نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 32

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    وقت همگی بخیر وشادی

    موفقیت به 2 عامل بستگی داره:

    شور و اشتیاق

    باور مناسب داشتن

    یعنی اگر شور و اشتیاق زیاد برای انجام کار مورد علاقه خود داشته باشیم ولی باورهای نامناسب داشته باشیم، دچار افسردگی و انفعال میشیم چراکه شور واشتیاق انگیزه زیاد برای حرکت ایجاد می کنه ولی باور نامناسب، مانع حرکت میشه، و شخص دچار تعارض روانی میشه ،

    پس لازم است قبل از اینکه وارد کار مورد علاقه خود بشیم ، فقط ورودهای سالم به ذهن بدهیم و منطق درستی از آن پیدا کنیم تا باورهای ما سالم بشه . در این صورت خوشبختی حاصل میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1333 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 186

    سلام استاد قشنگم و سلام مریم زیبا

    و سلام به همه همراهان این مسیر الهی و لذت بخش

    خدایا هزاران بار شکرت که امروز بهم فرصت دادی تا بیام این مکتب و باعشق بنویسم

    خودش خواسته و قطعا خودشم کلمات میده

    استاد قشنگم خدا میدونه من چقدر خوشبختم که در این برهه زمانی هستم که شمارو دارم

    و پیرو مکتب شما هستم حتی به اندازه سر سوزن هم که باشه

    قبلا و اون زمان که خیلی بچه بودم خیلی خیلی این سوال برام مطرح میشد تو ذهنم که من اگه زمان اماما یا پیامبرا بودم واقعا کدوم مکتب و کدوم حزبی بودم

    خیلی برام سوال بود

    و واقعا همیشه میگفتم نکنه اونقدرا گمراه و نادان بودم که سمت مخالف مسیر خداشناسی میرفتم

    یا برای اولین بار که فیلم جومونگ پخش شد با اینکه دبیرستان یا دانشجو بودم میگفتم کاش زمان جنگ امام حسین جومونگ بود و ارتش مقابل رو قلع و قم میکرد.خخ

    (ناگفته نماند من کلا به شدت ذهن خلاق و رویا پرداز و دور اندیش دارم)

    نمیدونم چرا اما همیشه تو کدوم جبهه بودن برام خیلی خیلی مهم بود

    و از وقتی به این سایت قدم گذاشتم فهمیدم من اونقدرا هم که فکر میکردم گمراه نبودم

    پس برای شناخت مسیر اقدام میکنم و پیگیرم

    و این یکی از خصوصیات خیلی خوبمه خدارو شکر

    خدایا شکرت

    در این فایل شما دارین از شور و شوق برای پولسازی و ثروت سازی حرف میزنین

    ولی من دلم میخواد این حجم زیاد از شور و شوق رو در زندگی کردن و زنده بودن داشته باشم

    حقیقتا من حتی یک روز هم قبل از ورد به این سایت زندگی نکردم همش تباهی

    و از وقتی عضو این خانواده شدم دارم زندگی میکنم

    و دلم میخواد این حجم شور و شوق رو هر روز برای زندگیم و زنده بودنم داشته باشم

    دلم میخواد هر لحظه ی زندگیم به جونم بشینه

    دلم میخواد وقتی خدا بغلم کرده فقط بازوهاشو فشار بدم و بوش کنم

    دلم میخواد این فرصت دوباره زندگی که بهم داده رو حتی ی لحظه شو تباه نکنم

    اصلا من عجیب عاشق زندگی کردنم و هر روز اولین شکرگزاری من این هستش که خدایا بی نهایت سپاس گذارم که امروز بهم فرصت زندگی دوباره دادی

    و مگه میشه چنین خدایی ثروت نده؟

    پول نده؟

    سلامتی نده؟

    رابطه خوب و همسر خوب نده؟

    اصلا شدنیه تو مرامش؟؟

    اصلا مگه خدا مقصد نیست؟

    خب ما این همه در تلاشیم به مقصد همه چی برسیم وقتی برسیم که همه چی هست که

    اصلا اصل داستان همین خدای قصه هاست

    برسیم بهش که همه چی تیک خورده

    و این شوق من صرف پیدا کردن خدای واقعی ست

    خدای رزاق

    خدای وهاب سلیمان

    خدای معجزه گر ساناز

    خدایی که خودش ساعت 6 و خورده ای منو بیدار میکنه میگه صبحونه بخور بزن بیرون

    میگه چه دلیلی داره تا 9بخوابی؟

    میگم بابا مشتری های من ساعت ده به بعد سروکلشون پیدا میشه

    میگه اگه من مشتری میارم ساعت 8 صبحم میارم که ثابت کرد حرفشو

    اون روز صبح گفت زود باش پاشو برو بیرون

    گفتم کله سحری من برم بیرون اخه تو خیابون چخبره

    گفت برو اش و سنگک بگیر برو پیش مادرت صبحونه بخورین

    آش؟؟؟؟؟

    من؟؟؟؟؟

    مگه تو نمیدونی من از اش و غذاهای ابکی و شل بدم میاد؟

    گفت همینکه گفتم

    گفتم نمیشه برم جوجه بگیرم یا کباب؟

    اینا خیلی خوشمزه هستن

    گفت 7 صبح هر جا دیدی دارن جوجه میپزن بگیر

    اونم شیراز

    تازه ملت ساعت 10 صبح پتو میزنن کنار

    گفتم باشه

    میگیرم و میبرم و منم آش میخورم

    خودت گفتی

    وقتی درو باز کردم و به مادرم گفتم خدا میدونه چقدر خوشحال شد

    من بعد از این همه سال زندگی اصلا نمیدونستم مادرم اش دوست داره

    گفتم خدایا تو چی میدونی که من نمیدونم؟

    مادر منه هااا

    من دارم باهاش زندگی میکنم؟

    و گفت فقط به دستاش نگاه کن

    ببین چه با لذت قاشق میزنه تو آش و میخوره؟

    گفت ببین حتی داره بدون نون میخوره؟

    دنبال چی هستی دختر؟

    این یعنی لذت

    این یعنی شادی درون

    این یعنی زندگی

    و من کاسه دوم رو هم پر کردم

    گفت ننه خیر ببینی ولی زیاده

    گفتم تو فقط بخور

    خدا داره درس زندگی بهم میده

    تو بخور و هیچی نگو بزار من یادبگیرم و بفهمم

    منم آش خوردم بعد از مدت خیلی زیاد

    خوشمزه بود

    طعم خدارو داشت

    حتی رنگ و بوش هم خدایی بود.

    انگار خدا عجین شده بود تو آش

    قورت میدادم و جان میگرفتم

    سفارش خدا بود

    به جونم نشست

    دیروز گفت دختر آروم بشین

    مگه تو همین 20 روز پیش ماشین داشتی که الان اینقدر بی قراری چرا چک کردن ماشین طول کشیده؟

    مگه تو چیزی میدونی که ادعات میشه اونا چیزی بلد نیستن؟

    مگه ابراهیم نگفت تو‌ وجود هر آدمی قسمتی از خداست به اون قسمت احترام بزار

    ؟؟

    اینارو میدونی و ی جنگ انداختی تو ذهنت؟

    گفت اون مهندسه کارشو بلده مگه ندیدی حیاط پر بود حتی مدل های بالاتر از ماشین تو؟؟؟

    اصلا زندگی چه رنگ و بویی داره وقتی خدا داره باهات حرف میزنه

    خدای من

    من چه تقلایی کردم و تو چه جوابی دادی

    تو بچین کلا

    من چیکاره ام

    اصلا بیا دوتا گوش دیگه هم بهم بده که هدایت تو که اومد من با اکو بشنوم تا آروم بگیرم

    من تو مسیر رفتن به دفتر همکارم

    تماس بگیرن بیا ماشینت ببر

    و من خدا میدونه چه بالی در بیارم

    اونم زمانی که گفته بودن حداقل 3 روز کاری زمان میبره

    و خدایا تو مهر منو بندازی تو قلب رئیس نمایندگی که خودش شخصا پیگیر ماشین من بشه و بگه تو دختر منی و بهت افتخار میکنم و خودمو همه کارای ماشینتو انجام میدم

    حتی شماره شخصیش بده که برای پیگیری ماشینت به خودم زنگ بزن

    من عاشق زندگی ام

    وقتی خدا میشه معجزه های هر لحظه من

    وقتی خدا این همه دست میرسونه تا من فقط لذت ببرم

    وقتی ماشینمو گرفتم دلم میخواست بغلش کنم و دنیا دنیا ماچش کنم

    هدیه بود

    هدیه از خدا

    اما ماشینم هیکلش بزرگ بود و منم ی دختره ریزه میزه

    ولی باید ی روز وقت بزارم نقطه به نقطشو ماچ کنم تا جونم آروم بگیره

    یعنی واقعا آروم نمیگیره تا ماچ نکنم

    دلم میخواد تمام نعمت های مقدسی که خدا همین ی سال اخیر بهم داده رو جلو چشام بیارم و بگم عشقی تو

    عشق

    بگم اصلا بلد نیستم برات صفت و موصوف بیارم

    فقط میدونم در جای جای وجود من رخنه کردی و من تماما شور و اشتیاقم که هر لحظه بیشتر و بیشتر داشته باشمت

    اصلا تمامت برای من

    دیگران رو حذف کن

    من برای داشتن تو از همه دنیا حسودترم

    تو باش فقط برای خودم

    تنها خودم

    تنها خودم

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1496 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان گلم

    من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی مابه خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنیم

    ردپای من درفایل186سفرنامه

    واقعاوقتی کاری که واقعادوست داریم روانجام میدیم چقدرحسمون خوبه چقدراحساس قدرت میکنیم کارمابایدهمون تفریح ماباشه که نه زمان رومتوجه بشیم ونه خستگی رو

    درموردجواب سوال اول یک شغلی هست که قبلانبوده وخنده داره که الان تودستشویی های بین راهی درجاده هاپول هم میگیرندوقتی کسی میره ازتوالت استفاده کنه ودرامدزایی میکنند

    یاهمین ادمینی وبلاگری اینستاوتولیدمحتوا

    یاهمین بلاگری رستوران مثل حمیدسپیدنام که بهش میگن مسترتسترکه الان کل جهان رستوراناشومیره وتبلیغ میکنه وثروت زیادی کسب کرده

    ودرموردسوال دوم من خیلی به سفروطبیعت علاقه دارم ودوست دارم شغلی داشته باشم که سفرکاری برم وهم ثروت خلق کنم مثل تجارت وگردشگری ومعاملات تجاری وملکی وشرکت های تولیدی وواردات وصادرات جزواین شغل هاهستند

    شادوموفق باشید

    احمدفردوسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    پروین کوثری گفته:
    مدت عضویت: 951 روز

    به نام خدای مهربان

    درود فراوان به استاد عزیزودوست داشتنی وسپاس از حرفهای زیبا وتاثیر گزارتون خداقوت

    همیشه درپناه خدای یگانه در سلامت وارامش باشید استاد عزیز

    بله خیلی از شغلها تا چند سال پیش شغل نبودن ولی الان نه تنها شغل هستن بلکه خیلی هم پرطرفدارن مثل شوخی فروشی استنداپ کمدی ناخن کار مژه کار بلاگر ورزش انلاین اموزش زبان انلاین لاینهای مختلف در زمینه پوست مثل بوتاکس زدن که چند ساله غوغاکرده ضایعات جمع کردن خیلی کارهایی که تا چند سال پیش حتی وجود نداشت ولی الان وجود داره خیلی هم پر درامده

    یه بلاگر از زندگی روزمرش مدام عکس وفیلم میگیره وتو صفحه اش میزاره ولی چقدر مخاطب داره چه کمپانی هایی برای اینکه از برند کیف وکفش تولید شده اش اون شخص استفاده کنه وتو صفحه منتشر کنه قرارداد های میلیون دلاری میبنده

    یه نا خن کار از طراحی گل وپروانه روی ناخن ها چه پولهایی میسازه یه مژه کار با چسبوندن چند تار مژه به مژه هر فرد فقط واسه اینکه پرتر وبلندتر شه چقدر پول میگیره

    یه کمدی کار چقدر پول میگیره تو یه برنامه ده دقیقه مخاطبو بخندونه فقط برای خندوندن فقط برای اینکه این احساس رو داره که میتونه بخندونه ولایق هست که دیگران بهش توجه کنن ووجود بامزه ای داره وخیلی چیزای دیگه

    وچقدر راحت افراد دارن پول میسازن تازه این تو ایران تو خارج از کشور که اینترنت ازادتره که از اینم راحتر دارن کار میکنن واز اینم متنوع تر

    چقدر خانم هایی رو میشناسم که از خرد کردن سبزی واسه دیگران پول میسازن یادم بچه بودم مامانم سبزی میخرید می شست بعد یه روز کامل با یه چاقو اونارو خرد میکرد ولی الان کار راحت شده ادمایی هستن که دستگاه حرفه ای دارن ودر روز صدها کیلو سبزی خردشده به مشتری تحویل میدن وچقدر هم خوب سود میکنن

    هر روز هم فرصتها بیشتر میشه هم کار برای پول ساختن راحتر ولی اینو کی باور میکنه اونایی که دارن از این فضاها پول میسازن باورش کردن ودارن انجامش میدن ولذت میبرن خداروشکر که هستن ادمهایی که باور کردن وانجام دادن والگو شدن

    استاد کار خود شما تا چند سال پیش وجود نداشت ولی الان تو کل دنیا افراد از حرف زدن دارن پول میسازن وخود شما از حرف زدن به راحتی دارید پول میسازید تفاوت شما بابعضی از اونها اینه که شما از حرفهایی که مسیر زندگی رو تغیر میده اینکارو انجام میدیدو دیگران شاید به شکل های دیگه ولی همین هم یه هنر خیلی بزرگه که باو رکنی حرفهات ارزشمنده وخیلی ها حاضر هستن برای شنیدنش بهای گزاف بپردازند اصل کاری هست که داره انجام میشه اصل نتیجست اصل باوراون فرد به خودشه تغییری که میتونه در جهان وادمها ایجاد کنه

    ولی ذهن منطقی خیلی قویتر از منه دانستن من کمکی به من نمیکنه وتغییر باور از کارکردن در معدن هم سختتره ولی باید بشه که عوض شه چون راه دیگه ای نیست ومیشه که بشه چون خیلی چیزها شده پس الان هم میشه باورهارو بهتر وبهتر کرد

    کاری که من دوست دارم انجام بدم واصلا ازش خسته نمیشم شاید از نظر دیگران سخت باشه وخیلی ها دوستش ندارن وهمیشه دنبال کسی هستن که این کارو براشون انجام بده ولی من عاشقش هستم تمیز کردن خونه اس

    هر خونه ای باشه من وقتی تمیزش میکنم لذت میبرم اصلا خسته نمیشم از خیاطی کردن هم خسته نمیشم وقتی یه چیزی میدوزم اصلا خسته نمیشم تا تموم نشه من نه گرسنه میشم نه تشنه

    ولی نمیخواستم هیچ وقت از این کارا پول بسازم چون فکر میکنم کارای راحتری هم هست که من عاشقشونم واز نظر فیزیکی خیلی راحتر هستن مثل موسیقی مثل دوچرخه سواری مثل اسب سواری من عاشق اینکارام اگه بخوام کاری رو که دوست دارم انجام بدم وازش پول بسازم اسب سواری وسنتور زدن رو انتخاب میکنم نمیدونم شاید اینکارهارو هم انجام بدم وبعدش ببینم سخته وذهنیتم عوض شه نسبت بهش برای همین از خدا هدایت میخوام که منو به مسیر اسان هدایت کنه

    من کار فروش رو هم خیلی دوست دارم فروش ماشینهای لوکس وشیک خیلی دوست دارم کار فروش تو زمینه ماشینهای خارجی ودرجه یک رو داشته باشم یه نمایشگاه اتومبیل خوشکل یه شرکت وارد کننده ماشینهای خوشکل مثل مازراتی مثل بنز فورد بی ام دبلیو ماشینهای شرکت KIA

    سفر رو هم خیلی دوست دارم برم سفر نقاط مختلف این دنیای وسیع واز سفر کردن پول بسازم نمیدونم چطور میتونم از سفر کردن پول بسازم واسه خودم ولی من عاشق سفرم من عاشق فیلم گرفتن از چیزهای قشنگ کوچیک وبزرگم همین جا یی که هستم یه درخت جلوی مغازمه اینقدر دوسش دارم تو مسیری که از خونه تا اینجا میام یه فضاهای سبز هست خیلی دوسشون دارم تو اتاقمو پر گل کردم که صبحها روبه روی گلها چشم به جهان باز کنم خدایاشکرت برای این زیبایی ها بله استاد الان که نوشتم ونوشتم به این تقطه رسیدم که من عاشق سفرم واگه بخوام پول بسازم از عشقم سفر رو انتخاب میکنم مسیرهامو هم میزارم به عهده خدا که هدایتم کنه چون خیلی قشنگ بلده ببره به اونجایی که به عقل جنم نمیرسه خدایاشکرت برای این لحظه خدایاشکرت برای این صفحه خدایاشکرت برای این احساس خدایاشکرت برای این متن خدایاشکرت برای این فایل خدایاشکرت برای این استاد خدایاشکرت برای این جهان واجازه ای که دادی در اون زندگی کنم استاد گفتم سفر یاد سفرهای شما افتاد وخودمو دیدم که دارم همه اون جاهای قشنگو میرم ومیبینم ولذت میبرم وحالم یه حال دیگه شد خداروشکر که از قاب دوربین شما جهان رو زیباتر دیدم وشنیدم خدارو برای همه چیزهای زیبا سپاسگزارم خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    معصومه سلمانی پور گفته:
    مدت عضویت: 1055 روز

    بنام الله مهربان

    سلام استادای نارنینم

    درمورد پاسخ به سوالتون

    شغل مورد علاقه من؟!

    استاد من زمانی که یادم میاد هر کاری رو شرو کردم برای رفع نیاز مالیم بود نه از روی علاقه واقعی

    کار بیمه کردم اموزش گلدوزی و ابرنگ و شمع سازی و چاپ و فروشندگی و خیلی شغلهای دیگه

    فقط اینو میدونم که باید انجام میشده تا بزرگم کنه رشدم بده ،تو هرکدومش سختیای خودشو کشیدم و تجربه گرفتم

    شغلی که با عشق و علاقه بخوام انجام بدم رو به قطع نمیتونم بگم پیدا کردم یا نه اما چندتا کاری که عاشقشونم یکی کار با رنگ و تصویرسازیه که استارتشو زدم تا اموزش بیشتر ببینم و تجربه کنم و یکیش عاشق طبیعتم اینکه برم بگردم و لذت ببرم و تجربه کنم مثل افرادی که میرن به دل کوه و طبیعت فیلم میگیرن و مستند درست میکنن و ماجراجویی دارن اینجور کارا و درامدهای فوق العاده بسازم ولی هنوز موقعیتش پیش نیومده ولی میدونم به وقتش انجام میشه اگه بخواد بشه.میرم تجربه میکنم تا بلاخره پیدا کنم شغل مورد علاقم رو .

    فعلا برای اینکه بیکار نباشم و درامد داشته باشم جایی مشغولم که امروز به ذهنم اومد چرا با عشق همینو کار نمیکنی حداقلش اینه که کار با دستگاه ها رو بگیاد میگیری شاید بعدا بکارم بیاد . البته اینم بگم ازادی زمانی دارم تو اینکار و با افراد کمی در ارتباطم و اینا اولویتهامه و درامد که هنوز باید کار کنم رو باورام ولی کنارش کلاسای تصویرگری و دوره های مربوط رو میرم تا جلو بیفتم و با عشق بیشتر کار کنم تجربه بدست بیارم و درامدهای عالی بسازم بلطف الله . چیزی که میدونم اینه که باید دوره هارو بگذرونم که همینم هدایتهای الله مهربانم بوده وگرنه قدمی برنمیداشتم. پس ‌بقیه قدمها هم در زمان مناسبش گفته میشه بعم.

    ان شاا.. بیام به زودی و زیر همین کامنت از شغل رویاییم بگم

    که هم ازادی زمانی داشته باشم

    هم مکانی

    هم استقلال مالی

    هم اسان و بهتر و لذت بخش تر

    ارزوی بهترین بهترینها رو براتون دارم

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 712 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 15 شهریور رو با عشق مینویسم

    دروغ نگو

    مگه نمیخوای مثل من بشی پس سریع درستش کن

    این پیام پر رنگ امروز خدا برای من بود

    من از صبح ساعت 9 حاضر شدم و رفتم بازار حسن آباد کاموا بگیرم تا گل ببافم و ببرم بفروشم ،کامواهام تموم شده بودن

    وقتی رفتم خرید کردم و برگشتم پانزده خرداد و گیره تق تقی خریدم و از اونجا رفتم خانی آباد تا چوب آینه دستی بخرم

    تا ساعت 4 بعد از ظهر بیرون بودم

    انقدر جمعیت زیاد بود تو بازار

    همه برای خرید اومده بودن و خداروشکر میکنم انقدر فراوانی هست که پر از لوازم تحریر ،پوشاک خوراک و همه چیز هست

    خداروشکر میکنم

    وقتی برمیگشتم سوار بی آر تی بشم کارتم پول نداشت ،مسئول شارژ گفت پول بده یکی کارت بزنه

    اولش حواسم نبود که 10 هزار تمن تو کیفم پول دارم

    گفتم من پول ندارم ،دستگاه نیست من با کارت بانکی شارژ کنم ؟

    گفت نه و من باز گفتم پول ندارم که یهویی خدا بهم یادآوری کرد پول داری و من چون گفتم پول ندارم و دستم پر وسیله بود ،حوصله نداشتم کیفمو باز کنم و از طرفی گفتم بذار بعدا دو بار کارت میزنم ،من که همیشه میزنم

    به حرف خدا گوش ندادم و هی گفتم پول ندارم و گفت برو

    بعد هی صدای خدا رو میشنیدم هی میگفت دروغ نگو چرا دروغ گفتی

    سریع ببر پولو بده

    منم دو اون چند ثانیه داشتم با خدا بحث میکردم میگفتم خب بعدا میدم چه اشکالی داره باز میگفت دروغ نگو

    تو نباید دروغ بگی سریع برو و پول کرایه رو بده

    گفت مگه تو نمیخوای به من نزدیک بشی ،به نور من و مگه نمیخوای چهره ات زیبا باشه

    چرا دروغ گفتی وقتی یادت اومد تو کیفت پول داری

    سریع برو و پول کرایه رو بده

    منم چشم گفتم و رفتم و پول رو دادم برگشتم

    خیلی این صدا بلند و بلند تر میشد وقتی من مقاومت میکردم که پول بی آر تی رو ندم

    خوشحالم از اینکه رفتم و کرایه رو دادم

    سعی میکنم بیشتر به حرفای خدا گوش بدم

    شب وقتی داشتم گل میبافتم و به فایلای اینستاگرام گوش میدادم

    عجیبه یهویی متوجهش شدم

    داشتم تو اینستاگرام دوباره فایلای تیکه ای استاد رو میدیدم و صحبتای الهی قمشه ای

    یهویی دیدم مصاحبه افراد موفق رو نشونم میده

    انگار باید بیشتر و بیشتر به خودم الگو هارو یادآوری کنم

    چون تو یه فایلی استاد میگفت که چجوری باوراتون تغییر میکنه؟ راهش معرفی الگو به خودته و باید هر روز الگوهارو به یاد بیاری و به خودت تکرار کنی

    یه لحظه گفتم ببین طیبه چرا مثلا اینا رو اوایل ورودم به سایت یا مسیر آگاهی نمیاورد

    چرا الان میاره و انقدر پشت سر هم میاره که متعجب شدم

    چقدر کار خدا دقیق برنام ریزی شده هست خوب بلده چه وقت چه چیزایی رو بهم تاکید کنه

    امروز بی نهایت عالی بود و از خدا سپاسگزارم بابت همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    باران محمدی گفته:
    مدت عضویت: 477 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دوستان ،

    واقعا شور و اشتیاق ارتباط مستقیمی با موفقیت داره ، تجربه ای که من خودم طی چند ماه گذشته داشتم این بود که من علاقه خاصی بہ آموزگاری داشتم ولی حرکت خاصی نزده بودم حتی سال گذشته یکی از دوستام هم بهم پیشنهاد داد که بریم دوره های مربی گری و آموزگاری را بگذرونیم حالا به هر دلیلی من نرفتم ولی سه ماه اینده باز به پیشنهاد همون دوستم که احساس میکنم یکی از دستان خدا در زندگی من بود این دوره ها رو گذروندم و چون علاقه خاصی داشتم و با وجود اینکه همزمان کلاس های مجازی دیگه ای هم داشتم آزمون های دوره را دادم و با بهترین نمرات مدارک مربوط را کسب کردم و بعد از اون همه چیز به صورت روال داره پیش میره ، طوری که من عضو یک گروه کاریابی شدم و در همونجا چندین پیشنهاد برای آموزگاری و مربی گری داشتم که به خاطر دوری مسیر پیشنهادشون رو رد کردم ، درصورتی که خیلی ها در همون زمینه دنبال کار بودن ،،

    یه روز که داشتم تو خیابون های نزدیک خونمون قدم می زدن گفتم یه سر به مدرسه غیر انتفاعی که نزدیک خونمون بود زدم انتظار پاسخ مثبت شنیدن رو نداشتم گفتم سر میزنم هر چی که خدا خواست ولی مطمئن بودم بلاخره یه جا استخدام میشم ، وقتی وارد مدرسه شدم ذوق خاصی داشتم با مدیر صحبت کردن سابقه رو پرسید گفتم اصلا سابقه ندارم ولی آدمی هستم که در مورد کاری که علاقه دارم تحقیق و مطالعه زیاد داشته باشم که خودمو حداقل به مربیای با سابقه برسونم ، مدیر مدرسه قبول کرد و گفت مدارک بیار ،، یعنی شور و اشتیاقی که داشتم چند برابر شد و چقدر سپاسگزار خدای خودم که چقدر قشنگ زندگی منو مدیریت میکنه ، مدیر مدرسه گفت تماس می گیرم ، همین مدت من تمرینات کلاس مجازینو تموم کردم ارسال کردم خیلی به موقع و خیلی قشنگ بعد اتمام تمرینات کلاس مجازیم ، مدیر زنگ زد و گفت بیا کلاستو آماده کن برای سال جدید و من الان اون لحظه ای را دارم تجربه میکنم که شور و اشتیاق زیادی برای کارم دارم و در عین حال استرسی که برای بهتر بودنم دارم و کاملا به خودم حق میدم و طبیعی هستش ، این شور و اشتیاقم باعث شده هر لحظه بیشتر از قبل از خدای خودم سپاسگزار باشم و زندگیمو هدفمند تر ببینم خدارو شاکرم بخلطر وجودش در زندگیم ،

    و سوال دومتون در مورد شغل هایی که قبلا شغل نبودن ، یکیش همین ادمینی و درآمد از تولید محتوا برای فضای مجازی هستش که من خودم بادر نداشتم درآمد زا باشه ولی خودم کلاسهای ادمینی رو شرکت کردم که قراره در همین زمینه مدرک معتبر رو کسب کنم و در فضای مجازی مشغول به کار بشم .

    همه این نتایج و تلاش های من بعد از گوش کردن به فایل های استاد عزیزم، استاد دعباسمنش اتفاق افتاد واقعا این فایل ها در من انگیزه ایجاد کرد سپاسگزار خدای خوبم هستم که منو با شما و این دنیای جدید آشنا کرد ، تشکر از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مجتبی زمانی گفته:
    مدت عضویت: 880 روز

    سلام استاد عزیز

    جواب سوال اول (پیک موتوری ،اسنپ،اسنپ باکس ،شاخه های بدنسازی کراسفیت ،و خیلی های دیگر

    جواب سوال 2

    استاد من از موقع با شما آشنا شدم شغل عاشقم را پیدا کردم و باید روباورام بیشتر کار کنم،و تمرکز کمی از فقط پول نباشه بردارم و بیشتر عاشقش باشم تحقیق کنم ،مطالعه داشته باشم تا مربی جودو عالی باشم که بتونم قهرمانان بزرگی پرورش دهم و قهرمان المپیک پرورش دهم

    استاد فایل عالی بود سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    بهار رضوی گفته:
    مدت عضویت: 2426 روز

    سلام استادیکی یه دونه دیروز تو ایسنتا خانمی دیدم اسم خودشو گذاشته سلطان تبریک تولد با یه حالت مشتی تبلیغ تبریک تولد گفتن میگه ،یعنی مونده بودم ی حالتی که گفتن خدایا این چ مدل تبریک گفتنه انگار از رو کاغذ میخونه و یه حالتی انگار مست و داشیه و چقدرم گرون بود نرم تبریک گفتنش

    …….

    مورد بعدی خانمی که که هر روز ی جمله مثبت رو کاغذ با دستخط خودش می نویسه و کلی نرخ تبلیغاتش گرونه

    ……..

    خانمی که وانت داره و هر روز از بارهاش فیلم می زاره و جالبه چقدر عاشق وانتشه و بار کشی و میگه تا چند ماه اینده رزرو هستم بخاطر وجود ایسنتا اینقدر جابجایی بار داره

    ………

    یا همین خانمهایی که عکس و فیلم از سگ و گربه و بچه هاشون می زارن و نرخ تبلیغاتش ون تا ده و پنجاه میلیون برای استوری هم میرسه تک استوری. هشتاد میلیون یعنی چندین برابر درامد ی پزشک

    ………

    سوال دوم ساخت کتاب کارتونی که عاشقشم ولی چون خیلی خیلی زمان بره ساختش می ترسم برم جلو

    مورد سوم در مورد نقش شور و اشتیاق بگم استاد من رشته م عربی بود حقوق اوردم اما می بایست شهر خودم درس بخونم دیگه عربی رو انتخاب کردم اصلا ب این نگاه نکردم رشته م عربیه چندان با شوق درس می خوندم میگفتم رتبه م اینه باید برم تو نفت کار کنم و چون خیلی رشته مو قبول داشتم و استعدادمو خیلی راحت جذب نفت شدم اونم از طریقی اقایی ک دوستش رییس اونجا بود کسی که بدون چشمداشت و برای خدا کارمو درست کرد اون موقع از بس ذوق داشتم هیچ باور محدودکننده ای تو ذهنم نبود و مدام میگفتم من شاگرد ممتاز کلاسم شاگرد ممتاز دانشگاهم کنکورم حد من بهترین اداره س

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1830 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روزشمار 186 فصل هفتم

    از سری فایل های بینظیر در راستای کسب و کار مورد علاقه

    اینکه وقتی خواسته ای داری و براش شور و شوق داری خیلی راحت بدستش میاری البته که براش کار زیاد هم انجام میدی اما نه زجر بیخود بلکه با عشق اون کار و انجام میدی

    من داشتم به خودم فکر میکردم گفتم فعلا کسب و کار و میزاریم یه گوشه کاری بهش نداریم چه کاری بوده در طول زندگیت که براش شور و شوق زیاد داشتی و برای رسیدن بهش هم کلی کار انجام دادی اما با عشق

    خیلی فکر کردم به اون کار که خواسته م بوده و شور خیلی زیادی داشتم ولی ذهنم یاری نکرد و البته خودمم سرزنش نکردم گفتم شاید الان حضور ذهن نداری اون کار بزرگه رو بگی اما یادم افتاد به شور و شوق های کوچیک کوچیک که بدون اینکه از لحاظ جسمی یا ذهنی خستم کنه انجام دادم مثلا تدارک برای سفر تا قبل اینکه با استاد و مریم جان آشنا بشم و اونا با سبک زندگیشون بهم یاد بدن برنامه ریزی نمیخواد سفر و همش و فقط بسپار به خدا و برو تو دل سفر و بزار خدا هدایتت کنه کلی برنامه ریزی میکردم و بخوای بهش از دید منطقی نگاه کنی اصلا کار راحتی نیست و کلی انرژی بیشتر ذهنی و یکمی فیزیکی میگیره از ادم اما من چون خیلی اهل سفر و تفریحم با عشق انجامش میدادم خسته میشدم گاهی اما خیلی کم الان اون نشتی و اتلاف وقت و انرژی رو میزارم روی کارهای دیگم قبل سفر یه مثال میزنم

    مثلا حتما برنامه باید از یکماه تا حداقل یکهفته مشخص میشد برنامه : مکان مشخص شده، افراد مشخص شده، و فیکس کردنش اگه دسته جمعی بود که خودم تنهایی میفتادم دنبال بچه ها که صد در صدشون و اعلام کنن البته این هنوزم در من هست اما خیلی خیلی بهتر شدم حداقل ذهنمو درگیر نمیکنه و اعصاب خوردی ایجاد کنه بعد ازین پروسه برداشتن لباس و وسایل بعد چه اهنگ هایی اونجا گوش کنیم چه کارهایی انجام بدیم و لیست میکردم بعد لیست خرید و…. تو این بین از ده تا سفر 3تاش کنسل میشد حالا یسری هاش دقیقه نود یسری هاش زودتر و اصلا هم اعتقادی نداشتم حالا که اونا کنسلن خودم برم و بمرور تمام اینا رفع شد جوری که اگه قبلا در اکثر موارد من پیشنهادارو میدادم الان بقیه میان پیشنهاد میدن اصرار میکنن و نصف برنامه ریزی ها رو بعهده میگیرن و اینم بگم لباسامو که همون شب قبل سفر برمیدارم اینکه اونجا چیکار کنم چه اهنگهایی گوش کنم و اینا همش حذف شد بطور کامل با این منطق که میریم خوش میگذرونیم و همونجا ایده ها میاد (البته تو سفرهای دسته جمعی معمولا) پیش میاد که یهو سفر دقیقه ای نودی حالا شده حتی یک روز بوده و فقط دل و سپردم به سفر و….

    حالا در رابطه با خواسته داشتن رابطه عالی علاوه بر اینکه سعی کردم ریز به ریز نکات و تمرین هایی که استاد تو دوره عشق و مودت گفتن و انجام بدن خودمم شور و شوق زیادی داشتم و در راستای رسیدن بهش کلی کار انجام میدادم و 1درصدم به نشدنش و خستگی ش فکر نمیکردم

    تنها موضوعی که هنوز بعد چهارسال که تو سایتم و روی خودم کار میکنم ذهنمو درگیر کرده و هنوز دارم رو خودم کار میکنم و بهش فکر میکنم اینه که علاقه من چیه البته که الان یکسال تمرکزی دارم روش میزارم و برای اینکار دارم ریشه یابی میکنم خودمو و شناختهامو و ترمزهای مالی و ساختن پول رو تو خودم و اینکه الان استاد گفتن اگه میخوای خوشبختی رو در تمام جهات تجربه کنی برو سمت یک یا چند موضوعی که فکر میکنی بهش علاقه داری تا برسی به علاقه اصلیت و تمرکزت فقط روی همون یک کار که علاقت هست بزاری بقیه چیزها خودش میاد و توی اون کار مهارت کسب کن و اینو باور کنی از موضوع یا حرفه مورد علاقت میتونی پول و ثروت بسازی

    حالا من جواب تمرین ها رو میدم با مثال های الانم چون قبلا جواب داده بودم پارسال

    خب بلاگر بودن شغلی هست که اینروزها خیلی طبیعی تر شده و البته که زیاد بلاگر یا ادمین اینستاگرام یا تلگرام خیلی زیاد شده شغلی که حتی نیازی نیست که حتما تو محل خاص وجود داشته باشی و هرجا خونه سفر باشی هم با گوشی میشه هندلش کنی این قبلا حتی بعنوان شغل هم ازش اسم نمیبردن تا تقریبا حدود 7/8 سال پیش و الان شاید 5/6 ساله که خیلی زیاد شده و یکی دو ساله دیگه رسما شناخته شده هست و درامد های زیادی هم میشه از کسب کرد البته برای کسی که حتی تو این زمینه هم باورهای مناسب داشته باشه که اون مبحث جداست تو همین بلاگرهای مختلف یه نفر هست که کلیپ های اینستاگرام یا مصاحبه های خیلی جنجالی رو در حد چند ثانیه کوتاه میکنه و اعلامش میکنه مثلا یه کلیپ ده دقیقه ای از یه فردی که با این عنوان شروع میشه : مثال من اومدم براتون بگم چجوری شد که با همسرم اشنا شدم این یه تیکه رو میزاره و میگه رفته بودن سفر اونجا همو میبینن در صورتی که خود اون شخص با جزییات و آب و تاب برای اینکه خیلی ویدیو ش ویو بخوره میاد داستان و توپنج الی ده دقیقه میگه یا یسری شغل ها که اصلا نمیدونم چجوری میشه تعریفش کرد با کلمه :)))

    تمرین دوم:

    من اگه بهم میگفتن بازی بهت ثروت زیاد میده فقط میشستم از صبح تا شب بازی میکردم هر نوع بازی ای

    یا اینکه یه کسب و کاری یا معرفی کنم یا قرار باشه یه چیزی رو معرفی کنم اینم دوس دارم میدونم که الان همچین مواردی زیاد هست و درامدزایی هم میشه ازش کرد ولی همون ترمز و نجوا که احساس میکنم کار بیهوده و مزخرفی هست و بعنوان شغل هم نمیشه ازش نام برد و دارم

    فعلا همینا به ذهنم میرسه

    بازم ممنونم ازتون استاد بابت انتشار این اگاهی های فوق العاده دوستتون دارم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: