نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 9

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی نوید گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    بسم رب العالمین

    درود بیکران بر استاد عباسمنش گرامی خانم شایسته محترم و دوستان هم فرکانسی ام

    استاد شمارا تحسین میکنم ماشاالله هر روز شاداب تر و جوان تر هستید بعد از دوره قانون سلامتی که من هم همراه شما و دوستان در این دوره هستم

    و احسنت به انتخاب شما برای لباس واقعا لباس زیبا و راحتی هست من خیلی خوشم اومد از طرح این لباس مخصوصا طرح خودرو کلاسیک که خیلی دوست دارم

    الگو بسیار خوبی هستید برای من همین اول فایل شما گفتید فایل مصاحبه با افراد موفق رو میبینید من هم 3 سالی هست شبکه اجتماعی نمیرم و تلویزیون نمیبینم

    حس بسیار بهتری دارم وقتی زمان ما در طول روز وقت اضافه نداره دلیلی نداره نشتی انرژی داشته باشیم و زمان خودمون رو هدر بدیم و بریم سراغ فرع

    من هم سعی میکنم هر روز الگو های بهتر را ببینم و تحسین کنم برای همین هدف هر روز در سایت آنلاین هستم و فعالیت میکنم که شما که الگو عالی هستید رو تکرار کنم برای خودم

    سپاسگزار قانون جهان هستی هستم هر انسان موفقی رو که میبینیم نشانه عمل به قانون رو هم در آن شخص میبینیم حتی کسانی که نتیجه مقطی گرفتند در اون مقطع ردپای استفاده از قانون تو زندگی فردیشون هست

    با اینکه شغلی که الان دارم را دوست دارم و وقت کافی میزارم و خسته نمیشوم میخواهم یک علاقه بالاتری راکه دارم دنبال کنم و چند وقت هست تجسم میکنم مینویسم و آموزش های اولیه رو دنبال میکنم تا با مشاهده نشانه ها حتی در لحظه از این کارم سوییچ کنم به شغل جدیدم که بیشتر دوستش دارم با رعایت تکامل

    همسرم شغل خوبی داره که دوستش داره چندوقت یکبار ذهنش مقاومت میکنه و از من میپرسه برم سراغ فلان کار فعلا درآمدش بیشتره من گفتم کاری که دوست داره رو انجام بده و موفقیت های گذشته خودشو برای خودش تعریف کنه و یادآوری کنه تا قدرت بگیره که من همونم که فلان رکورد رو زدم الان با دیدن این فایل میخوام بهش بگم هر روز این فایل رو ببینه تا دوباره روی ریل بیفته

    دو هفته پیش هم که تنها کارمندم دیدم انگیزه زیادی نداره با اینکه فوق العاده شخصیت خوبی داشت رهاش کردم و گفتم برو دنبال علاقه ات با اینکه الان کار هر دونفرمون رو انجام میدم و البته به برکت دوره سلامتی از قبل که کمکم میکرد هم بازده کارم بهتر شده به خدا گفتم حتما نفر بهتری میاد تا سطح کار من بهتر بشه و مطمعا هستم که این اتفاق میفته

    یک دوست قدیمی داشتم که درآمد بیشتری از من داشت ولی همیشه مشغول بود و از کارش ناراضی آخرین باری که با هم سفر رفتیم دیدم در تعطیلات هم گوشی به دسته همونجا به خودم گفتم با توجه به آگاهی امروزم این شخص باور من رو نسبت به موفقیت خراب میکنه و از همون روز رابطه ام رو قطع کردم

    البته با 95درصد افرادی که قبلا در زندگی ام بودن 3سالی میشه رفت و آمد نمیکنم و تمامی اون افراد بعد این 3سال وقتی زمان کوتاه با من مکالمه دارند

    میگن تو همون آدم قبلی هستی؟ این نعمات شخصیتی من از این سایت و فایل های گرانبهای رایگان و محصولات ارزشمندم هست

    این فایل بازهم تواناییِ تشخیص اصل از فرع شما رو نشون میده که سپاسگزار شما و الله مهربان هستم برای تهیه این فایل و راهنمایی بیشتر ما

    کارهایی که قبلا وجود نداشتند و امروزه کاملا طبیعی هستند:

    افرادی که در سایت ویدیویی مثل یوتیوب فعالیت میکنند خودشان صد بیزینس گوناگون دارند(آموزشی،سرگرمی،خبری……

    تاکسی های اینترنتی میلیون ها نفر رو جذب خودشون کردند

    سایتی مثل airbnb که الان مشابه در ایران هم هست و استقبال شده

    سایت های اشتراکی که بازدید از مکانهای معروف رو امکانپذیر کرده با عینک های واقعیت مجازی

    فیلمبرداری با هلی شات که قبلا یک مهارت تفریحی بود و الان درآمد خوبی داره

    سایتهایی که فروش اجناس دست دوم و حراج دارند

    شغل طراحی ناخن بانوان که کسی فکر نمیکرد انقدر مشتری داشته باشد

    مدیریت و مشاوره صفحات مجازی

    تستر های غدا و رستوران که با احترام دعوت میشن غذا نوش جان میکنند و پول میگیرند

    مدل های لباس که قبلا فقط خوش اندامها بودن الان افراد خیلی چاق و لاغر هم مدل لباس هستند

    پاکسازی نگهداری و مشاوره پوست

    و…………..

    پروردگارا مارا بیفزا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  2. -
    نیما کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2406 روز

    سلام استاد عزیزم

    خیلی سپاسگزارم که وقت میذارید این آگاهی ها رو به ما هدیه میدید. همین خودش یه الگوی مناسبه که این آگاهی در عمل به چه شکله، اینکه شما اینقدر کارتون رو دوست دارید و فقط روی محصولات تمرکز نمیذارید. من میخوام اول از تجربه ی خودم بگم.

    قبلا تو کامنت های روانشناسی ثروت یک گفتم و تو تمام جلسات ردپای من هست از اینکه چطور به آگاهی های اون جلسه تو زندگیم دارم عمل میکنم اما الان به صورت خلاصه توضیح میدم.

    من هم تو شغلی بودم که همش نگاهم به ساعت بود که زودتر تموم شه برم خونه. همش انتظار آخر هفته رو میکشیدم یا روزی که تعطیل باشه سرکار نرم. اما به لطف خدا و شما و این سایت و کامنت های بچه ها این شجاعت رو کسب کردم که استعفا بدم و برم بگردم دنبال علاقه ام. شروع کردم برنامه نویسی رو از صفر یاد گرفتن و الان بعد از فقط یک سال به مسیری هدایت شدم که هم درآمد خوبی دارم خدا رو شکر و هم آخر هفته ها هم کار میکنم. در واقع اینجوریه که من اصلا نمیفهمم امروز چند شنبه ست. برای مثال آخر روز میفهمم که امروز آخر هفته بوده پس تعطیل بوده و من میتونستم کار نکنم. همین چند روز پیش بعد از کارم رفتم هم قدم بزنم و فایل های ۱۲قدم رو گوش بدم و هم واسه خونه یکم خرید کنم دیدم همه جا بسته ست تازه فهمیدم اون روز تعطیل بوده!!

    برای من دیگه مثل قبل روزهای هفته فرقی نداره هر روز حالم خوبه. در حالی که قبلا غروب جمعه دلگیر بود و از شنبه ها متنفر بودم. جالبه که تا قبل از اینکه این کامنت رو بنویسم بهش دقت نکرده بودم اینقدر این شرایط الان برام عادی شده و یواش یواش همه چی تغییر کرد و بهتر شد که ادم یادش میره همین پارسال کجا بوده.

    این احساس خوب این آرامش قسمتی از پکیجیه که استاد میگه که با پول نمیشه خرید و همین باعث میشه که:

    ۱. همیشه احساسم خوب باشه پس اتفاقات خوب میوفته

    ۲. بهتر الهامات رو دریافت کنم و بهشون عمل کنم

    ۳. جمله ی طلایی استاد که وقتی آرامش داشته باشم کار احمقانه نمیکنم و تکامل رو خود به خود رعایت میکنم. چون دیگه حرص و طمع و نگرانی تو زندگیم جایی نداره. از لحظه به لحظه لذت میبرم.

    به قول استاد:

    وقتی که حرفه ای میشی و پیشرفت میکنی تو مسیر مورد علاقه ات، یه سری ایده ها بهت الهام میشه که بی نهایت ثروت وارد زندگیت میکنه.

    – کِی؟

    وقتی که وارد مسیر مورد علاقه ات بشی.

    – کِی میتونی توش حرفه ای بشی؟

    وقتی که تمرکز داشته باشی و با عشق کار کنی و زیاد تحقیق کنی تو اون زمینه.

    عمده ی مردم و بدنه ی جامعه فقط میخوان زنده بمونند و دنبال یه زندگی و شرایط معمولی و عادی هستند. اما کسی که جهان رو درک کرده هدفش لذت بردن از زندگیه، هدفش تجربه ی خلقته، اونم با حرکت کردن در مسیر مورد علاقه اش و اگه باورهاشو در مورد ثروت درست کنه اون وقت همه چی تو زندگیش میاد.

    اینجوریه که به ثروت پایدار میشه راحت و بدون زجر رسید.

    من برای جواب دادن به سوال های این فایل چون این تمرین رو انجام داده بودم رفتم تو نت هام سرچ کردم و دیدم که من تو متن کامنت جلسه ی ۹ روانشناسی ثروت یک شغل های جدید رو نوشتم و اخرش نوشته بودم که امروز از کارم استعفا دادم و نمیدونم قراره چکاره بشم چه شغلی داشته باشم اما فعلا چیزی که به ذهنم میرسه (قدم بعد از استعفا بهم گفته شده بود) اینه که برم راجع به برنامه نویسی و هوش مصنوعی و رباتیک (که رشته لیسانسم بود) تحقیق کنم حداقل از لحاظ تئوری پیشرفت کنم. که کم کم هدایت شدم به طراحی وبسایت و نرم افزار.

    جواب سوال اول:

    – یه شغل دیدم که یه شرکتی تو انگلیس (احتمالا جاهای دیگه هم مورد مشابه هست) به تو برای آفتاب گرفتن ساعتی ۴۰ پوند پول میده و هزینه ی کرم ها و غدا هم با اوناست!!! یعنی کافیه روی تخت هایی که محصول شرکته لم بدیو پول دربیاری!! حالا شاید یه پولی هم شرکت کرم ضد آفتاب برای تست محصولاتش میده همونطور که شرکت های شکلات سازی یا بستنی سازی یه سری کارمند دارند که فقط بخورند و تست کنند! به همین سادگی و به همین خوشمزگی!

    – یا مثلا گرم کردن تخت هتل ها!! بعضیا قبل از اینکه شما برسی به اتاقت میرن تو تخت میخوابند که شما میرسی تختت گرم باشه!

    – یا یه نفر رو دیدم تو امریکا که شغلش اینه که مردم رو بغل میکنه و دلداری میده و ساعتی ۱۰۰ دلار میگیره

    – یا کسایی که گیمر هستند و بازی میکنند و پول میگیرن! یا اصلا بازی بقیه رو نگاه میکنند و تحلیل میکنند و مردم پول donate میکنند (هر کس به اختیار خودش مقداری پول برای حمایت اهدا میکنه)!

    – من خودم چون به شطرنج علاقه دارم و تفریحی هر چند وقت یه بار تو یوتیوب میرم تحلیل و بازی استاد بزرگ هایی مثل هیکارو ناکامورا رو میبینم. هم شطرنج آموزش میدن و ذهنم رو به چالش میکشند و هم بازی های خفن خودشون یا بقیه رو تحلیل میکنند. برای من هم فانه و هم تفریح و هم رشد توانایی مغزیم مخصوصا توانایی تحلیل و حل مساله. به قول خانم شایسته همش سوده و سوده و سود!

    – یا کی فکرشو میکرد که با کلیپ های سرکاری و شوخی و چالش از تو یوتیوب بشه ثروت ساخت!

    – تو نتفلیکس و احتمالا شرکت های مشابه (apple TV, Amazon Prime,…) یه سری افراد هستند که کارشون اینه که فیلم و سریال ها رو نگاه کنند و دسته بندی کنند که موتور هوش مصنوعی بتونه بهتر به کاربراش فیلم مورد علاقه اشون رو پیشنهاد بده!

    – یا تست کردن سرسره های آبی و …

    مثال برای فراوانی شغل های جدید فراوانه!

    جواب سوال دوم:

    والا من هنوزم نمیدونم قراره چه کاره بشم. هم برنامه نویسی رو دوست دارم هم رباتیک و هم مدیریت و بحث های استراتژی و بیزینس پلن. احتمالا خدا منو به مسیری هدایت میکنه که ترکیبی از اینا باشه. اما چیزی که مطمئنم که اگه همین روند رو ادامه بدم و قانون رو بیشتر درک کنم و به خدا و نیرویی که منو هدایت میکنه بیشتر ایمان بیارم و اعتماد کنم سر جای خودم قرار میگیرم و مولد ارزش و ثروت و نعمت میشم. شاید من باشم یکی از کسایی که یه شغل جدیدی رو ایجاد کرده از ترکیب چندتا چیز! فعلا که عجله ای ندارم سعی میکنم کاری که میدونم الان درسته انجام بدم و از زندگیم لذت ببرم بقیه اش رو خدا خودش درست میکنه. همونطور که خدا تا الان هوامو داشته و من راحت مهاجرت کردم و راحت شغل پیدا کردم و … بقیه کارها هم راحت انجام میشه.

    ازت ممنونم استاد و خدا رو شکر میکنم که منو بیدار کردی و من از زندگی مرغی ای که داشتم اومدم بیرون (حتی بدتر از ابوموسی!) و کم کم دارم زندگی رو تجربه میکنم، حس لذت و عشق به کار رو تجربه میکنم. حالا بهتر میفهمم که کار و تفریح یکی بودن یعنی چی. پروردگارا بی نهایت تو رو سپاسگزارم و فقط تو رو میپرستم و از تو کمک میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 105 رای:
    • -
      مهدیه چیتگر گفته:
      مدت عضویت: 1226 روز

      (فعلا که عجله ای ندارم سعی میکنم کاری که میدونم الان درسته انجام بدم و از زندگیم لذت ببرم بقیه اش رو خدا خودش درست میکنه.)

      (سر جای خودم قرار میگیرم و مولد ارزش و ثروت و نعمت میشم.)

      سلام آقای کریمی مچکرم که از تجریباتتون برامون نوشتید و جملاتتون باعث آرامش ذهن بیقرارم شد

      منم نمیدونم به چی علاقه دارم دقیقا و مثل شما میدونم چند تا چیز هست که دوسش دارم اما کدومش؟

      (سعی میکنم کاری که میدونم الان درسته انجام بدم و از زندگیم لذت ببرم بقیه اش رو خدا خودش درست میکنه.)

      و بازم پاسخ کامل شما… امیدوارم هدایت بشید به مسیری که عاشقش هستی، هر لحظه از زندگیتو زندگی کنی بدون اینکه متوجه گذر زمان بشی و صبح به عشق کارت از خواب بیدار و شب با آرامش و شوق و احساس رضایت مندی استراحت کنی و به خواب خوب بری…موفق و سلامت و ثروت مند باشید 🌺

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3830 روز

      لذت بردم از خواندن کامننت پرمفز و فان و روان و شیوایی که نوشتی نیما جان.

      واقعا لذت بردم کیف کردم چه مثال های فوق العاده ای را هدایت شدی به سمتشون و نوشتی .. تخت گرم کن (خنده)

      .

      امیدوارم که کار مورد علاقتو اون مسیری که تحقق بیشترین شکوفایی عشق و علاقه اتو را هدایت بشی به سمتش و بری جلو ادامه بدی تجربه کردن و شناخت بیشتر خودت را و هر لار ایمنت بیشتر بشه.

      دوست دارمم زیاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1470 روز

      سلام آقای کریمی

      امیدوارم حالتون عالی باشه

      بله واقعا تغییرات اونقدر نرم رخ میدن که فراموشمون میشه قبلا چطوری بودیم

      از انجام کارهای غیر مورد علاقه

      از اینکه دیگران تعیین کنند چه ساعتی برویم و بیاییم و چه کتابایی بخونیم کی امتحان بدیم

      از جمعه ها و شنبه ها

      اماالان من شغلم طوریه که آزادی مکانی و زمانی دارم

      و به قدری راحت پول میسازم که باورم نمیشه

      که باید البته باورم بشه و خودمو لایقش بدونم چون حقیقتا بهاشو پرداختم

      حتی خدا برام خیلی سختی ها رو کلا برداشت

      و انجام کار مورد علاقم رو به بیشترین زمان های روزم اختصاص داد

      چیزهایی برام رخ داد که چون اطرافیانم تومدار درک اونها نیستن و نمیتونم بگم ….خودمم یادم میره که اینها معجزه هستن

      معجزاتی که کمتر کسی تواین عصر باورشون میکنه

      چقدر حسم خوب شد از اینکه ایتالیا هستید البته الان نمیدونم هنوز اونجایید یانه

      اما من در اینستاگرام کلیپ هایی از زیبایی های ایتالیا رو میبینم

      مثلا ونیز یا یک دریاچه هست اسمش الان یادم نیست

      خیلی زیباست

      خیلی وقتا به خونه ها و ساختمانهای تو آب فکر میکردم

      و ایتالیای زیبا رو تحسین میکردم

      باورهای کامنتتون راحت مهاجرت کردن راحت شغل پیدا کردن

      آسانی راحتی …

      و جملات تاکیدی خودم :

      من لایق آسانی در تمام کارهایم هستم من لایق راحتی هستم من لایق فراوانی ثروتها و نعمتهاهستم

      من لایق بهترین نعمت های خداوند هستم من قطعا به مسیرهایی هدایت خواهم شد که ثروت و نعمت و آرامش در آن ها فراوان است من به مسیر عشق و زیبایی هدایت میشوم من عشق بی قید و شرط عشق واقعی عشق کامل دریافت می کنم من لایق بهترین های هر نعمتی هستم من لایق فراوان ترین های هر نعمتی هستم من لایق بهترین مکان ها و خانه ها هستم

      خدایاشکرت

      سپاسگزارم آقای کریمی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        نیما کریمی گفته:
        مدت عضویت: 2406 روز

        سلام فاطمه جان.

        سپاسگزارم از لطفی که به من داشتید. خیلی براتون خوشحالم که ازادی مکانی و زمانی دارید و همچنین به راحتی از کار (یا تفریح) که دارید راحت ثروت خلق میکنید.

        به نکته ی خیلی مهمی که اشاره کردید که دوست دارم یه نکته اضافه کنم:

        «به قدری راحت پول میسازم که باورم نمیشه که باید البته باورم بشه و خودمو لایقش بدونم چون حقیقتا بهاشو پرداختم»

        من پاشنه ی آشیلم همین باور عدم لیاقته. من چند ماه پیش یه شغل تو یه شرکت خیلی خوب تو ونیز به عنوان برنامه نویس داشتم. داستانش هم اینجوری بود که به من یه رقم پیشنهاد کردند و منم قبول کردم چون بیشتر از کار قبلم بود و حس میکردم که تکامل رو دارم خوب طی میکنم. اما چند هفته بعد زمان امضای قرارداد دیدم مبلغی که قراره بهم بدن 30درصد بیشتر از چیزیه که به من گفتند و رئیسم گفت مدل قراردادت عوض شد و حقوقت هم بالطبع بیشتر شده. من فقط سپاسگزار خدا بودم که این قطعا به خاطر تغییر فرکانس های من و لطف خداونده نه دقیقا رئیسم. خب این حقوق یکم برام غیر قابل باور بود و بعد از 2ماه همکاری ما به پایان رسید و من اون موقع نمیفهمیدم اما الان میدونم که من خودم رو لایق اون حقوق و جایگاه و درامد نمیدونستم.

        نمیدونم تکاملم رو رعایت کرده بودم یا نه اما میدونم که خیلی بیشتر باید رو باور لیاقتم کار کنم. بسیار ممنونم از جملات تاکیدی ای که نوشتید.

        من همچنان ایتالیا هستم و واقعا این کشور زیباست. حتی ذهن من میگه که این شهر یا دریاچه زیباترینه اما من هی بهش میگم چرا بازم بهتر و قشنگتر هست. باور فراوانی رو سعی میکنم از همه لحاظ به ذهنم یاد بدم و تکرار کنم.

        امیدوارم ثروتمندتر و پر آرامشتر باشید و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          Life time گفته:
          مدت عضویت: 1470 روز

          سلام آقای کریمی

          این هدایت خداوند بود که من در ابتدا بیام و کامنت شماروبخونم و بعد پاسخ بزارم و در زمان مناسب پاسخ شما رو دریافت کنم

          این همزمانی ها فقط کار خداونده و بس

          من هم این مدت روی باور لیاقتم برای یک مساله کارمیکردم اما نتیجه مدنظر خودم رو نگرفتم و الان که اومدم سایت پاسخ شمابرام اومده بود و متوجه شدم که طبق الهامی که دیشب بهم شده بود برای رسیدن به اون حد از لیاقت باید مسائلی که پیش روی من هست رو حل کنم

          باحل همین مسائل و طی تکامل هست که ما به قولی گرانشمون بالاتر میره انرژی های وجودی مون مثبت و مثبت تر میشن وارد مدارهای بالاتری میشیم که البته همین مدارها هم یک به یک طی میشن امااگر تمرکز بزاریم و زمانمون رو بهتر مدیریت کنیم خوب بالطبع نتایج باامید خدا تصاعدی تر میشه

          نتایج شماهم باتوجه به زمان عضویتتون عالی هست هم مهاجرت به کشورزیبای ایتالیا هم قراردادتون بایک شرکت خوب و پذیرفتن پروژه های عالی

          شما لایق دریافت پروژه هایی بهتر بادرآمدهای بالاتر هستید و شما هرروز کارهایی آسانتر بادرآمدهای بالاتر رو تجربه خواهید کرد

          هرروز همه کارها آسانتر میشه سریعتر انجام میشه و درآمد هم بالاتر میره

          درآمدی که باتلاش فیزیکی زیاد به دست نمیاد بلکه باحس بهتر تغییرات پایدار شخصیتی و پیشرفت در باورهاپدید میان

          براتون بهترین هارااز خدای بزرگ خواستارم

          در پناه الله باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    وحید جاسبی گفته:
    مدت عضویت: 1387 روز

    سلام استاد عزیزم….چقدر خوشحال میشم هر بار که یک فایل جدید میگذارید …از قبل جوان تر و شاداب تر شدید

    (قبل از هر چیز بگم که من فرزانه هستم و دارم با آیدی همسرم کامنت میگذارم.چون گوشیمو دزد زد فعلا به آیدی خودم دسترسی ندارم ولی انقد حرفاتون به قلبم نشست که گفتم حالا با همین آیدی مینویسم فعلا .مهم اینه که یه چیزی بهم میگه بنویس)

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر به خاطر وجودتون

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که شما رو توی زندگیمون داریم

    استاد عزیز راجع به سوال اولتون:

    یکی از شغل هایی که تا ده سال پیش واقعا به نظر من هیچ کس فکرشو نمیکرد که پولساز باشه و اون هم در این حد زیاد،بلاگری هست

    این که با یه گوشی بتونی برای تبلیغ پیج ها و معرفیشون میلیونی پول بسازی …و دقیقا کاری کنی دنیا جای بهتری بشه برای زندگی،چرا چون با تبلیغ اون پیج هم فروش اون پیج رو بالا میبری هم مردم رو از وجود یه همچین پیجی آگاه میکنی و رفع نیاز میکنی براشون….شغل مورد علاقم نیست ولی برام همیشه جالب بوده اینکار

    راجع به سوال دومتون

    من از وقتی خودمو شناختم عاشق خیاطی بودم.یادمه ۹ سالم بود با تیکه پارچه ها و نخ و سوزن به عنوان عیدی برای دخترعموهام که هم سن و سال هم بودیم کیف دوشی کوچولو دوختم و دادم بهشون

    تا به امروز که مدرکم رو گرفتم و دوره هامو تکمیل کردم ولی هیچ وقت نتونستم ازش به ثروت برسم چون دقیقا باوری رو که شما اشاره کردین رو داشتم….

    بعد از آشنایی با شما و خرید روانشناسی ثروت یک و دو تازه خیلی باورهامو شناختم و شروع کردم به اصلاحشون ….بعد از مدتی فهمیدم که تو شاخه ی مربیگری خیاطی چقدر مشتاقم و وقتی اموزش میدم اصلا متوجه زمان و مکان نیستم دیگه ….من به معنای واقعی عاشق مربیگری خیاطی هستم

    براش تلاش کردم رفتم مدرک بین المللی مربیگری (پداگوژی) رو گرفتم و جالبه که این مدرک من تو سطح بین الملل هم رتبه ی کارشناسی ارشد هست (با اینکه من حتی دانشگاهم نرفتم)…

    در حال حاضر دارم به صورت تدریجی خودمو قوی میکنم تو این مسیر

    و مطمئنم خداوند داره تلاش منو میبینه

    و قوانین جواب خواهد داد

    (استاد واقعا حق دارید میگید بنویسید و کامنت بگذارید.من همین الان که دارم مینویسم احساس خاصی دارم.نمیفهممش ولی میفهمم خاصه)

    خدا رو هزاران بار شاکرم که منو با این مسیر اشنا کرد

    انقدر ادامه میدم با عشق تا برسم به اون ثروت مد نظرم

    عاشقتونم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  4. -
    آقای نیکو گفته:
    مدت عضویت: 3088 روز

    سلام به استاد عباسمنش و همراهان عزیز

    تا چند سال پیش شغل‌هایی مانند مدیر کانال تلگرام و درآمد از اینستاگرام و کلیه شغل‌های مجازی اصلا وجود نداشت کی فکر شو می‌کرد که چنین شغل‌هایی با درآمدهای باورنکردنی بوجود بیاد، یا شغل‌های آموزشی بسیار زیادی که البته آنها هم به لطف فضای مجازی بوجود آمده به لطف فضای مجازی اونهایی که باور کردن میشه از این راه به درآمد رسید قدم برداشتن و به درآمدهای بسیار خوب رسیدن.

    شغل‌های بسیار زیادی در چند سال اخیر بوجود آمدن که ثروت زیادی رو ساختن مانند تاکسی اینترنتی، آموزش های مختلف در فضای مجازی، سایت‌هایی مانند دیوار، دیجی کالا، کانالها و پیج های مختلف و غولهای فروشگاهی مانند آمازون و غیره

    اما در مورد سئوال دوم من حدود ۲۰ ساله البته نه بطور پیوسته در صنعت ساختمان در حال فعالیتم و تا جائیکه خودم رو شناختم کار مورد علاقه ام هست، اما چالش‌های بسیار زیادی در این کار هست که هرکار میکنم که احساسم رو خوب نگه دارم نمیتونم و متأسفانه در چند سال اخیر سرمایه زیادی رو تو اینکار از دست دادم، تا جائیکه بعضی وقتا فکر میکنم که بهتره شغلم رو عوض کنم، اما از اونجایی کار مورد علاقه ام هم همین ساخت و ساز ساختمان هست یه چیزی ته ذهنم میگه ادامه بده

    تا ۲۰ سال پیش کارم گچبری ساختمان بود که در اون کار سرمایه خوبی بدست آوردم و در آن زمان شغل‌ مورد علاقه ام بود، البته هنوز هم دورادور دنبال میکنم، بعضی وقتا فشار ذهنی ساختمان سازی روم زیاد میشه و با خودم میگم برگردم به همون کار، تا جائیکه مدتی بود تصمیم قطعی گرفته بودم برگردم به همون کار گچبری و میخواستم کلاس آموزش مجازی بزارم، لوازمش رو هم تهیه کردم اما هربار که میخوام شروع کنم یه حسی بهم میگه تمرکزت رو بزار روی همین ساختمان سازی بالاخره همین چالش‌ها تبدیل به فرصت میشه، فعلا که دارم ادامه میدم و هر بار که یه چالش جدید پیش میاد که معمولا هر هفته حتما یه چالش رو حداقل دارم به هر صورت بوده حلش کردم.

    دوستان اگه موردی به ذهنشون میرسه ممنون میشم راهنمایی کنن

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      حسن نشاسته گر گفته:
      مدت عضویت: 2988 روز

      سلام و درود

      امیدوارم که عالی باشین

      خودتون جواب سوال خودتون رو دادین، گفتین چالش ها میتونن فرصت باشن. دقیقا همینطوره

      به این فکر کنید که چالش های شما چالش های افراد زیاد دیگه ای هم هست. پس اگر بتونین این نیاز رو پاسخ بدین از همین رفع نیاز میتونین بی نهایت ثروت بسازین

      قدم اول اینه که باور کنید شما از اون چالش ها بزرگترید و توانایی حلشون رو دارید.

      بسیاری از کسب و کارهای موفق ابتدا کسب و کار نبودن مثلا طرف یه لباس راحتی میخواسته که تو بازار نبوده اومده خودش برای خودش یه مدلی که باهاش راحت بوده رو دوخته بعد دوستان و آشنایان هم خوششون اومده و گفتن برای ما هم بدوز و بعد کم کم به این نتیجه میرسه که این نیاز افراد زیادی هست و یه بیزنس موفق از اون ساخته

      برای همه ی چالش ها همینه از کوچیکترینش مثل لباس راحتی تا چالش های بزرگ جهانی که مخترعین و مبتکرین براش راه حل پیدا کردن

      افرادی مثل هنری فورد که علاوه بر ساخت خودروی ارزان مشکل فضولات اسب توی شهر نیویورک رو حل کرد (مشکلی که ده شهردار شهرهای مهم دنیا ده روز براش جلسه گذاشتن و راه حلی براش پیدا نکردن) یا آقای مورس که تلگراف رو اختراع کرد بعد از این که خبر مرگ همسرش دیر بهش رسید. گراهامبل ها، ادیسون ها، زاکربرگ ها، ایلان ماسک ها همه از حل چالش به ثروت رسیدن. پس چالش ها رو در آغوش بکشید و خوشحال باشین که مسیر رشد رو خیلی شفاف میکنن

      منتظر خوندن خبرهای موفقیتتون هستم

      شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        آقای نیکو گفته:
        مدت عضویت: 3088 روز

        با سلام خدمت شما دوست عزیز و تشکر از شما که به کامنت من پاسخ دادین و اینکه یادآوری کردین باید فکر کنم که من از چالش‌ها بزرگترم پس توانایی‌های حل اون چالش‌ها رو دارم

        بله چالش من حتما چالش افراد زیادی که همکار من هستن و در ایران دارن ساخت و ساز میکنن هست و اونهایی که رشد کردن معلومه که به راحتی اون چالش‌ها رو حل میکنن و بلکه هم بالاتر از همون چالش‌ها فرصت میسازن

        باز هم ممنون از شما سعی میکنم بیشتر روی باورهای کار کنم و به امید خدا موفق خواهم شد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 1994 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد جان🌷، سلام به مریم خانم شایسته عزیز🌹 و سلام به همه دوستای خوبم در خانواده صمیمی عباس‌منش✨، امیدوارم حال همگی عالی باشه.

    استاد جان فوق‌العاده بود، بینظیر بود فایلتون، استاد جان عاشقتم😍

    استاد جان من خودم رو یه مقدار میشناسم، فهمیدم که اگر گوشه چشم راستم مدام اشک میاد، این یه نشونه است که میگه حال روحیم مساعد نیست و بگردم ببینم چه باور و موضوعی بوده که اخیرا توی ذهنم میچرخیده و این اتفاق رو ایجاد کرده.

    استاد یه چند روزی بود که من این وضعیت ناخوشایند رو داشتم. یکمی بهتر شده بودم، بابت صحبت‌هایی که با خودم داشتم، اما حل نشده بود و احساس خستگی میکردم، انگار یک نفری بودم که نیاز به استراحت داره، چون انرژی نداره، به قول شما نشتی انرژی داشتم.🙍🏻‍♂️ خلاصه امروز صبح خواب و بیدار بودم که یه صدایی توی گوشم می‌گفت تو میتونی، تو به همه آرزوهای قشنگت میرسی، تو خدا رو داری، تو موفق میشی و من بیدار شدم و تکرار کردم من موفق میشم، من به همه آرزوهای قشنگم میرسم، من توانمندم، من هر کاری رو میتونم انجام بدم، من خودم رو بی قید و شرط دوست دارم و دیدم، همینطور که این موضوع رو بیشتر میپذیرم که من میتونم و آینده ام روشنه، حال روحیم بهتر و بهتر میشه💪.

    داستان از این قرار بود، که اون نشونه درست بود و من اشتیاقم و امیدم کم شده بود، نمیگم امیدم رو از دست داده بودم، چون همه ما درجاتی از امید رو داریم، یکی کمتر و یکی بیشتر.

    استاد جان🌟، من هم به چند شاخه علاقه دارم، یکی برنامه‌نویسی🧑‍💻، یکی مجسمه سازی🗿 و یکی هم ریاضیاته🔢 که باید یکیش رو انتخاب کنم و برم جلو و درش مهارت کسب کنم و درش عالی بشم💐

    واقعا به باور مهمی اشاره کردید که همه کارهای دنیا به یک اندازه پتانسیل پول ساختن رو داره.

    من در خصوص تمرینی که گفتید: این مثال رو دارم یوتیوبرهایی که میان جلوی دوربین و کلیپ‌هایی ارسالی خنده دار رو بررسی میکنن، شوخی و مسخره میکنن و میلیونی دنبال‌کننده دارن، یوتیوبرهایی که بازی بقیه یا حتی نقد بقیه رو نقد میکنن، یوتیوبرهایی که مثلا اسباب بازی‌ها رو نقد میکنن مثل رایان کیج که دیگه جزو ثروتمندترین یوتیوبرهاست، یوتیوبی که در سال ۱۴ فبریه ۲۰۰۵ تاسیس شده.✔️

    یه شغل دیگه میتونه اون دوچرخه‌های برقی باشه که شما توی یکی از قسمتها بهش اشاره کردید، گفتید این دوچرخه‌ها همه‌جا هستن، هرکسی لازم داشت پول می‌ریزه داخلش و تا یه جایی میره و کارش که تموم شد، همونجا می‌ذاره و یه نفر دیگه میاد و ازش استفاده می‌کنه.

    یا اون شغلی که شما توی فایل تمرکز بر نکات مثبت قدم دوم نشون دادید، یه افرادی امدن، یه سری باکس گذاشتن از غذای ماهیها، کنار خلیج مکزیک، مردم هم می‌تونستن هر کدوم مبلغی رو پرداخت کنن و به ماهیها غذا بدن و از دیدن ماهیها و غذا خوردنشون لذت ببرن.🐟

    اون شهر بازی که یه فضایی رو برای تفریح بچه‌ها درست کرده بودن، بچه‌های کوچک میومدن داخل یه سری توپ‌های بزرگ توخالی و این توپ‌ها روی آب بود توی یه استخر، یا اونطرف‌تر که بچه‌ها با ترامپولین بازی میکردن.

    یا اون هنرمندی که با یه سری میله‌های شیشه‌ای رنگی و یه شعله چه طرح‌ها و مجسمه‌هایی که درست نکرده بود، یه مجسمه کوچیکش که شما برداشتین، مبلغ ۱۵۰۰ دلار خورده بود.🌱

    یه جایی شما و خانم شایسته و کلی افراد دیگه وارد یه تور تفریحی دو ساعته شدید، از این سر رودخونه حرکت کرد و افراد کلی مناظر باحال دیدن، نمایش دلفین‌ها رو دیدن و اینجوری یه افرادی پول می‌سازن.

    یاد اون قسمت سفر به دور آمریکا افتادم استاد🌷، اونجاییکه رفته بودین جزایر هنولولو (اگر درست بگم) با کشتی تفریحی، چقدر کشتی بزرگی بود، یادم نمیره چقدر می‌گفتین: بچه‌ها، ما دائما با خودمون تکرار میکنیم، این یه هتل نیستا، این یه کشتیه. توی اون کشتی افراد هزاران شغل داشتن، از افرادیکه نمایش اجرا میکردن، تا اونهایی که توی رستوران کار میکردن و خانم شایسته گفت الان این خانم نمی‌دونم شاید یازدهمین یا دوازدهمین مرتبه باشه که داره این میز رو دستمال می‌کشه و تمیز می‌کنه😉، چقدر تحسینشون میکنم. تا اون جایی که سلمونی داشت و کلی شغل دیگه اون هم سر کشتی.🛳️

    یا اون شغلی که افرادی آمدن از قبل وسایل و تجهیزات زیپ لاین رو نصب کردن، تا بقیه بیان تفریح کنن و لذت ببرن.

    کسب و کار آمازون که تقریبا هر چیزی داخلش پیدا میشه، سفارش میدی و چند روز بعد بسته‌بندی شده پشت در خونه است، مثل هزاران چیزیکه شما برای حل مسأله‌هاتون تهیه کردید، از اون کتونی‌ها و جاروبرقی گرفته تا دوربین شرکت سونی، فایر پیت، مواد غذایی و …

    توی یکی از فایل‌ها گفتین ما توی دنیایی زندگی میکنیم که آدم‌ها بینهایت علاقه‌های متفاوت دارن از کاشت و طراحی ناخن گرفته تا کارهای دیگه مثل مکانیکی.

    چند وقت پیش یه کلیپ دیدم، پرینتری که نوشته کاغذ رو پاک می‌کنه تا کاغذ دوباره استفاده بشه، برای این فرایند هم از تابوندن یه نور سبز خاصی استفاده می‌کنه که اگر اشتباه نکنم جوهر رو میسوزونه و کاغذ سفید رو دوباره تحویل میده، خب، این خودش یه فرصت فوق‌العاده است.🖨️

    ایده اینترنت استارلینک ایلان ماسک و کسب و کاری که به واسطه این ایده شکل گرفته، که توی هوای آفتاب و بارون این دستگاه به خوبی کار میکنه، که شما گفتید این اینترنت قراره یه تحولی ایجاد کنه و چون دیگه اینترنت در هر کجایی که یه آسمون و برقی باشه در دسترسه، مهاجرت افراد از شهرها به مناطق غیر مسکونی شدت میگیره. تحسینتون میکنم استاد گلم🌺

    چقدر لباس قرمز رنگتون زیبا و فوق‌العاده است. خیلی قشنگه🔶، خدایا شکرت🙏

    من از این فایل یاد گرفتم که رفتن دنبال رشته‌ای که بهش علاقه داریم، باعث میشه ما خوشبختی رو تجربه کنیم، یاد گرفتم اگر توی زمینه مورد علاقه ام عالی بشم، میتونم ثروت خیلی زیادی ازش بسازم به شرط اینکه باور کنم که زمینه مورد علاقه ام می‌تونه پولساز باشه✔️، چطور میتونم باور کنم، با دیدن الگوهایی که خیلی ثروت ساختن هم از زمینه مورد علاقه من، هم از زمینه‌هایی که خودشون بهش علاقه دارن و اونوقت کار کردن و کسب مهارت خیلی راحت و دلپذیر میشه برای من.

    من از توضیحات شما یاد گرفتم چرا بعضی افراد انگار با کارشون ازدواج کردن، نه تفریحی، نه مسافرتی، فقط دارن کارشون رو انجام میدن، چون عاشق اون کار هستن، چون اون کار هم حاله براشون، هم تفریحه، هم عشقشونه، هم مسافرتشونه و اونها از دید من خیلی کار سختی دارن انجام میدن، اما از دید خودشون، بقول رونی کلمن: وقتی عاشق کارت باشی، از انجامش لذت میبری و انجام اون اصلا کار سختی نیست😍. تحسین میکنم رونی کلمن عزیز رو🌷، که توی زمینه بدنسازی چندین بار مستر المپیا رو برنده شده و خیلی موفق بوده، من یه قسمتی از مستند زندگینامه اش رو دیدم، یک یا چند قفسه بزرگ از انواع اقسام جام‌ها و مدالها🥇 رو دیدم که آدمی فقط تحسین میاد روی لبش و متعجب میشه این همه موفقیت از کاریکه عاشقش هستی👏، تحسین میکنم استادم رو که در زمانی، روزی یک یا دو کتاب رشد فردی و موفقیتی رو مطالعه می‌کرده🌟👏 و عشقش رو دنبال کرده و دلیل دیگه ای پیدا نمیکنم که جواب این سوال باشه که چرا استادم اینقدر تلاش می‌کنه و فایل میگیره و در اختیار ما بچه‌های سایت قرار میده. استادم که نیاز مالی نداره، اما عاشق این کاره. باز هم تحسینتون میکنم استاد عزیزم❤️

    امیدوارم همه دوستان در پناه خدای بزرگ همیشه شاد🌷، سلامت🌹، ثروتمند✨، عاشق🔶 و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید🌟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  6. -
    حیات گفته:
    مدت عضویت: 1220 روز

    سلام استاد چه همزمانی عالی شد

    امروز یک نفر را دیدم که کلی به شغلش خندیدم و چند ساعت بعد این فایل شما را دیدم که جواب پرسش شماست ،چیزی که من دیدم یک مرد چینی بود یا ژاپنی ….

    ایشون سگ هارو جوری خاص و بامزه و خیلی مرتب موهاشون رو میزنه و جالبه دیدم کلاس اموزشی داره و سرتیفیکیت میده و همه خیلی جدی سر کلاس ها حضور دارند و خیلی خنده دار بود

    اما بعد که کمی نگاه کردم دیدم نه ،،، خیلی سگ ها قبل و بعد مو کوتاه کردنشون فرق میکنند و چقدر تمیز و مرتب میشوند و احتمالا ایشون هم عاشق ارایشگری بوده هم حیوانات ، تلفیق این دو شده این شغل

    برای سوال دو ، من خودم علم مواد را خیلی دوست دارم و جالبه همین دیروز انگار ایلان ماسک توییت کرد که علم و مواد رو یاد بگیرید مطمعن باشید پشیمون نمیشین

    ولی من ۲ ماه پیش که با اموزش های شما و ثروت ۳ جلو اومدم و نشانه خواستم برای بهترین شغل ، یک گزینه دیگه مداوم نشانه اومد و من شغل قبلی و ترک کردم و وارد اون شغلی که نشانه اومد شدم

    احتمالا اون علاقه زود گذر بوده و این برای من بهترین هست ، همین که شما گفتین ادم هدایت میشود

    باید بگم خیلی سخت بود ترک شغل ، واقعا توکل میخواد ، اما الان خیلی راضی ام ، سپاسگزار اموزشهاتون و وجودتون هستم

    منتظر نتایج فوق العادم باشین که بگم ، چون تازه ورود کردم و دارم مطالعه و تمرین زیاد میکنم و نتایج چند ماه دیگه عینی میشود

    🙏

    💫💫💫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  7. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1159 روز

    سلام استادجااااان .

    دوسوال پرسیدیدونظرات ماراخاستید.

    اولی این بودکه تواین ده سال اخیرچ مشغالی به شغلهااضافه شده ؟

    به نظرمن شغلهای زیادی واینکه کلا،سبک شغلهاعوض شده.و فضای مجازی یکی از اتفاقاتی بوده که افرادبه هرطریقی سعی می کنن توش پول دربیارن .وخیلی داره جامیفته ‌.

    حالا به ،خیلی ازاتفاقاتی که توفضای مجازی افتاده وازش کسب درآمدمیشه ،نمیشه گفت شغل .

    ولی به هرصورت بعضیا بامسخره بازی ودلقک بازی و

    دابسمش شدنو،کلیپای کوتاه درست کردن،وخیلی چیزای سطحی دیگه ،یه ترفندی برای پول دراووردن پیداکردن .که صددرصدموردپسندخیلی هانیس وموردپسندخیلی ها هم هس .خیلی ها،هم ازاین طریق سرگرمم میشن وکلی می خندن .

    همونا هم میتونن باایده های بهتر،کارای بهتری انجام بدن.

    که البته خود،من زیاداهلش نیستم وپیگیرهیچکدوم هم نشدم تاحالا.ینی برای وقت وزمانم ارزش بیشتری قائل هستم .

    توهمین فضای مجازی کلاسهای زیادی که واقعن دیگه میشه بش گفت شغل ،دایرشده .وطرف توخونش یاهرجایی که خودش راحته می شینه وازمهارتی که داره ،کسب درامدمیکنه مثل کلاس زبان .خیاطی ،طراحی، نقاشی ،آشپزی ،حتی کلاسای انگیزشی ،فروش پوشاک وحتی سفارش غذا،سفارش میوه ،کلاسهای آموزشی درسی،آژانس،حتی تعمیرات وسیله نقیله ،به قول معروف ازشیرمرغ تاجون آدمیزادتوفضای مجازی میشه شغل پیداکردوکسب درآمدداشت..

    مردم اصولی تروبهینه ترازقبل ،کارمیکنن .

    درواقع کسانی که دنبال کسب درآمدهستن ازوقت وزمانشون خیلی خوب استفاده میکنن .که علاوه برهزینه های رفت وامد،واجاره مکان ،بازمان بیشتری ولی خستگی کمتری کارشون راانجام میدن .

    اکثرابرای شروع بامشکلاتی مواجه میشن ولی باسیرتکاملی هرروزبهترازقبل عمل میکنن وتوهرچیزی که بیزینس کردن مهارت وپیشرفتهای بیشتری بدست میارن .

    خیلی ازشغلها هم بایه زنگ زدن حل وفصل میشه ونیازی به انباروجنس تومکانی نداره.

    خلاصه علم و تکنولوژی پیشرفت کرده واین میتونه نشون دهنده ی ثروت اندوزی وفراوانی باشه .

    به قول استادالگوبرداری ازافرادموفق توهرزمینه ای میتونه بهت امیدوانگیزه بده تاقدم اول رابرداری وبعدباهدایت خداوتلاش مستمرخودت به جلوپیش بری تاموفقیتهاتوببینی .

    سوال دوم استاداین بودکه به چ چیزی علاقه داری که فکرکنی بااون موضوع بتونی شغلی ایجادکنی تابه ثروت وآرامش برسی؟

    خب استادجونم من یه خانم خانه دارهستم وهیچ وقت کسب درامدی نداشتم .ازاونجایی هم که همسرم راحت پول بهم میده ،هیچ وقت دنبال شغلی نرفتم .اتفاقاهم توباشگاه بهم پیشنهادمربی شدن بچه هاداده شده .هم تواستخربرای آموزش شنابه بچه ها.ولی ازاونجایی که وقت زیادندارم وازصبح تاشب مشغولم بابردن واووردن بچه هام به کلاسای مختلف وباشگاه واستخررفتن خودم ،مهمونیم زیادمیرم ،رسیدگی به همسرو،برای ناهار،وشامم همش توآشپزخونم ،دیگه هرچی وقت آزادداشته باشم فقط وفقط فایل گوش میدم ومینویسم .

    ولی خب بارهامهمونام وخانواده ی خودم وهمسرم بهم پیشنهاددادن که غذادرست کن بده بیرون .البته برای ایجادشغل .منظورشون سفارش گرفتن غذای خونگیه.

    چلوگوشت های من ومرغ درست کردنم عالیه وهردفه که می پزم ،این پیشنهادرابهم میکنن .

    یه بارمهمون زیادداشتم وتصمیم گرفتم خودم گردن بزارم ،همین کارم کردم.همه ی مهمونها،گفتن این غذاراازبیرون گرفتی .بعدکه متوجه شدن خودم پختم ،خیلی تشویقم کردن .اونشب بقدری خوشحال بودم که این فکربه ذهنم خطورکردکه برای شروع توخونه بپذم وبعدکم کم برم سمت رستوران یاآشپزخونه زدن .

    ولی چندروزبعددوباره فراموش کردم .

    الان دوست داشتم یه رستوران بزرگ وباهمه ی تجهیزات وامکانات وآشپزهای عالی بامدیریت خودم داشتم و،ادارش میکردم .

    ازوقتی که توخانواده ی عباس منش هستم گه گداری ایجادشغل توذهنم میادولی عجله ای ندارم براش .سپردم به خدادروقت وزمان معین خودش اگه مصلحت میدونه برم هرسمتی که خودش هدایتم میکنه .میدونم الان استادمیگه وقتی اوضاع خوب وآرومه بایدحرکت تازه وجدیدی زد،یابه نوعی تغییری ایجادکرد.ولی صادقانه بگم هنوزبه درک این موضوع نرسیدم .🙈

    ممنون وسپاسگزارم استادکه مثل همیشه ذهن مارابازمی کنیدوایده های جدیدمیدید.انشاله بتونیم عملکردخوبی داشته باشیم .

    استادجونم بی نهایت وباتمام وجودم دوستت دارم .

    قربون صدات بشم که همیشه انگیزه بخشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2162 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد خوبم.

    من اتفاقا یک شغل رو تو سرن دارم‌که خیلی برام جالبه که چند سالیه هست.

    دوستدارم یوتیوبری رو بگم ولی نه هر یوتیوبری.

    من Sam Chuiرو که میبینم برام جالبه که این آدم پیش رو شد درمورد تست خطوط هوایی مختلف.

    حتی ایران هم اومد و پرواز های ایرانی رو امتحان کرد بخصوص هواپیما های خاص ایران نثل بوئنگ ۷۴۷ سابق ایران ایر که تاریخچه درازی داره و زبان زد جهان بوده در روزگاران قدیم.

    الان دارم میبینم که این آدم چقدر وضعش خوبه،همیشه بیزینیس و یا فرست کلاس سوار میشه،همیشه لانژ vipیاcipرو استفاده میکنه و گاهی وقت ها به اون کشور ها مسافرت هم میکنه.

    درآمدش هم درگذشته از راه دیگه ای بود ولی اینطور که الان میاد تنها شغلش همین یوتیوبریه و تبلیغ اجناس در وسط ویدیوهاش

    گزینه بعدی کسانین که سفر میکنن و شغلشون سفر به کشورای مختلف و بازیدد از اونجاست که یوتیوبرم هستن،درسته که جهانگردان از قبل بودن،مثلا بردران امیدوار در قدیم ولی اون ها هم از سفرشون درآمدی کس بنمیکردن و مجبور به کار تو خود کشور مقصد بودن برای درآمد.

    اما حالا جهانگردی و تولید محتوا از سفر پز از ثروته.

    واقعیشت شغل انتخابی خودم پزشکیه و با عشق دوستدارم کمک کنم در شفای بیماران،خب خداروشکر این علاقه حمایتمیشه از طرف همه اطرافیانم،خودم واقعا عاشق این کارهستم و دارم تلاش میکنم برم دانشگاهی مناسب تا سلامتی رو رواج بدم.

    خب واقعیت میدونم‌که درآمد هست توش،اما دوستدارم که مثل خیلی از ارگان های بهداشتی که ناسودبرن من هم‌ناسودبر کارکنم.

    سودی بر کارم‌نمیکشم ولی خب درآمد دارم چون کارم ارزشمنده و میدونم که درآمد بالا به همین شکل ممکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 2335 روز

    سلام بر استاد عزیزم و همکلاسی هایم در این کلاس

    استاد، با اجازه تون می خوام اول از تجربه خودم از کار کردن در حوزه ای که علاقه ای بهش نداشتم بگم و بعد به سوالات شما جواب بدم. چون تجربه بسیار عجیبی را پشت سر گذاشتم که شاید دوستان با خوندن اون متوجه عمق فاجعه بشن.

    من لیسانس مهندسی نرم افزار از یه دانشگاه دولتی خوب را گرفته بودم سال 88. بعد به جای اینکه برم سر کار، به فکر ادامه تحصیل افتادم چون فکر می کردم که با ادامه تحصیل می توانم در یه جای دولتی کار پیدا کنم. خنده داره ولی اون زمون نهایت آرزوی من استخدام در یه جای دولتی بود. خونوادم هم خواهان چنین چیزی بودن. درس خواندم و هدفم را قبولی در یکی از دانشگاه های تهران گذاشتم چون لیسانسم را در شهرستان گرفته بودم و خودم هم شهرستانی ام. خدا رو شکر به هدفم رسیدم و در دانشگاهی خوب قبول شدم. بهمن 92 من مدرک فوق لیسانس مهندسی نرم افزار را گرفتم و فکر می کردم الان چه اتفاقاتی می افته. من از تابستون 92 در شهر خودمون سر کار می رفتم و بعد از یکی دو ماه کارآموزی از مهر 92 استخدام یه شرکت خصوصی شدم.

    و الان می خوام قصه ای را براتون تعریف کنم که هنوز که هنوزه برای خودم جای شگفتی داره.

    من 2 ماه رایگان برای اون شرکت کار کردم و قرار بود از مهر حقوق بگیرم. اوایل مهر بود که حسی سراغم اومد. حسی که بهم می گفت این کار، کار تو نیست، تو این کارو دوست نداری. اون حس همونی بود که شما استاد بهش می گید تق تق جهان و من اهمیتی بهش ندادم. با خودم فکر می کردم که من کار دیگه ای که بلد نیستم در حوزه کامپیوتر این قدر درس خوندم باید هم در همین حوزه کار کنم.

    و آخرای بهمن 92 که فقط چند روز از دفاع پایان نامم گذشته بود و خوشحال بودم که این دوره را پشت سر گذاشتم تازه سر و کله چیزی در زندگیم پیدا شد که منو به مرز نابودی کشوند.

    مقاله ای را در اینترنت در مورد پیری زودرس خوندم و رفتم جلوی آینه به زیر چشمام نگاه کردم چند خط افتاده بود. ترسیدم وحشت کردم . به خودم گفتم من فقط 27 سالمه این خطا چیه و از اون نقطه، کابوس شروع شد.

    چقدر گریه می کردم بخاطر اینکه فکر می کردم پوستم دارای چین و چروکهای وحشتناکیه. پیش چند روانشناس رفتم که حتی نمی فهمیدن من چه مشکلی دارم چه برسه به اینکه بتونن کمکم کنن. کارم به روانپزشک و قرصهای اعصاب رسید. پیش چند دکتر پوست رفتم که هر دارویی که دادن و به صورتم زدم فقط پوستم کهیر زد. دکتر طب سنتی، ساعتها سرچ در اینترنت برای پیدا کردن روشی برای جوان کردن پوستم و این قصه ادامه داشت. من به جایی رسیده بودم که می خواستم به زندگیم پایان دهم.

    و اینها در حالی بود که هر کسی که منو می دید بهم می گفت ماشاالله اصلا بهت نمیاد چند سالته خیلی کوچکتر از سنت به نظر می رسی. ولی اون نجواهای شیطانی درون ذهنم اینها را نمی فهمیدن.

    و حالا می خوام دوباره به محیط کاریم بر گردم. من از مهر 92 این احساس نفرت از کار را داشتم ولی جرات رها کردن کارو نداشتم. اعتماد به نفسم به شدت پایین بود و به شدت تایید طلب بودم. شرکتی که کار می کردم تقریبا در آستانه ورشکستگی بود یعنی فقط حقوق مهر من را به موقع پرداخت کرد و بعد رئیسم هر ماه می گفت که پول نداره. من حتی شهامت بیرون اومدن از اونجا رو نداشتم از بس اعتماد به نفسم پایین بود. و گفتم که اواخر بهمن اون افکار وسواس گونه در مورد پوستم شروع شدند. آخر سال بود که رئیسم گفت که دیگه می خواد شرکتو ببنده.

    و من به فکر پیدا کردن یه کار دیگه افتادم. در مقابل افکاری که بهم می گفتن برنامه نویسی را رها کن جواب می دادم که نه من از کارم بدم نمیاد من از محیط کاریم بدم میومده اونجا زیاد همکار نداشتم حقوقم هم درست پرداخت نمی کرده. نمی تونستم بپذیرم که از برنامه نویسی متنفرم چون در همه دوران تحصیلم از درسهایم لذت می بردم و اغلب نمرات خیلی خوبی می گرفتم.

    اردیبهشت 93 استخدام یه شرکت خصوصی دیگه شدم. حقوقش نسبت به اون یکی بهتر بود یعنی بیش از دو برابر می داد چند همکار هم داشتم. من دو سال و نیم اونجا کار کردم و اوج وسواسهای فکریم در اونجا بود. کار در اون شرکت شکنجه بود. از برنامه نویسی متنفر بودم، از محیط اونجا متنفر بودم ولی باز شهامت بیرون اومدن نداشتم و واقعا لطف خدا بود که اونا خودشون دیگه نخواستن با من همکاری کنن و من بیرون اومدم.

    باز هم به صدای دلم بی اعتنا بودم که می گفت برنامه نویسی را ول کن. در پاسخ بهش گفتم که اینجا محیطش خوب نبود جایی برم که همکارهای خونگرم تری داشته باشم همه چیز عوض می شه.

    به دو ماه نکشید که در یه شرکت خیلی معتبر استخدام شدم. همکارهای خونگرم و مهربانی داشتم. محیطش از محیط قبلی خیلی بهتر بود ولی بعد از چند ماه دوباره همون حس سراغم اومد: حس دوست نداشتن یا بهتر بگم تنفر شدید. از اینکه تمام روز پشت سیستم بشینم متنفر بودم. از اینکه بقیه بهم بگن چی کار کنم متنفر بودم عاشق این بودم که خودم ایده بدم و طبق ایده های خودم عمل کنم ولی من اونجا فقط یه کارمند ساده بودم.

    چند ماه از شروع کارم گذشته بود که با یه مرد فوق العاده ازدواج کردم. اون با شما و مباحث موفقیت آشنا بود. و وقتی فهمید که من قرص اعصاب مصرف می کنم بهم گفت که قرصها را کنار بذار و بیا توی قانون جذب،‌ حالت خوب می شه. کلاسهای یکی از اساتید شهر خودمون رفتم ولی خیلی جدی نبودم. و هنوز اون وسواس فکری ادامه داشت که روزگارم را سیاه کرده بود. هنوز در فرکانس شما نبودم استاد. ببخشید اینو می گم ولی حتی شنیدن صداتون حالمو بد می کرد. صدایی که الان همدم من از صبح تا شبه. دوره های دو استاد دیگه شرکت کردم. من هیچی نمی خواستم فقط تموم شدن اون افکار رو می خواستم و اون افکار کم می شدن ولی تموم نمی شدن.

    تا اینکه بچه دار شدم و به دلیل مرخصی در خانه بودم. اون زمون با یه استادی از شهر خودمون کار می کردم و البته نمی دونم چه اتفاقی افتاده بود که دیگه نسبت به شما هم مقاومتی نداشتم و با علاقه به فایلهاتون گوش می دادم البته خیلی کم. اون زمون واقعا توی توهم قانون جذب بودم و هیچی از قانون نفهمیده بودم. شهامت پیدا کردم و به استادم گفتم که من برنامه نویسی و کارمند بودن را دوست ندارم. ایشون هم تشویقم کرد که ببین چه کاری را دوست داری و برو دنبالش. به همین دلیل من بعد از اتمام مرخصی ام هم به سر کار برنگشتم.

    و اواخر سال 98 بود که جرات پیدا کردم به نویسنده شدن فکر کنم. در دوران کودکی داستان می نوشتم و همیشه نویسندگی در گوشه ای از ذهنم بود. با تشویقهای استادم دوره نویسندگی شرکت کردم و اینجا بود که معجزه رخ داد. افکار وسواسیم ناگهان ناپدید شدن،‌ تموم شدن. اون زمون متعجب بودم که یه دفعه چه اتفاقی افتاد. چیزی که 7 سال با من بود یه دفعه تموم شد. منی که اصلا نمی تونستم توی آینه به صورت خودم نگاه کنم،‌ به راحتی به خودم نگاه می کردم.

    و الان می دونم چه اتفاقی افتاد. من در همون دوران اوج این افکار، کتابی در مورد غلبه بر اضطراب خوندم که البته بهم کمکی نکرد. و توی اون کتاب خونده بودم که اضطرابها اکثرا ریشه در احساساتی دارن که ما خنثی شون می کنیم و بهشون اهمیتی نمی دیم. من اون زمون نفهمیده بودم که حس نفرت از کارمه که به شکل این اضطراب وحشتناک داره خودشون نشون میده ولی بعد از خوب شدنم به این مساله پی بردم.

    این قصه را تعریف کردم تا بگم مشغول بودن در کاری که دوستش نداری گاهی ضررهایی خیلی بیشتر از پولدار نشدن داره. الان که فایلهای استادو گوش می دم به خودم می گم اگه سال 92 که جهان بهم هشدار داد تغییر کرده بودم این قدر زجر نمی کشیدم ولی خب من اون زمون هیچی از قانون، عزت نفس نمی دونستم.

    دو سال را صرف یادگیری نویسندگی کردم و یه داستان هم نوشتم تا اینکه فهمیدم این مسیر هم مسیر من نیست. فهمیدم دوستش ندارم و الان یک ماهیه که بی خیالش شدم. الان هم نجواهای شیطانی بهم می گن که 35 سالت شده و هنوز به فکر اینی که به چی علاقه داری،‌ ولش کن و برو به همون کامپیوتر بچسب. الان همه دنبال کامپیوترن و تو با این همه سال درس خوندن ولش کردی. و من به خودم می گم یک بار به کاری که علاقه ای بهش نداشتم چسبیدم و نتیجشو دیدم و دیگه این کارو نمی کنم. خوشبختانه خدا به کاری هدایتم کرده که فکر می کنم دوستش خواهم داشت. می خوام تازه شروع به یادگیری اش کنم تا از علاقه ام مطمئن بشم ولی به خودم می گم اگه این هم نبود اشکالی نداره خدا هدایتت می کنه.

    در مورد سوال اولتون امروز اتفاقا داشتم بهش فکر می کردم. پسر من سه سال و نیمشه و عاشق ماشین و کامیون هست بخصوص ماشین سنگین. چند وقت پیش اتفاقی توی گوشی من یه فیلم از ماشینهای اسباب بازی دید و بعد از اون کار من شده دانلود این فیلمها و کار اون تماشای این فیلمها و ذوق کردن.

    این فیلمها که معمولا ده پونزده دقیقه ای هست، اینجوریه که با ماشینهای اسباب بازی یه قصه ای را تعریف می کنن یعنی شخصیتها، ماشینهای اسباب بازی هستن. من اونها رو از آپارات دانلود می کنم و معمولا چند هزار تا ویو دارن. و همشون هم خارجی ان. امروز به شوهرم می گفتم ببین طرف نشسته داره ماشین بازی می کنه و از این کار خودش فیلم گرفته و احتمالا توی یوتیوب گذاشته و معلوم نیست چقدر بازدید خورده و چه درآمدی از این کار داره درمی آره . باورت میشه کسی از ماشین بازی درآمد کسب کنه. البته درست کردن این فیلمها هم زحمت خودش رو داره ولی به قول استاد، از بیل زدن خیلی راحت تره. یا چند روز پیش یه دوربین مخفی می دیدم که طرف پارکور کار بود می رفت با حرکات پارکور سر به سر مردم می ذاشت. به خودم گفتم ببین داره از بالا و پایین پریدن پول در میاره.

    ممنون استاد از این فایل عالیتون، که برای من نشونه ای بود تا در مسیری که پیش گرفتم ادامه بدم و به حرف ذهنم گوش ندم. ببخشید این قدر صحبتهام طولانی شد. انشاالله که برای دوستام مفید باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  10. -
    افتخار فتاحیان گفته:
    مدت عضویت: 2533 روز

    سلام به آقای عباس منش گل گلاب ودوستان شغل جدیدی که من این روزا میبینم کسانی هستن که باید عمل جراحی کنن ودر بیمارستان بستری باشن اما هیچ همراهی ندارن که البته بیشتر این مریض ها از کشورهای عربی هستن که زبان فارسی بلد نیستن کسانی هم هستن که زبان عربی وفارسی یا هم بلد هستن که با این بیمارن توی بیمارستان می‌مونن وهرشب پول خوبی میگیرن وشغل دیگه هم هست که مسؤل این آدما هست وبراشون همراه پیدا می‌کند این شغلی بود که چند سال پیش نبود در مورد سوال دوم من همین شغل خودم که خیاطی وآموزش هست رو ادامه میدادم وباورهام نسبت به شغلم عوض میکردم امیدوارم که منظورم درست رسونده باشم ممنون از مطالب عالیتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: