پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 18

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیده فاطمه میربزرگی گفته:
    مدت عضویت: 3327 روز

    سلام به تمامی دوستان

    ?برای تغییر نتایج دریافتیمون باید کارهایی که انجام میدادیم رو تغییر بدیم

    ?اول از همه باید ورودی های ذهنمون رو کنترل کنیم ک خودش ملزم به ایجاد تغیراتی بزرگ توی برنامه زندگیمون  بدیم که برای من این تغییرات شامل حذف کردن خیلی مسایل ک جزو عادات هام به حساب میومد مثل دوستام که همه منفی بودند و تلویزیون ،اخبار، بعضی از صفحات مجازی و خیلی از مهمونی هاکه واقعا برام زمان برد تا تونستم حذفشون کنم.

    ?ولی چون نمیتونستم و نمیخوام که خانوادهام رو بخاطر باورهای کمبود شون حذف کنم سعی کردم بفهمم به چه موضوعاتی علاقه دارن وقتی که فهمیدم مثلا پدرم به ماشین خیلی علاقه داره وقتی ک توجه پدر و مادر به ناخواسته های من و فقر و کمبود میره سریعا حرف ماشین رو پیش میکشم و کاملا بحث به موضوع ماشین کشیده میشه

    ?و اگر شرایط برای تغییر بحث مناسب نباشه توی ذهنم دنبال مواردی میگردم که قابل تحسین باشه

    ?حتی اگر با شخصی رودر رو صحبت میکنم به ظاهرش توجه میکنم تا به حرفهاش

    ?یا باز اگر نتونم توجه ام رو به مسایل خوب بکشم بعد اون ملاقات مواردی که صحبت شده رو برای خودم و به نفع خودم مثل یک معلم تحلیل شون میکنم.تا احساسم مثبت بشه

    ?.اکثر مواقع گوشم هدفونه وفایلهای استاد رو گوش میدم.

    ?و سعی میکنم کتاب بخونم.

    ?برای اینکه از مسیر خارج نشم نشانه هایی که دریافت میکنم شبها مینویسم

    ?و سعی میکنم به سوالات دوستان در عقل کل و گروهها جواب بدم تا در مسیر باشم

    ?اما برای خوب کردن احساسم بهترین تمرین برای من سپاسگزاری و خوابیدن هست من هرروز صبح برای پنج چیز سپاسگزاری میکنم که سه تای اونها خواسته هام هستند

    ?هرروز صبح قربون صدقه خودم میرم

    ?برای خودم الویتهای اونروزم رو مشخص میکنم تا بدونم باید چکار کنم

    ?هرروزصبح کارهای خونه رو درحینی که به فایلهای استاد گوش میدم انجامشون میدم.

    ?روزی یکبار مراقبه میکنم

    ?با خدا به جای تمام دوستانی که حذفشون کردم صحبت میکنم.

    ?برای من صحبت کردن درمورد خواسته ام نتیجه بخشتر از نوشتنه

    ?همیشه تو خیابون که هندزفری گوشمه و در حال گوش دادن به صدای استاد هستم فروانی رو تمرین میکنم وخونه های زیبا،ماشین های لوکس،خانومها و اقایون زیبا رو تحسین میکنم.

    ?وقتایی که حس و حال هیچی رو ندارم تو سایت نظرات بچه ها رو میخونم بقدری انگیزه میده که انگار یک فیلم انگیزشی دیدم

    ?.وقتی حالم بده? فیلم کمدی نگاه میکنم در واقع انیمیشن??و یا درمورد  قانون افرینش مثل یک معلم به انگلیسی توضیح میدم با اینکه نمیتونم خیلی خوب صحبت کنم اما یک حس قدرت بی نظیری به من میده.

    ?اما یک تمرین فوق العاده که همیشه وقت بیکاریم انجام میدم اینه که سناریویی که برای چهارسال بعدم نوشتم رو بیادش میارم و تجسمش میکنم کلا غرق میشم و هروقت مادرم من رو توی وضعیتی ک به یجا زل زدم و دارم لبخند میزنم میبینه کلی برای خودش که ی دختر دیوونه داره تاسف میخوره????.

    (مادرم نمیدونه دنیا چ خبره ما که میدونیم )یکی از لذت بخش ترین کارهاست امتحانش کنید واقعا محشره??

    امیدوارم همیشه شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    امید گفته:
    مدت عضویت: 3094 روز

    سلام خدمت خانواده عزیزم

    جواب سوالی که استاد عزیز مطرح کردن

    ١-تعهد

    اولین چیزی که به من خیلی کمک میکنه که سریع خودم رو از افکار منفی یا محیط یا هر چیزی که باعث میشه حال من بد بشه دور کنم تعهدی بود که من با خرید اولین محصول از سایت استاد به خودم دادم، و ای کاش از زمانی که فایل های رایگان استاد رو استفاده میکردم داده بودم.

    که تعهد کردم به تمام آموزه های استاد ایمان داشته باشم و بهشون عمل کنم

    ٢-درخواست از خداوند

    سعی میکنم هر روز( ترجیحاً صبح ها)با خداوند دوباره ی خواسته هام صحبت کنم که خیلی بهم انرژی و نشاط میده این کار

    ٣-گوش دادن روزانه به فایل های استاد

    علاوه بر این که این کار رو هر روز انجام میدم در مواقعی هم که حالم بد شده و افکارمنفی به سراغم اومده ازش استفاده میکنم که واقعا معجزه میکنه

    4-گوش دادن به ویس هایی که خودم آماده کردم

    ویس هایی از قبیل ویژگی های شخصیتی خودم و یا عبارات تاکیدی و یا ویژگی های همسر آیندم

    5-تجسم

    من هر روز موقع وفتن به خواب یا بیدارشدن ویا موقع رفتن سرکار اهداف و یا خواسته هایی که دارم رو تجسم میکنم که خیلی حال منو خوب میکنه و وقتی که حالم خوب باشه افکار منفی کمتر به سراغم میان و حتی اصلا نمیان

    6-سپاس گذاری

    هر روز حین رانندگی و یا در زمان های دیگه شروع به سپاس گذاری از خداوند نسبت به نعمت هایی که دارم و به دست خواهم آورد میکنم، که خیلی حس خوبی بهم میده

    ٧-از دریم برد و فیلمی که تمام عکس های اهداف و خواسته هام داخلش هست استفاده میکنم که باعث میشه افکارم در جهت خواسته هام باشه

    ٨-اعراض در مورد مردم و کسانی که افکار منفی و سمی دارن

    ٩-توجه و یادآوری موفقیت هایی که به خاطر توجه مثبت به دست آوردم

    مثالش خیلی طولانی بود که براتون بزنم اما مطمناً همه از این موفقیت ها داریم

    تمام کارهای بالا که خدمتتون گفتم باعث میشن من توجهم رو نکات مثبت باشه و از افکار منفی دور بشم. حالا ممکنه بعضی مواقع ناراحت بشم یا أفکار منفی سراغم بیان مثلا وقتی یک هدف کوچیک داشتم و هنوز بهش نرسیده بودم افکار منفی میومدن سراغم و بعد به خودم میگفتم که اگر من به أین افکار منفی ادامه بدم که نتیجه مشخصه، من به هدفم نمیرسم، ولی اگر تمرکزم رو روی نکات مثبت بذارم دیر یا زود بهش میرسم

    و از طرف دیگه، همیشه این جمله رو تکرار میکنم که هر اتفاق و یا نتیجه ای حاصل بشه تماماً به نفع من خواهد بود و به خاطر همین جمله همیشه آرامش دارم و افکار منفی به سراغم نمیان و اگه هم بیان سریع دور میشن

    دوستان برای همتون آرزوی شادی میکنم?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    محمد انصاری گفته:
    مدت عضویت: 3122 روز

    سلام دوست من

    کل دنیا بر اساس تکامل جلو میره و همیشه سعی کن خودت را نسبت به خواسته ای که داری دور نکنی باید دقیقا مواظب باورهای درستت باشی یعنی اگه میخوای یک پول گنده بیاد وارد زندگی ات بشود دوست من تو سخت در اشتباه هستی یعنی فاصله فرکانست با هدفت خیلی فاصله داره دوست من تا وقتی پول گنده باشه یا اتفاق عجیب باشه به هیچ وجه برای تو در زندگی ات رخ نمیدهد همه ای قانون دنیا بر اساس تکامل میره جلو تو باید اول باورهایت را خوب بشناسی و بتوانی فرکانسی به جهان هستی ارسال کنی که بتوانی آن را دریافت کنی چگونه میتوانی اول باید در دنیای فزیکی تو مقدار 500٫000 تومان پول بسازی و در یک ماه تا سه در ان مقدار پول بمانی که برایت بدیهی شود عادی شود که تو میتوانی بعد در مدار یک میلیون تومان برسی و ان هم برایت بدیهی شود و به صورت تکامل به مدار ان چیزی که میخواهی برسی برای هیچ کس به طور غیر منتظره تحولی بزرگ در یک شب اتفاق نیفتاده است دوست من اون پیامبری که توانست به پیامبری برسه 40سال طول کشید و بعد فقط 23سال پیامبری کرد الهم صلی الا محمد وال محمد پس دوست من باید صبر کنی تا به ان چیزی که میخواهی برسی اول باید در دنیای ذهنی تو برات بدیهی بشود تا در دنیای فزیکی به ان دست یابی و این را بخاطر بسپار که هیچ وقت احساس کمبود نکنی حتی زمانی که پول را به روش صحیح خرج میکنی بعد بگو خدایا شکرت که این مبلغ پول به حساب من امد این یکی از اساسی ترین تمرینه که احساس کمبود نکنی و ایمان و باورت را قوی سازی که ثروت و فراوانی وجود داره فقط خدایا شکر کن روزانه تا توجه خودت را بروی خواسته هایت متمرکز سازی همیشه احساست را خوب نگه بدار و بدان که به خواسته ات رسیده ای پس نگرانی هم در خودت به وجود نیار و خودت را لایق بدان که لایق خواسته هایت هستی پس خدا به چیزی که میگی گوش نمیده فقط به فرکانسی که داری عمل میکنه یعنی باوری که داری باورت را قدرتمند کن با تکرار تا نیمی از وجودت شود پس فرکانس صحیح به کانون ارسال کن تا خواسته ای که داری به ان خواسته ات برسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    محمد جمالی گفته:
    مدت عضویت: 3601 روز

    با سلام به همه دوستان عزیز در این سایت . در پاسخ سوال به استاد که کی به هدف میریسم ؟ سوال منم هست. میخوام یه داستان بگم درباره خریدن یه لپتاب

    من حدود دو سال بود که میخواستم که لپتاب بخرم هر موقع پول به دست من میریسید یه جورهای خرج میشد تا این که من کامپیوتر داشتم و اونرو فروختم

    چون لنگ پول بودم و دیگه قید خرید لپتاب زدم. درست از دو ماه در مغازه بودم که یه نفر یک لپتاب اورد برای فروش چون من پول نداشتم بخرم به اون شخص گفتم

    خرید لپتاب ندارم و شخص رفت اون روز جمعه بود درست بعد از دوست شخص دوباره امد و گفت ببین این لپتان من هاردش سوخته و لوازم برقی که بر تعمیرگاه دوست ندارم و گفت هر چی دوست داری بده من اون روز به اون شخص 200هزار تومان دادم در حالی که قیمت واقعی لپتاب 3,500,000 هزار تومان البه نو اش

    من فردای ان روز یه هارد خریدم و لپتاب درست شد امروز یک سال نیم داره میگزره بعد از ان فهمیدم به دنبال هرچی باشی ازت دور میشه پایان اما در پاسخ کی هدف میرسیم زمان دقیق وجود ندارد بستگی به ما داردم امادم باشم یا نه برای کاینات کاری ندارد من لپتاب بده یا بزن بستگی من دارد که اماده چی باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    شادی آرامش گفته:
    مدت عضویت: 3162 روز

    سلام به استاد موحد و خانواده معنویم که مصداق آیه “اولئک هدی من ربهم” هستند.

    به شکرانه هدایت الهی و قرار گرفتن در صراط مستقیم، برخی از تجربیات خود را درباره کنترل ورودی های ذهن به شما به اشتراک می گذارم.

    پیش از همه باید یادآور شوم میزان تلاش برای کنترل ورودی های ذهن به میزان تعهد و جدیت شما در این کار بستگی دارد.

