نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-13 06:10:262022-12-12 06:51:38نقش عشق و اشتیاق در موفقیتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
چقدر دلم برای کامنت گذاشتن براتون تنگ شده بود😌
تقریبا دو هفته پیش بود که با تمام وجودم میخواستم بیام سایتتون اما حسی میگفت نه دیگه وقته عمله… همش داری میشنوی تحسین میکنی… خوب یکاری بکن
منم که مهندسی پلیمر خوندم شروع کردم رزومه ساختن اما اگهی هایی که میدیدم دوست نداشتم
توی ای استخدام هزینه پرداخت کردم و یه الگوریتم دادم که اگه شغلی با این ویژگی ها بود پیامک بده
خلاصه ۱۵ شهریور اس امد و منم برای اولین بار رزومه فرستادم و به ۵ دقیقه نشد زنگ زدن و گفتن تا دو ساعت دیگه میای ؟ گفتم اره و سریع رفتم 😅
خلاصش و بگم استاد خیلی اونجا با کمک دوره عزت نفس واقعا محکم و رسا صحبت کردم و واقعا با توجه به تمرینات شما تو کتاباتون نیازامو میدونستم و قبول شدم به شرط ضمانت بودن ۵ ساله
داشتم همش به این فکر میکردم ایا من به این شغل علاقه دارم؟؟؟
یا چون فکر میکنم الان ۴ سال دانشگاه رفتم براش زوری باید برم سر همین کار؟؟؟
ایا منی که کل زندگیم ۶ ماه رشت بودم ۶ ماه تهران و خیلی وقتا جاهای دیگه که به انتخاب خودمم نیست … میتونم تعهد کاری اصلا ۳ سال بدم؟؟؟
اصلا میخوام یا اصلا میتونم فقط ۳ سال یجا مستقر بشم؟؟؟
جواب همه اینا نه بود !!
امدم خونه با حرفای شما استاد که میگفتید وضوح از طریق تضاد یک اصله، شاید ندونید که چی میخوایید ولی حتما میدونید چی نمیخوایید گفتم خدایا من نمیخوام واقعا طولانی مدت جایی باشم، میدونم تهران موندنی نیستم میدونمم رشت ثابت نیستم، میدونم پلیمر تو شهرای صنعتی مثل تهران، اصفهان و تبریز اینا کار داره و منم از این فضا ها خوشم نمیاد…
گفتم خدایا من نمیدونم چیکار کنم، فقط میدونم این کار مورد علاقه من نیست و هدایتم کن…
استاد خدا منو به سمت شغلی هدایت کرد که دقیقاااا ۱۰ سال پیش اصلا شغل نبوده که هیچچچچ من بخاطرش ساعت ها با عشق وقت میذاشتم و حتی پول نمیگرفتم که هیچ، سر کنکورم مشاورمم گوشی و گرفت تا درس بخونم وقتی شدت علاقمو دید 😂
شغل ادمینی 😌
اره این شغل کاملا الان رسمی شده،بخش حقوقی و قضایی داره، مدرک ارایه میدن، دوره میذارن، بخش های مختلف داره، ادمین فروش، ادمین مدیریت،ادمین محتوا، ادمین سایت و… و حقوق ها از ۲ تومن(فقط جواب دادن دایرکت اینا 😂) تااااا ۵۰ تومن هست برای کار فردی… و اگر تیم سازی کنه ادمین تا مثبت ۱۰۰ میلیون درامد داره 😅
خلاصه که باز خدا منو دقیقا به کسی هدایت کرد که اولین اکادمی و تخصصی ترین اکادمی داره شاگرد خفنا بوده که من اسماشونو شنیده بودم قبلا و به صورت معجزه واری تو این هفته صفر تا صدش بهم گفته شده… و چیزیه که حداقل بهش علاقه دارم…
خودم نمونه کار دارم بدون هیچ پولی برای خودم تولید محتوا میکردم ادیت میکردم عکس و ویدیو و تو دایرکتشون فرستادم و گفتن اگه اموزش ندیدی کارت عالیه و بهت تبریک میگیم 😍😍😍😍
و کلی نشونه که من گفتم کاری باشه که تو هر شهری بتونم انجامش بدم چون مدام تو رفت و امد طولانی مدتم و این شغل اکیه براش میدونی
شرایط انجامش هم استخدامیه هم پروژه ای، هم حضوری هم دورکاری 🙃
شاید این مسیر ابدی و ازلی کاری من نباشه… اما الان با توجه به تضاد ها و خواسته ها و نیاز هام بهترینه🙂 و چون به صورت معجزه وار واقعا یهو بهم معرفی شد (دقیقا بعد مصاحبه کاری) میدونم که قراره چیز های زیادی بهم یاد بده…
و باز هم با معجزات دوره عزت نفس … اصلا نگران حرف مردم و چیزای دیگه سعی میکنم نباشم، هنوزم کامل موفق نیستم تو این زمینه واقعا پاشنه اشیل قوی هست برای همه، اینو میدونم … اما منتظرم که دوره اپدیت بذارن مهرماه اونم با نصف قیمت اما ۳ روزه و منم دو نیمم اماده کردم که بخرمش🤭
واقعا هم خیلی تخصصیه یعنی مدام دارم با جاها و پیج ها و دوره های دیگه مقایسه میکنم میبینم خدای قشنگ من ، منو مستقیم گذاشته تو پیج متخصص متخصصان😍😂❤️
فعلا این مسیر منه… تا بقیه اش بیام بگم براتون چی میشه و خیلی جالبه که الان دقیقا درباره این شغلای اینچنینی صحبت کردید استاد قشنگ قوت قلب منید دیگه✨
عاشقتم بخدا ❤️❤️❤️
سلام زینب جان ممنونم از کامنتتون.میشه برای من راجع به کارهایی که گفتید توضیح بدید؟باورتون میشه که من اصلا راجع بهشون اطلاعی ندارم.و من بعد از گوش کردن این فایل البته خیلی فبلتر مدام از خودم میپرسیدم که به چه کاری علاقه داری مریم جان؟این سوالی بود که همیشه از خودم میپرسیدم..و جوابم این بود که من دلم میخواد آزادی زمانی و مکانی داشته باشه..من میخوام هرروز و ساعتی که دلم خواست از خونه خارج بشم برای هیچ کس و هیچ کاری نخوام هرروز سر ساعت بلند بشم لباس بپوشم آی من امروز چی بپوشم موهام چی باشه کفش و بعد برم و شبم توی مسیر برگردم ..هرروز یه مسیرو برو برگرد….من میخوام حتی توی سفرم هم پول بسازم..به خودم رجوع کردم که تو به چی علافه داری؟کدوم کاره که میتونه تورو ساعتها بیدار نگه داره و تو نه گشنت بشه نه تشنه؟؟!!!اما هیچ کاری رو به یاد نیاوردم..تا اینکه مجدد امروز این فایل رو شنیدم و یه بار دیگه خواسته هامو نوشتم راجع به کارم..تا اومدم و کامنتهارو شروع کردم به خوندن و رسیدم به کامنت شما و به من چشمک زد…اصلا نمیدونم اددمین چیکار میکنه اصلا این کارا یعنی چی؟؟!!!..میشه برام توضیح بدید؟
سلام عزیزدلم
سریع و عجله ای تصمیم نگیر ، من میدونستم چیه اما به صورت شغل هیچ وقت بهش نگاه نکرده بودم
بهت اگه اینستاگرام داری پیج مریم مجیدی نژاد پیشنهاد میکنم
هایلایت هاش حتما حتما ببین همشو
بعلاوهههههه
پیج ادمین پلاسش که مخصوص همینه اصلا صفر صفر تا صد صد ادمینی نشون میده ، از کجا شروع کنی ، چه جوری شروع کنی ،چه انتخاب هایی داری ، کجاها میتونی کار کنی ، درامد دلاری و …
قطعا زمان بر تا به مهارت برسی اما مسیرش خیلی باز و اشباع نشده و شیرینه حداقل برای من
این از ادمینی
ولی فکرنکن ازادی مکانی و زمانی فقط تو این شغله یا نرو دنبال اینکه ببینی کی ازادی و رفاه بیشتری داره بری دنبالش ، تا وقتی که باورت اینه علاقه ات پیدا نمیکنی چون همش دنبال پیدا کردن شغل بقیه ایبه نظرم …
تو همه شغل های دنیا به نظرم اگه صاحب کار خودت باشی ازادی زمان و مکان و رفاه مالی خواهی داشت ، با این باور مطمین باش به ادم ها و مسیری هایی هدایت میشی که میگی عه این علاقمه ولی من بهش فکرنکرده بودم یا به عنوان شغل نمیدیدم و …
امیدوارم کامنتم کمک کننده باشه برات ️ مرسی که خوندی
سلام زینب عزیز..سپاسگزارم از شما بابت توضیحاتتون…من باید اینو تجربه کنم یعنی لذت از کارم و توی کار خودم که لذت و اشتیاق هست آزادیمم میاد باش…ممنونم از پاسختون حتما میرم میبینم…دلم میخواست اطلاعاتی راجع به این کارها بگیرم که چجوری کار میکنن…حداقل این مسئله رو برای خودم حل میکنم.
سلام استاد جونم ممنون بابت فایلای بینظیری ک بصورت هدیه برامون قرار میدی باشد که بیندیشیم و تغییر کنیم
میخوام ازکسب و کار خودم بگم ایشالا ک توی باورهای دوستان خیییلی تاثیر میزاره
من از سن ۱۵ سالگی همیشه مدارس ک تعطیل میشد میرفتم سر کار و تاسن ۲۴ سالگی در کنار درس و دانشگاه شغلای مختلفی رو تجربه کردم
از ارایشگری بگیر تا بازاریابی و فروشندگی و کار توی گلخونه و منشیگری ووو…….
اما برسیم ب بحث علاقه کاری ک هیج وقت از ب ذهنمم نمیرسید ک بخوام بعنوان شغل آینده بهش نگاه کنم چون از دید خانواده و خودم باید درس میخوندم و استاد دانشگاه میشدم و اینم بگم توی دوران دبیرستان و دانشگاه شاگرد اول کلاس بودم
ولی چیزی ک من عااااشقش بودم رقص بود رقصیدن بود کاری ک ساعتها انجام میدادم و اصلا متوجه گذر زمان نمیشدم
یادمه توی دانشگاه بچهای خوابگاه شبا دورم حلقه های بزرگ میزدن و اهنگ میزاشتن ک من واسشون برقصم 😊😁
من عاااااشق این کارم جوونم واسش میره عشقم و زندگیم و شب و روزم رقصیدنه خلاصه ۴ سال پیش رفتم دوره زومبا دنس و دیدم و توی سالن مشغول کارشدم یادمه اولین درامدم شد ۳۰۰ هزارتومن اما اصلا پولش برام مهم نبود و اینم بگم درکنارش ب یه کار دیگه هم مشغول بودم ب دلیل باورهای غلطی ک بابا کو پول کی اخه میخواد رقصیدن یاد بگیره و کلی باور اشتباه دیگه
همینجوری گذشت و خیلی دیگه من میخواستم بترکونم درامدم از علاقم میرسید ب ماهی ۱ ملیون
تا اینکه تحول باوری من با اشناشدن با پیج شما آغازشد بخصووووص اون قسمت از مصاحبه بادوستان ک گفتین هیچ عامل بیرونی و تبلیغی نیست همه چیز درون ماوبارهای ماست
استاد این فایییل مثل پتک روسرم کوبیده شدومنو از خواب خرسی ک بودم بیدارکرد
از اون روز بود ک من با بیشتر کارکردن روی باورهام شروع کردم ب بهتر شدن و پیشرفت و کسب مهارت توی رقصیدن
خلاصش کنم هر بار ایده ها بهم گفته شد و من فقط عملی کردم مثل گذاشتن پست آموزشی توی دنیای مجازی مثل تهیه پکیج رقص خانوما و اقایون مثل اموزش بابا کرم بندری ایرانی رقص چاقووو و……
و الااانی ک دارم این کامنت رو میزارم من آرزو از درامد ماهی یک ملیون تومن در کاری ک عاشقش هستم فقط تاحدی ک تونستم رو باورهام کار کنم این ماه رسیدم ب درامد نزدیک به ۶۰ ملیون استاد از درو دیوار برام هنر جومیاد مشتری میاد تو خوابم ب حسابم پول واریز میشه و بدووون صفر تلاش فیزیکی فقط با و فروختن پکیج های رقص ک یک بار براشون وقت گذاشتم و ضبطشون کردم
من خیییلی از شما ایده گرفتم استاد اونجایی ک گفتین من از زندگیم لذت میبرم و پول میاد دقیقا منم اومدم همین باور و ساختم و گفتم اگه استاد داره دبا فروش دوره و فایل انقدر راحت و لذت بخش ثروت میسازه چرا من نتونم کار منم ارزشمنده اصلا رقصیدن شاد بودن نیاز ذاتی هگه آدماست و بی نهایت افراد هستن ک خواهان اموزش های منن خواهان پکیج های منن
وقتی گفتین ک حتی توی خوابم ب حسابتون پول میاد واسم منطقی شد و منم درخواست کردم وباورشو ساختم و شب میخوابم صبح میبینم توی حسابم پول اومده من این ماه ۲ بار روزی ۷ ملیون پول ساختن وتجربه کردم و مطمعنم این یه نشونست ک من میتونم ب درامد روزی ۷ ملیون ثابت برررسم
وچقدر دارم باتمام وجود درک میکنم ک همه چیز باوووره
من ک ازنظر فیزیکی تعقییری نکردم کارمم ک همونه اما با تعقییر باورهام فقط با الگوهای درست تونستم ب این حد از لذت و ثروت توی کارم بررسم و میدونم هنوز بی نهایت جای پیشرفت و ثروت هست بی نهایت ایده توی کارم هست ک هر کدوم و عملی کنم درهایی از نعمت و ثروت ب روم باز میشه
و من حال خوب این روزهام رو مدیون استادم و پشتکار خودم هستم چون ذهن بسیااااار نجواگرو خانواده بسیاااااار منفی نگری دارم اینم بگم من توی ایران دارم فعالیت میکنم و کلیپ رقصای من توی دنیای مجازی پره توی کشوری ک میگن پراز محدودیته و خانواده من و خانواده همسرم بشدت با این کار من مخالف بودن
اما من تا لحظه ای ک زندم خواهم رقصید و این هنر زیبارو ک پراز حال خوب وسلامتی و انرژی مثبت و شادیه رو گسترش میدم و خداوند حمایتگره منه عاااشقتونم درپناه الله یکتا شادو ثروتمندو سلامت و رقصاان باشید استاد عاااشقتم 😚😚😚😚😚😚
چقدر این دیدگاه من رو هیجان زده کرد
چقدر خدا من رو دوست داره که من رو هدایت کرده سمت این کامنت
خانم آرزو واقعا موفقیت شما از ته قلبم من رو خوشحال کرد
و برای واضح شدن این دلیل بگم که
من هم مثل شما dancer هستم و از سن ۱۷ سالگی شروع کردم البته سبک من hip hop هستش و الان تو سن ۲۳ سالگی تصمیم گرفتم مثل شما قدم بزارم با جسارت تو این راه و درآمدم رو متمرکز کنم رو رقص
سه ماهی هست که این تصمیم رو گرفتم و هیچ کاری جز رقصیدن نمیکنم
الان هیچ درامدی از این راه ندارم و خب حفظ ایمان در اول مسیر که نتیجه واضحی نگرفتی سخت هست اما این لذت و حال خوب ادم رو حفظ میکنه
من دیروز وقتی کامنت شمارو خوندم از خوشحالی میخواستم فریاد بزنم
چون همون روزی که استاد این فایل رو گذاشتن با خودم گفتم کاش یکی بیاد از علاقش به رقص و نتایج مالیش بنویسه تا من باورم محکم شه
و خدا اینکارو برای من انجام داد
و این یه نشانه خیلی خیلی واضح بود خیلی واضح که خدا به من گفت برو تو این مسیر درامد صفر تو رو میرسونم به روزی و نعمت بی شمار
راستی من از پیج شما هم بازدید کردم خیلی کارتون زیبا و حرفه ایه ارزوی موفقیت های خیلی خیلی بزرگ تر دارم براتون ❤️🌼
سلام نیلوفرعزیزم همکار جان😊
امیدوارم هرجاک هستی همیشه شادورقصان باشی دختر زیبا میبینی ک خداچقدر قشنگ بهمون امید و انگیزه میده و سریعالجوابه همونجوری ک تو رو ب قشنگی هدایت کرد ب کامنت من
نیلوفرجانم اگه عاشق رقص باشی و باورهات درموردش درست باشه
والبته گوش بزنگ ایده ها باشی و هر ایده ای ک بهت گفته شد رو اجرا کنی سریع
خداوند برات همه چی میشه رزق غیرفعال مشتری خوب وثروت مند ایده های راحت و پولساز افرادی ک عاشق بودن باهاتن
توی زمینه کاریت الگوهای موفق زیاد ببین و ب ذهنت نشون بده
آروم آروم نرم و قشنگ همینجوری ک داری پیوسته روی باورهات کار میکنی میبینی یک سال گذشته و خدای من چقدر من تغییر کردم هیچ ربطی ب ادم پارسال ندارم توی کسب و کارم
من الان دارم توی رقص ایرانی خودمو اپدیت میکنم و هیپاپ زومبا هم اموزش میدم
اما دوست دارم حرفه ای یادش بگیرم و چ بسا ک هنرجوی آنلاین خودت بشم 😊😚
آرزوی عزیز چقدر حرفای شما به دل من نشست الان که دارم این کامنت رو مینویسم بر اساس برخورد به یک تضاد شروع کردم به قدم های محکم تر برداشتن تو مسیرم و خدا هر لحظه به من میگه مقاومت هات رو بزار کنار تا به خواسته ات برسی ولی چون عشق شدیدی که به این کار دارم باعث خیلی بزرگ دیده شدنش هم شده برای شناسایی ترمز های ذهنیم اومدم تو سایت که دیدم شما جواب کامنت من رو دادین
سپاس گزارم به خاطر حرفای قشنگتون
واقعا حرفایی بودن که از ته قلبم لازم بود بشنوم ❤️
و اینکه با کمال میل حاضرم هیپ پاپ رو به شما دوست عزیزم آموزش بدم 🙂❤️🍃
من منتظر معجزات خداوند هستم💫
خدایاشکرت از این هدایت از اینکه واضح کردی برمن خدایاشکرت منوخالق زندگی خودم قراردادی🙏💜
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
و سلام به دوست همفرکانسیم ارزوجان و نیلوفرجان با تمام وجودم برا هردوشما دوست عزیز ارزوی موفقیت میکنم و ازته قلبم خوشحالم بابته هدایت به سمت کامنت شما دوست عزیز😍😍
مدت هاس درگیرم از اینکه من چی دوس دارم هرچیزی ک فکرکردم بهش حتی کوچیکترین علاقه رو دارم رفتم منتهی اون علاقه که باید باشه نبود
به جایی رسیدم که دیگه گفتم خدایا من دیگه نمیدونم خودت هدایتم کن تو بهترین هدایتگری تو میدونی من نمیدونم من تسلیمم تو بهم بگو
من به تازگی از حرفه ای که فکر میکردم بهش علاقه دارم اومدم بیرون با اینکه ماهی ۱۰-۱۲میلیون درامد داشتم ولی علاقه ای نبود و این انگیزه منوکمترمیکرد همش میگفتم من تو مسیری که باید باشم نیستم از خداخواستم هدایتم کنه و اولین قدم برا خودم اومدن بیرون از حرفه ای ک درش فعالیت داشتم بود
با خوندن کامنت ارزوجان دیگه برمن واضح شدم یاد اون روزاافتادم ک بچه بودم و همش درحال رقصیدن بودم من بادیدن رقص یکی ب راحتی اونواجزا میکردم من از بچگی عاشقه رقصیدن بودم منتهی اصلافکرم سمت این نمیرفت خدایاشکرت
باتوجه به شرایطی ک الان تو ایران هست و نمیدونم چجوری باید اموزش ببینم برا این حرفه از شما دوست عزیزم میخوام اگه مرکزی برا اموزش سراغ دارید که بتونه برا شروع کاربهترین گزینه باشه بهم معرفی کنید ممنونم میشم ♥️🙏
از خداوند میخوام هدایتم کنه منو به سمت بهترین افرادو منو دربهترین زمان و مکان قرار بده
از شما استاد عزیزم ممنونم بابته این فایل ارزشمند🙏💜
سلام زهره جان روز وروزگار بر تو خوش مطمعن باش عاشق کارت باشی و توش مهارت کسب کنی و باورهای درست داشته باشی خدا خودش برات مشتری میشه پول میشه و از درو دیولر روسرت میباره
برای آموزش مربی خیلی زیاده چ حضوری چ غیر حضوری
حضوری توی باشگاها برو سربزن و تو اینستا سرچ کن غیر حضوری و انلاین هم ک دیگه توی اینستا پره البته مربی خوب ودلسوز خیلی مهمه
سلام به دوست پر احساس و موفقم
سرکار خانم آرزو کریمی
دوست گرامی
استاد گرامی و سایت بی نظیرش هر روز منو هدایت می کنه به گام های جدید. مدت هاست که کامنتی در سایت ننوشتم .بعد از اتمام دوره ی دوازده قدم و تعهدی که دادم با خودم شرط کردم که تا به خواسته ای که مورد نظرم به لحاظ مالی است نرسیدم ،کامنتی ننویسم . اماااااااااااااا این فایل بی نظیر استادم و کامنت های عااااالی دوستان پر تلاشم همچون آتش زدنِ فتیله ی و سوخت برای نوشتن این کامنت شد. 👌👌👌
دوست جوان و موفق آرزوی نازنین
تبریک به تو که با سعی و خطا توانستی عشق و اشتیاقت را پیدا کنی و به ویژه که از آن ثروت بسازی . احسنت ❤️ که به هر هدایتی پاسخ می دهی و گام بر می داری و بی درنگ دنبال نشانه های بعدی هستی . کامنت تو نشانه ی امروز من است . که می شود با تمرکز بر عشق و اشتیاق به آن چه علاقه داری ، ثروت بسازی و قله های موفقیت را طی کنی . برای داشتن چنین استادی و چنین شاگردان موفق، مصمم، نترس، پی گیر و پر تلاش از خدایم سپاسگزارم . خداجونم سپاسگزارم🙏
سلام به آرزو جان خیلی تحسینتون میکنم بخاطر ورود به مسیر علاقتون و ادامه دادنش
چقدر عالی که با وجود همه مخالفت ها بازم مسیرتون رو رفتید و اجازه ندادید براتون حسرت بشه قدم گذاشتن توی مسیری که بهتون حس خوبی دارید و عشق و اشتیاق رو در شما زنده میکنه تبریک میگم
و یاد یکی از هم دانشگاهیام افتادم
من رشته ام عکاسیه
و باهم دعوت شدیم عقد یکی از دوستان مشترکمون
و این دختر انقدر خوب میرقصید و هر مدل رقصی که شما تصورش رو بکنید این دختر بلد بود و در نهایت زیبایی میرقصید و من خیلی لذت بردم از رقصیدن باهاش و انرژی خیلی خوبی که داشت و مجلس روسر وجد میآورد
این دختر رشته اش عکاسیه و من میبینم که داره زور میزنه تا عکاسی رو انجام بده توی عکاسی پیشرفت کنه
ولی حتی دوست نداره با دوربین عکس بگیره
ولی این دختر توی رقص فوق العاده اس
شمارو دیدم یاد ایشون افتادم و چقدر تحسینت کردم
امیدوارم منم بتونم مثل شما توی حیطه مورد علاقم رشد و پیشرفت روز به روز و روز افزون داشته باشم
و موفقیت دلخواهمو بدست بیارم و رشد خفنی داشته باشم
خیلی حس خوبی گرفتم از کامنتتون و تحسینتون میکنم
موفق باشید دوست خوبم
آرزو جان اولین چیزی که توجهم را به کامنتت جلب کرد پروفایل زیبات بود حس یکمم انرژی ای که از پروفایلتان ساطع میشه خیلی خالص و شفافه
وقتی شروع کردم به خوندن کامنتت اولش فکر کردم درآمدت فوقش به 5 میلیون رسیده باشه ولی وقتی دیدم ماشالله هزار ماشالله به این درآمد عالی از شغل مورد علاقه ات رسیدی از ته ته دلم بهت افتخار میکنم خیلی خوشحالم که باعث انگیزه در من شدی الان که فکر میکنم واقعا خیلی ها هستن که مشتاق یادگیری رقصن حتی خودمم بعد خوندن کامنت دلم خواست کلاس رقص برم و لذت ببرم
خیلی بهت افتخار میکنم که اینقدر باورهات رو با تمرکز و عالی تغییر دادی نشونه ای برای مسیرم شدی امیدوارم همیشه در مسیرت موید و موفق و رو به پیشرفت بیشتر باشی
سلام خانمی کریمی عزیز
امیدوارم هر جا هستین صحیح و سالم باشین
امروز داشتم ازتون در مورد خانم های موفق میپرسیدم و جالبه که امشب هدایت شدم به این کامنت شما
واقعا تحسینتون میکنم و امیدوارم همیشه همینطور پر انرژی و و با اشتیاق در مورد کار و اهدافتون صحبت کنین و کسب و کارتون روز به روز براتون ساده تر و پر درآمدتر باشه
همینطور عمرتون بلند و با برکت باشه و تا آخرین لحظه عمر سالم و با نشاط به کارتون ادامه بدین
اگر میخوای یک روز یک نفر رو زندانی کنی، بندازش توی قفس،
اگر میخوای یک عمر زندانیش کنی، یک شغل کارمندی استخدامش کن!
سلام، من یادمه از همون 12-13 سالگی که قراربود تابستون ها کار کنم و وارد بازار بشم، از شغل های کارمندی و دولتی بدم میومد، من عاشق طراحی و توسعه محصولم، چه یک ابزار صنعتی و چه یک نرم افزار دیجیتالی و چه ترکیب اینها باهم و مسیرهای شغلی ای هم که تا امروز داشتم خداروشکر همه گی شون آزادکاری و در راستای علاقه ام بوده؛ اون جمله بالا یکی از جملاتیِ که یادم نیست از کی شنیدمش اما همیشه آویزه گوشم بوده و سعی کردم خودم رو از چهارچوب های سازمانی تا حد ممکن دور نگه دارم؛ اما پَشن داشتن به یک کار به نظر من یعنی انقدر به یک کاری علاقه داشته باشی که وقتی شروعش میکنی یهو بخودت بیایی ببینی 6-7 ساعت گذشته و تو هیچی نفهمیدی از زمان!
نمیتونم ادعا کنم که تابه این سن تونستم همچین کاری رو پیدا کنم اما میتونم ادعا کنم که همیشه کارهایی رو انجام دادم که بهشون علاقه داشتم (یا سعی کردم اون علاقه رو ایجاد کنم)، حالا دیگه نسبت به هرکاری متفاوت تصمیم میگرفتم که چقدر میخوام توش عمیق شم، اما حرفم این نیست، من این رو فهمیدم که آدم میتونه نسبت به یک کار از زاویه ای نگاه کنه که عاشقش بشه و برای خودش پشن ایجاد کنه،
مثلا از زاویه نگاه یک کارگر کارواش که فقط اومده یک پولی در بیاره شاید این شغل زیاد جالب نباشه و حتی با عذاب و خشم صبح رو شب کنه،
اما اگر زاویه نگاه این باشه که من امروز کارگر کارواشم و دارم ریزه کاری هاشو یاد میگیرم و فردا کارواش خودم رو باز میکنم با کلی ایده جدید، دقیقه به دقیقه تایم کاری رو میشه با انگیزه سپری کرد، و پشن همینه، داشتن چشم انداز از یک آینده ایده آل؛
حالا دوست داشتم باتوجه به سوالی که استاد پرسیدن در مورد سوال اول چند مورد رو بنویسم، چون خودم خیلی در این مورد تحقیق کردم؛
اول – تولید محتوا
قطعا تولید محتوا یکی از این شغل هاس، امروز که دارم این رو مینویسم کسب درآمد از تولید محتوا راحت تراز هر زمان دیگه ای شده، حتی اینستاگرام هم یک فیچر اضافه کرده که بتونی بخشی از محتوات رو فقط به مشترک های ویژه ات نمایش بده؛ حالا دیگه سایت داشتن و یوتیوب و اسپاتیفای و… اینا هم که دیگه دارن کلاسیک میشن؛
دوم – اجاره لباس
اون روز با یک استارت آپ آشنا شدم که توسط 2 خانم راه اندازی شده، اسمش Rent the runway هست، یک فروشگاه هست که اوایل مزون لباس بوده و امروزه یک اپلیکیشن هم داره؛ شما توی این اپ میتونی لباس هات رو به افراد مختلف اجاره بدی و از لباس هات بی نهایت بار پول بسازی؛ از زبان بنیانگذاران:
“ما با ساخت اولین و تنها “کمد در ابر” – ‘closet in the cloud’ در جهان، تغییر را آغاز کردیم: یک کمد رویایی پر از سبک های طراحی نامحدود. تصویر کنید هر مُد و ترند روز، هر رنگ، هر چاپ و هر آنچه را که تا به حال خواسته اید بپوشید اما به لباس سیاه خسته کننده همیشگی خود بسنده کرده اید. برخی این را آزادی مد می نامند و ما آن را یک انقلاب مد می نامیم”
(مقاله کاملش رو توی سایتم نوشتم……..
سوم – گویندگی
یک سایتی هست به اسم چکاوا – توی این سایت افرادی که فن بیان خوبی دارن نمونه صداشون با لحن های مختلف (حماسی، محزون، شاد، خبری، تیپ گویی و….) قرار دادن و افراد میتونن سفارش گویندگی بگیرن و فرد میتونه به راحتی از مهارتش پول دربیاره!
چهارم – Cretive Director یا مدیرنوآوری
– چند وقت پیش داشتم یک مصاحبه ای میدیدم از مدیرنوآوری یکی از کمپین های تبلیغاتی اسنپ، این آدم شغلش ایده پردازی بود و کارای گرافیکی هم انجام میداد، اما در این مورد خاص فقط برای اسنپ چندتا کپی رایت تبلیغاتی نوشته بود(کپی رایت به معنای شعار تبلیغاتیه) و بابت این کپی رایت ها تقریبا 500-600 میلیون پول گرفته بود؛ (توجه کنید که اجرای این کمپین توسط این فرد نبوده ها، فقط ایده پردازی) جالبه که شرکت های بزرگ همچین پوزیشن شغلی(مدیرنوآوری یا Cretive Director ) رو بسیار مهم میدونن و بودجه های زیادی رو بهش اختصاص میدن؛
پنجم – فضای کاراشتراکی
به انگلیسی coworking این مکان ها مختص افرادی هست که فریلنسرن، طراحن و با کامپیوتر کار میکنن و فقط به یک میز و صندلی، و محیط آروم احتیاج دارن؛ یک جستجو بکنید میبینید که کلی افراد اومدن خونه هاشون رو چندتا میز گذاشتن و یک محیط اشتراکی رو درست کردن و میزو صندلی رو بصورت روزانه، هفتگی و ماهانه اجاره میدن؛
خیلی شغل های دیگه رو هم میشه مثال زد، مثلِ : کارواش سیار، ادمین شبکه های اجتماعی، ساخت پلتفرم برای انجام هرکاری و… که توی سال اخیر و با توجه به رشد تکنولوژی بوجود اومدن، قطعا دنبال کردن تکنولوژی و قدرت های اون میتونه ذهن مارو بیشتر باز کنه برای طراحی یک استارت آپ و سرویس جدید؛
کامنتم رو با یک جمله معروف از G-paul Getty تموم میکنم که میگه :
“کارکردن برای سازمانها و شرکتهای بزرگ مثل سوار قطار شدن است،
نمیدانی که این سرعت حرکت تو نیز هست؟!
و یا تو متوقف هستی و این قطار هست که به سرعت پیش میرود؟! “
عالیه دوست خوبم جناب آقای محبی ، مثال های کاربردی و ارزشمندی را بیان فرمودید ، ایده های نو فراوان هستند و برای افراد در هر محیط و شرایطی قابل دسترسی می باشند ، کافیه با باورهای خوب و احساس عالی و آرامش دائمی به زندگی خودمون بپردازیم ، قطعا” اتفاقات عالی را می توانیم تجربه کنیم ، من کارمندی را به شکل ایده یابی و خلق کسب و کار شخصی میپسندم و اگر تکراری و با نگاه گذرا به آن نگاه کنم ارزشی ندارد و نمیتونم کسب نتیجه بهتری داشته باشم ، یادمه سید حسین عباسمنش فایلی در سایت قرار داده بودند با نام چگونه کارمندی را رها کرده و به کسب د کار مورد علاقه خودمان برسیم و عالی بود بارها آن را دیده و سخنانش را تحلیل کرده بودم ولی عملا” نتونستم شغل کارمندی خودم را رها کنم و آرام آرام شروع کردم دنبال ایده های مورد علاقه ام ، محصولات استاد را میخرزدم ثروت ۱ ، ۲ ، عزت نفس و … و در کنار سایت استاد با افراد و سایت های بزرگ دیگری فعالیت کردم ، حاضر شدم بعد از کارم ، به دنبال کار آزاد حسابداری و مالی برم و بازاریابی و فعالیت نمودم اما اخرش بر میگشتم دنبال کار کارمندی و واقعا” سعی میکردم لا انگیزه ادامه دهم چند سال است سایت شخصی راه اندازی نمودم ولی درامدزایی نداشتم ، پیج اینستاگرام زدم و محتوا گذاری نمودم ، در کل خیلی فعالیت کردم و همه منتهی به این شو که من از کار آزاد و کارآفرینی دست بردار نباشم ، کلی مصاحبه افراد موفق چه حضوری و چه غیرحضوری داشتم و واقعا” تاثیرگذار بود ولی باید برای خودم و کسب و کارم شخصی سازی مینمودم ، آقای محبی آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما و دیگر دوستان دارم ، به این نتیجه رسیدم که باید برای خودمان کار کنیم و دائما” مسیر را در جهت صحیح اصلاح کنیم ، موفق و پیروز باشد
زندگی یک تجربه بینظیر از خوشبختی دائمی میشود اگر در مسیر اصلی باشی و حرفهات، عشقت باشد یا عشقت، حرفهات باشد!
اینگونه میشود که تمام فعالیتها، افکار و اهداف تو در یک راستا قرار خواهند گرفت و تو آتشی به پا خواهی کرد؛ چراکه ذرهبین را جلوی پرتوهای افتاب قرار دادی!
واقعا نتونستم از کنار سوالات شما به سادگی بگذرم و با اینکه جایی مهمان بودم و کلی کار داشتم، رفتم یه گوشهی ساکتی تا در پاسخ به این فایل بینظیر و سوال قشنگتون بنویسم …
بنویسم که نوشتن زندگی منو درگون کرد!
بگم که من با نوشتن زنده هستم و اگر روزی ننویسم، یا نوشتنم رو به تاخیر بندازم، هیچی نمیتونه حال منو میزون کنه!
جا داره همین جا وسط حرفام کلی ازتون تشکر کنم که این سوالو مطرح کردین چرا که نسبت به مسیر مورد علاقم به وضوح بیشتری رسیدم!
وضوحی که گفت …
من عاشق مکتوب کردن ذهنم هستم و این کار، تبدیل به یک اعتیاد مثبت در من شده تا جایی که تمام تلگرام من پر شده از نوشتههای روزانم!
تا قبل از اینکه این فایل شما رو ببینم با خودم فکر میکردم من عاشق نویسندگی هستم اما همین الآن فهمیدم قضیه فقط نویسندگی نیست؛ بلکه قضیه اینه که من عاشق اینم افکارم و دیدگاهم به مسائل رو ثبت کنم و تلاش کنم افکاری زیباتر و متعالیتر رو پرورش بدم!
من از تخلیه افکارم و به ثبت رسوندشون اوج لذت رو میبرم تا جایی که هیچی نتونسته جای این لذت رو برای من بگیره!
حتی وقتی به دل طبیعت میرم، اگر چیزی ننویسم هیچ لذت نمیبرم!
از وقتی لذت نوشتن افکارم رو چشیدم، دیگه هیچی اون لذت نمیشه و هیچی برای من به اون اندازه لذت بخش نیست!
همین باعث شده نه یک بار، نه دو بار، بلکه بارها و بارهه در طول روز گوشی دستم باشه و مدام در حال تایپ کردن باشم!
تایپ افکارم و گفتگوهای ذهنیم با هدف بهتر کردن دیدگاهم نسبت به مسائل مختلف روزمره!
میدونی استاد …
زندگی برای من مثل یک مدرسه شده که هروزش یک جلسه آموزشیه!
و زمین و زمان برای من حکم آموزگار رو دارند! آموزگارانی که به من میگن چه رفتار و افکاری، چه نتایجی رو خلق میکنه!
هر بار با هر شخصی یا مسئلهای روبرو میشم، از خودم سوال میکنم که این موضوع چه درسی برای من داشت و چه طوری میخواد به من آموزش بده!
سریع میام و پاسخ رو در دفترم ثبت میکنم و این تبدیل شده به عادت روزانه من!
من معتقدم به عنوان دانشجو یا هنرجو به مدرسهی زندگی آمدیم تا بیاموزیم!
هروزش یک جلست و به میزانی که سر این جلسه حواسمون جمع باشه به آموزهها، درسهای بیشتری دریافت میکنیم؛ درسهایی که باعث رشد ما خواهند شد!
به قدری دارم تندتند تایپ میکنم و خوشحالم از این وضوح بیشتر مسیرم که کلمات تموم میشن!
با اینکه شخصا به حوزه های مختلفی علاقه دارم و در هر کاری استعداد دارم اما هیچ کاری به اندازه این کار منو معتاد خودش نکرده و اگر یه روز انجامش ندم، بیمارم!
وقتی به ۲۴ ساعت یک روز خودم نگاه میکنم، میبینم که بیشترین توجه و بیشترین افکارم، بیشترین حواسم معطوف به درسهای کلاس زندگی و ثبت این درسهاست!
درست مثل دانشجویی که ردیف اول نشتسته و مدام در حال نوت برداری باشه!
من شیفته این مسیرم و هیج کاری به این اندازه برای من مولد حسِ رضایت نیست!
حسی رضایتی که خودش مولد خوشبختیه و حال خوبی غیرقابل وصف رو برام به ارمغان میاره!
حالی از جنس عبادت!
میدونی چرا؟
چون در این سایت گرفتم زندگیم رو به توحید گره بزنم و این توحید بودش که منو به نوشتن سوق داد و بدون شک تمام لحظاتی که مشغول نوشتن هستم، در نزدیکترین فرکانس به خداوند درونم سیر میکنم!
چرا که تمام تلاش من اینه که بتونم صداشو بشنوم و بنویسم😭
من با این کار مستم، دائمالمست! خوشحال و خندان، بهترین نسخه خودم، با بهترین افکار و بهترین احساسات!
وقتی میبینم هنوزم نوتیفیکیشن پاسخ به دیدگاه در سایت برام میاد، در پاسخ به کامنتهایی که سالها پیش منتشر کردم، مو به تنم سیخ میشه!
چون میبینم اون نوشتهی اون موقع من که صرفا گفتگوهای ذهن و قلب من بود چه طوری تونسته به یک عزیزی کمک کنه!
عزیزی که مثل من هنرجوی هنرستان زندگیه و اون جزوهای که سالها پیش مکتوب و منتشر کردم، بهش کمک کرده!
اما چه کمکی!؟ همین که تونسته سوالی از سوالات ذهنش رو پاسخ بده و نسبت به مسئلهای خاص به شفافیت برسه!
اونم در حالی که اون موضوع به شدت ذهنشو مشغول کرده و با هدف پاسخی وارد سایت میشه و به طور اتفاقی با نوشته من روبرو میشه!
نوشتهای که شاید اون موقع مشکل منم بود و برای دل خودم منتشرش کرده بودم!
پس میشه! پس این کاری که عاشقش هستم میتونه مشکلی از مشکلات افراد رو حل کنه، میتونه برای جهان مفید باشه، میتونه به خیلی از افراد کمک کنه!
اینو از فیدبک مثبت دوستانم در همین سایت فهمیدم!
سایتی که اگر باهاش آشنا نمیشدم، هیچ موقع رغبت نوشتن نداشتم! من حتی در دوران مدرسه هیچ موقع نویسنده خوبی نبودم و همه انشاهامو با کمک مادرم مینوشتم که معلم بود!
اما چه باعث میشه وارد سایتی بشم که منو به صراط مستقیم توحید هدایت میکنه
و منو به نوشتن سوق میده! و آنچنان لذتی رو به زبونم میچشونه که تمام فعالیتهایی که دیگران به عنوان تفریح میشناسن برام بیمعنی میشه!
اینقدر برام مهم و ارزشمند و حیاتی هست که الآن دوساعته رفتم یه گوشه از خونهی میزبان تا فقط این متنو تموم کنم ولی مگه تموم میشه!
دوست دارم فقط بگم استاد ازت متشکرم که مسیر شخصی علاقهتو پیدا کردی، و اینو منتشر کردی که بچه ها یادبگیرن تا همهی ما بتونیم خوشبختی رو همین لحظه با پوست و گوشت و استخونمون لمس کنیم!
خوشبختیای که شاید نشه با کلمات توصیف کرد! چیزی فرای مادیات!
اینجا زمینه یا بهشت؟!
سلام آقا یزدان عزیز. نوشته های شما خیلی به دل میشینن. من خودم به عنوان یه نویسنده خیلی از سبک و محتوای نوشته هاتون لذت میبرم. پیشنهادی از ذهنم گذشت که گفتم براتون بنویسم. من در دانشگاه مترجمی زبان انگلیسی خوندم و زمانی که ۹۹ درصد همکلاسی هام تمرکزشون روی ترجمه از انگلیسی به فارسی بود، من تمام تمرکزم رو گذاشتم روی ترجمه فارسی به انگلیسی و بعدش نوشتن متن های اوریجینال به زبان انگلیسی. نتیجه هم این هست که چند سال هست اروپا هستم و با بهترین شرکتها تو اروپا دارم به عنوان ژورنالیست و ادیتور و نویسنده و کارشناس تولید محتوا کار میکنم و مدتهاست که معادل حقوق یک ماهم تو ایران رو دارم با نوشتن ۱۰۰۰ لغت که یک ساعت یا نهایت دو ساعت وقتم رو میگیره در میارم که حتی با استانداردهای اروپا هم مبلغ خیلی خوبی حساب میشه. با توجه به اینکه فکر میکنم سطح زبان انگلیسی شما بالا هست، پیشنهاد من این هست که تمرکزتون رو بزارید روی تولید محتوا به زبان انگلیسی تو هر حوزه ای که بهش علاقمندین و تخصص دارین. نمیتونید تصور کنید که نوشتن به زبان بین المللی چه درهایی رو به روتون باز خواهد کرد و چه تجربه های فوق العاده ای رو براتون رقم خواهد زد. نمیدونید چه لذتی داره وقتی افرادی از سراسر جهان نوشته های شما رو تحسین میکنن و اون رو بازنشر میکنن. من جدیدا با یک آقای آمریکایی مصاحبه کردم و ایشون گفتن که مادرشون تو آمریکا انقدر این مصاحبه رو دوست داشت که با کلی از اعضای خانواده و دوستانشون تو آمریکا اون رو به اشتراک گذاشتن. یا اینکه من خبر یک پروژه جدید مربوط به digital nomads رو توسط یکی از مقاله هام منتشر کردم و باعث شد که تعداد ثبت نام کننده ها برای استفاده از اون خدمات از حدود ۲۵۰ نفر تو همون هفته اول انتشار مقاله به ۳۰۰۰ نفر برسه. الان که دو سال از انتشار اون مطلب میگذره، اون پروژه بیشتر از ۳۰ میلیون یورو برای اقتصاد اون منطقه درآمدزایی داشته و بنیانگذاران اون پروژه هنوز هم میگن که اون مقاله تاریخ ساز بود. این همون تاثیر و گسترش جهان هست که به نظرم هممون دنبالش هستیم و بی نهایت شیرینه. برای شروع سایت Medium که به عنوان YouTube نویسنده ها معروف هست رو پیشنهاد میکنم. اونجا هر مطلبی که بخواین رو میتونین منتشر کنید. بهترین ها رو براتون آرزو میکنم.
خانم محمدی عزیز …
صمیمانه سپاسگزار شما هستم.
همین که وقت گذاشتین و تایپ کردین،
همین که از تجربیات خودتون گفتین،
همین که روند رشد خودتون رو عنوان کردین،
همین که از موفقیتها و پیشرفتهاتون گفتین،
و …
با تملم وجود سپاسگزار شما و پیشنهاد عالیتون هستم و نهایت تلاش خودم رو برای به کارگیری صحبتهای شما خواهم کرد.
آرزو میکنم روز به روز، با قورا کلمات ذهنتون مردم بیشتری رو به وجد بیارید … .
سلام الهام جان
من کامنت اخرت خوندم دوست داشتم برات کامنت بذارم تا رسیدم به این کامنتت و این جمله :
این همون تاثیر و گسترش جهان هست که به نظرم هممون دنبالش هستیم و بی نهایت شیرینه.
تحسینت میکنم واقعا برای اینکه به دنبال این هدف رفتی و باور کردی با موفقیتت باعث گسترش جهان میشی باعث رشد جهان خداوند میشی، دستی میشی که خدا به واسطه تو جهانش رشد بده چقدر این دیدگاهت تحسین برانگیزه
از تمام نکات خوبی که توی کامنت اخرت نوشته بودی گذشتم ولی به این جمله که رسیدم اینجا توی این کامنت نتونستم عبور کنم
چقدر این کارتو معنویه ،چقدر خدا تو رو دوس داره چون باعث رشد جهانش شدی
چقدر این معنویه، موفق شدن معنوی ترین کار جهان
رشد کردن و ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه
تو با رشد کردنت، تمرکز روی علاقت و با تمام وجود حرکت کردن باعث رشد ثروت در اون منطقه و اون کشور شدی
پس ثروتمند شدنت معنوی ترین کار جهان چون باعث رشد هزاران نفر شده باعث بهبود زندگی خیلی ها شده
من عاشقانه با اشک هام تحسین میکنم این نهایت تمرکزت روی هدفت
دیروز صبح رفته بودم پارک توی حین برگشتن سری زدم به دو نفر در حال تمرین تنبک زدن بودن فکر کنم بدونی یکی از الات موسیقی مرسوم توی جنوب ایران و یکی از اونها گفت وسط اهنگ یهو جو میگیرم میپرم وسط یادم میره ساز ول میکنم این باعث میشه من تمرکز نذارم روی یادگیریش
توی راه برگشت داشتم باخودم فکر میکردم ما در یه لحظه میتونیم روی یه خواسته یا هدف خاص تمرکز داشته باشیم و از طریق اون در تمام جنبه های زندگیمون بهبودی احساس و تجربه کنیم نکته مهمی بود که تو واقعا فوق العاده عمل کردی بهش
توی کانال استاد نمیدونم از کجا اومدم روی کامنت تو، کامنتی که 5 سال پیش گذاشتی اول سال، توی فایل صحبتهای استاد درمورد قدم اول ، دقیقا تو و یکی دیگه از بچها اون تایم نتایجشون برام پر رنگ بود، بعد یهو یادم افتاد که اون سال کامنتت که اومد من کلی مطالعه ش کردم و پروفایلت هم خوندم، دقیقا یادم بود
کلی خوشحال شدم دیدم توی این همه مدت فعالیت داشتی من بیخبر بودم
امیدوارم باز کامنتهای خوبت بخونم چون تو از تمام جنبه ها ذهنت شناختی و ساختی هر قطعه پازل رویاتو کشف کردی و یکی یکی کنارم چیدی
خیلی دوستت دارم
مواظب خودت باش.
سلام الهام جان
چقدر خوندن پروفایلتون برای ششمین مرتبه در یکسال گذشته برام شیرینه
چقدر از خوندن این کامنتتون لذت بردم .
چقدر خوشحالم که شما موفقید و چه لذتی داره برام مشورت با شخصی که تونسته با باورهای درست مسیر زندگیش رو اونجوری که میخواد رقم بزنه .
الهام جان من شخصی هستم که با آموزش قدیم درس خوندم و کلاس زبانمون از کلاس دوم راهنمایی شروع شد .
یادمه از همون ابتدا من با این زبان چالشهای بزرگ داشتم و از طرف خانواده به عنوان یک کودن شناخته شدم . یادمه فراموش کرده بودم مدرسه به انگلیسی چی میشه و بابام کتاب و زد تو سرم و از اتاق بیرونم کرد .
اینقدر این نوع اتفاقات براگ تکرار شد که قلبم با این زبان بیگانه شد و ذهنم گارد گرفت .
و دقیقا میفهمم که من حتی حاضی نیستم کوچکترین کلمه به زبان انگلیسی رو بخونم و اگر بچه هام یک سوال بپرسن سریع حرف و جوری می پیچونم که یا نخوام جواب بدم و یا واقعا بلد نیستم .
زمانی که یزد زندگی میکردم دلم غش میرفت که با توریستها بتونم حرف بزنم ولی مقاومتم طوری بود که حتی در جواب لبخندشون یک خوش آمد هم بهشون نمیگفتم 😔
حالا سوال من اینه اگر لطف کنید جواب بدید ممنون میشم
آیا من با این بک گراند بسیار بد در سن ۴۷ سالگی میتونم این زبان و یاد بگیرم ؟
با ذهنم چطوری کار کنم که مقاومتهاش بشکنه ؟ از کجا و چطوری شروع کنم ؟
اصلا مگه میشه من زبان انگلیسی یاد بگیرم ؟
ممنون الهام عزیزم .
سلام و درود فراوان
امیدوارم که عالی عالی باشین
قطعا میشه و سن رو به عنوان یک مانع نبینین سن یه عدد برای مقایسه هست چون ما واقعا نمیدونیم چند سال زنده هستیم.
من همکلاسی هایی داشتم که توی دوران ابتدایی فوت کردن و خیلی سال هست که دیگه توی این جهان نیستن
پس لحظه حال رو دریابید و خودتون رو با هیچ کس در هیچ سنی مقایسه نکنید
زبان انگلیسی راحت ترین زبانی هست که میتونین یاد بگیرین و به معنی واقعی بینهایت منبع واسه یادگیری اون هست
اتفاقا منم اهل یزد هستم و همیشه به شوق صحبت با توریست ها میرفتم بافت تاریخی
الانم کلی دوست از کشورهای مختلف دارم که به واسطه همین زبان تو یزد باهاشون آشنا شدم
برای شروع از موضوعات مورد علاقه تون شروع کنید و فیلم ببینید
کارتون های کودکانه خیلی بهتون کمک میکنه چون هم سطحش پیچیده نیست و هم کودکانه و با نمک حرف میزنن
این باور رو در خودتون ایجاد کنید که من استعداد زبان آموزی فوق العاده ی دارم
تا میتونین زبان و لذت رو ترکیب کنید
علاقه مندی هاتون رو به زبان انگلیسی ببینید چی میشه
با تکامل دایره لغاتتون گسترش پیدا می کنه و روزی میرسه که مثل بلبل صحبت می کنید
با اهرم رنج و لذت تکرار و تمرین زبان رو برای خودتون لذت بخش کنین
مطمئن باشین خداوند هم بهتون کمک میکنه
از لحظه ای که پیام منو خوندین شروع کنید
از خود کلمه ی لذت شروع کنید enjoy enjoy enjoy
i want to enjoy my life
i want to gain my wants and enjoy
i will learn english with enjoy
توی google translate بزنید تلفظش هم براتون میاره
امیدوارم موفق و پیروز باشید
با درود و سلام دوباره به شما آقای نشاسته گر عزیز
چقدر هدایتی با خواندن پاسخ های کامنت ها دوباره به بازخورد شما برای یکی از دوستان هدایت شدم
چقدر قشنگ و ساده و روان در مبحث یادگیری زبان انگلیسی توضیح دادید اتفاقا نکات enjoy رو در داخل دفتر مخصوصم نوشتم .. اخه من به زبان آلمانی خیلی علاقه دارم و با خودآموز نصرت تا حدودی یاد گرفتم ولی خیلی دلم میخواست که در کنارش همزمان جملات انگلیسی رو هم خوب یاد بگیرم و با راهنمایی شما
توی google translate بزنید تلفظش هم براتون میاره و
احساسم نسبت به یادگیری بیشتر شد و باید دایره ی لغات رو گسترش بدم
ممنون و سپاسگذارم که با خواندن کامنت تاثیر گذار شما به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم
ممنون و سپاس
سلام و درود خدا بر شما دوست گرانقدرم
والا این امکان از سایت حذف شده که بخوام بابت تمام پاسخ هایی که به کامنت هام میدین ازتون تشکر کنم (یعنی نمیشه چند تا جمله بنویسی باید طولانی باشه)
خیلی ممنونم و قدردان محبتتون هستم
گفتین زبان آلمانی …
من برادرم یه الگوی بینظیر هست واسم برای یادگیری زبان آلمانی که میگن مشکله ولی …
ولی این داداش من سه ساله فقط خود خوان، تاکید میکنم فقط خودخوان داره آلمانی یاد میگیره و یک انگیزه درونی داره که اون رو در این مسیر توقف ناپذیر کرده
توی حمام میرم کلمات آلمانی زده، توی دستشویی یه طبقه درست کرده با نگهدارنده کتاب، به در و دیوار اتاقش و راهرو و … اصلا یه داستانی :))
یعنی واقعا وقتی آدم عاشق یه کاری باشه از هر طریقی میخواد اونو تجربه کنه و یاد بگیره و رشد کنه
کل دیکشنری رو برداشته واسه خودش تو اکسل وارد کرده
یه مصاحبه به زبان آلمانی رو صد بار گوش میده
و خیلی پیشرفت کرده
چند تا آلمانی پیدا کرده که بهشون فارسی یاد میده
یه دوست آلمانی داره میگه من هیچ کس تو عمرم ندیدم اینجوری یه زبان رو بخونه
و چه جالب که موضوع این فایل هم همین عشق و اشتیاق هست
به خودم یادآوری میکنم اگر من توی کاری که علاقه دارم اینجوری کار کنم اصلا میشه موفق نشد ؟
بازم ازتون سپاسگزارم
منم از دیدن اون دایره آبی خیلی خوشحال میشم و دوست دارم بیام بخونم و لذت ببرم
یک زندگی سراسر عشق و لذت و شادی رو براتون آرزو دارم
سلام دوست عزیز یزادن دوستداشتنی
من وهمسرم که الان تغریبا مدتی عضو سایت هستیم از نظرات ونوشتهای شما درس و انگیزه میگریم مخصوصا در رابطه فرنکانس طوری شد از رویش پیرنت گرفتم وهر چند وقت یکبار میخونیم ولذت مبریم از دیگاه شما ممنونم که دیدگاهای زیبا برای عزیزان سایت میگذاری در پناه حق باشی وبا این دل نوشت ی که گذاشتی منم عادت ب نوشتن تمام روزم با قید ساعت میکنم ولذت میبرم یعنی دقیقا میتونم هرساعت چک کنم که چه حالی چه افکاری وچه احساسی داشتم شاد و مثل همیشه در پناه رب العا المین باشی
سلام آقای نظری
از متن تون لذت بردم
چرا؟؟ چون کاریه که من هم انجام میدهم : نوشتن
حرفهاتونو درک میکنم و تایید می کنم
من با کمک کتاب / زندانیان باور\ نوشتن رو شروع کردم
بسیار کتاب فوق العاده ایه
واقعا” به شناخت باور غلط و راه و روش تغییر اون کمک میکنه
خوندن این کتابو توصیه می کنم
برای شما و همه ی دوستان آرزوی شادی و موفقیت دارم🌹
سلام استاد عزیزم
خیلی سپاسگزارم که وقت میذارید این آگاهی ها رو به ما هدیه میدید. همین خودش یه الگوی مناسبه که این آگاهی در عمل به چه شکله، اینکه شما اینقدر کارتون رو دوست دارید و فقط روی محصولات تمرکز نمیذارید. من میخوام اول از تجربه ی خودم بگم.
قبلا تو کامنت های روانشناسی ثروت یک گفتم و تو تمام جلسات ردپای من هست از اینکه چطور به آگاهی های اون جلسه تو زندگیم دارم عمل میکنم اما الان به صورت خلاصه توضیح میدم.
من هم تو شغلی بودم که همش نگاهم به ساعت بود که زودتر تموم شه برم خونه. همش انتظار آخر هفته رو میکشیدم یا روزی که تعطیل باشه سرکار نرم. اما به لطف خدا و شما و این سایت و کامنت های بچه ها این شجاعت رو کسب کردم که استعفا بدم و برم بگردم دنبال علاقه ام. شروع کردم برنامه نویسی رو از صفر یاد گرفتن و الان بعد از فقط یک سال به مسیری هدایت شدم که هم درآمد خوبی دارم خدا رو شکر و هم آخر هفته ها هم کار میکنم. در واقع اینجوریه که من اصلا نمیفهمم امروز چند شنبه ست. برای مثال آخر روز میفهمم که امروز آخر هفته بوده پس تعطیل بوده و من میتونستم کار نکنم. همین چند روز پیش بعد از کارم رفتم هم قدم بزنم و فایل های ۱۲قدم رو گوش بدم و هم واسه خونه یکم خرید کنم دیدم همه جا بسته ست تازه فهمیدم اون روز تعطیل بوده!!
برای من دیگه مثل قبل روزهای هفته فرقی نداره هر روز حالم خوبه. در حالی که قبلا غروب جمعه دلگیر بود و از شنبه ها متنفر بودم. جالبه که تا قبل از اینکه این کامنت رو بنویسم بهش دقت نکرده بودم اینقدر این شرایط الان برام عادی شده و یواش یواش همه چی تغییر کرد و بهتر شد که ادم یادش میره همین پارسال کجا بوده.
این احساس خوب این آرامش قسمتی از پکیجیه که استاد میگه که با پول نمیشه خرید و همین باعث میشه که:
۱. همیشه احساسم خوب باشه پس اتفاقات خوب میوفته
۲. بهتر الهامات رو دریافت کنم و بهشون عمل کنم
۳. جمله ی طلایی استاد که وقتی آرامش داشته باشم کار احمقانه نمیکنم و تکامل رو خود به خود رعایت میکنم. چون دیگه حرص و طمع و نگرانی تو زندگیم جایی نداره. از لحظه به لحظه لذت میبرم.
به قول استاد:
وقتی که حرفه ای میشی و پیشرفت میکنی تو مسیر مورد علاقه ات، یه سری ایده ها بهت الهام میشه که بی نهایت ثروت وارد زندگیت میکنه.
– کِی؟
وقتی که وارد مسیر مورد علاقه ات بشی.
– کِی میتونی توش حرفه ای بشی؟
وقتی که تمرکز داشته باشی و با عشق کار کنی و زیاد تحقیق کنی تو اون زمینه.
عمده ی مردم و بدنه ی جامعه فقط میخوان زنده بمونند و دنبال یه زندگی و شرایط معمولی و عادی هستند. اما کسی که جهان رو درک کرده هدفش لذت بردن از زندگیه، هدفش تجربه ی خلقته، اونم با حرکت کردن در مسیر مورد علاقه اش و اگه باورهاشو در مورد ثروت درست کنه اون وقت همه چی تو زندگیش میاد.
اینجوریه که به ثروت پایدار میشه راحت و بدون زجر رسید.
من برای جواب دادن به سوال های این فایل چون این تمرین رو انجام داده بودم رفتم تو نت هام سرچ کردم و دیدم که من تو متن کامنت جلسه ی ۹ روانشناسی ثروت یک شغل های جدید رو نوشتم و اخرش نوشته بودم که امروز از کارم استعفا دادم و نمیدونم قراره چکاره بشم چه شغلی داشته باشم اما فعلا چیزی که به ذهنم میرسه (قدم بعد از استعفا بهم گفته شده بود) اینه که برم راجع به برنامه نویسی و هوش مصنوعی و رباتیک (که رشته لیسانسم بود) تحقیق کنم حداقل از لحاظ تئوری پیشرفت کنم. که کم کم هدایت شدم به طراحی وبسایت و نرم افزار.
جواب سوال اول:
– یه شغل دیدم که یه شرکتی تو انگلیس (احتمالا جاهای دیگه هم مورد مشابه هست) به تو برای آفتاب گرفتن ساعتی ۴۰ پوند پول میده و هزینه ی کرم ها و غدا هم با اوناست!!! یعنی کافیه روی تخت هایی که محصول شرکته لم بدیو پول دربیاری!! حالا شاید یه پولی هم شرکت کرم ضد آفتاب برای تست محصولاتش میده همونطور که شرکت های شکلات سازی یا بستنی سازی یه سری کارمند دارند که فقط بخورند و تست کنند! به همین سادگی و به همین خوشمزگی!
– یا مثلا گرم کردن تخت هتل ها!! بعضیا قبل از اینکه شما برسی به اتاقت میرن تو تخت میخوابند که شما میرسی تختت گرم باشه!
– یا یه نفر رو دیدم تو امریکا که شغلش اینه که مردم رو بغل میکنه و دلداری میده و ساعتی ۱۰۰ دلار میگیره
– یا کسایی که گیمر هستند و بازی میکنند و پول میگیرن! یا اصلا بازی بقیه رو نگاه میکنند و تحلیل میکنند و مردم پول donate میکنند (هر کس به اختیار خودش مقداری پول برای حمایت اهدا میکنه)!
– من خودم چون به شطرنج علاقه دارم و تفریحی هر چند وقت یه بار تو یوتیوب میرم تحلیل و بازی استاد بزرگ هایی مثل هیکارو ناکامورا رو میبینم. هم شطرنج آموزش میدن و ذهنم رو به چالش میکشند و هم بازی های خفن خودشون یا بقیه رو تحلیل میکنند. برای من هم فانه و هم تفریح و هم رشد توانایی مغزیم مخصوصا توانایی تحلیل و حل مساله. به قول خانم شایسته همش سوده و سوده و سود!
– یا کی فکرشو میکرد که با کلیپ های سرکاری و شوخی و چالش از تو یوتیوب بشه ثروت ساخت!
– تو نتفلیکس و احتمالا شرکت های مشابه (apple TV, Amazon Prime,…) یه سری افراد هستند که کارشون اینه که فیلم و سریال ها رو نگاه کنند و دسته بندی کنند که موتور هوش مصنوعی بتونه بهتر به کاربراش فیلم مورد علاقه اشون رو پیشنهاد بده!
– یا تست کردن سرسره های آبی و …
مثال برای فراوانی شغل های جدید فراوانه!
جواب سوال دوم:
والا من هنوزم نمیدونم قراره چه کاره بشم. هم برنامه نویسی رو دوست دارم هم رباتیک و هم مدیریت و بحث های استراتژی و بیزینس پلن. احتمالا خدا منو به مسیری هدایت میکنه که ترکیبی از اینا باشه. اما چیزی که مطمئنم که اگه همین روند رو ادامه بدم و قانون رو بیشتر درک کنم و به خدا و نیرویی که منو هدایت میکنه بیشتر ایمان بیارم و اعتماد کنم سر جای خودم قرار میگیرم و مولد ارزش و ثروت و نعمت میشم. شاید من باشم یکی از کسایی که یه شغل جدیدی رو ایجاد کرده از ترکیب چندتا چیز! فعلا که عجله ای ندارم سعی میکنم کاری که میدونم الان درسته انجام بدم و از زندگیم لذت ببرم بقیه اش رو خدا خودش درست میکنه. همونطور که خدا تا الان هوامو داشته و من راحت مهاجرت کردم و راحت شغل پیدا کردم و … بقیه کارها هم راحت انجام میشه.
ازت ممنونم استاد و خدا رو شکر میکنم که منو بیدار کردی و من از زندگی مرغی ای که داشتم اومدم بیرون (حتی بدتر از ابوموسی!) و کم کم دارم زندگی رو تجربه میکنم، حس لذت و عشق به کار رو تجربه میکنم. حالا بهتر میفهمم که کار و تفریح یکی بودن یعنی چی. پروردگارا بی نهایت تو رو سپاسگزارم و فقط تو رو میپرستم و از تو کمک میخوام.
لذت بردم از خواندن کامننت پرمفز و فان و روان و شیوایی که نوشتی نیما جان.
واقعا لذت بردم کیف کردم چه مثال های فوق العاده ای را هدایت شدی به سمتشون و نوشتی .. تخت گرم کن (خنده)
.
امیدوارم که کار مورد علاقتو اون مسیری که تحقق بیشترین شکوفایی عشق و علاقه اتو را هدایت بشی به سمتش و بری جلو ادامه بدی تجربه کردن و شناخت بیشتر خودت را و هر لار ایمنت بیشتر بشه.
دوست دارمم زیاد
سلام آقای کریمی
امیدوارم حالتون عالی باشه
بله واقعا تغییرات اونقدر نرم رخ میدن که فراموشمون میشه قبلا چطوری بودیم
از انجام کارهای غیر مورد علاقه
از اینکه دیگران تعیین کنند چه ساعتی برویم و بیاییم و چه کتابایی بخونیم کی امتحان بدیم
از جمعه ها و شنبه ها
اماالان من شغلم طوریه که آزادی مکانی و زمانی دارم
و به قدری راحت پول میسازم که باورم نمیشه
که باید البته باورم بشه و خودمو لایقش بدونم چون حقیقتا بهاشو پرداختم
حتی خدا برام خیلی سختی ها رو کلا برداشت
و انجام کار مورد علاقم رو به بیشترین زمان های روزم اختصاص داد
چیزهایی برام رخ داد که چون اطرافیانم تومدار درک اونها نیستن و نمیتونم بگم ….خودمم یادم میره که اینها معجزه هستن
معجزاتی که کمتر کسی تواین عصر باورشون میکنه
چقدر حسم خوب شد از اینکه ایتالیا هستید البته الان نمیدونم هنوز اونجایید یانه
اما من در اینستاگرام کلیپ هایی از زیبایی های ایتالیا رو میبینم
مثلا ونیز یا یک دریاچه هست اسمش الان یادم نیست
خیلی زیباست
خیلی وقتا به خونه ها و ساختمانهای تو آب فکر میکردم
و ایتالیای زیبا رو تحسین میکردم
باورهای کامنتتون راحت مهاجرت کردن راحت شغل پیدا کردن
آسانی راحتی …
و جملات تاکیدی خودم :
من لایق آسانی در تمام کارهایم هستم من لایق راحتی هستم من لایق فراوانی ثروتها و نعمتهاهستم
من لایق بهترین نعمت های خداوند هستم من قطعا به مسیرهایی هدایت خواهم شد که ثروت و نعمت و آرامش در آن ها فراوان است من به مسیر عشق و زیبایی هدایت میشوم من عشق بی قید و شرط عشق واقعی عشق کامل دریافت می کنم من لایق بهترین های هر نعمتی هستم من لایق فراوان ترین های هر نعمتی هستم من لایق بهترین مکان ها و خانه ها هستم
خدایاشکرت
سپاسگزارم آقای کریمی
سلام فاطمه جان.
سپاسگزارم از لطفی که به من داشتید. خیلی براتون خوشحالم که ازادی مکانی و زمانی دارید و همچنین به راحتی از کار (یا تفریح) که دارید راحت ثروت خلق میکنید.
به نکته ی خیلی مهمی که اشاره کردید که دوست دارم یه نکته اضافه کنم:
«به قدری راحت پول میسازم که باورم نمیشه که باید البته باورم بشه و خودمو لایقش بدونم چون حقیقتا بهاشو پرداختم»
من پاشنه ی آشیلم همین باور عدم لیاقته. من چند ماه پیش یه شغل تو یه شرکت خیلی خوب تو ونیز به عنوان برنامه نویس داشتم. داستانش هم اینجوری بود که به من یه رقم پیشنهاد کردند و منم قبول کردم چون بیشتر از کار قبلم بود و حس میکردم که تکامل رو دارم خوب طی میکنم. اما چند هفته بعد زمان امضای قرارداد دیدم مبلغی که قراره بهم بدن 30درصد بیشتر از چیزیه که به من گفتند و رئیسم گفت مدل قراردادت عوض شد و حقوقت هم بالطبع بیشتر شده. من فقط سپاسگزار خدا بودم که این قطعا به خاطر تغییر فرکانس های من و لطف خداونده نه دقیقا رئیسم. خب این حقوق یکم برام غیر قابل باور بود و بعد از 2ماه همکاری ما به پایان رسید و من اون موقع نمیفهمیدم اما الان میدونم که من خودم رو لایق اون حقوق و جایگاه و درامد نمیدونستم.
نمیدونم تکاملم رو رعایت کرده بودم یا نه اما میدونم که خیلی بیشتر باید رو باور لیاقتم کار کنم. بسیار ممنونم از جملات تاکیدی ای که نوشتید.
من همچنان ایتالیا هستم و واقعا این کشور زیباست. حتی ذهن من میگه که این شهر یا دریاچه زیباترینه اما من هی بهش میگم چرا بازم بهتر و قشنگتر هست. باور فراوانی رو سعی میکنم از همه لحاظ به ذهنم یاد بدم و تکرار کنم.
امیدوارم ثروتمندتر و پر آرامشتر باشید و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم
سلام آقای کریمی
این هدایت خداوند بود که من در ابتدا بیام و کامنت شماروبخونم و بعد پاسخ بزارم و در زمان مناسب پاسخ شما رو دریافت کنم
این همزمانی ها فقط کار خداونده و بس
من هم این مدت روی باور لیاقتم برای یک مساله کارمیکردم اما نتیجه مدنظر خودم رو نگرفتم و الان که اومدم سایت پاسخ شمابرام اومده بود و متوجه شدم که طبق الهامی که دیشب بهم شده بود برای رسیدن به اون حد از لیاقت باید مسائلی که پیش روی من هست رو حل کنم
باحل همین مسائل و طی تکامل هست که ما به قولی گرانشمون بالاتر میره انرژی های وجودی مون مثبت و مثبت تر میشن وارد مدارهای بالاتری میشیم که البته همین مدارها هم یک به یک طی میشن امااگر تمرکز بزاریم و زمانمون رو بهتر مدیریت کنیم خوب بالطبع نتایج باامید خدا تصاعدی تر میشه
نتایج شماهم باتوجه به زمان عضویتتون عالی هست هم مهاجرت به کشورزیبای ایتالیا هم قراردادتون بایک شرکت خوب و پذیرفتن پروژه های عالی
شما لایق دریافت پروژه هایی بهتر بادرآمدهای بالاتر هستید و شما هرروز کارهایی آسانتر بادرآمدهای بالاتر رو تجربه خواهید کرد
هرروز همه کارها آسانتر میشه سریعتر انجام میشه و درآمد هم بالاتر میره
درآمدی که باتلاش فیزیکی زیاد به دست نمیاد بلکه باحس بهتر تغییرات پایدار شخصیتی و پیشرفت در باورهاپدید میان
براتون بهترین هارااز خدای بزرگ خواستارم
در پناه الله باشید
(فعلا که عجله ای ندارم سعی میکنم کاری که میدونم الان درسته انجام بدم و از زندگیم لذت ببرم بقیه اش رو خدا خودش درست میکنه.)
(سر جای خودم قرار میگیرم و مولد ارزش و ثروت و نعمت میشم.)
سلام آقای کریمی مچکرم که از تجریباتتون برامون نوشتید و جملاتتون باعث آرامش ذهن بیقرارم شد
منم نمیدونم به چی علاقه دارم دقیقا و مثل شما میدونم چند تا چیز هست که دوسش دارم اما کدومش؟
(سعی میکنم کاری که میدونم الان درسته انجام بدم و از زندگیم لذت ببرم بقیه اش رو خدا خودش درست میکنه.)
و بازم پاسخ کامل شما… امیدوارم هدایت بشید به مسیری که عاشقش هستی، هر لحظه از زندگیتو زندگی کنی بدون اینکه متوجه گذر زمان بشی و صبح به عشق کارت از خواب بیدار و شب با آرامش و شوق و احساس رضایت مندی استراحت کنی و به خواب خوب بری…موفق و سلامت و ثروت مند باشید 🌺
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الم﴿١﴾
الف، لام، میم
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ ﴿٢﴾
این آیات [با عظمتِ] کتاب محکم و استوار است،
هُدًى وَرَحْمَهً لِلْمُحْسِنِینَ ﴿٣﴾
که سراسر هدایت و رحمتی است برای نیکوکاران.
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿۴﴾
همانان که نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به آخرت یقین دارند.
أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾
اینانند که از سوی پروردگارشان بر بلندای هدایتند، و اینانند که رستگارند،
===================================
سلام به استاد عباسمنش عزیزم ،سلام به استاد شایسته جانم ،سلام به رفیق های نازنین غار حرا
نشانه ی روزانه ی من به تاریخ ١١/4/١4٠٣:
فایل بینهایت پر برکتی بود که آگاهی هاش مثل همیشه در زمان و مکان درست به دستم رسید،دقیقا وقتی که من تمرین جلسه ١ روانشناسی ثروت رو از سر گرفتم و شروع کردم به نوشتن کامنت و ادامه دادن مسیر درستی که من رو تا به اینجا آورده و از اینجا میتونه به هرجایی که دلم میخواد برسونه.
سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا
قوانین ثابت و پایدار و عدالت بی نقص خداوند که هرکسی میتونه ازش استفاده کنه و زندگی رو اونطور که دلش میخواد رقم بزنه.
یکسری نکات مهم رو توی دفترم نوشتم،اما برای گذاشتن رد پا از خودم و همچنین نوشتن دوباره و دریافت تأثیرگذاری بیشتر روی باورهام،نکاتی که توی دفترم نوشتم رو اینجا هم مکتوب میکنم.
===================================
اگر شما یک خواسته ای داشته باشی و عاشقش باشی و عشق و علاقه و شور و اشتیاق داشته باشی،اون کار برات کار راحتیه و وقتی براش کارهای زیادی انجام میدی به این معنا نیست که داری زجر میکشی.
وقتی شما عاشق یک موضوعی باشی و با تمام وجود دوستش داشته باشی،اصلا انجام دادنش و فعالیت سنگین در مورد اون کار،اصلا کار سختی نیست،اتفاقا کار خیلی لذت بخش و آسونی هم هست.
درواقع :
تفریحت،عشقت،لذتت،مسافرتت،همون کاره
===================================
اگر میخواید خوشبختی رو به تمام معنا در زندگیتون احساس کنید !
اگر میخواید یک پکیج کامل از سلامتی،ثروت،شادی،آرامش،خوشبختی و اعتبار رو داشته باشید!
اگر میخواید همه ی چیزهای خوب رو باهم داشته باشی:
برو و درکاری که دوسش داری ،مهارت کسب کن و حرفه ای شو و باور کن:
که میتونی از چیزی که عاشقش هستی،پول بسازی
میتونی از چیزی که عاشقش هستی،ثروت بسازی
===================================
همه ی ما وقتی به کار فکر میکنیم،کار برامون یک چیزی که باید انجامش بدیم ،که خرجمون رو بگذرونیم ،هزینه های زندگیمون رو بگذرونیم تا زنده بمونیم :
عشق چیزی که بعد از اینکه از سرکار اومدیم،میریم سراغش!
یعنی توی ذهن ما این هست که :از کاری که عاشقشم که نمیتونم پول دربیارم،باید برم سراغ یک شغل معمولی،یک کار معمولی که بتونم هزینه های زندگیم رو دربیارم.
و بعد که از سرکار اومدم،یا روزهای آخر هفته،برم کاری که عاشقش هستم رو انجامش بدم.
واقعیت اینکه:اگر ما دنبال شادی بینهایت در زندگی باشیم،اگر ما خودمون رو یک چرخ دنده توی جهان ببینیم و اگر تصور کنیم که من برم دنبال چیزی که دوسش دارم،شغل یا موضوعی که بهش علاقه دارم:
یعنی به صورت طبیعی،اگر ولم کنی دوست دارم اون کار رو انجام بدم چه حقوق به من بدن،چه حقوق به من ندن،چه بقیه بفهمن من توی اون کار خوبم،چه بقیه نفهمن،من دوست دارم اون کار رو انجام بدم
اگر بریم توی اون فضا،توی اون جایی که جاش هست،این چرخ دنده اونجایی قرار بگیره که باید قرار بگیره و توش عالی بشیم و بهترین باشیم و کار کنیم :
که کار کردن توی چیزی که بهش علاقه داریم،اصلا سخت و زجرآور نیست
وبعد انقدر پیشرفت میکنیم و انقدر به پیشرفت جهان،به خوشبختی جهان کمک میکنیم که این ساعت خیلی قشنگ و مرتب کار میکنه.
اونوقت،ثروت هم لاجرم به سراغ ما میاد
===================================
موضوع اینکه: ما به صورت بنیادین باور نداریم که اون چیزی که دوسش داریم رو به عنوان یک شغل در نظر بگیریم،شغلی که بتونه زندگی مارو بچرخونه،از نظر مالی،اینو باور نداریم.
چون ما باور کردیم در مورد مسائلی که دوسش داریم،درآمدی نداریم،بخاطر همین ما به صورت شغل بهش نگاه نمیکنیم.
پس باید این باور رو در ذهنمون عوض کنیم :
چطوری ؟
با پیدا کردن الگوها
نگاه کنید چه شغل هایی داره پولساز میشه که قبلاً نمیشد بهش گفت شغل ولی الان پذیرفته شده این شغله و درآمد خوبی هم داره.
===================================
اگر هر کدوم از ما این باور رو توی ذهنمون درست کنیم که اون کاری که دوسش دارم،عاشقشم،اگر توش عالی بشم،حتما ثروت سراغ من میاد
اونوقت:
ما خیلی خوشبخت زندگی خواهیم کرد
ما خیلی حالمون خوب خواهد بود
و خیلی به جهان خدمت خواهیم کرد
و جهان هم به ما خدمت میکنه
و خیلی موفق خواهیم بود ،و خیلی ثروتمند خواهیم بود
=====================================
اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟!
اون چیزی که من از بچگی بهش علاقه داشتم،و به قول استاد بدون اینکه براش کلاس برم،یا تمرین خاصی بکنم ،توش مهارت و استعداد داشتم ،نویسندگی بود،من عاشقانه مینوشتم ،از نوشتن خاطره های روزانه و اتفاقات زندگی شروع شد تا رسیدم به دوره ی راهنمایی و زنگ انشا،این کلاس ،جایی بود که روح من رو به پرواز درمیاورد،من موضوع انشا،هرچیزی که بود رو روی هوا میگرفتم و به محض اینکه میرسیدم خونه دفترم رو باز میکردم و مینوشتم و می نوشتم و می نوشتم ،صفحه ها و صفحه ها صفحه ها
همیشه زنگ انشا درخواست کل کلاس این بود که سعیده اول انشاش رو بخونه ،دهه ٨٠ که خبری از اینترنت و سایت و این داستان ها نبود یادمه همیشه دبیر فارسیمون بهم میگفت تو بالاخره یک نویسنده میشی یا روزنامه نگار.
یکبار یک قصه تخیلی نوشتم باهاش کل بچه های مدرسه و مدیر و ناظم و معلم رو با سفینه بردم فضا!
آخ چقدر خلق اون داستان تخیلی به جانم چسبیده بود،هنوز طعم شیرینش زیر زبونمه!
و این علاقه در کنار احساس عدم لیاقت و نداشتن عزت نفس و باورهای محدود کننده جامعه یک گوشه ای دفن شد،تا رسید به صفحه ای توی اینستاگرام!
با تولد نیلانیکا ،من شروع کردم به نوشتن داستان های کوتاه از فعالیت های روزمره ی دوقولوها…
فالوئر ها از 4٠/5٠نفر فامیل شد صدتا،شد هزارتا,شد ده هزارتا … و تا اون روزی که من متعهد شدم اینستارو ببندم تا ٢5 هزار نفر رسید …
بدون اینکه من کار خاصی براش بکنم،چرا یکی دوبار مثلا با پیچ های دیگه تعامل کردم اما اون موقع اگر صدتا فالوئر اضافه میشد 5٠تاشون میرفتند ولی اونایی که با قدرت نویسندگی من میومدن موندگار بودن و پر از فعالیت!
همین الان اگر پیجم رو باز کنم میبینیم دایرکت من پر از پیام هایی که سعیده کجایی؟چرا نمیای پست و استوری بزاری؟لطفا برگرد.
این علاقه با من اومد همینجوری تا من با آموزش های استاد ،عاشق قرآن شدم،عاشق خوندن آیه های قرآن و تحلیل قوانینی که از استاد یاد گرفته بودم ،پس شروع کردم به نوشتن کامنت …
اولش خیلی سخت بود اما مینوشتم،شده چهار پنج تا خط …
ولی سعی میکنم توی نوشته هام از قانون و قرآن استفاده کنم .
و این تکامل طی شد و طی شد تا رسید به اینجا!
که من وقتی میخوام بنویسم ،وقتی از قرآن و قوانین و اتفاقات زندگی خودم میخوام بنویسم ،کاملا از بعد زمان و مکان خارج میشم و به خودم میام میبینم صفحه ها نوشتم بدون اینکه گذر زمان رو بفهمم،درحالیکه برای اینکار هیچ پولی به من نمیدن.
من عاشق این کارم ،این اون کاری که من بعد از انجام چیزی که اسمش رو شغل گذاشتم کل روز مشغولشم.
حتی وقتی از پرستاری انصراف دادم اومدم ویژگی های شغلم رو مشخص کردم و بعد نوشتن اصل اول :که مهم ترین چیزی که میخوام ،شغلی هست که به گسترش جهان توحیدی کمک کنه ،از علایق و ویژگی ها و توانمندی هام نوشتم
و تموم تلاشم رو کردم طبق آگاهی های جلسه ٣ قدم٧
فقط روی ویژگی های خواسته م تمرکز کنم و اجازه بدم جریان هدایت ،هدایتم کنه
و حالا که اینجام، باید همچنان تسلیم باشم و بپذیرم یک جریانی هست که داره مارو هدایت میکنه نه مارو،کیهان و کهکشان هارو داره هدایت میکنه و اون آگاهه و تنها اون انرژی میتونه من رو از مسیری به خواسته هام برسونه که بهترین مسیره،به قول جمله ی طلایی استاد در آخر این فایل:
من باید روی باور هام کار کنم و اجازه بدم آرام آرام به شغلی هدایت بشم که دوسش دارم
استاد جان ،پیامبر زندگی من ،ازت ممنونم بی نهایت و دعا میکنم بزودی در این چرخ دنده ی بزرگ جهان ،در جای درستش قرار بگیرم .
رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی ۖ إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ
اى پروردگار من، به من بیاموز تا شکر نعمتى که بر من و بر پدر و مادرم ارزانى داشتهاى به جاى آرم. کارى شایسته بکنم که تو از آن خشنود شوى و فرزندان مرا به صلاح آور. من به تو بازگشتم و از تسلیمشدگانم.
در پناه نور ورحمت الله باشید همیشه
سلام و درود خداوند بر سعیده نورانی
ممنونم بابت این کامنت خواهر جان. درسته که مثل کامنت های قبلی توحیدی و قرآنی نبود ولی خیلی ارزشمند بود. و منو درگیر خودش کرد.
راستش دیگه مغزم هنگام خوندن این جملات اِرور میده! سالهاست دارم این چنین جملاتی رو میخونم ولی درک نمی کنم.
یه جای کار ایراد داره که این آگاهی ها به کار من نمیان و قفل بسته ذهنمو باز نمیکنه! ساعت ها و سالهاست که کتاب خوندم،ساعتها نوشتم از جنبه های مختلف خودمو واکاوی کردم. از دیگران پرسیدم. ولی اون چیزی که باید باشه نبود.
یبار بهم الهام شد برم عکاسی و رفتم یدوره رو حضوری گذروندم و چندین پکیج هم دیدم ولی تازه برام واضح شد که عکاسی رو دوست دارم ولی نه بعنوان شغل!
این تست های روانشناسی و شخصیت شناسی و … که دیگه نگووووو.
یه چیز ساده از نظر خیلی ها؛ بزرگترین معضل و ترمز زندگی من شده!!!
خودم و سپردم به آگاهی دوره ها و فایل های استاد شاید یروزی این قفل باز بشه.
یه باگی تو وجود منه که برام ناشناخته است. انگار دیگه خودم خسته شدم درون خودم بگردم دنبالش. دوست دارم یکی جراحی کنه این ذهنو و بگه چه خبره توش!
با اینکه خسته میشم گاهی ولی متعهدم به ادامه دادن. هر چقدر میخواد طول بکشه مهم نیس. بالاخره یروزی از دستم خسته میشه و خودشو نشون میده!
شاید هنوز زمانش نرسیده؛ شاید هنوز خیلی باید کار کنم رو خودم تا خودمو بیشتر بشناسم.
نمیدونم چرا اینارو میگم هاااا. با اینکه گفتم ذهنم حتی یک کلمه اضافی ازین آگاهی رو قبول نکرد!
گاهی احساس میکنم خداوند همه چیز رو در یک حد در درون من قرار داده شده. که کشش زیاد یا تنفر زیاد به هیچ چیز و هیچ کسی ندارم. از هیچ غذایی بدم نمیاد. قبلنا هر بار که خانمم میگفت چی درست کنم؟ همیشه یه جواب تکراری می شنید که هر چی برات آسونتره همونو درست کن. شاید این جواب خیلی ها رو خوشحال کنه؛ ولی وقتی همیشه تکرار بشه میره رو اعصاب و مثل خانمم سوالشو این جور میپرسه که چی درست کنم؟ نگو هر کدوم برات آسونتره!
حتی این حس و تو دوران مجردی هم داشتم. خیلی ها رو دوست داشتم ولی عاشق هیچ کسی نشدم! من کسی بودم تو فامیل که شرایط ازدواج داشتم ولی از همه بیشتر مجرد موندم. آخرش هم با عقل ازدواج کردم نه با قلب! هر چند خداوند زندگی ای بمن عطا کرد که عاشقشم ولی اینکه میگفتن عشق بعد از ازدواج بوجود میاد دروغی بیش نبود.
آنروزها میگفتم اگه دختری منو انتخاب کنه و بیاد بمن پیشنهاد ازدواج بده (نه پیشنهاد دوستی) من قبول میکنم! یعنی دوست داشتم انتخاب بشم تا اینکه انتخاب کنم!!! شاید اگه الان بود شدنی بود ولی تو اون زمان فکرشم محال بود چه برسه به انجامش.
تغییر نگاه من بواسطه آموزش های استاد سبب ایجاد این عشق به زندگی ام و همسر و دخترم شده است.این نبود. اینو ساختم.با تمرکز بر نکات مثبت. با تغییر زاویه دید. با بولد کردن خوبی ها و اعراض از نازیبائی ها. با شکرگزاری بابت نعمت ها و داشته ها. روزی نیست که من شکرگزار خداوند نباشم بابت این زندگیم.
ولی دلیل این حرفهام ؛ حرف دلم این بیت عطار است که:
چون به دریا میتوانی راه یافت
سوی یک شبنم چرا باید شتافت
وقتی میشه توحیدی تر و ثروتمندتر و بهتر و توحیدی تر زندگی کرد. چرا قانع باشیم به این زندگی؟ چرا کانال رزق خدا را گشاد نکنیم تا نعمت و زیبایی و ثروت و رحمت و خوشبختی بیشتری دریافت کنیم.
من سالهاست که در منطقه امن خودمم. شغلی دارم که خیلی ها آرزوش رو دارند. همیشه غنی از احترام و توجه بوده ام. اما چرا کارمندی؟ چرا کارآفرینی نه؟
بقول استاد و سعیده اینهمه ویژگی مثبت شخصیتی که دارم از صداقت؛ از راستگویی؛ از پاکدستی؛ از تعهد؛ از پشتکار … که هر کدامش ثروت بزرگ درونی ای است که خیلی ها در آرزوی پیدا کردن چنین افرادی اند. چرا جایی هرز بره که کمترین ارزش برایش قائلند؟!
گاهی با خودم میگم منی که از کودکی کار کرده ام و بقول امروزی ها بزینس های مختلف داشته ام چرا باید لنگ پیدا کردن بزینس مورد علاقه ام باشم؟!
نمی دونم از هر دری گفتم. واقعیتش نمیدونم چی گفتم از کجا رفتم به کجا. ذهنم کرکرشو پائین کشیده. و منم یه حرفهایی با خودم زدم! چه جایی بهتر و محرم تر از خانه دوست. شاید یروز این حرفها به کار من و کسی اومد و بشه ازش رمز گشایی کرد. چیری که مطمئنم ازش اینست که من ادامه میدم، ادامه و ادامه و ادامه…
خیلی راه مونده میدونم. سالها باید رو خودم کار کنم. انگار تنها چیزی که عاشقشم همین بودن در این مسیر است… آره همین سایت که تمام تفریح و لذت و شب نشینی و مسافرت و مهمانی و دورهمی و حتی فوتبال نگاه کردن هم در مقابلش سر تسلیم فرود میارند و من در خلوتم و در لحظه لحظه کار کردن روی این آگاهی ها و نت برداری و کامنت خوندن و کامنت نوشتن غرق لذتی هستم که معنی عشق را فهمیدم؛ معنی علاقه را فهمیدم! عشق و علاقه واقعی من انگار همینست!!! یا حق
سلام داداش اسدالله عزیز.
چقدر حرفتونو درک می کنم.
یه احساسی شبیه احساس شما دارم.
با اینکه شاغلم عاشق ریاضیات هستم وبا عشق تمام به دانش اموزانم درس میدم وخاطرات خیلی خیلی خوبی دارم والحمدلله موفق هم بودم
اما شغلی نیست که دوست داشته باشم ادامه بدم
منم مثل شما علاقه های فراوان دارم واستعدادهای فراوان
مثلا به خیاطی خطاطی ودرست کردن کیک و….
خیلی چیزهای دیگه علاقه دارم اما هیچ کدومشون رو به عنوان شغل وبیزینس شخصی دوست ندارم ادامه بدم فقط برای علاقه خودم برای خودم ودخترم گاهی لباس می دوزم
شبها تمرین خط می کنم
برای عشق به خانواده براشون کیک میپزم و…..
ولی هیچ کدوم اینها کاری نیست که بخوام به عنوان بیزینس بهشون نگاه کنم
حتی امسال نزدیک عید شیرینی نخودچی پخته بودم برای خودمون بحدی خوش مزه وعالی شده بود که تصمیم گرفته بودم سال دیگه از یکی دوماه قبل عید سفارش بگیرم ومی گفتم شاید هدایت خداباشه اما زمان گدشت دیدم نه من در اون حد علاقه به این کار ندارم بیشتر علاقه هایی که دارم برای دل خودمه وعشق که نصیب خودم میشه
ومنم دقیقا مثل شما موندم به چی علاقه دارم که به عنوان بیزینس،بخوام بهش نگاه کنم
منم یک مدت خیلی دنبال این بودم که بفهمم رسالتم چیه و علاقه ام چیه وبرای چی کاری به این دنیا اومدم اما همش،گیج بودم و به لطف خدا ووجود این سایت هدایت شدم به یک کامنتی اون زمان (یعنی پارسال) که خدا از طریق اون کامنت بهم گفت بهت گفته میشه آرام باش،ولذت ببر وادامه بده
واون جملات برای من دقیقاهدایت الله بود
منم از اون زمان به آرامش خاصی رسیدم تو یکی از کامنتهام گفتم با اینکه اهل اینستاگرام نبودم اما فقط به خاطر پیجهای خیاطی اونو داشتم وپیجهای خیاطی رو دنبال می کردم ولی احساس خیلی بدی بهم دست میداد حس عقب ماندگی ،دیر شدن و..
که همون زمان با دوره احساس لیاقت هم خدا کمکم کرد وتصمیممو گرفتم و کلا خودمو از فکر خیاطی رها کردم والان دیگه اگر خیاطی می کنم فقط برای لدت خودمه
دیگه از فکر بیزنسش دراومدم
خیلی خدابهم کمک کرد
وخلاصه آرامتر شدم و دارم همین مسیر خودسازی رو به لطف الله مهربان ادامه میدم وروی خودم کار می کنم و به قول شما عاشق اینم تو سایت باشم وهمین مطالبو دنیال کنم برای خودم بنویسم (هر چند اهل کامنت نوشتن تو سایت نیستم چون از بچگی برخلاف سعیده جون از انشا متنفر بودم وبدترین وسخت ترین زنگ مدرسه بود برام.اون موقعها خواهرم تو شهر دیگه دانشجو بود برام انشا می نوشت وپست می کرد شکلک خنده )
وشاید به همین خاطره که علاقه ای به نوشتن تو سایت ندارم
در ادامه کار کردن روی خودم خدای مهربان در جدیدی به روی ما باز کرده و قراره همسرم مغازه بزنه تو شغلی که خودش علاقه داره وداریم کارهاشو انجام میدیم تا به لطف الله به زودی افتتاحش کنیم
داداش عزیزم فقط یک چیزی بگم که تکراریه خیلی هم تکراریه ولی شنیدن ودرک کردنش از زمین تا آسمونه
اونم این جمله تکراریه همه چی توحیده هست
حالا خودم می خوام با گوشت وپوست واستخونم بگم همه چی توحیده
من چند تا از دوره های استادو گرفتم کار کردم ولی هر چی کار می کردم بازهم دلم می خواست فایلهای توحیدی رو گوش بدم وخدا رو بیشتر بشناسم و بشتر بفهممش با اینکه چندساله که ما از لحاط مالی دلمون می خواست پیشرفت کنیم اما اتفاق خاصی رخ نمی داد البته از موقعی که من دارم کار می کنم نتایج زیادی گرفتم ولی اون چیزی که دلم می خواست نبود تا اینکه چند ماهه اخیر خیلی تمرکزم روی فایلهای توحیدی بود و حس،وحال عجیبی داشتم خیلی بهتر دارم خدا رو می شناسم تازه دارم خیلی چیزها رو در مورد خدا درک می کنم که استاد تو فایلهاش می گفت
ودقیقا از زمانی که من بیشتر اومدم روی توحید کار کردم دقیقا در جدید برامون باز شد و همسرم هدایت شد که معازه ای باز کنه که خودش خیلی علاقه داره و در راستای کار مورد علاقه خودشه
دوره های استاد همه عالین ولی هر چه ما بیشتر روی توحید کار کنیم بیشتر نتیجه می گیریم
خیلی فرقه بین توکل زبانی وتوکل عملی
خیلی فرقه بین اینکه بدونیم خدا هدایتمون می کنه یا اینکه باور داشته باشیم خدا هدایتمون می کنه
من به لطف الله خیلی راضیم از مسیرم ونتایجی که گرفتم هر چند نجواهای شیطان هست والان با اینکه قراره بیزینس،شخصی راه بندازیم اما بهم میگه چه فایده اون کار شوهرته خودت چی کار می خوای بکنی؟
واین مدل حرفها و من سعی می کنم توجهی نکنم وبه مسیرم ادامه بدم وایمان دارم که خداوند حتما کمکم خواهد کرد .
واین بند آخر کامنتتون خیلی دوست داشتم
انگار تنها چیزی که عاشقشم همین بودن در این مسیر است… آره همین سایت که تمام تفریح و لذت و شب نشینی و مسافرت و مهمانی و دورهمی و حتی فوتبال نگاه کردن هم در مقابلش سر تسلیم فرود میارند و من در خلوتم و در لحظه لحظه کار کردن روی این آگاهی ها و نت برداری و کامنت خوندن و کامنت نوشتن غرق لذتی هستم که معنی عشق را فهمیدم؛ معنی علاقه را فهمیدم! عشق و علاقه واقعی من انگار همینست!!! یا حق
راستی داداش عزیزماگر دوست داشتید کامنت منو تو فایلهای دانلودی شماره 13 پیدا کنید وبعد کامنت آقای سلیمان رفیعی رو بخونید کامنت ایشون هدایت الله بود برای من. شاید برای شما هم باشه
به امید الله مهربان.
سلام و درود خداوند بر بانو سادات عزیز
امیدوارم در شهر زیبای رشت در زیر سایه الطاف الهی حال دلتون خوب باشه و ایام به کامتان باشه.
ممنونم بابت سخاوت و قلب رئوف و مهربان تان خواهر عزیزم. شما همیشه منو راهنمایی کردین و به سوالاتم پاسخ دادین و ازین بابت واقعآ ممنون و سپاسگزارم.
همه کسانی که در این سایت الهی هستند برایم عزیز هستند و کسانی که رسالت بزرگتری مثل شما در جامعه ایفا می کنند، برایم عزیزتر.
تحسینتون میکنم بابت توانائی ها؛ علایق و هنرمندیتان دوست عزیز. منم مثل شما به خط علاقه دارم و نت برداری جلسات استاد برایم ینوع تمرین خط هم محسوب میشه.
کامنت نوشتن ربطی به توانایی انشاء نوشتن نداره خواهر جان! منم مثل شما توانایی انشاء نوشتن نداشتم و یادم میاد تو امتحانات دوران مدرسه چند خط کلیشه ای داشتم که همیشه مینوشتم با این مضمون که به نام الله یگانه پاسدار خون شهیدان و با سلام و درود بر… که همش حاشیه بود و ربطی به انشاء نداشت. ولی اونوقتها انگار نمره انشاء رو کیلویی حساب می کردن و هر چه بیشتر مینوشتی نمره بهتری میگرفتی و منم که حرفی برای گفتن نداشتم این چند خط رو بزرگ مینوشتم تا یکم آبروداری کرده باشم.خخخ
ولی کامنت نوشتن از دل میاد، ادا درآوردن نمی خواد. هر چه میاد مینویسم. مثل همین الان که طی زمان کردم. شما کامنت تون خیلیم خوب بود. امیدوارم بیشتر بنویسید تا بیشتر لذت ببریم و استفاده کنیم از اطلاعات و تجربیاتتون.
لذت بردم از اینکه گفتی همه چیز توحیده. واقعآ درک این جمله درک زندگیه. فکر نمی کنم انتهایی داشته باشه ایمان آوردن به توحید و مشرک نشدن. قدرت ندادن به آدمها تو زندگی؛ متوسل نشدن و واسطه قرار ندادن آدمها برای رسیدن به خواسته ها… بقول شما گفتن و دانستن این حرفها تا عمل کردن به آنها خیلی فاصله است. فاصله توحید نظری تا توحید عملی فاصله بین زندگی ما تا بهشت است. اصلا وقتی وصل میشی به منبع نعمت و رحمت و ثروت و خوشبختی و سلامتی و احساس خوب، دیگه کمبودی احساس میکنی؟ دیگه نیازی به چیزی داری؟ دیگه خواسته ای داری؟ همه چیز فراهمه. آنوقته که بی نیازترینی؛ ثروتمندترینی؛ خوشبخت ترینی؛ زیباترینی؛ سعادتمندترینی؛ قویترینی؛ غنی ترینی؛ بی خیالترینی؛ بزرگترینی؛ بخشنده ترینی؛ رها ترینی…
اینکه می بینم شما با وجود داشتن شغل و مسئولیت سنگین در جامعه و کار منزل و بچه داری، باز هم بدنبال مولد بودن بیشتری، واقعآ ستودنی و تحسین برانگیزه. آفرین به این همت بالایی که دارید. خوشحالم که هدایت شدید به شغل مورد علاقه همسرتون. این یعنی شما در مدار رسیدن به علایقتون قرار گرفتید. وارد شدن به این فضا یعنی در مدار قرار گرفتن. و مطمئنم با ادامه دادن علایقتون بیشتر براتون واضح میشه. منم دارم تکاملم را طی میکنم. و هر وقت باورهام مثل شما قویتر شد آنوقت وارد بازار کار خواهم شد و بصورت تکاملی و هدایتی به سمت علایقمون حرکت خواهیم کرد. و این نیاز داره که من بیشتر رو خودم کار کنم و اجازه بدم جهان آدمها؛ شرایط و اتفاقاتی رو که منو به خواسته ام میرسونه رو برایم فراهم کنه.شما خدا رو شکر در مدار بالاتری هستید.
تو فایل های دانلودی شماره 13 کامنتتون رو ندیدم ولی تو قسمت دیدگاه های ارسالی پیامتون رو خوندم (اگه اشتباه نکرده باشم) و کامنتتون رو لایک کردم همچنین کامنت دوست عزیزم آقای رفیعی رو. امیدوارم ایشون هم هر چه زودتر به مسیر و شغل مورد علاقشون هدایت بشن و الگوهای بیشتری رو در این سایت داشته باشیم برای خلق کسب و کار مورد علاقه شون.
باز هم سپاسگزارم بابت پاسخ سخاوتمندتون و با آرزوی رونق کسب و کار و خلق ثروت و هدایت به مدارهای بالاترو خلق کسب و کار مورد علاقتون. در پناه خداوند باشید خواهر عزیزم. یا حق
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الم
ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾
در [وحی بودن و حقّانیّت] این کتابِ [با عظمت] هیچ شکی نیست؛ سراسرش برای پرهیزکاران هدایت است. (2)
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿٣﴾
آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند. (3)
وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿۴﴾
و آنان که به آنچه به سوی تو و به آنچه پیش از تو نازل شده، مؤمن هستند و به آخرت یقین دارند. (4)
أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾
آنانند که از سوی پروردگارشان بر [راهِ] هدایت اند و آنانند که رستگارند. (5)
سلام سلام به سعیده نورانی
اینم آیات هدایتی امروز من بود… چقدر شبیه آیات ابتدایی کامنت شماست…
خدایا شکرت که اجازه دادی بنویسم … هنوز نمی دونم قرار چی بنویسم…
خدایا من اجازه میدم و اماده ام که هدایتم کنی تا بنویسم… هر آنچه که باید الان نوشته بشه…
سعیده جانم… من معلم رسمی هستم… و کار آموزش رو خیلی دوست دارم… اما مدت هاست که متوجه شدم و برام واضح شده که آموزش دروس رو دوست ندارم… و برخی محدودیت های این شغل رو دوست ندارم… و همین باعث شده تا مدتیه که از خدا می خوام منو هدایت کنه به سمت ماموریت الهیم که به خاطرش به این جهان اومدم… بهش گفتم که اجازه میدم و آماده ام که منو در جای مناسب این چرخ دنده قرار بده…
حالا می خوام مرور کنم که چه چیزی که باعث میشه اگه بهم پول هم ندن، انجامش بدم؟؟… چه چیزی که شور و شوق بی نهایتی در من ایجاد می کنه؟؟ … چه چیزی که وقتی مشغولش میشم فارغ از زمان و مکان میشم؟؟… چه چیزی که وقتی مشغولش میشم حتی غذا و چاییم سرد میشه و فراموش می کنم؟؟…
من وقتی مشغول خواندن قران میشم…. وقتی مشغول کار کردن روی خودم میشم… وقتی مشغول سخنرانی برای جمع های بیش از صد نفر میشدم اینقدر حسم فوق العاده بود که قابل وصف نیست… سخنرانی هایی که ساعت ها قبلش تحقیق و مطالعه کرده بودم و بابتش حتی یک ریال پول دریافت نکرده بودم… در یکی از کامنت هام کامل در موردش توضیح دادم… جلسه هایی که برای اولیاء تشکیل میدم و موضوع جلساتم تربیتی… واقعا پر از شور و شوق میشم… دوست ندارم تموم بشه… جلسه هایی که برای معلم ها میزارم و موضوع تربیتی باشه… عاشق این موضوعات هستم… یادمه یکبار موضوع جلسه با معلم ها در مورد مشق و کتاب و اینا بود… هیچ ذوقی براش نداشتم… فقط خواستم ارائه بدم تموم بشه… وقتی همکارانم از جلسه با اولیاء فراری ان… من بهشون میگم من عاشق این جلساتم… ای کاش میشد من به جاتون برم صحبت کنم… واقعاً هم قدرت کلام دارم.. کلامم به فضل خدا موثر واقع میشه… یادمه این توانایی رو از بچگی داشتم… زمانیکه دختر خاله ام با شوهرش دعواش میشد… من نوجوان بودم …. با صحبت کردن باهاشون قضیه تا مدتی حل میشد… وقتی سخنران های موفق در حوزه موفقیت و روان شناسی می بینم… ناخوداگاه تحسینشون می کنم… پیگیرشون میشم… گاهی خودمو جاشون میزارم… گاهی وقتی یک نفر هم فرکانس کنارم قرار می گیره… ساعت ها از قانون و قرآن حرف میزنم و دوست ندارم بریم بخوابیم و دوست دارم ادامه بدیم… ادامه بدیم و ساعت ها حرف می زنیم… و چقدر پر از حال خوب میشم…
این کاری که من دوسش دارم… یعنی به صورت طبیعی، اگر ولم کنی دوست دارم این کار رو انجام بدم چه حقوق به من بدن، چه حقوق به من ندن، چه بقیه بفهمن من توی این کار خوبم، چه بقیه نفهمن، من دوست دارم این کار رو انجام بدم…
درواقع :
تفریحم، عشقم، لذتم، مسافرتم، همین کاره…
اگر میخوام خوشبختی رو به تمام معنا در زندگیم احساس کنم !
اگر میخوام یک پکیج کامل از سلامتی، ثروت، شادی، آرامش، خوشبختی و اعتبار رو داشته باشم!
اگر میخوام همه ی چیزهای خوب رو باهم داشته باشم:
باید برم در کاری که دوسش دارم ، مهارت کسب کنم و حرفه ای بشم و باور کنم:
که میتونم از چیزی که عاشقش هستم، پول بسازم
میتونم از چیزی که عاشقش هستم، ثروت بسازم
خدایا من نمی دونم … تو میدونی….
حتی من شناخت کافی به علایق و استعدادهام و توانایی هام و مهارت هام ندارم… اما تو می دونی…
پس اجازه میدم و آماده ام بدون هیچ پیش فرض ذهنی و نگه داشتن کویر، هدایتم کنی به مسیری که عاشقش هستم… به مسیری که وقتی انجامش میدم احساس خوشبختی می کنم… احساس شعف و شادی می کنم… خدایا من به تو… به هدایت هات…. به حمایت هات… به فضل و کرمت… محتاج ترینم…
و به قول استاد جان و به قلم شما سعیده موحد:
و حالا که اینجام، باید همچنان تسلیم باشم و بپذیرم یک جریانی هست که داره مارو هدایت میکنه نه مارو، کیهان و کهکشان ها رو داره هدایت میکنه و اون آگاهه و تنها اون انرژی میتونه من رو از مسیری به خواسته هام برسونه که بهترین مسیره، به قول جمله ی طلایی استاد در آخر این فایل:
من باید روی باور هام کار کنم و اجازه بدم آرام آرام به شغلی هدایت بشم که دوسش دارم.
سوره توبه – آیه 88
لَٰکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ ۚ وَأُولَٰئِکَ لَهُمُ الْخَیْرَاتُ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٨٨﴾ ولى پیامبر و کسانى که با او ایمان آوردند با اموال و جان هایشان جهاد کردند ، اینانند که همه خیرات [دنیا و آخرت] براى آنان است و اینانند که رستگارند.
اینم آیه ختم این کامنت…
خدای وهابم هم اول کامنت نتیجه اش، مفلحون بود…. هم آخر کامنت مفلحون بود…
سعیده عزیزم… الگوی بی نظیرم… همین الان هم با کامنت هات داری جهان توحیدی رو گسترش میدی… چقدر ازت یاد گرفتم و می گیرم… چقدر شجاعتت رو تحسین کردم و می کنم… چقدر از خدا خواستم تا اطرافم پر بشه از انسان های ارزشمند و لایق و موحد و دوست داشتنی و مهربون و صادق همچون تو…. چقدر برای داشتن دوستی مثل شما افتخار می کنم… چقدر خودم رو تحسین می کنم … که اطرافم رو از افراد غیر هم فرکانس خالی کردم تا این افراد ارزشمند هدایت بشن به زندگیم…
سعیده جانم… زندگی عاطفی منم خیلی شبیه زندگی عاطفی شماست… ولی همین زندگی و تضادهاش… خیلی از خواسته هام رو واضح کرده.. که من از شریک عاطفیم چی می خوام؟؟… ایمان دارم اگه در این مسیر ادامه بدم… تسلیم نشم… فقط و فقط تمرکزم روی خودم باشه… روی مهارت هام کار کنم… کویرهام رو رها کنم… و خداوند رو اجابت کنم با تسلیم الهاماتم شدن…. اونم بی چون و چرا… و ایمان بهش داشته باشم… یعنی فرکانس شک و تردید نداشته باشم… خواسته ام اجابت میشه … اونم به بهترین شکل…
امروز 11 تیر 1403… این روزها با تضادی که در زندگی دارم(16 روز همسرم بیمارستان) خیلی بزرگ شدم… خیلی از درس های تئوری قرآن رو به فضل خدا در عمل انجام دادم… چقدر برخی از آگاهی های استاد رو کامل درک کردم… چقدر به رشد خودم پی بردم… چقدر بت شکنی کردم… چقدر آرام هستم… یعنی همین اتفاق به ظاهر تلخ و نازیبا…. تا همین جا برام پر از خیر و برکت بوده…
به قول استاد:
وقتی شما درخواستی از خدا می کنی… و بعد داری روی خودت کار می کنی… یهو یه اتفاق به ظاهر نازیبا می افته… اون همون پلن خدا برای تحقق خواسته ی توعه… تسلیم این پلن باش…
یا بازم به قول استاد:
این اتفاق ها نیست که نتیجه رو مشخص می کنه… بلکه زاویه ی نگاه ماست که مشخص می کنه نتیجه به نفع ما باشه یا به ضرر ما
یا به قول پروین اعتصامی در قضیه سپردن نوزادش به رود:
وحی آمد کاین چه فکر باطل است، رهرو ما اینک اندر منزل است
پرده شک را برانداز از میان، تا ببینی سود کردی یا زیان
چقدر نوشتم…. قرار بود اون آیه ختم کامنت من باشه.. ولی گفت و نوشتم…
خدایا شکرت برای این صلاه
رَّبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلࣰا مُّبَارَکࣰا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ آمین
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام و درود به سعیده عزیز.بابت کامنت زیباتون..منم حدودا بصورت تمرکزی از اول فروردین ماه همین سال گذشته…با هدایت خداوند وارد عملگرایی کارم شدم…
و بهم الهام کرد!..بصورت واضح و دقیق…بهم گفت باید شروع کنی..و من با هدایتهاش جلو رفتم..
و تونستم با کمک خداوند…یه ورژن جدیدی تو تمام انوزشهایی که میدیدم..رو انجام بدم..
اصلا فکر نمیکردم.این موضوع ،من میتونم درآند خیلی خوبی رو داشته باشم.
دیگه اینقدر هدایت واضح بود..که باید انجامش میدادم..
دیگه با شک و تردید.ذهن..که میگفت این چیه ولش کن..
ولی چون حسش قوی بود..انجامش دادم.
الان که دارم صحبت میکنم..کارم به عملگرایی عالی رسید..اصلا فکرشو نمیکردم که میتونم ،تو کل این آموزشهایی که دیدم.یکیشو خداوند انتخاب برام کنه!..
و بهم بگه همینو ادامه بده…
امروز از خداوند برای قدم بعدی هدایت خاستم…امروز هدایت شدم به سوره مومنون.الله اکبر چقدر این سوره پر از توحید و ایمان بخداوند بود…
چقدر حالمو خوب کرد..چقدر متوکلترم کرد…
چون الان تو مرحله ایی هستم..که سروع کنم به درآمد زایی…..
بوجودی که قبلا من تو همین حیطه کار میکردم.سعیده جان!با وجود که کارام بی نهایت زیبا بود.و بسیار وقت میزاشتم…
اصلا مشتریان بدرد نخور نداشتم.تعدادشون خیلی زیادتر از افراد خوش حساب بود..
….همیشه یه مشکلاتی تو حین پرداخت پول واسم پیش میومد..که همه بخاطر نداشتن عزت نفس بود..
ولی امروز که دارم مینویسم..کارم به لطف خدا.بجاهای خیلی خوبی کشونده شد..
یه قسمت از کارم.کمبود رو میدیدیم.
هدایت شدم که همون قسمت از کارم دستساز خودم باشه…
.و حتی لوگوی کارمم.خداوند یه مثال دقیقی برام زد..و بصورت واضح بهم نشون داد..اونم به شکل خوبی تونستم کم کم اجراش کنم..
منیکه الان .حدودا از سال 94شروع بکتر کردم.بجز تحصیلات دانشگاهیم…اینقدر کارم توی این دورانی که تو این بهشتم.برام لذت بخش نبوده..
قبلا تمییز کاری بازم خیلی خوب بود..ولی بخاطر باورهام.خیلی زجر میکشیدم..
چند روز پیش داشتم یه لباسی رو لیفه میکردم.نیومدم.طرف آخر بتد رو نشتیشو ببندم و بعد حرکت کنم.رفتم تا وسطا…بخاطر همین کارم از اول برگشتم به عقب…دقیقا قبلا کل کار کردن من همینجور بود..مثل کش کردن فقط میرفتم جلو بدون اینکه به عقب برگردم ببینم.درست لیفه میشه یا نه…
دیگه کار برام زجر آور شده بود از بس دوباره کاری داشت…و پر از باور محدود کننده..
ولی الان با هدایت خدا جلو میرم..خیلی حالم خوبه.خیلی تو مسیر درستم.خیلی هدایت الله درست بجا میاد..موقعه ایی میاد که من تو اونکار قوی شده باشم!..
امروز هدایت از خداوند خاستم برای مرحله بعد پیام شما رو خوندم…پیام خداوند..
(و تموم تلاشم رو کردم طبق آگاهی های جلسه ٣ قدم٧
فقط روی ویژگی های خواسته م تمرکز کنم و اجازه بدم جریان هدایت ،هدایتم کنه…
و حالا که اینجام، باید همچنان تسلیم باشم و بپذیرم یک جریانی هست که داره مارو هدایت میکنه نه مارو،کیهان و کهکشان هارو داره هدایت میکنه و اون آگاهه و تنها اون انرژی میتونه من رو از مسیری به خواسته هام برسونه که بهترین مسیره)
.
و نکته بعد..این باور رو بازم بخودم یاداور کنم…
که همین الان احساس کردم.من ایمانم نسبت بکاری که الهام خداوند هست.و بهم گفته این مسیر درسته.شک و تردید دارم که میتونم درآمد خوبی رو داشته باشم….
و من این باور رو بیان میکنم…
که من میتوانم از همین ورژن جدیدی که ساختم کلی درآمد کسب کنم!..
و این باور رو بخودم بقبولونم.
که هدایت پروردگارم هست،و من با همینکار ساده که پر از لذت و حال خوبه.وقتی کارم به اتمام میرسه و نگاش میکنم حالم خوب بشه..میتونم درامد خیلی بالایی داشته باشم…
سعیده جان کار من از اولش تا آخرش.هدایت خداوند بود…
من از پیام شما به این درک رسیدم.که هنوز باور جامعه ام.که فقط از صبح تا شب..کارهای دهن پر کنم..
کار بزرگ کنم.و خودمو زجر بدم…هنوز این کمبودها رو دارم..
خداوند منو هدایت کرده به یه ورژن خیلی ساده و راحت.سعیده الان که مینویسم.خداوند داره تایید میکنه…الله اکبر.الله اکبر..
من میتونم با همین ایده به درآند بالا برسم!..
چون ایده خیلی ساده و راحت هست.من فکر میکنم یچیز پیش افتاده هست..
بهمین خاطره من اینکار رو ارزشمند نمیدونستم..
بهمین خاطر.من هنوز اون زجر قبلنمو.کهی کارای دانشگاهیم و 8سال تو این حیطه کار کردن بود میدیدم..
وای چقدر این پاشنه ها ریزه..که اصلا فکرشو نمیکنی…
میخام امروز این باور رو مدام بخودم یاداوری کنم…
که من با هدایت الله پیش رفتم.ایده خداوند ساده و راحت و لذتبخشه.و من میتونم درآند خیلی زیادی رو داشته باشم.
من میتونم با همین یه نمونه کوچک.ولی پر کاربرد.درامد خیلی خوبی رو داشته باشم..
سعیده جان.بازم لطف خداوند شامل حالم شد.بخدا همین چند دقیقه پیش.از خداوند برای قدم بعدیم هدایت خاستم.و حسی گفت بیام کامنت شما رو باز کنم.
تا این پاشنه کور مخفی رو باز کنم.چون من بسیار یه آدم سختگیری نسبت بخودم و نسبت بکارام هستم…
بهمین دلیل این سختی داره به من ضرر میرسونه و نمیزاره کارمو به سادگی و لذت بخش پیش ببرم..و این وعده خداونده که میتونم درآمد خیلی خوبی رو داشته باشم.درآمد میلیونی…
درآمدی که هم عشقه!هم احساس خوب…
درآمدی که پر از حس الهیه..
درامدی که ساده هست ساده..
استادمون با همین نگرش..به این وضعیت مکانی و مالی رسید.بخدا از هر کسی بپرسی میگه !دروغه..
چه کسی مثل این شخص تو زندگیش اینقدر لذت میبره…
چقدر این باورها اشیانه کردن تو وجودمون!..
چقدر ما انسانها مخصوصا ماها بدبختیم.که روش گذشتگانمونو دارییم پیش میبرییم..
سعیده جان!ما خیلی باورا دارییم.که زده وجود الهیمونو از بیین برده..
دانشجو که بودم.فقط خودمو زجر میدادم.جوری که استادم بهم حرف زد.همیشه بدنبال بهترین ورژن از خودم بودم..
یوقتایی خوبه.که بهترین باشی..
ولی نه، توی مدار پایین باشی.و میخای یدفعه گام بزرگ برداری و خودتو اذیت کنی..من این نوع نگرش داشتم..
یجاهایی خوب بود توی یادگیریم.ولی یجاهایی لذت زندگی کردن دقیقه هامو میگرفت..
میخام بگم وقتی ریز بیین میشی تو باورات چه چیزهایی کشف میشه..
هر روز درکم از باورا،’که استاد تاکید میکنن.روشون کار کنید چیه!؟
و امروز فهمیدم.که من بازم دارم شک و تردید از الهام خداوند .که خداوند آسانی و زاحتی لذت رو برای من میخاد،’و من میتونم از همینکار به درآمد خیلی عالی برسم…داشتم.دارم..
پس بیام..بیشتر این باور رو برای خودم حلاجی کنم.و دست از افکار قبلنم بردارم..
و بدونم دنیایی که صبح تا کله شب.منتظر یه فرج از یه شخصی باشم…
بیام ایمان بخداوند رو قوی کنم.
و بدونم فقط خداوند مرا بس است و من تحت حمایت این افریننده اسمانها و زمین و…. هستم و مرا هدایت میکند..
حالا که هدایتم کرده.بیام باور کنم.که همین راهکار ساده میتونم درامد خیلی عالی .همراه با لذت و شادی رو برای خودم کسب کنم.
سعیده زیبا رو.دوستتدارم.به محض خوندن کامنت شما تایید خداوند رو همون لحظه میبینم.
وای که چقدر خداوند سریع العجاب هست..
یه داستان دیگه بگم..بعد از حدودا یکماه خورده ایی گمشده ایی داشتم.توسط یه شخص که خودشو زرنگ حساب میکرد..
و لطف خداوند شامل حالم شد..و ایمانم بخداوند نشون دادم.
که بازم کلی درس برام داشت…
در زمان و مکان مناسب اون خاسته بهش رسیدم.اینم جایی که موقعه ایی وارد اون صحنه شدم.روبروم گذاشته بود..
که اون شخص تعجب کرد..که بهش گفتم.
و جالب این بود قبلا من اون قسمتو زیرو رو کرده بودم ولی پیداش نکردم.
ولی اون زمان خدادند..که انجام بشه..همه کارا به طرز شگفت آوری به وقوع میپیونده!
چقدر خوبه این نشانه کوچک ببینیم.و ایمانمو قوی کنی برای خاسته های بعدیمون..
ولی امان از دل!..ما عجولیم.و میخام یکی دو تا کنیم بخدا!
با نام الله قدرتمند جهان هستی
با سلامممم خدمت استاد گرامیم وباسلام به دست پر قوت خداوند خانم مریم شایسته
و سلام بر سعیده ی نازنین هنر مند وشجاع وبی نهایت بنده خالص خدا سعیده عزیزم از ساعت 10 ونیم تااین ساعت که ساعت12و9 دقیقه است داشتم کامنت ت رو رو نویسی میکردم با این که کار دارم درس دارم ولی چیکار کنم انگار رفتم مکه ودارم دور خانه خدا میگردم وقتی کامنت شما رو میخونم سعیده ی انتخاب شده ی خدا جونم باشه خدارو شکر میکنم که دارم از پری و فرشته خداوند یاد میگیرم چون اون با استادش همردیف شده و در کنار هم دارن از یکتا نیروی هستی آگاهیاشرو جذب میکنند خدایا شکرت خدایا آزادی ورهایی
ببخش برایم خدایا به قول خانم سعید ه ی شهریاری عزیز همه کس من هم تو هستی پس برای من هم راه راکه تا حدودی نشان دادی خدایا قوت ببخش این نعمت خودت رو بر من و من هم لایق تسلیم شدن باشم خدا یا درونم را تممممممز کن خدایا چون اصل صاحبه توهستی پاک کن خونه ی خودت رو تا نفس تا نعمت هات تاهدایتت رو بتونم در یافت کنم خدایا برای برکت استاد سید حسین بزرگ عباس منش شکرگزاریم را بپذیر وبرای آگاهی های استاد کمکم کن دریافت کنم خدایا خودت راه نشانم دادی خودت قوت ببخش منو در این سایت دراین راه خدایا
دستم به دامنت دستم را بگیر ومرا از اون شاگردان درس خوام قرار بده ونتیجه بگیرم و یه روزی بیام من هم از نتیجه هام بگم خدایا هزاران بار تعظیم مرا قبول کن وهزاران بار تشکر میکنم از استاد نازنین واز خانم سعیده ی ماه ماه شب چهاردهم از خدا میخوام همیشه مثل جواهر بدرخشی خواهر زیبایم دیگه زحمتو کم کنم خدایا شکرت خداحافظ
انتظار همچین پاسخ عالی، از رونی کلمن، بایدم داشت 👏👏👏
معلومه که عاشق کارشه، البته شغل رونی کلمن، پلیس بود، و صد در صد که میتونست تمام تمرکزش به رشته ورزشیش باشه و حتی شغلش روهم بکنه همین رشته ورزشی، ولی بهر حال انتخاب خودش، درسته و چقدر عالی پیشرفت کرد، و لقب کینگ رو بهش دادن.
واقعا همچین اراده و پشتکاری، یک اراده و توان خداوندی توی بک گراندش هست، و تو زندگیش، رونی کلمن ارتباط عالی با خدا داره و الان که زانوهاش امکان راه رفتن بهش نمیدن، همیشه امیدوارانه صحبت میکنه که خداوند همه چی رو درست خواهد کرد. و همیشه یکشنبه ها با دختراش تو کلیسا بخاطر نعمتهایی که خدا بهشون داده شکرگزاری میکنن.
👏👏👏
استاد سلام، چه لباس خوشگلی پوشیدین، چقدر بهتون میاد، خدارو شکر که فرصتی شد که باز ما درخدمت شما باشیم، و از نفس گرمتون، از حرفهای زیباتون، از آگاهی های نابی که خداوند از لبهای شما جاری میکنه، بهره مند شیم، سپاسگزارم، از شما و تمام دست اندرکاران این سایت الهی، خداروشکر.
🙏❤️🌺
به نظر من نه تنها شغل ، بلکه هر لاینی از زندگی باید با عشق همراه باشه، رشته تحصیلی، رشته ورزشی، ازدواج، شغل و بسیاری از چیزها که قراره باهاش زندگی کنیم و اگه از اون لذت ببریم ، زتدگیمون زیباتر خواهد شد.
زیاد دیدیم که به دلایلی بغیر از داشتن عشق، یکی یه رشته تحصیلی رو انتخاب میکنه و لنگان لنگان ادامه میده، حتی با زور و زحمت به دانشگاه میره، و در نهایت از اون رشته تحصیلی و مدرکش، استفاده ایی نمیکنه، و خیلی دیده شده که تو یک رشته کاملا نامربوط یه شغلی پیدا کرده، و باز هم اگه در انتخاب شغل همون اشتباه رو بکنه باز راه به ترکستان است، و هر روزش رو با شکنجه به پایان میرسونه و باورش اینه که عوامل بیرونی دارن اذیتش میکنن، که باعث میشه زندگیش بر وفق مرادش نباشه، حتی گاها خیلی از ناراضی ها به امید داشتن روزگار خوش در دوران بازنشتگی این شکنجه رو تحمل میکنن، و دریغ از اون روزهای خوب، چون روز خوبی بیرون از ما وجود نداره، هر روز ما خوب خواهد بود، وقتی که ما از درون خوبیم، وگرنه، ۱سال بعد، با امروز ما چرا باید فرقی داشته باشه، روزهای خدا همه عالی هستند، بشرط عالی بودن ما و همفرکانس بودن ما با اتفاقات عالی.
۱- اینکه چه شغل های جدیدی امروز هست که قبلا نبوده، خیلیه، همه هم احتمالا تکراری بنویسن، یوتوبیری، گیمری، دیجیتال مارکتینگ، ارزها و …، بنظر من این ماییم که هر علاقه ایی که داریم رو تبدیل به شغل کنیم، که اگه همسو با نیاز جامعه باشه، غوغایی بپا میکنه و چنان ثروتی از در و دیوار به سرمون میریزه که اون سرش ناپیداست.
عجیب ترین کار که من تازگیا شنیدم، و حتی چنان پیشرفتی در کارش داشته که یه خط تلفن ۴رقمی برا خودش گرفته و چندین کارمند داره و واسه خودش مرکزی برپا کرده، “گوش دادن” هستش، افرادی که میان و به حرفاتون گوش میدن و پول میگیرن. و یا مثلا خودمم رفتم، گوش پاک کنی😅 طرف یدونه چوب بلند درحد سیخ چوبی کرد تو گوشم و نمیدونم پشت پرده گوش بود، جلو پرده بود، شیپور استاژ بود، اصلا یه وضعی 🤢 که نگم بهتره، امسال ۱۴۰۱ ازم ۲۰۰هزار گرفت، و جالب اینکه مردم تا آخر شب صف وایسادن، فکر کنم بالای ۱۰۰نفر هر روز ویزیت داره، خلاصه که کارها نصبت به علایق و توانایی های مردم ، متفاوت و بی انتهاست.
۲- اینکه من کدوم شغل رو انتخاب میکنم، باید عرض کنم که همین شغلی که دارمش رو (لوازم خانگی) ، اگه یکبار دیگه هم بدنیا بیام، بازم همین تحصیلات، همین شغل، همین همسر، رو انتخاب میکنم و از راهی که اومدم بی نهایت راضی ام و هر روز لذت میبرم، عشق میکنم، و حالم عالیه.
خدا رو هزاران مرتبه شکر میگم، الهی شکر 🌺❤️🙏
استاد یادتون باشه، زمان تحصیل ماها تو دوران دبیرستان، رشته علوم انسانی، یک رشته دون پایه بود،بیشتر والدین و بچه ها همگی علوم تجربی و ریاضی فیزیک ، انتخاب میکردن، ولی من علاقه خاصی به علوم انسانی، شعر و تاریخ داشتم، اصلا دونستش عروض و قافیه برام لذت بخش بود، همون دوران من درک کرده بودم که پول درآوردن و شغل من ربطی به تحصیلاتم نداره، ۲۵سال پیش، شایدم بیشتر، من یکسال با پدر و مادرم و خیلی ها جنگیدم سر این موضوع، من معدلم بالا بود و میتونستم هر رشته ایی رو انتخاب کنم (دوران نظام قدیم) من با اصرار تاکید داشتم که الاوبالله که من علوم انسانی 😎
الانم خیلی راضی ام، لا اقل اون روزا از مدرسه و درس زجر نکشیدم، عشق کردم، و دانشگاه و …، و الانم که تو مغازه خدمتتونم😊🙏.
عشق پایه و اساس داشتن زندگی عالیه.
((با عشق زندگی کنین))
🙏❤️🌺
سلام استاد عزیزم چقدرررر که دوستتون دارم و عاشقتونم خیلی خیلی خداروشکر میکنم واسه وجودشما واقعا شما دست خدایین واسه هدایت کردن ما
پارسال دقیقا شهریور ماه من قدرت خرید یه بسته اینترنت ۳۰ هزارتومنی نداشتم و وضعیت مالی بدی داشتم ولی امسال و این ماه ورودی مالی من از شغلم ۱۰ میلیون تومن بود این یک سال هزار بار راه گم کردم ولی دوباره برگشتم هرموقع صداشما رو شنیدم انگار یه کسی از طرف خدا داره با من حرف میزنه و دلم اروم میگرفت
خیلی جاها نجواها پیروز شدن و من مسیرو گم کردم ولی بالاخره برگشتم و خددادستمو گرفت و دوباره مسیر بهم نشون داد
چقدررر من به خاطر اون ۳۰هزار تومن اشک ریختم و دلم شکست و به خودم گفتم ببین تو لنگ ۳۰ تومنی چقد بدبختی ولی همین قضیه شد اهرم رنج و هرموقع ناامید میشم یادش میفتم و دوباره شروع میکنم و میدونم خدا خیلی بیشتر از اینا بهم میده
هیچ وقت فک نمیکردم بتونم از طریق فضامجازی درآمد داشت اونم بدون تبلیغ، الان درآمدم فقط از فضامجازی هست
پارسال دلم میخواست درامد ماهی ۵۰۰ تومن داشته باشم صفرصفر بودم و اون موقع اصلا ذهنم قبول نمیکرد که میتونم به ماهی ۱۰ تومن برسم این رقم خیلی واسم بزرگ بود حتی رسید به درآمد ماهی ۲ تومن به نظرم سخت بود اوایل همش میگفتم کی میخواد ازم خرید کنه من که فالوری ندارم حتی جنسی واسه فروش نداشتم فقط چند تا عکس از بقیه پیج ها پست گذاشتم،ولی همه چی خدا اوکی کرد و من با یه کلیپ کلی فالور جذب کردم بدون هیچ تبلیغی بدون هیچ هزینه ای و خدا واسم مشتری فرستاد
خیلی راحت به درآمد رسیدم کار خاصی نکردم همه کارارو خدا کرد، هدف این ماهم درامد۷ میلیونی بود ولی همیشه خدا بیشتر از اون چیزی که بخوای بهت میده
الان اصلا نگران پول نیستم چون خدا روزی منو میرسونه و الله یرزق من یشا بغیر حساب…
درآمدم خوبه و میتونه خیلی بیشتر بشه ولی خیاطی خیلی دوست دارم و با درآمد الانم کلاس خیاطی میرم دوست دارم یه مزون داشته باشم لباسهایی که خودم طراحی میکنم و با برند خودم وارد بازار داخلی و خارجی بشه و مطمئنم خیلی زود به هدفم میرسم😍
خیلی خداروشکر میکنم واسه این لحظه واسه حال خوبم، حال خوبه الانمو مدیونم شماهستم استاد عزیزم خیلی خیلی ازتون ممنونم
سلام صدیقه عزیزم. خواهر عباسمنشیه نازنینم،😍😍 چقدر جالبه که منم تو دنیا یه خواهر دارم که اسمش صدیقه س
نمیدونی چقدر از خوندن کامنتت کیف کردم و چقدر دلم روشن شدو ایمانم به درستی مسیرم بیشتر و بیشتر
منم تازه کار مورد علاقه مو شروع کردم و پیجمو راه انداختم و دارم روش کار میکنم و خب ایستادگی در برابر نجواهایی که میان و ول کن نیستن😂
کامنت شما خیلی حالمو عالی کرد و خدارو شکر می کنم که الان به این درآمد رسیدین. و بینهایت تحسینتون میکنم و از خدا براتون بهترینها رو آرزو می کنم
به به کیف کردم
انگار داشتم یه فیلم میدیدم که خودمم داخلش نقش داشتم انقد قشنگ و زیبا توضیح دادین حالم عالی شد
حالم بهتر شد که آخر حرف هاتون رسیدین به حال خوب
حال عالی همه چیزه و همه چیز
حال عالیه
خیلی از بالا و پایین هایی که داشتین کمک میکنه به مسبر بعد از این از شکست ها پل بسازین و با موفقیت ها اوج بگیرید
سالم و تندرست در کنار خانواه باشید.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته.
همیشه اندیشه درست حرکت خوب را خلق میکند و حرکت درست باعث ایجاد و تولد اندیشه های بهتر و بهتر میشود.
و این شاه کلید هر موفقیت است. مخصوصا اگر استادی باتجربه و دلسوزی چون استاد عباس منش در سر راه زندگی انسان قرار گیرد.
با کمال وجود موفقیت تان را تبریک عرض میکنم.
در یک جمله میخواهم عرض کنم که صندوقچه طلایی موفقیت در کمین افرادی است که در جستجوی آن هستند.
سلام صدیقه جان دقیقا منم یک سال هست که با استاد اشنا شدم تو این یک سال مدام راهمو گم کردم ولی الان یک هفتس که دارم رو خودم کار میکنم و خدا میدونه که چقد حالم خوبه انشالله که هممون به راه راست هدایت بشیم راه اونهایی که بهشون نعمت و ثروت داده❤🤲🏻
سلام استاد عزیزم
براتون ارزوی بهترین ها رو دارم و سپاسگذارم ازتون به خاطر این که چند وقته فقط با فایلهایی که میذارین من دارم هدایت میشم …
استاد من معمولا هر روز میام و نشانه من رو میزنم تا فایل روزم باز بشه و با اون کلی باورهامو جهت دهی میکنم .. اما این فایل مال همین روزهای منه برای همین گفتم حتما باید کامنت بذارم و تجربه ام رو بگم تا هم برای خودم تکرار بشه هم برای شما و دوستانم سند و مدرکی باشه بر اینکه دقیقا جهان داره به همین شکل کار میکنه … خب پس داستان روند کاری و موفقیتم رو میگم براتون امیدوارم خداوند ذهنمو یاری کنه که چیزی رو از قلم نندازم
استاد عزیزم من از بچگی عاشق هنر و نقاشی بودم و همیشه کارهای من از توی مدرسه و حتی فامیل و اشنایان به عنوان هنرمند بود . من خیلی قشنگ نقاشی میکشیدم و معمولا همیشه توی دوران مدرسه نفر اول کل مدرسه بودم … چون بارها هم توی مسابقات نقاشی اول بودم هم توی کلاس هنر همه حسرت کارهای منو میخوردن . هم اینکه همیشه کارهای هنریم میرفت اداره .. به خاطر همین از کودکی این باور رو داشتم که هنرمندم … من حتی رقص بسیار عالی دارم و مینویسم و شعرهای قشنگی رو میگم … و به طور کل روحم با هنر سرشته هست … من رشته تحصیلی ام رو طراحی و دوخت انتخاب کردم و دانشگاه دولتی هم با رتبه خوبی قبول شدم که اونم یه ماجرای خیلی خیلی باحالی داره و خیلی دوست دارم تعریف کنم چون معجزه باور داشتن و رها بودن توی اون برهه به طرز عجیبی اتفاق افتاد ولی اینجا جاش نیست و نمیخوام از موضوع خارج بشیم … بعد اون من توی دانشگاه تحصیل کردم ولی ادامه ندادم و خیلی دوست داشتم تجربیاتم رو توی فضای واقعی زندگی بیارم … راستش مدرک خیلی برام مهم نبود … اون برهه من ازدواج کردم و این ازدواج باعث شد من کارمو به صورت جدی ادامه ندم ولی دست و پا شکسته اون کارها رو انجام میدادم … یادم نیست زمانی بوده باشه که من بیکار بوده باشم و توی حیطه مهارت هام و عشق و علاقم کاری نکرده باشم … یا مشتری شخصی داشتم یا برای خودم لباس طراحی میکردم و میدوختم … همیشه خودمو سرگرم میکردم … تا اینکه زندگی با تضادهاش به جایی رسید که من با شما اشنا شدم . و تصمیمم برای کار جدی شد …من فاصله فرکانسی زیادی با شما و صحبتت هاتون داشتم و نمیفهمیدم و اشتباه برداشت میکردم اما تمام اون اشتباهات باعث شد که من تصمیم جدی بگیرم و یکبار قدم بردارم و مصمم عشق و علاقم رو ادامه بدم … خلاصه من به خاطر مشکلاتی که با همسرم داشتم و نمیذاشت که من به صورت جدی کار کنم تصمیم گرفتم که ازش جدا بشم … البته اینو بگم ما مشکلات زیادی داشتیم اما تنها چیزی که منو مصمم کرد این رابطه رو تموم کنم همین عشق و علاقم بود که با وجود اون نمیشد و باید خودم با اختیار کامل این کارو انجام میدادم … من جدا شدم و شروع کردم به کار کردن و فعالیت فیزیکی زیاد که از صبح تا شب من درگیر کار بودم و دوجا من کار میکردم تا موفق بشم اما این مسئله داشت منو آدم سرسختی میکرد که من متوجه نبودم و بازم ادامه میدادم … به جایی رسیدم که دیدم دیگه زندگی کردن با خونوادمم داره منو از خواسته هام دور میکنه و منی که یکبار زندگی مشترکی که البته غنی نبود رو رها کرده بودم تصمیم گرفتم بار دیگه اینکارو بکنم و از اونا جدا بشم و به جایی برم که بتونم خودم باشم و خدای خودم … البته این قسمت سخت تر بود چون من یک دختر داشتم و اونو هفته ایی دو روز میدیدم .. اما اینبار سخت ترین پل رو خراب کردم و به تهران مهاجرت کردم … خب روزهای اول سخت بود بعد کم کم عادت شد … توی مدتی که اینجا زندگی میکردم خیلی کار کردم جاهای مختلف و البته اشتباهات زیاد سر اینکه هزینه هامو جور کنم و از عشق و علاقم کمی فاصله گرفتم چون این اولین باری بود که مستقل شده بودم و هزینه صفر تا صد زندگیم پای خودم بود .. خلاصه من خیلی کارها انجام دادم البته اینم بگم تمام کارهایی که انجام میدادم حوزه کاری خودم بود و اصلا از توی پوشاک بیرون نیومدم ولی اون کاری که اصل بود و عشق ورزیدن .. اون نبود چون به شدت تمرکزم رفته بود روی تامین هزینه هام … گذشت و گذشت تا من جدی تصمیم گرفتم که کاری رو انجام بدم که به روحم برمیگرده و منو لعلک ترضی میکنه .. من تونستم دوره ۱۲قدمو تهیه کنم و روش کار کردم و خودمو بزرگتر کردم … استاد به لطف خدا من همیشه هر جا کار کردم به طرز عجیبی در مدت کوتاهی .. خیلی کوتاه ترفیع گرفتم و همیشه توی اون فضا بزرگ میشدم و میشدم نفر اول اون مجموعه .. چون مهارت هام بالا بود و ادم پیگیری بودم و همه منو دوست داشتن روابطم با همه پرسنل مجموعه هایی که کار میکردم خوب بود برای همین باعث شد من کلی دوست توی این شهر غریب پیدا کنم. خلاصه گذشت تا اینکه آخرین کاری که مشغولش بودم شده بودم مدیریت یک مجموعه تولیدی که حداقل ۲۵تا پرسنل زیر دستم داشتم و یک کار فوقالعاده .. افراد این مجموعه از۱۶سال سن داشتن تا ۷۰ ساله و همه احترام خاصی برای من قائل بودن من توی این مجموعه با آدم های بزرگی اشنا شدم و به خیلی از خواسته هام رسیدم خواسته های کوچیک و بزرگی که هر کدومشون منو از یه مرحله زندگی رد کرد و خواسته های منو بزرگ تر کرد همه چی خیلی خوب بود احساس ارزشمندی میکردم و خداوند رو شکر میکردم که این موقعیت رو نصیبم کرده تا اینکه دیدم اینجا هم دیگه جوابگوی خواسته های جدیدم نیست و بازم اون عشق و علاقه من که خلق کردن هست نبود .. من به عنوان طراح لباس وارد این مجموعه شدم ولی بعد از مدتی به خاطر توانایی هام کارفرما به من پیشنهاد مدیریت رو داد .. اونم به خاطر باور به توانایی هام و پیشرفتم بود . این ماجرا تا جایی پیشرفت که همه چی بهم خورد و چون دخالت های شرکا توی کارم زیاد شده بود من نمیتونستم کار کنم و ایده هامو پیاده کنم من به یک مرحله بالاتر رفته بودم و میخواستم خودم خلق کنم اما محیط اصلا قابلیت این ایده منو نداشت من استعفا دادم و اومدم خونه ……. به همین راحتییییی … کاری که همه ارزو داشتن رو ترک کردم .. کاری که به جایی رسیده بود که کارفرما میگفت تو ایده منو اجرا کن من بهت حقوق میدم و قرار نیست کار خاصی بکنی .. ولی من جاه طلب بودم .. من میخواستم توی کارم عاشقی کنم .. من میخواستم لذت ببرم … من میخواستم خلق کنم .. من میخواستم مولد باشم … نمیخواستم عروسک خیمه شب بازی یه سری آدما باشم که اونا رو به خواسته شون برسونم … حتی به من میگفتن تو بمون ما تو رو فلان دوره میفرستیم .. ما تو رو میفرستیم ترکیه ، میفرستیم دبی ،میفرستیم عراق که از اونا ایده بگیری …. اما من ایده نمیخواستم ، من مغزم پر از ایده هست من نیازی به ایده های ترکیه ندارم … من نیازی به ایده های اروپایی ندارم .. البته اینو بگم که کارفرماهای من انسان های بسیار محترمی بودن و متمول ..جزو نفرات اول توی بیزنس هایی بودن که داشتن و صاحب هلدینگی بودن که توی کسب و کارهای مختلف وارد میشدن و میشدن اول … اما اونا میشدن …. من باید میشدم رباتی که از اونا دستور میگرفتم و رویاهاشون رو خلق میکردم ..
خلاصه من اومدم بیرون و به شدت روی خودم کار کردم و خودمو شخم زدم … و بررسی کردم و نوشتم و گوش دادم تا فهمیدم من اومدم این دنیا تا خلق کنم تا لذت ببرم تا آسوده باشم … اینکه بشینم پشت میز و دستور بدم و تازه اینکه دستورات دستورات من نبود اصلا چیزی نبود که رسالت من باشه .. نمیخوام بگم بد هست …نه خیلی هم کار عالی هست اما من مال اینکار نبودم … توی همون بهبه یه کاری برای من پیش اومد که باید لباس عروس برادر خانم عزیزم رو براش میخریدیم و انگار میگی من متجلی شدم انگار میگی این روح من بود .. و من مشتاقانه قبول کردم که براش بدوزم و استعفامو که دادم برگشتم شهرمون و شروع کردم به دوخت و خلق کردم و این شد نقطه عطف من بعد از تقلا های زیاد که من باید خلق کنم… من عاشقانه اینکارو کردم و هنوزم دارم انجامش میدم …
استاد بعد اون من اومدم تهران و فکر کردم که باید چیکار کنم که کارمو شروع کنم و از اون جایی که من توی فروش باورهای بسیار اشتباهی داشتم شروع کردم به ساخت باورهای هم حهت با خواسته و خداوند منو هدایت کرد به یه کار بسیار آسون و راحت که هم باورهام در مورد فروش و فراوانی بهتر بشه هم بتونم خالق باشم … توی زمانی که طراحی میکردم و اون طرح رو اجرا کردم من واقعا احساس خوبی داشتم … یه سری حاشیه های دیگه توی زندگیم بود که اونا رو حذف کردم تا بتونم روی عشق و علاقم تمرکز کنم …
توی این مدت فهمیدم همه چیز همه چیز حال خوب هست … تمام حرفای شما … تمام دوره هاتون … تمام فایل هاتون فقط حال خوب هست … اگر میگی باور بساز ، اگر میگین اعراض کن ، اگر میگین رها باش …. همه و همه داشتن احساس خوب هست استاد عزیزم ،
وقتی میگین رها باش و نچسب برای ایجاد احساس خوب هست
اگر میگین باور های قدرتمند کننده بساز برای ایجاد احساس خوب هست
اگر میگین توجه نکن برای اینه که حالمون رو خوب نگه داریم
اگر میگی تکامل رو فراموش نکن برای اینه که حالمون خوب باشه
اگر میگین در لحظه حال زندگی کن برای اینه که حالمون خوب باشه …
استاد برای منی که ۳۰سال حالم خوب نبوده خیلی سخته که بخوام اینو جزئی از زندگیم کنم ولی الان دیگه فهمیدم و فقط باید توی این مهارت کسب کنم مث اون موردی که توضیح میدادین همه دنبال یه چیز جدید هستن … حالا حرفتون رو درک میکنم حالا میفهمم که اصل همینه و باید خودمون رو توی اجساس خوب نگه داریم .. اینقدر که بشه جزئی از شخصیت مون اینقدری که بشه جزئی از زندگی مون اینقدری که توی تک تک لحظه هامون اینو پیاده کنیم … خدا منو هر روز داره بیشتر به این مسیر هدایت میکنه که چطوری حالمو خوب کنم … چطوری به همه چیز جوری نگاه کنم که به احساس خوب برسم و ایده هایی میده که بتونم اونو انجام بدم ..
استاد عزیزم میخوام بهت یه خوش خبری بدم از اینکه یکی از دانشجوهاتو رها کردی و تونستی لپ مطلب رو بهش برسونی .. استاد از این به بعد اگر فایل بذاری ونذاری اگر دوره بذاری یا نذاری میدونم چی میخوای بگی .. دیگه دوره و فایلو برای این نمیبینم که چیزی یاد بگیرم ویا جواب سوالامو بگیرم برای این میبینم که حالمو بهتر کنم و تاییدی باشه بر اینکه قانون داره چقدر دقیق کار میکنه …
دوستان عزیزم هم دوره ایی ها عزیزم باور کنین که اول و آخر همه چیز همین حال و احساس خوبه و اینو اون زمانی که فصل سوم کتاب رویاهایی که رویا نیست رو خوندم دیدم که نوشته بود اگر همین یک قسمت رو درک کنید به سعادت و خوشبختی خواهید رسید ….
استاد عزیزم ممنونم به خاطر همه چیز ممنونم که این فضا برای هممون فراهم هست که بیایم و این تاییدیه هارو بنویسیم و ثبت کنیم که قانون این جهان چیه و چقدر دقیق و عمیق داره کارشو انجام میده
ازتون سپاسگذارم به خاطر این فرصت
استاد یادم رفت سوال اول رو جواب بدم 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
اینقدر این سوال دوم برام نشانه بود که بیام براش بنویسم که اولی رو یادم رفت
یه بیزنسی که سال پیش من متوجهش شدم اینه که قبلا این برگهایی که کنار خیابون میریخت و توی فصل پاییز معظلی برای شهرداری بود. الان شرکت هایی هستن که میان برگها رو از شهرداری میخرن و کود درست میکنن 😂
خیلی راحت خیلی اسون پول و ثروت وجود داره حتی از اشغال برگهای کنار خیابون به دید مردم عادی و ناسپاس
…. البته اینا اشغال نیست اینا ثروته💵💵💵
🙏خدایاااااااا سپااااااااااااسسسسسس🙏
نفیسه خانم محمدی دوست هم فرکانسی واقعاً لذت بردم از این کامنت زیباتون از اینکه چقدر قانون رو درک کردین از اینکه پا روی ترس هاتون گذاشتین و هر موقع تصمیم گرفتی انجام دادی چه موقعی که از همسرتون جدا شدید چه از خانواده چه موقعی که از کارتون استعفا دادید چقدر جسورانه و با عزت نفس و اعتماد به نفس عالی انجام دادی.
و همهی اینا تو زندگی تون بودن تا مسیر تون به خواسته تون ختم بشه.
و الان هم باز یه مهر تایید گرفتم از کامنت شما اینکه ابوالفضل تو فقط باید حالت خوب باشه بقیه رو خدا خودش میچینه.
اگه احساس خوب داشته باشم خدا آسان میکنه به آسانی ها
دیگه به تقلا نیست نیازی به هیچ چیز نیست الا حال خوب احساس خوب
سلام دوستدعزیز هم فرکانسی ام. از خوندن کامنت زیبات لذت بردم .آفرین به این همه جسارت وایمانت. هر کدام از مراحلی که گفتی یه پروسه ی مهمی بود که فقط ایمان وتوکل قدم برداشتن رو آسون می کرد.تحسینت می کنم که به راحتی تو دل ترسهات رفتی ،از همسرت که سربی بود برات جدا شدی،مهاجرت کردی،تو مسیر علایقت قدم برداشتی .من هدایتی کامنت زیباتو خوندم واین در حالی ست که دارم اولین سرب زندگیم رو حذف می کنم سربی که 23 سال مانع پروازم شد .کامنت زیبا ونتایج عالی تو برام مهر تاییدی از طرف خدای مهربون بود تا مصمم تر قدم بردارم وایمان دارم پاداش ها می رسه.خداوند به شجاعان پاداش می دهد.دوستت دارم وبهترینها رو برات آرزو دارم.
سلام خانم محمدی
چه کامنتی نوشتی سرتاپا گوش شدم
چقدر انگیزه به آدم میده این کامنت چقدر احساس راحتی میکنه آدم با کامنتت
چه درسی مهمی امروز بهم دادی
احساس خوب
که تو همه چی به احساس خوب برسیم نگاهمونو عوض کنی
خیلی خیلی عالی بود سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
سلام آقای سهرابی عزیز … خوشحالم با خوندن این کامنت اینقدر تاثیر گرفتی و نگاهت عوض شده ،کامنتی که شما گذاشتی برام باعث شد که برگردم و کامنتم رو از اول بخونم که همین هدایت امروز من بود که بتونم توی تضادها ذهنمو کنترل کنم و ممنونم از خداوند که منو هدایت کرد و ممنونم از شما که با دقت خوندی و اجازه دادی احساس خوب درونت شکل بگیره . موفق باشید و عالی
سلام نفیسه عزیز
من از نشانه ای به نشانه شما هدایت شدم و چقدر از خوندن متنی که عالی توضیح داده بودی ، لذت بردم و در این سفر تغییر و تکامل و جسارت و خلق باهات همسفر شدم .
واقعا باهات موافقم همه چیز حال خوبه و بس چرا که وقتی در این حس هستیم دنیا و مافیها مال ما میشه و ایده ها هست که به سمت ما میاد .
برات حال بهتر آرزو میکنم که با اون ثروتمندترینی دوست خوبم . امیدوارم که ستاره درخشان آسمون زندگی خودت باشی و بقیه هم از نور و تلالوء ت بهره مند بشن
بنام خداوند بخشنده مهربان
.
سلام استاد جانان عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان
.
خیلی لذت بردم از این محتوا که در مورد عشق و علاقه صحبت کردید و واقعا تا آدم دنبال عشق و علاقه اش نره هیچ ثروتی بدست نمیاره توی این جهان.
و
خیلی لذت بردم از یه ترمزی که توی این فایل توضیح دادید و گفتید
از کوچیکی به ما گفتن که بچه جون درس بخون، مدرک بگیر، دانشگاه برو، یه جاهم برو حقوق بگیر و بیمه شو و با وام زندگی تشکیل بده و آخرش هم بمیر😖😖
.
.
این باور فرهنگ ما ایرانی ها هستش متاسفانه🚫
اما،
میخوام در مورد خودم بگم که؛
یادمه سال ۹۷ زمانی که دانشجو ژنتیک بودم دانشگاه تهران،
یهویی هدایت شدم به شغل املاک با صحبت یکی از دوستان
وارد این شغل شدم و ناخودآگاه دیدم که چند ماه گذشته و درآمد ندارم ولی عاشق شغلم هستم و هرکسی میگه بیا بیرون برو سراغ شغل کارمندی ولی من گفتم نه
و جالبه که رفتم از دانشگاه هم انصراف دادم و رفتم آموزش دیدن توی شغل املاک و آرام آرام درامدم بالا رفت و توی سال ۹۹
ترکوندم با همون فایل های رایگان و ۱۲ قدم
و
سال ۱۴۰۰ دوره روانشناسی ثروت یک رو خریدم و اومدم شروع کردم به کار کردن روی این دوره
ولی بعد از یه مدت تحت تاثیر حرف دختری که باهاش توی رابطه بودم اومدم بیرون از املاک
( جا داره یه نکته مهمی رو بگم اینجا که
هیچ وقت برای حرف مردم زندگی نکنید حتی عزیزترین کَس شما
مثل پدر، مادر، زن، دوست دختر، دوست پسر و این از عدم اعتماد به نفس هستش🤞🚫 و آخرش هم به بدترین حالت یا باهاشون تموم میکنید یا رابطتون بد میشه مثل من که رابطم با اون دختر تمام شد)
خلاصه گفتم برم توی کار آموزش دادن قانون جذب😖😖😖😖😂
گفتم منم مثل استاد عباس منش آموزش میدم و الگو رو استاد قرار دادم
و خلاصه رفتم کلی هزینه کردم و
میکروفن و وسایل تولید محتوا و سایت زدن و…
😩😖
که همینجا میگم که بزرگترین اشتباهی بود که کردم 🚫🚫
.
و خلاصه کلی فایل شروع کردم آماده کردن و تولید محتوا
حتی اومدم دوره سپاسگزاری با متد خودم آماده کردم
و جالب تر ازون اینکه اومدم
دوره املاک آماده کردم😐😐😐
و منطق ذهنم چی بود که آره آماده میکنم برا مشاورای املاک که راه و روش پول سازی املاک رو کار کننن و لذت ببرن ولی زهی خیال باطل🤞
.
اما واقعا دوره املاکی که آماده کردم اونقدر خالص بود و تموم اصل ها رو گفته بودم که هر بار گوشش میدادم میگفتم میلاد تو ، توی این دوره چی گفتی پسر عالیه این دوره
ولی
ته وجودم با آموزش قوانین جذب اصلا لذت نمیبرد انگار حس میکردم دارم اَدا در میارم و تقلید میکنم قانون جذب رو و چیزی از خودم نیست و در جای خودم نیستم توی این ساعت بزرگ جهان که اون چرخ دهنده مناسب من
و خلاصه یه یک سالی بدون درآمد گذشت و هی گفتم فردا بهتر میشه فردا بهتر میشه
فردا
فردا
فردا
شد
عید ۱۴۰۱😐😐
و
باز بدون درآمد و پول 😖😖
و بعد عید، یه هدایتی از خدا دریافت کردم که گفت یک ماه برو شمال بمون تنهای تنها
همون موقع که شما توی جزایر هاوایی بودی استاد 😍
.
خلاصه من رفتم شمال و هر روز میرفتم دم رودخونه مینشستم و با خدا حرف میزدم و میگفتم خدایا کجای کارم ایراد داره تو بهم بگو من کدوم پازل رو اشتباهی گذاشتم تا اینکه یه روز مونده به آخرین روزی که بیام بهم خیلی واضح گفت که ببینم تو آیا سر جای خودت هستی توی این جهان🤔
و من همون جا گفتم نه خدا
چون هیچ لذتی نمیبرم🚫
چون هیچ اشتیاقی ندارم براش🚫
چون دارم کپی کاری میکنم🚫
چون علاقه ندارم به این کار🚫
و…
ولی توی این یکماه همش هدایت میشدم به ساخت و ساز و خونه هایی که میساختن و من از بیرون نگاه کردن و دلم براش پر پر میزد و کلی عشق و حال میکردم از بوی ساخت و ساز و نمای ساختمان و متریال خونه ها😍😍😍
الان که دارم میگم اصلا دارم عشق میکنم😍😍😍😍
از سر شور و اشتیاق میگم
و
خلاصه خدا گفته پس چرا نمیری توی همون شغلی که قبلا بودی و عاشقش بودی گفتم دیر نیس گفت نه چه دیری برگرد تهران و برو سراغ املاک و یادت باشه که تو همونی بودی که کلی کارا توی املاک انجام دادی و قرارداد نوشتی و یه لحظه اون تایم مثل یه فیلم کوتاه از ذهنم مرور شد و کلی گریه کردم ازینکه خدا دوباره منو هدایت کرد به جایگاه اصلی خودم
و برگشتم تهران و رفتم املاک و اصلا بی قرارش بودم و
همین که توی کار بودم با مشتری صحبت میکردم با مالک صحبت میکردم میرفتم خونه بازدید میکردم و واحدها رو میدیدم اصلا حس میکردم برا خودمه و با چنان شور و شوقی به مشتری بازدید میدادم اصلا برام قرارداد مهم نبود
میگفتم شد شد نشد نشد
من که دارم لذت میبرم از شغل املاک مطمئنم پول هم باهاش میاد قرارداد هم باهاش میاد
من نباید حرص بزنم
و یه جمله ای شما توی
قدم ششم جلسه اول میگید استاد که:
اگه خدا یه مشتری براتون بفرسته که به اندازه ده تا مشتری ازتون خرید کنه آیا راضی میشید؟ آیا میپذیرد که خدا داره هدایت میکنه پس روی هدایت خدا حساب کنید
و همین اتفاق دقیقا برام افتاد که یه مشتری اومد ، بازدید بهش دادم و قرارداد نوشتم و کمیسیونی که گرفتم به اندازه مثلا ۵ تا قراردادی بود که باید بهم میرسید
و
باز یه جمله ای شما میگید توی قدم ۸ جلسه ۳ که هربار گوشش میدم عین پتک میزنه توی ذهنم که شما میگید:
من بلد نبودم که چجوری ارتباط برقرار کنم با ادما رفتم بلد شدم🤞
من بلد نبودم که چجوری اعتماد به نفسم رو افزایش بدم رفتم بلد شدم🤞
اما،
در مورد ثروت و پول
من بلد بودم فقر خوبه 🚫
من کمبود رو بلد بودم 🚫
من بلد بودم که اگه فقیر باشم خدا منوو بیشتر دوست داره 🚫
و
من باید این ها رو از یاد میبردم و اصلا بهشون توجهی نمیکردم
و باور های جدید در مورد پول رو یاد میگرفتم
و
دقیقا دیدم من
توی املاک فقط چیزای منفی بلد هستم و باید از یاد ببرمشون و از خدا هدایت خواستم گفتم چیکار کنم یهو بهم گفت خودت مگه دوره املاک رو آماده نکردی برو سراغش 😊 و یادم افتاد که آره من دوره املاک رو پارسال آماده کردم
و
خلاصه من رفتم یبار دیگه سراغ اون دوره املاکی که خودم تولید کرده بود و دیدم چنان آموزشی توی اون دوره دادم و اصلا محو آموزش خودم شدم و میگفتم میلاد تو کی این حرفا رو زدی و دیدم همش اصل و اساس املاک رو گفتم که تاحالا کسی نزده اصلا اون حرفا رو
و گفتم میشینم تمام آموزش های خودم رو به خودم آموزش دادن و گوش دادن و عمل کردن و بلد شدنش و به خودم قول دادم و تعهد دادم که تا زمانی که تک تک اون آموزش ها رو خودم عمل نکنم هیچ وقت اون دوره رو نمیذارم برای فروشش و گفتم اول خودم نتیجه میگیرم و بعد معرفی میکنم و میذارم توی سایت و هر وقت زمانش باشه خدا بهم میگه که بذارش
و
دقیقا
ما باید در مورد پول و ثروت خیلی از باورای گذشته رو به کل از یاد ببریم و فراموش کنیم نه اینکه بخواییم تکرار کنیم توی این فضای آلوده مجازی که پر از اخبار کمبوده و من
کلا انیستاگرام رو حذف کردم و تمرکز رو گذاشتم روی دوره آموزش املاک خودم و دوره های شما و گفتم منی که یکبار این مسیر رو رفتم و کلی نتیجه گرفتم اینبار برام آسون تره و بهتر میرم و بسیار از کارم هم عشق میبرم و هم پول میسازم
و من الان دارم از کارم لذت میبرم و خداشاهده خدا برام بهترین مشتری ها رو میفرسته که مدیرم میگه میلاد تو چه شانسی داری و چه مشتری هایی داری و من هیچی نمیگم و میگم خدا دوستم داره دیگه😉
.
و
جالب تر ازون میبینم توی املاک که خیلی ها فقط برای پول درآوردن اومدن توی شغل املاک و بدون هیچ ایده ای، کاری و بعد یه مدت هم میذارن میرن سراغ یه شغل دیگه،
نه تنها این شغل بلکه تو همه شغل ها اینطوریه
.
.
این فایل ارزش هزاران بار دیدن و گوش دادن داره و
خواهشا جدی بگیرید این فایل رو
بخدا وقتی عاشق شغلت باشی شاید در ابتدا درامد نداشته باشی یا کم باشه ولی وقتی خودتو ثابت میکنی به خدا و جهان درب هایی باز میشه که اصلا مات و مبهوت میمونیم
.
خدایا شکرت که یکبار دیگه بهم گفتی که عاشق شغلت باش و اونقدر توی این جایگاهی که هستی بهت ثروت میدم که نتونی بشماری
و من این ندا رو خیلی پر واضح دریافت میکنم
.
.
.
حتی یادمه یک ماه پیش توی نمایشگاه بین المللی نمایشگاه صنعت ساختمانِ ساخت و ساز بودش
من ۳ روز بلند شدم رفتم توی نمایشگاه و غرفه ها رو دیدم و کلی چیز یاد گرفتن
پس بریم سراغ شغلی که دوسش داریم و هر کدوم از ما عاشق یه چیزی هستیم که دلمون پراش پر میزنه
مثل من که اصلا دیوانه بوی خاکم
دیوانه خونه و نقشه های خونه و متریال هاش هستم
.
.
استاد جان ازت ممنونم واقعا بابت فایل های ارزشمندت که بینهایت قیمت داره😍😍😍❤❤
عاشقتونم
خدایا سپاس ازت که همیشه هوامو داری🙏😍❤
سلام به شما دوست هم فرکانسی عزیز ،
چقدر آدم لذت میبره از اینکه یکی از افراد جامعش ، یکی از مشاغلی که خودِ من ازش فراریم و باورهای اشتباهی در موردش شنیدیم همیشه ، شما انقدر قشنگ و با ذوق و اشتیاق در موردش صحبت میکنید.
چقدر باکلاس که دارین راجع به فروش و آموزش دوره صحبت میکنین راجع به شغلی که هیچکس فکرشو نمیکنه انقدر بتونه به مردم آگاهی بده ، یا اینکه متاسفانه این باور غلط توی جامعمون جا افتاده که هرکسی شغلی نداره رفته املاکی زده و خیلی ناگفته های دیگه ….
خلاصه که چقدر لذت بردم که شما انقدر راجع به شغلتوپ اشتیاق دارید و اینجوری با ذوق ازش صحبت میکنید…
تحسین میکنم این شور و اشتیاقتون و ممنون که با ما در میون گذاشتین 👌😍
موفق باشید برادر و دوست عزیز 🤗
درود بر شما چقدر زیبا نوشتید
عالی بود و لذت بردیم
موفق باشید. اینکه به حرف دیگران گوش ندید خیلی مهمه.حالا جالبه که من به آموزش دادن خیلی علاقه دارم و دلم پر میکشه برای اینکه یه چیزی که خودم یاد گرفتم به دیگران توضیح بدم و انرژی مثبت رو نشر بدم .جالبه چقدر آدمها متفاوت و علاقه ها متفاوت و همین تفاوت ها قشنگش کرده.
سلام دوست خوبم
خداقوت
چقدر کامنتتون عالی بود
منم همکار شما هستم و دقیقا الان توی وضعیتی هستم که هیچ درآمدی ندارم، این فایل ارزشمند استادمون رو گوش دادم و واقعا از خدا خواستم ک مسیرم رو نشونم بده نمیدونم چرا نمیفهمم ک به چی علاقه دارم
منم دوست دارم متریال خونه ها رو کلی لذت میبرم کلی علاقه دارم به بازسازی خونه های قدیمی و یه چیز دیگه م هست
اون ته ته های قلبم دوست دارم که همیشه مدیر داخلی یه شرکت بزرگ باشم اما نمیدونم چه شرکتی چه کاری
اصلا الان نمیدونم ک کدومش رو خیلی دوست دارم 😅
فقط الان انگاری یه چیزی یه حسی یه صدایی میگه برو کامپیوتر رو صفرتاصد یادبگیر و میخوام اینکارو انجام بدم
حتما این یک قدم کوچیکه برای رسیدن به علاقه ی واقعیم
توکل بخدا انجامش میدم تا قدم بعدی گفته بشه
اون دوره تون هم اماده شد کاش اطلاع بدید تا تهیه کنم 🙏🏻
سپاسگزارم اول از خدا که اینقده خوبه
سپاسگزارم از استاد خوبم و مریم زیبام و سپاسگزارم از شما دوست خوبم.
در پناه الله یکتا در سلامت و ثروت باشید.
سلام به همهی دوستان عزیزم واستاد عزیز و بزرگوار
🌹🌹🌹🌹
میلاد عزیز خیلی ازت ممنونم بخاطر دیدگاه زیبا و عالی که گذاشتی
چیزی که خیلی مهمه اینه که عاشق اون کار باشی ویادش میگیری
منم مشاور املاکم وقتی یه مشتری میاد برایش چند تا فایل آماده میکنم پوند ساعت تو منطقه میگردونمش بعضی وقتها مشتری هام میگن تو خسته نمیشی چون واقعا لذت میبرم از اینکه خونه به مشتری نشون میدم
برام لذت بخشه 🥪
هرچند باید بگم که تنها علاقه کافی نیست عشق کافی نیست باید باورهامونو درست کنیم در مورد ثروت تا به سمتمون بیاد
اگر دیوانه وار عاشق هم باشی اما باورهات اشتباه باشه حتی یه ذره هم ثروت سمات نمیاد
تجربه کردم به عقیده من اول باورهای درست بعد عشق و علاقه
دوستتون دارم موفق و سربلند و شاد باشید✌️✌️✌️✌️
سلام میلاد جان عزیزدلم
چقدر از خوندن حرفات لذت بردم چقدر برات ذوق زده ام حتی تونستم الان مچ ذهنمو بگیرم چون نمیدونم این باور از کجا میاد ک همیشه فکر میکردم املاکی ها ادم های دور از جونت 😅(کلاه برداری هستن)و فقط ب پول فکر میکنن و تمام تلاششون رو میکنن و سرکله میزنن با مشتری تا پول بگیرن و بقیه چیزا اصلا براشون مهم نیس با خوندن کامنتت اونقدرر حس خوب و انرژی گرفتم وباتموم وجودم خالص بودنتو حس کردم ک لبخند روی لبم نشست
امیدوارم هرجای دنیا ک هستی هرروز حال دلت بهتروبهتر شه
هرروز ثروتمند تر و سعادتمند تر باشی ❤️
سلام
چقدر عالی که انقدر زیبا هدایت شدید
مسیله من اینه که هنوز نمی دونم اون کار حقیقی من چیه ؟
و در هیچ زمینه ای اون عشق و اشتیاق اصلی را پیدا نکردم.
این پیام را دادم به این دلیل
که به تازگی من یه پیج یوتوب را دنبال می کنم از یه ریلتور در آمریکا و ایده خیلی عالی را اجرا کرده
به نظرم اومد می تونه به کار شما هم بیاد چون عاشق این کار هشتید فقط یه لحظه شک کردم
که کپی میشه از ایده کسی و آیا مناسب شما باشه یا نه چون ایده به قول استاد مهم نیست
باور پشت ایده مهمه
به همین دلیل جزییات بیشتر را ننوشتم
خودتون بر اساس تمام آنچه تا الان از آگاهی یاد گرفتید ببینید آیه بهتون الهام میشه
که این پیج برای شما مناسب باشه یا نه
به نتیجه رسیدید بعدش می تونم معرفیش کنم
نمی دونم چرا این پیام را نوشتم
ولی خوب دیگه می فرستمش.
موفق باشید
بنام خداوند بخشنده مهربان
.
سلام به شما دوست عزیز
.
امیدوارم که حال دلتون عالی باشه
.
اولا که گفتید در مورد کار حقیقی و عشقتون باید بگم که،
زیاد حساس نباش و هرچی رو که میل و احساست میگه برو داخلش و انجام بده
و شاید یه چیزایی رو از این کار یاد بگیری و بعدا هدایت بشی به یه کار دیگه که ازین کاری که توش بودی بدرد کار جدیدت بخوره و ازش استفاده کنی
و فقط شروع کن از هر کاری که حست میگه
و
در مورد اون ایده ریلیتور هم که گفتید اتفاقا این چند روز اخیر درگیر یه سری از تضاد ها توی کارم بودم و از خداوند سوال داشتم برای کارم
که شما الان این پیام رو فرستادید و این نشانه ای هستش از طرف خداوند که داره باهام حرف میزنه
اگه میشه بهم بگید اون آدرس پیج رو
مطمئنم یه چیزی توی اون هستش که شاید برای درک من مناسب باشه و من باید بفهممش توی این مداری که هستم و راهگشای کارم باشه
سپاس از شما دوست عزیزم
.
سلام ب میلاد جان عزیز
خیلی کامنتت زیبا بود لذت بردم
چقد خوب نوشتی وقتی با خدا خلوت کردی راهتو پیدا کردی
من خیلی هارو دیدم که تو املاک هستن و از خونه ها ویدیو میگیرن میزارن توی پیج هاشون هم فروش هم اجاره فک کنم میتونید شما هم اینکار کنید تا ب راحت ترین شکل بیشتر دیده بشید
در پناه الله باشید
سلام دوست عزیزم
کدوم پیج؟؟
کدوم اینستا؟؟
بستری که وقتی از پایه سست هستش اشتباهه که روی آن سرمایه گذاری کرد و
اتفاقا
خواستم به این مسیر بروم ولی این هدایت واضح رو از خدا دریافت کردم که نه ادامه نده و همون لحظه سوال من از خدا این بود که چرا؟؟
تا بعد یه هفته همه چی فیلتر شد و این قضایا
پس وقتی چیزی از پایه سست هستش نباید روی آن چیزی ساخت و
باید فقط روی ذهن فقط ذهن کار کرد و هدایت شد به مسیر های راحت
نه روی چیزی که ثبات نداره👌👌👌👌👌👌
سلام عرض ادب دوست هم فرکانسی من
من هم دقیقن چالش شما را دارم الان
من چن ماهی از خداوند خاستم هدایتم کنه
بعد کلی کلی نشانه اومد مغازمو جمع کنم برم ب سمت کسب کار اینترنتی
و من هم داشتم اموزش هارو میدیدم تا شروع کنم ب کار اینترنتی
که قضیه فیلترنیگ پیش اومد
نمیدونم چه میشود من هدفم سایت هم بود نه فقط اینستا
ولی حرف شما رو با دل جون قبول دارم
خودم هم سرمایه گزاری بیشتر میکنم روی ذهنم میدونم باید ذهن و باور درست بشه
در حد پیشنهاد بود اون حرفم احساس کردم مکمل خوبی برای کاراتون♥️
سلام امیر جان، داداش گلم
.
بخداوندی خدا نه اینترنت مهمه👌
نه اینستاگرام و نه چیزای دیگه
ما اصل رو فراموش کردیم و چسبیدیم به حاشیه
ما یادمون رفته که ما خالق هستیم و تا وقتی هم اینو یادمون نیاد هرچی بنا بسازیم، بنامون نابود میشه👌👌چون خشت اول رو درست نذاشتیم و ما
این جمله رو که؛
“من هستم دارم با افکارم و کانون توجه ام فقط و فقط و فقط زندگیمو میسازم و من خالقم”
با جون و دل باور نکردیم و
پاشنه آشیل همه ماست
.
من واقعا تازه اینو درک کردم که خودم خالقم
و با درکش قشنگ حس کردم چرخ های زندگیم روان تر شده و قرارداد ۳ تا توی دو روز نوشتم و خیلی چیزای خوبه دیگه برام رقم خورد.
در صلح بودن با خود یعنی بیاد آوردن اینکه من خالقم👌
عزت نفس داشتن یعنی بیاد آوردن اینکه من خالقم👌
سپاسگزاری کردن برای خدا یعنی بیاد آوردن اینکه من خالقم👌
ثروت خلق کردن یعنی بیاد آوردن اینکه من خالقم👌
و هرچی توی این جهانه 👌 به ما بستگی داره و آنچه که توی زندگی ما هست ما خودمون دعوتش کردیم
نه اینترنت مهمه
نه اینستاگرام
نه فیلتر کردن سایت ها
هیچی
هیچی
هیچی
فقط خالق بودن خودمون مهمه
قوانین جهان بالای همه قوانین کشورها هستش
.
.
.
خالق بودن به انسان شجاعت میده🤞
خالق بودن به انسان جسارت میده🤞
خالق بودن به انسان ایمان میده🤞
خالق بودن به انسان عزت میده🤞
خالق بودن به انسان شرف میده🤞
خالق بودن به انسان همه چی میده🤞
.
درک این مفهوم برای هرکسی زمان و مکان خاص خودش رو داره تا بیاد بیاره
و زمان بیاد آوردنش برای من همین دوران بود که صدای واضح خدا رو شنیدم از جاهای مختلف که تو خالقی و این شرایط هیچ تاثیری نداره
به یاد بیار که تو رو مثل خودم خالق آفریدم میلاد🤞🤞👌
.
.
خالق بودن خودتون رو به یاد بیارید رفقا👌
عاشقتونم ❤
دمت گرم پسر چقدر ساده و خودمونی حرفاتو زدی حال کردم .
منم الان که دارم این پاسخ رو مینویسم دقیقا حال قبل از هدایت تو رو دارم و نشستم توی یه کافه و دارم کامنتای دوستان رو میخونم و الهام میگیرم .
واقعا دیگه برای دیگران کار کردن خیلی برام سخت شده.
دوست دارم یک کسب و کار برای خودم راه بندازم ولی واقعا هیچ ایده ای که منو هدایت کنه به اون سمت رو ندارم البته ایده زیاده ولی اونی که چشمک بزنه نیست .
ولی خیلی خیلی امیدوارم که بلاخره منم هدایت میشم به اون بیزینسی که عاشقش باشم و صبح با اشتیاق فراوان بلند بشم و تا هر چقدر که انرژی دارم براش وقت بذارم و باهاش ثروت فراوان بسازم .
من چند ساله مشکلم همینه چند ساله استادو دنبال میکنم تو هر چیزی پیشرفت کردم جز پول فقط هم دلیلش اینکه علاقمو پیدا نمیتونم بکنم الانم 2ساله عکاسی میکنم اولش فکر میکردم علاقه دارم ولی الان میبینم نه بعد چند تا چیز هست احساس میکنم علاقمه ولی مطمین نیستم بدتر اینکه اون کارا به نوعی غیر ممکن به نظر میاد برام چند ساله موندم درامد هم دارم ولی کم و بدتر اینکه شور و اشتیاق ندارم واقعا پیدا کردن علاقه سخته
سلام میلاد جان
چقدر عالی نوشتی چقدر لذت برم از کامنتت…
وقتی سرگذشتتو میخوندم یاد خودم افتادم چقدر شغل عوض کردم چقدر دنبال پول دویدم حتی املاک هم کارکردم با دیدگاه قبل م و هیچ نتیجه ای نداد الان احساس میکنم شغل مورد علاقه مو پیدا کردم
امیدوارم همونی که عاشقشم باشه سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم ازت
در پناه ایزد..
بسیار بسیار عالی
چقدر خوب نوشتید
و چقدر منم عاشق ساخت و سازم ولی هیچی ازش نمیدونم
رویای من اینه که بتونم ملکهایی رو با ویژگیهای خاص بسازم
ولی هیچییییی از ساخت و ساز نمیدونم
نه سرمایه دارم ، نه اطلاعات
اما اینکارو خیلی دوست دارم
احساس میکنم وقتی یه زمین خالی به یک سازه زیبا تبدیل میشه انگار یه بچه متولد میشه ، یعنی انقدر حسش برام قشنگه
و این باور و فکر و دارم که باید از کار توی املاک شروع کرد
تا با دیدن ملکهای خوب و زیاد و توان شناخت مشتریها سلیقه ها و نقشه ها ایده های نابی برای ساخت درست کرد و هم به ثروت رسید و هم در گسترش جهان و زیباییهاش سهیم شد
من اینجوری فکر میکنم که کار کردن توی بنگاه املاک میتونه پله اول باشه
فقط نمیدونم منی که رشته تحصیلیم سوابق کاریم کُلُهم یه چیز دیگه هست چطور استارت بزنم ( و البته مخالفت همسرم که سعی میکنم بهش فکر نکنم😣)
……
سلام دوست عزیز
چقدر عالی احساساتت و بیان کردی
چقدر عالی ترمزهات وپیدا کردی و از انها گفتی
چقدر زیبا ودوست دلشتنی از عشقت تعریف کردی جوری که انگار املاک برات مثل یه بچه میمونه که میخوای بزرگش کنی
به نظر من هر کسی که به کاری خیلی علاقه منده و بهش عشق می ورزه براش مثل بچش میمونه که داره با عشق بزرگش می کنه
ارزودارم موفقیت و روز به روز بیشتر ببینم و اینکه روزی خودت دفتر املاکت و باز کنی و با عشق به کار ت ادامه بدی