نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-13 06:10:262022-12-12 06:51:38نقش عشق و اشتیاق در موفقیتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام تنها فرمانروای کل کیهان، الله مهربان
سلام به استاد و همه دوستان
1) یه سری شغل هستند که به تازگی ترند شدن و افراد درامدهای میلیونی ازش کسب میکنن … چندتاشونو باهاتون به اشتراک میذارم:
» بدون شک مهم ترین شغل، فروش اینستاگرامی هست حالا چه کالای فیزیکی ، چه دوره های آموزشی و چه همکاری در فروش.
» بلاگری در اینستاگرام که در این شغل افراد کلیپ هایی از زندگی روزانه خودشون با بقیه به اشتراک میذارن یه چیزی تو مایه های سریال زندگی در بهشت و از طریق تبلیغات درامدهای بالایی هم دارن.
» واینری در اینستاگرام که این شغل یه سری افراد با هم گروه تشکیل میدن و کلیپ های طنز و … منتشر میکنن و از وایرال شدن کلیپ هاشون و تبلیغات درامد بالایی دارن البته این کارو بعضی افراد هم هستن که تک نفری هم انجام میدن.
» فعالیت در فارکس و بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال : توی این شغل افرادی که دانش کسب می کنند و طمع نمی کنند درامد بالایی دارند برخلاف افرادی که صرفا سرمایه خودشون رو در اختیار فعالان فارکس و دیگر بازارها قرار می دهند.
در پاسخ به سوال دوم
من نمونه ی متفاوتی ام که ابتدا با شوق و ذوق رفتم دنبال علاقم ولی بعد ولش کردم ولی حالا بازم عاشقانه دلم میخواد برگردم بهش
من از بچگی عاشق این بودم که یه جورایی انگیزه بدم به بقیه و یه جورایی وقتی میدیدم از انگیزه من نیرو میگرفتن و نتیجه رو تغییر میدادن انقدرررر خوشحال میشدم
از بچگی تدریس کردن و مشورت دادن و انگیزه دادن و کلا یاد دادن یه چیز جدید به دیگران رو دوس داشتم و به همین خاطر توان نت برداری و خلاصه نویسی و شرح فوق العاده ای هم پیدا کرده بودم به طوری که مقطع دبیرستان زنگای تفریح یه تعدادی میومدن جمع میشدن و درخواست میکردن که من براشون درس رو توضیح بدم چون من توی امتحانا با نوشتن دو خط نکات اساسی کل نمره رو میگرفتم درحالیکه اکثرا با ده خط توضیح ربع نمره هم نمیگرفتن چون اصل رو ول میکردن و فرع رو توضیح میدادن،و وقتی من توضیح میدادم میگفتن واقعا همین فقط؟ ما همینو بنویسیم حله؟ همینقد ساده؟
چرا پس ما نمیتونیم انقد ساده بفهمیم و درک کنیم و کلی خوندیم و آخرش هیچی و بجای چندساعت درس خوندن میومدن من براشون نکات اساسی رو ساده میکردم و میگفتم و میرفتن نمره رو راحت میگرفتن و مبحث هم یاد میگرفتن
مهارت خاصی در تشریح و ساده کردن مطالب در عین خلاصه بودن و راحتی داشتم در عین تاثیرگذاری
خلاصه از بچگی عشق تدریس یا مشاور شدن اصلا دیوانم میکرد و پدرمادرم با اینکه سواد چندانی نداشتن ولی در این مورد خیلی عالی عمل کردن و گفتن برو دنبال عشق و علاقت و من رفتم دانشگاه رشته روانشناسی که یا ادامه بدم برای مشاوره یا باهاش آزمون بدم برای دبیری
ولی انقد تا اومدم تمومش کنم از همه طرف کوبیده شدم که در راه علایقم و شور و اشتیاقم یادم رفت
اینکه این چه رشته ای رفتی
کار توش نیس
خونه نشین میشی آخرش
ببین چند هزار نفر تو این رشته بیکارن
حیف شهریه
حتی هم رشته ای هایی که مینالیدن یا انصراف داده بودن که برن یه رشته پولساز
خیلی هم رشته ای ها رفتن کار غیرمرتبط
وای که انقدر کوبیده شدم و همه انقد الگوهای نا مناسب نشونم دادن و منم اون موقع عین برگ در باد شدم و ذهنم سفت و سخت باور کرد با دیدن الگوها
این شد که بعد از کارشناسی بخاطر باورهایی که تو ذهنم ایجاد شده بود که به قحطی فرصت شغلی خوردم و بعدم بی انگیزگی و اینکه عشق و علاقه آیا نون میشه یا نه و چرا اینکارو کردم و مدرک رو انداختم یه کناری و دنبال حوزه های بیهوده که یه مقدار پول بهم برسونه بی هیچ علاقه و شوق
ولی حالا میخوام با عزم جدی باورهایی که حدود این ده ساله ی اخیر هر روز تو ذهنم تکرار کردم و براشون الگو آوردم و محکم کردم رو از ذهنم پاک کنم و جایگزین کنم با الگوها و باورهای درست
که میشه تو حوزه ی مورد علاقت ادامه بدی و پول بسازی ، کلی ایده ثروتساز میتونه تو حوزه ی علاقه مندیم وجود داشته باشه، در هر حوزه و رشته ای امکان کسب ثروت وجود داره و الگوهای هم رشتم رو پیدا کنم که موفقن که دارن عشق میکنن و پول درمیارن، میشه هم شاد بود و عشق کرد و با عشق پول درآورد.
برخلاف باور اکثر مردم باید گفت که بله عشق و علاقه هم نون میشه هم آب .
بله اگه دنبال حوزه ی مورد علاقم برم جام توی چرخ دنده ها درست میوفته سرجاش و اونوقت همه چیز عالی پیش میره
اگه مثل عام مردم فکر کنم مثل همونام نتیجه میگیرم ، آیا من اینو میخوام؟ خیرررررررررر
پس باید جور دیگه باور کنم ، جور دیگه فکر کنم و البته جور دیگه عمل کنم اونوقت جور دیگه نتیجه میگیرم
خداروشکر بابت این آگاهی ها و
سپاس از شما استاد بینظیر
نقش عشق و اشتیاق در موفقیت
به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر افکار و باورهام
با سلام خدمت استاد عزیزم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
نکات مطرح شده توی این فایل:
اگر فردی به چیزی علاقه داشته باشه و شور و اشتیاق زیادی براش داشته باشه خیلی راحت اون کار رو انجام میده اگرچه در ظاهر ممکنه برای دیگران زجر آور و سخت به نظر برسه
اگر میخوایم خوشبختی رو به تمام معنا درک کنیم باید بریم سراغ چیزی که بهش علاقه داریم و توی اون مهارت کسب کنیم و اون رو به عنوان شغلمون در نظر بگیریم
عشق و علاقه بعلاوه باورهای درست میتونه ما رو به سمت خشبختی در تمام ابعاد ببره
باور بنیادین اکثریت اینه که نمیشه از چیزی که بهش علاقه داریم ثروت بسازیم
نشونه علاقه داشتن به ی چیز اینه که به صورت طبیعی اگر ولمون کنن اون کار رو انجام میدیم حتی اگر پولی به ما ندن
جهان وقتی پیشرفت میکنه که هر کسی کار مورد علاقش رو انجام بده
باید به دلیل رفتارها و کارهای خودمون و دیگران فکر کنیم تا به باورهامون پی ببریم
اولین کاری که من بعد از دیدن این فایل کردم این بود که رفتم سرچ کردم راجع به این فرد که کیه .ی ویدیو یک ساعت و نمیه دیدم از این شخص که البته مربوط به بیست سال پیش بود ولی اونقدر جالب بود که نشستم نگاش کردم .با وجود اینکه اصلا از بدن های اینجوری خوشم نمیاد و حتی حالم هم بهم میخوره ولی چون بدنبال عوامل موفقیت این فرد بودم دیدنش برام خیلی جالب بود. این ویدیو ی مستند از زندگی کولمن از نوجوانی تا سال 2002 اون زمانی که میخواست عمل کنه و به خاطر آسیب هاش دست به عصا بود .
من قبل از شنیدن صحبت های شما استاد دقیقا این باور رو داشتم که ی فردی که داره بدنسازی میکنه داره به خودش سختی و زجر میده چه کاریه این و اینا دیوانه ان و …… .اما بعد از شنیدن صحبت های شما و دیدن اون ویدیو متوجه شدم که این چیزی که شما دارین میگین درسته چون کلمن موقع تمریناتش اینقدر غرق اون کار بود و با علاقه اینکار رو انجام میداد که اصلا هیچ چیزی براش مهم نبود و حتی ی بار دیسک کمرش هم زده بود بیرون ولی اون اصلا متوجه نشده بود که چه اتفاقی براش افتاده
توی صحبت هایی که داشت چند تا نکته مهم وجود داشت :
یکی اینکه این آدم از همون بچگی دنبال ی راهی بوده برای پول درآوردن و وقتی نوجوان بوده میرفته درخونه مردم رو میزده و با ماشین چمن زنی چمن هاشون رو کوتاه میکرده
دوم اینکه همیشه استاندارد های بالایی برای خودش داشته و سعی میکرده توی هر جایی که هست بهترین باشه و یا اگر بهترین نبوده با آدم هایی که توی اون حوزه بهترین بودن رفت و آمد داشته باشه و از اونا در مورد موفقیتشون سوال کنه
بعدش هم اینکه هم عاشق کارش توی پلیس بوده و هم به بدنسازی علاقه داشته و توی هر دوتاش هم پیشرفت کرده بود و دقیقا توی ی قسمتی از ویدیو خودش گفت که خیلی ها ازم سوال میکنن چرا توی پلیس کار میکنم و جواب من اینه که چون عاشقش هستم
ی نکته ی دیگه که خیلی من رو تحت تاثیر قرار داد صبر و آرامش این فرد بود که با وجود دردی که داشت ی رابطه ی خیلی خوبی با بچه های قد و نیم قدش داشت که نشون دهنده در صلح بودنش با خودش و دیگران بود
اما در مورد شغل هایی که کسی فکر نمیکرد بشه بهشون شغل گفت ولی الان خیلی ها دارن ازش پول میسازن :
توی حوزه ی آرایشگری :
اپیلاسیون
تاتو همون خالکوبی قدیمی که مامان بزرگ هامون با سوزن و دوده انجام میدادن برای زیبایی کی فکرش رو میکرد ی روز اینقدر ازش پول بسازن
ژ لیش ناخن
اکستنشن مژه
کاشت ناخن
کاشت ابرو و لب و گونه و ….
توی حوزه دامداری :
درست کردن لبتیات محلی توی خونه و فروختن اونا
توی حوزه آشپزی:
درست کردن غذاهای خانگی
درست کردن ترشی و مربا و سبزی
همین جا اضافه میکنم که برای اولین بار توی عمرم توی ی مراسم ختم شنیدم که بعضی ها پیاز سرخ میکنن توی خونه و میفروشن و از این طریق کسب درآمد میکنن !!!!!
توی حوزه پزشکی :
درآوردن خال ها
اینا چیزایی که الان به ذهنم رسیدن
در مورد سوال دوم :
من به دو تا چیز ی جورایی علاقه دارم در حد کم :
شاعری
نویسندگی
ولی هنوز به این باور نرسیدم که همونطور که از تدریس زبان دارم پول میسازم از اینا هم بتونم پول بسازم یعنی همون باور بنیادین که استاد شما میگین . البته اون شور و اشتیاق سوزان رو هم ندارم فقط میدونم که اینا رو به صورت طبیعی توشون خوبم بدون اینکه اموزشی دیده باشم .من دقیقا الان دارم زبان تدریس میکنم که درآمدی داشته باشم ولی خیلی ازش لذت نمیبرم البته بعضی وقتها از تدریس گرامر لذت میبرم مثل همین امروز که ی فایل کوتاهی رو برای ی مشتری آماده کردم که هم خودم لذت بردم هم مشتری شاید همین جز از تدریس زبان هم علاقه من باشه .یکی از خواسته های من همینه که به وضوح برسم در این مورد و این یکی از آرزوهای منه و وقتی میخونم توی کامنت ها که بچه ها از انجام دادن علاقشون دارن هم لذت میبرن و هم پول میسازن منم دوست دارم ی روزی بیام و بگم که علاقه ی اصلی خودم رو پیدا کردم و با شور و شوق دارم انجام میدم اون رو .
به امید اونروز
سپاسگزارم استاد عزیزم
سلام و درود بر شما
ممنون بابت کامنت کامل و خوبی که نوشتین
خیلی استفاده کردم و لذت بردم
در مورد درآمد از شاعری باید بگم که این موضوع همیشه تاریخ درآمد داشته و افراد زیادی برای پادشاهان شعر میگفتن و پاداش های خوبی دریافت میکردن
ولی یکی از مواردی که امروزه در شاعری درآمد زا هست اینه که افرادی برای عروس داماد ها با اسم خودشان شعرهایی دوبیتی میسرایند و اون شعر روی کارت عروسی چاپ میشه و از این راه درآمد زیادی دارن
مورد دیگه شعر هایی هست که برای تبلیغات بازرگانی گفته میشه
خیلی از شاعر ها و ترانه سراها هم امروزه “برند” شدن و پول بسیار زیادی رو از خواننده میگیرن چون خواننده فکر میکنه چون اون شاعر اسم و رسمی داره کار منم معروف میشه
سلام به آقا حسن عزیز.سپاسگزارم از لطفتون .چقدر جالب موضوع شاعری و کسب درآمد در زمان های گذشته رو برام مرور کن .الان که خوندم گفتم آره راست میگن این روش بوده برای کسب درآمد. یا اون چیزی که در مورد دو بیتی های روی کارت عروسی نوشتین هم جالب بود .ممنون بخاطر به اشتراک گذاشتن این موارد
سلام استاد عزیز
و سلام خدمت مریم جانِ عزیزم
من نسیم هستم از اصفهان ۳۲ ساله
من دختری بودم که از سن تقریبا ۱۸ سالگی علاقه من شدم به درآمد داشتن از خودم
از همان زمان رویاهای بزرگی داشتم که از خودم خونه ، ماشین و … داشته باشم
هنگام انتخاب رشته نمیدونستم چی بخونم، برادری دارم که هوافضا خونده بود و استاد دانشگاه بود ولی عاشق رشته ی هنرهای چوبی بود ..
خاهرم تجربی خونده بود و پشت کنکور برای رشته ی پزشکی و برادر دیگرم که تجربی خونده بود ولی قاضی بود .
یعنی تو خونمون هیچ کس اونجایی که میخاست نبود و توصیه ایرکه به من کردن اینکه برو هنرستان .
خلاصه رفتم هنرستان رشته گرافیک .۱ سالی گذشت و من فهمیدم هیچ علاقه ای ندارم ، سال دوم هم خوندم و پشتش پیش دانشگاهی هنر و بلافاصله هم دانشگاه فوق دیپلم هنر قبول شدم و با زجر میرفتم چون هیچچچچ علاقه ای نبود .
تصمیم گرفتم برای لیسانس تغیرر رشته بدم ، و رفتم مهندسی معماری، از بیزنس معماری و ساختو ساز خوشم میومد اما از شغل و رشته معماری چون ادغام با هنر بود نه ،
لیسانسمو گرفتم و پشتش فوق لیسانس قبول شدم ، اونم رفتم و شدم خانمِ فوق لیسانس معماری .
از ترمِ ۱ فوق لیسانس حس کردم دوسش ندارم ولی پولِ خوبی در میاوردن بعضیا ، منم گفتم پولش خوبه
اما از همون ابتدا شخصیتم جوری نبود برای کسی ، توی شرکتی کار کنم .
البته یه ۹ ماه رفتم حقوقمو نمیدادن ، منم گفتم دیگه تمووووووم
کار باید از خودم باشه
اومدم فک کردم من اگه ۳۰۰ میلیون (سال۹۳)وام بگیرم میتونم یه زمین بخرم و شروع کنم خورد خورد ساختن .
ولی پول میخاستم ،برادرم گفت من این وامو میگیرم برات اما قسطاش چی ؟
اومدم فک کردم گفتم میدم سراغ یه شعلی که پول روزانه بدن ، مثلا آرایشگری
هیچیییی هم بلد نبودم ،آسونترین کار آرایشگری اپیلاسیون بود ، سریع ۱ مرکزی پیدا کردم ۱ هفته عصرا رفتم کار کردمو یاد گرفتم
تازه هم پدرم فوت شده بود و من فهمیده بودم که من خودم باید خرجمو بدم ، و مامانم گناه داره
تمام تلاشمو میکردم
تا اون کارو یاد گرفتم به مامانم گفتم بهم ۱۰ میلیون قرض میدی که من یه سالن آرایشگاه بزنمو بعد پولو پس بدم ، مامانم خندش گرفت ، گفت آخه مگه بلدی ، و…. و خلاصه نداد
یه روز صبح از همون شرکتی که ۹ ماه کار کردم مرخصی گرفتم حدود ۹ تا بانک رفتم و گفتم به من ۱۰ میلیون وام میدین ؟
۱ بانک شهر بود رئیس خوبی داشت .گفت میخای چیکار ؟ گفتم میخام کار راه بندازم .گفت من میدم فقط مادرت بیاد ضامنت شه .
خلاصه ۱۰ تومنو دادو من رفتم دنبال سالن گشتن .و بلاخره پیدا کردم .سریع تجهیزش کردمو و. یه سری تبلیغ دادمو و ۱ شاگردم گرفتمو شروع کردیم
۲ سال کار کردم ماشین خریدم طلا خریدم تا اومدم برم سراغ اون وامه برا خرید زمین ، تورم شدو دلار رفت بالا و زمین ۲۰ برابر شد
و من گفتم ای دل عاااافل .و خلاصه کم کم فهمیدم انگااار زیادم به بیزینس معماری علاقه ندارما ، یعنی ۱۰۰ ٪ علاقم نبود .
گذشت چند سال توی همون سالن کار کردم و فایل گوش میدادم فایل گوش میدادم تا فهمیدم که چه بیزنسی دوس دارم
حدود ۳ سال طول کشید استاد ولی فهمیدم من عاشق تجارت هستم .
واردات و صادرات
سفر کردن به کشورها
دیدن فرهنگهای مختلف
و این شعل ۱۰۰٪ من شد .
از ابتدای فهمیدم اما قدمی بر نمیداشتم و جسته و گریخته آموزش میدیدم توی اینستا
تا گذشت و امسال گفتم بااااااااید شروه کنم
با گفتنش که من تاجر نمیشم ، باید استارت بزنم
همون پارسال یه آقای تاجری رو پیدا کرده بودم اینستا که دنبال میکردمشون
اتفاقی پیام دادم اردیبهشت امسال و کلی خواهش وتمناااااااااااااا که شما به من یاد بدید و برام پشتیبانی بزارید ق
قبول کردن ولی گفتن من ۴ حلسه میزارم و جلسه ای ۱ میلیون .و ۶ ماه پشتیبانی
متم قبول کردم و سریع ۴ میلیونو ولریز کردم
در ضمن این ۴ میلیون مالِ خریدِ خونمون بود .چون من و همسرم اردیبهشت داشتم دنبال خونه میگشتم برای خرید.خلاصه ازون پول برداشتم و بعدا معجزه ولر از کسی که پول طلبکار بودمو نمیداد ۵ تومن پولمو پس داد و گذاشتم روی پول خونه
اولین جلسه اموزش گذشت و هرچی استاد گفت من بلد بودم و کلی هم تشویق شدم و پشتیبانی به جای ۶ ماه شد ۸ ماه 😅
من هنوز ۱ جلسه از آموزشم مونده ولی با ۲ تفر تاجر افغانستانی صحبت کردم و الان جنس و محصولمو انتخاب کردم و همین روزاست که اولین صادراتمو انجام بدم 💪💪💪
هیچ کسی رو از اول نداشتم کمکم کنه جز خدا .من از ۲۲ سالگی فقطو فقطو فقطططططط خودم بودمو خودم
پول قرض دادم ، برای بقیه خرید کردم
کلی کار بقیه راه انداختم ولی ۱ بار یکی پشتمو نگرفت جز خداااا
از همون اول هم همه بهم خندیدن .از همون زدن آرایشگاه تا این شغل جدیدی که انتخاب کردم
و از اول همه منتظر بودن من بگم نشد ، نتونستم
اما تونستم استاد
شد ، از خدا خواستم و شد
اما باورهایِ ثروتم ایراد داره هنوز که دارم روشون کار میکنم
استاد من مطمعنم تا ۲ سال دیگه ، به عالمه پرونده های صادراتی دارممممم که تموم موفقیت آمیز بوده
هم عشق کردم با این شغل هم به ثروت رسیدم
ممنون از شما که شبو روز من با صحبتهای شما میگذره🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام خانم زمانی .با آرزوی موفقیتهای بیشتر برای شما. منم چند ساله که به فکر تجارت هستم و عاشق صادرات و واردات و دیدن بازارهای جهان هستم اما موقعیتش برام پیش نیومده حالا از بی تجربه بودن و عدم آگاهی تو این حوزه گرفته تا نبود پشتوانه مالی اما خیلی دلم میخاد وارد تجارت بشم. از طرفی هم تو منطقه ما خیلی چیزها برای تجارت هست .از محصولات باغی. کشاورزی و گلخانه ای گرفته تا خرما و پسته
و از خدا میخوام که تو این مسیر راه رو برام هموار کنه و درها رو باز کنه.
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَستعین
سلام.
وقت همگی بخیر.
خیلی خیلی خوشبختم که هدایت شدم برای نوشتن کامنت برای این فایل .
به عنوان تمرین و رد پا باید بگم که؛
۱. لذت بردن از کار مورد علاقه (بیان تجربیات و نتایج،ساخت ابزار،منتاژ یه وسیله،معرفی ابزار مکان ، بر رسی یه فایل یا مصاحبه یا بازی جُک گفتن و … و … و …) جلوی دوربین وآپلود کردن در یوتیوب یا هر شبکه اجتماعی دیگر و کسب در آمد.
۲. ناخن کاشتن
۳.ماساژ دادن
۴. سکسولوژی
۵.بازی کامپیوتری و کسب در آمد با فروش همان اکانت.
۶. لذت بردن از مسافرت و کسب در آمد.
۷. ایر بی ام بی
۸.ساز زدن در خیابان و کسب در آمد.
۹. تست کردن غذاهای پادشاه و هر غذای لذیذ دیگر و کسب در آمد.
۱۰.زیر بغل بو کردن(جهت تشخیص خوشبو کننده ی متناسب با بدن و …) و کسب در آمد.
۱۱.
و من در حال حاضر و در مدار فعلی اگر می دانستم می توانم با صرفا جوشکاری لوله کشی گاز به آزادی مکانی* و سلامتی جسمانی و روانی و آزادی مالی میرسم که میدانم به همه ی این آزادی ها میرسم به جز مکانی اون هم در حد استاد که ابزار کارش فقط گوشی همراهش و اینترنت هست .
آخه من از جوشکاری گاز در این مدار لذت میبرم اما باور ندارم که می توانم ابزارهای جوشکاری را هر نقطه از دنیا از جمله در حال سفر با خودم حمل کنم . یه لحظه وایی خدای من همین الآن بهم گفته شد که آخه با ایمان؛چرا باور نداری که هرکجا که اراده کردی این ابزار ها به طور معجزه آسا برایت فراهم شوند؟؟؟مثلا فردی بگوید من همه ی ابزار های لازم برای جوشکاری را دارم شما فقط فلان مکان را گاز کشی کُن.
من باور و ایمان دارم که در مدارهای بالاتر و با شناخت بیشتر خودت شغل و ایده هایی الهام می شود که من را به آزادی های؛مالی،مکانی سلامتی و هر آزادی دیگری برساند.
تا ملاقات درمداری دیگر بدرود.
به نام خدای وهاب❤️❤️
سلام به استاد خوشتیپ و دوستداشتنی 😊
سلام به مریم جون و تمامی دوستان بهشتی😊
استاد بخدا از کلامتون گوهر میباره تک تک حرفاتون و باید با طلا نوشته یعنی عمل کردن به هر کدوم از این مباحث میتونه یه بهشت زیبا رو برای هر فرد بسازه 👌
خدارو هزاران بار شکر میکنم برای وجود باارزش شما توی زندگیم و هدایتم به این مسیر الهی❤️🙏
هدایت شدم این کامنت و بنویسم که هم به سوالات شما پاسخ بدم و م باورهام تقویت بشه در راستای علاقه و ثروت
سوال اول: شغل هایی که تا ده سال پیش وجود نداشت و الان تعدادی از افراد دارن از این مشاغل کسب درآمد میکنن؟؟
۱- قهوه فروشی که همه ما میبینیم سرتاسر شهر پر شده از مغازه های قهوه و تعداد بسیار زیادی از مردم دارن از این راه پول میسازن شغلی که تا همین ده سال پیش اصلا نبود یا اگه وجود داشت به مقدار خیلی کم و الان علاقه مندان بسیاری دارن در این کار پیشرفت میکنن و مردم مشتاقانه حاضرن برای این کار پول پرداخت کنن
۲- بلاگری در اینستاگرام که از بچه دختر و پسر گرفته تا افراد جوان و بزرگسال و مسن که دارن در این حرفه کار میکنن و روزانه میلیونی درآمد دارن
۳- یه مغازه توی شهر خودمون هست که فقط سیب زمینی سرخ کرده میفروشه اونم تو یه منطقه معمولی و داره از همین راه ثروت میسازه
۴- توی بازاری که خودم مشغول کار هستم یه تایمی بود دو نفر میومدن درب ورودی بازار با لباس ها و ظاهری عجیب و چهره ی خاص به مردم خوش آمد گویی میکردن و پول میساختن و کلا کارشون همین بود
۵- داخل استخرها افرادی هستن که کارشون ماساژ هستن و از هر فرد مبلغ بالایی دریافت میکنن و اتفاقا خیلی هم تقاضا داره و عده ای زیادی پول پرداخت میکنن یا همین صندلی های ماساژ که داخل بازاراها و مکان عمومی زیاد دیده میشه البته که ماساژ از زمان های قدیم وجود داشته ولی الان با هزینه های بالا داره کار میشه و عده ای مشتاقانه پول پرداخت میکنن
۶- تو باشگاهی که میرم یه ایده طراحی کردن لاغری با چوب و افرادی زیادی هستن که مربی ها با چوب نواحی شکم و پهلو و ماساژ میدن که سریع تر چربی های اون قسمت بسوزه
۷- فضای اینستاگرام پر شده از افرادی که با استعدادهایی که دارن از هنر و نوازندگی و موسیقی و ورزش و ساخت کلیپ های فان و آشپزی به شیوه های مختلف و گذاشتن روزمرگی های زندگی و کارهای کوچیک و ساده دارن فعالیت میکنن و با جذب فالور بیشتر هزینه های زیادی از طریق تبلیغات دریافت میکنن
اینا مثالهایی بود که به ذهنم رسید و نوشتم
حالا راجب علاقه ی خودم بگم
استاد من از بچگی انقد شنیدم که درستو بخون تا در آینده موفق بشی و این باور اشتباه تو وجودم جلوی حرکت من و گرفته بود و فکر میکردم تنها راهی که میشه افراد موفق بشن و به ثروت برسن تحصیلاته که خداروشکر از وقتی با شما آشنا شدم و وارد این مسیر شدم این باور توی ذهنم شکست مخصوصا با کار کردن روی دوره روانشناسی ثروت ۱ که شما مفصل باورهای اشتباه و میگین و یکی از اون باورها تحصیلاته و شکستن این باور باعث شد برم سمت علاقه م و به لطف خدا الان دارم از زندگیم بی نهایت لذت میبرم یعنی وقتی دارم آموزش میبینم و هر روز یه حرکت جدید یاد میگیرم و مهارت هام زیاد میشه اون لحظه ها برای من مثل تفریح و سرگرمی هست و اصلا برام عذاب آور نیست
مربی خودم بهترین الگو هست که بهم نشون میده از این طریق هم میشه ثروت ساخت
و واقعا دیدن اون بهم ثابت میکنه که وقتی در مسیر علایقت هستی میشه هم لذت ببری و هم پول بی نهایت بسازی
مربی من الان پونزده ساله از ساعت هشت صبح تا نه شب توی آب در حال آموزش دادن شنا هست
چی باعث میشه یه آدم اینجوری کار کنه؟؟
همون عشق و علاقه و اهرم رنج و لذت در رابطه با اون هدف باعث شده این تایم کار کنه و لذت ببره و همیشه هم از عشق به کارش و درآمد بالایی که میسازه با من حرف میزنه و میگه من بی نهایت شاگرد و آموزش دادم و افراد از شهرهای مختلف میان که فقط من بهشون آموزش بدم
و مربی من یه الگوی خوبه برام و بی نهایت تحسینش میکنم
استاد مرسی ازت برای فایلهایی که با عشق رایگان در اختیار ما قرار میدی تا به پیشرفت جهان کمک کنی🙏🙏
به امید دیدار ✋
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان
شغل هایی که الان به ذهنم میاد که قبلا اصلا شغل نبوده و اگه به کسی میگفتی که این موضوع قراره یه بیزنس بشه واقعا میخندیدن .یکی از اون شغل ها مربی های سخنوری و فن بیان هستن که یاد میدن که چطور بهتر و زیباتر صحبت کنی و اگه قبلا به کسی میگفتی که بیا بهت یاد بدم که چطوری حرف بزنی و بهم دستمزد بده حتما میزد تو گوشت ولی الان خیلی هم براش پول میدن یا مثلا توی حوزه کاری خودم که تعمیر خودرو هست اگه قبلا به کسی میگفتی که تو نمیخواد بری در مغازه ها شاگردی بیا تامن انلاین بهت تعمیر خورو را یاد بدم حتما میخندید و میگفت مگه میشه که پشت گوشی یا کامپیوتر یادبگیری که چطور اچار دستت بگیری و ماشین تعمییر کنی ولی الان میبینم که خیلی از همکاران دوره های انلاین میزارن و درامد های عالی هم دارن و حتی دوره های حضوری هم میزارن ولی باقیمت خیلی بالا ولی افراد باعشق ا ن بها را میپردازن تا تو حوزه کتریشون پیشرفت کنن .
حالا در مورد اینکه اگه من باور کنم که اون چیزی که عاشقشم میتونه برای من ازادی و ارامش و خوش بختی بیاره سراغ چه کاری میرم حتما میرم تو کار تعمییر خودرو البته همین الان هم هستم تو این کار ولی اگه اینا بصورت بنیادین باور کنم خیلی تعهد و عشق و علاقه من بیشتر میشه و واقعا انگیزه میگیرم که اقا میشه از همون کار هم میشه پول ساخت .
۰۰⚘🌷⚘🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استادم که فقط حق میگه
سلام به همه ی دوستا خوب
استاد خیلی جالبه اخه خیلی جالبه که فایلی رو در روزی میگذارید روی سایت که دقیقا همون مسیله و موضوع چالشیه که همون روز داریم و گاهی توش حیرانیم و وقتی فایل رو میبینم دلم اروم میشه و دلم روشن میشه و جواب سوالم رو میگیرم. اینو قبلا هم گفتم اما هربار شگفت زده میشم و ذوق زده. واقعا بر چه اساسی هر فایلی رو در همون روز قرار میدین؟😍😍😍😍😍
استاد درمورد دو تا سوالی که پرسیدید
خب هم شما چند دفعه صحبت کردید و دوستان هم چفتن درمورد کارهای توی شبکه های اجتماعی که جدیدا درامد زا و مبالغ بالا ایجاد میکنن
من درمورد شغلی که تا چند سال پیش اصلا نبود لااقل درمحل زندگی ما و جدیده برای ما
در این سالها که روابط ایران و عراق خیلی زیاد شده تعداد خیلی زیادی عراقی به ایران هم برای زیارت هم برای سفر و تفریح میان و ون پولشون خیلی با عرزش تر از پول ایرانه حسعبی هم خرج میکنن و پول میدن توی خوزستان که یک قسمتش عربها هستن بخعطر اینکه اینجا زندگی کردن هم زبون مادری و هم فارسی رو خوب بلدن
اینا میان به عنوان مترجم همراه عراقی ها توی مسافرتها همراهشون میشن و چه پولهایی هم میگیرن که و اینکار رو هم بدون اینکه زحمت خاندن مترجمی یک زبان دیگه انجام بدن، یعنی از زبان مادریشون درامدزایی میکنن
زنان بی سرپرست زیادی رو هم میبینیم که با زنای عراقی ها دوست میشن و در مسافرتهای خانوادگی باشون همراه میشن و هم حقوق میگیرن هم به سفر میرن و هزینه هاشون با عراقی هاست.
این شغلیه که تا چند سال پیش لااقل در اینجایی که ما هستیم نبود.
حالا درمورد کار و حرفه ای که ادم عاشقشه
شاید بیشتر زمینه های هنری و ورزشی اینطور باشه که باورپذیریش عمومی کمتره که اینها بشه ازشون درامد داشت
اما من:وقتی فکر میکنم و خیلی وقتها فکر کردم و اونموقع که میخاستم وارد موضوع مورد علاقم بشم خیلی خیلی بش فکر کردم که چه کاریه که وقتی برم سراغش خیلی عاشقشم و عاشقانه انجامش میدم و فوق تلعاده حس خوبی دارم و ازش خسته نمیشم و خیلی دوس دارم که اگر قراره کار و فعالیت کنم در این زمینه باشه چی هست؟و اون کشاورزیه، خیلی دوستش دارم چند سال بعد دیپلم برا این نرفتم که جا افتاده بود که این رشته بازار کار نداره
اما بالاخره به لطف این اگاهی ها رفتم سراغش و اتفاقا الان میبینم چقدر وسیعه زمینه فعالیت و درامد زایی و و اوووووو هر چی بگم کم گفتم خیلی وسیعه
و من هم وقتی درس مربوطبه این رشته رو میخونم کلی ذوق میکنم
قبلا که رشته های دیگه رو میخوندم اصلا تمرکز نمیتونستم بکنم و هیچ واحدی رو پاس نمیکردم اما حالا تمام دروس رو با نمرات بالا قبول شدم و شدم استعداد درخشان و سریع هم وارد ارشد و اینقدر ایده هست که بشه انجام داد که حدنداره و از بابت کار مطمینم.وقتی عملی اینکارو انجام میدم چقد ذوق میکنم. یکبار داشتم قلمه میگرفتم و خواهر زادم پیشم بود.گفت خاله حس و انرژی خوبی که داشتی رو من هم حس کردم که چقدر حس خوبی داری و اون پیش من میخکوب شده بود همینطور نگام میکرد و فقط میخاست پیشم باشه و کمکم کنه.
من عاشق کشاورزی و باغبانی هستم. عاشق
و
اما
استادم
یک سوال
دقیقا چرا و دقیقا چی باعث میشه که ما نمیدونم سرگرم چی میشیم که اونقدری که باید وقت نمیزاریم برا عشقمون جوری که غرق بشیم حل بشیم توش
چیزهای دیگه مشغولمون میکنه!!
شاید اینکه مثلا من پاشنه اشیلم که ضعف دارم توش والبته دارم روش کار میکنم مدتهاست روابطه و قدرت شخصیتی و روحی هست
همون عزت نفس و اعتماد بنفس و تا به حد قابل قبول و استیبلی تو این مورد نرسیم انگار درگیریم همینطوری و قدرت کافی برای فعالیت در زمینه مورد علاقه نداریم
کاش در این مورد لطف کنید و بیشتر صحبت کنید و روشنتر کنید
استاد من خیلی از شما سپاسگزارم خیلی خیلی
خدایا شکرت
در مسیر درست باشیم همه ان شالله
به نام خدای عشق و زیبایی
سلام به استاد و بقیه عزیزان گرامی
اول اینکه با شنیدن صحبتها و آگاهی های این فایل دوباره به فکر جلسه سوم قدم اول افتادم که برم از آگاهی ها و کامنتهاش استفاده کنم
چونکه محتوای اصلی اونم در همین موارده
و اینکه استاد واقعا کسی که حرف مورد علاقه منو از صمیم قلب میگه که یه عمر تشنه اش بودم شما هستی چونکه اصل همینه که آقا برو دنبال کاری که بهش علاقه داری شغلی رو برا خودت انتخاب کن که واقعا عشق و علاقه قلبی داری نه اینکه فقط دل خوش کنی به اینکه من برم سر یه کاری یه حقوقی بگیرم و ….
استاد منم حرف شما رو تایید میکنم که اکثر جامعه و خانواده با حرفها،افکار،باورها و عملکردهاشون یه عمر کردن تو مغزمون که تو نمیتونی تو کار موردعلاقه ت به ثروت برسی و به همین دلیل هم اکثرا میرن سراغ کاری که بهش علاقه ندارن و چقدر با خود من گفتن اینجور حرفهای محدود کننده رو
چونکه علاقه قلبی من در هنرهای رزمی ست
یه عمر مدام کردن تو مغزم که تو این کارها تو ورزش پول و آینده نیست و یه عالمه از این چرندیاتی که خودشون اعتقاد و باور دارن و سوال همیشگی من این بود شماهایی که این حرفارو به من میزنید پس چرا اکثرتون توشغل تون خوشحال و خوشبخت واقعی نیستید و اون احساس شادابی و علاقمندی رو که باید داشته باشید رو ندارید پس شما الگوهای مناسبی برا من نیستید اما کسی مانند استاد واقعا بهترین الگو برا منه چونکه داره اصل و اساس رومیگه و هم اینکه تو عمل داره نشون میده
یادمه از همون بچگی تو هر باشگاهی که میرفتم این سوال برامبود که چرا این مربی باشگاه که من عضوش هستم اونجور که باید تمرین نمیکنه و تمرکز و ارزش قائل نیست برا تمرینات خودش و بقیه و چرا اکثرشون یه شغل دیگه هم دارن انجام میدن در کنار این رشته ورزشی و احساسم نسبت بهشون بد میشد چونکه من برا خیلی چیزها احساسم خیلی قوی ست بااینکه یه عمر ذهنم خیلی مقاومت ها و مخالفت ها داشت اما اینقدر سعی و تلاش کردم که خودمو تسلیم احساس قلبم کنم نه نجوا و باورهای محدود کننده ذهنم
من مدتهاست که با کسب این آگاهی ها شغل های قبلیم رو بوسیدم گذاشتم کنار و الان فقط تو کاری که بهش علاقه دارم هستم «هنرهای رزمی»
من واقعا از همون زمان کودکی و نوجوانی دیوونه این کارها بودم و هستم و الان دارم فعالیت میکنم اما بقول شما استاد این باورهای بنیادین من هنوز بصورت پاییدار تغییر نکرده چونکه ذهن من از بچگی یه جور دیگه شکل گرفته الان که فکر میکنم میبینم خدای من چقدر باورهای محدود کننده و وحشتناک توسط خانواده،جامعه،رسانه ها حتی صحبتهای خیلی از ورزشکارهای بزرگ رفته تو ناخودآگاهم که آقا تو ورزش حقتو میخورن،ثروت زیادی نیست،و….
چندروز قبل یکی از دوستان ورزشکار و هم باشگاهی قدیمم باهام تماس گرفت و داشتیم باهم یگه حرف میزدیم بعد من بهش گفتم تو دوتا شغل قبلی من که بهشون علاقه نداشتم چه پیشنهادهای بزرگ درآمدی شد اما من بخاطر عشق به کار موردعلاقه خودم که این رشته ورزشی هست قبول نکردم و فقط میخوام توهمین کار مورد علاقم رشد و پیشرفت کنم و ثروتمند بشم ،یهو به من گفت نه نه نه اشتباه نکن ورزش مافیا داره پارتی بازی داره و و و
من دیگه هیچی بهش نگفتم پیش خودم فقط براش دعا کردم و گفتم واقعا برات متاسفم که بعد این همه سال هنوزم مانند اکثر مردم افکارهای محدود و پوسیده داری و مانند استاد پیش خودم گفتم واقعا فایده نداره برا خیلی از آدمها بخوای توضیح بدی یا بحث یا ثابت کنی،
بلکه فقط باید به مسیر خودت ادامه بدی و رو باورهای خودت کار کنی چونکه خیلی از آدمها باید ضربه های خیلی زیاد بخورند تا بفهمند،،
کاری که بعنوان شغل انتخاب میکنی چیه:
من با قدرت میگم هنرهای رزمی ست بلکه فقط نیازمند اینه باید رو باورهای ثروتسازم بصورت بنیادبن کار کنم چونکه هنوز خیلی از باورهام ساخته نشده و خیلی ذهنممقاومت داره اما ابنو واقعا درک میکنم وقتی شغل موردعلاقه ت باشه اصلا خستگی برات معنا نداره بلکه فقط با عشق و لذت میخوای انجامش بدی چونکه این اصل موضوعه،،
و آدمهایی که احساس عشق واقعی رو به جهان نشون میدن و باعث گسترش و ارزش جهان هستند کسانی که میرن دنبال عشق شون و در اون کار عمیق میشند
نه کسایی که فقط بدنبال پول و درآمد هستند که اتفاقا به همونم نمیرسن
خدایا خودت به من کمک کن که بتونم سرجای خودم قرار بگیرم تا باعث گردش بهتر این چرخ دنده های دقیق تر و بهتر در جهان بشم
من باور به این دارم که با رشد و گسترش کارم باعث میشه که دیگران با استفاده از آموزه های من از خودشون محافظت کنند و از بدن با کیفیت تری بردخوردار باشند و یه عالمه آپشن های ارزشمند دیگه
ممنون از الگوهای خوب همگی.
به نام خدای مهربان
سلام
وقتی داشتم کامنتای این فایل رو میخوندم دیدم چقد عجیب چیزی که من نمیتونم بهش فکرم بکنم برای یکی عشقه
علاقه!!
و این برام مفهوم چرخ دنده ی هشت میلیاردی رو بهتر معنا کرد
و یه جمله ی دیگه ای خوندم تو کامنت ها که ازونجایی فهمیدم دنیا سراسر خیره که منو به سمت عشق و رویایی ک دارم بعد چندین سال کشوند
نمیدونم چجوری از تاثیری که روم داشت بگم. منم از همون ادماییم که کل مسیرو اشتباه رفته
از بچگی باهوش بودم سر همین رفتم به ریاضی, گفتن کنارش نقاشیت رو ادامه بده, هیچوقت یادم نمیره امتحانامو سریع میخوندم تا بشینم پای خلق تابلوم. خودمم باورم نمیشد تو 15 16 سالگی یکی از تابلوهای استاد فرشچیان رو خودم تو خونه بکشم بدون استادم
دانشگاه قبول نشدم ولی بازم هنر نرفتم همش از ترس, رفتم کامپیوتر ازاد
الان پنج شیش ماهه فارق تحصیل شدم خوب یادمه ترم دوم بود گفتم فاطمه تو اینجا چیکار میکنی ؟؟؟ اشتباهه خب
دوسال قبل یه نمایشگاهی برپا کردیم ولی فروش نداشت ولی یک ماه بعدش با شخصی اشنا شدم ک کارگاه داشت و انقدر همه چیز معجزه اسا بود. من تو سن بیست سالگی کلی ادم داشتم دورم که فقط زنگ و زنگ که سفارش بدن
و حتی یه عالمه شاگرد که میخواستن بهشون اموزش بدم
ولی امان از باورای اشتباه, گریم میگیره یاد اون همه باور اشتباه میفتم که هر روز سفارشاتمو کمتر کرد تا جایی ک دیگه بریدم گفتم هنر مال من نیست
پول نیست که حالا مردم بخوان خرج اینا کنند
اشتباهه
من ضعیف بودم و رها کردم, الان که داشتم میخوندم رویاهات تو رو میخوان یاد این افتادم من فقط یک حرکت کردم نمایشگاه زدم ولی بعد راههایی برام باز شد که خودمم میمونم تو اون روزها و وقتا
بعد لیسانسم افتادم دنبال کارای گرافیکی. الحق که عالیم بودم هم خلاقیت هنری داشتم هم هوش خوب
ولی دیدم نههه این مال تو نیست
فشار اطرافیان که چرا ازمون استخدامی نمیدی تو که رشتت متناسبه, تا اینکه نشستم اشک ریختم گفتم خدایا من هفت سال درسمو مسیرم اشتباه بود
تا اینکه کتاب رویاها فصل شیشو خوندم بعدش
هر روز قلبم مطئمنتر شد تو این چندهفته که دیگه نه
دست ب قلم شدم دیدم همین الان ده تا کار میتونم با نقاشیم انجام بدم
ذهن خیلییییییی مقاومت داره مخصوصا با تجربه اشتباه
ولی همینجور میزنم تو نت دنبال نقاشای پولداری که کاراشون حرفه ای هم نیست و حتی یکی بود تو ایران گرونترین تابلورو فروخت پارسال کپیی بود کارش
ولی نمیدونم چطور روی خودم کار کنم که انقدر ارزشمند بشه کارهام
چون ب چشم دیدم ب تکنیک نیست, اونی که بلدتر بود پول کمتری هم داشت
خودمم یکیش اصلا
من نمیدونم چطور باید از خدایم سپاسگزاری کنم که انقدر هدایت میکنه که
حالا اینجام
من فاطمه
عاشق رنگ درست کردن
عاشق رنگی شدن لباسام وقتی کارام اندازه هاش بزرگه
عاشق این خداییم که ایییین همه استعداد گذاشت درونم
وقتی میگفتید کردیت کارای منو به خودم ندید به خدای من بدید میگم ماها خیلی ناتوانیم هرکی هر ایده ای داشته الهام خدا بوده
و چقدر این خدا قشنگه
در پناه عشششق باشید
لبریز باشید
حس خوب و عالی
ثروتمند و خوشحال و متصل