    ?و اما ورودی های ذهن:

    —رادیو، تلویزیون، ماهواره: من همه اینها را به کلی کنتر گذاشته ام. البته من امکان حذف این دستگاهها را از خانه ندارم، چون با پدر و مادرم زندگی می کنم و قرار نیست آنها را هم مجبور کنم تلویزیون نگاه نکنند. اما از آنها خواهش کرده ام هنگام تماشا صدای تلویزیون را بلند نکنند. من اکثر اوقات در اتاق خودم مشغول گوش دادن به فایل های استاد، خواندن نظرات سایت، و کار بر روی باورهایم هستم.

    — شبکه های اجتماعی: من پیش از این نیز به عضویت در شبکه های اجتماعی علاقه ای نداشتم. بنابراین، این ورودی را خیلی راحت کنترل کرده ام. فقط در تلگرام عضو کانال سایت و دو گروه دیگر هستم که ماهیت آموزشی در زمینه های مورد علاقه ام دارند. از اینستاگرام هم فقط برای دیدن خانه های زیبا و خودروهای گرانقیمت، و تصاویر زیبا استفاده می کنم.

    — نشریه ها، روزنامه ها و سایت های اینترنتی: فقط از مطالب سایت گروه تحقیقاتی عباس منش، و سایت ها و نشریاتی که مربوط به علائق و رشته کاری ام است، استفاده می کنم.

    —دوستان: از آنجا که دوستانی که تاکنون داشته ام (و خودم به واسطه فرکانس های منفی جذب کرده بودم) باورهای به شدت محدودکننده ای داشتند، باید آنها را هم از زندگی ام حذف می کردم. این کار در مورد دوستان بسیار صمیمی برایم دشوار بود و اصلا نمی دانستم چطور باید این کار را انجام دهم. اما همانطور که استاد بارها گفته اند، وقتی شما در مدار مناسب قرار بگیرید، افرادی که با شما هم مدار نیستند، خود به خود از شما جدا می شوند. مایلم این روند طبیعی را در مورد دوست صمیمی چندین ساله ام بیان کنم. دوست صمیمی (سابق) من همکارم نیز هست. زمانی که با تعهد و آگاهانه شروع به کنترل ورودی های ذهنم کردم، واقعا نمی دانستم که چطور باید ناگهان با او قطع رابطه کنم. چون ما همیشه با هم بودیم. بگذریم، دوستم همچنان مانند همیشه حین کار نزد من می آمد و شروع به صحبت درباره ناخواسته ها، بیان باورهای محدودکننده، تعریف ماجراهای نگران کننده، و غیبت می کرد. و من در این فکر بودم که چطور از او فاصله بگیرم. اما لازم نبود من کاری کنم. او به بخش دیگری منتقل شد. ناگفته نماند شاید تغییر رفتار من هم در فاصله گرفتن او از من مؤثر بود. چرا که من در راستای آموزه های استاد، دیگر حرف های او را تایید نمی کردم و با او همراهی نمی کردم، یا فقط سکوت می کردم یا سعی می کردم بحث را عوض کنم که همین باعث شد او دیگر از همصحبتی با من لذت نبرد.

    — اما وقتی در جمعی (دوستان، همکاران، خانواده و …) قرار می گیرم، چه می کنم؟

    1- اگر امکان ترک جمع باشد، حتما این کار را می کنم.

    2- اما اگر شرایط به گونه ای باشد که مجبور باشم در آنجا بمانم، اولا، به هیچ وجه وارد بحث هایی ( که معمولا درباره خراب بودن اوضاع و هزاران هزار باور محدودکننده است) نمی شوم و تلاش نمی کنم آنها را متقاعد کنم که اشتباه می کنند. چون یکی دو بار که با وجود تاکیدهای استاد، ناخواسته وارد بحث شدم، به شدت پشیمان شدم. دیگر اینکه سعی می کنم بحث را عوض کنم.

    در جمع خانواده که معمولا هندزفری در گوشم است و مشکلی ندارم. چون صدایشان را نمی شنوم حتی اگر در جمعشان باشم (:

    در جمع همکاران هم، معمولا به بهانه ای آنجا را چند دقیقه ای ترک می کنم تا حرفهایشان تمام شود.

    — کار دیگری که می کنم تا حد امکان در مهمانی ها شرکت نمی کنم و دیگر اهمیت نمی دهم دیگران ناراحت می شوند یا خیر. چون من این همه سال به آن شیوه زندگی کردم و نتیجه ای عایدم نشد. پس به قیمت خوشبختی، شادی، آرامش، و دستیابی به رؤیاهایم دور هر چه مهمانی است خط کشیده ام. در ضمن، دیگر به سینما نمی روم و فقط فیلم هایی را می بینم که در تقویت باورهای قدتمندکننده و ایجاد انگیزه به من کمک می کنند.

    ?اما اینکه چطور در زمان بروز اتفاقات به ظاهر ناخوشایند، در خود احساس خوب ایجاد می کنم:

    من عمیقا این باور را در خود ایجاد کرده ام که هر اتفاقی که به ظاهر برایم ناخوشایند است، کاملا به نفع من است و به قدری روی این باور کار کرده ام، آن را با خود تکرار کرده ام، و مصادیق آن را در اتفاقات روزانه دیده و تایید کرده ام که دیگر تردیدی ندارم همیشه همه چیز به نفع من تمام می شود. نمونه های زیادی هست. تازه ترین مورد آن را که مربوط به دیروز است، ذکر می کنم: در محل کار من، هیچ کسی جای ثابت ندارد و هر کسی که زودتر برسد هر جایی که بخواهد می نشیند.من همیشه از نشستن پای یک دستگاه اجتناب می کردم؛ دستگاهی که کیبوردش متفاوت بود (پیشتر یک بار استفاده کرده بودم و به سختی با آن می توانستم تایپ کنم)، و در کنار فردی (استثنائا با جای ثابت بود) که مدام مزاحم کارم می شود و سؤال می پرسد. دیروز که وارد تحریریه شدم دیدم هیچ جایی برای نشستن نیست جز پای همان دستگاه. اولین چیزی که به ذهنم رسید همین باور بود که همه چیز، هر چند ناخوشایند به نفع من است. نشستم و کار را شروع کردم. تعجب کردم خیلی راحت و حتی سریع تر از قبل تایپ می کردم و با اینکه چندین بار برای استراحت ده دقیقه ای بین مار یه بیرون از اتاق رفتم، بازده کارم نسبت به روزهایی که از جایم تکان نمی خوردم بیشتر بود. جالب اینکه آن همکارم اصلا با من حرف نزد. می دانید چرا؟ چون از روز قبلش، نامزدش که در بخش دیگری کار می کرد، به بخش ما منتقل شده بود و سرش گرم او شده بود (:

    یک مورد دیگر مربوط به سال گذشته، حوالی همین ماه بود که به تازگی با سایت استاد آشنا شده بودم. از آنجایی که تازه اول راه بودم و هنوز چندان با قوانین آشنا نبودم، از جمله اینکه باید از بحث کردن و ناخواسته ها اعراض کنم، با رئیسم بر سر موضوعی مشاجره کردم، طوری که او بسیار عصبانی شد. چند روزی گذشت و از همکارانم شنیدم که آقای رئیس می خواهد مرا اخراج کند. حتی بعضی از همکاران به من پیشنهاد کردند که وساطت کنند و من هم از او عذرخواهی کنم (من بی احترامی نکرده بودم، فقط حرف حق را زده بودم). هنان روزها بود که فایل فقط روی خدا حساب کنیم را گوش می دادم. این فایل آرامشی عجیب در من ایجاد کرد و اصلا نگران اخراج شدن نبودم. با خودم می گفتم روزی من دست خداست و حتی اگر اخراج شوم، حتما شغل بهتری پیدا می کنم. چند روزی گذشت، یک روز که وارد محل کارم شدم و دستگاهم را روشن کردم. دیدم آقای رئیس پیامی برایم فرستاده است. از من پرسیده بود که اگر نیاز به سرویس شخصی دارم (برای یک ساعت حضور زودتر در اداره که همه همکاران از آن استفاده نمی کنند) مکاتبات را انجام دهد. این در حالی بود که من با تصور اینکه قبول نمی کنند، اصلا درخواست نداده بودم. بعد از مدتی هم حقوقم را افزایش داد (:

    کارهای زیادی هست که با آن می توانم احساسم را خوب نگه دارم:

    -هر وقت احساس بدی دارم، فایل های استاد را که مربوط به خداست، مثلا فقط روی خدا حساب کنیم یا جلسه 9 و 10 دوره راهنمای عملی دستیابی به رؤیاها را گوش می کنم و واقعا به آرامش می رسم.

    -سخنرانی های انگیزشی در خوب کردن حال من خیلی مؤثر است.

    -تماشای تصاویر زیبای طبیعت و مکانهای دیدنی جهان در یوتیوب حالم را بسیار خوب می کند.

    -وقتی با خدا حرف می زنم، به ویژه وقتی برایش نامه می نویسم اوج لذت و آرامش را تجربه می کنم.

    -تصویری ویدئویی از دوران نوزادی برادرزاده ام در گوشی ام دارم که هر وقت تماشا می کنم، واقعا حالم را خوب می کند.

    -نزدیک خانه ما پارک بسیار زیبا و خلوتی است که به من آرامش می دهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    وحید امامی گفته:
    مدت عضویت: 2808 روز

    بنام حضرت دوست که هر انچه از او رسد نکوست

    دوستان و استاد عزیزم جا داره که اینجا تشکر کنم از خدای مهربون که منو با این خانواده بزرگ اشنا کرد.

    ورودی های ذهن بسیار متنوع و بسیار گوناگون هستند و این بنظر من یکی از قشنگی های دنیاست اما بسیاری از این ورودی ها چه بصورت اگاهانه و یا نا اگاهانه وارد ذهن ما میشنود خداوند بزرگ سیستمی را در مغز ما طراحی کرده بنام منطق در واقع هر انچه را که ما میبینیم ،میشنویم،لمس می کنیم یا احساس می کنیم هر کدام در ما احساسی را بوجود می اورند مانند احساس های منفی یا مثبت در واقع در هر لحظه ما این احساسات را داریم اما با شدت های مختلف احساس ارامش در ما طبق تجربه من یک شدت و یک دامنه یکسانی دارد اما احساسات منفی دارای شدت های مختلفی از کم تا زیاد هستند و این نعمتیست از سوی خدا برای ما که بوجود اوردن خواسته ها همیشه در دسترس اما بوجود اوردن ناخواسته ها همیشه سخت تر است این نتنها باور من است بلکه شما هم این موضوع را در زندگی خود می بینید در واقع احساس ارامش همان خداست و حس کردن خدا همیشه احساس ارامش ناب و خالص را دارد زیرا خداوند نور و انرژی است اما چون شیطان و احساسات منفی باید زیر این نور از بین روند همیشه شدت مختلفی برای احساستان می یابید.

    سوال بسیار خوبی که در اینجا مطرح است کنترل ورودی ذهن است.کنترل ورودی ذهن بصورت اگاهانه هدف ماست اما ایا ما باید از همه انسانها دور باشیم و هیچ چیز را نبینیم یا هیچ چیز را نشنویم،اگر کسی این کار را انجام دهد ذهنش را حساس تر نسبت به ان چیز هایی که نمی بیند یا نمی شنود یا ورودی های دیگر می کند بنظر من یکی از روش های کنترل ذهن بررسی موفقیت های گذشته است با این کار ما دو باور را در خود می سازیم،1ما خالق زندگی خود هستیم2 همه چیز ممکن است و هیچ غیر ممکنی وجود ندارد این روش بسیار مناسب است برای رسیدن به اهداف یکی دیگر از روش های کنترل ذهن صحبت کردن در مورد اهداف و خواسته ها با خود یا افراد همفرکانس و دیدن نیمه پر لیوان در هر حالتی یعنی تمرکز بر نکات مثبت هر چیزی اما از همه چیز مهمتر نگران نبودن در مورد این قضیه است بنظر من این یک سبک خاص برای هر فردی است زیرا شرایط زندگی هر فردی متفاوت است این بسته به شماست که چطور رفتار می کنید.

    و به خدا ایمان داشته باشد فکر درست را ارسال و منتنظر نشانه ها و در اخر نتایج باشید.

    برای تک تکتون ارزوی ثروت ارزوی روابط خوب ارزوی سلامتی و ارزوی رسیدن به ارزوهاتون را دارم

    ای حلزون از کوهستان فوجی بالا برو اما ارام ارام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    یاسر عمادآبادی گفته:
    مدت عضویت: 4025 روز

    سلام و درود. بر استاد زندگی من و تیم قوی ایشون.

    در مورد رسیدن به خواسته، من با تحسین نشانه ها، باورمو تقویت میکنم. و میتونم باادعا بگم در پیدا کردن نشانه ها استاد شدم. و همیشه چشمانم برای دیدن نشانه ها باز است. و دنبال تایید و تحسینش هستم. چون من خیلی شهودی هستم. اصلا دنبال منطق نیستم. و اتفاقات جالبی در زندگیم می افته که برای خیلیها غیر منطقی هست. الهی شکر بیاری خدا و عمل به آموزش های استاد گلم، امسال برام بهترین سال زندگیم از هر لحاظ هست. حدود 4 ساله دارم روی باورهام کار میکنم. الهی شکر ادمهای اطرافم همه عوض شدن.خودشون رفتن و بجاشون ادمهای مثبت و موفق اومدن.

    بطوریکه، محل کار جدیدم یکنفر بود که خیلی منفی بود. بطور خیلی عجیب از اینجا اخراج شد.

    اگر کمی پراکنده گویی کردم. ببخشید. با گوشی نوشتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    زهرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2873 روز

    سلام وخدا قوت خدمت استاد گرامی وهمه همراهان راه زندگی بهتر و پر از ارامش .در گذشته برای بدست اوردن خواسته هایم و نیازهایم همه تمرکزم روی دیگران بود وهمه تلاشم برای تعقیر دیگران بود.دعا میکردم از خداوند کمک میخواستم ولی به خداوند اعتماد نداشتم همه سعی وتلاشم رضایت دیگران بود .انقدر این کارها را تکرار میکردم ودنبال نتیجه بودم که خود را کاملا از یاد برده بودم .تا اینکه خود خداوند به کمکم شتافت و مرا هدایت و راهنمایی کرد .ارام ارام پیامها را دریافت میکردم و مانند یک گیاه کوچک رشد میکردم .گاهی مسیر رشدم دردناک میشد ومن درد میکشیدم و رشد میکردم چون که ترک عادتهای تکراری وتعقیر بعضی وقتها دردناک بود ولی همچنان دستم در دستان مهربان خداوند بود تا اینکه به مرور من قوی تر شدم وبه ارامش بیشتری میرسیدم و واقعا از جهنم خود ساخته خود بیرون امدم خواسته هایم از کوچک و بزرگ یکی یکی بر اورده میشد و حضور خداوند را به خوبی احساس میکردم و کم کم نگرشم نسبت به زندگی و انسانها تعقیر میکرد همچنان که بزرگتر میشدم به الگوهای بزرگتری نیاز پیدا میکردم که باز هم به کمک خداوند وبه واسطه یک دوست با فایلهای رایگان استاد اشنا شدم مرتب گوش میدادم و واقعا در مورد قانون سپاسگذاری معجزات شگفت انگیزی برایم رخ میداد و به قول استاد از سبز شدن چراغ راهنما گرفته تا خدمت کردن دیگران و خیلی داستان های جالب دیگر و امروز وقتی خودم را با قبل خودم مقایسه میکنم به خودم تبریک میگویم و خواسته های بسیار زیاد دیگری هم دارم که مطمئنم کسی که مرا ارام ارام به این مسیر هدایت کرده در وقت و زمان خود مرا به خواسته هایم میرساند سهم من انجام دادن وظایفم و نقش وسهمم انجام دادن تمرینها و ما بقی سپردن به خداوند . به قول استاد افکار و باورهای اشتباه ما یک شبه به وجود نیامده اند که یک شبه هم از بین بروند .از استاد عباس منش سپاسگذارم و همچنین دوستانی که تجربیات زیبا و معجزات زندگیشان را در اختیار دیگران قرار میدهند .شادو پیروز در پناه حضرت دوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3014 روز

    سلام بر استاد عزیز وگروه خوب عباس منش خدای مهربانم را سپاس میگم که منم عضو این راه زیبا وخوب هستم وپرا از اتفاقاتیست که عین بهشتی لست که دارم هر روز ان را تجربه میکنم. من هم دوست داشتم تجربه خودم را در مدت این یکسال وچند ماهی ست که با استاد عباس منش اشنا شدم به اشتراک بگذارم.

    1٫من با تکرار صدای استاد وفایل هایش به راحتی میتوانم جایگزین کنم ورودی های نامناسب را با مناسب وزیبا وبه آرامش برسم

    2٫من با شکر گذاری از پروردگارم وتوجه به نکات مثبت خودم واطرافم وتهیه دفترچه زیبای های زندگیم اتفاقات شگفت انگیز را اطرافم به وضوح میبینم وتغییرات را به محض نوشتن مشاهده میکنم.

    3٫وقتی چیزی را میشنوم که ناخواستمه سریع یه سیستم تو مغزم پیدا میکنم که این باور چه نتایجی در بر دارد و با باور مناسب که خودم میخواهم ایجاد میکنم.

    4٫وقتی بخواهم به دنیای خودم میرم وکانون توجه م را با دیدن عکس خواسته هام وتجسم ودیدن چیزهایی که میخواهم ارام میشوم.

    5 .حرف زدن با خدای درونم ولبخند خداوندم به من وجواب خداوند به من که هر لحظه با من است. هر وقت با خداوند حرف میزنم مینویسم مثل حرف زدن با خدا و جواب خداوند به من این نوشتن مراوبسیار بسیار ارام وپروامیدتررر میکند حرفهای خود خود خدای منه عاشقشم.

    6٫توجه به ثروت وفراونی عشق ودوست داشتن دیدن مردم وخوشحال انها ودیدن بچه ها ی زیبا دوست داشتنی شنیدن خبر های خوب

    7٫هم فرکانسی با خدا وخود مقدسم همان اوایل صبح و رسیدن به احساس خوب وسوال های قدرتمند کننده

    8٫ارزوی خوشبختی سلامتی وثروت وموفقیت برای همه مردم وخوشحالی من برای هرکسی که اطرافم هست خوشحاله شاده وثروت داره ومنم از خدایم میخواهم به منم بدهد منم اشرف مخلوقات توام به منم بده لایق وشایسه م منم داشته باشم

    9٫اعتماد به خداوندم واگذاری کارها به خدا وبه طرز معجزه اسایی اتفاقاتی میفته که احساس عشق وشکر گذاریم را به رب من زیادتر میکند میدونید چیه خیلی دوستش دارم خدامو هواموووووو داره منی که کار خاصی انجام نمیدم فقط برای اینکه بنده شم ومنو افریده اون که بزرگه و عزیز نیازی به من نداره منم که خیلی محتاجشم اونم به بی نیازترین عزیز عالم دارم یاد میگیرم که همیشه از خودش همه چیو بخوام واونم خداییشو داره مثل همیشه به من ثابتتر میکنه

    این یه تیکه از اون کارایی که من برای اینکه کانون توجه و ورودی وخروجیمو کنترل کنم. امیداورم همه در پناه تنها نیروی قدرتمند جهان شاااااد سالم و تروتمند زیبا پر لبخند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشند. براتون استاد زیبا وخوش اخلاق ومهربان عالترین ها وبهترین های هر دو دنیا را ارزو دارم دست مهربان خدای من. دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    احمد مقصودی گفته:
    مدت عضویت: 3408 روز

    سلام بر استاد عزیز و همه دوستان.باز هم چقدر خوشحال شدم شما را زیارت کردم استاد.چه فایل بجایی بود ،در بهترین زمان ممکن حرف های شما به من وحی شد با اینکه وقتم پر بود و معمولا فایلهای رایگان این چند وقت اخیر را با تاخیر می دیدم ولی امشب تا پیام فایل جدید را دیدم نشستم دانلود کردم ودیدم و چقدر آرام شدم و به مسیر برگشتم.با اینکه این موارد را می دانستم و از دوره ها و فایل های زیادی استفاده کرده بودم ولی انگار این موارد اصلی را یادم نبود.بازهم ممنونم و بارها وبارها این موارد را به خودم تکرار خواهم کرد.بهترینها نثارت استاد عزیز??.منتظر فایل بعدی هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: