نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 5

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عظیم خلفی اصل گفته:
    مدت عضویت: 1934 روز

    سلام .استاد عزیز شما عالی هستین این سوال

    ذهن ما رو به جستجو وادار می‌کنه و خیلی هم خوبه

    یکی از شغلهایی که تا چند سال پیش اصلا کسی نمی‌شناخت

    ریکاوری

    و پاکسازی و صفر شویی ماشین هست الان این یک شغل عالی شده که خیلی ها از این راه دارن برداشتهای خوبی میکنن و کلا باب شده یعنی خیلی از آدمها انجام این کار ها رو برا ماشینشون لازم می‌دونن

    در صورتی که تا همین چند سال پیش ماشینهای رو توی خیابون می‌دیدیم که انگار دفتر نقاشی متحرک بودن .

    و الان آدمها برای نوبت گرفتن و ریکاوری و سرامیک ماشینشون

    روزها ماشینشون سر نوبت میزارن پیاده تردد میکنن.

    یا اینکه افرادی هستن

    که تمامی کارهای اداری رو انجام میدن از تعویض شناسنامه

    .تمدید گواهینامه

    .گرفتن پاسپورت

    .که اتفاقا یکی از همین افراد من بهش پول پرداخت کردم تا کارهای پروانه ساختمونم رو انجام بده .یا اینکه

    نصابهای ماهواره که چند ساله باب شدن

    . هزاران شغلی که الان در حال گسترش هستن و ما اطلاعی ازش نداریم چون که هنوز درخواست درون ما شکل نگرفته ولی بوجود میاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1582 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت عزیزانم

    اول ک بی نهایت ازشما استادعزیزم وخانم شایسته گلم سپاسگزارم ک اینهمه فایل باارزش ورایگان رودراختیارماقرارمیدین اونم بابهترین کیفیت وعاشقانه عاشق پیشرفت ماهستین وماهم باعشق قدردان زحمات شماهستیم🌹

    درموردسوال اول بایدبگم ک اینقدراین مشاغل ک فکرشم نمیکردیم زیادن وب سرعت درحال گسترشن ک اندازه نداره

    مثلا برای خوده من اصن فک نمیکردم کسی بافروش کارتن بتونه پول دربیاره حالاپولم دربیاره اصن بتونه ثروتمندبشه الان یکی هست ک فقط باجم کردن کارتن وفروششون ب ثروت رسیده وهمه هم ک کلی باورخراب دارن میگن امکان نداره فقط باکارتن فروشی حتماخلاف میکنه وکاش همه میفهمیدن قوانین جهان روتابتونن زندگیشون روتغییر بدن وجهانم درکنارش گسترش بدن

    حتی شغل خودمن ک به عنوان شغل انتخابش کردم وعاشقم درحدی ک حتی ضررم کنم توش بازم عاشقم انجامش بدم اوایل ندونسته بدون علم انجام دادم وب مدت یکی دوماه رهاش کردم اما بعد ورودم ب دوره ۱۲قدم مجدد پیگیرشدم واینبار درحال آموزشهای لازم وحسابی پیشرفت کردم وفعلا هیچ پولی دریافت نمیکنم ولی عاشقانه دارم انجامش میدم ولذت میبرم واینواول مدیون ربم وبعدآمورزشهای بی نظیرشماهستم

    سوال دومم ک دیگ همین کاری ک انتخاب کردم وباعشق دارم انجامش میدم همیشه ازبچگی خودمومیدیدم ک کارم بادلار یاارزای دیگ وعاشق همه ارزابودم والانم دقیقا واردکاری شدم ک دارم باتمام ارزای سنتی وسهام کارمیکنم وخیلی عاشقشم الان ک درموردش مینویسم حالم ازخوشی دگرگون میشه اینقدرعاشقشم من الهی شکرت کارمن تریدینگ وعاشقشم باتمام وجودم وکلی هم توش پیشرفت کردم وهمچنان روندآموزشیموادامه میدم ودقیقاکاریه ک کلی به کنترل ذهن مربوط میشه ک باآموزشای شمامخصوصا جلسه ۱قدم ۱به راحتی میتونم اینکارروانجام بدم🤩

    درپناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید😘🥰😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1892 روز

    سبحانک ماعَبَدناک حق عبادتِک و ما عَرفناکَ حق معرفتک . منزه باد مقام تو! ما تورا آنگونه که باید پرستش نکردیم و آنچنان که باید نشناختیم.

    سلام خدمت استاد جان،مریم بانوی شایسته و همه ی دوستان عزیزم

    آقا عجب نشانه ، عجب هدایتی

    دیشب ساعت ۴ بود که من از پای لپ تاپ پاشدم و نمیدونم چطور شد که این سوال به ذهنم رسید : چی شد که از صبح که بیدار شدم نشستم پای سیستم دارم کار میکنم تا الان بدون اینکه خسته بشم ؟اصلا چیشد که من انقدر عاشق کار شدم ؟

    من همیشه تعجب میکردم وقتی مصاحبه افراد رو میدیدم . مثلا ایلان ماسک میگفت من روزی ۱۸ ساعت ، ۲۰ ساعت کار میکنم و دو سه ساعت فقط تو کارخونه میخوابم . حتی برای خوابیدن هم همون محل کارش رو انتخاب میکرد ، یا شما میگفتی من داشتم کار میکردم دو روز یا سه روز خورشید اومد رفت و من همچنان داشتم کار میکردم . میگفتم واوو یعنی میشه اینجوری بود ؟ من دیروز همین سوال رو از خودم پرسیدم که اصلا چطور شد من انقدر عاشق کار شدم ؟

    من تو دوره ی سربازی هستم از پادگان که میام میشینم و کتاب میخونم ، مقاله میخونم،دوره های مختلفی رو تهیه کردم و دارم روشون کار میکنم ،روی باورهام کار میکنم و چنان عشقی دارم که سر از پا نمیشناسم .

    ۶ روز مرخصی گرفتم که یکمی استراحت کنم ولی اومدم خونه نتونستم کار دیگه ای بکنم،میگفتم میرم بیرون تفریح میکنم،میرم گردش ، میرم یه شهر دیگه دوستامو میبینم؟بنظرتون چیشد ؟ صبح که بیدار میشم میشینم پای کار تا شب که بخوابم . دیشب به معنای واقعی از خودم متعجب شدم .

    میزان خوابم رو خیلی کمتر کردم و میزان کارم رو بیشتر . وقتی در مسیر عشق و علاقه ت باشی دیگه خواب و خوراک و این چیزا اهمیتش کمتر میشه . تو کتابی که میخوندم متوجه شدم این کمتر کردن خواب خوب نیست و یه باور اشتباهه کلا چون عملکرد رو میاره پایین اما با اینحال انقدر عاشق کارم هستم که قید هر چیزی رو میزنم !

    این روزا دارم روی دوره عزت نفس کار میکنم چون کلید همه موفقیت هاست یه سری آگاهی های دیگه به تجربه بهش رسیدم که دوست دارم اینجا باهاتون به اشتراک بذارم .

    اول اینکه چطور عشق و علاقه رو پیدا کنم ؟

    من چند تا کلید برای پیدا کردن عشق و علاقه به تجربه و آگاهی های شما رسیدم که به اشتراک میذارم :

    ۱-نقاط قوت و ضعف توانایی هاتون رو مشخص کنید ، ببینید توی چه کاری از بچگی عالی بودید بدون اینکه کلاس خاصی برید ، تمرین خاصی بکنید خوب بودید ، نقاط ضعف رو بذارید کنار و متمرکز بشید روی نقاط قوت

    ۲-کارهایی که انجام میدید و فکر میکنید عاشقش هستید انگیزه هاتون رو نسبت بهش بنویسید .

    توی کامنت های قبلی من نوشتم چطور اومدم سراغ کار برنامه نویسی . من سالها توی تردید بین موسیقی و برنامه نویسی بودم و همیشه میرفتم سراغ موسیقی چند ده میلیون سرمایه گذاری کردم روش ، تجهیزات خریدم،زمان گذاشتم،انرژی گذاشتم اما کار نمیکردم ، تمرین نمیکردم ،هیچ پیشرفتی نداشتم . یه روز از خدا هدایت خواستم و رفتم تو طبیعت شروع کردم به نوشتن زیر یه درخت کهن ! به این نتیجه رسیدم که آقا من انگیزه های اشتباهی از این کار دارم من این کارو نه برای خودش بلکه برای شهرتش ، محبوبیتش ، جلب نظر دیگران و … میخوام ولی برنامه نویسی اصلا من از بچگی بدون اینکه کسی بهم بگه کتاب های برنامه نویسی دبیرستان داداشمو برمیداشتم و visual basic برنامه مینوشتم ، یه سال بعدش داداشم از رامسر که دانشجو بود اومد و بهم نشون داد یه سایت برای دانشگاهش ساخته بود ، با عشق نشستم و گفتم باید بهم یاد بدی ، اونموقع با front page کار میکردن و یادم داد ، میرفتم به همسایمون یاد میدادم و داداش بزرگتر که مهندسی نرم افزار میخوند متعجب میشد میومد بالا سرمون میموند تا ببینه دارم چیکار میکنم ؟ چیشد که بعدش مسیرم رو کج کردم و رفتم سراغ کار دیگه ؟ انگیزه ها و باورهای اشتباه

    ۳-کارهایی که دوست داری رو امتحان کن و ببین تو کدوم وقتی میشینی پای کار با عشق چالش هاشو حل میکنی؟ایده های خوب میدی ؟ انگار موتور فالکون رو روشن کردن و اصلا سر از پا نمیشناسی ؟ مشخص کن و شروع کن مسیر رو

    من حرف شما رو تایید میکنم ، من از دبیرستان تا دانشگاه با اینکه میدونستم به رشته نرم افزار علاقه بیشتری دارم اما بخاطر اینکه عزت نفس نداشتم اجازه دادم خانوادم برام تصمیم گیری کنه و رفتم سراغ رشته حسابداری که هیچ عشقی بهش نداشتم ، دو سال تهران بودم و رفتم توی یه موسییه حسابرسی کار کردم که انگار موقع کار بهم فحش میدادن . حالا وقتی میومدم خونه برنامه میریختم که بشینم پای عشق و علاقه م .

    من نمیتونستم تصمیمات خودم رو اجرا کنم چرا ؟ چون عزت نفسشو نداشتم . چون نتیجه ای نداشتم که احتمالا خیلی از افراد هم همینطوری باشند که بگن من دوست دارم برم سراغ عشق و علاقه م ولی بهم اجازه نمیدن .

    راهکارش اینه که روی عزت نفستون کار کنید ، و نتیجه بگیرید . احساس لیاقت و ارزشمندی روی هوا با جمله تاکیدی ساخته نمیشه ، تاثیر داره ولی باید برای ساخت احساس لیاقت و تاثیرگذار بودن نتیجه بگیریم . از وقتی من نتیجه گرفتم تو زندگی و عزت نفسم شروع کرد به رشد کردن ، از اون وقتی که خانوادم دید من دارم تصمیم میگیرم خودم ، برای تصمیمات خودم احترام میذارم و میرم سراغش دیگه کسی بهم کاری نداشت ، خانواده ی من الان روی تصمیمات برادر بزرگترم که ده سال ازم بزرگتره دخالت میکنن ، نظر میدن یا هر چیز دیگه ای ولی روی تصمیمات من دیگه این اتفاق نمیفته و به طرز عجیبی تصمیماتم از سمت خانواده و دوستان و هر کس دیگه ای مورد تمجید و ستایشه که عجب تصمیم خوبی . اگه بگم میخوام کارمو عوض کنم همه باهام موافقن هر چند که نیازی به موافقت کسی ندارم و من کارمو انجام میدم ولی میخوام تاثیر عزت نفس و توانایی تصمیم گیری رو بگم . برادر من میخواست مهاجرت کنه همه ایراد گرفتن ازش و نظرش برگشت و کلا پشیمون شد . من این روزا حرفش میشه تو خونه که میخوام مهاجرت کنم انگار کلام آسمانی نازل شده ، پدرم چنان اطمینانی به من داره که فقط برام ارزوی موفقیت میکنه و اطمینانش رو میتونم بفهمم . یه جاهایی هم یکی از برادرام داشت میگفت برو سراغ کارمندی و این کارو بکن و اینجوری کن که بخاطر خیر و صلاح خودم میگفت که من با قاطعیت روی تصمیماتم موندم و گفتم من مسیرم رو انتخاب کردم و اجازه نمیدم کسی بخواد دخالتی تو تصمیمات من کنه که اینم از یکی از فایل های استاد که فکر کنم تو فایل های مصاحبه با استاد بود یاد گرفتم.

    حالا من تصمیم گرفتم،عشق و علاقه مو پیدا کردم و رفتم سراغش . نقش باورها این وسط چیه ؟

    توی یه فایلی که اسمش یادم نیست استاد درمورد یه نوازنده ی خیابونی صحبت میکرد . ممکنه شما تو کارت خیلی عالی باشی ، خیلی مهارت داشته باشی در حد یه نوازنده ی جهانی ولی وقتی خودت رو باور نداشته باشی میری کنار خیابون مینوازی برای یه چیز بسیار بسیار کم ! در صورتی که ممکنه یه نوزانده ی دیگه ای مهارت هاش از اون فرد کمتر باشه ولی داره با یه گروه خیلی خفن توی کنسرت های بزرگ کار میکنه . کم داریم از این مثال ها تو رشته های مختلف ؟

    پس بسیار بسیار اهمیت داره که وقتی داریم روی مهارت هامون در مسیر عشق و علاقه مون کار میکنیم روی باورهامون کار کنیم که به مسیر های بهتری هدایت بشیم .

    یه نکته ای بگم استاد من چند شب پیش با دوست عزیزی داشتم صحبت میکردم و اتفاقا داشتم درمورد شغل های جدید صحبت میکردم . بهش گفتم الان من یه مسیری رو انتخاب کردم و یه هدفی دارم ، فهمیدم دوست دارم یه کاری رو انجام بدم . بعد رفتم تو گوگل به فارسی و انگلیسی سرچ کردم که ببینم کیا تو این شغل وجود دارن و در کمال تعجب دیدم اصلا همچین شغلی وجود نداره !

    یاد صحبت های شما درمورد آزاده عزیز افتادم که تو یه فایلی گفتید شغل ایشون رو هر جور تو گوگل سرچ کنید اسم ایشون میاد بالا ، به این دوستم گفتم احتمالا من کسی خواهم بود که این عنوان شغلی رو ایجاد میکنم !

    توی فیلد کاری خودم میرم سرچ میکنم میبینم برای هر بخشی افراد یه فیلد خاصی که اصلا اسمشم نشنیدی رو استخدام میکنن و اتفاقا چقدر پولسازه . کافیه برید توی سایت های کاریابی و درمورد شغلتون سرچ کنید و ببینید توی چه فیلد های بخصوصی که شما که تو اون کارید حتی اسمش رو هم نشنیدید استخدام میکنن و حقوقای خوبی میدن؟

    موضوع بعدی تمرکز روی مسیره

    تمرکز همه چیزه دوستان ، من نشستم هدفگذاری کردم دیدم یه عالمه هدف دارم که باید بهشون برسم ، باید کلی مهارت یاد بگیرم ولی الویت بندی کردم همشونو ، در حال حاضر یه سال تایم گذاشتم برای خودم که تو مسیر عشق و علاقه م مهارت های لازم رو بصورت تخصصی کسب کنم روزی هر چقدر که بتونم براش زمان میذارم . کاری که من الان دارم میکنم و به شدت ازش راضی ام که خودمم گاهی باورم نمیشه این همه ساعت میشینم پای کار و یادگیری منی که قبلا یه ساعت هم نمیتونستم تمرین کنم ، عاشقانه غرق کار میشم و بسیار بسیار لذت میبرم . شبکه های اجتماعی رو حذف کردم ، اونایی هم که مونده مدیریت میکنم و با برنامه ریزی میرم و یه سری میزنم و تمام !

    تو این چند ماه گذشته چندین کتاب مطالعه کردم که به من خیلی کمک کرد مسیرم رو بهتر بفهمم که پایین بهشون اشاره میکنم که روی من بسیار بسیار تاثیرگذار بود بخصوص اینکه اصل زندگیمو تونستم از دل این کتاب ها دریافت کنم و بعنوان هدف اصلی قرار بدم و برم سراغش

    برای بخش های مختلفی که صحبت کردم یه سری منابع اضافی هم معرفی میکنم که روی خودم خیلی تاثیر داشته :

    کتاب چگونه نقاط قوت خود را بیابید از مارکوس باکینگهام که با مطالعه ش میتونید استعداد هاتون رو بفهمید – دوره عزت نفس هم بسیار بسیار عالیه

    برای تصمیم گیری : دوره ی فوق العاده عزت نفس یه شخصیت پولادین ازتون میسازه

    برای پیدا کردن مسیر علایقتون :

    مقاله خانم شایسته تو بخش راهکار های دوره عزت نفس به نام : تشخیص کار مورد علاقه و رسالتم از میان اینهمه موضوعات متنوع

    کتاب های : آن یک چیز – چرایی خود را پیدا کنید

    استاد یه جمله ای از مقالات شمس خوندم مدت ها پیش که خیلی بهم کمک کرد تو فهم مسیر مورد علاقه م :

    «پس این سخن همچو آینه است روشن. اگر تو را روشنایی و ذوقی هست که مشتاق مرگ می‌­باشی، مبارکت باد! ما را هم از دعا فراموش مکن! و اگر چنین نوری و ذوقی نداری، پس تدارک بکن و بجو وجهد کن- که قرآن خبر می­‌دهد که اگر بجویی، چنین حالت بیابی، پس بجوی! فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین‏(۱۹). هر حالی و هر کاری که در آن حال و آن کار مرگ را دوست داری، آن کار نکوست. پس میانِ هر کاری که متردّد باشی، در این آینه بنگر که از آن دو کار، با مرگ کدام لایق­تر است؟».

    از خودم میپرسم که منی که دارم این کار رو انجام میدم اگه حینش بمیرم راضی ام ؟ و الان که تو مسیر عشق و علاقه م هستم میگم اره بسیار هم مشتاقم ، یعنی اگه بمیرم حسرتی ندارم که چرا مُردم ؟ کلی کار داشتم که باید انجام میدادم، چرا نرفتم سراغ مسیر عشق و علاقه م ؟ بقول شمس باید با مرگ بسنج کارهاتو !

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      سلام علیرضای عزیز

      امیدوارم هر کجا هستی در پناه خداوند بزرگ سالم و شاداب باشی

      پیام زیبایتون را بارها و بارها خواندم و بخصوص قسمتهایی که در مورد پیدا کردن علاقه صحبت کردید و کتابها و دوره هایی که بهتون در این خصوص کمک کرده اند را معرفی کردید، میتوانند به من هم برای واضح شدن مسیرم کمک کنند و قطعا کتابهایی که معرفی کردین را دنبال خواهم کرد.

      امیدوارم در مسیری که دارید طی می کنید بهترین ها براتون رقم بخوره و به اهداف و خواسته هایتان برسید دوست عزیز.یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      حسن نشاسته گر گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام و هزار درود به علیرضای عزیز

      امیدوارم هر جایی هستی حالت عالی باشه، تنت سالم باشه و از زندگی بسیار لذت ببری

      بسیار تحسینت میکنم و بسیار تشکر میکنم به خاطر این کامنت ارزشمندی که نوشتی و به نظرم این کامنت باید بین سه تا کامنت اول با بیشترین امتیاز باشه تا دوستان بیشتری بتونن ازش استفاده کنن(ولی خب با خودم میگم هر کسی توی فرکانسش باشه میخونه دیگه)

      چقدر خوشم میاد از دوستانی که اینجوری عمیق میشن توی موضوعات و تعهد و تمرکز توی کامنت هاشون موج میزنه.

      کامنت ارزشمندتو دوبار خوندم، کتاباشو یادداشت کردم و توی آرشیو پیام ها ذخیره کردم تا بعدا باز بخونمش

      خیلی بهت تبریک میگم بابت شناخت خودت و علاقه ت و مسیری که داری میری

      و چقدر جملات شمس که نوشتی تامل برانگیز بود. وقتی آدم به این فکر کنه که موقع مرگ چه حسرتی رو نمیخواد، دیگه به دنبال این نیست که توی چه کاری پول هست یا نظر مردم چیه و چقدر کلاس داره و …

      دقیقا واسه منم همین اتاق افتاد یه تضادی برام پیش اومد که ممکن بود منجر به مرگم بشه و یا از کارافتادگی. نشستم توی دوره درمان با خودم فکر کردم حسن اگه مرده بودی بزرگ ترین آرزویی که با خودت به گور میبردی چی بود ؟

      دیدم بزرگ ترین خواسته م اینه که قبل مرگ جهان رو دیده باشم و اون نقطه شروعی شد برای انتخاب مسیر جدیدم و کاری که الان در اون مشغولم (مشاوره به کسب و کارهای گردشگری)

      ولی خیلی باید تمرکز و تعهد بیشتری روش بزارم. و کامنتت برام یه مرور ذهنی دوباره واسه مسیرم بود

      بازم ازت ممنونم

      امیدوارم هر جا هستی در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و سربلند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهام رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 1474 روز

      سلام علیرضای عزیزم دوست خوبم

      بعد از اینکه کامنتت رو خوندم

      فقط فقط داره توی ذهنم میچرخه

      چقدر ادم های خوب توی دنیا زیاده

      چقدر انسانهایی که خیلی عالی قانون رو درک کردن زیاده

      چقدر بینظیر و فوق العاده بود علیرضای عزیز

      باید بگم فقط میتوانم بگم تحسینت میکنم

      چه درک عالی داشتی از قانون

      چقدر عالی عمل کردی به قانون

      برات بهترین رو ارزو میکنم

      و باید بگم جز بهترین کامنت هایی بود که خوندم

      دمت گرم ادامه بده برو توی دل ترس هات خدا با توعه

      خداوند قطعا همراه توعه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا گفته:
        مدت عضویت: 1892 روز

        سلام الهام عزیز

        سپاسگزارم ازت برای پیام فوق العاده ای که برام نوشتی

        حقیقا هر روزی که میگذره دارم لذت بیشتری از این سفر میبرم(سفرم به زمین و همراهی با خانواده عباسمنشیم)

        یادمه وقتی عشق و علاقه م رو پیدا کردم و الان که خب خیلی عمیق تر دارم مهارت هاشو کسب میکنم و دارم در عمل تجربه ش میکنم ، فاندر و مدیرمحصول بیزینس خودم هستم با تیم فوق العاده ای که تو این مسیر همراهمه.

        یاد روز هایی افتادم که تازه عشق و علاقه م رو پیدا کرده بودم و مثل ارشمیدس که گفت یافتم یافتم! از ذوق زیاد سر از پا نمیشناختم و هر روزی که داره میگذره میبینم کاری که خداوند هدایتم کرد واقعا اون پازل گمشده وجودم بود که بعد از سالهای سال پیداش کردم و الان نمیتونم بگم چه حس عجیبی دارم این روزها که تمرکز کردم برای متخصص شدنش.

        ممنونم که برام نوشتی الهام جان.

        اسمت فوق العاده زیباست.

        سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    بهروز مروی گفته:
    مدت عضویت: 3183 روز

    سلام خدمت استاد زیبایی ها و مریم خانم عزیز و همه دوستان عزیز هم فرکانسی…

    بسیار بسیار فایل عالی بود استاد جون و مثل همه فایل ها میبایست هزاران بار این فایل رو بشنویم،بیینیم و تفکر کنیم حولش…

    ممنون از شما و سپاسگزار رب الوهاب هستیم که هدایت شدیم به این همه زیبایی…الحمد الله الذی سخرلنا ما فی السماوات و ما فی الارض…

    خوب تو حوزه کاری خودم بخوام بگم.

    (((معدنکاری)))

    خب در پاسخ به سوال اول باید بگم تو بحث مشاوره معادن تا ۱۰ سال پیش خیلی مد نبود اما الان کسایی که تو حوزه معدن مطالعه و پژوهش زیادی داشتن و از نزدیک در امور عملیاتی معدنکاری حضور داشتن الان بعنوان مشاور درامد های عالی کسب میکنند.

    یا در حوزه نرم افزارهای معدنی خانم هایی هستند که چون کار معدنکاری براشون سخت بوده با انجام امور نرم افزاری معادن و مدل سازی پول های عالی کسب میکنند و این امورات قبلا بعنوان شغل محسوب نمیشد و میباید میرفتی یه معدن استخدام شی و کار کنی…

    تو حوزه صادرات دوستانی هستند که تو همین ۱۰ یا ۱۵ سال سیر و سفر میکنند به کشورهای اروپایی و حوزه خلیج فارس و بعنوان مثال نمونه سنگ های ساختمانی رو معرفی میکنند و با صادرات سنگ پول میسازند در حالیکه قبلا همه از کف معدن سنگ رو به بازار داخل فروشنده بودند با قیمت پایین…

    و خیلی کارای جدید که اصلا چهارچوب شغل ندارند یعنی جا و زمان و مکان خاصی براشون لازم نیست…

    در مورد سوال دوم که خیلی ام جذابه خوب باید بگم شغل منی که عاشق معدنکاری و کوه بودم و رفتن پی عشقم و کارشناسی معدنو گرفتم اینه که معدن ثبت میکنم و با هزینه خیییلی خیییلی کم روشون ارزش افزوده ایجاد میکنم و میفروشم.

    پروسه این کار شامل:

    – تحقیق و پژوهش حول انواع مواد معدنی (عشقم هست/من فلز میبینم یا کانی فلزی میبینم دیوووانه میشم)

    – تحقیق و بررسی انواع معادن سطح کشور و بازدید از معادن(عااااااشششق سیر و سفرم)

    – بررسی محیط های معدنی در دو تا نرم افزار خیییلی ساده مثل گوگل ارث و …

    – بازدید از محل احتمالی معادن بررسی شده

    – ثبت معدن در صورت پتانسیل داشتن

    – پیگیری امور اداری محدوده ها و تعیین ذخیره معادن با حداقل هزینه و زمان(البته چون ۱۱ ساله تو این عشقمم برام یسر یسری شده)

    – فروش معادن یا محدوده های معدنی با ارزش افزوده چند صد برابر(سال ۱۴۰۰ اسفند ماهش یه محدوده اهن ثبت کردم و با ۲ میلیون تومن هزینه روش اونو به ۲۵۰ میلیون تومن فروختم)

    در واقع کارم معدنکاری هست ولی تو کل ایران معدنکاری یعنی اینکه شما بری تو معدن یا دفاتر معدنی کار کنی و بیمه شی و حقوق بگیری

    اما من…

    دفترم خونمه

    بیمه ندارم

    کارمند ندارم

    مالیات ندارم

    هزینه ام در حد صفر هست واقعا در حد صفر

    سودم چند صد برابر هست.

    فقط فکر که میکنم میبینم عشقم بارها و بارها تو کامنتام گفتم موتور سواری و کویر نوردی و مسافرت بوده و کوه و الان همشونم میکس شدن؛شدن شغل جدید الخلقه خودساخته من…

    خب این شغل

    توحید میخواد

    باور فراوانی که زمین خدا فراخ هست و تموم نمیشه میخواد

    کسب علم روزانه و پیگیری روزانه میخواد

    اشتیاق میخواد

    اما واااااققققققعععععا حس میکنم سر جای درستمم.

    چون

    قدم ۱۷۰ و وزنم ۷۰ هست در طول این ۱۱ سال

    سنم ۳۲ هست و فووول انرژی

    موهای سفید نشدن

    انرژیم هر روز بیشتر و بیشتر

    اوضاع مالی هر روز بهتر و بهتر

    هدایت ها و ایده ها هر روز بیشتر و بیشتر…

    این باشه بعنوان رد پا تا ان شالله بزودی با فایل تصویری موفقیت ها بیام خدمت….ان شالله

    ممنونم استاد عزیزم…

    شب تا صب و ۲۴ ساعته از سال ۹۵ صداتون تو گوشمه

    🥰🥰🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      حسن نشاسته گر گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام بهروز جان

      آقا میشه عاشق بچه های این سایت نشد ؟

      خدا بهترین بندگانشو گلچین کرده گذاشته اینجا

      چقدر توحیدی

      چقدر سخاوتمند در بیان روند کارشون

      چقدر خود ساخته و عاشق

      کیف کردم پیامتو خوندم و دوست عزیزی در نظرم اومد که عاشق زمین شناسی و کانی ها و فسیل و اینهاست ولی چون فکر میکنه توی این کار پول نیست در یک زمینه خیلی بیربط مشغول به فعالیت هست

      امیدوارم که در تمام مراحل زندگی موفق باشی و باز هم به کامنت های قشنگت هدایت بشم و لذت ببرم و تحسینت کنم

      فقط یه چیز گوشه دلمه خواستم اینم بگم که میدونم حتما رعایت میکنی، مراقب طبیعت این هدیه ی زیبای خدادادی باش

      گاهی اوقات معادنی که اومدن یه قسمت جنگلی پوشیده از درخت رو تغییر دادن حسمو بد میکنه

      در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زهرا موسوی گفته:
        مدت عضویت: 1391 روز

        درود و هزاران درود به جناب نشاسته گر واقعا کار شما قابل تحسینه که برای تک تک افرادی که کامنت نوشتن پاسخ گذاشتید برای کامنتهایی که حستون رو برانگیخته کردن و قلبتون رو باز کردن

        دیگه باید تحسینتون میکردم نتونستم طاقت بیارم

        در خصوص از بین رفتن جنگلها بابت معادن استاد یه فایل داره راجب باور فراوانی و این مستندهایی که راجب جنگل زدایی هستن استاد میگه یه دستگاه اومده که درخت رو به راحتی و در کمترین زمان قطع میکنه و تبدیل به الوار میکنه اما متصدی همون دستگاه میگه 40 سال طول میکشه که با این سرعت بالا بتونیم جنگلی رو تموم کنیم که بعداز40 سال باز کلی درخت دراومده و رشد کرده.

        خونه خودما تو باغ ماننده و منم همیشه ناراحت و نگران خشک و قطع شدن درختا بودم که با دقت بیشتر در محیط اطرافم دیدم از کنار دیوار خونه از زیر بتن درخت دراومده یا خیلی جاهای دیگه که اصلا کسی این درختارو نکاشته و خودرو هستن. جنگل زدایی و کمبود آب و برق و معادن و …اینها باور کمبود هست که از بچگی به خورد ما دادن.

        امیدوارم منظورمو درست رسونده باشم و باعث گمراه شدنتون نشده باشم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    علی علی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2707 روز

    به نام خدا

    سلام به شما استاد عزیز و همه ی دوستان عزیز،اولین نکته ای که به ذهن من رسید این هست که بچه ها هیچ فرقی بین فایل های رایگان و دوره ها قائل نشن چون استاد با همون عشق و همون کیفیت دارن به ما اموزش می دن،یعنی ما باید این فایل ها رو واقعا جدی بگیریم و بهشون عمل کنیم توی زندگی جراشون کنیم .

    جواب سوال اول ،خیلی شغل ها هست که الان واقعا پولساز هستن که چند سال پیش اصلا وجود نداشت توی ایران ،مثل اکثر شغل های اینترنتی،اینستاگرام،یوتوبری،اموزش های انلاین،معرفی غذا ،معرفی هتل ها،معرفی شغل ها و ….یا شغل های فیزیکی تر مثل نمایندگی های فروش خودرو های چینی سواری و باری ،تعمییر این خودرو ها مثلا گیربکس های اتوماتیک و …. تور لیدری ،برنامه نویسی دستگاه های صنعتی،طراحی وبسایت ،طراحی بازی موبایلی و تریدری و خیلی دیگه از شغل ها

    جواب سوال دوم ،من خودم زمان کودکی عاشق ورزش های رزمی بودم و رفتم تکواندو عاشقانه تمرین می کردم و خیلی خیلی حالم خوب بود ولی متاسفانه اوضاع مالی پدرم خوب نبود و بعد چند ماه دیگه نتونستم ادامه بدم ،بعدش فوتبال هم همین طور و یا بدنسازی یعنی استعدادهای من یکی پس از دیگری خشک می شدن اونم به خاطر فقر ،(پول واقعا نعمت خداست و هدیه خداست برای ما )یعنی پدر مادر های ما از صبح تا شب برای ما زحمت می کشیدن ولی نمی دونستن که اون زحمت رو کجا هزینه کنن بندگان خدا .خلاصه گذشت و من هم مثل خیلی ها توی شرکت مشغول کار شدم با این که شرکت خوبیه و کارش فنی هست و می شه گفت تنها شرکت توی ایران توی زمینه ساخت و تعمییر سیستم های ترمز لوکوموتیو هست و حقوق خوبی دارم به لطف خدا ولی اون حس عاشقانه زمان کودکی رو ندارم که توی ورزش داشتم و صبح ها با شور و عشق بیدار نمی شم و فقط می خوام سریع روز تموم بشه بیام خونه ،الان که ۳۰ سالم شده بیشتر به کارهای هنری مثل خوانندگی علاقه پیدا کردم و توی جمع دوستام می خونم یعنی دوستان ازم می خوان که بخونم و بعد از روانشناسی ثروت ۱ این تصمیم رو گرفتم که موسیقی یاد بگیرم و از گیتاری که سالها توی خونه یه گوشه خاک می خورد شروع کردم به اموزش گیتار و نت ها و خلاصه سواد موسیقی و بعد در ادامه اموزش خوانندگی انشااللاه ،خیلی از شغل ها رو به خاطر پولش شروع کردم ولی تهش ضرر بود چون علاقه ای نبود فقط یه مقدار به ترید ارز علاقه پیدا کردم ،اموزش موسیقی رو تقریبا تازه شروع کردم اولش سخت بود ولی الان راحت تر شده و واقعا دوست دارم یاد بگیرم و به امید خدا تا اخرش می رم.ممنونم از استاد عزیز که منو اگاه کردن از مسیر درست و الاهی😘❤🌹🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    سیامک جلیلی گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گل.

    اول از همه چیز باید بگم که اگه کسی میخواد موفق بشه و رشد کنه و توانایی خرید دوره های استاد رو نداره ، فایل های رایگان استاد به شکل بی نظیری میتونه زندگیش رو تغییر بده و این فایل هم که واقعا یک راهنمای عالی برای شروع یک زندگی جدید است.💙

    استاد این باور هایی که شما گفتین تو سلول به سلول این جامعه رخنه کرده

    اولا که بچه بودیم میگفتن دکتر بشین مهندس بشین بعد که بزرگ شدیم به ما گفتن برین دنبال کاری که توش پول هست و … و اینا شده باور ما یعنی مثلا بیست سال این باور ها تو خورد ما رفته و ما ها که الان آگاهانه داریم روی باورهامون کار میکنیم توقع داریم یک شبه شرایط تغییر کنه!

    حتی الان یه مثال بزنم که من و عشقم داریم میریم وسائل خونمون رو بخریم و آماده شیم برای شروع زندگی و نقدد خرید میکنیم به ما میگن چرا قسطی نمی‌خرید ؟ چرا وام نمیگیرین ؟ اینا برای اینه که باورهای غلط تو دل جامعه هست.

    میخوام سوال دوم رو با داستان خودم جواب بدم:

    این باور که از عشق و علاقه نمیشه پول ساخت رو کاملا تو وجود خودم از بین بردم.

    من به عنوان دانشجوی سخت افزار چند سال پیش که ترم آخر دانشگاه بودم با این باور که نمیشه از علم کامپیوتر پول ساخت رفتم دنبال باز کردن یک مغازه پوشاک که به هیچ نتیجه ایی نرسیدم با اینکه خیلی سرش وقت گذاشتم که خداروشکر به نتیجه نرسید 😁

    بعد که به این نتیجه رسیدم که برم دنبال علایقم و به شدت به برنامه نویسی علاقه پیدا کردم رفتم سراغ یاد گرفتنش و خیلی خوب کار کردم تا تونستم به عنوان یک نیروی بی تجربه وارد شرکتی بشم ، از نظر کاری از نظر علمی از نظر تجربه تو سه سالی که توی اون شرکت بودم کلی رشد کردم اما مالی نه ! برای همین به نتیجه رسیدم که از راه برنامه نویسی هم نمیشه پول زیاد ساخت ، از شرکت اومدم بیرون این زمانی بود که تازه با استاد آشنا شده بودم (۲ سال پیش) . به زعم خودم داشتم یه سری الهامات دریافت میکردم مثل وارد کردن لوازم جانبی از چین و خرید و فروش ماشین با شریک و رفتم سراغش! ( در مورد الهامات استاد خیلی تو فایلهاشون توضیح دادن که اون الهامی درسته که با شرایط فعلی ما سازگار هست یعنی نتیجه الهام باید احساس آرامش باشه نه ترس و نگرانی ) بعد که حسابی چک از دنیا خوردم ، پیش خودم گفتم آقا تو که اینقدر علاقه داری به برنامه نویسی چرا دوباره تمرکز نمیزاری ، دوره جدید نمیگذرونی که پیشرفت کنی ؟

    شروع کردم به کار کردن مجدد تو زمینه برنامه نویسی با تمرکز بالا ، دوره های جدید از استاد برنامه نویسیم گرفتم ( خود استاد برنامه نویسیم انگیزه ایی بود برام ، شخصی که با لیسانس حسابداری و کار حسابداری برای فرودگاه مهرآباد تصمیم میگیره بره دنبال عشق و علاقه اش و برنامه نویسی یاد میگیره و کلی رشد میکنه ، کلی پول میسازه و با آموزش هاش کمک میکنه به گسترش جهان به اینکه افراد بتونن یاد بگیرن و تو بازار IT کار کنن)

    و زمانی با تمرکز روی عشق و علاقم کار کردم و هدفم این بود به عنوان یک فریلنسر به عنوان یه نیروی کار ماهر پروژه های زیادی انجام بدم و هم مسائل دیگران رو حل کنم و هم خودم پول بسازم و تو مسیر علایقم کار کنم ، جنس اتفاقات تغییر کرد ، از در و دیوار و جاهایی که اصلا انتظار نداشتم پروژه رسید ، کارهایی انجام دادم که اصلا فکرش رو نمیکردم بتونم انجام بدم و شرایطی دارم که اگه چند شبانه روز برنامه نویسی کنم خسته نمیشم و نتیجه اینا چیه ؟ اینه که پول لاجرم وارد زندگیت میشه به همین راحتی ، حالا اگه تو هر زمینه ای تو زندگیمون با عشق و علاقه کار کنیم با موفقیت با پول ساختن با ثروت ساختن میتونیم باعث گسترش جهان بشیم و جهان به کسانی که باعث گسترشش میشن پاداش های زیادی میده.

    واقعا امیدوارم که همه بتونیم مسیر علایقمون رو پیدا کنیم و حرکت کنیم و پیشرفت کنیم و چیزهای جدیدی ابداع کنیم💙

    استاد مرسی بابت این فایل فوق‌العاده 😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    حسین ایثاردوست گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    خواهش میکنم در این زمینه که سوال من و خیلی ها هست ویدیو بسازید و راهنمایی کنید.

    سلام استاد عزیز و بزرگوار.من چندین بار فایل های دانلودی و بسیاری از فیلم های شما رو دیدم و بسیار ارادت دارم خدمت شما.خواهش میکنم در این زمینه که سوال خیلی از دوستان هست ویدیو بسازید.کاملا فرمایش شما درسته و در زمینه ایی باید فعالیت کنیم که عاشقش هستیم. دو نکته ی مهم که در این معقوله هست و من دیدم بسیاری از دوستانم باهاش مواجه هستن،اینه که یک زمینه مورد علاقه رو چجوری و با چه روش و معیارهایی انتخاب کنیم ؟ که هم بدونیم خواستگاه قلبی ماست و هم مسیر درستیه

    دوم اینکه وقتی ما هزینه ثابت ماهیانه داریم و در صورتی که در زمینه ی جدید که عاشقش هستیم زمان لازم داره که درامد کسب کنیم،چطور میتونیم در این زمان و سیر تکاملی رشته ی جدید،هزینه ها رو جبران کنیم.

    لطفا راهنمایی بفرمایید.با سپاس فراوان💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسن نشاسته گر گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام حسین جان

      امیدوارم که حالت عالی باشه

      در مورد سوالاتی که پرسیدی باید بهت بگم که سعی کن همه کامنت های این فایل رو بخونی دوستان به موارد خیلی خوبی اشاره کردن در مورد یافتن علاقه

      و اینقدر بچه ها از علاقه های متنوع صحبت کردن که حتی شاید از بینشون علاقه خودتم پیدا کنی

      در مورد تغییر شغل هم شما باید به صورت تکاملی عمل کنی

      استاد هم میگن وقتی دارین روی باورهاتون کار میکنین بیکار نباشید

      بعد از پیدا کردن علاقه ت شروع کن به صورت پاره وقت تو وقت های آزادت یاد بگیری و تجربه کنی

      حتی اگه جایی هست که میشه رایگان رفت پاره وقت کار کرد برو اون کارو انجام بده

      این باعث می شه تکاملت طی بشه و به جایی میرسی که ایمان رها کردن شغلی که بهش علاقه نداری رو پیدا می کنی

      موفق و سربلند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مژده محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1652 روز

    سلام استاد عزیز

    من بازنشسته شدم وهنوز متوجه نشدم به چه چیزی خیلی علاقه دارم شاید در جهان آخرت متوجه بشم به چه کاری علاقه مند بودم خودم نفهمیدم😁

    معلم حرفه وفن بودم واگه یادتون باشه توی کتاب حرفه وفن هرچی حرفه وفن مناسب دخترا و پسرا بود یک اشاره ی جزئی شده در حد آشنایی مثلا بخش صنایع چوب کمی کار باچوب داشت در حد اینکه یک راکت یا چوب لباسی بسازن بچه ها وبفهمن که به این رشته علاقه مندن یا نه ومن هم برای هر بخش کتاب بچه ها رو به کارگاههای پیشرفته وتخصصی میبردم وعملا کار میکردن وباتوجه به علاقه ای که نشون میدادن وکارعملی که درست میکردن ونمره ای که میگرفتن راهنمایی شون میکردم که این رشته براشون مناسبه یانه

    اما خودم از همه ی این کارا فقط درحد دانش آموزای راهنمایی یعنی ۱۲تا ۱۴ ساله بلدم واصلا هنوز که هنوزه متوجه نشدم که به چی علاقه مندم مثلا بافتنی،خیاطی،گلدوزی،و…..یا شنا،کوهنوردی،رانندگی،و….

    همه ی اینها رو انجام میدم خوب هم انجام میدم ولی عشق وعلاقه ای که میفرمایین باید باشه که ازش بشه پول درآورد رو هنوز متوجه نشدم به چی علاقه مندم توی مدرسه هم همه کاره وهیچکاره بودم

    شاید دیر باشه ولی دلم میخواد یک کاری رو که خیلی بهش علاقه مندم رو خوب خوب یاد بگیرم ومهارت اصلیم همون باشه ولی هنوز تشخیص ندادم که چیه😊

    اگه میشه یک راهنمایی بفرمایین متشکرم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مهدی حکمتی گفته:
      مدت عضویت: 1770 روز

      سلام دوست عزیزم

      برید سرچ کنید افرادی که توی سنین بالا استارت کارشون رو زدن و به موفقیت رسیدن

      اون موقع متوجه میشید که اصلا دیر نیست

      این بخشی از تمرین جلسه اول دوره روانشناسی ثروت۱ هست

      ان‌شاءالله به فضل خدا همیشه شاد و موفق و خوشبخت باشید

      خدایا شکرت 🙏❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    امین اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1060 روز

    با سلام

    استاد جان من موی تای کار میکنم و واقعا عاشقش هستم و روزانه هر چی بتونم تمرین میکنم و در کنارش سر کار هم میروم و البته کارم هم دوس دارم و برایم لذت بخشه

    موی تای یک ورزش تایلندی هست که بهش میگن هنر هشت اندام شامل ضربات پا دست ارنج و زانو هست این ورزش توی ایران درامد نداره البته ایران ولی توی کشور های آسیای شرقی درامد داره البته سازمان داره که به قهرمانان پول خوبی میدهند استاد قبلا خودم فکر میکردم که توش پول نیس ولی وقتی با بچه های که از ایران رفتن تایلند حرف زدم سوال پرسیدم فهمیدم درامد خوبی داره حتی میشه اونجا برای خودت اسم رسم درست کنی و حتی در دنیا بیشتر و حتی فهمیدم که اونجا کمپ های تمرینی داره که میتونی بری اونجا و اونا اسپانسرت میشن تمام هزینه هاتو میدن مربی میاد بالا سرت برنامه تو میده برات میت برات میگیرن و آمادت میکنن که بری مبارزه کنی و از پول مبارزت یه درصدی بر میدارن و این در تمام تایند هست و هرچی لولت بره بالا پول خوبی بهت میدن بعد از اونا اگه مبارزه عالی باشی میتونی توی سازمان وان چمپیونز شیپ بری فایت کنی که اون پولش ملیون دلاری هست و حتی محبوبیتی که میتونی برای خودت بسازی حد نداره الان ما نمونه های هم داریم مثل محمود ستاری که قهرمان سازمان K۱ ژاپن هست سجاد ستاری که قهرمان WBC هست و اینا برام الگو شدن که منم تمرین زیاد کنم تلاش کنم و فهمیدم که توی چیزی که عاشقش هستم میتونم بهترین شم و اینم برای کسانی که میگفتن توی ورزش پول نیست و من میدونم که توی ایران هم میشه پول خوبی ازش ساخت ولی من در مدارش نیستم و اطلاعی ازش ندارم البته فعلا ندارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 1357 روز

    سلام به همگی ❤️

    اکثر جامعه وقتی که میخوان زبان دوم یاد بگیرن بدون در نظر گرفتن علاقه به اون زبان انگلیسی رو انتخاب میکنن. چند وقت پیش کسی رو دیدم که با علاقه ی خودش در 5 سال زبان کره ای رو یاد گرفته و الان زبان کره ای رو تدریس میکنه توی این مدت زمان کمی که شروع به کار کرده کلی دانش آموز داره در صورتی که وقتی خودشون توی یکی از فایل ها درباره خودشون توضیح میدادن گفتند که چقدر اطرافیان و خانواده بهشون گفتن که داری وققتو میکنی و با زبان کره ای به جایی نمیرسی و ایشون با پشتکار و علاقه ای که به این زبان داشته این زبان رو ادامه داده و الان از این طریق کلی ثروت می‌سازه امیدوارم که هممون راهی که بهش علاقه داریم رو انتخاب کنیم و توی اون راه پیشرفت کنیم.

    ممنون از خداوند واستاد عباس منش برای این فایل آگاهی بخش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: