پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 32
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد دوست داشتنی و خانواده عزیزم
???تجربه من از زمانی که ورودیهای ذهنم رو بصورت آگاهانه کنترل میکنم و توجهم رو بر روی خواسته هام گذاشتم و به چیزهای مثبت تمرکز میکنم و از مسیر زندگیم لذت میبرم?
اطرافیانم بیشتر منو دوس دارن و برام ارزش قائل هستند
همه دوست دارن بهم کمک کنن
ماشین دلخواهم رو بیشتر میبینم، هم تو خیابون و هم تبلیغاتش بیشتر شده
حالم عالی شده
کار بهتری پیدا کردم
نگرانیم خیلی خیلی کم شده و هر لحظه احساس آرامش دارم، و به اون منبع انرژی الهی اعتمادو اطمینانم خیلی خیلی بیشتر شده، در حالی که بهم الهام شد که هجرت کنم و تغییر بدم شرایطمو و من دو روز بعدش راه افتادم سمت تهران، بدون اینکه ایده ای داشته باشم یا کاری سراغ داشته باشم، فقط توی ذهنم اون موفقیتمو ساختم و خدایم به همون شکل وارد زندگیم خواهد شد،ایمان دارم، بانوشتن این جمله اشک تو چشمام جمع شد، خیلی آرامم و این بزرگترین دستاوردم از کنترل ورودیهای ذهنم بوده، خدایا شکرت،سپاس استادم
و اینکه برای کسب توانایی بر تمرکز بهتر بر روی نقاط مثبت و ماندن در احساس خوب پیشنهادم اینه که:
بصورت آگاهانه افراد منفی زندگیمون رو دور کنیم
تلویزیون و ماهواره و اخبار منفی رو از خودمون دور کنیم
خودمون رو در محیط ایزوله قرار بدیم و روی باورهایی که بهمون قدرت و حس خوب میده کار کنیم
هجرت کنیم و از اطرافیانمون دور بشیم و روی خودمون کار کنیم
در برخورد با تضاد مقاومت نکنیم بلکه از دید مثبت بهش نگاه کنیم و خواسته هامونو بشناسیم و با احساس خوب به سمتش حرکت کنیم، همین الهامی که بالا گفتم برای هجرت، از طریق تضاد بود برام، تضادی که اگر من به الله اطمینان نداشتم و روی خودم کار نکرده بودم، بسیار نا امیدم میکرد
خدارو شکر میکنم به خاطر این آگاهیها??
در پایان اینو بگم که نگران رسیدن به خواسته هام نیستم(رهایی)، و از زندگیم لذت میبرم، الان از نظر مالی نتیجه خاصی نگرفتم ولی هراز گاهی میرم توی پارک، کوه و با آهنگهای تجسمی خواسته هامو تجسم میکنم، و خدا بشکل خونه، ماشین، همسر دلخواه، درآمد عالی، سلامتیو شادی وارد زندگیم خواهد شد، نشونه هاشو دارم میبینم?
بهترینهارو براتون آرزو دارم، چون لایق بهترینها هستید
شادو سالم و ثروتمند و سعادتمند در پناه الله یکتا باشید
سلار عزیز سلام
من با مهاجرت خیلی اوکی ام
خدا هم گفته مهاجرت انسان را شد میده
موفق باشید
با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد گرامی.
این دومی پیامی هست که میفرستم.
در مورد ورودی های ذهنمون دوستان سعی کنید تو زندگی تون شاد باشید. بخندید. برقصید و به مهمونی برید یا مهمونی بدید ولی تو مهمونی فقط و فقط به فکر لذت بردن باشید به فکر شاد بودن باشید. کی گفته مهمونی باید تعطیل بشه. مهمونی تعطیل میشه که بهت احساس بدی بده. دوستان ارتباطات به نظر من بزرگترین منبع شادی ماست. حالا اون ارتباط با خدا باشه یا با خلق خدا.
شما شاد باشید و تصمیم هر روزتون این باشه که شادی بیشتری تجربه کنید اون موقع شگفت زده میشید از اتفاقات خوبی که در زندگی تون میفته. استاد همیشه میگن احساسات خوب=اتفاقات خوب.
شاد باشید افرادی که مناسب شما نیستند و احساس شما رو بد میکنند یا نزدیک شما نمیشن یا اصلا از شما خوششون نمیاد.
به نظر من شادی همه چیزه. شما شاد باش فقط شادی میبینی. به مثبت ها توجه میکنی چون اگه به منفی ها توجه کنی احساست بد میشه.
شاد باشید و موفق.
بسم الله الرحمن الرحیم
راه های کنترل ورودی ها :
(چرایی ) قبل از انجام هر کاری به عنوان یک انسان باید تحقیق و درک کنم که اصلا چرا باید این کار را انجام دهم ؟؟
( چرایی ) چرایی انجام کاری قدرت و انگیزه انجام کار را در ما بالا می برد .
? قانون باورها : قانون زندگی قانون باورهاست .
جهان آیینه ماست و باورهای مارا به خوده ما ثابت می کند .
اما این باورها چیست و چگونه شکل گرفته ؟
( باور )به زبان ساده تکرار یک فکر و …. است به شکل های گوناگون ….
که این تکرار توسط کانال های ورودی ما یعنی دیده ها شنیده ها ( حواس پنج گانه ) و حتی نوشتن شکل گرفته
? پس خیلی منطقی و ساده ست که اگرالان بخواییم وضعیتی در زندگی ماتغییر کند باید باورها را تغییر داد و
برای تغییر یک باور باید و باید این ورودی ها را تغییر داد ( ورودی های مخرب )
نکته مهم : چیزی که ثابت است تغییر است و این قانون جهانه
حالا این قضیه هم میتواند برای شما خیلی خطرناک باشد و هم یک موهبت بزرگ
این دست خوده ماست که قوانین جهان به نفع ما عمل کنند یا به ضرر ما
چطور مگه ؟؟
یعنی دوست عزیز چه ما بخواهیم و چه نخواهیم اتوماتیک همیشه در معرض انواع ورودی ها و همیشه در حال تغییر و دریافت باور هستیم . چون ما زنده ایم
پس حالا میتونه خطرناک هم بشه اگر که خودت این ورودی هات و کنترل و انتخاب نکنی و باورهات برات شکل میگیرن و زندگی ناآگاهانه و پر استرسی رو برات شکل میدن
و خداوند هم مسئول این بدبختی نیست چون به شما قدرت انتخاب داده ( قانون گوناگونی و تنوع )
دوست عزیز خوب تا حالا فکر کردین که بزرگترین فرق بین انسان و حیوان چیه ؟
( قدرت انتخاب )
پس انسانی که خودش برای خودش انتخاب نکند خصوصیاتش به چهارپایان نزدیک میشه
( وقتی شما خودت انتخاب نکنی اتومات برات انتخاب میکنن )
خداوند در کتاب قرآن سوره اعراف آیه 179 میفرمایند :
ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعم بل هم اضل اولئک هم الغفلون
و محققا بسیاری از جن و انس را برای جهنم واگذاردیم ( که آنها به سوء اختیار خود جهنم پلیدی و اخلاق و اعمال زشت و افکار و عقاید فاسد را برگزیدند ) چه آن که آنها را دلهایی است بی ادراک و معرفت و دیده های بی نور بصیرت و گوشهای ناشنوای حقیقت
آنها مانند چهارپایانند بلکه گمراه ترند و آن ها همان غافلانند
*(( در نهایت درست از همان راه هایی که باورهای محدود کننده ات به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه شکل گرفته اند میتوانی حالا کاملا به صورت آگاهانه از ( قدرت انتخابت ) استفاده کنی و ( ورودی هایت ) را تغییر دهی
تا جهانت را به صورت دلخواه خلق کنی
خلاصه ؛ ساده ترین و در عین حال تاثیر گذار ترین راه های تغییر ورودی ها ؛
دیدن شنیدن نوشتن
قطع ورودی های مخرب مثل فیلم های منفی
انتخاب آگاهانه دوستان
دوست عزیز شاید در این راه مدت هایی باشه که کمی سرد شدی ولی بدون که
چیزی که گرم بشه شاید روزی سرد میشه
اما اگر پخته بشه دیگه خام نمی شه
خودت و بپز ?
تو خالق جهان خودت هستی پس بهترین ها رو خلق کن دوست من
ارادتمند همه عزیزان و استاد عزیز
زهرا کاظمی
زهرا عزیز سلام
سوره اعراف /179 خیلی زیباست از شما ممنونم بخاطر این ایه
سلام و درود به خانم کاظمی.اشاره به آیه ایی از قرآن که داشتید خیلی کامل و واضح توضیح دادید و خیلی تاثیرگذار و مفید بود برای من.سپاسگزارم از متن زیباتون
باسلام و درود فراوان.
به نظرم هر چه قدر آگاهی انسان نسبت به قوانین بیشتر باشه و هر چه قدر اشراف بیشتری روی اتفاقات پیرامونش داشته باشه قدرت وتوان کنترل ورودیها بهتره.
در دل همین آگاهی بالا راهکارها هست.مثلا اینکه ما خودمون رو در معرض ورودیها و نکات منفی قرار ندیم ،مثل همون رسانه های دیداری و شنیداری و…و دوری کنیم از شرایط مشابه.
ودیگه اینکه یه ساختار فردی وشخصیتی برای خودمون تدوین کنیم که همواره بر طبق اون رفتار کنیم .یعنی همون طور که جهان طبق قوانین عمل میکنه ما هم برای خودمون قوانینی در نظر بگیرم وهمیشه طبق اونا رفتار کنیم .در این قوانین واسه افکار خودمون هم تعریف خاص داشته باشیم ،که تغییر نا پذیر باشه و همواره ثابت .که بتونه راهکار باشه وبه صورت عادت مثبت وعالی در مقابل ورودیهای ذهنی عمل کنه.
درپناه خدای مهربان باشید.
سلام به استاد عزیز و دوستان قدرتمندم
من از سال 1388 با استاد و دیدگاه فوق العاده ایشان آشنا شدم و نگاهم به زندگی کاملا تغییر کرد و زندگیم از اون سال به بعد مثل معجزه پیش میره. من عشق و اتفاقات خوب و ثروت و آرامش و مثل بارانی میبینم که مدام از آسمان روی من میباره درست مثل نقاط نورانی و تمام وجودم و سرشار از احساس خوب میکنه و من مغناطیسی میشم که مدام در حال جذب تمام خوبی هاست.
این کار و میتونید با مراقبه و سکوت ذهن بیشتر در خودتان ایجاد کنید و تو وجودتون نهادینه کنید. خیلی حس خوب و فوق العاده ای بهتون دست میده. بهتون پیشنهاد میکنم حتما امتحان کنید.
شاد، سلامت و ثروتمند باشید دوستان عزیزم
سلام دوستان
در خصوص این فایل و وکلاً قانون جذب واقعیت هایی وجود داره که هر کس بر اساس تجربه خودش بهشون میرسه و هیچ قاعده ثابتی وجود نداره که بخواد برای همه یک جور جواب بده.بله طبیعی وقتی من احساس خوب دارم اتفاقات خوبی برام بیفته البته چه بسا اتفاقات خوب برای من نمیفته و فقط بخاطر تغییر نوع دیدگاه و زاویه دید منه که اتفاقات رو خوب می بینم ولی در خصوص رسیدن به آرزوها و خواسته حتی با رعایت تمام شرایط قانون جذب و انجام تمام تمرینات مربوط به اون، قضیه فرق می کنه. و قانون جذب برای همه بصورت یکسان عمل نمیکنه و نخواهد کرد.
مثلا محاله که نتیجه ای رو که یه آدم غیر سیگاری مثلا تو 6 به دست میاره یه آدم سیگاری هم تو همون بازه زمانی بهش برسه.چون وقتی فرد سیگاری جلوی آیینه می ایسته و قربون صدقه خودش میره بلافاصله ضمیر ناخودآگاهش میگه تو اگه واقعا خودتو دوست داری چرا سم وارد بدنت میکنی البته این جمله به گوش نمیرسه ولی همه میدونیم که نمیشه سر ضمیر ناخودآگاه کلاه گذاشت.
یا مثلاً نتیجه ای رو که یه فرد صادق و ساده لوح از قانون جذب میگیره هرگز قابل مقایسه با یه فرد دروغگو و بدبین نیست. مثلا وقتی یه فرد زود باور و صادق به صورت عبارت تاکیدی به خودش میگه که تو خیلی خوبی و خیلی توانمندی و … ضمیر ناخودآگاه اون فرد خیلی زود این عبارات را میپذیره و جواب میده در حالیکه اگر یه فرد دروغگو یا بدبین و شکاک به همه چیز، همین عبارات رو در مورد خودش بکار ببره ضمیر ناخودآگاهش هرگز به سادگی چنین عباراتی رو باور نخواهد کرد و همه ما میدونیم تا چیزی رو ضمیر ناخودآگاه نپذیره هرگز به واقعیت تبدیل نخواهد شد.همینطور در نظر بگیرید تفاوت فرد حسود و غیر حسود رو و نیز تفاوت فرد خیر خواه و بد خواه رو.
قطعا هرگز نمیشه پذیرفت یه فرد حسود با همون سرعتی که فرد غیر حسود به خواسته هاش میرسه به خواسته هاش برسه. در نتیجه باید این واقعیت رو پذیرفت که قانون جذب هرگز در مورد همه افراد یکسان جواب نخواهد داد.
نکته اساسی دیگر :
بیایید واقع بین باشیم. واقعیت این است که مردم ایران کتاب خوان نیستند در این بین افرادی مانند استاد عباسمنش پیدا میشن و چند کتاب میخوانند و با فروش علم خود به ثروت کلان میرسند. البته استاد عباسمنش تفاوت اساسی با دیگر افراد دارد و تفاوت ایشان در باوری است که نسبت به مطالعات خود دارد یعنی بسیاری افراد کتاب میخوانند ولی بدون اینکه خودشان مطالب همان کتب را باور داشته باشند آن را به دیگران منتقل کرده و پول میگیرند ولی استاد عباسمنش با ایمان کامل نسبت به مطالبی که خوانده به آنها عمل کرده و در عین حال به مردم منتقل میکند و بخاطر همین، حرفهای استاد قابل باورتر از دیگران است چون هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
ولی سئوال اساسی من از استاد عباسمنش این است که اگر ایشان با همین باوری که نسبت به قانون جذب و .. دارند اقدام به برگزاری کنفرانس و سمینار و فروش باورهای خود نمیکردند و مثلاً بجای این کار به شغل بقالی مشغول می شدند آیا باز هم میتوانستند به همین سرعت ثروتمند شوند؟ جواب کاملاً واضح است . خیر. چون آنچه باعث ثروتمند شدن استاد شده نه فقط قانون جذب بلکه کتاب نخواندن مردم است.
لطفا دقت کنید. استاد چند کتاب خوانده و آنها را باور کرده و بعد با برگزاری سمینار و فروش اطلاعات خود ثروتمند شده. حال اگر مردم خود کتابخوان بودند و دهها کتاب در مورد قانون جذب و … خوانده و به راحتی در چنین سمینار هایی شرکت نمیکردند باز هم استاد به همین سرعت ثروتمند میشد؟ نکته اساسی این است که قانون جذب وجود دارد و غیر قابل انکار است ولی چرا هر کس که چند کتاب در مورد آن میخواند فوراً قصد دارد با برگزاری سمینار آن را به همه منتقل کرده و ثروتمند شود؟ خب از قانون جذب در همان شغل قبلی خود استفاده کنند و از همان راه ثروتمند شوند چرا فوراً تغییر روش می دهند؟
قطعاً خواهند گفت خب من عاشق این شغلم. سئوال اینجاست که چه کسی عاشق این شغل نیست؟ چه کسی بدش میاید که برای صدها و هزاران نفر سخنرانی کند و مشهور و ثروتمند هم شود؟
دوستان هرگز منتظر نباشید که به همان سرعت که افرادی نظیر استاد عباسمنش که من شخصا مدیون ایشان هستم به ثروت رسیده اند شما هم به ثروت برسید. چون در ایران برگزاری سمینار برای نشان دادن راه ثروتمند شدن کوتاهترین راه ثروتمند شدن است.
من چند کتاب در مورد قانون جذب میخونم بعد میام به شما میگم بیایید راه ثروتمند شدن از طریق قانون جذب رو یادتون بدم بعد شما میایید و به من پول میدید و من ثروتمند میشم بعد میگم دیدید قانون جواب میده بعد شما از من میپرسید چرا پس اینقدر دیر به ما جواب میده منم میگم چون باورتون ضعیفه . این اصل ماجراست اگر غیر از اینه افرادی نظیر استاد عباسمنش تمام ثروتی رو که از طریق فروش اطلاعات خودشون بدست آوردن رو پس بدن بعد برن از طریق یه شغل دیگه قانون جذب رو امتحان کنند ببینیم تو همه مشاغل قانون جذب یک جور جواب میده؟
سلام دوست عزیز
بنظر من شما مفهوم قانون را خوب متوجه نشدید و هنوز حالا حالاها باید روی خودتون کار کنید. البته منم تازه کار را با استاد شروع کردم اما خوب میفهمم اشکال کارم کجا بوده و باید چگونه پیش برم. شاید ماها بیشتر سخنرانانی مثل استاد عباس منش را که بخاطر تعویض باورهای ما میگن که کجا بودن و الان کجان و به چه ثروتی رسیدن را میبینیم اما اگر بیشتر تحقیق کنیم متوجه میشیم که امثال عباس منش ها حتی یک صدم جامعه ثروتمندان جهان را هم تشکیل ندهند. بنابرین این سخن و تفکر شما کاملا اشتباه است.
بازم از شما عذرخواهی میکنم
یاحق
سلام دوست عزیز
من تجربه خودم رو از قانون جذب عرض کردم اگر چه ممکنه تجربه من به درد شما نخوره ولی معنیش این نیست که من قانون جذب رو درک نکردم. به نظر من هنوز تمام جوانب قانون جذب برای همه مشخص نشده و بدیهیه که هر تجربه ای میتونه به درک بهتر این قانون کمک کنه. مثلا شما مطمئن باشید که قانون جذب به همون سرعت که به یه فرد غیر سیگاری جواب میده به یه فرد سیگاری جواب نمیده و همینطور در مورد یه فرد ساده لوح و زودباور و یه فرد شکاک و بدبین تفاوت بسیاری وجود داره.
اما در خصوص پیشرفت جناب عباسمنش از طریق آموزش قانون جذب باید بپذیرید که قطعا اگر ایشان از قانون جذب در شغل و حرفه دیگری استفاده میکرد مثلا میرفت یه قصابی باز میکرد و با استفاده از قانون جذب مشغول به کار میشد هرگز نمی تونست به این سرعت پیشرفت کنه کما اینکه با همین معلومات در شغل رانندگی نتونستن پیشرفت کنن و اگر شما با این عرایض بنده مخالفید نشون دهنده اینه که شما اصلا واقع بین نیستین.
با تشکر
سلام به همگی
سوال این هفته به خیلی عوامل بستگی داره ، از متاهل یا مجرد بودن تا شرایط محیط و محل زندگی و خیلی چیزای از این قبیل ! اما روشی که من بهش عمل میکنم و خیلی فهم اون ساده هست و سریع جواب میده وقتی که نجواهای ذهنی و افکار و خاطره شروع میکنن به تغییر ورودی های ذهن من و قصد تخریب فرکانس ها و باور های من دارن سریع شروع میکنم با استفاده از قدرت کلام افسار ذهنم رو بدست میگیرم و میگم خدایا سلام ، خیلی خوشحالم که هر لحظه بخوام میتونم با تو صحبت کنم چون همیشه آنتن میدی و در دسترس هستی ، خدایا ممنونم که بدون نیاز به برق یا هر وسیله ای میتونم باهات ارتباط داشته باشم و با نعمت هایی که به من دادی مثل چشم برای دیدن این دنیای قشنگ و گوش برای شنیدن صدای موسیقی و پرندگان و زبان برای سپاسگذاری تو بهرمند باشم ، من هیچ کس را بالاتر از قدرت تو نمیدانم و چشم نیازم در هر زمینه از زندگی به دست توست ! دوستان من مطمئن باشید وقتی بار ها و بارها تکرار کنید خداوند با هزار نشانه جواب سپاسگذاری تو رو خیلی زود میده و آرامش عمیقی سراسر وجودتون فرا میگیره . موفق و سلامت و شاد باشید .
? ? به نام آنکه هستی نام ازو یافت فلک جنبش، زمین آرام ازو یافت ? ?
بخش عمده ای از مسیر خوشحالی و شادی و عزت از همین موضوع کنترل گفتگو های ذهنی میگذره. شاید اصلا کل بازی هم توانایی کنترل همین گفتگوهای ذهنیه.
میدونین خیلی خیلی خیلی زیاد درگیر گفتگوهای ذهنی شدم.. خیلی باهاش کلنجار رفتم و میخوام تجربیاتمو بنویسم.
??????نجوا ??????
اولین مورد که خیلی برام جالبه اینه که همین که تصمیم میگیری که هدفاتو یا مسیر رویاهاتو دنبال کنی دقیقا در لحظه شروع ، گفتگوهای ذهنی شروع میشه… همیشه همینطوریه .. دقیقا زمانایی که وقت تلف میکردم یا بیخیال و بی هدف بودم چیز زیادی جز روزمرگی ذهنو مشغول نمیکنه ولی همینکه بخوای شروع کنی به کار روی خودت ،خیلی یواش و حرفه ای گفتگو شروع میشه و هی سعی در منحرف کردنت داره.
اکثرا هم نجواهای ذهنیم برای من از دو گروه بوده
?1٫ کسانیکه قبلا بهم آزار رسوندن
?2٫ وضعیت مملکت و جهانو آینده و ..
کسانیکه که حالا پشت سرخودم یا خانوادم حرفی زدن یا کاری کردن که موجب رنجیده شدنم شده .. هر وقت تصمیم گرفتم خیلی شدید روی خودم کار کنم این نجواها آرام آرام به سمتم اومدن و سعی در این کردن که بهشون توجه کنم و با توجه بیشتر فضای ذهنمو بیشتر گرفتن و این چرخه تا چند وقت که حسابی از اهدافم دور شم ادامه داشته.. نمیدونم چه جوری توضیح بدم اما خیلی اوقات این نجواها منو از یک انسانه هدفمند با ایمان باحال خوب و با انگیزه و سبک از لحاظ ذهنی و جسمی به یک انسانه با حال بد و دور از هدف و در حاشیه و حتی وضعیت بدنیه سنگین و خسته تبدیل میکرد..
?????خدا در آیه 10 سوره مجادله می فرماید: ?????
((إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ))
بدون شک نجوا از طرف شیطان است که میخواهد مؤمنان را دلتنگ و پریشان و محزون کند در صورتی که به اندازه شیئی زیان به آنها نمیرساند جز آنکه امر خدا باشد، و مؤمنان باید همیشه بر خدا توکل کنند.
?????در آیه 29 سوره فرقان هم خداوند می فرماید:?????
((لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا))
رفاقت او (شیطان) مرا از پیروی قرآن پس از آنکه به من رسید، محروم ساخت و گمراه گردانید، و شیطان همیشه خوارکننده انسان بوده است
با دقت در دو آیه فوق براحتی مشاهده میکنیم این نجواهای ذهنی منفی که به سراغمون میاد تنها و بدون شک از ناحیه شیطان هستش و در آخرآیه 29 سوره فرقان هم دقیقا گفته شده که هدف و برنامه شیطان هم خوار کردن انسان هستش.
??وقتی ما به نجواها توجه میکنیم و و نجوا میشه فکر غالب ما، اولا ما رو از هدف دور میکنه و ما رو محزون میکنه و دوما باعث فرستادن فرکانسهای ناخواسته و در نتیجه رویدادهای ناخواسته میشه.
??وقتی من هدفم کسب درآمد واستقلال مالیه و میخوام رو خودم کار کنم و به هدفم برسم و مستقل وآزاد و سربلند شم، شیطان با نجوا به سراغم میاد و افکار من رو با فکرهای بیهوده و ترس و شرک و قدرت دادن به دیگران به جای ایمان و انگیزه احاطه میکنه و در نتیجه با بد و غمگین کردن حالم من رو از هدفم دور میکنه و من هم زمانو از دست دادم و هم هدفمو.
اتفاقی که میوفته اینه که در فقر باقی می مونم و یا باید کاری که نمیخوام رو با مجبوری انجام بدم و هر حرفی رو هم بشنوم یا باید دستمو جاوی اینو اون دراز کنم که این یعنی کوچک شدنم یا همون به قول قرآن خوار شدنم .. ضایع شدنه عزتم..
? ? ?پس هدف شیطان خواری ماست و بزرگترین سلاحشم نجواست .? ? ?
اما چه باید کرد..
باید گفت بهترین روش بی اعتنایی به نجواست .. هر وقت نجوای ناخواسته مثل اینکه فلان کس فلان حرف و رو پشته سرت زده، به ذهن رسید هیچ پاسخی نباید بهش داد.. مثلا نباید گفت اون که عددی نیس یا جوابهایی از این دست چون همین یک توجه و جواب ساده باعث ایجاد چرخه نجوا و گفتگوی ذهنی میشه..
???????باید یه سری موضوعات رو همیشه در ذهن داشت ???????
?مثل: قدرت برتر خداوند هستند، خداوند هستند که عزت انسانهارو بالا میبرن.
? من انسان ارزشمندیم و فقط نظر خودم برام مهمه
?من با قدرت برنامه های خودم را بدون توجه به نظر دیگران انجام میدم.
?و باید اینو در نظر داشت که هرکی هرکاری میخواد بکنه خدایی هست آخرتی هست
??در یک کلام باید مفهوم انالله وانا الیه راجعون رو درک کرد??
وقتی روی این مووضعات کار کنیم و هر روز و هر روز روی این مسائل کار کنیم و رهبری و سلطنت و پادشاهی خداوند رو هر روز در ذهنمون حک کنیم خیلی از مسیر رو جلو رفتیم ?
من خیلی انسان سلامتیم ، یعنی چندین ساله که مریض نشدم یا اگر موردیم بوده یه روزه رفع شده.. هروقت فکر مریضی و بیماریو شکستگی و… به ذهنم میاد، سریعا بی اعتنایی میکنم و هیچ جوابی بهش نمیدم و همون موقع تو ذهنم میام که خداوند همیشه منو سالمو سلامت نگه میداره .. به این صورت من همچنان سال بودمو هستمو خواهم بود.. ???
بعلارت دیگه تنها راه، بی اعتنایی به نجوا و بحث نکردنو درگیر نشدن باهاش و بجاش مرور مسائل امید بخش و ایمان آفرین و توحیدی و اینکه قدرت مطلق، قدرت رو به ما داده هست.
?️?️ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توئی وی آینهٔ جمال شاهی که توئی?️?️
?️?️بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی?️?️
?فقط کافیه هیچ جوابی به نجواهای شیطان نداد و باهاش بحث نکرد و تمام تمرکز رو روی زندگی و اهداف و سربلندی خودمون بزاریم
تنها راهکار ایمان به خداوند هستش که من از زندگیم لذت می برم و اون همه مسائل رو خودش درست میکنه ..
اینو در ذهن داشته باشیم فقط باید با ایمان ، بی اعتنا و خونسرد باشیم?
اگر انسان های حیله گر دورمون هست باید دونست که خداوند فرموده که مکر من پایدار تره .. ? اگر کسانی سعی در بی عزت کردنمون دارن باید بدونیم که خداوند فرمودند همه عزت دست من هستش.. و در آخر باید بدونیم خداوند فرموندند من منتقمم ..?? خداوند انتقام گیرندس.. لذا باید انتقام رو به عهده خدا گذاشت و بهش اعتماد کرد و اون میدونه که چه کار کنه … ما باید درک کنیم که اصلا فرصتی برای نجوا و محزون شدن . ناراحتی از دیگران نداریم زمان سریعا در گذره و ما می بایست از لحظه لحظه زندگی لذت ببریم و اگر از از موقعیتی یا حرفی یا چیزی ناراحتیم بی اعتنا باشیم و انتقام و یا نتیجه رو به خداوند واگذار کنیم،?? برعکس ما خداوند بینهایت وقت و دست برای رهبری جهان دارند لذا میبایست این بارها رو بر روی دوش خداوند انداخت ما قادر به کشیدنه این بارها نیستیم.. ??
??باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی گر سوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو??
اما در مورد کنترل بقیه ورودیهای ذهن
گاهی اوقات حرف هایی رو میشنویم مثل فلان بیماری زیاده فلان جا فقر هست یا آدما مردن یا فلان دختر معتاد شد یا فلان پسر بدبخت شد و …
دوستان ما فقط مسئول زندگیه خودمونیم نه دیگران..?
ما مسئول گرمایش کره زمین .. فقر .. تولید غذا .. مسئول فرزند مادر پدر همسر و مسئول ریشه کنکردن فقر و … نیستیم. هرکسی فقط مسئول زندگیه خودشه پس بهتره این بارها رو از دوشمون برداریم و فقط و فقط مسئول رفتار و کردار خودمون باشیم قرآن هم به صراحت میگه هرکس مسئول اعمال خودشه..??
و نکته بعدی ندین تلوزیون هستش .. ? ? ? باور کنید من موضوع حادثه سانچی رو یک هفته بعدش فهمیدم.. چون تلوزیون که نمیبینم اخبار که گوش نمیدم تو تلگرامم فقط تو کانالهای مثبتم و فقط فایل صوتی و ویدئوی انگیزشی و موسیقی های مثبت و شاد گوش میدم لذا بعد یک هفته یکی از دوستان بهم گفت ای اتفاق افتاده و تازه کلیم تعجب کرد که من چرا چیزی نمیدونم!!!
نکته بعدی شرکت در جمع های فامیل هستش.. ???? اصلا این نکته خیلی ریزه .. همین که کنار جمع فامیل میری شروع میکنن به گفتن از اینو اون و این باعث میشه این مسائل باعث تمرکز روشون میشه و باز تکرار در ذهن و همون داستان نجوا میشه.
وقتی تلوزیون صبح تا شب جلوی چشمون باشه و مدام در حال دیدن انواع بدبختیها باشیم و مدام هم در جمع های دوستان و فامیل ها باشیم و همش درمورد بدختیا و غیبتو و موارد ناخواسته صحبت کنیم خب معلومه در ذهنه ما هم همین میگذره و لذا فرکانسی هم میفرستیم خب مشخصا ناخواستس و نتیجشم که معلومه. پس میبایس تلوزیون و رادیو رو کامل حذف کرد و همچنین در خیلی خیلی کم در جمع های فامیل و دوستان که پر از صحبت در مورد غیبت و ناخواسته هاست حضور پیدا کرد و اصلا هم وارد بحث نشد .
????یه نکته دیگه اینه که اگر میخاین حالتون در هر لحظه خوب باشه این سوال قدرتمند کننده رو هر لحظه از خودتون بپرسید که نکات مثبت این لحظه چیه؟ ???
من خودم مثلا موقعی که تو خیابون راه میرم این سوال رو از خودم میپرسم سریع به ساختمونای عالی توجه میکنم یا هر زیبایی که دورم باشه رو میبینم و به وضوح حالم خیلی بهتر میشه حتی گاهی اوقات ماشینای تو کوچه ها رو میشمارم مثلا اگر 50 تا هم ماشین باشه قیمت هرکدومشم میانگین 30 میلیون باشه یعنی تو فقط یه کوچه یک میلیاردو پانصد میلیون تومن ثروت پارکه .. این یعنی جهان ثروتمنده
موقعی که هر اتفاقی میوفته این سوال رو بپرسید اگر عزیزی رو از دست میدیم شرایط خاصی پیش میاد این سوال رو اگر مدام بپرسیم واقعا معجزه میکنه. ????
?????إنّ مع العسر یسراً????
??????به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست????????
دوست عزیز سلام
تلویزیون باورهای مخربی را ایجاد میکند افرین به شما که به این باور مهم اشاره کردید
موفق باشید
سلام به لوک خوش شانس
واقعا عالی نوشتید از تجربیات کنترل ذهن و توجه به زیبایی ها در هر لحظه
خداوند بهتون خیر خوبی فراوان عطا کند
با تمام حرفهای شما موافقم و تایید میکنم
نجوا ها از جانب شیطان است تا ما رو خوار و ذلیل و حالمون بد کنه
توکل به خداوند، قرآن خوندن ،بب اعتنایی به نجواها ، تکرار مداوم عبارت های تاکیدی مثبت و اینکه گفتین خداوند بهترین انتقام گیرنده هستش تو فراموش کن و به خداوند بسپار که اون کارشو عالی بلده ، واقعا عالی و آرامش بخش بود
پرسیدن سوال نکات مثبت در این لحظه هم عالیه
سپاسگزارم از دیدگاه ارزشمندتون
الحمدالله الحمدالله
دوستان عزیزم من به تازگی فهمیدم با شکر گذاری دائم و ممتد میتوانم وارد فرکانس خالقم شوم
دوستان عزیز شکر گذاری لحظه به لحظه هم شادی درونی ایجاد میکنه و هم اطمینان قلبی ایجاد میکنه و شما رو در آسانترین وجه ممکن وارد صراط مستقیم الهی میکنه
انگار شیطان که بر صراط مستقیم نشسته در واقع مسیر شکر گذاری رو قطع میکنه
مدتها بود که هرگاه میخواستم وسیله ای رو بفروشم با انواع اقسام مشکلات روبرو میشدم ولیکن دوستان باور کنین الان مدتی است که فقط با شکر گذاری لحظه به لحظه چنان فروش برایم آسان شده من خودم انگشت حیرت به دهان گرفتم
الان میفهمم که حضرت استاد چرا اینقدر در ابتدا و انتهای کلیپهاشون شکر گذارند این درواقع همان فرکانس خداوند است که تمام امور را روی غلطک میندازه و بنده اش را یاری میکند
هزاران هزاران بار شکر خداوندی که مرا با بنده خالصش عباس منش آشنا کرد
الحمدالله الحمدالله رب العامین شکر
توفیقیان عزیز سلام
شکر گذاری نزدیک ترین فرکانس به فرکاس خداوند است افرین به شما که به زیبایی به این نکته اشاره کردید
موفق باشید
سلام به روی ماه همه تون
عاشق این جمله ام : گویی چرخ دنده زندگی ات روغن کاری شود، همه چیز در زندگی ات روان تر می شود. واقعا زندگی من همین طوری شده …
منم با این جمله موافقم که بهترین راه برای اینکه روی خودمون کار کنیم اینکه از ابتدا حواسمون به ورودی هایی که وارد مغزمون میشه باشه … من سمانه ام … کاری که من خودم شخصا انجام دادم و تا امروز هم خیلی خوشحالم و ازش راضی ام اینه که: از همون ابتدا من به هیچ کس نگفتم که عضو این سایت شدم و حتی تو همون روزای اول 1٫250٫000 تومان بسته ی روانشناسی ثروت یک رو خریداری کردم و به هیچ کس نگفتم … اون موقع بسته ی فیزیکی بسته ی روانشناسی ثروت رو برام فرستادن …. من اون موقع دی وی دی ها رو ریختم تو لپ تاپم و اونا رو جمع کردم که هیچ کس متوجه نشه اونا رو خریدم . میدونستم اگه بفهمن سرزنشم میکنن که چرا 1٫250٫000 تومان پول دادم ….بعدش آروم آروم کار من شد پای لپ تاپ نشستن و هندز فری گذاشتن و فقط به فایل ها گوش دادن … آبجیم میگفت تو اون لپ تاپ چیه مگه که تو ساعتها میشینی پاش …. از سر کار می اومدم خونه و با اینکه به هر حال نیاز به استراحت داشتم … اما قهوه درست میکردم و واسه خودم پفک میخریدم تا بتونم بیدار بمونم و فایل گوش کنم …. اون روزا رو یادم نمیره …. واسه اینکه با ذوق راجع به خواسته هام بنویسم واسه خودم مداد رنگی و ماژیک رنگی خریدم تا ذوق بیشتری داشته باشم … کلی کتاب خریدم و کتاب خوندن خیلی از وقتم رو میگرفت و این خیلی خوب بود …. واسه اینکه هیچ صدایی رو نشنوم هندزفری میذاشتم و یه موزیک بیکلام گوش میکردم و کتاب میخوندم ….. انگار چند ساعت پی در پی تو دنیای خودم بودم …. کتاب میخوندم و خوبیش این بود که هم با کتاب خوندن ورودی های خوبی رو وارد ذهنم میکردم و هم چون تو اون مدت با کسی حتی حرف هم نمیزدم و در واقع نمیذاشتم دیگران ورودی هایی رو که خودشون دوست دارن وارد ذهنم کنن …… جونم براتون بگه که یکی از قورباغه هایی که قورت دادم کنار گذاشتن تلویزیون بود ….. منی که تا 4 سال پیش هرررررر فیلم جدیدی که اکران میشد رو میرفتم و میدیدم . منی که معتاد فیلم و تلویزیون و سریال و سینما بودم حالا از استاد میشنیدم که میگه تلویزیون رو بذار کنار !!! سریال کیمیا رو یادتونه ؟ تلویزیون نشون میداد . همه ی خانواده ی من میشستن نگاه میکردن و من …… و من چون تو ترک بودم هههههه میرفتم تو اتاق …. جلوی آیینه میرقصیدم ….. میرفتم بیرون گاهی …. موزیک میذاشتم و هندزفری میذاشتم و میشستم تو اتاق …. خلاصه ….. الآن دیگه از همون اول جلوی خودمو میگیرم و نمیشینم پای فیلم … اگه خودم تو خونه باشم که اصلا تلویزیون رو روشن نمیکردم ….. سینما رفتن و گذاشتم کنار و به جاش چندین بار رفتم تئاتر کمدی …. و بین فیلم ها حداقل فیلم های کمدی رو میبینم …. چند تا فایل دارم از استند آپ کمدی ها ی خندوانه یا ادابازی که تو خندوانه بود و اونا رو گذاشتم رو desktop و نگاه میکنم ….. گاهی که احساسم خوب نیست هم دیدن این فایل ها واسه اینکه حسمو یه پله بهتر کنم خیلی مفیده …..
راجب خواسته هام حرف میزدنم … فهمیدم باید همیشه جمله هام رو با این جمله شروع کنم که : من دوست دارم …….
من دوست دارم اتاق بزرگتری داشته باشم و یه کتابخونه ی بزرگ
من دوست دارم مدل ماشینم ….. باشه
من دوست دارم کسب و کار خودمو داشته باشه
من دوست دارم به …. سفر کنم
من دوست دارم …..
خلاصه اینکه حرف زدنم هم تغییر کرده …. راجب خواسته هام حرف میزنم … راجب چیزایی که دوست دارم اتفاق بیفته …..
و این طوری زندگی لذت بخش تره …. همه چیز بهتر و بهتر شده …..
یاد گرفتم وقتی مردم راجب سیاست و دولت و ملت و وضعیت اقتصادی حرف میزنن من خودمو بکشم کنار و هیچی نگم و فقط تو دلم بگم دنیای من با دنیای شما فرق میکنه … تو دنیای من این منم که تعیین میکنم زندگیم چه طوری پیش بره …… دنیای من هر روز و هر لحظه در حال بهتر شدنه …..
یه کار قشنگی که انجام میدم اینه که قدرت رو دادم دست خدا و هر چیزی میخوام سعی میکنم از خدا بخوام . این طوری خیلی هم تو وقت و انرژی صرفه جویی میشه … قبلا نصف عمرم صرف این میشد که به دوستم بگم من دخترم و دلم میخواد با گوش هام بشنوم که دوسم داری … و اون میگفت لعنتی من اییییین همه دارم با عملم بهت ثابت میکنم و من همش میگفتم باشه مرسی ولی من میخوام با گوش هام هم بشنوم ….. حالا من عاشقانه هام رو به خدا میگم و اولویت اول و آخر زندگیم رو خدا قرار دادم و سعی میکنم احساس خوب من فقط به خودم بستگی داشته باشه و اتفاقا از وقتی این طوری فکر میکنم جملات عاشقانه ای هست که همش از طرف دوستم به من میرسه ….. انگار واقعا دنیا همین طوریه : آویزونی گریزونه … گریزونی آویزونه هههههههه
تمام موزیک های گوشیمو پاک کردم و به جاش فقطططط فایل های استاد رو دارم و چند تا موزیک که انرژی مثبت هست . . . فایل عزت نفس رو میریزم تو گوشیم و یه مدت مثلا دو هفته یا سه هفته یا یک ماه فقط اون ها رو گوش میکنم …… بعدش اونو پاک میکنم و فایل هدف گذاری رو میریزم و دوباره یک ماه اونو گوش میکنم …… فایل فقط روی خدا حساب باز کن رو ریختم تو گوشیم و همیشه و بارها وبارها اونو گوش میکنم ….. اون فایل بهم همه چیز داد …. پاشنه ی آشیل من بود ….. چه جمله ی قشنگی: فقط روی خدا حساب باز کن ….
این شعر رو نوشتم و گذاشتم بک گراند گوشیم و و اتفاقا تو دریم بوردم هم نوشتم که همیشه یادم باشه :
همه دنیا بخواد و تو بگی نه
نخواد و تو بگی آره تمومه
همین که اول و آخر تو هستی
به محتاج تو محتاجی حرومه
گاهی با خودم این شعر و میخونم و چه قدراز خوندنش لذت میبرم …..
راستی دریم بورد درست کردم و کلی از وقتم صرف این میشه که بشینم اینترنت رو سرچ کنم و عکس هاشون رو پیدا کنم و پیرینت کنم و قیچی کنم و بزنم رو دریم بوردم …. یه روزی به خودم اومدم و دیدم کلی از وقتم داره صرف کارای خوب میشه : کتاب خوندن … فایل گوش دادن …. دریم بورد درست کردن …. خواسته هامو نوشتن و رسیدن بهشون و تیک زدن و چه لذتی بالاتر از اینکه تو بتونی خواسته هاتو تیک بزنی …..
من یه اخلاق خوبی رو از دوستم یاد گرفتم که بهتون میگم : ما هر وقت با هم دعوا میکردیم دوستم میگفت سمانه کوتاهش کن ….. این جمله رو اون موقع ها دوست نداشتم و همش میگفتم یعنی چی کوتاهش کن … بیا با هم حرف بزنیم مشکلمون حل بشه . مشکل با حرف زدن حل میشه …… اما حالا که با قانون آشنا شدم میبینم این جمله اتفاقا خیلی جمله ی کلیدی هست . اینکه کوتاهش کنی و تو دعواهات گیر نکنی … یعنی مثل عنکبوت تو دعواهات گیر نکن …. کوتاهش کن ….. دعواها و اختلاف نظر ها با صحبت کردن درست نمیشه و فقطططط با کوتاه کردن و روی خودت کار کردن درست میشه ….. دوستم درست میگفت حالا که به قول خودش کوتاهش میکنم … همه چیز خیلی رو رواله …. همه چیز خیل بهتر شده .
من اینو باور کردم که دنیای خودم رو خودم میسازم . اینو یاد گرفتم که گذشته رو باید ول کرد . گذشته اسمش روشه، گذشته …… من اینو یاد گرفتم که من هر لحظه با فرکانس هایی که در لحظه میفرستم دارم جهانمو رقم میزنم ….گاهی که اوضاع زیاد خوب نیست به خودم میگم سمانه هیییییس … هیچ کاری نکن …. آروم باش… نفس عمیق بکش ….. تو لازم نیست هیچ کاری بکنی فقط باید روی خودت کار کنی …. همین ….
دوستای خوبم تا 6 ماه پیش حتی نمیتونستم تصور کنم که مامان و بابا اجازه بدن به مسافرت خارج از ایران برم ….. اما وقتی حسمو خوب کردم و تو دفترم نوشتم که میخوام برم مسافرت خارج از ایران ….. مامانم خیلی راحت برخورد کرد و بابام خیلی راحت اجازه داد …. 2 ماه پیش رفتم دبی و 2 هفته ی پیش رفتم استانبول…. آبجیم باورش نمیشد که اجازه دادن ولی من میدونستم که طبق قانون همه چیز درسته ….. استانبول رو با آبجیم رفتیم . قبلش همه بهمون میگفتن شما دو تا دخترید مراقب خودتون باشید و مردم استانبول این جوری ان و اون جوری ان و شب بیرون نمونید و استانبول امنیت نداره و مراقب پول و کیفتون باشید و اونا انگلیسی نمیفهمن و فقط باید با خودشون مثل خودشون ترکی صحبت کنی و …… من اینا رو باور نکردم ….. مردم عالی بودن و همه انگلیسی متوجه میشدن و حتی بعضی هاشون فارسی یه کم بلد بودن …. هوا خیلی خوب بود چون روزی 2 ساعت بارون می اومد. نیم ساعت صبح نیم ساعت ظهر نیم ساعت شب و همین باعث شده بود که سردی هوا گرفته بشه و اتفاقا هوا در عین سرما خیلی هم خوب باشه ….کلی خوش گذروندیم … شب تا 9-10 شب بیرون بودیم و اتفاقا خیابونا خیلی هم شلوغ بود و به عنوان یه دختر کاملا هم احساس امنیت میکردیم …. کلی خرید کریدم …. حتی از لوکیشن هتلمون هم خیلی راضی بودیم و ….. کشتی کروز سوار شدیم و اتفاقا من یاد اون کشتی کروزی افتادم که شما توش اقامت داشتید استاد …… حس میکردم جای پای شما رو برفا مونده و من فقط باید پامو بذارم جای پای شما …..
انگار جهان وایساده منتظر من تا من خواسته هامو بگم و اون بگه فرمانبردارم سرورم …..
یه بار یه فایلی دیدم از استاد که توش از سرسبزی و درخت و خلاصه این جور چیزا میگفت ، دلم خواست …. یه کم بعدش رفتیم شمال …. من یه عالمه با دوستم رفتم شمال ولی این بار خیلی فرق داشت …. گشت تو نوشهر یه جایی رو پیدا کرد . یه جاده ی پر پیچ و خم زیبا … سرسبز …. که ما رفتیم بالا و بالا تر و رسیدیم به جایی که از اون بالا هم دریا و هم جنگل زیر پامون بود ….. یه جای دبش …. خیلی سرسبز و زیبا و عااااالی . این شمال کلا خیلی فرق داشت … همه چیز خیلی عالی و خوب بود …. دفعه ی بعدش هم خیلی بهتر بود . شمال دفعه ی بعدش هم خیلی خوب بود ویلای عالی . هیزم جمع کردیم و تو ویلا آتیش روشن کریدم و با تفنگ بادی کلی شلیک کردیم و همش به نشونه گیری من میخندید هههههه جاتون خالی بچه ها …… روزای قبل …. قبلا من با اینکه به قول خیلی ها دختر شاد و سرخوشی بودم اما الان میفهمم که زندگی الانم زمین تا آسمون با قبل فرق داره …. الان میفهمم که چقدر خودآگاه و ناخودآگاه دارم از قانون استفاده میکنم …. این روزا حتی اگرم خواب ببینم همش خواب خوبه ….. این روزا میدونم که همیشه در صحت و سلامتی به سر میبرم …. میدونم زندگیم هر روز بهتر بهتر میشه … میدونم آیندم دست خودمه و چه لذتی بالاتر از اینکه بدونی سرنوشتت دست خودته … خدایی که الآن میپرستم سراسر خوبی و نعمت و رحمت و فراوانی و شادیه …. خدایی که الان می پرستمش عاشق منه و همیشه با منه ….. خدایی که الان می پرستمش پا به پای شادی کردنهای من خوشحالی میکنه و اگه ناراحت شم بهم میگه : سمانه جون بنده ی خوب من مراقب فرکانس هات باش… حالتو خوب کن … و یادت باشه جهانی که آفریدم قانون منده …. و قوانینش ثابته و همیشه جواب میده …. خدایی که الان می پرستم باهام حرف میزنه و اون قدر روی این حس و حال درونی کار کردم که خیلی واضح شده …. یک ماه پیش از خدا سوال پرسیدم و خوابیدم ….. توی خواب دیدم رفتم پیش مشاور و مسئله مو مطرح کردم و اونم جوابمو داد ….. این خوابم اون قدر واضح بود که حتی گلدونی که توی اون اتاق بود رو یادمه….. صبح که ازخواب بیدار شدم گفتم خدا جونم گفتم جواب بده دیگه راضی نبودم ایییییین قدر واضح تو خواب جوابمو بدی …. هههههه
خدایی که الآن می پرستمش باهام به وضوح حرف میزنه …. یه روزی استاد میگفت از خدا سوال بپرس اون جوابتو میده …. امروز اوضاع زندگیم همون طوری شده ….. من حرف میزنم .. اون جواب میده … حتی گاهی اون سر صحبت رو باز میکنه و من جوابشو میدم ههههههه
استاد درست میگه اگه یه پله پیشرفت کردین حواستون به پیشرفتتون باشه .
اگه اوضاع یه کم بهتر شده حواستون به اون یه کم بهتر شدنه باشه …. همه چیزآروم آروم اتفاق میفته … فقط رخ دادن وقایع رو ببین ….
ببین که وقتت بیشتر داره صرف کتاب خوندن و فایل گوش کردن میشه و این خیلی خوبه …. ببین که به جای حرف زدن پشت سر دیگران داری راجب خواسته هات حرف میزنی …. ببین که خنده هات بیشتر شده …. ببین که آروم تر و بهتر داری زندگی میکنی … ببین و تحسین کن …. ببین و سپاسگزاری کن … سپاسگزاری معجزه میکنه تو زندگی من که معجزه کرد…. و یادمون باشه وظیفه ی ما تو زندگی شادی کردنه …….
استاد خوبم و دوستای خوبم شاداب و جوووووون باشید
احسنت
سلام سمانه عزیز ???
عالی بود واقعا لذت بردم ، امیدوارم همیشه شاد و سلامت و موفق باشی دوست خوبم ???
سلام دوست عزیز
واقعا از دید گاه تون لذت بردم قبلا دیدگاه های دیگه تون رو توی سایت دیده بودم عالی هستن ان شاءالله هم بشه شاد و ثروتمند باشی