پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 55

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز رفیع گفته:
    مدت عضویت: 4039 روز

    دوستان عزیز باور کنید وقتی شروع به تغییر باورهایتان می کنید و اقدام عملی برای ان انجام میدهید ، جهان هستی شروع به همکاری با شما می کند و شرایط طوری رقم میخورد که اتفاقاتی در راستای خواسته شما میفتد.

    وقتی من روی ورودیهای ذهنم کار میکردم پس از حدود دو سال اتفاقاتی رخ داد که همسرم خودش پیشنهاد داد که تلویزیون را کلا از زندگیمان حذف کنیم . ما ان موقع یک تلویزیون 32 اینچ معمولی داشتیم که بعد از ان تنها پسرم برای بازی از ان استفاده میکرد و حتی دیگر تلویزیون ال سی دی یا ال ای دی که جزو دکور خانه ها و عضو لاینفک لوازم خانه شده نخریدیم با اینکه خانه بزرگی هم داشتیم و میتوانستیم تلویزیون بزرگی بخریم و این باعث تعجب دوستان و اقوام بود و وقتی به خانه می آمدند می گفتند: “ مگر می شود بدون تلویزیون زندگی کرد”

    اما ما به خوبی بلکه با آرامش بیشتری زندگی میکردیم و می کنیم و کنترل ورودیهای ذهنمان دست خودمان است نه اشخاص دیگر و ما انتخاب می کنیم که چه چیزی را ببینیم .

    و حتی فیلمهای انگیزشی و مستندی را که استاد معرفی میکرد و یا خودمان جستجو میکردیم را بارها و بارها نگاه میکردیم و می کنیم و هر بار چیزهای بسیاری یاد میگیریم. و هنوز هم که حدود هفت سال از زمانی که تلویزیون را حذف کردیم میگذرد و ما هنوز هم تلویزیون نداریم و اکنون داشتن آن و کسانی که ساعتها بدون اینکه انتخابی داشته باشند پای ان می نشینند برایمان عجیب است.

    و کار دیگر اینکه من گوش دادن ، نگاه کردن و خواندن اخبار و روزنامه را حذف کردم چون بیشتر خبرها و مطالب روزنامه ها ناخوشایند است.

    و همیشه این جمله استاد را به یاد می آوردم که می گفتند: “نگران نباشید ، خبری که باید به شما برسد ، به موقع به شما خواخد رسید”

    ادامه دارد…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 2813 روز

    ?????????????

    سلام به استاد عباس منش عزیز و تمامی دوستان و همفرکانسی های گلم

    مدت یک سال هست که با استاد آشنا هستم و همون‌جوری که از ایشون یاد گرفتم همیشه استاد رو دستی از دستان خدا میدونم که تو زندگی ام وارد شده و واقعا سپاس گزار خداوند هستم به خاطر اینکه مارو هدایت می‌کنه.

    قبل از اینکه بخوام به سوال مسابقه جواب بدم دوست دارم خودم رو کمی معرفی کنم

    من 21 سالمه دانشجو هستم و الآنم شنبه امتحان ژنتیک داریم که واویلاس. تو این یک سال اتفاقات و تغییرات عجیب و غریب و عالی رو تجربه کردم و واقعا نگاهم نسبت به سال قبل تغییر کرده من تا اینکه با استاد آشنا بشم ،واقعا تکاملمو از این نظر طی کردم و بنظر من اینجا گروه تحقیقاتی عباس منش و ما و آموزه های استاد بالاترین فرکانس هست و تو هیچ جای دیگه اینجوری نیست و یک سر و گردن از تمامی جاهای دیگه بالاتریم. خود قضیه آشنایی من با استاد هم بسیار جالبه که ایشالا مجالش باشه یه جای دیگه تعریف میکنم.

    بودن همه ی ما اینجا دلیل و انگیزه ی خاص خودمونو داره یکی بخاطر ثروت و پول یکی بخاطر سلامتی ،روابط ،موفقیت خاصی،خوشبختی ،آرامش ،معنویت ،آگاهی،ایمان

    من که دلیل اومدنم اینجا حالا زیاد ب چشم نمیاد و شاید هرگز فکر نمی‌کردم که یک روز دنبال مسایلی مثل ایمان و باور و اعتماد به خدا و ربوبیتش و قرآن بیفتم. من شروع اینکه دنبال موفقیت و تغییر زندگی ام افتادم از بچگی ام شروع شد، از همون بچگی جوری شد که من خودم رو پای خودم بایستم و رو هیچکس حتی پدر و مادرم حساب نکنم ،حتی تو همون بچگی .حتی تا همین چند وقت پیش میگفتم ک باید بجنگم و حقمو بگیرم اما الان این طور نیست و میخوام زندگی کنم .

    خونه ی ما خونه ی گرم و صمیمی و آرومی نبود و تا قبل از اینکه به طور کامل پدر و مادرم و ببخشم و شکایت رو بزارم کنار همیشه تو درونم ازشون نفرت داشتم اما الان خدارو شکر عاشقشونم و خدارو به خاطر حضورشون سپاس میگم .پدر من دستاش پینه بسته موهاش سپید شده کاری ندارم ک چ باورهایی داره ،کار دارم که بهترینش رو ارایه داده و ازش ممنونم خدایا شکرت ،و جالبه از وقتی رو تغییر خودم تمرکز کردم اونا رفتارشون کاملا تغییر کرده و خدارو شکر ما خیلی خوشحال هستیم ،من بچه ی روستا هستم و پدرم کشاورزه دلیل اصلی ک با این گروه آشنا شدم وضعیت مالی پدرم نیست بلکه بخاطر روابطم و عزت نفس بود من بعد از اینکه مسایل اجتماعی از نون شب برام واجب تر شد یعنی سن نوجوانی ب فکر این افتادم که راهی پیدا کنم تا روابطم رو بهتر کنم و خلاصه بگم و طولانی نشه من همیشه تو دوست شدن و صمیمی شدن و اعتماد به دیگران مشکل داشتم و همیشه حرف پدرم ک می‌گفت مواظب باش سرت کلاه نزارن یا زرنگ باش یا ب مدیرا و مسوولین مدرسه احترام بزار بدرد میخورن.

    یادمه تا کنکور تمام تمرکزم رو درس بود و اوقاتی هم افسرده و تنها بودم .وقتی کسایی که روابط خوبی داشتن رو می‌دیدم تعجب میکردم آخه اینا هیچ کار خاصی انجام نمیدادن هیچ تکنیکی نداشتن و شاید از من زشت تر بی وفاترم بودن اما نمی‌دونم چجوری اینقدر ساده دوست میشن .

    از شروع دانشگاه من افتادم دنبال خواندن کتاب های هوش هیجانی عزت نفس انرژی مثبت و از اینا و مدام از این سایت به اون سایت میرفتم ورزش میکردم مراقبه و …اما هنوزم روابط دلخواهم رو نداشتم نمی‌دونم انواع تکنیک هارو بکار می‌گرفتم اما نمیشد البته تأثیرات خوبی داشت و مفید بود اما کامل نبود و من هنوز سوال داشتم واقعا جواب تو چی بود؟

    من احساس میکنم در درون من چیزی هست که همیشه من رو ب سمت بهترین ها و بهتر شدن سوق میده و احساس میکنم یک بزرگی در درون من هست و شاید دلیل اینکه تا اینجا اومدم هم همین باشه من همیشه برای خودم بهترین هارو در نظر میگیرم و یجورایی کمال گرا هستم .

    خلاصه اون دوران هم تجربیات جالب خودشو داشت ساعت 5 صبح بلند میشدم نماز می‌خوندم ورزش مراقبه کتاب و  کار و… اما جوابگو نبود یکپارچه نبودم.

    حدود 6_7 ماه گذشت و من لیست کانال های تلگرامم سرچام و کتابام همه موفقیتی بودن بالاخره متوقف شدم و گفتم من اینو نمی‌خوام . بعد از آشنایی با استادم ب فایل ها گوش میدادم اما نمیشنیدم.و کم کم بعد ی مدتی داشت ی سری اتفاقات میوفتاد .از وقتی با استاد عباس منش و مفهوم فرکانس و باور و کانون توجه و کنترل ورودی ها و احساسات آشنا شدم و البته از همه مهم تر با خدا آشنا شدم (در حد خودم) و ایمان و باورم بهش بیشتر شده و باور به ربوبیتش قوی تر شده واقعا شرایط تغییر کرده و شاید باور نکنه هرکسی، اما جواب تمام مسائل من در مورد روابطم باور به ربوبیت خداونده من تکنیک ها کتاب ها و موارد مهمی رو دنبال میکردم اما جواب سوال من اینجا بود از وقتی دارم رو باور به ربوبیت الله کار میکنم و اینکه تنها منبع قدرت خداونده بدون هیچ کار خاصی ادای خاصی روش خاصی روابط عالی دارم خدارو شکر از همه جا لطف دریافت میکنم و اعتماد به نفس دارم و نگران تایید دیگران نیستم ،واقعا خدارو شکر میکنم

    من تو این جریانی که اینجا راه افتاده یک حرکت جدید میبینم یک تکامل یک اتفاق بزرگ، مطمئنم در آینده شرایط ما و کشورمون و جهانمون بسیار متفاوته من تو این نوع گسترش جهان ظهور مهدی رو میبینم ان شاالله  .

    یک چیز دیگه منی ک بزرگترین ترسم ترس از ارتفاعه و از رفتن رو پشت بوم خونه می‌ترسیدم و همیشه صد تا قل هو الله می‌خوندم کاری کردم که همیشه هروقت به کوه های روبه روی خونمون نگاه میکنم قدرت ایمان شجاعت باور و اعتماد به نفسمو به رخشون میکشم و این تنها ترسی نبود ک غلبه کردم ،قضیه برمیگرده به زمانی که میخواستم رسالتمو بفهمم که داستان فوق العاده ای داره.

    بسیار تشکر میکنم که مطلب من رو خوندین واقعا خوشحال شدم که نوشتم .واقعا باعث افتخارمه که اینجا کنار افرادی مثل شما و استاد هستم ،در مورد ثروت هم با اینکه تمرکزی نداشتم اما درآمدم بیشتر شده و خلق و خوی ثروتمندانه تری دارم نسبت به قبل همینطور دوستان ثروتمند تری

    تو این مسیر گاهی شک کردم ترسیدم ناامید شدم افسرده شدم و شکست خوردم گاهی هم به همه چیز فش دادم والانم خودمو مصون نمی‌دونم و امیدوارم خدا ببخشه و هدایت کنه ما رو،

    یک چیز دیگه تا الان موفق ب تهیه دوره ها نشدم و فقط از فایل های رایگان استفاده کردم و از این بابت خیلی از استاد تشکر میکنم و خیلی دوست دارم در آینده‌ی نزدیک دوره ها رو تهیه کنم ان شاالله

    اما جواب سوال :

    بنظر من قبل از اینکه خواسته باشیم به یک کار یا عمل خارجی بپردازیم باید به مسیله در درون توجه شود یعنی اینکه مگر میشود کسی باور داشته باشد که شرایط بد و بد تر میشود و خود را مثبت اندیش ببیند یا مگر میشود به خدا اعتماد و ایمان نداشته باشد و در دل سختی و مصیبت خودش را جمع و جور کند و به وجوه مثبت بنگرد بنظر من ابتدا باید ایمان و باور درستی را در خود قرار دهیم که میگوید همه چیز روبه راه میشود و هر چیزی در جهت رشد ماست و خداوند حافظ و ناظر است و خداوند حمایت میکند هدایت میکند یاری و نصرت میکند و تمام قدرت ازان اوست و بر هر کاری تواناست

    من که اینطور در شرایط سخت به آرامش میرسم

    مگر میشود در درون به خواسته ات بچسبی و احساس خوبی داشته باشی مگر میشود که رها نکنی و بدست بیاوری ،مگر میشود در تماس با ورودی درست نباشی و آرام باشی پس باید دنبال زیبایی ها بگردی خود را غرق در زیبایی ها کنی ولذت ببری

    من در گام بعدی سپاس گزاری به خاطر داشته ها رو پیشنهاد میکنم و تمرکز روی داشته ها

    و در گام بعد و در حیطه عمل چرا نرفت ب دل طبیعت و لذت برد چرا یک فنجان قهوه باحال با دوستان نخورد چرا یک آهنگ باحال پلی نکرد و چرا با بچه ی همسایه بازی نکرد و چرا بازی کودکان را تماشا نکرد و چرا به پیاده روی نرفت و چرا ب سفر نرفت و چرا ب پارک نرفت،چرا pes2018 بازی نکنیم و چرا با دوستان نخندیدن ،و کلی از این چراها و چرا لذت نبرد…

    با تشکر⁦⁩⁦⁩⁦⁩??????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    E2 گفته:
    مدت عضویت: 3109 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و گروه تحقیقاتی

    از زمانی که تصمیم گرفتم روی باورهایم کار کنم و ورودی های ذهنمو کنترل کنم بخشی از تجربه هایم را میخواهم بگویم ؛

    تقریبا حدود یک سال میگذرد که با سایت گروه تحقیقاتی عباس منش آشنا شده ام اوایل فقط گوش میدادم به فایل ها و نتوانسته بودم خوب درک کنم برای همین زیاد پیگیر نبودم تا اینکه یه شب که خیلی حالم خوب نبود با خودم گفتم ، عماد اینجوری هیچ فایده ای ندارد فقط حرف میزنی عمل نمیکنی ؛ با خودم گفتم آخه چجوری واز کجا شروع کنم ؟ اومدمو تو سایت و سوال کردم که چیکار کنم و … . قبل از اینکه به جوابم برسم یه چیزی درونم میگفت برو از اول هر چی گوش کردی و نظر خوندی دوباره مجدد شروع کن و اینکارو کردم به مدت یک هفته شبانه روز حدود هفتاد هشتاد تا برگه آچار کامل مطالب نوشتم هم از فایل های صوتی و نظرات …..

    با این کار به جوابم رسیدم و بعد شروع کردم به عمل کردن ………

    وقتی شروع کردم به تغییر باورهام و سعی کردم ورودی های ذهنمو کنترل کردن نتایج آروم آروم نغیر کرد …..

    من از دوران نوجوانی عاشق بازیگری بودم و حتی زمانی که یازده دوازده ساله بودم رفتم اما نتیجه نگرفتم . چون من از کودکی بخاطر اینکه ترسیده بودم لکنت زبان شدید گرفته بودم جوری که نمیتوانستم صحبت کنم همه مسخره ام میکردن این باعث شد من در جمع ها صحبت نکنم و …. و رفته رفته اعتماد به نفسم کمتر شد و یه ادم تنها شده بودم ….

    من الان بیست و پنج سال دارم و اینها چیزایی بود که مرا محدود کرده مثل هزینه های کلاس و لکنت زبان و ….

    تا الان که تصمیم گرفتم هیچ چیز محدودم نکند با تغییر باورهام و کنترل ورودی های ذهنم …. رفتم سراغش چند وقتی بود به همه جا سر زدم برای کلاس و شمارمو بهشون دادم بعد از مدتی تماس گرفتن ولی یه چیز بگم هنوز ترس تو وجودم بود . ولی قبل از اینکه برم برای خودم باور ساخته بودم و مدام با صدای خودم که ضبط کرده بودم . مثال من صدای بسیار خوبی دارم

    بعد از تماس من رفتم و شروع کردم …. جالب اینجاست که برای اولین بار که من روی استیج رفتم خجالتی که سالیان سال داشتم از بین رفته بود و جالب ترش اینجاست که تو تمرین های بعدیم که داشتم اجرا میکردم صدای حاضرین در سالن و میشنیدم که با هم صحبت میکردن میگفتن ، خیلی صدای قشنگی داره . تن صداش خیلی خوبه و جالب ترش اینجاست که با باور ساختن خودم دیگر لکنت زبانی هم سراغ من نیامد نود و نه درصد لکنت زبونم از بین رفته … خدایاااااا سپاسگذارم خدایا شکرت …. استاد عزیزم ممنونم ممنونم

    استاد و دوستان عزیزم . صحبت های من خیلی زیاده و این فقط یک مورد است که نوشتم . حرف برای گفتن زیاد دارم از اتفاقات خوبی که برایم افتاده است احساس میکنم تازه متولد شده ام چون سالیان سال درونم غوغا بود بخاطر که نمیتونستم حرف بزنم . احساس میکنم تازه متولد شده ام چون میتوانم الان در جمع ها صحبت کنم جوری که تمام کسایی که منو میشناختن بارها بهم گفتن خیلی عوض شدی چیکار کردی . خدایا اشکان چشمانم گواه سپاسگذاریم هستش ولی بازم میگم خدایا شکرت خدایا هزاران بار شکرت . استاد عزیزم خیلی متشکرم ازتون . یه چیزی را خوب میدانم همان خدایی که به من زبان جدید هدیه کرد قطعا هر آنچه را که بخواهم به من خواهد داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    محمد فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 3888 روز

    سلام به دوستای گلم و همینطور استاد پرانرژی خودم…

    من راه هایی که ‌خودم برای رسیدن به خواسته هام انجام میدم ( یا یکی شو بیشتر یکیشو کمتر) رو بهتون میگم که خودم بهش میگم راه قدرت کیمیاگری

    فکر میکنم چکیده ای از حرف های استاد و کتاب هایی که تو این زمینه نوشته شده باشه

    ?عشق دادن?

    1) عشق دادن به خدا :

    با هر جمله و کلمه ای و بدون قاعده و تشریفات خاصی و بدون خجالت احساسمون رو به خدا بصورت کلامی یا ذهنی ابراز کنیم

    مثلا بگیم خداجون دوست دارم/ قربونت بررررم خدا عاشششششقتم/ رفیق با مرامم دوست دارم/ خدای خودمی دوست دارم/ جیگر محمد عاااااشقتم..?

    (وای چه احساسی خوبی الان پیدا کردم)

    2) عشق دادن به خودمون:

    مثل جملات بالا از خودمون تعریف کنیم و عشق بدیم

    و از موفقیت ها یا محاسن ظاهری و باطنی خودمون بگیم، البته که بهتره اونارو جلوی آینه به خودمون بگیم یا توی یه نامه عاشقانه که برای خودمونه نوشته بشه یا بقول استاد تو دوره عزت نفس یه نامه تبلیغاتی از خودمون که انگار میخایم توش خودمون و معرفی کنیم ،تهیه کنیم

    مثلا محمد دوست دارم / عاااشقتم محمدم/ تو یه فروشنده فوقالعاده ای/ قربون چشات بشم محمد ..?

    3) عشق دادن به خواسته مون:

    به هر خواسته و هدف کوچیک و بزرگمون مثل ماشین/ خونه/ ویلا/ همسر دلخواهمون/موبایل/یه قرارداد عالی و… عشق بدیم

    4) عشق دادن به هر کس و هرچیز در اطرافمون (همراه توجه به نکات و ویژگی های مثبت اون):

    همکارهامون/افراد خانواده/ آدمهای تو مترو یا اتوبوس/ یه درخت زیبا/ غروب خورشید / یه کبوتر خوشگل و…

    ?پیشنهاد میکنم کتاب قدرت از راندا برن رو بخونید?

    ?پاکسازی?

    منظورم پاکسازی ذهن مون از هر احساس یا فکر یا باور منفی و محدود کننده ست اونم در هر لحظه با گفتن 4 جمله = لطفا منو ببخش / متاسفم/ متشکرم/ دوست دارم

    این جملات رو موقعی که حس منفی داریم خطاب به خدا میگیم و میپذیریم که مسئولیت 100درصد این اتفاق به عهده خودمونه (قانونی که میگه تمام شرایط و اتفاقات زندگیم رو خودم رقم میزنم )

    مثلا موقعی که با کسی دعوا یا بحثی کردیم که به احساس منفی و تنفر و.. رسیدیم با این جملات به آرامش میرسیم

    خدایا لطفا منو ببخش که باعث این دعوا شدم/لطفا منو ببخش به احساسم بی توجه بودم و بخودم ظلم کردم/ متاسفم محبت های گذشته دوستم رو فراموش کردم/ خدایا ممنونم که دوستی مثل…. دارم چون قبلا…. / ممنونم که عشق رو بهم در این لحظه یادآوری کردی/ دوست دارم فلانی…(که باش دعوا کردم) / دوست دارم محمد / دوست دارم خدا

    نکته این جور پاکسازی اینه که اولا مسئولیت 100درصد اون اتفاق رو میپذیریم و بعد با گفتن مداوم اون جملات از احساس منفی به خنثی و بعد به احساس آرامش و عشق می رسیم و طبق قانون کائنات چی چی میشه ؟؟؟؟ ببببله دیگه : احساس خوب = اتفاقات خوب

    ?پیشنهاد میکنم کتاب محدودیت صفر از جو ویتالی رو بخونید?

    ?دعا کردن?

    از خدا به عنوان تنها قدرت حاکم بر عالم هر روز دعا و طلب کنیم

    1) برای خودمون:

    از خود خدا بخوایم ما رو کمک کنه تا به خواسته هامون برسیم ، بخوایم کمکمون کنه ایمانمون بیشتر بشه، مسیری آسان و لذت بخش برای رسیدن به خواستمون رو بهمون بگه و هدایتمون کنه

    2) برای اطرافیانمون و بقیه مردم:

    بخصوص کسانی رو که میشناسیم از خدا و از ته قلب بخوایم به هدف و آرزو شون برسن و بهتره اگه عکسی ازون فرد داریم با نگاه کردن به اون از خدا براش دعا کنیم

    ?سپاسگذاری?

    این یه تمرین فوقالعاده ست که در طول روز میتونیم یه صورت کلامی یا نوشتاری انجام بدیم اونم در سه حالت

    1) بابت هر اتفاق یا شرایط یا موفقیتی که در گذشته برامون پیش اومده و چیزهایی که قبلا داشتیم حتی هر اتفاق و شرایط نامناسبی که قبلا داشتیم چون با اون تضاد ها و ناخواسته ها بود که فهمیدیم چی میخوایم و فهمیدیم در هر اتفاقی خیریتی هست

    2) بابت هر اتفاق یا شرایط یا موفقیتی که الان داریم و چیزهایی که هم اکنون در اختیارمان هست

    چون خدا میگه اگه این همه نعمت و برکتی که الان داری و بهت دادم رو دیدی و بابتش سپاسگذار بودی اونوقت نعمت های بیشتر بهت میدم

    3) قبل از هر اتفاق یا شرایط یا موفقیت و هدفی که در آینده میخواهیم به اون برسیم پیشاپیش از خدا به خاطر داشتنش سپاسگذار باشیم و خوشحال باشیم که الان داریم(نیاز به ایمان و باور قوی داره)

    علاوه بر این شب ها قبل خواب به حداقل 2 تا اتفاق یا کار خوب که در طول اون روز برامون پیش اومده یا انجام دادیم فکر کنیم و از خدا سپاسگذاری کنیم

    همینطور به حداقل 2 اتفاق خوبی که دوست داریم در طول روز فردا برامون پیش بیاد فکر کنیم و از خدا یه خاطر اینکه برامون حتی بهترش پیش اومده سپاسگذاری کنیم

    ?پیشنهاد میکنم کتاب معجزه سپاسگذاری از راندا برن رو بخونید ?

    ?تجسم کردن?

    تجسم همراه با احساس داشتنش در این لحظه (که بهتره با آهنگ های بی کلام و آرامش بخش همراه باشه)

    1) تجسم خواسته هامون که الان داریمش

    2) تجسم قبل از شروع روز که کارهام یا خواسته و هدف هام در طول اون روز به بهترین شکل ممکن انجام میشه

    3) تجسم حال خوب و شرایط خوب داشتن برای اطرافیانمون یا یک فرد خاص

    4) تهیه تصاویر و تابلو خواسته ها و هدف ها و آرزو ها و دیدن هرباره اون

    5) تهیه فیلم یا کلیپ از خواسته یا خواسته هامون

    ?جملات تاکیدی?

    گفتن جملات قدرتمند که بهمون احساس عالی میده رو در طول روز مرتبا بگیم

    البته پیشنهاد میکنم 3 یا 4 جمله رو مرتبا بگیم و بیشتر نشه چون قصدمون با گفتن اونا ایجاد اون باور قدرتمند کننده ست

    همینطور تا زمانی بگیم که گفتن اونها بهمون احساس بی نظیری میده که اگه نمیده یا متوقفش کنیم یا عوضش کنیم

    درضمن جملاتمون باید کوتاه باشن و در زمان حال گفته بشن و ذهنمون اون رو بپذیره و رد نکنه

    مثلا بجای من یک فروشنده پرفروش هستم

    بگیم روز به روز به میزان فروشم افزوده میشود

    و آخرین نکته هم اون جملات رو به مدت 21 روز ادامه بدیم تا تبدیل به یک باور بشه(قانون 21 روز گفتن اثبات علمی هم داره)

    *

    ?دوتا کتاب فوقالعاده اثر مرکب از دارن هاردی و رویاهایی که رویا نیستند از همین استاد عباس منش خودمون رو هم شدیدا توصیه میکنم برای رسیدن به خواسته مون و اینکه چطوری به خواستمون برسیم رو هم بخونید ?

    و در پایان سعی کنیم در طول روز آگاهانه زندگی کنیم یعنی به نشانه های خداوند برای هدایتمون استفاده کنیم و به نکات مثبت هرکس و هر چیز توجه کنیم و در هر لحظه با قانون سوال کردن از خودمون بپرسیم که چرا این اتفاق برای من افتاد یا چه کار کنم که هم به خواسته ام برسم و هم از زندگی لذت ببرم چون جواب همه ی چیز ها در درون خود ماست

    ممنون که وقت گذاشتید

    شاد و پیروز باشید …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    توحید علی جانی گفته:
    مدت عضویت: 3331 روز

    بنام رب جهانیان

    چند بار تا حالا پیش اومده که میخواستم بیام و سرگذشت زندگی ام رو بنویسم .

    ولی موردش پیش نمی اومد .

    این بار که این فایل استاد رو دیدم ، گفتم مینویسم

    مینویسم

    بعد از شام فکر میکردم چی بنویسم ، که خوب به نظر بیاد .. استاد از متنم خوشش بیاد …و خانواده ی من ( گروه تحقیقاتی عباس منش )

    ولی حرفهای استاد یادم افتاد که میگفتند همیشه به احساست نگاه کن

    اگر احساس خوبی در مورد کاری که میخوای انجام بدی داشته باشی ، یعنی فرکانس ارسالی ذهنت نزدیک فرکانس روحت هست … شبیه روحت داره فکر میکنه.

    یعنی در مدار مناسب حرکت میکنی … مگر نه داری مسیر اشتباهی رو میری

    به احساسم نگاه کردم و دیدم خوب نیست…اصلا خوب نبود

    از خدایی که به هدایت بنده هاش بیشتر از خود اونا مشتاقتره هدایت خواستم …

    الهامی عااااالی از جانب رب العالمین گرفتم که میگفت خودت باش ، برای خودت زندگی کن .

    و یاد نوشته ی استاد در کتاب رویاهایی که رویا نیستند افتادم سبک زندگی خودت رو داشته باش*

    به همین دلیل

    به خاطر داشتن احساس خوب به این الهام ، تصمیم گرفتم که از زندگی واقعی ام بنویسم که پر بود از تغییر باورها .

    چه باورهایی….

    الان که بهشون فکر میکنم تاااااازه میفهمم خدا به من چه نعمت بزرگی رو داده .

    نعمتی عالی به نام سید حسین عباس منش

    تو این مدتی که با گروه تحقیقاتی صمیمی عباس منش آشنا شدم ،،، چه نعمات بزرگی رو به من عطا کرده .

    از خدا بسیار بسیار سپاسگزارم .

    تقریبا تا دو سال پیش آدمی بودم به ظاهر متدین .

    به ظاهر تکتا پرست

    به ظاهر مسلمان

    به ظاهر ….

    ولی درونم پر بود از سوالتی که حتی جوابهای بزرگان دین هم ، جوابی دل نشین برایش نبود .

    هر روز بر تشویشم افزوده میشد

    کتابهای دینی زیادی میخواندم .

    فایلها و سخنرانی های دینی زیادی گوش میدادم و حتی به خاطر پاره ای مسایل با برخی از فامیل و دوستان ساعتها بحث میکردیم .

    برخی از دوستان و فامیل روی من حساب خاصی باز کرده بودند …چون من از باورهای آنها نیز دفاع میکردم .

    همیشه سعی داشتم از اعتقاداتی که از درونم آنها را نمیپذیرفتم ، دفاع کنم .

    کارم شده بود کتاب خواندن.

    کتاب میخواندم تا در بحثهای مورد نظر کم نیاورم .

    ولی درونم همیشه تشویش بود .

    عصرها دلم به شدت میگرفت …بی هیچ دلیل ، بی هیچ بهانه ای .

    بغض گلویم را فشار میداد ….میخواستم بهانه ای پیدا کنم تا گریه کنم

    بی هیچ بهانه ای…. گریه کنم …تا شاید دلم باز شود …

    گریه ای می آمد ولی مانند مسکنی بود که فقط درد را مخفی میکرد ،،آن هم برای ساعتی و بعد ، این درد باز شرو ع میشد

    در پارکها مینشستم و شروع به نوشتن میکردم .

    بی هیچ مقدمه ای مینوشتم تا فقط آرام شوم .

    و تشویشم باز جای خود را در وجودم داشت ..

    حال میفهمم چرا ؟؟؟؟

    چون باورهای ذهنم ( که از ورودی های فراوان اشتباه ذهنم نشات گرفته بود ) با روح درونم ( که همیشه در اوج پاکی و زیبایی است ، چون از خداست ، چون خداست ) بسیار فاصله داشت .

    ذهنم پر بود از باورهایی اشتباه از خودم -خدا – فرشتگان – انسان -کائنات – خوشبختی -بدبختی -نعمت -ذلت -و …

    همه ی واژه ها در ذهنم به گونه ای صورتگری شده بود که حال که به آنها مینگرم ، میبینم وااااااقعا خداوند مرا از ظلمتی بزرگ رهانیده است .

    تعدادی از این باورهایم را مینویسم ….

    برای خودم مینویسم و شاید این متن بتواند برای عده ای مثمر ثمر باشد …

    باورهایی که از ورودیهای ذهنم شکل گرفته شده بود .

    باورهایی که از خواندن کتابهای معروف بزرگان دین

    ، دیدن فیلمهایی از بزرگانی که متدین بودند ولی در آخر کار ، پیروان شیطان شدند ، فیلمها و متنهایی که از غضب الهی میگفت .

    از سختگیری پروردگار

    از جبار بودن پروردگار

    از اختیار پر از جبر انسان میگفت

    از سرنوشت مینوشت و میگفت

    از نوشته شدن پیشانی میگفت

    از فقر به عنوان نعمتی از نعمات خدا میگفت که با آن درجه ی مومن را بالا میبرد

    میگفت ثروت بد است و کثیف و آن باعث دوری انسان از خدا و تمام خوبیها میشود

    میگفت علی علیه السلام فقیر بود ، میگفت صبح تا شب را قنات میکند و مزد او برای یک روز کاری 10 عدد خرما بود

    میگفت ثروتمندان انسانهای پست فطرتی هستند که از راههای خلاف و غیر اخلاقی و حرام مال اندوزی کرده اند .

    میگفت شادی فقیران خییییلی بیشتر و درونی تر از شادی ثروتمندان است .

    میگفت ثروتمندان به لطف خدا همیشه درگیر مسایل مختلف زندگی هستند و آرامشی ندارند

    میگفت ثروتمندان بی خدایند و همه ی آنها در آتش جهنم سوزانده خواهند شد .

    میگفت خداوند در روز قیامت از فقیران و مستضعفان پوزش خواهد طلبید ، به خاطر فشار زیاددی که در دنیا به آنها آورده است .

    میگفت هر خواسته ای که از خدا داشته باشی و برآورده نشود ،، خدا برای تو ثواب خیییییییلی زیادی مینویسد ، طوری که اگر در آن دنیا آن ثواب را ببینی ، میگویی کاش هیچچکدام از دعاهایم مستجاب نمیشد و عوض آن در این دنیا ( قیامت ) ثواب بیشتری میگرفتم .

    از خدایی میگفت که هر کدام از بندگانش را که بسیار دوست داشته باشد ، او را دچار بلاهای بزرگ میکند و بسیار در بلاها و سختی ها نگه میدارد .

    میگفت از حضرت عیوب ،،، از بلاهاایش میگفت از بلاهایی که خدا سرش می آورد تا او را بیازماید… از کرمهای بدنش میگفت

    از خدایی میگفت که تا آخرین روز زندگی ات هر لحضه و هر آن تو را متحان میکند تا به زمین بخوری ،،اشتباه کنی و گناه کنی و با گریه و. زاری به سویش برگردی و توبه کنی و او توبه ات را بپذیرد و بعد از پذیرفتن توبه , دوباره امتحاناتش سختتر شده و این کار تا آخرین لحظه ی عمرت ادامه دار باشد و حتی در آخرین لحضه زنده بودنت ، شیطان در کنارت حاضر شود و با استکان آبی در دست ، تو که تشنه ای ، به تو بگوید ؛ ایمانت را بده تا به تو آب دهم و در آخرین لحظه ی عمرت همه ی ایمانی را که با سختی بدست آورده ای بدهی و ….

    در دنیای آخرت از جهنممیان باشی

    چون بهشت فقط جای پیامبران و امامان معصوم است و شهیدان ، و بقیه ی مردم در جهنم خواهند بود و آنها که از جهنم به بهشت ، بعد از چشیدن عذاب اعمالشان بیرون روند ،، همیشه مهر جهنم بر پیشانی شان خواهد بود .

    و

    اما آن روز

    یه فیلم انگیزشی رو تو اینترنت دیدم .( مدار ثروت )

    میگفت : تا حالا از خودت پرسیدی که آیا زندگیت دقیقا همون چیزیه که میخواستی …

    این فیلم من رو واقعا تکون داد . بارها و بارها این فیلم رو دیدم ( البته بعدها فایل تصویری کامل این فایل رو تو سایت گروه تحقیقاتی عباس منش دیدم : کلیپ انگیزشی شماره 3 گروه تحقیقاتی عباس منش )

    داشتم احساس میکردم که هیچ جبری در دنیا توکار نیست و اختیار محض همه جا هست و من مسئول زندگی ام هستم .

    با دیدن زیاد این فیلم مشتاق شدم تا فایلهای زیادی رو از اینترنت در این زمینه پیدا کنم .

    ولی همه ی فیلمها و فایلها غیر این فیلم به دلم نمی نشست .

    مثل حرفها و نوشته هایی که قبلا میخوندم بود …هیچ احساس خوبی رو در من بوجود نمی آورد …

    تا اینکه با سایت گروه صمیمی عباس منش برخورد کردم .

    به به

    به به

    به به بهترین برخورد تمام زندگی ام بود .

    همه ی حرفهایی که استاد میزدند به دلم می نشست

    با وجود اینکه مخالفتها و مقاومتهای زیادی رو از درونم مشاهده میکردم ولی …. باز مشتاق میشدم دوباره فایلهای استاد رو ببینم و یا گوش بدم .

    خیلی عالی بودند خیییلی

    خدا را بسیار سپاسگزارم بسیار سپاسگزارم و سپاسگزارم

    اپلیکشن ثروت ، که تو یکی از فایلهای استاد معرفی شد رو از سایت دانلود کردم .

    اولین جلسه اش عاااالی بود عااااااالی

    جلسه ی اول رو چندین بار گوش دادم و تمرینش رو انجام دادم

    من وارد زندگی جدیدی شده بودم

    من دوباره به لطف خدا متولد شده بودم .

    وااااااااااااااااااااااای خدای من ، تو بنده هات رو چقدر دوست داری ..

    مخصوصا منو

    منتظر بودم تا هفته تموم بشه و فایل جدید استاد رو ببینم

    واقعا زندگیم داشت تغییر میکرد

    تغییر

    الان که دارم مینویسم دارم اشک شوق میریزم .

    تا اینکه رسید به قسمتی که استاد گفتند : ما بچه بودیم و داشتیم تو کوچه بازی میکردیم که یه ماشین گرون قیمت اومد و از کنار ما رد شد.

    اون موقع که هر کسی پیکان نداشت ، اون ماشین یه چیز روند بالایی بود >>> همه ی بچه ها و من بدون هیچ هماهنگی گفتیم : قاچاقچیه

    میدونید چرا ؟ : چون اون موقع ما فیلم آینه ی عبرت رو نگاه میکردیم ….

    بعدش استاد به بررسی فیلم تایتانیک پرداختند .

    من این فایلها رو بارها و بارها گوش دادم و بعد از چند بار متوجه ایراد اصلی زندگی ام شدم .

    ورودیهای ذهن

    ورودیهای ذهن

    از اون روز به بعد تصمیم جدی گرفتم که همه ی کتابها و فیلمهایی رو که داشتم کنار بذارم -رادیو ( کانالهای معروف رادیو در زمینه ی معرفت ) تلویزیون – ماهواره و ترانه ها و حتی نوحه های گوشی ام رو پاک کردم .

    البته این کارها مرحله مرحله اتفاق افتاد و الان به لطف خدا و راهنمایی های استاد و احساسم ، فقط و فقط فایلهای استاد عباس منش رو می ببینم و گوش میدم و فایلهای صوتی ترجمه ی قرآن و چند تا ترانه ی شاد و انرژی بخش

    میدونید چرا :؟

    چون واقعا به دلم می شینه

    درونم و فطرتم آنها را دوست دارند

    با اینکه ذهمنم خیلی در برابر اونا مقاومت میکرد .

    ولی به لطف خدا خیییلی موفق شدم .

    ولی کار ساده ای هم نبود

    به قول استاد : باید قدمهای کوچک اما متوالی برداری

    قدمهای کوچیک تو رو به هر خواسته ای میرسونه

    و قانون تکامل رو باید در نظر داشت .

    یهویی نمیشه خدا یه نعمت بسیار بزرگی رو بهت بده که تو ظرفیت پذرشش رو نداری

    این قانون وضع شده ی الهی هست و همیشه ثابت هست

    هر روز نعمتهای زیادی وارد زندگی ام میشه و این فقط مربوط میشه به لطف الهی

    مربوط میشه به قوانین ثابت الهی

    مربوط میشه به کائناتی که دنیای تو رو بر اساس فرکانسهای ارسالی ذهنت به جهان هستی برای تو میسازند

    مربوط میشه به ورودیهای ذهنت که فرکانسهای ارسالی ذهنت رو تعیین میکنند

    مربوط میشه به خودمون

    ما کاملا مختار و آزاد آفریده شده ایم تا زندگی مون رو خودمون بسازیم و هیچ کس مسئول زندگی ما نیست جز ….خودمون.

    و اما باورهایی که با کنترل ورودیهای ذهنم برای خودم ساختم ، برای خودم و شما مینویسم :

    خداوند رب جهانیان است

    فقط یک نیروی حاکم بر جهان وجود دارد و آن نیروی خیر ، خوبی و شادی و زیبایی ،، یعنی خداست

    خداوند قدرتمند جهانیان است و همه ی امور به دست توانای اوست .

    همه ی عالمیان مخلوق و روزی خور اویند

    خداوند به هدایت بندگانش بسیار بیشتر از خود آنها مشتاقتر است

    خداوند بندگانش را بسیار دوست میدارد و مرا نیز بسیار دوست میدارد و من بنده ی خاص خدا هستم و او را بسیار بسیار دوست میدارم

    خداوند مومن ثروتمند را بسیار بسیار دوست میدارد

    خداوند به هر که بخواهد بیشمار روزی عطا میفرماید

    خداوند اجابت کننده ی دعاست به شرط آنکه من هم دعوت او را اجابت نمایم و اوامر او را اطاعت نمایم و با جان و دل این اوامر را اطاعت میکنم و این هم لطف اوست

    ثروتمند شدن خیر خواهانه ترین و زیباترین کار دنیاست

    به لطف الهی امروز پربرکت ترین روز عمرم تا کنون خواهد بود از تمام ابعاد

    هر روز بر یقین و ایمانم به الطاف الهی افزوده میشود .

    از همه جا ثروت وارد زندگی ام میشود

    من به راحتی ثروتمند میشوم چون خداوند در سوره ی یس قرآن این موضوع را به صراحت بیان نموده است

    هر روز بر سلامتی جسم و جانم افزوده میشود .

    من هر روز از تمام ابعاد زندگی ام لذت میبرم

    من زندگی را زندگی میکنم

    من هر روز با راهنمایی های الهی و حرفهای استاد عباس منش بر روی باورهایم کار میکنم و هر روز در مدار بهتری قرار میگیرم .

    من به استقلال مالی رسیده ام و هر روز بر داراییهای مختلف زندگی ام افزوده میشود

    من بنده ای سپاسگذار خداوند هستم .

    شرکت تولید قطعات خودروی ما هر روز از تمام ابعاد در حال پیشرفت میباشد .

    تمام کارهای ما به راحتی ردیف میشوند و ….

    و در انتها از خداوند بسیار سپاسگزارم

    و از استاد عزیزم جناب عباس منش و گروه تلاشگر و پرتوان ایشان کمال قدردانی خود را اعلام میدارم

    خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی گل هستید گل محمدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  6. -
    رضا رزبان گفته:
    مدت عضویت: 3277 روز

    با عرض سلام و ادب و احترام خدمت تمام کسانی که بهتر زندگی کردن براشون مهمه و تو مسیرشن.

    به نظر من بهترین راهکاری که میشه باهاش ورودی ها رو کنترل کرد و به احساس خوب رسید اینه که راجع به خواسته ها و نکات مثبت صحبت کنیم، چون ذهن انسان در هر روز خیلی زیاد درگیر مسائل روزانه اس و واقعا خیلی سخته که بخوایم برای مدت زیادی روی یک موضوع خاص تمرکز کنیم .ولی از اونجایی که وقتی داریم در مورد خواسته ای صحبت میکنیم در واقع با این کار افسار ذهنمون رو در دست گرفتیم و انگار داریم بش دستور میدیم که فقط در مورد همین موضوعی که دارم حرفش رو میزنم تمرکز کن و ذهن نمیتونه در آن واحد به دوتا موضوع مختلف فکر کنه ، که همین باعث میشه شما هرچقدر میخوایین تو اون فکر بمونید و اون احساس خوبش رو تجربه کنید و قطعا همه میدونیم که احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب.

    جالبه که من خودم خیلی به این موضوع صحبت در مورد خواسته ها اعتقادی نداشتم ولی از روزی که تصمیم جدی گرفتم تا این کار رو بهتر از قبل انجام بدم واقعا تو همین مدت زمان کم اتفاقاتی برام افتاده که منو شگفت زده کرده .

    راهکار دومی که من خیلی بش اعتقاد و ایمان دارم اینه شکر گزاری

    وقتی ما با تمام وجود و از درون احساس شکرگزاری میکنیم و در واقع برای اون چه که تو زندگی داریم حالا هر چقدر کم یا زیاد مهم نیس مهم اینه که ما بدونیم که خداوند این موهبت رو از روی فضلش به ما داده و اون مجبور نبوده که بما این ها رو بده مثل سلامتی که داریم سقفی که بالا سرمونه غذایی که برا خوردن داریم لباس هایی که داریم و .. رو بهمون بده.پس ما باید سپاسگزار خداوند باشیم و سپاسگزاریه عمیق واقعا احساس بی نظیری به ما میده که همین احساس خوب ما رو به شرایط خوبتر هدایت میکنه.

    مورد بعدی که من زیاد ازش استفاده میکنم و به نطر من سریع ترین راه برای تغیر حال بد به حال خوب هستش مراقبه اس.

    وقتی تو زندگی در مورد مسائل روزانه که پیش میاد ناراحتیم یا احساس غمی بمون دست میده بهتریین کار اینه که سریع به خودم اخطار میدم که رضا داری از مسیر خارج میشی پس لطفا آروم باش و برگرد و از خودم میپرسم که از چه راهی میتونم سریع برگردم توی مسیر؟و جواب همیشه اینه که مراقبه کنم ینی برای چند دقیقه فقط نفس عمیق بکشم و بهش توجه کنم این کار واقعا جواب میده و این تکنیک پیشنهاد من به خودم و شماست.

    راهکار دیگه برای کنترل ورودی ها که خدارو شکر من زاش خوب استفاده میکنم و میفهمم که چه تاثیری داره و چقدر بدون استرسم و آروم ترم کنترل ورودی ها از طریق توجه نکردن و تماشا نکردن تلویزیون اخبار اینترنت و صحبت افراد و … هستش که به نظرم خیلی تاثیر داره و خیلی کمک میکنه که ذهن ما آرام تر و با آرامش بیشتر به خواسته ها توجه کنه.

    مورد بعدی به نظر تحسین کار های خوب دیگران و توجه کردن به خوبی ها و نکات مثبتی که دارن هستش.

    این کار باعث میشه احساس طرف مقابل نصبت به خودش و به ما بهتر بشه و همچنین احساس ما به خودمون و این که این توانایی رو داریم که از دیگران به نحو درست تعریف کنیم که منجر به ایجاد روابط خیلی بهتر بین ما و اطرافیانمون میشه و این رابطه خوب دوباره منجر به احساس خوب و اتفاقات و در نهایت زندگی بهتری میشه.

    خدارو شکر در این زمینه تمرین های زیادی هست ولی من شخصا از این موارد که گفتم بیشتر استفاده میکنم و با تمام وجود بهشون ایمان دارم که جواب میده

    در نهایت تشکر میکنم از خداوند بابت تمام نعمت هایی که به ما انسان ها ارزانی داشته و وجود شما استاد عزیز و اساتید آینده عزیز که خداوند مارو در مسیر هم قرار داد تا ما با تبادل اطلاعات بین هم بتونیم احساس خودمون رو بهتر کنیم.

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    امیر جلوداری گفته:
    مدت عضویت: 3509 روز

    ??? 17 نکته مهم که میتونه زندگیتون رو متحول کنه???

    

1. هر شخصی خودش مهم ترین ورودی های ذهنش را تولید می کنه. به نظرم من هستم که جهان را می بینم و دیدن من جهان را می سازه پس وقتی من حتی چیزای خوب را هم بد می بینم پس همه چیز بده. توی بدترین لحظات هم میشه به جز زیبایی ندید. واقعا اگر خداشناس باشیم همه چیز زیباست و این یعنی تقوا.

    

2.من یک هدست بی سیم داشتم که تا کسی حرفهای ناخواسته میزد (مردم عمدتا دارن در مورد بیکاری و بد بودن کاسبی و قیمت دلار یا مردن و … صحبت می کنن که اگر میخواین جزو 1 درصد پولدار باشین از اونا فراری باشین)که من رو از هدفم دور میکرد اون رو میزاشتم گوشم و میرفتم یه گوشه و از گوشیم به فایلهای استاد عباس منش گوش میدادم.

    

3.تا دیدین یکی حرفهای نا خواستتون رو میزنه زود بحث رو عوض کنین و یه چی که خواستتونه کارهای خوبی که کردین و کارهای مورد علاقتون و یا موفقیتهاتون و خلاقیتهاتون که تو زندگی داشتین و نکات مثبتی که از دیگران دیدید و خوشتون اومده رو بگین و همش از خودتون و دیگران تعریف کنین و من دگه انقدر این کار رو کردم هرجامیرم فقط همینارو ممیگم و طرفمم همینارو یا میشنوه یا میگه???

    

4. نذارین حرفهای کسی روتون تاثیر بزاره و ازش تاثیر بگیرین که شما هم حرف در مورد نا خواستتون بزنید
همیشه مثل ماهی لیز بخورین و از خواسته هاتون حرف بزنین. و سعی کنید پیش کسانی که این حرفارو میزنن هم نرید و از دست اونا هم فرار کنید.
باید بین روابط و موفقیت یکی را انتخاب کنید البته اولش اینجوریه بعدش همه دوروبریاتم یا آدت میکنن که حرفای خواسته شما رو بزنن یا کلا میرن و یکی دگ جاشو پر میکنه هیچوقت نگران نباشین.

    

5. اگر جایی به هر دلیلی حرفی منفی به گوشتون خورد اون رو از جنبه مثبتش ببینید و همیشه همه جا بگردید که چه چیزهای خوبی در اون دیدین و چه چیزهایی در اون مورد خوبیهاش رو بیشتر میکنه.

    

6. شبها که میخواین بخوابین یک فایل از فایلهای استاد رو که دوست دارین پلی کنید تا وقتی میخواین بخوابین از وقتتون استفاده کنین و همینطور در طول روز وقتهای بیکاریتون و یا زمانهایی که دارین رانندگی میکنین و یا کارهای خونه انجام میدین و یا غذا میخورین به فایلهای استاد یا یک چیز آموزشی مربوط به کار مورد علاقتون گوش بدین یا ببینین تا همیشه در حال پیشرفت باشین و از وقتتون استفاده کنین.

    
7. توی اتاقتون یه تابلوی آرزوها داشته باشین که وقتی از خواب بیدار میشین ببینینش که فوق العاده حس خوبی میده.


    8.روی دیوار اتاق از جمله های انگیزشی که خیلی انرژی میده استفاده کنین.

    

9. از تلویزیون رادیو و اخبار فراری باشین. و فرمون ذهنتون و افکارتون و مسیر زندگیتون رو ندین به کارگردانی که معلوم نیست خودش با خودش چند چنده. و همینطور وقتتون رو سر تلگرام و شبکه های اجتماعی هدر ندین و در اونا هم به دنبال آموزش چیزهایی که خواستتونه و دوستش دارین بگردین.

    

10 . هیچ وقت نگین مثلا من نمیخوام ازم دزدی بشه یا نمیخوام با ماشین تصادف کنم جاهایی که تصادف نداره نگاه کنین و اصلا هی نرین جایی رو که تصادف کردین یا کسی تصادف کرده نگاه کنین و به این چیزا اصلا دقت نکنین چون این کار در مدت کوتاهی همه ماشینتون رو تصادفی میکنه و به دزدی هم نگاه نکنین و سریع تمرکزتون رو از روش بردارین و به این فکر کنین که جهان رودخانه خیر و خوبی است و همیشه داره شما رو به سمت بینهایت و دریا میبره و همش فکر کنید که خدا با اون دزدی و اون نا خواسته میخواسته چی رو بهتون بفهمونه و چه دری رو به روتون باز کنه که شما نمیفهمیدیدش و میخواسته بهتون بفهمونه که چه کارهایی رو بکنید و چه کارهایی رو دگ انجام ندین.
به این موضوع تمرکز کنین که در دل هر مشکلی راه حل آن وجود دارد ( ان مع العسر یسرا )
شرایط سخت دائمی نیست و قطعا این شرایط برای ساختن و قدرتمندتر کردن من اومدن و این جهان بر اثر تضادها شکل گرفته و مشکلات میان که خواسته هامون رو بهمون نشون بدن و بهمون بفهمونن که چی رو میخوایم.
هیچوقت به اتفاقاتی مثل زلزله ، اغتشاشات ، مرگ و میر و آتش سوزی ، گرانی و برخی مشکلات در کسب و کار هیچ توجهی نکنید و بگین اینا نا خواسته ها میان که کمک کنن تا بفهمیم که چی رو میخوایم و چون ما اتفاقات خوب بعدش رو نمیبینیم فکر میکنیم که اونا بدن

    

11. هیچ وقت این کار خطرناک را نکنید که بخواهید از آموزه های استاد به کسی یاد بدهید و یا با کسی بحث کنید و بخواهید اون رو قانع کنید چون با این کارتون دارید با سرعت خیلی زیادی به سمت افکار نا مناسب اون فرد میرین و از خواسته هاتون دور میشین.

    

12. شما میتونین همه چیز رو برای خودتون خلق کنید و بسازید حتی روابط با دیگران و اطرافیان با خودتون رو میتونید بسازید و کاری کنین که هرطور که شما میخواین باهاتون رفتار کنن و یعنی باید مثل پیامبر با همه خوش اخلاق و خیلی خیلی مهربان باشین و همیشه نکات مثبت طرف رو بنویسین و به هرکی میبینین بگین و اصلا بد طرف رو پشت سرش نگین و همیشه خوبیای طرف رو پیدا کنین و به خودتون و خدای خودتون و هرکی که میبینین بگیین

    

13.در قنوت یا بعد نماز هاتون به سجده شکر برید و همه چیزهای خوبی که خدا بهتون داده رو به یاد بیارین و خدارو شکر کنید و تمام باورهای مثبتی که استاد میگه رو بهش فکر کنید و خدارو شکر کنید و این کار چون در مواقع مختلفی از روز هستش خیلی کمک میکنه که روی باورهای مثبتتون کار کنید و اولش هم از باورهایی که پاشنه آشیلتونه شروع کنین و کم کم این باورهارو زیادترشون کنید.


    
14. در اینترنت و هرجا که بلدین در مورد افراد ثروتمند و موفقیتها و چیزهای زیبا و گران قیمت و در مورد فراوانی در دنیا تحقیق کنید و مطالعه کنید و مستند ها در اون مورد رو ببینید و هر جایی که میرین به دنبال این چیزها باشین مثلا وقتی میرین بیرون همش به دنبال ماشین و خونه یا ویلای شیک و گران قیمتی باشین و اون رو برای خودتون و دیگران تحسینش کنین تا اون رو وارد زندگیتون کنید تحسین کردن سریعا یک چیز رو وارد زندگیتون میکنه.
افراد موفق را تحسین کنید تا این موفقیتهاشون وارد زندگیتون بشه.
فرصت ها روز به روز بیشتر میشود دنبال کردن مصاحبه های کارآفرینان و استارت آپ ها خیلی خوبه و من این کار را خیلی دوست دارم.
درآمد های استارتاپ های موفق واقعا بالا است . اسنپ بعد از گذشت تنها 3 سال ارزشی برابر 1300 ملیارد تومان دارد . دیجی کالا بعد از 10 سال ارزشی برابر 1100 ملیارد تومان ، کافه بازار ارزشی برابر450 ملیارد تومان و … این اطلاعات به باور فراوانی به شدت کمک میکند

    

15. اتفاقات ریز و نشانه های تغـــیر فرکانس خودتون رو تایید و تحسین کنید و همش به همه بگین تا به اونها انرژی بدین و اونهارو در زندگیتون قویتر و زیادترشون کنید. 
و همش تغیراتتون رو مرور کنید که مبادا به دلیل روزمرگی ازیادمان بروند که وقتی یادمان باشند دوباره از آن جنس اتفاقات رو در زندگیمان زیادتر میکنن.

    

16. صحبت کردن با خود در مورد توانایی ها و اهداف و اتفاقات خوبی که به زودی خواهد افتاد و نوشتن توانایی ها و خلاقیت ها و موفقیت هاتون

    
17 . به همه کمک کنید و همه رو سریع ببخشید. مبادا از کسی کینه به دل بگیرید. که با این کار دارید با سرعت سقوط میکنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    سعید نیکومنش گفته:
    مدت عضویت: 2992 روز

    سلام به دوستان و استاد عزیز

    الان که دارم این متن رو مینویسم ساعت1:30 نصف شبه

    حسم نذاشت بخوابم خواستم بزارم فردا بنویسم ولی نداشت

    حرفام شاید یکم طولانی بشه

    اول از تجربه مادر از قانون فرکانس بگم که هم به خودم هم به دوستان کمک کنه

    من هم اکنون بندرعباس زندگی میکنم .فک میکنم برج 2 بود که با یکی از دوستای استاد زمانی که استاد بندر زندگی میکردن آشنا شدم و با هم دوست شدیم (آقای میرزاخانی)

    اقای میرزاخانی از استاد میگفت ولی من اصلا انگار نمی شنیدم واسم اهمیت نداشت تا اینکه از زبون یکی دیگه که اصلا ربطی به این موضوع نداشت من اسم استاد رو شنیدم

    و‌رفتم سراغ سایت و بعد از چند ماه یادم اومد که این آقای میرزاخانی هم اسم استاد رو آورده بود حتی خیلی بیشتر ازش گفته بود اما من چون تو فرکانسش نبودم نمیشنیدم ینی توجه نمیکردم

    ایمانم به الله و قوانینش هر روز بیشتر میشه

    از تجربه م بگم در مورد کنترل ورودی ها : من تو محل کارم ارباب رجوع داریم همکارایی داشتم که همش از بدبختی ها و اتفاقات بدی که واسه شون افتاده بود میگفتن

    کاری که انجام دادم اومدم هندفری گذاشتم تو گوشم صحبت های استاد رو گوش دادم

    زمان هایی هم که شرایطش نبود که هندفری بزارم 2 صفحه قرآن میخوندم و عبارت تاکیدی می نوشتم یا وقتی که تلویزیون روشن بود سعی میکردم اونجا نباشم برم بیرون

    از قدرت سوال استفاده میکردم به خودم می گفتم من چه نکته ی مثبتی میتونم از این شرایط بدست بیارم و از ایده ها استفاده میکردم

    که به لطف خدا تکامل م رو طی کردم و الان یه هفته س که جهان محل کارم رو عوض کرد الان جایی هستم که تقریبا ارباب رجوع ندارم وقت آزادی دارم که بی دغدغه میتونم رو باورهام کار کنم

    احساس فوق العاده ای دارم چون هرجا نگاه میکنم میبینم قانون یکی ست

    قرآن میخونم همین رو میگه صحبت های استاد همچنین

    زندگی مردم رو میبینم گواه بر قانون فرکانسه

    مثل یه معادله که هر جا به جای ایکس فرکانس رو میذارم نتیجه ش میشه زندگی اون فرد

    تجربه کردم که من باید آگاهانه یه سری قدم رو بردارم تا جهان هم مکانم رو تغییر بده

    یه شکرگزاری دوست داشتنی هم از تجربیات دوستان خوندم که دارم انجامش میدم اینه که هرجا خرید میکنم کاغذ رسید مشتری رو برمی دارم و پشت کاغذ بابت خریدم از خدا سپاسگزاری میکنم

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    TAHMIRAN گفته:
    مدت عضویت: 3003 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه خانواده گروه تحقیقاتی عباسمنش..

    استا شاید باورتون نشه با چنان ذوق شوقی 2بار تلاش کردم چندین صفحه از داستان زندگی خودم و نظرم و درباره ی این فایل رو با عشق نوشتم واقعا با عشق ولی هر بار تو لحضه های آخر که میخواستم ارسال کنم.یدفعه پاک میشد.. بازهم تلاش میکنم.امیدوارم اگه مشکل فنی هست برطرف بشه ..با آرزوی توفیق روزافزون برای همه ی عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    ساناز رفیع گفته:
    مدت عضویت: 4039 روز

    دوستان عزیز به دلیل اینکه چند روز پیش تمام مطالب را باذوق زیادی نوشتم و تمامی انها نمیدانم چرا قبل از فرستادن پاک شد دیگر ترجیح دادم قسمت قسمت بفرستم.

    حالا ادامه میدهم که کار دیگری که انجام میدادم و هنوز هم میدهم ندیدن صحنه هایی که منفی است و خوشایند نیست مثلا اگر تصادف و یا دعوایی در خیابان اتفاق افتاده به هیچ وجه نگاه نمیکردم و از کنارش عبور میکردم و توجه ام را به چیزهای خوب مثل منظره ای زیبا و یا کودکی میدادم .

    کار دیگر این که به صحبتهایی که میدانستم خوشایند نیست گوش نمیدادم . اگر در جمعی بودم که صحبتهایی میشد که احساس خوبی نسبت به ان نداشتم یا حرف را عوض میکردم و یا ان جمع را ترک میکردم.

    کار دیگر اینکه شنیدن اهنگهای غمگین را حذف کردم و بیشتر آهنگهایی که شادی و نشاط و یا حس خوبی در من ایجاد میکرد را گوش میدادم چون استاد هم تاثیر اهنگها را در یک کارگاه عملی برایمان توضیح داده بودند.

    و همینطور دیدن فیلمهای ترسناک را حذف کردم.

    ادامه دارد……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: