتی روزهایی بود که پول برای تهیه خوراک مناسب نداشت تنها کاری که کرد این بود که هر کاری تو قلبش احساس می‌کرد انجام می‌داد شاید همه اون کارها تو مسیر کسب پول و مال جواب نمیداد اما یه پله جلوتر میبردش. یه چیزی ازش یاد می‌گرفت. یه تجربه ای کسب میکرد.نگران نباش که الان هیچ پولی نداری فایلهای گفتگو با دوستان رو گوش بده بچه ها تجربه هاشون رو گفتن. اونوقت شاید حتی بگی بابا وضع الان من از بعضی از بچه های سایت خیلی بهتره. بهت توصیه میکنم خیلی تو سایت بچرخ هر فایل استاد رو که دیدی، متن فایل رو هم بخون. و بخصوص تاکید می‌کنم کامنت بچه هارو با دقت بخون. دریایی از تجربه ست. و یه موضوع مهم.حالا که تازه شروع کردی، بخودت تعهد بده هر فایلی رو دیدی حتما یه چیزی هم خودت کامنت بذاری. بقول استاد مثل یه رد پایی که از خودت بجا میذاری. هربار که برمیگردی و کامنت خودت رو میخونی با ورژن جدیدی از خودت مواجه میشی.چون هرچی جلوتر میری، فرکانس ت هم تغییر میکنه و این باعث میشه ذهنت، شخصیتت، نیازها و خواسته هات هم تغییر کنه،اصلا تعجب میکنی که واقعا من این بودم. این باعث میشه مراحل رشد و تغییرت رو واضح و مستند ببینی و انرژیت رو برای تغییر دو چندان میکنه.

          ۴- پسرم آخرین

          جمله ت این بود

          من زیاد صحبت کردم عذر میخوام

          آره عزیزم

          زیاد صحبت نکن

          اصلا صحبت نکن

          قربون پسرم، با کسایی که هم مدار با فرکانس ت نیستند اصلا صحبت نکن. استاد یه جمله جالبی داره زیپ دهنت رو بکش

          ببین بچه های این سایت فارغ ازینکه تازه وارد باشن یا از بچه های قدیمی سایت، عقاید و باورهاشون همسو و هم جهته. اصلا اگه تو مدار این عقاید و باورها نباشن اینجا نیستن. محمدجان با گشت و گذار کردن تو این سایت یواش یواش خیلی ها از دورت پراکنده میشن.حتی نزدیک ترین کسانت مثل برگ پاییزی از درخت میریزن ودر عوض اونها آدمهای جدید متناسب با فرکانس های اون لحظه ت دورت جمع میشن. و این همیشه ادامه داره. همین حالاش هم برای همه مردم دنیا درحال انجامه. هر لحظه که مدارت تغییر میکنه آدمای دور و برت هم تغییر میکنن. تو در جهت مثبت پیش بری آدمای به همون اندازه مثبت دورت جمعن و برعکس تو در جهت منفی پیش بری آدمای بهمون اندازه منفی(نه کمتر و نه بیشتر، به همون اندازه) دورت جمعند. پس همونجور که استاد همیشه فریاد میکنه راجع به افکارت و بخصوص چیزای جدیدی که تو این سایت عالی و بهشتی یاد میگیری با هیچ کس حرفی نزن.چون اونا تو مدار شنیدن این حرفا نیستن. اونا گناهی ندارن. اصلا مفهوم این حرفا رو نمیفهمن‌. بهمین دلیل هم فکر میکنن تو از مسیر خارج شدی و تلاش میکنن تو رو به مسیر خودشون بیارن. اگر قلبت حرفهای توی این سایت رو قبول داشته باشه، اونوقت تو هم مقاومت میکنی که تو خط اونا نری و حتی اونا بکشونی اینجا. این فقط بیخودی انرژی هدر دادنه. همین انرژی رو بجای اینکه صرف دیگران هدر بدی، سوخت موشک کن و روی خودت کارکن.

          پس

          پسر عزیزم آره زیاد صحبت نکن. عذر بخواه از خودت اگر با افراد بیجا صحبت بیجا کنی.

          اما

          توی این بهشت کلی فرشته های بهشتی هست که ساعتها و ساعتها، صفحه ها و صفحه ها میتونی باهاشون حرف بزنی. پسرم بادیگران حرف نزن اما بیا اینجا و در این سایت صحبت کن. حرف بزن. افکارت رو بریز بیرون. دیدگاهت رو بروز بده. اینجا کسی قضاوت نمیشه. شاید کسی با نظرت

          موافق نباشه اما قضاوت نمیکنه. نظر خودش رو برات مینویسه. و این هم به رشد خودش کمک میکنه هم به رشد بقیه که نظرش رو میخونن و چیز جدید یاد میگیرن.

          عزیزم من همیشه به پسرهام هم میگم سعی کنید جوری زندگی کنید که لازم نباشه عذرخواهی کنید. عذر خواهی از احساس گناه میاد. و البته که ما یاد گرفتیم چپ و راست، بجا یا نابجا، بگیم ببخشید… عذرمیخوام..‌.‌ شرمندم … این درست نیست

          پسرگلم من از خوندن کامنت و درک دیدگاه تو مرد جوون لذت بردم. نه تنها نباید عذر خواهی کنی بلکه من باید ممنون ت هم باشم بخاطر حال خوب و انرژی که از نوشته ت دریافت کردم. همین احساس خوب باعث شد از ساعت ۱۱ بشینم سر موبایل برات بنویسم و الان متوجه شدم از۳ نیمه شب گذشته.

          عزیزدلم اینجا، تو این سایت، این بهشت زیبا، زیاد صحبت کن. زیاد بنویس. من از دیدن جوونهای هم و سال خودت تو این سایت و گاها حتی کم سنتر از شما اونقدر حال خوب پیدا میکنم و لذت میبرم که نگو. ازینکه تو این سن به فکر ساختن خودتی که اینجا سر درآوردی لذت میبرم و به تو و به همه‌ی همسن وسالات که عضو این سایتن تبریک و خیرمقدم میگم.

          پسرم آرزو میکنم هر روزت بهترین روز عمرت باشه که تا اون روز تجربه ش کردی

          شادباشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          ابوالفضل گفته:
          مدت عضویت: 1350 روز

          اینو بگم که باورهای غلط تو ذهنت بشکنه

          چند ماهه پیش بود یکی از دوستام گفت که یه پسری هست که عشق کفتر بازی بود از بچگی هر چی پدر و مادرش بهش میگفتن که ول کن این این کفتر بازی رو بچسب به درس و مشقت

          ولی این گوشش برای حرفا نبود کار خودشو می‌کرد با کفتر بازی عشق می‌کرد الآن کبوتر خرید و فروش می‌کنه ۴الی۵برابر پدرش پول در میاره از عشقش از کفتر بازی

          یا یه مثال دیگه ای که این دیگه عمیقأ باور محدودت رو می‌شکنه

          می‌گفت یه پسری هست که تو شهر قم عشق تک چرخ زدن با موتوره

          الان داره آموزش تک چرخ به دخترا میده

          به نقل قول از دوستم می‌گفت الان از تهران دخترا وقت میگیرن که بیان واسه آموزش تک چرخ

          حالا خودت بیشتر برو تحقیق کن راجب این موضوع

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مجتبی هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2088 روز

    بنام خداوند هدایتگر

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    اینکه از علاقه به درامد نمیرسی ترمزی است که سالها منو از حرکت کردن در مسیر علاقه ام باز داشته از بچه گی عاشق نویسندگی بودم و قدمهای زیادی رو در این راه برداشتم کتابهای بسیار زیادی رو مطالعه کردم .

    تو زندگی بارها به مشکل خوردم که نجوای در درونم مرا به ادامه مسیر مورد علاقه ام فرا می خواند و به من گوش زد می کرد که تنها راه برون رفت از این بن بست همینه اما من سخت به باور پوچم چسبیده بودم تا اینکه سختی ها منو به زانو در آورد و مجبور به تسلیم شدن در برابر این ندا شدم از روزی که قلم به دست شدم گره ها هم یکی پس از دیگری شروع به گشوده شدن کردن و اکنون نوشتن داستانم تمام شده و ترس دارم از چاپ کردن و افزدن به حجم کتابهای بی ارزش . در نوجوانی که به جمعه بازار کتاب می رفتم و انبوه کتاب فکاهی رو میدیدم که روی هم تلبار شده بود .ترمزی شده برای من که نوشته باید حدیثی برای شنیدن داشته باشه . و دنبال حرفه ای میگردم که مهر تاییدی بر اثرم بزند خیلی جا تشخیص بین آرمانها و ترسها برایم سخت میشه به امید روزی که بتوانیم با شناخت بهتر خود دست ترسهایمان را ببندیم و راحت تر به سمت ارزوهایمان گام برداریم

    با تشکر از دوستان همراه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    ملیحه وحدت گفته:
    مدت عضویت: 1206 روز

    به نام الله

    سلام و درود بیکران خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی گرامی .

    سلام ویژه خدمت دوستان عزیز که با خواندن تک تک کامنت ها زیبای شما ،

    سر شوق اومدم و به خاطر این همه آگاهی و حال خوب ،

    از تک تک شما عزیزان سپاسگزارم.

    خدایا سپاسگزارم که همیشه کنارم هستی و منو به سمت بهترینها هدایت می‌کنی.

    استاد عزیزم از شما خیلی سپاسگزارم که با دل و جون این آگاهی ها رو در اختیار ما قرار میدهید.

    باز هم امروز از خداوند متعال خواستم منو به یکی از فایل های شما هدایت کنه ، و به این فایل زیبا هدایت شدم.

    در پاسخ به سوال اول شما ،

    در حال حاضر شغل های مثله بلاگری ، آنلاین شاپ ها ، کاشت ناخن ، فروشندگی تو مترو و … شغل های هستن که تا چند سال پیش دور از ذهن بودن.

    در مورد سوال دوم ،

    من چند سالی هست که دوره های خیاطی رو گذروندم و کلی لباس برای خودم و دخترم دوختم . اما متاسفانه به خاطر باورهای غلط و اعتماد به نفس پایین ، نتونستم از این راه درآمدی داشته باشم .

    الان مدت هاست به فکر راه اندازی پیج لباس کودک هستم ، اما ذهنم همش میگه نمیشه ، این همه پیج لباس کودک هست ، کی به پیج تو نگاه می‌کنه و نمیتونی پول در بیاری و خلاصه حسابی منو منع می‌کنه!

    تا اینکه امروز به خدا گفتم خدایا خودت می دونی که من چقدر دوست دارم از نظر مالی مستقل بشم ، امروز منو به یکی از فایل های استاد هدایت کن .

    استاد جانم هزاران هزار مرتبه از پروردگار متعال و شما سپاسگزارم که همیشه به بهترین نحو ممکن ، منو هدایت میکنید.

    من عاشق خیاطی کردنم ، وقتی خیاطی میکنم اصلا متوجه گذر زمان نمیشم ، احساس خستگی نمیکنم ، پس متوجه شدم باید همین راه رو ادامه بدم و طرح های خودمو با عشق بدوزم.

    منتظر خبرهای خوب از پیج من باشید.

    دعای خیر برای تک تک شما عزیزان.

    ممنون که هستید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    amene nasiri گفته:
    مدت عضویت: 3904 روز

    سلام بر استاد مهربانم

    بسیار ممنونم از این فایل عالی و تاثیرگذارتون

    امروز با این نیت که خدایا راهنماییم کن به مسیری که خودم رو بیشتر دوست داشته باشم اومدم تو سایت و به این فایل عاااللی هدایت شدم.استاد من دقیقا وقتی به رویایی که همیشه دوست داشتم بهش برسم فکر میکردم به موازاتش یه هدف دیگه هم تو ذهنم میومد ومیگفتم بذار اول برم سراغ این که برام راحتتره و از درامدش اون هدف اولی رو تیک بزنم.چندین دوره در مورد بیزینس دیده بودم اما برام امروز آشکار شد که کارحقیقی من چی میتونه باشه .

    یک دنیا از شما ممنونم بابت این فایل که برای من بسیااااار بارزش بود

    واز خداوند مهربانم ممنونم که هر لحظه در حال هدایت ما به بهترین شیوه هاس

    خدایا عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: